جمع بندی منظور از طلوع خورشید در مغرب چیست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از طلوع خورشید در مغرب چیست؟
با سلام در روایت وارد شده است: «سَيُرِيكُمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آيَاتٍ مِنْهَا دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ الدَّجَّالُ وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا»؛ خداوند در آخرالزمان علائم و نشانه هایی را به شما نشان می دهد، از جمله جنبنده زمین، دجال، و نزول عیسی بن مریم و طلوع خورشید از مغرب.   منظور از طلوع خورشید در مغرب چیست؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد میقات
در روایت وارد شده است: «سَيُرِيكُمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آيَاتٍ مِنْهَا دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ الدَّجَّالُ وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا»؛
  با سلام و درود این روایت در کتاب تفسیر «علی بن ابراهیم قمی» آمده است: وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع:‏ «فِي قَوْلِهِ «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً» وَ سَيُرِيكُمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آيَاتٍ، مِنْهَا دَابَّةٌ فِي الْأَرْضِ، وَ الدَّجَّالُ، وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا» طبق این روایت، امام باقر (علیه السلام) در ذیل آیه «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً»(انعام/37) می فرمایند: در آخر الزمان آیات و نشانه های الهی پدیدار می شوند، از جمله: دابة الارض، دجال، نزول عیسی بن مریم (علیه السلام) و طلوع خورشید از مغرب.(تفسير القمي، ج ‏1، ص 198) لازم به ذکر است این روایت با این الفاظ، در منابع معتبر و مشهور حدیثی نیامده است، تنها تفسیر قمی آن را آورده و بقیه کتب هم که این روایت را آورده اند از این تفسیر است. در باره اعتبار این روایت باید گفت این روایت از نظر سند، مرسل است لذا ضعیف شمرده می شود؛ ولی از آن جا که مضمون این حدیث در روایات بسیاری آمده است، مضمون آن قابل قبول است.    
  پدیدار شدن نشانه های قیامت   به این آیه توجه فرمایید: «يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ‏ في‏ إيمانِها خَيْراً» اما آن روز كه بعضى از آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمان‏ آوردن افرادى كه قبلًا ايمان نياورده‏ اند، يا در ايمانشان عمل نيكى انجام نداده ‏اند، سودى به حالشان نخواهد داشت.(انعام: 6/ 158) بیشترین روایات در باره طلوع خورشید از مغرب، در ذیل این آیه آمده اند. این آیه به پایان دنیا و برپایی قیامت اشاره دارد؛ با آمدن آیات الهی، زمان تکلیف و عمل، تمام شده و دیگر ایمان آوردن فایده ندارد و توبه پذیرفته نمی شود، زیرا حقایق آشکار شده است. امام باقر (علیه السلام) ذیل این آیه شریفه می فرمایند: ‏«إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا- فَكُلُّ مَنْ آمَنَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ لَا يَنْفَعُهُ إِيمَانُهُ»؛ وقتی خورشید از مغربش طلوع کند، پس هر کس در این روز ایمان بیاورد، ایمانش پذیرفته نیست.(تفسير القمي، ج ‏1، ص 222) برای مطالعه بیشتر احادیث می توانید به کتاب تفسير «نور الثقلين»، ج‏1، ص780 و نیز کتاب «البرهان في تفسير القرآن»، ج‏2، ص500 مراجعه فرمایید.  
طلوع خورشید از مغرب   نظر مشهور، همان طلوع واقعی و حقیقی خورشید از آسمان و از سمت مغرب (برخلاف حالت طبیعی) است. این از آیات و نشانه های برپایی قیامت و پایان یافتن عمر دنیا است. برخی نیز گفته اند: «و لعل طلوع‏ الشمس‏ من‏ مغربها كناية عن أشراط الساعة و قيام القيامة»؛ یعنی تعبیر «طلوع خورشید از مغرب» کنایه است از برپایی قیامت و نشانه های نزدیک شدن آن.(فیض کاشانی، الوافي، ج ‏15، ص 61) برخی نیز احتمال نمادین بودن آن را مطرح کرده اند. علامه طباطبایی(ره) با پذیرش واقعی بودن طلوع خورشید از مغرب، احتمال نمادین بودن یا رمزی بودن آن را هم مطرح کرده است. ایشان می گوید: مسئله طلوع آفتاب از مغرب، در روايات بسيارى از طرق شيعه از امامان اهل بيت (علیهم السلام) و از طرق اهل سنت از جمعى از صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ... و غير ايشان وارد شده و البته در مضمون آن ها اختلاف فاحشى وجود دارد. نظريه‏ هاى علمى امروز هم انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين بر خلاف حركتى كه تا آن روز شرقى بوده، حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته شماليش جنوبى، و يا جنوبيش شمالى شود؛ حال يا بطور تدريج، هم چنان كه رصدخانه ‏ها آن را پيش بينى نموده‏ اند و يا آن كه يک حادثه جهانى و عمومى جوّى، اين تحول را يک مرتبه به وجود بياورد. البته همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب در روايات، رمزى در باره سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏7، ص 540)   نقد و جواب: اشکالی که به این نظریه وارد می شود این است که طلوع خورشید از مغرب، باعث بر هم خوردن چرخه و نظام طبیعت می شود، و این نشدنی است. در جواب باید گفت این موضوع از علائم برپایی قیامت و پایان جهان است و می تواند به صورت معجزه آسا انجام شود، کما این که موضوع «رد الشمس» اتفاق افتاده و مشکلی پیش نیامده است. از طرفی برخی آن را از نظر علمی، مردود نمی دانند بلکه توجیه علمی دارد، مثل موردی که علامه(ره) اشاره کرد.  
نمادین بودن برای ظهور   با فرض نمادین بودن طلوع خورشید از مغرب، مراد از خورشید، امام مهدی (علیه السلام) است همان گونه که استعمال این واژه در مورد پیامبر و ائمه (علیهم السلام) و به ویژه ولی عصر (علیه السلام) در سایر روایات به چشم می خورد، و منظور از طلوع، ظهور آن حضرت است. اما معنای طلوع از مغرب چیست؟ پاسخ: در روایات طلوع خورشید از مغرب، دو گونه تعبیر وجود دارد «من المغرب» و «من مغربها» و کلمه دوم نسبت به واژه قبل پر تکرارتر است. با توجه به واژه من المغرب و الف و لام عهد، احتمال دارد منظور از طلوع خورشید از مغرب، ظهور امام مهدی از شهر مکه باشد زیرا مکه در سمت غرب جزیرة العرب است. و اما با در نظر گرفتن تعبیر «من مغربها» و مرجع ضمیر که خورشید است ممکن است از طلوع خورشید از مغرب، ظهور آن حضرت از پس پرده غیبتش اراده شده باشد.(ر.ک: ورمزیار، فصلنامه علمی تخصصی پژوهش‌های ‌مهد‌وی، 1395، شماره 16، ص 85 تا 105)   بررسی و نقد: قول به نمادین و سمبلیک بودن برای ظهور، گرچه خیلی از مشکلات را رفع می کند ولی مشکل اصلی این است که پشتوانه روایی ندارد؛ از طرفی در روایات داریم که در کنار طلوع خورشید از مغرب، قیام حضرت حجت (علیه السلام) هم شمارش شده است لذا معنا ندارد اگر «طلوع خورشید از مغرب» نمادین و کنایه از ظهور باشد، باز هم خود ظهور به عنوان یکی از علائم، آورده شود.  
  تحلیل تاریخی   رواياتی که درباره طلوع خورشيد از مغرب در منابع شيعه و بيش از آن در منابع اهل سنت وجود دارد، مربوط به نشانه های قيامت (اشراط الساعة) است و ارتباطی به ظهور مهدی (علیه السلام) ندارد و در هيچ کدام تصريحی به نشانه ظهور نيست. علت اين که اين موضوع، نشانه ظهور مهدی (عليه السلام) قلمداد شده، آميختگی علائم ظهور با نشانه های قيامت است و آن چه درباره نشانه های برپايی قيامت گفته شده، فراوان بر نشانه ظهور قائم (عليه السلام) حمل می شود. اختلاف مضمون برخی روايات شيعه با اهل سنت در شمارش اين نشانه ها نيز دليل ديگر اين آميختگی است. مطلب ديگری که گويا باعث شده طلوع خورشيد از مغرب را نشانه ظهور بدانند، آن است که «شيخ مفيد» در رديف ده ها علامتی که براي ظهور قائم (عليه السلام) بيان کرده طلوع خورشيد از سمت مغرب را نيز آورده است؛ اما بايد توجه داشت که وی اين مطلب را به عنوان روايت نياورده بلکه در رديف نشانه ها ذکر کرده و سرانجام هم می گويد خداوند آگاه تر است. روايتی هم که او و شاگردش «شيخ طوسی» در اين زمينه آورده اند، گذشته از آن که ابهام هايی دارد، تنها از حتمی بودن برخی حوادث سخن می گويد و الزاما مربوط به ظهور قائم نيست؛ به خصوص که در اين روايت، طلوع خورشيد از مغرب و قيام مهدی، هر دو در کنار هم ذکر شده اند و معنا ندارد که آن دو نشانه ظهور باشند.   علت اصلی مطلب را بايد از سوی اسماعيليان دانست که از روايات طلوع خورشيد از مغرب، سوء استفاده کردند و آن را بر مهدی فاطمی تطبيق نمودند. فرقه اسماعيليه با نسبت دادن اين سخن به پيامبر که فرمود: «در سال 300 هجری من، خورشيد از سمت مغرب طلوع می کند» خواسته اند اين روايات را بر ظهور فاطميان تطبيق دهند؛ البته اين به معنای خدشه دار بودن ديگر روايات نيست، بلکه آن چه به رسول خدا نسبت داده اند مردود است.(ر.ک: صادقی، تحليل تاريخى نشانه ‏هاى ظهور، ص 211 و 216)  
جمع بندی   پرسش: در روایت وارد شده: «سَيُرِيكُمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آيَاتٍ مِنْهَا دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ الدَّجَّالُ وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا»؛ خداوند در آخرالزمان علائم و نشانه هایی را به شما نشان می دهد، از جمله جنبنده زمین، دجال، و نزول عیسی بن مریم و طلوع خورشید از مغرب.  منظور از طلوع خورشید در مغرب چیست؟   پاسخ: این روایت در کتاب تفسیر «علی بن ابراهیم قمی» آمده است: وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع:‏ «فِي قَوْلِهِ «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً» وَ سَيُرِيكُمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ آيَاتٍ، مِنْهَا دَابَّةٌ فِي الْأَرْضِ، وَ الدَّجَّالُ، وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا» طبق این روایت، امام باقر (علیه السلام) در ذیل آیه «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً»(1) می فرمایند: در آخر الزمان آیات و نشانه های الهی پدیدار می شوند، از جمله: دابة الارض، دجال، نزول عیسی بن مریم (علیه السلام) و طلوع خورشید از مغرب.(2) لازم به ذکر است این روایت با این الفاظ، در منابع معتبر و مشهور حدیثی نیامده است، تنها تفسیر قمی آن را آورده و بقیه کتب هم که این روایت را آورده اند از این تفسیر است. در باره اعتبار این روایت باید گفت این روایت از نظر سند، مرسل است لذا ضعیف شمرده می شود؛ ولی از آن جا که مضمون این حدیث در روایات بسیاری آمده است، مضمون آن قابل قبول است.   پدیدار شدن نشانه های قیامت به این آیه توجه فرمایید: «يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ‏ في‏ إيمانِها خَيْراً» اما آن روز كه بعضى از آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمان‏ آوردن افرادى كه قبلًا ايمان نياورده‏ اند، يا در ايمانشان عمل نيكى انجام نداده ‏اند، سودى به حالشان نخواهد داشت.(3) بیشترین روایات در باره طلوع خورشید از مغرب، در ذیل این آیه آمده اند. این آیه به پایان دنیا و برپایی قیامت اشاره دارد؛ با آمدن آیات الهی، زمان تکلیف و عمل، تمام شده و دیگر ایمان آوردن فایده ندارد و توبه پذیرفته نمی شود، زیرا حقایق آشکار شده است. امام باقر (علیه السلام) ذیل این آیه شریفه می فرمایند: ‏«إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا- فَكُلُّ مَنْ آمَنَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ لَا يَنْفَعُهُ إِيمَانُهُ»؛ وقتی خورشید از مغربش طلوع کند، پس هر کس در این روز ایمان بیاورد، ایمانش پذیرفته نیست.(4) برای مطالعه بیشتر احادیث می توانید به کتاب تفسير «نور الثقلين»، ج‏1، ص780 و نیز کتاب «البرهان في تفسير القرآن»، ج‏2، ص500 مراجعه فرمایید.   طلوع خورشید از مغرب نظر مشهور، همان طلوع واقعی و حقیقی خورشید از آسمان و از سمت مغرب (برخلاف حالت طبیعی) است. این از آیات و نشانه های برپایی قیامت و پایان یافتن عمر دنیا است. برخی نیز گفته اند: «و لعل طلوع‏ الشمس‏ من‏ مغربها كناية عن أشراط الساعة و قيام القيامة»؛ یعنی تعبیر «طلوع خورشید از مغرب» کنایه است از برپایی قیامت و نشانه های نزدیک شدن آن.(5)   برخی نیز احتمال نمادین بودن آن را مطرح کرده اند. علامه طباطبایی(ره) با پذیرش واقعی بودن طلوع خورشید از مغرب، احتمال نمادین بودن یا رمزی بودن آن را هم مطرح کرده است. ایشان می گوید: مسئله طلوع آفتاب از مغرب، در روايات بسيارى از طرق شيعه از امامان اهل بيت (علیهم السلام) و از طرق اهل سنت از جمعى از صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ... و غير ايشان وارد شده و البته در مضمون آن ها اختلاف فاحشى وجود دارد. نظريه‏ هاى علمى امروز هم انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين بر خلاف حركتى كه تا آن روز شرقى بوده، حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته شماليش جنوبى، و يا جنوبيش شمالى شود؛ حال يا بطور تدريج، هم چنان كه رصدخانه ‏ها آن را پيش بينى نموده‏ اند و يا آن كه يک حادثه جهانى و عمومى جوّى، اين تحول را يک مرتبه به وجود بياورد. البته همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب در روايات، رمزى در باره سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.(6) نقد و جواب: اشکالی که به این نظریه وارد می شود این است که طلوع خورشید از مغرب، باعث بر هم خوردن چرخه و نظام طبیعت می شود، و این نشدنی است. در جواب باید گفت این موضوع از علائم برپایی قیامت و پایان جهان است و می تواند به صورت معجزه آسا انجام شود، کما این که موضوع «رد الشمس» اتفاق افتاده و مشکلی پیش نیامده است. از طرفی برخی آن را از نظر علمی، مردود نمی دانند بلکه توجیه علمی دارد، مثل موردی که علامه(ره) اشاره کرد.   نمادین بودن برای ظهور با فرض نمادین بودن طلوع خورشید از مغرب، مراد از خورشید، امام مهدی (علیه السلام) است همان گونه که استعمال این واژه در مورد پیامبر و ائمه (علیهم السلام) و به ویژه ولی عصر (علیه السلام) در سایر روایات به چشم می خورد، و منظور از طلوع، ظهور آن حضرت است. اما معنای طلوع از مغرب چیست؟ پاسخ: در روایات طلوع خورشید از مغرب، دو گونه تعبیر وجود دارد «من المغرب» و «من مغربها» و کلمه دوم نسبت به واژه قبل پر تکرارتر است. با توجه به واژه من المغرب و الف و لام عهد، احتمال دارد منظور از طلوع خورشید از مغرب، ظهور امام مهدی از شهر مکه باشد زیرا مکه در سمت غرب جزیرة العرب است. و اما با در نظر گرفتن تعبیر «من مغربها» و مرجع ضمیر که خورشید است ممکن است از طلوع خورشید از مغرب، ظهور آن حضرت از پس پرده غیبتش اراده شده باشد.(7) نقد: قول به نمادین و سمبلیک بودن برای ظهور، گرچه خیلی از مشکلات را رفع می کند ولی مشکل اصلی این است که پشتوانه روایی ندارد؛ از طرفی در روایات داریم که در کنار طلوع خورشید از مغرب، قیام حضرت حجت (علیه السلام) هم شمارش شده است لذا معنا ندارد اگر «طلوع خورشید از مغرب» نمادین و کنایه از ظهور باشد، باز هم خود ظهور به عنوان یکی از علائم، آورده شود.   تحلیل تاریخی رواياتی که درباره طلوع خورشيد از مغرب در منابع شيعه و بيش از آن در منابع اهل سنت وجود دارد، مربوط به نشانه های قيامت (اشراط الساعة) است و ارتباطی به ظهور مهدی (علیه السلام) ندارد و در هيچ کدام تصريحی به نشانه ظهور نيست.   علت اين که اين موضوع، نشانه ظهور مهدی (عليه السلام) قلمداد شده، آميختگی علائم ظهور با نشانه های قيامت است و آن چه درباره نشانه های برپايی قيامت گفته شده، فراوان بر نشانه ظهور قائم (عليه السلام) حمل می شود. اختلاف مضمون برخی روايات شيعه با اهل سنت در شمارش اين نشانه ها نيز دليل ديگر اين آميختگی است. مطلب ديگری که گويا باعث شده طلوع خورشيد از مغرب را نشانه ظهور بدانند، آن است که «شيخ مفيد» در رديف ده ها علامتی که براي ظهور قائم (عليه السلام) بيان کرده طلوع خورشيد از سمت مغرب را نيز آورده است؛ اما بايد توجه داشت که وی اين مطلب را به عنوان روايت نياورده بلکه در رديف نشانه ها ذکر کرده و سرانجام هم می گويد خداوند آگاه تر است. روايتی هم که او و شاگردش «شيخ طوسی» در اين زمينه آورده اند، گذشته از آن که ابهام هايی دارد، تنها از حتمی بودن برخی حوادث سخن می گويد و الزاما مربوط به ظهور قائم نيست؛ به خصوص که در اين روايت، طلوع خورشيد از مغرب و قيام مهدی، هر دو در کنار هم ذکر شده اند و معنا ندارد که آن دو نشانه ظهور باشند.   علت اصلی مطلب را بايد از سوی اسماعيليان دانست که از روايات طلوع خورشيد از مغرب، سوء استفاده کردند و آن را بر مهدی فاطمی تطبيق نمودند. فرقه اسماعيليه با نسبت دادن اين سخن به پيامبر که فرمود: «در سال 300 هجری من، خورشيد از سمت مغرب طلوع می کند» خواسته اند اين روايات را بر ظهور فاطميان تطبيق دهند؛ البته اين به معنای خدشه دار بودن ديگر روايات نيست، بلکه آن چه به رسول خدا نسبت داده اند مردود است.(8)   پی نوشت ها: 1. انعام: 6/ 37. 2. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسير القمي‏، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب‏- قم‏،  ج ‏1، ص 198. 3. انعام: 6/ 158. 4. تفسير القمي، پیشین، ج ‏1، ص 222. 5. فيض كاشانى، الوافي‏، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام‏ ـ اصفهان‏، 1406 ق‏، چاپ اول‏، ج ‏15، ص 61. 6. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏7، ص 540. 7. ر.ک: ورمزیار، فصلنامه علمی تخصصی پژوهش ‌های ‌مهد‌وی، 1395، شماره 16، ص 85 تا 105. 8. ر.ک: صادقى، تحليل تاريخى نشانه ‏هاى ظهور، ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى‏ ـ قم، 1385 ه.ش‏، چاپ دوم، ص 211 و 216.  
موضوع قفل شده است