مراد از «اهل بیت» در آیه تطهیر و حدیث ثقلین چه کسانی هستند؟

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عمر فاروق;353663 نوشت:
اگر قرار بود هر طیبه ای را
بجز پیامبر معصوم بدانیم در این صورت حضرت عایشه رضی الله عنها از همه استحقاقش بیشتر بود
چرا که ایشان شان نزول الخبیثات للخبیثین و الطیبات و للطیبین هستند و اگر قرار بود بعد از پیامبر
کسی را معصوم بدانیم بنا بر این ایه و همچنین ایه تطهیر، حضرت عایشه را
معصوم میدانستیم در حالی که ما ایشان را معصوم نمیدانیم چه برسد به خمسه طیبه

سلام
حالا چرا مادرت عایشه را ویژه کرده ای ؟
مگر عایشه در میان زنان پیامبر ص ویژگی دارد ؟
اگر قرار بر برتری زنان پیامبر باشد خدیجه کبری برتر است که به محمد ص ایمان آورد وقتی که اسلام در غربت بود
دیگر اینکه عایشه و حفصه چنان پیامبر آزاری کردند که آیات سوره تحریم نازل شد و ایشان را تهدید کرد
و اما
اگر قرار باشد صرف ازدواج با پیامبر نشان برتری باشد چرا زنان لوط و نوح چنین برتری نداشته اند ؟
فکر می کنم در بافتن افکار بی ربط به همدیگر خوب مهارت دارید اخوی
تعصب شما را به جایی رسانده که اعمال غیر قابل توجیه عایشه را نادیده می گیری و او را در مقابل خمسه طیبه علم می کنی
عایشه کجا و فاطمه زهرا کجا ؟
مگر در روایات خودتان نیست که محبوبترین زنان در نزد پیامبر ص فاطمه بود ؟
چطور عایشه از اول زن مسلمان برتر است ؟
چطور عایشه ای که فرمان تیرباران بدن جگرگوشه پیامبر ص حسن مجتبی ع را صادر می کند شایسته عصمت است ؟
فکر می کنم تعصب تا بیخ جانت رسوخ کرده وگرنه صحنه حق روشن است
و اما آیه الطیبات للطیبین
آیه در صدد بیان طهارت آن زن پیامبر است که به او نسبت زنا داده بودند لذا طیبات یعنی مبرای از زنا
و از آنجا که فرمود زنان زانی را جز زناکاران مرد و مشرک نگیرند تاکیدی است بر اینکه زنان پیامبر اهل این فواحش نیستند
خوب آیا مبری بودن از فواحش خیلی مقام والایی است ؟
ضمن اینکه گفته شد اگر قرار است از طیبات بودن مقامی باشد اصلا اختصاص به عایشه ندارد بلکه مال همه زنان پیامبر ص است
و تا وقتی که زن با عظمتی مانند خدیجه کبری که در غربت اسلام و پیامبر ص بی شک و شبهه به اسلام گروید هست جایی برای عرض اندام سایر مخدرات نمی ماند

والله الهادی

عمر فاروق;353663 نوشت:
چرا که ایشان شان نزول الخبیثات للخبیثین و الطیبات و للطیبین هستند و اگر قرار بود بعد از پیامبر
کسی را معصوم بدانیم بنا بر این ایه و همچنین ایه تطهیر، حضرت عایشه را
معصوم میدانستیم

سلام

ديگه خسته شديم از تكرار مكررات وسوالات بدون جواب ! شما كه تفسير الطيبات للطيبين را اين ميدانيد پس نعوذ بالله حضرت نوح ولوط هم خبيث بودند كه همسراني خائن نصيبشان شد؟! نه جانم اين آيه خطاب امر ارشادي دارد مثل :وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِر ،يعني انسان پاك بايد سعي كند دنبال همسر پاكي بگردد نه الزاما همسرش پاك است دقت كن .

جواب نداديد كه اگر بقول شما جناب عائشه را مشمول آيه تطهير بگيريم پس خداي متعال نادان بود كه اول عايشه را تطهير كرد بعد هم در سوره تحريم فرمود : ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبكما : ؟!

اين تناقض را براي ما حل كنيد و تكرار مكررات نكنيد .

خیر البریه;353597 نوشت:
الحمد لله که جواب داده شده و هرکس عقل سالمی داشته باشد اورا کافیست

سلام علیکم و رحمة الله

برادر زیاد عجله نکن کمی صبور باش جوابهای دندان شکنی در راه است مخصوصا برای ان روایاتی که
از سایت ولی عصر کپی کرده ای تا به مادر من و خودت تهمت ول الزنا بودن بزنی
ایا پیامبر نمیدانسته که حضرت عایشه معاذالله ولدالزنا و یا ولدالشبه هستند
چرا اخرت خودتان را سیاه میکنید

خیر البریه;353597 نوشت:
اگر در اخبار دقت کنید حضرت ابراهیم (ع) اولا دوتا زن داشته دریک خانه بعدها هاجر را از ساره دور کرد زیرا جناب ساره ناراحت میشد حتی پس از اجازه از جناب ساره برای دیدن هاجر، حضرت ابراهیم (ع) پس از آمدن از فلسطین به مکه حتی برای استراحت از اسبش پیاده نشد چون به ساره قول داده بود .دوم اینکه آیه میفرماید رحمت وبرکات خداوند بر شما اهل البیت است كه هنگام بشارت به فرزند به ابراهیم گفته شد .

یعنی شما میگویید که حضرت هاجر مادر حضرت اسماعیل جزء اهل بیت حضرت ابراهیم نیست

[=times new roman]اخوی عمر فاروق

تعصب چشم واقع بین شما را کور کرده بنده شما را به ثقل اکبر راهنمائی کردم واضح است که نمیخواهید زیر بار بروید ثقل اکبر شرط میکند در خانه هایتان قرار گیرید و خود نمائی نکنید و به فرمان خدا و رسولش تمکین کنید چون خداوند میخواهد توجه کنید میخواهد شما را تطهیر کند انهم چه تطهیری حال عایشه که چه در زمان حیات پیامبر اکرم اورا تمکین نکرده و چه پس از فوت ایشان خلیفه بر حقشان را تمکین نکرده چگونه میتواند مصداق تطهرکم تطهیرا باشد .

عمر فاروق;353671 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله

برادر زیاد عجله نکن کمی صبور باش جوابهای دندان شکنی در راه است مخصوصا برای ان روایاتی که
از سایت ولی عصر کپی کرده ای تا به مادر من و خودت تهمت ول الزنا بودن بزنی
ایا پیامبر نمیدانسته که حضرت عایشه معاذالله ولدالزنا و یا ولدالشبه هستند
چرا اخرت خودتان را سیاه میکنید

یعنی شما میگویید که حضرت هاجر مادر حضرت اسماعیل جزء اهل بیت حضرت ابراهیم نیست

ما صبرمان زياد است واستوار و محكم بحول و وقوه الله تعالي .

اما من از سايت وليعصر كپي نكردم بلكه از قرآن مجيد و صحيح بخاري و مسلم و سنن اربعه وديگر كتبتان كپي كردم ! ومنتظر جواب شما ! كه چرا جناب ابوبكر دخترش را بنام مادرش سيلي زد ؟!

واما در مورد هاجر وابراهيم ...، شما چرا مطالب را دير ميگيري وميفهمي ؟!‌ ما گفتيم كه خداي متعال براحتي ميتوانست بجاي اهل بيت بفرمايد اهل البيوت مثل آيه 33 و34 :

{وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً }الأحزاب33

{وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً }الأحزاب34

چون زنان پيامبر متعدد بودند ودر خانه هاي مختلف . اما حضرت ابراهيم (ع) ابتدا ساره را به همسري گرفت بعد هم هاجر كنيزش را ، و هر دو در يك خانه و زير يك سقف زندگي ميكردند براي همين فرمود : {قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ }هود73

مفهومه يا هنوز توضيح بدهم ؟؟!!

خیر البریه;353668 نوشت:
جواب نداديد كه اگر بقول شما جناب عائشه را مشمول آيه تطهير بگيريم پس خداي متعال نادان بود كه اول عايشه را تطهير كرد بعد هم در سوره تحريم فرمود : ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبكما : ؟!

سلام علیکم

دوست عزیز ما مصادیق ایه تطهیر را معصوم نمیدانیم و اراده خداوند در این ایه را اراده تشریعی میدانیم
نه تکوینی، یعنی خداوند اراده کرده است که مصادیق ایه تطهیر به وسیله انجام احکام شرعی از جمله
حجاب،نماز،زکاة و اطاعت از خدا و رسول تطهیر شوند
اگر قرار بود خداوند به صورت تکوینی و دفعی مصادیق ایه تطهیر را از رجس و نا پاکی بری کند
در این صورت لازمه ان جبر و عدم اختیار خواهد بود که با فلسفه افرینش انسان منافات دارد
به همین دلیل خداوند به غیر از ایات قبل از ایه تطهیر حتی در خود این ایه نیز انها را امر به امتثال
احکام شرعی میکند و میفرماید:


"" وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه

إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِير""

از طرفی اراده تشریعی خداوند به همه انسانها تعلق میگیرد ولی خداوند بنا بر این که اهل بیت پیامبر افضل الناس
هستند به همین دلیل روی انها حساب ویزه ای باز کرده است

با توجه به اینکه مصادیق ایه یطهیر از جمله حضرت عایشه مثل پیامبر معصوم نیستند میتوان ایه


ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبكما را حل کرد چرا که :

اولا باید عرض کنم که ما حضرت عایشه را معصوم نمیدانیم و ممکن است از ایشان خطا و نسیانی هم سر بزند
ثانیا خداوند در این ایه میفرماید اگر شما توبه نکنید قلبهایتان منحرف میشود و شما از کجا میدانید که ایشان توبه
نکرده اند
اگر شما بخواهید از چنین ایاتی برداشتهایی اینچنین بکنید در این صورت عصمت پیامبر اکرم هم زیر سوال میرود
چرا که ما در ایات زیادی میبینیم که خداوند چنین تعابیری را در مورد پیامبر اسلام یا دیگر انبیا الهی بکار میبرد
ازجمله:

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿٤٦﴾ الحاقة


وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِين 65 زمر

عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِين 43 توبه

لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يهَْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا 2 فتح

ملاحظه میکنید که خداوند در این ایات خطاب به پیامبر اسلام الفاظی به مراتب سنگینتر
از الفاظی که در مورد حضرت عایشه به کار بردند در مورد پیامبر به کار میبرند

اگر قائل به این شویم که بجز پیامبر کسی معصوم نیست همه تناقضات حل میشود

عمر فاروق;353671 نوشت:

برادر زیاد عجله نکن کمی صبور باش جوابهای دندان شکنی در راه است مخصوصا برای ان روایاتی که
از سایت ولی عصر کپی کرده ای تا به مادر من و خودت تهمت ول الزنا بودن بزنی

دوست عزیز خوبه خودت از سایت اسلام تکست و سایت عقیده چیزی بر نداشتی!!![=arial] در هر صورت اگر یک روایت صحیح مبنی بر اینکه عایشه گفته باشد من جزو اهل بیتم ما می پذیریم

عمر فاروق;353678 نوشت:
اولا باید عرض کنم که ما حضرت عایشه را معصوم نمیدانیم و ممکن است از ایشان خطا و نسیانی هم سر بزند
ثانیا خداوند در این ایه میفرماید اگر شما توبه نکنید قلبهایتان منحرف میشود و شما از کجا میدانید که ایشان توبه
نکرده اند

سلام از تكرار خسته شدم وقبلا هم گفتم كه در هيچ جاي قرآن شما فعل وقوع گناه در باره انبياء نميبينيد در همين دو آيه اولتان با : ولو : ولئن : يعني اگر شرك بورزي ويا اگر دروغ ببندي اما در مورد عايشه وحفصه بصراحت ميفرمايد : فقد صغت :‌ يعني قطعا قلوب شما منحرف شده تازه بفرض توبه !

يعني اگر توبه هم بكنيد سياهي چنين عمل زشت وخطرناكي همچنان بر قلوب شما باقي مانده است چون زن رسول گناه مضاعف دارد . لطفا به تفسير عبد الله بن مسعود وساير اصحاب كه آگاهتر از شما بودند مراجعه كنيد .

خنده دار است كه شما ميگوييد توبه كرد در كدام كتاب نوشته ؟! حتي عائشه آنقدر كينه اي بود كه پس از شنيدن خبر شهادت امير مومنان (ع) آواز خواند وشادي كرد وسجده شكر بجاي آورد ؟! كجا توبه كرد ! بعد هم تابوت ريحانه رسول (ص) را تير باران نمود !

عجب توبه اي !

آخرش هم خود عائشه با گريه گفت مرا در كنار رسول الله (ص) دفن نكنيد چون گناهاني بزرگ احداث كرده ام !

شما كاسه داغتر از آش شده ايد بترس از خداي متعال كه بزودي بايد جوابگو باشيد از اينهمه كتمان حقايق وتحريف واقعيات .

عمر فاروق;353678 نوشت:
اراده تشریعی میدانیم

اراده تکوینیست و در بحثهای قبل ثابت شده
عمر فاروق;353678 نوشت:
ما مصادیق ایه تطهیر را معصوم نمیدانیم

این رو از کجای آیه برداشت کردید؟؟؟
تطهیر به دو صورت انجام میشه:
1-رفعی
یعنی آلودگی به شی ء برسه و ما رفعش کنیم.
2-دفعی
یعنی نذاریم آلودگی به شی ء برسه
طبق آیه تطهیر ،نوع تطهیر در آیه گزینه 2 میباشد یعنی خدا اراده کرده قبل از رسیدن آلودگی به اهل بیت اونها را مطهر کنه.این مطلب رو از "عنکم" موجود در آیه برداشت میکنیم.اگه در آیه از منکم استفاده میشد حق با شما بود اما چون از لفظ عنکم استفاده شده پس مصادیق اهل بیت کسانی میشوند که حتی قبل از تطهیر و اراده خدا ناپاکی و رجس نداشتند!!!
آیا میتوان گفت عایشه جزء افرادی است که اصلا رجس نداشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ضمنا" شما که عایشه را جزء این آیه میدانید برای عایشه مقامی هم سنگ پیامبر قرار دادید!!! به نظر شما خدا با این کار شان پیامبر را پایین نیاورده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عمر فاروق;353678 نوشت:
دوست عزیز ما مصادیق ایه تطهیر را معصوم نمیدانیم و اراده خداوند در این ایه را اراده تشریعی میدانیم
نه تکوینی، یعنی خداوند اراده کرده است که مصادیق ایه تطهیر به وسیله انجام احکام شرعی از جمله
حجاب،نماز،زکاة و اطاعت از خدا و رسول تطهیر شوند

[=times new roman]
سلام علیکم و رحمه الله

عزیز برادر جناب عمر فاروق

جواب دندان شکن را لازم است عالم علوم دینی بدهد . شما که میفرمائید عالم نیستید و فصل امتحاناتتان هم رسیده . مشغله دارید لذا این امر را به علماء واگذار نمائید بنده مکتب ندیده هم چنین میکنم.

آیه تطهیر بغیر از آیاتی است که احکام اعم از باید ها و نباید ها حلال و حرام و ... را میفرماید . در این آیه صراحتا اراده الهی ذکر شده
در مورد افرادی مشخص در زیر لوای نبی نه هر کسی . پس این آیه تخصیصی است
در روایات هم ما شاهد چنین تخصیصی هستیم چنان که امهات مومنین یا هر کس دیگری بغیر از این 5 تن شامل این آیه نمیشوند و در مورد آن ادعائی ندارند .

اما اراده تشریعی . خداوند پیامبری مبعوث فرمود در میان قومی و کتاب و احکام بر آنها نازل کرد و اسلام را برایشان دین قرار داد و نعمت را بر ایشان تمام کرد.
خب این اراده
(اراده تشریعی) تخصیصی نیست . عام است برای کسانی که دعوت الهی را اجابت کنند .

اگر آیه تطهیر را اراده تشریعی بدانیم غیر آنها که در زیر عبا بودند کافرند. دین را نخواهند شناخت . به مرگ جاهلیت خواهند مرد.

اما عرض آخر
پاسخ دندان شکن را با تعصب صرف و بدون عقل و علم نمی توان داد
با تعصب صرف تنها خون به جوش می آید و عصبیت به سادگی حکم خدا را نادیده می انگارد . کسی که چنین است در برابر خدای سبحان عصبیت صرف بدون علم خود را نمیتواند عمل صالح جا بزند و از خدا ثواب درخواست دارد .

برای پاسخ دندان شکن برادر عزیز علمای خود را بیاورید تا سخن عالمانه بگویند ما هم بزرگان خود را آورده و می آوریم . حق بگوئید و حق بشنوید .
سر و دندان بشکنید ولی با استدلال و برهان تا در روز حساب ما مدیون شما شویم.
شما هم سخن علمای ما را بشنوید اگر حق بود با خودتان

و من الله التوفیق


یاحق

خیر البریه;353668 نوشت:
چرا که ایشان شان نزول الخبیثات للخبیثین و الطیبات و للطیبین هستند و اگر قرار بود بعد از پیامبر
کسی را معصوم بدانیم بنا بر این ایه و همچنین ایه تطهیر، حضرت عایشه را
معصوم میدانستیم(عمر فاروق)
سلام

ديگه خسته شديم از تكرار مكررات وسوالات بدون جواب ! شما كه تفسير الطيبات للطيبين را اين ميدانيد پس نعوذ بالله حضرت نوح ولوط هم خبيث بودند كه همسراني خائن نصيبشان شد؟!

[=arial]جالب اینجاست که شان نزول این ایه مربوط به عایشه وحفضه است

[=arial] [=arial]قرطبى در تفسير اين آيه مى‌نويسد:
[=arial] [=arial]قوله «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا» مثل ضربه الله يحذر به عائشة وحفصة في المخالفة حين تظاهرتا على رسول الله.

[=arial] [=arial]اين سخن خداوند «ضرب الله...» مثلى است كه خداوند به منظور ترساندن عائشه و حفصه نازل كرده است ؛ در آن هنگام كه مخالفت كردند و عليه رسو ل خدا همپيمان شدند .

[=arial] [=arial]الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 202 ، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

[=arial] [=arial]و ابن القيم الجوزيه، شاگرد شخيص ابن تيميه و ناشر افكار او، بعد از نقل اين روايت مى‌گويد:
[=arial] [=arial]ثُمَّ في هذه الْأَمْثَالِ من الْأَسْرَارِ الْبَدِيعَةِ ما يُنَاسِبُ سِيَاقَ السُّورَةِ فَإِنَّهَا سِيقَتْ في ذِكْرِ أَزْوَاجِ النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم وَالتَّحْذِيرِ من تَظَاهُرِهِنَّ عليه وَأَنَّهُنَّ إنْ لم يُطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُرِدْنَ الدَّارَ الْآخِرَةَ لم يَنْفَعْهُنَّ اتِّصَالُهُنَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم كما لم يَنْفَعْ امْرَأَة نُوحٍ وَلُوط اتِّصَالهمَا بِهِمَا وَلِهَذَا إنَّمَا ضَرْب في هذه السُّورَةِ مَثَلَ اتِّصَالَ النِّكَاحِ دُونَ الْقَرَابَةِ.

[=arial] [=arial]قال يحيى بن سَلَّامٍ ضَرَبَ اللَّهُ الْمَثَلَ الْأَوَّلَ يُحَذِّرُ عَائِشَةَ وَحَفْصَةَ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُمَا الْمَثَلَ الثَّانِيَ يُحَرِّضُهُمَا على التَّمَسُّكِ بِالطَّاعَةِ.
[=arial] [=arial]در اين مثال‌ها اسرار عالى نهفته است كه با سياق آيه تناسب دارد؛ زيرا در باره همسران پيامبر و بر حذر داشتن آنان از نافرمانى آن حضرت نازل شده است كه اگر از خدا و رسول اطاعت نكنند و در عين حال مشتاق سعادت اخروى باشند، پيوند با رسول خدا (ص‌) نفعى براى آنان نخواهد داشت؛ همانگونه كه ازدواج با نوح و لوط براى همسران آنان فايده‌اى نداشت و به همين جهت هم در اين سوره از رابطه سببى يعنى ازدواج مثال آورد نه نسبى مثل فرزند و غيره.

[=arial] [=arial]يحيى بن سلام گفته است: خداوند در مثال اول عائشه و حفصه را بر حذر داشته و در مثل دوم آن دو را به پيروى و اطاعت از رسول خدا (ص) ترغيب فرموده است.
[=arial] [=arial]الزرعي الدمشقي، محمد بن أبي بكر أيوب (معروف به ابن قيم الجوزية)، إعلام الموقعين عن رب العالمين، ج 1، ص 189، تحقيق: طه عبد الرؤوف سعد، ناشر: دار الجيل - بيروت - 1973؛

[=arial] [=arial]الزرعي الدمشقي، محمد بن أبي بكر أيوب (معروف به ابن قيم الجوزية)، الأمثال في القرآن الكريم، ج 1، ص 57، تحقيق: إبراهيم محمد، ناشر: مكتبة الصحابة - طنطا - مصر - 1406، الطبعة: الأولى.

[=arial] [=arial]علامه محمد بن على شوكانى نيز مى‌نويسد:
[=arial] [=arial]وما أحسن من قال فإن ذكر امرأتي النبيين بعد ذكر قصتهما ومظاهرتهما على رسول الله صلى الله عليه وإله وسلم يرشد أقم إرشاد ويلوح أبلغ تلويح إلى ان المراد تخويفهما مع سائر أمهات المؤمنين وبيان أنهما وإن كانتا تحت عصمة خير خلق الله وخاتم رسله فإن ذلك لا يغني عنهما من الله شيئا... .

[=arial] [=arial]و چه نيكو سخنى گفته است آنكه گفت: ياد آورى داستان دو نفر (عائشه و حفصه) از همسران پيامبر و حركت آن دو بر ضد رسول خدا (ص)، محكمترين پيام و ارشاد را همراه دارد، كه به آن دو نفر و ديگر همسران رسول خدا (ص) اعلام مى‌دارد كه همسر خاتم پيامبران بودن سبب نجات آنان نخواهد بود.

[=arial] [=arial]الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي1255هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج 5، ص 256، ناشر: دار الفكر – بيروت.

[=arial] [=arial]فيروزآبادى، مفسر، اديب و لغت شناس مشهور اهل سنت در كتاب تفسير ابن عباس مى‌نويسد:
[=arial] [=arial]ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ... .

[=arial] [=arial]ثم خوّف عائشة وحفصة لإيذائهما النبى صلى الله عليه وسلم بامرأة نوح وامرأة لوط فقال «ضَرَبَ اللَّهُ» بين الله «مثلا» صفة «لِلَّذينَ كَفَرُوا» بالمرأتين الكافرتين « امْرَأَةَ نُوحٍ» واهلة « وَامْرَأَةَ لُوطٍ» واعلة « كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ» مرسلين « فَخانَتاهُما»... .

[=arial] [=arial]سپس خداوند عائشه و حفصه به خاطر اذيت كردن رسول خدا مى‌ترساند و سرنوشت زن نوح و لوط را براى آن‌ها مثال مى‌زند و ... .

[=arial] [=arial]الفيروز آبادي ، أبو طاهر الشيخ مجد الدين محمد بن يعقوب بن محمد بن إبراهيم بن عمر (متوفاي817 هـ)، تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، ج 1، ص 478 ، ناشر: دار الكتب العلمية – لبنان.
[=arial] [=arial]فخرالدين رازى، تفسير پرداز شهير اهل سنت، در كتاب المحصول خود مى‌نويسد كه عثمان بن عفان نيز اعتقاد داشته است كه اين آيه در باره عائشه و حفصه نازل شده است :
[=arial] [=arial]الحكاية الثانية:
[=arial] [=arial]أن عثمان رضي الله عنه أخر عن عائشة رضي الله عنها بعض أرزاقها فغضبت ثم قالت يا عثمان أكلت أمانتك وضيعت الرعية وسلطت عليهم الأشرار من أهل بيتك والله لولا الصلوات الخمس لمشى إليك أقوام ذوو بصائر يذبحونك كما يذبح الجمل

[=arial] [=arial]فقال عثمان رضي الله عنه ضرب الله مثلا للذين كفروا امرأة نوح وامرأة لوط الآية فكانت عائشة رضي الله عنها تحرض عليه جهدها وطاقتها وتقول أيها الناس هذا قميص رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يبل وقد بليت سنته اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا.
[=arial] [=arial]عثمان در ارسال بعضى از ما سهم بيت المال عائشه تاخير كرد ؛ به همين جهت عائشه ناراحت شد وبه عثمان گفت: آنچه نزد تو به امانت بود خوردي، امت را تحقير كردي، افراد بد خاندانت را بر آنان مسلط كردي، به خدا سوگند! اگر نمازهاى پنجگانه نبود گروه‌هايى از مردم آگاه بر تو هجوم مى‌آوردند و تو را همانند شتر ذبح مى‌كردند.

[=arial] [=arial]عثمان به آيه‌اى از قرآن كه در آن از دو تن از همسران پيامبران يعنى همسر نوح و لوط به بدى ياد شده است استشهاد مى‌كند: خدا براى افرادى كه كفر ورزيده اند، زن نوح وزن لوط را مثل آورده است.
[=arial] [=arial]به همين سبب بود كه عائشه با تمام توان وقدرتش مردم را عليه عثمان تحريك مى‌كرد و مى‌گفت: اى مردم اين پيراهن رسول خدا (ص) است كه هنوز كهنه نشده است؛ ولى سنت او را از بين بردند، بكشيد نعثل را (اسم مردى از يهوديان مصر كه ريش بلندى داشت وبه حماقت معروف بود)، خدا او را بكشد.
[=arial] [=arial]الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، المحصول في علم الأصول ، ج 4، ص 492، تحقيق : طه جابر فياض العلواني ، ناشر : جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية - الرياض ، الطبعة : الأولى ، 1400هـ.

[=arial] [=arial]ديگر مفسران اهل سنت نيز تصريح كرده‌اند كه اين آيه در باره عائشه و حفصه نازل شده است كه ما به نام و آدرس كتاب برخى از آن‌ها اشاره مى‌كنيم :
[=arial] [=arial]ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج 8، ص 314، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ؛

[=arial] [=arial]الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير (متوفاي150هـ) ، تفسير مقاتل بن سليمان، ج 3، ص 379 ، تحقيق : أحمد فريد ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2003م؛
[=arial] [=arial]ابن عادل الدمشقي الحنبلي، ابوحفص عمر بن علي (متوفاي بعد 880 هـ)، اللباب في علوم الكتاب، ج 19، ص 351 ، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م؛
[=arial] [=arial]الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي875هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج 9، ص 351 ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت؛
[=arial] [=arial]الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي1255هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج 5، ص 255 ، ناشر: دار الفكر – بيروت؛
[=arial] [=arial]القنوجي البخاري، أبو الطيب السيد محمد صديق خان بن السيد حسن خان (متوفاي1307هـ)، حسن الأسوة بما ثبت من الله ورسوله في النسوة، ج 1، ص 242 ، تحقيق: الدكتور- مصطفي الخن/ ومحي الدين ستو ناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة: الخامسة، 1406هـ/ 1985م.

[=times new roman]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله

کاربر محترم جناب عمر فاروق

اگر فصل امتحانات این ترم به آخر رسیده و فرصت کافی دارید تا از عالمی از علماءتان را دعوت نمائید تشریف بیاورند یا نیابتا شما این کار را از طرف ایشان انجام دهید
لازم است عرض شود ما همچنان چشم در راه منتظریم
تا ادامه بحث را با هم داشته باشیم و تکلیف عدول و نافرمانی از دستور نبی اکرم (ص) که بدون شک همان فرمان الهی است در رابطه با حدیث ثقلین را مشخص نمائیم .

و من الله التوفیق

یاحق

سلام عليكم

دوستان عزيز بنده در سايت كه منصوب به وهابيت هست با كاربر عمر فاروق كه در ان سايت نام كاربريش فقط خدا هست مباحثه را تحت پيرامون چرا شيعيان به ثقلين عمل نمي كنند داشتيم كه بدم نمي آيم ان را براي شما در همين جا نگارش نكنم فقط اينكه اين اقا در پاسخ عاجز مانند هيچ يك هفته هست كه قرار است بياد جواب دهد و هنوز نيامده و مديران سايت نيز به صورت ناباورانه و ناجوانمردانه بنده را از سايت به خاطر توهين اخراج كردند و در صورتي كه من توهيني نكردم الا اين كه گفتم از نظر محمد بن عبد الوهاب عمر كافر هست و پرسيدم خوب از نظر شما وهابي ها كجاي سنت و قران به ما دستور پيروي از يك فرد كافر را داده؟ بعد من رو اخراج كردند در صورتي كه اين وهابيون ملعون بدترين توهين را به امام حسين كردند كه بنده نمي توانم ان را درج كنم و درج ان يقينان عاملي براي بازتاب عمل خواهد بود و بسيار جالب است اين از خدا بي خبر ها و بي دينان مي آيند مطلب نگارش مي كنند كه شما توهين كردي و شما چرا از اهل بيت پيغمبر دفاع نمي كني در صورتي كه خودشان بدترين توهينات را به سبط اصغر رسول گرامي كردند

عمر فاروق;353379 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله

برادران مسلمان و موحدم


باهم نگاهی به این حدیث شریف بیندازیم:

«قال رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ انی تارك فیكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدی؛ احدهما اعظم من الاخر ما

كتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، و من یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض، فانظروا

كیف تخلفونی فیهما (همان، ترمذی 3788)


و این حدیث در منابع شیعی هم امده:


قال رسول الله ص : إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ



وسائل الشیعه ج 27 ص 33



پیامبر عزیزمان در این حدیث شریف به ما امر میکنند که بعد از ایشان اولا به کتاب

خدا و ثانیا به عترت یعنی اهل بیت پیامبر تمسک بجوییم

حال سوالی که از شیعیان دارم این است که:

شما که این حدیث را قبول دارید تا جائی که حتی ان را متواتر لفظی میدانید

پس چرا به این حدیث شریف عمل نمیکنید؟

چرا به حضرت عایشه ام المومنین که از اهل بیت پیامبر است تمسک نمیکنید؟

تمسک بخوره تو سرتون چرا به ایشان توهین میکنید؟

و همه میدانیم که حضرت عایشه بدون شک و تردید جزء اهل بیت پیامبر
محسوب میشوند

ولی ممکن است شیعیان بگویند که ما حضرت عایشه را جزء اهل بیت پیامبر

نمیدانیم، ولی ما در جواب انها میگوییم:

شما نه تنها به اهل بیت پیامبر تمسک نمیکنید بلکه از ثقل اکبر یعنی قران هم

پیروی نمیکنید، چرا که قران کلمه اهل بیت را صراحتا برای زن حضرت

ابراهیم به کار میبرد انجا که میفرماید:

قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ

فرشتگان خدا در این ایه خطاب به زن حضرت ابراهیم(ساره) میگویند:


ایا از امر خدا تعجب میکنی؟ بی گمان رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت پیامبر

باد که به راستی او حمید و مجید است

اگر قرار باشد که در حدیث ثقلین و یا ایه تطهیر همسر پیامبر جزء اهل بیت پیامبر

نباشد پس در این ایه نیز نباید زن حضرت ابراهیم جزء اهل بیت حضرت ابراهیم باشد

فکیف یحکمون؟؟

و مهمتر از حدیث ثقلین ایه 23 سوره شوری میباشد انجا که میفرماید:

قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی

در این ایه پیامبر اکرم در مقابل اجر رسالتش از ما در خواستی میکند که


نسبت به نزدیکان ایشان محبت و مودت داشته باشیم.

باز هم از شیعیان سوال میکنیم که ایا حضرت ام المومنین عایشه جزء

نزدیکان پیامبر هستند یا خیر؟

اگر ایشان جزء نزدیکان پیامبر هستند پس چرا به در خواست پیامبر لبیک

نمیگویید و به ایشان ابراز محبت و مودت نمیکنید؟

ابراز محبت بخور تو سرتون چرا به ایشان در مجالس و محافل شیطانی خود

لعن و توهین میکنید؟(أعوذ بالله من هذا)

و اگر قبول ندارید که ایشان جزء نزدیکان پیامبر هستند، میگوییم چطور ممکن

است داماد و نوادگان پیامبر جزء نزدیکان پیامبر هستند ولی ام المومنین عایشه

همسر پیامبر جزء نزدیکان پیامبر نمیباشد؟

فکیف یحکمون؟؟

خدا را هزاران مرتبه شکر که ما اهل سنت به هیچکدام از نزدیکان پیامبر عزیزمان

نه تنها توهین نمیکنیم بلکه حاضریم جانمان را نیز برای انها فدا کنیم.

ولی اعمال شما شیعیان کاملا مخالف قران و تنها درخواست پیامبر در قبال اجر

رسالتش و همینطور حدیث ثقلین میباشد و کسی که با قران و پیامبر مخالفت کند

حتما میدانید که حکمش چیست؟

و الله لا یهدی القوم الکافرین

وهابيت به كلام مادرمان عايشه عمل نمي كنند ايا اين توهين به مادرمان عايشه نيست؟

هيچ آيهاي در حق خاندان عائشه نازل نشده است:
بخارى در صحيح خود به نقل از عائشه مىنويسد كه وى تصريح كرده است كه هيچ آيهاى در قرآن كريم در باره خاندان وى نازل نشده است:
حدثنا مُوسَى بن إِسْمَاعِيلَ حدثنا أبو عَوَانَةَ عن أبي بِشْرٍ عن يُوسُفَ بن مَاهَكَ قال كان مَرْوَانُ على الْحِجَازِ اسْتَعْمَلَهُ مُعَاوِيَةُ فَخَطَبَ فَجَعَلَ يَذْكُرُ يَزِيدَ بن مُعَاوِيَةَ لِكَيْ يُبَايَعَ له بَعْدَ أبيه فقال له عبد الرحمن بن أبي بَكْرٍ شيئا فقال خُذُوهُ فَدَخَلَ بَيْتَ عَائِشَةَ فلم يَقْدِرُوا فقال مَرْوَانُ إِنَّ هذا الذي أَنْزَلَ الله فيه «وَالَّذِي قال لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي» فقالت عَائِشَةُ من وَرَاءِ الْحِجَابِ ما أَنْزَلَ الله فِينَا شيئا من الْقُرْآنِ إلا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِي.
از يوسف بن ماهك نقل شده است كه معاويه بن أبى سفيان، مروان را به حكومت حجاز منصوب كرده بود، مروان خطبه خواند و در آن از يزيد بن معاويه نام برد تا براى حكومت بعد از پدرش از مردم بيعت بگيرد. عبد الرحمن بن أبى بكر چيزى گفت، مروان گفت: او را بگيريد. عبد الرحمن وارد خانه عائشه شد و آنها نتوانستند او را دستگير كنند. مروان گفت: او كسى است كه خداوند اين آيه را در باره او نازل كرده است: « و آن كس كه به پدر و مادر خود گويد: «اف بر شما، آيا به من وعده مى‏دهيد كه زنده خواهم شد...».
عائشه از پشت پرده گفت: هيچ چيزى از قرآن در باره ما خاندان نازل نشده است؛ مگر اين كه خداوند [آيه] عذر مرا نازل كرده است (اشاره به آيه افك).
صحيح البخاري، ج 4، ص 1827، ح4550، كتاب التفسير، بَاب «وَالَّذِي قال لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا...»، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

آيه مودت در شان چه كساني نازل شده است:

ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى. (شوري/23)

اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند [بدان] مژده داده است بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان

ابن عبّاس قال: لَمّا نَزَلَت : «قُل لَا أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، مَن قَرابَتُكَ هؤُلاءِ الَّذينَ وَجَبَت عَلَينا مَوَدَّتُهُم ؟ قالَ : عَلِيٌّ وفاطِمَةُ وَابناها عليهم السلام .

از ابن عباس نقل شده است که گفت: هنگامی که آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودة فی القربی» نازل شد گفتند یا رسول اللّه آن نزدیکان تو که دوستی آنان بر ما واجب شده است چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندانشان

ينابيع الموده قندوزي الحنفي ص 106، 194، 261 چاپ اسلامبول و ص 123، 229، 311 چاپ الحيدريه و ج 1 ص 105 و ج 2 ص 19، 85 چاپ العرفان صيدا

شواهد التنزيل، حاكم حسكاني الحنفي ج 2 ص 130 حديث 822، 823، 825، 826، 827، 832، 833، 834، 838

مناقب علي بن ابي طالب، ابن مغازلي الشافعي ص 307 حديث 352

ذخائر العقبي، في مناقب ذوي القربي محي الدين طبري الشافعي ص 25 و 138

الصواعق المحرقه ابن حجر شافعي ص 10، 135، 136 چاپ الميمنه مصر، چاپ المحمديه مصر ص 168 و 225

مطالب السوول ابن طلحه الشافعي ص 91، 93، 313 چاپ الحيدريه و ص 31، 32، 175، 178 و چاپ العزي

الفصول المهمه ابن باغ المالكي ص 11

مقتل الحسين الخوارزمي الحنفي ج 1 ص 57

تفسير طبري ج 25 ص 25 چاپ دوم

مصطفي الحلبي مصر و جلد 25 ص 14، 15 چاپ الميمنيه مصر

المستدرك حاكم ج 3 ص172

الازحاف شبراوي الشافعي ص 5 و 13

الحياء الميت سيوطي شافعي ص 110

نظم درر المسلمين زرندي الحنفي ص 24

نور الابصار شبلنجي ص 102 چاپ السعيديه ص 106 چاپ العثمانيه مصر

تلخيص المستدرك ذهبي ج 3 ص 172

تفسير الكشاف زمخشري ج 2 ص 402 چاپ مصطفي محمد و ج 4 ص 220 چاپ بيروت

تفسيرالفخر رازي ج 27 ص 166 چاپ عبدالرحمن محمد، مصر و جلد 5 ص 53

تفسير ابن كثير ج 4 ص 112

مجمع الزوائد ج 7 ص 103 و جلد 9 ص 168

فتح البيان في مقاصد القرآن صديق حسن خان جلد 8 ص 372

تفسير القرطبي ج 16 ص 22

فتح القدير سوكاني ج 4 ص 537 چاپ دهم و ج 4 ص 22 چاپ يكم مصر

تفسير النبي ج 4 ص 105

حليه الاولياء ج 3 ص 201

المعجم الكبير: ج 3 ص 47 ح 2641

تفسير الثعلبي : ج 8 ص 37

مجمع البيان : ج 9 ص 43 نحوه

فضایل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 2، ص 669، ح 1141

هيثمي مجمع الزوائد ج 9 ص 168

ابن الصباغ المالكي، النبوي قرطبي الجامع الاحكام القرآن ص 21،22 ج 16

العمده، ص 47، ح 35

الدرّ المنثور في التفسـير بالمأثور ـ لعبـد الرحمن السيوطي ـ ج 7 ص 348

صحيح البخاري عن ابن عبّاس ـ في قَولِ اللّهِ عز و جل :قَالَ سَعيدُ بنُ جُبَيرٍ : قُربى آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله

صحيح البخاري : ج 4 ص 1819 ح 4541
سنن الترمذي : ج 5 ص 377 ح 3251
السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 453 ح 11474

در 3 سند بالا مي فرمايد كه قربي، همان آل رسول الله هستند.

واقعا آل پيغمبر چه كساني هستند آيا شامل زنان پيغمبر نيز مي شود؟
جواب:خير

دليل اول اينكه عايشه رض فرمود: هيچ آيه اي در شان ما نازل نشده است
دليل دوم اين است كه جواب اين سوال را نيز صحيح مسلم داده است

فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ: وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ؟ قَالَ: نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ، قَالَ: وَمَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ آلُ عَلِيٍّ وَآلُ عَقِيلٍ، وَآلُ جَعْفَرٍ، وَآلُ عَبَّاسٍ قَالَ: كُلُّ هَؤُلَاءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ؟ قَالَ: نَعَمْ.

حصين از زيد پرسيد: اهل بيت او چه کساني هستند؟ مگر زنان او اهل بيت او نيستند؟
ـ گفت: زنان او اهل خانه او بودند اما اهل بيت رسول الله (ص) کساني هستند که بعد از او صدقه برايشان حرام است

ـ حصين گفت: آنان چه کساني هستند؟

ـ گفت: آل علي و آل عقيل و آل جعفر و آل عباس.

حصين گفت: آيا صدقه بر همه ايشان حرام است؟

ـ گفت: آري.

صحيح مسلم ج 4 ص 1873 ح 2408

فقلنا من أهل بيته نساؤه قال لا وايم الله إن المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ثم يطلقها فترجع إلى أبيها وقومها أهل بيته أصله وعصبته الذين حرموا الصدقة بعده

از زيد بن ارقم پرسيدند: آيا زنان پيغمبر هم اهل بيت او هستند؟

گفت نه ـ به خدا قسم ـ زن تا مدتي از زمان با مرد است. بعد او را طلاق مي‏دهد و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود
اهل بيت او اصل و جماعت او هستند که صدقه بر ايشان حرام است

صحيح مسلم ج 4 ص 1874 ح 2408

سوال:

اگر زنان جز اهل بيتند چرا جزء ال ها بيان نكرده؟

اگر زنان جز اهل بيتند چرا صدقه بر آنها حرام نيست؟

اما اينجا توهيناتي را كرده كه بنده نمي آورم:

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]اما در مورد روایتی که از بخاری اوردید :

حدثنا مُوسَى بن إِسْمَاعِيلَ حدثنا أبو عَوَانَةَ عن أبي بِشْرٍ عن يُوسُفَ بن مَاهَكَ قال كان مَرْوَانُ على الْحِجَازِ اسْتَعْمَلَهُ مُعَاوِيَةُ فَخَطَبَ فَجَعَلَ يَذْكُرُ يَزِيدَ بن مُعَاوِيَةَ لِكَيْ يُبَايَعَ له بَعْدَ أبيه فقال له عبد الرحمن بن أبي بَكْرٍ شيئا فقال خُذُوهُ فَدَخَلَ بَيْتَ عَائِشَةَ فلم يَقْدِرُوا فقال مَرْوَانُ إِنَّ هذا الذي أَنْزَلَ الله فيه «وَالَّذِي قال لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي» فقالت عَائِشَةُ من وَرَاءِ الْحِجَابِ ما أَنْزَلَ الله فِينَا شيئا من الْقُرْآنِ إلا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِي.

[=arial narrow]
برادر عزیز انچه که شما از این روایت برداشت میکنید با انچه که در قران و روایات دیگر وجود دارد
زمین تا اسمان فرقش است
حضرت عایشه در این روایت برای پاسخ به مروان در مقام رفع اتهام از خود و نزدیکانش
میباشد و میفرماید:
خداوند در مورد ما ایه ای نازل نکرده مگر اینکه عذر ان را نیز نازل فرموده ، یعنی ایشان اشاره
به قضیه افک میکنند که خداوند برای رفع اتهام از ایشان ایات افک را نازل میکند ایاتی که فضائل بیشماریرا برای حضرت عایشه اثبات خواهد کرد

بسيار جالب است مثل اينكه شما پايتان را از مادرمان عايشه در بحث علوم تفسيري فراتر گذاشته ايد و اين خود نشان از توهين و بي ادبي به فهم مادرمان عاشه هست
آيا تو با اين همه بي ادبي از مادرمان بيشتر مي فهمي؟
آيا اگر اياتي ديگر نازل شده بود خود مادرمان نمي توانست تصريح داشته باشد؟ كه جناب عالي برايمان تاويلات در قرآن انجام مي دهيد؟ مشخص است فهم شما بيشتر از مادرمان هست
آيا مادرمان نمي فهميد كه چه چيزي در مناقب و مذمت او هست كه مي فرمايد هيچ ايه اي در شان ما نازل نشده به جز اين ايه، بعد مي گويي كه ايات متعددي در شان مادرمان نازل شده، بايد آفرين به شما گفت به اين همه افراط در دين، همين ادله ها كفايت مي كنم بر بطلان به پاسخ هاي پوشالي شما
خود حضرت مي گويد به جز اين ايه، ايه ديگر در شان ما نازل نشده است تو چه مي گويي؟ بعد مي گوييد ديگران توهين مي كنند تو كه سرتاپا داري توهين مي كني، واقعا اين تحليل شما مزحكانه هست،
بهتر است دوباره بروي ان حديث بخاري را بخواني و تفكر و تدبر بيشتر كنيد

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow] به قضیه افک میکنند که خداوند برای رفع اتهام از ایشان ایات افک را نازل میکند ایاتی که فضائل بیشماریرا برای حضرت عایشه اثبات خواهد کرد
[=arial narrow]اگر برداشت شما را از این این روایت داشته باشیم در این صورت تکلیف ایات
بیشماری که در مورد زنان پیامبر از جمله حضرت عایشه وجود دارد چه میشود مثل:

" وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه

إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِير""

[=arial narrow]
در این ایه به نظر شما به غیر از لفظ اهل بیت ضمائر جمع مونث به چه کسانی اشاره دارد؟

""يا نِساءَ النَّبِيِّ: لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل"" (32 احزاب)

""النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُم""(احزاب 6)


[=arial narrow]

هيچ كدام از اين ايات بشارت نمي دهد بلكه نذير مي دهيد و نذير نمي تواند فضيلت باشد
اما در مورد ايه تطهير، خود امهات المومنين ادعايي درباره اين نكرده اند كه ايه تطهير در شان انها نيست، بازم افراط كرديد به نظرت خلاف عمل كردن به فرمان و دستور مادرانمان عقوبتش چيست؟ ايا اين توهين نيست؟
هنوز هيچ روايت و حديث صحيحي از شما نخوانده ايم مبني بر اينكه اين روايت در شان مادرمان باشد هرگز هم نخواهيم خواند چون ادعاي شما كذايي هست و فقط به جهت ساخت فضيلت هاي جعلي نشر مطالب بي اساس مي كنيد
هر وقت توانستي با روايت اثبات كنيد كه اين حديث در شان مادرمان عايشه و بقيه همسران پيغمبر هست بعد بيا براي مناظره

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]
[=arial narrow]ایا قبول ندارید که این ایات در شان همسران پیامبر از جمله حضرت عایشه نازل شده اند؟
اگر قبول ندارید که دیگر با شما بحثی نداریم، ولی اگر قبول دارید در این صورت استدلال شما
به حدیث بخاری زیر سوال خواهد رفت!!

در رد اكاذيب شما احاديث متواتر و صحيح سند بسيار اورده ام در نتيجه همسران پيامبر ادعا ننموده اند كه اگر اين چنين بود انها مشتاقانه اين حديث را روايت مي كردند پس شما كاسه داغ تر از اش نباش

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]
[=arial narrow]
اما در مورد روایتی که از ابن عباس در مورد مصادیق ایه مودت اوردید
ابن عبّاس قال: لَمّا نَزَلَت : «قُل لَا أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، مَن قَرابَتُكَ هؤُلاءِ الَّذينَ وَجَبَت عَلَينا مَوَدَّتُهُم ؟ قالَ : عَلِيٌّ وفاطِمَةُ وَابناها عليهم السلام .

[=arial narrow]
دوست عزیز بنده در مباحثاتم در سایتهای منحرفی (مثل اسک دین) ضعف این روایت [=arial narrow]
را اثبات کرده ام ولی دوباره تکرار میکنم:

جناب شما خيلي ادم بي ادبي هستيد اگر توانايي پاسخ و بحث علمي نداريد، بهتر است بيشتر از اين خود را مضحكه نكنيد
شما اگر ادعايي داري مي تواني بروي در سايت اسك دين اثبات كني بنده هم در سايت اسك دين از شما چيزي نديدم
پس ادعاي بي مورد و بي اساس نكن

نتيجه گيري:
1. شما مي خواهيد بگوييد عايشه رض نمي فهميده و شما مي فهمي كه خلاف نص كلام او راي صادر مي كنيد
2. ايه تطهير به روايت امهات المومنين در شان هيچ كدام انها نبوده

[=arial narrow]

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]
[=arial narrow]را اثبات کرده ام ولی دوباره تکرار میکنم:


[=arial narrow]ابن حجر العسقلانی قال:
[فيه] حسين الأشقر ضعيف ساقط(

الكافي الشاف
-الصفحة أو الرقم: 247)

الألباني
- المصدر:

السلسلة الضعيفة
- الصفحة أو الرقم: 4974
خلاصة حكم المحدث:باطل

[=arial narrow]
المحدث:

ابن تيمية
- المصدر:

منهاج السنة
- الصفحة أو الرقم: 7/95
خلاصة حكم المحدث:كذب موضوع

[=arial narrow]
الراوي:عبدالله بن عباسالمحدث:

الزيلعي
- المصدر:

تخريج الكشاف
- الصفحة أو الرقم: 3/234
خلاصة حكم المحدث:[فيه] حسين الأشقر شيعي مختلف

[=arial narrow]
الراوي:سعيد بن جبيرالمحدث:

ابن حجر العسقلاني
- المصدر:

فتح الباري لابن حجر
- الصفحة أو الرقم: 8/427
خلاصة حكم المحدث:إسناده ضعيف

[=arial narrow]
رتبته عند الذهبي : واه ، قال البخارى : فيه نظر
و ذكره العقيلى فى " الضعفاء
و ذكر ابن عدى له مناكير ، و قال فى بعضها : البلاء عندى من الأشقر .
و قال النسائى و الدارقطنى : ليس بالقوى .
و قال الأزدى : ضعيف ، سمعت أبا يعلى قال : سمعت أبا معمر الهذلى يقول : الأشقر كذاب( تهذیب التهذیب ج2 ص 336 )
[=verdana]
هذا الحديث ساقط الاسناد كما قال الحافط ابن حجر (فتح الباري 8/564).
وقال ابن كثير » هذا إسناد ضعيف فيه متهم لا يعرف عن شيعي محترق وهو حسين الأشقر« (الشورى23).
[=arial narrow]
[=verdana]
فيه حسين الأشقر وقيس بن الربيع وكلاهما ضعيف.

[=verdana]وذكره السيوطي في الدر المنثور (6/7) وقال: سنده ضعيف

[=verdana]ومعلوم أن الآية مكية بالاتفاق. (تفسير البغوي 4/119). وعلي تزوج فاطمة بعد غزوة بدر. وولد الحسن في الثانية من الهجرة. فكيف تنزل الآية بمودة من لم يخلق بعد؟ أهكذا خاطب الله قريشا أن تود من لم يكن قد خلق بعد؟
[=verdana]واذا كانت هذه الآية نصا على الإمامة فلماذا لم يطالب الشيعة بأن تكون فاطمة إمامة؟ ولماذا لم يطالبوا بأن يكون الأربعة: علي وفاطمة والسبطان أئمة في عهد النبي

[=arial narrow]به اتفاق مفسرین این ایه مکی میباشد در حالی که حضرت علی و فاطمه در مدینه و بعد
از جنگ بدر باهم ازدواج کردند
چگونه ممکن است پیامبر ما را به مودت با کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند(حسنین) امر کنند!!
از طرفی ال و لام در القربی ال و لام استغراق میباشد یعنی همه اقرباء حال شما چگونه
تبعیض قائل میشوید؟؟

اين جا بحث بر سر رجال دو رواي هست به نام حسين الاشقر و سعيد بن جبير

دوست عزيز اول مي روم بر سر رجال دومين راوي يعني سعيد بن جبير:
برادر عزيز كاربر فقط خدا از شما با اين همه ادعا و بزرگ نمايي واقعا بعيد بود كه اينگونه خود را رسوا كنيد بهر حال خداوند قدرت تعمق و تدبر را از مخالفين و دشمنان علي ع ربوده است زيرا راوي سعيد بن جبير راوي مي باشد كه دو كتاب معتبر شما يعني صحيح بخاري و صحيح مسلم كه بعد از قران صحيح ترين كتب شما مي باشند در مجموع 227 روايت از او نقل كرده اند كه صحيح خاري 149 تا و صحيح مسلم 78 روايت از او نقل نموده در نتيجه شما بايد اين دو كتاب را به زباله دان بندازيد البته با اين تفكر و انديشه و گرنه بايد اين ديدگاه تان را تدوين و اصلاح نماييد و همين برهان و استدلال شما در واقع مهر ابطال بر كل استدلال هايتان را مي زند

اما راوي دوم حسين الاشقر: اين راوي را بعضي از اهل سنت ضعيف اعلام نمود اين درايه به شكلي هست كه جمهور انها بر اين مسئله اجماع ندارند زيرا
حاكم نيشابوري به نقل از امام ذهبي كه امام محدثين هست از او روايت نقل نموده و فرموده كه آن حديث صحيح هست

- حدثنا مكرم بن أحمد بن مكرم القاضي ، ثنا جعفر بن أبي عثمان الطيالسي ، ثنا يحيى بن معين ، ثنا حسين الأشقر ، ثنا جعفر بن زياد الأحمر ، عن مخول ، عن منذر الثوري ، عن أم سلمة رضي الله عنها ، « أن النبي صلى الله عليه وسلم كان إذا غضب لم يجترئ أحد منا يكلمه غير علي بن أبي طالب رضي الله عنه » « هذا حديث صحيح الإسناد ، ولم يخرجاه » ج 10 ص 452 ح 4622

در كنار حاكم نيشابوري نيز امام احمد بن حنبل نيز از او روايت نقل نموده :

حَدَّثَنَا حُسَيْنٌ الْأَشْقَرُ حَدَّثَنَا أَبُو كُدَيْنَةَ عَنْ عَطَاءٍ عَنْ أَبِي الضُّحَى عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ
أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ وَلَيْسَ فِي الْعَسْكَرِ مَاءٌ فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَيْسَ فِي الْعَسْكَرِ مَاءٌ قَالَ هَلْ عِنْدَكَ شَيْءٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَأْتِنِي بِهِ قَالَ فَأَتَاهُ بِإِنَاءٍ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَاءٍ قَلِيلٍ قَالَ فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَصَابِعَهُ فِي فَمِ الْإِنَاءِ وَفَتَحَ أَصَابِعَهُ قَالَ فَانْفَجَرَتْ مِنْ بَيْنِ أَصَابِعِهِ عُيُونٌ وَأَمَرَ بِلَالًا فَقَالَ نَادِ فِي النَّاسِ الْوَضُوءَ الْمُبَارَكَ ج 5 ص 187 ح 2155

و همچنين بزرگان م علماي برجسته و طراز اول اهل سنت چون طبراني در كتب هاي المعجم كبير و صغير و اوسط به كرار از اين راوي استعمال نموده
همچنين طحاوي در مشكل الاثار، تفسير ابن ابي حاتم، تفسير طبري، ثعلبي در تفسيرش، الاصبحاني وغيره نقل كردن اند و در صورتي كه او را تضعيف نموده اند حال چه شده وقتي به اين روايت مي رسند آن را تضعيف مي كنند؟ ايا اين نشان به بغض و كينه به امير المومنين نيست؟ كمي انصاف داشته باشيد
اما بعضي ها مانند ابن كثير او را شيعه ناميده اند در اين خصوص يك تلپات مي زنيم به نگاه امام ذهبي و مشاهير ديگر درباره راويان شيعه:
اگر قرار باشد بخاطر شيعه بودن يك راوي، حكم به عدم حجيت روايت بكنيد، در اين صورت بايد بيشتر روايت پيامبر صلي الله عليه و اله را كنار بگذاريد. همچنانكه خود ذهبي در كتاب ميزان الإعتدال مي نويسد:فلو رد حديث هؤلاء لذهب جملة من الآثار النبوية، وهذه مفسدة بينة..اگر روايات ايشان [شيعيان] را رد نماييم بسياري از روايت هاي رسول خدا از بين مي رود و اين مفسده اي آشکار است. ميزان الإعتدال، ج1، ص5، ترجمه أبان بن تغلب
و خطيب بغدادي در الكفاية في علم الدراية مي نويسد: قال علي بن المديني: لو تركت أهل البصرة لحال القدر، ولو تركت أهل الكوفة لذلك الرأي، يعني التشيع، خربت الكتب، اگر بصريان را به خاطر قدري بودن و کوفيان را به خاطر نظرشان (شيعه بودن) رها کني، همه کتاب ها را نابود کرده اي.
بعد در توضيح سخن علي بن مديني مي گويد: قوله: خربت الكتب، يعني لذهب الحديث. كتاب ها را نابود کرده اي يعني همه احاديث از بين مي رود.الكفاية في علم الرواية، ص157، رقم 338.


و نيز در جاي ديگر مي نويسد:
وسئل عن الفضل بن محمد الشعراني، فقال: صدوق في الرواية إلا أنه كان من الغالين في التشيع، قيل له: فقد حدثت عنه في الصحيح، فقال: لأن كتاب أستاذي ملآن من حديث الشيعة يعني مسلم بن الحجاج، از او در مورد فضل بن محمد شعراني سوال شد؛ پس گفت: در روايت راستگوست، اما اشکالي که دارد اين است که در مورد تشيع زياده روي مي کند؛ به او گفتند: در صحيح از وي روايت کرده ايد. گفت: کتاب استادم پر از روايات شيعه است (يعني کتاب صحيح مسلم)!!! . الكفاية في علم الرواية، ص195، رقم 349.

بنابراين صرف اينكه در سند يك روايتي، راوي شيعه وجود داشته باشد، موجب عدم حجيت روايت نمي شود والا بايد بيشتر روايات اهل سنت دچار چالش جدي مي شود.

اما جالب اينجاست با توجه به اين كه اين حديث تواتر بسيار دارد و همه اسناد ان را هم ذكر كرديم جا داريد يك نظريه رجالي نيز از ابن تيميه ذكر كنم كه بسيار خواندنيست

ابن تیمیه حرّانی مینویسد :
تعدد الطرق وکثرتها یقوى بعضها بعضا حتى قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف إذا کانوا علماء عدولا ولکن کثر فی حدیثهم الغلط .
زیادی و تعدد راههای نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه علم به آن را فراهم می کند ؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند ؛ پس چگونه خواهد بود حال حدیثی که تمام راویان آن افراد عادلی باشند که خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد .
ابن تیمیه الحرانی ، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای 728 هـ) ، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیه ، ج 18 ، ص 26 ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی ، ناشر : مکتبه ابن تیمیه ، الطبعه : الثانیه .


در نتيجه روايت صد در صد صحيح هست و بهتر هست ادعاي كذايي بيش از اين نكنيد

اما نكته اي ديگر فرموديد كه جمهور مفسير اجماع دارند مبني بر اينكه اين روايت مكي هست و ازدواج حضرت در مدينه بوده و غيره و براي بطلان به اين بحث نيز همين بس كه بزرگان در تفاسيري چون مجمع البيان، ثعلبي، رازي و الكشاف شانيت اين ايه را در باب خمسه طيبه بيان كرده اند

در ضمن سعي كن ديگه از سايت هاي عربي چيزي را كپي پيست نكني و براي ما بياري چون در اين صورت بيشتر خودت را ضايع كرده اي منظوررم سايت
http://www.ahlalhdeeth.com/vb/showthread.php?t=107028 هست كه از اون جا كپي رابت نموده اي

البته بحث بنده در مورد رجال اين راوي ادامه داشت كه تا اينجا بست دادم و منتظر اشكال تراشي مجدد او بودم كه ديگر خودش براي خودش انا الله و انا اليه راجعون بخواند

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]اما در مورد روایت جناب زید ابن ارقم قبلا هم جواب داده ام ولی باز برای شما تکرار میکنم

در اینکه این روایت از حیث سند درست است شکی نیست ولی از حیث دلالت خیر چرا که :

اولا این روایت سخن خود پیامبر نیست بلکه نظر یک صحابی می باشد و ممکن است که ایشان هم نظر
و اجتهاد شخصی خود را بیان کرده باشند و قبلا هم عرض کردم که اهل سنت قول یک صحابی را
در صورتی حجت میدانند که نظر ایشان مخالف با قران، روایات و اجماع دیگر صحابه نباشد
وقتی خود قران واژه اهل بیت را در مورد زن حضرت ابراهیم به کار میبرد دیگر دلیلی ندارد اجتهاد جناب
زید بن ارقم را حجت بدانیم ( لا اجتهاد فی مقابل نص)

همين چند خط نظريه پردازي مغرضانه شما خود برهاني بر بي برهاني تفكر شماست چون:

1. استناد به حديث مرسوم بر صحت ان است و وقتي حديثي صحيح شد ديگر نيازي به رد ان نيست و از انجايي كه بغض علي ع و خاندانش در سينه شماست بدنبال رد اين روايت صحيح از مسلم هستيد
2. چه بسيار است رواياتي كه در كتب اهل سنت هست و صحيح هست و شما به ان استناد مي كنيد
3. ايه تطهير در شان خمسه طيبه هست اما در صورتي كه به قول شما ايه تطهير درباره زنان صحبت مي كند در كنار اين موضوع، حديثي كه در صحيح مسلم از مادرمان عايشه وارد شده اين است كه اين ايه در شان خمسه طيبه هست و اگر بناي تفسيري ان را بر مباني و برهان فركي و تحليلي شما بگذاريم اين است كه عايشه در نقل اين روايت خلاف قران اجتهاد نموده و اجتهاد خلاف قران نيز بدعت است و پيغمبر فرمود: و کل بدعة ضلالة وکل ضلالة فی النار
صحیح رواه احمد ۳/۳۱۰و ۳۷۱، ۴/۱۲۶و ۱۲۷ هر بدعتی گمراهی است وهر گمراهی در جهنم است.
پس بنابر اين به نظر شما مادرمان در جهنم هست
4. حديثي كه صحيح باشد به ان استناد مي كنند و اگر اين گفته شما درست باشد ما بايد صحيحين را دور بيندازيم
5. براي اين دليل خود هيچ گونه برهان و دليلي نداريد
6. شما هنوز معناي اجتهاد را نمي داني كه چيست و مي گوييد اجتهاد كرده
7. خوب ما منتظر شما هستيم قول ديگر صحابي را بياريد و قول اجماع را بيداريد تا ما مقايسه كنيم
8. نظر عايشه رض نيز خلاف قران بوده پس نمي توان به او هم اجتهاد كرد
9. از قول مادرانمان اهل بيت همان خمسه طيبه هستند ديگر نيازي نيست اقوال ديگر بياوريد و در نتيجه با توجه به اقوال مختلف اثبات شد كه اهل بيت چه كساني هستند همان شما با زبان خودتان، جواب خودتان را داديد
10. پس عايشه رض نيز خلاف قران اجتهاد نموده و بدعت گذاشته است
11. يعني هيچ كدام اينها را پيغمبر، زنان پيغمبر، محدثين و ناقلين حديث نمي دانند تنها كاربر عمر فاروق (فقط خدا) مي داند و بعد از 1400 امده و مي خواهد امت مسلمانان را هدايت كند آفرين بر تو اين همه علم كه در سينه شماست را از وحي گرفته ايد و يا جايه خاصي كسب علم مي كنيد؟

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]
[=arial narrow]ثانیا جناب زید بن ارقم این روایت را مقید کرده اند به شرط « إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر
ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها»
و همه میدانیم که هیچیک از همسران پیامبر در زمان حیات پیامبر
از ایشان جدا نشده اند تا شامل این روایت شوند و بعد از فوت ایشان هم ازدواج با انها حرام است
و ایشان تا اخر عمر باید در عده پیامبر بمانند( دقت کنید)

اكران بخشي ديگر از افاضات رسوب زده علم حديث جناب فقط خدا
1. اگر حديث صحيح هست پس به ان استناد كن
2. اگر خلاف قران است پس صحيح مسلم را اصلاح و تدوين كنيد
3. اگر حديث صحيح هست و صحيح مسلم هم درست اورده پس به ان استناد كنيد و سعي نكنيد در زمره نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ باشيد
4.اگر كلا مشكل دارد ديگر چرا قيد و بند و شرطش را مطرح مي كنيد در كل حديث و صحيح مسلم را رد كنيد
5. تفسير به راي هاي شخصي ديگر شما، عامل عدول و خروج شما از اين واقعيت انكار ناپذير شد زيرا زيد مي گويد اهل بيت واقعي ان كساني هستند كه از خون و رگ و ريشه هستند و نه كساني كه مي ايند و ممكن هست بروند مثل اگر زن از مرد طلاق بگيرد ديگر محرم او نيست ديگر اهل بيت او نيست اما نتيجه حاصل يعني فرزند او چه دختر و چه پسرش براي هميشه اهل بيت او هست اميدوارم حالا شما دقت كنيد

عمر فاروق;353379 نوشت:

[=arial narrow]ثالثا علاوه بر این حدیث دیگری در صحیح مسلم موجود است که زید بن ارقم اهل بیت بودن ازواج
مطهرات را تایید کرده است، در صحیح مسلم آمده است، یزید بن حبان می گوید: من و حصین بن مبره
و عمر بن مسلم نزد زید بن ارقم رفتیم و با او چند لحظه ای نشستیم، سپس به او گفتیم: ای زید برای
ما آنچه که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده ای چیزی بیان بفرما. زید بن ارقم حدیثی
طولانی در مورد اهل بیت بیان کرد تا اینکه به اینجا رسید: «أذکرکم الله فی أهل بیته.
فقال له حصین: و مَن أهل بیته یا زید؟ ألیس نسائه مِن أهل بیته؟ قال: نسائه مِن أهل بیته و لکن
أهل بیته من حرم الصدقة بعده، قال و مَن هم؟ قال هم آل علی و آل عقیل و آل جعفر.»

این حدیث ضمن اینکه اهل بیت بودن ازواج مطهرات را ثابت می کند، به این نکته نیز اشاره دارد
که اهل بیت دو گروه هستند؛ آنهایی که بنابرعرف و لغت ازاهل بیت به شمار میروند که
ازواج مطهرات هستند واحترام انهابر امت لازم وضروری است و گروه دوم اصل وعصبه پیامبر هستند
که صدقه برای آنها حرام است، که همان خمسه طیبه هستند

در نهايت نيز خودت را وارد بنبستي كردي كه تمامي اساس هاي، بي اسات را بر هم مي زند زيرا:
1. شما در قسمت هاي قبل اين حديث را رد كردي و الان نمي تواني تاييد كني
2. چون اين حديث را رد كردي در نتيجه صحيح مسلم را هم رد كردي
3. چون هر دو را رد كردي به هيچ كدام نمي تواني استناد كني پس بهتر است بيشتر در منجلاب خود دست و پا نزني
4. در نهايت هم خودت گفتي اهل بيت همان كساني هستند كه در ايه مودت و تطهير هستند
لذا براي اكمال بحث خود از الوسي كه از مشاهير و مفسيرين اهل سنت هست تفسيري را مي نويسم كه مي تواند بسيار شما را روشن كند

إني تارك فيكم خليفتين وفي رواية ثقلين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض " يقتضي أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين
روح المعاني- ج 16 ص 116 نرم افزار مكتبه الشامله

زنان پيغمبر داخل نيستند در اهل بيت، كدام اهل بيت؟ ان اهل بيتي كه يكي از ثقلين هست در واقع منظور از اهل بيت بنابر فرموده خودتان همان خمسه طيبه هستند همان كساني كه ايه تطهير، مباهله، ثقلين و 23 شوري در شان انها هست همان كساني كه هم سنگ و هم كف و هم طراز قران هستند

همان كساني كه جانشينان بلافصل و خلف رسول خدا ص هستند كه اين مسئله را ألباني وهابي نيز تصريح دارد

إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .
من می روم و در میان شما دو چیز می گذارم که خلیفه و جانشین بعد از من و کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.



ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی .


در آخر نيز به عقايد، افكار و منطق غير قرآني شما كاربر عمر فاروق يا همان كلاينت فقط خدا مي گويم انا الله و انا اليه راجعون

حال بگذاريد ما سوالي را از شما بكنيم

به ما بگوييد بحث مودت به اهل بيت هم از نگاه قران و هم از نگاه روايت بر ما محرز و واجب شده است

حالا چرا حضرت زهرا از ابوبكر ناراضي بوده و با نارضايتي از دنيا مي رود؟
چرا علي ع ابوبكر را استبداد گر خوانده و حاضر نبوده چهره عمر را ببيند؟
حال به ما بگوييد شما چرا پيرو قرآن و سنت نيستيد؟
شما چرا تابع ثقلين نيستيد؟
شما چرا از ايه مودت تبعيت نمي كنيد؟

آيا باز هم رويتان مي شود از شيعيان خورده بگيريد؟

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ».
فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد و با او قطع رابطه کرد که این قطع رابطه و دوری وی تا وفاتش ادامه یافت
صحيح البخاري - كِتَاب فَرْضِ الْخُمُسِ - ما لك فقلت يا رسول الله ما رأيت كاليوم قط عدا حمزة على ناقتي – ح 2926

و نيز در روايت ديگري بخاري نقل مي‌كند :

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْر فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ .
فاطمه بر ابوبكر غضب نمود و با وى قهر كرد و تا پايان عمر با او سخنى نگفت
صحيح البخاري - كِتَاب الْمَغَازِي - واعجبا لك وبر تدأدأ من قدوم ضان - ح 3998
صحيح مسلم: ج 5، ص 154، ح 4471، كتاب الجهاد والسير (المغازى )، ب 16 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، ج لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ.
صحيح مسلم بشرح النووي - كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ - لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل محمد صلى الله عليه وسلم في هذا المال – ح 1759
فتح الباري شرح صحيح البخاري - كِتَاب الْمَغَازِي - لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل محمد صلى الله عليه وسلم في هذا المال – ح 3998

و در روايت سوم مي‌نويسد :

فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ .
فاطمه از ابوبكر روي گرداند و تا پايان عمر با او سخن نگفت.
صحيح البخارى، ج 8، ص 3، ح 6726، كتاب الفرائض، ب 3 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ .
فتح الباري شرح صحيح البخاري - كِتَاب الْفَرَائِضِ - لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل محمد من هذا المال – ح 6346

ولکنّک استبددت علینا بالأمر وکنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم نصیباً حتّى فاضت عینا أبى بکر .
تو در حق من استبداد کردى و بخاطر جایگاه من با رسول اکرم‏، خلافت حق مسلم من بود، که قطرات اشک ابوبکر با شنیدن این سخن على سرازیر گشت.
صحیح البخارى: 82/5، کتاب المغازی، با غزوة خیبر، مسلم، ج 5، ص 154، (چاپ جدید: ص 729 ح 1758)، کتاب الجهاد، باب قول النبی (ص) لانورَث ما ترکناه صدقة .

فَأَرْسَلَ إلى أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.
امير مؤمنان عليه السلام حتى دوست نداشت، چهر عمر را ببيند
صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

آيا ما اين چنين پيرو سنت و كلام الله هستيم؟

آيا اين گونه ما از حديث ثقلين پيروي مي كنيم؟

حكم كسي كه حضرت صديقه طاهره از آن رضايت نداشته باشد چيست؟

حكم كسي كه علي از او رضايت نداشته باشد چيست؟

مگر انها چه كردند علي ع و زهرا س از انها رضايت نداشتند؟

آيا انها نمي دانستند كه مودت علي و زهرا س از اوجب واجبات است؟

فاتح;359169 نوشت:
کاربر محترم جناب عمر فاروق

اگر فصل امتحانات این ترم به آخر رسیده و فرصت کافی دارید تا از عالمی از علماءتان را دعوت نمائید تشریف بیاورند یا نیابتا شما این کار را از طرف ایشان انجام دهید
لازم است عرض شود ما همچنان چشم در راه منتظریم
تا ادامه بحث را با هم داشته باشیم و تکلیف عدول و نافرمانی از دستور نبی اکرم (ص) که بدون شک همان فرمان الهی است در رابطه با حدیث ثقلین را مشخص نمائیم .

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت محترم

لازم است مطلبی را عرض کنم و آن اینکه
کاربر عمر فاروق در رابطه با مستندات ارائه شده در این تاپیک در رد ادعایشان لازم است پاسخگو باشند و از ایشان خواسته شد که چون میگویند عالم نیستند و توانائی پاسخگوئی ندارند از علمایشان برای ادامه بحث و اثبات مدعایشان دعوت نمایند تا اصالتا و یا حتی نیابتا براهین ایشان را داشته باشیم.
لذا
اگر در این مهلت تشریف نیاوردند در تاپیک دیگر پاسخ به مستندات دوستان را از علمایشان شنوا و بینائیم.

و من الله التوفیق

یاحق

با سلام و عرض ادب

جمع بندی تایپیک:

سؤال اول: آیا اهل در آیه ی تطهیر شامل همسران پیامبر صلی الله علیه وآله می شود؟

جواب:الف) اهل، هر چند در لغت شامل همسر تا زمانی که علقه ی زوجیت باقی است می گردد، اما مراد از آیه ی تطهیر همسران پیامبر صلی الله علیه وآله نمی باشد، همچنان که اهل بر فرزند به طریق اولی اطلاق می گردد، اما در قرآن کریم می خوانیم که فرزند حضرت نوح علیه السلام اهل آن حضرت دانسته نشده:«وَ نادى‏ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ، قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح...»[1].

آیه ی تطهیر ُاِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا»؛[2]دلالت بر طهارت مطلق از هر نوع آلودگی معنوی ای می نماید؛ و این در حالی است که هیچ کدام از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله چنین داعیه ای را نسبت به خویش نداشته اند و نسبت به دو همسر آنحضرت(عایشه و حفصه)[3] نیز در سوره ی تحریم نکاتی بیان گردیده که دلالت بر گناه و انحراف آنان از حق می نماید، به گونه ای که خداوند متعال آنها را تهدید می کند در صورتی که علیه پیامبر صلی الله علیه و آله عمل نمایند خداوند و جبرئیل و صالح مؤمنین(علی علیه السلام)و ملائکه پشتیبان او خواهند بود و امید است که در صورت طلاق دادن آنان زنان بهتر ی براى آنحضرت قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت‏كننده، زنانى غير باكره و باكره:«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ ؛ عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكارا».[4]
لذا در جمع بین دو آیه باید گفت: افرادی که به واسطه ی گناه قلبهایشان از حق منحرف گشته است و در صورت عدم توبه در مقابل خدا و مؤمنین و ملائکه قرار می گیرند، هیچ گاه نمی توانند اهلی باشند که مقصود از آیه ی تطهیر است؛ همچنان که نه عایشه و نه هیچ یک از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله ادعا ننمودند که ما مشمول آیه ی تطهیر هستیم، مخصوصا عایشه که اگر منقبتی در نزد خدا و رسول صلی الله علیه وآله می داشت، در طول حیات سیاسی و اجتماعی خویش هیچگاه در مورد آن کوتاهی نمی نمود.

ب) مراد از اهل در آیه ی تطهیر،آل و عترت و ذوی القربای پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد؛ همانها که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در روز مباهله ی با مسیحیان نجران به همراه خود داشت:«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين»؛[5] همانها که رابطه ی خاص با آنحضرت داشته و مصرف صدقات بر آنها حرام بوده است و خداوند خمس را به آنها اختصاص داد؛ همچنان که در صحیح مسلم آمده: زید بن ارغم در توضیح اهل بیت در روایت ثقلین می گوید همسران پیامبر صلی الله علیه وآله اهل او هستند اما اهلی که در این روایت مورد نظر می باشد نمی باشند؛ بلکه اهل بیت آنحضرت کسانی اند که صدقه بر آنها حرام است.[6]

ج) سيوطى در تفسیر آيۀ شریفه ی فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال »؛[7]به سند خود روایت می کند: وقتى اين آيه نازل شد و پيامبر اکرم صلَّى اللّه عليه و آله آن را در مسجد تلاوت كرد، فردى برخاست و از رسول خدا پرسيد: اين بيوت با عظمت از آن كيست؟ پيامبر صلَّى اللّه عليه و آله فرمود: «بيوت انبيا و پيامبران است».در اين هنگام ابوبكر برخاست و در حالى كه به خانه فاطمه و على عليهما السَّلام اشاره می كرد،عرض نمود: یا رسول الله آيا اين خانه نيز از آن خانه هاست؟ پيامبر صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم فرمودند: «نعم من أفاضلها ؛ آرى! از برترين آنهاست».[8]

این خانه، خانه ای بود که هر روز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سلم در آستانه ی آن می ایستادند و به اهل آن سلام می دادند.«عن ابن عباس قال شهدنا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم تسعة اشهر يأتى كل يوم باب على بن ابيطالب رضى اللَّه عنه عند وقت كل صلوة فيقول السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته اهل البيت، انما يريداللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيراً، الصلوة رحمكم اللَّه‏»؛[9] ابن عباس روایت می کند شاهد بودیم به مدت نه ماه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هر روز به هنگام وقت نمازها ی یومیه به کنار خانۀ علی بن ابی طالب علیه السلام می آمدند و می فرمودند سلام و رحمت و برکات خدا بر اهل این خانه باد، همانا خداوند مى‏خواهد از شما خاندان پيامبر، پليدى را ببرد و شما را پاك كند، پاكى كامل، هنگام نماز است رحمت خدا برشما باد.

د) در حدیث کساء که بیانگر مصادیق اهل در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد و در متون صحیح اهل سنت وارد گشته است اهل مختص گشته است به امام علی و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام، واین در حالی است که دو تن از همسران آنحضرت این روایت را بیان نموده اند..مسلم به سند خود از عايشه نقل مي‏کند: «پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم صبحگاهي از حجره خارج شد، در حالي که بر روي دوش او پارچه‏اي از پشم خياطي نشده بود. حسن بن علي بر او وارد شد، او را داخل کسا کرد؛ آن‏گاه حسين وارد شد، او نيز در آن داخل شد. سپس فاطمه وارد شد، او را نيز داخل آن کرد، بعد علي وارد شد او را نيز در آن داخل نمود؛ آن‏گاه اين آيه را تلاوت کرد: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً».[10]

ترمذي نیز به سند خود از ام‏سلمه نقل مي‏کند: پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم روي حسن، حسين، علي و فاطمه پارچه‏اي کشيد؛ آن‏گاه عرض کرد: بارخدايا! اينان اهل‏بيت‏عليهم السلام من و از خواصّ من هستند، رجس و پليدي را از آنان دور کن و پاکشان گردان. ام سلمه به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض نمود: آیا من هم جزو آنان می باشم؟ پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمودند تو بر خیر هستی. [11]


[/HR][1].هود/46:« نوح به پروردگارش عرض كرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكم‏كنندگان برترى!» فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايسته‏اى است‏]».

[2].الاحزاب/33:«جز اين نيست كه ميخواهد خدا تا دور كند از شما پليدى را اى اهل بيت و تا پاك كند شما را پاك كردنى(ترجمه ی شاه ولی الله دهلوی، سنی)».

[3]. همچنان که در صحیح بخاری از ابن عباس نقل شده است که عمر بن خطاب به او می گوید این دو زن عایشه و حفصه بوده اند:« عن عبد الله بن عباس رضي الله عنهما قال : لم أزل حريصا على أن أسأل عمر رضي الله عنه عن المرأتين من أزواج النبي صلى الله عليه و سلم اللتين قال الله لهما { إن تتوبا إلى الله فقد صغت قلوبكما } . فحججت معه فعدل وعدلت معه بالإداوة فتبرز حتى جاء فسكبت على يديه من الإداوة فتوضأ فقلت يا أمير المؤمنين من المرأتان من أزواج النبي صلى الله عليه و سلم اللتان قال الله عز و جل لهما { إن تتوبا إلى الله } . فقال واعجبي لك يا ابن عباس عائشة وحفصة»، صحیح البخاری، باب الغرفة والعلية المشرفة في السطوح وغيرها .

[4].اگر شما (عایشه وحفصه) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند. اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت‏كننده، زنانى غير باكره و باكره!

[5].آل عمران/61:« هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».

[6]. صحیح مسلم، ج7، ص133، دارالفکر؛ مسند احمد ، ج4،ص367:«قام رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما خطيبا فينا بماء يدعى خما بين مكة والمدينة فحمد الله تعالى وأثنى عليه ووعظ وذكر ثم قال أما بعد الا يا أيها الناس إنما أنا بشر يوشك ان يأتيني رسول ربي عز وجل فأجيب وانى تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله عز وجل فيه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله تعالى واستمسكوا به فحث على كتاب الله ورغب فيه قال وأهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي فقال له حصين ومن أهل بيته يا زيد أليس نساؤه من أهل بيته قال إن نساءه من أهل بيته ولكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده قال ومن هم قال هم آل على وآل عقيل وآل جعفر وآل عباس قال أكل هؤلاء حرم الصدقة قال نعم».

[7]. النور/36:(اين چراغ پرفروغ) در خانه‏هايى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد) خانه‏هايى كه نام خدا در آنها برده مى‏شود، و صبح و شام در آنها تسبيح او مى‏گويند ...

[8]. الدرالمنثور، ج5،ص50:« و أخرج ابن مردويه عن أنس بن مالك و بريدة قال قرأ رسول الله صلى الله عليه و سلم هذه الآية فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ فقام اليه رجل فقال اى بيوت هذه يا رسول الله قال بيوت الأنبياء فقام اليه أبو بكر فقال يا رسول الله هذا البيت منها لبيت علي و فاطمة قال نعم من أفاضلها».

[9]. الدر المنثور، ج5،ص199؛ شواهد التنزیل، ج2،ص48؛تاریخ مدینة دمشق،ج42،ص137.

[10].صحیح مسلم، ج7،ص130،باب فضائل اهل بیت النبی:« قالت عائشة خرج النبي صلى الله عليه وسلم غداة وعليه مرط مرحل من شعر اسود فجاء الحسن بن علي فادخله ثم جاء الحسين فدخل معه ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء على فادخله ثم قال إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا».

[11]. سنن الترمذی،باب فضائل فاطمه علیها السلام، ح: 3871:«عن أم سلمة : أن النبي صلى الله عليه وسله جلل على الحسن و الحسين وعلى فاطمة كساء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا فقالت أم سلمة وأنا معهم يا رسول الله ؟ قال إنك إلى خير».

سؤال دوم: آیه ی تطهیر شامل زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می گردد و این امری بدیهی بوده است؛ لذا اگر آنها بیان ننمود اند که مشمول این آیه هستند بخاطر بدیهی بودن آن در اذهان مردم بوده است.

جواب:
الف) زنان پیامبر اکرم هر چند از نظر لغوی و عرفی مشمول عنوان «اهلیت» آن حضرت بوده اند؛ اما با این حال مصداق آیه ی تطهیر نمی باشند؛ زیرا بدیهی است که آنان معصوم نبوده اند، و اگر مشمول این آیه می بودند عملکرد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در داخل نمودن حضرت علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام در حدیث کسا در مورد آنان نیز اتفاق می افتاد؛ در حالی که می بینیم ام سلمه (رضی الله عنها)هنگامی که از آنحضرت درخواست می نماید که وی نیز داخل در اصحاب کسا شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خواسته ی وی را رد می نمایند و به وی می فرمایند که تو بر خیر هستی.

ب) اهل بودن اصحاب کسا نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز امری بدیهی بوده اما با این حال می بینیم که آنحضرت تنها آنان را اهل مخصوص به خود می دانند.

ج) آیه ی تطهیر بیانگر فضیلتی خاص برای عترت است، و تنها بیانگر قرابت ظاهری نمی باشد؛ بنابراین اگر همسران آنحضرت مشمول این آیه می شدند آنرا به عنوان افتخاری برای خود بیان می نمودند؛ خصوصا نسبت به عایشه که در حیات سیاسی و اجتماعی خویش از این آیه می توانست بهره های زیادی ببرد. در حالی که هیچکدام از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله چنین ادعایی را ننمود.

سؤال سوم: آیا عایشه داخل در حدیث ثقلین است؟

جواب: ثقلین به عنوان دو رکن اساسی هدایت بشر بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در لسان مبارک آنحضرت معرفی شده اند.[1] همچنان که قرآن به حق هدایت می نماید، ائمه علیهم السلام که جانشینان راستین آنحضرت می باشند و از هر گونه رجس و پلیدی منزه می باشند نیز هادی به حق و راهنمایان بشر و مبین قرآن و سنت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله می باشند.

مضمون حدیث ثقلین بر پيوند ناگسستنى قرآن و ائمه اهل بيت عليهم السلام و همراهى آنان تا روز قيامت تأكيد مى‏نمايد، که لازمه عدم انفکاک میان قرآن و عترت، آن است كه چنانچه قرآن در هر روزگارى زنده و پابرجاست، باید پيشوايى از اهل بيت عليهم السلام نيز زنده و پابرجا باشد تا امكان دست‏يابى مردم به هر دو منبع هدايت در هيچ زمانى از بين نرفته باشد، و روشن است كه چنین امری هیچ تناسبی با عایشه نداشته است.

ام المؤمنین عایشه هیچگاه صلاحیت این را ندارد که در کنار قرآن قرار گیرد؛ بلکه به عکس می بینیم که وی در مقابل حجت خدا و برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام زمان خود شورش می نماید و دستور قرآن مبنی بر قرار گرفتن در منزل را نادیده می گیرد و به جنگ امام علی علیه السلام می رود. امامی که محور حق است و حق بر محور او. [2] امامی که همراه قرآن بود و قرآن نیز همراه او بود.[3] بنابراین عایشه در مقابل قرآن است، نه همراه و قرین قرآن.

عایشه خود روایتی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله قل می نمایدکه :« إن الله قد عهد إلي : أن من خرج على علي فهو كافر في النار ( وأجده بالنار ) . قيل : لم خرجت عليه ؟ قالت: أنا نسيت هذا الحديث يوم الجمل حتى ذكرته بالبصرة ، وأنا أستغفر الله»[4].خداوند با من عهد نموده كه هر كس بر على خروج كند كافر است و جايگاهش در آتش مى باشد، گفته شد پس چرا علیه او خروج نمودی؟ وی گفت من این حدیث را در روز جمل فراموش نمودم تا اینکه در بصره به یاد آن افتادم، و من از خدا طلب بخشش می نمایم.حال سوال این است که ام المؤمنین عایشه با چه ملاکی مصداق حدیث ثقلین قرار گرفته است؟

سؤال چهارم: آیا شیعه به حدیث ثقلین عمل نمی نماید؟
جواب:
شیعه بنابر سفارش پیامبر اکرم بعد از رحلت آنحضرت به عترت و ائمه ی اهل البیت علیهم السلام مراجعه نمود، و عامل به حدیث ثقلین شیعه است بر خلاف اهل سنت که از این حدیث اعراض نموده وبه حدیثی که سندا مخدوش است:«کتاب الله و سنتی» تمسک نمودند؛ و در محتوای سنت نیز، آنرا از غیر عترت آنحضرت اخذ نموده، افرادی که از عترت انحراف داشتند.

در حدیث ثقلین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله توصیه فرمودند به تمسک به قرآن و عترت، وفرمودند این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر آن حضرت وارد شوند، این افراد جز با ائمه ی اهل بیت علیهم السلام سازگاری ندارد، امامانی که اولین آنها امیر المؤمنین علیه السلام است و آخرین آنها مهدی علیه السلام خواهد بود.

بر خلاف اهل بیت علیهم السلام پیامبر اکرم صلی اله علیه واله هیچ توصیه ای به امت در باره شان و منزلت عایشه نفرمودند، که ای مردم مراقب باشید عایشه را اذیت ننمائید که وی از من است، واین در حالی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اسناد شیعه و سنی اهل بیت خویش را با مصداق مشخص نمودند وشان و جایگاه آنان را بیان نمودندو در این میان نام و اثری از ام المؤمنین نیست؟!

موفق باشید.


[/HR] [1]انّى اوشِكُ أنْ ادْعَى فَاجِيبَ، وَ إنّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى، كتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدودٌ مِنَ السّماءِ إلَى الأرْضِ وَ عِتْرَتِى أهْلَ بَيْتِى. وَ إنّ اللّطِيفَ الْخَبِيرَ أخَبَرنِى: أنّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتّى يَرِدَا عَلَىّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونّى فِيهِمَا».نزديك است كه من از طرف پروردگارم دعوت شوم و اجابت كنم، و من در ميان شما دو متاع نفيس و گرانقدر باقى مى‏گذارم: كتاب خدا و عترت خود را! كتاب خداوند كه ريسمانى است كه ميان آسمان و زمين كشيده شده است، و عترت من كه اهل بيت من مى‏باشند. و تحقيقاً خداوند لطيف و خبير به من خبر داده است كه: آن دو از هم جدا نمى‏شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. اينك شما بنگريد كه چگونه حقّ مرا در اين دو يادگار بجامانده، رعايت مى‏كنيد؟!

[2]. مستدرک حاکم، ج3،ص124:«سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول علي مع القران مع والقرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا على الحوض» * هذا حديث صحيح الاسناد.

[3].مجمع الزوائد، هیثمی، حدیث شماره :12031، 12027، 14768.

[4].ینابیع المودة،ج2، ص275.

موضوع قفل شده است