جمع بندی وسواس فکری و فکر خودکشی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس فکری و فکر خودکشی
سلام. از جستجو تو گوگل به این سایت برخورد کردم و به سوال فردی برخوردم که مشکلش دقیقا همین مرض من بود. هفده ساله که از این می ترسم که نکنه معتاد بشم، الکلی بشم. این در حالیه که اهل این چیزا نیستم. خلاصه که زندگی برام نمونده. دکتر زیاد رفتم، قرص زیاد خوردم، روانپزشک ها زیاد باهام حرف زدن ولی هیچ اتفاقی نیفتاده. گاهی وقتا اینقدر شدید میشه که به مرز دیوانگی میرسم. چند بار اقدام به خودکشی کردم ولی نمردم. الان هم دارم برنامه ریزی میکنم که توی زمستون با گاز خودکشی کنم
با نام و یاد دوست       کارشناس بحث: استاد شفیق
هوالمحبوب با سلام و احترام به شما کاربر گرامی: شرایطی که از اوضاع و احوالتون برای ما توصیف کردین، نشون می ده که حال و روز خوبی ندارین و زندگی برای شما سخت شده. توضیحاتی که از شرایط خودتون گفتین بسیار خلاصه هست و گویای همه مسائل نیست تا بتوان پاسخ مناسب به شما پرسشگر محترم داد. بنابراین لطف نمایید و به پرسش های زیر جواب بدین.
  • چند سالتونه و میزان تحصیلات شما چقدره و مشغول چه کاری هستید؟
  • متأهل هستید یا مجرد؟
  • آیا غیر از این افکار، افکار دیگری هم به سراغ شما می آید که آزاردهنده باشد؟
  • خودتون به صورت ارادی به این افکار می اندیشید یا اینکه غیرارادی به سراغتان می آید و کنترلی بر آنان ندارید؟
  • حالات روحی خود را برایمان توصیف کنید (غم، انگیزه، خواب، تغذیه، اهل رفت و آمد هستید، دوست صمیمی دارید)
  • بیماری جسمی، مشکلات تیروئیدی، کم خونی و ... ندارید؟
  • در خانواده شما بیماری روحی خاصی وجود دارد و یا اینکه کسی سابقه خودکشی داشته است؟
  • سابقه اتفاق ترسناک و یا صحنه ای وحشتناک در زندگی دارید؟
با تشکر
سلام انسان دارای اختیار است و تا زمانی که خودش اراده نکند این اتفاق نمی افتد و اگر هم به طور مثال خدایی نکرده این اتفاق به احتمال خیلی کمی که می دید برای شما بیفتد موردی نیست چون هم اعتیاد قابل درمان است و هم مشروبات الکلی پس نگران نباشید و بدانید که این فقط یک فکر مزاحم است    
  • چند سالتونه و میزان تحصیلات شما چقدره و مشغول چه کاری هستید؟
  • 34 سال. سیکل. یک کاری.
  • متأهل هستید یا مجرد؟
  • مجرد.
  • آیا غیر از این افکار، افکار دیگری هم به سراغ شما می آید که آزاردهنده باشد؟
  • افکار زیادی داشتم ولی مثل این یکی نبودن.
  • خودتون به صورت ارادی به این افکار می اندیشید یا اینکه غیرارادی به سراغتان می آید و کنترلی بر آنان ندارید؟
  • غیر ارادی.
  • حالات روحی خود را برایمان توصیف کنید (غم، انگیزه، خواب، تغذیه، اهل رفت و آمد هستید، دوست صمیمی دارید)
  • هر چه سنم بیشتر شده داغون تر شدم. تنها جایی که میرم قبرستونه. دوست و رفیق ندارم و علاقه ای هم بهش ندارم.
  • بیماری جسمی، مشکلات تیروئیدی، کم خونی و ... ندارید؟
  • نه.
  • در خانواده شما بیماری روحی خاصی وجود دارد و یا اینکه کسی سابقه خودکشی داشته است؟
  • سابقه اتفاق ترسناک و یا صحنه ای وحشتناک در زندگی دارید؟
  • وسواس. افسردگی.
 
هوالمحبوب با سلام خدمت شما پرسشگر محترم: سپاسگزارم که به سوالات هرچند مختصر، ولی پاسخ دادین. با توجه به چکیده ای که از شرح حال خود داده اید، مسأله شما به لحاظ بالینی جای بررسی دارد.
  • در ابتدا باید عرض کنم که مسأله ای که از افکار خود مطرح کرده اید، شامل افکار وسواسی است که احتمالا برای از بین بردن این افکار، اعمالی را انجام میدهید. وسواس فکری شامل افکار، امیال، تصورات عود کننده که ناخواسته است و مزاحم است و اضطراب و ناراحتی با خود می آورد و فرد سعی در توقف کردن این افکار دارد و معمولا هم با واژه نکنه همراه می باشد. فرد برای اینکه اضطراب این افکار را کم کند دست به رفتارهایی می زند برای خنثی کردن افکارش.
علل وسواس فکری:
  1. محیطی می تواند باشد مثل یادگیری یا بهره کشی جنسی از شخص.
  2. روانشناختی: افراد احساسی تر، افرادی که خطای فکری زیادی دارند، سختگیرانه با آنها برخوردن شدن.
  3. زیستی: مثل ژنتیک، ژن وسواس نداریم ولی ژن اضطراب داریم. سروتونین که از واسطه های شیمیای در مغز است که در وسواس بازجذب آن کاهش می یابد.
  4. ساختارهای مغزی: هسته آمیگدال یا مغز کهنه یا غیرارادی مغز، فعال تر از قسمت کورتکس اوربیتوفرونتال یا مغز نو یا ارادی می شود و همین است که وسواسی می گویند دست خودمان نیست یعنی غیرارادی است و برای درمان یکی از راهکارهای مهم فعال کردن قسمت ارادی مغز است مثل تکنیک تکم فشار.
  5. علت معنوی را هم یکی از دلایل وسواس گفته اند.
 
مسأله مهم در وسواس، رابطه آن با اضطراب است می گویند اگر وسواس یک خیمه باشد عمود آن اضطراب است و اگر اضطراب کم شود وسواس نیز کاهش می یابد. برای تأیید این مطلب می توان گفت، که بسیاری از وسواسی ها اقرار دارند، زمان هایی که اضطرابشان بیشتر است وسواس آنها نیز افزایش می یابد. درنتیجه راهکارها و داروهای کاهنده اضطراب برای درمان وسواس مفید می باشند. تنش زدایی (ریلکسیشن) ضد اضطراب است و با استفاده از این تکنیک می توانید اضطرابتان را کاهش دهید مسافرت رفتن ، ورزش، تفریح در طبیعت، تنفس عمیق، خواب کافی و…باعث کاهش اضطراب می شوند. مسأله دیگر در درمان اضطراب، پذیرش فرد به عنوان بیمار است یعنی شما خودت را به عنوان بیمار بپذیری و اگر اینگونه شد؛ بیمار نیاز به پرستاری و مراقبت دارد. بنابراین باید مراقب خودت باشی. اگر یک زخم روی دست شما باشد باید مواظب ان باشی و آن را درمان کنی نه اینکه آن را بپوشانی تا عفونت کند و به جاهای دیگر بدن، عفونت سرایت نماید.  
  شناخت خطاهای افکار وسواسی: فکرهای وسواس گونه، خطاهایی دارند که بر اساس افکاری که از خود گفته اید چند خطای فکری در ادامه معرفی خواهد شد. خودتان بررسی نمایید چقدر این خطاها در افکار شما وجود دارد. 1. اهمیت بیش از حد به فکر: شما به افکار خود، بیش از حد اهمیت می دهید آنها را در حد یک فکر بدانید که برای هر کسی پیش خواهد آمد. 2. آمیختگی فکر با عمل: افکار را مساوی اعمال میدانید. یعنی فکر می کنید این فکر مزاحم، همینکه در ذهنتان آمد احتمال وقوع آن زیادتر می شود. 3. نیاز به کنترل افکار: شما فکر می کنید که باید روی فکر مزاحم خود کنترل کامل داشته باشید و آن را متوقف کنید درصورتی که نمی شود کنترل کامل روی فکر داشت. 4. عدم تحمل اضطراب: تحمل اضطراب این افکار برای شما سخت است برای همین است که به مرگ و خودکشی می اندیشید که البته فکر به خودکشی دلیل دیگری هم دارد که در ادامه خواهم گفت.
راهکارهای درمان فکر وسواسی: - تکنیک تماشا: فکر مزاحم را مثل تابلو جلوی ذهنم نگه دارید و نگاه کنید. هیچ ارزیابی راجع به آن نکنید و خنثی نگاه کنید حس اضطراب پیدا می کنید ولی آن قدر تماشا کنید تا حس اضطراب کم و کمتر شود. منطق این تکنیک این است که شما به صورت غیرارادی فکر نکنه معتاد بشم مداوم در ذهنتان می آید این بار به صورت ارادی به آن فکر و نگاه کنید تا خوگیری اتفاق بیفتد. - تکنیک نوشتن افکار مزاحم به صورت مکرر: انقدر این فکر را بنویسد مثلا حدود 50 بار پشت سر هم بنویسد روزی دو بار تا کم کم اضطراب آن کاهش یابد. - تکنیک ضبط کردن: حدود سی ثانیه پشت سر هم فکر مزاحم را بگوید و صدایش را ضبط کند و ده دقیقه آن را گوش کند.  - به صورت آواز خواندن و طنز افکار مزاحم را بیان کند. - تاخیر فکر نیز روش خوبی برای درمان وسواس است ؛ یعنی به افکار وسواسی بگویید بروند و در ساعتی که برای آنها در نظر گرفته اید بیایند و به تدریج این ساعات را محدود کنید. به این ترتیب شما مدیر و ارباب افکارتان می شوید و از بندگی افکار منفی رها می شوید.  - تکنیک توقف فکر از دیگر روشهای درمان وسواس است ؛ شما باید قدرت کافی پیدا کنید و به راحتی دستور توقف به افکار وسواسی بدهید - تبدیل فکر، نیز برای مبارزه با افکار وسواسی موثر است ،یعنی به محض اینکه متوجه ورود افکار وسواسی شدید و قبل از ورود شان،آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید. خودتان را مشغول کنید، اعمال و افکار وسواسي ، در اوقات بيکاری بیشتر رخ می دهند . سعي کنيد زمان هاي بيکاري خود را با فعاليت هايي که دوست دارید،پر کنید. - مدل درمانی act در درمان مبتني بر پذيرش و تعهد فرض بر اين است كه انسانها بسياري از احساسات، هيجانات يا افكار دروني شان را آزاردهنده ميدانند و پيوسته سعي دارند اين تجارب دروني را تغيير داده يا از آنها رهايي يابند. اين تلاشها براي كنترل بي تأثير بوده و به طور متناقض منجر به تشديد احساسات، هيجانات و افكاري ميشود كه فرد در ابتدا سعي داشت از آنها اجتناب كند. درمان مبتني بر پذيرش و تعهد به دنبال آن اند كه به افراد بياموزند چگونه دست از بازداري فكر بردارند، چگونه از افكار مزاحم بگسلند و باعث ميشوند فرد هيجانات نامطبوع را بيشتر تحمل كند. این مدل درمان تحت نظر روانشناس بالینی موثر می باشد.  - نکته: باید متذکر شد که باید اعمال وسواس گونه شما هم شناسایی شود و آنها را هم درمان کرد. دیگر اینکه گاهی اوقات فکر و عمل وسواس گونه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می گردد.
مسأله دیگری که از شرح حال شما می شود، دریافت کرد بحث غمگینی و می توان گفت افسردگی شماست که نیاز به درمان دارد. حال باید دید که وسواس شما باعث افسردگی تان شده و یا برعکس. در هر صورت درمان هر دو مسأله در شما ضروری است. با توجه به اینکه گفته اید دارو هم مصرف می کرده اید؛ لازم است باز به روانپزشک مراجعه نمایید و از جلسات درمانگری هم استفاده کنید؛ چراکه مصرف دارو تنها بخشی از درمان است که درحقیقت مصرف دارو، درمان روانشناختی را سهولت می بخشد بنابراین مصرف دارو به تنهایی، درمان موقتی ایجاد می کند. لازم است به مرکز درمان روانشناختی مراجعه نمایید و آزمون وسواس (یل برون) را تحت نظر روانشناس انجام دهید تا میزان وسواس شما چه به لحاظ فکری و عملی مشخص گردد و درمان وسواس برای شما صورت گیرد. زندگی فعلی شما که مداوم با ترس از این افکار می گذرد بدتر و عذاب آورتر است. سالهای زیاد با این افکار حال خود را خراب کرده اید ولی معتاد و الکلی نشدید ولی ضربه ای که به شما از این افکار رسیده شاید بتوان گفت کمتر از آنها نیست.   معرفی منبع برای مطالعه بیشتر: بروس هایمن، چری پدریک، رهایی از وسواس، مترجم حبیب الله قاسم زاده، انتشارات ارجمند، تهران، 1397.
جمع بندی پرسش: هفده سال است از این می ترسم که نکنه روزی معتاد یا الکلی بشوم.  من اهل هیچ چیزی نیستم. زندگی برایم نمانده است به روانپزشک های زیادی مراجعه کردم و قرص مصرف نمودم ولی اتفاقی نیفتاد. گاهی تا مرز دیوانگی می رسم چندبار اقدام به خودکشی کردم  الان هم برنامه ریزی کردم در زمستان با گاز خودکشی کنم. پاسخ: مسأله ای که از افکار خود مطرح کرده اید، شامل افکار وسواسی است که احتمالا برای از بین بردن این افکار، اعمالی را انجام میدهید. وسواس فکری شامل افکار، امیال، تصورات عود کننده که ناخواسته است و مزاحم است و اضطراب و ناراحتی با خود می آورد و فرد سعی در توقف کردن این افکار دارد و معمولا هم با واژه نکنه همراه می باشد. فرد برای اینکه اضطراب این افکار را کم کند دست به رفتارهایی می زند برای خنثی کردن افکارش. علل وسواس فکری: محیطی، روانشناختی، زیستی و  معنوی است. مسأله مهم در وسواس، رابطه آن با اضطراب است می گویند اگر وسواس یک خیمه باشد عمود آن اضطراب است و اگر اضطراب کم شود وسواس نیز کاهش می یابد. برای تأیید این مطلب می توان گفت، که بسیاری از وسواسی ها اقرار دارند، زمان هایی که اضطرابشان بیشتر است وسواس آنها نیز افزایش می یابد. درنتیجه راهکارها و داروهای کاهنده اضطراب برای درمان وسواس مفید می باشند. تنش زدایی (ریلکسیشن) ضد اضطراب است و با استفاده از این تکنیک می توانید اضطرابتان را کاهش دهید مسافرت رفتن ، ورزش، تفریح در طبیعت، تنفس عمیق، خواب کافی و…باعث کاهش اضطراب می شوند. مسأله دیگر در درمان اضطراب، پذیرش فرد به عنوان بیمار است یعنی شما خودت را به عنوان بیمار بپذیری و اگر اینگونه شد؛ بیمار نیاز به پرستاری و مراقبت دارد. بنابراین باید مراقب خودت باشی. اگر یک زخم روی دست شما باشد باید مواظب ان باشی و آن را درمان کنی نه اینکه آن را بپوشانی تا عفونت کند و به جاهای دیگر بدن، عفونت سرایت نماید. شناخت خطاهای افکار وسواسی: فکرهای وسواس گونه، خطاهایی دارند که بر اساس افکاری که از خود گفته اید چند خطای فکری در ادامه معرفی خواهد شد. خودتان بررسی نمایید چقدر این خطاها در افکار شما وجود دارد. 1. اهمیت بیش از حد به فکر: 2. آمیختگی فکر با عمل: 3. نیاز به کنترل افکار: 4. عدم تحمل اضطراب: راهکارهای درمان فکر وسواسی: - تکنیک تماشا: فکر مزاحم را مثل تابلو جلوی ذهنم نگه دارید و نگاه کنید. هیچ ارزیابی راجع به آن نکنید و خنثی نگاه کنید حس اضطراب پیدا می کنید ولی آن قدر تماشا کنید تا حس اضطراب کم و کمتر شود. منطق این تکنیک این است که شما به صورت غیرارادی فکر نکنه معتاد بشم مداوم در ذهنتان می آید این بار به صورت ارادی به آن فکر و نگاه کنید تا خوگیری اتفاق بیفتد. - تکنیک نوشتن افکار مزاحم به صورت مکرر: انقدر این فکر را بنویسد مثلا حدود 50 بار پشت سر هم بنویسد روزی دو بار تا کم کم اضطراب آن کاهش یابد. - تکنیک ضبط کردن: حدود سی ثانیه پشت سر هم فکر مزاحم را بگوید و صدایش را ضبط کند و ده دقیقه آن را گوش کند.  - به صورت آواز خواندن و طنز افکار مزاحم را بیان کند. - تاخیر فکر نیز روش خوبی برای درمان وسواس است ؛ یعنی به افکار وسواسی بگویید بروند و در ساعتی که برای آنها در نظر گرفته اید بیایند و به تدریج این ساعات را محدود کنید. به این ترتیب شما مدیر و ارباب افکارتان می شوید و از بندگی افکار منفی رها می شوید.  - تکنیک توقف فکر از دیگر روشهای درمان وسواس است ؛ شما باید قدرت کافی پیدا کنید و به راحتی دستور توقف به افکار وسواسی بدهید - تبدیل فکر، نیز برای مبارزه با افکار وسواسی موثر است ،یعنی به محض اینکه متوجه ورود افکار وسواسی شدید و قبل از ورود شان،آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید. خودتان را مشغول کنید، اعمال و افکار وسواسي ، در اوقات بيکاری بیشتر رخ می دهند . سعي کنيد زمان هاي بيکاري خود را با فعاليت هايي که دوست دارید،پر کنید. - نکته: باید متذکر شد که باید اعمال وسواس گونه شما هم شناسایی شود و آنها را هم درمان کرد. دیگر اینکه گاهی اوقات فکر و عمل وسواس گونه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می گردد. مسأله دیگری که از شرح حال شما می شود، دریافت کرد بحث غمگینی و می توان گفت افسردگی شماست که نیاز به درمان دارد. حال باید دید که وسواس شما باعث افسردگی تان شده و یا برعکس. در هر صورت درمان هر دو مسأله در شما ضروری است. با توجه به اینکه گفته اید دارو هم مصرف می کرده اید؛ لازم است به روانپزشک مراجعه نمایید و از جلسات درمانگری هم استفاده کنید؛ چراکه مصرف دارو تنها بخشی از درمان است که درحقیقت مصرف دارو، درمان روانشناختی را سهولت می بخشد. لازم است به مرکز درمان روانشناختی مراجعه نمایید و آزمون وسواس (یل برون) را تحت نظر روانشناس انجام دهید تا میزان وسواس شما چه به لحاظ فکری و عملی مشخص گردد و درمان وسواس برای شما صورت گیرد. زندگی فعلی شما که مداوم با ترس از این افکار می گذرد بدتر و عذاب آورتر است. سالهای زیاد با این افکار حال خود را خراب کرده اید ولی معتاد و الکلی نشدید ولی ضربه ای که به شما از این افکار رسیده شاید بتوان گفت کمتر از آنها نیست.   معرفی منبع برای مطالعه بیشتر: بروس هایمن، چری پدریک، رهایی از وسواس، مترجم حبیب الله قاسم زاده، انتشارات ارجمند، تهران، 1397.        
موضوع قفل شده است