پرسشی در مورد محرم - نامحرم

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پرسشی در مورد محرم - نامحرم

به نام خدا

با سلام و عرض ادب به مدیران و کارشناسان سایت...
بنده طی صحبت با یکی از دوستانم...سوالی برام ایجاد شد که خواستم مطرح کنم..

البته شاید قبلا پرسیده شده باشه...
میخواستم بدونم که :
اگر کسی از خودش مطمئن باشه که با دیدن موی نامحرم یا دست دادن با نامحرم هیچ حسی پیدا نمیکنه (مثل حس فرزند به مادر که شهوتی درش نهفته نیست) میتونه دست بده یا نگاه کنه؟
.......
میخواستم هم دلیل شرعی و هم دلیل استدادلال علمی اگر موجود باشه بدونم...
.............
سوال دیگه ای هم که دارم:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم...(همین حوالی..)
در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده...( همین حوالی)

با تشکر

با نام الله



کارشناس بحث: استاد اسراء

sepidosiyah;383698 نوشت:
اگر کسی از خودش مطمئن باشه که با دیدن موی نامحرم یا دست دادن با نامحرم هیچ حسی پیدا نمیکنه (مثل حس فرزند به مادر که شهوتی درش نهفته نیست) میتونه دست بده یا نگاه کنه؟
.......

عرض ادب و سلام
خیر ،ملاک حرمت نگاه به مو و بدن نامحرم و لمس نامحرم ،خوف به گناه افتادن نیست بلکه بطور کلی و مطلقا (بدون شرط )حرام است و جایز نیست. دلیل انهم ایات صریح قران ودستورات و فرمایشات ائمه ی اطهار علیهم السلام است که در این خصوص بدون قید و شرط نگاه و لمس نامحرم را حرام دانسته اند.
اما راجع به درخواست دومتان:استدلال فقهی بر حرمت نگاه به نامحرم وجوب پوشش خانمهابه ترتیب ایه ی اول و دوم صریحا امر به این دو واجب فرموده اند:

[=Noor_Titr]النور ، الجزء 18، الصفحة: 353، الآية: 30[=Noor_Titr]

[=Noor_Titr]قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ[=Noor_Titr] يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿30﴾[=Noor_Titr]
[=Noor_Titr]وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿31﴾[=Noor_Titr]
[=&quot]

پیروز و سربلند باشید

با سلام و تشکر از کارشاناس سایت...
استدلال علمی هم وجود داره برای لمس نامحرم؟ ...مثلا برای انگشتر طلا استدلال علمی هم مشخص شده...

سوال دوم بنده هم راجع به نماز خواندن بر روی مهر بود :

نقل قول:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم...(همین حوالی..)
در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده...( همین حوالی)

با سپاس از شما

sepidosiyah;383698 نوشت:
سوال دیگه ای هم که دارم:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم...(همین حوالی..)
در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده...( همین حوالی)

با سلام.
من در این مورد یک حدیثی دیده‌ام در «من لا یحضره الفقیه» باب سجود:
هشام بن حکم از کشّاف الحقائق، امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق صلوات الله علیه می‌پرسد: به من بفرمایید که سجده بر چه چیزی جایز است و بر چه چیزی جایز نیست؟

حضرت فرمودند: سجده جائز نیست مگر بر زمین یا آنچه که زمین برویاند بجز خوردنی ها و پوشیدنی ها؛

عرض کردم: فدایت شوم، علّتش چیست؟

فرمود: «لأنّ السّجود خضوعٌ لِلّه عزّوجلّ فلا ینبغی أن یکون علی ما یُؤکَل أو یُلبَس، لأنّ أبناء الدّنیا عَبیدُ ما یأکلون و یلبسون، و السّاجد فی سجوده فی عبادة الله عزّوجلّ،

فلا ینبغی أن یضع جبهته فی سجوده علی معبود أبناء الدّنیا الّذین اغترّوا بغرورها، و السّجود علی الأرض أفضل لأنّه أبلغ فی التّواضع و الخضوع لِلّه عزّوجلّ.»

(ترجمه=>>) زیرا سجده یک نوع خضوع برای خداوند است پس سزاوار نیست که بر چیزهای خوردنی و پوشیدنی باشد، چون فرزندان دنیا بندگانِ خوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها می‌باشند،

در حالی که سجده‌کننده در سجود خود، مشغول بندگی خداوند است پس سزاوار نیست که پیشانیش را در سجده‌اش بر چیزی بنهد که معبودِ فرزندانِ دنیا است، همانها که به فریبکاری دنیا فریفته شده اند،

و سجده بر زمین افضل است زیرا روح تواضع و خضوع برای خداوند را بیشتر می‌رساند.

(من لا یحضره الفقیه: 272/1)

sepidosiyah;384074 نوشت:
با سلام و تشکر از کارشاناس سایت...
استدلال علمی هم وجود داره برای لمس نامحرم؟ ...مثلا برای انگشتر طلا استدلال علمی هم مشخص شده...

باسلام
تمامی احکام و دستوراتی که خداوند متعال به عنوان شریعت برای هدایت انسانها صادر فرموده است بر اساس حکمت بوده و به واسطه مصالح و مفاسدی است که در عمل کردن به آن تکالیف به خود انسان می رسد. خواه این مصالح و مفاسد در متعلق این احکام باشد یا در خود تبعیت از این دستورات. مثلا وقتی خداوند متعال می فرماید هر مسلمان مابین طلوع فجر تا طلوع خورشید، دو رکعت نماز به عنوان نماز صبح بخواند، حتما مصلحتی در این دستور وجود دارد که به کسی میرسد که به آن عمل کند. البته ممکن است این مصلحت و فایده در خود نماز باشد یا صرفا در خود اطاعت از دستور باشد. البته حکمت اصلی در دستورات الهی، متعبد شدن بندگان است و اگر فایده ای نیز در متعلق احکام باشد، این لطف مضاعف است. با توجه به این نکته، در مورد فایده علمی و تجربی که در مورد متعلقات برخی احکام به انسان می رسد، ممکن است علمای طبیعی، اعم از فیزیک و شیمی و ... به فایده ای جزیی رسیده باشند ولی باید توجه کرد که این موارد، ملاک اصلی برای این احکام نیست بلکه صرفا حکمت ظاهری و دم دستی آن است. مثلا وقتی گفته میشود که استفاده از زیور آلات طلا برای مردان موجب تشدید ابتلای به سرطان خون میشود، این مطلب فایده ای است جزیی در مقابل حکمت تعبد بندگان. بنابراین نمیتوان به استناد این مطلب گفت پس مردی که مبتلا به سرطان خون است، میتواند از این زیور الات استفاده کند. بنابراین مهم این است که ما توجه به حیثیت تعبد بخشی دستورات الهی داشته باشیم و حکمت های تجربی احکام که توسط علمای علوم طبیعی بیان میشود را نیز تنها در حد فایده های جزیی نگاه کنیم نه فلسفه و ملاک این احکام . زیرا بنابر فرمایش ائمه معصومین، دین خداوند را نمیتوان با عقل ناقص بشری درک کرد و به ملاک اصلی احکام دست یافت.( بحار الانوار، ج2 ص 303) مثلا وقتی گفته میشود که سجده بر خاک و رو به قبله موجب تخلیه امواج الکترو مغناطیسی میشود، این مطلب تنها به عنوان یک فایده میتواند صحت داشته باشد نه به صورت فلسفه و ملاک اصلی حکم. به همین جهت اشکالهایی نیز درمقابل این حکمتهای طبیعی میتواند مطرح شود و مورد خدشه واقع شود. در صفحه ذیل به برخی از حکمتهای سجده بر خاک اشاره شده است.
http://www.askdin.com/thread8426.html

sepidosiyah;383698 نوشت:
به نام خدا

با سلام و عرض ادب به مدیران و کارشناسان سایت...
بنده طی صحبت با یکی از دوستانم...سوالی برام ایجاد شد که خواستم مطرح کنم..

البته شاید قبلا پرسیده شده باشه...
میخواستم بدونم که :
اگر کسی از خودش مطمئن باشه که با دیدن موی نامحرم یا دست دادن با نامحرم هیچ حسی پیدا نمیکنه (مثل حس فرزند به مادر که شهوتی درش نهفته نیست) میتونه دست بده یا نگاه کنه؟
.......
میخواستم هم دلیل شرعی و هم دلیل استدادلال علمی اگر موجود باشه بدونم...
.............
سوال دیگه ای هم که دارم:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم...(همین حوالی..)
در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده...( همین حوالی)

با تشکر

اگه شما دنبال استدلال علمی هستید که نه باید مسلمان می شدید، نه روابطتون با نامحرم رو محدود می کردید و نه نماز می خوندید (با مهر و بی مهر پیشکش). برای هیچ کدوم از اینها استدلال علمی نداریم.

sepidosiyah;383698 نوشت:
به نام خدا

با سلام و عرض ادب به مدیران و کارشناسان سایت...
بنده طی صحبت با یکی از دوستانم...سوالی برام ایجاد شد که خواستم مطرح کنم..

البته شاید قبلا پرسیده شده باشه...
میخواستم بدونم که :
اگر کسی از خودش مطمئن باشه که با دیدن موی نامحرم یا دست دادن با نامحرم هیچ حسی پیدا نمیکنه (مثل حس فرزند به مادر که شهوتی درش نهفته نیست) میتونه دست بده یا نگاه کنه؟
.......
میخواستم هم دلیل شرعی و هم دلیل استدادلال علمی اگر موجود باشه بدونم...
.............
سوال دیگه ای هم که دارم:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم...(همین حوالی..)
در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده...( همین حوالی)

با تشکر

//////////////////////////////////////

[=arial]شما از خودت مطمئنی که البته این مسئله حتما جای بحث داره از طرف مقابلت هم مطمئنی ؟ جواب خیر است

در جواب سوال دوم شما شما هم می توتنید روی همانها نماز بخوانید مهر همان خاک است نبود باسنگ بخونید

اگر بخواهیم به دلیل نادانی خودمان در مقابل هر چه از دین نمی دانیم یا هر چیز که جلوی نفس اماره ( نفسی که از درون ما ما را به بدی سوق می دهد )

ما را گرفته مرتب سوال کنیم چرا اینجور ..... چرا آن جور نه ............. نمی توانیم دین داری کنیم و در ضمن آدمهای داناتر و بزرگتر هم خوب می فمند ما

اشکال می گیریم که آزادتر از آنچه که باید مثل غربیها و شرقیها بدون حجاب و دین داری زندگی بگذرانیم

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

وایسلی گوجا;384694 نوشت:
اگه شما دنبال استدلال علمی هستید که نه باید مسلمان می شدید، نه روابطتون با نامحرم رو محدود می کردید و نه نماز می خوندید (با مهر و بی مهر پیشکش). برای هیچ کدوم از اینها استدلال علمی نداریم.

جناب میشه اول «علم» را تعریف کنید؟ و همینطور «استدلال علمی»؟

سلمان14;384713 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

جناب میشه اول «علم» را تعریف کنید؟ و همینطور «استدلال علمی»؟

Science is a systematic enterprise that builds and organizes knowledge in the form of testable explanations and predictions about the universe.
The scientific method is a body of techniques for investigating phenomena, acquiring new knowledge, or correcting and integrating previous knowledge. To be termed scientific, a method of inquiry must be based on empirical and measurable evidence subject to specific principles of reasoning.

علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی.
روش علمی یا به عبارت دقیقتر روش اثبات تجربی یک پدیده به گستره‌ای از روش‌ها اشاره دارد که برای بررسی پدیده‌ها، دست یافتن به دانش نوین، یا بازسازی و درهم آمیزی دانش‌های پیشین به‌کار می‌رود. یک روش پژوهشی برای این‌که علمی به‌شمار آید باید بر پایه داده‌های مشاهده‌پذیر، تجربی و اندازه‌گیری شونده ساخته شده‌باشد و از یک رشته بنیادهای روشن استدلالی پیروی کند.

منابع:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B4_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C
http://en.wikipedia.org/wiki/Science
http://en.wikipedia.org/wiki/Scientific_method

وایسلی گوجا;384716 نوشت:
Science is a systematic enterprise that builds and organizes knowledge in the form of testable explanations and predictions about the universe.
The scientific method is a body of techniques for investigating phenomena, acquiring new knowledge, or correcting and integrating previous knowledge. To be termed scientific, a method of inquiry must be based on empirical and measurable evidence subject to specific principles of reasoning. علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی. روش علمی یا به عبارت دقیقتر روش اثبات تجربی یک پدیده به گستره‌ای از روش‌ها اشاره دارد که برای بررسی پدیده‌ها، دست یافتن به دانش نوین، یا بازسازی و درهم آمیزی دانش‌های پیشین به‌کار می‌رود. یک روش پژوهشی برای این‌که علمی به‌شمار آید باید بر پایه داده‌های مشاهده‌پذیر، تجربی و اندازه‌گیری شونده ساخته شده‌باشد و از یک رشته بنیادهای روشن استدلالی پیروی کند.

بعد چه چیزی در مورد درستی و نادرستی این اثباتها و آزمایشهای تجربی حکم میدهد؟

سلمان14;384742 نوشت:
بعد چه چیزی در مورد درستی و نادرستی این اثباتها و آزمایشهای تجربی حکم میدهد؟

درستی و نادرستی بر اساس شواهد و مدارک موجود است.

http://en.wikipedia.org/wiki/Empirical_evidence

با تشکر از دوستان...
انتظار پاسخ هایی با این روشنی رو نداشتم...
باز هم ممنون...

در میان بعضی دوستان محترم، برخی، از سوالات بنده دچار ناراحتی شدند و بنده حس کردم که با لحنی سخت به بنده پاسخ دادند...(حسی شخصی بود)
پس
این مورد هم دوباره عرض کنم که این سوالات رو یکی از دوستان بنده پرسیدن...و من هم نقل مستقیم رو عرضه کردم...که البته اگر سوالات خود بنده هم بود به نظر بنده جلوه زیبایی نیست که این طور پاسخ داده بشه...
(بعضی زود از دین زده میشوند( آماده یک بهانه) و خوب نیست که ما در این امر نقشی داشته باشیم - باز هم نظری بود از حسی شخصی)

ایشون برای همه چیز استدلال طلب میکنه...عقلی - علمی البته بیشتر منظور از عقل برای ایشون دوباره برمیگرده به علم!
ایشون میگه که اگر با منظق بنده نخونه..این کارهایی که به عنوان مسلمان انجام میدیم...ما دینمون رو ناقص بلدیم و مسلمان کامل نیستیم و ...
بنده هم بارها استدلال های متفاوت براشون مطرح کردم..در مورد حجاب...تا حد 97% قانع میشن! اما در آخر... بازی رو به هم میزنن...

خوب بنده هم به این نتیجه دارم میرسم که کسی رو که خواب هست میشه بیدار کرد...اما کسی که به خودش آمپول هوا زده رو...!

به نظر برایش رهایی از هوس سخته...

در آخر یک سری متن درباره فلسفه احکام از کتاب آیت الله مکارم رو پیدا کردم که گفتم شاید مفید باشه> txt
باز هم ممنون از تمامی دوستان و کارشناسان این بخش که خود رو سهیم در پاسخ این پرسش کردند...

سلام

وایسلی گوجا;384833 نوشت:
درستی و نادرستی بر اساس شواهد و مدارک موجود است.

یعنی چه؟
منظورم این است که از کجا تشخیص میدهید این شاهد همان شاهد است؟ شما میگویید الان محیط تاریک است پس شب است، چطور میگید این استدلال درست است؟

sepidosiyah;383698 نوشت:
اگر کسی از خودش مطمئن باشه که با دیدن موی نامحرم یا دست دادن با نامحرم هیچ حسی پیدا نمیکنه (مثل حس فرزند به مادر که شهوتی درش نهفته نیست) میتونه دست بده یا نگاه کنه؟

با سلام.

ضمن پوزش بخاطر دخالت در بحث، در مورد مو طبق فتاوای مشهور اگر آن فرد نامحرم موهایش را نمی پوشاند بله می تواند نگاه کند. البته به همان شرطی که شما فرمودید (که به نظر بنده بعید است کسی نسبت به جنس مخالف حس خنثی داشته باشد).

لذا اگر حس خوشایندی پیدا نمی کند می تواند به قسمتی از موها یا بدن فرد که معمولاً در فضای عمومی پیداست نگاه کند. به همین دلیل اگر شما در کشوری مثل ترکیه باشید نگاه به زنان مسلمان بی حجاب آنها اشکالی ندارد. و به همین دلیل اگر در تلویزیون تصویر بازیگری را ببینید که مو یا بالای سینه یا قسمت های دیگر را نپوشانده می توانید به او نگاه کنید (مشروط به همان شرط مزبور).

موفق باشید. :Hedye:

سلمان14;384856 نوشت:
سلام

یعنی چه؟
منظورم این است که از کجا تشخیص میدهید این شاهد همان شاهد است؟ شما میگویید الان محیط تاریک است پس شب است، چطور میگید این استدلال درست است؟

حرف در دهان من نگذارید من هیچ وقت همچین مهملی نمی گم و نخواهم گفت. من نمی گم اون استدلال درست است چون خیلی واضحه غلط است.

علم = شواهد

تعریف شب زمانی است که موقعیت خورشید نسبت به آن نقطه از زمین زیر خط افق است. شب یک نام است که ما برای این مشاهده خودمان گذاشتیم و علم کلا همین است. شما به نظر نمیاد کوچکترین آشنایی با علم داشته باشید و در درک ابتدایی ترین تعاریف هم مشکل دارید. توصیه می کنم به کتاب علوم دوران ابتدایی مراجعه کنید.

وایسلی گوجا;384694 نوشت:
اگه شما دنبال استدلال علمی هستید که نه باید مسلمان می شدید، نه روابطتون با نامحرم رو محدود می کردید و نه نماز می خوندید (با مهر و بی مهر پیشکش). برای هیچ کدوم از اینها استدلال علمی نداریم.

مثل این میمونه که به دندانپزشکی که داره علاوه بر دندانی که داره از درد منو میکشه بگم:"دکی جون آیا استدلال علمی هم داره که شما دندون بغلیش رو هم که درد نمیکرد پر کردید یا کشیدید؟" ایشون هم جواب بده "اگر دنبال استدلال علمی بودی چرا اومدی پیش من؟"
خداوند در قرآن کریم بسیار انسانها را به تعقل,تفکر,نگرش بادقت و .....فراخوانده است.و این شیوه مشرکان و بت پرستان بوده که انسانها را به پیروی کورکورانه فرا میخواندند.
حالا برخی از احکام دین هستند که برخی از ادله علمیشان هم برای ما روشن شده (که قبلا روشن نبودند) و برخی هم فعلا نشده و عموماً انجام آنها هم ضرر و زیانی ندارد و چه بسا که انجام آنها و یا تحریم آنها مقدمه ایست برای رسیدن به اهداف بزرگتر.
در مورد احکام محرم و نامحرم هم که پرسیدید. مثل این میمونه که کسی بگه اگه من با یک جرعه شراب مست نشم, آیا باز هم اشکال داره؟
دیگری بگه من با 2 جرعه مست نمیشم و ...........
یا یکی میگه من اگه با کسی (نا محرم) دست بدم حسی پیدا نمیکنم و دیگری میگه اگر من بازوان طرف رو هم بگیرم حسی پیدا نمیکنم و .........
و لذا ملاحظه میشه که دیگر برای دین و دین داری قوامی نمیماند و همه چی به سخره گرفته میشود.
فلانی میگه آقای پلیس من خیلی حواسم هست و ماشینم خیلی عالی کار میکنه میشه من در اتوبان با 130 تا برم؟ دیگری میگه 150تا و....
و اگر همه بخواهند دلیل علمی برای اجرای مقررات راهنمائی و رانندگی پیدا کنند و بعدش آن را رعایت کنند , دیگر شهری نمانده که .....
موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

وایسلی گوجا;384897 نوشت:
تعریف شب زمانی است که موقعیت خورشید نسبت به آن نقطه از زمین زیر خط افق است. شب یک نام است که ما برای این مشاهده خودمان گذاشتیم و علم کلا همین است. شما به نظر نمیاد کوچکترین آشنایی با علم داشته باشید و در درک ابتدایی ترین تعاریف هم مشکل دارید. توصیه می کنم به کتاب علوم دوران ابتدایی مراجعه کنید.

1- اول اینکه سریع قاطی کردی، حوصله اولین لازمه کار علمی است!

2- منظورم این بود شما از کجا میدانید که این مشاهده همان مشاهده است که اسمش شب است؟
این سوال اینقدر سخته که شما رو به هم بریزه ؟

در پناه خدا

hamid40;384925 نوشت:
مثل این میمونه که به دندانپزشکی که داره علاوه بر دندانی که داره از درد منو میکشه بگم:"دکی جون آیا استدلال علمی هم داره که شما دندون بغلیش رو هم که درد نمیکرد پر کردید یا کشیدید؟" ایشون هم جواب بده "اگر دنبال استدلال علمی بودی چرا اومدی پیش من؟"
خداوند در قرآن کریم بسیار انسانها را به تعقل,تفکر,نگرش بادقت و .....فراخوانده است.و این شیوه مشرکان و بت پرستان بوده که انسانها را به پیروی کورکورانه فرا میخواندند.
حالا برخی از احکام دین هستند که برخی از ادله علمیشان هم برای ما روشن شده (که قبلا روشن نبودند) و برخی هم فعلا نشده و عموماً انجام آنها هم ضرر و زیانی ندارد و چه بسا که انجام آنها و یا تحریم آنها مقدمه ایست برای رسیدن به اهداف بزرگتر.
در مورد احکام محرم و نامحرم هم که پرسیدید. مثل این میمونه که کسی بگه اگه من با یک جرعه شراب مست نشم, آیا باز هم اشکال داره؟
دیگری بگه من با 2 جرعه مست نمیشم و ...........
یا یکی میگه من اگه با کسی (نا محرم) دست بدم حسی پیدا نمیکنم و دیگری میگه اگر من بازوان طرف رو هم بگیرم حسی پیدا نمیکنم و .........
و لذا ملاحظه میشه که دیگر برای دین و دین داری قوامی نمیماند و همه چی به سخره گرفته میشود.
فلانی میگه آقای پلیس من خیلی حواسم هست و ماشینم خیلی عالی کار میکنه میشه من در اتوبان با 130 تا برم؟ دیگری میگه 150تا و....
و اگر همه بخواهند دلیل علمی برای اجرای مقررات راهنمائی و رانندگی پیدا کنند و بعدش آن را رعایت کنند , دیگر شهری نمانده که .....
موفق باشید.

مثال شما قیاس مع الفارغ بود چون دندانپزشک پاسخ علمی برای کار خود دارد ولی برای مثلا نگاه کردن یا نکردن به نامحرم پاسخ علمی وجود ندارد و همه چیز اعتقادی است، شما ابتدا معتقد هستید آن کار خوب است و بعد انجامش میدید، برای این نوع تفکر نیازی به استدلال علمی ندارید به خصوص شخصی با تفکرات مشابه شما که حتی اگه استدلال های علمی دقیقا ضد مطالب اعتقادی شما باشند باز هم همون کارهایی رو انجام خواهید داد که بطور اعتقادی قبول دارید.

برای تمام قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی دلایل علمی وجود دارد که بر اساس قانون احتمالات است. از هر یک میلیون ماشینی که با سرعت بالای مثلا 150 حرکت می کنند درصد تصادفات بسیار بیشتر است نسبت به یک میلیون ماشینی که سرعت زیر 80 دارند و بالانس مناسب ریسک و سرعت حمل و نقل رو در قوانین حد مناسب سرعت اعلام می کنند.

همونطور که شما هم اعتراف کردید (و من هم قبول دارم) زمانی که اساس تفکر ما استدلال های علمی باشد برای دین و ایدئولوژی و کلا اعتقادات اصلا جایی باقی نمی ماند چون اینها دقیقا تفکر های ضدعلمی هستند.

اعتقادات = قبول ادعاها بدون داشتن استدلال های علمی.

سلمان14;384929 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

1- اول اینکه سریع قاطی کردی، حوصله اولین لازمه کار علمی است!

2- منظورم این بود شما از کجا میدانید که این مشاهده همان مشاهده است که اسمش شب است؟
این سوال اینقدر سخته که شما رو به هم بریزه ؟

در پناه خدا

شما نمی تونید من رو به بی حوصلگی متهم کنید وقتی اومدم در چنین انجمنی و دارم درباره علم صحبت می کنم. پست های قبلی علمی من رو هم در اینجا می تونید. :ok:

شب نامی است که ما برای این مشاهده خود گذاشتیم. پایین تر بودن خورشید نسبت به خط افق قابل اندازه گیری است و نیازی به دانستن اینکه این مشاهده همان مشاهده است نداریم. همانطور که فاصله تهران تا مشهد قابل اندازه گیری است موقعیت خورشید نسبت به افق در هر نقطه از زمین هم اندازه گیری است.

سلام

وایسلی گوجا;385145 نوشت:
شب نامی است که ما برای این مشاهده خود گذاشتیم.

اول

دوم، خلاصه کلام: علم بدون پشتوانه عقلی هیچ اعتباری ندارد، پس احتمالش رو بدید که علوم عقلی دیگری باشد که شما بهره ای از آن ندارید

سوم: خلاصه کردم، چون یکی از دوستان پیام دادند خیلی ریشه ای بحث میکنی و من اذیت میشم

چهارم: شما میگه انسان علمی هستی؟ خب: قبول. انسان علمی تا خدا رو رد نکرده، نمیاد در مورد ادعاهای خدا صحبت کند!
کل تاپیک فلسفه و کلام در اختیار شما، هر جا خواستی من در خدمتم بیا اونجا بحث میکنیم.

پنجم:

وایسلی گوجا;384716 نوشت:
علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی.

وقتی خدا یک موجود طبیعی و مادی نیست، چطور میخواهید رابطه انسان با او(نماز) را بر اساس علوم که درباره جهان طبیعی است رد یا قبول کنید؟
پس به نظر حقیر شما اگر صادقانه برخورد کنید، باید در همان حیطه تاپیک کلام و فلسفه باقی بمانید.

ششم:

وایسلی گوجا;385145 نوشت:
اعتقادات = قبول ادعاها بدون داشتن استدلال های علمی.

بنده به شما گفتم از همان مفاهیم علمی، جرم قانون پایستگی، ترمودینامیک و .... استفاده کنید، ببینم ثابت میشود دنیا قائم به ذات است یا نه؟

هفتم: آیا شما اطمینان دارید که تمام موضوعات منحصر به جهان طبیعی است و ورای آن چیزی نیست؟

سلمان14;385155 نوشت:
سلام

اول

دوم، خلاصه کلام: علم بدون پشتوانه عقلی هیچ اعتباری ندارد، پس احتمالش رو بدید که علوم عقلی دیگری باشد که شما بهره ای از آن ندارید

سوم: خلاصه کردم، چون یکی از دوستان پیام دادند خیلی ریشه ای بحث میکنی و من اذیت میشم

چهارم: شما میگه انسان علمی هستی؟ خب: قبول. انسان علمی تا خدا رو رد نکرده، نمیاد در مورد ادعاهای خدا صحبت کند!
کل تاپیک فلسفه و کلام در اختیار شما، هر جا خواستی من در خدمتم بیا اونجا بحث میکنیم.

پنجم:

وقتی خدا یک موجود طبیعی و مادی نیست، چطور میخواهید رابطه انسان با او(نماز) را بر اساس علوم که درباره جهان طبیعی است رد یا قبول کنید؟
پس به نظر حقیر شما اگر صادقانه برخورد کنید، باید در همان حیطه تاپیک کلام و فلسفه باقی بمانید.

ششم:
بنده به شما گفتم از همان مفاهیم علمی، جرم قانون پایستگی، ترمودینامیک و .... استفاده کنید، ببینم ثابت میشود دنیا قائم به ذات است یا نه؟

هفتم: آیا شما اطمینان دارید که تمام موضوعات منحصر به جهان طبیعی است و ورای آن چیزی نیست؟

1.

2. شاید علوم دیگری باشد ولی وقتی راهی برای تایید یا رد آن علوم نیست پس من دلیلی ندارد برای حرف شما نسبت به حرف آن شخص روحانی هندو یا جزائر مائومائو اولویتی قرار بدم.

3. من اذیت نمیشم!

4. انسان علمی تا هیولای اسپاگتی و زیزی گولو و لولو خرخره و Thor و زوس و بت و ... رو رد نکرده نمی تونه درباره نبودشون صحبت کنه. خدای شما هم از دید علم در زمره همون شخصیت هایی است که نام بردم.

5. شما به کل اشتباه متوجه شدید. دوست ما در پست اول تاپیک درباره استدلال های علمی برای محرم و نامحرم سوال پرسید و من گفتم برای این نوع مسائل اعتقادی دنبال استدلال های علمی نباشید چون از دیدگاه علمی اصلا دلیلی برای اعتقاد به خدا هم وجود ندارد. حرف شما هم تایید صحبت من است که این مفاهیم در زمره استدلال های علمی نیستند.

6. شما به من همچین چیزی نگفتید و من اولین بار است این حرف ها رو می شنوم. ما درباره قائم به ذات بودن دنیا اطلاعاتی نداریم و موضع من "ندانم گرایی" است. شما به نظر میاد اطلاعات دقیقی دارید چون شما مدعی هستید پس خوشحال میشم شما اثباتتون رو بر اساس اون قوانین و مفاهیم علمی بیان بفرمایید.

7. خیر مطمئن نیستم ولی شما که مطمئن هستید چیزی ورای آن هست، وظیفه اثبات بر گردن شماست.

نکته: من در این تاپیک چیزهایی که شما به من نسبت میدید رو مدعی نشدم و شما در حال قرار دادن حرف در دهان من هستید. من در راستای موضوع تاپیک گفتم این نوع اعتقادات از طریق استدلال های علمی پایه و اساسی ندارند. اگه شما معتقد هستید از طرق دیگه ای پایه و اساس دارند حرف من رو نقض نکردید.

وایسلی گوجا;385145 نوشت:
مثال شما قیاس مع الفارغ بود چون دندانپزشک پاسخ علمی برای کار خود دارد ولی برای مثلا نگاه کردن یا نکردن به نامحرم پاسخ علمی وجود ندارد و همه چیز اعتقادی است، شما ابتدا معتقد هستید آن کار خوب است و بعد انجامش میدید، برای این نوع تفکر نیازی به استدلال علمی ندارید به خصوص شخصی با تفکرات مشابه شما که حتی اگه استدلال های علمی دقیقا ضد مطالب اعتقادی شما باشند باز هم همون کارهایی رو انجام خواهید داد که بطور اعتقادی قبول دارید.

برای تمام قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی دلایل علمی وجود دارد که بر اساس قانون احتمالات است. از هر یک میلیون ماشینی که با سرعت بالای مثلا 150 حرکت می کنند درصد تصادفات بسیار بیشتر است نسبت به یک میلیون ماشینی که سرعت زیر 80 دارند و بالانس مناسب ریسک و سرعت حمل و نقل رو در قوانین حد مناسب سرعت اعلام می کنند.

.


باسلام
همانطور که در پستهای قبل نیز بیان شد، مسائل دینی بر چند دسته است. برخی از مسائل بر پایه استدلالهای عقلی است و برخی دیگر گرچه از نقل و حدیث و قران گرفته شده اما اصل و اساس ان به صورت کلی مبتنی بر یک سری اصول کلی عقلی است. در مورد مسائلی اساسی که پایه های اعتقادی است تنها باید از طریق عقلی به نتیجه رسید اما در مورد مابقی مسائل، مانند احکام شرعی یا فروع اعتقادی، پس از اثبات کلیات و اصول اعتقادی، تنها کاری که لازم است انجام دهیم، بحث در سند و دلالت است. مثلا مباحث احکام فرعی عملی بر اساس اصول خالقیت، ربوبیت، توحید، حکمت و عدل است. بر این اساس، تنها خداوند که یگانه خالق ماست و رب ماست حق تشریع دارد چون وقتی او خالق ماست تنها او از نیازمندی های ما خبر دارد و به علت بی نیازی مطلقش، قوانینش شائبه منفعت شخصی برای خودش را ندارد و چون علم مطلق دارد، حکم بی جهت نمیدهد. بر اساس حکمت الهی، خداوند هر دستوری که می دهد، به دنبال به دست امدن غرضش از حکمت بشر است به همین جهت، تمام دستورات او بر اساس مصالح و مفاسد بندگانش است. بر اساس عدالتش، حکمی را نمیدهد که منافات با عدالتش داشته باشد. اما ما بندگان چون نمیتوانیم به فلسفه و حکمت برخی احکام پی ببریم، نمی توانیم با بررسی تک تک احکام و دستورات او به عادلانه یا حکیمانه بودن خالق پی ببریم. بلکه با اثبات مبادی و زیر بناهای بحث(عدالت،حکمت و ...) به نتایج و روبناها می رسیم و به عادلانه وحکیمانه بودن تمام احکام پی می بریم هرچند فلسفه و حکمت تمامی احکام را ندانیم.
این مسئله در بین خودمان نیز روی میدهد. وقتی ما به سراغ یک متخصص می رویم، چون او را قبول داریم هرچه گفت قبول میکنیم و چون و چرا نمیکنیم. تنها کاری که باید بکنیم این است که قبل از مراجعه به او، از تخصص او اطلاع حاصل کنیم تا بتوانیم به او اعتماد کنیم. حال درست است که حرفهایی که مثلا دندانپزشک می زند بر اساس تجربه و مشاهده است ولی آیا ما برای تمام نظراتی که او میدهد از او میخواهیم که مشاهداتش را برای ما شرح دهد؟ بر فرض اگر این پزشک متخصص نتایج را به صورت برگه آزمایش به ما نشان دهد، ما همه این نتایج را متوجه میشویم؟ در مورد مسائل احکام شرعی نیز همینطور است. در این مورد نیز حکمتهایی وجود دارد. حتی میتواند تمام انها دارای نتایج و دلایل علمی نیز باشد اما به عللی بیان نکرده . شاید یکی از مهمترین دلایلی که خداوند به همراه خود احکام فلسفه جزیی هر یک را بیان نکرده این است که در ان صورت، دیگر تعبد جایی ندارد و بندگان تنها به جهت رسیدن به ان ادله علمی به و نتایج تجربی به ان حکم عمل میکنند بعلاوه برخی ممکن است که بگویند ما این نتایج را نمیخواهیم و این نتایج شاید برای عده ای انقدر مهم نباشد که آنها را برای انجامش مجبور کند. به همین جهت، و شاید جهات دیگر خداوند برای احکام شرعی که صادر کرده، حکمتهای جزیی تمام انها را بیان نکرده است.

وایسلی گوجا;385145 نوشت:
همونطور که شما هم اعتراف کردید (و من هم قبول دارم) زمانی که اساس تفکر ما استدلال های علمی باشد برای دین و ایدئولوژی و کلا اعتقادات اصلا جایی باقی نمی ماند چون اینها دقیقا تفکر های ضدعلمی هستند.

اعتقادات = قبول ادعاها بدون داشتن استدلال های علمی.


نظر شما محترم است اما تنها رو نوشتی از نظرات کسانی است که مایل به بی اهمیت جلوه دادن دین و مخالفت ان با علم و عقلانیت هستند. دینداران و متعبدان به هیچ وجه معتقد نیستند که دین و ایدئولوژی با علم تجربی منافات دارد و با هم قابل جمع نیستند بلکه معتقدند که این دو دو فضای مجزا هستند که ابزارهای و روش های تحقیق مجزایی دارد. مسلمانان به هیچ وجه مانند مسیحیان فکر نمیکنند که برای دینداری باید تعقل و علم آموزی را تعطیل کرد و تنها به نظرات کلیسا و ارباب ان پایبند بود بلکه اگر کمی در تاریخ اندیشه مسلمانان مطالعه کنید متوجه میشوید که تا چند قرن قبل بیشتر اندیشمندان علوم دینی در علوم تجربی نیز سررشته داشته و بزرگترین اندیشمندان طب و نجوم و ریاضیات و .. از میان مسلمانان بوده اند. کسانی مانند شیخ الرئیس و خواجه نصیر و .. که هم فیلسوف و متکلم و فقیه بوده اند و هم پزشک و منجم. هم از علوم دینی سر رشته داشته اندو هم در علوم تجربی سرآمد. بنابراین جمله آخر به این معنا درست است که این دو، دو کانتکس مجزا بوده و اسلوب و متدولوژی مجزایی دارند. این نقص هیچ یک نیست بلکه به معنای جدایی محتوا، موضوع و روش تحقیق انهاست.

صدیق;385263 نوشت:
باسلام
همانطور که در پستهای قبل نیز بیان شد، مسائل دینی بر چند دسته است. برخی از مسائل بر پایه استدلالهای عقلی است و برخی دیگر گرچه از نقل و حدیث و قران گرفته شده اما اصل و اساس ان به صورت کلی مبتنی بر یک سری اصول کلی عقلی است. در مورد مسائلی اساسی که پایه های اعتقادی است تنها باید از طریق عقلی به نتیجه رسید اما در مورد مابقی مسائل، مانند احکام شرعی یا فروع اعتقادی، پس از اثبات کلیات و اصول اعتقادی، تنها کاری که لازم است انجام دهیم، بحث در سند و دلالت است. مثلا مباحث احکام فرعی عملی بر اساس اصول خالقیت، ربوبیت، توحید، حکمت و عدل است. بر این اساس، تنها خداوند که یگانه خالق ماست و رب ماست حق تشریع دارد چون وقتی او خالق ماست تنها او از نیازمندی های ما خبر دارد و به علت بی نیازی مطلقش، قوانینش شائبه منفعت شخصی برای خودش را ندارد و چون علم مطلق دارد، حکم بی جهت نمیدهد. بر اساس حکمت الهی، خداوند هر دستوری که می دهد، به دنبال به دست امدن غرضش از حکمت بشر است به همین جهت، تمام دستورات او بر اساس مصالح و مفاسد بندگانش است. بر اساس عدالتش، حکمی را نمیدهد که منافات با عدالتش داشته باشد. اما ما بندگان چون نمیتوانیم به فلسفه و حکمت برخی احکام پی ببریم، نمی توانیم با بررسی تک تک احکام و دستورات او به عادلانه یا حکیمانه بودن خالق پی ببریم. بلکه با اثبات مبادی و زیر بناهای بحث(عدالت،حکمت و ...) به نتایج و روبناها می رسیم و به عادلانه وحکیمانه بودن تمام احکام پی می بریم هرچند فلسفه و حکمت تمامی احکام را ندانیم.
این مسئله در بین خودمان نیز روی میدهد. وقتی ما به سراغ یک متخصص می رویم، چون او را قبول داریم هرچه گفت قبول میکنیم و چون و چرا نمیکنیم. تنها کاری که باید بکنیم این است که قبل از مراجعه به او، از تخصص او اطلاع حاصل کنیم تا بتوانیم به او اعتماد کنیم. حال درست است که حرفهایی که مثلا دندانپزشک می زند بر اساس تجربه و مشاهده است ولی آیا ما برای تمام نظراتی که او میدهد از او میخواهیم که مشاهداتش را برای ما شرح دهد؟ بر فرض اگر این پزشک متخصص نتایج را به صورت برگه آزمایش به ما نشان دهد، ما همه این نتایج را متوجه میشویم؟ در مورد مسائل احکام شرعی نیز همینطور است. در این مورد نیز حکمتهایی وجود دارد. حتی میتواند تمام انها دارای نتایج و دلایل علمی نیز باشد اما به عللی بیان نکرده . شاید یکی از مهمترین دلایلی که خداوند به همراه خود احکام فلسفه جزیی هر یک را بیان نکرده این است که در ان صورت، دیگر تعبد جایی ندارد و بندگان تنها به جهت رسیدن به ان ادله علمی به و نتایج تجربی به ان حکم عمل میکنند بعلاوه برخی ممکن است که بگویند ما این نتایج را نمیخواهیم و این نتایج شاید برای عده ای انقدر مهم نباشد که آنها را برای انجامش مجبور کند. به همین جهت، و شاید جهات دیگر خداوند برای احکام شرعی که صادر کرده، حکمتهای جزیی تمام انها را بیان نکرده است.

من مشکلی با صحبت های شما ندارم چون همگی ادعاهایی هستند که من نمی تونم نقض کنم (و شما هم نمی تونید مستقل از اعتقادتون اثباتشون کنید). من نگفتم مسائل مذهبی و دینی "حکمت" ندارند، صحبت درباره استدلال های علمی بود که من به شما گفتم استدلال های علمی برای اون مثال هایی که زدم وجود نداره.

درباره صحبت شما من فقط این نظر رو دارم که لازمه "ایمان" داشته باشیم این آموزه ها حکمت دارند، و مریدان سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیت و بودا و هندو و ... هم "ایمان" دارند آموزه های دین خودشان حکمت دارد.

صدیق;385263 نوشت:

نظر شما محترم است اما تنها رو نوشتی از نظرات کسانی است که مایل به بی اهمیت جلوه دادن دین و مخالفت ان با علم و عقلانیت هستند. دینداران و متعبدان به هیچ وجه معتقد نیستند که دین و ایدئولوژی با علم تجربی منافات دارد و با هم قابل جمع نیستند بلکه معتقدند که این دو دو فضای مجزا هستند که ابزارهای و روش های تحقیق مجزایی دارد. مسلمانان به هیچ وجه مانند مسیحیان فکر نمیکنند که برای دینداری باید تعقل و علم آموزی را تعطیل کرد و تنها به نظرات کلیسا و ارباب ان پایبند بود بلکه اگر کمی در تاریخ اندیشه مسلمانان مطالعه کنید متوجه میشوید که تا چند قرن قبل بیشتر اندیشمندان علوم دینی در علوم تجربی نیز سررشته داشته و بزرگترین اندیشمندان طب و نجوم و ریاضیات و .. از میان مسلمانان بوده اند. کسانی مانند شیخ الرئیس و خواجه نصیر و .. که هم فیلسوف و متکلم و فقیه بوده اند و هم پزشک و منجم. هم از علوم دینی سر رشته داشته اندو هم در علوم تجربی سرآمد. بنابراین جمله آخر به این معنا درست است که این دو، دو کانتکس مجزا بوده و اسلوب و متدولوژی مجزایی دارند. این نقص هیچ یک نیست بلکه به معنای جدایی محتوا، موضوع و روش تحقیق انهاست.

حرف جالبی زدید و جالب ترین نکته قسمتی است که من قرمز کردم.

همونطور که می دونید تا چند قرن پیش خیلی از اندیشمندان سایر ادیان هم در علوم تجربی سررشته داشتند و در این چند قرن اخیر، به ویژه این 300 سال پیشرفت های علمی ما بیشتر از پیشرفت های علمی 3 میلیارد سال قبل بوده و دلیل اینکه دیگه اندیشمندان مذهبی در علم سررشته ندارند تخصصی شدن بیش از حد علم و همینطور پیدایش تناقضات در یافته های علمی و مطالبی است که در کتاب های دینی یافت میشه که شما بهتر از من نسبت به اونها آگاهی دارید.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

وایسلی گوجا;385186 نوشت:
شاید علوم دیگری باشد ولی وقتی راهی برای تایید یا رد آن علوم نیست پس من دلیلی ندارد برای حرف شما نسبت به حرف آن شخص روحانی هندو یا جزائر مائومائو اولویتی قرار بدم.

راهی برای شما نیست، نه برای من!
خب شاید شما نخواهی قبول کنی، من استدلالهای اعتقادی را درست می یابم!

وایسلی گوجا;385186 نوشت:
خدای شما هم از دید علم در زمره همون شخصیت هایی است که نام بردم.

پیشنهاد میکنم یه ذره فکورتر صحبت کنید، شما نه دانشمند هستید، نه بابای علم و نه ام العلم و نه ...
کلی دانشمند در دنیا هست که عقاید استدلالی مذهبی دارند.
صحبت ما این است که علم شما هم نیازمند استدلال عقلانی است!

وایسلی گوجا;385186 نوشت:
شما به کل اشتباه متوجه شدید. دوست ما در پست اول تاپیک درباره استدلال های علمی برای محرم و نامحرم سوال پرسید و من گفتم برای این نوع مسائل اعتقادی دنبال استدلال های علمی نباشید چون از دیدگاه علمی اصلا دلیلی برای اعتقاد به خدا هم وجود ندارد. حرف شما هم تایید صحبت من است که این مفاهیم در زمره استدلال های علمی نیستند.

خب منم میگم شما هم اشتباه متوجه شدی
علم منحصر در شیزیک و فیمی نیست، هست؟

وایسلی گوجا;385186 نوشت:
شما به من همچین چیزی نگفتید و من اولین بار است این حرف ها رو می شنوم. ما درباره قائم به ذات بودن دنیا اطلاعاتی نداریم و موضع من "ندانم گرایی" است. شما به نظر میاد اطلاعات دقیقی دارید چون شما مدعی هستید پس خوشحال میشم شما اثباتتون رو بر اساس اون قوانین و مفاهیم علمی بیان بفرمایید.

نیمه شب از خواب بیدارم کنن بگن بیا برامون استدلال کن، به احتمال زیاد ناراحت نمیشم،
ولی قواعدی هست، اونهم اینکه وقتی طرف همه چیز رو به من محول کنه، یعنی فقط میخواد بحث کنه و نه چیزی یاد بگیره.
ضمناً استدلال عقلی روشن است:

تمام هستی(هر آنچه که هست) در کلیت خود نیاز به هیچ چیز دیگری ندارند، چون چیز دیگری نیست.
لذا در هستی حداقل یک موجود هست که در وجود داشتنش نیاز به هیچ موجود دیگری ندارد.

در مورد مفاهیم علمی شما بفرمایید چه چیزی رو قبول دارید، تا ما هم ببینیم علم شما چه چیزی را رد یا ثابت میکند.

وایسلی گوجا;385186 نوشت:
7. خیر مطمئن نیستم ولی شما که مطمئن هستید چیزی ورای آن هست، وظیفه اثبات بر گردن شماست.

کسی ازم درخواستی نکرده تا اثبات کنم!

وایسلی گوجا;385186 نوشت:
نکته: من در این تاپیک چیزهایی که شما به من نسبت میدید رو مدعی نشدم و شما در حال قرار دادن حرف در دهان من هستید. من در راستای موضوع تاپیک گفتم این نوع اعتقادات از طریق استدلال های علمی پایه و اساسی ندارند. اگه شما معتقد هستید از طرق دیگه ای پایه و اساس دارند حرف من رو نقض نکردید.

عرض کردم، شما علم را منحصر به علوم طبیعی کردید، در صورتیکه خود علوم طبیعی وابسته به استدلال عقلانی و برهان است.
پس علم شما ناقص است.
پس اگر ما با برهان ثابت کردیم که خدا هست، گفته های همان خدا هم علم است!

در پناه خدا

سلمان14;385392 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

راهی برای شما نیست، نه برای من!
خب شاید شما نخواهی قبول کنی، من استدلالهای اعتقادی را درست می یابم!


پیشنهاد میکنم یه ذره فکورتر صحبت کنید، شما نه دانشمند هستید، نه بابای علم و نه ام العلم و نه ...
کلی دانشمند در دنیا هست که عقاید استدلالی مذهبی دارند.
صحبت ما این است که علم شما هم نیازمند استدلال عقلانی است!

خب منم میگم شما هم اشتباه متوجه شدی
علم منحصر در شیزیک و فیمی نیست، هست؟

نیمه شب از خواب بیدارم کنن بگن بیا برامون استدلال کن، به احتمال زیاد ناراحت نمیشم،
ولی قواعدی هست، اونهم اینکه وقتی طرف همه چیز رو به من محول کنه، یعنی فقط میخواد بحث کنه و نه چیزی یاد بگیره.
ضمناً استدلال عقلی روشن است:

تمام هستی(هر آنچه که هست) در کلیت خود نیاز به هیچ چیز دیگری ندارند، چون چیز دیگری نیست.
لذا در هستی حداقل یک موجود هست که در وجود داشتنش نیاز به هیچ موجود دیگری ندارد.

در مورد مفاهیم علمی شما بفرمایید چه چیزی رو قبول دارید، تا ما هم ببینیم علم شما چه چیزی را رد یا ثابت میکند.

کسی ازم درخواستی نکرده تا اثبات کنم!

عرض کردم، شما علم را منحصر به علوم طبیعی کردید، در صورتیکه خود علوم طبیعی وابسته به استدلال عقلانی و برهان است.
پس علم شما ناقص است.
پس اگر ما با برهان ثابت کردیم که خدا هست، گفته های همان خدا هم علم است!

در پناه خدا

شما از کجا می دونید من دانشمند نیستم؟ :Cheshmak: علم غیب دارید یا شما مرجع تشخیص دانشمند بودن یا نبودن انسان ها هستید؟

دانشمندانی هستند که باورهای مذهبی دارند (تعدادشون بسیار اندک است، چیزی حدود 5 درصد اعضای آکادمی های علمی برجسته دنیا باورهای مذهبی دارند)، ولی موقع کار علمی باورهای مذهبی رو پشت در آزمایشگاه ها می گذارند و با دید و ذهن باز به بررسی مطالب علمی می پردازند. شما نمی بینید در ژورنال ها و کنفرانس های علمی دنیا رفرنسی به باورهای مذهبی خاص به عنوان مفاهیم علمی داده بشه.

شما مدعی هستید علوم طبیعی وابسته به استدلال عقلی است که ادعای غلطی است. علوم طبیعی در خیلی موارد یافته هایی داره که با عقل در تناقض است و اونجا یافته ها اولویت دارند نسبت به عقل چون عقل انسان ابزاری بسیار خطاپذیر و غیرقابل اعتماد در کشف وقایع دنیای طبیعی است. برای مثال به مفاهیم نسبیت یا فیزیک کوانتوم مراجعه کنید که با عقل انسان سازگار نیستند چون عقل انسان هیچ وقت برای درک چنین مفاهیمی تکامل پیدا نکرده.

شخص مدعی همیشه وظیفه اثبات داره و اگه شما در جمعی تنها شخص مدعی هستید و سایرین ندانم گرا هستند (مثل اینجا)، همه چیز به شما متحول میشه. حرف یادگیری و بحث نیست، شما مدعی هستید و نیازه بتونید ادعاهاتون رو اثبات کنید که تا به حال نکردید و صرفا بحث کردید و انشا نوشتید.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

وایسلی گوجا;385443 نوشت:
شما از کجا می دونید من دانشمند نیستم؟ علم غیب دارید یا شما مرجع تشخیص دانشمند بودن یا نبودن انسان ها هستید؟

امیدورام باشید، هیچ دانشمندی نظر خودش رو به تمام دانشمندان تعمیم نمیده و بگه «علم اینطوری میگه».

وایسلی گوجا;385443 نوشت:
دانشمندانی هستند که باورهای مذهبی دارند (تعدادشون بسیار اندک است، چیزی حدود 5 درصد اعضای آکادمی های علمی برجسته دنیا باورهای مذهبی دارند)، ولی موقع کار علمی باورهای مذهبی رو پشت در آزمایشگاه ها می گذارند و با دید و ذهن باز به بررسی مطالب علمی می پردازند. شما نمی بینید در ژورنال ها و کنفرانس های علمی دنیا رفرنسی به باورهای مذهبی خاص به عنوان مفاهیم علمی داده بشه.

خب این کارربطی به بحث ما ندارد
هر چند به نظر حقیر، اعتقاد به خدا نه تنها مشکلی سد راه اکتشافات علمی نیست بلکه واقعاً پشتوانه عالی است.
برای هر کسی که با اعتقاد به خدا کار میکنه واقعاً جذابیت خاص و شیرین در کارهای علمی و فنی و ... هست.

وایسلی گوجا;385443 نوشت:
شما مدعی هستید علوم طبیعی وابسته به استدلال عقلی است که ادعای غلطی است.

من که میبینم شما در حرف زدنتان هم ناچار از استدلال هستید!
اونوقت چطور علوم میخواهند استدلال عقلی نداشته باشند و از گزاره های a و b گزاره c را نتیجه نگیرند؟

وایسلی گوجا;385443 نوشت:
برای مثال به مفاهیم نسبیت یا فیزیک کوانتوم مراجعه کنید

خیلی مطالعه نکردم ولی تا جایی که خوندم و درست بوده اند، مشکلی نداشتم.
گاهی مشکل از سیستم اعتقادی پنهان خود خواننده است و گاهی مشکل از پیش فرضهای علم است.

وایسلی گوجا;385443 نوشت:
شخص مدعی همیشه وظیفه اثبات داره و اگه شما در جمعی تنها شخص مدعی هستید و سایرین ندانم گرا هستند (مثل اینجا)، همه چیز به شما متحول میشه.

گفتم که : درخواستی ندیدم!

ضمن اینکه بحث نیاز به تکیه گاه دارد، وقتی شما هیچ قانون ثابتی نداری، و از طرفی اینقدر به علم ارادت دارید، خب من چطور میتونم چیزی رو اثبات کنم!

بندده میگم در حد خودم حاضرم در هر جور استدلالی با هر پیش فرضی شرکت کنم، با قوانین علمی یا فلسفی، تقریباً در مباحثم هم اینجور رفتار کرده ام
زیرا معتقدم اون قوانین یا درست هستند و به تناقضی برنمی خوریم
یا نادرست هستند و نادرستی اونها در چرخه استدلال مشخص خواهد شد.

به هر حال اگر کسی قوانین مشخصی ارائه بده، حاضر هستم در حد خودم در بحث شرکت کنم،
اینکه هم فرمودید همه ندانم گرا هستند، درست نیست
یک دانشمند تاوقتی که چیزی به اون محول نشده، همیشه از سوی خودش صحبت میکنه.

وایسلی گوجا;385443 نوشت:
حرف یادگیری و بحث نیست،

برای شما نباشه واسه من هست

و دیگر اینکه: «کدام ادعا» را باید ثابت کنم؟

در پناه خدا

وایسلی گوجا;385274 نوشت:
من به شما گفتم استدلال های علمی برای اون مثال هایی که زدم وجود نداره.

باسلام
اینکه می فرمایید وجود ندارد از کجاست؟ وجود نداشتنش را از چه راهی به دست آوردید؟ از راه تجربه فهمیدید وجود ندارد یا از راه عقل؟ آیا تمام موارد را امتحان کردید و دیدید که مثلا طلا به دست کردن برای مرد مشکل جسمی یا روحی ایجاد نمیکند؟ شما پیرو اثبات پذیری هستید یا تأیید پذیری یا ابطال گرا هستید؟ هر کدام که باشید برای اینکه یک قضیه ای را بیان کنید، تنها راهتان بیان قضیه ای شخصی و در حیطه موارد امتحان شده است. شما به هیچ وجه نمیتوانید قضیه ای کلی حتی به صورت اثباتی بیاورید. چون تمام موارد را در تمام زمانها امتحان نکرده اید. زیرا اگر بخواهید این کار را بکنید، از دایره تجربه خارج شده اید و حکم چند مورد را به تمام موارد سرایت داده اید. بگذریم از ایرادهایی که خود این مبانی دارند و حتی ابطال پذیری. در مورد دلایل علمی احکام دینی نیز تنها میتوانید بگویید که ما و علم به دلایل علمی برخی از این احکام نرسیده اند نه اینکه اصلا دلیل علمی برای انها وجود ندارد.

وایسلی گوجا;385274 نوشت:
درباره صحبت شما من فقط این نظر رو دارم که لازمه "ایمان" داشته باشیم این آموزه ها حکمت دارند، و مریدان سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیت و بودا و هندو و ... هم "ایمان" دارند آموزه های دین خودشان حکمت دارد.

بله انها نیز معتقدند که اموزه های دین خودشان حکمت دارد، اما صحبت بر سر این است که این حکمتها را اگر بخواهیم به خداوند نسبت بدهیم. در این صورت باید مبادی ما محکم باشد و بعلاوه جهت صدور و دلالت این اموزه ها مشخص و صحیح باشد. در انصورت است که میتوانیم بگوییم حتما این آموزه ای که در کتاب مقدس آمده یا در آیین بودا امده یا در قران یا روایات، بی دلیل نیست و حکمت واقعی دارد. اگر هنوز معلوم نیست که این حکم، حکم خداوند باشد چطور میتوانیم بگوییم حکمتی واقعی دارد که ما به خاطر علم محدودمان از ان مطلع نیستیم. مثلا اگر پزشکی نسخه ای پیچیده باشد، زمانی ما با چشم بسته به ان اعتماد می کنیم و انرا به کار میگیریم که مطمئن باشیم این نسخه را دکتر پیچیده و متصدی پیچیدن نسخه در داروخانه انرا درست متوجه شده. به همین جهت است که گاهی اوقات پزشکان از ما میخواهند داروهایی که از داروخانه گرفتیم را به پزشک نشان بدهیم تا اشتباهی از جانب داروخانه صورت نگرفته باشد. در مورد مسائل دینی نیز مشابه همین روند باید باشد. اولا باید این دستور و نسخه از جانب خداوند متعال باشد نه هیچ انسان یا موجود دیگری. ثانیا کسی که این نسخه را برای ما اورده باید در ان دخل و تصرفی نکرده باشد. ثالثا: کسانی که به عنوان واسطه میان ما و نسخه آور هستند، باید امین باشندو دخل وتصرف در ان نکرده باشند. رابعا برای حصول اطمینان لازم است که این نسخه در مرحله آخر به خود پزشک نشان داده شود تا اشتباهی در تفسیر و تأویل انها صورت نگرفته باشد. تنها در این صورت است که می توانیم بگوییم که این حکم و دستور العمل حتما حکمتی دارد واقعی که به روح و جسم ما مربوط است. ما به دنبال جدل کردن که نیستیم می خواهیم ببینیم که یک دستورالعمل واقعا حکمت دارد یا نه. ما مسلمانان که چنین اعتقادی داریم. شاید پیروان ادیان دیگر نیز چنین اعتقادی داشته باشند. ولی به دنبال این نبودیم که این ادعا درست است یا نه. اگر بخواهیم در این مورد قضاوت کنیم و به دنبال این باشیم که چه کسی راست می گوید باید شرایطی که در بالا ذکر شد رعایت شده باشد. این در مورد ادیان آسمانی. در مورد ادیان غیر آسمانی و انسانی که دیگر موضوع فرق میکند. دینی که آموزه هایش از سوی انسانی صادر شده، نمیتواند ادعا کند که اموزه ها و دستوراتش مبتنی بر مصالح و حکمتهایی است که فقط خود ان شخص می فهمیدیده واز دسترس دیگران مخفی است. حکمت انها هر چقدر که قوی هم باشد باز هم زمینی است و قابل فهم برای همگان و محدود به علم و دانش انسانها.

وایسلی گوجا;385274 نوشت:
همونطور که می دونید تا چند قرن پیش خیلی از اندیشمندان سایر ادیان هم در علوم تجربی سررشته داشتند و در این چند قرن اخیر، به ویژه این 300 سال پیشرفت های علمی ما بیشتر از پیشرفت های علمی 3 میلیارد سال قبل بوده و دلیل اینکه دیگه اندیشمندان مذهبی در علم سررشته ندارند تخصصی شدن بیش از حد علم و همینطور پیدایش تناقضات در یافته های علمی و مطالبی است که در کتاب های دینی یافت میشه که شما بهتر از من نسبت به اونها آگاهی دارید.

خب این یعنی چه؟ چطور شما از اینکه پیشرفتهای سه قرن اخیر ما به اندازه تمام سالهای قبل بوده به این نتیجه رسیدید که علم و دین با هم ناسازگارند؟ این تنها نشان میدهد که به علت توسعه زیادی که علوم داشته اند، دینداران بیشتر علاقمند به مباحث دینی خودشان بوده اند.
اصولا شما مرتب قضاوتهای کلی و جالبی دارید. از کجا به این رابطه رسیدید؟ از راه تجربه به این قضاوت کلی رسیدید؟ یا استقرا کردید و در مابقی موارد حکم را سرایت دادید؟ می بینید که مرتب از موضع خود عدول میکنید و به تجربه گرایی و مبانی علم تجربی پایبند نیستید.
علت اینکه دیگر دانشمندان مذهبی در علوم سررشته ندارند را از کجا متوجه شدید؟ آمار گرفتید و با نظر سنجی به این مطلب رسیدید یا تجربه کردید؟

البته از بحث اصلی دور شده ایم و قرار است در این تاپیک به دلیل علمی احکام شرعی بپردازیم. اینکه دارد یا ندارد. اما اینکه بحثها را به مباحث ریشه ای بکشانیم، بحث را خراب میکند و نیازمند تاپیک جداگانه ای است.

صدیق;385778 نوشت:
باسلام
اینکه می فرمایید وجود ندارد از کجاست؟ وجود نداشتنش را از چه راهی به دست آوردید؟ از راه تجربه فهمیدید وجود ندارد یا از راه عقل؟ آیا تمام موارد را امتحان کردید و دیدید که مثلا طلا به دست کردن برای مرد مشکل جسمی یا روحی ایجاد نمیکند؟ شما پیرو اثبات پذیری هستید یا تأیید پذیری یا ابطال گرا هستید؟ هر کدام که باشید برای اینکه یک قضیه ای را بیان کنید، تنها راهتان بیان قضیه ای شخصی و در حیطه موارد امتحان شده است. شما به هیچ وجه نمیتوانید قضیه ای کلی حتی به صورت اثباتی بیاورید. چون تمام موارد را در تمام زمانها امتحان نکرده اید. زیرا اگر بخواهید این کار را بکنید، از دایره تجربه خارج شده اید و حکم چند مورد را به تمام موارد سرایت داده اید. بگذریم از ایرادهایی که خود این مبانی دارند و حتی ابطال پذیری. در مورد دلایل علمی احکام دینی نیز تنها میتوانید بگویید که ما و علم به دلایل علمی برخی از این احکام نرسیده اند نه اینکه اصلا دلیل علمی برای انها وجود ندارد.

من میگم وجود ندارد چون افرادی که مدعی این ادعاها هستند استدلال های علمی ارائه نکردند. وظیفه من نیست برای ادعاهای سایرین استدلال پیدا کنم. هر زمان که شما و دوستانتان استدلال علمی ارائه کردید که مثلا این نوع روابط بین محرم و نامحرم بد است من آماده خواهم بود نظرم رو تغییر بدم.

صدیق;385778 نوشت:

بله انها نیز معتقدند که اموزه های دین خودشان حکمت دارد، اما صحبت بر سر این است که این حکمتها را اگر بخواهیم به خداوند نسبت بدهیم. در این صورت باید مبادی ما محکم باشد و بعلاوه جهت صدور و دلالت این اموزه ها مشخص و صحیح باشد. در انصورت است که میتوانیم بگوییم حتما این آموزه ای که در کتاب مقدس آمده یا در آیین بودا امده یا در قران یا روایات، بی دلیل نیست و حکمت واقعی دارد. اگر هنوز معلوم نیست که این حکم، حکم خداوند باشد چطور میتوانیم بگوییم حکمتی واقعی دارد که ما به خاطر علم محدودمان از ان مطلع نیستیم. مثلا اگر پزشکی نسخه ای پیچیده باشد، زمانی ما با چشم بسته به ان اعتماد می کنیم و انرا به کار میگیریم که مطمئن باشیم این نسخه را دکتر پیچیده و متصدی پیچیدن نسخه در داروخانه انرا درست متوجه شده. به همین جهت است که گاهی اوقات پزشکان از ما میخواهند داروهایی که از داروخانه گرفتیم را به پزشک نشان بدهیم تا اشتباهی از جانب داروخانه صورت نگرفته باشد. در مورد مسائل دینی نیز مشابه همین روند باید باشد. اولا باید این دستور و نسخه از جانب خداوند متعال باشد نه هیچ انسان یا موجود دیگری. ثانیا کسی که این نسخه را برای ما اورده باید در ان دخل و تصرفی نکرده باشد. ثالثا: کسانی که به عنوان واسطه میان ما و نسخه آور هستند، باید امین باشندو دخل وتصرف در ان نکرده باشند. رابعا برای حصول اطمینان لازم است که این نسخه در مرحله آخر به خود پزشک نشان داده شود تا اشتباهی در تفسیر و تأویل انها صورت نگرفته باشد. تنها در این صورت است که می توانیم بگوییم که این حکم و دستور العمل حتما حکمتی دارد واقعی که به روح و جسم ما مربوط است. ما به دنبال جدل کردن که نیستیم می خواهیم ببینیم که یک دستورالعمل واقعا حکمت دارد یا نه. ما مسلمانان که چنین اعتقادی داریم. شاید پیروان ادیان دیگر نیز چنین اعتقادی داشته باشند. ولی به دنبال این نبودیم که این ادعا درست است یا نه. اگر بخواهیم در این مورد قضاوت کنیم و به دنبال این باشیم که چه کسی راست می گوید باید شرایطی که در بالا ذکر شد رعایت شده باشد. این در مورد ادیان آسمانی. در مورد ادیان غیر آسمانی و انسانی که دیگر موضوع فرق میکند. دینی که آموزه هایش از سوی انسانی صادر شده، نمیتواند ادعا کند که اموزه ها و دستوراتش مبتنی بر مصالح و حکمتهایی است که فقط خود ان شخص می فهمیدیده واز دسترس دیگران مخفی است. حکمت انها هر چقدر که قوی هم باشد باز هم زمینی است و قابل فهم برای همگان و محدود به علم و دانش انسانها.

تشبیه پزشکی به دین کار صحیحی نیست چون 1. در پزشکی اجبار وجود ندارد ولی در دین اجبار وجود دارد و 2. هر شخصی در دنیا می تواند پزشکی را تایید یا رد کند و همه اطلاعات آزادانه در دسترس همه است ولی در دین اینطور نیست.

چیزهایی که درباره روح و ... هم میگید حرف های شماست. من می تونم خیلی ساده اینها رو قبول نکنم چون تنها دلیل پذیرفتن این ها داشتن ایمان و اعتقاد است که من ندارم.

صدیق;385778 نوشت:

خب این یعنی چه؟ چطور شما از اینکه پیشرفتهای سه قرن اخیر ما به اندازه تمام سالهای قبل بوده به این نتیجه رسیدید که علم و دین با هم ناسازگارند؟ این تنها نشان میدهد که به علت توسعه زیادی که علوم داشته اند، دینداران بیشتر علاقمند به مباحث دینی خودشان بوده اند.
اصولا شما مرتب قضاوتهای کلی و جالبی دارید. از کجا به این رابطه رسیدید؟ از راه تجربه به این قضاوت کلی رسیدید؟ یا استقرا کردید و در مابقی موارد حکم را سرایت دادید؟ می بینید که مرتب از موضع خود عدول میکنید و به تجربه گرایی و مبانی علم تجربی پایبند نیستید.
علت اینکه دیگر دانشمندان مذهبی در علوم سررشته ندارند را از کجا متوجه شدید؟ آمار گرفتید و با نظر سنجی به این مطلب رسیدید یا تجربه کردید؟

کافی است به آمار موسسه های علمی دنیا مبنی بر اعتقادات مذهبی افرادشان نگاه کنید، مثلا کمتر از 5 درصد افراد آکادمی علم آمریکا یا اروپا (که بزرگ ترین و برجسته ترین دانشمندان جهان هستند) باورهای مذهبی دارند چه برسه که دانشمند مذهبی باشند.

عدم تطابق های یافته های علمی و مذهب که بسیار نمایان است از ادعاهای غلط نجوم و زیست شناسی و ... در کتب آسمانی گرفته تا مسائل و توصیه های غلط پزشکی و روانشناسی و تربیتی و ... دیگه شما خودتون رو به اون راه نزنید شما اینها رو بهتر از من می دونید.

صدیق;385778 نوشت:
البته از بحث اصلی دور شده ایم و قرار است در این تاپیک به دلیل علمی احکام شرعی بپردازیم. اینکه دارد یا ندارد. اما اینکه بحثها را به مباحث ریشه ای بکشانیم، بحث را خراب میکند و نیازمند تاپیک جداگانه ای است.

شما نمی تونید 20 خط پست بدید و در پایان بگید از بحث دور شدیم و جای این بحث در تاپیک دیگه است که من رو از ادامه دادن منصرف کنید. شما که کارشناس بحث هستید لطفا اگه فکر می کنید محل این بحث ها جای دیگه است پست ها رو انتقال بدید به یک تاپیک جدید.

با تشکر

سلام

دوستان بزرگوار بحث ها و گفتگوهاتون خیلی داره از عنوان تاپیک دور می شه، لطفا جهت جلوگیری از حذف پست ها، از ادامه مباحث غیرمرتبط با تاپیک پرهیز کنید

ممنون از همکاری و همیاریتون :Gol:

sepidosiyah;383698 نوشت:

سوال دیگه ای هم که دارم:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم...(همین حوالی..)
در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده...( همین حوالی)

با تشکر

سلام.
من یک استدلال از رفیقم داداشم شنیدم که میگفت امیرالمومنین در مورد سجده بر مهر اینگونه استدلال کرده اند :
ما از خاکیم و به خاک بر خواهیم گشت و با هردفعه سجده بر روی آن و بلند کردن سر از آن این را نشان میدهیم (قریب به مضمون)
البته سندشو گفت که من هنوز پیدا نکردم پس اگر قبول نکردید من سندی برای ارائه ندارم فقط خواستم بگم که چنین چیزی شنیدم

sepidosiyah;383698 نوشت:
میخواستم بدونم استدلال علمی وجود داره

سلام
برای تمامی احکام دین ما مسلما دلیل مستحکمی وجود دارد.
عزیزی میگفت بیایید برای احکام دلیل تراشی نکنیم! (مثلا نگوییم سجده برای دفع امواج مغناطیسی یا حرمت از ته زدن ریش یا ... برای فلان است.) که اگر فردا آن دلیل علمی رد شد احکام اسلام نزد ما بی ارزش نشود

موفق باشید:Gol:

بی نام و نشان;390889 نوشت:
سلام
برای تمامی احکام دین ما مسلما دلیل مستحکمی وجود دارد.
عزیزی میگفت بیایید برای احکام دلیل تراشی نکنیم! (مثلا نگوییم سجده برای دفع امواج مغناطیسی یا حرمت از ته زدن ریش یا ... برای فلان است.) که اگر فردا آن دلیل علمی رد شد احکام اسلام نزد ما بی ارزش نشود

با سلام.

دلیل مستحکمی که نتوان آن را ثابت کرد مستحکم نیست.

موفق باشید. :Hedye:

[=microsoft sans serif]پرسشی در مورد محرم و نامحرم

سوال: اگر کسی از خودش مطمئن باشه که با دیدن موی نامحرم یا دست دادن با نامحرم هیچ حسی پیدا نمیکنه (مثل حس فرزند به مادر که شهوتی درش نهفته نیست) میتونه دست بده یا نگاه کنه؟میخواستم هم دلیل شرعی و هم دلیل استدادلال علمیاگر موجود باشه بدونم
سوال دیگه ای هم که دارم: میخواستم بدونماستدلال علمی وجود داره که ما چرا روی مهر نماز میخونیم؟ مثلا چرا بی مهر نمیشه؟ پیامبر به طور مثال فرمودند من سر به خاک میگذارم. در ابتدا سر به ریگ های زمین...سپس به خاک ... سپس به خاکی که در تنور سفت شده.

پاسخ:
تمامی احکام و دستوراتی که خداوند متعال به عنوان شریعت برای هدایت انسانها صادر فرموده است بر اساس حکمت بوده و به واسطه مصالح و مفاسدی است که در عمل کردن به آن تکالیف به خود انسان می رسد.[1] خواه این مصالح و مفاسد در متعلق این احکام باشد یا در خود تبعیت از این دستورات. مثلا وقتی خداوند متعال می فرماید هر مسلمان مابین طلوع فجر تا طلوع خورشید، دو رکعت نماز به عنوان نماز صبح بخواند، حتما مصلحتی در این دستور وجود دارد که به کسی میرسد که به آن عمل کند. البته ممکن است این مصلحت و فایده در خود نماز باشد یا صرفا در خود اطاعت از دستور باشد.
البته حکمت اصلی در دستورات الهی، متعبد شدن بندگان است و اگر فایده ای نیز در متعلق احکام باشد، این لطف مضاعف است. با توجه به این نکته، در مورد فایده علمی و تجربی که در مورد متعلقات برخی احکام به انسان می رسد، ممکن است علمای طبیعی، اعم از فیزیک و شیمی و ... به فایده ای جزیی رسیده باشند ولی باید توجه کرد که این موارد، ملاک اصلی برای این احکام نیست بلکه صرفا حکمت ظاهری و دم دستی آن است. مثلا وقتی گفته میشود که استفاده از زیور آلات طلا برای مردان موجب تشدید ابتلای به سرطان خون میشود، این مطلب فایده ای است جزیی در مقابل حکمت تعبد بندگان. بنابراین نمیتوان به استناد این مطلب گفت پس مردی که مبتلا به سرطان خون است، میتواند از این زیور الات استفاده کند. بنابراین مهم این است که ما توجه به حیثیت تعبد بخشی دستورات الهی داشته باشیم و حکمت های تجربی احکام که توسط علمای علوم طبیعی بیان میشود را نیز تنها در حد فایده های جزیی نگاه کنیم نه فلسفه و ملاک این احکام . زیرا بنابر فرمایش ائمه معصومین، دین خداوند را نمیتوان با عقل ناقص بشری درک کرد و به ملاک اصلی احکام دست یافت.[2]
مثلا وقتی گفته میشود که سجده بر خاک و رو به قبله موجب تخلیه امواج الکترو مغناطیسی میشود، این مطلب تنها به عنوان یک فایده میتواند صحت داشته باشد نه به صورت فلسفه و ملاک اصلی حکم. به همین جهت اشکالهایی نیز درمقابل این حکمتهای طبیعی میتواند مطرح شود و مورد خدشه واقع شود.

ممکن است کسی بگوید که مسائل و احکام دینی تماما تعبدی صرف است و هیچ مصلحتی جز مصلحت اطاعت و فرمانبرداری وجود ندارد و هیچ پشتوانه و دلیل عقلی و علمی نمیتوان برای آنها آورد و مخالف عقل و علم هستند. برخلاف قوانین بشری که تابع قوانین و مسائل علمی است که بشر به آن رسیده است. در پاسخ این ادعا میتوان گفت
مسائل دینی بر چند دسته است. برخی از مسائل بر پایه استدلالهای عقلی است و برخی دیگر گرچه از نقل و حدیث و قران گرفته شده اما اصل و اساس ان به صورت کلی مبتنی بر یک سری اصول کلی عقلی است. در مورد مسائلی اساسی که پایه های اعتقادی است تنها باید از طریق عقلی به نتیجه رسید اما در مورد مابقی مسائل، مانند احکام شرعی یا فروع اعتقادی، پس از اثبات کلیات و اصول اعتقادی، تنها کاری که لازم است انجام دهیم، بحث در سند و دلالت است. مثلا مباحث احکام فرعی عملی بر اساس اصول خالقیت، ربوبیت، توحید، حکمت و عدل است. بر این اساس، تنها خداوند که یگانه خالق ماست و رب ماست حق تشریع دارد چون وقتی او خالق ماست تنها او از نیازمندی های ما خبر دارد و به علت بی نیازی مطلقش، قوانینش شائبه منفعت شخصی برای خودش را ندارد و چون علم مطلق دارد، حکم بی جهت نمیدهد. بر اساس حکمت الهی، خداوند هر دستوری که می دهد، به دنبال به دست امدن غرضش از حکمت بشر است به همین جهت، تمام دستورات او بر اساس مصالح و مفاسد بندگانش است. بر اساس عدالتش، حکمی را نمیدهد که منافات با عدالتش داشته باشد. اما ما بندگان چون نمیتوانیم به فلسفه و حکمت برخی احکام پی ببریم، نمی توانیم با بررسی تک تک احکام و دستورات او به عادلانه یا حکیمانه بودن خالق پی ببریم. بلکه با اثبات مبادی و زیر بناهای بحث(عدالت،حکمت و ...) به نتایج و روبناها می رسیم و به عادلانه وحکیمانه بودن تمام احکام پی می بریم هرچند فلسفه و حکمت تمامی احکام را ندانیم.
این مسئله در بین خودمان نیز روی میدهد. وقتی ما به سراغ یک متخصص می رویم، چون او را قبول داریم هرچه گفت قبول میکنیم و چون و چرا نمیکنیم. تنها کاری که باید بکنیم این است که قبل از مراجعه به او، از تخصص او اطلاع حاصل کنیم تا بتوانیم به او اعتماد کنیم. حال درست است که حرفهایی که مثلا دندانپزشک می زند بر اساس تجربه و مشاهده است ولی آیا ما برای تمام نظراتی که او میدهد از او میخواهیم که مشاهداتش را برای ما شرح دهد؟ بر فرض اگر این پزشک متخصص نتایج را به صورت برگه آزمایش به ما نشان دهد، ما همه این نتایج را متوجه میشویم؟ در مورد مسائل احکام شرعی نیز همینطور است. در این مورد نیز حکمتهایی وجود دارد. حتی میتواند تمام انها دارای نتایج و دلایل علمی نیز باشد اما به عللی بیان نکرده . شاید یکی از مهمترین دلایلی که خداوند به همراه خود احکام فلسفه جزیی هر یک را بیان نکرده این است که در ان صورت، دیگر تعبد جایی ندارد و بندگان تنها به جهت رسیدن به ان ادله علمی به و نتایج تجربی به ان حکم عمل میکنند بعلاوه برخی ممکن است که بگویند ما این نتایج را نمیخواهیم و این نتایج شاید برای عده ای انقدر مهم نباشد که آنها را برای انجامش مجبور کند. به همین جهت، و شاید جهات دیگر خداوند برای احکام شرعی که صادر کرده، حکمتهای جزیی تمام انها را بیان نکرده است.

[=microsoft sans serif]

[/HR][=microsoft sans serif][1] . مجموعه اثار شهید مطهری، ج1، ص 57

[=microsoft sans serif][2] . بحار الانوار، ج2، ص 303

موضوع قفل شده است