مرجئه
تبهای اولیه
فرقه مرجئه
مرجئه که اسم فاعل از کلمه ارجاء است، به فرقه ای گفته میشود که معتقد بودند با داشتن ایمان، معصیت زیانی نمی رساند، همانطور که با کفر اطاعت سودی ندارد(ابن اثیر جزری .النهایه فی غریب الحدیث والاثر .بیروت دار الکتب اللبنانی .ج2 ص206)
زمينه پيدايش:
شورشهاي متعدد خوارج در سرزمينهاي اسلامي كهمردم را به اتهام انجام كوچكترين گناه مستوجب قتل ميدانستند و همچنين حمايتخلفاي بني اميه باعث شد كه فكر ارجاء به سرعت در ميان مسلمانان رشد كرده وطرفداران بسياري را به سوي خود جلب كند و به همين دليل بعد از مرتفع شدن دو عاملفوق يعني سركوب خوارج و برچيده شدن سلسله خلفاي بني اميه و روي كار آمدن بنيعباسبا همان سرعتي كه به وجود آمده بود، از ميان رفت، ولي تأثير بسياري بر مكاتب كلاميبعد از خود يعني مكاتب كلامي اهل سنت از قبيل اشاعره، معتزله، ماتريديه، اهل حديث و ... بر جاي گذاشت.
عقايد :
مرجئه خلافت همه خلفا را مشروع و موجه مى دانند آنان بر خلاف خوارج و برخى ديگر از فرق اسلامى, حكم به تكفير خلفا نمى دهند. خلافت عثمان وعلى ابن ابيطالب(ع) را به همان اندازه مشروع مى دانند كه خلافت ابوبكر و عمر را.
بى ترديد مهمترين وجه مميزه مرجئه و شاخصترين اصل اعتقادى آنها, اعتقاد به تفكيك ايمان از عمل است. اصل حرف آنان در اين زمينه اين است كه شرط مسلم و مومن دانستن يك فرد اعتراف و اقرار او به وحدانيت خداى تعالى و رسالت نبى اكرم(ص) مى باشد. و عمل فرد هر چه باشد لطمه اى به ايمان و اعتقاد او نمى زند حتى برخى از آنها معتقدند كه اگر آدمى ايمان آورد و بعداً با زبان, به انكار حق تعالى پرداخت كافر نمى شود(مقالات الاسلاميين, ص 69.)
نقد :
عمل وايمان دو ركن اصلي هر ديني ميباشند و ضعف يكي موجب ضعف ديگري شده و در نهايت موجباز بين رفتن دين ميشود. مرجئه بدون توجه به قاعده فوق براي مبارزه با افراط خوارجكه مرتكب گناه كبيره را كافر ميدانستند به تفريط دچار شده و تأثير عمل بر ايمان رامنكر شده و گفتند كه ايمان امري قلبي و لساني است و به صرف گفتن شهادتينيعني«لااله الا الله و محمد رسول الله» شخص مؤمن به حساب ميآيد، امام صادق ـ عليهالسّلام ـ در نقد اين سخن ميفرمايد: ايمان يك ادعاست و اثبات آن نياز به شاهد داردو آن شاهد عبادت است
اگر عمل از ايمان جدا است و افراد را به دليل اعمال ناشايستو خلاف موازين اسلامي نميتوان از دايره ايمان و اسلام كنار گذاشت و تنبيه نمود. پسدليلي براي اقامه شعائر ديني و رعايت موازين اخلاقي وجود ندارد و هر كس ميتواند هرعملي را مرتكب شده و هر خلافي را انجام دهد. در حقيقت نظريه ارجاء خطر بزرگي براياخلاق بشري است و عاملي است براي ترويج فساد و بيبندوبارو به تعبير مولوي نظريه ارجاء وسيلهاي است براي رها كردنسگان و بستن سنگها.
تصوف را بايد ادامه انديشه ارجاء دانست چرا كه كمارزش كردن عمل و از بينبردن قبح ترك تكاليف شرعي باعث شد تا صوفيه به سادگي بين طريقت و شريعت جدايي افكندو خود را از سنگيني تكاليف شرعي برهاند و با ادعا عمل را كنار مينهد.
نكته : شايد اين جمله (دلت پاك باشه ! ) هنگام اعمال نا شايست اشاره به ريشه داشتن اين تفكر در بين ما مسلمانها باشه ...