پرنده غواصی که دوازده شهید را شناسائی کرد
تبهای اولیه
مدتی از این ماجرا میگذرد، تا اینکه یک بسیجی به نام «محمد مهدی مجیدی» اول صبح، به طور غیر محسوس برای شنا به آب میرود، هنگامی که به آب میزند، پرندهای را میبیند، به طرفش میرود، بعضی از پرندگان به علت وجود پلکهایشان که مانند عینک غواصی عمل میکنند، میتوانند در عمق آب هم بروند، از طرفی چون مجیدی غواص بوده، یک حس غریبی با آن پرنده پیدا میکند، پرنده مجیدی را دنبال خود میکشد، سپس به عمق آب رفته، مجیدی را با خود میبرد، پرنده در عمق آب بال بال میزند، مجیدی دلش برای پرنده میسوزد، فکر میکند دارد خفه میشود، در صورتی که دیگر خودش هم داشت نفس کم میآورد، اما کمی که جلوتر میرود، ناگهان شوکه میشود، دوازده شهید با لباس غواصی و اکسیژن، با طنابی به هم بسته شده میبیند، فوری بالا آمده آنقدر محو شهدا شده که دیگر پرنده را فراموش میکند، به سمت فرماندهی میرود، موضوع را به فرمانده گردان اطلاع میدهد. این موضوع شور حالی خاص به بچهها میدهد. وقتی مجیدی بیرون آمد، بچهها پرسیدند واقعا تو این همه شهید را چگونه بیرون آوردی؟ گفت: طنین زیارت عاشورا زیر آب پیچیده بود، من به هر شهیدی که دست میزدم، شهید منتظر تماس با دستهای من بود، من اصلا خودم هم نفهمیدم، خود شهدا روی دستهای من حرکت میکردند و من را به سمت شما میآوردند. «محمد مهدی مجیدی» یک ماه پس از آنکه به همراه پرنده غواص دوازده شهید را شناسائی کرده بودند، خود نیز ۲۴بهمن سال ۶۱در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید و به آن دوازده شهید شناسايی ملحق شد. منبع:رجا نیوز
یک گروه «۱۲نفره» از بچههای اطلاعات عملیات از لشکر خط شکن ۲۵کربلا برای شناسائی با لباس غواصی و اکسیژن، به زیر آب رفته و تا نزدیکیهای مقر دشمن جلو میروند. اما معلوم نمیشود، که دیگر چرا هرگز باز نمیگردند و سرنوشت آنها چگونه شده است.
محمد مهدی از فرمانده گردان اجازه میخواهد که خودش سعادت دیدار با این دوازده شهید را داشته، خودش به تنهايی این دوازده شهید را بیرون بیاورد، از طرفی منطقه زیر آتش دشمن بوده باید تا غروب آفتاب صبر کنند، محمد مهدی ساعت شش غروب لباس غواصی پوشیده و از بچهها میخواهد که فقط با صدای بلند زیارت عاشورا بخوانند، جوری که صدای آنها زیر آب هم شنیده بشود، مجیدی به آب میزند، هر شهیدی را که بیرون میآورد بچهها با یک «یاحسین شهید» با صلوات و تکبیر از شهید پذیرايی میکنند. شب هنگام شده و مجیدی از فرصتهای خاص زیر آب، از نور منور استفاده میکند و همه دوازده شهید را تا ساعت یازده شب بیرون میآورد.