دين روشي است براي زندگي كردن كه در تمام ابعاد فردي، اجتماعي، جسمي و روحي سازوكارهاي لازم را فرا روي انسان قرار ميدهد و بسترهاي رشد و ارتقا او را در تمام ساحتها بدو عرضه مينمايد. علت دين داري بشر را در نيازهاي او بايد جستجو كرد، وجود آثار و فوايد بي مانند در دين ، او را به چنين ضرورتي ميكشاند. دین همواره برای بشر فوایدی داشته است وبشر نیازهای خود را در دین ودینداری یافته است وبرای زندگی بهتر در این دنیا ویافتن پاسخ های مناسب برای سوالهای خود که از کجا آمده است؟ وبرای چه آمده است؟ وعاقبتش چه خواهد شد؟و...به دنبال دین بوده است واز طرفی دین را یگانه راه برای پاسخ به سوالات فطری خود یافته است دین نیز فوایدی برای انسانها داشته ودارد از جمله: 1.معنا بخشي به زندگي : چرايي آفرينش، هدف حيات و زندگي، پرسش هميشگي انسان بوده است كه دين در هدفمند كردن زندگي بهترين گزينه است. 2. زدودن ترس: دين، به انسان جرات در فعاليت را ارزاني ميبخشد و بيمناكي در انجام وظيفه را در او از بين ميبرد و ترس و بيم را از او ميزدايد 3.آرام بخشي زندگي: انس با دين آرامش بخش است، آنگونه كه قرآن ميفرمايد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ آگاه باشيد! دلها با ياد خدا به آرامش ميرسد.»(1) 4.پاسخ به احساس تنهايي: بشر هماره از تنهايي در رنج بوده است، تنهايي او در چهار نوع ذيل است : الف. تنهايي فيزيكي؛ انسان در محيطي قرار ميگيرد كه كسي با او نيست ب. ديگران او را درك نميكنند ؛ يعني گرچه در جمع حاضر است، ولي آنان موقعيت او را نمييابند و به شايستگي از او بهره نميبرند. از اين رو، او احساس تنهايي ميكند ج. ديگران نميتوانند نقايصهاي او را برطرف نمايند د. انسان احساس ميكند كه همه به فكر خويش اند و در صدد جلب منفعت به سوي خود ورفع ضرر از خويشتنند. دين اين تنهايي را ميزدايد و انسان مؤمن هيچ گاه احساس تنهايي نميكند، زيرا بر اين باور است كه خداوند مونس و همنشين اوست(2) «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ ؛ هر كجا باشيد او با شماست.»(3) 5.همبستگي اجتماعي: برادري و احساس اشتراك بر محور دينداري سامان مييابد. دوركيم، جامعه شناس مشهور مينويسد: «مناسك دين براي كاركرد درست زندگي اخلاقي ما، به همان اندازه ضرورياند كه خوراك براي نگه داشتن زندگي جسماني ما ضرورت دارد ؛ زيرا از طريق همين مناسك است كه گروه خود را تاييد و حفظ ميكند.(4) 6.فرهنگ سازي: ريشه خصلتهاي نيكوي انسان را بايد در آموزههاي ديني جست ؛ علامه طباطبايي ميفرمايد: «خصلتهاي نيكوي موجود در انسانهاي امروزي، هر چند اندك باشد، ناشي از تعليمات ديني است.»(5) 7.كاستيهاي دنياي مدرن: علوم طبيعي با تمام پيشرفتهاي گستردهاش، از پاسخگويي به نيازهاي غير طبيعي انسان عاجز است و تنها از دين ميتوان انتظار داشت تا نيازهاي ماوراي طبيعي آدمي را برآورده كند. علامه طباطبايي مي نويسد : «درست است كه علوم طبيعي چراغي است روشن كه بخشي از مجهولات را از تاريكي درآورده و براي انسان معلوم ميسازد ولي چراغي است كه براي هر تاريكي سودي نميبخشد. از فن روانشناسي حل مسايل فلكي را نميتوان توقع داشت، از يك پزشك حل مشكلات يك نفر مهندس راه بر نميآيد و بالاخره علومي كه از طبيعت بحث مينمايد اصلا از مسايل ماورالطبيعه و مطالب معنوي و روحي بيگانه بوده و توانايي بررسي اين گونه مقاصدي كه انسان با نهاد و فطرت خدادادي خود خواستار كشف آنها است، ندارد.» (6) البته از آثار و فوايد ديگري در چرايي ديندار بودن بشر ميتوان ياد كرد، از جمله: رفع نياز انسان در شناخت كارهاي خوب و بد، شناساندن اشيأ سودمند و زيان آور به انسان، تربيت و تكميل انسانها به فراخور استعداد آنها.(7) -1]. سوره رعد، آيه 28 -2. انتظار بشر از دين، جوادي آملي، 41 -3. سوره حديد، آيه 4 -4. جامعهشناسي دين، ص 179 -5. الميزان، ج12، ص 151 -6. فرازهايي از اسلام، محمد حسين طباطبايي، ص 8 -7. ر.ك: انتظار بشر از دين، ص 41 - 49
دين روشي است براي زندگي كردن كه در تمام ابعاد فردي، اجتماعي، جسمي و روحي سازوكارهاي لازم را فرا روي انسان قرار ميدهد و بسترهاي رشد و ارتقا او را در تمام ساحتها بدو عرضه مينمايد.
علت دين داري بشر را در نيازهاي او بايد جستجو كرد، وجود آثار و فوايد بي مانند در دين ، او را به چنين ضرورتي ميكشاند. دین همواره برای بشر فوایدی داشته است وبشر نیازهای خود را در دین ودینداری یافته است وبرای زندگی بهتر در این دنیا ویافتن پاسخ های مناسب برای سوالهای خود که از کجا آمده است؟ وبرای چه آمده است؟ وعاقبتش چه خواهد شد؟و...به دنبال دین بوده است واز طرفی دین را یگانه راه برای پاسخ به سوالات فطری خود یافته است
دین نیز فوایدی برای انسانها داشته ودارد از جمله:
1.معنا بخشي به زندگي : چرايي آفرينش، هدف حيات و زندگي، پرسش هميشگي انسان بوده است كه دين در هدفمند كردن زندگي بهترين گزينه است.
2. زدودن ترس: دين، به انسان جرات در فعاليت را ارزاني ميبخشد و بيمناكي در انجام وظيفه را در او از بين ميبرد و ترس و بيم را از او ميزدايد
3.آرام بخشي زندگي: انس با دين آرامش بخش است، آنگونه كه قرآن ميفرمايد:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ آگاه باشيد! دلها با ياد خدا به آرامش ميرسد.»(1)
4.پاسخ به احساس تنهايي: بشر هماره از تنهايي در رنج بوده است، تنهايي او در چهار نوع ذيل است :
الف. تنهايي فيزيكي؛ انسان در محيطي قرار ميگيرد كه كسي با او نيست ب. ديگران او را درك نميكنند ؛ يعني گرچه در جمع حاضر است، ولي آنان موقعيت او را نمييابند و به شايستگي از او بهره نميبرند. از اين رو، او احساس تنهايي ميكند ج. ديگران نميتوانند نقايصهاي او را برطرف نمايند د. انسان احساس ميكند كه همه به فكر خويش اند و در صدد جلب منفعت به سوي خود ورفع ضرر از خويشتنند. دين اين تنهايي را ميزدايد و انسان مؤمن هيچ گاه احساس تنهايي نميكند، زيرا بر اين باور است كه خداوند مونس و همنشين اوست(2)
«وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ ؛ هر كجا باشيد او با شماست.»(3)
5.همبستگي اجتماعي: برادري و احساس اشتراك بر محور دينداري سامان مييابد. دوركيم، جامعه شناس مشهور مينويسد: «مناسك دين براي كاركرد درست زندگي اخلاقي ما، به همان اندازه ضرورياند كه خوراك براي نگه داشتن زندگي جسماني ما ضرورت دارد ؛ زيرا از طريق همين مناسك است كه گروه خود را تاييد و حفظ ميكند.(4)
6.فرهنگ سازي: ريشه خصلتهاي نيكوي انسان را بايد در آموزههاي ديني جست ؛ علامه طباطبايي ميفرمايد:
«خصلتهاي نيكوي موجود در انسانهاي امروزي، هر چند اندك باشد، ناشي از تعليمات ديني است.»(5)
7.كاستيهاي دنياي مدرن: علوم طبيعي با تمام پيشرفتهاي گستردهاش، از پاسخگويي به نيازهاي غير طبيعي انسان عاجز است و تنها از دين ميتوان انتظار داشت تا نيازهاي ماوراي طبيعي آدمي را برآورده كند. علامه طباطبايي مي نويسد :
«درست است كه علوم طبيعي چراغي است روشن كه بخشي از مجهولات را از تاريكي درآورده و براي انسان معلوم ميسازد ولي چراغي است كه براي هر تاريكي سودي نميبخشد. از فن روانشناسي حل مسايل فلكي را نميتوان توقع داشت، از يك پزشك حل مشكلات يك نفر مهندس راه بر نميآيد و بالاخره علومي كه از طبيعت بحث مينمايد اصلا از مسايل ماورالطبيعه و مطالب معنوي و روحي بيگانه بوده و توانايي بررسي اين گونه مقاصدي كه انسان با نهاد و فطرت خدادادي خود خواستار كشف آنها است، ندارد.» (6)
البته از آثار و فوايد ديگري در چرايي ديندار بودن بشر ميتوان ياد كرد، از جمله: رفع نياز انسان در شناخت كارهاي خوب و بد، شناساندن اشيأ سودمند و زيان آور به انسان، تربيت و تكميل انسانها به فراخور استعداد آنها.(7)
-1]. سوره رعد، آيه 28 -2. انتظار بشر از دين، جوادي آملي، 41 -3. سوره حديد، آيه 4 -4. جامعهشناسي دين، ص 179 -5. الميزان، ج12، ص 151 -6. فرازهايي از اسلام، محمد حسين طباطبايي، ص 8 -7. ر.ك: انتظار بشر از دين، ص 41 - 49