جمع بندی هدف حجاب

تب‌های اولیه

315 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ما شاء الله به چه نتایجی می‌رسید
پس به نظر شما این هوای نفس نیست که باعث چشم‌چرانی می‌شود بلکه حجاب و واجب خداوند است که اینقدر سبب فساد در جامعه می‌گردد! سبحان الله، خداوند چند مؤمن مثل ما داشته باشد دور از جان شما نیاز به کافر ندارد

سلام علیکم

ماشالله به شما که چه زود به چه نتایج سنگینی می رسید !!!!!!!!!!!!!!!!!!
پس کافر هم شدیم !!!!!!!!!!!
لابد حکم مرتد بودنمان را هر با دست خود اجرا خواهید کرد !!!!!!!!!!!!!!!!!:Gig:
والا جناب باه خداوند چند مومن و مسلمان مثل ما داشته باشد نیازی با کافر هرگز ندارد

من در شگفتم شما چطوری به چنین نتایج سنگینی رسیدید !!!!!!!!!!:Moteajeb!:
خدابه ما و به جامعه مسلمین رحم کند
حقیر با این نتیجه گیری سنگین شما ترجیح می دهم از بحث خارج شوم
شمارا بخیر و مارا به سلامت :Gol::Gol::Gol:

سلام دوست عزیز
آیا ما می توانیم تمام زنانی که مسلمان نیستند را بی عفت بنامیم؟؟
ببینید من در پست قبلی هم اشاره کردم اینکه دختران حجاب را دوست ندارند به این معنی نیست که عاشق برهنگی باشند الان در غرب کسی حجاب ندارد یعنی برهنه است؟؟ تا جایی که بنده اطلاع دارم حتی زنان انجا کمتر از ما ارایش میکنند

و علیکم آبجی

نه خداییش نمیتونیم به قول آقا سید محلمون معاذ الله :Nishkhand: من هیچ وقت همچین حرفی نزدم ولی گفتم حجاب در اسلام و میان مسلمانان و حتی در میان مسیحیان نشانه عفت و پاک دامنی است و خداوند به آن امر کرده است .

به قول شوما هستند دختران و زنان پاک دامنی که ممکنه حجاب کامل هم نداشته باشند ولی انسان های پاکی هستند و به دین و آیین و فرهنگ و سنت های خودشون پایبند هستند نمونه اش هم امروزه در جهان زیاد هستش .
ولی ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم و اسلام را پذیرفتیم پس باید قوانین و ضوابط شرعی آن را هم قبول کنیم .

بی حجابی گاهی ریشه در غفلت و عدم علم داره مثلا من دختران و خانم هایی را میشناسم خیلی پاک هستند و حتی حاضر نیستند با یک مرد غریبه حرف بزنند و ادمای پاکی هستند ولی ممکنه حجابشون هم کامل نباشه حالا ما بیام به این گونه خانم بگیم بی عفت و لا ابالی ؟!!! و الله باالله اینها با عفت و با حیا و پاک هستند ولی ممکنه به وظایف و تکالیفشون علم و آگاهی نداشته باشند که باید با شیو ه های مناسب آنها را آگاه کرد و خیلی وقت ها هم شده وقتی مساله و ضوابط شرعی را با توجه به دستور های خدا براشون توضیح داده می شود به راحتی میپذیرند و رعایت می کنند .

چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:

سلام علیکم

ماشالله به شما که چه زود به چه نتایج سنگینی می رسید !!!!!!!!!!!!!!!!!!
پس کافر هم شدیم !!!!!!!!!!!
لابد حکم مرتد بودنمان را هر با دست خود اجرا خواهید کرد !!!!!!!!!!!!!!!!!:Gig:
والا جناب باه خداوند چند مومن و مسلمان مثل ما داشته باشد نیازی با کافر هرگز ندارد

من در شگفتم شما چطوری به چنین نتایج سنگینی رسیدید !!!!!!!!!!:Moteajeb!:
خدابه ما و به جامعه مسلمین رحم کند
حقیر با این نتیجه گیری سنگین شما ترجیح می دهم از بحث خارج شوم
شمارا بخیر و مارا به سلامت :Gol::Gol::Gol:

سلام علیکم خواهر عزیز،
نتایجم شاید سنگین باشد ولی شامل اتهام کفر به شما و سایر دوستان نیست اگر دقیق بخوانید. برعکس روی داشتن ایمان شما و سایر دوستان تأکید دارم، اما ایمانی که شما و سایر دوستان را باز نداشته است از تکرار حرف دشمنان، نه به صورت پرسش که به صورت اتهام، اتهامی که شما به دین خدا می‌زنید سنگین‌تر از نتیجه‌ای است که حقیر گرفتم، اینکه شما می‌فرمایید واجب خدا منجر به ایجاد فساد در جامعه شده است!


چیزی که من به نتیجه رسیده ام این است که حجاب باعث چشم چرانی مردها می شود
در کشورهای غربی که زنها لخت هستند اصلا چشم چرانی وجود ندارد
...
یعنی یک نوع خود تخریبی در مساله حجاب وجود دارد

این حرف‌ها را چه کسانی می‌زنند؟ شما مؤمن هستید ان شاء الله ولی این حرف آیا حرف مخالفان اسلام نیست؟ باز می‌گویم شما مؤمن هستید ولی در ذهنم اینطور هست که دچار شبهاتی شده‌اید که مخالفان در جامعه‌ی ما القاء کرده‌اند، این اتهام به مؤمن نبودن و کافر بودن نیست، دعوت به مزه‌مزه کردن کلام است قبل از بیان آن، اینکه اتهام را به حقیر بزنید که شما را کافر دانسته‌ام یک بحث است و اینکه اتهام به دین خداوند وارد باشد مطلبی فوق آن است. این درست نیست که دین خداوند را به زیر بکشیم و بعد اگر کسی اعتراض کرد خود را در جایگاه حق و مظلوم نمایش دهیم و او را متهم به خودبرتربینی و ... نماییم.
در هر صورت شما لازم نیست از تاپیک بروید حقیر قبل از شما رفته‌ام، این پست هم جنبه‌ی اطلاع‌رسانی دارد که آن پست حاوی چنان اتهامی که بیان کردید نیست.
[SPOILER]راستی سرکار نگارا، نام کاربری این بنده‌ی ضعیف و حقیر خدا «باء» است که دومین حرف از حروف الفباء می‌باشد، «باه» که شما خطابم کردید قوه‌ی شهوت است و اگرچه می‌دانم که شما از روی بی‌دقتی اینطور نوشته‌اید ولی این بی‌دقتی مناسب شما نیست:Gol:[/SPOILER]
یا علی

سلام
اگر پوشیدگی خواست فطرت زیبایی طلب انسان ها ست پس چرا همه ی دختران از حجاب گریزانند (البته منظور من برهنگی نیست)
اینکه گفته شود دختران به صورت فطری علاقه به حجاب و پوشاندن خود دارند به نظرم اصلا صحیح نیست و بدیهی است نیازی به اثبات ندارد حتی در دختران مذهبی که حجاب دارند به این دلیل نیست که به حجاب علاقه دارند به این دلیل است چون پذیرفتند که در صورت بی حجابی مرتکب گناه میشوند پس رعایت میکنند
پس بهتر نیست بگوییم در اسلام حجاب دستوری است که زنان باید رعایت کنند حتی اگر برخلاف میل و علاقه آنها باشند مثل اعمال دیگر که ممکن است انسان از آن لذت نبرد اما واجب شده است.
و اینکه در بهشت پوشش زنان چگونه است ایا حدیثی در این رابطه وجود دارد ؟ از کجا میشه مطمئن شد در بهشت هم زنان باید حجاب داشته باشند؟ (چیزی که برخلاف میل آنهاست )

باسلام وتشکر .
اولا _ چه کسی گفته ودر کجا آمده که همه دختران از حجاب گریزان اند؟؟
بلکه بر عکس تصور جناب تان اکثریت دختران اهل حجاب وعلاقه مند به آن هستند .
ثانیا - گریز از حجاب در واقع نشانه یک نوع ناهنجاری است که برخی از آن رنج می برند .
به قول حافظ :
بگذار تا بمیرند در عیش خود پرستی .
ثالثا_ بی تردید حفظ عفاف وکرامت جزء خواست فطرت آدمی است وحجاب راهکار خوب برای تامین این خواست فطرت است لذا در دین واجب شده
وعقل هم تایید می کند .
رابعا _ دقت نماید تعارضی بین وجوب وفطرت نیست بلکه چه بسا اموری که خواست فطرت است واجب شده مثلا اعتقاد به توحید فطری است
ودر عین حال در دین وعقل به عنوان امر لازم وواجب تلقی گردیده است .
پس حجاب دستوری است که در راستای شکوفای خواست فطرت انسان واجب گردیده است .

جناب صادق

1. حجاب در قران برای نوع پوشش زنان به کار نرفته است بلکه به معنای پرده و مانع و غیره به کار رفته است.

2. در خصوص آیاتی که در آنها به پوشش زنان اشاره شده است تفاسیر و برداشتهای متفاوتی وجود دارد.

3. اخیرا یکی از اندیشمندان روحانی شیعه نوع پوشش بانوان را تقریبا اینگونه از آیات و روایات استنتاج کرده اند که از گردن به بالا و زانو به پایین و ساعد به پایین بانوان می تواند بدون پوشش باشد.

باسلام وتشکر .
قبل از پرداختن به پاسخ ذكر نكته اي لازم و ضروري است و آن اينكه
منابع اصلي احكام اسلام مانند حجاب و غيره عبارت است از قرآن و سنت. سنت يعني قول و فعل و تقرير پيامبر و امامان اهل بيت (ع) كه همگي معصوم بوده و سخن و عملشان حجت است بر مردم و مردم وظيفه تبعيت از آن را به عنوان حكم الهي دارند.
قرآن اصول كلي احكام اسلام را بيان مي كند و وظيفه تشريح و توضيح و تعيين حدود آن بر عهده پيامبر و اهل بيت او كه آشناي به مراد و منظور قرآن هستند مي باشد.
در قران كريم آمده است :« ِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»
" و بر تو اين قرآن را نازل نموديم تا آنچه را كه براى هدايت مردم فرستاده شده بيان كنى، باشد كه بهتر بينديشيد» (1) همچنين مي فرمايد :
« وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب»
" و آنچه پيامبر خدا به شما ميدهد، آن را (با كمال ميل) بگيريد و از هر چه شما را منع مي كند (جدا) از آن دورى كنيد و از خشم خدا بترسيد كه مجازات خدا بسيار سخت و شديد است." (2)
بنابراين تبيين حدود دقيق حجاب بر عهده پيامبر (ص) است همانگونه كه حكم برپايي نماز در قرآن هست. اما تبيين تعداد ركعات هر يك از نمازها در هيچ يك از آيات قران نيست و بر عهده پيامبر (ص) نهاده شده است .
در باره حجاب هم اصل آن در قرآن تصريح شده است و هم تا مقدار زيادي، حدود و شرائط آن ذكر شده است. خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد:
« به زنان مؤمنه بگو، كه چشمان خود را از نامحرم بپوشند و فروج خود را از حرام محفوظ بدارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه اجبارا ظاهر مي شود بر نامحرم آشكار نسازند. و زنان مؤمنه بايد سر و سينه خود را با روسرى بزرگ بپوشانند و زينت و جمال خود را بر نامحرم آشكار نسازند، مگر به شوهر يا پدر و يا پدر شوهر يا پسر خود يا پسران شوهرش يا برادران خود يا پسران برادر و خواهر خود و يا بزنان نجيب از خودشان و يا به خدمتكاران زن و پيشخدمتان مرد كه بسبب پيرى (زياد) از زن بى‏نيازند و يا كودكانى كه هنوز بر زنان واقف نيستند. زنان مؤمنه نبايد در راه رفتن طورى حركت كنند و پاهايشان را بزمين بزنند كه زينت و آرايش مخفى آنان معلوم شود. اى اهل ايمان، همه بدرگاه خدا توبه كنيد تا رستگار شويد."(3)
اگر به اين بخش از آيه كريمه توجه فرمائيد وجوب حجاب و حدود آن روشن مي شود.
« ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لايبدين زينتهن الا لبعولته»
" لام " امر بر سر فعل يضربن و "لا" ي نهي بر سر فعل يبدين در عربي نشانه امر و نهي است، امر به پوشش و نهي از آشكار نمودن زينت .(4)
« وليضربن بخمرهن علي جيوبهن » نيز بيان حدود آن است چرا كه :
"خُمُر" جمع خمار است و خمار به معنای مقنعه است و مقنعه نیز پوششی است كه به طور كامل سر و اطراف آن مثل مو، گردن و گریبان را میپوشاند.(5)
در روايات صحيح و معتبر از پيامبر و نيز ائمه معصومين (ع) حدود دقيق حجاب تبيين شده است :
ازپیامبر (ص) نقل شده است که خطاب به اسماء (خواهر عایشه) فرمود :" ای اسماءزن هنگامی که به بلوغ می رسد ، صحیح نیست که غیر از این قسمت و این قسمت از بدنش پیدا باشد و بصورت و دو کف دست خویش اشاره کرد "(6)
از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در روایتی نقل شده است «یؤخذ الغلام بالصلاه و هو ابن سبع سنین و لا تغطی المرأه شعرها منه حتی یحتلم.»پسرهفت ساله درباره نماز قابل مؤاخذه و پرسش است اما بر زن واجب نیست از پسران غیر بالغ موی سر خود را بپوشاند....»(7)
مفهوم این روایت ، وجوب پوشش موی سر زنان را مي رساند كه در برابر پسران بالغ زنان بايد موي سر خود را بپوشانند.
یا در روایت دیگر:در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است: علی الصبی اذا احتلم الصیام و علی الجاریه اذا حاضت الصیام والخمار ...بر پسر بالغ روزه واجب است بر دختر بالغ نیز روزه و پوشش سر ازنامحرم واجب است .(8)

پی نوشت :
1. نحل (16) ، آيه 44.
2. حشر (59)،‌ آيه 7.
3. نور(24)، آيه 31.
4. ر.ك : دعاس ، اعراب القرآن الكريم ، دمشق، دارالمنير ، 1425 هـ.ق ، ج 2، ص 351.
5. احمد بن محمد فيومي، مصباح المنیر ، دارالهجره ، 1405هـ.ق ، ج1، ص181 .
6. ابی داوود، سنن ابی داوود، دار احیاء السنة النبویة ، بيتا ، ج 4 باب فیما تبدیالمراة من زینتها ، ص64 نیز در این زمینه ر.ک: شيخ حر عاملي، وسائل الشیعه، قم ، آل البيت ، 1409هـ.ق ، ج 20، ابواب مقدمات نکاح ، باب 109 ، ص 201-202.
7. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه،‌ پيشين، ج 20.
8. شيخ طوسي، التهذيب ، تهران، دارالكتب الاسلاميه ، 1369 هـ.ش، ج 4، ‌ص 281.

باسلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود که اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت. این جواب را به دوست خود ارایه دهید.
برای ایجاد"انگیزه کافی"جهت گزینش حجاب برتر باید:
الف) "هدف و دلیل" این کار را بشناسید. آثار و فواید مثبت یا پیآمدهای منفی آن را بدانید.
ب) شناخت خود را نسبت به خدا بیش تر کنید. معرفت به خدا انگیزه ساز است. اگر کسی خدا و کمال و جمالش را بشناسد و از الطاف پیدا و پنهان و مهربانی هایش، همچنین از نعمت های بی حد و حصرش آگاهی به دست آورد و در آن دقت و تأمل کند، عاشق خدا می شود و برای جلب رضایتش به هر اقدامی که او بخواهد، دست می زند.
اکنون حجاب را از ابعاد مختلف، مورد توجه و دقت قرار می دهیم:
1. عفت و پاکدامنی‌، با آفرینش و فطرت زن به هم آمیخته است‌، و در آفرینش او، جایگاه عظیم و بلندی دارد. اسلام نیز با نگاه به آفرینش زن و صلاح و خیر آنان، حجاب را لازم شمرده تا عفت برونی زن‌، با عفت درونی او هماهنگ و بنیان خانواده مستحکم گردد و زن همچون کالای ناچیزی در معرض همگان قرار نگیرد.
2. فایده حجاب منحصر به زنان نیست. حجاب حداقل دو فایده دارد: اول؛ زن محجوب، با حجاب خود به دیگران مى فهماند که اهل بى بند و بـارى و روابـط آزاد نـیـسـت و این خود باعث مى شود مردان هرزه به او طمع نورزند و مزاحم نشوند:"ذلِكَ‏ أَدْنى‏ أَنْ‏ يُعْرَفْنَ‏ فَلا يُؤْذَيْن".(1)‏ دوم؛ فایده دوم حجاب به کل جامعه برمى گردد. زنان بى حجاب و بی قید حتى براى مردان پاکدامن نیز زیان بارند. زنانى که بدون پوشش و با انواع آرایش بیرون مى آیند، محیط را آماده آشوب مى نمایند؛ زیرا جاذبه تکوینى زنان براى مردان قابل انکار نیست .
3. حجاب، موجب رشد شخصیت‏ زن مسلمان است. شخصیت، مجموعه افکار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یک انسان است که مایه تشخیص وی از دیگران است. (2) مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی، روانی و رفتاری که هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد، شخصیت نام دارد. (3) بر این اساس، هر کس شخصیتی دارد که خود را با آن معرفی می‏کند. دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند.
4. حجاب موجب مسؤولیت پذیری است: زنانی که در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که به دلیل ناتوانی یا شانه خالی کردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضع بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند.
نکتۀ پایانی: شما جنس مرغوب را در کادو مى پیچید، روى تلویزیون پارچه مى اندازید، کتاب قیمتى را جلد مى کنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمى دهید. بنا بر این جلد و حجاب نشانه ارزش است. خداوند براى چشم که ظریف است و خطرات آن را تهدید مى کند، حجاب قرار داده حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده تولید جامعه به دست آنان است مى گردد. در کشورهایى که بى حجابی هست ،نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مى کند.

پی نوشت ‏ها:
1. احزاب (33)، آیه 59.
2. احمد بهشتی، تربیت کودک در جهان امروز، ص 161، مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)، ویرایش دوم.
3. علی اصغر احمدی، روان شناسی شخصیت، ص 10، تهران، انتشارات امیر کبیر.

من هم قبول دارم كه به يك بد حجاب نميشه گفت كافر،دروغگو،بخيل!!
همانطور كه به يك باحجاب هم لزوما نمي توان گفت امانتدار،راستگو..

صحبت اينجاست كه بد حجابي چيز خيلي بديه و گناهه..روي جامعه تاثير خيلي بدي ميزاره..مومنو معذب ميكنه..،بنياد خانواده رو سست ميكنه و غيره..
حالا ميخواد اون شخص بدحجاب نمازشب خون باشه يا نباشه ..ربطي نداره
بد حجابي رفتار نادرستي كه با هيچ ويژه گي خوب ديگه ايي هم جبران نميشه

ياحق

در آغاز لازم است به چند نکته توجه کنیم :
1- اگر چه پوشش و حجاب دینی برای زن می تواند آثار و فواید روانی و احساس امنیت فراوانی به ارمغان آورد ، اما از آن جا که جاذبه های مادی و دنیایی و انگیزه ها و علل مختلف و متعدد می تواند او را به عدم رعایت حجاب دینی و جلوه نمایی در مقابل نامحرم یا بی اعتنایی به پوشش و حجاب سوق دهد ، رعایت پوشش دینی نیازمند داشتن پشتوانه ایمان و اعتقاد دینی است.پس در اولین قدم لازم است باور و ایمان دینی خود را تقویت نمایید.
2- به عنوان یک مسلمان معتقدیم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تکلیف نموده است ، جز به سود ما و در جهت سعادت و کمال ما نیست . مصالح و منافع واقعی اجرای احکام و مقررات دینی متوجه خود ما می شود ؛ زیرا نه اعمال نیک ما به خداوند سودی می رساند و نه اعمال بد ، ضرری را متوجه او می سازد . سود و ضرر همه متوجه خود ما است . خداوند نیز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اینکه خواهان سعادت و خوشبختی و کمال آن ها است ؛ چنین احکامی را مقرر نموده است.
3- در معارف اسلامی هرگز از زن و مرد به عنوان جنس مخالف تعبیر نشده است. اسلام بدون توجه به جنسیت ، زنان و مردان رابه عنوان انسان و مستعد رسیدن به مقام خلیفةاللهی می نگرد.معتقد است که زن و مرد مکمل یکدیگرند. خداوند در هر دو استعدادهایی قرار داده است که با شکوفایی آن می توانند به خدا نزدیک شوند و به مقام قرب الهی برسند.تنها در این صورت است که شخصیت ذاتی و انسانی آنان تحقق می یابد اما برای نیل به آن مقام مرزها ،ضوابط و"باید"ها و"نباید"هایی وجود دارد. یکی از مرز ها و ضوابط ، حجاب و پوشش است.
پیشینه حجاب :
4- حجاب و پوشش رفتاری است برخاسته از «حیا و عفت درونی ». حیا و عفت امری "فطری" است و ریشه در سرشت و طبیعت انسان دارد . از این رو"انسان"- بدون تفاوت و تفکیک جنسیت - از صبحگاه آفرینش پیش از آن که دستور یا حکمی از ناحیه دین یا جامعه داشته باشد ، به سمت نوعی "پوشش و حجاب"گرایش داشته است. چنان که وقتى شیطان آدم و حوا را فریب داد و آن دو از درخت ممنوعه خوردند ، پوشش و حجاب شان فرو ریخت. آنان با آشکار شدن شرمگاه و برخی اعضای بدن شان ،خود را با برگ های درخت پوشاندند .
بنا بر این خاستگاه و نقطه آغاز اصل پوشش و حجاب از بامداد آفرینش آغاز شده ، اگر چه کیفیت پوشش با آنچه بعدها در ادیان تشریع شده و به صورت قانون و مقررات دینی و اجتماعی در آمده ، ممکن است متفاوت باشد.
هر چه مردم دارای تمدن بهتر و قوی تر و پیشرفته تر شدند ، پوشش انسان ها و روابط زنان و مردان در تحت قاعده و قانون بهتری قرار داشت . اقوام وحشی از پوشش چندانی برخوردار نبودند. ولی هر چه جامعه از رشد علمی و کمال فکری و عقلانی بیش تری برخوردار شد، به خاطر حفظ حیا و عفت حجاب کامل تری را برگزید.
گواه سخن کتیبه ها , سکه ها , تندیس ها , نقاشی ها , فرش ها , ظروف نقره اى و نقش هاى برجسته تاریخى برجا مانده می باشد که همگی حاکى از آن است که انسان ها از روزى که پا بر کره خاکى نهاده اند , پوشش و حجاب را مراعات کرده اند. گر چه نحوه بهره گیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است. (1)
5- از آن جایی که "حیا و عفت"درونی زن ها قوی تر از مردها است، پوشش و حجاب آنان نیز کامل تر از مردان می باشد و این یکی از شاهکارهای آفرینش است ، زیرا خالق حکیمی که آفریننده انسان است، به دلیل "ظرافت ها و لطافت" های خاصی که در زنان آفرید و جاذبه و دلبری ویژه ای که در آنان قرار داد، "حیا و عفت "آنان را که نوعی مصونیت و تقوای درونی است ، افزون از مردان تقدیر نمود . از این رو هر کس حیا و عفت درونی و تقوای خدادادی اش قوی تر است، وقار و متانت ، و پوشش و حجاب معقول و مشروع وی نیز کامل تر است .
جهت آگاهی بیش تر از گذشته و تاریخ حجاب به چند گزارش زیر توجه کنید تا هم به فطری بودن و جایگاه آن در تمدن بشر اطمینان بیش تری حاصل شود و هم بدانید که حکم حجاب مخصوص اسلام نیست .
1. حجاب در شریعت موسی (ع):
ویل دورانت راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد:
اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می رفت و یا در معابر عمومي نخ می ریسید یا با هر سخنی با مردان درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلّم می کرد، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. (2)
2. از کتاب مقدس نیز بر می آید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، بُرقَعْ (روبند) به صورت می انداختند.(3)
3. همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود." رِفْقه" نامزد اسحق ابتدا که اسحق را دید، برقع به صورت انداخت. (4)
4. حجاب در شریعت عیسی (ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی بیان شد، در شریعت حضرت عیسی نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: فکر نکنید که آمده‏ام تا تورات و نوشته‏های پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمده‏ام تا آن‏ها را به تحقق برسانم. (5)
ویل دورانت می نویسد : زن‏ها در قرن‏های اولیه مسیحیت تنها با چادر می توانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار می رفت و می گفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آن‏ها حواس شان پرت شود! (6)
پاولوس فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند. (7)
بنا بر این اصل حجاب و پوشش زنان در دین همه پیامبران و در میان همه جوامع متمدن و اهل فرهنگ و فکر وجود داشته، اگر چه در جزئیات آن تفاوت هایی بوده است .
عدم پایبندی به این حکم در میان یهودی ها و مسیحی ها و زنان سایر ادیان الهی دلیل بر منتفی بودن حکم آن در دین و فرهنگ های شان نیست،

پی نوشت‏ها:
1. مجله پیام زن، ش19، ص69 - 71؛ ش20، ص80 - 83.
2. همان، ش 20، ص 80 - 83.
3. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر نشید ، باب 5.
4. همان، سفر تکوین، باب 24.
5. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
6. مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، چاپ اول ، ص 286.

آقایان در این تاپیک یه جوری درباره حجاب زنان و عفت و پاکدامنی آنها صحبت میکنند
که انگار ترازوی سنجش اعمال دارند و قادرند تشخیص بدهند کدوم زن باعفت و پاکدامنه کدوم بی عفت و ناپاک
کاربری که کلیه کارهای زنان بدحجاب رو رد میکنند و مهر بی ارزشی بر آن می نهند نمیدانم در چه مقامی هست که اینگونه صحبت میکند
شاید هم قراره در آخرت ایشان به جای خدا زنان بدحجاب رو مجازات کنند که با این صراحت تشخیص میدهند نماز شب چنین بدحجابی هم ارزش نداره
کم عفت و پاکدامنی زنان رو به حجابشان نسبت بدهید اصلا معنی کلمه عفت و پاکدامنی رو میدونید

کاربری که کلیه کارهای زنان بدحجاب رو رد میکنند و مهر بی ارزشی بر آن می نهند نمیدانم در چه مقامی هست که اینگونه صحبت میکند
شاید هم قراره در آخرت ایشان به جای خدا زنان بدحجاب رو مجازات کنند که با این صراحت تشخیص میدهند نماز شب چنین بدحجابی هم ارزش نداره

به قول حافظ

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

آقایان در این تاپیک یه جوری درباره حجاب زنان و عفت و پاکدامنی آنها صحبت میکنند
که انگار ترازوی سنجش اعمال دارند و قادرند تشخیص بدهند کدوم زن باعفت و پاکدامنه کدوم بی عفت و ناپاک
کاربری که کلیه کارهای زنان بدحجاب رو رد میکنند و مهر بی ارزشی بر آن می نهند نمیدانم در چه مقامی هست که اینگونه صحبت میکند
شاید هم قراره در آخرت ایشان به جای خدا زنان بدحجاب رو مجازات کنند که با این صراحت تشخیص میدهند نماز شب چنین بدحجابی هم ارزش نداره
کم عفت و پاکدامنی زنان رو به حجابشان نسبت بدهید اصلا معنی کلمه عفت و پاکدامنی رو میدونید

سلام
به نظر من زنی که با بدحجابی باعث انحراف و به گناه افتادن حتی یک نفر هم شود نماز شب که هیچ اگر نعوذبالله فرزند امام هم باشد بخشودنی نیست.

آقایان در این تاپیک یه جوری درباره حجاب زنان و عفت و پاکدامنی آنها صحبت میکنند
که انگار ترازوی سنجش اعمال دارند و قادرند تشخیص بدهند کدوم زن باعفت و پاکدامنه کدوم بی عفت و ناپاک
کاربری که کلیه کارهای زنان بدحجاب رو رد میکنند و مهر بی ارزشی بر آن می نهند نمیدانم در چه مقامی هست که اینگونه صحبت میکند
شاید هم قراره در آخرت ایشان به جای خدا زنان بدحجاب رو مجازات کنند که با این صراحت تشخیص میدهند نماز شب چنین بدحجابی هم ارزش نداره
کم عفت و پاکدامنی زنان رو به حجابشان نسبت بدهید اصلا معنی کلمه عفت و پاکدامنی رو میدونید

باسلام وتشکر .
عزاداری و خواندن زیارت عاشورا تان قبول خداوند باشد .
یکی از پرسش های مطرح دراین باره این که یک فرد با ایمان ولی بی حجاب بهشتی است یا جهنمی ؟
در پاسخ چند نکته باید گفته شود :
1.ایمان عبارت است از این که دل ، چیزی را که عقل و ذهن تصدیق کرده است، بپذیرد و بخواهد به همة لوازم آن ملتزم شود و تصمیم اجمالی بر انجام عملی آن بگیرد. (1)
2. بر اساس آیات قرآن‌، و روایات حق آن است که ایمان به تنهایی‌، باعث بخشیده شدن و رستگاری نیست و افزون بر ایمان عمل نیز شرط است‌. به همین جهت در بسیاری آیات‌، ایمان با عمل صالح قرین شده‌اند. بر این اساس اگر کسی ایمان داشته باشد، ولی تصمیم داشته باشد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت.
از قرآن‌ مجید استفاده‌ می شود که ‌ایمان ‌ریشه‌ در قلب ‌آدمی ‌دارد از این رو هرکس‌ شهادتین‌ را بر زبان ‌جاری‌ کند، در زمرة‌ مسلمانان ‌قرار می‌گیرد، ولی‌ به‌ صِرْف‌به ‌زبان ‌آوردن ‌شهادتین ‌مؤمن ‌نمی‌گردد. لذا خداوند به‌ پیامبرش‌ فرمود : به اعراب‌ بادیه ‌نشین که ‌چنین‌ ادعایی ‌داشتند بگو: شما ایمان ‌نیاورده‌اید. بگوید اسلام ‌آورده‌ایم ‌و هنوز ایمان‌ در دل‌ شما وارد نشده ‌است‌. (2) پس ‌برای ‌مؤمن‌ شدن ‌لازم ‌است ‌باور درونی ‌در انسان ‌ایجاد گردد.
بنابراین در اسلام علاوه بر ‌اقرار زبانی ‌، عمل ‌به ‌وظایف ‌نیز شرط‌ است‌. امام‌ صادق‌ (ع‌) فرمود: "ایمان ‌اعتراف ‌توأم‌ با عمل است‌، ولی ‌اسلام‌، اقرار بدون ‌عمل ‌می‌باشد". (3) رسول‌ اکرم‌(ص‌) می‌فرماید: "ایمان‌ و عمل‌ دو برادر و شریک ‌یکدیگر. خداوند یکی ‌را بدون‌ دیگری‌ قبول ‌نمی‌کند". (4)
‌کسی‌که‌ مؤمن است باید لوازم ایمان خود را بپذیرد و واجبات‌ شرعی خود مثل رعایت حجاب و خواندن نماز و ... را انجام‌ دهد و محرّمات ‌الهی‌ را ترک‌ نماید. زیرا حجاب نیز مانند نماز و روزه و هر چیز دیگری که در اسلام از سایر عبادات و تکالیف واجب شده ، بر اساس مصالحی بوده و باید به آن عمل شود.
اما نجات و سعادت انسان یا همان بهشتی و جهنمی شدن انسان ، طبق بینش قرآنی، به مجموعه اعمال او در زندگی دنیوی بستگی دارد و ایمان تنها عامل سعادت او نیست. زیرا ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان در سعادت انسان نقشی ندارد، بلکه این دو با هم سعادت بشر را تامین می‏کنند. از این رو، قرآن دو شرط دیگر برای بهره‏مندی از قرآن را « ایمان ‏» و «احسان‏» دانسته است. قرآن می‏فرماید: «تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و بشری للمحسنین‏؛ (5) این است آیات کتاب حکمت آموز که هدایت و بشارت برای نیکوکاران است».
حال اگر کسی حجاب را رعایت نکرد، مانند کسی که نماز نخواند، گناه کرده است و اگر بدون توبه بمیرد، مورد بازخواست قرار می‌گیرد .
بهشتی و جهنمی بودن او در گرو سایر اعمال او واز جمله حجاب ست چون حفظ حجاب از ضروریات دین است . هر عمل خیری انسان را به سوی بهشت و رحمت الهی سوق می دهد و هر عمل بد و گناهی به سوی جهنم.
موفق باشید!

پی نوشت ها :
1. شهید مطری، مرتضی ، مجموعه آثار، انتشارات صدرا ، ج 2، ص 32. ( کتاب مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، انسان و ایمان، بخش علم و ایمان .
2. حجرات، (49) آیه 14.
3. اصول کافی، ج 3 ، ص 39 .
4. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسی، ص 151 .
5. لقمان (31) آیه 2 و3 .

حالا ميخواد اون شخص بدحجاب نمازشب خون باشه يا نباشه ..ربطي نداره
بد حجابي رفتار نادرستي كه با هيچ ويژه گي خوب ديگه ايي هم جبران نميشه

این سخنان در مورد مردان هم صدق میکند مثلا اگر مردی ریشش را بتراشد یا لباس روحانی نپوشد همینطور است نماز شبش ارزش ندارد؟؟

هر کسی یعنی حتی کسی که ایمان خوبی هم نداره و از پایه و اساس مشکل داره گناهی انجام بده باز علت این گناه همون خانومه که پوشش خوبی نداشته.

یه زمانی زن رو عامل گناه میدانستند (از شر گرفته تا شیطان) امروز هم ان زمان فرا رسیده :Moteajeb!:
واقعا امیدوارم امام زمان ظهور کند

بسم الله السلام،
خداوند درباره‌ی عقل پاداش می‌دهد و یا جزا می‌دهد ...


مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: ۱۶۰ و ۱۶۱
قال الصادق (ع): العاقل من كان ذلولا عند اجابة الحق، منصفا بقوله، جموحا عند الباطل، خصيما بقوله، ترك دنيا و لا ترك دينه. و دليل العاقل شيئان صدق القول و صواب العقل، و العاقل لا يحدث بما ينكره العقول و لا يتعرض للتهمة و لا يدع مدارات من ابتلى به، و يكون العلم دليله في اعماله و الحلم رفيقه في احواله و المعرفة رفيقه في مذاهبه.
ترجمه‏
(باب سى و هشتم در عقل و هوى) حضرت صادق (ع) فرمود: عاقل كسى است كه در قبول كردن حق آرام و نرم باشد، و در مقابل قول حق انصاف بدهد، و سركش باشد در مقابل باطل، و با قول باطل و ناحق مخالفت كند، و از منافع دنيوى دست مى‏كشد، ولى از آخرت صرف نظر نمى‏كند. و علامت شخص عاقل دو چيز است: راستگويى و درست كردارى.
و شخص عاقل هرگز سخنى نمى‏گويد كه نزد عقل منكر و مردود باشد، و كارى نمى‏كند كه خود را در معرض تهمت قرار بدهد، و با افراد ناملايم و ناجورى كه برخورد مى‏كند مدارا مى‏نمايد، و پيوسته به راهنمايى و هدايت عقل كار مى‏كند، و حلم را در احوال و امور خود قرين قرار مى‏دهد، و در مذهب و سير و راه خود روى معرفت قدم برمى‏دارد.
شرح‏
عقل شدت و قوت نورانيت روح است كه به وسيله آن راه سعادت و خوشبختى و كمال انسانيت را در تمام احوال و اقوال و اعمال خود تشخيص داده، و مصالح و مفاسد و خير و ضرر امور خود را تعقل مى‏كند. و علائمى كه اشاره شد همه از جزئيات و مصاديق صلاح و سعادت و خير انسان است كه در راه تكميل نفس و تأمين روحانيت و تحصيل كمال محتاج به عملى كردن و اجراء آنها خواهد بود.
كدخداى تن بشر عقلست* از همه حال با خبر عقلست هر كه با عقل آشنا باشد* از همه عيبها جدا باشد
[قسمت دوم از] متن‏
و الهوى عدو العقل و مخالف الحق و قرين الباطل، و قوة الهوى من الشهوات، و أصل علامات الهوى من أكل الحرام و الغفلة عن الفرائض و الاستهانة بالسنن و الخوض في الملاهى.
ترجمه‏
و هوى دشمن عقل و مخالف حق و حقيقت و همراه باطل است. و هوى از شهوات نفسانى نيرو مى‏گيرد. و ريشه علامات و آثار هوى؛ از چهار چيز توليد مى‏شود:
1- از خوردن مال حرام.
2- از غفلت كردن در انجام فرائض و تكاليف واجب.
3- از سستى و مسامحت در بجا آوردن آداب و سنن الهى.
4- از بيباكى در فرو رفتن در شهوات نفسانى و لهو و لغو.

شرح‏
هوى نفس: عبارت از تمايلات نازله نفس است، زيرا در لغت هوى دو مفهوم منظور مى‏شود: اول- ميل و محبت، دوم- نزول و سقوط و انحطاط. پس رفتار و كردار و گفتار انسان اگر روزى تعقل و تدبر و فكر صحيح و به ملاحظه صلاح و خير انجام بگيرد، آن را عقلانى گويند. و اگر روى تمايلات مادى و حيوانى و شهوات جسمانى صورت بگيرد، آن را نفسانى و به عبارت ديگر هوى و هوس خوانند.
و همين طورى كه چهار امر گذشته ريشه و مولد درخت هوى است، طرف مقابل آنها نيز مؤيد و مقوى درخت عقل مى‏باشد. پس كسى كه مى‏خواهد جنبه روحانيت و عقل خود را تقويت و تربيت و تكميل كند، ناچار مى‏بايد اين چهار چيز را رعايت نمايد:
اول- از غذا و خوراك حرام و مشتبه اجتناب كند.
دوم- در انجام فرائض و تكاليف واجب الهى نهايت كوشش و مراقبت را داشته باشد.
سوم- تا حدود امكان مواظب آداب و سنن و مستحبات دينى باشد.
چهارم- از لهو و لعب و لغو و شهوت بپرهيزد.

بنده‌ی خدایی اصرار داشت که هر کسی حجابش نقص دارد و کامل نیست (نه اینکه کامل باشد ولی اسمش چادر نباشد) درست مانند افراد با حجاب کامل حیا و عفت و ایمان دارد و چه بسا بالاتر از همه‌ی آنها باشد و البته اصرار هم دارد که افراد برهنه و عریان وضعشان متفاوت است و او هم قبول دارد که آنها دیگر شرم و حیائشان کمتر است ... اگر اینطور باشد فرد برهنه‌ای هم می‌تواند بیاید و بگوید کسی که عریان است لزوماً عفت و حیائش کمتر از کسی که عریان نیست و فقط بدحجاب است نمی‌باشد و بعد مثلاً بگوید تا عروس هزارداماد نباشی اشکالی ندارد و چه بسا همچنان صفات خیلی خوبی داشته باشی ... همینطور هم مردی که هیز است می‌تواند بگوید که گفته است که مردی که چشمش را از حرام باز می‌دارد لزوماً با حیاتر است، بعد هم عصبانی شود به کسی به او بگوید حیائت کم است، سپس بپرسد که تو به چه حقی می‌گویی حیاء من کمتر از تو است با اینکه چه بسا نزد خداوند خیلی بهتر از تو باشم؟ خوب این طور بحث‌ کردن‌ها برای برخی به کل نامعقول است و برای برخی هم اصلاً «عقل» همین است و حق و حقیقت نیز همین است ...، برخی اول نگاه می‌کنند که حیاء یعنی چه، سپس نشانه‌های حیاء را بررسی می‌کنند و بعد آن را در خود و در صورت لزوم در دیگران اندازه می‌گیرند یا با مثال‌های ذهنی وارد بحث و اختلاط افکار می‌شوند، برخی هم نه کاری به مفهوم حیاء دارند و نه با ملاک‌های ان کاری دارند صرفاً می‌دانند که حیاء چیز خوبی است و در نتیجه می‌گویند همه ممکن است آدم خوبی باشند و البته تأکیدشان اول بر خودشان است که آن را محور تعادل می‌دانند، کسی که از ایشان جلو بزند افراطی و کسی که از ایشان عقب بماند تفریطی شمرده می‌شود، اگر حجابش کامل‌تر باشد کار غیرضروری کرده است که در انسانیتش تأثیری ندارد و اگر حجابش کمتر باشد و اصلاً عریان باشد این رفتار خیلی بی‌حیائی است ...

خداوند حقیر را هدایت کند، آمین یا رب العالمین
یا علی

بنده‌ی خدایی اصرار داشت که هر کسی حجابش نقص دارد و کامل نیست (نه اینکه کامل باشد ولی اسمش چادر نباشد) درست مانند افراد با حجاب کامل حیا و عفت و ایمان دارد و چه بسا بالاتر از آنها باشد و البته اصرار هم دارد که افراد برهنه و عریان وضعشان متفاوت است و او هم قبول دارد که آنها دیگر شرم و حیائشان کم است ... اگر اینطور باشد فرد برهنه‌ای هم می‌تواند بیاید و بگوید کسی که عریان است لزوماً عفت و حیائش کمتر از کسی که عریان نیست نمی‌باشد و بعد مثلاً بگوید تا عروس هزارداماد نباشی اشکالی ندارد و چه بسا از لحاظ دیگر خیلی انسان باشی، همینطور هم مردی که هیز است می‌تواند بگوید که گفته است کسی که چشمش را از حرام باز می‌دارد لزوماً با حیاتر است، بعد هم عصبانی شود اگر کسی به او بگوید حیائت کم است و بگوید تو به چه حقی می‌گویی حیاء من کمتر از تو است و من ممکن است نزد خداوند خیلی بهتر از تو باشم؟ خوب این بحث‌ها برای برخی نامعقول است و برای برخی هم اصلاً «عقل» همین است و حق و حقیقت نیز همین است ...

با کمال احترام مقایسه ایی که انجام دادید کوچکترین ربطی به هم نداشت
شما برهنگی و بدحجابی رو به یک چشم می بینید حال اینکه در کل دنیا برهنگی زشت و ننگ است
اما این حجاب که گفته میشود فقط در دین و جامعه و کشور ما ( البته بجز اعراب ) معیار عفت و پاکدامنی زنان شمرده میشه و غیر از آن به راحتی تهمت بی عفتی و ناپاکی رو به زنان میزنید اما خیلی از جهانیان این حجاب رو اصلا قبول ندارند و برخی نیز در حدود آن دچار شک هستند و افکار و عقاید خویش را درست میدونند همانطور که شما افکار و عقاید خودتون رو درست میدانید
به من ربطی نداره هر جور دوست دارید زنان بدحجاب و بی حجاب رو خطاب کنید
اگه تهمت زدن به دیگران و چسباندن القاب ناپاکی و بی حیایی اشکالی ندارد و سزاوار بدحجابان و بی حجابان جامعه است دیگه حرفی ندارم

با کمال احترام مقایسه ایی که انجام دادید کوچکترین ربطی به هم نداشت
شما برهنگی و بدحجابی رو به یک چشم می بینید حال اینکه در کل دنیا برهنگی زشت و ننگ است
اما این حجاب که گفته میشود فقط در دین و جامعه و کشور ما ( البته بجز اعراب ) معیار عفت و پاکدامنی زنان شمرده میشه و غیر از آن به راحتی تهمت بی عفتی و ناپاکی رو به زنان میزنید اما خیلی از جهانیان این حجاب رو اصلا قبول ندارند و برخی نیز در حدود آن دچار شک هستند و افکار و عقاید خویش را درست میدونند همانطور که شما افکار و عقاید خودتون رو درست میدانید
به من ربطی نداره هر جور دوست دارید زنان بدحجاب و بی حجاب رو خطاب کنید
اگه تهمت زدن به دیگران و چسباندن القاب ناپاکی و بی حیایی اشکالی ندارد و سزاوار بدحجابان و بی حجابان جامعه است دیگه حرفی ندارم

سلام علیکم سرکار شبنم،
پستم را کامل‌تر کردم که کمتر باعث سوء تفاهم شود ان شاء الله،
حیاء یک مفهوم است که مانند سایر مفاهیم کمی بوده و مدرج است، بی حیائی صفت سنگینی است که یعنی نبود هیچ یک از درجات حیاء، حال آنکه زنی که هر روز با یک نفر رابطه‌ی جنسی داشته باشد هم هنوز ممکن است ذره‌ای از حیاء در وجودش باشد، مثلاً همینکه شرم دارد با هم‌جنس خود رابطه داشته باشد خودش جزئی از حیاء است. در اینجا بین شما و طرف مقابلتان یک خلط مبحث شده است، کسی بدحجابی را عدم وجود شرم و حیاء نمی‌داند، اعتراض ما به شما و خواهرتان سرکار نگین فقط در این است که مدرج بودن حیاء را به رسمیت بشناسید و نفرمایید بدحجاب و کسی که حجابش کامل است (با علم و معرفت به حجاب و نه از روی وراثت، سرکار نهال در این فروم مثال خوبی برای کسی که با اراده‌ی خود این حجاب برتر را برگزیده است و آرامش ناشی از آن را هم چشیده است هستند) از نظر شرم و حیاء یکسان هستند، هر دو حیاء دارند ولی نباید اصرار داشت که کامل بودن یا نبودن حجاب هیچ نقشی نمی‌تواند در میزان حیاء انسان داشته باشد.
مثال مرد هیز را هم رویش دقت نمایید، خداوند به خانم‌ها گفته است حفظ پوشش و به مردها گفته است حفظ نگاه (البته نه دقیقاً اینطور، زن هم باید نگاهش را حفظ کند و مرد هم باید پوشش او درست باشد)، خانم بدحجاب مثل مرد هیز است، مرد هیز مثل خانم بدحجاب است، هم هیز بودن درجه دارد و هم بدحجاب بودن درجه دارد، اگر شما مرد هیز را مانند یک مرد چشم‌پاک محترم و باحیاء می‌دانید خانم بدحجاب را هم مانند یک خانم باحجاب کامل محترم و باحیاء بدانید، البته در هر دو مثال هر دو شخص حیاء دارند و فقط بهره‌اشان از حیاء کمتر یا بیشتر است. حیاء با همین رفتار تعریف می‌شود نمی‌توان گفت کسی در این رفتار جلوتر باشد با کسی که عقب‌تر است بهره‌اشان از حیاء یکسان باشد.
ان شاپ الله بهتان برنخورده باشد، ما قرار نیست خودمان را اثبات کنیم بلکه قرار است خودمان را درست کنیم، هم شما و هم حقیر، برای همین در این دنیا هستیم، اگر شما فقط با حجاب مشکل داشته باشید خدا می‌داند که کسی مانند حقیر چقدر مشکلات بزرگ و کوچک دارم که باید درستشان کنم و این قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد ...
یا علی

جناب صادق

همانگونه که جنابعالی مطرح فرموده اید :

" حجاب در شریعت موسی (ع):
ویل دورانت راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد:
اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می رفت و یا در معابر عمومي نخ می ریسید یا با هر سخنی با مردان درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‏ اش تکلّم می کرد، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. (2)
2. از کتاب مقدس نیز بر می آید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، بُرقَعْ (روبند) به صورت می انداختند.(3)
3. همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود." رِفْقه" نامزد اسحق ابتدا که اسحق را دید، برقع به صورت انداخت. (4) "

حجاب از شریعت موسی توسط یهودیان نومسلمان به شریعت اسلام راه یافته است. پس پیشنهاد می شود آیاتی از قران که در خصوص پوشش بانوان است یک به یک مورد بررسی قرار گیرند و در این کار از احادیث بنی اسراییلی که به بزرگان دین نسبت داده شده است اجتناب شود تا نوع پوشش زنان که حضرت الله به آن امر فرموده اند مشخص شود.

چیزی که هست اغلب فقط میگن حجاب=عفت و حیا و بی حجابی= بی حیایی و فحشا و...!!
هیچ وقت نمیگن که الان نهایتش 10 درصد مردم جهان(کمتر یا بیشتر) حجاب دارن! و با این حساب 90درصد مردم جهان بی حجابن! ولی با این حال 90درصد مردم جهان اهل فحشا و گناه و ... نیستن! که این یعنی بعضی دلایلی که برای حجاب میارن کاملا بی پایه و اساسه!! باید قبول کرد که اینا جزو سنتهای مردمی بوده و دلیلشم بخاطر شرایط آب و هوایی مناطق و ... بوده!
آمار دقیق ندارم ولی تجربه ثابت کرده تو کشورایی مثل ایران که قانون حجاب دارن درصد مردای هیز بیشتره!!

چیزی که هست اغلب فقط میگن حجاب=عفت و حیا و بی حجابی= بی حیایی و فحشا و...!!

حجاب اگر از روی معرفت باشد به معنای حیاء بیشتر و عفت بیشتر هست
بدحجابی و بی‌حجابی هم به معنای حیاء و عفت کمتر هست، مگر برخی استثنائات

اگر به بسیاری از افراد باید به جای بی‌حجاب گفت بدحجاب، باید دقت کرد که به جای بی‌حیایی هم گفت کم‌حیایی، کسی که حجابش درست نیست نمی‌توان گفت شرم و حیائش به اندازه‌ی کسی است که با آن میزان حجاب همواره معذب است و نیاز به حجاب بیشتر و ستر بیشتر را در خود احساس می‌کند، شما اصرار دارید بفرمایید که پوشش هیچ نقشی در میزان شرم و حیاء ندارد مختار هستید ولی به نظر حقیر این رویه که در پیش گرفته‌اید عقلایی نیستید و عوامانه است

هیچ وقت نمیگن که الان نهایتش 10 درصد مردم جهان(کمتر یا بیشتر) حجاب دارن! و با این حساب 90درصد مردم جهان بی حجابن! ولی با این حال 90درصد مردم جهان اهل فحشا و گناه و ... نیستن! که این یعنی بعضی دلایلی که برای حجاب میارن کاملا بی پایه و اساسه!! باید قبول کرد که اینا جزو سنتهای مردمی بوده و دلیلشم بخاطر شرایط آب و هوایی مناطق و ... بوده!
آمار دقیق ندارم ولی تجربه ثابت کرده تو کشورایی مثل ایران که قانون حجاب دارن درصد مردای هیز بیشتره!!

خداوند شرّ این علم‌زدگی را از تمام مردم جهان کم کند ... اگر مبتکران علم آمار می‌دانستند که از نتایج علمشان بر علیه عقل و وحی استفاده خواهد شد شاید در ابلاغ این علم به جماعتی که ظرفیت استفاده از آن را ندارند تجدید نظر می‌کردند ...

برای بار چندم به شما و سرکار نگین و شبنم که مؤمن به خداوند هستید می‌گویم که در قرآن کریم تبعیت از اکثریت بخاطر اکثریت بودنشان منع شده‌ایم، اکثریت در جهل هستند، عجیب است؟ عجیب باشد ... عجیب بودن ملاک حقیقت بودن نیست ... مهم این است که درست باشد که مطابق قران هست ...

وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ‌ مَن فِي الْأَرْ‌ضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُ‌صُونَ [الأنعام، ۱۱۶]
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.

آیا وقت آن نرسیده است که این استدلال‌های بی‌پایه و روی هوا را کنار گذارده و پای خود را بر روی زمین محکم عقلانیت بگذارید؟
[SPOILER]
ما شاء الله که این علم ناقص چه اعتماد به نفسی به افراد می‌دهد! دلایل آورده شده برای حجاب را بی‌اساس می‌خوانند و توجیهاتی مثل اب و هوا و غیره برایش می‌تراشند و بعد صحبت از اثبات علمی مطلبی که دوست دارند حقیقت داشته باشد می‌زنند ... اثبات علمی! ... این همه سال در این علوم مورد نظر شما بودیم جز سستی استدلال و نقص استحکام در نظریات آنها ندیدیم ... البته بجز در ریاضیات اصول موضوعه‌ای که واقعاً استثناء است و جا دارد که در اسلام بر روی آن کارهای زیادی شود ... اگر شخصی به نام Clifford Truesdell را بشناسید و جایگاه علمی او را به عنوان یکی از پایه‌گذاران Rational Science بدانید (تلاش ایشان در جهت عقلایی کردن پایه‌های سست فیزیک بوده است، کاری که در سال‌های ۱۹۰۰ در مورد ریاضیات اتفاق افتاد تا استدلال‌های ضعیف اوقلیدوس و غیره را استحکام ببخشند) در کتاب‌های او می‌بینید که چطور بسیاری از دانشمندان محبوب شما را شارلاتان می‌خواند و عجیب اینکه در اکثر موارد هم حق با اوست و او برای حرفهایش دلایل محکمی دارد که عقلایی است![/SPOILER]

جناب آقای موحد فکر کنم این روحانی شیعی رو از ویکی پدیا پیدا کردین
البته اگر حدسم درست باشه این آقا بیشتر به جای احادیث به روضه های عوامانه و احادیث بسیار ضعیف اشاره دارند.
حتی اینکه قول ایشان کاملا مخالف همه علمای شیعه است
تا اینجا هم که فرمودید با کلمه اخیراً
پس معلوم می شه ایشان اخیراً پولی هم شاید گرفته باشند برای اثبات حرفشان
البته کلمه موحد هم کمی برای شما سنگین به نظر می رسه
بهتره با این طرز فکر نام کاربری خودتون رو هم عوض کنید.

حجاب اگر از روی معرفت باشد به معنای حیاء بیشتر و عفت بیشتر هست
بدحجابی و بی‌حجابی هم به معنای حیاء و عفت کمتر هست، مگر برخی استثنائات

اگر به بسیاری از افراد باید به جای بی‌حجاب گفت بدحجاب، باید دقت کرد که به جای بی‌حیایی هم گفت کم‌حیایی، کسی که حجابش درست نیست نمی‌توان گفت شرم و حیائش به اندازه‌ی کسی است که با آن میزان حجاب همواره معذب است و نیاز به حجاب بیشتر و ستر بیشتر را در خود احساس می‌کند، شما اصرار دارید بفرمایید که پوشش هیچ نقشی در میزان شرم و حیاء ندارد مختار هستید ولی به نظر حقیر این رویه که در پیش گرفته‌اید عقلایی نیستید و عوامانه است

خداوند شرّ این علم‌زدگی را از تمام مردم جهان کم کند ... اگر مبتکران علم آمار می‌دانستند که از نتایج علمشان بر علیه عقل و وحی استفاده خواهد شد شاید در ابلاغ این علم به جماعتی که ظرفیت استفاده از آن را ندارند تجدید نظر می‌کردند ...

برای بار چندم به شما و سرکار نگین و شبنم که مؤمن به خداوند هستید می‌گویم که در قرآن کریم تبعیت از اکثریت بخاطر اکثریت بودنشان منع شده‌ایم، اکثریت در جهل هستند، عجیب است؟ عجیب باشد ... عجیب بودن ملاک حقیقت بودن نیست ... مهم این است که درست باشد که مطابق قران هست ...

وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ‌ مَن فِي الْأَرْ‌ضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُ‌صُونَ [الأنعام، ۱۱۶]
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.

آیا وقت آن نرسیده است که این استدلال‌های بی‌پایه و روی هوا را کنار گذارده و پای خود را بر روی زمین محکم عقلانیت بگذارید؟
[SPOILER]
ما شاء الله که این علم ناقص چه اعتماد به نفسی به افراد می‌دهد! دلایل آورده شده برای حجاب را بی‌اساس می‌خوانند و توجیهاتی مثل اب و هوا و غیره برایش می‌تراشند و بعد صحبت از اثبات علمی مطلبی که دوست دارند حقیقت داشته باشد می‌زنند ... اثبات علمی! ... این همه سال در این علوم مورد نظر شما بودیم جز سستی استدلال و نقص استحکام در نظریات آنها ندیدیم ... البته بجز در ریاضیات اصول موضوعه‌ای که واقعاً استثناء است و جا دارد که در اسلام بر روی آن کارهای زیادی شود ... اگر شخصی به نام Clifford Truesdell را بشناسید و جایگاه علمی او را به عنوان یکی از پایه‌گذاران Rational Science بدانید (تلاش ایشان در جهت عقلایی کردن پایه‌های سست فیزیک بوده است، کاری که در سال‌های ۱۹۰۰ در مورد ریاضیات اتفاق افتاد تا استدلال‌های ضعیف اوقلیدوس و غیره را استحکام ببخشند) در کتاب‌های او می‌بینید که چطور بسیاری از دانشمندان محبوب شما را شارلاتان می‌خواند و عجیب اینکه در اکثر موارد هم حق با اوست و او برای حرفهایش دلایل محکمی دارد که عقلایی است![/SPOILER]

اغلب این معیارها رعایت نمیشن و مردمو به دو گروه باحجاب و بی حجاب تقسیم میکنن!!

خب ما توی این جامعه بزرگ شدیم! اگه تو کشوری مثل آمریکا و انگلیس بزرگ میشدیم قطعا این پوشش کنونی رو افراط میدونستیم! اشتباه میگم!؟

الان تو کشور خودمون که اکثریت مسلمانن اگه کسی تابع اکثریت نباشه مشکلاتی براش بوجود میارن!! جدای از اینکه برای مصاحبه اغلب شغلای بی ربط و باربط اصول دین می پرسن، حتی مواردی بوده که با رتبه خوب از دانشگاه رفتن منع شدن!
من الان میبینم که اکثریت کشورمون نظراتی مثل شما رو میگن و بدون اینکه دنبال اثباتش باشن، چشم بسته تاییدش میکنن! خب منم میخوام اینجا از دستور همون آیه پیروی کنم!

[SPOILER] چن ساله که اعراب این لباسا رو می پوشن!؟ یه پیامبر بزرگ و 12 امام برای این قوم اومد! الان جهالتشونو کنار گذاشتن و صالح شدن همگی!؟ پس چطور ممکنه که یه قومی 14 15 قرن خودشو تغییر نده ولی بخاطر حرف خدا یه شبه حجاب بزاره!!!؟
در اغلب موارد علمی امروزه ردپاهایی در قران هم دارن! پس میشه اینطور استنباط کرد که قران از شارلاتانا طرفداری کرده!؟ [/SPOILER]

معذرت میخوام اگه باعث ناراحتیتون شدم!

سلام

ما شاء الله که این علم ناقص چه اعتماد به نفسی به افراد می‌دهد! دلایل آورده شده برای حجاب را بی‌اساس می‌خوانند و توجیهاتی مثل اب و هوا و غیره برایش می‌تراشند و بعد صحبت از اثبات علمی مطلبی که دوست دارند حقیقت داشته باشد می‌زنند

چرا فکر می کنید اینکه حجاب یه حکم الهیه باعث میشه دلایلی که شما براش می تراشید هم قابل قبول و حتی از حکمتای الهی باشن؟

با کمال احترام مقایسه ایی که انجام دادید کوچکترین ربطی به هم نداشت
شما برهنگی و بدحجابی رو به یک چشم می بینید حال اینکه در کل دنیا برهنگی زشت و ننگ است

پس شما هم با برهنگی مخالفین؟خیلی خوب.یعنی قبول دارین که باید حد و حدودی برای پوشش باشه و ادما حق ندارن هر جور دلشون میخواد بیرون بیان!حالا میزان این حدود چقد باشه میشه اختلاف ما و شما.یکی میگه در حد تاپ و شلوارک کافی است یکی میگه حدودی که اسلام گذاشته.شما برای میزان حدودی که میگین دلیل ندارین.مطابق نظر جمع رفتار میکنین.و با این حساب ببخشید ولی اگه بین قبایل وحشی غار نشین زندگی میکردین که پوششون از حد همون تاپ شلوارکم کمتر بود همونجوری مث اونا لباس میپوشیدین!برای شما ملاک تشخیص حق، اکثریت است.ولی برای یک مسلمون مهم نیست اکثریت یا اقلیت چی میگن.مهم گفته ی خداوند است.شما نظر جمع و اکثریتو به نظر خدا ترجیح میدین!!:Ghamgin:
یه زمانی زن رو عامل گناه میدانستند (از شر گرفته تا شیطان) امروز هم ان زمان فرا رسیده
خیر زن عامل گناه نیست.جمله ی معروفی هست که میگه زنان به لحاظ اماری نیمی از جمعیت و به لحاظ اثاری تمام جمعیتند.چون نیم دیگه رو با مادرانگی تربیت میکنن.به همین خاطر است که اگر زنهای یک جامعه فاسد باشن کل جامعه به سمت فساد میره و اگر پاک دامن باشن جامعه عاقبت به خیر میشه

جناب صادق

همانگونه که جنابعالی مطرح فرموده اید :

" حجاب در شریعت موسی (ع):
ویل دورانت راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد:
اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می رفت و یا در معابر عمومي نخ می ریسید یا با هر سخنی با مردان درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‏ اش تکلّم می کرد، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. (2)
2. از کتاب مقدس نیز بر می آید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، بُرقَعْ (روبند) به صورت می انداختند.(3)
3. همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود." رِفْقه" نامزد اسحق ابتدا که اسحق را دید، برقع به صورت انداخت. (4) "

حجاب از شریعت موسی توسط یهودیان نومسلمان به شریعت اسلام راه یافته است. پس پیشنهاد می شود آیاتی از قران که در خصوص پوشش بانوان است یک به یک مورد بررسی قرار گیرند و در این کار از احادیث بنی اسراییلی که به بزرگان دین نسبت داده شده است اجتناب شود تا نوع پوشش زنان که حضرت الله به آن امر فرموده اند مشخص شود.

باسلام وتشکر .
در پست های قبل اگر ملاحظه نموده باشید دلایل قرانی ودیدگاه اسلام عزیز در باره مسله حجاب بحث شده آن فراز که در پرسش شما آمده ناظر به پیشنه مسله حجاب است وبر داشت جناب تان از مسله موجب شگفتی شد
اجازه دهید برخی دیگر از ادیان پیشین را در این باره تقدیم نمایم تا موجب مزید آگاهی همگان گردد:

بی تردید حجاب پیش از اسلام نیز وجود داشت و همه ادیان آسمانی آن را قبول دارند . البته در کم و کیف آن در بین ادیان تفاوت وجود دارد.
اینک توجه شما را به حجاب در چند دین شناخته شده پیشین جلب می نمایم:
حجاب در شریعت زرتشت
زرتشت با توصیه ها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایه های حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملی در ظاهر عرف خود رعایت می کنند، در عمق روح آنان مستحکم نماید. از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تامین نماید . بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحراف های اخلاقی پنهان، بیمه کند.
قسمتی از پند و اندرزهایی که زرتشت به پیروان خود توصیه نموده نقل می کنیم، تا این اقدام مهم «آشو زرتشت» بهتر نمایان گردد و حرکت او جهت تعالی و آموزش ریشه های «حفظ حجاب» و بیان لزوم توام نمودن حجاب ظاهری با عفت باطن، روشن ترشود.
او می فرماید:
* ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرمی همراه باشد.
* ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گرد دروغ و خوشی های زودگذری که تباه کننده زندگی اند، نگردید، زیرا لذتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده ای است که با شیرینی در آمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها زندگانی گیتی خود را تباه مسازید.
* پاداش رهروان نیکی، به کسی می رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد. کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس، چیز دیگری نخواهد بود.
* فریب خوردگانی که دست به کردار زشت می زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است، ولی زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرامی دهند، آرامش و خوشی زندگی بهره شان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیکنامی جاودانی خواهند رسید(1)
در کتاب «وندی داد» این جمله به طور مکرر آمده است:
«کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود می کند: از تو- ای مرد! - خواهش می کنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز! از تو- ای زن! خواهش می کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشی و شیر تو فراوان شود!»(2)
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می خوانیم:
«این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد، چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است . پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لر در گذشته نزدیک است . شلوار، از لحاظ شکل و برش، همان شلوار بانوان کرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
دین زرتشت، بر سه اصل اساسی، «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردارنیک» استوار گشته است.
موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک می گویند:
«یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید».
در اندرز «آذرباد مارا سپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن»(3)

پی نوشت :
1. یسنا، ص53، پندهای 8-5، به نقل از: آموزش های زرتشت پیامبر ایران، رستم شهزرادی، انجمن زرتشتیان ایران، آبان 76.
2. وندی داد، ص275، بند 10.
3. سال نمای 1372، انجمن زرتشتیان تهران، ص10.
حجاب در شریعت یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخان، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیری های بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند.
حجاب در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملت ها صورت و کف دست ها هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملت ها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از مخفی کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت درآورده بودند(1).
ویل دورانت در این مورد می گوید:
در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آن ها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد (2)
او در توصیف زنان یهودی می گوید:
زندگی جنسی آنان به رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آن جا که زود وصلت می کردند، فحشا به حد اقل، تخفیف پیدا می کرد(3)
در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. اینک به پاره ای از آن موارد اشاره می گردد.
نمونه هایی از حجاب در تورات
1. پوشش کامل در مقابل نامحرم:
در «سفرپیدایش» تورات چنین می خوانیم:
رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: «این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟» خادم گفت: «آقای من است». پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید.(4)
2. عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر:
در «تورات» آمده است:
متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است.(5)
3. نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان:
در «تورات» می خوانیم:
و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خرام اند و به پاهای خویش، خلخال ها را به صدا می آورند* بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود* و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد* و گوشواره ها و دستبندها و روبندها* و انگشترها و حلقه های بینی را* و رداها و شال ها و کیسه ها را* و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را* و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد وبه عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود* مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد* و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست(6)
4 .چادر و برقع و روبنده شکل های حجاب:
در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم:
بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت(7)
در مورد عروس یهودا می خوانیم:
پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست(8)
5. لزوم پوشاندن سر از نامحرمان:
ویل دورانت می نویسد:
اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنان که مثلاً بی آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد.(9)
نیز می نویسد:
...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. (10)
داستان حضرت موسی و دختران شعیب که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنندخود دلیل دیگری است بر لزوم حجاب در شریعت حضرت موسی. (11)

پی نوشت ها:
1. حجاب در اسلام، ابوالقاسم اشتهاردی، ص5.
2 تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج12، ص62.
3. همان، ص63.
4. سفر پیدایش، باب24، فقره 64 و 65، به گفته مرجع مذهبی یهودان ایران «خاخام اوریل داودی»، منشا وجوب حجاب در شریعت یهود، مستند به همین فقره است.
5. تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره5.
6. تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8.
7. تورات، کتاب.
8. تورات ، سفر پیدایش ، باب 38 ، فقره 14 و 15.
9. تاریخ تمدن ، ویل دورانت ، ج 12 ، ص 30.
10. همان ، ص 31 .
11. حکمة الحجاب ، ص 252.
حجاب در مسیحیت:
ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند ادیان دیگر حجاب زنان امری واجب به شمار می آید .
«جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید:
«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده ، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته ، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: «ازدواج در بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است ،جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.»
در این ارتباط، نگاهی به انجیل می اندازیم:
«...و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گرانب ها* بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه*...»(1)
«همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد* چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند* و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس* بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست* زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند* مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید»(2)
همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم:
«و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین»(3)
در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است.(4)
حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.
دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب«زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند:
«زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، الا آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است»(5)
تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است. «براون و اشنایدر»، در کتاب «پوشاک اقوام مختلف»، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی را آورده اند که نشان می دهد همگی آنها دارای لباسی بلند و پوشش سر می باشند. (6)

پی نوشت ها:
1. انجیل ، رساله پولس به تیموناوس ، باب دوم ، فقره 9- 15.
2. انجیل ، رساله پطرس رسول، باب سوم ، فقره 1- 6.
3. انجیل ، رسوله پولس به تیموناوس ، باب سوم ، فقره 11.
4. سفینه البحار ، ج 2 ، ص 596.
5. زن وآزادی ، حکیم الهی ، ص 53.
6. پوشاک اقوام مختلف ، براون و اشنایدر ، ص 116.

به قول حافظ

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت


باسلام وتقدیر .
باید عنایت داشت که این اشعار جناب حافظ در صدر بیان معارف عمیق معنوی است ونباید برای مسله مورد بحث بی جا خرج شود .
حافظ خود ش می گوید :
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش ولطف سخنش

سلام

چرا فکر می کنید اینکه حجاب یه حکم الهیه باعث میشه دلایلی که شما براش می تراشید هم قابل قبول و حتی از حکمتای الهی باشن؟
سلام علیکم،
أحسن الله لکم العزاء فی مصیبة مولانا المظلوم علیه‌السلام ... الذی قتلوه عطشانا
سرکار علیّه در امضایم هم نوشته‌ام که تحلیلهایم صرفا نظرات شخصی‌ام هستند و حقیر تحصیلات دینی ندارم، شما به نظرتان نظرهای حقیر اشتباه هستند نقد کنید تا از شما یاد بگیرم ... الحمدلله گوشم باز است برای شنیدن نقد ... اگر هم ظاهرا لحن صحبتم گاهی اینطور القا میکند که خودم خلاف امضایم فکر می‌کنم، اگر باطناً هم اینطور باشد در این صورت از شما و سایر دوستان ممنونم که به خودم و دیگران محتوی امضایم را یادآوری میکنید.
[SPOILER]اما اگر صرفاً با نظرهای حقیر مخالف هستید و یا فراتر از آن با خودم مخالف هستید در این صورت خوب است شما هم توجه کنید که حقیر لااقل تلاشم در راستای فهمیدن و توضیح حکمت‌های خداوند است و سعیم بر اثبات خلاف حکم خدا نیست و جا دارد که شما هم بیشتر به نظر مخالفان احکام الهی حساس باشید تا نظرات کم‌مایه‌ی حقیر. در این راستا حضرت نوح علیه‌السلام الگوی خوبی برای شما و ماست:
قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْ‌ذَلُونَ / قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ / إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ رَ‌بِّي ۖ لَوْ تَشْعُرُ‌ونَ / وَمَا أَنَا بِطَارِ‌دِ الْمُؤْمِنِينَ / إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ‌ مُّبِينٌ [الشعراء، ۱۱۱-۱۱۵]
[/SPOILER]
خداوند حفظتان کند
:Gol:
یا لیتنی کنت معهم ... :Ghamgin:
یا علی

پس شما هم با برهنگی مخالفین؟خیلی خوب.یعنی قبول دارین که باید حد و حدودی برای پوشش باشه و ادما حق ندارن هر جور دلشون میخواد بیرون بیان!حالا میزان این حدود چقد باشه میشه اختلاف ما و شما.یکی میگه در حد تاپ و شلوارک کافی است یکی میگه حدودی که اسلام گذاشته.شما برای میزان حدودی که میگین دلیل ندارین.مطابق نظر جمع رفتار میکنین.و با این حساب ببخشید ولی اگه بین قبایل وحشی غار نشین زندگی میکردین که پوششون از حد همون تاپ شلوارکم کمتر بود همونجوری مث اونا لباس میپوشیدین!برای شما ملاک تشخیص حق، اکثریت است.ولی برای یک مسلمون مهم نیست اکثریت یا اقلیت چی میگن.مهم گفته ی خداوند است.شما نظر جمع و اکثریتو به نظر خدا ترجیح میدین!!

بله بنده با برهنگی مخالفم همانطور که جهانیان نیز با برهنگی مخالفن و مسلما خیلی تفاوت هست مابین کسانی که لخت و عریان در جمع حاضر میشن با کسانی که بنا بر اعتقادات خویش با موی برهنه حاضر میشند. حساب قبایل وحشی هم جداست کسانی که بوی از تمدن و مذهب نبردند و بنا بر رسم خود لخت میگردند حتی در بین دیگر جهانیان هم جایگاهی ندارند و البته مایه تاسف همگان هم هستند اما فکر نمیکنم بیشتر از دو سه مورد از این قبایل مانده باشند بقیه که هم نابود شدند و از بین رفتند .
شما گفتید ما مسلمانان نظر خدا رو ترجیح میدیم محض اطلاعتون مابین همین مسلمین کسانی هستند که به هیچ وجه نمیتونید منکر مسلمانیشان شوید ولی همین اشخاص اعتقادی به حجاب سر ندارند و در حد و حدود حجاب گفته شده شک و تردید دارند.

اما سئوال اصلی من در این تایپک این است

چطور میشه تشخیص داد یک خانم خارجی که بنا بر اعتقادات خویش به حجاب سر اعتقاد ندارد یا مسلمانی که در حدود حجاب باز هم بنا بر اعتقادات خود آنگونه که مدنظر ما است رعایت نمیکند دارای حیا و پاکی کمتری است نسبت به زن مسلمانی که به حجاب اعتقاد دارد و روسری میپوشد ؟
چطور دوستان این حدود رو اندازه گرفتن و با اطمینان قلبی میگویند حیا و پاکدامنی در زنان مسلمان تنها بخاطر نوع پوششان برتر از همه جهانیان است اگه کسی این سوال رو پاسخ بدهد ممنون میشم

باسلام وتقدیر .
باید عنایت داشت که این اشعار جناب حافظ در صدر بیان معارف عمیق معنوی است ونباید برای مسله مورد بحث بی جا خرج شود .
حافظ خود ش می گوید :
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش ولطف سخنش

از حق نگذریم نگین از بیان جناب حافظ خوب استفاده کردند و خیلی هم به موضوع ربط داشت
باید به دوستان همین رو گفت که پس پرده چه میدانی کی خوبه کی بد که به خودت اجازه میدی میزان پاکی و حیای دیگران را بسنجی
و باز مهمتر موندم چطور دوستان فهمیدند کلیه کارهای عبادی یک شخص بدحجاب فاقد ارزشه !!!!
واقعا شما سخن چنین شخصی رو می پسندی که میگه حتی نماز شب یک بدحجاب هم ارزش نداره و مورد قبول نیست !!!
یا کاربری که میگه درجه حیا در زنانی که مثلا روسری به سر دارند و حالا مویشان ممکنه دیده شود کمتر است از خانمی که چادر میزنه احتمالا پوشیه استفاده میکنه
اگر بنا باشد اینگونه با لباس و موی سر درجه حیا و پاکدامنی رو اندازه بگیریم
به نظر ما هم لباس آخوندی برترین لباس برای مردان است کسانی که کت و شلوار میپوشند از حیا و پاکیشان کاسته میشه کسی که ریشش رو میتراشد باز هم مقداری از حیایش کاسته میشه
این نتیجه گیری درسته ؟؟؟؟؟

اغلب این معیارها رعایت نمیشن و مردمو به دو گروه باحجاب و بی حجاب تقسیم میکنن!!

سلام علیکم برادر عزیزم و رحمة الله و برکاته،
در علوم تجربی ممولاً ما اینقدر سوادمان کم است، به اشتباه گفته می‌شود طبیعت آنقدر پیچیده است، که برای حل هر مسأله‌ای ناچار هستیم یک سری تقریب بزنیم، یعنی مسأله را آنقدر ساده می‌کنیم که قادر به حلش باشیم. این وسط مسأله فقط ساده نشده است بلکه در اصل ما داریم یک مسأله‌ی دیگر را حل می‌کنیم و طبیعی است که پاسخی هم که برایش می‌یابیم پاسخ آن مسأله‌ی دیگر است، نه پاسخ مسأله‌ی اصلی. اگر پاسخ به دست آمده با مشاهدات تجربی همخوانی قابل قبولی داشته باشد (مرتبه‌ی اختلاف قابل صرفنظر باشد) می‌گوییم تقریب استفاده شده قابل قبول بوده است، یا مناسب بوده است مثلاً. اما ... اما ... باید دانست که آنچه صرفنظر شده است برای برخی کاربردها قابل صرفنظر کردن بوده است و برای برخی کاربردها اهمیت دارد و دیگر آن تقریب‌های استفاده شده مناسب به حساب نمی‌آیند، در این صورت اگر می‌خواهیم به تناقضات بعدی برنخوریم باید تقریب‌ها را کم کنیم یا تغییرات عمده در آنها بدهیم.
عموم مردم تا به مشکلی در ایجاد ارتباط و رساندن مفاهیم مورد نظرشان برخورد نکنند اهمیتی نمی‌دهند که دارند چقدر دقیق صحبت می‌کنند، یا چقدر دقیق می‌شنوند، این وسط هم معمولاً سوء تفاهم‌های زیادی اتفاق نمی‌افتد، گاهی هم که می‌افتد با توضیحات اضافه خطای ایجاد شده را برطرف می‌کنند ... اما عجیب است که اینجا ما یک ساده‌انگاری در صحبت حرف زدن عرفی داریم که طیف خاکستری از سفید تا سیاه را با فیلتر binary سفید و سیاه می‌سنجد و بعد خطایش هم در کاربرد خاصی بزرگ می‌شود و یک نفر هم گوشزد می‌کند که اینجا دقیق حرف نزدن ایجاد سوء تفاهم و اختلاف میان مؤمنین می‌شود و باز یک نفر دیگر می‌گوید همین است که هست، کسی معمولاً دقت نمی‌کند، خوب دقت نکنید و به جایش دعوا کنید، ولی عاقلانه‌تر است که دقت کنید و حرف همدیگر را بفهمید و بفهمیم و دعوا نکنیم. اینکه اغلب چه کسی چه کار می‌کند اهمیتی ندارد، شاید از هر ۱۰۰۰ بار یک بار مقایسه‌ی بین بدحجاب و باحجاب سر یافتن میزان درجه‌ی شرم و حیاء بینشان باشد، معمولاً دعوا سر بی‌حجاب و با حجاب است، یعنی دعوا سر اصل لزوم وجود پوشش باشد، یا هزار مسأله‌ی دیگر، در اینجا اما کاربردی را با آن مواجه هستیم که این دقت را می‌طلبد که هم به جای بی‌حجاب گفته شود بدحجاب و هم به جای بی‌حیاء گفته شود کم‌حیاء.

خب ما توی این جامعه بزرگ شدیم! اگه تو کشوری مثل آمریکا و انگلیس بزرگ میشدیم قطعا این پوشش کنونی رو افراط میدونستیم! اشتباه میگم!؟

ما بالا برویم و پایین بیاییم شما معروف را با عرف جامعه تعریف می‌کنید، اخلاق را هم نسبی می‌دانید، مگر خط تعادل و انسانیت را می‌شود با عرف جامعه تعریف کرد که بعد افراط و تفریط که منحرف شدن از خط تعادل است را بشود با عرف جامعه تعریف کرد؟ عرف جامعه‌ی بت‌پرست اگر معروف هم بود خداوند کسی را برای اصلاح امر ایشان به سویشان نمی‌فرستاد، جوامعی که پیامبران برایشان فرستاده می‌شدند جوامعی بودند که در آنها اکثریت جامعه یا در افراط بودن و یا در تفریط، ولی شما اصرار دارید که اگر کل جامعه در افراط باشد آن افراط قابل قبول است! ان شاء الله اشکال از حقیر است که منظور شما را متوجه نمی‌شوم.

الان تو کشور خودمون که اکثریت مسلمانن اگه کسی تابع اکثریت نباشه مشکلاتی براش بوجود میارن!! جدای از اینکه برای مصاحبه اغلب شغلای بی ربط و باربط اصول دین می پرسن، حتی مواردی بوده که با رتبه خوب از دانشگاه رفتن منع شدن!

رتبه‌ی خوب در دانشگاه یک معیار برای تشخیص شایسته بودن است ولی تنها معیار نیست ...
البته حقیر از وضع فعلی دفاع جانانه‌ای نمی‌کنم، زمانی خودم هم اعتراض داشتم و می‌گفتم اگر خود رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم برای یک شغل درخواست می‌دادند و شخص مصاحبه کننده می‌فهمید که مثلاً یکی از عموهای پیامبر ابوجهل و دیگری ابولهب بوده و فلان و فلان حتماً شخص ایشان را هم مردود می‌کرده است. یک زمان که نمره دادن استادها در دانشگاه‌ها را و سطح سواد و بعد معدل دانشجوها را می‌دیدم و یا بار علمی برخی مقالات دانشجویی را نگاه می‌کردم به طور قطع نظرم این بود که اصلاً نمره و معدل و تعداد مقالات و غیره نباید ملاک هیچ گزینشی باشد ... اما بعد نظرم عوض شد، وقتی هیچ معیار دیگری برای تشخیص افراد نباشد همین معیارهای نیمه‌حسابی را باید ملاک گزینش قرار داد، شناخت که کافی نباشد و دید که جامع نباشد چاره‌ای از انجام برخی اشتباهات نیست، مشابه این است که در تعیین سرنوشت یک کشور به همه حق رأی یکسان داده شود با آنکه برخی اصلاً نمی‌توانند برای صلاح آینده‌ی خودشان و خانواده‌اشان و جامعه‌اشان تصمیمی بگیرند و بیشتر از نوک دماغشان را در زندگی نمیبینند، چنین کسی اگر رأی هم‌وزنی با شخص بصیر عاقل و دانا و حکیم داشته باشد جنایت است در حق هر دوی ایشان، اما چه کنیم که وقتی روش بهتری نداشته باشیم همین دموکراسی و به قول روشن‌فکران عقل جمعی خودش یک سوراخ دعاست. اینها از سر ناچاری است ... شما معیارهای بهتری دارید معرفی کنید، تاپیک باز کنید تا رویشان بحث کنیم، شاید هم معیارهای بهتری باشند که در مباحثه‌هایمان از هم یاد بگیریم و در کل برای اعتلای کشور هم مفید باشد،‌مصداق همان کرسی‌های آزاد اندیشی مدّ نظر حضرت آقا می‌شود.

من الان میبینم که اکثریت کشورمون نظراتی مثل شما رو میگن و بدون اینکه دنبال اثباتش باشن، چشم بسته تاییدش میکنن! خب منم میخوام اینجا از دستور همون آیه پیروی کنم!

[SPOILER]بله پیروی کنید، حتماً‌ پیروی کنید، در اصول‌الدین تقلید جایز نیست، نه شرعاً و نه عقلاً، ولی وقتی اصول‌الدین را عقلی بپذیرید دیگر عقلاً اشکال دارد که در فروع‌الدین بخواهیم از عقل ناقص خودمان مقابل حکم علمای این شاخه جبهه بگیریم، آن هم بدون دلیل. شما دلایل مخالفان حجاب یا مدافعان بدحجابی و حامیان شأن بالای بدحجاب‌ها را نگاه کنید، آیا دلیلی در آنها می‌بینید؟ اصلاً آیا واقعاً با تعقل با احکام دین مخالفت می‌کنند یا زیر بارشان نمی‌روند؟ معمولاً دلایلشان از این دست است که دوست نداریم، زندگی شخصی‌ام است، حق مسلّم ماست، به کسی چه مربوط و چیزهایی شبیه این. جالب است که در این اعتراض‌ها هم باز ایشان مقلد هستند و از غرب تقلید می‌کنند، یعنی مدام خود را با عرف جامعه‌ی غربی و قوانین حقوق بشر غربی و غیره مقایسه می‌کنند، اگر هم بگوییم چرا آنها درست هستند می‌گویند همه می‌دانند که اینها درست هستند شما چطور نمی‌دانید، خلاصه اینکه دلیلشان همان حداکثر بودن است، عجیب است که ایشان شیعه هستند و سنی نیستند، عجیب است که مسمان هستند و مسیحی نیستند، عجیب است که در این دوره و زمانه اصلاً به خدا اعتقاد دارند، مگر اکثریت مردم خداباور یا مسلمان یا شیعه هستند که شیعه شده‌اند؟ نکند در اصول‌الدینشان از خانواده و جامعه تقلید می‌کنند؟[/SPOILER]

چن ساله که اعراب این لباسا رو می پوشن!؟ یه پیامبر بزرگ و 12 امام برای این قوم اومد! الان جهالتشونو کنار گذاشتن و صالح شدن همگی!؟ پس چطور ممکنه که یه قومی 14 15 قرن خودشو تغییر نده ولی بخاطر حرف خدا یه شبه حجاب بزاره!!!؟

از زمان حضرت ابراهیم علیه‌السلام تقریباً لباس اعراب شکل گرفته است، یعنی حدود ۴۰۰۰ سال پیش. خیر جهالتشان همچنان پابرجاست، جهالت اولی از ایشان زدوده شد تا اینکه بعد از رحلت یا شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دوباره به جاهلیت خود بازگشتند، الآن هم دوره‌ی جاهلیت ثانی است که جاهلیت دوره‌ی آخرالزمان است مطابق روایات.
البته ایشان در زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله متحول شده بودند، این مطلب خلاف عقل نیست اگرچه باورش شاید برای برخی که ندیده‌اند سخت باشد. شما کاربر جدید هستید، اگر تاپیک‌ها را مطالعه کنید کسانی را می‌بینید که ظرف یکی دو سال زندگی‌اشان از این رو به آن رو شده است،‌مثل یکی از کاربران که تا پارسال به قول خودشان ته بدحجاب‌ها بوده‌اند و امسال اول چادری شدند و بعد ظرف چند ماه پوشیه زدند و در همین سایت برخی از خانم‌های چادری که از کودکی چادر به سر می‌کرده‌اند متعرض ایشان شدند.

در اغلب موارد علمی امروزه ردپاهایی در قران هم دارن! پس میشه اینطور استنباط کرد که قران از شارلاتانا طرفداری کرده!؟

دقت نکردید برادر، شارلاتان‌های علمی بخاطر علمشان نیست که شارلاتان هستند، بلکه بخاطر سوء استفاده‌ای که از ساحت علم می‌کنند شارلاتان هستند،‌ اینکه نظریه را تحت عنوان اصل بیان کنند و کلامشان را با جملات تکان‌دهنده بیان کنند و صحبت از اصول جهان‌شمول کنند با اینکه تا کنون بیشتر از ماه از زمین فاصله نگرفته‌اند و دانسته‌هایشان از عالم وجود در مقابل نادانسته‌هایشان ناچیز و قابل صرفنظر است. علوم تجربی ترکیبی هستند از علم و توهم مخلوط شده به آن، علمش ایجاد جاذبه می‌کند و توهمش اجازه‌ی سوء استفاده و سوء برداشت و ... را می‌دهد به زبان‌بازان علمی. علمی که شفاف نباشد و مبهم باشد سوء استفاده گران در آن جولان خواهند داد. آن آقایی که ازشان یاد کردم هم گیرشان با موضع علم نسبت به دین نبوده است بلکه گیرشان در همین موج سواری برخی به ظاهر دانشمندان بر روی کف‌های ابهام روی امواج علم بوده است.

معذرت میخوام اگه باعث ناراحتیتون شدم!

معذرت ‌خواهی لازم نیست برادر، داریم اختلاط می‌کنیم، حقیر ناراحت نمی‌شوم به شرط آنکه شما هم از نوشته‌های حقیر ناراحت نشوید، اگر ناراحت شوید حقیر هم ناراحت می‌شوم ولی نه از حرفتان بلکه از اینکه شما ناراحت شده‌اید.:Gol:

عزاداریهایتان قبول درگاه حق ان شاء الله
فیا لیتنا کنا معهم فنفوز معهم فوزاً عظیماً
یا علی

از حق نگذریم نگین از بیان جناب حافظ خوب استفاده کردند و خیلی هم به موضوع ربط داشت شاید باعث تکان روحی برخی ها شود هرچند شک دارم
باید به دوستان همین رو گفت که پس پرده چه میدانی کی خوبه کی بد که به خودت اجازه میدی میزان پاکی و حیای دیگران را بسنجی
و باز مهمتر موندم چطور دوستان فهمیدند کلیه کارهای عبادی یک شخص بدحجاب فاقد ارزشه !!!!

سلام علیکم،
شکتان در مورد حقیر درست است، در واقع سخنی از شهید مطهری است که کاملاً با آن موافقم و آن است که مانع از پذیرفتن شعر حافظ به عنوان دلیل صدق شما و سرکار نگین برای حقیر می‌شود، و آن اینکه اشعار حافظ دو پهلوست، چون قصد نقل قول از شهید مطهر دارم دیگر در صحبت‌های ایشان دست نمی‌برم و اگر بنا داشتم دست ببرم با توجه به اینکه شما و سرکار نگین مؤمن و محب اهل بیت علیهم‌السلام هستید کلام ایشان را تلطیف می‌کردم، بنابراین انتظار حقیر از شما و ایشان این است که این کلام شهید مطهر را با عینک رقیق‌کننده بخوانید:

[FONT=B Mitra]اما اگر بخواهیم حافظ را از منبع دوم یعنی دیوانش بشناسیم اینجاست که ابهامهایی ولو در ابتدا برای ما پیش می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]آید و همه توهمات و توجیهات هم از خود دیوان سرچشمه می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]گیرد[FONT=Traditional Arabic]. [FONT=B Mitra]درحقیقت این شعر مولوی، درباره حافظ بیش از خود مولوی صادق است[FONT=Traditional Arabic]:

width: 90%

[TR]
[TD][FONT=B Mitra]هر کسی از ظن خود شد یار من[FONT=Traditional Arabic]‏
[/TD]
[TD][/TD]
[TD][FONT=B Mitra]از درون من نجست اسرار من[FONT=Traditional Arabic]‏
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[TD][/TD]
[/TR]


[FONT=B Mitra]حافظ در آینه اندیشه[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]ها: حافظ در آینه اندیشه، از یک لذت پرست اباحی دم غنیمت‌شمار لاابالی و لاقید نسبت به همه چیز تا یک عارف سالک واصل به حق در نوسان است[FONT=Traditional Arabic]. [FONT=B Mitra]در این جهت نظیر ندارد[FONT=Traditional Arabic].[FONT=B Mitra][از] یک لاابالی شرابخوار دم از حافظ می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]زند تا یک عابد عارف شب زنده[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]دار مجاهد[FONT=Traditional Arabic]. [FONT=B Mitra]دیوان حافظ، هم در مجالس بزم و طرب راه دارد، سومِ شراب و رباب است، و هم در محافل اهل معنی و بر روی سجاده اهل معرفت و سومِ قرآن و صحیفه سجادیه است[FONT=Traditional Arabic]. [FONT=B Mitra]این عجیب است که به پای سرود شعر حافظ شرابها نوشیده می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شود و رقصها و پایکوبیها می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شود و هرزگیها می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شود و به پای همین اشعار اشکها جاری می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شود، آهها و ناله[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]های سحر برمی[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]خیزد[FONT=Traditional Arabic]. [FONT=B Mitra]من خود می[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شناسم افرادی را که دیوان حافظ از سجاده[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شان جدا نمی[FONT=Traditional Arabic]‏[FONT=B Mitra]شود[FONT=Traditional Arabic].
منبع: اینجا

صحبت‌های جناب samansami به نظرم خیلی باید بیشتر مورد موشکافی‌اتان قرار بگیرد وقتی فرمودند:

خیلی خوب.یعنی قبول دارین که باید حد و حدودی برای پوشش باشه و ادما حق ندارن هر جور دلشون میخواد بیرون بیان!حالا میزان این حدود چقد باشه میشه اختلاف ما و شما.یکی میگه در حد تاپ و شلوارک کافی است یکی میگه حدودی که اسلام گذاشته.شما برای میزان حدودی که میگین دلیل ندارین.مطابق نظر جمع رفتار میکنین.و با این حساب ببخشید ولی اگه بین قبایل وحشی غار نشین زندگی میکردین که پوششون از حد همون تاپ شلوارکم کمتر بود همونجوری مث اونا لباس میپوشیدین!برای شما ملاک تشخیص حق، اکثریت است.ولی برای یک مسلمون مهم نیست اکثریت یا اقلیت چی میگن.مهم گفته ی خداوند است.شما نظر جمع و اکثریتو به نظر خدا ترجیح میدین!! :Ghamgin:

حال آنکه ما ان شاء الله شیعه‌ی آن مولایی هستیم که فرمود اگر تمام عرب با شمشیر آخته به سوی من بیایند من علی به ایشان پشت نمی‌کنم، حق را باید اینطور شناخت که اگر همه گفتند نه و اشتباه می‌کردند ما بگوییم بله، اما شما دوست دارید و دوست هم نداشته باشید در عمل تابع جمع هستید، حال آنکه مطمئن هستم خودتان هم قبول دارید که «خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت شود» وقتی پای حق و باطل وسط باشد اشکال شرعی دارد، یعنی هررنگ شدن درست نیست، حزب باد بودن صحیح نیست، زیبا هم نیست، سست‌اراده بودن و از خود عقیده و نظر نداشتن جالب نیست، تابع اکثریت بودن توهین به عقل و شعور خود انسان است ... اما در ورای آن اگر اکثریت را شریک خداوند در حکم قرار بدهیم ... «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُ‌هُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِ‌كُونَ» ...

و این پست را نزدم مگر (ان شاء الله) برای آنکه سکوت در مقابل آن شعر و قبل از آن هم آن شعر توهین‌آمیز دیگر (که شکر خدا خودشان پاک کردند) و و مخاطب قرار دادن کارشناس محترم و دوستان دیگری که از احکام خداوند دفاع می‌کنند را خلاف شأن همه دانستم، از دین خدا گرفته تا سایت تا کارشناس و دوستان تا خود شما و خودم. گاهی انسان وقتی بخواهد با اصرار از باطل خودش دفاع کند لاجرم حقوق زیادی را زیر پایش قرار می‌دهد. نمی‌خواهید حجاب کامل داشته باشید نداشته باشید، حتماً باید نظرتان را ترویج بدهید تا دیگران را هم اقناع کنید که حجاب ظاهر ایجاد حیاء نمی‌کند؟ اگر در اشتباه باشید چه؟ آب رفته به ظرفتان باز می‌گردد؟

این نصیحت و خیرخواهی را در آرامش بخوانید، حقیر با لحن تند ننوشته‌ام شما هم با لحن تند نخوانید ... همچنان معتقدم که شما ممکن است در دینداری‌اتان خیلی به خداوند نزدیک‌تر باشید، اینکه اکثر مؤمنان همزمان مشرک هم هستند شامل خود حقیر هم می‌شود و اینکه به شما هشدار دادم که این کارتان خطرناک است دلیل بر تطهیر کردن اشتباهات خودم نیست، ان شاء الله برادرانه نوشتم خواهرانه بخوانیدش.
یا علی

از حق نگذریم نگین از بیان جناب حافظ خوب استفاده کردند و خیلی هم به موضوع ربط داشت شاید باعث تکان روحی برخی ها شود هرچند شک دارم
باید به دوستان همین رو گفت که پس پرده چه میدانی کی خوبه کی بد که به خودت اجازه میدی میزان پاکی و حیای دیگران را بسنجی
و باز مهمتر موندم چطور دوستان فهمیدند کلیه کارهای عبادی یک شخص بدحجاب فاقد ارزشه !!!!

باسلام وتشکر .
اگر آن طور باشد که جناب شبنم فرموده پس این همه ارسال رسول وانزال کتب وامر ونهی وجوب ومستحب وحرام و حلال وصدها حکم شرعی دیگر چه می شود ؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!
آن گفته حافظ را در کنار حرف های دیگر او باید در نظر داشت مثلا :
حافظ بخود اپوشید این خرقه می آلود
دردا که روز پنهان خواهد آشکارا
********
گر مسلمانی همین است که حافظ دارد
وای گر پس امروز بود فردایی
********
پس باید توجه داشت که هرگز حافظ نمی گوید تارک واجب شرعی مثل حجاب نباید مورد نکوهش باشد چون معلوم نیست پس پرده غیب با حجاب از بی حجاب خوب تر باشد .
مثلا متجاهر به فسق ( کسی که به طور عمدی وعلنی بر خلاف شرع رفتار می کند ) به طور یقین از نظر اخرت وضعش مشخص است .
وهر گز با فردی که التزام عملی به مراعات حجاب است قابل مقایسه نیست .
باید توجه نماید : حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«انما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضی(2) فقال فعقرواها فأصبحوا نادمین.....؛ (1)
ماده شتر ثمود را یک نفر دست و پا برید، اما عذاب آن، تمام قوم ثمود را گرفت ، زیرا همگی بر آن کار راضی بودند . خداوند می­فرماید: ماده شتر را پی کردند و سرانجام پشیمان شدند. سرزمین آنان چونان آهن گداخته که در زمین نرم فرو رود، صدا می کرد و فرو می ریخت. ای مردم! هر آن که راه آشکار رود، به آب (مقصود) رسد و هر کس از راه منحرف شود، سرگردان می ماند».
در جای دیگر حضرت علی(ع) می فرمایند:
«الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم، و علی کل راض فی باطل اثمان : اثم العمل به و اثم الرضی به؛ (2)
راضی به کار قومی، مثل انجام دهنده آن است. مرتکب باطل، دو گناه دارد: عمل به باطل و راضی بودن از باطل. »

طبق این اصل کلی کسانی که خود اهل حجاب اند ولی سعی در توجیه کار افراد بی حجاب ویا بد حجاب دارند گناهش مضاعف خواهد بود .
پی نوشت ها :
1 . شعرا (26)آیه 157 .
2 . وسائل الشیعه ، ج 11، ص 411 .

بله بنده با برهنگی مخالفم همانطور که جهانیان نیز با برهنگی مخالفن
خب منم همینو میگم سرکار!علت شما برای مخالفت با برهنگی هیچ علت عقلانیی نیست!به قول خودتون جهانیان!!!جهانایان میفهمند العیاذبالله خدا نمیفهمه!!هر چی بگن شمام میگی چشم!
اگرم الان به جای رجوع به نظر اکثریت بخواین دلیل بیارین .منم همون دلیلی رو که شما میاری واسه مخالفت با حجاب من میارم واسه مخلفت با برهنگی!!!جوابی دارید؟!نه!
(علاوه بر این یه توصیه هم در این مورد از قران اشته باشید وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ‌ مَن فِي الْأَرْ‌ضِ يُضِلُّو كَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُ‌صُونَ ﴿الأنعام: ١١٦﴾ )
شما گفتید ما مسلمانان نظر خدا رو ترجیح میدیم محض اطلاعتون مابین همین مسلمین کسانی هستند که به هیچ وجه نمیتونید منکر مسلمانیشان شوید ولی همین اشخاص اعتقادی به حجاب سر ندارند و در حد و حدود حجاب گفته شده شک و تردید دارند.
چرا نمیشه شک کرد؟!کسی که هر جای دینو به نفعش نبود قیچی میکنه و هر چی ایه و حدیث براش میاری میزنه زیرش مسلمون نیست تابع دین خودشه!!البته فرق بین کسی که طبق فتوا خودش ضروری دینو (که یکیش حجابه) انکار میکنه با اونی که قبول داره حجاب تو اسلام هست اما توان وایسادن جلو نفسشو ناره که رعایتش کنه...منکر ضروری دین مسلمون نیست(محض اطلاع).
اما سئوال اصلی من در این تایپک این است
چطور میشه تشخیص داد یک خانم خارجی که بنا بر اعتقادات خویش به حجاب سر اعتقاد ندارد یا مسلمانی که در حدود حجاب باز هم بنا بر اعتقادات خود آنگونه که مدنظر ما است رعایت نمیکند دارای حیا و پاکی کمتری است نسبت به زن مسلمانی که به حجاب اعتقاد دارد و روسری میپوشد ؟
چطور دوستان این حدود رو اندازه گرفتن و با اطمینان قلبی میگویند حیا و پاکدامنی در زنان مسلمان تنها بخاطر نوع پوششان برتر از همه جهانیان است اگه کسی این سوال رو پاسخ بدهد ممنون میشم
میشه بگی پاکدامنی از نظر شما ینی چی؟قران اینطور تعریفش میکنه:
"وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها، ولیضربن بخمرهن على جیوبهن...؛ به زنان مؤمن (هم) بگو دیدگانشان را فرو گذارند و ناموسشان را محفوظ بدارند و زینتشان را جز آن چه از آن آشکار است، هویدا نکنند، و روسرى هایشان را بر گریبانهایشان بیندازند...." .
فک میکنم شما تا یه نفر ببخشید زنا نکنه بهش میگی پاک دامن!!!

و این پست را نزدم مگر (ان شاء الله) برای آنکه سکوت در مقابل آن شعر و قبل از آن هم آن شعر توهین‌آمیز دیگر (که شکر خدا خودشان پاک کردند) و و مخاطب قرار دادن کارشناس محترم و دوستان دیگری که از احکام خداوند دفاع می‌کنند را خلاف شأن همه دانستم، از دین خدا گرفته تا سایت تا کارشناس و دوستان تا خود شما و خودم. گاهی انسان وقتی بخواهد با اصرار از باطل خودش دفاع کند لاجرم حقوق زیادی را زیر پایش قرار می‌دهد. نمی‌خواهید حجاب کامل داشته باشید نداشته باشید، حتماً باید نظرتان را ترویج بدهید تا دیگران را هم اقناع کنید که حجاب ظاهر ایجاد حیاء نمی‌کند؟ اگر در اشتباه باشید چه؟ آب رفته به ظرفتان باز می‌گردد؟

این نصیحت و خیرخواهی را در آرامش بخوانید، حقیر با لحن تند ننوشته‌ام شما هم با لحن تند نخوانید ... همچنان معتقدم که شما ممکن است در دینداری‌اتان خیلی به خداوند نزدیک‌تر باشید، اینکه اکثر مؤمنان همزمان مشرک هم هستند شامل خود حقیر هم می‌شود و اینکه به شما هشدار دادم که این کارتان خطرناک است دلیل بر تطهیر کردن اشتباهات خودم نیست، ان شاء الله برادرانه نوشتم خواهرانه بخوانیدش.


جناب باء عزیز
هر چند حرف زدن با شما اصلا فایده ندارد چون ذره ایی در نگرشتان تغییر ایجاد نخواهد کرد شاید هم این تغییر نکردن بخاطر این است که حس میکنید تمامی کارها و گفتارتان برای دفاع از دین است ولو در پس این گفتار تهمت و توهینی باشد چطور دوستانی که به نام دین و دفاع از آن به دیگران توهین میکنند رفتارشان دیده نمیشود آیا این خواست خداست ولو با توهین دیدگاهتون رو به دیگران منتقل کنید
من حجاب کامل ندارم من چادر به سر نمیکنم و پوشیه هم نمیزنم به خودمم ربط داره اما حرف من اینجا این نبود که میگید حجاب کامل نداشته باشید
شمایی که اصرار دارید یه خانم بدحجاب حیا و پاکیش کمتر است آیا حرف شما توهین نیست ؟ یعنی چی که حیا و پاکی من کمتره ؟؟؟ شما اصلا میدونید من چه چیزهایی رو رعایت میکنم چه چیزی رعایت نمیکنم؟؟؟؟
اونی که میاد میگه نماز شبت هم ارزش نداره خداوکیلی خودش اصلا نماز میخونه روزه میگیره کارهای دیگه اش همه کامله که بنابر حجاب من میاد تمام کارهای من رو بی ارزش قلمداد میکنه؟
ما در این جایگاه هستیم دیگران رو بی ارزش و بی حیا بخوانیم؟
جناب باء عزیز شما چقدر مطمئن هستید من بدحجاب بی حیایم یا حیایم کمتر از یه خانم چادریه؟ اندازه گرفتید ؟ با چی سنجیدی ؟ با یک تکه پارچه؟ خداوکیلی این حرف شما توهین نیست دشنام نیست
خوبه به ما خرده گرفتید ما شاید برحق نباشیم ولی شما هم نیستید احکامی که با توهین و تهمت به دیگران تبلیغ شه هم درست نیست و برحق نیست
شعر ما توهین بود این شعر در وصف من و دیگر دختران توهین نیست بگذار تا بمیرن در عیش خودپرستی

چطور میشه تشخیص داد یک خانم خارجی که بنا بر اعتقادات خویش به حجاب سر اعتقاد ندارد یا مسلمانی که در حدود حجاب باز هم بنا بر اعتقادات خود آنگونه که مدنظر ما است رعایت نمیکند دارای حیا و پاکی کمتری است نسبت به زن مسلمانی که به حجاب اعتقاد دارد و روسری میپوشد ؟
چطور دوستان این حدود رو اندازه گرفتن و با اطمینان قلبی میگویند حیا و پاکدامنی در زنان مسلمان تنها بخاطر نوع پوششان برتر از همه جهانیان است اگه کسی این سوال رو پاسخ بدهد ممنون میشم

من قبول دارم هر کی با حجابه الزاما عفیف و پاک دامن نیست ولی کسی که عفیف باشه حتما با حجاب است

بله بنده با برهنگی مخالفم همانطور که جهانیان نیز با برهنگی مخالفن

شما اعتقاداتتان را از جهانیان می‌گیرید؟ پس چرا شیعه هستید مگر اکثریت شیعه هستند؟ چرا مسلمان هستید مگر اکثریت مسلمان هستند؟
اگر فردا در مورد برهنگی رأی گرفته شد و رأی اکثریت به برهنه شدن بود شما هم معتقد به برهنه شدن خواهید شد؟ آیا اجازه می‌دهید افراد هم‌جنس‌باز و Nuddist و غیرهخ برای اعتقادات شما تصمیم بگیرند؟ به آنها یک حق رأی می‌دهید همانطور که به امثال حضرت آقا و مرحوم آیت‌الله‌بهجت و آیت‌الله کشمیری و آسید علی‌آقای قاضی و و بالاتر از آنها امامان و پیامبران علیهم‌السلام یک حق رأی دارند؟

مسلما خیلی تفاوت هست مابین کسانی که لخت و عریان در جمع حاضر میشن با کسانی که بنا بر اعتقادات خویش با موی برهنه حاضر میشند.

چه تفاوتی هست؟ گمان می‌کند عریان‌گراها هیچ کار خوبی در زندگی‌اشان نمی‌کنند؟ متأسفم از اینکه بگویم یکی از دوستان سابق وقتی برای ادامه‌ی تحصیل رفته بود آمریکا در تماسی که با او داشتند گفته بود با دو هم‌جنس‌باز هم‌اتاق شده است و آنها هم آدمهای خیلی خوبی هستند، مهربان هستند و به دیگران کمک می‌کنند و غیره، شما فکر می‌کنید کسی که عریان‌گرا باشد دیگر مانند یزید و یزیدیان است که شش ماهه را بر دستان پدرش سر ببرند؟ اگر امروز برایتان عریان بودن بد است بخاطر همین است که از ایشان غول شش سر تصور کرده‌اید، آنهایی که امروز برایتان بدحجابی و بی‌حجابی را هنجار کرده‌آند بلد هستند عریان بودن و هم‌جنس‌بازی را هم هنجار کنند، کما اینکه ۶۰ سال پیش این چیزها در همان آمریکا هم ناهنجار بود و آمریکایی‌ها همین چیزهایی را می‌گفتند که شما امروز می‌گویید اما امروز بعضاً از حقوق انسانی هم‌جنس‌بازها دفاع می‌کنند ... اولیائهم الطاغوت، یخرجونهم من النور الی الظلمات

حساب قبایل وحشی هم جداست کسانی که بوی از تمدن و مذهب نبردند و بنا بر رسم خود لخت میگردند حتی در بین دیگر جهانیان هم جایگاهی ندارند و البته مایه تاسف همگان هم هستند

چرا حساب اینها جداست؟ مگر آنها که به فرموده‌ی خودتان در خط بالایی طبق اعتقادات خودشان موی برهنه هستند چه فرقی دارند با کسانی که طبق اعتقادات خودشان کاملاً عریان هستند؟ چون مایه‌ی تأسف همگان هستند مایه‌ی تأسف شما هم هستند یا واقعاً جا برای تأسف دارند؟ هر چه گفتید ما همان را در باره‌ی اعتقادات زنان بی‌حجاب غرب متمدن می‌گوییم.

شما گفتید ما مسلمانان نظر خدا رو ترجیح میدیم محض اطلاعتون مابین همین مسلمین کسانی هستند که به هیچ وجه نمیتونید منکر مسلمانیشان شوید ولی همین اشخاص اعتقادی به حجاب سر ندارند و در حد و حدود حجاب گفته شده شک و تردید دارند.


منکر مسلمانیشان هم نشویم یا نتوانیم بشویم می‌توانیم منکر رسیدن او به مقام تسلیم بشویم، اگر بداند و انکار کند که مرتد از اصل اسلام می‌شود ولی اگر نداند که ضروری است و انکار کند جاهل قاصر است، خداوند ان شاء الله هدایتش کند


اما سئوال اصلی من در این تایپک این است

چطور میشه تشخیص داد یک خانم خارجی که بنا بر اعتقادات خویش به حجاب سر اعتقاد ندارد یا مسلمانی که در حدود حجاب باز هم بنا بر اعتقادات خود آنگونه که مدنظر ما است رعایت نمیکند دارای حیا و پاکی کمتری است نسبت به زن مسلمانی که به حجاب اعتقاد دارد و روسری میپوشد ؟
چطور دوستان این حدود رو اندازه گرفتن و با اطمینان قلبی میگویند حیا و پاکدامنی در زنان مسلمان تنها بخاطر نوع پوششان برتر از همه جهانیان است اگه کسی این سوال رو پاسخ بدهد ممنون میشم

شما بفرمایید شرم و حیاء چیست؟
فرض کنید زنی که همیشه یک روسری نیم‌بند روی سرش بوده است برود خارج، امروز صبح که خواست از هتل خارج شود تا دم در آسانسور که می‌رود یکهو می‌گوید ای وای روسری‌ام یادم رفت، برمی‌گردد به سمت اتاق که برش دارد که یادش می‌افتد اینجا خارج است و قوانین جمهوری اسلامی اینجا حاکم نیست، برمی‌گردد سمت آسانسور ولی یکطوری است، انگار یک چیزی‌اش کم است، خیلی مراقب نگاه‌های دیگران است، یکجور اضطراب دارد، امروز می‌گذرد، فردا دیگر راحت‌تر است و زیاد نگران نگاه دیگران نیست ... به نظر شما این خانم بدحجاب ایرانی امروز به نسبت فردایش که مثل غربیها می‌شود با شرم و حیاء‌تر هست یا خیر؟
اگر می‌گویید بله که هیچ، اما اگر می‌گویید نیست بفرمایید تعریف شما و برداشت شما از واژه‌ای به نام شرم و حیاء چیست؟
خانمی که مظطرب است از دیده شدن و از کم شدن حریمش را بگذارید کنار خانمی که حریمش وسیع‌تر است و دیوار حریمش هم کوتاه‌تر است و خلاصه راحت با نامحرم و غیره ارتباط دارد، اینها شرم و حیائشان یکی است؟
خانمی آقای نامحرمی را بغل کرد، آن آقا سرخ شد ولی چیزی نگفت، فردا همان اتفاق تکرار شد و باز پس‌فردا، پس‌فردا که این اتفاق افتاد دیگر آن آقا سرخ نشد به نظر شما علتش چیست؟

پاسخ حقیر به شما این است که حیاء و شرم یک خط کش مدرج است، یک ابتدا دارد که صفر است و یک انتها دارد که حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها یا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است، سایر مردم هم از زن و مرد بین این دو حد قرار دارند، یکی جلوتر و یکی عقب‌تر، فرقی ندارد که با چه فرهنگی و در چه زمانی زندگی کنند، شرم و حیاء را حقیر توسط حریمی که هر شخصی برای خودش قائل است تعریف می‌کنم، کسی که ورود به حریمش نیازی به ویزا نداشته باشد را می‌گم بی‌حیاء (تازه او هم شرم و حیائش صفر نیست اگرچه بودنش هم عوارض چندانی ندارد) و کسی که نظارت سخت بر این حریم خود داشته باشد را می‌گویم با حیاء (او هم لزوماً حیائش بیشینه‌ی ممکن نیست ولی ...)، یعنی اگرچه تفاوت میان حیاء اشحاص پیوسته یا نزدیک به پیوسته است ولی برای «راحتی در بیان» تا یک حدی از حیاء را بدون کارکرد قابل قبول می‌دانیم و تا قبل از آن هر که باشد گفته می‌شود بی‌حیاء، از حدی به بالاتر را هم می‌گوییم باحیاء، اما نه هر بی‌حیائی مانند سایرین است و نه هر باحیائی لزوماً عین سایر باحیاء‌هاست، افرادی هم بین این دو قرار می‌گیرند، به نظر حقیر حدّ شرم و حیاء که بشود به یک نفر گفت با حیاء همان حد واجب در اسلام است، چه برای خانم و چه برای آقا، اگر کمتر از آن بود را می‌گویم کم‌حیاء، اگر زیر یک حد بود می‌گویم بی‌حیاء. بنابراین با این تعریفِ مستقل از فرهنگ و زمان زندگی و غیره که فقط به اسلام گره خورده است بله غربیها و شرقیهایی که حدود اسلام را رعایت نمی‌کنند به هر حال مانند یک زن مسلمان محجبه با شرم و حیاء نیستند، لااقل از نظر پوشش، چون شرم و حیاء هم جهات متفاوتی دارد که در بالا فقط سر پوشش آن بحث کردم، نگاه داشتن چشم هم می‌تواند از مصادیق شرم و حیاء باشد، نگاه داشتن زبان از گفتن هر لفظ یا معنایی هم می‌تواند از مصادیق زبان باشد، این شرم و حیاء حتی در رفتار و سکنات هم می‌تواند تعریف شود و خلاصه چند جهت دارد، جهت مورد بحث ما در این تاپیک اما در جهت پوشش آن است.
اینکه این همه آدم در غرب و شرق و از جمله در فیلم‌های کره‌ای شرم و حیاء در پوشششان کمتر از حدّ قابل قبول است چیز عجیبی نیست، آنها در اعتقاداتشان هم زیر حدّ قبولی هستند ... اما نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که آنها عموماً جاهل قاصر هستند و نه مقصر، از آنها به همان میزانی که امکانات داده شده بازخواست هم خواهد شد، اما یک مسلمان اگر بگوید من هم می‌خواهم مثل آنها باشم این دیگر اشکال دارد، چون بازخواست از یک مسلمان به اندازه‌ی یک مسلمان است و نه به اندازه‌ی کسی که جلهش او را از امکاناتی که اسلام به انسان می‌دهد بازداشته است. کسی که در دانشگاه به جای خواندن درس خودش برود کتاب ریاضی دوم دبیرستان را بخواند در آخر ترم باید همان درس‌های خودش را امتحان بدهد و نه درس‌های دوم دبیرستان را.

یا علی

طبق این اصل کلی کسانی که خود اهل حجاب اند ولی سعی در توجیه کار افراد بی حجاب ویا بد حجاب دارند گناهش مضاعف خواهد بود .

فک میکنم شما تا یه نفر ببخشید زنا نکنه بهش میگی پاک دامن!!!

من قبول دارم هر کی با حجابه الزاما عفیف و پاک دامن نیست ولی کسی که عفیف باشه حتما با حجاب است

شما اگه به حکمی اعتقاد دارید و آن را درست میدانید و از واجبات هم میشمرید باید روش تبلیغ درست آن رو بلد باشید هر سخنی هر بیانی نشان دهنده تبلیغ خوب نیست
نظرات این پست فقط باعث تنفر از حجاب میشه خانم بدحجابی که این نظرات رو بخونه هیچ وقت به شما حق نمیده اینو مطمئن باشید
برادر عزیز samansami شما هم بهتره معنی پاک دامن رو بدونید تا متوجه بشید ما به چه کسی میگیم پاک دامن لازم هم نیست زنا کنه تا نظرمون عوض شه

بهرحال آقایون محترم هر وقت نظراتتون رو خوندم به عنوان یک خانم از حرفتون از حکمی که ازش طرفداری کردید فقط متنفر شدم باعث علاقه ام نشد باعث جذبم نشد بلکه بیشتر ازش دور شدم و این حس در من تقویت شد که راهی که دارم میرم درسته و شماها اشتباه میکنید نمیدونم مشکل واقعا از کجاست شاید هم از منه شاید از گفتار شما
دیگه هم تمایلی برای ادامه بحث ندارم نه شما منو رو متقاعد میکنید نه من میتونم در نگرشات تغییرناپذیر شما خللی وارد کنم
ولی ایمان دارم هیچ وقت نمیتونید حیا و پاک دامنی یک زن رو فقط و فقط با چادرش بسنجید باید زن باشید و زنان رو بشناسید شما مرد هستید هیچ چیزی از زنان نمیدانید پس درجه حیا و پاکیشان هم نمیتونید تشخیص بدید

در همه ی تاپیک ها مخالفین ما هر چه دوست دارند به ما میگن اصلا هم توهین حساب نمیشه چون بهرحال دارن از دین خدا طرفداری میکنند خودشان را مجاز میدانند در مورد بدحجاب و بی حجاب و کلا زنان هر جور دوست دارند صحبت کنند حالا بنده یه شعر گذاشتم شده توهین به دوستان؟؟ مثل اینکه ناراحتی ما مهم نیست مهم اینه دوستان ناراحت نشن
خوب در هر دو شعر گفته میشود باشه قبول ما گناهکاریم اصلا هر چی شما میگی هستیم ولی من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش نه اینکه بیایم بگیم عبادت بدحجاب ارزش ندارد یا اینکه کسی حجاب دوست ندارد بزار بمیرد در عیش خودپرستی

باسلام وتشکر .
عزاداری هاتان قبول باشد .
در این تاپیک طرف بحث با افراد با حجاب است که احیانا ممکن است تصور نمایند بی حجاب ویا بد حجابی را منکر تلقی نکند .
در نظر بود که از نظر شرعی این تصور آنان اصلاح گردد .
وگرنه فکر نمیکنم که جناب سرکار
neɠïn
ویا برخی دیگر از کاربران بزرگواری که با توجه به برخی پرسش ها وپستهای ایشان اورا فرد محجب ومتعبد می دانم .
چنین باشند که خود در پست فعلی اظهار نموده اند
این گفته ها موجب تاسف است .
در هر صورت توصیه می شود پست 82 را مجددا بخوانید .
بخصوص سرکار بزرگوار که قبلا در باره نحوه خواندن زیارت عاشورا پرسش های خوب مطرح می نمود .
وپست جدید ایشان باعث تعجب شد .!!!!!!!!!!!!!
امید است از سر ناراحتی این پست را زده باشد .
باز هم خوب است تجدد نظر نماید .

وگرنه فکر نمیکنم که جناب سرکار neɠïn
ویا برخی دیگر از کاربران بزرگواری که با توجه به برخی پرسش ها وپستهای ایشان اورا فرد محجب ومتعبد می دانم .
چنین باشند که خود در پست فعلی اظهار نموده اند
این گفته ها موجب تاسف است .

بنده از کارشناس بزرگوار جناب صادق و سایر دوستان معذرت خواهی میکنم
بابت شعری هم که گذاشتم خدا شاهده قصد توهین نداشتم و در ادامه وقتی متوجه لحن بد شعر شدم حذفش کردم
امیدوارم از صمیم قلب و به خاطر امام حسین من را ببخشید

:Gol::Gol::Gol::Gol:

بخصوص سرکار بزرگوار که قبلا در باره نحوه خواندن زیارت عاشورا پرسش های خوب مطرح می نمود .

جناب صادق عزیز
وقتی برگردند بگند کارهای شما ارزش نداره چه حسی پیدا میکنید؟
من واقعا متنفر میشم از هر چی که این دوستان دارند ازش دفاع میکنند دست خودمم نیست
من از ناراحت کردن دیگران ناراحت میشم چون خودم واقعا از خیلی از پست های بی انصافنه دوستان ناراحت میشم
اگر بنده موجب ناراحتی شما و دیگر بزرگواران شدم از صمیمم قلب با همه وجود عذرخواهی میکنم
برای زیارت عاشورا هم امیدوارم امام حسین مثل دوستان باانصافمون در این تاپیک ما رو حداقل بخاطر عشقی که بهش داریم از درگاهش نراند و یه دفعه نگند خواندن زیارت عاشورات هم ارزش نداره

برادر عزیز samansami شما هم بهتره معنی پاک دامن رو بدونید تا متوجه بشید ما به چه کسی میگیم پاک دامن لازم هم نیست زنا کنه تا نظرمون عوض شه

خانم شبنم منم برا همین معنی این کلمه رو از شما پرسیدم که ببینیم شما به چی میگید پاک دامنی که حجاب رو از دایرش حذف میکنید؟هنوزم منتظر جوابم
بهرحال آقایون محترم هر وقت نظراتتون رو خوندم به عنوان یک خانم از حرفتون از حکمی که ازش طرفداری کردید فقط متنفر شدم باعث علاقه ام نشد باعث جذبم نشد بلکه بیشتر ازش دور شدم و این حس در من تقویت شد که راهی که دارم میرم درسته و شماها اشتباه میکنید نمیدونم مشکل واقعا از کجاست شاید هم از منه شاید از گفتار شما
دیگه هم تمایلی برای ادامه بحث ندارم نه شما منو رو متقاعد میکنید نه من میتونم در نگرشات تغییرناپذیر شما خللی وارد کنم
ولی ایمان دارم هیچ وقت نمیتونید حیا و پاک دامنی یک زن رو فقط و فقط با چادرش بسنجید باید زن باشید و زنان رو بشناسید شما مرد هستید هیچ چیزی از زنان نمیدانید پس درجه حیا و پاکیشان هم نمیتونید تشخیص بدید
من به شما توهینی نکردم.شما در مورد یک خانم فرضی خارجی پرسیدین که حجاب نداره منم در مورد همون خانم فرضی گفتم...شما خدایی نکرده به خودت گرفتی؟؟؟

جناب صادق عزیز
وقتی برگردند بگند کارهای شما ارزش نداره چه حسی پیدا میکنید؟
من واقعا متنفر میشم از هر چی که این دوستان دارند ازش دفاع میکنند دست خودمم نیست
من از ناراحت کردن دیگران ناراحت میشم چون خودم واقعا از خیلی از پست های بی انصافنه دوستان ناراحت میشم
اگر بنده موجب ناراحتی شما و دیگر بزرگواران شدم از صمیمم قلب با همه وجود عذرخواهی میکنم
برای زیارت عاشورا هم امیدوارم امام حسین مثل دوستان باانصافمون در این تاپیک ما رو حداقل بخاطر عشقی که بهش داریم از درگاهش نراند و یه دفعه نگند خواندن زیارت عاشورات هم ارزش نداره

باسلام وتشکر .
بر این باورم که جناب شما و برخی دیگر از کاربرانی که در این تاپیک نظر متفاوت اظهار نمودند سرشت پاک دارند
ولی ممکن است گاهی سوال های در ذهن شریف افراد بیاید که خوب است آن را با آرامی ودر فضای علمی طرح ورفع شبهه نمود .
اما این که برخی کاربران ممکن است نظر های تندی اظهار نماید این از باب بحث علمی است بخصوص بعض از کاربران که در این تاپیک چندین پست زدند ونظر دادند
جز نظر علمی وروشن نمودند مسله انگیزه ی دیگر ندارد وانصافا ایشان ثابت نموده که در بحث علمی اهل انصاف است .
به پست های ایشان بشار دقت نماید ادم فاضل وخوش فکر ومتعبد است .
البته به قول معروف اثبات شی نفی ماعدا نمی کند جناب شما وسایر بزرگواران همه خوب هستید .
در هر صورت امید است که این مشعله نور فطرت توحیدی که در وجود شما روشن است بیش از پیش فروزان تر گردید .
به طور یقین زیارت عاشورا نورانی ونور دهنده است اگر فرصت می بود دراین باب واثار وبرکات آن زیارت نکته ی مطرح می شد ولی وقت به سر آمده .
شما افتخار پیرو ی از فاطمه زهرا را دارید تلاش نماید خود تان را بشتر همرنگ او نماید .
این سروده هم تقدیم به پیروان بی بی دوعالم فاطمه زهرا :
خوشا بر کنیزان زهرای پاک
که هر یک بود فضه ی تابناک
همه هست والا وکوثر مرام
به سان فرشته ولی روی خاک

بنده از کارشناس بزرگوار جناب صادق و سایر دوستان معذرت خواهی میکنم
بابت شعری هم که گذاشتم خدا شاهده قصد توهین نداشتم و در ادامه وقتی متوجه لحن بد شعر شدم حذفش کردم
امیدوارم از صمیم قلب و به خاطر امام حسین من را ببخشید

:Gol::Gol:

:Gol::Gol:

باسلام وتشکر .
چنان که به سرکار شبنم یاد آوری شد براین باورم که شما کار بران که در این تاپیک اظهار نظر متفاوت داشته اید از باب بحث علمی بوده وگرنه همه تان سرشت پاک دارید .
شعر شما مشکلی نداشت بلکه خیلی هم خوب وعلمی ونشانه ذوق ودلیل بر دانش تان بود که .
شما این روز ها وشب ها با بی بی تان حضرت زینب همصدا در سوگ مظلومیت مولا وامام تان هستید امید است خداوند از همه تان قبول نماید .
گفته های تان نشان از ولایت مداری وحسینی بودن تان دارد .
در بحثها تان از شعر حافظ وسایر عارفان بزرگ بشتر اسفاده نماید که بسیار عمیق و اثر بخش است . چون آنها حکمت است که در قالب شعر ارایه شده .
همواره زهرایی باشید .

سرکار شبنم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
أحسن الله لکم العزاء فی مصیبة مولانا المظلوم علیه‌السلام ... الذی قتلوه عطشاناً

جناب باء عزیز
هر چند حرف زدن با شما اصلا فایده ندارد چون ذره ایی در نگرشتان تغییر ایجاد نخواهد کرد شاید هم این تغییر نکردن بخاطر این است که حس میکنید تمامی کارها و گفتارتان برای دفاع از دین است ولو در پس این گفتار تهمت و توهینی باشد

خدا شاهده تمام سعیم را کردم که توهینی در حرفهایم نباشد، خیلی تأکید کردم که با آرامش بخوانید، که خواهرانه بخوانید، هر جا احساس کردم ممکن است ایجاد سوء تفاهم شود هم سعی کردم با توضیح بیشتر بگویم که منظورم چیست، چند بار تأکید کردم که شما را مؤمن شناختم و اینکه شما را محب اهل بیت علیهم‌السلام می‌شناسم و اینکه ان شاء الله از جهات مختلف انسانیت خیلی هم از حقیر جلوتر هستید و اینکه چیزی می‌گویم برای کوچک کردن شما و بزرگ کردن خودم نیست، حتی برایتان انواع حیاء را بیان کردم، حیاء در پوشش تنها یک نوع از انواع حیاء است، در کنار حیاء چشم، در کنار حیاء زبان، در کنار حیاء رفتاری و غیره ... ولی با این پست‌های شما وا رفتم، گاهی از بازخورد مخاطبانم شوکه می‌شوم، احتمالاً باید در نیت خودم شک کنم که اگر درست بود این سوء تفاهم‌ها را ایجاد نمی‌کرد ...

چطور دوستانی که به نام دین و دفاع از آن به دیگران توهین میکنند رفتارشان دیده نمیشود آیا این خواست خداست ولو با توهین دیدگاهتون رو به دیگران منتقل کنید

خیر هر کسی توهین کند اشکال دارد، موضوع اینجاست که ما بنا بر مدارا داریم ولی شما عصبانی می‌شوید و مثلاً حقیر را متهم می‌کنید به چیزهایی که چه بسا در ذهنم هم نگذشته است، خلاصه اینکه حقیر گمان نمی‌کنم توهینی کرده باشم، در ادامه به برخی از توهین‌هایی که انجامشان را به حقیر نسبت داده‌اید توضیح می‌دهم، ان شاء الله

من حجاب کامل ندارم من چادر به سر نمیکنم و پوشیه هم نمیزنم به خودمم ربط داره اما حرف من اینجا این نبود که میگید حجاب کامل نداشته باشید
شمایی که اصرار دارید یه خانم بدحجاب حیا و پاکیش کمتر است آیا حرف شما توهین نیست ؟ یعنی چی که حیا و پاکی من کمتره ؟؟؟ شما اصلا میدونید من چه چیزهایی رو رعایت میکنم چه چیزی رعایت نمیکنم؟؟؟؟

خواهر عزیز آخر کی گفتم حجاب نداشته باشید، با دقت نمی‌خوانید، گفتم شما نمی‌خواهید حجاب داشته باشید نداشته باشید، نگفتم که علی رغم میلتان حجاب نداشته باشید، دارید از حیاء زیاد افراد بدحجاب دفاع می‌کنید، این چیزی است که حقیر را به آن بیان وا داشت.
حیاء در پوشش را به اندازه‌ی یک خانم چادری که چادر را با معرفت انتخاب کرده است دارید؟ اینکه چه چیزهایی را رعایت می‌کنید که حقیر نمی‌دانم خیلی خوب است، مثلاً جزء حیاء رفتاری به حساب می‌آید، مثلاً پشت سرتان می‌گویند که سرکار شبنم رفتارش مقرون به حیاء است، مثل اینکه خداوند در مورد دختر حضرت شعیب علیه‌السلام فرموده است که «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ»، آن مثال‌هایی که از سریال‌های کره‌ای و غیره می‌آورید هم بیشتر از همین جهت است، مقداری هم از نظر پوشش ولی در جهت پوشش خوب حیائشان کمتر از کسی است که حجابش کامل است و آرامش را در ستر ظاهر خود می‌دانند و در منظر دیگران بودن ایشان را معذب می‌کند. خداوکیلی می‌توانید اینها را توهین برداشت کنید؟ خوب بحث ما اینجا بر روی پوشش است، پس بحث حیاء هم از همین منظر بررسی می‌شود،‌ شما یک تاپیک باز کنید در مورد حیاء در راه رفتن، یا در مورد حیاء در رفتار با والدین، یا حیاء در نشستن در حضور استاد، یا حیاء در کنترل زبان از کاربرد کلمات رکیک یا زشت یا حتی سبک و عامیانه و غیره ...

اونی که میاد میگه نماز شبت هم ارزش نداره خداوکیلی خودش اصلا نماز میخونه روزه میگیره کارهای دیگه اش همه کامله که بنابر حجاب من میاد تمام کارهای من رو بی ارزش قلمداد میکنه؟
ما در این جایگاه هستیم دیگران رو بی ارزش و بی حیا بخوانیم؟

نشد دیگر، درست نیست یک نفر چیزی بگوید شما هم اعمال او را ببرید زیر سؤال، کاری اگر بد است از همه بد است، همانطور که شما دوست دارید اعمالتان ندانسته مورد قضاوت قرار نگیرد بقیه‌ی افراد هم کم‌وبیش چنین نظری ممکن است داشته باشند، ان شاء الله که آن شخص نمازشان را بخوانند و روزه هم بگیرند و غیره، ان شاء الله هر دو موفق باشید به عبادت‌های متنوع و بسیار، ما ضعیفان را هم دعا کنید.
اینکه فرمودید کارتان را بی‌ارزش خوانده‌اند بخشی از آن ناظر بر حقیقت می‌تواند باشد ولی نه در نگاه کلی و در نتیجه در بحث ما. در واقع یک مثال می‌زنم که فقط خواهش می‌کنم از آن توهین و اتهام برداشت نکنید، صرفاً یک مثال است که وجه شبهش به موضوع ما را خودم می‌گویم و مطلب دیگری بجز آنچه می‌گویم را مدّ نظر ندارم:[INDENT]در زمان امام صادق علیه‌السلام کسی به مدینه آمد و همه از خوبیهای او می‌گفتند و دورش جمع می‌شدند و اینها، امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند که ایشان هم می‌خواهند او را ببینند، پس به جایی که مردم دورش جمع شده بودند می‌روند و از دور نظاره می‌کنند، مردم متفرق می‌شوند و آن مرد در بازار راه می‌افتد و از کنار برخی مغازه‌ها که رد می‌شود از بساط آنها میوه و غیره کِش می‌رود، یعنی می‌دزدد، امام علیه‌السلام همچنان دورادور تعقیبش می‌کنند تا اینکه می‌بینند وارد یک خرابه شد و آنچه دزدیده بود را صدقه داد! امام علیه‌السلام رفتند جلو و گفتند که تعقیبت کردم و دیدم چه کردی، چرا این کار را کردی؟ آن مرد که امام علیه‌السلام را نمی‌شناخت با خنده‌ای پرسید که هستی؟ امام علیه‌السلام نام پدرانشان را بیان کردند، آن مرد گفت که عجیب است که با این نسبی که داری چطور متوجه مطلب به این سادگی نشده‌ای!؟ امام علیه‌السلام فرمودند که خودش توضیح بدهد و آن مرد گفت آیا در قرآن نخوانده‌ای که هر کس گناهی کند جزایش معادل همان گناه خواهد بود ولی کسی که حسنه‌ای کسب کند ثواب ده برابر برایش می‌نویسند؟ من یک چیزی دزدیم و تمام آن را صدقه دادم، پس یک گناه و ده برابرش ثواب کسب کرده‌ام که در مجموع می‌شود ۹ ثواب! امام علیه‌السلام در پاسخ به این استدلال می‌فرمایند که بله ولی آیا در قرآن نخوانده‌ای که «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّـهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»؟ خداوند اعمال را از متقین می‌پذیرد و کسی که به سادگی گناه می‌کند متقی نیست.
[/INDENT]
آن دوستی که آن حرف را به بدحجاب‌ها زده‌اند از آن جهت بوده است که اگر ایشان به راحتی تن به گناه بدهند پس متقی نیستند پس هیچ عملشان پذیرفته نیست. البته حقیر حرف ایشان را تأیید نمی‌کنم، از آن جهت که برخی از بدحجاب‌ها گناه بودن این کار را نمی‌دانند،‌ مثلاً خانمی را می‌شناسم که بعد از اینکه با حجاب شدند گفتند که تا قبل از این گمان می‌کرده‌اند که فقط پشت مو باید کامل پوشانده شود و بیرون بودن چند دسته‌ی کوچک مو از جلوی صورت اشکالی ندارد، چنین خانمی قاصر است، اینطور نیست که بداند این کار گناه است و باز انجام دهد، حداکثر مثلاً فکر می‌کند که مکروه است، شاید شنیده باشد که حرام است ولی متوجه نیست که اگر حرام را مرتکب شود گناه خواهد بود، اما کسی که بداند حدّ پوشش واجب اسلام چقدر است و باز به راحتی تن به گناه بدهد چنین کسی واضح است که متقی نیست و در نتیجه اعمال دیگرش هم پذیرفته نخواهد شد، البته اعمالش ممکن است صحیح هم باشند ولی قبول نمی‌شود ...

جناب باء عزیز شما چقدر مطمئن هستید من بدحجاب بی حیایم یا حیایم کمتر از یه خانم چادریه؟ اندازه گرفتید ؟ با چی سنجیدی ؟ با یک تکه پارچه؟ خداوکیلی این حرف شما توهین نیست دشنام نیست

اندازه‌گیری حیاء پوشش را توضیح دادم که با چه چیزی می‌سنجم، شما اگر نقدی دارید بفرمایید، به نظر حقیر حیاء پوشش هر چه شخص حریمی که برای خود قائل هست (اینکه چقدر در دسترس بینایی و بویایی و لامسه‌ی دیگران قرار داشته باشند) شدیدتر باشد به نحوی که اگر این حریم رعایت نشود معذب باشند و احساس آرامش نداشته باشند چنین کسی حیاء پوششش بیشتر است، اگرچه اگر این حیاء از حدّی بیشتر باشد (حدّ حجاب واجب برای اسلام) می‌توان گفت کف حیاء که خداوند برای چه زن و چه مرد از نظر میزان و نوع پوشش پسندیده است رعایت شده است، در غیر این صورت حرف خداوند پشت سر انداخته شده است و مراعات خداوندگاری او نشده است ... اگر می‌گفتید من حجاب را قبول دارم و دوست دارم کامل آنطور که خداوند برایم پسندیده است رعایتش کنم ولی برایم سخت است فکر کنم هیچ کسی با شما مقابله نمی‌کرد و صرفاً سعی می‌کردند به شما روحیه بدهند که بتوانید به خواسته‌اتان برسید، اما وقتی بگویید حجاب لازم نیست کامل آنطور که خداوند فرموده است باشد و همینکه مورد اتفاق جهانیان باشد کافی است خوب صدای مسلمین را در می‌آورد دیگر خواهر عزیز چه انتظاری دارید. حتی وقتی شما گفته می‌شود حکم خداست نمی‌فرمایید که حکم خداوند نیست بلکه می‌فرمایید اکثریت جهان این را قبول ندارند، این است که دیگران را تحریک به مقابله می‌کند.
چرا توهین باشد، به نظر حقیر تعریف حیاء از جهت پوشش از داشتن حریم و پوشش بیشتر و کسب آرامش از طریق این پوشش به دست می‌آید، بنابراین یک لحظه هم به ذهنم نرسید که با گفتن این حرفها بخواهم به شما توهینی کرده باشم، تا چه برسد به دشمنام. شما اگر تعریف حقیر از حیاء را قبول ندارید تعریف خودتان را بدهید تا ما هم رویش فکر کنیم. قرار نیست که فقط دو طرف بگویند همین درست است که من می‌گویم، خوب اگر نظراتمان را شفاف کنیم دیگران می‌توانند مبانی نظری و فکری ما را هم ببینند، شما دارید مدام از حیاءی صحبت می‌کنید که حقیر اصلاً نمی‌دانم منظورتان از آن چیست، شما منظور حقیر را می‌دانید و مخالفتی نمی‌کنید، پس این یعنی با تعریف حقیر موافق هستید؟ اگر هستید که در این صورت نمی‌فهمم چرا با نتیجه‌ی بحثم مخالف هستید، لطفاً بیشتر توضیح بفرمایید.

خوبه به ما خرده گرفتید ما شاید برحق نباشیم ولی شما هم نیستید احکامی که با توهین و تهمت به دیگران تبلیغ شه هم درست نیست و برحق نیست

حقیر ادعایی ندارم، زمانی که می‌خواستم با خانمم ازدواج کنم چند صفحه راجع به مزایا و معایبی که از خودم می‌شناختم را نوشتم و دادم بخوانند تا در ازدواج فریبشان نداده باشم، بعد از چند سال از ازدواج هم اعتراف کردند که با تقریب خوبی همان بودم که گفته بودم، اما یک سؤال بزرگ در زندگیم همین است که چطور با خواندن آن مطالب حاضر شدند با حقیر ازدواج کنند، قبل از ایشان از هر کس دیگری که خواستگاری کرده بودم جواب رد داده بودند، این را گفتم که گمان نکنید خود را طیب و طاهر می‌دانم، اگر شما دو اشکال در حقیر سراغ داشته باشید حقیر لیستی از آن اشکالات را در ذهن دارم، اگرچه برخی از آنها در این مدت تا حدودی اصلاح شده باشند، باز اگرچه توهین و تهمت را در لیست خودم ندارم و آن را زاییده‌ی برداشت شما از حرفهایم می‌دانم ...
در هر صورت بحث سر اشکالات شخصیت حقیر نیست و سر هدف از حجاب است، سر حکمت حجاب است، فکر کنم کل بحث‌هایمان خارج از موضوع شده است ...

شعر ما توهین بود این شعر در وصف من و دیگر دختران توهین نیست بگذار تا بمیرن در عیش خودپرستی

این شعر را حقیر نیاوردم، اگر هم کس دیگری در این تاپیک آورده باشد شاید با همان نگاهی که در بالا گفته باشم آورده باشندش، یعنی فرض کرده باشند که دختران می‌دانند که بدحجابی گناه است ولی باز به آن تن می‌دهند، شما اگر با ان مخالف هستید می‌توانید بگویید که همه اینطور نیستند و خیلی‌ها به ذهنشان هم خطور نمی‌کند که این بدحجابی گناه باشد، این می‌شود یک بحث سازنده که طرفین از هم چیز یاد می‌گیرند، ولی بحث ما الآن فقط شده به این صورت دو طرف هر کدام می‌خواهد درستی خود و غلط بودن طرف مخالف را اثبات نموده و در این بین شئونی هم زیر پا گذاشته می‌شود و خلاصه دلخوری‌هایی پیش می‌آید.
بحث عقل و هوی که در پست ۶۵ آورده بودم را اگر حوصله داشتید دوباره بخوانید، حدیثی از امام صادق علیه‌السلام است که وضعیت عقل و هوای نفس در مقابل یکدیگر را توضیح می‌دهد، گاهی شرایط خطرناک و بحرانی است ولی این بحران تشخیص داده نمی‌شود، این حدیث توضیحات مختصر ولی خیلی خوبی دارد که کاربردی است برای همه‌ی ما.

یا علی

خانمی که مظطرب است از دیده شدن و از کم شدن حریمش را بگذارید کنار خانمی که حریمش وسیع‌تر است و دیوار حریمش هم کوتاه‌تر است و خلاصه راحت با نامحرم و غیره ارتباط دارد، اینها شرم و حیائشان یکی است؟
خانمی آقای نامحرمی را بغل کرد، آن آقا سرخ شد ولی چیزی نگفت، فردا همان اتفاق تکرار شد و باز پس‌فردا، پس‌فردا که این اتفاق افتاد دیگر آن آقا سرخ نشد به نظر شما علتش چیست؟

پاسخ حقیر به شما این است که حیاء و شرم یک خط کش مدرج است

سلام

اگر حرف از شرم و حياست پس چرا در اسلام اجازه داده شده كه زن و مرد نامحرم ميتوانند چسيده كنار هم بنشينند ؟

سلام
اگر حرف از شرم و حياست پس چرا در اسلام اجازه داده شده كه زن و مرد نامحرم ميتوانند چسيده كنار هم بنشينند ؟

سلام
اولا بر فرض جواز این کار ثابت باشد جواز به معنای توصیه نیست مثل اینکه اگر از فقیه بپرسید خوردن ادرار حیوان حلال گوشت مثلا ادرار شتر چه حکمی دارد یقینا جواز آن را بیان خواهد کرد اما جواز به معنای وجوب نیست که باید این کار را انجام دهید بلکه می گوید اگر انجام دادید گناهی بر شما نیست.
ثانیا حرمت نشستن در کنار نامحرم در صورتی که محرک شهوت یا دارای مفسده و یا خوف افتادن در گناه باشد یقینا حرام است.
ثالثا کدام فقیه فتوا داده است که زن و مرد نا محرم می توانند چسبیده کنار هم بشینند؟ حتی ما استفتایی از آیت الله بهجت داریم که می فرمایند
. آيا نشستن بر سر سفره اى كه نامحرم وجود دارد، حرام است؟
ج. خلاف احتياط است.

ن حجاب کامل ندارم من چادر به سر نمیکنم و پوشیه هم نمیزنم به خودمم ربط داره اما حرف من اینجا این نبود که میگید حجاب کامل نداشته باشید
شمایی که اصرار دارید یه خانم بدحجاب حیا و پاکیش کمتر است آیا حرف شما توهین نیست ؟ یعنی چی که حیا و پاکی من کمتره ؟؟؟ شما اصلا میدونید من چه چیزهایی رو رعایت میکنم چه چیزی رعایت نمیکنم؟؟؟؟

سلام
صحیح آن است که گفته شود کسی که حجاب کامل دارد از کسی که حجاب ندارد در یک بعد حیا که حجاب می باشد دارای حیا بیشتری است اما به این معنا نیست که آن کسی که حجاب کامل و یا حیا در حجاب دارد الزاما حیا در گفتار نیز داشته باشد و یا آن کسی که حیا در پوشش او کمتر از دیگری است در حیا در گفتار هم کمتر باشد هر چند که این موارد نادر هستند اما به هرحال وجود دارند.(و همچنین در مورد اقسام دیگر حیا)

سلام

چیزی که من به نتیجه رسیده ام این است که حجاب باعث چشم چرانی مردها می شود
در کشورهای غربی که زنها لخت هستند اصلا چشم چرانی وجود ندارد
ولی در ایران که زنها با حجاب هستند اکثر مردها چشم چران هستند

حال سوال اینست که چرا حجاب مردان را چشم چران می کند ؟
یعنی یک نوع خود تخریبی در مساله حجاب وجود دارد

:Moteajeb!:
واااا اين ديگه چه حرفيه بنده فقط تجربه تركيه و دبي رو دارم افتضاحه افتضاح بازم غيرت مردهاي ايراني !!!!
اونجا عادي شده دليلش اين نيست كه حجاب ندارن بلكه قبح گناه ريخته شده براي همين شما فكر ميكني براشون مهم نيست انقد مهم هست كه رفتن سراغ هم ج ن س بازي و هزار تا كار كثيف ديگه !!!!!!

سلام
اولا بر فرض جواز این کار ثابت باشد جواز به معنای توصیه نیست مثل اینکه اگر از فقیه بپرسید خوردن ادرار حیوان حلال گوشت مثلا ادرار شتر چه حکمی دارد یقینا جواز آن را بیان خواهد کرد اما جواز به معنای وجوب نیست که باید این کار را انجام دهید بلکه می گوید اگر انجام دادید گناهی بر شما نیست.
ثانیا حرمت نشستن در کنار نامحرم در صورتی که محرک شهوت یا دارای مفسده و یا خوف افتادن در گناه باشد یقینا حرام است.
ثالثا کدام فقیه فتوا داده است که زن و مرد نا محرم می توانند چسبیده کنار هم بشینند؟ حتی ما استفتایی از آیت الله بهجت داریم که می فرمایند
. آيا نشستن بر سر سفره اى كه نامحرم وجود دارد، حرام است؟
ج. خلاف احتياط است.

سلام

شرم و حيا معمولا يك چيز نسبي است در بعضي فرهنگ عادي ولي در ديگر فرهنگ ها غول,در همين كشور خودمون انواعش وجود داره
در مورد نشستن شما تحقيق كنيد به جواب خواهيد رسيد

موفق باشيد

شرم و حيا اصولا يك چيز نسبي است در بعضي فرهنگ عادي ولي در ديگر فرهنگ ها غول,در همين كشور خودمون انواعش وجود داره

سلام
در مورد نسبی بودن حیا که بخشی از اخلاق است از آیات و روایات به خوبی به دست می آید که اخلاق از اصول ثابت، عام و فراگیر و همگانی بهره مند است و به هیچ وجه نسبی نمی باشد قران کریم می گوید: «ولکن الله حبّب اِلیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم و کرّه الیکم الکفر و الفسوق والعصیان؛(1) خداوند ایمان را محبوب قلب های شما قرار داد و کفر و فسق و گناه را مورد کراهت و نفرت طبیعت شما ساخت».
از تعبیر «فی قلوبکم» به خوبی فهمیده می شود که اخلاق و ارزش های اخلاقی به صورت ثابت و همگانی در عمق جان آدمیان ریشه دارد. فطری بودن دین که در بعضی آیات آمده، بیانگر اصول ثابت در جان انسان ها است.
نیز فرمود: «خداوند به عدل و احسان و ادای حق خویشاوندان فرمان می دهد و از کارهای ناپسند و سرکشی باز می دارد».(2)
در این آیه از «عدل»، «احسان» و «ادای حق خویشاوندان» به عنوان امور ارزشی و اخلاقی و از «فحشا»، «منکر» و «بغی» به عنوان امور ضد ارزشی و زشت یاد شده است.
در جای دیگر فرمود: «قل لا یستوی الخبیث والطیب؛(3) ناپاک و پاک مساوی نیستند».
نیز فرمود: «و یحلّ لهم الطیّبات و یحرّم علیهم الخبائث؛(4) طیبات را برای آنان حلال و خبائث را حرام می کند».
آدمی امور طیّب و پاکیزه را می پسندد و این ها را خوب و ارزش می داند و اسلام این ها را حلال و یا واجب نموده است. در برابر آن امور ناپاک و خبیث را زشت می‌شمارد و اسلام آن‌ها را حرام نموده است.
امام صادق(ع) فرمود: «فبالعقل عرف العبادُ خالقهم ... و عرفو به الحسن من القبیح؛(5) بندگان در پرتو عقل، آفریدگار خویش را می شناسند ... و توسط عقل، نیک را از زشت باز می‌شناسند». پس عقل خوبی ها و بدی ها را خوب درک می کند، مانند عدل خوب است و ظلم و ستم بد است. این ها اصولی ثابت، عام و همگانی هستند. سؤال: اگر احکام اخلاقی مطلق است، چرا در برخی موارد استثنا وجود دارد، همانند دروغ مصلحت آمیز؟ استثنا دلیل آن است که اخلاق مطلق نیست، بلکه با توجه به شرایط و موقعیت دگرگون می شود، و این یعنی نسبی بودن اخلاق؟
پاسخ: اگر موضوع اخلاق را رفتار بدانیم، در این صورت می گوییم: اخلاق نسبی است و چهره های کارهای اخلاقی با موقعیت ها دگرگون می شود (لیکن این نسبیت غیر از نسبیتی است که معنایش بیان شد). اما اگر موضوع اخلاق را رفتار آدمی ندانیم، بلکه ملکات نفسانی انسان در درون یا یک یا چند عنوان انتزاعی و کلی مانند عدل،‌ احسان و ظلم را موضوع اخلاق دانستیم، در این صورت اخلاق مطلق است و عنوان‌های اخلاقی همیشه بار اخلاقی مثبت یا منفی خویش را حفظ می کنند و دگرگون نمی گردند.
توضیح: در مورد نسبی بودن اخلاق دو معنا وجود دارد:
1- اصل ارزشی و ضد ارزشی ثابتی وجود ندارد؛ خوبی و بدی به پسند و عدم پسند فرد یا جامعه وابسته است.
2-رفتارها و کارهای اخلاقی با توجه به موقعیت ها و تغییر عناوین دگرگون می‌‌شود.
نسبیت به معنای اوّل نادرست است؛ یعنی نمی توان پذیرفت که ارزش های اخلاقی از اصولی ثابت و کلی محروم است.
اما نسبیت به معنای دوم درست و قابل قبول است. چون کارهای اخلاقی همیشه به یک منوال نیست. گاهی راست گفتن ارزش اخلاقی دارد و گاهی دروغ (دروغ مصلحت آمیز).
علت این که در جایی دروغ مصلحت آمیز روا است، و راست گفتن روا نیست، این است که :
اوّلاً: در موردی که راست گفتن موجب قتل و خرونریزی بی گناهی شود، این عمل تحت دو عنوان قرار می گیرد، یکی عنوان اوّلی که راست گفتن باشد، و دیگر عنوان ثانوی که کمک و یاری بر قتل و خونریزی فرد بی گناه است. این کار از جهت عنوان اوّلی خوب است ولی از جهت عنوان ثانوی بد است. امّا چون جهت عنوان ثانوی که مفسده دارد، قوی تر است، عقل حکم می کند که از آن اجتناب شود. در این صورت به جای راست گفتن، دروغ مصلحت آمیز بگوید تا جان بی گناهی را نجات دهد.
ثانیاً: موضوع حُسن اخلاقی، راستگویی به طور مطلق نیست، بلکه راست گفتن، فعل خارجی است و این فعل خارجی مستقیماً فعل اخلاقی نیست. راستگویی از آن جهت که مصداق یک عنوان انتزاعی و کلی مثلاً عدالت است، موضوع حُسن اخلاقی است. از این جهت که مصالح جامعه و انسان ها در گرو راست گفتن است، فعل اخلاقی و خوب است.
پس علت خوب و اخلاقی بودن راستگویی، این است که نفع و مصلحت جامعه به آن وابسته است.
حال با توجه به این علت، اگر در جایی راست گفتن به جهت موقعیتش مصلحت نداشته باشد، مثلاً دیگر مصداق عدالت نباشد، یعنی آن عنوان کلی بر این عمل صدق نکند، بلکه اگر مصلحت جامعه و جان انسان ها در دروغ گفتن باشد، عقل به شایستگی آن حکم می کند. به همین جهت گفته اند: دروغ مصلحت آمیز بِه زِ راست فتنه انگیز.(6)
با توجه به این سخن می گوییم: مفاهیمی مانند ظلم، عدل، احسان و نیکی به پدر و مادر، مفاهیم اخلاقی مطلق ا ند، ولی مفاهیمی مانند راست گفتن و دروغ گفتن چون که به صورت مستقیم مفاهیم اخلاقی نیستند، در این ها اطلاق معنا ندارد.
شهید مطهری در این باره می گوید: «عدالت یک حکم مطلق است در روح انسان که خوب است وظلم یک حکم مطلق است در روح انسان که بد است. امّا «راستی» یک حکم مطلق نیست، بلکه تابع فلسفة‌ خودش است و گاهی «راستی» فلسفه خودش را از دست می دهد».(7)
بنابراین معنا بعضی از مفاهیم اخلاقی مانند عدل و ظلم به طور مطلق و ثابت، خوب و بد هستند و بعضی دیگر مانند راست و دروغ نسبی اند، اما نسبی بودن آن ها نه به این معنا است که در یک فرهنگ خاص و با توجه به خواسته های شخص تغییر کنند، بلکه به این معنا می باشد که اگر در قالب یکی از آن مفاهیم ثابت دریابد، همیشه خوب و بد می شوند، مثلاً راستگویی چون طبق عدالت است (عدل هر چیز را در جای خود قراردادن) خوب است، اما اگر راست گفتن به صورت یک رفتار و فعل خارجی، مصداق عدالت نباشد، بلکه تحت عنوان دیگری قرار گیرد، مثلاً ظلم باشد، یا انسان بی گناهی را به کشتن دادن باشد، این فعل خارجی بد است.
استاد مطهرى بین اخلاق و رفتار فرق قائل است و اخلاق را ثابت و رفتار را متغیر مى داند مثلاً عفاف همه وقت خوب است و تغییر نمى کند و به عنوان فعل اخلاقى پسندیده است، اما گاهى زنى مجبور مى شود به طبیب مرد رجوع کند. لمس و نگاه کردن بدن زن براى نا محرم یک فعل خلاف عفت است اما در این شرایط براى او غیر اخلاقى نیست. این رفتار و فعل است که تغییر کرده است یا مثلاً راست گویى همیشه به عنوان یک خُلق پسندیده مطرح است ولى گاهى ضرورت اقتضا مى کند به خاطر مصلحت دروغ گفته شود. در این صورت نمى گوییم دروغ گویى جاى راست گویى را گرفته، بلکه مى گوییم با این که راست گویى خُلق پسندیده اى است اما به حکم ضرورت از آن دست برداشته ایم. پس رفتار ما عوض شده است نه اخلاق. وجود پاره اى از موارد که حکم استثنا را دارد دلیل بر نسبیت اخلاق نیست. خیلى فرق است بین این که بگوییم بشر در هر عصرى یک جور باید باشد غیر از جورى که در عصر دیگر باید باشد و در هر منطقه اى یک جور باید باشد غیر از جورى که در منطقه دیگر باید باشد و این که بگوییم انسان مى تواند آن چنان شخصیت عالى داشته باشد که در همه جا یک جور باشد ولى مظاهر رفتارش در زمان ها و شرایط مختلف متفاوت باشد.(8)
اصول اخلاقی چون ریشه در فطرت و سرشت انسانی دارند و سرشت انسان ها با هم یکسان است ، پس آن اصول نیز برای همه انسان ها و در همه دوره ها یکسان بوده و عام و همگانی هستند.
به عبارت دیگر، سرشت انسان ها و آن چیزی که سعادت و کمال انسانی است ، برای همه انسان ها یکی است.
چون همه انسان ها از یک نوع سرشت و ماهیت برخوردار هستند و همان گونه که برای جسم انسان ها یک سلسله امور مفید اند و یک دسته از چیزها مضر ، برای جان انسان ها در همه زمان ها و همه دوره ها و مکان ها ، یک سلسه امور مفید و امور دیگر مضر هستند و این همان مطلق بو.دن ارزش های اخلاقی است.

نسبیت در اخلاق پبامد هایی دارد که نمی توان به آن ها ملتزم شد که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1 - با قبول نسبى بودن اخلاق نمى‏توانیم یک طرح اخلاقى براى همه بشر آن هم‏ در همه زمان‏ها ارایه کنیم و هر طرح اخلاقى از طرف هر مکتبى اعم از اسلام وغیر اسلام عرضه شود ، باید محدود به منطقه خاص و زمان خاص و شرایط مخصوص باشد و طبعا در جاى دیگر باید چیز دیگرى به جاى آن حکومت‏ک ند (9)
2 - علاوه بر این نسبیت در تربیت تاثیر دارد.استاد مطهری می گوید:
اگر اخلاق نسبى باشد دیگر نمى‏توانیم اصول ثابت و یکنواخت‏ براى تربیت‏ پیشنهاد کنیم (10) .
3 - ‏با قبول نسبیت اخلاق، دیگر اخلاق از جنبه اخلاقى بودن خارج ‏شده و به صورت یک سلسله آداب در مى‏ آید، نه آن امر مقدسى که واقعا فضیلت و خیر است (11) .
4- نسبیت اخلاق با جاودانگی و جهان شمول بودن دین سازگار نیست.
پی نوشت ها:
1. حجرات ( ) آیه‌7.
2. نحل (16) آیة 90.
3. مائده (5) آیة 100.
4. اعراف (7) آیة ‌157.
5. کلینی، کافی (اصول)، ج 1، ص 29.
6. اقتباس از کتاب فلسفه اخلاق، محمد تقی مصباح، ص 184 – 194.
7. استاد مطهری فلسفة اخلاق، ص 92.
8. استاد مطهری تعلیم و تربیت در اسلام،‌ ص 151 - 160، با تلخیص.
9. تعلیم و تربیت در اسلام، ص 158.
10 . همان، ص 119.
11. فطرت: ، چاپ دوم، 1372، صص 527-530.

در مورد نشستن شما تحقيق كنيد به جواب خواهيد رسيد

در این مورد تحقیق شده و هیچ مرجعی فتوا به وجوب این نداده است که زن و مرد نامحرم چسبیده کنار هم بنشینند
مطالب در پست قبل به عرض سید اگر نقدی دارید بفرمایید

سلام

چیزی که من به نتیجه رسیده ام این است که حجاب باعث چشم چرانی مردها می شود
در کشورهای غربی که زنها لخت هستند اصلا چشم چرانی وجود ندارد
ولی در ایران که زنها با حجاب هستند اکثر مردها چشم چران هستند

حال سوال اینست که چرا حجاب مردان را چشم چران می کند ؟
یعنی یک نوع خود تخریبی در مساله حجاب وجود دارد

خوب اینکه منطقی نیست...بالاخره من خودم چن مدت تو ترکیه بودمو فروردین ماه برمیگردم اونجا...واقعا محیطش بده...یعنی شما بری اونجا میفهمی ایران بهشت خانماست از نظر امنیت جنسی...
اینایی که شما میگی بیشتر شبیه روایات علمی تخلیه..!!!

موضوع قفل شده است