واجب شدن ازدواج و تن دادن به ازدواج بد

تب‌های اولیه

50 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
واجب شدن ازدواج و تن دادن به ازدواج بد

[="DarkOrchid"]سلام
آیا اگر ازدواج برکسی واجب شود باید ازدواج کند حتی اگر آن شخص همکفو نباشد و در آینده مشکل ایجاد شود؟
واجب شدنش را از اینجا تشخیص دادم که اگر ازدواج نکند به گناه میافتد و اگر ازدواج کند فقط نوع گناهش عوض میشود اینگونه که حسادت میکند به کسانی که ازدواج خوب کردند و همسرش را اذیت میکند و فرزندانش در محرومیت بهسر خواهند برد و بیماری روانی میگیرند؟(چون در محیط غیر آرام بزرگ شده اند)
[/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد شفا

دین محکم;439532 نوشت:
سلام
آیا اگر ازدواج برکسی واجب شود باید ازدواج کند حتی اگر آن شخص همکفو نباشد و در آینده مشکل ایجاد شود؟
واجب شدنش را از اینجا تشخیص دادم که اگر ازدواج نکند به گناه میافتد و اگر ازدواج کند فقط نوع گناهش عوض میشود اینگونه که حسادت میکند به کسانی که ازدواج خوب کردند و همسرش را اذیت میکند و فرزندانش در محرومیت بهسر خواهند برد و بیماری روانی میگیرند؟(چون در محیط غیر آرام بزرگ شده اند)

سلام عليكم

در صورتي كه براي كسي ازدواج واجب باشد وشرايط ازدواج هم باشد بايد ازدواج كند.
اما اگر شخصي كه مي خواهدبا او ازدواج كند هم كفو او نباشد به صورتي كه مفسده جدي داشته باشد ياضرر قابل توجهي دارد كه عقلاء به آن اعتنا مي كنند ،در اينجا بايد با شخصي
كه هم كفوش است ازدواج كند واگر ممكن نيست صبر وعفت را پيش كند.

سعی کنید تا پیدا شدن یه کیس مناسب خودتونو حفظ کنید...اگر کسی رو مد نظر دارید که دوسش دارید یه واسطه بفرستید...اما اول بگردید دنبال یه کیس مناسب...میدنم شرایط سختیه...اما خود دار باش عزیزم

شفا;440344 نوشت:
اما اگر شخصي كه مي خواهدبا او ازدواج كند هم كفو او نباشد به صورتي كه مفسده جدي داشته باشد ياضرر قابل توجهي دارد كه عقلاء به آن اعتنا مي كنند ،در اينجا بايد با شخصي كه هم كفوش است ازدواج كند واگر ممكن نيست صبر وعفت را پيش كند.

سلام و ضمن تشکر
آیا این مواردی که نام بردم مفسده جدی و ضرر قابل توجه است؟

<br />
حسادت میکند به کسانی که ازدواج  خوب کردند و  همسرش را اذیت میکند و  فرزندانش در محرومیت به سر خواهند برد و  بیماری روانی میگیرند(چون در محیط  غیر آرام بزرگ شده اند)

پس هم ازدواج و هم عدم ازدواج برای این شخص ضرر دارد.درست است؟
اگر نتواند صبر و عفت پیشه کند چه؟در واقع اینگونه است که میترسد نتواند اینکار را کند و در نتیجه تصمیم میگیرد که با غیر همکفوش ازدواج کند و ادامه ی ماجرا!!
اکثر دختر ها بخصوص کسانی که پا به سن میگذارند هدفشان از ازدواج فقط تلاش برای بقا میشود چون منبع درآمدی ندارند و بد شانستر از آنها کسانی که محارمشان را از دست دادند و کسی نیست که از آنها حمایت کند یا کمبود محبت دارند و میترسند به دام بیافتند یا اینکه بدون اینکه تقصیری داشته باشند طعمه شوند(چون در خانه تنها زندگی میکنند)
آیا بر چنین دختر هایی واجب است با غیر همکفو ازدواج کنند؟؟

pari114sa;440442 نوشت:
سعی کنید تا پیدا شدن یه کیس مناسب خودتونو حفظ کنید...اگر کسی رو مد نظر دارید که دوسش دارید یه واسطه بفرستید...اما اول بگردید دنبال یه کیس مناسب...میدنم شرایط سختیه...اما خود دار باش عزیزم

سلام ممنون از راهنماییتون ولی
من خودمو نمیگم که توصیه میکنیدخود دار باشم یا نباشم این مشکل جامعه است اکثرا به همین خاطر ازدواج میکنند و بعدا هم طلاق میگیرند چون آتششان آنموقع شعله ور است و بعدا میبینند که خبری نیست.
این چه رسمیه که من چند جا دیدم میگن اگه دوستش داری واسطه بفرست.!!(قضیه حضرت خدیجه فرق داشته)
اولا دختر نباید دل به کسی ببنده مگر اینکه دو طرفه باشه که حتی دو طرفه ش هم خطر داره
ثانیا اومدیم واسطه فرستاد و پسر گفت نه اونوقت چه بلایی سر دختر میاد با این بی آبرویی چه کار کنه ؟اگه بعدش هم با کسی دیگه ازدواج کنه ترس اینرو داره که واسطه (هر چقدر هم راز دار و مومن باشه)این خبر رو به گوش شوهرش برسونه.

حسادت کردن گناهی نیس که نشه کنترش کرد
و وقتی حسادت کنترل بشه، میشه همسر رو هم اذیت نکرد و میشه فرزندان رومحروم نذاشت

اما اینکه طرف همکفو نیس، خب بقیه سوالتون که مفسده های بعد از ازدواجش چقد جدیه، خیلی وابسته به توضیح بیشتر از این جملتونه
تا چه حد شباهت؟ تا چه حد تفاوت؟
مثلاً طرف در چه چیزهایی تقید داره و در چه چیزهایی نه؟
حواسش به حلال و حروم درآمدش هست؟
حواسش به یه سری اخلاقیات مسلم هست؟

--
و یه نکته ی خیلی مهم
این دنیا سیستمش یه طوری طراحی شده که دوچیز حتی ظاهراً متعارض رو باهم نمیشه داشت مگه خدا معجزه ای بکنه بنا به مصلحتی
اینکه فرد میدونه نیاز جدی به ازدواج داره برای بقا و بازهم نمیخواد برای بقای ازدواجش، احساساتشو کنترل کنه و با حسادت، زندگی نصفه نیمشم میخواد خراب کنه، باهم جور درنمیاد! باید یا بی خیال بقا باشه و ازدواج نکنه یا ازدواج رو با تموم دردسراش انتخاب کنه و پای دردسراش صبوری کنه

[="DarkOrchid"]سلام ممنون اینها رو میدونم و در نظر گرفتم .ما الان نمیخوایم مشاوره بدیم که هم کفو هست با نیست.(هر چند متشکرم از تذکرتان) ما در نظر گرفتیم که این شخص آن کسی نیست که او میخواهد و دوست دارد با او زندگی کند و انگیزه اش فقط همانها ست.
معلوم است که چنین شخصی مجبور به ازدواج شده و کسی هم که مجبور باشد نمیتواند اینچیزهایی که گفتید رعایت کند چون ذاتا تحقیر شده و در زندگی که تحقیر وجود داشته باشد نمیشود سالم زندگی کرد و حتی ممکن است کفر هم بگوید چه برسد به ترک حسد و این مراقبه های نفسانی!!!
ضمنا حسد ریشه در ذات زنان دارد و زنان سخت میتوانند حسد را ترک کنند مخصوصا اگر شوهرشان همراهیشان نکنند که در فرض عدم همکفو بودن همینطور است و در این خانواده طلاق عاطفی وجود خواهد داشت.
به نظرم این بسوز و بسازها عامل طلاق هستند.حال کارشناس باید نظر دهد که چه باید کرد؟
[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440458 نوشت:
سلام ممنون اینها رو میدونم و در نظر گرفتم .ما الان نمیخوایم مشاوره بدیم که هم کفو هست با نیست.(هر چند متشکرم از تذکرتان) ما در نظر گرفتیم که این شخص آن کسی نیست که او میخواهد و دوست دارد با او زندگی کند و انگیزه اش فقط همانها ست.
معلوم است که چنین شخصی مجبور به ازدواج شده و کسی هم که مجبور باشد نمیتواند اینچیزهایی که گفتید رعایت کند چون ذاتا تحقیر شده و در زندگی که تحقیر وجود داشته باشد نمیشود سالم زندگی کرد و حتی ممکن است کفر هم بگوید چه برسد به ترک حسد و این مراقبه های نفسانی!!!
ضمنا حسد ریشه در ذات زنان دارد و زنان سخت میتوانند حسد را ترک کنند مخصوصا اگر شوهرشان همراهیشان نکنند که در فرض عدم همکفو بودن همینطور است و در این خانواده طلاق عاطفی وجود خواهد داشت.
به نظرم این بسوز و بسازها عامل طلاق هستند.حال کارشناس باید نظر دهد که چه باید کرد؟

خیلی خاص می اندیشید
اصلاً اینطور نیس به طور علی العموم(آخر متن توضیح میدم چرا)حتی استثناهاش هم در مواردی قابل درمان و کنترله

اتفاقاً بسوز و بسازها، مانع طلاقند
اینکه اینقدر آمار طلاق بالا رفته چون فرد آینده ی خودش رو بعد از طلاق، سیاه و مبهم نمیبینه ولی کسی که سیاه میبینه میسوزه و میسازه!

حسد هم خیلی مراقبه نفسانی پیچیده ای نمیخواد. سخت هست اما نه اونقد که نشه کنترلش کرد
اولین قدمش هم همینه که فرد بر اساس احساسات برگرفته از حسادت، عملی انجام نده (اونقد دشوار به نظر نمیاد میاد؟). تاحد زیادی کنترلش کرده

ولی شما سوال پرسیدین و درون کد گذاشتین که اینها مفسده جدی است؟
من توضیحتونو ادامه دادم که بیش از اونکه نگران این مفسده ها باشه، اول تبیین بکنه برا خودش که کفویتشون تا چه اندازه اس بعد مفاسدش رو بشمره
مثلاً بحثی بود چندوقت پیش تو یه تاپیکی کسی که نماز نمیخونه اما حواسش به اخلاقیاتش هست برا یه فرد مقید، میتونه ارزش بررسی داشته باشه!

حالا توضیح بدم چرا علی العموم اینطور که شما تحلیل می کنین نیس:
کسی که در ابتدا توضیح دادین اینقدر ذهنش درگیر ازدواجه که کم کم از زندگی عادی بازمیمونه
چنین کسی سطح توقعاتش ناخودآگاه میاد پایین و حاضر میشه هرس کنه شاخ و برگای فرعی ملاک هاشو
حتی تو اصلی هام اولویت بندی میکنه و ممکنه برخی اصلی های با اولویت کمتر رو هم حساب نکنه

اما این آدمی که الان توضیح دادین هنوز نیاز به ازدواج براش جدی نشده که با خیال راحت، سخت سر مواضعش نشسته و ذره ای پایین هم نمیاد از انتظاراتش!

من مشاوره ای ندادم و نمیدم چون صلاحیت ندارم اما حس میکنم توضیحاتتون از این شخصیت، کامل نیس یا لااقل مبهمه.[/]

[="DarkOrchid"]

eslamic110;440459 نوشت:
من مشاوره ای ندادم و نمیدم چون صلاحیت ندارم اما حس میکنم توضیحاتتون از این شخصیت، کامل نیس یا لااقل مبهمه.

خواهش میکنم جسارت نکردم فیض بردیم از نظراتتون.
به خاطر این مبهمه که یک فرد خاص نیست بلکه مجموعه ای از دختر هاست که این مشکل را دارند که خصوصیتشان فرق دارد.

eslamic110;440459 نوشت:
اولین قدمش هم همینه که فرد بر اساس احساسات برگرفته از حسادت، عملی انجام نده (اونقد دشوار به نظر نمیاد میاد؟). تاحد زیادی کنترلش کرده

خیلی سخته با کسی زندگی کنی که دوستش نداری.سخت نیست؟! تو همچین زندگی ای نمیشه حسادت نکرد چون اینگونه حسادت نکردن یعنی فداکاری و فداکاری احتیاج به انگیزه داره و اینکه فرد مقابل لایق آن باشد ولی در فرض بالا دختر سر تر از مرد است و همکفو او نیست و سطح فکریش فرق دارد و حتی اگر بهفرض حسادت هم نکند مشکلات دیگری به وجود خواهد آمد که حتی ممکن است مرد مقصر باشد مثلا اینکه چنین مردی انقدر پر رو خواهد بود که برای ازدواجش با آن دختر منت هم خواهد گذاشت و خیلی چیز های دیگر که من به ذهنم نمیرسد.
وقتی میگوییم همکفو نیست یعنی امکان سازش وجود ندارد.[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440460 نوشت:

خیلی سخته با کسی زندگی کنی که دوستش نداری.سخت نیست؟! تو همچین زندگی ای نمیشه حسادت نکرد چون اینگونه حسادت نکردن یعنی فداکاری و فداکاری احتیاج به انگیزه داره و اینکه فرد مقابل لایق آن باشد ولی در فرض بالا دختر سر تر از مرد است و همکفو او نیست و سطح فکریش فرق دارد و حتی اگر بهفرض حسادت هم نکند مشکلات دیگری به وجود خواهد آمد که حتی ممکن است مرد مقصر باشد مثلا اینکه چنین مردی انقدر پر رو خواهد بود که برای ازدواجش با آن دختر منت هم خواهد گذاشت و خیلی چیز های دیگر که من به ذهنم نمیرسد.
وقتی میگوییم همکفو نیست یعنی امکان سازش وجود ندارد.

بله سخته خیلی هم سخته اما از اون طرف هم خیلی سخت هست تنها بمونی و تکیه گاهی نداشته باشی
اینجاس که باید انتخاب کرد بین این دو سختی

قرآن فرموده خیلی واضح که انسان در رنج آفریده شده. حالا این سختی رو تو این دنیا تحمل میکنه یا اون دنیا و توصیه خود قرآن به اینه که سختیای این دنیا رو تحمل کنه

دیگه فک میکنم منظورمو از دو پست قبلیم رسوندم
یک دختر در چنین شرایطی یا ازدواج نمی کنه و گناه هم نمیکنه که خیلی سختش میشه
یا ازدواج نمی کنه و گناه می کنه که اون دنیا خیلی خیلی خیلی سختش میشه و این دنیام تبعاتی خواهد داشت اون گناهش
یا ازدواج می کنه و پای دردسرهاش صبوری می کنه و خیلی سختش میشه
یا ازدواج می کنه و پای دردسرهاش صبوری نمی کنه و اون دنیا خیلی خیلی خیلی سختش میشه و این دنیام تبعاتی خواهد داشت اون صبوری نکردنش

دیگه انتخاب با خود اشخاصه

و اینم بگم کسی از این دخترها که خودمو خیلی شبیهشون میبینم احساس ظلم نکنه که همش باید سختی بکشه
سیستم دنیا همینه. یه فکری که منو خیلی آروم میکنه همینه که این سختیا باعث میشه بیشتر به فکر بهشتی شدنم باشم تا اون دنیا سختیام تکرار نشه:ok:
همه آدمها تو زندگیشون بستری از سختی ها براشون ایجاد میشه
فقط شکل ظاهریش با توجه به ظرفیت و شرایط افراد، فرق داره

مویدباشید:Gol:[/]

[="DarkOrchid"]اگه احتمال این وجود داشته باشه که بهتر نصیبش بشه چی؟ اگه عجله کرده باشه چی؟اونوقت عمدا خودشو تو درد سر انداخته و بهشت نصیبش نمیشه و این سختی کشیدنش هم عواقب عمل خودشه و تقصیر خودشه[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]اگه واقعاً اینکه الان اومده بده و اگه واقعاً کسی که محتمل هست بیاد بهتره، من جای اون دختر بودم صبر میکردم تا بهتره بیاد

و اگه به اندازه کافی صبر کردم و بهتر، نیومد راه سومی و اگه نشد اولی از سختیای چهارگانه پست قبل رو انتخاب میکردم

برای دختران در این شرایط آرزوی نیک بختی در این دنیا و عاقبت بخیری در اون دنیا دارم:Gol:[/]

[="DarkOrchid"]

eslamic110;440467 نوشت:
واقعاً کسی که محتمل هست بیاد بهتره، من جای اون دختر بودم صبر میکردم تا بهتره بیاد

از کجا معلوم شاید نیاد؟[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440468 نوشت:

از کجا معلوم شاید نیاد؟

پستم رو با تاکیداتش بخونین
عرض شد اگه واقعاً این بد هست
یعنی ارزش بررسی رو نداره
و اگه واقعاً احتمال اومدن یه مورد خوب با ارزش بررسی وجود داره،
صبر می کردم اما به قدر کافی نه زیاد!

عبارت واقعاً و عبارت به مقدار کافی به حال و شرایط اشخاص برمیگرده

اما اگه اینکار رو میکردم و مورد بهتر هم نمیومد منم چیزی از دست نمیدادم
چون تنها یک مورد رو که ارزش بررسی نداشته از دست دادم و جای حسرت خوردنی هم نمیمونه
و کمااینکه در مورد ازدواج بشدت معتقدم که خدا صلاحدید خودش رو انجام میده اگه من واقعاً خودمو بسپرم بهش؛ پس محکم وای میسم و میگم اگه با همون مورد بد ازدواج میکردم مشکلاتم بیشتر میشد و چه خوب که خدا کمکم کرد.[/]

این اگه ها همش یعنی بلا تکلیفی.
واقعا کدام بهتر است عدم ازدواج و تحمل سختی
ازدواج و تحمل سختی
کدام سختی آسانتر است؟

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440470 نوشت:
این اگه ها همش یعنی بلا تکلیفی.

چرا بلاتکلیفی؟
من معیارای مشخصی دارم
هردختری معیارای مشخصی داره
چیزایی که اصله برامون و دست ازش برنمیداریم
چیزایی که اگه مورد بدون این معیارا بیاد برامون به جرئت میگیم این ارزش بررسی نداره
این از اگه اول

اما اگه دوم، شرایط زندگی من مشخصه
وقتی در تعامل با انسان هایی هستم که ممکنه واسطه آشنایی با موردهای خوب و قابل بررسی بشن یعنی احتمالش وجود داره
اما اگه با چنین معرف هایی در تعامل نیستم پس احتمالش ضعیفه و نباید به طور عادی انتظار داشته باشم، فقط در دعام از خدا بخوام اگه صلاح میدونه شرایط آشنایی رو با مورد قابل بررسی فراهم کنه اما بازهم براساسش برنامه ریزی نکنم شاید دعام به همین شکل اجابت نشه!

پس بلاتکلیفی در کار نیس
میشه تاحدی حدس زد بر اساس واقعیت های زندگی و شرایط[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440470 نوشت:
این اگه ها همش یعنی بلا تکلیفی.
واقعا کدام بهتر است عدم ازدواج و تحمل سختی
ازدواج و تحمل سختی
کدام سختی آسانتر است؟

من فقط در این مورد نظرمو میگم
اگه کفویت حداقلی باش و فقط در یه سری موارد که ظاهراً هم شاید مهم باشه و من مقیدم آقا مقید نباشه، با تموم دردسرهای ممکن، ترجیح آشکارم به ازدواج و تحمل سختیاشه
چون با هر قضیه ای کنار بیام با این که تصور مامان شدن رو در خودم بکشم نمیتونم بسادگی کنار بیام

اما اگه کلاً کفویتی درکار نباشه و فرد رسماً کافره و شناسنامه ای مسلمونه
ترجیح آشکارم به ازدواج نکردنه چون نمیتونم مامان بچه ای باشم که پدر ناصالحی داره و نمیذاره بچمو درست تربیت کنم[/]

[="DarkOrchid"]دختر از مادر شدن بدش میاد و به خاطر عدم تفاهم نمیخواهد بچه دار شه.و تبعا انگیزه ی زندگی ندارد.
بله با آدم غیر مقیدی که مثل خودش نیست

eslamic110;440472 نوشت:
ترجیح آشکارم به ازدواج نکردنه چون نمیتونم مامان بچه ای باشم که پدر ناصالحی داره و نمیذاره بچمو درست تربیت کنم

پس با اون تنهایی و گناه چی میکنید؟[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440474 نوشت:
دختر از مادر شدن بدش میاد و به خاطر عدم تفاهم نمیخواهد بچه دار شه.و تبعا انگیزه ی زندگی ندارد.
بله با آدم غیر مقیدی که مثل خودش نیست

پس با اون تنهایی و گناه چی میکنید؟

هیچی دیگه مث تا الان! در لاک تنهایی فرو میرم و گناه نمیکنم باهرمشقتی که باشه
البته من دارم باتوجه به شرایط خودم میگم

توصیه میکنم یکی از روانشناسای سایت رو دعوت کنین تا نظریه ی جامع تری درباره دختران در این شرایط، ارائه بدن
جناب حامی، جناب امیدوار یا جناب روحبخش
هرسه این بزرگوار در این زمینه نظرات ارزنده ای دارن[/]

سلام

من خودمم الان در شرایطی هستم که باید هرچه سریعتر ازدواج کنم ولی هنوز شرایطم محیا نیست .

فقط میتونید با این راهکاری که عرض میکنم خودتون رو مدتی نگه دارید تا شرایط محیا بشه ان شا الله

توکلتون به خدا باشه و از خدا بخوایید که دستتون رو بگیره و نزاره بیراهی برید .

نگاه نکردن به نامحرم حتی یه ثانیه !!!

سخن شیخ رجبعلی خیاط (ره) :
چشمت به نامحرم می افتد ؛ اگر خوشت نیاید که مریضی!
اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :

« یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه»


یعنی : خدایا من تو را می خواهم ، اینها چیه ؟ (اینها دوست داشتنی نیستند ...)

(سعی کنید حتی وقتی سریال ایرانی هم میبینید ، وقتی که نامحرمی رو نشون دادن زود به جای دیگه ای نگاه کنید. سعی کنید رابطه ای با جنس مخالف نداشته باشید. این روش تا 50 ، 60 درصد شمارو حفظ میکنه! )
اگر در گذشته خدایی نکرده گناهی مرتکب شده اید توبه ی واقعی کنید و از خدا و معصومین علیه السلام بخواهید که دستتون رو بگیرن(گناه های گذشته رو مرور نکنید چون برای آدم تاثییر منفی میزارن)

بچه ها ... تو رو خـــــدا معیارتون رو ، رو علاقه تنظیم نکنید! :ghati:

اگه فاکتورهای اولیه انتخابتون رو هم در کسی دیدید... بهش اهمیت بدید و جدی بهش فکر کنید!
علاقه از کجا میاد؟
از اخلاق
ایمان
صداقت
...
ایناست که محبت میاره! :hamdel::Mohabbat:

وگرنه مِهر الکی و سَره راهی که تو دل آدم جوشش کنه که موندگاری نداره!
یه لحظه میاد و تو یه لحظه هم میره!

(آآآآآآآآی من بهش علاقه ندارم... دلمو نلرزوند... آخه پس علاقه چی... اینا همه جِلده... که یه روزم کَنده می شه...اما اگه واقعاً به عقلتون فرصت دادید و به نتیجه نرسیدید... خوب اونوقت گزینه هاتون رو پَس بزنید!)

[="DarkOrchid"]

alone boy;440515 نوشت:
سعی کنید حتی وقتی سریال ایرانی هم میبینید ، وقتی که نامحرمی رو نشون دادن زود به جای دیگه ای نگاه کنید. سعی کنید رابطه ای با جنس مخالف نداشته باشید. این روش تا 50 ، 60 درصد شمارو حفظ میکنه!

سلام ممنون از نظرای تهذیب نفسیتون
شما هم یه فکرایی میکنید ها!!
میگم این دختر داره از بی کسی میره زن یکی غیر همکفو میشه شما میگید رابطه؟؟!!
دیدن جنس مخالف تو تلوزیون تاثیری نداره مگه برای مردا بحث ما در مورد زنان است.زنان زیاد به ظاهر مردشان اهمیت نمیدهند و مقایسه نمیکنند چون زیبایی نسبی ست ممکنه برای یکنفر زشت باشه ولی برای دیگری زیبا مخصوصا اگه محبت باشه زیبایی میره ته جدول ملاک ها.
این دخترایی که دارم مثال میزنم غیر همکفو معنوی منظورشان است نه ظاهری و زیبایی.

alone boy;440515 نوشت:
توبه ی واقعی کنید

شاید توبه ی واقعیش فقط با ازدواج میسر شه وگرنه ورطه ای باشد بس هولناک!!!![/]

[="DarkOrchid"]

palizgar;440579 نوشت:
تو رو خـــــدا معیارتون رو ، رو علاقه تنظیم نکنید!

خداوند میفرماید رابطه باید مودة و رحمة باشد.همین علاقه ای که شما میگید در این فرد نخواهد به وجود آمد چون همکفو نیستند و این معیار ها را که شما میگویید ندارند.
من نمیگویم که قبل از ازدواج ابطه وجود داشته باشه و اون رابطه منجر به ازدواج بشه.بلکه میگویم کسی که میاید خاستگاری در همان مجلس میلی بهش پیدا نکنی که این هم یکی از ملاک هایی که زندگی خوب رو تشکیل میده.
نمیشه که همینطور پناه بر خدایی بدون در نظر گرفتن ملاک ها ازدواج کرد به امید روزی که این پوسته کنده شود اومدیم و کنده نشد خدا به انسان اختیار داده تاشرنوشتش را بسازد و بعد در این راه کمکش میکند نه اینکه خودتو بندازی تو چاه و بعد بگی خدا کمک میکنه یا ثواب میده.[/]

دین محکم;440629 نوشت:

خداوند میفرماید رابطه باید مودة و رحمة باشد.همین علاقه ای که شما میگید در این فرد نخواهد به وجود آمد چون همکفو نیستند و این معیار ها را که شما میگویید ندارند.
من نمیگویم که قبل از ازدواج ابطه وجود داشته باشه و اون رابطه منجر به ازدواج بشه.بلکه میگویم کسی که میاید خاستگاری در همان مجلس میلی بهش پیدا نکنی که این هم یکی از ملاک هایی که زندگی خوب رو تشکیل میده.
نمیشه که همینطور پناه بر خدایی بدون در نظر گرفتن ملاک ها ازدواج کرد به امید روزی که این پوسته کنده شود اومدیم و کنده نشد خدا به انسان اختیار داده تاشرنوشتش را بسازد و بعد در این راه کمکش میکند نه اینکه خودتو بندازی تو چاه و بعد بگی خدا کمک میکنه یا ثواب میده.

وا... این جواب اصلاً چه ربطی به نظر من داشت؟:Gig:
من می گم داده علاقه علاقه برندارید... کِی گفتم علاقه رو از تو گزینه هاتون حذف کنید؟
بچه ها خواهشاً تا وقتی نظر کسی رو درست درک نکردید... الکی پاسخ نذارید!

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440629 نوشت:

خداوند میفرماید رابطه باید مودة و رحمة باشد.

معذرت میخوام اما خداوند وعده داده بین زن و شوهر موده و رحمت را ایجاد میکند
این یعنی قبلش نبوده
وقتی انتخاب انجام بشه و سعی بشه از اون انتخاب به درستی محافظت بشه، اونوقت وعده خدا عملی میشه

پس نگران علاقه قبل ازدواج نباشین
این علاقه حتی اگه وجود هم داشته باشه، خیلی واقعی نیس
چون شناخت قبل ازدواج واقعی نیس:ok:[/]

[="DarkOrchid"]

eslamic110;440633 نوشت:
چون شناخت قبل ازدواج واقعی نیس

چرا واقعی نیست؟ یعنی کسی که تمام ملاک ها رو میدونه و کلا شخصیت مرد رو زیر و کرده و از هزارتا تست روانشناسی ردش کرده و فهمیده که بدرد هم نمیخورن و تفاهم ایجاد نمیشه این شناخت واقعی نیست ؟پس قبل ازدواج باید چکار کنن ؟
این که میفرمایید واقعی نیست مال وقتی ست که مرد از روش احساسات وارد شود و دختر را گول بزند تا او به ایشان علاقمند شود.ولی دختر با عقلش انتخاب میکند.
کاش این فرد کمی گول میخورد و حرف مرد را که میگوید دوستت دارم باور میکرد تا ازدواج میکرد و شرش کم میشد ولی این دختر واقع بین است و همکفو میخواهد.[/]

خوبه خودمون داریم می گیم ازدواج ! ازدواج با زن گرفتن و شوهر گرفتن فرق می کنه !! یک جایی خواندم اگر حضرت زهرا (س) نبود کسی هم کفو علی (ع) پیدا نمی شد.
اما به نظر شما پیامبر اسلام (ص) با عایشه (واقعا امیدواریم خدا ازش راضی بشه ! ) هم کفو بودند !؟
ازدواج ازدواج است و زن گرفتن و شوهر گرفتن چیز دیگری است !
خدا به همه ما صبر دهد.
فکرشو بکنید آسیه زن فرعون چی می کشیده یا امام حسن (ع) که به دست زنش مسموم شد.
من فقط می دونم اگر دنیا جای خوشبخت بودن و بدبخت بودن بود که بهش دنیا نمی گفتند. وقتی یکی می ره خواستگاری و می گه قول می دم فلانی را خوشبخت کنم خیلی خندم می گیره :khaneh:
تو اگر عرضه داری خودتو خوشبخت کن !

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440637 نوشت:

چرا واقعی نیست؟ یعنی کسی که تمام ملاک ها رو میدونه و کلا شخصیت مرد رو زیر و کرده و از هزارتا تست روانشناسی ردش کرده و فهمیده که بدرد هم نمیخورن و تفاهم ایجاد نمیشه این شناخت واقعی نیست ؟پس قبل ازدواج باید چکار کنن ؟
این که میفرمایید واقعی نیست مال وقتی ست که مرد از روش احساسات وارد شود و دختر را گول بزند تا او به ایشان علاقمند شود.ولی دختر با عقلش انتخاب میکند.
کاش این فرد کمی گول میخورد و حرف مرد را که میگوید دوستت دارم باور میکرد تا ازدواج میکرد و شرش کم میشد ولی این دختر واقع بین است و همکفو میخواهد.

نه منظور منم چیزی در ادامه ی صحبت پالیزگر بود
وگه نه درمورد کفویت که مفصل نظر دادم دیشب

فقط اینجا تاکیدی کردم به این گفتشون که به دخترا تذکر دادن خیلی دنبال اینکه قبل ازدواج، علاقه ای باشه(حالا شما تعبیر به میل کردین) نباشن و ملاک هاشونو فقط بسنجن

در این مورد(نه درموردی که شما مطرح می کنین که اساساً کفویت نیس؛ نه! در موردی که کفویت حداقلی هست اما به دلایلی دختر میلی پیدا نکرده در جلسه خواستگاری)با یه عزیز روانشناسی صحبت میکردم خطاب به این دخترها میگفتن این میل نداشتنه هم میتونه واقعی نباشه، چون فرد تو ذهنش تصوری از یه مورد ایده آل داره که معلوم نیس نقش دیگران در این تصور چقدر بوده! نقش قهرمانان محبوبش در این تصور چقدر بوده! نقش محیط و تبلیغات و رسانه و اینها در این تصور چقدر بوده! و باید چند وقتی تقوای بیشتر پیشه کنه تا قلبش بهش ندا بده و تصور واقعی تر رو در اختیارش قرار بده. اونوقت ممکنه میل واقعی ایجاد بشه:ok:[/]

[="DarkOrchid"]

eslamic110;440647 نوشت:
با یه عزیز روانشناسی صحبت میکردم خطاب به این دخترها میگفتن این میل نداشتنه هم میتونه واقعی نباشه، چون فرد تو ذهنش تصوری از یه مورد ایده آل داره که معلوم نیس نقش دیگران در این تصور چقدر بوده! نقش قهرمانان محبوبش در این تصور چقدر بوده! نقش محیط و تبلیغات و رسانه و اینها در این تصور چقدر بوده! و باید چند وقتی تقوای بیشتر پیشه کنه تا قلبش بهش ندا بده و تصور واقعی تر رو در اختیارش قرار بده. اونوقت ممکنه میل واقعی ایجاد بشه

ای خدا چقدر پیچیده شد!!سخته نمیشه .خوب معلومه که که علاقه ممکنه سر همین ها بهوجود اومده باشه واصلا تاثیر گذار همینها هستند مثلا دختر کتابی خوانده و در آن گفته که شرایط مرد باید اینطور باشد و او هم از آن تاثیر پذیرفته.[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;440650 نوشت:

ای خدا چقدر پیچیده شد!!سخته نمیشه .خوب معلومه که که علاقه ممکنه سر همین ها بهوجود اومده باشه واصلا تاثیر گذار همینها هستند مثلا دختر کتابی خوانده و در آن گفته که شرایط مرد باید اینطور باشد و او هم از آن تاثیر پذیرفته.

نه منظور تاثیر گذاریای با مبنای عقلایی نیس
مثلاً اینکه در ناخودآگاهش از وجنات یک هنرمند یا قهرمان یک داستان خوشش اومده و ناخودآگاه بخاطر اینکه انتظارش از مرد مورد نظرش بالاتر رفته، به کمتر از اون نمیتونه میل داشته باشه
حالا این یه مثال ساده بود جهت روشن شدن مطلب اما مصادیق پیچیده تر هم داره و نمیشه بسادگی قضاوت کرد در این میل داشتن ها، چقدر ناخودآگاه های ما اثر داره، مگه به مدد مدتی تقوا بتونیم ندای قلبی مونو درست بشنویم
چون ندای قلب آدم، صادقانه ترین نداهاست

وگه نه اینکه مثلاً در آموزه های دینی مون اومده باید فلان ملاک ها رو مدنظر داشته باشیم این هم اثرپذیریه اما با مبنای عقلایی
و بحث من در این مورد نبود:Gol:[/]

[="DarkOrchid"]

eslamic110;440651 نوشت:
ناخودآگاه های ما اثر داره، مگه به مدد مدتی تقوا بتونیم ندای قلبی مونو درست بشنویم

از کجا بفهمیم ندای قلبی رحمانی ست نه شیطانی ؟؟
بعضی وقتها ما عبادت میکنیم و دچار عجب میشویم و فکر میکنیم کار خوب را فقط ما انجام میدهیم و همین عجب ممکنه باعث ندای شیطانی شود.[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]ندای قلب با ندای نفس فرق داره

قلب صادقه اونکه دروغ میگه نفسه
و تشخیص دروغ نفس راحته

(بل الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره)

منتها این ندا صداش آرومه مث نفس هیاهو نمیکنه
برا اینکه شنیده بشه آمادگی روحی لازم داره
یه مدت کوتاه تقوای بیشتر پیشه کردن، این آمادگی رو ایجاد میکنه
و ندای قلب، شنیده میشه

البته من عیناً توضیحات استادمو تو این زمینه کپی پیست کردم و این تا به حال مساله خودم نبوده قط از تاپیکای دیگه که نظرات ایشون رو به مسائل این چنینی خوندم استفاده کردم شاید کمکی باشه:Gol:
برا توضیحات دقیق تر میشه از خودشون راهنمایی بگیرین
http://www.askdin.com/member15755.html

مویدباشید:Gol:[/]

دین محکم;440624 نوشت:
شما هم یه فکرایی میکنید ها!!
میگم این دختر داره از بی کسی میره زن یکی غیر همکفو میشه شما میگید رابطه؟؟!!

دوست گرامی شما نوشتین که

تشخیص دادم که اگر ازدواج نکند به گناه میافتد و اگر ازدواج کند فقط نوع گناهش عوض میشود

بنده از کجا بدونم گناهی که ایشون در نظرشون هست کدوم گناه هست ، دیدن جنس مخالف شاید برای شما تاثیر نزاره ، بلکه برا شخص دیگری تاثیر داشته باشه.

دین محکم;440624 نوشت:
شاید توبه ی واقعیش فقط با ازدواج میسر شه وگرنه ورطه ای باشد بس هولناک!!!!

شما هم یه حرفایی میزنیدا !!!:Gig:

[="DarkOrchid"]

alone boy;440696 نوشت:
بنده از کجا بدونم گناهی که ایشون در نظرشون هست کدوم گناه هست ، دیدن جنس مخالف شاید برای شما تاثیر نزاره ، بلکه برا شخص دیگری تاثیر داشته باشه.

همه ی نظرات من را در اینجا نخواندید؟درسته؟در اینجا توضیح دادم که چگونه است و گناهش چی خواهد بود.
نقل قول:
شما هم یه فکرایی میکنید ها!!

شوخی بود اگه ناراحت شدید ببخشید .مهربون میخوندتش که سوء تفاهم پیش نیاد!!!
من که تشکر کردم[/]

دین محکم;440449 نوشت:

سلام و ضمن تشکر
آیا این مواردی که نام بردم مفسده جدی و ضرر قابل توجه است؟
<br />
حسادت میکند به کسانی که ازدواج  خوب کردند و  همسرش را اذیت میکند و  فرزندانش در محرومیت به سر خواهند برد و  بیماری روانی میگیرند(چون در محیط  غیر آرام بزرگ شده اند)

پس هم ازدواج و هم عدم ازدواج برای این شخص ضرر دارد.درست است؟
اگر نتواند صبر و عفت پیشه کند چه؟در واقع اینگونه است که میترسد نتواند اینکار را کند و در نتیجه تصمیم میگیرد که با غیر همکفوش ازدواج کند و ادامه ی ماجرا!!
اکثر دختر ها بخصوص کسانی که پا به سن میگذارند هدفشان از ازدواج فقط تلاش برای بقا میشود چون منبع درآمدی ندارند و بد شانستر از آنها کسانی که محارمشان را از دست دادند و کسی نیست که از آنها حمایت کند یا کمبود محبت دارند و میترسند به دام بیافتند یا اینکه بدون اینکه تقصیری داشته باشند طعمه شوند(چون در خانه تنها زندگی میکنند)
آیا بر چنین دختر هایی واجب است با غیر همکفو ازدواج کنند؟؟

سلام علیکم

این که این مشکل عرفا ضرر قابل توجهی حساب می شود یا نه؟
این تشخیصش به عهده خودمکلف است.
در این رابطه با بیان شرایط خود با کارشناسان مشاورمان صحبت کنید.

شفا;440725 نوشت:
سلام علیکم

این که این مشکل عرفا ضرر قابل توجهی حساب می شود یا نه؟
این تشخیصش به عهده خودمکلف است.
در این رابطه با بیان شرایط خود با کارشناسان مشاورمان صحبت کنید.


ممنون که دوباره تشریف آوردین اما خدایی خب ایشون از ابتدا درست اقدام کردند و در انجمن مشاوره تاپیک زدند اما منتها به گفتن چند مساله فقهی اکتفا شد و بسیار بیشتر جا داره بعد روانشناسی قضیه خوب بهش پرداخته بشه

برای منم موضوع جالب شده و منتظر نظر روانشناسانه ی کاشناسان محترم هستیم:Gol:

دین محکم;440705 نوشت:
همه ی نظرات من را در اینجا نخواندید؟درسته؟در اینجا توضیح دادم که چگونه است و گناهش چی خواهد بود.

من بیشتر وقتا فقط پیام اول رو میخونم و بعد نظر میدم :khab:

دین محکم;440705 نوشت:
شوخی بود اگه ناراحت شدید ببخشید

خوب مال منم شوخی بود دیگه :loool:

سلام علیکم

1) هم کفوی در ازدواج بیشتر به هم کفوی در اعتقاد است! و الا در تاریخ ازدواجهایی را از بزرگانمان سراغ داریم که در آنها هم کفوی در سن و نسب خانوادگی و ثروت و ... اصلا رعایت نشده است!
2) راز احساس خوشبختی در ازدواج در تحمل دیگران است! این تحمل من انسان را نیم من می کند و او را از خودشیفتگی رها می سازد!
3) اگر قرار باشد مثلا گناهی مثل حسادت مانع ایجاد یک ارتباط اجتماعی مثل ازدواج شود باید از خیر بسیاری از ارتباطات اجتماعی گذشت! مگر انسان نسبت به دوستانش حسادت نمی ورزد! مگر بین فعالان سیاسی حسادت نیست! مگر این جدیث را نشنیده اید که حسادت بین علماء قرار داده شده است؟ انسان باید تلاش کند خود را از حسادت و سوء ظن و مقایسه زندگی مادی خود با آنها که وضعیت بهتری دارند نجات دهد! این رذائل فقط در ازدواج ناهمگون وجود ندارد بلکه با همه روابط اجتماعی انسان قرین است!
4) تنها در صوتری می توان از ازدواج نا همگون نهی نمود که این ناهمگونی در حدی باشد که تحمل آن از حد توان فرد خارج باشد طوری که عقلاء به او حق دهند که در زندگی آرامش نداشته باشد! و در غیر این صورت این مسؤولیت انسان است که توان خود را در حد استاندارد مورد قبول عقلا رشد دهد! و الا به نظر نمی رسد این چنین انسانی موفق شود اصلا ازدواج همگونی داشته باشد!

[="DarkGreen"]سلام و عرض ادب

شفا;440725 نوشت:
در این رابطه با بیان شرایط خود با کارشناسان مشاورمان صحبت کنید.

منظور جناب شفا احتمالا پر کردن این فرمه http://www.askdin.com/forms.php?do=form&fid=15

جناب روح بخش مطالب مفیدی رو فرمودند و چند نکته هم بنده اضافه کنم

1-درسته که هم کفو ممکنه نباشه ولی این بستگی داره به اینکه نظر دختر در مورد هم کفو چیه و چه ملاک هایی رو برای کفویت قرار داده ؟!!!

چرا که خیلی وقت ها دختران انتظار دارند خواستگارشون کاملا ایده آل باشه و اگر یکی از ملاک هاشونو نداشته باشه میگن هم کفو نیست .

2-این خانوم اگر واقعا دنبال آرمش و آسایش هست باید سعی کنه به کسی جواب مثبت بده که حداقل ها (یعنی اخلاق،ایمان،خانواده سالم) رو داشته باشه که در این صورت اون مرد نه منتی بر سر این خانم میگذاره و نه اذیتش میکنه چون مومن و با اخلاقه و اگر خود خانم بهانه گیری نکنه و تلاش کنه خداوند وعده خودش رو محقق میکنه و مودت رو بین این دو ایجاد میکنه .

3-اگر این دختر خانم به خدا اعتماد داشته باشه مطمئن میشه که لابد خیر و صلاحی در کاره ولو اینکه ازدوا کنه و بعد از اون مورد بهتری پیش بیاد به این مطلب فکر میکنه که شاید این مورد جدید به ظاهر بهتره و در اصل مناسب من نباشه این یعنی اعتماد به خدا به زبان عامیانه.

اگر هم به خدا اعتماد نداره بهتره سعی کنه اون رو در خودش ایجاد کنه والا دچار مشکل میشه.

4-نباید دعا کردن رو فراموش کرد

بخوان دعاي فرج را دعا اثـر دارد

دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعاي فرج را و عافيت بطلب

که روزگار بسي فتنه زير سر دارد

بخوان دعاي فرج را که يوسف زهرا

ز پشت پرده ي غيبت به ما نظـر دارد

بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه ي سبز

که آخرين گل سرخ از همه خبر دارد ...

در ضمن آگاهی نسبت به این مطالب هم میتونه مفید باشه

http://www.askdin.com/thread26359.html

[h=3]راهکارهای کنترل غریزه شهوت در جوانی و نوجوانی[/h]
[h=3]راهکارهای خواستگار یابی ویژه افراد کم خواستگار_---- ازدواج مجردا ...[/h]
[h=1]خواستگاران بخت برگشته ( مردانی که لگد به بخت و اقبال خود می زنند)[/h][/]

سلام ضمن خوش آمدگویی برای تشریف فرماییتان از پاسختان و توجه تان تشکر میکنیم و به بحث میپردازیم:

روح بخش;441386 نوشت:
این رذائل فقط در ازدواج ناهمگون وجود ندارد بلکه با همه روابط اجتماعی انسان قرین است!

درست است ولی در ازدواج است که به دیگران ضرر میرساند و در بقیه زندگی مسالمت آمیز است و مدارا میکنند و حتی اکثر آنها این حسادت را در دل دارند و این حسادتشان عامل حرکتی غیر دینی نمیشود.
ضمنا در ازدواج فرق میکند باید در زندگی آرامش باشد تا همین رفتار های بیرون را تسکین دهد نه اینکه خودش باعث حسادت در جامعه شود.
اولا این حسادت ها ممکن است قبطه باشد که ممدوح است ثانیا اصلا ممکن است همین حسادت و عدم رضایت از زندگی زناشویی باعث این حسادت ها در جامعه شود.
روح بخش;441386 نوشت:
و در غیر این صورت این مسؤولیت انسان است که توان خود را در حد استاندارد مورد قبول عقلا رشد دهد! و الا به نظر نمی رسد این چنین انسانی موفق شود اصلا ازدواج همگونی داشته باشد!

درست متوجه نشدم.یعنی همان سوختن و ساختن؟آیا در اینجا میفرمایید که عیب از خود فرد است و او نمیتواند شوهر کند؟

روح بخش;441386 نوشت:
و الا در تاریخ ازدواجهایی را از بزرگانمان سراغ داریم که در آنها هم کفوی در ... نسب خانوادگی و ..اصلا رعایت نشده است!

میشود نام ببرید؟من نسب خانوادگی را قبول ندارم روایات گفته اند که از خانواده ی خوب همسر انتخاب کنید.

سلام ضمن خوش آمدگویی برای تشریف فرماییتان از پاسختان و توجه تان تشکر میکنیم و به بحث میپردازیم:

تا ساحل آرامش;441452 نوشت:
منظور جناب شفا احتمالا پر کردن این فرمه http://www.askdin.com/forms.php?do=form&fid=15

آیا شما همه ی ارسلی های من را در اینجا خواندید.؟خیلی از جوابها قبلا به آن پرداخته شده و در نتیجه به بلاتکلیفی رسیدیم و خواهان نظرات شما شدیم.
گفتم که این موقعیتی که میگویم مال یک نفر نیست بلکه یک تعدا زیادی از دختر ها به این امر مبتلا هستند اینها همانهایی هستند که وقتی (البته در دادگاه ها ی خانواده)که دلیل ازدواجشان را میخواهید میگویند مجبور شدم و علاقه ای نبود که ما را به هم ربط دهد.
اگر میخواهید فرم پر میکنم ولی توقع نداشته باشید که اطلاعات دقیق باشد بلکه حدسی است و تقریبی.
تا ساحل آرامش;441452 نوشت:
اگر این دختر خانم به خدا اعتماد داشته باشه مطمئن میشه که لابد خیر و صلاحی در کاره ولو اینکه ازدوا کنه و بعد از اون مورد بهتری پیش بیاد به این مطلب فکر میکنه که شاید این مورد جدید به ظاهر بهتره و در اصل مناسب من نباشه این یعنی اعتماد به خدا به زبان عامیانه.

پس اختیار چه میشود چرا وقتی کسی به بیچارگی میرسد باید گفت لابد مصلحت بوده چرا همه چیز را تقصیر مصلحت و شاید ها میاندازند و تازه بعضی ها میگویند ما ازدواج بد میکنیم و خودمان را در چاه میاندازیم تا خدا آن دنیا ی ما را بهتر کند و ثواب دهد.به نظر من اینها اصلا درست نیست .
مشکل کلی این است که از کجا این مصلحت ها باید تشخیص داده شود ؟و از کجا باید پی برد به تکلیفی که خدا راضی به انجام آن است ؟
تا ساحل آرامش;441452 نوشت:
1-درسته که هم کفو ممکنه نباشه ولی این بستگی داره به اینکه نظر دختر در مورد هم کفو چیه و چه ملاک هایی رو برای کفویت قرار داده ؟!!!چرا که خیلی وقت ها دختران انتظار دارند خواستگارشون کاملا ایده آل باشه و اگر یکی از ملاک هاشونو نداشته باشه میگن هم کفو نیست .

نه این دخترهای فلک زده و بیچاره ملاک های دینی و روانشناسی دارند پس زیبایی و خانواده و ثروت را از ملاک هایشان نمیدانند.
تا ساحل آرامش;441452 نوشت:
-این خانوم اگر واقعا دنبال آرمش و آسایش هست باید سعی کنه به کسی جواب مثبت بده که حداقل ها (یعنی اخلاق،ایمان،خانواده سالم) رو داشته باشه که در این صورت اون مرد نه منتی بر سر این خانم میگذاره و نه اذیتش میکنه چون مومن و با اخلاقه و اگر خود خانم بهانه گیری نکنه و تلاش کنه خداوند وعده خودش رو محقق میکنه و مودت رو بین این دو ایجاد میکنه .

همینا رو نداره و اصلا همسر داری بلد نیست و بلوغ فکری ندارد.

خواستگاران بخت برگشته ( مردانی که لگد به بخت و اقبال خود می زنند)
آیا به درد من میخورد یا فقط میگوید چرا دختر ها نباید بروند خواستگاری؟چون چرایی این قضیه برای من روشن است و موجب تلف کردن وقت خواهد شد.

دین محکم;441682 نوشت:
آیا شما همه ی ارسلی های من را در اینجا خواندید.؟

بله خوندم

دین محکم;441682 نوشت:
اگر میخواهید فرم پر میکنم ولی توقع نداشته باشید که اطلاعات دقیق باشد بلکه حدسی است و تقریبی.

اصراری نیست این فرم برای مشاوره کردن با کارشناسان باد پر بشه و فقط برای کارشناسانانجمن مشاوره که آی دی آبی دارند (یعنی جناب حامی و جناب امیدوار ) ارسال میشه و نه هیچ کس دیگری

باز هم عرض میکنم اصراری وجود نداره و چون مورد سوالتون عمومیه لازم نیست.

دین محکم;441682 نوشت:
پس اختیار چه میشود چرا وقتی کسی به بیچارگی میرسد باید گفت لابد مصلحت بوده چرا همه چیز را تقصیر مصلحت و شاید ها میاندازند

پیشنهاد میکنم این لینک رو مطالعه کنید البته اگر نگید که همه اینا رو میدونید!!!!!!!!!

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93347

دین محکم;441682 نوشت:
به نظر من اینها اصلا درست نیست .

اما به نظر من صحیحه حتی اگر مکافات عمل گذشته کسی این باشه که خواستگار مناسب نداشته باشه باز هم مصلحته چون مکافات عمل رو در این دنیا می کشه نه اون دنیا

البته با توبه و انابه میشه طلب عفو کرد و کاری کرد که خداوند از مکافات بگذره و دوباره ارجاعتون میدم به همین لینک بالایی

دین محکم;441682 نوشت:
مشکل کلی این است که از کجا این مصلحت ها باید تشخیص داده شود ؟و از کجا باید پی برد به تکلیفی که خدا راضی به انجام آن است ؟

این که دلیل این سختی به خصوص چیه رو ما نمیتونیم تشخیص بدیم .پس بهتره احتمالات مختلف رو در نظر بگیریم.

دین محکم;441682 نوشت:
نه این دخترهای فلک زده و بیچاره ملاک های دینی و روانشناسی دارند پس زیبایی و خانواده و ثروت را از ملاک هایشان نمیدانند.
ممکنه چند تا از این ملاک ها رو نام ببرید .

دین محکم;441682 نوشت:
همینا رو نداره و اصلا همسر داری بلد نیست و بلوغ فکری ندارد.

فکر نمیکنم به طور مطلق بشه گفت همه خواستگاران همه این دخترها از این سه ویژگی بی بهره بودند .

دوست عزیز گاهی اوقات دختر خانم ها به هوای اینکه میخوان درس بخونند و یا شاغل بشوند و یا بهانه های مختلف خواستگارانشون رو رد میکنند و زمانی که قصد ازدواج میکنند دیگه از اون خواستگاران مومن و ... خبری نیست . مسلما اینجا خود دختر بی تقصیر نیست.

دین محکم;441682 نوشت:
خواستگاران بخت برگشته ( مردانی که لگد به بخت و اقبال خود می زنند)
آیا به درد من میخورد یا فقط میگوید چرا دختر ها نباید بروند خواستگاری؟چون چرایی این قضیه برای من روشن است و موجب تلف کردن وقت خواهد شد.

فکر میکنم جلو نرفتید

این پست به بعد رو بخونید و اگر فکر میکنید وقتتون ممکنه تلف شه فقط پست های جناب حامی رو بخونید

http://www.askdin.com/thread28726-2.html#post364131

دین محکم;439532 نوشت:
سلام
آیا اگر ازدواج برکسی واجب شود باید ازدواج کند حتی اگر آن شخص همکفو نباشد و در آینده مشکل ایجاد شود؟
واجب شدنش را از اینجا تشخیص دادم که اگر ازدواج نکند به گناه میافتد و اگر ازدواج کند فقط نوع گناهش عوض میشود اینگونه که حسادت میکند به کسانی که ازدواج خوب کردند و همسرش را اذیت میکند و فرزندانش در محرومیت بهسر خواهند برد و بیماری روانی میگیرند؟(چون در محیط غیر آرام بزرگ شده اند)

سلام
بنده خودم مجرد هستم ولی اصلا همچین دختری را با این مشخصات نمیتوانم درک کنم ، به خاطر عملکردش
ببینید پرسش شما از دوجهت قابل بررسی است:
یکی اینکه اگر همچین دختری وجود دارد که نمیتواند چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج خودش را کنترل کند و ممکن است دچار گناه شود .
این شخص معنی و درک درستی از زندگی ندارد

دوم اینکه ما در قبال خودمان مسیولیت داریم و فردای قیامت باید حساب و کتاب پس بدهیم در نتیجه نمیتوانیم برای داشتن و بدست اوردن هر چیزی(شغل پول ازدواج وووو...) به خودمان و دیگران ظلم کنیم .برای ازدواج هم همین موضوع و ملاک باید در نظر گرفته شود
گاهی مرد حرام خور است، مشروب خور است اعتیاد دارد سلامت روان ندارد خوب اینجا هم ما باید در قبال خودمان مسیولیت داشته باشیم .اخر ازدواج کردن به چه قیمتی ... به قیمت ازدواج کردن و به دنیا اوردن کودکانی که در اینده کودکان طلاق میشوند ...

گاهی یک نفر از نظر اعتقادی هم کفو نیست و یا از نظر روحی اختلال دارد

گاهی از نظر تحصیلات یا از نظر ثروت ...

****
یکی از اشناهای ما با پسری خوبی ازدواج کرد که در اکثر زمینه ها با هم شبیه بودند به جز بحث خانواده ها و وضعیت مالی ......این دختر بعد از ازدواج نتوانست خانواده پسر و وضعیت بد مالیشان را بپذیرد و پسر را از خانواده اش دور کرد
الان هنوز دارند با هم زندگی میکنند ولی به خاطر رفتارهای دختر خانم این مرد از زندگی اش با این خانم سرد شده

واقعا باید دید هم کفو نبودن در چه زمینه ای است انوقت باید نظر داد
گاهی ما خودمان تیشه به ریشه خودمان میزنیم

دین محکم;440470 نوشت:
این اگه ها همش یعنی بلا تکلیفی.
واقعا کدام بهتر است عدم ازدواج و تحمل سختی
ازدواج و تحمل سختی
کدام سختی آسانتر است؟

به نظرم ازدواج بد نکردن و مجرد بودن بهتر است
چه بسا شخصی با شخصی ازدواج میکند که تقریبا هم کفو یکدیگر هستند و مشکلات و سختی هایی را در زندگی متحما میشوند
حالا خودتان حساب کنید اگر کسی با هم کفو و هم شان خودش که حداقل در 50درصد موارد با هم همخوانی ندارند ازدواج کند چه سختی ها و چه عواقبی در زندگی اش
میکشد

یک خانم مومنی بهم گفتند با در زندگی باید در مقابل مشکلات صبور و سازگار باشیم همانطور که پیشوایات دینی ما اینطور بودند (این نسخه قرانی هم هست که میگوید در زندگی از صبر و نماز کمک بگیرید)


اما نظر من این است که ما باید در مقابل سختی ها صبور باشیم .اما نباید مشکلات و سختی ها را برای خودمان بخریم


[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]دین محکم گرامی، در مورد نسب خانوادگی اونچه آقای روحبخش گفتن به نظرم نسب بود نه نوع خونواده
مثالش شاید ازدواج زید پسرخونده پیامبر که برده بوده اول، با خویش پیامبر که دختری از خونواده سطح بالا و با اصل و نسب بود باشه
یعنی اینها رو زیاد در کفویت معیار نکنیم تا بعداً مدام احساس نارضایتی نداشته باشیم

و یه نکته ای همه ی روایات برا همه در همه شرایط، مضمون واجب و حرام رو نداره
کسی که شرایطش خاص شده و اگه ازدواج نکنه به گناه میفته باید دست از یه سری ملاک های مستحبی برداره(تشخیص نوع ملاک ها که وجوبیه یا استحبابی، با مجتهدینه و نمیشه به صرف اینکه یه حدیث خوندیم همونو بکنیم ملاک مسلم)
نه اینکه فقط ظاهراً اونها ملاکش نباشن بلکه اون ملاک ها رو از انتظاراتش کم کنه
تا بعد از ازدواج احساس نارضایتی نداشته باشه

این لب مطلبی بود که از صحبتای حاج آقا روحبخش متوجه شدم(اونجاها که براتون سوال پیش اومد)
معنی بالابردن سطح خود تا استاندارد عقلا به معنی سوختن و ساختن نیس
به معنی تعدیل سطح انتظارات و تغییر نوع نگاه به ازدواجه
تا احساس نارضایتی ها و حسادت ها که خیلی هاش واقعی نیس حذف بشه و فرد به ارامش حداقلی برسه:Gol:[/]

سلام ممنون از پاسختان

*zohreh*;441753 نوشت:
این شخص معنی و درک درستی از زندگی ندارد

لطفا بفرمایید معنی درست زندگی چیست؟
*zohreh*;441753 نوشت:
اینکه ما در قبال خودمان مسیولیت داریم و فردای قیامت باید حساب و کتاب پس بدهیم در نتیجه نمیتوانیم برای داشتن و بدست اوردن هر چیزی(شغل پول ازدواج وووو...) به خودمان و دیگران ظلم کنیم .برای ازدواج هم همین موضوع و ملاک باید در نظر گرفته شود

*zohreh*;441761 نوشت:
اما نظر من این است که ما باید در مقابل سختی ها صبور باشیم .اما نباید مشکلات و سختی ها را برای خودمان بخریم

من هم موافقم ولی کارشناسان گویا نظر دیگری دارند.(ضمنا فهمیدید که گفتم این دختر در خانه تنها میماند و احتمال دارد طعمه قرار گیرد و بعد از آن جامعه را هم به فساد بکشد یا حتی اگر تنها بمند ولی اتفاقی نیفتد و عفت او حفظ شود ممکن است مورد اتهام و گمان بد قرار گیرد؟)
*zohreh*;441753 نوشت:
این دختر بعد از ازدواج نتوانست خانواده پسر و وضعیت بد مالیشان را بپذیرد و پسر را از خانواده اش دور کرد
الان هنوز دارند با هم زندگی میکنند ولی به خاطر رفتارهای دختر خانم این مرد از زندگی اش با این خانم سرد شده

این تازه انگشت کوچیکیه ی مشکلات عدم کفویته و شاید دختر هم تقصیر کار نباشه.
eslamic110;441762 نوشت:
تغییر نوع نگاه به ازدواجه
*zohreh*;441753 نوشت:
گاهی مرد حرام خور است، مشروب خور است اعتیاد دارد سلامت روان ندارد

این یعنی گول زدن خودمون والکی دل خوش کردن به چیزهایی که دلخوشی نیست بد بختیه.
من با "مصلحته و شاید اینو داره شاید اونو نداره خوب بود اگه شراب خوار میشد؟" ها مخالفم .
اینها نسخه های مسکن سطحیه چرا که در طول روز کسانی رو میبینه که اینطور هم نیستند(شراب خوار و دیگر بدی ها) و با کسانی ازدواج کردند که سطح اخلاقیشان از این دختر پایینتر است و این دختر با این همه کمالات باید با کسی ازدواج کند که بی ارزش است و مدام از اطرافیان سرکوفت بخورد و تحمل کند(حتی اگر نگویند با نگاهشان ابراز دلسوزی میکنند و دختر نمیتواند اینها را نادیده بگیرد)

eslamic110;441762 نوشت:
سری ملاک های مستحبی برداره

یادمان نرود که این ملاکها باعث ازدواج موفق است و همانطور که دیدید زید و زینب طلاق گرفتند و زینب با پیامبر ازدواج کرد هر چند بعضی میگویند مصلحتی بوده ولی بعضی هم قائل نیستند و ناسازگاری زید و زینب را دلیل طلاق میدانند.پس مهم است نسب خانوادگی

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

دین محکم;441770 نوشت:

این یعنی گول زدن خودمون والکی دل خوش کردن به چیزهایی که دلخوشی نیست بد بختیه.
من با "مصلحته و شاید اینو داره شاید اونو نداره خوب بود اگه شراب خوار میشد؟" ها مخالفم .
اینها نسخه های مسکن سطحیه چرا که در طول روز کسانی رو میبینه که اینطور هم نیستند(شراب خوار و دیگر بدی ها) و با کسانی ازدواج کردند که سطح اخلاقیشان از این دختر پایینتر است و این دختر با این همه کمالات باید با کسی ازدواج کند که بی ارزش است و مدام از اطرافیان سرکوفت بخورد و تحمل کند(حتی اگر نگویند با نگاهشان ابراز دلسوزی میکنند و دختر نمیتواند اینها را نادیده بگیرد)



یادمان نرود که این ملاکها باعث ازدواج موفق است و همانطور که دیدید زید و زینب طلاق گرفتند و زینب با پیامبر ازدواج کرد هر چند بعضی میگویند مصلحتی بوده ولی بعضی هم قائل نیستند و ناسازگاری زید و زینب را دلیل طلاق میدانند.پس مهم است نسب خانوادگی

نه دیگه کار زینب خانوم خطا بوده
تاریخ ذکر کرده این مساله رو و خطا مشخصه
چون پیامبر چندین بار توصیه کردن اونها زندگیشونو حفظ کنن!! ولی آخرش نتونستن حرف پیامبرو گوش بدن

اونچه مهمه گوش دادن به حرف معصومینه
با همون اولویت ها که اونها مدنظر میگیرن برامون
که این اولویت ها از شخصی به شخص دیگه متفاوت میتونه باشه:ok:

مسکن چیه؟مصلحت کدومه؟
متوجه نشدم
اینکه طرز تلقی که فک میکنیم درسته اما وقتی با سیره تطبیقش میدیم میفهمیم ایراداتی داره، ایراداشو اصلاح کنیم اینکه مسکن نیس
منظور از تغییر نوع نگاه همینه[/]

سلام

خودداری کردن بهترازازدواج بداست

البته درعین حال بایدتوقعات راپایین آوردچون هیچ کس صددرصدایده آل نیست

بااین حساب نبایدباهرکسی ازدواج کرد

به نظرمن ملاک ایمان بالاترین معیاراست اگرشخص فردمومنی بوداگردرمعیارهای دیگرضعیف بودقابل حل است ونبایدسختگیرباشیم.

دین محکم;441770 نوشت:
لطفا بفرمایید معنی درست زندگی چیست؟

سوالتان و بحث را عوض نکنید و ترجیح میدهم در مورد این نوشته ای نداشته باشم

دین محکم;441770 نوشت:
من هم موافقم ولی کارشناسان گویا نظر دیگری دارند.(ضمنا فهمیدید که گفتم این دختر در خانه تنها میماند و احتمال دارد طعمه قرار گیرد و بعد از آن جامعه را هم به فساد بکشد یا حتی اگر تنها بمند ولی اتفاقی نیفتد و عفت او حفظ شود ممکن است مورد اتهام و گمان بد قرار گیرد؟)
اینکه نظر کارشناسان فرق دارد اگر با دلیل همراه باشد اینگونه ما هم اگاهی پیدا میکنیم

در قران هم امده : زن و مرد مایه ارامش و سکینه هم هستند و ازدواجی که همراه ان ارامش نباشد ازدواج صحیحی نیست .ارامش مطلق که نه ولی یک ارامش نسبی

دین محکم;441770 نوشت:
ضمنا فهمیدید که گفتم این دختر در خانه تنها میماند و احتمال دارد طعمه قرار گیرد و بعد از آن جامعه را هم به فساد بکشد یا حتی اگر تنها بمند ولی اتفاقی نیفتد و عفت او حفظ شود ممکن است مورد اتهام و گمان بد قرار گیرد؟)

این تازه انگشت کوچیکیه ی مشکلات عدم کفویته و شاید دختر هم تقصیر کار نباشه.

این یعنی گول زدن خودمون والکی دل خوش کردن به چیزهایی که دلخوشی نیست بد بختیه.
من با "مصلحته و شاید اینو داره شاید اونو نداره خوب بود اگه شراب خوار میشد؟" ها مخالفم .
اینها نسخه های مسکن سطحیه چرا که در طول روز کسانی رو میبینه که اینطور هم نیستند(شراب خوار و دیگر بدی ها) و با کسانی ازدواج کردند که سطح اخلاقیشان از این دختر پایینتر است و این دختر با این همه کمالات باید با کسی ازدواج کند که بی ارزش است و مدام از اطرافیان سرکوفت بخورد و تحمل کند(حتی اگر نگویند با نگاهشان ابراز دلسوزی میکنند و دختر نمیتواند اینها را نادیده بگیرد)


اینکه میفرمایید این انگشت کوچیکه این ازدواج بوده به نظرم چندان صحیح نیست و انسان عاقل مثلا 8 را فدای 2 نمیکند و زندگی اش را خراب ...

مثل اینکه توضیحاتم کم بودند ان مثالهایی که زدم در مورد نداشتن اعتیاد و غیره ... صرفا برای این بود که ازدواج با هرکس مناسب نیست .گاهی بین بعضی خانواده تفاوت فرهنگی از زمین تا اسمان است مثل تفاوت فرهنگی ، قومیت ها در ایران ...این ها هم مشکل ساز است چه فرقی میکند.

ازدواجی که کمال گرای و ایده ال گرایی همراه ان باشد هم ازدواج سطحی نگری است .. ما در دنیایی زندگی میکنیم با ادمهای جورواجور و متفاوت پس واقع گرا بودن بهترین کاره ...

یعنی اگر نظرم را به صورت جمع بندی بخواهم بگویم (نظرم کارشناسی نیست ) این است که برای دختری که شرایطش ، شرایط خاصی است رعایت اعتدال بهترین و عقلانی ترین راه است . نه از این طرف بام بیافتد و به قول شما ساده و سطحی نگر باشد
نه از ان طرف بام بیافتد و نه کمال گرا و ایده ال گرا باشد

موضوع قفل شده است