سلام علیکم برادر عزیزم و رحمة الله و برکاته،
در علوم تجربی ممولاً ما اینقدر سوادمان کم است، به اشتباه گفته میشود طبیعت آنقدر پیچیده است، که برای حل هر مسألهای ناچار هستیم یک سری تقریب بزنیم، یعنی مسأله را آنقدر ساده میکنیم که قادر به حلش باشیم. این وسط مسأله فقط ساده نشده است بلکه در اصل ما داریم یک مسألهی دیگر را حل میکنیم و طبیعی است که پاسخی هم که برایش مییابیم پاسخ آن مسألهی دیگر است، نه پاسخ مسألهی اصلی. اگر پاسخ به دست آمده با مشاهدات تجربی همخوانی قابل قبولی داشته باشد (مرتبهی اختلاف قابل صرفنظر باشد) میگوییم تقریب استفاده شده قابل قبول بوده است، یا مناسب بوده است مثلاً. اما ... اما ... باید دانست که آنچه صرفنظر شده است برای برخی کاربردها قابل صرفنظر کردن بوده است و برای برخی کاربردها اهمیت دارد و دیگر آن تقریبهای استفاده شده مناسب به حساب نمیآیند، در این صورت اگر میخواهیم به تناقضات بعدی برنخوریم باید تقریبها را کم کنیم یا تغییرات عمده در آنها بدهیم.
عموم مردم تا به مشکلی در ایجاد ارتباط و رساندن مفاهیم مورد نظرشان برخورد نکنند اهمیتی نمیدهند که دارند چقدر دقیق صحبت میکنند، یا چقدر دقیق میشنوند، این وسط هم معمولاً سوء تفاهمهای زیادی اتفاق نمیافتد، گاهی هم که میافتد با توضیحات اضافه خطای ایجاد شده را برطرف میکنند ... اما عجیب است که اینجا ما یک سادهانگاری در صحبت حرف زدن عرفی داریم که طیف خاکستری از سفید تا سیاه را با فیلتر binary سفید و سیاه میسنجد و بعد خطایش هم در کاربرد خاصی بزرگ میشود و یک نفر هم گوشزد میکند که اینجا دقیق حرف نزدن ایجاد سوء تفاهم و اختلاف میان مؤمنین میشود و باز یک نفر دیگر میگوید همین است که هست، کسی معمولاً دقت نمیکند، خوب دقت نکنید و به جایش دعوا کنید، ولی عاقلانهتر است که دقت کنید و حرف همدیگر را بفهمید و بفهمیم و دعوا نکنیم. اینکه اغلب چه کسی چه کار میکند اهمیتی ندارد، شاید از هر ۱۰۰۰ بار یک بار مقایسهی بین بدحجاب و باحجاب سر یافتن میزان درجهی شرم و حیاء بینشان باشد، معمولاً دعوا سر بیحجاب و با حجاب است، یعنی دعوا سر اصل لزوم وجود پوشش باشد، یا هزار مسألهی دیگر، در اینجا اما کاربردی را با آن مواجه هستیم که این دقت را میطلبد که هم به جای بیحجاب گفته شود بدحجاب و هم به جای بیحیاء گفته شود کمحیاء.
ما بالا برویم و پایین بیاییم شما معروف را با عرف جامعه تعریف میکنید، اخلاق را هم نسبی میدانید، مگر خط تعادل و انسانیت را میشود با عرف جامعه تعریف کرد که بعد افراط و تفریط که منحرف شدن از خط تعادل است را بشود با عرف جامعه تعریف کرد؟ عرف جامعهی بتپرست اگر معروف هم بود خداوند کسی را برای اصلاح امر ایشان به سویشان نمیفرستاد، جوامعی که پیامبران برایشان فرستاده میشدند جوامعی بودند که در آنها اکثریت جامعه یا در افراط بودن و یا در تفریط، ولی شما اصرار دارید که اگر کل جامعه در افراط باشد آن افراط قابل قبول است! ان شاء الله اشکال از حقیر است که منظور شما را متوجه نمیشوم.
رتبهی خوب در دانشگاه یک معیار برای تشخیص شایسته بودن است ولی تنها معیار نیست ...
البته حقیر از وضع فعلی دفاع جانانهای نمیکنم، زمانی خودم هم اعتراض داشتم و میگفتم اگر خود رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم برای یک شغل درخواست میدادند و شخص مصاحبه کننده میفهمید که مثلاً یکی از عموهای پیامبر ابوجهل و دیگری ابولهب بوده و فلان و فلان حتماً شخص ایشان را هم مردود میکرده است. یک زمان که نمره دادن استادها در دانشگاهها را و سطح سواد و بعد معدل دانشجوها را میدیدم و یا بار علمی برخی مقالات دانشجویی را نگاه میکردم به طور قطع نظرم این بود که اصلاً نمره و معدل و تعداد مقالات و غیره نباید ملاک هیچ گزینشی باشد ... اما بعد نظرم عوض شد، وقتی هیچ معیار دیگری برای تشخیص افراد نباشد همین معیارهای نیمهحسابی را باید ملاک گزینش قرار داد، شناخت که کافی نباشد و دید که جامع نباشد چارهای از انجام برخی اشتباهات نیست، مشابه این است که در تعیین سرنوشت یک کشور به همه حق رأی یکسان داده شود با آنکه برخی اصلاً نمیتوانند برای صلاح آیندهی خودشان و خانوادهاشان و جامعهاشان تصمیمی بگیرند و بیشتر از نوک دماغشان را در زندگی نمیبینند، چنین کسی اگر رأی هموزنی با شخص بصیر عاقل و دانا و حکیم داشته باشد جنایت است در حق هر دوی ایشان، اما چه کنیم که وقتی روش بهتری نداشته باشیم همین دموکراسی و به قول روشنفکران عقل جمعی خودش یک سوراخ دعاست. اینها از سر ناچاری است ... شما معیارهای بهتری دارید معرفی کنید، تاپیک باز کنید تا رویشان بحث کنیم، شاید هم معیارهای بهتری باشند که در مباحثههایمان از هم یاد بگیریم و در کل برای اعتلای کشور هم مفید باشد،مصداق همان کرسیهای آزاد اندیشی مدّ نظر حضرت آقا میشود.
[SPOILER]بله پیروی کنید، حتماً پیروی کنید، در اصولالدین تقلید جایز نیست، نه شرعاً و نه عقلاً، ولی وقتی اصولالدین را عقلی بپذیرید دیگر عقلاً اشکال دارد که در فروعالدین بخواهیم از عقل ناقص خودمان مقابل حکم علمای این شاخه جبهه بگیریم، آن هم بدون دلیل. شما دلایل مخالفان حجاب یا مدافعان بدحجابی و حامیان شأن بالای بدحجابها را نگاه کنید، آیا دلیلی در آنها میبینید؟ اصلاً آیا واقعاً با تعقل با احکام دین مخالفت میکنند یا زیر بارشان نمیروند؟ معمولاً دلایلشان از این دست است که دوست نداریم، زندگی شخصیام است، حق مسلّم ماست، به کسی چه مربوط و چیزهایی شبیه این. جالب است که در این اعتراضها هم باز ایشان مقلد هستند و از غرب تقلید میکنند، یعنی مدام خود را با عرف جامعهی غربی و قوانین حقوق بشر غربی و غیره مقایسه میکنند، اگر هم بگوییم چرا آنها درست هستند میگویند همه میدانند که اینها درست هستند شما چطور نمیدانید، خلاصه اینکه دلیلشان همان حداکثر بودن است، عجیب است که ایشان شیعه هستند و سنی نیستند، عجیب است که مسمان هستند و مسیحی نیستند، عجیب است که در این دوره و زمانه اصلاً به خدا اعتقاد دارند، مگر اکثریت مردم خداباور یا مسلمان یا شیعه هستند که شیعه شدهاند؟ نکند در اصولالدینشان از خانواده و جامعه تقلید میکنند؟[/SPOILER]
از زمان حضرت ابراهیم علیهالسلام تقریباً لباس اعراب شکل گرفته است، یعنی حدود ۴۰۰۰ سال پیش. خیر جهالتشان همچنان پابرجاست، جهالت اولی از ایشان زدوده شد تا اینکه بعد از رحلت یا شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دوباره به جاهلیت خود بازگشتند، الآن هم دورهی جاهلیت ثانی است که جاهلیت دورهی آخرالزمان است مطابق روایات.
البته ایشان در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله متحول شده بودند، این مطلب خلاف عقل نیست اگرچه باورش شاید برای برخی که ندیدهاند سخت باشد. شما کاربر جدید هستید، اگر تاپیکها را مطالعه کنید کسانی را میبینید که ظرف یکی دو سال زندگیاشان از این رو به آن رو شده است،مثل یکی از کاربران که تا پارسال به قول خودشان ته بدحجابها بودهاند و امسال اول چادری شدند و بعد ظرف چند ماه پوشیه زدند و در همین سایت برخی از خانمهای چادری که از کودکی چادر به سر میکردهاند متعرض ایشان شدند.
دقت نکردید برادر، شارلاتانهای علمی بخاطر علمشان نیست که شارلاتان هستند، بلکه بخاطر سوء استفادهای که از ساحت علم میکنند شارلاتان هستند، اینکه نظریه را تحت عنوان اصل بیان کنند و کلامشان را با جملات تکاندهنده بیان کنند و صحبت از اصول جهانشمول کنند با اینکه تا کنون بیشتر از ماه از زمین فاصله نگرفتهاند و دانستههایشان از عالم وجود در مقابل نادانستههایشان ناچیز و قابل صرفنظر است. علوم تجربی ترکیبی هستند از علم و توهم مخلوط شده به آن، علمش ایجاد جاذبه میکند و توهمش اجازهی سوء استفاده و سوء برداشت و ... را میدهد به زبانبازان علمی. علمی که شفاف نباشد و مبهم باشد سوء استفاده گران در آن جولان خواهند داد. آن آقایی که ازشان یاد کردم هم گیرشان با موضع علم نسبت به دین نبوده است بلکه گیرشان در همین موج سواری برخی به ظاهر دانشمندان بر روی کفهای ابهام روی امواج علم بوده است.
معذرت خواهی لازم نیست برادر، داریم اختلاط میکنیم، حقیر ناراحت نمیشوم به شرط آنکه شما هم از نوشتههای حقیر ناراحت نشوید، اگر ناراحت شوید حقیر هم ناراحت میشوم ولی نه از حرفتان بلکه از اینکه شما ناراحت شدهاید.:Gol:
عزاداریهایتان قبول درگاه حق ان شاء الله
فیا لیتنا کنا معهم فنفوز معهم فوزاً عظیماً
یا علی
با سلام
حرف منم تقریبا همینه! البته درباره دین! اگه قراره یه قسمتایی از دینو جدا کرد و فقط رو همونا فشار آورد، دیگه نگیم دین بهتره!! مثلا طرف میلیارد میلیارد از بیت المال میخوره ولی بعد میاد میگه:حجاب خیلی مهمه و ما باید برای تحکیمش کار کنیم!!! همون حکایت یه بوم و دو هواست!! بعدم آمران به معروف که راه میوفته فقط رهبری و ریاست جمهوری میگن که باید مسئولینو هم از منکر باز بدارن!! خودشون که نشنیدم همچین چیزی بگن!! انگار که مال مردم خوری بهتر از بدحجابیه!!
وقتی هنوز عدالتو که پایه ی حکومت اسلام بود هنوز رعایت نمیکنن، چرا باید برن واسه طبقه دوم سوم که حجابه!؟ ایناست که باعث مخالفت میشه! وگرنه کسی که امنیت و حق برابر با همسایش که مسئول جاییه داره مشکلش چیه که به حجاب اعتراض کنه!؟
آمار دقیق ندارم ولی تجربه ثابت کرده تو کشورایی مثل ایران که قانون حجاب دارن درصد مردای هیز بیشتره!!
شما از کدوم تجربه صحبت می کنید؟!آمار دقیق و علمی بیارید.مردهای هیز توی همه جای دنیا پیدا میشن.چون توی ایران ما مسلمانیم و این مسئله برامون مهمه زیاد به چشم میاد.دوستان گفتن دبی و ترکیه من میگم برین کشورهای اروپایی رو هم ببینید.کشوری مثل آلمان که چقدر هم مدعیه!وضع چشم چرانی داخلش افتضاحه.اخیراً تحقیقی رو دیدم ک توسط چندتا از روانشناسهای غربی انجام شده بود که ثابت می کرد این مقوله چشم چرانی بین همه ی مردهای دنیا وجود داره و کم و زیاد نداره و اتفاقاً مسلمانها سهم کمتری ازش داشتن.
چند جمله وکلمه زیبا در وصف حجاب :
*************
حجاب سلاح زن است در مقابل نگاههای آلوده.
حجاب پند است، نه بند.
حجاب مصونیت است، نه محدودیت.
از گل بوته حجاب، شکوفه عفاف میروید.
امام علی(ع) میفرماید: «زکات زیبایی عفاف است».(1)
غنچه تا غنچه است، در حجاب است و هیچ کس هوس چیدن آن را نمیکند.
حجاب همانند سر شیشة عطر است که بوی خوش بانوان را حفظ میکند.
زن با حجاب مانند گوهر در صدف است.
جمال زن در جلال حجاب است.
فرهنگ برهنگی برهنگی فرهنگی است.
پینوشتها:
1. غرر الحکم، ج 4، ص 105.
جناب باء عزیز
هر چند حرف زدن با شما اصلا فایده ندارد چون ذره ایی در نگرشتان تغییر ایجاد نخواهد کرد شاید هم این تغییر نکردن بخاطر این است که حس میکنید تمامی کارها و گفتارتان برای دفاع از دین است ولو در پس این گفتار تهمت و توهینی باشد چطور دوستانی که به نام دین و دفاع از آن به دیگران توهین میکنند رفتارشان دیده نمیشود آیا این خواست خداست ولو با توهین دیدگاهتون رو به دیگران منتقل کنید
من حجاب کامل ندارم من چادر به سر نمیکنم و پوشیه هم نمیزنم به خودمم ربط داره اما حرف من اینجا این نبود که میگید حجاب کامل نداشته باشید
شمایی که اصرار دارید یه خانم بدحجاب حیا و پاکیش کمتر است آیا حرف شما توهین نیست ؟ یعنی چی که حیا و پاکی من کمتره ؟؟؟ شما اصلا میدونید من چه چیزهایی رو رعایت میکنم چه چیزی رعایت نمیکنم؟؟؟؟
اونی که میاد میگه نماز شبت هم ارزش نداره خداوکیلی خودش اصلا نماز میخونه روزه میگیره کارهای دیگه اش همه کامله که بنابر حجاب من میاد تمام کارهای من رو بی ارزش قلمداد میکنه؟
ما در این جایگاه هستیم دیگران رو بی ارزش و بی حیا بخوانیم؟
جناب باء عزیز شما چقدر مطمئن هستید من بدحجاب بی حیایم یا حیایم کمتر از یه خانم چادریه؟ اندازه گرفتید ؟ با چی سنجیدی ؟ با یک تکه پارچه؟ خداوکیلی این حرف شما توهین نیست دشنام نیست
خوبه به ما خرده گرفتید ما شاید برحق نباشیم ولی شما هم نیستید احکامی که با توهین و تهمت به دیگران تبلیغ شه هم درست نیست و برحق نیست
شعر ما توهین بود این شعر در وصف من و دیگر دختران توهین نیست بگذار تا بمیرن در عیش خودپرستی
باسلام
چگونه صحبت های جناب باء راتوهین تلقی میکنید کسی که قلبش پاک است نمیتواندبگویید من به خدااعتقاددارم وقبول دارم خوب خوب است وبد بد
اماهرروزکاری خلاف فرمان حق انجام
ازکوزه همان برون تراود که دراوست
یاحق
شما اگه به حکمی اعتقاد دارید و آن را درست میدانید و از واجبات هم میشمرید باید روش تبلیغ درست آن رو بلد باشید هر سخنی هر بیانی نشان دهنده تبلیغ خوب نیست
نظرات این پست فقط باعث تنفر از حجاب میشه خانم بدحجابی که این نظرات رو بخونه هیچ وقت به شما حق نمیده اینو مطمئن باشید
برادر عزیز samansami شما هم بهتره معنی پاک دامن رو بدونید تا متوجه بشید ما به چه کسی میگیم پاک دامن لازم هم نیست زنا کنه تا نظرمون عوض شه
بهرحال آقایون محترم هر وقت نظراتتون رو خوندم به عنوان یک خانم از حرفتون از حکمی که ازش طرفداری کردید فقط متنفر شدم باعث علاقه ام نشد باعث جذبم نشد بلکه بیشتر ازش دور شدم و این حس در من تقویت شد که راهی که دارم میرم درسته و شماها اشتباه میکنید نمیدونم مشکل واقعا از کجاست شاید هم از منه شاید از گفتار شما
دیگه هم تمایلی برای ادامه بحث ندارم نه شما منو رو متقاعد میکنید نه من میتونم در نگرشات تغییرناپذیر شما خللی وارد کنم
ولی ایمان دارم هیچ وقت نمیتونید حیا و پاک دامنی یک زن رو فقط و فقط با چادرش بسنجید باید زن باشید و زنان رو بشناسید شما مرد هستید هیچ چیزی از زنان نمیدانید پس درجه حیا و پاکیشان هم نمیتونید تشخیص بدید
باسلام مجدد
کاملا حق باشماست این روشی که برای تفهیم بکارمیبریم خلاف ان چه ازمعصومین رسیده است
به مادرامام صادق توهین کردندایشان فرمودنداگرتوراست میگویی خدامادرم راببخشدواگردروغ خداتوراببخشد
وهمیشه درمذاکراتشان اتقدرارام ودلنشین ونرم صحبت میکردندکه هرانسانی رابیدارمیکرد
اما مامتاسفانه برای تفهیم مطلبمان
ازاین منطق که یامن درست میگویم یاشمانمیفهمی من درست میگویم استفاده میکنیم
یاحق
سلام:
1- اصل ارزشی و ضد ارزشی ثابتی وجود ندارد؛ خوبی و بدی به پسند و عدم پسند فرد یا جامعه وابسته است.
2-رفتارها و کارهای اخلاقی با توجه به موقعیت ها و تغییر عناوین دگرگون میشود.
نسبیت به معنای اوّل نادرست است؛ یعنی نمی توان پذیرفت که ارزش های اخلاقی از اصولی ثابت و کلی محروم است.
اما نسبیت به معنای دوم درست و قابل قبول است. چون کارهای اخلاقی همیشه به یک منوال نیست. گاهی راست گفتن ارزش اخلاقی دارد و گاهی دروغ (دروغ مصلحت آمیز).
علت این که در جایی دروغ مصلحت آمیز روا است، و راست گفتن روا نیست، این است که :
اوّلاً: در موردی که راست گفتن موجب قتل و خرونریزی بی گناهی شود، این عمل تحت دو عنوان قرار می گیرد، یکی عنوان اوّلی که راست گفتن باشد، و دیگر عنوان ثانوی که کمک و یاری بر قتل و خونریزی فرد بی گناه است. این کار از جهت عنوان اوّلی خوب است ولی از جهت عنوان ثانوی بد است. امّا چون جهت عنوان ثانوی که مفسده دارد، قوی تر است، عقل حکم می کند که از آن اجتناب شود. در این صورت به جای راست گفتن، دروغ مصلحت آمیز بگوید تا جان بی گناهی را نجات دهد.
ثانیاً: موضوع حُسن اخلاقی، راستگویی به طور مطلق نیست، بلکه راست گفتن، فعل خارجی است و این فعل خارجی مستقیماً فعل اخلاقی نیست. راستگویی از آن جهت که مصداق یک عنوان انتزاعی و کلی مثلاً عدالت است، موضوع حُسن اخلاقی است. از این جهت که مصالح جامعه و انسان ها در گرو راست گفتن است، فعل اخلاقی و خوب است.
پس علت خوب و اخلاقی بودن راستگویی، این است که نفع و مصلحت جامعه به آن وابسته است.
حال با توجه به این علت، اگر در جایی راست گفتن به جهت موقعیتش مصلحت نداشته باشد، مثلاً دیگر مصداق عدالت نباشد، یعنی آن عنوان کلی بر این عمل صدق نکند، بلکه اگر مصلحت جامعه و جان انسان ها در دروغ گفتن باشد، عقل به شایستگی آن حکم می کند. به همین جهت گفته اند: دروغ مصلحت آمیز بِه زِ راست فتنه انگیز.(6)
با توجه به این سخن می گوییم: مفاهیمی مانند ظلم، عدل، احسان و نیکی به پدر و مادر، مفاهیم اخلاقی مطلق ا ند، ولی مفاهیمی مانند راست گفتن و دروغ گفتن چون که به صورت مستقیم مفاهیم اخلاقی نیستند، در این ها اطلاق معنا ندارد.
شهید مطهری در این باره می گوید: «عدالت یک حکم مطلق است در روح انسان که خوب است وظلم یک حکم مطلق است در روح انسان که بد است. امّا «راستی» یک حکم مطلق نیست، بلکه تابع فلسفة خودش است و گاهی «راستی» فلسفه خودش را از دست می دهد».(7)
بنابراین معنا بعضی از مفاهیم اخلاقی مانند عدل و ظلم به طور مطلق و ثابت، خوب و بد هستند و بعضی دیگر مانند راست و دروغ نسبی اند، اما نسبی بودن آن ها نه به این معنا است که در یک فرهنگ خاص و با توجه به خواسته های شخص تغییر کنند، بلکه به این معنا می باشد که اگر در قالب یکی از آن مفاهیم ثابت دریابد، همیشه خوب و بد می شوند، مثلاً راستگویی چون طبق عدالت است (عدل هر چیز را در جای خود قراردادن) خوب است، اما اگر راست گفتن به صورت یک رفتار و فعل خارجی، مصداق عدالت نباشد، بلکه تحت عنوان دیگری قرار گیرد، مثلاً ظلم باشد، یا انسان بی گناهی را به کشتن دادن باشد، این فعل خارجی بد است.
استاد مطهرى بین اخلاق و رفتار فرق قائل است و اخلاق را ثابت و رفتار را متغیر مى داند مثلاً عفاف همه وقت خوب است و تغییر نمى کند و به عنوان فعل اخلاقى پسندیده است، اما گاهى زنى مجبور مى شود به طبیب مرد رجوع کند. لمس و نگاه کردن بدن زن براى نا محرم یک فعل خلاف عفت است اما در این شرایط براى او غیر اخلاقى نیست. این رفتار و فعل است که تغییر کرده است یا مثلاً راست گویى همیشه به عنوان یک خُلق پسندیده مطرح است ولى گاهى ضرورت اقتضا مى کند به خاطر مصلحت دروغ گفته شود. در این صورت نمى گوییم دروغ گویى جاى راست گویى را گرفته، بلکه مى گوییم با این که راست گویى خُلق پسندیده اى است اما به حکم ضرورت از آن دست برداشته ایم. پس رفتار ما عوض شده است نه اخلاق. وجود پاره اى از موارد که حکم استثنا را دارد دلیل بر نسبیت اخلاق نیست. خیلى فرق است بین این که بگوییم بشر در هر عصرى یک جور باید باشد غیر از جورى که در عصر دیگر باید باشد و در هر منطقه اى یک جور باید باشد غیر از جورى که در منطقه دیگر باید باشد و این که بگوییم انسان مى تواند آن چنان شخصیت عالى داشته باشد که در همه جا یک جور باشد ولى مظاهر رفتارش در زمان ها و شرایط مختلف متفاوت باشد.(8)
اصول اخلاقی چون ریشه در فطرت و سرشت انسانی دارند و سرشت انسان ها با هم یکسان است ، پس آن اصول نیز برای همه انسان ها و در همه دوره ها یکسان بوده و عام و همگانی هستند.
به عبارت دیگر، سرشت انسان ها و آن چیزی که سعادت و کمال انسانی است ، برای همه انسان ها یکی است.
چون همه انسان ها از یک نوع سرشت و ماهیت برخوردار هستند و همان گونه که برای جسم انسان ها یک سلسله امور مفید اند و یک دسته از چیزها مضر ، برای جان انسان ها در همه زمان ها و همه دوره ها و مکان ها ، یک سلسه امور مفید و امور دیگر مضر هستند و این همان مطلق بو.دن ارزش های اخلاقی است.
نسبیت در اخلاق پبامد هایی دارد که نمی توان به آن ها ملتزم شد که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1 - با قبول نسبى بودن اخلاق نمىتوانیم یک طرح اخلاقى براى همه بشر آن هم در همه زمانها ارایه کنیم و هر طرح اخلاقى از طرف هر مکتبى اعم از اسلام وغیر اسلام عرضه شود ، باید محدود به منطقه خاص و زمان خاص و شرایط مخصوص باشد و طبعا در جاى دیگر باید چیز دیگرى به جاى آن حکومتک ند (9)
2 - علاوه بر این نسبیت در تربیت تاثیر دارد.استاد مطهری می گوید:
اگر اخلاق نسبى باشد دیگر نمىتوانیم اصول ثابت و یکنواخت براى تربیت پیشنهاد کنیم (10) .
3 - با قبول نسبیت اخلاق، دیگر اخلاق از جنبه اخلاقى بودن خارج شده و به صورت یک سلسله آداب در مى آید، نه آن امر مقدسى که واقعا فضیلت و خیر است (11) .
4- نسبیت اخلاق با جاودانگی و جهان شمول بودن دین سازگار نیست.
پی نوشت ها:
1. حجرات ( ) آیه7.
2. نحل (16) آیة 90.
3. مائده (5) آیة 100.
4. اعراف (7) آیة 157.
5. کلینی، کافی (اصول)، ج 1، ص 29.
6. اقتباس از کتاب فلسفه اخلاق، محمد تقی مصباح، ص 184 – 194.
7. استاد مطهری فلسفة اخلاق، ص 92.
8. استاد مطهری تعلیم و تربیت در اسلام، ص 151 - 160، با تلخیص.
9. تعلیم و تربیت در اسلام، ص 158.
10 . همان، ص 119.
11. فطرت: ، چاپ دوم، 1372، صص 527-530.
در این مورد تحقیق شده و هیچ مرجعی فتوا به وجوب این نداده است که زن و مرد نامحرم چسبیده کنار هم بنشینند
مطالب در پست قبل به عرض سید اگر نقدی دارید بفرمایید
باسلام
اصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودندارد
پس اینکه عده ای برای راحت ترزیستن خودبه زیست دیگری تعدی وتجاوزواززشت ترین اعمال استفاده میکنند درحالی که این عمل نزدشان پسندیده است به دلیل ارامش خود,,ردمیکنید!
یقینااصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودنداردوبسته به محیط تولدکودک شکل میگیردواین غرایزرامحیط طبیعی شکل میدهد البته این به معنی عدم سعادتمندی انان نیست!
چیزی به نام مطلق وجودنداردفکرکنم دربرخی مواردحق باسوفسطایی هاست!
یاحق
باسلام
اصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودندارد
پس اینکه عده ای برای راحت ترزیستن خودبه زیست دیگری تعدی وتجاوزواززشت ترین اعمال استفاده میکنند درحالی که این عمل نزدشان پسندیده است به دلیل ارامش خود,,ردمیکنید!
یقینااصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودنداردوبسته به محیط تولدکودک شکل میگیردواین غرایزرامحیط طبیعی شکل میدهد البته این به معنی عدم سعادتمندی انان نیست!
چیزی به نام مطلق وجودنداردفکرکنم دربرخی مواردحق باسوفسطایی هاست!
یاحق
باسلام وتشکر .
جناب احمد اخلاق مطلق است ونه نسبی . حق با علی است ونه با سوفسطایی .
دقت کنید :
نسبیت در اخلاق یعنی هیچ یک از ارزش ها، اصول و احکام اخلاقی ثابت نیستند و همه گزاره های اخلاقی به اختلاف زمان، شرایط و نظر شخصی خاص یا همه افراد یا توافق جامعه قابل تغییرند.
در مقابل مطلق بودن اخلاق به این معنا است که دست کم، برخی اصول ثابت اخلاقی وجود دارند که وابسته به تمایل فرد و یا جامعه و تغییر شرایط زمانی و مکانی نیستند.(1)
بنابراین نظریه زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت یک امر اخلاقی بوده زیرا جامعه آن روز آن را پذیرفته بود و همجنس گرایی در جوامعی که غرق این بدبختی ها هستند، از نظر آن ها اعمال اخلاقی محسوب می شود. این نظریه زاییده جهان بینی مادی است اما در اسلام که معیار اخلاقی از سوی خدا تعیین می گردد، ارزش های اخلاقی ثابت و غیر متغیر است.
استاد مطهری بین اخلاق و رفتار فرق قائل است و اخلاق را ثابت و رفتار را متغیر می داند مثلاً عفاف همه وقت خوب است و تغییر نمی کند و به عنوان فعل اخلاقی پسندیده است، اما گاهی زنی مجبور می شود به طبیب مرد رجوع کند. لمس و نگاه کردن بدن زن برای نا محرم یک کار خلاف عفت است اما در این شرایط برای او غیر اخلاقی نیست. این رفتار و فعل است که تغییر کرده است یا مثلاً راست گویی همیشه به عنوان یک خُلق پسندیده مطرح است ولی گاهی ضرورت اقتضا می کند به خاطر مصلحت دروغ گفته شود. در این صورت نمی گوییم دروغ گویی جای راست گویی را گرفته، بلکه می گوییم با این که راست گویی خُلق پسندیده ای است اما به حکم ضرورت از آن دست برداشته ایم. پس رفتار ما عوض شده است نه اخلاق.
وجود پاره ای از موارد که حکم استثنا را دارد دلیل بر نسبیت اخلاق نیست. خیلی فرق است بین این که بگوییم بشر در هر عصری یک جور باید باشد غیر از گونه ای که در عصر دیگر باید باشد و در هر منطقه ای یک جور باید باشد غیر از جوری که در منطقه دیگر باید باشد و این که بگوییم انسان می تواند چنان شخصیت عالی داشته باشد که در همه جا یک جور باشد ولی نمودهای رفتارش در زمان ها و شرایط مختلف متفاوت باشد.(2)
پی نوشت ها:
1. مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، ص 171.
2.تعلیم و تربیت در اسلام، ص 151 - 160، با تلخیص.
باسلام وتشکر .
جناب احمد اخلاق مطلق است ونه نسبی . حق با علی است ونه با سوفسطایی .
دقت کنید :
نسبیت در اخلاق یعنی هیچ یک از ارزش ها، اصول و احکام اخلاقی ثابت نیستند و همه گزاره های اخلاقی به اختلاف زمان، شرایط و نظر شخصی خاص یا همه افراد یا توافق جامعه قابل تغییرند.
در مقابل مطلق بودن اخلاق به این معنا است که دست کم، برخی اصول ثابت اخلاقی وجود دارند که وابسته به تمایل فرد و یا جامعه و تغییر شرایط زمانی و مکانی نیستند.(1)
بنابراین نظریه زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت یک امر اخلاقی بوده زیرا جامعه آن روز آن را پذیرفته بود و همجنس گرایی در جوامعی که غرق این بدبختی ها هستند، از نظر آن ها اعمال اخلاقی محسوب می شود. این نظریه زاییده جهان بینی مادی است اما در اسلام که معیار اخلاقی از سوی خدا تعیین می گردد، ارزش های اخلاقی ثابت و غیر متغیر است.
استاد مطهری بین اخلاق و رفتار فرق قائل است و اخلاق را ثابت و رفتار را متغیر می داند مثلاً عفاف همه وقت خوب است و تغییر نمی کند و به عنوان فعل اخلاقی پسندیده است، اما گاهی زنی مجبور می شود به طبیب مرد رجوع کند. لمس و نگاه کردن بدن زن برای نا محرم یک کار خلاف عفت است اما در این شرایط برای او غیر اخلاقی نیست. این رفتار و فعل است که تغییر کرده است یا مثلاً راست گویی همیشه به عنوان یک خُلق پسندیده مطرح است ولی گاهی ضرورت اقتضا می کند به خاطر مصلحت دروغ گفته شود. در این صورت نمی گوییم دروغ گویی جای راست گویی را گرفته، بلکه می گوییم با این که راست گویی خُلق پسندیده ای است اما به حکم ضرورت از آن دست برداشته ایم. پس رفتار ما عوض شده است نه اخلاق.
وجود پاره ای از موارد که حکم استثنا را دارد دلیل بر نسبیت اخلاق نیست. خیلی فرق است بین این که بگوییم بشر در هر عصری یک جور باید باشد غیر از گونه ای که در عصر دیگر باید باشد و در هر منطقه ای یک جور باید باشد غیر از جوری که در منطقه دیگر باید باشد و این که بگوییم انسان می تواند چنان شخصیت عالی داشته باشد که در همه جا یک جور باشد ولی نمودهای رفتارش در زمان ها و شرایط مختلف متفاوت باشد.(2)
پی نوشت ها:
1. مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، ص 171.
2.تعلیم و تربیت در اسلام، ص 151 - 160، با تلخیص.
باسلام
حقیرهم این مطلب راردنمیکنم امااخلاق ثابتی وجودنداره وپیوسته ان رفتارمتغیرمیشودنه رفتارتغیرکندامااخلاق ثابت باشد این تناقض است ومثال شمابرای دروغ مصلحتی و...ازاقلیت هاواستثناهاست
چراکه همواره این اخلاق است که براثرشرایط محیطی شکل گرفته وپیروان رفتارمتغیرراشکل میدهداین مطلب بدیهی ومنطقیست
یاحق
جناب باء عزیز
نقل قول های مختلفی زدید وقت نشد روی تک تک صحبت های شما جواب بنویسم جوابم رو کلی می نویسم
شما گفتید حجب و حیا یک زن مسلمان چادری حجاب کامل از خانمی بدحجاب بیشتر است در نوع پوشش درسته؟
ولی من گفتم این نوع نتیجه گیری درست نیست حالا توضیح میدم که متوجه منظورم بشید
شما زنان ایلات و عشایر رو دیدید؟ نوع پوششون رو دیدید؟ مسلمان هستند در این شکی نیست ولی روسری رو به نوحی میبندند که موهاشون بیرونه و این در فرهنگ اونا جا افتاده. و نشان بی حیایی و کاهش حیا در ظاهر و پوشش نیست شما نمیتونید الان بین یک خانم ایلاتی با یک خانم چادری شهری مقایسه انجام بدید و میزان حیای پوشش آنان رو بسنجید هر کدام از این افراد در منطقه و محل سکونت خود دارای حیای پوششی کامل هستند .
برخی دختران کرد در محیط خانه و خانواده با شلوار گشاد و بلوزی تقریباً بلند حتی جلوی نامحرمان حاضر میشوند در منطقه اونا در فرهنگ کردنشین آنها چنین پوششی نشانه حیای ظاهری و پوشش کامل یک دختر است حالا باز شما یک دختر تهرانی مذهبی رو در نظر بگیرید نحوه پوشش ایشان در خانه در مقابل نامحرم خیلی فرق داره با یک دختر کردی. باز میشه یک ترازو دست بگیریم و بسنجیم؟ واقعا چنین سنجشی درسته؟؟ بگیم دختر حیات کمتره از یک دختر چادریه؟؟؟؟؟؟ اصلا این حرف شما برای اونا پذیرفته نیست. آنان همون اندازه حیا رو در پوششان رعایت میکنند چه شما قبول داشته باشید چه نداشته باشید.
نشد دیگر، درست نیست یک نفر چیزی بگوید شما هم اعمال او را ببرید زیر سؤال، کاری اگر بد است از همه بد است، همانطور که شما دوست دارید اعمالتان ندانسته مورد قضاوت قرار نگیرد بقیهی افراد هم کموبیش چنین نظری ممکن است داشته باشند، ان شاء الله که آن شخص نمازشان را بخوانند و روزه هم بگیرند
چرا نشه جناب باء؟
ایشان میتونند فقط به دلیل دیده شدن موی سر یک دختر بدحجاب کلیه کارهای اون رو رد کنند؟ ایشان حق دارند بگند تو که موی سرت دیده میشه نماز شبت هم ارزش نداره؟ این منطق ایشون رو می پذیرید؟ وقتی من قراره امر به معروف و نهی از منکر کنم خوبه خودم یه نگاه به اعمالم بندازم ببینم اون چیزی که دارم ازش دفاع میکنم چقدر خودم پای بندش هستم. منی که ممکنه در خیلی از اعتقاداتم بلنگم این حق رو ندارم اعمال دیگران رو بسنجم و مهر باطل بودن بر آن بزنم.
باسلام
چگونه صحبت های جناب باء راتوهین تلقی میکنید کسی که قلبش پاک است نمیتواندبگویید من به خدااعتقاددارم وقبول دارم خوب خوب است وبد بد
اماهرروزکاری خلاف فرمان حق انجام ازکوزه همان برون تراود که دراوست
یاحق
شما همه پست ها رو نخوندید منظور بنده صرفاً جناب باء نبوده البته من این پست رو در جواب نقل قول جناب باء نوشتم و ایشان هم پاسخ دادند
اما در مورد شعری که نوشتید نمیدانم مخاطب شعرتون من هستم یا نه؟؟
اگر منظور بنده است بنده همونی که تو انجمن دارم نشون میدم هستم ببخشید دیگه همچنین آدمی هستم
به عنوان اخرین پستم در این تاپیک خواستم به دوستان بگم بنده به هیچ وجه مخالف حجاب نیستم حداقل چون در ادیان دیگر هم وجود داشته نمیشود منکر حجاب شد امیدوارم کسی از حرفهای من و شبنم برداشت نکند که بی حجابی و بدحجابی پسندیده است
بعضی ها وقتا میبینیم دختر محجبه ای حجابش رو کنار میگذارد یه دفعه به سمت تمام کارهایی که قبلا گناه میپنداشت کشیده میشود بعد میگیم به خاطر این بود حجابش را کنار گذاشت بی حیا شده است اگر چنین فرضیه ای درست باشه باید زنان خارجی نیز چنین باشند در حالی که نیستند به نظر بنده اشخاص مذهبی به شدت خود را محدود میکنند بعد از مدتی یه دفعه از همه چی زده میشن اگر افراد نحوه صحیح برخورد با نامحرم، آرایش در حد متعادل، پوشش های متنوع و رنگارنگ ، جشن و شادی و ..... همه رو با هم ولی با تعادل داشته باشند چنین نمیشود که یا کلا از مذهب زده شود و غرق فساد شود یا انقدر خودش را محدود کند زیبایی های زندگی را نبیند و از هیچ نعمتی استفاده نکند.
همانطور که جناب باء گفتند فقط به خاطر اینکه حرفام باعث گمراهی کسی نشود میگویم با حجاب مخالف نیستم فقط به حرفهایی که در مورد بدحجاب ها زده میشود اعتراض کردم وقتی که یه دختر محجبه چنین حرفهایی را میبیند ناراحت میشود مطمئنا در بدحجاب ها هم تاثیر بدی دارد و اینکه اقایان به جای احکام خویش همیشه در مورد حجاب و کلا احکام زنان صحبت میکنند در مورد زنان قضاوت میکنند و تصور میکنند که رعایت کردن این احکام به سادگی گفتنشه باید دختر بود تا ..
در پایان اگر از حرفهای ما دلخور شده اید به بزرگی خودتان ببخشید خداحافظ :Gol:
باسلام وتشکر از همه کاربران که در این تاپیک مشارکت نمودند .
گرچه با توجه به مطالب دیروز دیگر نباید برگشتی در این بحث رخ می داد ولی در عین حال بحث دوباره پیش آمد خواستم این نکته نیز تقدیم تان شود :
همان طور که در مراحل مختلف تحصیل از مرحله ابتدایی ودبستان تا تحصیلات عالی ودانشگاه شرط رفتن به مقطع بالا تر وکلاس بعدی پاس نمودن وآوردند نمره قبولی همه دروس است
وکسی نمی تواند تنها با قبول شدن در مثلا کتاب ریاضی و فزیک توقع رفتن به کلاس بالاتر را داشته باشد ویا مدعی قبولی شود .
ویا مدرک دریافت نماید .
در امور دینی که در واقع کلاس آموزشی تربیتی است نیز این روند وفرایند وجود دارد لذا اگر کسی همه تکالیف خود را لا اقل در حد نمره قبولی وادا ء تکلیف مواظب باشد ولی نسبت به حجاب که از ضروریات دین است بی توجه باشید ونمره قبولی نداشته باشد این فرد را نباید قبول شده تلقی نمود .
چه این که سایر تکالیف نیز چنین است مثلا کسی همه امورش خوب است ولی روزه ویا نماز نمره قبولی ندارد او نیز مردود محسوب می شود نه قبول شده باید در کلاس تجدید ی شرکت نماید و جبران کند وگرنه دچار کیفر عمل خود را خواهد دید .
نکته مهم تر این که قران کریم این خصیصه را که کسی نسبت به برخی احکام باور وعمل داشته ونسبت به برخی دیگر بی اعتنا ویا منکر باشد به شدت نکوهش نموده و کسانی را که که می گویند: "نومن ببعض و نکفر ببعض؛ (1) ما به برخی از احکام الهی ایمان و باور داریم و به بعض دیگر باور نداریم"، نگاهشان را کفرآمبز تلقی نموده و آن ها را که از روی عمد و عناد به چنین تبیعضی در پذیریش عقاید قائل اند، کافر حقیقی خوانده و فرموده: "اولئک کافرون حقا؛ (2) آن ها کافر حقیقی اند". اما این که چرا برخی از آدمیان به چنین نگریش تبعیض آمبزی نسبت به عقاید دچار می گردند، باید گفت: این کار در واقع یک روحیه شیطانی است؛ زیرا اولین کسی که به این روش دست زد، ابلیس است؛ چون او به خدا باور داشت و سال های طولانی او را عبادت نمود؛ ولی در مسئله سجده به آدم، از فرمان خداوند سر باز زده و مدعی برتری خود بر آدم شد. در حالی که مأمور به سجده بود، ولی شیطان با خوی ناپسند خود بزرگ بینی این فرمان حق را نپذیر فت؛ در حالی که بسیاری دیگر از فرامین الهی را قبول نموده بود. از این می توان نتیجه گرفت که این خوی که کسی در حین ایمان به خدا، از روی عمد و لجاجت و عناد، از پذیرش برخی دیگر از احکام الهی تمرد نماید، در واقع برخاسته از خوی شیطانی است؛ چه این که انگیزه های دیگر نیز ممکن است در این مسئله نقش داشته باشد؛ به عنوان نمونه، جریان عاشورا که این ایام مربط به آن است، کوفیان با این که به برخی از احکام اسلام مانند نماز پایبند بودند وحتی در در روز عاشورا آن را ترک نکردند، ولی از پذیرش ولایت امام حسین برای حفظ موقعیت اجتماعی و به دست آوردن پول و جایزه و مانند آن، خودداری نمودند.
وقتی حضرت سید الشهدا(ع) از بی وفایی بعضی از مردم خبردار شد، با عبارتی زیبا مردم را این گونه توصیف کرده است: «الناس عبید المال، والدین لعق علی ألسنتهم، یحوطونه ما درّت به معایشهم؛ فإذا محّصوا بالبلاء قلّ الدیّانون؛ (3) مردم بنده مال اند و دین، لقلقه زبان آن ها است. تا وقتی که دین سبب رونق زندگی آنان است، گرد آن را میگیرند؛ اما وقتی با بلا مورد آزمایش قرار میگیرند، دینداران کم میشوند».
این سخن امام، به شیعیان اختصاص ندارد؛ بلکه بیانگر یک اصل کلی است که در عصر و مکانی ممکن است رخ دهد.
چه بسا تقلید بی جا و کورکورانه سبب می شود که انسان از پذیرش برخی از حقایق تمرد کند؛ چنان که خداوند مشرکان را که کورکورانه تقلید می کردند، مورد خطاب قرار داد و فرمود: «و اذا قیل لهم اتّبعوا ما انزل اللّه قالوا بل نتّبع ما الفینا علیه آباءنا او لو کان اباؤهم لا یعقلون شیئاً و لا یهتدون؛ (4) هنگامی که به آن ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید. می گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم. آیا نه این است که پدران آن ها چیزی نمی فهمند و هدایت نمی یابند؟»
اگرچه این آیات تقلید کورکورانه مشرکان را سرزنش مینماید، اما میتوان برداشت کرد که این آیه در واقع در صدد این است که این تفکر جاهلانه را مورد نقد قرار دهد که نباید به دلیل پیروی از یک سنت جاهلانه، از پذیرش برخی حقایق سر باز زد.
پی نوشت ها:
1. نساء (4)، آیه 150.
2. نساء (4)، آیه 150.
3. اربیلی، کشف الغمه، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 2، ص 244.
4. آل عمران (3)، آیه 191.
باسلام
اصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودندارد
پس اینکه عده ای برای راحت ترزیستن خودبه زیست دیگری تعدی وتجاوزواززشت ترین اعمال استفاده میکنند درحالی که این عمل نزدشان پسندیده است به دلیل ارامش خود,,ردمیکنید!
یقینااصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودنداردوبسته به محیط تولدکودک شکل میگیردواین غرایزرامحیط طبیعی شکل میدهد البته این به معنی عدم سعادتمندی انان نیست!
چیزی به نام مطلق وجودنداردفکرکنم دربرخی مواردحق باسوفسطایی هاست!
چراکه همواره این اخلاق است که براثرشرایط محیطی شکل گرفته وپیروان رفتارمتغیرراشکل میدهداین مطلب بدیهی ومنطقیست
شما گفتید حجب و حیا یک زن مسلمان چادری حجاب کامل از خانمی بدحجاب بیشتر است در نوع پوشش درسته؟
ولی من گفتم این نوع نتیجه گیری درست نیست حالا توضیح میدم که متوجه منظورم بشید
شما زنان ایلات و عشایر رو دیدید؟ نوع پوششون رو دیدید؟ مسلمان هستند در این شکی نیست ولی روسری رو به نوحی میبندند که موهاشون بیرونه و این در فرهنگ اونا جا افتاده. و نشان بی حیایی و کاهش حیا در ظاهر و پوشش نیست شما نمیتونید الان بین یک خانم ایلاتی با یک خانم چادری شهری مقایسه انجام بدید و میزان حیای پوشش آنان رو بسنجید هر کدام از این افراد در منطقه و محل سکونت خود دارای حیای پوششی کامل هستند .
برخی دختران کرد در محیط خانه و خانواده با شلوار گشاد و بلوزی تقریباً بلند حتی جلوی نامحرمان حاضر میشوند در منطقه اونا در فرهنگ کردنشین آنها چنین پوششی نشانه حیای ظاهری و پوشش کامل یک دختر است حالا باز شما یک دختر تهرانی مذهبی رو در نظر بگیرید نحوه پوشش ایشان در خانه در مقابل نامحرم خیلی فرق داره با یک دختر کردی. باز میشه یک ترازو دست بگیریم و بسنجیم؟ واقعا چنین سنجشی درسته؟؟ بگیم دختر حیات کمتره از یک دختر چادریه؟؟؟؟؟؟ اصلا این حرف شما برای اونا پذیرفته نیست. آنان همون اندازه حیا رو در پوششان رعایت میکنند چه شما قبول داشته باشید چه نداشته باشید.
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، أحسن الله لکم و لنا العزاء فی مصیبة مولانا المظلوم علیهالسلام ... الذی قتلوه عطشاناً
حرف شما دو بزرگوار در این یک زمینه لااقل یکی است، جناب احمد معتقدند که اصول اخلاقی وابسته به شرایط و محیط و فرهنگ و پارامترهای دیگری میباشد و سرکار شبنم هم معتقدند که حیاء چنین است، و از آنجا که حیاء بخشی از ادب است پس حرفتان یکی است. اما اینکه جناب ملاصدرا و استاد صادق حرفشان با شما مخالف است را میشود توضیحی داد که ان شاء الله برای شما هم قابل قبول باشد. به نظر ناقص حقیر آن چیزی که مانع شماست از پذیرش حرف جناب صادق و ملاصدرا این است که «الأعمال بالنیات»، یعنی کسی که فکر میکند کارش درست است و آن کار را انجام میدهد نمیشود گفت آدم بدی هست یا زیاد خوب نیست و از این دست صحبتها، این حقیقت را مطمئن باشید که استاد بزرگوار و جناب ملاصدرا هم به آن واقف هستند، در واقع حدیث امام رضا علیهالسلام است، هیچ کدام از ما جرئت مخالفت با آن را نداریم.
بله یک دختر ایلاتی که فکر میکند حجاب آنقدر است که سرکار شبنم فرمودند، یعنی موها از آن بیرون است، اگر آن حجاب را داشته باشد و به او گفته شود که این حجاب خیلی کم است ممکن است بهش بربخورد،در واقع او نهایت حجابی که برایش تعریف شده است و به او اطلاع رسانی شده است را دارد و سخت است که بخواهیم به چنین کسی بگوییم حیائش ولو از بعد پوشش کمتر از خانمی است که موهایش را در تهران میپوشاند.
اما بگذارید حقیر از قول شما یک سؤال از جناب صادق و جناب ملاصدرا و خودم بپرسم ... یک نفر در اروپا و در شرایط اسلام ستیز به دنیا آمد و بزرگ شد و اسلام ستیزی به عنوان یک ارزش به او یاد داده شد و در وجودش نهادینه شد، یک نفر در خانوادهی وهابی به دنیا آمد و از ابتدا شیعهکشی برای او ارزش معرفی شد (اگر درست خاطرم باشد در تاریخ یکی از علمای شیعه داریم که اصلاً به دنیا آمدنش سر نذر پدر و مادر سلفیاش بود که نذر کردند اگر خدا به ایشان فرزندی بدهد تربیتش کنند که شیعیانی که به زیارت کربلا میروند را بکشند، تا اینکه پسری به ایشان داده میشود و او هم برای شیعهکشی تربیت میشود و خودش هم به این کار تمایل داشته است، اما بعد یک بار که در کمین برای کشتن زائران بوده است خوابی میبیند که در جهنم است ولی آتش او را نمیسوزاند و در خواب حقایقی به او گفته میشود که از این رو به آن رو میشود)، آیا اگر او هرگز نفهمد که آن موضعی که نسبت به اسلام یا شیعه دارد غلط است برای اعتقاداتی که دارد بازخواست خواهد شد؟ اگر بله عدالت خدا چه میشود؟ اگر نمیشود آیا اینکه مثلاً یک وهابی برای اعتقاداتی که فکر میکند خدایی است شیعه بکشد برایش ثواب خواهند نوشت؟ مگر جز این است که الأعمال بالنیات؟ اگر بله پس چرا اگر یک وهابی برای خداوند شیعیان را بکشد مستوجب بهشت نمیشود؟ اگر هم بشود که در این صورت خود شما هم قبول دارید که اخلاق نسبی است زیرا واضح است که از فرهنگ و زمان و سیاست و خانواده و غیره اثر میپذیرد! اگر اینطور باشد دیگر میتوان اخلاق بهتر را در هر زمانی با اکثریت جهانی قائلان به آن برشمرد چون راه دیگری برای راستیآزمایی اینکه چه کاری در زمان حاضر اخلاقی است و چه کاری نیست نخواهد بود، در ناچاری هم بهترین ملاک عقل جمعی است ...
اما پاسخ به این سؤالات چیست؟ در واقع مطلق بودن اخلاق را چطور باید با «الأعمال بالنیات» و عدالت خداوند جمع زد؟ پاسخ ساده است، خداوند خودش در قرآن فرموده است که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ». اخلاق مطلق است، خوبها و بدها توسط خداوند تعریف شدهاند،برخی از اعمال توقیفی هستند و برخی شکلشان شناور است و با زمان و موقعیت شکل به خود میگیرند ولی ارزشهای اخلاقی به صورت مطلق برای نمود یافتن انسانیت در انسان و بالاتر از آن برای آینهی خدا شدن انسان معرفی شده است، اگر خداوند واحد است و انسانیت انسان یک چیز است پس اخلاق هم نمیتواند بیش از یکی باشد، اخلاق بالضرورَة مطلق و یکتا خواهد بود. با این حال که اخلاق مطلق است اما انتظاری که از بندگان در این دو روزهی دنیا میرود به استعداد آنها هم برمیگردد. اگر کل اخلاق در یک زمینهی خاص مانند داشتن حجاب واجب را A بگیریم، اگر به راستی برای کسی به اندازه a و نه بیشتر از آن حجاب تبیین شده باشد و در توانش هم بیش از آن نباشد (البته اینکه ما با کمی سختی بگوییم عسر و حرج دارد و در توانمان نیست این درست نیست و توجیه است) انتظاری که از او میرود به اندازهی همان a است ولی این به آن معنی نیست که او متکامل تا حدّ A باشد، وسعت وجودیاش بیش از a نبوده است و انتظار بیشتر هم از او نمیرود، با پیدا بودن موهای آن دختر ایلاتی شاید اگر آن دختر خبر از احکام اسلام نداشته باشد گناهی نوشته نشود، ولی حیاء به لحاظ پوشش برای انسان توسط حریمی که برای خودش قائل شده است اندازهگیری میشود و نسبی نیست، اخلاق مطلق است ولی نیت افراد در ایجاد تکلیف برای اشخاص مؤثر است. ما هرگز پتانسیل اینکه مثل حضرات معصومین علیهمالسلام بشویم را نداریم ولی کافی است که به اندازهی خودمان در این راه قدم برداریم، این کلامی است که مولا امیرمؤنان علیهآلسلام فرمودند، ایشان گفتند بدانید که شما هرگز مانند من نمیتوانید زهد پیشه کنید لیکن در این کار یاریم کنید. آن وقت از آنجا که خداوند جبار است (یعنی جبرانکننده) و هر حسنهای را چند برابر پاداش میدهد امید است که در قیامت شخصی که به اندازهی توان و استعداد و امکاناتش مطابق دین خداوند تسلیم شده است را با کسانی جمع کنند که پتانسیل و استعداد و توان خیلی بیشتر هم داشتهاند و با آن توان بیشتر دینداری کردهاند. با این حساب خانم بدحجابی که در ایران زندگی کند با خانم بیحجابی که در کره زندگی میکند قابل قیاس نیستند، این یکی از ۹۰ به اندازهی ۴۰ نمره کسب حیاء کرده است و آن دیگری از ۴۵ به اندازهی ۴۰ نمره کسب حیاء کرده است، این دو یکی نیستند، و البته در این بین حیاء برای هر دو روی محور یکسانی است و نباید ۹۰ را به ۴۵ تبدیل کرد و در واقع اینجا تنها یک تغییر مقیاس نیست که انجام شده است، تغییر مقیاس میتواند باشد اما از باب تکلیفشناسی نه از باب کمالشناسی.
امیدوارم مطلب روشن باشد، اما اگر نیست بفرمایید تا اساتید پاسخ حقیر را تصحیح و کاملتر کنند.
ایشان میتونند فقط به دلیل دیده شدن موی سر یک دختر بدحجاب کلیه کارهای اون رو رد کنند؟ ایشان حق دارند بگند تو که موی سرت دیده میشه نماز شبت هم ارزش نداره؟ این منطق ایشون رو می پذیرید؟ وقتی من قراره امر به معروف و نهی از منکر کنم خوبه خودم یه نگاه به اعمالم بندازم ببینم اون چیزی که دارم ازش دفاع میکنم چقدر خودم پای بندش هستم. منی که ممکنه در خیلی از اعتقاداتم بلنگم این حق رو ندارم اعمال دیگران رو بسنجم و مهر باطل بودن بر آن بزنم.
خوب این یعنی باورش برای ایشان سخت است که کسی در روز جلوی خداوند بایستد و در شب با خداوند راز و نیاز کند! البته پیش فرض ایشان این است که صحبت از خانمهایی است که خبر از حکم حجاب و گناه بودن نشان داده زینتهای خود به نامحرم را بدانند و اگر نمیدانند در این جهل خود مقصر باشند. نفرمایید که هر کسی حجاب ندارد لابد نمیداند که حجاب واجب است چون این فرمایش درست نخواهد بود، در واقع انسان موجود عجیبی است که میتواند با استانداردهای چند گانه به مسائل بپردازد. مثلاً در روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در آداب همسرداری نقل شده است که خطاب به مردان فرمودند اینطور نباشید که همسرتان را در روز بزنید و در شب بخواهید با او همآغوش گردید، یعنی در روز که خواستید او را بزنید به یاد آورید که این زن همان کسی است که شب به آغوشش پناه میبرید، یعنی وجودتان و نسبتتان با همسرتان در روز و در شب متفاوت نباشد. مثال دیگرش کارتونی از والتدیسنی است که در آن آموزش قوانین رانندگی به بچهها میدهد و در آن گوفی نقش یک انسان دو شخصیته است که وقتی در نقش انسان پیادهرو باشد اسمش میشود Mr Walker و وقتی در نقش راننده پشت فرمان قرار میگیرد اسمش میشود Mr Wheeler، اولی موجودی آرام که از آزار ماشینسوارها مدام در رنج و عذاب است و دومی موجودی عصبی است که ۳۰ ثانیه ایستادن پشت چراغ قرمز را هم نمیتواند تحمل کند. بله انسان میتواند بداند یک کاری بد است ولی باز در انجام آن همت بگمارد. خیلی فاکتورها هستند که در این رفتار انسان میتوانند تآثیر بگذارند، از حرف مردم گرفته تا مسائل دیگر .... به بیان بسیاری از کاربران خانمی که در ایران زندگی میکند واجب بودن حجاب را میداند ... اگرچه باز مورد به مورد باید جداگانه بررسی شود و شاید استثنائاتی باشند که واقعاً باید ایشان را بیخبر دانست ... شاید هم اکثرشان آنطور باشند حقیر اطلاعی ندارم.
(اگر درست خاطرم باشد در تاریخ یکی از علمای شیعه داریم که اصلاً به دنیا آمدنش سر نذر پدر و مادر سلفیاش بود که نذر کردند اگر خدا به ایشان فرزندی بدهد تربیتش کنند که شیعیانی که به زیارت کربلا میروند را بکشند، تا اینکه پسری به ایشان داده میشود و او هم برای شیعهکشی تربیت میشود و خودش هم به این کار تمایل داشته است، اما بعد یک بار که در کمین برای کشتن زائران بوده است خوابی میبیند که در جهنم است ولی آتش او را نمیسوزاند و در خواب حقایقی به او گفته میشود که از این رو به آن رو میشود)،
سلام ودرود خدا بر شما گرامی .
عجالتا مطلب فوق را
را دقیقا در جلد 6 الغدیر وکتاب مجالس المومنین قاضی نور الله ششتری ملاحظه بفرماید بسیار جالب وخواندنی است . .
بارک الله
بابا این حافظ بد بخت کی رندی رو به بی حجابی تشبیه کرده که شما می کنید
آیا به نظر شما بی حجابان همان رندان هستند .عجبا که روح حافظ بیچاره رو هم اذیت می کنید.
حالا این فرموده امام خمینی رو هم ببینید
در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مدرسه و مسجد بیزار شدم
این شعر ما فوق عاشقانه امام رو هم به بی حجابی و بی حجابان ربط می دهید؟
واقعا متحیرم که شخصی بی حجاب باشد و خود را رند معرفی کند.
این شعر حافظ برای کسانی هست که به عالم شهود رسیده بودند و در مقابل زاهدان که به این مرتبه نرسیده بودند کاری غیر قابل تصور بود و زاهدان چون از این مرحله بیسواد بودند عیب می گرفتند و عرفا رو تکفیر می کردند.
حالا شما با این توضیح بنده این حافظ بی چاره،رند،عارف رو با بی حجابان مقایسه می کنید.
واقعا وا عجبا.
در طول تاریخ هستی عده ای بودند که ارزش آفرینی کردند ، عده ای هم بودند که برای حفظ ارزش ها جان فشانی کردند ، عده ای پاسدار ارزش ها بودند ، عده ای هم بودند که ارزش ها را وسیله معیشت خود ساختند ، عده ای دانسته و ندانسته خیانت کردند ، عده ای با شادی دشمنان ، شاد میشدند .
آیا حجاب جزء ارزشهای ما هست یا نیست؟ ما امروز جزء کدام دسته هستیم ؟
بد نیست کمی روی خودمان مرور کنیم و خودمان را بشناسیم ، دشمن خود را بشناسیم . خودمان را در گذشته ها تصور کنیم ، که اگر ما بودیم چه میکردیم .
تاسوعا و عاشورای حسینی نزدیک است ، اگر آن زمان ما بودیم چه میکردیم ؟ قطعاً همه ما میگوئیم در راه امام حسین (ع) فدا میشدیم ، اما اگر باطن خود را به درستی بشناسیم و اعمال خودمان را در حال حاضر ارزیابی کنیم ، شاید خودمان را در دسته های دیگری ببینیم ، ( کوفیان بی وفا / بی طرف ها و جاندوستان و دنیا دوستان/ توابین و نادمان/ حبیب بن مظاهر ، حر و همه کسانی که به یاری امام شتافتند / در صفوف سپاه عمر سعد و .... )
همه زمین کربلا و همه روزها عاشوراست
همیشه تاریخ به شکل های گوناگونی در حال تکرار شدن است ، بیائید اگر خودمان را جزء فدائیان امام نمی بینیم ، کمی فکر کنیم و تا فرصت باقی است ، مسیر خودمان را تغییر دهیم و قدم در راهی بگذاریم که پیشوای معصوم ما حسین بن علی (ع) در آن راه ، از هر چه که داشت چشم پوشید .
شما از کدوم تجربه صحبت می کنید؟!آمار دقیق و علمی بیارید.مردهای هیز توی همه جای دنیا پیدا میشن.چون توی ایران ما مسلمانیم و این مسئله برامون مهمه زیاد به چشم میاد.دوستان گفتن دبی و ترکیه من میگم برین کشورهای اروپایی رو هم ببینید.کشوری مثل آلمان که چقدر هم مدعیه!وضع چشم چرانی داخلش افتضاحه.اخیراً تحقیقی رو دیدم ک توسط چندتا از روانشناسهای غربی انجام شده بود که ثابت می کرد این مقوله چشم چرانی بین همه ی مردهای دنیا وجود داره و کم و زیاد نداره و اتفاقاً مسلمانها سهم کمتری ازش داشتن.
صحت بعضی تحقیقات (که معمولا از سمت مسلمونا یا دوستدارانشونه) به همون اندازه صحت اینه که 365بار تو قران از واژه یوم استفاده شده!! اونا اول میگن اینجوریه و بعد واسه اثباتش دست به تحقیق میزنن و اگه با هدفشون نخوند کمی دستکاریش میکنن تا بخونه!!
وقتی یه تحقیق قابل قبوله که محققش به هیچ جایی وصل نباشه! و من تا حالا غیر مسلمونی ندیدم که از مسلمونا طرفداری کنه!!(1نفر از هر میلیون شاید باشه!) الان تحقیقات اینجوری یا دست خود مسلموناست یا دشمناشون که در نتیجه نمیشه به نتیجه هیچ کدوم کامل استناد کرد!
موضوع حافظ تمام شد و رفت حالا نمیدونم چرا بعضی ها هی کشش میدن
خیلی ها از شعرهای حافظ استفاده میکنند اصلا بنده اشتباه کردم از شعر ایشان استفاده کردم دفعه بعد از سروده های خودم استفاده میکنم تا مدیون کسی نشم یادم رفته بود از جناب حافظ هم عذرخواهی کنم تا نیان بگن حافظ بیچاره حافظ بدبخت
اقا اصلا شما عارف و زاهد ما گناهکار و خودپسند ولمون کنید دیگه
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
هدف از حجاب هدف از حجاب و پوشش حفظ حرمت، عفت و وقار زن مسلمان و نگهداری او از آزار و اذیت آزمندان بیماردل است چنان که خداوند در قرآن کریم، سوره احزاب میفرماید: یا اَیُّها النَّبی قُلْ لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِسأِ المُؤمِنینَ یُدْنین عَلَیْهِنَّ مِن جَلابیبِهنَّ ذلکَ أدنی أنْ یُعرَفْنَ فَلایُؤَذیْنَ" «ای پیامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر بپوشند که این کار برای آن است که (به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند.» و در آیه دیگر هدف از پوشش را پرهیز از تبرج و جلوهگری خانمها معرفی فرموده است، زیرا خودآرایی و جلوهگری زنان موجب فساد و تباهی جامعه میشود. "وَ لاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَِّْ الأولی" «مانند دوران جاهلیت پیشین خودآرایی و آرایش نکنید.» همچنین درباره همسران پیامبر(ص) دستور داده است که هرگاه از همسران پیامبر متاعی را درخواست میکنید از پس پرده طلب نمایید زیرا حجاب برای آن است که دلهای شما و آنان پاکیزه بماند و این بهتر است. فَاسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَرأِ حِجابٍ ذلِکُمْ أطْهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ" و حال از این آیات به دست میآید که هدف از حجاب پاکی دلها، جامعه و مصونیت زن و جلوگیری از کامیابی رایگان مرد از هر زنی است. سخن در این است که برای رسیدن به این اهداف و ارزشهای مقدس از چه نوع پوششی استفاده شود.
در تایید فرمایشات شما حدیث امیر المومنین علی (ع)که در نهج البلاغه آمده است که فرمودند. قبل از این که مایه عبرت آیندگان شویم از گذشتگان خود عبرت بگیریم.
از نظر پر محتوا و دیدگاه ژرف اندیشه شما درس گرفتیم.
یا علی
1. حجاب در قران برای نوع پوشش زنان به کار نرفته است بلکه به معنای پرده و مانع و غیره به کار رفته است.
2. در خصوص آیاتی که در آنها به پوشش زنان اشاره شده است تفاسیر و برداشتهای متفاوتی وجود دارد.
3. اخیرا یکی از اندیشمندان روحانی شیعه نوع پوشش بانوان را تقریبا اینگونه از آیات و روایات استنتاج کرده اند که از گردن به بالا و زانو به پایین و ساعد به پایین بانوان می تواند بدون پوشش باشد.
البته جواب قبلی من در مورد این اندیشمند روحانی فکر کنم سانسور شده.
ولی کمی ملایم تر بگویم که از کلمه اخیراً شما می شه فهمید که ایشان اخیراً پولی هم شاید برای این کارشان که مخالف عامه علما(سنی و شیعه)است شاید گرفته باشند و این فتوای غریبِ غریب را داده باشند.
به عنوان اخرین پستم در این تاپیک خواستم به دوستان بگم بنده به هیچ وجه مخالف حجاب نیستم حداقل چون در ادیان دیگر هم وجود داشته نمیشود منکر حجاب شد امیدوارم کسی از حرفهای من و شبنم برداشت نکند که بی حجابی و بدحجابی پسندیده است
بعضی ها وقتا میبینیم دختر محجبه ای حجابش رو کنار میگذارد یه دفعه به سمت تمام کارهایی که قبلا گناه میپنداشت کشیده میشود بعد میگیم به خاطر این بود حجابش را کنار گذاشت بی حیا شده است اگر چنین فرضیه ای درست باشه باید زنان خارجی نیز چنین باشند در حالی که نیستند به نظر بنده اشخاص مذهبی به شدت خود را محدود میکنند بعد از مدتی یه دفعه از همه چی زده میشن اگر افراد نحوه صحیح برخورد با نامحرم، آرایش در حد متعادل، پوشش های متنوع و رنگارنگ ، جشن و شادی و ..... همه رو با هم ولی با تعادل داشته باشند چنین نمیشود که یا کلا از مذهب زده شود و غرق فساد شود یا انقدر خودش را محدود کند زیبایی های زندگی را نبیند و از هیچ نعمتی استفاده نکند.
همانطور که جناب باء گفتند فقط به خاطر اینکه حرفام باعث گمراهی کسی نشود میگویم با حجاب مخالف نیستم فقط به حرفهایی که در مورد بدحجاب ها زده میشود اعتراض کردم وقتی که یه دختر محجبه چنین حرفهایی را میبیند ناراحت میشود مطمئنا در بدحجاب ها هم تاثیر بدی دارد و اینکه اقایان به جای احکام خویش همیشه در مورد حجاب و کلا احکام زنان صحبت میکنند در مورد زنان قضاوت میکنند و تصور میکنند که رعایت کردن این احکام به سادگی گفتنشه باید دختر بود تا ..
در پایان اگر از حرفهای ما دلخور شده اید به بزرگی خودتان ببخشید خداحافظ :Gol:
البته این که یه دختر با حجابی بعد از مدتی حجابش رو می زاره کنار در واقع این نیست که فقط حجابش رو گذاشته کنار شاید خیلی از باور های دیگرش رو هم کنار گذاشته.ولی چون چادر و حجاب یک امر ظاهری هستش شما فقط چادرش رو می بینید.
واین که ما در مورد بدحجابی حرفی نزنیم و اون رو نکوهش نکنیم راه اشتباه رفتیم.
و اما در مورد حجاب باید همیشه از اون و دختر های با حجاب تعریف کرد و آنها رو تحسین کرد
و این که عاقب برخی ها ختم به خیر می شود یا نه الله اعلم.و باز هم در مورد نیت باحجابهای (بد نیت) باز هم الله اعلم. ما موظفیم که به ظاهر افراد قضاوت کنیم. چون از باطن افراد بی خبریم.بدحجابی بد است هر چند که فرد بد حجاب خودش و فرد غیرتمندی فرض کند.همچنان که فرد با حجاب بد نیت هم بد است ولی طبق ظاهر ما فقط می تونیم فرد بد حجاب رو تقبیح کنیم . چون ظاهرش فساد داره. و اینکه مذهبی ها رو افرادی می پندارید که خودشون رو به شدت محدود می کنند. این محدودیت نیست بلکه نوعی مصونیت است. این تایپیک رو هم که قبلا یکی از دوستان در همین مورد گذاشته بودند مطالعه بفرمایید.
روزی دختر شیخ یک تبلت گوگل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود!
شیخ بگفت: این تبلت که خریدی اولین کار چه کردی؟
عرض نمود: یا شیخ بر صفحه اش برچسب زدم و دور آن کاوری بس محکم قرار دادم.
شیخ فرمود: ایا کسی تورا به این کار مجبور کرد؟
- خیر
فرمود: ایا تو به شرکت گوگل توهین کردی که چنین کاور بر آن نهادی؟
- خیر. اتفاقاً خود گوگل که آن را ساخته توصیه نماید که بر آن کاور نهیم.
- ایا چون این تبلت چیپ و درپیت است کاورش کردی؟
- خیر. بلکه چون ارزشمند است و کلی تکنولوژی صرف آن شده چنین کردم.
- ایا کاور از جمال تبلت نکاهد و به وزنش نیفزاید؟
- باکی نیست. به دوامش نیز بیفزاید.
شیخ صیحه ای بزد و فرمود: پس بدان که آنکه مرا و تو را ساخته ما را به عفاف توصیه نموده است که عفاف نه دست وپاگیر است ونه موجب عذاب بلکه ضمانت ماندگاریست
انشا الله در پناه ولی عصر موفق باشید و دیدتان در مورد مذهبی ها باز هم تغییر کند.همچنان که در مورد حجاب تغییر کرد.
من خیلی خلاصه میگم...
حجاب تو قرآن اومده پس اگر مسلمونی باید رعایت کنی...
ایران جمهوری اسلامیه پس اگر تو ایران زندگی میکنی چون بر طبق اسلامی بودن و بعد بر طبق جمهوری (رای اکثریت مردم بودن) باید زندگی کنی و اکثریت حجاب رو پذیرفتن پس باید رعایت کنی...
اگر مسلمون نیستی یا از نظام ایران خوشت نمیاد برو یه جای دیگه زندگی کن چون ما مردم ایران حجاب رو قبول داریم و برای کسی که اونرو رعایت میکنه ارزش زیادی قائلیم و از روی استثنائات برای کل نسخه نمیپیچیم...
والسلام...
وقتی برگردند بگند کارهای شما ارزش نداره چه حسی پیدا میکنید؟
سلام
من هم قبول دارم كه به يك بد حجاب نميشه گفت كافر،دروغگو،بخيل!!
همانطور كه به يك باحجاب هم لزوما نمي توان گفت امانتدار،راستگو..
صحبت اينجاست كه بد حجابي چيز خيلي بديه و گناهه..روي جامعه تاثير خيلي بدي ميزاره..مومنو معذب ميكنه..،بنياد خانواده رو سست ميكنه و غيره..
حالا ميخواد اون شخص بدحجاب نمازشب خون باشه يا نباشه ..ربطي نداره بد حجابي رفتار نادرستي كه با هيچ ويژه گي خوب ديگه ايي هم جبران نميشه
من هر چی منتظر موندم کابری که اینطوری گفتن خودشون بیان توضیح بدن ولی انگار دیگه سر نزدن به تاپیک
خانم شبنم سو تفاهم نشه منظور ایشون بی ارزش بودن اعمال عباذپدی دیگتون نیست.با یه مثال توضیح میدم
شما بخواید لیسانستونو بگیرید مجبورید همه ی واحد های مصوبو پاس کنید.اگه همه رو بیست بگیرید ولی یکی رو پاس نکنید مدرک بی مدرک!نه اینکه بیست درس دیگتون بی ارزشه!نه.ولی برای اینکه مدرکو بگیرید باید همه رو پاس کنید.بیست یه درس دیگه باعث نمیشه اگه تو اون یکی درس افتادید جبران بشه هر چیزی سر جای خودش.نماز شب سرجای خودش حجابم سرجای خودش
وقتی میگن این اونو جبران نمیکنه به معنی بی ارزش بودنش نیست...دقت کنید:Gol:
من خیلی خلاصه میگم...
حجاب تو قرآن اومده پس اگر مسلمونی باید رعایت کنی...
ایران جمهوری اسلامیه پس اگر تو ایران زندگی میکنی چون بر طبق اسلامی بودن و بعد بر طبق جمهوری (رای اکثریت مردم بودن) باید زندگی کنی و اکثریت حجاب رو پذیرفتن پس باید رعایت کنی...
اگر مسلمون نیستی یا از نظام ایران خوشت نمیاد برو یه جای دیگه زندگی کن چون ما مردم ایران حجاب رو قبول داریم و برای کسی که اونرو رعایت میکنه ارزش زیادی قائلیم و از روی استثنائات برای کل نسخه نمیپیچیم...
والسلام...
آقا آقا چرا اینطوری.
بابا خیلی ها تو این فرهنگ بزرگ شدند کمی با ملاطفت
کمی با مهربانی ، انشا الله با قولو لیناً اینها هم با حجاب می شند.
شما زن و مرد و يكي ميدوني ؟
كيه كه ندونه زن خلقتا مطلوبه و مرد طالب..
سبحان الله
چه کسی زن و مرد رو یکی دانسته؟؟ در اینکه در خلقت زن و مرد تفاوت وجود دارد شکی نیست همانطور که جناب محی الدین فرمودند :
جناب محي الدين سر محبوب بودن زن را كه در بيان پيامبر گرامي اسلام آمده است در اين مي داند كه چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است كه بدون مجلي و مظهر مشاهده شود ، پس هر مظهري كه بيشتر جامع اسماء و اوصاف الهي باشد، بهتر خدا را نشان مي دهد . و زن در مظهريت خدا كامل تر از مرد است، زيرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهي است ، مظهر فعل و تاثير الهي نيز هست ،چون در مرد تصرف مي كند و آن را مجذوب خويش قرار داده و محب خود مي سازد ، و اين تصرف و تاثير نموداري از فاعليت خداست ، از اين جهت زن كامل تر از مرد است ، اگر مرد بخواهد خدا را در مظهريت خود مشاهده كند، شهود او تام نيست ولي اگر بخواهد خدا را در مظهريت زن بنگرد ، شهود او به كمال و تمام مي رسد.
ولی ایا این تفاوت و مطلوب و طالب بودن زن و مرد سبب میشود که حرامی را حلال و حلالی را حرام شمرد؟
حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أبَداً إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أبَداً إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ
اینکه مرد طالب باشد یا مطلوب فرقی نمیکند تراشیدن ریش حرام است و در لباس پوشیدن نیز به نظر بنده همانطور که زنان باید از الگوی خود پیروی کنند شما نیز باید لباس پوشیدنتان همانند الگوهایتان باشد و کاملترین پوشش برای اقایان همان لباس روحانیون است وسلام
سلام
اما بعضي اعمال هستند كه اعمال ديگر از بين ميبرند كه به عنوان حبط اعمال از آن ياد ميكنند
تشخیص این موارد از عهده من و شما خارجه جناب!!!! :no:
رهبری در مورد خانم های بد حجاب چه طور صحبت میکنه بعضیها چه طور....!! ایشون گفتن:خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید.
با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیهى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»
در ابتدا باید اشاره شود زنان همه از نظر روحی و جسمی تفاوت ندارند. تفاوت ها مربوط به باورها، شناخت نیازها و قوانین
می باشد، یعنی برخی زنان باور دارند حجاب عامل عفت، عزت و شخصیت می باشد ، از این رو حجاب را رعایت
می کنند، در حالی که برخی زنان چنین عقیده ندارند و حجاب را رعایت نمی کنند. همچنین یکی از عوامل تفاوت به قوانین جامعه بر می گردد ، بدین معنا برخی جوامع زنان را ملزم به رعایت حجاب می نمایند، حال اینکه برخی از کشورها این گونه نیست، مثلا در جامعه اسلامی - که خداوند قانون گذار است- به زنان دستور داده است حجاب را رعایت نمایند، زیرا این امر به نفع زن و جامعه است. حجاب دارای آثار فردی، خانوادگی، اجتماعی و... است، که به خاطر آن خداوند حجاب را واجب نموده ، و این در حالی است که در اروپا حجاب الزامی نیست
نظر شما را به قسمت هایی از تفسیر نمونه - که در باره آثار و فلسفه حجاب است - جلب می نمائیم:
" فلسفه حجاب چيز مكتوم و پنهانى نيست زيرا:
1- برهنگى زنان كه طبعا پيامدهايى همچون آرايش و عشوهگرى و امثال آن همراه دارد، مردان مخصوصا جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مىدهد، تحريكى كه سبب كوبيدن اعصاب آن ها و ايجاد هيجان هاى بيمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مىگردد. مگر اعصاب انسان چقدر مىتواند بار هيجان را بر خود حمل كند؟ مگر همه پزشكان روانى نمىگويند هيجان مستمر عامل بيمارى است، مخصوصا توجه به اين نكته كه غريزه جنسى نيرومندترين و ريشهدارترين غريزه آدمى است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناكى شده، تا آن جا كه گفته اند" هيچ حادثه مهمى را پيدا نمىكنيد مگر اين كه پاى زنى در آن در ميان است"! آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگى به اين غريزه و شعله ور ساختن آن بازى با آتش نيست؟ آيا اين كار عاقلانه اى است؟
اسلام مىخواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند، و اين يكى از فلسفه هاى حجاب است.
2- آمارهاى قطعى و مستند نشان مىدهد كه با افزايش برهنگى در جهان طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، چرا كه" هر چه ديده بيند، دل كند ياد" و هر چه" دل" در اين جا يعنى هوس هاى سركش بخواهد، به هر قيمتى باشد، به دنبال آن مىرود، به اين ترتيب هر روز دل به دلبرى مىبندد و با ديگرى وداع مىگويد.
در محيطى كه حجاب است (و شرائط ديگر اسلامى رعايت مىشود) دو همسر تعلق به يكديگر دارند، و احساسات شان و عشق و عواطف شان مخصوص يكديگر است.
در" بازار آزاد برهنگى" كه عملا زنان به صورت كالاى مشتركى (لااقل در مرحله غير آميزش جنسى) در آمده اند، ديگر قداست پيمان زناشويى مفهومى نمىتواند داشته باشد. خانواده ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشى مىشوند و كودكان بىسرپرست مىمانند.
3- گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناك ترين پيامدهاى بى حجابى است كه فكر مىكنيم نيازى به ارقام و آمار ندارد . دلائل آن مخصوصا در جوامع غربى كاملا نمايان است، آن قدر عيان است كه حاجتى به بيان ندارد.
نمىگوئيم عامل اصلى فحشا و فرزندان نامشروع منحصرا بى حجابى است، نمىگوئيم استعمار ننگين و مسائل سياسى مخرب در آن مؤثر نيست، بلكه مىگوئيم يكى از عوامل مؤثر آن مساله برهنگى و بى حجابى محسوب مىشود.
با توجه به اينكه" فحشا" و از آن بدتر" فرزندان نامشروع" سر چشمه انواع جنايت ها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناك اين مساله روشنتر مىشود.
هنگامى كه مىشنويم در انگلستان، در هر سال- طبق آمار- پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنيا مىآيد، و هنگامى كه مىشنويم جمعى از دانشمندان انگليس در اين رابطه به مقامات آن كشور اعلام خطر كردهاند- نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى- بلكه به خاطر خطراتى كه فرزندان نامشروع براى امنيت جامعه به وجود آوردهاند، به گونهاى كه در بسيارى از پروندههاى جنايى پاى آن ها در ميان است، به اهميت اين مساله كاملا پى مىبريم. مىدانيم كه مساله گسترش فحشا حتى براى آن ها كه هيچ اهميتى براى مذهب و برنامههاى اخلاقى قائل نيستند، فاجعه آفرين است، بنا بر اين هر چيز كه دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گستردهتر سازد،تهديدى براى امنيت جامعه ها محسوب مىشود، و پىآمدهاى آن هر گونه حساب كنيم، به زيان آن جامعه است.
مطالعات دانشمندان تربيتى نيز نشان داده، مدارسى كه در آن دختر و پسر با هم درس مىخوانند، و مراكزى كه مرد و زن در آن كار مىكنند و بى بند و بارى در آميزش آن ها حكمفرما است، كم كارى، عقب افتادگى، و عدم مسئوليت به خوبى مشاهده شده است.
4- مساله" ابتذال زن" و" سقوط شخصيت او" در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است كه نيازى به ارقام و آمار ندارد، هنگامى كه جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روز به روز تقاضاى آرايش بيش تر و خودنمايى افزون تر از او دارد. هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسيش وسيله تبليغ كالاها و دكور اطاق هاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان و سياحان و مانند اين ها قرار بدهند، در چنين جامعهاى شخصيت زن تا سر حد يك عروسك، يا يك كالاى بى ارزش سقوط مىكند، و ارزش هاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مىشود، و تنها افتخار او جوانى و زيبايى و خودنمائيش مىشود.
به اين ترتيب مبدل به وسيلهاى خواهد شد براى اشباع هوس هاى سركش يك مشت آلوده فريبكار و انساننماهاى ديو صفت! در چنين جامعهاى چگونه يك زن مىتواند با ويژگي هاى اخلاقيش، علم و آگاهى و دانائيش جلوه كند، و حائز مقام والايى گردد؟! به راستى درد آور است كه در كشورهاى غربى و غرب زده و در كشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بيش ترين اسم و شهرت و آوازه و پول و در آمد و موقعيت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود كه به نام" هنرمند و هنر پيشه"، معروف شده بودند. هر جا قدم مىنهادند، گردانندگان اين محيط آلوده براى آن ها سر و دست مىشكستند و قدم شان را خير مقدم مىدانستند! شكر خدا را كه آن بساط بر چيده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعيت يك عروسك فرنگى و كالاى بى ارزش در آمد و شخصيت خود را باز يافت. حجاب بر خود پوشيد. اما بى آن كه منزوى شود و در تمام صحنه هاى مفيد و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلاميش ظاهر شد. "(1)
پی نوشت :
1 ناصرمكارم شيرازى،تفسير نمونه، تهران،دار الكتب الإسلامية،1374، ش،چاپ اول، ج14، ص444-446
رهبری در مورد خانم های بد حجاب چه طور صحبت میکنه بعضیها چه طور....!!
ایشون گفتن:خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید.
با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیهى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید
اولا اين صحبت در شهرستان شده...
دوما بين مصلحت و واقعيت فاصله بسيار است! اين حرف به اين معني نيست كه خداوند هم همينگونه برخورد ميكند!
بعضي موقع ها مصلحت ايجاد ميكنه با دشمن هم مدارا كرد..اين يعني كه دشمنان خوبند؟؟
به بيراهه نرويد..
ولی ایا این تفاوت و مطلوب و طالب بودن زن و مرد سبب میشود که حرامی را حلال و حلالی را حرام شمرد؟
حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أبَداً إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أبَداً إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ
اینکه مرد طالب باشد یا مطلوب فرقی نمیکند تراشیدن ریش حرام است و در لباس پوشیدن نیز به نظر بنده همانطور که زنان باید از الگوی خود پیروی کنند شما نیز باید لباس پوشیدنتان همانند الگوهایتان باشد و کاملترین پوشش برای اقایان همان لباس روحانیون است وسلام
درسته
اما ريش تراشيدن و لباس آستين كوتاه پوشيدن آقايان ابدا با بد حجابي زنان برابري ندارد!!
مطلب خيلي روشنه و احتياج به توضيح بيشتر نيست
اولا اين صحبت در شهرستان شده...
دوما بين مصلحت و واقعيت فاصله بسيار است! اين حرف به اين معني نيست كه خداوند هم همينگونه برخورد ميكند!
بعضي موقع ها مصلحت ايجاد ميكنه با دشمن هم مدارا كرد..اين يعني كه دشمنان خوبه؟؟
به بيراهه نرويد..
باسلام
مصلحت میگه بایدبادشمن مداراکرد!
ایامعاویه دشمن حضرت علی (ع)بودیانه ایابرای مصلحت نمیشدبااومداراکرد
اماایاچنین شد؟
درسته
اما ريش تراشيدن و لباس آستين كوتاه پوشيدن آقايان ابدا با بد حجابي زنان برابري ندارد!!
مطلب خيلي روشنه و احتياج به توضيح بيشتر نيست
ریش تراشیدن مردان حرامه همانطور که دیدن موی سر زنان گناه و حرامه
اما اینکه گناه کدام یک بیشتره !!!! احتمالا از غیب به شما خبر میرسه که اینقدر با قاطعیت سخن میگوید یا شاید هم برای ماست مالی کردن چاره ایی جز این ندارید
منطقی صحبت کنید ممکنه یکی دو نفر به عنوان مهمان وارد این سایت شوند کم مردم رو شوکه کنید
همانطور که برترین پوشش برای زنان پیروی از پوشش حضرت زهرا است برترین پوشش برای مردان نیز پیروی از پوشش امامان و ملبس شدن به لباس روحانیت است
و این بدیهی است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد
نخیر جناب!اولا مشهد بود!دوما دین تهران و شهرستان نداره!اقا خودش میدونه مخاطب حرفاش کیان و فقط اونایی که جلوش نشستن نیستن!!در ضمن شما برو صحبتهای امام خمینی رو بخون در مورد نهی ز منکر ببین عین همین حرفهای رهبر رو میگه!( یعنی : او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» ) میگه:
وما بين مصلحت و واقعيت فاصله بسيار است! اين حرف به اين معني نيست كه خداوند هم همينگونه برخورد ميكند!
بعضي موقع ها مصلحت ايجاد ميكنه با دشمن هم مدارا كرد..اين يعني كه دشمنان خوبند؟؟
من به شدت از حجاب دفاع میکنم اما این طرز صحبت ....!!دشمن چیه؟:no:دین رو مگه خریدم من و شما؟!؟!:ajab:مگه من و شما هیچ اشتباهی نمیکنیم؟!؟!مگه تا حالا هیچ گناه ی نکردیم!؟!؟شما چه میدونی جایگاه شما پیش خدا بالاتره یا اون دختری که حجابش مناسب نیست؟!؟!به خصوص که میزان گناه یک فرد پیش خداوند به خاطر انجام یک کار غلط بستگی زیادی به امکانات اون فرد در رسیدن به کمال دارد و مسئولیت انسانها با هم فرق دارد..
دوما بين مصلحت و واقعيت فاصله بسيار است! اين حرف به اين معني نيست كه خداوند هم همينگونه برخورد ميكند!
در ضمن حدیث در مورد مدارا ما بسیار داریم و این سنت پیامبر بوده و مختص دشمن و برای مصلحت هم نیست....در حیث داریم خرمندترین مردم کسی است که بیشترین مدارا رو میکنه با دیگران...
ریش تراشیدن مردان حرامه همانطور که دیدن موی سر زنان گناه و حرامه
اما اینکه گناه کدام یک بیشتره !!!! احتمالا از غیب به شما خبر میرسه
بله هم از غيب رسيده و هم از تجربه...
من تاحالا نشنيدم كه مثلا شيش تيغه بودن صورت مرد باعث سست شدن بنياد خانواده ميشه
خواهشا بيش ازين مارا به فرح نياندازيد
ریش تراشیدن مردان حرامه همانطور که دیدن موی سر زنان گناه و حرامه
اما اینکه گناه کدام یک بیشتره !!!! احتمالا از غیب به شما خبر میرسه که اینقدر با قاطعیت سخن میگوید یا شاید هم برای ماست مالی کردن چاره ایی جز این ندارید
منطقی صحبت کنید ممکنه یکی دو نفر به عنوان مهمان وارد این سایت شوند کم مردم رو شوکه کنید
همانطور که برترین پوشش برای زنان پیروی از پوشش حضرت زهرا است برترین پوشش برای مردان نیز پیروی از پوشش امامان و ملبس شدن به لباس روحانیت است
و این بدیهی است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد
باسلام
ازلحاظ علم روان شناسی اثبات شده تحریک ازناحیه چشم درمردان بیش تراززنان است
یاحق
من تاحالا نشنيدم كه مثلا شيش تيغه بودن صورت مرد باعث سست شدن بنياد خانواده ميشه
سلام
اینکه نگفتن دلیل نمیشه نشده باشه .من یه دخترم و مطئنم همه زنای دنیا دوست دارن خوشتیپ و خوشگل ترین مرد رو داشته باشند :Cheshmak: الکی جای زنا حرف نزن
پس شما متصل به عالم غیب هستید البته قبلش میدونستم دوستانی که اینطور جواب میدن حتما به یه جایی وصلن عجب
دست ما رو هم بگیرید
من تاحالا نشنيدم كه مثلا شيش تيغه بودن صورت مرد باعث سست شدن بنياد خانواده ميشه
شیش تیغ کردن صورت مرد حرامه و گناه داره الان خوشبختانه یا متاسفانه خیلی از خانمها نمی پسندن همسرشون ریش داشته باشه وقتی تو میری ریشتو میتراشی باعث میشی زنان دیگر هم چنین توقعی از شوهرشون داشته باشند تو نه تنها خودت مرتکب کار حرامی شدی باعث تشویق دیگران نیز میشی و چه بسا جر و بحث کردن در این باره باعث سست شدن بنیان خانواده ها هم بشه پس کار شما با کار یک بدحجاب چندان فرقی نمیکنه
ازلحاظ علم روان شناسی اثبات شده تحریک ازناحیه چشم درمردان بیش تراززنان است
خوب این دلیل نمیشه جواز تراشیدن ریش مردان صادر شه
یا دلیل نمیشه مردان سراغ لباس های ناجور برند و از اصل خود غافل شن
بهرحال هر لباسی جز لباس روحانیت باعث میشه حیای پوششی مردان کاهش یابد و تبعاتی نیز هم برای خود فرد هم جامعه به دنبال داشته باشه
خوب این دلیل نمیشه جواز تراشیدن ریش مردان صادر شه
یا دلیل نمیشه مردان سراغ لباس های ناجور برند و از اصل خود غافل شن
بهرحال هر لباسی جز لباس روحانیت باعث میشه حیای پوششی مردان کاهش یابد و تبعاتی نیز هم برای خود فرد هم جامعه به دنبال داشته باشه
باسلام
گفتم ناحیه تحریک وعلم میزان روتشخیص میده علم میگه ازناحیه است که مردتحریک پذیری بیش تری نسبت به زن دارد
چراجوازچنین چیزی صادرنشه؟
دراسلام تراشیدن ریش حرام است
پس جوازی صادرنشده اماامکان اجباروجودنداردچون بحث سرداشتن ونداشتن نیست سرمیزان هست همانگونه که عده ای اززنان درمیزان کوتاهی میکنند اماچون حجاب زنان وسیع ترهست این اجازه هرگزوجودندارد که میزان رادرحدزیادرعایت نکننددرمورد لباس هم همینطور درزنان به هیچ عنوان نبایددیده شودعلتش هم علم تحریک چشمی درمردان بود امامردان این چنین نیست که هرگزنباید دیده شود بلکه بحث سرداشتن نیست سرنداشتن هست که این سبب میشودبالباس های مختلف باشند
یاحق
باسلام
گفتم ناحیه تحریک وعلم میزان روتشخیص میده علم میگه ازناحیه است که مردتحریک پذیری بیش تری نسبت به زن دارد
چراجوازچنین چیزی صادرنشه؟
دراسلام تراشیدن ریش حرام است
پس جوازی صادرنشده اماامکان اجباروجودنداردچون بحث سرداشتن ونداشتن نیست سرمیزان هست همانگونه که عده ای اززنان درمیزان کوتاهی میکنند اماچون حجاب زنان وسیع ترهست این اجازه هرگزوجودندارد که میزان رادرحدزیادرعایت نکننددرمورد لباس هم همینطور درزنان به هیچ عنوان نبایددیده شودعلتش هم علم تحریک چشمی درمردان بود امامردان این چنین نیست که هرگزنباید دیده شود بلکه بحث سرداشتن نیست سرنداشتن هست که این سبب میشودبالباس های مختلف باشند
یاحق
باسلام .
احمد گرامی چرا این بحث را این قدر دنبال می کنید ؟؟!!!
چرا فلسفه حجاب را تنها همان امور ( تحریک ...) تلقی می کنید ؟؟
این همه در باره ریش گیر ندهید هیچ کسی فتوا در این باره ندارد فقط براساس احتیاط واجب سخن گفته اند .
اما حجاب از ضروریات دین است . ((ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست .؟؟؟))
هیچ یکی از کاربران محترم که مخالف حجاب نبوده وچیزی در مخالفت نگفته اند چرا مجبور شان می نمایی تا چیزی در مخالفت اظهار کنند ؟؟
چرا بحث جدید مطرح نمی کنی شما که ما شاء الله بحر سوال وپرسش هستید .
حرف تازه مطرح نماید بزرگوار .
باسلام .
احمد گرامی چرا این بحث را این قدر دنبال می کنید ؟؟!!!
چرا فلسفه حجاب را تنها همان امور ( تحریک ...) تلقی می کنید ؟؟
این همه در باره ریش گیر ندهید هیچ کسی فتوا در این باره ندارد فقط براساس احتیاط واجب سخن گفته اند .
اما حجاب از ضروریات دین است . ((ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست .؟؟؟))
هیچ یکی از کاربران محترم که مخالف حجاب نبوده وچیزی در مخالفت نگفته اند چرا مجبور شان می نمایی تا چیزی در مخالفت اظهار کنند ؟؟
چرا بحث جدید مطرح نمی کنی شما که ما شاء الله بحر سوال وپرسش هستید .
حرف تازه مطرح نماید بزرگوار .
این همه در باره ریش گیر ندهید هیچ کسی فتوا در این باره ندارد فقط براساس احتیاط واجب سخن گفته اند .
اما حجاب از ضروریات دین است .
((ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست .؟؟؟))
با سلام
بنابر احتیاط واجب تراشیدن ریش حرام است پس کسی که این کار رو انجام میدهد مرتکب عمل حرامی شده و قطعا گناه کرده
دیگه چه تفاوتی بین گناه بدحجابی با تراشیدن ریش وجود دارد؟
اگه اینطوری باشه در دیگر مسائل نیز بنابر احتیاط واجب فتوا داده شده وقتی گناهش قابل مقایسه نباشد یا انقدر اندک باشد که انجام دادن یا ندادنش فرقی نداشته باشه در دیگر مسائل هم میشه به همین شکل عمل کرد و به راحتی هر نوع گناهی رو مرتکب شد
نخیر اجازه بدید واقعا برای ما سئواله چطور میزان گناه تراشیدن ریش با گناه بدحجابی برابری نمیکنه؟
اصلا چطور هیچ گناهی از ناحیه مردان قابل مقایسه با گناه زنان نیست؟
خیلی دوست داریم بدونیم چطور این دو رو اندازه گرفتند ؟
این تاپیک هم بسته شه ما باز این سئوال رو در تاپیک دیگر خواهیم پرسید پس اجازه بدید بحث رو کامل کنند نه نصف و نیمه ببندند
با سلام
بنابر احتیاط واجب تراشیدن ریش حرام است پس کسی که این کار رو انجام میدهد مرتکب عمل حرامی شده و قطعا گناه کرده
دیگه چه تفاوتی بین گناه بدحجابی با تراشیدن ریش وجود دارد؟
اگه اینطوری باشه در دیگر مسائل نیز بنابر احتیاط واجب فتوا داده شده وقتی گناهش قابل مقایسه نباشد یا انقدر اندک باشد که انجام دادن یا ندادنش فرقی نداشته باشه در دیگر مسائل هم میشه به همین شکل عمل کرد و به راحتی هر نوع گناهی رو مرتکب شد
باسلام
فکرکردم نظرحقیرواضح بود
درموردریش برای مردان سرمیزان بحث است یعنی ازته نبایدتراشیدامالباس سرمیزان بحث نیست به جزموارد مشخص شده اصلانبایددیده شود
به همین علت اولی بحث سرمیزان تراشیدن هست ودومی سرداشتن ونداشتن حجاب اگربرای حجاب زن هم مثل ریش میزان قایل میشدیم امکان اجباروجودنداشت اماچنین نیست
یاحق
چه جالب این تاپیک هم مثل سایر تاپیک ها به این نتیجه رسید : در دین ما فقط زنان مسئولند مردان از هر مسئولیتی ازادند حالا اگه هم احکامی برای اقایان اومده فتوایی در این زمینه نیست فقط من باب احتیاط اگر صلاح میدانند رعایت کنند وگرنه کسی از انان انتظار ندارد
کلا در دین ما زنان همه کاره و در اصل بی کارند
وقتی که این همه احکام بر ضد زنان بود دلمون خوش بود مردان هم مجبورن ریش بزارن اما افسوس ....
واقعا کاش زنان هم مفسر تاریخ و مرجع تقلید میشدن شاید وضع ما بهتر میشد
تعجب نداره اگر زنان یه تار موی سرشون بیرون باشه یا یه کم به خودشون برسن فساد جامعه رو میگیره در عوض اقایان میتونن مدرن زندگی کنن از لباس های مد روز و .... کلا تا جایی که میتونن به خودشون برسن اصلا هم باعث گمراهی کسی نمیشن و گناهی مرتکب نمیشن!!!!!!!
چه جالب این تاپیک هم مثل سایر تاپیک ها به این نتیجه رسید : در دین ما فقط زنان مسئولند مردان از هر مسئولیتی ازادند حالا اگه هم احکامی برای اقایان اومده فتوایی در این زمینه نیست فقط من باب احتیاط اگر صلاح میدانند رعایت کنند وگرنه کسی از انان انتظار ندارد
کلا در دین ما زنان همه کاره و در اصل بی کارند
باسلام
لطفاالکی نتیجه گیری نکنیداگرموضوع ومشکلی هست واضح بیان کنید
یاحق
نخیر اجازه بدید واقعا برای ما سئواله چطور میزان گناه تراشیدن ریش با گناه بدحجابی برابری نمیکنه؟
اصلا چطور هیچ گناهی از ناحیه مردان قابل مقایسه با گناه زنان نیست؟
خیلی دوست داریم بدونیم چطور این دو رو اندازه گرفتند ؟
این تاپیک هم بسته شه ما باز این سئوال رو در تاپیک دیگر خواهیم پرسید پس اجازه بدید بحث رو کامل کنند نه نصف و نیمه ببندند
باسلام و تشکر .
در باره اصل ضرورت حجاب جناب سر کار عالیه نظر منفی ندارید .
بی ترید شما خود به حجاب باور دارید و مدافع ضرورت حجاب هستید .
قبلا در این خصوص به تفصیل بحث شد وقناعت حاصل وبحث مختومه گردید .
پست های پیشین را مرور نماید .
اما در خصوص این مسله مورد نظر تان باید اشاره شود :
گرچه تراشیدن ریش خلاف حکم احتیاط وحرام است .
ولی مخالفت با این حکم مفسده اش به اندازه مخالفت با حجاب نیست چون اولا حجاب چنان که قبلا اشاره شد از ضروریات دین است ومخالفت با ضروریات دین بسیار
پیآمد ش دشوار تر است مثل مخالفت عمدی با نماز و روزه ومانند آن است .
در ثانی تراشیدن ریش گرچه حرام است ولی مفسده اجتماعی چندان ندارد وگناه شخصی است بر خلاف بی حجابی که مفسیده اجتماعی دارد . زهرایی وموفق باشید .
چه جالب این تاپیک هم مثل سایر تاپیک ها به این نتیجه رسید : در دین ما فقط زنان مسئولند مردان از هر مسئولیتی ازادند حالا اگه هم احکامی برای اقایان اومده فتوایی در این زمینه نیست فقط من باب احتیاط اگر صلاح میدانند رعایت کنند وگرنه کسی از انان انتظار ندارد
کلا در دین ما زنان همه کاره و در اصل بی کارند
وقتی که این همه احکام بر ضد زنان بود دلمون خوش بود مردان هم مجبورن ریش بزارن اما افسوس ....
واقعا کاش زنان هم مفسر تاریخ و مرجع تقلید میشدن شاید وضع ما بهتر میشد
تعجب نداره اگر زنان یه تار موی سرشون بیرون باشه یا یه کم به خودشون برسن فساد جامعه رو میگیره در عوض اقایان میتونن مدرن زندگی کنن از لباس های مد روز و .... کلا تا جایی که میتونن به خودشون برسن اصلا هم باعث گمراهی کسی نمیشن و گناهی مرتکب نمیشن!!!!!!!
باسلام وتشکر .
در باره مسله مورد اشاره در ابتدا باید گفت : با آن که زن نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل میدهد و در طول تاریخ دوشادوش مردان درساختار اجتماع ایفا نقش نموده، به عنوان مقهور ترین قشر اجتماع به سر برده و تاریخ پرماجرا و درد آلودی را پشت سرگذرانده است. در قسمتهایی از تاریخ، ارزش زن به مقدار کالای بوده که قابل معامله با دیگران باشد یا در حد یک حیوان چهارپا و یا یک برده بوده است که به کار های طاقت فرسا گماشته می شد.
زن در دوره بربریت، چنان زندگی مظلومانه داشته است که عنوان انسان بودن به هیچ وجه، برزن اطلاق نمی شده، درردیف چار پایان وغلامان قرارداشته است. کلیه حقوق بلکه کرامت زن پایمال و با منتهای خشونت باآن رفتار می شده است. فاقد هر نوع اراده واختیاراز خود بوده اند بلکه اختیار دختران وزنان در دست پدران وشوهران بوده است. آنان حق کشتن زنان را نیز برای خود محفوظ می دانستند. زن حق غذا خوردن و یا حتی حق سکونت با شوهران را در یکجا یگاه نداشتند. با کوچک ترین بهانه زیر ضربات طاقت فرسای شلاق شوهران قرار میگرفتند. (1)
در یونان، شخصیت زن درحد یک حیوان تنزل یافته بود، به گونهای که شوهر میتوانست زن خود را همچون حیوان، به عنوان قرض یا کرایه یا هبه، دراختیار دیگری قرار بدهد. (2) و یا همچون کالای بی ارزش دربازار برای خریدو فروش عرضه میکردند، گاهی به عنوان وصیّت به دیگران واگذار میکردند. (3)
در روم قدیم نیز زنان و دختران صاحب کرامت و شخصیت حقوقی به حساب نمیآمدند، بلکه زن موجود ناقص و بدون فضیلت دانسته میشد. پدران حق تام برای خود قایل بودند. در هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی با شوهر دخترش معامله میکردند. به همین جهت شوهر میتوانست او را به دیگری بفروشد. (4)
در استرالیا، زنان همچون حیوانات اهلی محسوب میشدند. فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته میشدند. (5) در هنگام قحطی آنان را میکشتند. از گوشت آنان استفاده میکردند.
در آفریقا، سنگینترین کارها از قبیل ساختن عمارات، پاشیدن بذر و کشاورزی وآبیاری آن به عهده زنان بوده است. مردان حاضر نبودند که حتی کو چک ترین کمک را به زنان نمایند. (6)
درهند، زندگی زن نیز تابع شوهر بوده، بعد از مردن شوهر با جسد شوهر سوزانده می شد یا خوار و زبون زندگی میکرد و دیگر نمیتوانست شوهر کند. (7)
در قرن پنچم وششم میلادی میان پیشوایان مذهبی پیروان حضرت مسیح اختلاف بود که : آیا زن دارای نفس ناطقه وجزء انسان است؟ برای رفع این مشاجره درسال(576. م) درماکون، مجمعی مرکب از کشیشان بزرک تشکیل گردید. پس از مدتها گفتگو و صحبت رأی انجمن بر این قرار گرفت که زنان، جزء انسان هستند. تنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند. (8)
در دوره جاهلیت اعراب، منتها درجه مظلومیت زن مشاهده می شود، زیرا زنان، گرفتار ننگ آورترین بد بختی ها ودچار سخت ترین مصیبت ها گردیده بودند. کرامت و شخصیت زن به وحشتناک ترین صورت لگد مال می شد تاآن جا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارهای خاک دفن می کردند. در بعضی قبائل دختران نوزاد را سر می بریدند؛ دربعضی دیگر از بالای قله کوه به پائین پرتاب می کردند. بعضی قبائل هم؛ آنان را در آب غرق وخفه می نمودند. عرب جاهلی به دنیاآمدن دختران را شوم ومایه ننگ می دانستند. آن را ازدوستان مخفی می نمودند، گویا خانواده دختر مرتکب جرمی شده است. (9)
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله نوین گردید. در اثر تعلیمات احکام اسلام درجامعه، زن از کلیه حقوق فردی واجتماعی خود برخوردار گردید.
اسلام از آغاز ظهور در اثر مبارزه با بی عدالتی های اجتماعی انسانی نسبت به زنان، کرامت زن را حفظ و آن ها را از سوختن در آتش مرد سالاری مطلق جاهلیت نجات بخشید. در عین حال برای هریک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی شان در اجتماع حقوقی را معین نمود.
تفاوت وظائف هریک از زن و مرد در دستگاه خلقت آفرینش، در برخی از موارد منشأ تفاوت حقوق مرد و زن گردید. کسانی که از حکمت و مصالح تفاوت حقوقی در برخی موارد در اسلام بی اطلاع بودند و یا نسبت به اسلام دید مغرضانه داشته و دارند، تفاوت حقوقی را بلندگوی تبلیغات سوء علیه اسلام و نظام حقوقی آن قرار دادند.
نظام حقوقی اسلام بهترین کرامت را به زن بخشیده، بهترین دفاع را از شخصیت حقیقی وحقوقی زن نموده است.
کرامتیکه اسلام برای زنان بخشیده، در هیچ تمدّن قبل از اسلام، وجود نداشته است. پس از پیدایش اسلام هم هیچ تمدن پدید نیامده که کرامتی بهتر از آن را برای زنان بیان کرده باشد. اسلام چنان کرامتی به زن بخشیده است که ستمو خطاهای دوران گذشته را که ازجانب مردان، نسبت به زنان سرزده، جبران نموده است.
اگر در پارهای از قوانین اسلام به خاطر تفاوت وظایف و خصوصیات روحی زن و مرد، تفاوتهایی در برخی از موارد حقوقی و نیز از نظر مسئولیتهای اجتماعی دیده می شود، به هیچ وجه به ارزش معنوی و کرامت زن لطمه نمیزند. از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند. درهای سعادت به طور یکنواخت روی هر دو باز است.
اسلام در زمان در جزیرة العرب ظهور نمود که زنان حیثیت انسانی و اجتماعی خود را از دست داده بودند. درآتش ستم بی عدالتی و تبعیض میسوختند. اسلام با تبعیضات رایج در بین زن و مرد و تحقیر و توهین زنان توسط مردان، به مبارزه برخاست. زنجیرهای اسارت خرافات و جهل را از دست و پای زنان برداشت. زن را عملا به عنوان یک عنصر اصلی انسانی، برخوردار از همه نوع حقوق انسانی و اجتماعی قرارداد. قرآن کریم بهترین کرامت را برای زن بیان داشته، عالیترین دفاع را از حقوق آنان نموده است، به نحوی که هم موافق با مصالح اجتماعی و هم مطابق با طبیعت و وظائف که آنان عهده دار هستند، میباشد، برای اثبات کرامت زن در اسلام بهترین دلیل آیات نورانی آن است که به طور فشرده نمونههای از آن بیان میگردد:
1- کرامت زن در تساوی با مردان در خطابات قرآنی:
قرآن کریم مرد و زن را از نظر ارزش انسانی و معنوی، در یک صف قرارداد. ”با خطابهای یا ایها الناس” و”یا ایها الذین آمنوا“ مرد و زن را به صورت یک نواخت مورد خطاب قرارداده است. در هیچ یک از خطابات قرآن کوچک ترین تفاوت بین زن و مرد مشاهده نمیشود بلکه منظور اصلی این خطابات زن و مرد می باشد.
2- تثبیت هویت انسانی زن یا تساوی کرامت زن با مرد در اصل خلقت:
در شرائطی که بعضی از ملل قدیم، زن را جزء حیوانات و شیاطین به حساب می آوردند و انسان بودن اش را باور نمیکردند، چنان که بعضی از یونانیها معتقد بودند که زن دارای روح انسانی نمی باشد، (10) اسلام با صراحت برابری زن را با مرد در اصل خلقت و هویت انسانی بیان فرمود. زن را یکی از دو عنصری که انسان ها از آن دو
عنصر پدیدار گشته اند، معرفی نمود.
از نظر قرآن حقیقت مرد و زن یک چیز است و آن انسانیت است. مرد و زن بودن از خصوصیات این حقیقت است که برای تکمیل آفرینش با دو خصوصیت ظهور نموده است. امتیاز هریک از دیگری با داشتن تقوای الهی روشن میگردد. به برخی از آیات در این زمینه توجه نمایم:
« یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» (11).
"ای مردم، شما را از دو جنس مرد و زن آفریدیم. شما را به صورت گروه و قبیلهها قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست".
در آیه دیگر تصریح درتساوی خلقت مرد و زن دارد. به روشنی بیان می کند که زن و مرد از یک حقیقت به وجود آمدند و آن انسان بودن است :«یاایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبثّ منهما رجالا کثیرا و نساءاً… »(12)
" ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید. همسر او را (نیز) از جنس او آفرید. از آن دو، مردان و زنان فراوانی ( در روی زمین) منتشر ساخت".
در آیه سوم علاوه براینکه حقیقت مرد و زن را واحد شمرده، زن ها را مایه آرامش مردان دانسته است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها(13)؛ از نشانههای قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرارداد تا به وسیله آن ها آرامش بیابید".
3- برابری زن با مرد در کرامت ذاتی:
قرآن کریم در داشتن کرامت ذاتی، هیچ فرق بین مرد و زن نمیگذارد بلکه به طور مطلق می فرماید: و لقد کرمنا بنی آدم؛ (14) فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم". جمله بنی آدم نص در نوع انسان است که به مرد و زن به صورت تساوی اطلاق میگردد. هم چنین در آیه دیگر با اشاره به احسن التقویم بودن انسان، کرامت مرد و زن را به طور مساوی بیان می کند :«لقد خلقنا الانسان فی احسن التقویم (15) ؛ انسان را در بهترین صورت ممکن آفریدیم". انسان، چه زن و چه مرد در میان همه مخلوقات عالم در بهترین شکل از نظر صورت و سیرت آفریده شده است.
در مجموع آیات قرآنی که بیانگر کرامت ذاتی انسان هستند، هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. هر دو جنس را به طور یک نواخت شریک در کرامت ذاتی میدانند.
4- برابری زن بامرد درکرامت اکتسابی:
با آن که بسیاری از ملل پیشین، زن را شایسته دینداری نمی دانستند، و معتقد بودند که زن موجود خبیث است که عبادتاش در پیشگاه خدا مقبول نیست، اسلام بیان فرمود که از نظر قبولی عبادات و طاعات بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. راه پیمودن کمال و سعادت برای هردو به طور یک نواخت باز میباشد. قرآن کریم، در برنامههای تربیتی، اخلاقی، علمی و. . .، زن را در ردیف مردان به حساب آورد. رسیدن به سعادت و کمال هر دو جنس را بدون تفاوت، در پرتو عمل صالح تضمین فرمود. به آیاتی چند در این زمینه توجه نمایم:
1- «من عمل صالحا من ذکر او انث و هو مؤمن فلنحیینه حیواة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»(16)
این آیه ثابت میکند که زندگی پاک که از درون این زندگی بر میخیزد و باعث روشنائی قلب و نشانه کمال و قرب انسان است، به واسطه عمل صالح، هم برای مرد میسر است و هم برای زن. هیچ تفاوتی در بین نمیباشد.
2- «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب» (17)
” هرکس کارشایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حال که مؤمن باشد، آن ها وارد بهشت می شوند. در آن، روزی بی حساب به آن ها داده خواهد شد. “
3- در آیه دیگر با صراحت خبر از عدم تضییع اجر عمل میدهد، چه عامل مرد باشد یا زن :« اِنّی لا اُضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض. . . »(18). "عمل هیچ کس را ضایع نمی نمایم، خواه مرد باشد یا زن، بعض شما از بعض دیگر هستید “ ( همگی از یگدیگر خلق شدید ؛ مرد مولود از زن و زن مولود از مرد و همه از آدم هستید).
ام سلمه یکی ازهمسران پیامبر به حضرت عرض نمود : چرا نام زن ها همرا ه با نام مهاجرین نیامده است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود که در قبولی طاعت و دادن پاداش معنوی هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. (19)
بنا براین از نظر قرآن، زنان در ارزش های انسانی و معنوی و کرامت اکتسابی در پیشگاه خداوند، هیچ گونه فرقی
با مردان ندارند. ارزشهای اصلی تکامل انسانی مانند اعتقاد، اخلاق و عمل، برای زن و مرد یک سان ذکرشده است. هر دو جنس میتوانند با تکیه فکری و عملی به این اصول، به سوی کمال و هدف عالی خلقت پرواز نمایند.
از نظر اسلام، هر یک از زنان و مردان، در دنیا و آخرت، درگرو اعمال و رفتار خوب یابد خود می باشند. هرکس عمل خوب انجام بدهد پاداش می گیرد. عمل بد انجام بدهد مجازات میشود، بدون فرق بین زن یا مرد. زن نیز در کرامت اکتسابی مثل مردان میتوانند از راه تقوا، تلاش و کوشش معنوی و رفتار شایسته و انسانی به کرامت بسیار دست یابد. براین اساس قرآن کریم نمونه هایی از زنان مانند حضرت مریم، آسیه همسر فرعون و. . . را بیان مینماید که از راه تلاش و کرامت اکتسابی از بسیاری مردان جلو افتادند
5- برابری زن با مرد در کرامت حقوقی :
حق مالکیت:
از موضوعات مهم حقوقی، حق اداره اموال ودارای است. قبل ازاسلام، در بسیاری از ملل، برای زن مالکیت نسبت به مسائل اقتصادی و غیره قائل نبودند، برهمین اساس از ارث محروم بودند. اگر در بعضی ملل زن، دارای مال میشد، نمیتوانست در اموالش تصرف کند. بخشیدن، معامله، معاوضه و موارد تصرف برای زن در اموالش ممنوع بود.
قرآن کریم دستور داد : زنان، نسبت به اموال و دارای خود، مثل مردان، حق هر نوع تصرف و مداخله را دارا میباشند:
للرّجال نصیبٌ ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیبٌ ممّا اکتسبن(20)” مردان را از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است. زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای میباشد“
حقوق خانوادگی:
در روزگاری که برخی ملل دنیا، به زن، حق غذاخوردن با شوهر و زندگی کردن با شوهر را در یک جایگاه نمی دادند، و زنان را هم چون حیوانات به صورت قرض، هبه، کرایه و معامله با دیگران دست به دست نموده، کرامت و شخصیتاش را آلوده و خورد میکردند، قرآن کریم این روش ظالمانه و افکار موهوم را محکوم نمود. زن را در حقوق خانوادگی نیز برابر با مردان دانست : « هنّ لباس لکم وانتم لباس لهنّ (21) ” زنان لباس شما و شما لباس زنان هستید“
یعنی همان گونه که لباس هم مایه زینت است و هم در برابر آفات گوناگون وسیله حفاظتی می باشد، زن و مرد نسبت به همدیگر، همین حالات را پیدا میکنند. نباید تبعیض در بین روا داشته شود.
اسلام برای زنها حقوق خانوادگی حتی بالاتر از مردان را در نظر گرفته است که به طور فشرده عبارت انداز:
· حق انتخاب همسر:
· حق مهریه
· حق نفقه
· حق رفتار انسانی وشایسته شوهر با زن
· حق مسکن
3- برابری درکرامت در حقوق اجتماعی:
اسلام، زنان را مطابق با شرائط فطرت آفرینش بر برخی از امور اجتماعی، دوشادوش مردان، وارد اجتماع نموده است ازجمله:
1- بیعت
پیامبر اسلام(ص) بعد از فتح مکه، همان گونه که از مردان بیعت اخذ نمود، به زنان هم امر فرمود که با شیوه خاص با حضرت بیعت نمایند، به این ترتیب که حضرت دستش را در ظرف آبی قرار داد. زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف گذاشتند. بعضی گفته اند پیامبر از روی لباس با آن ها بیعت نمود. (22). این بیعت هم براساس دستور قرآن کریم بود:
«یاایُّهاالنّبیّ اذا جائک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرِکنَ بِاللهِ شیئًا و لا یسرقن و لا یز نین و لا یقتُلنَ او لادهُنَّ و لا یاْتین ببهتانٍ یفترینه بین ایدیهنّ و ارجلهنّ و لا یعصینک فی معروفٍ فبایعهنّ و استغفر لهنّ الله انّ الله غفور رحیم» (23)
”ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک قرار خدا ندهند، دزدی نکنند،
آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترائی پیش دست و پای خود نیاورند، درهیچ کار شایسته ای
مخالفت فرمان تو نکنند، با آن ها بیعت کن، برای آن ها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.
2- امر به معروف ونهی ازمنکر
امر به معروف ونهی از منکر، در میدان عقل، دو واجب عقلی، در میدان فقه، دو واجب شرعی. در بعد اجتماعی دو واجب انسانی و اجتماعی اند، که تمام اصلاحات اجتماعی روی این دو اصل مهم استوار می باشند. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین کافی است که امام علی(ع) می فرماید:
« وَ ما اَعْمالُ البِرِّ کُلَّها وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیْلِ اللهِ، عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوْفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ إِ لاّ کَنَفْثَةٍ فِیْ بَحْرٍ لُجِّیٍّ. . . »(24)
” تمام اعمال نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر(از نظر پاداش و ثواب) همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور. . . “.
دلیل این همه عظمت و فضیلت برای امر به معروف و نهی ازمنکر را، امام باقر(ع )چنین بیان می فرماید:
« إِنَّ الاَمْرَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیْلُ الاَنْبِیاَ ءِ وَ مِنْهاَجُ الصّالِحِیْنَ فَرِیْضَةٌ عَظِیْمَةٌ بِهاَ تُـقاَمُ الْفَراَئِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاَ هِبُ وَ تَحِلُّ الْمَـکاَ سِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظاَلِمُ وَ تُعْمَرُ الاَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاَعْداَ ء ِ وَ یَسْتَقِیْمُ الاَمْرُ. . » (25)” امر به معروف ونهی ازمنکر، روش وطریقه انبیاء و راه روشن صلحا است، دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض، به واسطه این دو فریضه، برپا می شوند. به وسیله این دو، راه ها امن می گردد. کسب و کار مردم حلال می شود. حقوق افراد تأمین میگردد. در سایه آن زمینها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته میشود. در پرتو آن همه کارها روبراه می گردد“.
قرآن کریم، زنان را مثل مردان، در چنین فریضه مهم اجتماعی، شریک دانسته و میفرماید:
«و المؤمِنُونَ والمؤُمِناَتُ بَعضُهُم أولِیاَءُ بَعْضٍ یأَمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الـمُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ ویُؤتونَ الزّکوةَ و یُطیعُون الله و رَسُو لَه أُولئِکَ سِیَرحَمَهُمُ الله ُ إِ نَّ اللهَ عزیزٌ حکیم. (26).
” مردان وزنان با ایمان ولی ( و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز رابر پا می دارند،
زکات را میپردازند، خدا و رسولش را اطاعت می نمایند، خداوند به زودی آنها را مورد رحمت خویش قرار میدهد. خداوند توانا و حکیم است“.
اسلام برای منقلب ساختن اوضاع تأسف بار جاهلیت که تولد دختر را شوم و مایه ننگ می دانستند و آنان را در اثر عواملی همچون ترس از فقر و اسارت دشمن، زنده به گور می کردند، ندای ملکوتی سر می دهد: ”واذ الموئودة سئلت بای ذنب قتلت” (27) و درآن هنگام که از دختران زنده به گورشده سؤال شود، به کدامین گناه کشته شدند؟
این جنایت بشری را ممنوع فرمود. عملا تشویق و تمجید از نگهداری و تربیت دختر را آغاز نمود.
پیامبر با گفتار و رفتار اش کرامت و حقوق زن را با زیبایی و کمال به صفحات تاریخ ثبت نمود که به نمونه هایی از آن توجه نماییم:
1- احترام گذاشتن به حضرت زهرا:
پیامبر اسلام برای اثبات کرامت زن عملا چنان به احترام دخترش زهرا(س) برخاست که مردم تعجب میکردند. (28)پیامبر دست زهرا را میبوسید. به او احترام می گذاشت تا عملا ثابت کند که وجود دختر مایه ننگ وعیب نمی باشد. پیامبر تنها به احترام گذاشتن به زهرا( س) اکتفا نکرد بلکه در موارد مختلف، حفظ احترام به دختران و حفظ شخصیت آنان را گوشزد مینمود.
2- دختر حسنه است:
پیامبر اسلام طبق حدیث شریف فرمود: البنات حسنات والبنون نعمة والحسنات یثاب علیها والنعمة یسأل عنه. (29)
دختران حسناتاند و پسران نعمت. بر حسنات پاداش و ثواب داده میشود (اما) از نعمت سؤال میشود.
تعبیر به حسنات، حکایت از یک ارزش بسیار عالی میکند که آمدن دختر در خانواده، موجب ثواب و پاداش الهی است.
در بیان زیبایی دیگر فرمود:« نعم الولد البنات ملطفات مجهزات مؤنسات” … (30)دختر، فرزندی خوب و نیکو است هم با محبت است و هم کمککار و…
3- دختر ریحانه است:
روزی به پیامبر خبر دادند که خدا دختری به ایشان عنایت فرموده، در اثر بقایای رسوبات زنگار جاهلی، آثار ناخشنودی، در چهره یاران حضرت پدیدار گردید، فرمود:« مالکم؟ ریحانة أشـمّها و رزقها علی الله ؛ این چه حالتی است که در شما می بینم؟! خداوند گلی به من عنایت فرموده که آن را میبویم. روزی او را خدا می دهد. (31). “ در این بیان حضرت، دختر را به عنوان گلی زیبای باغچه انسانیت معرفی نموده است.
4- بهشت در زیر پای مادران:
از وظایف مهم زن، مادر بودن و مادر شدن است. اسلام مقام بسیار والایی را برای مادر در نظر گرفته است، مقام که کرامت او را در حد اعلای از کمال به اثبات می رساند.
پیامبر اسلام فرمود:« الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»(32) "یعنی با احترام به مادران و حفظ کرامت و حقوق شان، بهشت را به دست آورید".
5- دستور احترام به دختران :
پیامبر اسلام فرمود: کسی که تحفه برای خانواده خود می خرد، همچون کسی است که می خواهد به نیازمندانی کمک کند. هنگا می که می خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئی کسی از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده باشد.
(33) هم چنین فرمود: هر که سه دختر یا سه خواهر را سرپرستی کند، بهشت برایش واجب و حتمی است (34)
6- احترام به زن ها:
پیامبر فرمود:”انّ لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا(35) ؛ بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز برآنان حقوقی دارید ".
در مورد اکرام به زنان فرمود : ما اَکْرَمَ النساءَ الاّ کریمُ ولا أَهانَهُنَ الاّلئیمٌ (36). یعنی تکریم زنان شیوه بزرگواران و اهانت به آنان، کار فرومایگان است.
براستی کدام قانون و کدام مکتب غیر از اسلام این گونه برتثبیت کرامت، شخصیت و حفظ حقوق اجتماعی
و انسانی زنان پافشاری ومردم را تشویق نموده است. اسلام تمام تلاش اش را بکار برده است تا زنان عالم، کرامت و شخصیت پامال شده خود را بدست آورند و در نتیجه خانواده و اجتماع سالم به وجود آید.
پی نوشت ها :
1. صدر، حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 21.
2. همان، ص 14.
3. حاذقی، زن از نظر حقوق اسلامی، ص23-24.
4. همان، ص 7-1 و62- 25.
5. حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 46.
6. همان، ص 49.
7. تفسیر المیزان، ج 2 ص 372.
8. همان، ص 26.
9. حقوق زن در اسلام و اروپا، ص34-35.
10. گوستاولبون فرانسوی، تمدن اسلام و غرب، به نقل از زنان مرد آفرین، ص 22.
11. حجرات(49)آیه 13
12. نساء (4)آیه 1.
13. روم(30)آیه 21.
14. اسرا(ا7آیه70
15. تین(95)آیه4
16. نحل(16)آیه 97.
17. غافر(40)آیه 40.
18. آل عمران(3)آیه195
19. تفسیر عاملی، ج 2، ص 304.
20. نساء (4)آیه 32.
21. بقره(2)آیه187.
22. تفسیر نمونه، ج24 ص45.
23. ممتحنه(60)ایه12.
24. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 374.
25. شیخ مفید، تهذیب الاحکام، ج 6، ص180، باب 80، باب امر به معروف ونهی ازمنکر.
26. توبه(9)آیه71.
27. تکویر (81)آیات8و9.
28. تفسیر نمونه، ج11، ص275 به بعد.
29. همان، ص362.
30. وسائل الشیعه، ج 21، ص 362.
31. همان، ص365.
32. ثقة الاسلام نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص 180.
33. مکارم الا خلاق، ص 54، به نقل از تفسیر نمونه، ج11، ص276.
34. وسائل، ج 21، ص362؛ کافی، ج6، ص6.
35. شیخ حر عاملی، وسائل ج 21، ص567. بحار، ج 73، ص 348.
36. کنز العمال ج، 16، ص 371.
براستی کدام قانون و کدام مکتب غیر از اسلام این گونه برتثبیت کرامت، شخصیت و حفظ حقوق اجتماعی
و انسانی زنان پافشاری ومردم را تشویق نموده است. اسلام تمام تلاش اش را بکار برده است تا زنان عالم، کرامت و شخصیت پامال شده خود را بدست آورند و در نتیجه خانواده و اجتماع سالم به وجود آید.
بنده منکر ارزش هایی که اسلام به زن داد نیستم ولی دینی که از طرف خدا بیاد باید چنین باشد نه اینکه مدام گفته شود زن در گذشته زنده به گور میشد اسلام او را از زنده به گوری نجات داد!!
اون زمان دیگه گذشت وضع زنان از وضع فلاکت بار در اکثر جوامع خارج شده زنان در غرب هم وضع بدی داشتند ولی غرب اکنون با دیروز قابل مقایسه است؟؟ غرب هم پیشرفت کرد غرب هم به زنان جایگاه و مقام داد و اگر بگویم ارزشی که غرب به زن داد کمتر از جامعه ی مسلمانان نیست سخن گزافی نیست الان خیلی از حقوق زنان در کشورهای غربی برتر از کشورهای مسلمان است و این قوانین را می توان در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مشاهده کرد که تمام تبعیضات جنسیتی رو از تمامی امور برداشت حال کاری نداریم برخی ممکن است رعایت نکنند مشکل اینجاست که کشور ما اصلا چنین چیزی را قبول ندارد
الان اگر بخواهیم به احکام دین خود افتخار کنیم باید مثالی بیارم که برتری احکام ما بر قوانین دیگران را نشان دهد نه اینکه همیشه به وضع زنان در قدیم اشاره کنیم و ارزشی که ان زمان اسلام به زنان داد
البته ببخشید این پست درباره حجاب و ریش نیست درباره همه ی احکام زنان بود
با سلام
حرف منم تقریبا همینه! البته درباره دین! اگه قراره یه قسمتایی از دینو جدا کرد و فقط رو همونا فشار آورد، دیگه نگیم دین بهتره!! مثلا طرف میلیارد میلیارد از بیت المال میخوره ولی بعد میاد میگه:حجاب خیلی مهمه و ما باید برای تحکیمش کار کنیم!!! همون حکایت یه بوم و دو هواست!! بعدم آمران به معروف که راه میوفته فقط رهبری و ریاست جمهوری میگن که باید مسئولینو هم از منکر باز بدارن!! خودشون که نشنیدم همچین چیزی بگن!! انگار که مال مردم خوری بهتر از بدحجابیه!!
وقتی هنوز عدالتو که پایه ی حکومت اسلام بود هنوز رعایت نمیکنن، چرا باید برن واسه طبقه دوم سوم که حجابه!؟ ایناست که باعث مخالفت میشه! وگرنه کسی که امنیت و حق برابر با همسایش که مسئول جاییه داره مشکلش چیه که به حجاب اعتراض کنه!؟
شما از کدوم تجربه صحبت می کنید؟!آمار دقیق و علمی بیارید.مردهای هیز توی همه جای دنیا پیدا میشن.چون توی ایران ما مسلمانیم و این مسئله برامون مهمه زیاد به چشم میاد.دوستان گفتن دبی و ترکیه من میگم برین کشورهای اروپایی رو هم ببینید.کشوری مثل آلمان که چقدر هم مدعیه!وضع چشم چرانی داخلش افتضاحه.اخیراً تحقیقی رو دیدم ک توسط چندتا از روانشناسهای غربی انجام شده بود که ثابت می کرد این مقوله چشم چرانی بین همه ی مردهای دنیا وجود داره و کم و زیاد نداره و اتفاقاً مسلمانها سهم کمتری ازش داشتن.
چند جمله وکلمه زیبا در وصف حجاب :
*************
حجاب سلاح زن است در مقابل نگاههای آلوده.
حجاب پند است، نه بند.
حجاب مصونیت است، نه محدودیت.
از گل بوته حجاب، شکوفه عفاف میروید.
امام علی(ع) میفرماید: «زکات زیبایی عفاف است».(1)
غنچه تا غنچه است، در حجاب است و هیچ کس هوس چیدن آن را نمیکند.
حجاب همانند سر شیشة عطر است که بوی خوش بانوان را حفظ میکند.
زن با حجاب مانند گوهر در صدف است.
جمال زن در جلال حجاب است.
فرهنگ برهنگی برهنگی فرهنگی است.
پینوشتها:
1. غرر الحکم، ج 4، ص 105.
باسلام
چگونه صحبت های جناب باء راتوهین تلقی میکنید کسی که قلبش پاک است نمیتواندبگویید من به خدااعتقاددارم وقبول دارم خوب خوب است وبد بد
اماهرروزکاری خلاف فرمان حق انجام
ازکوزه همان برون تراود که دراوست
یاحق
باسلام مجدد
کاملا حق باشماست این روشی که برای تفهیم بکارمیبریم خلاف ان چه ازمعصومین رسیده است
به مادرامام صادق توهین کردندایشان فرمودنداگرتوراست میگویی خدامادرم راببخشدواگردروغ خداتوراببخشد
وهمیشه درمذاکراتشان اتقدرارام ودلنشین ونرم صحبت میکردندکه هرانسانی رابیدارمیکرد
اما مامتاسفانه برای تفهیم مطلبمان
ازاین منطق که یامن درست میگویم یاشمانمیفهمی من درست میگویم استفاده میکنیم
یاحق
باسلام
اصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودندارد
پس اینکه عده ای برای راحت ترزیستن خودبه زیست دیگری تعدی وتجاوزواززشت ترین اعمال استفاده میکنند درحالی که این عمل نزدشان پسندیده است به دلیل ارامش خود,,ردمیکنید!
یقینااصل ارزشی وضدارزشی ثابتی وجودنداردوبسته به محیط تولدکودک شکل میگیردواین غرایزرامحیط طبیعی شکل میدهد البته این به معنی عدم سعادتمندی انان نیست!
چیزی به نام مطلق وجودنداردفکرکنم دربرخی مواردحق باسوفسطایی هاست!
یاحق
باسلام وتشکر .
جناب احمد اخلاق مطلق است ونه نسبی . حق با علی است ونه با سوفسطایی .
دقت کنید :
نسبیت در اخلاق یعنی هیچ یک از ارزش ها، اصول و احکام اخلاقی ثابت نیستند و همه گزاره های اخلاقی به اختلاف زمان، شرایط و نظر شخصی خاص یا همه افراد یا توافق جامعه قابل تغییرند.
در مقابل مطلق بودن اخلاق به این معنا است که دست کم، برخی اصول ثابت اخلاقی وجود دارند که وابسته به تمایل فرد و یا جامعه و تغییر شرایط زمانی و مکانی نیستند.(1)
بنابراین نظریه زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت یک امر اخلاقی بوده زیرا جامعه آن روز آن را پذیرفته بود و همجنس گرایی در جوامعی که غرق این بدبختی ها هستند، از نظر آن ها اعمال اخلاقی محسوب می شود. این نظریه زاییده جهان بینی مادی است اما در اسلام که معیار اخلاقی از سوی خدا تعیین می گردد، ارزش های اخلاقی ثابت و غیر متغیر است.
استاد مطهری بین اخلاق و رفتار فرق قائل است و اخلاق را ثابت و رفتار را متغیر می داند مثلاً عفاف همه وقت خوب است و تغییر نمی کند و به عنوان فعل اخلاقی پسندیده است، اما گاهی زنی مجبور می شود به طبیب مرد رجوع کند. لمس و نگاه کردن بدن زن برای نا محرم یک کار خلاف عفت است اما در این شرایط برای او غیر اخلاقی نیست. این رفتار و فعل است که تغییر کرده است یا مثلاً راست گویی همیشه به عنوان یک خُلق پسندیده مطرح است ولی گاهی ضرورت اقتضا می کند به خاطر مصلحت دروغ گفته شود. در این صورت نمی گوییم دروغ گویی جای راست گویی را گرفته، بلکه می گوییم با این که راست گویی خُلق پسندیده ای است اما به حکم ضرورت از آن دست برداشته ایم. پس رفتار ما عوض شده است نه اخلاق.
وجود پاره ای از موارد که حکم استثنا را دارد دلیل بر نسبیت اخلاق نیست. خیلی فرق است بین این که بگوییم بشر در هر عصری یک جور باید باشد غیر از گونه ای که در عصر دیگر باید باشد و در هر منطقه ای یک جور باید باشد غیر از جوری که در منطقه دیگر باید باشد و این که بگوییم انسان می تواند چنان شخصیت عالی داشته باشد که در همه جا یک جور باشد ولی نمودهای رفتارش در زمان ها و شرایط مختلف متفاوت باشد.(2)
پی نوشت ها:
1. مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، ص 171.
2.تعلیم و تربیت در اسلام، ص 151 - 160، با تلخیص.
باسلام
حقیرهم این مطلب راردنمیکنم امااخلاق ثابتی وجودنداره وپیوسته ان رفتارمتغیرمیشودنه رفتارتغیرکندامااخلاق ثابت باشد این تناقض است ومثال شمابرای دروغ مصلحتی و...ازاقلیت هاواستثناهاست
چراکه همواره این اخلاق است که براثرشرایط محیطی شکل گرفته وپیروان رفتارمتغیرراشکل میدهداین مطلب بدیهی ومنطقیست
یاحق
جناب باء عزیز
نقل قول های مختلفی زدید وقت نشد روی تک تک صحبت های شما جواب بنویسم جوابم رو کلی می نویسم
شما گفتید حجب و حیا یک زن مسلمان چادری حجاب کامل از خانمی بدحجاب بیشتر است در نوع پوشش درسته؟
ولی من گفتم این نوع نتیجه گیری درست نیست حالا توضیح میدم که متوجه منظورم بشید
شما زنان ایلات و عشایر رو دیدید؟ نوع پوششون رو دیدید؟ مسلمان هستند در این شکی نیست ولی روسری رو به نوحی میبندند که موهاشون بیرونه و این در فرهنگ اونا جا افتاده. و نشان بی حیایی و کاهش حیا در ظاهر و پوشش نیست شما نمیتونید الان بین یک خانم ایلاتی با یک خانم چادری شهری مقایسه انجام بدید و میزان حیای پوشش آنان رو بسنجید هر کدام از این افراد در منطقه و محل سکونت خود دارای حیای پوششی کامل هستند .
برخی دختران کرد در محیط خانه و خانواده با شلوار گشاد و بلوزی تقریباً بلند حتی جلوی نامحرمان حاضر میشوند در منطقه اونا در فرهنگ کردنشین آنها چنین پوششی نشانه حیای ظاهری و پوشش کامل یک دختر است حالا باز شما یک دختر تهرانی مذهبی رو در نظر بگیرید نحوه پوشش ایشان در خانه در مقابل نامحرم خیلی فرق داره با یک دختر کردی. باز میشه یک ترازو دست بگیریم و بسنجیم؟ واقعا چنین سنجشی درسته؟؟ بگیم دختر حیات کمتره از یک دختر چادریه؟؟؟؟؟؟ اصلا این حرف شما برای اونا پذیرفته نیست. آنان همون اندازه حیا رو در پوششان رعایت میکنند چه شما قبول داشته باشید چه نداشته باشید.
چرا نشه جناب باء؟
ایشان میتونند فقط به دلیل دیده شدن موی سر یک دختر بدحجاب کلیه کارهای اون رو رد کنند؟ ایشان حق دارند بگند تو که موی سرت دیده میشه نماز شبت هم ارزش نداره؟ این منطق ایشون رو می پذیرید؟ وقتی من قراره امر به معروف و نهی از منکر کنم خوبه خودم یه نگاه به اعمالم بندازم ببینم اون چیزی که دارم ازش دفاع میکنم چقدر خودم پای بندش هستم. منی که ممکنه در خیلی از اعتقاداتم بلنگم این حق رو ندارم اعمال دیگران رو بسنجم و مهر باطل بودن بر آن بزنم.
شما همه پست ها رو نخوندید منظور بنده صرفاً جناب باء نبوده البته من این پست رو در جواب نقل قول جناب باء نوشتم و ایشان هم پاسخ دادند
اما در مورد شعری که نوشتید نمیدانم مخاطب شعرتون من هستم یا نه؟؟
اگر منظور بنده است بنده همونی که تو انجمن دارم نشون میدم هستم ببخشید دیگه همچنین آدمی هستم
با سلام
به عنوان اخرین پستم در این تاپیک خواستم به دوستان بگم بنده به هیچ وجه مخالف حجاب نیستم حداقل چون در ادیان دیگر هم وجود داشته نمیشود منکر حجاب شد امیدوارم کسی از حرفهای من و شبنم برداشت نکند که بی حجابی و بدحجابی پسندیده است
بعضی ها وقتا میبینیم دختر محجبه ای حجابش رو کنار میگذارد یه دفعه به سمت تمام کارهایی که قبلا گناه میپنداشت کشیده میشود بعد میگیم به خاطر این بود حجابش را کنار گذاشت بی حیا شده است اگر چنین فرضیه ای درست باشه باید زنان خارجی نیز چنین باشند در حالی که نیستند به نظر بنده اشخاص مذهبی به شدت خود را محدود میکنند بعد از مدتی یه دفعه از همه چی زده میشن اگر افراد نحوه صحیح برخورد با نامحرم، آرایش در حد متعادل، پوشش های متنوع و رنگارنگ ، جشن و شادی و ..... همه رو با هم ولی با تعادل داشته باشند چنین نمیشود که یا کلا از مذهب زده شود و غرق فساد شود یا انقدر خودش را محدود کند زیبایی های زندگی را نبیند و از هیچ نعمتی استفاده نکند.
همانطور که جناب باء گفتند فقط به خاطر اینکه حرفام باعث گمراهی کسی نشود میگویم با حجاب مخالف نیستم فقط به حرفهایی که در مورد بدحجاب ها زده میشود اعتراض کردم وقتی که یه دختر محجبه چنین حرفهایی را میبیند ناراحت میشود مطمئنا در بدحجاب ها هم تاثیر بدی دارد و اینکه اقایان به جای احکام خویش همیشه در مورد حجاب و کلا احکام زنان صحبت میکنند در مورد زنان قضاوت میکنند و تصور میکنند که رعایت کردن این احکام به سادگی گفتنشه باید دختر بود تا ..
در پایان اگر از حرفهای ما دلخور شده اید به بزرگی خودتان ببخشید خداحافظ :Gol:
باسلام وتشکر از همه کاربران که در این تاپیک مشارکت نمودند .
گرچه با توجه به مطالب دیروز دیگر نباید برگشتی در این بحث رخ می داد ولی در عین حال بحث دوباره پیش آمد خواستم این نکته نیز تقدیم تان شود :
همان طور که در مراحل مختلف تحصیل از مرحله ابتدایی ودبستان تا تحصیلات عالی ودانشگاه شرط رفتن به مقطع بالا تر وکلاس بعدی پاس نمودن وآوردند نمره قبولی همه دروس است
وکسی نمی تواند تنها با قبول شدن در مثلا کتاب ریاضی و فزیک توقع رفتن به کلاس بالاتر را داشته باشد ویا مدعی قبولی شود .
ویا مدرک دریافت نماید .
در امور دینی که در واقع کلاس آموزشی تربیتی است نیز این روند وفرایند وجود دارد لذا اگر کسی همه تکالیف خود را لا اقل در حد نمره قبولی وادا ء تکلیف مواظب باشد ولی نسبت به حجاب که از ضروریات دین است بی توجه باشید ونمره قبولی نداشته باشد این فرد را نباید قبول شده تلقی نمود .
چه این که سایر تکالیف نیز چنین است مثلا کسی همه امورش خوب است ولی روزه ویا نماز نمره قبولی ندارد او نیز مردود محسوب می شود نه قبول شده باید در کلاس تجدید ی شرکت نماید و جبران کند وگرنه دچار کیفر عمل خود را خواهد دید .
نکته مهم تر این که قران کریم این خصیصه را که کسی نسبت به برخی احکام باور وعمل داشته ونسبت به برخی دیگر بی اعتنا ویا منکر باشد به شدت نکوهش نموده و کسانی را که که می گویند: "نومن ببعض و نکفر ببعض؛ (1) ما به برخی از احکام الهی ایمان و باور داریم و به بعض دیگر باور نداریم"، نگاهشان را کفرآمبز تلقی نموده و آن ها را که از روی عمد و عناد به چنین تبیعضی در پذیریش عقاید قائل اند، کافر حقیقی خوانده و فرموده: "اولئک کافرون حقا؛ (2) آن ها کافر حقیقی اند". اما این که چرا برخی از آدمیان به چنین نگریش تبعیض آمبزی نسبت به عقاید دچار می گردند، باید گفت: این کار در واقع یک روحیه شیطانی است؛ زیرا اولین کسی که به این روش دست زد، ابلیس است؛ چون او به خدا باور داشت و سال های طولانی او را عبادت نمود؛ ولی در مسئله سجده به آدم، از فرمان خداوند سر باز زده و مدعی برتری خود بر آدم شد. در حالی که مأمور به سجده بود، ولی شیطان با خوی ناپسند خود بزرگ بینی این فرمان حق را نپذیر فت؛ در حالی که بسیاری دیگر از فرامین الهی را قبول نموده بود. از این می توان نتیجه گرفت که این خوی که کسی در حین ایمان به خدا، از روی عمد و لجاجت و عناد، از پذیرش برخی دیگر از احکام الهی تمرد نماید، در واقع برخاسته از خوی شیطانی است؛ چه این که انگیزه های دیگر نیز ممکن است در این مسئله نقش داشته باشد؛ به عنوان نمونه، جریان عاشورا که این ایام مربط به آن است، کوفیان با این که به برخی از احکام اسلام مانند نماز پایبند بودند وحتی در در روز عاشورا آن را ترک نکردند، ولی از پذیرش ولایت امام حسین برای حفظ موقعیت اجتماعی و به دست آوردن پول و جایزه و مانند آن، خودداری نمودند.
وقتی حضرت سید الشهدا(ع) از بی وفایی بعضی از مردم خبردار شد، با عبارتی زیبا مردم را این گونه توصیف کرده است: «الناس عبید المال، والدین لعق علی ألسنتهم، یحوطونه ما درّت به معایشهم؛ فإذا محّصوا بالبلاء قلّ الدیّانون؛ (3) مردم بنده مال اند و دین، لقلقه زبان آن ها است. تا وقتی که دین سبب رونق زندگی آنان است، گرد آن را میگیرند؛ اما وقتی با بلا مورد آزمایش قرار میگیرند، دینداران کم میشوند».
این سخن امام، به شیعیان اختصاص ندارد؛ بلکه بیانگر یک اصل کلی است که در عصر و مکانی ممکن است رخ دهد.
چه بسا تقلید بی جا و کورکورانه سبب می شود که انسان از پذیرش برخی از حقایق تمرد کند؛ چنان که خداوند مشرکان را که کورکورانه تقلید می کردند، مورد خطاب قرار داد و فرمود: «و اذا قیل لهم اتّبعوا ما انزل اللّه قالوا بل نتّبع ما الفینا علیه آباءنا او لو کان اباؤهم لا یعقلون شیئاً و لا یهتدون؛ (4) هنگامی که به آن ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید. می گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم. آیا نه این است که پدران آن ها چیزی نمی فهمند و هدایت نمی یابند؟»
اگرچه این آیات تقلید کورکورانه مشرکان را سرزنش مینماید، اما میتوان برداشت کرد که این آیه در واقع در صدد این است که این تفکر جاهلانه را مورد نقد قرار دهد که نباید به دلیل پیروی از یک سنت جاهلانه، از پذیرش برخی حقایق سر باز زد.
پی نوشت ها:
1. نساء (4)، آیه 150.
2. نساء (4)، آیه 150.
3. اربیلی، کشف الغمه، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 2، ص 244.
4. آل عمران (3)، آیه 191.
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
أحسن الله لکم و لنا العزاء فی مصیبة مولانا المظلوم علیهالسلام ... الذی قتلوه عطشاناً
حرف شما دو بزرگوار در این یک زمینه لااقل یکی است، جناب احمد معتقدند که اصول اخلاقی وابسته به شرایط و محیط و فرهنگ و پارامترهای دیگری میباشد و سرکار شبنم هم معتقدند که حیاء چنین است، و از آنجا که حیاء بخشی از ادب است پس حرفتان یکی است. اما اینکه جناب ملاصدرا و استاد صادق حرفشان با شما مخالف است را میشود توضیحی داد که ان شاء الله برای شما هم قابل قبول باشد. به نظر ناقص حقیر آن چیزی که مانع شماست از پذیرش حرف جناب صادق و ملاصدرا این است که «الأعمال بالنیات»، یعنی کسی که فکر میکند کارش درست است و آن کار را انجام میدهد نمیشود گفت آدم بدی هست یا زیاد خوب نیست و از این دست صحبتها، این حقیقت را مطمئن باشید که استاد بزرگوار و جناب ملاصدرا هم به آن واقف هستند، در واقع حدیث امام رضا علیهالسلام است، هیچ کدام از ما جرئت مخالفت با آن را نداریم.
بله یک دختر ایلاتی که فکر میکند حجاب آنقدر است که سرکار شبنم فرمودند، یعنی موها از آن بیرون است، اگر آن حجاب را داشته باشد و به او گفته شود که این حجاب خیلی کم است ممکن است بهش بربخورد،در واقع او نهایت حجابی که برایش تعریف شده است و به او اطلاع رسانی شده است را دارد و سخت است که بخواهیم به چنین کسی بگوییم حیائش ولو از بعد پوشش کمتر از خانمی است که موهایش را در تهران میپوشاند.
اما بگذارید حقیر از قول شما یک سؤال از جناب صادق و جناب ملاصدرا و خودم بپرسم ... یک نفر در اروپا و در شرایط اسلام ستیز به دنیا آمد و بزرگ شد و اسلام ستیزی به عنوان یک ارزش به او یاد داده شد و در وجودش نهادینه شد، یک نفر در خانوادهی وهابی به دنیا آمد و از ابتدا شیعهکشی برای او ارزش معرفی شد (اگر درست خاطرم باشد در تاریخ یکی از علمای شیعه داریم که اصلاً به دنیا آمدنش سر نذر پدر و مادر سلفیاش بود که نذر کردند اگر خدا به ایشان فرزندی بدهد تربیتش کنند که شیعیانی که به زیارت کربلا میروند را بکشند، تا اینکه پسری به ایشان داده میشود و او هم برای شیعهکشی تربیت میشود و خودش هم به این کار تمایل داشته است، اما بعد یک بار که در کمین برای کشتن زائران بوده است خوابی میبیند که در جهنم است ولی آتش او را نمیسوزاند و در خواب حقایقی به او گفته میشود که از این رو به آن رو میشود)، آیا اگر او هرگز نفهمد که آن موضعی که نسبت به اسلام یا شیعه دارد غلط است برای اعتقاداتی که دارد بازخواست خواهد شد؟ اگر بله عدالت خدا چه میشود؟ اگر نمیشود آیا اینکه مثلاً یک وهابی برای اعتقاداتی که فکر میکند خدایی است شیعه بکشد برایش ثواب خواهند نوشت؟ مگر جز این است که الأعمال بالنیات؟ اگر بله پس چرا اگر یک وهابی برای خداوند شیعیان را بکشد مستوجب بهشت نمیشود؟ اگر هم بشود که در این صورت خود شما هم قبول دارید که اخلاق نسبی است زیرا واضح است که از فرهنگ و زمان و سیاست و خانواده و غیره اثر میپذیرد! اگر اینطور باشد دیگر میتوان اخلاق بهتر را در هر زمانی با اکثریت جهانی قائلان به آن برشمرد چون راه دیگری برای راستیآزمایی اینکه چه کاری در زمان حاضر اخلاقی است و چه کاری نیست نخواهد بود، در ناچاری هم بهترین ملاک عقل جمعی است ...
اما پاسخ به این سؤالات چیست؟ در واقع مطلق بودن اخلاق را چطور باید با «الأعمال بالنیات» و عدالت خداوند جمع زد؟ پاسخ ساده است، خداوند خودش در قرآن فرموده است که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ». اخلاق مطلق است، خوبها و بدها توسط خداوند تعریف شدهاند،برخی از اعمال توقیفی هستند و برخی شکلشان شناور است و با زمان و موقعیت شکل به خود میگیرند ولی ارزشهای اخلاقی به صورت مطلق برای نمود یافتن انسانیت در انسان و بالاتر از آن برای آینهی خدا شدن انسان معرفی شده است، اگر خداوند واحد است و انسانیت انسان یک چیز است پس اخلاق هم نمیتواند بیش از یکی باشد، اخلاق بالضرورَة مطلق و یکتا خواهد بود. با این حال که اخلاق مطلق است اما انتظاری که از بندگان در این دو روزهی دنیا میرود به استعداد آنها هم برمیگردد. اگر کل اخلاق در یک زمینهی خاص مانند داشتن حجاب واجب را A بگیریم، اگر به راستی برای کسی به اندازه a و نه بیشتر از آن حجاب تبیین شده باشد و در توانش هم بیش از آن نباشد (البته اینکه ما با کمی سختی بگوییم عسر و حرج دارد و در توانمان نیست این درست نیست و توجیه است) انتظاری که از او میرود به اندازهی همان a است ولی این به آن معنی نیست که او متکامل تا حدّ A باشد، وسعت وجودیاش بیش از a نبوده است و انتظار بیشتر هم از او نمیرود، با پیدا بودن موهای آن دختر ایلاتی شاید اگر آن دختر خبر از احکام اسلام نداشته باشد گناهی نوشته نشود، ولی حیاء به لحاظ پوشش برای انسان توسط حریمی که برای خودش قائل شده است اندازهگیری میشود و نسبی نیست، اخلاق مطلق است ولی نیت افراد در ایجاد تکلیف برای اشخاص مؤثر است. ما هرگز پتانسیل اینکه مثل حضرات معصومین علیهمالسلام بشویم را نداریم ولی کافی است که به اندازهی خودمان در این راه قدم برداریم، این کلامی است که مولا امیرمؤنان علیهآلسلام فرمودند، ایشان گفتند بدانید که شما هرگز مانند من نمیتوانید زهد پیشه کنید لیکن در این کار یاریم کنید. آن وقت از آنجا که خداوند جبار است (یعنی جبرانکننده) و هر حسنهای را چند برابر پاداش میدهد امید است که در قیامت شخصی که به اندازهی توان و استعداد و امکاناتش مطابق دین خداوند تسلیم شده است را با کسانی جمع کنند که پتانسیل و استعداد و توان خیلی بیشتر هم داشتهاند و با آن توان بیشتر دینداری کردهاند. با این حساب خانم بدحجابی که در ایران زندگی کند با خانم بیحجابی که در کره زندگی میکند قابل قیاس نیستند، این یکی از ۹۰ به اندازهی ۴۰ نمره کسب حیاء کرده است و آن دیگری از ۴۵ به اندازهی ۴۰ نمره کسب حیاء کرده است، این دو یکی نیستند، و البته در این بین حیاء برای هر دو روی محور یکسانی است و نباید ۹۰ را به ۴۵ تبدیل کرد و در واقع اینجا تنها یک تغییر مقیاس نیست که انجام شده است، تغییر مقیاس میتواند باشد اما از باب تکلیفشناسی نه از باب کمالشناسی.
امیدوارم مطلب روشن باشد، اما اگر نیست بفرمایید تا اساتید پاسخ حقیر را تصحیح و کاملتر کنند.
خوب این یعنی باورش برای ایشان سخت است که کسی در روز جلوی خداوند بایستد و در شب با خداوند راز و نیاز کند! البته پیش فرض ایشان این است که صحبت از خانمهایی است که خبر از حکم حجاب و گناه بودن نشان داده زینتهای خود به نامحرم را بدانند و اگر نمیدانند در این جهل خود مقصر باشند. نفرمایید که هر کسی حجاب ندارد لابد نمیداند که حجاب واجب است چون این فرمایش درست نخواهد بود، در واقع انسان موجود عجیبی است که میتواند با استانداردهای چند گانه به مسائل بپردازد. مثلاً در روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در آداب همسرداری نقل شده است که خطاب به مردان فرمودند اینطور نباشید که همسرتان را در روز بزنید و در شب بخواهید با او همآغوش گردید، یعنی در روز که خواستید او را بزنید به یاد آورید که این زن همان کسی است که شب به آغوشش پناه میبرید، یعنی وجودتان و نسبتتان با همسرتان در روز و در شب متفاوت نباشد. مثال دیگرش کارتونی از والتدیسنی است که در آن آموزش قوانین رانندگی به بچهها میدهد و در آن گوفی نقش یک انسان دو شخصیته است که وقتی در نقش انسان پیادهرو باشد اسمش میشود Mr Walker و وقتی در نقش راننده پشت فرمان قرار میگیرد اسمش میشود Mr Wheeler، اولی موجودی آرام که از آزار ماشینسوارها مدام در رنج و عذاب است و دومی موجودی عصبی است که ۳۰ ثانیه ایستادن پشت چراغ قرمز را هم نمیتواند تحمل کند. بله انسان میتواند بداند یک کاری بد است ولی باز در انجام آن همت بگمارد. خیلی فاکتورها هستند که در این رفتار انسان میتوانند تآثیر بگذارند، از حرف مردم گرفته تا مسائل دیگر .... به بیان بسیاری از کاربران خانمی که در ایران زندگی میکند واجب بودن حجاب را میداند ... اگرچه باز مورد به مورد باید جداگانه بررسی شود و شاید استثنائاتی باشند که واقعاً باید ایشان را بیخبر دانست ... شاید هم اکثرشان آنطور باشند حقیر اطلاعی ندارم.
یا علی
(اگر درست خاطرم باشد در تاریخ یکی از علمای شیعه داریم که اصلاً به دنیا آمدنش سر نذر پدر و مادر سلفیاش بود که نذر کردند اگر خدا به ایشان فرزندی بدهد تربیتش کنند که شیعیانی که به زیارت کربلا میروند را بکشند، تا اینکه پسری به ایشان داده میشود و او هم برای شیعهکشی تربیت میشود و خودش هم به این کار تمایل داشته است، اما بعد یک بار که در کمین برای کشتن زائران بوده است خوابی میبیند که در جهنم است ولی آتش او را نمیسوزاند و در خواب حقایقی به او گفته میشود که از این رو به آن رو میشود)،
سلام ودرود خدا بر شما گرامی .
عجالتا مطلب فوق را
را دقیقا در جلد 6 الغدیر وکتاب مجالس المومنین قاضی نور الله ششتری ملاحظه بفرماید بسیار جالب وخواندنی است . .
بارک الله
بابا این حافظ بد بخت کی رندی رو به بی حجابی تشبیه کرده که شما می کنید
آیا به نظر شما بی حجابان همان رندان هستند .عجبا که روح حافظ بیچاره رو هم اذیت می کنید.
حالا این فرموده امام خمینی رو هم ببینید
در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مدرسه و مسجد بیزار شدم
این شعر ما فوق عاشقانه امام رو هم به بی حجابی و بی حجابان ربط می دهید؟
واقعا متحیرم که شخصی بی حجاب باشد و خود را رند معرفی کند.
این شعر حافظ برای کسانی هست که به عالم شهود رسیده بودند و در مقابل زاهدان که به این مرتبه نرسیده بودند کاری غیر قابل تصور بود و زاهدان چون از این مرحله بیسواد بودند عیب می گرفتند و عرفا رو تکفیر می کردند.
حالا شما با این توضیح بنده این حافظ بی چاره،رند،عارف رو با بی حجابان مقایسه می کنید.
واقعا وا عجبا.
نظرات بنده حقیر :
در طول تاریخ هستی عده ای بودند که ارزش آفرینی کردند ، عده ای هم بودند که برای حفظ ارزش ها جان فشانی کردند ، عده ای پاسدار ارزش ها بودند ، عده ای هم بودند که ارزش ها را وسیله معیشت خود ساختند ، عده ای دانسته و ندانسته خیانت کردند ، عده ای با شادی دشمنان ، شاد میشدند .
آیا حجاب جزء ارزشهای ما هست یا نیست؟ ما امروز جزء کدام دسته هستیم ؟
بد نیست کمی روی خودمان مرور کنیم و خودمان را بشناسیم ، دشمن خود را بشناسیم . خودمان را در گذشته ها تصور کنیم ، که اگر ما بودیم چه میکردیم .
تاسوعا و عاشورای حسینی نزدیک است ، اگر آن زمان ما بودیم چه میکردیم ؟ قطعاً همه ما میگوئیم در راه امام حسین (ع) فدا میشدیم ، اما اگر باطن خود را به درستی بشناسیم و اعمال خودمان را در حال حاضر ارزیابی کنیم ، شاید خودمان را در دسته های دیگری ببینیم ، ( کوفیان بی وفا / بی طرف ها و جاندوستان و دنیا دوستان/ توابین و نادمان/ حبیب بن مظاهر ، حر و همه کسانی که به یاری امام شتافتند / در صفوف سپاه عمر سعد و .... )
همه زمین کربلا و همه روزها عاشوراست
همیشه تاریخ به شکل های گوناگونی در حال تکرار شدن است ، بیائید اگر خودمان را جزء فدائیان امام نمی بینیم ، کمی فکر کنیم و تا فرصت باقی است ، مسیر خودمان را تغییر دهیم و قدم در راهی بگذاریم که پیشوای معصوم ما حسین بن علی (ع) در آن راه ، از هر چه که داشت چشم پوشید .
صحت بعضی تحقیقات (که معمولا از سمت مسلمونا یا دوستدارانشونه) به همون اندازه صحت اینه که 365بار تو قران از واژه یوم استفاده شده!! اونا اول میگن اینجوریه و بعد واسه اثباتش دست به تحقیق میزنن و اگه با هدفشون نخوند کمی دستکاریش میکنن تا بخونه!!
وقتی یه تحقیق قابل قبوله که محققش به هیچ جایی وصل نباشه! و من تا حالا غیر مسلمونی ندیدم که از مسلمونا طرفداری کنه!!(1نفر از هر میلیون شاید باشه!) الان تحقیقات اینجوری یا دست خود مسلموناست یا دشمناشون که در نتیجه نمیشه به نتیجه هیچ کدوم کامل استناد کرد!
موضوع حافظ تمام شد و رفت حالا نمیدونم چرا بعضی ها هی کشش میدن
خیلی ها از شعرهای حافظ استفاده میکنند اصلا بنده اشتباه کردم از شعر ایشان استفاده کردم دفعه بعد از سروده های خودم استفاده میکنم تا مدیون کسی نشم یادم رفته بود از جناب حافظ هم عذرخواهی کنم تا نیان بگن حافظ بیچاره حافظ بدبخت
اقا اصلا شما عارف و زاهد ما گناهکار و خودپسند ولمون کنید دیگه
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
هدف از حجاب
هدف از حجاب
هدف از حجاب و پوشش حفظ حرمت، عفت و وقار زن مسلمان و نگهداری او از آزار و اذیت آزمندان بیماردل است چنان که خداوند در قرآن کریم، سوره احزاب میفرماید:
یا اَیُّها النَّبی قُلْ لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِسأِ المُؤمِنینَ یُدْنین عَلَیْهِنَّ مِن جَلابیبِهنَّ ذلکَ أدنی أنْ یُعرَفْنَ فَلایُؤَذیْنَ"
«ای پیامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر بپوشند که این کار برای آن است که (به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند.»
و در آیه دیگر هدف از پوشش را پرهیز از تبرج و جلوهگری خانمها معرفی فرموده است، زیرا خودآرایی و جلوهگری زنان موجب فساد و تباهی جامعه میشود.
"وَ لاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَِّْ الأولی"
«مانند دوران جاهلیت پیشین خودآرایی و آرایش نکنید.»
همچنین درباره همسران پیامبر(ص) دستور داده است که هرگاه از همسران پیامبر متاعی را درخواست میکنید از پس پرده طلب نمایید زیرا حجاب برای آن است که دلهای شما و آنان پاکیزه بماند و این بهتر است.
فَاسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَرأِ حِجابٍ ذلِکُمْ أطْهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ"
و حال از این آیات به دست میآید که هدف از حجاب پاکی دلها، جامعه و مصونیت زن و جلوگیری از کامیابی رایگان مرد از هر زنی است.
سخن در این است که برای رسیدن به این اهداف و ارزشهای مقدس از چه نوع پوششی استفاده شود.
در تایید فرمایشات شما حدیث امیر المومنین علی (ع)که در نهج البلاغه آمده است که فرمودند. قبل از این که مایه عبرت آیندگان شویم از گذشتگان خود عبرت بگیریم.
از نظر پر محتوا و دیدگاه ژرف اندیشه شما درس گرفتیم.
یا علی
1. حجاب در قران برای نوع پوشش زنان به کار نرفته است بلکه به معنای پرده و مانع و غیره به کار رفته است.
2. در خصوص آیاتی که در آنها به پوشش زنان اشاره شده است تفاسیر و برداشتهای متفاوتی وجود دارد.
3. اخیرا یکی از اندیشمندان روحانی شیعه نوع پوشش بانوان را تقریبا اینگونه از آیات و روایات استنتاج کرده اند که از گردن به بالا و زانو به پایین و ساعد به پایین بانوان می تواند بدون پوشش باشد.
البته جواب قبلی من در مورد این اندیشمند روحانی فکر کنم سانسور شده.
ولی کمی ملایم تر بگویم که از کلمه اخیراً شما می شه فهمید که ایشان اخیراً پولی هم شاید برای این کارشان که مخالف عامه علما(سنی و شیعه)است شاید گرفته باشند و این فتوای غریبِ غریب را داده باشند.
به عنوان اخرین پستم در این تاپیک خواستم به دوستان بگم بنده به هیچ وجه مخالف حجاب نیستم حداقل چون در ادیان دیگر هم وجود داشته نمیشود منکر حجاب شد امیدوارم کسی از حرفهای من و شبنم برداشت نکند که بی حجابی و بدحجابی پسندیده است
بعضی ها وقتا میبینیم دختر محجبه ای حجابش رو کنار میگذارد یه دفعه به سمت تمام کارهایی که قبلا گناه میپنداشت کشیده میشود بعد میگیم به خاطر این بود حجابش را کنار گذاشت بی حیا شده است اگر چنین فرضیه ای درست باشه باید زنان خارجی نیز چنین باشند در حالی که نیستند به نظر بنده اشخاص مذهبی به شدت خود را محدود میکنند بعد از مدتی یه دفعه از همه چی زده میشن اگر افراد نحوه صحیح برخورد با نامحرم، آرایش در حد متعادل، پوشش های متنوع و رنگارنگ ، جشن و شادی و ..... همه رو با هم ولی با تعادل داشته باشند چنین نمیشود که یا کلا از مذهب زده شود و غرق فساد شود یا انقدر خودش را محدود کند زیبایی های زندگی را نبیند و از هیچ نعمتی استفاده نکند.
همانطور که جناب باء گفتند فقط به خاطر اینکه حرفام باعث گمراهی کسی نشود میگویم با حجاب مخالف نیستم فقط به حرفهایی که در مورد بدحجاب ها زده میشود اعتراض کردم وقتی که یه دختر محجبه چنین حرفهایی را میبیند ناراحت میشود مطمئنا در بدحجاب ها هم تاثیر بدی دارد و اینکه اقایان به جای احکام خویش همیشه در مورد حجاب و کلا احکام زنان صحبت میکنند در مورد زنان قضاوت میکنند و تصور میکنند که رعایت کردن این احکام به سادگی گفتنشه باید دختر بود تا ..
در پایان اگر از حرفهای ما دلخور شده اید به بزرگی خودتان ببخشید خداحافظ :Gol:
البته این که یه دختر با حجابی بعد از مدتی حجابش رو می زاره کنار در واقع این نیست که فقط حجابش رو گذاشته کنار شاید خیلی از باور های دیگرش رو هم کنار گذاشته.ولی چون چادر و حجاب یک امر ظاهری هستش شما فقط چادرش رو می بینید.
واین که ما در مورد بدحجابی حرفی نزنیم و اون رو نکوهش نکنیم راه اشتباه رفتیم.
و اما در مورد حجاب باید همیشه از اون و دختر های با حجاب تعریف کرد و آنها رو تحسین کرد
و این که عاقب برخی ها ختم به خیر می شود یا نه الله اعلم.و باز هم در مورد نیت باحجابهای (بد نیت) باز هم الله اعلم. ما موظفیم که به ظاهر افراد قضاوت کنیم. چون از باطن افراد بی خبریم.بدحجابی بد است هر چند که فرد بد حجاب خودش و فرد غیرتمندی فرض کند.همچنان که فرد با حجاب بد نیت هم بد است ولی طبق ظاهر ما فقط می تونیم فرد بد حجاب رو تقبیح کنیم . چون ظاهرش فساد داره.
و اینکه مذهبی ها رو افرادی می پندارید که خودشون رو به شدت محدود می کنند. این محدودیت نیست بلکه نوعی مصونیت است. این تایپیک رو هم که قبلا یکی از دوستان در همین مورد گذاشته بودند مطالعه بفرمایید.
روزی دختر شیخ یک تبلت گوگل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود!
شیخ بگفت: این تبلت که خریدی اولین کار چه کردی؟
عرض نمود: یا شیخ بر صفحه اش برچسب زدم و دور آن کاوری بس محکم قرار دادم.
شیخ فرمود: ایا کسی تورا به این کار مجبور کرد؟
- خیر
فرمود: ایا تو به شرکت گوگل توهین کردی که چنین کاور بر آن نهادی؟
- خیر. اتفاقاً خود گوگل که آن را ساخته توصیه نماید که بر آن کاور نهیم.
- ایا چون این تبلت چیپ و درپیت است کاورش کردی؟
- خیر. بلکه چون ارزشمند است و کلی تکنولوژی صرف آن شده چنین کردم.
- ایا کاور از جمال تبلت نکاهد و به وزنش نیفزاید؟
- باکی نیست. به دوامش نیز بیفزاید.
شیخ صیحه ای بزد و فرمود: پس بدان که آنکه مرا و تو را ساخته ما را به عفاف توصیه نموده است که عفاف نه دست وپاگیر است ونه موجب عذاب بلکه ضمانت ماندگاریست
انشا الله در پناه ولی عصر موفق باشید و دیدتان در مورد مذهبی ها باز هم تغییر کند.همچنان که در مورد حجاب تغییر کرد.
:Gol:با تشکر از شما:Gol:
من خیلی خلاصه میگم...
حجاب تو قرآن اومده پس اگر مسلمونی باید رعایت کنی...
ایران جمهوری اسلامیه پس اگر تو ایران زندگی میکنی چون بر طبق اسلامی بودن و بعد بر طبق جمهوری (رای اکثریت مردم بودن) باید زندگی کنی و اکثریت حجاب رو پذیرفتن پس باید رعایت کنی...
اگر مسلمون نیستی یا از نظام ایران خوشت نمیاد برو یه جای دیگه زندگی کن چون ما مردم ایران حجاب رو قبول داریم و برای کسی که اونرو رعایت میکنه ارزش زیادی قائلیم و از روی استثنائات برای کل نسخه نمیپیچیم...
والسلام...
سلام
من هر چی منتظر موندم کابری که اینطوری گفتن خودشون بیان توضیح بدن ولی انگار دیگه سر نزدن به تاپیک
خانم شبنم سو تفاهم نشه منظور ایشون بی ارزش بودن اعمال عباذپدی دیگتون نیست.با یه مثال توضیح میدم
شما بخواید لیسانستونو بگیرید مجبورید همه ی واحد های مصوبو پاس کنید.اگه همه رو بیست بگیرید ولی یکی رو پاس نکنید مدرک بی مدرک!نه اینکه بیست درس دیگتون بی ارزشه!نه.ولی برای اینکه مدرکو بگیرید باید همه رو پاس کنید.بیست یه درس دیگه باعث نمیشه اگه تو اون یکی درس افتادید جبران بشه هر چیزی سر جای خودش.نماز شب سرجای خودش حجابم سرجای خودش
وقتی میگن این اونو جبران نمیکنه به معنی بی ارزش بودنش نیست...دقت کنید:Gol:
آقا آقا چرا اینطوری.
بابا خیلی ها تو این فرهنگ بزرگ شدند کمی با ملاطفت
کمی با مهربانی ، انشا الله با قولو لیناً اینها هم با حجاب می شند.
سلام
اما بعضي اعمال هستند كه اعمال ديگر از بين ميبرند كه به عنوان حبط اعمال از آن ياد ميكنند
شما زن و مرد و يكي ميدوني ؟
كيه كه ندونه زن خلقتا مطلوبه و مرد طالب..
سبحان الله
چه کسی زن و مرد رو یکی دانسته؟؟ در اینکه در خلقت زن و مرد تفاوت وجود دارد شکی نیست همانطور که جناب محی الدین فرمودند :
جناب محي الدين سر محبوب بودن زن را كه در بيان پيامبر گرامي اسلام آمده است در اين مي داند كه چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است كه بدون مجلي و مظهر مشاهده شود ، پس هر مظهري كه بيشتر جامع اسماء و اوصاف الهي باشد، بهتر خدا را نشان مي دهد . و زن در مظهريت خدا كامل تر از مرد است، زيرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهي است ، مظهر فعل و تاثير الهي نيز هست ،چون در مرد تصرف مي كند و آن را مجذوب خويش قرار داده و محب خود مي سازد ، و اين تصرف و تاثير نموداري از فاعليت خداست ، از اين جهت زن كامل تر از مرد است ، اگر مرد بخواهد خدا را در مظهريت خود مشاهده كند، شهود او تام نيست ولي اگر بخواهد خدا را در مظهريت زن بنگرد ، شهود او به كمال و تمام مي رسد.
ولی ایا این تفاوت و مطلوب و طالب بودن زن و مرد سبب میشود که حرامی را حلال و حلالی را حرام شمرد؟
حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أبَداً إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أبَداً إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ
اینکه مرد طالب باشد یا مطلوب فرقی نمیکند تراشیدن ریش حرام است و در لباس پوشیدن نیز به نظر بنده همانطور که زنان باید از الگوی خود پیروی کنند شما نیز باید لباس پوشیدنتان همانند الگوهایتان باشد و کاملترین پوشش برای اقایان همان لباس روحانیون است وسلام
تشخیص این موارد از عهده من و شما خارجه جناب!!!! :no:
رهبری در مورد خانم های بد حجاب چه طور صحبت میکنه بعضیها چه طور....!!
ایشون گفتن:خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید.
با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیهى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»
فرق زنهاي بي حجاب و با حجاب؟
در ابتدا باید اشاره شود زنان همه از نظر روحی و جسمی تفاوت ندارند. تفاوت ها مربوط به باورها، شناخت نیازها و قوانین
می باشد، یعنی برخی زنان باور دارند حجاب عامل عفت، عزت و شخصیت می باشد ، از این رو حجاب را رعایت
می کنند، در حالی که برخی زنان چنین عقیده ندارند و حجاب را رعایت نمی کنند. همچنین یکی از عوامل تفاوت به قوانین جامعه بر می گردد ، بدین معنا برخی جوامع زنان را ملزم به رعایت حجاب می نمایند، حال اینکه برخی از کشورها این گونه نیست، مثلا در جامعه اسلامی - که خداوند قانون گذار است- به زنان دستور داده است حجاب را رعایت نمایند، زیرا این امر به نفع زن و جامعه است. حجاب دارای آثار فردی، خانوادگی، اجتماعی و... است، که به خاطر آن خداوند حجاب را واجب نموده ، و این در حالی است که در اروپا حجاب الزامی نیست
نظر شما را به قسمت هایی از تفسیر نمونه - که در باره آثار و فلسفه حجاب است - جلب می نمائیم:
" فلسفه حجاب چيز مكتوم و پنهانى نيست زيرا:
1- برهنگى زنان كه طبعا پيامدهايى همچون آرايش و عشوهگرى و امثال آن همراه دارد، مردان مخصوصا جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مىدهد، تحريكى كه سبب كوبيدن اعصاب آن ها و ايجاد هيجان هاى بيمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مىگردد. مگر اعصاب انسان چقدر مىتواند بار هيجان را بر خود حمل كند؟ مگر همه پزشكان روانى نمىگويند هيجان مستمر عامل بيمارى است، مخصوصا توجه به اين نكته كه غريزه جنسى نيرومندترين و ريشهدارترين غريزه آدمى است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناكى شده، تا آن جا كه گفته اند" هيچ حادثه مهمى را پيدا نمىكنيد مگر اين كه پاى زنى در آن در ميان است"! آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگى به اين غريزه و شعله ور ساختن آن بازى با آتش نيست؟ آيا اين كار عاقلانه اى است؟
اسلام مىخواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند، و اين يكى از فلسفه هاى حجاب است.
2- آمارهاى قطعى و مستند نشان مىدهد كه با افزايش برهنگى در جهان طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، چرا كه" هر چه ديده بيند، دل كند ياد" و هر چه" دل" در اين جا يعنى هوس هاى سركش بخواهد، به هر قيمتى باشد، به دنبال آن مىرود، به اين ترتيب هر روز دل به دلبرى مىبندد و با ديگرى وداع مىگويد.
در محيطى كه حجاب است (و شرائط ديگر اسلامى رعايت مىشود) دو همسر تعلق به يكديگر دارند، و احساسات شان و عشق و عواطف شان مخصوص يكديگر است.
در" بازار آزاد برهنگى" كه عملا زنان به صورت كالاى مشتركى (لااقل در مرحله غير آميزش جنسى) در آمده اند، ديگر قداست پيمان زناشويى مفهومى نمىتواند داشته باشد. خانواده ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشى مىشوند و كودكان بىسرپرست مىمانند.
3- گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناك ترين پيامدهاى بى حجابى است كه فكر مىكنيم نيازى به ارقام و آمار ندارد . دلائل آن مخصوصا در جوامع غربى كاملا نمايان است، آن قدر عيان است كه حاجتى به بيان ندارد.
نمىگوئيم عامل اصلى فحشا و فرزندان نامشروع منحصرا بى حجابى است، نمىگوئيم استعمار ننگين و مسائل سياسى مخرب در آن مؤثر نيست، بلكه مىگوئيم يكى از عوامل مؤثر آن مساله برهنگى و بى حجابى محسوب مىشود.
با توجه به اينكه" فحشا" و از آن بدتر" فرزندان نامشروع" سر چشمه انواع جنايت ها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناك اين مساله روشنتر مىشود.
هنگامى كه مىشنويم در انگلستان، در هر سال- طبق آمار- پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنيا مىآيد، و هنگامى كه مىشنويم جمعى از دانشمندان انگليس در اين رابطه به مقامات آن كشور اعلام خطر كردهاند- نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى- بلكه به خاطر خطراتى كه فرزندان نامشروع براى امنيت جامعه به وجود آوردهاند، به گونهاى كه در بسيارى از پروندههاى جنايى پاى آن ها در ميان است، به اهميت اين مساله كاملا پى مىبريم. مىدانيم كه مساله گسترش فحشا حتى براى آن ها كه هيچ اهميتى براى مذهب و برنامههاى اخلاقى قائل نيستند، فاجعه آفرين است، بنا بر اين هر چيز كه دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گستردهتر سازد،تهديدى براى امنيت جامعه ها محسوب مىشود، و پىآمدهاى آن هر گونه حساب كنيم، به زيان آن جامعه است.
مطالعات دانشمندان تربيتى نيز نشان داده، مدارسى كه در آن دختر و پسر با هم درس مىخوانند، و مراكزى كه مرد و زن در آن كار مىكنند و بى بند و بارى در آميزش آن ها حكمفرما است، كم كارى، عقب افتادگى، و عدم مسئوليت به خوبى مشاهده شده است.
4- مساله" ابتذال زن" و" سقوط شخصيت او" در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است كه نيازى به ارقام و آمار ندارد، هنگامى كه جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روز به روز تقاضاى آرايش بيش تر و خودنمايى افزون تر از او دارد. هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسيش وسيله تبليغ كالاها و دكور اطاق هاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان و سياحان و مانند اين ها قرار بدهند، در چنين جامعهاى شخصيت زن تا سر حد يك عروسك، يا يك كالاى بى ارزش سقوط مىكند، و ارزش هاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مىشود، و تنها افتخار او جوانى و زيبايى و خودنمائيش مىشود.
به اين ترتيب مبدل به وسيلهاى خواهد شد براى اشباع هوس هاى سركش يك مشت آلوده فريبكار و انساننماهاى ديو صفت! در چنين جامعهاى چگونه يك زن مىتواند با ويژگي هاى اخلاقيش، علم و آگاهى و دانائيش جلوه كند، و حائز مقام والايى گردد؟! به راستى درد آور است كه در كشورهاى غربى و غرب زده و در كشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بيش ترين اسم و شهرت و آوازه و پول و در آمد و موقعيت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود كه به نام" هنرمند و هنر پيشه"، معروف شده بودند. هر جا قدم مىنهادند، گردانندگان اين محيط آلوده براى آن ها سر و دست مىشكستند و قدم شان را خير مقدم مىدانستند! شكر خدا را كه آن بساط بر چيده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعيت يك عروسك فرنگى و كالاى بى ارزش در آمد و شخصيت خود را باز يافت. حجاب بر خود پوشيد. اما بى آن كه منزوى شود و در تمام صحنه هاى مفيد و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلاميش ظاهر شد. "(1)
پی نوشت :
1 ناصرمكارم شيرازى،تفسير نمونه، تهران،دار الكتب الإسلامية،1374، ش،چاپ اول، ج14، ص444-446
اولا اين صحبت در شهرستان شده...
دوما بين مصلحت و واقعيت فاصله بسيار است! اين حرف به اين معني نيست كه خداوند هم همينگونه برخورد ميكند!
بعضي موقع ها مصلحت ايجاد ميكنه با دشمن هم مدارا كرد..اين يعني كه دشمنان خوبند؟؟
به بيراهه نرويد..
درسته
اما ريش تراشيدن و لباس آستين كوتاه پوشيدن آقايان ابدا با بد حجابي زنان برابري ندارد!!
مطلب خيلي روشنه و احتياج به توضيح بيشتر نيست
باسلام
مصلحت میگه بایدبادشمن مداراکرد!
ایامعاویه دشمن حضرت علی (ع)بودیانه ایابرای مصلحت نمیشدبااومداراکرد
اماایاچنین شد؟
ریش تراشیدن مردان حرامه همانطور که دیدن موی سر زنان گناه و حرامه
اما اینکه گناه کدام یک بیشتره !!!! احتمالا از غیب به شما خبر میرسه که اینقدر با قاطعیت سخن میگوید یا شاید هم برای ماست مالی کردن چاره ایی جز این ندارید
منطقی صحبت کنید ممکنه یکی دو نفر به عنوان مهمان وارد این سایت شوند کم مردم رو شوکه کنید
همانطور که برترین پوشش برای زنان پیروی از پوشش حضرت زهرا است برترین پوشش برای مردان نیز پیروی از پوشش امامان و ملبس شدن به لباس روحانیت است
و این بدیهی است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد
نخیر جناب!اولا مشهد بود!دوما دین تهران و شهرستان نداره!اقا خودش میدونه مخاطب حرفاش کیان و فقط اونایی که جلوش نشستن نیستن!!در ضمن شما برو صحبتهای امام خمینی رو بخون در مورد نهی ز منکر ببین عین همین حرفهای رهبر رو میگه! ( یعنی : او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» ) میگه:
من به شدت از حجاب دفاع میکنم اما این طرز صحبت ....!!دشمن چیه؟:no:دین رو مگه خریدم من و شما؟!؟!:ajab:مگه من و شما هیچ اشتباهی نمیکنیم؟!؟!مگه تا حالا هیچ گناه ی نکردیم!؟!؟شما چه میدونی جایگاه شما پیش خدا بالاتره یا اون دختری که حجابش مناسب نیست؟!؟!به خصوص که میزان گناه یک فرد پیش خداوند به خاطر انجام یک کار غلط بستگی زیادی به امکانات اون فرد در رسیدن به کمال دارد و مسئولیت انسانها با هم فرق دارد..
در ضمن حدیث در مورد مدارا ما بسیار داریم و این سنت پیامبر بوده و مختص دشمن و برای مصلحت هم نیست....در حیث داریم خرمندترین مردم کسی است که بیشترین مدارا رو میکنه با دیگران...
بله هم از غيب رسيده و هم از تجربه...
من تاحالا نشنيدم كه مثلا شيش تيغه بودن صورت مرد باعث سست شدن بنياد خانواده ميشه
خواهشا بيش ازين مارا به فرح نياندازيد
باسلام
ازلحاظ علم روان شناسی اثبات شده تحریک ازناحیه چشم درمردان بیش تراززنان است
یاحق
سلام
اینکه نگفتن دلیل نمیشه نشده باشه .من یه دخترم و مطئنم همه زنای دنیا دوست دارن خوشتیپ و خوشگل ترین مرد رو داشته باشند :Cheshmak: الکی جای زنا حرف نزن
پس شما متصل به عالم غیب هستید البته قبلش میدونستم دوستانی که اینطور جواب میدن حتما به یه جایی وصلن عجب
دست ما رو هم بگیرید
شیش تیغ کردن صورت مرد حرامه و گناه داره الان خوشبختانه یا متاسفانه خیلی از خانمها نمی پسندن همسرشون ریش داشته باشه وقتی تو میری ریشتو میتراشی باعث میشی زنان دیگر هم چنین توقعی از شوهرشون داشته باشند تو نه تنها خودت مرتکب کار حرامی شدی باعث تشویق دیگران نیز میشی و چه بسا جر و بحث کردن در این باره باعث سست شدن بنیان خانواده ها هم بشه پس کار شما با کار یک بدحجاب چندان فرقی نمیکنه
خوب این دلیل نمیشه جواز تراشیدن ریش مردان صادر شه
یا دلیل نمیشه مردان سراغ لباس های ناجور برند و از اصل خود غافل شن
بهرحال هر لباسی جز لباس روحانیت باعث میشه حیای پوششی مردان کاهش یابد و تبعاتی نیز هم برای خود فرد هم جامعه به دنبال داشته باشه
باسلام
گفتم ناحیه تحریک وعلم میزان روتشخیص میده علم میگه ازناحیه است که مردتحریک پذیری بیش تری نسبت به زن دارد
چراجوازچنین چیزی صادرنشه؟
دراسلام تراشیدن ریش حرام است
پس جوازی صادرنشده اماامکان اجباروجودنداردچون بحث سرداشتن ونداشتن نیست سرمیزان هست همانگونه که عده ای اززنان درمیزان کوتاهی میکنند اماچون حجاب زنان وسیع ترهست این اجازه هرگزوجودندارد که میزان رادرحدزیادرعایت نکننددرمورد لباس هم همینطور درزنان به هیچ عنوان نبایددیده شودعلتش هم علم تحریک چشمی درمردان بود امامردان این چنین نیست که هرگزنباید دیده شود بلکه بحث سرداشتن نیست سرنداشتن هست که این سبب میشودبالباس های مختلف باشند
یاحق
باسلام .
احمد گرامی چرا این بحث را این قدر دنبال می کنید ؟؟!!!
چرا فلسفه حجاب را تنها همان امور ( تحریک ...) تلقی می کنید ؟؟
این همه در باره ریش گیر ندهید هیچ کسی فتوا در این باره ندارد فقط براساس احتیاط واجب سخن گفته اند .
اما حجاب از ضروریات دین است .
((ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست .؟؟؟))
هیچ یکی از کاربران محترم که مخالف حجاب نبوده وچیزی در مخالفت نگفته اند چرا مجبور شان می نمایی تا چیزی در مخالفت اظهار کنند ؟؟
چرا بحث جدید مطرح نمی کنی شما که ما شاء الله بحر سوال وپرسش هستید .
حرف تازه مطرح نماید بزرگوار .
باسلام
حقیرپاسخ سوالم رادرابتداگرفتم اگرصلاح میدانیدبحث راجمع بندی کنید
یاحق
با سلام
بنابر احتیاط واجب تراشیدن ریش حرام است پس کسی که این کار رو انجام میدهد مرتکب عمل حرامی شده و قطعا گناه کرده
دیگه چه تفاوتی بین گناه بدحجابی با تراشیدن ریش وجود دارد؟
اگه اینطوری باشه در دیگر مسائل نیز بنابر احتیاط واجب فتوا داده شده وقتی گناهش قابل مقایسه نباشد یا انقدر اندک باشد که انجام دادن یا ندادنش فرقی نداشته باشه در دیگر مسائل هم میشه به همین شکل عمل کرد و به راحتی هر نوع گناهی رو مرتکب شد
نخیر اجازه بدید واقعا برای ما سئواله چطور میزان گناه تراشیدن ریش با گناه بدحجابی برابری نمیکنه؟
اصلا چطور هیچ گناهی از ناحیه مردان قابل مقایسه با گناه زنان نیست؟
خیلی دوست داریم بدونیم چطور این دو رو اندازه گرفتند ؟
این تاپیک هم بسته شه ما باز این سئوال رو در تاپیک دیگر خواهیم پرسید پس اجازه بدید بحث رو کامل کنند نه نصف و نیمه ببندند
باسلام
فکرکردم نظرحقیرواضح بود
درموردریش برای مردان سرمیزان بحث است یعنی ازته نبایدتراشیدامالباس سرمیزان بحث نیست به جزموارد مشخص شده اصلانبایددیده شود
به همین علت اولی بحث سرمیزان تراشیدن هست ودومی سرداشتن ونداشتن حجاب اگربرای حجاب زن هم مثل ریش میزان قایل میشدیم امکان اجباروجودنداشت اماچنین نیست
یاحق
چه جالب این تاپیک هم مثل سایر تاپیک ها به این نتیجه رسید : در دین ما فقط زنان مسئولند مردان از هر مسئولیتی ازادند حالا اگه هم احکامی برای اقایان اومده فتوایی در این زمینه نیست فقط من باب احتیاط اگر صلاح میدانند رعایت کنند وگرنه کسی از انان انتظار ندارد
کلا در دین ما زنان همه کاره و در اصل بی کارند
وقتی که این همه احکام بر ضد زنان بود دلمون خوش بود مردان هم مجبورن ریش بزارن اما افسوس ....
واقعا کاش زنان هم مفسر تاریخ و مرجع تقلید میشدن شاید وضع ما بهتر میشد
تعجب نداره اگر زنان یه تار موی سرشون بیرون باشه یا یه کم به خودشون برسن فساد جامعه رو میگیره در عوض اقایان میتونن مدرن زندگی کنن از لباس های مد روز و .... کلا تا جایی که میتونن به خودشون برسن اصلا هم باعث گمراهی کسی نمیشن و گناهی مرتکب نمیشن!!!!!!!
باسلام
لطفاالکی نتیجه گیری نکنیداگرموضوع ومشکلی هست واضح بیان کنید
یاحق
باسلام و تشکر .
در باره اصل ضرورت حجاب جناب سر کار عالیه نظر منفی ندارید .
بی ترید شما خود به حجاب باور دارید و مدافع ضرورت حجاب هستید .
قبلا در این خصوص به تفصیل بحث شد وقناعت حاصل وبحث مختومه گردید .
پست های پیشین را مرور نماید .
اما در خصوص این مسله مورد نظر تان باید اشاره شود :
گرچه تراشیدن ریش خلاف حکم احتیاط وحرام است .
ولی مخالفت با این حکم مفسده اش به اندازه مخالفت با حجاب نیست چون اولا حجاب چنان که قبلا اشاره شد از ضروریات دین است ومخالفت با ضروریات دین بسیار
پیآمد ش دشوار تر است مثل مخالفت عمدی با نماز و روزه ومانند آن است .
در ثانی تراشیدن ریش گرچه حرام است ولی مفسده اجتماعی چندان ندارد وگناه شخصی است بر خلاف بی حجابی که مفسیده اجتماعی دارد .
زهرایی وموفق باشید .
باسلام وتشکر .
در باره مسله مورد اشاره در ابتدا باید گفت : با آن که زن نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل میدهد و در طول تاریخ دوشادوش مردان درساختار اجتماع ایفا نقش نموده، به عنوان مقهور ترین قشر اجتماع به سر برده و تاریخ پرماجرا و درد آلودی را پشت سرگذرانده است. در قسمتهایی از تاریخ، ارزش زن به مقدار کالای بوده که قابل معامله با دیگران باشد یا در حد یک حیوان چهارپا و یا یک برده بوده است که به کار های طاقت فرسا گماشته می شد.
زن در دوره بربریت، چنان زندگی مظلومانه داشته است که عنوان انسان بودن به هیچ وجه، برزن اطلاق نمی شده، درردیف چار پایان وغلامان قرارداشته است. کلیه حقوق بلکه کرامت زن پایمال و با منتهای خشونت باآن رفتار می شده است. فاقد هر نوع اراده واختیاراز خود بوده اند بلکه اختیار دختران وزنان در دست پدران وشوهران بوده است. آنان حق کشتن زنان را نیز برای خود محفوظ می دانستند. زن حق غذا خوردن و یا حتی حق سکونت با شوهران را در یکجا یگاه نداشتند. با کوچک ترین بهانه زیر ضربات طاقت فرسای شلاق شوهران قرار میگرفتند. (1)
در یونان، شخصیت زن درحد یک حیوان تنزل یافته بود، به گونهای که شوهر میتوانست زن خود را همچون حیوان، به عنوان قرض یا کرایه یا هبه، دراختیار دیگری قرار بدهد. (2) و یا همچون کالای بی ارزش دربازار برای خریدو فروش عرضه میکردند، گاهی به عنوان وصیّت به دیگران واگذار میکردند. (3)
در روم قدیم نیز زنان و دختران صاحب کرامت و شخصیت حقوقی به حساب نمیآمدند، بلکه زن موجود ناقص و بدون فضیلت دانسته میشد. پدران حق تام برای خود قایل بودند. در هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی با شوهر دخترش معامله میکردند. به همین جهت شوهر میتوانست او را به دیگری بفروشد. (4)
در استرالیا، زنان همچون حیوانات اهلی محسوب میشدند. فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته میشدند. (5) در هنگام قحطی آنان را میکشتند. از گوشت آنان استفاده میکردند.
در آفریقا، سنگینترین کارها از قبیل ساختن عمارات، پاشیدن بذر و کشاورزی وآبیاری آن به عهده زنان بوده است. مردان حاضر نبودند که حتی کو چک ترین کمک را به زنان نمایند. (6)
درهند، زندگی زن نیز تابع شوهر بوده، بعد از مردن شوهر با جسد شوهر سوزانده می شد یا خوار و زبون زندگی میکرد و دیگر نمیتوانست شوهر کند. (7)
در قرن پنچم وششم میلادی میان پیشوایان مذهبی پیروان حضرت مسیح اختلاف بود که : آیا زن دارای نفس ناطقه وجزء انسان است؟ برای رفع این مشاجره درسال(576. م) درماکون، مجمعی مرکب از کشیشان بزرک تشکیل گردید. پس از مدتها گفتگو و صحبت رأی انجمن بر این قرار گرفت که زنان، جزء انسان هستند. تنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند. (8)
در دوره جاهلیت اعراب، منتها درجه مظلومیت زن مشاهده می شود، زیرا زنان، گرفتار ننگ آورترین بد بختی ها ودچار سخت ترین مصیبت ها گردیده بودند. کرامت و شخصیت زن به وحشتناک ترین صورت لگد مال می شد تاآن جا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارهای خاک دفن می کردند. در بعضی قبائل دختران نوزاد را سر می بریدند؛ دربعضی دیگر از بالای قله کوه به پائین پرتاب می کردند. بعضی قبائل هم؛ آنان را در آب غرق وخفه می نمودند. عرب جاهلی به دنیاآمدن دختران را شوم ومایه ننگ می دانستند. آن را ازدوستان مخفی می نمودند، گویا خانواده دختر مرتکب جرمی شده است. (9)
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله نوین گردید. در اثر تعلیمات احکام اسلام درجامعه، زن از کلیه حقوق فردی واجتماعی خود برخوردار گردید.
اسلام از آغاز ظهور در اثر مبارزه با بی عدالتی های اجتماعی انسانی نسبت به زنان، کرامت زن را حفظ و آن ها را از سوختن در آتش مرد سالاری مطلق جاهلیت نجات بخشید. در عین حال برای هریک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی شان در اجتماع حقوقی را معین نمود.
تفاوت وظائف هریک از زن و مرد در دستگاه خلقت آفرینش، در برخی از موارد منشأ تفاوت حقوق مرد و زن گردید. کسانی که از حکمت و مصالح تفاوت حقوقی در برخی موارد در اسلام بی اطلاع بودند و یا نسبت به اسلام دید مغرضانه داشته و دارند، تفاوت حقوقی را بلندگوی تبلیغات سوء علیه اسلام و نظام حقوقی آن قرار دادند.
نظام حقوقی اسلام بهترین کرامت را به زن بخشیده، بهترین دفاع را از شخصیت حقیقی وحقوقی زن نموده است.
کرامتیکه اسلام برای زنان بخشیده، در هیچ تمدّن قبل از اسلام، وجود نداشته است. پس از پیدایش اسلام هم هیچ تمدن پدید نیامده که کرامتی بهتر از آن را برای زنان بیان کرده باشد. اسلام چنان کرامتی به زن بخشیده است که ستمو خطاهای دوران گذشته را که ازجانب مردان، نسبت به زنان سرزده، جبران نموده است.
اگر در پارهای از قوانین اسلام به خاطر تفاوت وظایف و خصوصیات روحی زن و مرد، تفاوتهایی در برخی از موارد حقوقی و نیز از نظر مسئولیتهای اجتماعی دیده می شود، به هیچ وجه به ارزش معنوی و کرامت زن لطمه نمیزند. از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند. درهای سعادت به طور یکنواخت روی هر دو باز است.
اسلام در زمان در جزیرة العرب ظهور نمود که زنان حیثیت انسانی و اجتماعی خود را از دست داده بودند. درآتش ستم بی عدالتی و تبعیض میسوختند. اسلام با تبعیضات رایج در بین زن و مرد و تحقیر و توهین زنان توسط مردان، به مبارزه برخاست. زنجیرهای اسارت خرافات و جهل را از دست و پای زنان برداشت. زن را عملا به عنوان یک عنصر اصلی انسانی، برخوردار از همه نوع حقوق انسانی و اجتماعی قرارداد. قرآن کریم بهترین کرامت را برای زن بیان داشته، عالیترین دفاع را از حقوق آنان نموده است، به نحوی که هم موافق با مصالح اجتماعی و هم مطابق با طبیعت و وظائف که آنان عهده دار هستند، میباشد، برای اثبات کرامت زن در اسلام بهترین دلیل آیات نورانی آن است که به طور فشرده نمونههای از آن بیان میگردد:
1- کرامت زن در تساوی با مردان در خطابات قرآنی:
قرآن کریم مرد و زن را از نظر ارزش انسانی و معنوی، در یک صف قرارداد. ”با خطابهای یا ایها الناس” و”یا ایها الذین آمنوا“ مرد و زن را به صورت یک نواخت مورد خطاب قرارداده است. در هیچ یک از خطابات قرآن کوچک ترین تفاوت بین زن و مرد مشاهده نمیشود بلکه منظور اصلی این خطابات زن و مرد می باشد.
2- تثبیت هویت انسانی زن یا تساوی کرامت زن با مرد در اصل خلقت:
در شرائطی که بعضی از ملل قدیم، زن را جزء حیوانات و شیاطین به حساب می آوردند و انسان بودن اش را باور نمیکردند، چنان که بعضی از یونانیها معتقد بودند که زن دارای روح انسانی نمی باشد، (10) اسلام با صراحت برابری زن را با مرد در اصل خلقت و هویت انسانی بیان فرمود. زن را یکی از دو عنصری که انسان ها از آن دو
عنصر پدیدار گشته اند، معرفی نمود.
از نظر قرآن حقیقت مرد و زن یک چیز است و آن انسانیت است. مرد و زن بودن از خصوصیات این حقیقت است که برای تکمیل آفرینش با دو خصوصیت ظهور نموده است. امتیاز هریک از دیگری با داشتن تقوای الهی روشن میگردد. به برخی از آیات در این زمینه توجه نمایم:
« یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» (11).
"ای مردم، شما را از دو جنس مرد و زن آفریدیم. شما را به صورت گروه و قبیلهها قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست".
در آیه دیگر تصریح درتساوی خلقت مرد و زن دارد. به روشنی بیان می کند که زن و مرد از یک حقیقت به وجود آمدند و آن انسان بودن است :«یاایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبثّ منهما رجالا کثیرا و نساءاً… »(12)
" ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید. همسر او را (نیز) از جنس او آفرید. از آن دو، مردان و زنان فراوانی ( در روی زمین) منتشر ساخت".
در آیه سوم علاوه براینکه حقیقت مرد و زن را واحد شمرده، زن ها را مایه آرامش مردان دانسته است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها(13)؛ از نشانههای قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرارداد تا به وسیله آن ها آرامش بیابید".
3- برابری زن با مرد در کرامت ذاتی:
قرآن کریم در داشتن کرامت ذاتی، هیچ فرق بین مرد و زن نمیگذارد بلکه به طور مطلق می فرماید: و لقد کرمنا بنی آدم؛ (14) فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم". جمله بنی آدم نص در نوع انسان است که به مرد و زن به صورت تساوی اطلاق میگردد. هم چنین در آیه دیگر با اشاره به احسن التقویم بودن انسان، کرامت مرد و زن را به طور مساوی بیان می کند :«لقد خلقنا الانسان فی احسن التقویم (15) ؛ انسان را در بهترین صورت ممکن آفریدیم". انسان، چه زن و چه مرد در میان همه مخلوقات عالم در بهترین شکل از نظر صورت و سیرت آفریده شده است.
در مجموع آیات قرآنی که بیانگر کرامت ذاتی انسان هستند، هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. هر دو جنس را به طور یک نواخت شریک در کرامت ذاتی میدانند.
4- برابری زن بامرد درکرامت اکتسابی:
با آن که بسیاری از ملل پیشین، زن را شایسته دینداری نمی دانستند، و معتقد بودند که زن موجود خبیث است که عبادتاش در پیشگاه خدا مقبول نیست، اسلام بیان فرمود که از نظر قبولی عبادات و طاعات بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. راه پیمودن کمال و سعادت برای هردو به طور یک نواخت باز میباشد. قرآن کریم، در برنامههای تربیتی، اخلاقی، علمی و. . .، زن را در ردیف مردان به حساب آورد. رسیدن به سعادت و کمال هر دو جنس را بدون تفاوت، در پرتو عمل صالح تضمین فرمود. به آیاتی چند در این زمینه توجه نمایم:
1- «من عمل صالحا من ذکر او انث و هو مؤمن فلنحیینه حیواة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»(16)
این آیه ثابت میکند که زندگی پاک که از درون این زندگی بر میخیزد و باعث روشنائی قلب و نشانه کمال و قرب انسان است، به واسطه عمل صالح، هم برای مرد میسر است و هم برای زن. هیچ تفاوتی در بین نمیباشد.
2- «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب» (17)
” هرکس کارشایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حال که مؤمن باشد، آن ها وارد بهشت می شوند. در آن، روزی بی حساب به آن ها داده خواهد شد. “
3- در آیه دیگر با صراحت خبر از عدم تضییع اجر عمل میدهد، چه عامل مرد باشد یا زن :« اِنّی لا اُضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض. . . »(18). "عمل هیچ کس را ضایع نمی نمایم، خواه مرد باشد یا زن، بعض شما از بعض دیگر هستید “ ( همگی از یگدیگر خلق شدید ؛ مرد مولود از زن و زن مولود از مرد و همه از آدم هستید).
ام سلمه یکی ازهمسران پیامبر به حضرت عرض نمود : چرا نام زن ها همرا ه با نام مهاجرین نیامده است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود که در قبولی طاعت و دادن پاداش معنوی هیچ فرق بین زن و مرد وجود ندارد. (19)
بنا براین از نظر قرآن، زنان در ارزش های انسانی و معنوی و کرامت اکتسابی در پیشگاه خداوند، هیچ گونه فرقی
با مردان ندارند. ارزشهای اصلی تکامل انسانی مانند اعتقاد، اخلاق و عمل، برای زن و مرد یک سان ذکرشده است. هر دو جنس میتوانند با تکیه فکری و عملی به این اصول، به سوی کمال و هدف عالی خلقت پرواز نمایند.
از نظر اسلام، هر یک از زنان و مردان، در دنیا و آخرت، درگرو اعمال و رفتار خوب یابد خود می باشند. هرکس عمل خوب انجام بدهد پاداش می گیرد. عمل بد انجام بدهد مجازات میشود، بدون فرق بین زن یا مرد. زن نیز در کرامت اکتسابی مثل مردان میتوانند از راه تقوا، تلاش و کوشش معنوی و رفتار شایسته و انسانی به کرامت بسیار دست یابد. براین اساس قرآن کریم نمونه هایی از زنان مانند حضرت مریم، آسیه همسر فرعون و. . . را بیان مینماید که از راه تلاش و کرامت اکتسابی از بسیاری مردان جلو افتادند
5- برابری زن با مرد در کرامت حقوقی :
حق مالکیت:
از موضوعات مهم حقوقی، حق اداره اموال ودارای است. قبل ازاسلام، در بسیاری از ملل، برای زن مالکیت نسبت به مسائل اقتصادی و غیره قائل نبودند، برهمین اساس از ارث محروم بودند. اگر در بعضی ملل زن، دارای مال میشد، نمیتوانست در اموالش تصرف کند. بخشیدن، معامله، معاوضه و موارد تصرف برای زن در اموالش ممنوع بود.
قرآن کریم دستور داد : زنان، نسبت به اموال و دارای خود، مثل مردان، حق هر نوع تصرف و مداخله را دارا میباشند:
للرّجال نصیبٌ ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیبٌ ممّا اکتسبن(20)” مردان را از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است. زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای میباشد“
حقوق خانوادگی:
در روزگاری که برخی ملل دنیا، به زن، حق غذاخوردن با شوهر و زندگی کردن با شوهر را در یک جایگاه نمی دادند، و زنان را هم چون حیوانات به صورت قرض، هبه، کرایه و معامله با دیگران دست به دست نموده، کرامت و شخصیتاش را آلوده و خورد میکردند، قرآن کریم این روش ظالمانه و افکار موهوم را محکوم نمود. زن را در حقوق خانوادگی نیز برابر با مردان دانست : « هنّ لباس لکم وانتم لباس لهنّ (21) ” زنان لباس شما و شما لباس زنان هستید“
یعنی همان گونه که لباس هم مایه زینت است و هم در برابر آفات گوناگون وسیله حفاظتی می باشد، زن و مرد نسبت به همدیگر، همین حالات را پیدا میکنند. نباید تبعیض در بین روا داشته شود.
اسلام برای زنها حقوق خانوادگی حتی بالاتر از مردان را در نظر گرفته است که به طور فشرده عبارت انداز:
· حق انتخاب همسر:
· حق مهریه
· حق نفقه
· حق رفتار انسانی وشایسته شوهر با زن
· حق مسکن
3- برابری درکرامت در حقوق اجتماعی:
اسلام، زنان را مطابق با شرائط فطرت آفرینش بر برخی از امور اجتماعی، دوشادوش مردان، وارد اجتماع نموده است ازجمله:
1- بیعت
پیامبر اسلام(ص) بعد از فتح مکه، همان گونه که از مردان بیعت اخذ نمود، به زنان هم امر فرمود که با شیوه خاص با حضرت بیعت نمایند، به این ترتیب که حضرت دستش را در ظرف آبی قرار داد. زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف گذاشتند. بعضی گفته اند پیامبر از روی لباس با آن ها بیعت نمود. (22). این بیعت هم براساس دستور قرآن کریم بود:
«یاایُّهاالنّبیّ اذا جائک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرِکنَ بِاللهِ شیئًا و لا یسرقن و لا یز نین و لا یقتُلنَ او لادهُنَّ و لا یاْتین ببهتانٍ یفترینه بین ایدیهنّ و ارجلهنّ و لا یعصینک فی معروفٍ فبایعهنّ و استغفر لهنّ الله انّ الله غفور رحیم» (23)
”ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک قرار خدا ندهند، دزدی نکنند،
آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترائی پیش دست و پای خود نیاورند، درهیچ کار شایسته ای
مخالفت فرمان تو نکنند، با آن ها بیعت کن، برای آن ها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.
2- امر به معروف ونهی ازمنکر
امر به معروف ونهی از منکر، در میدان عقل، دو واجب عقلی، در میدان فقه، دو واجب شرعی. در بعد اجتماعی دو واجب انسانی و اجتماعی اند، که تمام اصلاحات اجتماعی روی این دو اصل مهم استوار می باشند. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین کافی است که امام علی(ع) می فرماید:
« وَ ما اَعْمالُ البِرِّ کُلَّها وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیْلِ اللهِ، عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوْفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ إِ لاّ کَنَفْثَةٍ فِیْ بَحْرٍ لُجِّیٍّ. . . »(24)
” تمام اعمال نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر(از نظر پاداش و ثواب) همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور. . . “.
دلیل این همه عظمت و فضیلت برای امر به معروف و نهی ازمنکر را، امام باقر(ع )چنین بیان می فرماید:
« إِنَّ الاَمْرَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیْلُ الاَنْبِیاَ ءِ وَ مِنْهاَجُ الصّالِحِیْنَ فَرِیْضَةٌ عَظِیْمَةٌ بِهاَ تُـقاَمُ الْفَراَئِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاَ هِبُ وَ تَحِلُّ الْمَـکاَ سِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظاَلِمُ وَ تُعْمَرُ الاَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاَعْداَ ء ِ وَ یَسْتَقِیْمُ الاَمْرُ. . » (25)” امر به معروف ونهی ازمنکر، روش وطریقه انبیاء و راه روشن صلحا است، دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض، به واسطه این دو فریضه، برپا می شوند. به وسیله این دو، راه ها امن می گردد. کسب و کار مردم حلال می شود. حقوق افراد تأمین میگردد. در سایه آن زمینها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته میشود. در پرتو آن همه کارها روبراه می گردد“.
قرآن کریم، زنان را مثل مردان، در چنین فریضه مهم اجتماعی، شریک دانسته و میفرماید:
«و المؤمِنُونَ والمؤُمِناَتُ بَعضُهُم أولِیاَءُ بَعْضٍ یأَمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الـمُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ ویُؤتونَ الزّکوةَ و یُطیعُون الله و رَسُو لَه أُولئِکَ سِیَرحَمَهُمُ الله ُ إِ نَّ اللهَ عزیزٌ حکیم. (26).
” مردان وزنان با ایمان ولی ( و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز رابر پا می دارند،
زکات را میپردازند، خدا و رسولش را اطاعت می نمایند، خداوند به زودی آنها را مورد رحمت خویش قرار میدهد. خداوند توانا و حکیم است“.
اسلام برای منقلب ساختن اوضاع تأسف بار جاهلیت که تولد دختر را شوم و مایه ننگ می دانستند و آنان را در اثر عواملی همچون ترس از فقر و اسارت دشمن، زنده به گور می کردند، ندای ملکوتی سر می دهد: ”واذ الموئودة سئلت بای ذنب قتلت” (27) و درآن هنگام که از دختران زنده به گورشده سؤال شود، به کدامین گناه کشته شدند؟
این جنایت بشری را ممنوع فرمود. عملا تشویق و تمجید از نگهداری و تربیت دختر را آغاز نمود.
پیامبر با گفتار و رفتار اش کرامت و حقوق زن را با زیبایی و کمال به صفحات تاریخ ثبت نمود که به نمونه هایی از آن توجه نماییم:
1- احترام گذاشتن به حضرت زهرا:
پیامبر اسلام برای اثبات کرامت زن عملا چنان به احترام دخترش زهرا(س) برخاست که مردم تعجب میکردند. (28)پیامبر دست زهرا را میبوسید. به او احترام می گذاشت تا عملا ثابت کند که وجود دختر مایه ننگ وعیب نمی باشد. پیامبر تنها به احترام گذاشتن به زهرا( س) اکتفا نکرد بلکه در موارد مختلف، حفظ احترام به دختران و حفظ شخصیت آنان را گوشزد مینمود.
2- دختر حسنه است:
پیامبر اسلام طبق حدیث شریف فرمود: البنات حسنات والبنون نعمة والحسنات یثاب علیها والنعمة یسأل عنه. (29)
دختران حسناتاند و پسران نعمت. بر حسنات پاداش و ثواب داده میشود (اما) از نعمت سؤال میشود.
تعبیر به حسنات، حکایت از یک ارزش بسیار عالی میکند که آمدن دختر در خانواده، موجب ثواب و پاداش الهی است.
در بیان زیبایی دیگر فرمود:« نعم الولد البنات ملطفات مجهزات مؤنسات” … (30)دختر، فرزندی خوب و نیکو است هم با محبت است و هم کمککار و…
3- دختر ریحانه است:
روزی به پیامبر خبر دادند که خدا دختری به ایشان عنایت فرموده، در اثر بقایای رسوبات زنگار جاهلی، آثار ناخشنودی، در چهره یاران حضرت پدیدار گردید، فرمود:« مالکم؟ ریحانة أشـمّها و رزقها علی الله ؛ این چه حالتی است که در شما می بینم؟! خداوند گلی به من عنایت فرموده که آن را میبویم. روزی او را خدا می دهد. (31). “ در این بیان حضرت، دختر را به عنوان گلی زیبای باغچه انسانیت معرفی نموده است.
4- بهشت در زیر پای مادران:
از وظایف مهم زن، مادر بودن و مادر شدن است. اسلام مقام بسیار والایی را برای مادر در نظر گرفته است، مقام که کرامت او را در حد اعلای از کمال به اثبات می رساند.
پیامبر اسلام فرمود:« الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»(32) "یعنی با احترام به مادران و حفظ کرامت و حقوق شان، بهشت را به دست آورید".
5- دستور احترام به دختران :
پیامبر اسلام فرمود: کسی که تحفه برای خانواده خود می خرد، همچون کسی است که می خواهد به نیازمندانی کمک کند. هنگا می که می خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئی کسی از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده باشد.
(33) هم چنین فرمود: هر که سه دختر یا سه خواهر را سرپرستی کند، بهشت برایش واجب و حتمی است (34)
6- احترام به زن ها:
پیامبر فرمود:”انّ لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا(35) ؛ بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز برآنان حقوقی دارید ".
در مورد اکرام به زنان فرمود : ما اَکْرَمَ النساءَ الاّ کریمُ ولا أَهانَهُنَ الاّلئیمٌ (36). یعنی تکریم زنان شیوه بزرگواران و اهانت به آنان، کار فرومایگان است.
براستی کدام قانون و کدام مکتب غیر از اسلام این گونه برتثبیت کرامت، شخصیت و حفظ حقوق اجتماعی
و انسانی زنان پافشاری ومردم را تشویق نموده است. اسلام تمام تلاش اش را بکار برده است تا زنان عالم، کرامت و شخصیت پامال شده خود را بدست آورند و در نتیجه خانواده و اجتماع سالم به وجود آید.
پی نوشت ها :
1. صدر، حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 21.
2. همان، ص 14.
3. حاذقی، زن از نظر حقوق اسلامی، ص23-24.
4. همان، ص 7-1 و62- 25.
5. حقوق زن دراسلام و اروپا، ص 46.
6. همان، ص 49.
7. تفسیر المیزان، ج 2 ص 372.
8. همان، ص 26.
9. حقوق زن در اسلام و اروپا، ص34-35.
10. گوستاولبون فرانسوی، تمدن اسلام و غرب، به نقل از زنان مرد آفرین، ص 22.
11. حجرات(49)آیه 13
12. نساء (4)آیه 1.
13. روم(30)آیه 21.
14. اسرا(ا7آیه70
15. تین(95)آیه4
16. نحل(16)آیه 97.
17. غافر(40)آیه 40.
18. آل عمران(3)آیه195
19. تفسیر عاملی، ج 2، ص 304.
20. نساء (4)آیه 32.
21. بقره(2)آیه187.
22. تفسیر نمونه، ج24 ص45.
23. ممتحنه(60)ایه12.
24. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 374.
25. شیخ مفید، تهذیب الاحکام، ج 6، ص180، باب 80، باب امر به معروف ونهی ازمنکر.
26. توبه(9)آیه71.
27. تکویر (81)آیات8و9.
28. تفسیر نمونه، ج11، ص275 به بعد.
29. همان، ص362.
30. وسائل الشیعه، ج 21، ص 362.
31. همان، ص365.
32. ثقة الاسلام نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص 180.
33. مکارم الا خلاق، ص 54، به نقل از تفسیر نمونه، ج11، ص276.
34. وسائل، ج 21، ص362؛ کافی، ج6، ص6.
35. شیخ حر عاملی، وسائل ج 21، ص567. بحار، ج 73، ص 348.
36. کنز العمال ج، 16، ص 371.
بنده منکر ارزش هایی که اسلام به زن داد نیستم ولی دینی که از طرف خدا بیاد باید چنین باشد نه اینکه مدام گفته شود زن در گذشته زنده به گور میشد اسلام او را از زنده به گوری نجات داد!!
اون زمان دیگه گذشت وضع زنان از وضع فلاکت بار در اکثر جوامع خارج شده زنان در غرب هم وضع بدی داشتند ولی غرب اکنون با دیروز قابل مقایسه است؟؟ غرب هم پیشرفت کرد غرب هم به زنان جایگاه و مقام داد و اگر بگویم ارزشی که غرب به زن داد کمتر از جامعه ی مسلمانان نیست سخن گزافی نیست الان خیلی از حقوق زنان در کشورهای غربی برتر از کشورهای مسلمان است و این قوانین را می توان در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مشاهده کرد که تمام تبعیضات جنسیتی رو از تمامی امور برداشت حال کاری نداریم برخی ممکن است رعایت نکنند مشکل اینجاست که کشور ما اصلا چنین چیزی را قبول ندارد
الان اگر بخواهیم به احکام دین خود افتخار کنیم باید مثالی بیارم که برتری احکام ما بر قوانین دیگران را نشان دهد نه اینکه همیشه به وضع زنان در قدیم اشاره کنیم و ارزشی که ان زمان اسلام به زنان داد
البته ببخشید این پست درباره حجاب و ریش نیست درباره همه ی احکام زنان بود