پاسخگويي به پرسشهاي اخلاقي (چرا نباید برای همه دعا کنیم؟)

تب‌های اولیه

136 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام

و تسلیت شهادت اقا اباعبدالله

در ادامه ضررهای حضور خانم ها در دسته جات عزاداری می پردازیم به:

تاثیر منفی حضور خانم ها بر عزاداری اقایان

اقایان طبق سنت حسنه به پاداری ظاهری به صورت علنی همه ساله با حضور خود در گرما و سرما در خیابانها و معابر به صورت علنی عزاداری می کنند

ولی متاسفانه چند سالی است که حضور خانم ها پشت سر عزاداران و تعقیب دسته های عزاداری علاوه بر ضررهایی که در تایپک های متعددی نوشتیم ناراحتی هایی را برای اقایان به دنبال داشته است

حضور خانم ها و جلب توجه انها باعث تغییر نگاه های برخی جوانان می شود

حضور خانم ها در عزاداری با لباسهای انچنانی و ارایش و .......توجه برخی اقایان را به خود جلب می کند و این یعنی به هم ریختگی عزاداری

جوانی که با دیدن خانمی که یا فامیل است و یا اشنا و یا .........تغییری در نوع عزاداری ایشان به وجود می اید

خانم هایی که مخالف این بحث بنده هستند خود رابه جای اقایان بگذارند و فکر کنند در جمعی هستند و به کاری مشغول و ان همه چشم را ناظر فعل خود ببینند
ایا این نگاهها در نوع عمل ایشان تاثیر نخواهند گذاشت؟؟؟


حال کسترش می دهیم این نگاهها را به :

-- نوع پوشش

-- طبل زدن

-- سینه زدن

-- گریه کردن

-- تغییر مسیر عزاداری

-- و...................

صد البته که همه این موارد مستقیم روی نیتها تاثیر گذار است

ای کاش خانم ها این مسایل را درک می کردند و به ضررهای حضور خود در عزاداری واقف بودند

واقعا همینجوره ، ما که تو شهر نسبتا کم جمعیت هستیم وضع خیلی افتضاح شده ، حالا نمی دونم تهران و شیراز و ...چه جوریه.
هر طرف سر بچرخه همچین افرادی هستن. فقط میتونی سرت رو پایین بندازی رد بشی و حسرت بخوری ، جرات هم نمیکنی چیزی بگی ، حرفی بزنی جوری جواب میدن که اصلا پشیمون میشی ، یکی از دوستان امتحان کرد بد جور پشیمون شد. قصد بی احترامی به کسی رو نداشتم اما واقعا بد روزگاری شده

مسجد زن خونه اونه واقعا حرف درستیه.

با سلام

دوستان بزرگوار اگر در مورد این تایپک نظر خاصی دارند بفرمایند

تا بحث را جمع بندی کنیم

دوستان عزیزی که تو مباحث شرکت کردند و مطلب نوشتند نظر نهایی خودشان را بفرمایند تا جمع بندی بحث

منتظریم

یا علی

با سلام :Gol:
به نظره من خوده خانم ها بايد جايگاهشونو بدونن و خودشون به اين نتيجه برسن که حضورشون نه تنها مفيد نيست بلکه بيشتر ضرر و خدشه به دين وارد ميکنه

با سلام و تشكر از سركار استاد گرامي، استاد طه بزرگوار و ساير دوستان:Gol:.

نتيجه اينكه خانمها تا آنجايي كه ممكن است از شركت در دسته جات و مراسمي كه در معرض ديد آقايان قرار دارند پرهيز كنند تا هم خودشان بتوانند راحت عزاداري كنند و خير دنيا و آخرت رو ببرند همين كه اجازه بدهند آقايان هم بدون ارتكاب گناه و با فكري آسوده مراسم عزاداري را انجام دهند. والسلام يا حق.

سادات;69349 نوشت:
با سلام و تشكر از سركار استاد گرامي، استاد طه بزرگوار و ساير دوستان:gol:.

نتيجه اينكه خانمها تا آنجايي كه ممكن است از شركت در دسته جات و مراسمي كه در معرض ديد آقايان قرار دارند پرهيز كنند تا هم خودشان بتوانند راحت عزاداري كنند و خير دنيا و آخرت رو ببرند همين كه اجازه بدهند آقايان هم بدون ارتكاب گناه و با فكري آسوده مراسم عزاداري را انجام دهند. والسلام يا حق.

اگه شرکت کنند و بعضی چیزها مثل حجاب رو رعایت کنن زیاد مشکل نداره.
یه ذره از خانمها دفاع کنم ، بعضی از مردها که مرد نیستن ، اگه به اونا بگی مثلا اون خانوم که داری بهش بد نگاه میکنی ،خواهرت باشه و یکی دیگه اینجوری نگاه کنه چی ، اول کلی به اون یارو فحش میده بعد تازه میفهمه منظور خودش بوده

po0neh;69337 نوشت:
به نظره من خوده خانم ها بايد جايگاهشونو بدونن و خودشون به اين نتيجه برسن که حضورشون نه تنها مفيد نيست بلکه بيشتر ضرر و خدشه به دين وارد ميکنه

سادات;69349 نوشت:
نتيجه اينكه خانمها تا آنجايي كه ممكن است از شركت در دسته جات و مراسمي كه در معرض ديد آقايان قرار دارند پرهيز كنند تا هم خودشان بتوانند راحت عزاداري كنند و خير دنيا و آخرت رو ببرند همين كه اجازه بدهند آقايان هم بدون ارتكاب گناه و با فكري آسوده مراسم عزاداري را انجام دهند


با سلام

ممنون از بزرگواراني كه نظرات قطعي خودشان را فرمودند

دوستان اگر نظري ديگري دارند بفرمايند تا جمع بندي بحث

n-95;69455 نوشت:
اگه شرکت کنند و بعضی چیزها مثل حجاب رو رعایت کنن زیاد مشکل نداره.

با سلام

ولي بزرگوار ما در صفحات قبلي روي همين موضوع هم بحث كرديم

نگاه كنيد به اين صفحه از همين تايپك

http://www.askdin.com/showthread.php?t=9126&page=4

پست هاي 32 به بعد

n-95;69455 نوشت:
یه ذره از خانمها دفاع کنم ، بعضی از مردها که مرد نیستن


يزرگوار ما اصلا بحث مان در اين تايپك دفاع از خانم ها بود

نمي دانم پست هاي قبلي را مطالعه فرموديد يا نه؟!؟!؟!؟

ولي اگر توجه كرده باشيد بحث ما در مورد حضور خانم ها در خيابانها پشت سر دسته جات عزاداري بود كه در هر صورت ضرر ان متوجه خانم هاست

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از کارشناس محترم جناب طاها :Gol:

در مورد نتیچه گیری از این مبحث :

1- شرکت بانوان در حاشیه ی دسته های عزاداری گرچه منع مستقیم شرعی ندارد اما باتوجه به محرمات و تحریم های جانبی میتواند یکی از موارد نتیجه گیری از حکم اولیه قرار گرفته و به عنوان حکم ثانویه (نتیجه ای از محرمات اولیه) ممنوع اعلام گردد.
اولا" به دلیل رعایت شئون عزاداری و حفظ حرمت عزاداری به هر دلیل شرعی(برهنه سینه زدن که نگاه بر بدن نامحرم حرام است -عدم رعایت حجاب شرعی از سوی بانوان که دیدن مو و صورت بزک کرده ی خانمها توسط نامحرم حرام است - التقاط ناگزیر با نامحرم که در مواقع ازدحام و تنگی معبر صورت می گیرد وحرام است -و...)

ثانیا" به دلیل روایات متعدد که زنان را از حضور در معبر ومنظر اجانب بر حذر میدارد .

وَنِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ رُؤُوسُهُنَّ كَأَسنِمَةِ البُختِ المائِلَةِ لايَدخُلنَ الجَنَّةَ وَلايَجِدنَ ريحَها وَإنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِن مَسيرَةِ كَذا وَكَذا؛
(در آينده) زنانى پيدا مى شوند كه در عين پوشيدگى برهنه اند (لباس هاى بدن نما و جوراب هاى نازك مى پوشند) هوسباز و دلفريب مى باشند، موهاى خود را طورى آرايش مى كنند كه مانند كوهان شتر جلوه مى كند. اينان داخل بهشت نمى شوند و حتى بوى آن را استشمام نمى كنند، با اين كه بوى بهشت از راه بسيار دور شنيده مى شود.

صحيح مسلم، ج3، ص1680، ح2128

[=Times New Roman]اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُْمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَْغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛
عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.( نهج القصاحه- حکمت 2006 )
...................................................................................... حق یارتان :roz:..........................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با توجه به خاتمه یافتن و نتیجه گیری از بحث قبلی اگر دوستان اجازه بفرمایند سؤال جدید مطرح شود تا با موضوعی جدید رونق مباحث وپرسشهای اخلاقی برقرار بماند .

بسم الله :Gol:

..................................................................................... حق یارتان :roz:...................................................................................

po0neh;69337 نوشت:
به نظره من خوده خانم ها بايد جايگاهشونو بدونن و خودشون به اين نتيجه برسن که حضورشون نه تنها مفيد نيست بلکه بيشتر ضرر و خدشه به دين وارد ميکنه


سادات;69349 نوشت:
خانمها تا آنجايي كه ممكن است از شركت در دسته جات و مراسمي كه در معرض ديد آقايان قرار دارند پرهيز كنند تا هم خودشان بتوانند راحت عزاداري كنند و خير دنيا و آخرت رو ببرند همين كه اجازه بدهند آقايان هم بدون ارتكاب گناه و با فكري آسوده مراسم عزاداري را انجام دهند.


••ostad••;70764 نوشت:
شرکت بانوان در حاشیه ی دسته های عزاداری گرچه منع مستقیم شرعی ندارد اما باتوجه به محرمات و تحریم های جانبی میتواند یکی از موارد نتیجه گیری از حکم اولیه قرار گرفته و به عنوان حکم ثانویه (نتیجه ای از محرمات اولیه) ممنوع اعلام گردد. اولا" به دلیل رعایت شئون عزاداری و حفظ حرمت عزاداری به هر دلیل شرعی(برهنه سینه زدن که نگاه بر بدن نامحرم حرام است -عدم رعایت حجاب شرعی از سوی بانوان که دیدن مو و صورت بزک کرده ی خانمها توسط نامحرم حرام است - التقاط ناگزیر با نامحرم که در مواقع ازدحام و تنگی معبر صورت می گیرد وحرام است -و...) ثانیا" به دلیل روایات متعدد که زنان را از حضور در معبر ومنظر اجانب بر حذر میدارد .

با سلام

ممنون از دوستاني كه در اين تايپك اظهار نظر فرمودن

*!*طیب طاهر*!**, ABCDEFG, arshiyan, aseman, ••ostad••, ehsan24, farzadd123, HANI, ho.nomad, iran masood, KAREN, linguist, maryam, Maryam91, mobintarh, n-95, persianboy, po0neh, rana, saber20, sajedee, sareh*, sayehe khorshid, shombokh, sosme*, t4h9r1, قاصدک, قضاوت, مهزیار, ماه بانو, محمد صادق, محمد-1353, مدیر اجرایی, مدیر سایت, مسعودی, نيلوفرانه, نیایش, نیایش سبز, نان شب, یاس مدینه, پانته آ, پشیمان, zahra, اميدوار, امانی, اهل البیت, اهورانی, اعظم1366, بوی یاس, بی دل, بینام, تنهاترین سردار, حکیم, خاتون مهر, خاطره, راسل, رزسفید, زينب, زینب سادات, زیتون, سلیلة الزهراء, سلیم, سنگ صبور67, سوال, سیب سرخ, سادات, سجاد, شفا, صلوات, طاها, علیه, عارفه89, عترت, عرفان, عرفات

مطالب بالا نتيجه گيري است از تايپك با اين عنوان (شركت زنان دردسته جات عزاداري)

دوستاني كه نظر ديگري داشتند و دارند باز مي توانند نظرات خود را بفرمايند

••ostad••;70864 نوشت:
با توجه به خاتمه یافتن و نتیجه گیری از بحث قبلی اگر دوستان اجازه بفرمایند سؤال جدید مطرح شود تا با موضوعی جدید رونق مباحث وپرسشهای اخلاقی برقرار بماند .

با سلام

استاد بزرگوار

حال مي توانيد سوال جديد خود را مطرح نماييد

منتظريم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

باتشکر از همه ی دوستان بزرگوار که در این بحث مشارکت داشتند :Gol:

وباتشکر از کارشناس محترم جناب طاها که در هدایت بحث نقش عمده ای را داشتند:Gol:
امید که در سایر بحثها هم از یاری وهمکاری ایشان و همدلی و نظرات سایر دوستان نیز بهره مند شویم:Gol::Hedye::Gol:

سؤال : تفاوتهای پوشش عرفی وپوشش شرعی در کشورهای مسلمان در چیست ؟

چرا باوجود بیان نرم قرآن کریم در باره ی حجاب بانوان که فقط به انداختن کناره ی روسری بر گریبان اشاره شده ؛ درجوامع اسلامی اینقدر در مورد حجاب و پوشش بانوان با سختی توأم است .

چرا برآقایان در این مورد سختگیری نمیشود ؟

...................................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................

سلام و درود:Gol:

••ostad••;71087 نوشت:

سؤال : تفاوتهای پوشش عرفی وپوشش شرعی در کشورهای مسلمان در چیست ؟

چرا باوجود بیان نرم قرآن کریم در باره ی حجاب بانوان که فقط به انداختن کناره ی روسری بر گریبان اشاره شده ؛ درجوامع اسلامی اینقدر در مورد حجاب و پوشش بانوان با سختی توأم است .

چرا برآقایان در این مورد سختگیری نمیشود ؟

جسارتاً بنده هم این سئوال رو اضافه کنم :Cheshmak: :

قدرت عرف در تغییر قوانین دینی در چه حده؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!

در واقع جایگاه عرف رو می خوام مشخص کنید؟؟؟؟

و چه جاهایی باید عرف رو تغییر دارد و کجاها باید قوانین دین رو با عرف تطبیق داد؟؟؟؟؟؟؟

سرکار استاد و دوستان اگر لطف کنند به این تاپیک هم که به نوعی موضوعی مشابه داره سری بزنند خالی از لطف نیست:Gol:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9513&page=4

یا علی

قضاوت;71091 نوشت:
سلام و درود:Gol:

جسارتاً بنده هم این سئوال رو اضافه کنم :Cheshmak: :

قدرت عرف در تغییر قوانین دینی در چه حده؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!

در واقع جایگاه عرف رو می خوام مشخص کنید؟؟؟؟

و چه جاهایی باید عرف رو تغییر دارد و کجاها باید قوانین دین رو با عرف تطبیق داد؟؟؟؟؟؟؟

سرکار استاد و دوستان اگر لطف کنند به این تاپیک هم که به نوعی موضوعی مشابه داره سری بزنند خالی از لطف نیست:Gol:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9513&page=4

یا علی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب قضاوت با تشکر از ادرس :

اما هدف بنده در این تاپیک تعیین حدود شرعی و حدود عرفی ومرز میان این دو حد و پذیرش جامعه وچرایی این پذیرش میباشد .

واین با مبحث آدرس شما بسیار تفاوت دارد :Gol:شما به دنبال چگونگی هستید و ما به دنبال چرایی و جزئیات آن!

واما مطلب ما: تفاوتهای پوشش شرعی و پوشش عرفی

پوشش شرعی به میزان پوششی گفته میشود که از طرف شارع مقدس ویا حکم علماء جهت حضور در اجتماع و یا حضور مقابل افراد
دیگر بنا بر موقعیت ها و جایگاههای متقابل افراد و شخص تعریف می شود.

اما پوشش عرفی به نوع پوششی گفته میشود که از طریق افکار عمومی ویا بنا بر پایه ی مد و همچنین بنا بر موقعیت مکانی وزمانی افراد به شکل عمومی تعریف میشود .

اگر دقت شود در پوشش شرعی سخن از کیفیت است و در پوشش عرفی سخن از کمیت است .
در پوشش شرعی سخن از رعایت حقوق متقابل است و تفکیک مرزهای این حقوق ! ودر پوشش عرفی سخن از یک حق عمومی و حتی المقدور بدون مرز بندی !
در پوشش شرعی شارع و علماء حقوق را تعیین میکنند اما در پوشش عرفی طراحان مد این پوشش را ارایه میدهند

................................................................................... حق یارتان :roz:.................................................................................

نقل قول:
اما پوشش عرفی به نوع پوششی گفته میشود که از طریق افکار عمومی ویا بنا بر پایه ی مد و همچنین بنا بر موقعیت مکانی وزمانی افراد به شکل عمومی تعریف میشود .

با سلام و تشكر از استاد بزرگوار.
اجازه بدهيد با ذكر يك مثال اين نوع پوشش را براي دوستان بيشتر روشن كنيم.
مثلا زنان در كشور ما يا ساير كشورهاي اسلامي مثل تركيه، مالزي ، لبنان ، عراق و ...هر كدام بنا به شرايط اجتماعي و عرفي خود پوشش خاص خود را دارند مثلا در تركيه يا مالزي زنان به راحتي بلوز و دامن ها بلند رنگارنگ مي پوشند و در عين حال حجاب كامل را دارند اما در كشور ما اين نوع پوشش عرف نيست و به جاي دامن از مانتو و شلوار آن هم رنگهاي تيره استفاده مي شود. يا در عربستان زنان از پوشيه استفاده ميكنند البته در برخي از شهرهاي كشورمان هم زنان اين نوع پوشش را دارند اما همه جا عرف نيست.

از آنجایی که هر گناهی عواقبی دارد حال ممکن است آن عواقب جسمانی باشد یا روحی و معنوی می خواستم بدونم که آیا اگر شخصی مرتكب گناه خود ارضايي شود و توبه نماید و اين گناه عواقب جسمانی داشته باشد خداوند علاوه بر این که توبه او را می پذیرد، آیا عواقب اين گناه را نیز از شخص گناه کننده رد می نماید؟ خواهش می کنم مراراهنمایی نمایید زیرا که من از عواقب اين گناهی که مرتکب شده ام بسیار می ترسم و نمی دانم با وجود توبه ای که کرده ام آیا عواقب گناهم دیگر مرا تهدید نمی کند؟

جبران شدن عوارض این عمل، به میزان و شدت و ضعف مبتلا بودن به آن بیماری بستگی دارد. ولی در هر صورت هر مشکلی و بیماری، راه درمان و حل دارد. اگر با جدیت و به تدریج از آن مشکل رهایی پیدا کنید مطمئن باشید عوارض آن نیز به تدریج از بین خواهد رفت. پس نسبت به این موضوع نیز نگران نباشید و با توکل به خدا و با تکیه بر اراده جدی خود و تلاش بیشتر با این مشکل مبارزه کنید و مطمئن باشید خواهید توانست به زندگی عادی تان برگردد.
به نظر می آید تصمیم شما بر ترک عمل خودارضائی، تصمیم عاقلانه و ارزشمندی است. و گام بسیار مؤثر و سرنوشت سازی می تواند در زندگی و بهداشت روانی و سلامت جسمانی شما باشد. چه این که این عمل ضررهای جسمانی و روانی بدی دارد اما به قول معروف ضرر را هر جا جلویش را بگیری نفع است همین که شما این عمل را ترک کرده اید نشانه این است که شما فردی قاطع و با اراده هستید و می توانید گذشته خود را جبران کنید و در واقع با ترک این عمل به سوی سلامتی، رشد و تعالی گام برمی دارید.

گر چه اشتباهات گذشته بی تأثیر نیست و آسیب هایی به شما وارد کرده است اما آسیب ها دو نوع است. اگر شما خدای ناکرده به این عمل ادامه دهید تأثیرات و عوارض آنها پایدار خواهد شد اما اگر آن را ترک کنید تأثیرات و عوارض آن ناپایدار خواهد بود یعنی بدن شما با توجه به این که جوان هستید دوباره خودش را بازسازی می کند و به تدریج شما به وضعیت عادی بر می گردید و هم از نظر جسمانی و هم از لحاظ روحی و روانی فرد متعادل و بهنجاری خواهید شد و خداوند نیز در صورت توبه واقعی گناهان شما را خواهد بخشید.

بنابراین برای جلوگیری از عوارض پایدار و حفظ سلامت جسمانی و روانی خود تلاش کنید دوباره به این عمل ناپسند که دون شأن یک انسان مؤمن است مرتکب نشوید و خود را از چنگال آن برای همیشه نجات دهید. شما جوان هستید که شما از این نیروی جوانی برای حفظ سلامتی خود بهره جوید و یک تغییر اساسی در زندگی خود ایجاد کنید. ما به شما نوید می دهیم که اگر مردانه کمر همت ببندید و عزم خود را جزم کنید که این عمل شنیع را ترک کنید از همه عوارض آن نجات خواهید یافت.
بسیاری از ناراحتی های شما ممکن است با این عادت ارتباط داشته باشد، که امیدواریم با ترک آن، به تدریج بهتر شود خوردن مواد قندی مثل خرما، کشمش و عسل انجام ورزش روزانه، تفریح و گردش های سالم در بازگشت سلامتی شما بسیار مؤثر است.
بدن انسان توانایی جبران عوارض را دارد ولی باید توجه داشته باشید که عوارضی که در طول زمان ایجاد شده به تدریج جبران خواهد شد و البته نباید توقع داشته باشید که فورا جبران شود.
توصیه ما به شما این است که اگر موردی برای ازدواج بود، با آرامش اقدام کنید به همسر خود در این زمینه چیزی نگویید و نگران عوارض خودارضایی هم نباشید. خود امر ازدواج باعث می شود بسیاری از نگرانی ها و استرس های شما برطرف شود و به آرامش و سلامتی دست یابید.
این عمل ممکن است دو نوع تاثیر در این زمینه بجای بگذارد:
1- تأثیر بر روی ازدواج و زندگی مشترک. برای پیشگیری عواقب آن در صورتی که تصمیم جدی بر ترک این عمل بگیرید, پس از مدتی قوای جنسی شما به تدریج تقویت و بازسازی خواهد شد و مشکلی پیش نخواهد آمد.
2- تأثیر بر روی فرزند داشتن. در این زمینه نیز شما نیاز به تقویت خود از طریق تغذیه مناسب و ورزش پی گیر دارید. هنگام آمیزش با ایجاد فاصله ی لازم در آمیزش زمینه ی تقویت اسپرم فراهم آمده بدن به طور طبیعی و به تدریج بازسازی می شود و ضعف احتمالی برطرف می گردد و تاثیر سوء بر تولید مثل نخواهد گذارد انشاء الله.
آسیب هایی که به وجود می آید بعضی به تدریج و در طول زمان جبران خواهد شد البته اگر موفق به ترک این عمل شوید، والا در صورت ادامه، این آسیب ها تعمیق می شود نه ترمیم. پس شرط اولیه ترمیم ترک است والا هر بار عمل بار انرژی فراوانی را می طلبد که چون سیستم بدن توان ندارد و لذا آسیب زا است.
برای اطلاعات بیشتر به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:
الف. مشاوره جنسی و زناشویی، نوشته علی اسلامی نسب، از انتشارات نسل نواندیش؛
ب. درمان های جنسی، نوشته علی اسلامی نسب، از انتشارات نسل نواندیش.

سلام

حالا من از شما میپرسم ؟
حالا من یک پسر مجرد مثال میزنم ! نمی تونه ازدواج کنه یا نمیخواد ازدواج کنه !
برای ارتباط با جنس مخالف که حرام باشه باید عقد یا سیقه کنه ! که باید روش دوم سیقه کنه !
برای سیقه پدر دختر هم حضور داشته باشه !!!!!!!!؟؟؟ پس این پسر چیکار کنه ؟؟ باید کار حیوانی انجام بده (خودارضایی)

madanchi11;76930 نوشت:
سلام

حالا من از شما میپرسم ؟
حالا من یک پسر مجرد مثال میزنم ! نمی تونه ازدواج کنه یا نمیخواد ازدواج کنه !
برای ارتباط با جنس مخالف که حرام باشه باید عقد یا سیقه کنه ! که باید روش دوم سیقه کنه !
برای سیقه پدر دختر هم حضور داشته باشه !!!!!!!!؟؟؟ پس این پسر چیکار کنه ؟؟ باید کار حیوانی انجام بده (خودارضایی)

با سلام.
دوست بزرگوار اولا اينكه شما خودتون داريد ميگيد كار حيواني. پس بايد فرقي بين انسان كه اشرف مخلوقاته و حرمت داره با يك حيوان باشد. خدا به ما انسانها عقل داد اما به حيوانات نداد پس آنها ميتوانند بدون هيچ اذن و اجازه اي در عالم طبيعت غرايز خود را ارضا كنند اما ما انسانها حقوقي داريم آن پسر و آن دختر هم حقي دارند. بنا براين در اين شرايط بايد بر اساس عقل و شرع عمل كرد. يا اينكه از راههايي كه در تاپيك جوان/ تجرد و كنترل شهوت ،شرح داده شد تا زمان فراهم شدن شرايط ازدواج بر شهوت غلبه كرد كه با وجود اينكه ميدانم براي جوان امروز با هجومي كه از همه طرف دارد بسيار بسيار سخت است اما بايد از خداوند خداست كه به ما اين قدرت را عطا فرمايد و ما را ياري كند.

يا اين كه تا فراهم شدن شرايط ازدواج، رضايت دختر و خانواده اش(منظور پدر يا جد پدري) را فراهم كرد تا عقد كنند يا صيغه محرميت بخوانند تا ان شاالله شرايط فراهم شود.

يا اينكه بايد با دختر عاقل و بالغي كه پدر يا جد پدريش فوت كرده است صيغه خواند كه ديگر نياز به اجازه كسي نيست.

سلام

نمی خوام اینجا بحث شهوت مطرح کنم ! ولی شهوت تا یک حدی کنترل میشود در این جامعه و دیگه .....

راههاي كنترل شهوت:

1ـ پرهیز از فکر و ترسیم صحنه‏هاى محرک در ذهن و خیال: امام صادق(ع) می فرماید: عیسى به اصحاب خود گفت:... موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مى‏دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به این که زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانه‏اى نقش و نگار شده، دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمى‏سوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدر کرده و فاسد مى‏کند»[1] فکر و خیال بسیاری از مواقع فرد را به سمت گناه می کشاند. برای این کار توصیه می شود همیشه موضوعات مورد علاقه ای برای فکر کردن آماده داشته باشید. موضوعاتی علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... . هرگاه افکار و وسوسه های شیطانی به ذهن و خیالتان هجوم آوردند، از موضوعات جایگزین استفاده نمایید.

2ـ دورى از نگاه‏هاى حرام و مناظر تحریک‏آمیز: قرآن کریم در دو آیه متوالى دستور به نگهدارى چشم از نگاه حرام و هوس‏آلود داده است. در آیه اول مى‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم...»[2] به مردان مؤمن بگو دیدشان - را از نامحرمان - فرو نشانند و نهانگاه‏هاى خود را - از وقوع در حرام - نگه دارند».و در آیه بعدى مى‏فرماید: و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن..»[3] به زنان مؤمن بگو - چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاه‏هاى خویش را محافظت کنند.»
جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست به مراقبت از نگاه و سپس به حفظ عفت فرمان داده است. نگاه به نامحرم و مناظر تحریک کننده علاوه بر این که خودش گناه است، زمینه را برای بسیاری از گناهان دیگر فراهم می کند. پیامبر عزیزمان (ص) می فرماید: «نگاه حرام تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان؛ هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند، خداوند ایمانى به او مى‏بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مى‏کند»[4]

3- تنظیم خواب: تحقیقات نشان می‌دهد که بیشتر انحرافات به خصوص در زمینه مسایل جنسی از فکرهای ناسالم و خیال‌پردازی‌هایی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشی می‌شود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و یک سری مسایل و موضوعات مربوط به دورة جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشیده خواهد شد. بنابراین، یکی از روش‌های پیشگیری از انحرافات این است که برنامة خواب به صورت دقیق تنظیم شود و تا زمانی که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نروید. وقتی به رختخواب بروید که کاملاً خسته و آمادة خواب هستید. لازمة این کار این است که در طول روز مشغول فعالیت‌های مهم بوده و به اندازة کافی کار کرده باشد. طبیعی است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدار خواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشه‌های شهوانی و تحریک‌آمیز معمولاً در این مواقع به سراغ جوان می‌آیند، تنظیم ساعات خواب برای جوان، ضرورت خاصی می‌یابد.

4- قطع ارتباط با دوستان منحرف:
دوستان انسان در شخصیت او نقش جدی دارند. اگر دوستانی دارید که نسبت به انجام گناه بی تفاوتند و برایشان مهم نیست که غریزه جنسی شان را از چه راهی ارضا کنند حتما از این افراد فاصله بگیرید تا از تاثیرات سوء این افراد در امان بمانید. شما یک بار از این دوستان ضربه خورده اید؛ پس مراقب باشید تا دوباره از این سوراخ گزیده نشوید. البته چون به دوست و همدم نیاز دارید طبیعتا باید دوستان سالی برای خودتان پیدا کنید که به همدیگر انگیزه بدهید و یکدیگر را یاری دهید

5-دوری از محیط‌های آلوده و ناسالم:
یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محیط آلوده و محرک‌های شهوانی است. محیط از طریق وارد نمودن عناصر محرک، منجر به طغیان غریزة جنسی در جوان می‌شود. مسایلی از قبیل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخی از سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های خارجی و هم چنین استفادة نادرست از اینترنت و یا ماهواره در تحریک شهوت و غریزة جنسی جوان مؤثر است. اگر واقعاً می‌‌خواهید از جوانی‌تان به خوبی استفاده کنید و در راه درست و سالم گام بردارید، سعی کنید از محیط‌های آلوده فاصله بگیرید و خودتان را در معرض تحریک کننده های جنسی قرار ندهید. این کار اگر چه سخت است ولی با برنامه ریزی و تمرین می توانید این راهکار را عملی کنید.

6-استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت: حتماً برای اوقات بیکاری و فراغتتان برنامه ای داشته باشید. خیلی از گناهانی که انسان مرتکب می شود به علت بیکاری و نداشتن برنامه است. اگر برای تمام زمان های فراغتتان برنامه ریزی کنید خیلی راحت تر می توانید با فشارهای غریزه جنسی کنار بیایید. شرکت در فعالیت های فرهنگی، هنری، سیاسی، ورزشی و ... می تواند به شما کمک زیادی بکند.

7- اجتناب شدید از گوش دادن به آوازها و موسیقى‏هاى تحریک‏کننده و مبتذل و همچنین گوش سپردن به سخنان تحریک‏آمیز.

8- اعتدال در خوردن: پرخورى و و خوردن برخی غذاها،[5]
شهوت آدمی را تحریک می کند. در حدیثى پیامبر گرامى(ص) پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغیب مى‏کنند، مى‏فرمایند: «هر کس قدرت بر ازدواج ندارد، روزه بگیرد زیرا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مى‏کند»[6] اگر می توانید هفته ای یک یا دو روز روزه بگیرید( البته به شرطی که برایتان ضرر نداشته باشد) و اگر نمی توانید میزان غذایتان را کمتر وفاصله بین وعده های غذایی تان را بیشتر نمایید.

9- تلاوت قرآن: بى‏شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن و پند گرفتن از آیات نورانی آن بسیار کارگشا است.

10- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش: همة آنچه بیان شد، به نحوی می‌تواند در پیشگیری از انحرافات اخلاقی و طغیان شهوت و غریزة جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوان مؤثر است پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است.
[1] - وسائل‏الشیعه، ج 14، ص 240
[2] - نور/ آیه 30
[3] - نور/ آیه 31
[4] - الاخلاق، سید عبدالله شبر، قم، انتشارات بصیرتى، ص 127
[5] - خوردنی های پرانرژی مثل خرما، فلفل، پیاز، سوسیس و کالباس و ... .
[6] - مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531
[7] - عنکبوت:

سادات;77241 نوشت:
8- اعتدال در خوردن: پرخورى و و خوردن برخی غذاها،[5] شهوت آدمی را تحریک می کند. در حدیثى پیامبر گرامى(ص) پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغیب مى‏کنند، مى‏فرمایند: «هر کس قدرت بر ازدواج ندارد، روزه بگیرد زیرا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مى‏کند»[6] اگر می توانید هفته ای یک یا دو روز روزه بگیرید( البته به شرطی که برایتان ضرر نداشته باشد) و اگر نمی توانید میزان غذایتان را کمتر وفاصله بین وعده های غذایی تان را بیشتر نمایید.

سلام

پس بگو بمیر ! 30 روز روزه میگیریم داره میمریم ! سر کسی منت نیست برای خودمون میگیرم!

سادات;77241 نوشت:
5-دوری از محیط‌های آلوده و ناسالم: یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محیط آلوده و محرک‌های شهوانی است. محیط از طریق وارد نمودن عناصر محرک، منجر به طغیان غریزة جنسی در جوان می‌شود. مسایلی از قبیل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخی از سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های خارجی و هم چنین استفادة نادرست از اینترنت و یا ماهواره در تحریک شهوت و غریزة جنسی جوان مؤثر است. اگر واقعاً می‌‌خواهید از جوانی‌تان به خوبی استفاده کنید و در راه درست و سالم گام بردارید، سعی کنید از محیط‌های آلوده فاصله بگیرید و خودتان را در معرض تحریک کننده های جنسی قرار ندهید. این کار اگر چه سخت است ولی با برنامه ریزی و تمرین می توانید این راهکار را عملی کنید.

دوستان دیگه دانشگاه و بیرون از خونه نریم !

سلام.من يك خانوم متاهل هستم.مثل شما در تهران زندگي ميكنم.و كلي دوست مجرد دارم كه منتظرن بيان خواستگاريشون...ميشه اول بگيد چرا شما اقايون اينقدر ميگيد دختر خوب براي ازدواج نيست؟شرايط سخت شده؟به خدا دختر هاي خوب هم هست.فقط بايد يكم بگرديد.تو محيط كار ..دانشگاه...اقوام و دوستان....خانواده خودتان ميتونه همت كنه و براي شما يك دختر خوب با خواسته هاي معقول پيدا كنه.ولي همون اول بدون گذاشتن هيچ نوع كلاسي....تمام چيز هايي كه انتظار داريد رو بيان كنيد.اين مساله جلوي خيلي از مشكلات ديگه رو ميگيره.خداوند براي برطرف كردن نيازهاي جنسي بهترين و امن ترين راه كه ازدواج هستش رو قرار داده.من و همسرم هميشه حسرت ميخوريم كه چرا زودتر با از اين خدا ما رو به هم نرسونده و ما اين همه سال تنها بوديم...فقط و فقط يك همسر خوب ميتونه هم راز ...هم فكر...شريك در شادي و غم ...و اينو اضافه ميكنم كه نياز هاي جنسي بخش بسيار كوچكي از نياز هاي ادمي هست كه بعد از ازدواج برطرف ميشه.نياز به يك هم صحبت...نياز به دوست بدون منت..نياز به همدم واقعي تا لحظه مرگ...نياز به محبت...همه با زندگي با يك همسر خوب تامين ميشه.پيشنهاد من اينه راجع به ازدواج عميق تر فكر كنيد.موفق باشيد

با عرض سلام خدمت سركار خانم مينو
من به عنوان يك مجرد اينارو ميگم
بايد بگم اولاً شرايط زندگي سخت شده، درآمدها كاهش پيدا كرده، سطح توقع خانمها رفته بالا-من خودم يك بار خواستگاري رفتم پدر دختر شرايط اينو كه امادم باد كار دولتي داشته باشه، مهريه 400 سكه شير بها و ....-حالا مگه من ديوانه هستم برم زن بگيرم، گيريم كه من زن گرفتم بايد نفقه بهش بدم مهريه بدم اجرت المثل بدم كلي چيز ديگه اونم با اين سطح درآمد
شما اگه يك دختر خانم به من نشون بدين كه با 5 سكه بياد سر خونه و زندگي جايزه دارين -نيست خانم نيست
تازه اين اولشه اگه فردا به مشكل بربخورن مرد بايد نصف دارائيشو بده مهريه بده نفقه بده اجرتالمثل بده -چون قانون پشت خانمها است من نميرم ازدواج كنم-الان برادرم داره زنشو طلاق ميده اين خانم رفته دو هفته اي ثابت كرده برادر من نفقه نميده ولي برادر من 1 ساله هنوز نتونسته ثابت بكنه زنش تمكين نداره و 1 ساله خونه ترك كرده

راسل;77393 نوشت:
من به عنوان يك مجرد اينارو ميگم بايد بگم اولاً شرايط زندگي سخت شده، درآمدها كاهش پيدا كرده، سطح توقع خانمها رفته بالا-من خودم يك بار خواستگاري رفتم پدر دختر شرايط اينو كه امادم باد كار دولتي داشته باشه، مهريه 400 سكه شير بها و ....-حالا مگه من ديوانه هستم برم زن بگيرم، گيريم كه من زن گرفتم بايد نفقه بهش بدم مهريه بدم اجرت المثل بدم كلي چيز ديگه اونم با اين سطح درآمد شما اگه يك دختر خانم به من نشون بدين كه با 5 سكه بياد سر خونه و زندگي جايزه دارين -نيست خانم نيست تازه اين اولشه اگه فردا به مشكل بربخورن مرد بايد نصف دارائيشو بده مهريه بده نفقه بده اجرتالمثل بده -چون قانون پشت خانمها است من نميرم ازدواج كنم-الان برادرم داره زنشو طلاق ميده اين خانم رفته دو هفته اي ثابت كرده برادر من نفقه نميده ولي برادر من 1 ساله هنوز نتونسته ثابت بكنه زنش تمكين نداره و 1 ساله خونه ترك كرده

تایید ! واقعاً مشکل من همینه !!!! :Gol:

madanchi11;77303 نوشت:
سلام

پس بگو بمیر ! 30 روز روزه میگیریم داره میمریم ! سر کسی منت نیست برای خودمون میگیرم!

دوستان دیگه دانشگاه و بیرون از خونه نریم !

سلام.

برو هر كاري دلت مي خواد بكن. تو آزادي.

درامد..مهريه...نفقه..چقدر ديگه ميخواهيم سنت پيغمبر خدا رو با دنيا و مادياتش سبك و سنگين كنيم. ازدواج بايد براي رضاي خدا باشه.همه كارهاي ما بايد براي رضاي خدا باشه.حتي نيت براي ازدواج.اگه كسي واقعا از ته دلش از خدا بخواد..مطمعن باشيد هيچ نيرويي ..هيچ اراده اي تاب مقاومت در برابر دستان قدرتمند خدا رو نداره.
و من ميدونم همه مردم جامعه ما ديگه اينقدر پولكي نشدن كه مدام بخوان با مقايسه ماديات با معنويات ارزش معنويات رو بيارن پايين.
خيلي بلد نيستم موعضه كنم ولي واضح و مبراست كه مهريه كم و بالا هر دو اشتباهه.چون خيلي ها با مهريه پايين متاسفانه مورد ازار و اذيت واقع شدن.و مهريه بالا هم ظلمي هست در قبال اقايون.
هم خانوم و هم اقا قبل از ازدواج بايد كاملا صادق باشند.راجب به درامد..توقعات در زندگي مشترك...حجاب....ارزيابي دقيق از ميزان علاقه اي كه نسبت به هم دارن...اداب و رسوم...
اگه رودر واسي رو بزارن كنار بدون خجالت راجب به مسايل ذكر شده صحبت كنن...ديگه جاي گله و شكايت نمي مونه.در ثاني كسي كه همسرشو دوست داشته باشه در برابر سختي ها مقاوت ميكنه و در اين مقاومت احساس لذت و غرور هم ميكنه.عشق فقط دوستت دارم نيست عشق يعني فداكاري و از خود گذشتگي.من نميدونم مردم فكر ميكنن ظلم رو فقط يزيد به امام حسين كرده!
اگه ما دلي رو برنجونيم..زندگي رو با اخلاق بدمون يا بهانه گيري خراب كنيم...ظلم نكرديم؟
چه خوبه قبل از ازدواج به همسرتون بگيد من ميخوام براي رضاي خدا ازدواج كنم..براي رضاي خدا كنار تو باشم و با تو زندگي كنم...اگه هستي بسم الله

سادات;77503 نوشت:
سلام. برو هر كاري دلت مي خواد بكن. تو آزادي.

سلام به سادات !

گفتم شاید شما ما رو ارشاد کنید ! که هیچ !

madanchi11;77619 نوشت:
سلام به سادات !

گفتم شاید شما ما رو ارشاد کنید ! که هیچ !

سلام.
اولا من كيم كه بخوام شما رو ارشاد كنم. خودتون بالغ و عاقل هستيد و همه چيز رو بهتر از من مي فهميد و ميدانيد.
ثانيا من هر چه دستور خدا، قرآن، پيامبر، ائمه، روانشناسان و پزشكان بود براتون نوشتم.

وقتي خودتون نمي خواهيد و دوست نداريد و اين ها را قبول نداريد ديگه من چي كار كنم؟ هر چي بنويسم يه جواب سربالا ميدهيد.

ديگه چي كار كنم ؟خودم رو هلاك كنم؟:Ghamgin:

سادات;77643 نوشت:
سلام. اولا من كيم كه بخوام شما رو ارشاد كنم. خودتون بالغ و عاقل هستيد و همه چيز رو بهتر از من مي فهميد و ميدانيد. ثانيا من هر چه دستور خدا، قرآن، پيامبر، ائمه، روانشناسان و پزشكان بود براتون نوشتم. وقتي خودتون نمي خواهيد و دوست نداريد و اين ها را قبول نداريد ديگه من چي كار كنم؟ هر چي بنويسم يه جواب سربالا ميدهيد. ديگه چي كار كنم ؟خودم رو هلاك كنم؟

سلام سادات

نه بابا نارحت نشوید ! داریم با هم بحث می کنیم ! حالا نمی دانم شما سادات هستی ؟ منم هاشمی هستم ! از یک نظر با هم فامیل میشویم :Gol::Nishkhand:

حالا شما می گوید به جایی که شما را تحریک می کند نروید! شما می توانید به دانشگاه آزاد نروید !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

madanchi11;77714 نوشت:
سلام سادات

نه بابا نارحت نشوید ! داریم با هم بحث می کنیم ! حالا نمی دانم شما سادات هستی ؟ منم هاشمی هستم ! از یک نظر با هم فامیل میشویم :Gol::Nishkhand:

حالا شما می گوید به جایی که شما را تحریک می کند نروید! شما می توانید به دانشگاه آزاد نروید !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

سلام بزرگوار.
نه من ناراحت نشدم.:Gol:
اگر شما از سادات هاشمي هستيد كه بيشتر از شما انتظار ميره:Labkhand:
درسته مي دانم دانشگاه آزاد شرايط چطور است اما اگر قرار باشه به بهانه اينكه تحريك مي شويم دانشگاه نرويم كه بايد قيد همه چيز را بزنيم .اول اينكه فقط دانشگاه آزاد اين گونه نيست و در كوچه و خيابان هم مناظر بدتر از اين مشاهده ميكنيم. ثانيا شما ميگيد دانشگاه آزاد پس دانشگاههاي زمان شاه ملعون را چي ميگيد كه زنان با لباسهاي نيمه برهنه به دانشگاه مي آمدند. اگر همه مثل شما فكر ميكردند كه اصلا نبايد كسي به دانشگاه مي رفت.
يكي از راههاي كه گفتم همان كنترل نگاه است. همه چيز از نگاه شروع ميشه. همان تحريك شهوت هم از نگاه است. تا نگاه نكني هيچ اتفاقي نمي افتد. سعي كن از نگاه شروع كني. نگاه هاتو كم كن. اگر به نامحرم نگاه ميكني لحظه اي باشه. اگر داريد با يك دختر صحبت ميكنند دائم بهش خيره نشيد هرزگاهي به اين ور و آن ور يا پايين نگاه كنيد. وقتي در دانشگاه هستيد يا در جمع دوستان و يك دختر يا عده اي از دختران دارند از كنارتان رد مي شوند واجب نيست سرتان را بچرخانيد و تا لحظه رفتنشان با نگاه بدرقه شان كنيد.
بيخود نيست كه در حديث داريم نگاه تيري از جانب شيطان است.
امتحان كنيد ضرر ندارد. وقتي چشم كنترل شد كم كم صحنه ها از ذهن پاك ميشه چون چشم به مثابه دوربيني است كه تصاوير رو در ذهن ثبت ميكند.
اين يك مرحله رو كه مهمترين مرحله است ان شاالله جلو بريد تا مراحل بعد.

[=arial]آیا واقعا انسان بی حجاب و بدحجاب جهنمی است؟[=arial]

[=arial]گناهان متفاوت است بنابر روایات، بعضى از آن‏ها مانند شرک و کفر و نفاق موجب رفتن به جهنم و خلود در آن است و این در صورتى است که صاحب آن بدون توبه واقعى بمیرد. بعضى دیگر از گناهان براى مدت مشخصى موجب عذاب مى‏باشد و بعد با شفاعت اولیاء یا لطف و فضل خداى متعال مورد بخشش واقع مى‏شود.
براساس آیات و روایات، اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و مؤمن و دوستدار حضرت رسول اکرم‏ (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (‏علیهم السلام) باشد، ولى در اینجا خود را از آلودگى‏ها و تعلّقات پاک نسازد؛ با عذاب‏ها و فشارهایى رو به رو بوده و چه بسا به طبقات اولیه جهنم خواهد افتاد. با این عذاب‏ها، تطهیر شود و به عالم نور قدم بگذارد. (بحارالانوار، ج 8، ص 352 و 353، ح2)
براساس روایتى از امام صادق‏ (علیه السلام)، انسان‏ها در قیامت سه دسته‏اند:

[=arial]
[=arial]
1 . یک دسته، کسانى‏اند که در عالم حشر - آن گاه که مردم درگیر مواقف و عوالم حشراند زیر سایه خداوند و در جوار قرب حق خواهند بود و نیاز به طى آن عوالم و مواقف ندارند؛ چون آن مراحل را در این دنیا پشت سر نهاده‏اند.

2. گروه دیگر انسان‏هایى‏اند که باید از حساب و عذاب و جهنم موقّت بگذرند تا پس از تطهیر و تصفیه و در عالم قیامت، به خدا برسند.

3. عده‏اى دیگر، کسانى‏اند که چون روى‏گردان و فرارى از خدا بوده‏اند، به قعر جهنم فرو خواهند رفت v}همان، ج 7، ص 183، ح 31.{v.

بنابراین عده‏اى مستقیم، وارد بهشت و بهشت‏ها مى‏شوند و هرگز از آن خارج نمى‏شوند؛ عده‏اى پس از گذر از مواقف -از جمله جهنم موقّت -وارد بهشت مى‏گردند و عده‏اى نیز در جهنم جاودانه، جاى خواهند گرفت.

ز معصوم نقل شده است: «مؤمنان گناهکار روزى از جهنم خارج خواهند شد» v}بحارالانوار، ج 8، ص 346.{v. اما اگر گناه به گونه‏اى در او اثر کرده باشد که او را به حد کفر رسانده باشد، از آنجا که ما براساس آیات قرآنى: بقره(2)، آیات 39، 81، 80، 162 و 161؛ مائده (5)، آیه 37؛ یونس (10) آیه 52 و... و روایات: بحارالانوار، ج 8، صص 351 362 و... قائل به خلود کفار در جهنم هستیم، هیچ‏گاه به بهشت وارد نخواهد شد v}در باب جهنم و مسائل مرتبط با آن، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکى، جهنم چرا؟{v.
گناهکارانى که در قیامت به عذاب الهى گرفتار مى‏شوند، پس از مدت زمانى معین عذاب آنها پایان یافته و یا ازطریق شفاعت بخشیده مى‏شوند. اما عده‏اى هستند که هیچ زمینه‏اى براى بخشش و پاک شدنشان وجود ندارد؛ مانندکافران و معاندین که این افراد به تصریح قرآن کریم همیشه در عذاب جهنم گرفتار خواهند بود.
برخى روایات دلالت دارد که دوستان على(علیه السلام) و خاندان او در عذاب ابد نخواهند بود و دشمنان ایشان از عذاب جاودان نجات نخواهند یافت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) مى‏فرماید: همانا ولایت على(علیه السلام) آن نیکى و خیرى است که با وجود آن هیچ گناهى هر چند بزرگ باشد زیان نمى‏رساند، و به سبب پاره‏اى از عذاب‏هاى اخروى تطهیر مى‏شود تا به شفاعت سروران طیّب و طاهر از گناهان نجات کامل یابند و همانا دوستى و قبول رهبرى و دشمنان على(ع) و مخالفت با او گناهى است که چیزى با آن نمى‏تواند نافع باشد و تنها سودى که به خاطر طاعت‏هایشان در دنیا بهره آن‏ها مى‏شود این است که از نعمت‏هاى ظاهرى و رفاه، سلامتى، گسترش زندگى برخوردار مى‏شوند. ولى چون وارد صحنه آخرت شوند براى آنان عذاب جاودان خواهد بود...v}بحارالانوار، ج 8، ص 352، ح 2{

[=arial]علامه مجلسى در مقام جمع روایات یاد شده بر این باورند که:
1ـ کافران و منکران ضروریات دین اسلام در آتش جاودان خواهند بود.
2ـ گروه‏هاى غیرشیعه و کسانى که منکر ضروریات اسلام هستند اگر در تعصّب شدید و دشمنى با اهل بیت(علیه السلام) سخت کوشیده و حجّت بر آنان تمام شده باشد، نیز در آتش جاودان خواهند بود.
3ـ صاحبان گناهان بزرگ از شیعیان داخل آتش خواهند شد و مدتى عذاب خواهند چشید، جز این که شفاعت نصیبشان خواهد شد. برخلاف شیعیان راستین که حتّى یک نفر آنان هرگز در دوزخ دیده نمى‏شود. (بحار، ج 8، ص 393، ذیل ح 41).
در بررسى نهج‏البلاغه حضرت امیر در این زمینه به نتایج مفیدى مى‏رسیم که: مردم از جهت انجام وظایف و ترک آن چند گروهند:
گروه اول: آن‏ها که تمام دستورات اعتقادى، حقوقى و اخلاق را بى‏چون و چرا انجام مى‏دهند و مرتکب کوچک‏ترین خطایى نمى‏شوند. قران این گروه را اهل بهشت معرفى مى‏کند بهشتى که همواره در آن متنعّمند و هیچ گاه از آن اخراج نخواهند شد(v}توبه، آیه‏ى 72. امام على(علیه السلام) در خطبه 109 و 85 و حکمت 387 نهج‏البلاغه به طور کامل این موضوع را تبیین نموده است: «اما فرمان‏برداران را در جوار رحمت خویش جاى مى‏دهد و در سراى جاودان‏اش آنان را مخلّد مى‏سازد...{v.
گروه دوم: کسانى که مرتکب گناهان کبیره نشده‏اند، ولى گه‏گاه تن به گناهان صغیره داده‏اند. خداوند این گروه را نیز به خاطر دیندارى و اجتنابشان از کبائر، مرهون رحمت خود کرده، اهل بهشتشان مى‏سازد. «اِنْ تجتنبوا کبائرَ ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم و ندخلکم مدخلاً کریماً» نساء، آیه‏ى 31
گروه سوم: آنان که مرتکب گناهان کبیره شده‏اند، اما توبه کرده و یا شفاعت و رحمت واسعه الهى بر آنان سایه افکنده است. ایشان نیز عاقبت اهل بهشت خواهند گردید و همچون بهشتیان در آن جاودان خواهند زیست. امام رضا(علیه السلام) در این باره مى‏فرماید: خداوند هیچ مؤمنى را داخل جهنم نمى‏کند، در حالى که به او وعده بهشت داده است، و هیچ کافرى را از جهنم نجات نمى‏دهد، در حالى که به او وعده خلود در آتش داده است و گناه‏کاران موحد، به جهنم داخل شده، از آن خارج مى‏شوند، و شفاعت در حق ایشان روا است(v}بحار، ج 8، ص 362. از عبارت «به جهم داخل شده، از آن خارج مى‏شوند...» مى‏توان استفاده کرد که مدّتى عذاب مى‏بینند تا تطهیر شوند. آن گاه مشمول شفاعت خواهند شد{v.
گروه چهارم: کسانى که با سوءنیت راه کفر و نفاق در پیش گرفتند و با معارف حقه الهى دشمنى کردند. اینان اهل جهنم‏اند و در آن جاودانه خواهند بود. A}والذین کفروا و کذّبوا بایاتنا اولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون{a(v}بقره، آیه‏ى 39{v.
در مجموع مى‏توانیم نتیجه بگیریم کسانى از اهل ایمان که مرتکب خطاهایى اعم از صغیره یا کبیره شده‏اند –از جمله بی حجابی یا بدحجابی- و در دنیا توبه نکرده اند،در عوالم مختلف، قبر، برزخ و قیامت برحسب حال، عذاب‏هایى خواهند کشید تا پاک شوند و از عذاب خلاصى یابند و در نتیجه وارد بهشت شوند. امّا درباره عذاب یاد شده لازم است اشاره به فرمایش خداوند در قرآن کریم بکنیم که مى‏فرماید: شدّت عذاب الهى در قیامت آن چنان است که هیچ کس عذابى همانند عذاب او نمى‏کند(v}فجر، آیه‏ى 25 (فیومئذٍ لایُعَذِّب عَذابه اَحَد){v
یعنى عذاب قیامت نظیر ندارد و یک لحظه‏اش براى احدى قابل تحمل نیست. تازه بعد از این عذاب، وقتى وارد بهشت مى‏شود این طور نیست که در مراتب عالى و هم‏ردیف اصحاب یمین یا سابقین قرار بگیرند بلکه در جایگاهى در شأن خودشان منزل و مأوا خواهند گزید.


[=arial]
[=arial]ذکر منابع مطالعاتى:
1. معاد، شهید دستغیب (قدس سره)
2. معادشناسى، مجلّدات 11 گانه، علامه محمد حسین حسینى طهرانى (ره)
3. معاد در قرآن، ص 495، آیة‏الله جوادى آملى (دامت‏برکاته)

کسی که نماز می خواند و شراب می خورد و ... نزد خدا و در آخرت مقام بالاتری دارد یا کسی که دکتر هست و خدمت می کند یا کسی که نماز نمی خواند ولی چشم چران نیست و ...؟ آیا انسان بی نماز حتی اگر در دنیا آدم خوبی باشد باز هم در آتش جهنم می سوزد؟
دوست عزیز پاسخ سوال شما رادر چند بخش خدمتان ارائه می نمائیم :
بخش اول : تفاوت نماز خوان گناه کار و بی نماز بی گناه:
تصور اینکه کسی بی نماز باشد و گناه نکند محال است , چرا که کمترین گناهی که چنین فردی در هر روز انجام می دهد ترک نماز است و همانگونه که می دانیم ترک نماز از گناهان کبیره می باشد .
با این حال می توان بر اساس آنچه که از روایات به دست می آید چند تفاوت عمده بین کسی که نماز می خواند - هر چند گناه کار باشد - با کسی که نماز نمی خواند و در ظاهر گناه نمی کند مطرح نمود .
اول – امید به نجات و عاقبت بخیری فرد نماز خوان نسبت به فرد بی نماز بسیار بیشتر است همانگونه که پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) نسبت به جوان نماز خوانی که مرتکب گناه نیز می شد فرمود : یک روز نمازش او را از گناه باز می دارد و چیزی هم نگذشت که آن جوان توبه کرد .( بحارالأنوار ج : 79 ص : 198)
دوم - نماز موجب می شود تا گناهان ریخته شده و از بین برود . از سلمان فارسی رحمه الله نقل شده است که می گوید : « با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سایه ی درختی بودیم ، یک شاخه از آن گرفته و آن را تکان داد پس یک برگی از آن افتاد . فرمود : « نمی پرسید که چرا چنین کردم ؟ » عرض کردیم به ما خبر دهید ای رسول خدا ! فرمود: « به تحقیق شخص مسلمان هرگاه به نماز قیام می کند گناهانش می ریزد همان طور که برگ های این درخت می ریزد » (بحارالأنوار ج : 79 ص : 208) . لذا کسی که نماز می خواند نسبت به کسی که نماز نمی خواند ، بیشتر در معرض غفران و رحمت الهی قرار دارد .
سوم – بر اساس احادیث نقل شده ملاک قبولی اعمال خوب انسان ، قبولی نماز است یعنی اگر نماز انسان مورد قبول خداوند قرار گرفت سایر اعمال خوب انسان نیز مورد قبول واقع می شود و الا دیگر اعمال نیک انسان ارزشی نخواهد داشت . ( 1) برهمین اساس هیچیک از اعمال خوب فرد بی نماز مورد قبول درگاه الهی قرار نمی گیرد چون اصلا نمازی نخوانده تا قبول یا رد شود ، ولی اگر فرد نماز خوان نمازش مورد قبول درگاه خداوند قرار گیرد هرچند گناه کار باشد مابقی اعمال نیک وی نیز قبول می شود .

بخش دوم : خدمت و نماز
نباید فراموش کرد که نماز خدمت به خداوند متعال است که هیچ چیز جایگزین آن نمی شود . امام صادق(علیه السلام ) فرموده اند: « إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ خِدْمَتُهُ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ شَیْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ تَعْدِلُ الصَّلَاة» (بحارالأنوار ج : 14 ص : 185) ؛ « پیروی و اطاعت از پروردگار خدمت کردن به او در زمین است و هیچ چیز در خدمت به پروردگار معادل نماز نیست .»
دستورات دین مقدس اسلام هرکدام در جای خود خوب و مناسب است و هر کدام اثر و نورانیت و کمال بخشی خاص خود را دارد . همان گونه که سیری جای تشنگی را نمی گیرد و سیرابی جایگزین گرسنگی نمی شود ، در تعالیم اسلام نیز نه خدمت به خلق - همچون درمان دیگران - جای نماز را می گیرد و نه نماز جایگزین خدمت به مردم می شود.

بخش سوم : جایگاه نماز خوان گناه کار در قیامت
اکثر مومنین که نماز می خوانند و روزه می گیرند، گاهی نیز آلوده به گناه می شوند. کسی نمی تواند ادعا کند که هرگز گناه نمی کند. این ادعا خاص معصومین(ع) است. وهمین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته نیز خالی از آثار مختلف تربیتی و روانی و اجتماعی نمی باشد و اگر انسان همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطا و معصیت او بیشتر می شد. چون اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی و گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز ظاهر و آشکار می گردد. علاوه بر اینکه با توبه آثار این گناهان از بین خواهد رفت .
اما اینکه وضعیت نماز افرادی که گناه می کنند چه خواهد شد باید بگوئیم که اگر گناه چنین فردی از موانع قبولی نماز باشد مانند رباخواری ، عاق والدین ، بی اعتنایی به نماز ... در اینصورت هرچند این شخص در قیامت به خاطر نماز مورد مواخذه قرار نمی گیرد ولی نماز وی مورد قبول درگاه الهی نبوده و برای وی کمال آور نخواهد بود . اما اگر گناهان وی غیر از مواردی است که مانع قبولی نماز می شد و از سوی دیگر شرایط قبولی نماز را دارا بود ، در این صورت نماز وی مورد قبول درگاه الهی قرار گرفته و گناهان وی نیز مانند دیگر اعمال خوب و بد انسان در ترازوی اعمال مورد محاسبه قرار می گیرد .

بخش چهارم : جایگاه افراد بی نماز در قیامت
در این باره تنها به بخشی از آیات سوره مدثر اکتفا می نمائیم .
خداوند متعال در سوره مدثر به گفتگویی از اهل بهشت و دوزخیان اشاره نموده و می فرماید : « فی‏ جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ (40) عَنِ الْمُجْرِمینَ (41) ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ (43) ( سوره المدثر؛ 40 - 43) ؛ « آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مى‏کنند... (40) از مجرمان: (41) چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» (42) مى‏گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم، (43) »


بخش پنجم : عاقبت اعمال نیک افراد بی نماز چه می شود ؟
پاسخ این سوال بر اساس دیدگاه شهید مطهری در قالب چند نکته ارائه می گردد :
اول - افرادى که به خدا و آخرت ایمان ندارند، طبعاً هیچ عملى را به منظور بالا رفتن به سوى خدا انجام نمى‏دهند، و چون به این منظور انجام نمى‏دهند قهراً سیر و سلوکى از آنها به سوى خدا و عالم آخرت صورت نمى‏گیرد؛ پس طبعاً آنها به سوى خدا و ملکوت خدا بالا نمى‏روند و به بهشت نمى‏رسند؛ یعنى به مقصدى که به سوى آن نرفته‏اند، به حکم آنکه نرفته‏اند، نمى‏رسند و این امر منافاتی با عدل الهی ندارد . (ر ک : ترجمه تفسیر المیزان آیه 3 سوره محمد ، ج‏18، ص: 339)
دوم - غیر مسلمانانى که به خدا و آخرت ایمان دارند و عمل خیر به قصد تقرّب به خداوند انجام مى‏دهند، به موجب اینکه از نعمت اسلام بى‏بهره‏اند طبعاً از مزایاى استفاده از این برنامه الهى محروم مى‏مانند؛ از اعمال خیر آنها آن اندازه مقبول است که با برنامه الهى اسلام منطبق است؛ مانند انواع احسانها و خدمتها به خلق خدا. اما عبادات مجعوله که اساسى ندارد طبعا نامقبول است و یک سلسله محرومیّتها که از دست نارسى به برنامه کامل ناشى مى‏شود شامل حال آنها مى‏گردد.
سوم - عمل خیر مقبول، اعمّ از آنکه از مسلمان صادر شود یا از غیر مسلمان، یک سلسله آفتها دارد که ممکن است بعد عارض شود و آن را فاسد نماید. در رأس همه آن آفتها، ترک نماز می باشد .
راوی می گوید از امام صادق علیه السلام در خصوص آیه شریفه ای که می فرماید : « وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین‏ »( مائده 5 ) ؛ « هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است» سوال کردم آن حضرت در پاسخ فرمود : « ترک الصلاة الذی اقر به ...؛ »( بحارالأنوار ج : 79 ص : 219) ؛ « ترک کردن نمازی است که به آن اقرار کرده است »
در خصوص افراد غیر مسلمان نیز هرچند اعمال خیر فراوانى به قصد تقرّب به خدا انجام دهند، اما وقتى که حقایق اسلام بر آنها عرضه گردد تعصب و عناد بورزند و انصاف و حقیقت‏جویى را کنار بگذارند، تمام آن اعمال‏ خیر هبا و هدر است همانگونه که خداوند متعال فرموده است : « مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی‏ یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى‏ شَیْ‏ءٍ ذلِکَ »((14) إبراهیم : 18) ؛ « اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى! آنها توانایى ندارند کمترین چیزى از آنچه را انجام داده‏اند، به دست آورند »
چهارم - اعمال خیر افرادى که به خدا و قیامت ایمان ندارند و احیاناً براى خدا شریک قائلند موجب تخفیف و احیانا رفع عذاب آنها خواهد بود.
مجلسى علیه الرحمه از «ثواب الاعمال» شیخ صدوق از على بن یقطین از حضرت امام موسى کاظم (علیه‏السلام) نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود:
« در میان بنى اسرائیل مرد مؤمنى بود که همسایه‏اى کافر داشت که با آن مؤمن خوشرفتارى مى‏کرد و در کارهاى خیر دنیوى با او همراه بود. هنگامى که آن کافر در گذشت، خداوند خانه‏اى از گل در دوزخ براى او بنا کرد که او را از حرارت آتش حفظ مى‏کرد و روزى‏اش از غیر جهنّم به او مى‏رسید، و به او گفته شد: این پاداش آن خوشرفتارى است که با فلان همسایه مؤمن خود داشتى و در کارهاى پسندیده دنیوى همراه او بودى..» (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 169)
مرحوم مجلسى پس از نقل این روایت در کتاب شریف بحارالانوار مى‏گوید: این روایت و امثال آن دلیل است که عذاب برخى از جهنّمیان از کفار به خاطر اعمال نیکشان برداشته مى‏شود. آیاتى که دربارة کفار وارد شده که تخفیفى در عذابشان داده نمى‏شود در موردى است که چنین اعمال خیرى از آنها صادر نشده باشد.( بحارالأنوار ج : 8 ص : 297)
پنجم : مسلمانان و سایر اهل توحید واقعى اگر مرتکب فسق و فجور شوند و به برنامه عملى الهى خیانت کنند مستحقّ عذابهاى طولانى در برزخ و قیامت خواهند بود و احیاناً به واسطه بعضى از گناهان، مانند قتل مؤمن بیگناه عمداً و یا ترک نماز براى ابد در عذاب باقى خواهند ماند.
ششم - آیات و روایاتى که دلالت مى‏کند اعمال منکران نبوّت یا امامت و یا ترک کنندگان نماز مقبول نیست، ناظر به آن است که آن انکارها از روى عناد و لجاج و تعصب باشد؛ اما انکارهایى که صرفاً عدم اعتراف است و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست. این گونه منکران از نظر قرآن کریم، مستضعف و « مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» به شمار مى‏روند. و همانگونه که خداوند متعال فرموده : « مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ »((9) التوبة : 106) ؛ « به فرمان خدا واگذار شده‏اند(و کارشان با خداست)؛ یا آنها را مجازات مى‏کند، و یا توبه آنان را مى‏پذیرد » (مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏1، ص: 341 با کمی حذف و اضافات جهت هماهنگ سازی با موضوع بحث کتاب)
هفتم : چه بسا خداوند متعال پاداش اعمال نیک چنین افرادی را در همین دنیا جبران نماید .
در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در زمان حضرت موسى پادشاه ستمگرى بود که وى به شفاعت بنده صالح ، حاجت مؤ منى را به جا آورد! از قضا پادشاه و مؤ من هر دو در یک روز از دنیا رفتند! مردم جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازه ها را بستند و عزادار شدند.
اما جنازه مؤ من در خانه اش ماند و حیوانى بر او مسلط گشت و گوشت صورت وى را خورد! پس از سه روز حضرت موسى از قضیه با خبر شد.
موسى در ضمن مناجات با خداوند، اظهار نمود: بارالهى ! آن دشمن تو بود که با همه عزت و احترام فراوان دفن شد، و این هم دوست توست که جنازه اش در خانه ماند و حیوانى صورتش را خورد! سبب چیست ؟
وحى آمد که اى موسى ! دوستم از آن ظالم حاجتى خواست ، او هم بجا آورد، من پاداش کار نیک او را در همین جهان دادم ..
اما مؤ من چون از ستمگر که دشمن من بود، حاجت خواست ، من هم کیفر او را در این جهان دادم ، حال ، هر دو نتیجه کارهاى خودشان را دیدند. (بحار الأنوار ، ج‏71، ص: 306)
--------
پی نوشت :
1- امام صادق علیه السلام فرموده : « نخستین چیزى که در روز قیامت بنده براى آن مورد حسابکشى قرار میگیرد و بآن رسیدگى میکنند نماز است، اگر نماز پذیرفته شد سایر اعمالش نیز پذیرفته مى‏شود، و هر گاه نماز مقبول نیفتاد و به بنده باز گردانده شد باقى اعمالش نیز مردود و باز گردانده خواهد شد.» (من لا یحضره الفقیه ، ج‏1، ص 208)

من به گفته دوستان یک آدم زیبا روی هستم. به طوری که من را تشبیه به مسلم بن عقیل سریال مختار می کنند. دوستان بسیاری در خوابگاه و دانشگاه(تهران) ابراز علاقه می کنند. من نمونه شخصی هستم که در دعای کمیل می گوید چه بسیار ثنای جمیل که شایسته آن نبودم و آن را در میان مردم پراکنده ساختی. به همین دلایل کم کم دارم مغرور می شوم و آلوده به گناه چند تا راه حل بدین؟



زیبایی یکی از نعمت های الهی است که می تواند زمینه الطاف الهی را به سوی انسان فراهم نماید لذا اگر کسی از این نعمت بهره ای برده باید شکر این نعمت را به جا آورده و آن را در مسیر کمال و رضایت الهی قرار دهد .
حضرت صادق از پدرانش علیهم السّلام از پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم روایت کرده اند که آن حضرت فرموده: خداوند بزرگ لازم میکند بهشت را بر آن جوانى که در آئینه زیاد نگاه کند، و در هر مرتبه حمد الهى را براى نعمت جوانى بجاى آورد.( ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، ص: 63)


از همین رو می بینیم که پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) هر گاه به آینه نگاه می کرد می فرمود : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکْمَلَ خَلْقِی وَ أَحْسَنَ صُورَتِی وَ زَانَ مِنِّی مَا شَانَ مِنْ غَیْرِی وَ هَدَانِی إِلَى الْإِسْلَامِ وَ مَنَّ عَلَیَّ بِالنُّبُوَّة » (النوادر للراوندی ، ص 12) ؛ « حمد و سپاس خدایى را که، خلقت مرا کامل، و صورت مرا زیبا قرار داد، و زینت داد براى من، چیزى را که موجب سرزنش غیر من بود، و مرا به اسلام هدایت کرد، و به خاطر اعطاى نبوّت، بر من منّت گذاشت.»
اما برای اینکه دچار غرور و گناه نشوید به نکات ذیل توجه داشته باشید :
اول : همواره به یاد داشته باشید که نعمت زیبایی که خدای متعال به شما داده است, اثر ظهور و تجلی زیبایی خود او است و چیزی از شما نیست که بخواهید بدان بنازید. هر چه به ما رسیده است از خدای متعال است و همچون امانتی نزد ما است که باید آنرا وسیله وصول به حق و شکر او سازیم. این نعمت ها گاهی به صورتی است که اگر در مسیر زندگی سالم قرار نگیرد انسان را در ورطه گناه و عذاب الهی خواهد کشید بگونه ای که همین نعمت زیبایی که شما هم اکنون به آن مباهات می کنید اگر از مسیر حق خارج شود خدای ناکرده می تواند وسیله ای برای جهنمی شدن شما گردد .
دوم : این نکته را فراموش نکنید که انسان علاوه بر زیبایی صورت دارای مرتبه بالاتری از زیبایی می باشد و آن زیبایی سیرت است ؛ ارزش واقعی افراد به این زیبایی است لذا همت خود را برای زیبایی های واقعی صرف نمائید .
سوم : دوست من ؛ زیبایی های جسمانی ناپایدار است و با گذر عمر افول می نماید ، اما آنچه که برای انسان ها باقی می ماند اعمال نیک و خداپسندانه ای است که در نامه اعمال خود برجای می گذارد .
چهارم : همان خداوندی که این نعمت را به شما ارزانی نموده ، با یک اتفاق ساده می تواند این نعمت را از شما بگیرد لذا مراقب باشید این نعمت را در مسیر گناه قرار ندهید .
در پایان نیز به شما توصیه می نمائیم که هر چه سریعتر زمینه های ازدواج سالم را فراهم نمائید تا بدینوسیله از شر وسوسه های شیطانی در امان بمانید .

در مقابل سختی های زندگی کم آوردم. من یه هفته س حالم خیلی بده. شاید حتی یه روز خوش هم نداشتم. هر چقدر از خدا کمک خواستم کمکی حس نکردم. چرا خدا جوابما نمیده؟



«رضایت و واقعیات»
رضایت از زندگی و اطرافیان، در گرو هماهنگی بین انتظارات و واقعیات دارد. پس اگر نگرش انسان به زندگى، واقع گرایانه باشد، انتظارات او از زندگى نیز واقع گرایانه خواهد بود و در پى آن، احساس او از زندگى نیز واقع بینانه خواهد شد. شاید بتوان گفت که «هماهنگى انتظارات با واقعیت ها» شرط اصلى شاد زیستن و رضایت از زندگى است. ناهماهنگى میان انتظارات و واقعیت ها، موجب دوگانگى شده، تضادهاى اساسی به وجود مى آورد که زیان آن، جبران ناپذیر است. پس رضایت از زندگى هنگامى شکل مى گیرد که انتظار ما از زندگى، واقع گرایانه باشد.
اگر دنیا را با همه سختى هایى که ممکن است داشته باشد، آن گونه که هست بشناسیم، مى توانیم به راحتى در آن زندگى کنیم. زندگى راحت، در گرو شناخت دنیاست. پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله- در باره این اصل مى فرماید: «اگر درباره دنیا آنچه را من مى دانم، شما هم مى دانستید، جان هاى شما از آن، احساس راحتى مى کرد». (المستدرک على الصحیحین ، ج3 ، ص728 ، ح6640).



اکنون بهتر مى توان به عمق کلام امام على -علیه السلام- دست یافت که مى فرماید: «کسى که دنیا را بشناسد، به خاطر مصیبت هاى آن، غمگین نمى شود».‌‌(غرر الحکم ، ح2258.) حضرت نمى فرماید که دنیا باید جاى خوشى ها باشد و نمى فرماید که تصوّر کنید دنیا پر از خوشى و راحتى است؛ بلکه مى فرماید اگر دنیاشناسى تان واقعى باشد، با وجود سختى ها و با اقرار به وجود آنها، باز هم احساس ناراحتى و نارضایتى به شما دست نخواهد داد.

همیشه به یاد داشته باشید که این جا دنیاست و بهشت نیست.

افراد ناراضى معمولاً کسانى اند که از دنیا انتظار بهشت را دارند. اگر انسان از دنیا انتظار بهشت داشته باشد، میان انتظارات و واقعیت هاى زندگى، ناهماهنگى به وجود خواهد آمد و این ناهماهنگى، به ناکامى مى انجامد و ناکامى، فشار روانى (تنیدگى) انسان را به شدت افزایش مى دهد و در نتیجه، موجب احساس نارضایتى از زندگى مى گردد.
اما اگر دنیا را آن گونه که هست بشناسیم و بپذیریم و بر اساس شرایط موجود، به برنامه ریزى و فعّالیت بپردازیم، مى توانیم امیدوار باشیم که به رضایت از زندگى دست یابیم. در بهشت، آنچه را بخواهیم مى شود؛ اما در دنیا آنچه را مى شود باید خواست! این، یک اصل در احساس رضایت از زندگى است.
امام على -علیه السلام- در این باره سه جمله پر معنى دارد که مى فرماید: «هرگاه آنچه را خواستى نشد، آنچه را شد، بخواه». (غررالحکم،ح 9007) و فرمودند: «هرگاه آنچه را خواستى نشد، آنچه را هست، سخت مگیر». (نهج البلاغه حکمت69) اگر انسان زندگى را سخت نگیرد و آنچه را هست بپذیرد، اولاً توان واکنش مثبت در زندگی را به دست مى آورد و ثانیاً در یک آرامش خاصى زندگى خواهد کرد و هیچ وقت ناامید نخواهد شد.


«می دانی چرا تحمل مان...؟»
تحمّل ناپذیرى حوادث، به خاطر این است که از زندگى، انتظار راحتى بدون سختى را داریم و این، ریشه در غیر واقعى بودن شناخت ما از دنیا دارد. آنچه مهارت هاى مقابله با سختى ها را به وجود مى آورد، پذیرش این واقعیت است که سختى ها اجتناب ناپذیرند.
پیامبر خدا - صلى الله علیه و آله- در این باره مى فرماید: «هان اى مردم! این [دنیا]، خانه رنج است، نه خانه سرور، و خانه اى است پیچیده، نه خانه اى ساده؛ از این رو، هرکس آن را بشناسد، با برآورده شدن آرزویى مسرور نمى شود و با ناکام شدن، محزون نمى گردد». ( بحار الأنوار ، ج77 ، ص187 ، ح35.)
در این بیان نورانى، حضرت نخست به معرّفى واقعیّت دنیا پرداخته اند و سپس به نقش شناخت و آگاهى یابى از این واقعیت اشاره کرده، فرموده اند که هماهنگى شناخت انسان با واقعیّت دنیا، موجب مى گردد که نه از خوشى هایش سرمست شویم و نه از ناخوشى هایش غمین و افسرده.


«یکی از حقیقت ها»
یکى از واقعیت ها «برگشت ناپذیرى» سختى ها است. سختى ها بر اساس تقدیر الهى، شکل مى گیرند و تقدیر الهى بر اساس حکمت و مصلحت انسان ها رقم مى خورد. از این رو، وقتى پدیده ناخوشایندى فرا رسد، تا مأموریت خود را انجام ندهد و به اهداف خود دست نیابد، باز نخواهد گشت. با این حال، سختى گریزی، آدمى را به تلاش براى برگرداندن حادثه ناخوشایند و بازگشت به دوران خوشایند پیشین وامى دارد. از این رو، هنگام مواجهه با یک پدیده ناخوشایند، بیشتر به حذف حادثه مى اندیشیم تا مدیریت آن.(دقت شود)
این در حالى است که در افتادن با سختى ها و ستیز با بلاها، نه تنها آنها را برنمى گرداند، بلکه بر رنج و عذاب انسان مى افزاید. پس بهتر است فراز و نشیب زندگی را به عنوان یک واقعیّت، پذیرفت و موقعیّت ناخوشایند را مهار کرد و مدیریت نمود.
امام على -علیه السلام- با تکیه بر اصل برگشت ناپذیرى سختى ها، پذیرش موقعیّت را شرط گذر سالم از آن برمى شمرد: «همانا گرفتارى ها اهدافى دارند که حتما باید به آنها برسند. پس اگر کسى از شما را به آن، مبتلا ساختند، باید آن را بپذیرد و صبر کند تا این که بگذرد؛ چرا که چاره کردن آن به هنگام روى آوردنش، افزاینده سختى آن است». (بحار الأنوار، ج71، ص95)
بنابراین، خِرد، حکم مى کند که انسان «در برابر سختى ها» نایستد، بلکه «در کنار سختى ها» قرار گیرد. قرار گرفتن «در کنار سختى ها» امکان مدیریت کردن و مهار نمودن سختى ها را به وجود مى آورد؛ بر خلاف بى تابى کردن و در برابر سختى ها قرار گرفتن که انسان را ناتوان مى سازد. معاذ بن جبل یکى از اصحاب پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- است که فرزند خود را از دست مى دهد و بى تاب مى گردد. پیامبر خدا در نامه اى به وى مى نویسد و مصیبت فرزندش را به وى تسلیت مى گوید.
حضرت در بخشى از نامه، به دو مسئله مهم اشاره مى فرماید: یکى «اجتناب ناپذیرى سختى ها» است و دیگرى «برگشت ناپذیرى سختى ها» و بدین سان، او را آرام مى سازند: «و بدان که بى تابى کردن، نه مرده را برمى گرداند و نه تقدیر را دفع مى کند. پس به نیکى، عزادار باش و وعده الهى را قطعى بدان و نسبت به آنچه بر تو و بر همه مردمْ حتمى است و به تقدیر الهى نازل شده، تأسّف نخور». (بحار الأنوار، ج77، ص164، ح182)
پس باید سختى را پذیرفت و در کنار آن قرار گرفت، نه در برابر آن. این، یک اصل است. امام على - علیه السلام- مى فرماید: «هر گاه محنتى به تو رسید، در کنار آن بنشین، که ایستادن در برابر آن، موجب افزایش [رنج] آن مى گردد».(غررالحکم، ح1779)
البته منظور از پذیرش سختى، تسلیم شدن منفعلانه و زمین گیر شدن نیست؛ منظور، پذیرش فعّال و پویاست. در این نوع پذیرش، فرد، زمین گیر و ناتوان نمى شود؛ بلکه بهترین مقابله را براى موقعیّت پیش آمده، طرّاحى مى کند. شاید بتوان گفت بهترین بیان را در این باره، امام على -علیه السلام- دارند. حضرت در این باره مى فرماید: «از بى تابى کردن بپرهیز که امید را قطع مى کند و کار کردن را تضعیف مى نماید و اندوه را به ارمغان مى آورد. و بدان که راه خروج [از تنیدگى] در دو چیز است: آنچه چاره دارد، چاره کردن، و آنچه چاره ندارد، صبر کردن» (بحار الأنوار، ج82، ص144، ح29)‌
‌در بخش نخست حدیث، به پیامدهاى منفى بى تابى کردن و درافتادن با مشکل، اشاره شده که عبارت اند: ناامیدى، ناتوانى و غمگینى یا افسردگی. در بخش دوم حدیث نیز الگوى یک مقابله فعّال و پویا ارائه شده که عبارت است از: چاره اندیشى یا بردبارى

«گذرا است»
از آنجا که دنیا گذرا است، مسائل آن نیز این گونه است. یکى از تصوراتى که ممکن است برخى افراد، در موقعیّت ناخوشایند داشته باشند، «پایدارپندارى سختى ها» است. این پدیده روانى، ابتدا سختى را براى زمانى هم که وجود ندارد، تثبیت مى کند و سپس، همه فشار آن در طول زمان را، در زمان حال، بر فردْ وارد مى سازد.
این حالت، دو کارکرد منفى روانى دارد: یکى «تعمیم بخشیدن ناخوشایندى به آینده» و دیگرى «جمع کردن اندوه در زمان حال». در حالت اوّل، برخلاف واقع، ذهن سختى را به زمانى که فرا نرسیده و یا سختى در آن زمان، وجود نخواهد داشت، گسترش مى دهد که به گسترش تنیدگى و فشار روانى، منتهى مى شود.
سپس همین تنیدگىِ گسترش یافته، بر زمان حال نیز وارد مى شود، به گونه اى که گویا مصیبتى به بزرگى همه عمر، هم اکنون بر فرد، وارد شده است. این در حالى است که «پایان پذیرى»، یکى از اصول مسلّم و قطعى سختى هاست. ممکن است هم اکنون، به یک سختى مبتلا باشید، اما تجربه زندگى نشان مى دهد سختى هاى فراوانى آمده و رفته اند و هیچ یک، باقى نمانده اند. مطمئن باشید که این یکى نیز باقى نخواهد ماند.
درست است که سختى ها برگشت ناپذیرند، اما در عین حال پایان پذیرند. برگشت ناپذیرى را نباید به پایان ناپذیرى تفسیر کرد. امام على -علیه السلام- مى فرماید:«همانا براى سختى ها اهدافى است و براى آن اهداف، پایانى است. پس بر آنها بردبار باشید تا به پایان برسند؛ چرا که حرکت در برابر آنها پیش از پایان یافتنشان، افزاینده آنهاست». (غرر الحکم ، ح1777)
روزى پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- رو به روى دیوارى نشسته بودند که سوراخى در آن بود. به سوراخ دیوار اشاره کرد و خطاب به یاران خود فرمود: «اگر سختى بیاید و داخل این سوراخ شود، حتما، راحتى هم مى آید تا این که وارد مى شود و آن را بیرون مى کند». (کنز العمّال، ج2، ص14) بر پایه همین اصل است که امام على -علیه السلام- مى فرماید: «براى هر تنگنایى، راه خروجى است». (غرر الحکم، ح11093)

«صبر»
همان گونه که دعوت به دعا شده ایم، دعوت به صبر نیز گشته ایم که این جزء جدائی ناپذیری زندگی است. اما گاهی فقط به دعا پناه می بریم غافل از این که صبر نیز پناه گاه خوبی است و به هر دو نیاز. گاهی با دعا باید به پناه صبر رفت. بردباری و صبر یکی از مقامات بلند دینی و لازمه سلوک الی الله است.
صبر از ارکان ایمان است و ایمان با صبر درآمیخته است و مومن بدون صبر تعریف نمی شود. بسیارى از علماى اخلاق براى صبر سه شاخه ذکر کرده اند: 1- صبر براطاعت (مقاومت در برابر مشکلاتى که در راه طـاعـت وجـود دارد) 2- صبر بر معصیت (ایستادگى در برابر انگیزه هاى گناه و شهوات سـرکـش و طغیانگر) 3- صبر بر مصیبت (پایدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شکست روحى و ترک جزع وفزع). تفسیر نمونه ج 1 ص 518، مکارم شیرازى - ناصر و دیگران.
قرآن کریم مومنان را توصیه به صبر جمیل می کند. صبر جمیل اشاره به کیفیت صبر دارد. خداى سبحان در قرآن کریم می فرماید: «فاصبر صبرا جمیلاً». در این آیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) را مخاطب ساخته مى‏فرماید: «صبر جمیل پیشه کن و در برابر استهزاء و تکذیب و آزار آنها شکیبا باش». امام باقر(علیه السلام) در پاسخ از سؤال از صبر نیکو فرمود: «صبر جمیل، صبرى است که در آن نزد مردم گله و شکایت نمى‏شود» اما راز و نیاز با خداى بى‏نیاز در مورد مشکلات و سختى‏ها ناصبورى نیست، بلکه استعانت از ذات متعال براى تحمل فشار و حل مشکلات است و این یک نوع ثبات قدم و درخواست صبر جهت تحمل سختى‏ها از بارگاه ربوبى است.

ذکر چند نکته:
- اجابت دعا به معنای جلوگیری و بازداشتن مردم از ظلم و تعدی به دعا کننده نیست. بهترین خلق خدا، یعنی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به زیباترین نحو با خدای خویش راز و نیاز می کردند؛ اما بیشترین ظلم را از مردم دیدند!
- مهم این است که در برخورد با ظلم دیگران، آنگونه رفتار کنیم که خدای متعال، راضی است؛ زیرا همه ی ما –چه ظالم و چه مظلوم- امتحان و آزمایش می شویم

خیلی دلم می خواهد رابطه ام با اهل بیت مخصوصا امام زمان را قوی کنم چطور باید این کار را انجام دهم و چه باید بکنم که محبت ایشان در قلب من زیاد شود.
برای رسیدن به این خواست زیبا و معنوی، سعی کنید وظایف خودتان را خوب بشناسید و خوب عمل کنید. اگر انسان وظایف خود را در قبال خود و جامعه و خداوند خوب شناسایی کند و خوب عمل کند، در دنیا و آخرت سعادت مند خواهد بود و شرمنده کسی نخواهد شد.
هر کسی دو وظیفه مهم دارد: یکی خودسازی و کمک به تعالی خود از طریق دین داری و انجام وظایف دینی است و دیگری کمک به تعالی مردم و جامعه اسلامی. انجام این دو مهم به انسان اطمینان می دهد که در راه حق قدم برداشته و خدا و ائمه اطهار از او راضی هستند.
بدون شک انس با حضرات معصومین (بویژه امام زمان علیه السلام) میسر نمی شود مگر از طریق نزدیکی، سنخیت و همانند سازی شخصیت و ترتیب دادن زندگی خود، آنچنان که مورد رضایت آن حضرت (عج الله تعالی فرجه الشریف) باشد.
در هر حال راه های نزدیک شدن و جلب توجه امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به طور خلاصه عبارت است از:
1 ـ طهارت نفس:
اولین طریق عالی برای انس با حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، انجام دادن واجبات و ترک معاصی و گناهان است.
آن حضرت در توقیع شریف به شیخ مفید (رحمةالله علیه) مى‏فرماید: «شما مکلّف هستید که اوامر و دستورات ما را به دوستانمان برسانید، با اینکه ما بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعى خود و شیعیانمان- تا زمانى که حکومت بر دنیا در اختیار ستمگران است - در نقطه‏اى دور و پنهان از دیده‏ها به سر مى‏بریم؛ ولى از تمام حوادث و ماجراهایى که بر شما مى‏گذرد، کاملاً مطّلع هستیم و هیچ‏ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانى که بندگان صالح خداوند، از آنها دورى مى‏کنند؛ اما شما آنها را مرتکب مى‏شوید نیز با خبریم. از عهدشکنى‏ها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمان‏ها با اطلاعیم ... پس از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و ما خاندان رسالت را مدد رسانید ... سعى کنید اعمالتان به گونه‏اى باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانى که موجبات نارضایتى ما را فراهم مى‏نماید، بترسید و دورى کنید...»
بر اساس این توقیع شریف، همه شیعیان و دوستداران حضرت، توصیه به تقوا و ورع شده‏اند و این بهترین راه جلب خشنودی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) است؛ همان طورى که گناهان و معاصى، باعث نارضایتى آن حضرت و قطع پیوند و ارتباط با او است.
جالب آنکه در آغاز قیام جهانى حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف) یاران و اصحاب نزدیک ایشان، پیمان و بیعت سختى با آن حضرت مى‏بندند و تعهّد مى‏کنند که از گناهان و انحرافات دورى جویند و از ظلم و فسادگرى بپرهیزند. امیرمؤمنان على (علیه السلام) در ضمن یک حدیث طولانى، در وصف بیعت یاران امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) چنین مى‏فرماید:
با او بیعت مى‏کنند که هرگز: دزدى نکنند «یبایعون على اَن یَسرَقوا»
زنا نکنند «ولا یَزنوا»
مسلمانى را دشنام ندهند «و لا یَسُبّوا مسلماً»
خون کسى را به ناحقّ نریزند «و لا یقتلوا مُحرماً»
به آبروى کسى لطمه نزنند «و لا یهتک حریماً مُحرّما»
به خانه کسى هجوم نبرند «و لا یهجموا منزلاً»
کسى را به ناحق نزنند «و لا یضربوا احداً الاّ بالحقّ»
طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند «و لا یکنزوا ذهباً و لا فضّة و لا بُرّاً و لا شعیراً»
مال یتیم را نخورند «ولا یأکلوا مالَ الیتیم»
در مورد چیزى که یقین ندارند، گواهى ندهند «و لا یشهدوا بما لا یَعلمون»
مسجدى را خراب نکنند «ولا یُخرِبوا مسجداً»
مشروب نخورند «و لا یَشربوا مسکراً»
حریر و خز نپوشند «و لا یلبَسوا الخزّ و لا الحریر»
در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند «و لا یتمنطقوا بالذّهب»
راه را بر کسى نبندند «و لا یقطعوا طریقاً»
راه را ناامن نکنند «و لا یخیفوا سبیلاً»
گرد همجنس بازى نگرایند «و لا یَفسقوا بغُلام»
خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند «ولا یحبسوا طعاماً مِن بُرّ و لا شعیر»
به کم قناعت کنند «و یرضَونَ بالقلیلِ»
طرفدار پاکى باشند «و یَشَتّمونَ على الطیّب»
از پلیدى گریزان باشند «و یکرهون النجاسة و...»
پس گناهان و رذایل اخلاقى، عامل مهمى در محرومیت انسان از عنایات امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
حضرت مى‏فرماید: «پس باید هر یک از شما (شیعیان)، کارهایى را که موجب جلبِ محبّت مى‏گردد، انجام دهید و باید از کارهاى ناپسندى که خشم و غضب ما را در پى دارد، اجتناب کنید...»
اگر در سیره عارف واصلی چون آیت الله بهجت (رحمة الله علیه) که ارتباطی عمیق با حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتند بنگریم، در میابیم که در تمام عمر، اهتمامشان بر روی انجام واجبات و ترک محرمات بود.
ایشان در بیانی فرمودند: «اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که: چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملزم نیستید؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا اورع الناس من تبرأ عن المحرمات، پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد. ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.» (سودای روی دوست / ص 153)


2 . کسب فضایل اخلاقی
یکى دیگر از راه های انس با امام، آراستن درون با فضایل انسانى و چنگ زدن به مکارم اخلاقى است؛ یعنى، همان طور که قرآن مى‏فرماید: «اگر مى‏خواهید محبوب خدا باشید، تقوا پیشگى کنید»؛ این قانون در مورد حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف) نیز هست.
از امام صادق «علیه السلام» نقل شده است: «براى صاحب الامر، غیبتى طولانى است؛ در این دوران هر کس باید تقوا پیشه سازد و به دین خود چنگ زند.» (الغیبة النعمانى، ص 250، باب 14، ح 5)
3. انس با قرآن
استاد علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) می فرمایند: «انسان قرآنی باش؛ یک درس را قرآن قرار دهید؛ در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد. قرآن کریم صورت کتبیه انسان کامل است؛ هر قدر به قرآن تقرب بجویی به انسان کامل، نزدیکتر شده ای؛ پس بنگر بهره ات از قرآن چقدر است؟ زیرا حقایق آیات آن در حقیقت درجات ذات تو و مدارج آن نردبان عروج و تکامل توست.» (صراط سلوک , ص 27)
عارف بزرگوار آیت الله قاضی (رضوان الله تعالی علیه) که به چنان انس و قربی در آستان قدسی امام زمان (علیه السلام) بار یافته بود، در توصیه های خویش می فرمایند: «بر شما باد به تلاوت قرآن در دل شب با صوت نیکوی محزون، چرا که آن، شراب جان مومنان است.»
آری انس گرفتن با امام زمان (ارواحنا فداه) که شریک قرآن، بلکه روح و حقیقت قرآن است، انس و اتصال با قرآن و تحقق بخشیدن حقایق و معارف آن را می طلبد.

4- انتظار فرج آن حضرت در دل و ظاهر
در روایات متعدد داریم که در زمان غییبت امام زمان (علیه السلام) بهترین اعمال، انتظار فرج است. اینجا نیاز به توضیح دارد که چرا بهترین اعمال انتظار فرج است؟ فرج؛ یعنى، نصرت و پیروزى و گشایش و مقصود نصرت و پیروزى حکومت عدل علوى بر حکومت‏هاى کفر و شرک و بى داد است. پیروزى عدل گسترى که به رهبرى امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشکیل مى‏گردد. بنابراین انتظار فرج یعنى انتظار تحقق‏یافتنى این آرمان بزرگ و جهانى است و منتظر حقیقى کسى است که حقیقتا خواهان تشکیل چنین حکومتى باشد و این خواسته آن گاه جدى و راست است که شخص منتظر، عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهى باشد و گرنه انتظار فرج در حد یک ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود.
از این ‏رو در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زیرا کسى که حقیقتا منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر اوست زندگى خود را بر پایه عدل و داد استوار مى‏سازد و او انسانى است که حضور و غیبت امام در نحوه رفتار و سیر و سلوکش تفاوتى ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او چنین حکومتى را در زندگى خود پایدار ساخته است.
بنابراین انتظار فرج حقیقى ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل، نمایان مى‏گردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقى با لفظ و شعار به دست نمى‏آید و با بى تفاوتى و بى اعتنایى نسبت به مقدمات دینى و رسالت‏هاى انسانى در تعارض و تناقض است. انتظار فرج تعهدآفرین و مسؤولیت‏ساز است و با بى‏تفاوتى و بى‏اعتنایى به سرنوشت بشر و حقیقت و فضلیت منافات دارد.
5. خواندن دعاها وزیارتهای وارده در کتب ادعیه:
علاوه بر خواندن دعاهایی که در مفاتیح و دیگر کتب معتبر آمده است، بر خواندن این دعاها نیز اهتمام ورزید:
- دعای عهد
- دعاى ندبه
- دعا براى ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در هر روز
- صلوات ضرّاب اصفهانى؛ «اللهم صل على محمد سید المرسلین و خاتم النبیین... اللهم و صل على ولیّکَ المُحیى سنّتک القائم بامرک... ». این دعا در چند کتاب از کتاب‏هاى معتبر و با سندهاى معتبر روایت شده است و همیشه مى‏توان آن را خواند.
- صلوات بر امام زمان (عجل لله تعالی فرجه الشریف)؛«اللهم صل على ولیک و ابن اولیائک الّذین فرضت طاعتهم... اللهم انتصر به لدینک وانصر به اولیائک و اولیاءه... » ؛ (مصباح المتهجد، ص 405)
- دعاى فرج «الهى عظم البلاء...».

وقتی انسان یک عشق زمینی دارد ای عشق انرژی نجومی به اومی دهد به طوری که حتی یک لبخند کوچک این انرژی اش را دو برابر می کند، حال در مورد خداوند، چگونه می توانیم به این مرحله از عشق برسیم وقتی که حس می کنیم با وجود تمامی تلاشها باز نوازشی از سوی او حس نمی شود هر چقدر می خواهی به او نزدیک شوی باز او خودش را از تو دور می کند؟

«عشق»
عشق به حقیقت چه کلمه ی زیبائی است و چقدر حرفهای نگفته در آن نهفته است.
در هر عشقی پای یک معشوقی در میان است، و هر مقدار معشوق دارای حُسن، جمال و کمال باشد، کار عاشق برای رسیدن با آن باید مردانه تر باشد.
با یک مثال مطلب را ادامه می دهیم. در نظر بگیرید یک شخص بخواهد یک پراید تهیه کند. در این هنگام یک هزینه ای خاصی باید بپردازد. اگر همین شخص بخواهد یک پژو و یا یک ماکسیما تهیه کند، چه مقدار باید هزینه کند؟ بله هزینه ای بیشتری باید تدارک ببیند.
در مورد خداوند نیز مطلب همین گونه است. چه موجودی با عظمت تر از خداوند و محبوب تر از او هست. باید مقداری توجه، تفکر و تأمل خود را به او معطوف کنیم و از نماز، صبر و توسل برای رسیدن به خدا کمک بگیریم. اگر مدتی این برنامه را در پیش بگیرید تغییراتی در حالات و روحیات و حتی نگرش خود به هستی پیدا خواهید کرد.
پرسشگر گرامی باید همت کرد، باید یک مقداری خواست و در آن جهت گام برداشت. اگر شما مقداری به بندگی خدا خود را آراسته کنید، دیری نخواهد گذشت که بَند خدا خواهید شد و زندگی دیگری را آغاز خواهید کرد و این را با تمام وجود حس و لمس خواهید نمود.
منتهی مقداری صبر را در زندگی و برنامه ی خود چاشنی کارهایتان کنید که در این صورت ملائکه نیز به دیدار شما می آیند«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَه؛ به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند»(فصلت/30).
نوشته اید می خواهیم به خدا نزدیک شویم اما او دور مان می کند! مگر می شود ما بخواهیم به خدا و محبت او در آئیم و او ما را از خود دور کند؟! خدایی که عالم را برای همین خلق کرده است که ما به بندگی او داخل شویم و سپس پادشاهی کنیم، چگونه امکان دارد این گونه رفتار کند!! گواه این مطلب نیز این همه آیات در مورد عفو و بخشش است، تا انسان در مسیر انسانیت باز گردد و حرکت کند. بنابراین او می خواهد که ما راه بی افتیم و یک حرکت درونی آغاز کنیم.
بله یک جا ما توجه لازم نداشته ایم و آن این است که معشوقی که دارای جسم است ما او را می بینیم و جودش را حس می کنیم، اما در مورد خداوند این گونه نیست!!
چرا که خداوند جسم نیست! ما گمان می کنیم هر چه در عشق های زمینی صادق است- منظور حسی بودن معشوق- در مورد خدا نیز باید این گونه باشد. اگر این طور بود که هر کسی به عشق خدا مبتلاء می شد و مردان بزرگ از دیگر افراد شناخته نمی شدند. همین که این عشق تحمل و بزرگی می خواهد تعداد محبین الهی کم می شود.
اما هنگامی هم که عاشق شدند و به وسیله ی بندگی به قُرب خدا رسیدند، محبت آنها به خدا بسیار شدید می گردد از معشوق های دنیوی«وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه؛امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است».(بقره/165).
در مورد عشق به خدا باید گفت باید دل را صاف کرد و فقط به او سپُرد آن وقت خواهید دید او با قلب شما چه می کند. آری خدا را می شود دید. اما نه با چشم سر. چون چشم سَر از سر و اسرار بی خبر است. آن دل بی سر می خواهد که سَر در گِرو خدا داده باشد.
چهارده معصوم – علیهم السلام- در دل گرو خدا داده اند و گاهی تجلی این دل دادگی در مناجات ائمه هدی – علیهم السلام- بیان شده است، تا جای که عشق زمینی را در مقابل عشق الهی شرمسار می سازند.
به طور نمونه برخی از فراض های مناجات محبین امام سجاد- علیه السلام- را از مفاتیح بیان می کنیم.
« ای خدا آن کیست که شیرینی محبتت را چشید و جز تو را بخواهد و آن کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای روی از تو گردانید... ای خدا ما را از آنان قرار ده که بالفطره به تو شادمان و خوشند و از دل ناله ی شوق می کشند...ای خدایی که انوار قدسش به چشم دوستان در کمال روشنی است و تمام ذاتش بر قلوب عارفان او شوق و نشاط بر انگیز است».
با توجه به این فراض ها آیا می توان گفت خدا و عشق او را با قلب نمی شود احساس کرد؟ یک سوال؟ ما چه کرده ایم تا به دیدار و عشق خدا نائل شویم؟

من تا 9 روز دیگه راهی کربلام ولی متاسفانه احساس می کنم اصلا آماده نیستم و نمی دونم چرا احساس می کنم بیشتر از قبل درگیر دنیام؟ فکر می کنم لایق این سفر نیستم و این که برم و نتونم استفاده کنم برام کابوس شده؟


از دیدگاه دین توحید اسلام, زندگی فرصت خدایی شدن انسان است و در درون آن نیز فرصت های فراوانی برای خدایی شدن وجود دارد که یکی از مهمترین این فرصت ها زیارت عتبات عالیات و مشاهده مشرفه به خصوص قبر سالار شهیدان در کربلا و امداد از مقام ولایت ایشان است. اکنون این فرصت در اختیار شما است و خدای متعال شما را برای قرب خود فراخوانده است.
شما هستید که باید خود را زیر باران رحمت الهی قرار دهید و تصمیم بگیرید از این سفر حد اکثر استفاده را در جهت تقویت معنویت و خدایی شدن بکنید. در طول سفر تمرین کنید که ذهن و فکر و دل و رفتارتان خدایی و مطابق رضای الهی و ائمه اطهار (علیهم السلام) باشد, تا بعد از سفر نیز بتوانید در این راه استقامت کنید و در مسیر الهی قدم بردارید.
زیارت ایجاد پیوند و ارتباط با امام معصوم و حجت الهی است و مبدا تحولات عمیق و بنیادین در زائر است. یکی از راه های ایجاد آمادگی روحی و مهیا شدن برای این سفر و زیارت نورانی و معنوی آگاهی از ارزش و آثار و برکات دنیوی و اخروی و اجر و پاداش شگفت انگیزی است که خداوند به زائر قبر پاک امام حسین –علیه السلام- عطا می کند.

در روایتی آمده است که حضرت صادق –علیه السلام- فرمود: «والله لو انی حدثتکم بفضل زیارته و بفضل قبره لترکتم الحج راسا و ما حج منکم احد...؛ به خدا سوگند اگر در فضیلت زیارت و فضیلت مزار امام حسین –علیه السلام- به شما می گفتم، به کلی حج را ترک می کردید و هیچ کس از شما حج نمی نمود». (کامل الزیاره، ص 267).
بهترین راه ایجاد آمادگی روحی برای سفر کربلاء، متوسل شدن به خود حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام و در خواست از خود ایشان است. توسل به آن حضرت و به ویژه خواندن زیارت عاشورا به مدت 10 تا 40 روز به قصد مشرف شدن به کربلا معلی ان شاء الله زمینه سازآمادگی برای این سفر روحانی است. در دعاها و زیارت های فراوان نیز این درخواست مطرح شده است و چنین آمده است: «اللهم ارزقنا فی الدنیا زیاره الحسین علیه السلام و فی الاخره شفاعته؛ خداوندا! در دنیا زیارت امام حسین علیه السلام و در آخرت شفاعت آن حضرت را روزی ما بفرما».
متوسل شدن به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و درخواست این آرزو از آن حضرت و گفتن ذکر «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام، اکشف کربی بحق اخیک الحسین علیه السلام» به تعداد 133 بارکه عدد نام مقدس ابوالفضل علیه السلام است، ان شاء الله در تحقیق این خواسته و آرزو و موثر خواهد بود. هر چند خود اشتیاق به زیارت آن حضرت و آرزومند کربلاء بودن، خود اجری عظیم و پاداشی فراوان دارد و اگر کسی در این اشتیاق و اظهار شوق، صادق و راستگو باشد، ان شاء الله همان اجر و پاداش زیارت امام حسین علیه السلام را به او می دهند هر چند موفق به این زیارت نگردد
.

به چند نکته توجه نمایید:
1- حقیقت زیارت حضور زائریعنی زیارت کننده در نزد زیارت شونده است و خواندن زیارت راه و طریقی برای ایجاد این حضور است وهدف از زیارت نزدیک شدن به بنده مقرب خداوند و تجدید عهد با اهداف و آرمان های الهی او است. زیارت ارتباط قلبی و روحی با بنده برگزیده خدا و استمداد از او در پیمودن راه پر پیچ وخم بندگی و عبودیت ویاد آوری عظمت و بزرگی وتعالیم و آموزه های سعادت آفرین آنها است.
2- زیارت مانند نماز نیازمند آمادگی روحی و قلبی از قبل است و زائرباید پیش از زیارت این آمادگی و زمینه را در خود ایجاد نماید و با خود سازی و تهذیب نفس و صفا دادن روح و جان آماده دریافت فیض از ولی خدا و حجت الهی گردد.
3- انسان بزرگ و بنده صالحی که مورد زیارت قرار می گیرد باید مقام و جایگاهش برای زائر شناخته شده باشد و بداند که چه کسی را زیارت می کند و با چه کسی ارتباط برقرار می کند و در جاذبه مغناطیس چه موجودی قرار می گیرد. بنا بر این باید قبل از زیارت با مطالعه شخصیت و جایگاه و اوصاف آنها، شناخت خود را درباره آنها بیشتر و عمیق تر نماییم تا بتوانیم ارتباط موثرتر و مستحکم تری با آنها ایجاد نماییم.
عالم بزرگ شیخ بهایى، برای ورود به حرم اولیای الهی و بهره مند شدن از این فضاهای روحانی مطالبی بیان نموده است که یاد آوری آنها سودمند است:
1. پیش از دخول به روضه، غسل کند.
2. تا داخل شدن با طهارت باشد.
3. جامه نو پاک پوشد و بر در مشهد بایستد و دعاى منقول بخواند و اذن دخول بطلبد پس اگر در آن حال او را رقّت بهم رسد داخل شود و الاّ انتظار بکشد که هر گاه رقّت بهم رسد داخل شود.
4. با خضوع و خشوع داخل شود و در حین دخول پاى راست را مقدّم دارد و در وقت بیرون آمدن پاى چپ را.
5. خود را به ضریح بچسباند. بعضى توهّم کرده‏اند که دور ایستادن بهتر است و این غلط است چه در احادیث وارد شده که بر ضریح تکیه باید کرد و بوسیدن ضریح جایز است و در بوسیدن آستان ها حدیثى وارد نشده و بعضى از مجتهدین امامیّه برآنند که جایز است.
6. رو به قبله نکند، بلکه رو به ضریح و پشت به قبله کردن در حالت زیارت بهتر است.
7. زیارت به طریق منقول بنماید، و قول السّلام علیک کافیست و بعضى از مجتهدین حاضر شدن در آنجا را کافى مى‏دانند.
8. جانب راست روى خود را بر ضریح بنهد و در وقت فارغ شدن از زیارت دعا کند.
9. جانب چپ روى خود را بر ضریح بنهد و از خداى تعالى بحقّ او و بحقّ صاحب قبر سؤال و درخواست کند که او را از اهل بهشت بگرداند به شفاعت صاحب قبر و در دعا کردن و الحاح نمودن مبالغه کند.
10. بر سر بالین (بالاى سر) آید و رو به قبله نموده و دعا کند.
11. بعد از زیارت، دو رکعت نماز زیارت بخواند و اگر زیارت حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله باشد سنت است که نماز زیارت را در میان منبر آن حضرت و قبر او گذارد و اگر زیارت حضرات ائمّه معصومین علیهم السّلام باشد در بالین سر باید گذارد و در این نماز رخصت از ائمّه علیهم السّلام وارد شده که رو به قبر مى‏توان کرد اگر چه مستلزم پشت بقبله کردن باشد امّا اگر چنان کند که رو به ضریح کند و پشت بقبله نکند بهتر است.
12. بعد از نماز زیارت دعاى منقول بخواند و آن چه به خاطرش رسد از امور دین و دنیا طلب نماید و دعا براى جمیع خلایق نمودن بهتر است چه آن به اجابت نزدیکتر است.
13. در آن مکان تلاوت قرآن بنماید و ثواب آن را به صاحب ضریح هدیه کند چه نفع آن باز به او مى‏رسد و سبب تعظیم صاحب قبر است.
14. در جمیع احوال و به حسب استطاعت، احضار قلب داشته باشد و از جمیع گناهان توبه کند.
15. بر خدمتکاران، نگاهبانان و محتاجان آن مقام، تصدّق نماید، چه ثواب تصدّق در آن مقام مضاعف مى‏شود.
16. خدمتکاران، نگاهبانان و محتاجان آن مقام را تعظیم نماید، چه فى الحقیقه تعظیم ایشان تعظیم صاحب قبر است.
17. هر گاه از زیارت برگردد، تا در آن شهر است باز به زیارت رود.
18. آن که هر گاه رفتن او نزدیک آید، وداع به دعاى منقول کند.
19. از خداى تعالى، عود و بازگشت بدان مقام را سؤال کند.
20. در وقت بیرون آمدن از آن مقام، روى به ضریح کرده، پس پس و عقب عقب بیرون آید.
21. زود از آن مقام بیرون رود، چه حرمت و تعظیم در آن بیشتر است و اشتیاق باز آمدن زودتر بهم مى‏رسد. (جامع عباسى، ج‏2، ص 167 - 169))

دوست مؤمنم!
- از خداوند با تضرع بخواهید که مانعی بر سر راه این سفر معنوی قرار نگیرد و لوازم مادی و معنوی این سفر عشق را برای شما مهیا سازد.
- از اکنون خود را در آن فضای ملکوتی تصور کنید و از همین حالا اعمال و رفتار و نیت خود را متناسب با آن فضا قرار دهید.
- اگر میان شما و کسی یا کسانی ناراحتی و دلخوری وجود داشته بر طرف کنید و اگر حقی از مردم بر گردن شما است ادا نمایید تا بدون حق الناس موفق به این زیارت الهی گردید.
- اگر نماز و روزه و مانند آن از حقوق الهی بر عهده شما است تصمیم بگیرید به تدریج قضا نمایید و با روی سفید به ملاقات ولی خدا بروید.
- ملتمسانه از خود آن بزرگواران درخواست زیارتی با معرفت و همراه با دستاورد های ماندگار معنوی و دنیوی و اخروی نمایید.
- کتاب هایی که در مورد مقام و عظمت و جایگاه اولیای الهی و به خصوص در باره مقام منیع و عرشی سالار شهیدان است مطالعه کنید تا کم کم در جوی کربلایی قرار گیرید. کتاب های مناسب برای این منظور عبارتند از:
الف- فروغ شهادت، استاد علی سعادت پرور.
ب- فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
ج – منتهی الآمال، زندگانی و احوال امام حسین –علیه السلام-
د- سخنان امام حسین –علیه السلام- از مدینه تا کربلا، صادق نجمی

و نکته ی پایانی اینکه: ممکن است خواب هایی که می بینید، متأثر از نگرانی های شما باشد؛ لذا مصرانه به توصیه های بالا عمل کنید و نگران چیز دیگری نباشید و ما را نیز از دعای خیر خویش فراموش نکنید.
سالم و سعادتمند باشید.

تو جامعه ما شلوار لی جلب توجه می کنه یا نه؟ حضرت زهرا خوشش می آد من شلوار لی بپوشم یا نه.. یعنی یه دفعه اگه من در این حال حضرت رو ببینم شرمنده می شم یا نه؟ اصلا من گاهی حس می کنم من خودمم یه مشکلی دارم این که خیلی بدم نمی آد نامحرم به من نگاه کنه نه که نگاه کنه، نه یه حس دیگه یه حس خاص اصلا مگه می شه آدم شلوار لی رو به خاطر خدا بپوشه؟ اصلا مگه می شه شلوار یا هر لباسی رو به خاطر خوشگل تر بودنش و این که مردم از تیپ ما خوششون بیاد، نپوشید؟ اگه می شه با چه نیتی باید پوشید؟

حجاب اسلامی منحصر در یک نوع پوشش نیست ؛ بلکه آنچه تعیین کننده اسلامی بودن یک حجاب می باشد ، توجه به فلسفه اصلی حجاب وکارکردی است که حجاب اسلامی در زمینه حضور زنان در جامعه و در مقابل افراد نامحرم ایفا می نماید . در این جا چند نکته وجود دارد که براى روشن شدن آنها باید دید اساسا فلسفه حجاب چیست؟

حجاب دو فلسفه اساسى دارد که با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1) مصونیت زن در برابر طمع‏ورزى‏هاى هوس‏بازان.
2) پیشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه. حجاب با چنین نقش و کارکرد مهم و اساسى پیامى قاطع و کوبنده با خود دارد، و آن این است که در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش!» مى‏دهد.

لذا انسان در نوع و نحوه حجاب باید بسیار دقت کند تا حجاب رسالت خود را به خوبی انجام دهد و از کارهایی که باعث می شود به رسالت حجاب لطمه وارد کند پرهیز نماید.

پوشش زن رنگ خاصّی ندارد و الان هم در میان مسلمان‏هایی که مقید به حجاب هستند در بلاد مختلف، رنگ‏های مختلفی معمول شده است؛ ولی شکی نیست پوشش زن باید طوری باشد که رنگ آن مایه تحریک دیگران نشود و همان طور که مردان غالباً در لباس‏ها و پوشش خود رنگ‏های سنگین انتخاب و از رنگ‏های جلف پرهیز می‏کنند و آنگونه رنگها را به بچه‏ها واگذار می‏کنند، زنان هم در صحنه اجتماع که ظاهر می‏شوند، باید مثل مردان از رنگ‏های سنگین استفاده کنند که منشأ مفاسد نشود.
برخى از رنگ‏ها دیدگان را خیره مى‏سازد و باعث جلب توجه مى‏شود. و علماى دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباس‏ها، تأکید چندانى ندارند؛ ولى بر این مسأله پاى مى‏فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئى داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکى را براى حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مى‏کر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر(ص) و امامان(ع) نیز قرار گرفت و لذا چادر مشکى جزء لباس‏هاى مکروه به شمار نمى‏رود و از آن مستثنا شده است.
بنابراین آنچه برای خانم ها واجب است رعایت حجاب کامل است و رنگ لباس اگر مهیج و موجب جلب نظر نامحرم نشود اشکال ندارد و تشخیص آن به عهده خود شما و عرف جامعه است.
ببنید آیا شلوار با رنگ مشکی نظر دیگران را جلب می کند یا با رنگهای دیگر؟. در جنس شلوار هم باید همین معیار رعایت شود یعنی به گونه ای باشد که کاملا بدن را بپوشاند و حجم بدن را نمایش ندهد و جلب توجه نامحرم نکند. در جنس نیز ببینید آیا شلوار پارچه ای جلب توجه می کند یا شلوار لی؟ البته نمی توان گفت شلوار لی به طور مطلق محرکت است, همانطور که درباره سایر جنس ها هم نمی توان چنین نظری داد. انواع شلوار لی وجود دارد و برخی از مدلهای خاص محرک و جذاب است برای مردان که تشخیص آن به عهده خود شما است.
پوشیدن لباسهای زیبا و مورد علاقه در صورتی که حدود شرعی را رعایت کنند نه تنها اشکالی ندارد بلکه مورد تأیید اسلام نیز می باشد چرا که اسلام با آراستگی مخالف نیست بلکه آنچه اسلام با آن مخالف است خودآرایی در برابر نامحرم است, یعنی به گونه ای عمل کنیم که باعث جلب توجه نامحرم شود. می شود پوشش خود را به گونه ای انتخاب کنیم که باعث جلب رضایت الهی شود. پوشش و لباسی را انتخاب کنیم که بیشترین ملاکهای اسلامی در آن رعایت شده باشد و کمترین جلب توجه ها را دارا باشد. با این نیت، قطعا پوششی را که انتخاب می کنید مرضی خداوند و اهل بیت(ع) نیز می باشد.



موضوع قفل شده است