چرا تقلید؟

تب‌های اولیه

155 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

د: حیطه تقلید
حیطۀ تقلید در مسائل فرعی فقهی است، آن هم به علت عدم امکان اجتهاد و تلاش برای اکثر مردم در حوزۀ معارف فقهی.
اما تقلید در اصول دین که مربوط به مسائل نظری است، از آنجا که تحصیل یقین برای تحصيل علم به این اصول، گرچه با دليل اجمالى باشد براى همه ميسر و در خور توانايى احاد مردم است؛ تقلید در آن راه ندارد.
همچنین در مسائل ضروری و بدیهی دین و همچنین در فهم معارف دینی و ایضا در تشخیص موضوعات نیز تقلید جایگاهی ندارد.بنابراین فقیه تنها حکم موضوعات را بیان می نماید اما تشخیص موضوع به عهدۀ مکلفین است، مثلا فقیه تنها این را بیان می کند که خوردن شراب حرام است، اما اینکه فلان مایع شراب است مربوط به مکلف است نه فقیه.
همچنین در مسالۀ رؤیت هلال، که در این مساله، فقیه هم مانند سایر مردم است و تبعیّت از او در این مساله جایی ندارد. بلکه نهایت این است که فقیه از شهادت شاهدان به نتیجه ای برسد و آن را بیان نماید.

د: گونه‏هاي تقليد مذموم
تقليد، هر چند در برخي از موارد صحيح و ممدوح است؛ مثل تقليد جاهل از عالم در مسائل فقهي، لکن در برخي از موارد که هیچ پشتوانۀ عقلی و نقلی ندارد مذموم است که ما به نمونه‏هايي اشاره می کنیم:

1- تقليد از آداب ناپسند گذشتگان
تقليد از رسوم و آداب جاهلي و ناپسند گذشتگان بدون تدبر و تامل، باعث انحطاط و سقوط بسياري از اقوام، در طول تاريخ گذشته است. حتي عمده عاملي که باعث گرديد تا ملّت‏ها در برابر دعوت پيامبران به توحيد و يکتاپرستي بايستند، وابستگي به رسوم جاهلي و حفظ آيين‏هاي بت‏پرستي بر جاي مانده از گذشتگان است.
وقتي که پيامبران به آنان مي‏گفتند: چرا بت مي‏پرستيد؟ تنها پاسخ آن‏ها اين بود که چون پدران ما آن‏ها را مي‏پرستيدند ما نيز آن‏ها را مي‏پرستيم.
خداوند متعال در اين باره مي‏فرمايد: «وَکَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَإِنّا عَلي آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»؛[1]«و اين‏گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو پيامبر انذارکننده‏اي نفرستاديم مگر اين‏که ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: ما پدران خود را بر آييني يافتيم و به آثار آنان اقتدا مي‏کنيم».
آنان تقليد از پدران و گذشتگان خويش را سنتي مي‏دانستند که بايد پايدار بماند، هر چند دليلي منطقي براي کار خود نداشتند و کار پدرانشان نيز جاهلانه و نابخردانه بود.
خداوند متعال در اين باره مي‏فرمايد:« وَإِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَلَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلا يَهْتَدُونَ»؛[2]«و هنگامي که به آن‏ها گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده، پيروي کنيد. مي‏گويند: نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي‏نماييم. آيا اگر پدران آن‏ها، چيزي نمي‏فهميدند و هدايت نيافتند [باز از آن‏ها پيروي خواهند کرد]؟».
اينان چون روز قيامت با عذاب الهي روبه‏رو مي‏شوند بر کساني که آن‏ها را الگوي خود قرار داده بودند نفرين مي‏کنند و عذاب دو چنداني را از خدا برايشان مي‏خواهند. خداوند متعال در اين باره مي‏فرمايد:«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولاَ، وَقالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَکُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاَ، رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِيراً»؛[3]«در آن روز که صورت‏هاي آنان در آتش [دوزخ] دگرگون خواهد شد [از کار خويش پشيمان مي‏شوند و]مي‏گويند: اي کاش! خدا و پيامبر را اطاعت کرده بوديم. و مي‏گويند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کرديم و ما را گمراه ساختند، پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آن‏ها را لعن بزرگي فرما» .

[=Times New Roman][=Times New Roman][1][=Times New Roman] . سوره زخرف، آيه 23.

[=Times New Roman][=Times New Roman][2][=Times New Roman] . سوره بقره، آيه 170.

[=Times New Roman][=Times New Roman][3][=Times New Roman] . سوره احزاب، آيات 68-66.

- تقليد به جهت کسب شهرت
گاهي انگيزه افراد در تقليد از ديگران کسب شهرت و موقعيّت اجتماعي است. و برخي از افراد که شخصيت و هويّت ثابت و مستقلّي در اجتماع ندارند در تکاپو هستند تا به شخصيتي مورد احترام و توجه مردم تبديل گردند. از اين رو، وقتي مي‏نگرند که در جامعه تيپ‏هاي خاصي از افراد مشهورند و به اصطلاح چهره شده‏اند از آنان تقليد مي‏کنند و تيپ و فرم رفتار و پوشش و آداب آن‏ها را براي خود برمي‏گزينند.
بي‏ترديد چنين تقليدي که از افراد فاقد انديشه سالم سرمي‏زند، از پشتوانه منطقي و عقلي برخوردار نيست. چنين افرادي يا حوصله کافي براي فکر کردن و انديشيدن ندارند و يا هنوز عقلشان به رشد کافي نرسيده که راهشان را با استدلال عقلاني برگزينند.

3- تقليد در راستاي منافع حزبي
گاهي افرادي مي‏دانند که انديشه و يا رفتاري نادرست است و عقل آن را نمي‏پسندد و نه فقط فايده‏اي ندارد بلکه زيان هم دارد، امّا به جهت تأمين منافع حزبي و جناحي خود حاضرند از آن رفتار و کردار غلط تقليد کنند. بي‏شک اين نوع تقليد با اين انگيزه بي‏ارزش‏تر و حقيرتر از انگيزه حفظ آثار و سنت‏هاي نيکان و نيز کسب شهرت و اعتبار اجتماعي براي تقليد است.
چنين رفتارهايي تازگي ندارد؛ به عنوان نمونه، خداوند متعال از قول حضرت ابراهيم‏«عليه السلام» نقل مي‏کند که خطاب به مشرکان فرمود: (إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِکُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا)؛[1] «شما غير از خدا بت‏هايي را براي خود انتخاب کرده‏ايد که مايه دوستي و محبت شما در زندگي دنيا باشد».

[=Times New Roman][=Times New Roman][1][=Times New Roman] . سوره عنکبوت، آيه 25.
[=Times New Roman]

جایگزین تقلید چیست؟
یکی از سوالاتی که از جناب فریاد شد این بود : برفرض تقلید هیچ ریشۀ عقلی و نقلی ندارد ، شما چه گزینه ای را معرفی می نمائید که اشکالات شما بدان وارد نباشد.
ایشان در پاسخ مرقوم نمودندمرجع تقليد يك كتاب بنويسد به نام دايره المعارف مسائل ديني ( مثل كتاب لغتنامه ) نظر خودش را درباره مسائل بدهد. مردم آن را مي خوانند دوست داشتند مي پذيرند و دوست نداشتند نمي پذيرند!».
صرف نظر از بطلان چنین پیشنهادی، بعد از حکم عقل به وجود تکالیف الهی و عدم وجود تخییر در عمل و عدم اجتهاد در مسائل دینی، آیا چنین دوست داشتنی حکمی جز حکم شیطان خواهد بود؟ و اساسا آیا احکام شرعی بر میزان دوست داشتن و عدم دوست داشتن انسان جعل شده است؟!
به هرحال جناب فریاد پیشنهاد عملی ای بیان نفرمودند، ایشان در برخی از پستهایشان امر آموزش را پیشنهاد دادند که عملا آن نیز چیزی جدای از مقوله رجوع به عالم نخواهد بود.

در پایان یک بار دیگر از همۀ دوستان تشکر و قدردانی می نمایم.
موضوع قفل شده است