جمع بندی مادرم میگه از خونه بیرونت می کنم!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مادرم میگه از خونه بیرونت می کنم!
با سلام پسری ۲9 ساله ام. خانه به نام مادرم هست. تا یه چی میشه میگه از خونه بیرونت میکنم. درآمدمم کافی نیست که خونه اجاره کنم. تازه رفتم سربازی بعد فوق لیسانس. ماهی 300 هزار تومان بیشتر نمیگیرم.  راهنمایی کنید چه کار میتونم بکنم. تصمیم گرفتم برم تو پارک بخوابم شبها. اما هوا خیلی سرده.
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد کافی
سوالات من said in مادرم میگه از خونه بیرونت می کنم!
با سلام پسری ۲9 ساله ام. خانه به نام مادرم هست. تا یه چی میشه میگه از خونه بیرونت میکنم. درآمدمم کافی نیست که خونه اجاره کنم. تازه رفتم سربازی بعد فوق لیسانس. ماهی 300 هزار تومان بیشتر نمیگیرم.  راهنمایی کنید چه کار میتونم بکنم. تصمیم گرفتم برم تو پارک بخوابم شبها. اما هوا خیلی سرده.
  باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید در پاسخ به سوال حضرتعالی عرض می شود که اولا: فکر رفتن به پارک، ولو هوا مطلوب هم باشد، از ذهن خارج نمایید؛ زیرا پارک فضا و موقعیت خاص خودش را دارد، با انواع و اقسام آدم هایی که آنجا رفت و آمد می کنند. از خلافکار و معتاد و...لذا به هیچ عنوان صلاح نیست بخواهید از خانه به آنجا نقل مکان نمایید. ثانیا: با توجه به شناختی که از مادر و خلق و خوی ایشان دارید، سعی کنید: 1- قبل از رسیدن به خانه همیشه به خود تلقین نمایید، که قرار است به خانه بروم و مادر قرار است دوباره آن حرف ها را بزند، ولی من نباید به دل بگیرم و با یک گوش بشنوم و از گوش دیگر خارج نمایم. این تلقین  به شما این آمادگی را ایجاد می نماید که راحت تر با حر فهای مادر کنار بیایید. 2- موقعی هم که به خانه می رسید، تمام تلاشتان بر این باشد، کارها و رفتارهایی که مادر نسبت به آن حساس هستند را انجام ندهید، تا زمینه بیان آن حرف ها، کمتر ایجاد شود. 3- وقتی مادر آن حرف ها را تکرار کرد، فکر خود را نسبت به سخنان مادر، مدیریت نمایید. به این معنا که هر موقع افکار سخنان وی به سراغ شما می آید به جای دامن زدن و توجه کردن به آن،  سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید.  
ثالثا: وجود این فضا، می تواند به عنوان یک امتحان برای شما باشد، تا صبر و استقامت شما محک بخورد. اتفاقا هنر این است که انسان در چنین شرایطی احترام مادر را حفظ نماید. به این روایت توجه بفرمایید: امام باقر (علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «قَالَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ (علیه السلام) يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ بِي فَقَالَ يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ بِي ثَلَاثاً قَالَ يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ‏ بِأُمِّكَ‏ قَالَ يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ‏ بِأُمِّكَ‏ قَالَ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ بِأَبِيكَ قَالَ فَكَانَ يُقَالُ لِأَجْلِ ذَلِكَ إِنَّ لِلْأُمِّ ثُلُثَيِ الْبِرِّ وَ لِلْأَبِ الثُّلُثَ (1) موسى بن عمران (علیه السلام) گفت پروردگارا بمن سفارش كن تا سه بار در جوابش فرمود تو را بخودم سفارش كنم و بار چهارم و پنجم او را بمادرش سفارش كرد و بار ششم سفارش پدر را باو كرد و از اينجا است كه مادر دو ثلث حق نيكى فرزند را برد و پدر يك ثلث» انشاء الله که با رعایت نکات فوق بتوانید، در خانه و کنار مادر، آرامش خود را به دست بیاورید. موفق باشید. پی نوشت: 1.الأمالي (للصدوق)، ابن بابويه، محمد بن على، كتابچى‏، تهران‏، 1376 ش‏،ص511.          
سلام دوست عزیز من هم در دوران تحصیل وابستگی مالی به پدر و مادر داشتم و همین مسئله رو تجربه کردم. پدر و مادر به خاطر اینکه من رو وادار به کار و کسب درآمد کنند، مدام سرکوفت می زدند چون فکر می کردند که این به نفع منه. اما بهترین کار اینه که این شرایط رو تحمل کنی و یه برنامه ریزی هوشمندانه برای آینده داشته باشی. خودم متاسفانه در برابر این مسئله کوتاه اومدم و برای استقلال مالی رفتم دنبال یه کاری که تمام وقتم رو می گرفت و همین باعث شد نتونم رزومه علمی ام رو تقویت کنم و یه فرصت خوب رو از دست بدم. بدتر این که از دست دادن اون موقعیت هم باز میشه یه سوژه برای ناراحتی بیشتر خانواده. الآن بعد از دانشگاه شغل خودمو دارم و راضی ام، اما کوتاه اومدن از برنامه ریزی شغلیم کار هوشمندانه ای نبود. خانواده همیشه خیرخواه اند اما ممکنه اطلاعات کافی از شرایط کار ما نداشته باشند. براشون خیلی عادی از شرایط صحبت کن و سعی کن یه آینده روشن براشون ترسیم کنی. طبیعیه که در دوره سربازی نتونی کار زیادی انجام بدی اما بعد از اون با تحصیلاتی که داری می تونی موقعیتهای خوبی پیدا کنی.
توی دوره سربازی هم شاید بتونی موقعیت درآمدی پیدا کنی، هر چند کم. از این فکرای منفی که رها بشی ایده های بیشتری پیدا می کنی
جمع بندی پرسش: پسری 29 ساله هستم که خانه به نام مادرم است. تا مساله‌ای پیش می آمد، می گوید از خانه تو را بیرون می کنم. متاسفانه درآمد کافی ندارم که خانه اجاره کنم، تصمیم گرفتم شب‌ها بروم، در پارک بخوابم. راهنمایی کنید چه کار کنم. پاسخ: اولا: فکر رفتن به پارک، ولو هوا مطلوب هم باشد، از ذهن خارج نمایید؛ زیرا پارک فضا و موقعیت خاص خودش را دارد، با انواع و اقسام آدم هایی که آنجا رفت و آمد می کنند. از خلافکار و معتاد و...لذا به هیچ عنوان صلاح نیست بخواهید از خانه به آنجا نقل مکان نمایید. ثانیا: با توجه به شناختی که از مادر و خلق و خوی ایشان دارید، سعی کنید: 1-قبل از رسیدن به خانه همیشه به خود تلقین نمایید، که قرار است به خانه بروم و مادر قرار است دوباره آن حرف ها را بزند، ولی من نباید به دل بگیرم و با یک گوش بشنوم و از گوش دیگر خارج نمایم. این تلقین  به شما این آمادگی را ایجاد می نماید که راحت تر با حر فهای مادر کنار بیایید. 2- موقعی هم که به خانه می رسید، تمام تلاشتان بر این باشد، کارها و رفتارهایی که مادر نسبت به آن حساس هستند را انجام ندهید، تا زمینه بیان آن حرف ها، کمتر ایجاد شود. 3- وقتی مادر آن حرف ها را تکرار کرد، فکر خود را نسبت به سخنان مادر، مدیریت نمایید. به این معنا که هر موقع افکار سخنان وی به سراغ شما می آید به جای دامن زدن و توجه کردن به آن،  سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید. ثالثا: وجود این فضا، می تواند به عنوان یک امتحان برای شما باشد، تا صبر و استقامت شما محک بخورد. اتفاقا هنر این است که انسان در چنین شرایطی احترام مادر را حفظ نماید. به این روایت توجه بفرمایید: امام باقر (علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «قَالَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ (علیه السلام) يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ بِي فَقَالَ يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ بِي ثَلَاثاً قَالَ يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ‏ بِأُمِّكَ‏ قَالَ يَا رَبِّ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ‏ بِأُمِّكَ‏ قَالَ أَوْصِنِي قَالَ أُوصِيكَ بِأَبِيكَ قَالَ فَكَانَ يُقَالُ لِأَجْلِ ذَلِكَ إِنَّ لِلْأُمِّ ثُلُثَيِ الْبِرِّ وَ لِلْأَبِ الثُّلُثَ (1) موسى بن عمران (علیه السلام) گفت پروردگارا بمن سفارش كن تا سه بار در جوابش فرمود تو را بخودم سفارش كنم و بار چهارم و پنجم او را بمادرش سفارش كرد و بار ششم سفارش پدر را باو كرد و از اينجا است كه مادر دو ثلث حق نيكى فرزند را برد و پدر يك ثلث» انشاء الله که با رعایت نکات فوق بتوانید، در خانه و کنار مادر، آرامش خود را به دست بیاورید.  پی نوشت: 1.الأمالي (للصدوق)، ابن بابويه، محمد بن على، كتابچى‏، تهران‏، 1376 ش‏،ص511.          
موضوع قفل شده است