جمع بندی معرفی کتاب برای خود شناسی و خداشناسی
تبهای اولیه
معرفی کتاب برای خود شناسی و خداشناسی
سلام
یه مدته به فکر افتادم از پایه در مورد اسلام و دینم مطالعه کنم
یه جایی میخوندم برای شروع دین شناسی اول باید خدارو بشناسی و مقدمه اون هم شناخت خودته
لطف بفرمائید راههای خودشناسی ، یا اگه کتابی هست که بخونم و سپس خودشناسی و معرفی چند کتاب
ممنون میشم
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و احترام
مقدمه؛ علم در یک تقسیم بندی به حضوری و حصولی تقسیم می شود. در علم حضوری خود معلوم نزد انسان حاضر است، مانند علم انسان به ذات خود و درک حالات وجدانی خویش. اما در علم حصولی تنها تصویری از معلوم نزد انسان حاضر می شود، مانند علم انسان به موجودات پیرامون خویش.(1)
به طور کلی راه های خداشناسی به دو دسته آفاقی و انفسی تقسیم می شوند.(2) مورد اول مانند تعقل در نظم جهان بیرونی است که انسان را از طریق برهان نظم به خدای متعال می رساند. راه های انفسی نیز با توجه به درون انسان است که در این مسیر انسان کاری با عالم بیرون نداشته و با تامل در نفس خود به خدای متعال می رسد، به همین دلیل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ هرکس خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است.»(3) شناخت نفس می تواند از طریق علم حضوری و پی بردن به فقر ذاتی انسان باشد؛ به طوری که انسان ذات خود و افعال نفس خویش را وابسطه مطلق به خدای متعال ببیند. یک طرف فقر ذاتی است و طرف دیگر غنای ذاتی: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ؛ اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است كه بى نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!» (4) این نحوه از دریافت، یک نوع دریافت درونی است و نیازمند استدلال نیست.
البته این شناخت در مرتبه نازل تر مربوط به شناخت بدن و پیچیدگی های آن است؛ به طوری که انسان از نظم اعضای بدن، پی به خالق و ناظم آن ببرد. شناخت مذکور یک شناخت حصولی است که با مطالعه شگفتیهای بدن انسان به دست می آید.
کتابهای مرتبط با این موضوع:
1. «انسان در عرف عرفان» و «دروس معرفت نفس» از علامه حسن زاده آملی؛
2. «انسان شناسی قرآن» از شهید مطهری؛
3. «انسان شناسی اسلامی» از عبدالحسین خسروپناه؛
4. «انسان از دیدگاه اسلام» توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
اگر سوال دیگری داشتید، بنده در خدمتم...
پی نوشت ها:
1. طباطبایی، محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، شرح مرتضی مطهری، تهران، انشارات صدرا، 1368، ص83.
2. این مطلب در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است: سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ؛ به زودى نشانه هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟! (فصلت: 53)
3. جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم، مصباح الشريعة، اعلمى، بيروت، چاپ: اول، 1400ق، ص13.
4. فاطر: 15.
سلام
من به شما دوست عزیز پیشنهاد می کنم کتب فلسفه چه دینی چه غیر دینی و عرفان نخوان
به جاش نهج البلاغه و شرح ها و صحیفه سجادیه و شرح ها و توحید شیخ صدوق و توحید مفضل بخوان بیشتر به نفعته کلا تو مسیر ثقلین باش.
جمع بندی
پرسش:
چگونه انسان از طریق خودشناسی به خداشناسی می رسد؟ لطفا در این زمینه منابعی معرفی کنید.
پاسخ:
مقدمه؛ علم در یک تقسیم بندی به حضوری و حصولی تقسیم می شود. در علم حضوری خود معلوم نزد انسان حاضر است، مانند علم انسان به ذات خود و درک حالات وجدانی خویش. اما در علم حصولی تنها تصویری از معلوم نزد انسان حاضر می شود، مانند علم انسان به موجودات پیرامون خویش.(1)
به طور کلی راه های خداشناسی به دو دسته آفاقی و انفسی تقسیم می شوند.(2) مورد اول مانند تعقل در نظم جهان بیرونی است که انسان را از طریق برهان نظم به خدای متعال می رساند. راه های انفسی نیز با توجه به درون انسان است که در این مسیر انسان کاری با عالم بیرون نداشته و با تامل در نفس خود به خدای متعال می رسد، به همین دلیل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ هرکس خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است.»(3) شناخت نفس می تواند از طریق علم حضوری و پی بردن به فقر ذاتی انسان باشد؛ به طوری که انسان ذات خود و افعال نفس خویش را وابسطه مطلق به خدای متعال ببیند. یک طرف فقر ذاتی است و طرف دیگر غنای ذاتی: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ؛ اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است كه بى نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!» (4) این نحوه از دریافت، یک نوع دریافت درونی است و نیازمند استدلال نیست.
البته این شناخت در مرتبه نازل تر مربوط به شناخت بدن و پیچیدگی های آن است؛ به طوری که انسان از نظم اعضای بدن، پی به خالق و ناظم آن ببرد. شناخت مذکور یک شناخت حصولی است که با مطالعه شگفتی های بدن انسان به دست می آید.
کتابهای مرتبط با این موضوع:
1. «انسان در عرف عرفان» و «دروس معرفت نفس» از علامه حسن زاده آملی؛
2. «انسان شناسی قرآن» از شهید مطهری؛
3. «انسان شناسی اسلامی» از عبدالحسین خسروپناه؛
4. «انسان از دیدگاه اسلام» توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
پی نوشت ها:
1. طباطبایی، محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، شرح مرتضی مطهری، تهران، انشارات صدرا، 1368، ص83.
2. این مطلب در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است: سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ؛ به زودى نشانه هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟! (فصلت: 53)
3. جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم، مصباح الشريعة، اعلمى، بيروت، چاپ: اول، 1400ق، ص13.
4. فاطر: 15.