يـــک ، دووو ، ســـــــــــــه ، چهـــــــــــــار...

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مو به تنم سیخ شده گریم گرفته...
الهی بمیرم براش خیلی دلم سوخت به حالش
واقعیه؟

[="Black"]

الیناجون;374213 نوشت:
مو به تنم سیخ شده گریم گرفته...
الهی بمیرم براش خیلی دلم سوخت به حالش
واقعیه؟

سلام و عرض ادب
متن که نه داستانه
ولی مسائل و مشکلاتی که در متن به اون اشاره شده واقعیه !
خیلی از جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان وضعیتشون از اینم که گفته شده خیلی بدتره ...[/]

سلام به نفس باباهای بهشتی ، سلام به سرفه های عشقی ، سلام به روح پاک بابای شهید زنده،...
سر کارم این مطلبو خوندم ، فقط تونستم بغض کنم . من فقط یه لحظه بغضمو خفه کردم ، اما این آدم های پاک سالیان سال بغض هایشان را نگه داشته اند فقط به خاطر خدا .

:Sham::hamdel::Sham::hamdel::Sham::hamdel::Sham:

خیلی قشنگ بود.
خیلی خوب از زبون یه بچه کوچیک داستان رو روایت کرد.
نمادها رو هم خیلی خوب به کار برد.
دستتون درد نکنه بابت این پست.

بسم رب الشهداء و الصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
کجایید ای شهیدان خدایی .......

ز زبان همسر یک جانباز
می‏گفت، من به راه وطن پا گذاشتم*** رفتم به جبهه پای چپم جا گذاشتم
دستی به روی زخم درونش کشیدم و *** «پشتی» به پشت حضرت دریا گذاشتم
پاشویه‏ای برای تبش ساختم که گفت ***پا، مالِ هرکه بوده به او واگذاشتم
هی سرفه کرد و خاطره‏ها ریخت از لبش *** باران گریه را به تماشا گذاشتم
دارد شبیه حضرت عباس می‏شود *** مردی که در حریم غمش پا گذاشتم
حالا که پر شکسته پر و بال می‏زند ***خود را به جای حضرت زهرا گذاشتم
ای آسمان خیال نکن در مسیر عشق ***عباس را دو مرتبه تنها گذاشتم

من هم خیلی دوست دارم ببینمشون و با خانوادشون دوست باشم اما پیدا نمیکنم

[=Times New Roman]نفس نفس میزنن کپسولای اکسیژن
[=Times New Roman]یکی دوتا نه، زیاد قرصای ضد میگرن
[=Times New Roman]حمله ی صرع وتوام موج هوار تانکا
[=Times New Roman]خراب میشن رو سرش خاطره های دوشکا
[=Times New Roman]دکترا گفتن بهش این روزای آخره
[=Times New Roman]حالا با خاطراتش شبا به سر میبره
[=Times New Roman]گاهی میفته یادش غواصی بي جلیغه
[=Times New Roman]تو رود کارونی که پر از صدای جیغه
[=Times New Roman]گاهی تو رود کارون گاهی تو اروند کنار
[=Times New Roman]یهو میگه رو سینم یه قالب یخ بذار
[=Times New Roman]آخه یه شیمیایی توی تمام روزش
[=Times New Roman]یا اکسیژن کم داره یا داره درد سوزش
[=Times New Roman]ولی نفس های اون تو این روزا وهفته
[=Times New Roman]یواش یواشو کم کم بارشو بسته رفته
[=Times New Roman]همیشه از آدما زخم زبون می شنید
[=Times New Roman]ترکشای کاری از زبون مردم کشید
[=Times New Roman]آخه میگفتن اگر به جاییم رسیدن
[=Times New Roman]یا خانواده جانباز یا سهمیه شهیدن
[=Times New Roman]آخه نمی دونن که سهمیش از جبهه ها
[=Times New Roman]سوزشه و ترکشه، یا قطع دستا و پا
[=Times New Roman]دیروز همش میگفتن برادرا بجنگید
[=Times New Roman]بخاطر خاکتون حتی رو مین بپرید
[=Times New Roman]اما حالا که دیگه تو خواب ناز شبن
[=Times New Roman]دوس نداردن از اونا یک کلمه بشنون
[=Times New Roman]مش، تتو، رژ، برنزه، پاچه تا زیر زانو
[=Times New Roman]رنگ فراموشیم تو طرحای رنگ مو
[=Times New Roman]لاک سفید و زرد طرحای گل منگولی
[=Times New Roman]جای دعای ندبه، یوگا، ذنیسم پولی
[=Times New Roman]قد میکشه خونشون رو جسدای زنده
[=Times New Roman]تا بچشون پز بده، دانشگامون تو هنده
[=Times New Roman]ماهواره ها روشنه، چراغ خونه خاموش
[=Times New Roman]جوون کم حافظه، یادم تو را فراموش
[=Times New Roman]انگاری یادتون رفت خاکریزای شلمچه
[=Times New Roman]وقتی شهید میارن، یهو میگی به من چه!
[=Times New Roman]من که نگفتم برن، تو خونشون میموندن
[=Times New Roman]کار زیادی نبود که دشمنارو روندن
[=Times New Roman].[=Times New Roman].[=Times New Roman].
[=Times New Roman]نف نفس چشم و رو این روزا کیمیا شد
[=Times New Roman]ببین کبوترامون قربونی کیا شد
[=Times New Roman]نفس نفس یه بابا اکسیژنش تمومه
[=Times New Roman]سوزن مورفین نزن که مردن آرزومه

یک دو سه چهار....
قدم هایش را تندبر میداشت... فارغ از همه هیاهوی های اطرافش
نیت رسیدن به سر قرار بود ... قراری که بی قرارش کرده بود
کمی مانده به محل مورد نظر > دست در کیفش برد و آینه ای کوچک ، لبانش را سرخ تر و گونه هایش را گل انداخته تر کرد
مهم نبود. هیچ چیز مهم نبود ، اینکه این امنیت و آرامش از کجا ، میراث و خون بهایی چه کسانی هست ، این هم مهم نبود
مهم این بود که لحضاتی خوش باشد .
یک دو سه چهار ... این روزها چه بسیار شده اند فراموش کار

به یاد اشعار مرحوم سپهر . اتل متل یه بابا...:Sham:

همه ما در نفس کشیدن هایمان ، در آزادیمان ، در عزت کشورمان ، مدیون خون شهداء و همه ی جانبازان عزیزمان این شهدای زنده، یادگاران دفاع مقدس هستیم .

امیدوارم هیچ زمان مدیونشان نشویم....


بسیار زیبا . خیلی ممنون
اینجور صحنه ها ( یادگاری های دفاع مقدس ) اونقدر زیادن اونقدر زیادن و اونقدر زیادن و هر روز می بینمشون که دیگه نمی تونم بعض کنم. با اینکه بغض زیادی داره.
یا حسین مظلوم

سلام
خیلی زیبا بود..:ok:
واااقعا زیبا ..
به حدی که می خواستم بلند بلند گریه کنم :geristan:
واقعا دستتون درد نکنه
اجرکم عند الله...:Gol: