جمع بندی من کدوم را باور کنم؛ برتری مردان یا زنان؟

تب‌های اولیه

68 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حامد;103828 نوشت:
سلام دوستان ما را معاف بفرمایند مصلحت نمی بینم علت اینه که : مباحث ما آنجا کاملا علمی و برهانی خواهد بود و جای هیچگونه عاطفه ورزی و اخلاقی شدن نیست اما با حضور خانومهای محترم کار به جاهای باریک می کشه اگر تعهدی به بیان برهانی و منطقی ، بدون افترا زدن هست چشم ما ادله خودمون رو می آوریم موفق باشید

با سلام خدمت حامد گرامی

می توانید در تاپیک جداگانه ای به بحث بپردازید و همان اول تاپیک اعلان فرمایید که سخنان و پست های دیگر را پاسخ نخواهد داد و فقط با کارشناسان در این باب بحث خواهید نمود مسلما خواهران سایت هم سعی خواهند کرد فضای علمی تاپیک غیر علمی نشود .

در پناه حق باشید

به نظر حقیر بخاطر اهمیت این بحث و آثارش در حوزه های مختلف دینی ، حتما باید انجام گیرد تا ان شاء الله به دیدگاه اسلام در این مسئله نزدیک تر شویم .

گرچه وظیفه حقیر در این سایت بحث در این حوزه نیست اما ان شاء الله از حضور اساتید استفاده خواهم کرد .

نقل قول:
وقتی حقیر حرف از برتری کلی مرد بر زن در جهاتی مثل معنویت و عقلانیت زدم تا حد زیادی ترازهای اول این جهات رو در نظر داشتم، یعنی انبیا و امامان، عرفای تراز اول، اندیشمندان و متفکران تراز اول، مدیران کلان جامعه و

من که کاری ندارم،این چیزای غیرعقلانی رو هم قبول ندارم
اسلام هم حرفش این باشه خب چه اشکال داره
خدا رو عشق است
بدون دین

ولی علامه طباطبایی و خیلیای دیگه میگن نبوت رسالت اجتماعی و .. است به رتبه و برتری زن و مرد نیست
زنهایی بودند که از مقام انبیا برتر بودن
یه بار خدا به زنی که موقع نماز بچش تو اتیش افتاده بود و توجهی نکرد گفت: اگه این زن مرد بود پیغمبر میشد
یعنی حضرت زهرا با امام علی فرقی نداشته

من یه چیزی دوستانه بهتون میگم روش فکر کنین
تعریفی که از زن تو بعضی فرقه ها هست از خیلی جهت برتره
من کدوم رو باید قبول کنم؟
اونی که به زن احترام میذاره یا اونی که میگه زن کمتره؟؟

خب من اونی رو انتخاب میکنم که زن و مرد رو برابر میدونه

خیلی سادست
عدالت خدا این میشه
byeفعلا

منتقد;103835 نوشت:
من که کاری ندارم،این چیزای غیرعقلانی رو هم قبول ندارم
اسلام هم حرفش این باشه خب چه اشکال داره
خدا رو عشق است
بدون دین

ولی علامه طباطبایی و خیلیای دیگه میگن نبوت رسالت اجتماعی و .. است به رتبه و برتری زن و مرد نیست
زنهایی بودند که از مقام انبیا برتر بودن
یه بار خدا به زنی که موقع نماز بچش تو اتیش افتاده بود و توجهی نکرد گفت: اگه این زن مرد بود پیغمبر میشد
یعنی حضرت زهرا با امام علی فرقی نداشته

من یه چیزی دوستانه بهتون میگم روش فکر کنین
تعریفی که از زن تو بعضی فرقه ها هست از خیلی جهت برتره
من کدوم رو باید قبول کنم؟
اونی که به زن احترام میذاره یا اونی که میگه زن کمتره؟؟

خب من اونی رو انتخاب میکنم که زن و مرد رو برابر میدونه

خیلی سادست
عدالت خدا این میشه
byeفعلا


سلام علیکم


ترجیح می دادم که وارد تفصیل برتری کلی مرد بر زن از جهات معنوی و عقلانی در سطوح تراز اول نشم، اما اجمالا به چند نکته اشاره می کنم، شما هم می تونین برین سراغ فرقه هایی که نگاهشون به زن به مذاقتون بیشتر خوش می یاد ولو واقعیت چیز دیگه ای باشه، حق تعالی نیازی به دینداری من و شما نداره که اگه همه هم بهش پشت کنن بر دامن کبریاش گردی نمی نشینه:


جهات معنوی و عقلانی نبوت و امامت روشنه، اما همه ی انبیا و امامان مرد بودن، آیا این فقط به این دلیل بوده که گاهی اوقات نبوت و امامت نیاز به توانایی های جسمی خاصی داره که با جسم مردانه سازگارتره؟ بحث راجع به قابلیت بطور کلی بیشتر برای دریافت وحی و الهام رو مسکوت بذاریم، اگر چه اون هم در جای خودش محل تامله، اما آیا این به این معنا نیست که جنس مرد برای ابلاغ وحی، تصمیم گیری های حکیمانه، صبر در برابر سختی های نبوت و امامت و... بطور کلی مناسبتره؟...


از لحاظ معنوی، در طول تاریخ و در فرهنگ های مختلف در برابر این همه عارف تراز اول مرد چند تا عارف تراز اول زن داشتیم؟ خیلی انگشت شمار...


از لحاظ عقلانی، در طول تاریخ در برابر اینهمه اندیشمند و متفکر تراز اول مرد چند تا اندیشمند و متفکر تراز اول زن داشتیم؟ اگه بگم تقریبا هیچی خیلی بیراه نگفتم!...


چقدر از مدیریت های کلان دست خانم هاست؟...


این رو هم در نظر بگیرین که در خیلی از انگشت شمار مواردی که خانم ها در اموری مثل مدیریت های کلان وارد شدن و موفق بودن یه جورایی از این نظر دیگه زن نبودن! و نوعی روحیه ی مردانه داشتن...


لطفا نگین به خانم ها فرصت داده نشده، من قبول دارم این بی تاثیر نبوده اما ریشه های اصلی این به برتری کلی مرد بر زن در این جهات در سطوح تراز اول بر می گرده، برای روشن تر شدن این مطلب صرف نظر از تامل در طبیعت این دو جنس مردانه و زنانه، الان که فرصت داده شده مثلا چند تا اندیشمند و متفکر تراز اول زن داریم؟ بگذریم که گاهی هم در باب محرومیت زنان در گذشته مبالغه میشه...


اصلا همین جا رو در نظر بگیرین، خانم ها در نسبت با آقایون چقدر در مباحث معرفتی سنگین شرکت می کنن؟، پاسخ آقایون در این تاپیک ها بطور کلی عقلانی تر و پخته تره یا خانم ها؟، اصلا چند تا از پاسخگوهای سایت خانمن؟...


عدالت خدا و اختیار و بعضی بحث های دیگه ای که در پست های قبلی مطرح کردین هم بحث دیگه ایه، حقیر در این تاپیک در این باره بحث کردم:


مرهم
سلام

خوب است بدانیم که در خصوص موجودات ( اختصاص به انسانها و مردها و زنها هم نداره ) دو نگاه وجود داره :
1- نگاه کثرت گرا
2- نگاه وحدت گرا
این نگاه رو هم امام باقر ع در دعای سحر با ما آموختند . (مفصلش در شرح دعای سحر امام خمینی مطالعه بشه .)
در نگاه اول چون نگاه کثرت گراست کثرات و جهت کثرتشان مشاهده می شود لذا آنها دارای مراتب و درجاتند
در نگاه دوم که نگاه وحدت گراست و غبار کثرت در نور وحدت مستهلک می شود موجودات دیگر دارای مراتب و مقامات نیستند
در این نگاه که برترین نگاه توحیدی است تمام موجودات عالم یک حقیقتند و نه بالا دارند و نه پست .
اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهی
بخش اول یعنی : اسئلک من بهائک بابهاه همان نگاه کثرت گرا
بخش دوم یعنی : کل بهائک بهی همان نگاه وحدت گراست
لذا هیچ عزیزی ناراحت نباشد که در مقامی ( که نصیب همه ما بشود ) تمام حقایق هستی عزیزند و فرقی بین انسان و زمین زیر پایش هم نیست چه رسد بین زن و مرد

موفق در پناه حق

نقل قول:
شما هم می تونین برین سراغ فرقه هایی که نگاهشون به زن به مذاقتون بیشتر خوش می یاد ولو واقعیت چیز دیگه ای باشه، حق تعالی نیازی به دینداری من و شما نداره که اگه همه هم بهش پشت کنن بر دامن کبریاش گردی نمی نشینه
اول باید با عقل پذیرفت،وقتی عدالت نباشه عقلانی نیست ،راه درست انتخاب اینه
من هنوز نتیجه نگرفتم
نقل قول:
جهات معنوی و عقلانی نبوت و امامت روشنه، اما همه ی انبیا و امامان مرد بودن، آیا این فقط به این دلیل بوده که گاهی اوقات نبوت و امامت نیاز به توانایی های جسمی خاصی داره که با جسم مردانه سازگارتره؟
دلیلش برمیگرده به چرایی حجاب
چون زنا نمیتونن تو اجتماع همیشه باشن، امام جماعت نمیتونن بشن چون موقع حیض جواب نمازگزارا رو کی میخواد بده؟
فیزیک بدن زن نمیذاره

بارداری و زایمان
یه یه پیامبر زن معلوم نی چقد نگاه بد بشه
پس زیاده دلایل جسمانی و غیرمربطو به عق و احساس و معنویت
اینجوری که شما میگی عدالت خدا زیر سوال میره
زنا معنویتشون کمتره،پلیدی دارن،یه روزایی از ماه نجس! هستن!

نقل قول:
از لحاظ معنوی، در طول تاریخ و در فرهنگ های مختلف در برابر این همه عارف تراز اول مرد چند تا عارف تراز اول زن داشتیم؟ خیلی انگشت شمار...
خیلی از زنا بودن که اسمی ازشون نمونده، چون جامعه مردسالار نذاشته،چون نمیتونستن خودی بنمیانن، وگرنه عارف بینام زیاده همین مریم کافیه
تو قران مریم (مادر عیسی) رو با فقط زنا مقایسه نمیکنه
یه جا میگه:
کان من القانتین
یعنی مقایسه بین انسانها صورت میگیره
قانتین نه فقط قانتات!
یعنی فرقی بینشون نیست

شما میشناسین عارفای مرد و ما عارفای زن رو نمیشناسیم
مامان مامان بزرگم یه عارف کامل بود شوهرش ولی حتی سواد نداشت
به شوهرش درس میداد
اسمی هم ازش نیست

نقل قول:
از لحاظ عقلانی، در طول تاریخ در برابر اینهمه اندیشمند و متفکر تراز اول مرد چند تا اندیشمند و متفکر تراز اول زن داشتیم؟ اگه بگم تقریبا هیچی خیلی بیراه نگفتم!...
موقعیت نذاشت
موقعیت برابر نبود، زنا حق سواد یاد گرفتن هم نداشتن تو خونه حبس شده بودن
این برابریه؟
حالا که برابری تو بعضی جوامع ایجاد شده تو همه زمینه ها زنای طراز اول زیادن
نقل قول:
چقدر از مدیریت های کلان دست خانم هاست؟...
خانومایی که پیشرفتای زیادی داشتن،زیادن
دیگه تموم شد دوران تبعیض، الان مدیر زن زیاده که مردا به گردپاشون هم نمیرسن
شما امکانات برابر تهیه کنین،بعد میبینید چطور زنها پیشرفت میکنن ،دیگه الان این حرفا اثبات شده
نقل قول:
این رو هم در نظر بگیرین که در خیلی از انگشت شمار مواردی که خانم ها در مدیریت های کلان وارد شدن و موفق بودن یه جورایی از این نظر دیگه زن نبودن! و نوعی روحیه ی مردانه داشتن...
صفات انسانی رو مصادره نکنید
کی گفته زن باید برای مردا عشوه گری کنه؟؟ تا بهش بگن زن!؟
این چیزیه که جامعه به زنا یاد داده وگرنه با امکانات برابر و نگاه یکسان هردو احساسات و عواطف انسانی دارن

زنی که بفمه حق و حقوقش چیه، معلومه که دیگه مثل قبل نیست
خیلی هم میفهمه
خداکنه منم یه روزی اونجوری بشم

نقل قول:
لطفا نگین به خانم ها فرصت داده نشده، من قبول دارم این بی تاثیر نبوده اما ریشه های اصلی این به برتری کلی مرد بر زن در این جهات در سطوح تراز اول بر می گرده، برای روشن تر شدن این مطلب صرف نظر از تامل در طبیعت این دو جنس مردانه و زنانه، الان که فرصت داده شده مثلا چند تا اندیشمند و متفکر تراز اول زن داریم؟ بگذریم که گاهی هم در باب محرومیت زنان در گذشته مبالغه میشه...
یه دختربچه تا سنش میرسه به هفت هشت،اگه بازی کنه ،اگه بهش اجازه بدن مثل پسرا آزاد باشه اگه وقتی میخنده بهش اخم نکنن و صداشو خفه نکنن،اگه بهش فرصت برابر داده بشه خوب پیشرفت میکنه
سالیان ساله که زنا به خاطر تعصب ارثی جامعه مردسالار باقی مونده از عصر حجر از خیلی چیزا محروم میشن
نسل به نسل این تبعیضا بوده

حتی دوچرخه سواری،یه دختری میگفت بچه که بود داداشش یه نقاشی از بابابزرگش کشید،بابابزرگش کلی تشویقش کرد و گفت افرین باریکلا ،اینم دلش خواست یه نقاشی کشید نشون بابابزرگش داد، یه جوری تو ذوقش زد و دعواش کد که چرا منو مسخره کردی
حالا نقاشی این دختر افتضاحه ولی نقاشی برادرش عالی،یه نابغه نقاشی

فکر کنم واضح باشه که رفتارهای معروف به زنانه الزاما فطری و طبیعی نیستند، نتیجه رفتارهای جامعن،وقتی بزرگ میشه میبینه باهاش نرم تر برخورد میکنن ،کم کم رفتارش تغییر میکنه،
این رفتارا = متناسب با عرضه و تقاضا!

اگه هستن چرا گیر میدین که خودنمایی نکنهکه جلوی این طبیعتش گرفته بشه؟

امام صادق (ع ) : خداى تبارك و تعالى بزرگوارتر از آن است كه به مردم بيش از توانشان تكليف دهد و خداوند تواناتر از آن است كه در حوزه قدرتش چيزى باشد كه او نمى خواهد.

جمع بندی حرفای شما با این حدیث و آیه قرآن میشه اینکه خدا زن رو پست تر آفرید،بهش هم سخت نمیگیره چون زن بدبخت خودش نمیفهمه،یعنی عذاب نمیبینه و رو دوشش مسئولیتای زیادی نیست(مثل رفتار با یه بچه یا آدم عقب افتاده)
در حد خودش به یه جاهایی میرسه ،

ولی به مقامات عالی هم نمیرسه

یعنی مردا با مردا مقایسه میشن و زنا با زنا،سطح پاداش و مقام مهیا شده برای مردا بالاتره
یعنی دامنه پاداشهای مردا عدد بیشتریه، برای زنا کم
یعنی تبعیض
ولی با مقایسه ای که تو قرآن درباره مریم و کل قانتین (هم زن و هم مرد) میشه متضاده

منتقد;103878 نوشت:
امام صادق (ع ) : خداى تبارك و تعالى بزرگوارتر از آن است كه به مردم بيش از توانشان تكليف دهد و خداوند تواناتر از آن است كه در حوزه قدرتش چيزى باشد كه او نمى خواهد.

جمع بندی حرفای شما با این حدیث و آیه قرآن میشه اینکه خدا زن رو پست تر آفرید،بهش هم سخت نمیگیره چون زن بدبخت خودش نمیفهمه،یعنی عذاب نمیبینه و رو دوشش مسئولیتای زیادی نیست(مثل رفتار با یه بچه یا آدم عقب افتاده)
در حد خودش به یه جاهایی میرسه ،

ولی به مقامات عالی هم نمیرسه

یعنی مردا با مردا مقایسه میشن و زنا با زنا،سطح پاداش و مقام مهیا شده برای مردا بالاتره
یعنی دامنه پاداشهای مردا عدد بیشتریه، برای زنا کم
یعنی تبعیض
ولی با مقایسه ای که تو قرآن درباره مریم و کل قانتین (هم زن و هم مرد) میشه متضاده


با سلام

چرا بعضی از شما خانم ها گزارش های کج و کوله از مطالب حقیر می دین:Labkhand:، خدا رو شکر من خودم هستم مطالبم هم موجوده

:Labkhand: خدا می دونه پشت سرمون چی می گین:Labkhand:


اما راجع به اشکال به عدل الهی بخاطر تفاوت ها حقیر قریب به این رو در همون تاپیک بحث کردم، مثلا در این بخش پست 27 یه مناط کلی مطرح شده:

نقل قول:
دوستان توجه کنن که عدل الهی در اینجا به معنای تناسب بین عمل شخص و پاسخ حق تعالی به اونه که در مجازات شخص شقی هم چنین تناسبی وجود داره ، به نظرم تنها تعریف ممکن و معقول راجع به عدل الهی که با این بحث تناسب داره همینه ، دوستان می تونن تعریف دیگه ای پیشنهاد بدن (اگه اصلا تعریف دیگه ای متناسب با این بحث وجود داشته باشه ) ولی باید توجه کنن که این تعریف حداقل باید ممکن باشه و مثلا مستلزم امر محالی مثل معنای عرفی اختیار نباشه ، در تناسب باید دو چیز وجود داشته باشه یعنی تناسب تناسب بین دو چیزه ، وقتی فقط یه چیز داریم تناسب مطرح نیست ، بنابراین وقتی خداوند یه انسان شقی رو با یه شاکله ی خاص خلق می کنه (که البته این فقط مربوط به اولین لحظه ی پیدایش اون شخص نمیشه بلکه تا وقتی که اون شخص وجود داره هر لحظه نیازمند به حق تعالی است و حق تعالی لحظه به لحظه هستی اونو افاضه می کنه ) بحث عدل مطرح نیست ، چرا که خداوند اصل شاکله ی اون شخص شقی رو ایجاد می کنه و اصل هستی اون رو افاضه می کنه و قبل از اون چیزی وجود نداره که حالا بخوایم بحث تناسب اون چیز اول با چیز دوم رو مطرح کنیم ، بعد از ایجاد اون شخص ، متناسب با اعمال اون شخص ، حق تعالی باهاش برخورد می کنه و این عدله ...

فرصت کنین مطالب اون تاپیک رو دنبال کنین پاسختون در این زمینه ها رو کاملتر می گیرین:


منتقد;103866 نوشت:
اول باید با عقل پذیرفت،وقتی عدالت نباشه عقلانی نیست ،راه درست انتخاب اینه
من هنوز نتیجه نگرفتم
دلیلش برمیگرده به چرایی حجاب
چون زنا نمیتونن تو اجتماع همیشه باشن، امام جماعت نمیتونن بشن چون موقع حیض جواب نمازگزارا رو کی میخواد بده؟
فیزیک بدن زن نمیذاره

بارداری و زایمان
یه یه پیامبر زن معلوم نی چقد نگاه بد بشه
پس زیاده دلایل جسمانی و غیرمربطو به عق و احساس و معنویت
اینجوری که شما میگی عدالت خدا زیر سوال میره
زنا معنویتشون کمتره،پلیدی دارن،یه روزایی از ماه نجس! هستن!

خیلی از زنا بودن که اسمی ازشون نمونده، چون جامعه مردسالار نذاشته،چون نمیتونستن خودی بنمیانن، وگرنه عارف بینام زیاده همین مریم کافیه
تو قران مریم (مادر عیسی) رو با فقط زنا مقایسه نمیکنه
یه جا میگه:
کان من القانتین
یعنی مقایسه بین انسانها صورت میگیره
قانتین نه فقط قانتات!
یعنی فرقی بینشون نیست

شما میشناسین عارفای مرد و ما عارفای زن رو نمیشناسیم
مامان مامان بزرگم یه عارف کامل بود شوهرش ولی حتی سواد نداشت
به شوهرش درس میداد
اسمی هم ازش نیست
موقعیت نذاشت
موقعیت برابر نبود، زنا حق سواد یاد گرفتن هم نداشتن تو خونه حبس شده بودن
این برابریه؟
حالا که برابری تو بعضی جوامع ایجاد شده تو همه زمینه ها زنای طراز اول زیادن
خانومایی که پیشرفتای زیادی داشتن،زیادن
دیگه تموم شد دوران تبعیض، الان مدیر زن زیاده که مردا به گردپاشون هم نمیرسن
شما امکانات برابر تهیه کنین،بعد میبینید چطور زنها پیشرفت میکنن ،دیگه الان این حرفا اثبات شده
صفات انسانی رو مصادره نکنید
کی گفته زن باید برای مردا عشوه گری کنه؟؟ تا بهش بگن زن!؟
این چیزیه که جامعه به زنا یاد داده وگرنه با امکانات برابر و نگاه یکسان هردو احساسات و عواطف انسانی دارن

زنی که بفمه حق و حقوقش چیه، معلومه که دیگه مثل قبل نیست
خیلی هم میفهمه
خداکنه منم یه روزی اونجوری بشم
یه دختربچه تا سنش میرسه به هفت هشت،اگه بازی کنه ،اگه بهش اجازه بدن مثل پسرا آزاد باشه اگه وقتی میخنده بهش اخم نکنن و صداشو خفه نکنن،اگه بهش فرصت برابر داده بشه خوب پیشرفت میکنه
سالیان ساله که زنا به خاطر تعصب ارثی جامعه مردسالار باقی مونده از عصر حجر از خیلی چیزا محروم میشن
نسل به نسل این تبعیضا بوده

حتی دوچرخه سواری،یه دختری میگفت بچه که بود داداشش یه نقاشی از بابابزرگش کشید،بابابزرگش کلی تشویقش کرد و گفت افرین باریکلا ،اینم دلش خواست یه نقاشی کشید نشون بابابزرگش داد، یه جوری تو ذوقش زد و دعواش کد که چرا منو مسخره کردی
حالا نقاشی این دختر افتضاحه ولی نقاشی برادرش عالی،یه نابغه نقاشی

فکر کنم واضح باشه که رفتارهای معروف به زنانه الزاما فطری و طبیعی نیستند، نتیجه رفتارهای جامعن،وقتی بزرگ میشه میبینه باهاش نرم تر برخورد میکنن ،کم کم رفتارش تغییر میکنه،
این رفتارا = متناسب با عرضه و تقاضا!

اگه هستن چرا گیر میدین که خودنمایی نکنهکه جلوی این طبیعتش گرفته بشه؟


سلام مجدد


شما می رین یکی دو مورد مثل حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) رو مثال می زنین فک می کنین ادعای ما مبنی بر برتری کلی مردان بر زنان در سطوح تراز اول جهاتی مثل معنویت و عقلانیت رد میشه؟

ظاهرا شما متوجه منظور حقیر از مثلا عارف و متفکر تراز اول نشدین، عارف و متفکر تراز اول مثل ابن عربی و صدرالمتالهین و...

حقیر منکر تاثیر زمینه های جامعه شناختی نیستم اما نباید از تفاوت های خاصی که به طبیعت این دو برمی گرده و ریشه در مسائلی مثل تفاوت های زیست شناختی اونا داره غفلت کرد، گذشته از اینکه خود این زمینه های جامعه شناختی هم در بسیاری موارد متاثر از همین تفاوت طبایع هستن...

دوستان حقیر رو از ادامه ی بحث معاف بفرمان، ما که از پس شما خانم ها بر نمی یایم:Labkhand:، فک کنم برای این مقطع همین اجمال کافیه، اگه اشکالی در مطالب قبلی دیدم که باید اصلاح بشه توفیقی بود در قالب اصلاح همون پست یا ارسال پست جدید انشاالله اصلاح می کنم...

تشکر از همه ی دوستانی که در بحث شرکت کردن

:Gol:
اگه گاهی لحنم تند شد حلال کنین، خانمها هم از دست حقیر و بعضی تعابیر رادیکالم دلخور نباشن
:Gol:
التماس دعا از همه ی دوستان:Gol:

نقل قول:
چرا بعضی از شما خانم ها گزارش های کج و کوله از مطالب حقیر می دین:labkhand:، خدا رو شکر من خودم هستم مطالبم هم موجوده:labkhand: خدا می دونه پشت سرمون چی می گین:labkhand:
بی تعارف،مغز حرفای شما این بود،شما خودتون متوجه پیامد نتیجه گیری تون نشدین،دیگه متوجه نشیدن که این ریلی که درست کردین به اون نتیجه گیری ها هم میرسه،تا اینجاش رو اعلام میکنین بقیه اش رو نمیگین چون گفتنی نیست چون معلوم میشه چقد غیرمنطقیه
چون خیلی چیزا رو روشن میکنه
نقل قول:
شما می رین یکی دو مورد مثل حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) رو مثال می زنین فک می کنین ادعای ما مبنی بر برتری کلی مردان بر زنان در سطوح تراز اول جهاتی مثل معنویت و عقلانیت رد میشه؟
شما داری اشتباه نتیجه گیری میکنی
برتری کمی مردا یه چیز دیگست
دست قضا جوری بوده که مردا بیشتر شناخته بشن و جامعه امکان رشد بیشتری براشون فراهم کنه
برتری کلی نیست کمیه یعنی مردایی که عارف بودن بیشتر از زنایین که عارف شدن
این یه اتفاق بوده به خاطر ظلم
جامعه تکامل پیدا کرده، دیگه این تبعیضا داره از بین میره
اون موقع که صدرالمتاهلین درس یاد میگرفت خواهرش رو فرستاده بودن تو مطبخ نظافت کنه
تبعیض اینه
که آخرشم بازم تقصیر رو بندازن گردن زنا بگن ناقصن و کم عقل
نقل قول:
ظاهرا شما متوجه منظور حقیر از مثلا عارف و متفکر تراز اول نشدین، عارف و متفکر تراز اول مثل ابن عربی و صدرالمتالهین و...
همینا دخترا یا زنایی داشتن عارف،دختر محدث قمی خودش محدث بوده
معروف نبودن ولی خیلی کارا انجام دادن
منظور منم شناخته نشدن بود
نقل قول:
حقیر منکر تاثیر زمینه های جامعه شناختی نیستم اما نباید از تفاوت های خاصی که به طبیعت این دو برمی گرده و ریشه در مسائلی مثل تفاوت های زیست شناختی اونا داره غفلت کرد، گذشته از اینکه خود این زمینه های جامعه شناختی هم در بسیاری موارد متاثر از همین تفاوت طبایع هستن...
مرد قوی جسه تر بوده،زور میگفته،مردسالاری ایجاد شد
مردا نان اور بودن
تمام اینا ریشه تو این داره
زن بیچاره باید اطاعت میکرد
تمام حقوق اجتماعیش و تمام چیزای دیگه رو سر همین از دست داد
چون باید غذا میپخت
بچه داری میکرد
زن باردار میشه، دلیلش خداست پس که فرصت رو به زن نداده
یعنی این تبعیض و ندادن فرصت کامل شدنو خدا باعث بوده

خلاصه حرف شما اینه

منتقد;103940 نوشت:
بی تعارف،مغز حرفای شما این بود،شما خودتون متوجه پیامد نتیجه گیری تون نشدین،دیگه متوجه نشیدن که این ریلی که درست کردین به اون نتیجه گیری ها هم میرسه،تا اینجاش رو اعلام میکنین بقیه اش رو نمیگین چون گفتنی نیست چون معلوم میشه چقد غیرمنطقیه
چون خیلی چیزا رو روشن میکنه
شما داری اشتباه نتیجه گیری میکنی
برتری کمی مردا یه چیز دیگست
دست قضا جوری بوده که مردا بیشتر شناخته بشن و جامعه امکان رشد بیشتری براشون فراهم کنه
برتری کلی نیست کمیه یعنی مردایی که عارف بودن بیشتر از زنایین که عارف شدن
این یه اتفاق بوده به خاطر ظلم
جامعه تکامل پیدا کرده، دیگه این تبعیضا داره از بین میره
اون موقع که صدرالمتاهلین درس یاد میگرفت خواهرش رو فرستاده بودن تو مطبخ نظافت کنه
تبعیض اینه
که آخرشم بازم تقصیر رو بندازن گردن زنا بگن ناقصن و کم عقل
همینا دخترا یا زنایی داشتن عارف،دختر محدث قمی خودش محدث بوده
معروف نبودن ولی خیلی کارا انجام دادن
منظور منم شناخته نشدن بود
مرد قوی جسه تر بوده،زور میگفته،مردسالاری ایجاد شد
مردا نان اور بودن
تمام اینا ریشه تو این داره
زن بیچاره باید اطاعت میکرد
تمام حقوق اجتماعیش و تمام چیزای دیگه رو سر همین از دست داد
چون باید غذا میپخت
بچه داری میکرد
زن باردار میشه، دلیلش خداست پس که فرصت رو به زن نداده
یعنی این تبعیض و ندادن فرصت کامل شدنو خدا باعث بوده

خلاصه حرف شما اینه

سلام علیکم ، جناب یا سرکار منتقد تا زمانی که طرف مقابل شما را به عنوان موجودی که دارای تفکر و تعقل هست ، قبول نکند ، طبیعیه که بحث چه نتیجه ای خواهد داشت.
مواردی که مطرح شد مختص جهان سوم می باشد و در بقیه موارد این مسئله تقریبا حل شده. مانند آلمان که صدراعظمش یک خانم هست.

با پیش فرضهای متفاوت (حالا غلط را کنار بگذاریم) به جوابهای متفاوت خواهیم رسید، در نتیجه این تاپیک به نتایج متفاوتی خواهد رسید.

[="Green"]سلام :Gol:

بیش از یکسال از ایجاد این تاپیک میگذره ولی هیچ کارشناسی پاسخ نداده با وجود اینکه مطلب مشاهده شده .

اگر الان من این پستو زدم صرفا به این خاطر بود که تکلیف این تاپیک مشخص بشه و مهمانان و سایر افرادی که تاپیکو مشاهده میکنن جوابی دریافت کنن دوست ندارم به خاطر ایجاد این تاپیک از نظر شرعی مدیون بشم .

التماس دعا
در پناه حق :Gol:[/]

سلام به همه دوستان


سند روایتی که در اولین پست این تاپیک از آن پرسش شده و از کتاب اختصاص نقل شده، چنین است:

فيه مسائل اليهودي التي ألقاها على النبي ص
بسم الله الرحمن الرحيم قال حدثنا عبد الرحمن بن إبراهيم قال حدثنا الحسين بن مهران قال حدثني الحسين بن عبد الله عن أبيه عن جده عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده الحسين بن علي بن أبي طالب ع قال جاء رجل من اليهود إلى النبي ص ... (
الاختصاص/ص 33)

-------------------------
و اما بررسی این سند:
-------------------------


در سلسله این سند، نام پنج نفر دیده می شوند:

1- عبد الرحمن بن إبراهيم ---------------(مجهول است)
2- الحسين بن مهران
--------------------(مجهول است)
3- الحسين بن عبد الله -----------------
-(مجهول است)
4- أبيه (= پدر حسین بن مهران)
--------(مجهول است)
5- جده
(= جد حسین بن مهران) -------(مجهول است)

مطابق اطلاعات کتب رجالی، این پنج نفر مجهول الهویة هستند. سندی با این مشخصات، در ردیف اسناد ضعیف قرار می گیرد و روایتی ضعیف قلمداد می شود؛ روایت ضعیف، به تنهایی مدرک و مستند حکمی قرار نمی گیرد و فی نفسه اعتبار ندارد، مگر اینکه بتوان از دلایل متقن دیگر (مانند آیات کریمه قرآن یا سنت قطعیه یا دلایل متقن عقلی)، شاهدی بر صدق محتوایش یافت؛ پس اگر متن روایتی ضعیف با ظاهر قرآن هم خوانی نداشت و سازگار نبود، معلوم می شود که آن روایت از ناحیه معصوم صادر نشده، بنابراین محتوایش پذیرفته نیست؛ زیرا یکی از مهمترین ابزار سنجش راست آزمایی روایات، عرضه روایت بر آیات کریمه قرآن است.


متن سند:

المجلس الخامس و الثلاثون
يوم الجمعة لثمان بقين من المحرم من سنة ثمان و ستين و ثلاث مائة
1- حدثنا الشيخ الفقيه أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي ره قال حدثنا محمد بن علي ماجيلويه عن عمه محمد بن أبي القاسم عن أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن أبي الحسن علي بن الحسين البرقي عن عبد الله بن جبلة عن معاوية بن عمار عن الحسن بن عبد الله عن أبيه عن جده الحسن بن علي بن أبي طالب ع قال جاء نفر من اليهود إلى رسول الله ص ... ( الأمالي‏ للصدوق/ ص 187)

بررسی سند:
1- أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي----(امامی ثقه جلیل)
2- محمد بن علي ماجيلويه ------------------------------(امامی ثقه جلیل علی التحقیق)
3- عمه محمد بن أبي القاسم ---------------------------(امامی ثقه جلیل)
4- أحمد بن أبي عبد الله البرقي -------------------------(امامی ثقه جلیل)
5- أبي الحسن علي بن الحسين البرقي ----------------(مجهول است)
5- عبد الله بن جبلة --------------------------------------(واقفی ثقه)
6- معاوية بن عمار ---------------------------------------(امامی ثقه جلیل)
7- الحسن بن عبد الله -----------------------------------(مجهول است)
8- أبيه ---------------------------------------------------(مجهول است)

مطابق اطلاعات کتب رجالی، سه نفر از افراد این سند، مجهول الهویة هستند. سندی با این مشخصات، در ردیف اسناد ضعیف قرار می گیرد و روایتی ضعیف قلمداد می شود.

شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع بابی آورده با عنوان «باب روایاتی که بیانگر علت برتری مردان بر زنان است»، و در ذیل آن همین یک روایت که مورد پرسش واقع شده را نقل می کند؛ عنوان مذکور را هم از همین روایت برگرفته است. (علل ‏الشرائع/ ج 2، ص 512)

سند و متن روایت، دقیقا همان است که در کتاب دیگرش (امالی) آورده بود، با این تفاوت که در امالی، متن اصلی و کامل روایت را آورده، اما در علل الشرایع به تناسب بحث، تنها قسمتی از آن را ذکر نموده است.

در هر صورت، روایت مورد بحث، که در کتاب اختصاص شیخ مفید، و نیز کتاب امالی و علل الشرایع صدوق نقل شده (و آغازگر این بحث هم به این کتاب ها اشاره نموده بوداز نظر سندی ضعیف است و قابل اعتنا نیست، اما از جهت متنی، قسمت مورد بحث از این روایت را بررسی می کنیم، تا ببینیم آیا اشکالی دارد یا نه.

****************


اصل متن روایت، طولانی است و در کتاب اختصاص شیخ مفید از صفحه 33 به بعد، و در کتاب امالی صدوق از صفحه 187 به بعد آمده است؛ اما در کتاب علل الشرایع، تنها همین قسمت که موضوع پرسش این بحث است نقل شده، لذا متن علل الشرایع را نقل و بررسی می کنیم:

متن روایت:
جاء نفر من اليهود إلى رسول الله ص فسأله أعلمهم عن مسائل فكان فيما سأله أن قال له ما فضل الرجال على النساء فقال النبي ص كفضل السماء على الأرض و كفضل الماء على الأرض فالماء يحيي الأرض و بالرجال تحيا النساء لو لا الرجال ما خلقت النساء يقول الله عز و جل الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ قال اليهودي لأي شي‏ء كان هكذا فقال النبي ص خلق الله تعالى آدم من طين و من فضلته و بقيته خلقت حواء و أول من أطاع النساء آدم فأنزله الله تعالى من الجنة و قد بين فضل الرجال على النساء في الدنيا أ لا ترى إلى النساء كيف يحضن و لا يمكنهن العبادة من القذارة و الرجال لا يصيبهم شي‏ء من الطمث قال اليهودي صدقت يا محمد
(علل‏ الشرائع/ ج 2 ، ص 512)

پرسش:
در برخی روایات آمده است که خلقت مرد بر زن برتری دارد و حتی در حدیثی برتری مرد بر زن مانند برترى آسمان بر زمين و آب بر زمين زنده شمرده شده است و گویا برخی این احادیث را معتبر می دانند و از طرفی آیات قرآن در مورد برتری مرد بر زن نه تنها چیزی نگفته بلکه خلقت این دو را مساوی می داند لطفا در این باره توضیح دهید .

پاسخ :
در پاسخ به چند نکته توجه فرمایید

  1. برتری جنس مرد بر جنس زن و یا به تعبیری برتری تکوینی مرد بر زن به این سادگی قابل اثبات نیست.
  2. آیات قرآن کریم خلقت زن و مرد را یکسان می داند و از نظر خلقت تکوینی تفاوتی قائل نیست چنان که قرآن کریم می فرماید:« خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ؛ او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد؛ و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد؛ او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهای سه گانه، می‌بخشد! این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستی) از آن اوست؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ پس چگونه از راه حق منحرف می‌شوید؟!»[1]
  3. سند روایتی که در اولین پست این تاپیک از آن پرسش شده و از کتاب اختصاص نقل شده، چنین است: فيه مسائل اليهودي التي ألقاها على النبي (صلی الله علیه و آله)
    بسم الله الرحمن الرحيم قال حدثنا عبد الرحمن بن إبراهيم قال حدثنا الحسين بن مهران قال حدثني الحسين بن عبد الله عن أبيه عن جده عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده الحسين بن علي بن أبي طالب (علیه السلام ) قال جاء رجل من اليهود إلى النبي (صلی الله علیه و آله) [2]...
    بررسی این سند:

در سلسله این سند، نام پنج نفر دیده می شوند:

1. عبد الرحمن بن إبراهيم ---------------(مجهول است)
2. الحسين بن مهران --------------------(مجهول است)
3. الحسين بن عبد الله ------------------(مجهول است)
3.أبيه (= پدر حسین بن مهران) --------(مجهول است)
4.جده (جد حسین بن مهران) ----------(مجهول است)

مطابق اطلاعات کتب رجالی، این پنج نفر مجهول الهویة هستند. سندی با این مشخصات، در ردیف اسناد ضعیف قرار می گیرد و روایتی ضعیف قلمداد می شود؛ روایت ضعیف، به تنهایی مدرک و مستند حکمی قرار نمی گیرد و فی نفسه اعتبار ندارد، مگر اینکه بتوان از دلایل متقن دیگر (مانند آیات قرآن یا سنت قطعیه یا دلایل متقن عقلی)، شاهدی بر صدق محتوایش یافت؛ پس اگر متن روایتی ضعیف با ظاهر قرآن هم خوانی نداشت و سازگار نبود، معلوم می شود که آن روایت از ناحیه معصوم صادر نشده، بنابراین محتوایش پذیرفته نیست؛ زیرا یکی از مهمترین ابزار سنجش راست آزمایی روایات، عرضه روایت بر آیات کریمه قرآن است. و اگر روایتی بر خلاف نص قرآن بود و سند محکم و قوی نداشت ما آن را کنار می گزاریم .
متن سند
المجلس الخامس و الثلاثون
يوم الجمعة لثمان بقين من المحرم من سنة ثمان و ستين و ثلاث مائة
1- حدثنا الشيخ الفقيه أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي ره قال حدثنا محمد بن علي ماجيلويه عن عمه محمد بن أبي القاسم عن أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن أبي الحسن علي بن الحسين البرقي عن عبد الله بن جبلة عن معاوية بن عمار عن الحسن بن عبد الله عن أبيه عن جده الحسن بن علي بن أبي طالب(علیه السلام) قال جاء نفر من اليهود إلى رسول الله (صلی الله علیه و آله) ... [3]
بررسی سند
1.أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي----(امامی ثقه جلیل)
2.محمد بن علي ماجيلويه ------------------------------(امامی ثقه جلیل علی التحقیق)
3. عمه محمد بن أبي القاسم ---------------------------(امامی ثقه جلیل)
4.أحمد بن أبي عبد الله البرقي -------------------------(امامی ثقه جلیل)
6. أبي الحسن علي بن الحسين البرقي ----------------(مجهول است)
7.عبد الله بن جبلة --------------------------------------(واقفی ثقه)
8.معاوية بن عمار ---------------------------------------(امامی ثقه جلیل)
9.الحسن بن عبد الله -----------------------------------(مجهول است)
10.أبيه ---------------------------------------------------(مجهول است)
مطابق اطلاعات کتب رجالی، سه نفر از افراد این سند، مجهول الهویة هستند. سندی با این مشخصات، در ردیف اسناد ضعیف قرار می گیرد و روایتی ضعیف قلمداد می شود.
شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع بابی آورده با عنوان «باب روایاتی که بیانگر علت برتری مردان بر زنان است»، و در ذیل آن همین یک روایت که مورد پرسش واقع شده را نقل می کند؛ عنوان مذکور را هم از همین روایت برگرفته است.

سند و متن روایت، دقیقا همان است که در کتاب دیگرش (امالی) آورده بود، با این تفاوت که در امالی، متن اصلی و کامل روایت را آورده، اما در علل الشرایع به تناسب بحث، تنها قسمتی از آن را ذکر نموده است[4].

در هر صورت، روایت مورد بحث، که در کتاب اختصاص شیخ مفید، و نیز کتاب امالی و علل الشرایع صدوق نقل شده است از نظر سندی ضعیف است و قابل اعتنا نیست.

پی نوشت ها :


1. سوره زمر آیه 6 .

2. شیخ مفید ، الاختصاص، تحقیق و ترجمه حسین صابری، تهران، ۱۳۹۰، انتشارات علمی فرهنگی ،ص 33
3.ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ مفید)، الامالی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، نشر کتابچی، ص 187.
4.صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق. ، ج 2، ص 512
موضوع قفل شده است