[="Tahoma"][="Black"]سؤال 149. در زندگيام مشکلي هست که اميدوارم شما مرا راهنمايي کنيد: پدري دارم که اخلاق خاصي دارد؛ از اوّل زندگياش که با مادرم ازدواج کرده است، هر روز به بهانهاي با مادرم قهر ميکند و تا مدّت زيادي با مادرم قهر است. داخل خانه که هست با مادرم و من و خواهر و برادرم سرسنگين است. سر سفرۀ غذا از بس که چپچپ به ما چهار نفر با حالت عصباني نگاه ميکند، ناگزير همۀ ما از سر سفره بلند ميشويم، با آنکه گرسنه هستيم؛ ولي خارج از خانه با فاميلها و دوستانش خيلي خوب و خوشاخلاق است و همۀ آنها از او تعريف ميکنند. ما را پيش فاميلهايش سبک و خوار ميکند. هر وقت از خانه بيرون ميرود، ما يک نفس راحت ميکشيم. دوست دارد ما هميشه مطيع او باشيم و هر حرفي که او زد، حتماً به آن عمل کنيم. خواهش ميکنم که من را در اين مشکل بزرگ راهنمايي فرمایيد.
پاسخ:از نامۀ شما متأثر شدم. به شما و مادرتان و برادر و خواهرتان دعا کردم و حل مشکل شما را از خداوند خواستم.
اگر بتوانيد او را نزد من بياوريد تا با او حرف بزنم، خيال ميکنم خوب باشد.
شماها مخصوصاً مادر، اگر صبر کنيد، حتماً به زودي فرج پيدا ميشود؛ زيرا وعدۀ خداست که «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً».
علاوه بر اين، کوتاه بياييد و بديهاي او را تحمّل کنيد و عکسالعمل نشان ندهيد، بهانه دست او ندهيد و باز اگر بدي کرد، شما خوبي کنيد تا مورد رحمت خداوند رحمان قرار گيريد. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 150. خانمي چهل و هفت ساله هستم و داراي عروس و داماد. از بچگي در سنِّ یازده سالگي مادرم را از دست دادم و متأسّفانه يک نامادري قسمت ما شد که چشم ديدن من و برادرم را نداشت. واقعاً اين چند سالي که با ما بوده، خيلي زجر روحي به ما داده است که گفتن کارهاي او يک کتاب ميشود و من از ناراحتيهايي که از او داشتهام، دچار ناراحتي قلبي شدهام و ديگر طاقت رفت و آمد در خانۀ پدرم را ندارم. حالا ميخواستم شما به من بگوييد که اگر خانۀ پدر را ترک کنم، اشکال دارد؟ چون، پدرم به ما محبّتي ندارد و منزل ما نميآيد و تلفن هم نميزند. از رفتار پدرم راضي نيستم؛ چون آن احترامي که بايد به من که دخترش هستم، بگذارد، نميگذارد.
پاسخ:قهر نکنيد؛ ولي رفت و آمد هم لازم نیست داشته باشید، مگر در ايام ضروري نظير عيد و گاهي هم شما به آنها تلفن بزنید.
مواظب باشيد پشت سر آنها غيبت نکنيد و مواظب باشيد پیش روی هم مشاجره نداشته باشيد و آنچه آنها بدي ميکنند، شما خوبي کنيد تا خداوند خير دنيا و آخرت به شما بدهد. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 151. لطفاً محدودۀ وجوب حرفشنوی از پدر و مادر را بیان فرمایید؟
پاسخ: حرف پدر و مادر را بايد بشنويد، مگر بخواهند شما را وادار به گناه بكنند. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 152. آیا اشتغال، ازدواج، انجام امور فرهنگي و از اين قبيل امور فرزندان باید با اجازۀ پدر باشد؟ يا اينکه در جريان قرار دادن پدر قبل از انجام عمل کفايت ميکند؟
پاسخ: اگر دختر باشد، کليۀ امور آن سزاوار است زير نظر پدر و مادر باشد و در امر ازدواج، عقد او بايد با اجازۀ پدر باشد؛ و پسر، بسیار خوب است که پدر و مادر را در کلّيۀ امور در جريان بگذارد. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 153. آيا والدين با داشتن منزل شخصي چند ميليارد توماني، دارا بودن ملک و املاک ديگر، استفاده از زیورآلات ميليوني و... در هنگام ازدواج پسر خود که دانشجو يا تازه فارغالتّحصیل شده و از نظر مالي چيزي ندارد، وظيفهاي شرعي در کمک مالي ندارند؟ آيا والدین ميتوانند به بهانههای مختلف، از پرداخت هرگونه کمک مالي در ازدواج فرزند خودداري کنند و باعث ايجاد شرايط سخت و مشکلآفرين و رنجآور برای پسر شوند؟
پاسخ: بايد پدر و مادر به بچّهها كمك كنند و نگذارند به آنها سخت بگذرد. همچنانکه بچّهها هم بايد به پدر و مادر فقير كمك كنند و بچّهها واجبالنفقۀ پدر و مادر و پدر و مادر واجبالنّفقۀ اولاد هستند، امّا در هر صورت، احترام فرزند به پدر و مادر، حتّی پدر و مادر بد، لازم است. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 154. من پسر اوّل و بزرگترين اولاد خانواده هستم و همۀ مشکلات خانواده بر دوش من است. مادرم شديداً به بيماري روحي و عصبي دچار شدهاند و با پدرم که باعث اين مشکلات شده، بسيار بد است. پدرم نميخواهد تغييري در اخلاقش ایجاد کند. ايشان با تفاوت سني زيادي با مادرم ازدواج کرده و اخلاق پدرسالاري دارند و در خانه شديداً مستبد و بداخلاق هستند و از این جهت ما زندگي سردي داریم. ما پنج فرزند و مخصوصاً من و خواهرم کتکهاي فراوان خوردهايم، فحشهاي خيلي زشت شنيدهايم و بيشتر مواقع مادرم در اين کتککاري ميانجي ميشد و او هم کتک ميخورد. چگونه با اين مسئلۀ حاد برخورد کنم؟ نظرات و صحبتهاي شما را با جان و دل پذيرا هستم و بهعنوان استادي بزرگوار و مجتهدي که از همه لحاظ قبولشان دارم، براي عملي ساختن نظرات شما سعي و کوشش فراواني خواهم کرد. اين صحبتها آخرين تير من براي بهبودي حال مادرم و قيامتم و زندگي شخصي من و برادران و خواهرانم است.
پاسخ: شما برادران و خواهران در مقابل چنين پدری بايد بيتفاوت باشيد و با سکوت و تسلط بر اعصاب، نگذاريد عصباني شود و براي خاطر خداي متعال پدرسالاري او را پذيرا باشيد، وگرنه وضعیّت بدتر از این میشود.
پس، صبر کنيد که پروردگار عالم پاداش بينهايت به شما عنايت ميکند.
راجع به مادر به اندازۀ قدرتتان به ايشان کمک کنيد و احترام او را نگاه داريد و اميد است خوب شود و خداي متعال اجر مادرداري که بهترين اجرهاست، به شما عنايت کند. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 155. برادرم از ديرباز تا بهحال که بيست و چهار سال دارد، با پدرم رابطهاي ندارد و او را موجودي پست و بيارزش ميپندارد. جلوي هم ظاهر نميشوند، با هم حرف نميزنند، چند بار هم با پدرم گلاويز شده است و دربارۀ اقوام، منفي فکر ميکند. خلاصه خانوادۀ ما اصلاً شاد نيستند؛ خصوصاً برادر بزرگم که رابطۀ خوبي با پدرم ندارد و برادر کوچکم هم در حال حاضر وسواس شديدي پيدا کرده است. درخواست من از شما اين است که ما را راهنمايي کرده و کمکمان کنيد تا خانوادهاي شاد داشته باشيم؛ خصوصاً که قرار است برادر بزرگم زن بگيريد. دوست دارم رابطهاش با پدرم کمي بهتر شود و پدرم هم کمي از لحاظ مالي کمکش کند.
پاسخ: 1. برادر بزرگ بايد با پدر، برخورد بد نداشته باشد، گرچه پدر تقصير هم داشته باشد و بايد قهر نباشد و بايد با کمال تواضع با او برخورد داشته باشد و اگر چنين نکند، عاق ميشود و عاقّ پدر و مادر خير دنيا و آخرت ندارد.
2. اين سفارش را به شما و ديگران هم دارم. با پدر بد بايد بسازید تا خداي متعال پاداش دنيا و آخرت به شما بدهد.
برادري که درد وسواس دارد، وضعیّت او خيلي خطرناک است و بايد با بياعتنایي و بیتفاوتی آن را رفع کند، وگرنه شديدتر خواهد شد.
زندگي دستهجمعي مشکلات دارد و چارهاي نيست و جز با گذشت و ايثار و فداکاري نمیتوان زندگي کرد.
به پدر هم از قول من بگویید که سفارش ميکنم با مهرباني و گذشت و فداکاري بايد با اولاد، حتی اگر تقصير هم داشته باشند، برخورد کنید، وگرنه پروردگار عالم در روز قيامت شما را نميآمرزد. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 156. پدر و مادرم بسیار اهل غیبت و تهمت هستند و دائم در خانه با الفاظ زشت غیبت میکنند و تهمت میزنند. گاهی هم به آنها میگوییم که این کار را نکنند؛ ولی اثری نداشته است. راستش گاهی که حال روحانی خوبی دارم، با شنیدن این حرفها حالم بد میشود. آیا با شنیدن این حرفها مرتکب گناه میشوم؟ راه حل این موضوع و رهایی از این احساس بد چیست؟
پاسخ: شما گناه نمیکنید، ولی تا ممکن است از صحنۀ گناه دور شوید و در هر حال، احترام پدر و مادر را حفظ کنید و در برابر آنها متواضع باشید. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 157. بنده با خانمم بحثم شده بود که خانوادهاش دخالت کردند و با خانوادۀ خانمم درگیر شدم. حرفهای زشتی به بنده زدند. به دلیل فحاشی و دخالتشان از آنها شکایت کردم، ولی آن را پس گرفتم. الان چند ماه است که به منزلشان نمیروم. نظر شما در این باره چیست؟
پاسخ:با گذشت و ايثار و فداکاري از دو طرف بايد قضيّه حل شود و رفت و آمد هم بايد داشته باشيد و به گذشته برنگردید. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 158. اگر امکان دارد حقوق پدر و مادر و فرزندان را نسبت به همدیگر، به طور خلاصه بیان کنید.
پاسخ: از جمله حقوق پدر و مادر اين است که فرزند بايد رضايت آنها را بهدست آورد و از جمله حقوق اولاد اين است که بايد پدر و مادر زمینۀ ازدواج دختر و پسر خود را فراهم کنند. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 159. مدّتی است به حرکتی از جانب پدرم حساس شدم. چهکارکنم که به او بیاحترامی نکنم؟ آیا اینکه در دلم ناراحت میشوم، ولی چیزی نمیگويم، اشکال دارد یا خير؟
اسخ: باید حسّاس نباشید و باید در دل از او تنفّر نداشته باشید و باید با او با محبّت و مهربانی و احترام برخورد کنید. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 160. اينجانب مادري دارم که نود سال عمر دارد و داراي پنج فرزند است. از سه سال قبل بیماری سختی دارد. چهار فرزند ديگر ميگويند، او را در سراي سالمندان بگذاريم، ولي اينجانب موافق نيستم و فعلاً مادرم را پيش خودم آوردهام و در طبقهاي مجزا از او نگهداري ميکنم. مادرم سه دانگ خانۀ مخروبه را بر اساس وکالتی به اينجانب داده است که همۀ کارهايش را چه در حيات و چه در ممات انجام دهم. حال ميخواهم بدانم از نظر اسلام مشکل دارد يا نه؟
پاسخ: کار شما بسيار خوب است و اجر دنيا و آخرت دارد. راجعبه خانه هم، اگر مادر بخواهد که ملک شما شود و ديگران حقّي به آن نداشته باشند، بايد به شما تملیک کند، وگرنه بعداً دردسر ميشود. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 161. گاهي اوقات به مادرم کمک میکنم. خانم بنده میگوید چرا توکمک کردی؟ چرا دیگران مشارکت نمیکنند؟ واقعاً من چه وظیفهای دارم؟
پاسخ: بايد بتوانيد جمع بين امور بکنيد و بايد بتوانيد هم پدر و مادر و هم همسر خود را راضي نگه داريد، در حالي که حق هيچ يک ضايع نشود. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 162. اينجانب داراي دو خواهر ميباشم و مادرمان مدّتي است که مريض و تحت نظر است. خواهرانم در پرستاري همکاری نميکنند و همسر و فرزندانم نيز از اين وضع خسته شدهاند، در حالیکه وظيفۀ مادرداري به دوش همۀ ماست. لذا از حضرتعالي استدعا ميکنم خانوادۀ اينجانب و خواهرانم را موعظۀ اخلاقي و شرعي کنید.
پاسخ: همۀ شما بايد مواظبت کامل از مادرتان داشته باشيد و هر کس از پسر يا دختر کوتاهي در اين امر مهم بنمايد، علاوه بر اينکه عاق ميشود و گناه آن خيلي بزرگ است، در اين دنيا هم کيفر ميبيند و کيفر آن هم خيلي بد است.
امّا اگر خواهران در کمک به مادر کوتاهی میکنند، شما چنین نکنید و هرچه میتوانید به مادر خدمت کنید؛ البته باید شوهر و فرزندان را هم راضی نگه دارید. [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 163. حاجآقا قصۀ زندگي ما بسيار تلخ و ناگوار بود از هر جهت که فکرش را بکنيد؛ مادرم بار زندگي را به دوش کشيد و ما را از نظر تحصيل علم و دين، ياري کرد؛ امّا چون خودش بدبخت شده بود، ميترسيد ما دختران هم به سرنوشت بد او دچار شويم؛ بههمين دليل در ازدواج ما را آزاد گذاشت و من هم متأسفانه به اين فکر نبودم که روزي دير خواهد شد و ازدواج نکردم. هفت سال است که مادرم از دنيا رفته و همۀ خواهران و برادرانم هم مشغول به زندگي و بچّههاي خودشان هستند و من با پدر پير و بداخلاق خود در خانه تنها هستم. پدرم هشتاد و پنج سال دارد و اصلاً ما بچّهها را دوست ندارد و اجازه نميدهد حتي خواهر و برادرانم به من سر بزنند و دوست دارد هميشه تنها باشد. از بچگي هميشه کمبود محبّت را از طرف پدر داشتهام. لطفاً مرا در اين امر راهنمایي فرمایيد.
پاسخ: در اينکه شما بايد مواظب باشيد عاقّ پدر نشويد، شکی نيست و سکوت شما در مقابل خشونتهاي او، بلکه خوبيهاي شما در مقابل بديهاي او بايد باشد تا انشاالله عاقبتبهخير شويد و در آخرت مقام بلندي به شما بدهند.
بنابراين من به شما يک سفارش ميکنم، همان سفارشي که پيامبر گرامي«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» به زهراي عزيز«سلاماللهعلیها» نمودند؛ وقتي که او را در يک سختي عجيبي ديدند، فرمودند: «بچش سختي دنيا را براي شيريني آخرت» و من به شما علاوه بر اين ميگويم: «بچش اينگونه سختيها را براي عاقبتبهخيري و انشاءالله يک زندگي سالم در همین دنیا، بهزودي زود.» [/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 164. پدر و مادرم هميشه با هم ناسازگاري دارند و دعوا ميکنند. ديگر اعصابم از دست آنها خرد شده و فکر ميکنم دارم ديوانه ميشوم. دوست دارم خدا بهخواستۀ من توجّه کند و هرچه زودتر با مرگي باشکوه، زندگيام را بدرود گويم و از دست اين دعواها خلاص شوم. ميدانيد، هر بار من دعواي بين پدر و مادرم را ميبينم، تصميم ميگيرم اگر زنده ماندم، اصلاً ازدواج نکنم و زندگي مشترک آغاز نکنم؛ چون واقعا از زندگي نااميد و متنفّرم.
پاسخ: اوّلاً اميد است که پدر و مادر شما با عفو و گذشت و فداکاري باهم خوب شوند و اين مشکل که شما را رنج ميدهد، مرتفع شود.
ثانياً شما نبايد طرفداري از يکي از آنها بکنيد، بلکه بايد هميشه بيطرف باشيد و ميان آنها را صلح دهيد و قطعاً حرفهاي شما تأثير دارد.
ثالثاً شما نبايد از ميدان در رويد. زندگي مشکل دارد، امّا حالت يأس و نااميدي و حرفهاي ناراحتکننده نبايد داشته باشيد.
شما در ضمن دعوای آنها، خود را بسازيد و از نماز اوّل وقت و اجتناب از گناه کمک بگيريد تا عاقبتبهخیر شوید. [/]
ممنون از تلاش هاي همكار گرامي ريحانه النبي
آنچه در اين تاپيك مطالعه كرديد متن كتابي بود از حضرت آيت الله مظاهري استاد اخلاق برجسته (از شاگردان امام خميني)
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب کتاب پاسخ به پرسش های ازدواج و خانواده
سخن آغازین معيار و هدف ازدواج موانع ازدواج
ارتباط دختر و پسر
صبر و عفاف و دعا، کلید ازدواج
سحر و جادو، از توهّم تا واقعیّت
ازدواج موقّت
خواستگاری
دوران عقد
همسر شایسته
عروسي و زفاف
میوۀ شیرین صبر و استقامت در خانواده
اثر گذشت، ایثار و فداکاری در تعالی خانواده
وفاداری و محبّت، لازمۀ زندگی
راهکار اصلاح اخلاق و رفتار همسر
عاقبت سوء تندخویی و بداخلاقی در خانه
تعدّد زوجات
فرزندآوری
ارزش محبّت به فرزند
روش رویارویی با معضلات فرزندان
ضرورت صبر، گذشت و تواضع در برابر والدین
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 149. در زندگيام مشکلي هست که اميدوارم شما مرا راهنمايي کنيد: پدري دارم که اخلاق خاصي دارد؛ از اوّل زندگياش که با مادرم ازدواج کرده است، هر روز به بهانهاي با مادرم قهر ميکند و تا مدّت زيادي با مادرم قهر است. داخل خانه که هست با مادرم و من و خواهر و برادرم سرسنگين است. سر سفرۀ غذا از بس که چپچپ به ما چهار نفر با حالت عصباني نگاه ميکند، ناگزير همۀ ما از سر سفره بلند ميشويم، با آنکه گرسنه هستيم؛ ولي خارج از خانه با فاميلها و دوستانش خيلي خوب و خوشاخلاق است و همۀ آنها از او تعريف ميکنند. ما را پيش فاميلهايش سبک و خوار ميکند. هر وقت از خانه بيرون ميرود، ما يک نفس راحت ميکشيم. دوست دارد ما هميشه مطيع او باشيم و هر حرفي که او زد، حتماً به آن عمل کنيم. خواهش ميکنم که من را در اين مشکل بزرگ راهنمايي فرمایيد.
پاسخ:از نامۀ شما متأثر شدم. به شما و مادرتان و برادر و خواهرتان دعا کردم و حل مشکل شما را از خداوند خواستم.
اگر بتوانيد او را نزد من بياوريد تا با او حرف بزنم، خيال ميکنم خوب باشد.
شماها مخصوصاً مادر، اگر صبر کنيد، حتماً به زودي فرج پيدا ميشود؛ زيرا وعدۀ خداست که «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً».
علاوه بر اين، کوتاه بياييد و بديهاي او را تحمّل کنيد و عکسالعمل نشان ندهيد، بهانه دست او ندهيد و باز اگر بدي کرد، شما خوبي کنيد تا مورد رحمت خداوند رحمان قرار گيريد.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 150. خانمي چهل و هفت ساله هستم و داراي عروس و داماد. از بچگي در سنِّ یازده سالگي مادرم را از دست دادم و متأسّفانه يک نامادري قسمت ما شد که چشم ديدن من و برادرم را نداشت. واقعاً اين چند سالي که با ما بوده، خيلي زجر روحي به ما داده است که گفتن کارهاي او يک کتاب ميشود و من از ناراحتيهايي که از او داشتهام، دچار ناراحتي قلبي شدهام و ديگر طاقت رفت و آمد در خانۀ پدرم را ندارم. حالا ميخواستم شما به من بگوييد که اگر خانۀ پدر را ترک کنم، اشکال دارد؟ چون، پدرم به ما محبّتي ندارد و منزل ما نميآيد و تلفن هم نميزند. از رفتار پدرم راضي نيستم؛ چون آن احترامي که بايد به من که دخترش هستم، بگذارد، نميگذارد.
پاسخ:قهر نکنيد؛ ولي رفت و آمد هم لازم نیست داشته باشید، مگر در ايام ضروري نظير عيد و گاهي هم شما به آنها تلفن بزنید.
مواظب باشيد پشت سر آنها غيبت نکنيد و مواظب باشيد پیش روی هم مشاجره نداشته باشيد و آنچه آنها بدي ميکنند، شما خوبي کنيد تا خداوند خير دنيا و آخرت به شما بدهد.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 151. لطفاً محدودۀ وجوب حرفشنوی از پدر و مادر را بیان فرمایید؟
پاسخ: حرف پدر و مادر را بايد بشنويد، مگر بخواهند شما را وادار به گناه بكنند.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 152. آیا اشتغال، ازدواج، انجام امور فرهنگي و از اين قبيل امور فرزندان باید با اجازۀ پدر باشد؟ يا اينکه در جريان قرار دادن پدر قبل از انجام عمل کفايت ميکند؟
پاسخ: اگر دختر باشد، کليۀ امور آن سزاوار است زير نظر پدر و مادر باشد و در امر ازدواج، عقد او بايد با اجازۀ پدر باشد؛ و پسر، بسیار خوب است که پدر و مادر را در کلّيۀ امور در جريان بگذارد.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 153. آيا والدين با داشتن منزل شخصي چند ميليارد توماني، دارا بودن ملک و املاک ديگر، استفاده از زیورآلات ميليوني و... در هنگام ازدواج پسر خود که دانشجو يا تازه فارغالتّحصیل شده و از نظر مالي چيزي ندارد، وظيفهاي شرعي در کمک مالي ندارند؟ آيا والدین ميتوانند به بهانههای مختلف، از پرداخت هرگونه کمک مالي در ازدواج فرزند خودداري کنند و باعث ايجاد شرايط سخت و مشکلآفرين و رنجآور برای پسر شوند؟
پاسخ: بايد پدر و مادر به بچّهها كمك كنند و نگذارند به آنها سخت بگذرد. همچنانکه بچّهها هم بايد به پدر و مادر فقير كمك كنند و بچّهها واجبالنفقۀ پدر و مادر و پدر و مادر واجبالنّفقۀ اولاد هستند، امّا در هر صورت، احترام فرزند به پدر و مادر، حتّی پدر و مادر بد، لازم است.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 154. من پسر اوّل و بزرگترين اولاد خانواده هستم و همۀ مشکلات خانواده بر دوش من است. مادرم شديداً به بيماري روحي و عصبي دچار شدهاند و با پدرم که باعث اين مشکلات شده، بسيار بد است. پدرم نميخواهد تغييري در اخلاقش ایجاد کند. ايشان با تفاوت سني زيادي با مادرم ازدواج کرده و اخلاق پدرسالاري دارند و در خانه شديداً مستبد و بداخلاق هستند و از این جهت ما زندگي سردي داریم. ما پنج فرزند و مخصوصاً من و خواهرم کتکهاي فراوان خوردهايم، فحشهاي خيلي زشت شنيدهايم و بيشتر مواقع مادرم در اين کتککاري ميانجي ميشد و او هم کتک ميخورد. چگونه با اين مسئلۀ حاد برخورد کنم؟ نظرات و صحبتهاي شما را با جان و دل پذيرا هستم و بهعنوان استادي بزرگوار و مجتهدي که از همه لحاظ قبولشان دارم، براي عملي ساختن نظرات شما سعي و کوشش فراواني خواهم کرد. اين صحبتها آخرين تير من براي بهبودي حال مادرم و قيامتم و زندگي شخصي من و برادران و خواهرانم است.
پاسخ: شما برادران و خواهران در مقابل چنين پدری بايد بيتفاوت باشيد و با سکوت و تسلط بر اعصاب، نگذاريد عصباني شود و براي خاطر خداي متعال پدرسالاري او را پذيرا باشيد، وگرنه وضعیّت بدتر از این میشود.
پس، صبر کنيد که پروردگار عالم پاداش بينهايت به شما عنايت ميکند.
راجع به مادر به اندازۀ قدرتتان به ايشان کمک کنيد و احترام او را نگاه داريد و اميد است خوب شود و خداي متعال اجر مادرداري که بهترين اجرهاست، به شما عنايت کند.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 155. برادرم از ديرباز تا بهحال که بيست و چهار سال دارد، با پدرم رابطهاي ندارد و او را موجودي پست و بيارزش ميپندارد. جلوي هم ظاهر نميشوند، با هم حرف نميزنند، چند بار هم با پدرم گلاويز شده است و دربارۀ اقوام، منفي فکر ميکند. خلاصه خانوادۀ ما اصلاً شاد نيستند؛ خصوصاً برادر بزرگم که رابطۀ خوبي با پدرم ندارد و برادر کوچکم هم در حال حاضر وسواس شديدي پيدا کرده است. درخواست من از شما اين است که ما را راهنمايي کرده و کمکمان کنيد تا خانوادهاي شاد داشته باشيم؛ خصوصاً که قرار است برادر بزرگم زن بگيريد. دوست دارم رابطهاش با پدرم کمي بهتر شود و پدرم هم کمي از لحاظ مالي کمکش کند.
پاسخ: 1. برادر بزرگ بايد با پدر، برخورد بد نداشته باشد، گرچه پدر تقصير هم داشته باشد و بايد قهر نباشد و بايد با کمال تواضع با او برخورد داشته باشد و اگر چنين نکند، عاق ميشود و عاقّ پدر و مادر خير دنيا و آخرت ندارد.
2. اين سفارش را به شما و ديگران هم دارم. با پدر بد بايد بسازید تا خداي متعال پاداش دنيا و آخرت به شما بدهد.
برادري که درد وسواس دارد، وضعیّت او خيلي خطرناک است و بايد با بياعتنایي و بیتفاوتی آن را رفع کند، وگرنه شديدتر خواهد شد.
زندگي دستهجمعي مشکلات دارد و چارهاي نيست و جز با گذشت و ايثار و فداکاري نمیتوان زندگي کرد.
به پدر هم از قول من بگویید که سفارش ميکنم با مهرباني و گذشت و فداکاري بايد با اولاد، حتی اگر تقصير هم داشته باشند، برخورد کنید، وگرنه پروردگار عالم در روز قيامت شما را نميآمرزد.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 156. پدر و مادرم بسیار اهل غیبت و تهمت هستند و دائم در خانه با الفاظ زشت غیبت میکنند و تهمت میزنند. گاهی هم به آنها میگوییم که این کار را نکنند؛ ولی اثری نداشته است. راستش گاهی که حال روحانی خوبی دارم، با شنیدن این حرفها حالم بد میشود. آیا با شنیدن این حرفها مرتکب گناه میشوم؟ راه حل این موضوع و رهایی از این احساس بد چیست؟
پاسخ: شما گناه نمیکنید، ولی تا ممکن است از صحنۀ گناه دور شوید و در هر حال، احترام پدر و مادر را حفظ کنید و در برابر آنها متواضع باشید.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 157. بنده با خانمم بحثم شده بود که خانوادهاش دخالت کردند و با خانوادۀ خانمم درگیر شدم. حرفهای زشتی به بنده زدند. به دلیل فحاشی و دخالتشان از آنها شکایت کردم، ولی آن را پس گرفتم. الان چند ماه است که به منزلشان نمیروم. نظر شما در این باره چیست؟
پاسخ:با گذشت و ايثار و فداکاري از دو طرف بايد قضيّه حل شود و رفت و آمد هم بايد داشته باشيد و به گذشته برنگردید.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 158. اگر امکان دارد حقوق پدر و مادر و فرزندان را نسبت به همدیگر، به طور خلاصه بیان کنید.
پاسخ: از جمله حقوق پدر و مادر اين است که فرزند بايد رضايت آنها را بهدست آورد و از جمله حقوق اولاد اين است که بايد پدر و مادر زمینۀ ازدواج دختر و پسر خود را فراهم کنند.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 159. مدّتی است به حرکتی از جانب پدرم حساس شدم. چهکارکنم که به او بیاحترامی نکنم؟ آیا اینکه در دلم ناراحت میشوم، ولی چیزی نمیگويم، اشکال دارد یا خير؟
اسخ: باید حسّاس نباشید و باید در دل از او تنفّر نداشته باشید و باید با او با محبّت و مهربانی و احترام برخورد کنید.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 160. اينجانب مادري دارم که نود سال عمر دارد و داراي پنج فرزند است. از سه سال قبل بیماری سختی دارد. چهار فرزند ديگر ميگويند، او را در سراي سالمندان بگذاريم، ولي اينجانب موافق نيستم و فعلاً مادرم را پيش خودم آوردهام و در طبقهاي مجزا از او نگهداري ميکنم. مادرم سه دانگ خانۀ مخروبه را بر اساس وکالتی به اينجانب داده است که همۀ کارهايش را چه در حيات و چه در ممات انجام دهم. حال ميخواهم بدانم از نظر اسلام مشکل دارد يا نه؟
پاسخ: کار شما بسيار خوب است و اجر دنيا و آخرت دارد. راجعبه خانه هم، اگر مادر بخواهد که ملک شما شود و ديگران حقّي به آن نداشته باشند، بايد به شما تملیک کند، وگرنه بعداً دردسر ميشود.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 161. گاهي اوقات به مادرم کمک میکنم. خانم بنده میگوید چرا توکمک کردی؟ چرا دیگران مشارکت نمیکنند؟ واقعاً من چه وظیفهای دارم؟
پاسخ: بايد بتوانيد جمع بين امور بکنيد و بايد بتوانيد هم پدر و مادر و هم همسر خود را راضي نگه داريد، در حالي که حق هيچ يک ضايع نشود.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 162. اينجانب داراي دو خواهر ميباشم و مادرمان مدّتي است که مريض و تحت نظر است. خواهرانم در پرستاري همکاری نميکنند و همسر و فرزندانم نيز از اين وضع خسته شدهاند، در حالیکه وظيفۀ مادرداري به دوش همۀ ماست. لذا از حضرتعالي استدعا ميکنم خانوادۀ اينجانب و خواهرانم را موعظۀ اخلاقي و شرعي کنید.
پاسخ: همۀ شما بايد مواظبت کامل از مادرتان داشته باشيد و هر کس از پسر يا دختر کوتاهي در اين امر مهم بنمايد، علاوه بر اينکه عاق ميشود و گناه آن خيلي بزرگ است، در اين دنيا هم کيفر ميبيند و کيفر آن هم خيلي بد است.
امّا اگر خواهران در کمک به مادر کوتاهی میکنند، شما چنین نکنید و هرچه میتوانید به مادر خدمت کنید؛ البته باید شوهر و فرزندان را هم راضی نگه دارید.
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 163. حاجآقا قصۀ زندگي ما بسيار تلخ و ناگوار بود از هر جهت که فکرش را بکنيد؛ مادرم بار زندگي را به دوش کشيد و ما را از نظر تحصيل علم و دين، ياري کرد؛ امّا چون خودش بدبخت شده بود، ميترسيد ما دختران هم به سرنوشت بد او دچار شويم؛ بههمين دليل در ازدواج ما را آزاد گذاشت و من هم متأسفانه به اين فکر نبودم که روزي دير خواهد شد و ازدواج نکردم. هفت سال است که مادرم از دنيا رفته و همۀ خواهران و برادرانم هم مشغول به زندگي و بچّههاي خودشان هستند و من با پدر پير و بداخلاق خود در خانه تنها هستم. پدرم هشتاد و پنج سال دارد و اصلاً ما بچّهها را دوست ندارد و اجازه نميدهد حتي خواهر و برادرانم به من سر بزنند و دوست دارد هميشه تنها باشد. از بچگي هميشه کمبود محبّت را از طرف پدر داشتهام. لطفاً مرا در اين امر راهنمایي فرمایيد.
پاسخ: در اينکه شما بايد مواظب باشيد عاقّ پدر نشويد، شکی نيست و سکوت شما در مقابل خشونتهاي او، بلکه خوبيهاي شما در مقابل بديهاي او بايد باشد تا انشاالله عاقبتبهخير شويد و در آخرت مقام بلندي به شما بدهند.
بنابراين من به شما يک سفارش ميکنم، همان سفارشي که پيامبر گرامي«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» به زهراي عزيز«سلاماللهعلیها» نمودند؛ وقتي که او را در يک سختي عجيبي ديدند، فرمودند: «بچش سختي دنيا را براي شيريني آخرت» و من به شما علاوه بر اين ميگويم: «بچش اينگونه سختيها را براي عاقبتبهخيري و انشاءالله يک زندگي سالم در همین دنیا، بهزودي زود.»
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سؤال 164. پدر و مادرم هميشه با هم ناسازگاري دارند و دعوا ميکنند. ديگر اعصابم از دست آنها خرد شده و فکر ميکنم دارم ديوانه ميشوم. دوست دارم خدا بهخواستۀ من توجّه کند و هرچه زودتر با مرگي باشکوه، زندگيام را بدرود گويم و از دست اين دعواها خلاص شوم. ميدانيد، هر بار من دعواي بين پدر و مادرم را ميبينم، تصميم ميگيرم اگر زنده ماندم، اصلاً ازدواج نکنم و زندگي مشترک آغاز نکنم؛ چون واقعا از زندگي نااميد و متنفّرم.
پاسخ: اوّلاً اميد است که پدر و مادر شما با عفو و گذشت و فداکاري باهم خوب شوند و اين مشکل که شما را رنج ميدهد، مرتفع شود.
ثانياً شما نبايد طرفداري از يکي از آنها بکنيد، بلکه بايد هميشه بيطرف باشيد و ميان آنها را صلح دهيد و قطعاً حرفهاي شما تأثير دارد.
ثالثاً شما نبايد از ميدان در رويد. زندگي مشکل دارد، امّا حالت يأس و نااميدي و حرفهاي ناراحتکننده نبايد داشته باشيد.
شما در ضمن دعوای آنها، خود را بسازيد و از نماز اوّل وقت و اجتناب از گناه کمک بگيريد تا عاقبتبهخیر شوید.
[/]
ممنون از تلاش هاي همكار گرامي ريحانه النبي
آنچه در اين تاپيك مطالعه كرديد متن كتابي بود از حضرت آيت الله مظاهري استاد اخلاق برجسته (از شاگردان امام خميني)
فهرست مطالب کتاب پاسخ به پرسش های ازدواج و خانواده
سخن آغازین
معيار و هدف ازدواج
موانع ازدواج
ارتباط دختر و پسر
صبر و عفاف و دعا، کلید ازدواج
سحر و جادو، از توهّم تا واقعیّت
ازدواج موقّت
خواستگاری
دوران عقد
همسر شایسته
عروسي و زفاف
میوۀ شیرین صبر و استقامت در خانواده
اثر گذشت، ایثار و فداکاری در تعالی خانواده
وفاداری و محبّت، لازمۀ زندگی
راهکار اصلاح اخلاق و رفتار همسر
عاقبت سوء تندخویی و بداخلاقی در خانه
تعدّد زوجات
فرزندآوری
ارزش محبّت به فرزند
روش رویارویی با معضلات فرزندان
ضرورت صبر، گذشت و تواضع در برابر والدین
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده
نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري
انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»