جمع بندی كتاب «الصلاه بحی علی خیر العمل»

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
كتاب «الصلاه بحی علی خیر العمل»
سلام علیکم دنبال کتاب الصلاه بحی علی خیر العمل. نوشته علوی هستم. جایگاه نویسنده ان چقدر است؟ محتوای کتاب چیست؟ خیلی ممنون میشم کمک کنید.
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد صدرا
با سلام و عرض ادب یکی از اختلافات شیعه (اثنی عشریه، زیدیه، اسماعیلیه) با اهل سنت، اختلاف در جزئیت و عد جزئیت فقره ی «حی علی خیر العمل» در اذان است. شیعه به تبع تبعیت از اهل بیت (علیهم السلام) این فقره را جزئی از اجزاء اذان دانسته و حذف آن از اذان را بدعتی در این فریضه ی الهی دانسته وگزاراشات تاریخی و روایی نیز بیانگر حذف این فقره در دوران خلافت خلیفه ی دوم است. از نکات قابل توجه در این امر اتفاق دیدگاه سایر فرق شیعه همچون فرقه ی زیدیه در این موضوع است. بر این اساس در آثار علمای زیدی برخی از کتب با محوریت بررسی اثبات مشروعیت «حی علی خیر العمل» در اذان تألیف شده است. مهمترین اثری که در این زمینه توسط علمای زیدیه تدوین یافته است کتاب: «الأذان بحیّ علی خیر العمل» تألیف: «أبوعبدالله محمّد بن علیّ بن الحسن العلویّ» (367-445هـ) از امامان زیدیه درقرن  پنجم هجری است. زادگاه و حیات علمی وی در شهرکوفه بوده است که وی علاوه بر علم آموزی از عالمان کوفه از فقیهان و محدثان بغداد نیز استفاده نموده است. از ویژگی های «حافظ علوی» مقبولیت وی در میان اهل سنت است. به عنوان نمونه «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ) در توصیف وی از او با عناوین: «امام، محدث ثقه، عالم فقیه و مُسنِد کوفه ».[1] یاد نموده که این تعابیر بیانگر وثاقت و جایگاه علمی «حافظ علوی» در علم حدیث و فقه است. چنانکه از او با عنوان «مُسنِدکوفه» که بیانگر جایگاه دانش حدیث وی در شهرکوفه در زمان نزدیک به عصر روایت است. «حافظ علوی» در کتاب خود مسأله «حی علی خیر العمل» را در فصول زیر مورد بررسی قرار داده است:
  1. «حی علی خیر العمل» در عصر نبوی (صلی الله علیه وآله)؛
  2. «حی علی خیر العمل» در عصر صحابة؛
  3. «حی علی خیر العمل» در عصر تابعین»؛
  4. «حی علی خیر العمل» در نزد امامان زیدیه؛
وی در بخش نخست این کتاب که به بررسی فقره ی «حی علی خیر العمل» در دوران پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته و در مجموع (68) روایت  را در سه قسمت بیان داشته است. قسمت اول: روایاتی که بیانگر جزئیت این فقره در اذان در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده است که وی در این قسمت (11) روایت از طریق «ابو محذورة»؛ «ابو رافع»؛ «جابر بن عبدالله انصاری»؛ «بلال»؛ بیان داشته است. قسمت دوم: گزارش روایی از شب معراج که در بیان آن آمده است که جبرئیل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را به برترین اعمال که نماز است فرا خواند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز به دستور پروردگار در معراج نمازگزارد. قسمت سوم: بیان روایاتی که بیانگر آن است که برترین اعمال نماز است که وی در این قسمت (50) روایت را بیان داشته است. در بخش دوم کتاب وی (39) روایت از «امام علی» (علیه السلام)، «عمر بن خطاب» (و اینکه او آمر به حذف این فقره در اذان بوده است)، «عبدالله بن عمر»، و «امام حسن و امام حسین (علیما السلام) و عقیل بن ابی طالب و عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر و محمد بن حنفیة»، روایت نموده است. وی در بخش سوم کتاب نیز (71) روایت از تابعین و اینکه آنان به هنگام اذان این فقره را اعلان می داشته اند روایت نموده است که روایات وی در این قسمت از طریق تابعینی همچون: «أمامة بن سهل بن حنیف»، «امام علی بن الحسین» (علیهما السلام)، «امام باقر» (علیه السلام)، «زید بن علی» (علیهما السلام)، «محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب(علیه السلام)» و «امام صادق» (علیه السلام) روایت نموده است. در بخش پایانی کتاب نیز «حافظ علوی» به نقل روایاتی از امامان زیدیه و بزرگان علوی همچون: «یحیی بن زید بن علی»، «محمد بن زید بن علی»، «ابراهیم بن عبدالله بن الحسن» و «حسین بن علی الفخی» و «علی بن جعفربن محمد بن علی» (علیه السلام)، «احمد بن عیسی بن زید بن علی»، «حسن بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی» پرداخته و در این قسمت (11) روایت را نقل نموده است. این کتاب توسط انتشارات: «مکتبة مرکز بدر العلمی والثقافی لطباعة والنشر والتوزیع» یمن -صعدة، 1418هـ، با تحقیق «محمد یحیی سالم عزان»، به چاپ رسیده است. ادامه دارد..   [1] . شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، سير أعلام النبلاء، دار الحديث- القاهرة، الطبعة: 1427هـ-2006م، عدد الأجزاء: 18، ج13، ص260.: «الإِمَامُ المُحَدِّثُ الثِّقَةُ العَالِمُ الفَقِيْهُ، مُسْنِدُ الكُوْفَةِ أبو عبد الله؛ محمد ابن عَلِيِّ بنِ الحَسَنِ بنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، العَلَوِيُّ الكُوْفِيُّ. قَالَ ابْنُ النَّرْسِيِّ: مَاتَ بِالكُوْفَةِ فِي رَبِيْعٍ الأَوَّلِ، سَنَةَ خَمْسٍ وَأَرْبَعِيْنَ وَأَرْبَعِ مائَةٍ. قَالَ: وَمَوْلِدُهُ فِي رَجَبٍ سَنَةَ سَبْعٍ وَسِتِّيْنَ وَثَلاَثِ مائَةٍ، مَا رَأَيْتُ مَنْ كَانَ يَفْهَمُ فِقْهَ الحَدِيْثِ مِثلَهُ. قَالَ: وَكَانَ حَافِظاً، خَرَّجَ عَنْهُ الحَافِظُ الصُّوْرِيُّ وَأَفَاد عنه، وكان يفتخر به».
  از پاسخ شما بسیار متشکرم اگر ممکن هست از چهار بخشی که فرمودین روایتهایی بیان کنید ممنون می شم. مخصوصا بخش اول کتاب که مربوط به زمان پیامبر (ص) هست.
بیان نمونه های از اخبار کتاب «الاذان بحی علی خیر العمل» در دو فصل اول و دوم کتاب فصل اول: «مشروعیة الأذن بحی علی خیر العمل»، الف) «ما روی عن أبی محذورة»  روایاتی که از ابو محذوره نقل شده است. که به دو مورد اشاره می شود.
  1. حدثنا أبوالقاسم علی بن الحسین العزمی املاء من حفظه، قال: حدثنا أبوبکر أحمد بن محمد بن السری (بن أبی دارم) التمیمی،[1] حدثنا أبو عمران موسی بن هارون بن عبدالله الحمّال، حدثنا یحیی بن عبد الحمید الحِمّانی، حدثنا أَبوبکر بن عَیّاش، عن عبدالعزیز بن رفیع، عن أَبی محذورة  قال: كنت غلاما صَيِّتا فأَذّنتُ بين يدي رسول الله (صلى الله عليه وآله وسَلَّم) لصلاة الفجر، فلمّا انتهيت إلى: حي على الفلاح، قال النبي (صلى الله عليه وآله وسلم): (إِلحِق فيها: حيَّ على خيرِ العَمَل).[2] «ابو محذوره می گوید: من جوانی با صدای بلند بودم که برای نماز صبح در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) اذان می گفتم. هنگامی که به فقره ی «حی علی الفلاح» رسیدم آن حضرت فرمودند: « (حی علی خیر العمل) را در آن اضافه کن».
  2. حدثنا أبوالطيب محمد بن الحسين بن النخاس قراءة، حدثنا علي بن العباس البجلي، حدثنا مخول بن إبراهیم عن محمد بن بکر عن زیاد بن المنذر، قال: حدثنی شیخ من أصحابنا عن رجل حدثه عن أبی محذورة قال: «أمرنی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) أن أقول فی الأذان «حیّ علی خیر العمل».[3] «ابو محذورة» گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا امر نمود که در اذان «حیّ علی خیر العمل» بگویم.
[1] . این روایت را ذهبی در کتاب «سیر اعلام النبلاء» به عنوان خدشه به حافظ: «أبوبکر أحمد بن محمد بن السری» آورده است.: « عن عبد العزيز بن رفيع، عن أبي محذورة، قال: كنت غلاما، فقال النبي(صلى الله عليه وسلم): اجعل في آخر أذانك حى على خير العمل». (ذهبى، محمّد، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج1، ص139، تحقيق: بجاوى على محمّد، دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت، چاپ اوّل، 1382ق). [2] . الحافظ أبی عبدالله محمد بن علی بن الحسن العلوی، الاذان بحی علی خیر العمل، ص50، ح1، مکتبة مرکز بدر اللمی والثقافی. الیمن-الصعدة. 1418. [3] . همان، ح2.
ب) روايات ساير صحابه 1. روايت «أبو رافع» «عن شريك، عن عاصم بن عبيد الله، عن علي بن الحسين (علیه السلام)، عن أبي رافع قال: كان النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) إذا سمع الأذان قال كما يقول، فإذا بلغ حي على خير العمل قال: لا حول ولاقوة إلا بالله».[1] «ابو رافع» از پیامبر (صلی الله علیه وآله) روایت نموده که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) هنگامی که صدای اذان را می شنید فقرات آنرا بر زبان می راند و هنگامی که مؤذن به «حی علی خیر العمل» می رسید آن حضرت می گفت: لا حول و لا قوة الا بالله». 2. روایت «جابر بن عبدالله انصاری» عن جابر بن عبد الله الأنصاري، قال: كان على عهد رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) يقول المؤذن بعد قوله حي على الفلاح: حي على خير العمل. فلما كان عمر بن الخطاب في خلافتة نهى عنه كراهة أن يتكل عن الجهاد».[2] «جابر بن عبدالله انصاری» گفت: در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مؤذن پس از قول: «حی علی الفلاح»، «حی علی خیر العمل» می گفت. هنگامی که عمر بن خطاب به خلافت رسید از آن به واسطه ی آنکه مردم نسبت به جهاد سستی ننمایند از آن نهی نمود». فصل دوم: «حی علی خیر العمل» در عصر صحابه وی در این فصل از «امام علی» (علیه السلام) و چند نفر دیگر از صحابه روایاتی در این باب ذکر نموده که به دو مورد اشاره می شودک
  1. عن علی (علیه السلام) «أنّه کان یأمر مؤذنه أن ینادی فی أذانه بحی علی خیر العمل».[3] از امام علی (علیه السلام) از طریق فرزندان آن حضرت روایت شده که آن حضرت مؤذن خویش را امر می نمود که در اذان حی علی خیر العمل بگوید». که این روایت بیانگر آن است که پس از بدعت عمر آن حضرت بر این سنت امر می نمودند هر چند در دوران بعد از آن حضرت عملکرد مردم بر اساس رویه عمر قرار داده شد.
موفق باشید.   [1] . همان، ص55، ح9. [2] . همان، ص55، ح11. [3] . همان، ص89.
جمع بندی پرسش: کتاب: «الاذان بحی علی خیر العمل» نوشته ی کیست و محورها و اعتبار کتاب چگونه است؟ پاسخ: کتاب: «الأذان بحیّ علی خیر العمل» تألیف: «أبوعبدالله محمّد بن علیّ بن الحسن العلویّ» (367-445هـ) از امامان زیدیه درقرن  پنجم هجری است. زادگاه و حیات علمی وی در شهرکوفه بوده است که وی علاوه بر علم آموزی از عالمان کوفه از فقیهان و محدثان بغداد نیز استفاده نموده است. از ویژگی های «حافظ علوی» مقبولیت وی در میان اهل سنت است. به عنوان نمونه «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ) در توصیف وی از او با عناوین: «امام، محدث ثقه، عالم فقیه و مُسنِد کوفه ».(1) یاد نموده که این تعابیر بیانگر وثاقت و جایگاه علمی «حافظ علوی» در علم حدیث و فقه است. چنانکه از او با عنوان «مُسنِدکوفه» که بیانگر جایگاه دانش حدیث وی در شهر کوفه در زمان نزدیک به عصر روایت است. «حافظ علوی» در کتاب خود مسأله «حی علی خیر العمل» را در فصول زیر مورد بررسی قرار داده است:
  1. «حی علی خیر العمل» در عصر نبوی (صلی الله علیه وآله)؛
  2. «حی علی خیر العمل» در عصر صحابة؛
  3. «حی علی خیر العمل» در عصر تابعین»؛
  4. «حی علی خیر العمل» در نزد امامان زیدیه؛
وی در بخش نخست این کتاب که به بررسی فقره ی «حی علی خیر العمل» در دوران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته و در مجموع (68) روایت  را در سه قسمت بیان داشته است. قسمت اول: روایاتی که بیانگر جزئیت این فقره در اذان در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده است که وی در این قسمت (11) روایت از طریق «ابو محذورة»؛ «ابو رافع»؛ «جابر بن عبدالله انصاری»؛ «بلال»؛ بیان داشته است. قسمت دوم: گزارش روایی از شب معراج که در بیان آن آمده است که جبرئیل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به برترین اعمال که نماز است فرا خواند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز به دستور پروردگار در معراج نماز گزارد. قسمت سوم: بیان روایاتی که بیانگر آن است که برترین اعمال نماز است که وی در این قسمت (50) روایت را بیان داشته است. در بخش دوم کتاب وی (39) روایت از «امام علی» (علیه السلام)، «عمر بن خطاب» (و اینکه او آمر به حذف این فقره در اذان بوده است)، «عبدالله بن عمر»، و «امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و عقیل بن ابی طالب و عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر و محمد بن حنفیة»، روایت نموده است. وی در بخش سوم کتاب نیز (71) روایت از تابعین و اینکه آنان به هنگام اذان این فقره را اعلان می داشته اند روایت نموده است که روایات وی در این قسمت از طریق تابعینی همچون: «أمامة بن سهل بن حنیف»، «امام علی بن الحسین» (علیهما السلام)، «امام باقر» (علیه السلام)، «زید بن علی» (علیهما السلام)، «محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب(علیه السلام)» و «امام صادق» (علیه السلام) روایت نموده است. در بخش پایانی کتاب نیز «حافظ علوی» به نقل روایاتی از امامان زیدیه و بزرگان علوی همچون: «یحیی بن زید بن علی»، «محمد بن زید بن علی»، «ابراهیم بن عبدالله بن الحسن» و «حسین بن علی الفخی» و «علی بن جعفربن محمد بن علی» (علیه السلام)، «احمد بن عیسی بن زید بن علی»، «حسن بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی» پرداخته و در این قسمت (11) روایت را نقل نموده است. این کتاب توسط انتشارات: «مکتبة مرکز بدر العلمی والثقافی لطباعة والنشر والتوزیع» یمن -صعدة، 1418هـ، با تحقیق «محمد یحیی سالم عزان»، به چاپ رسیده است. بیان نمونه های از اخبار کتاب «الاذان بحی علی خیر العمل» در دو فصل اول و دوم کتاب فصل اول: «مشروعیة الأذن بحی علی خیر العمل»، الف) «ما روی عن أبی محذورة»  روایاتی که از ابو محذوره نقل شده است. که به دو مورد اشاره می شود.
  1. حدثنا أبوالقاسم علی بن الحسین العزمی املاء من حفظه، قال: حدثنا أبوبکر أحمد بن محمد بن السری (بن أبی دارم) التمیمی،(2) حدثنا أبو عمران موسی بن هارون بن عبدالله الحمّال، حدثنا یحیی بن عبد الحمید الحِمّانی، حدثنا أَبوبکر بن عَیّاش، عن عبدالعزیز بن رفیع، عن أَبی محذورة  قال: كنت غلاما صَيِّتا فأَذّنتُ بين يدي رسول الله (صلى الله عليه وآله وسَلَّم) لصلاة الفجر، فلمّا انتهيت إلى: حي على الفلاح، قال النبي (صلى الله عليه وآله وسلم): (إِلحِق فيها: حيَّ على خيرِ العَمَل).(3) «ابو محذوره می گوید: من جوانی با صدای بلند بودم که برای نماز صبح در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) اذان می گفتم. هنگامی که به فقره ی «حی علی الفلاح» رسیدم آن حضرت فرمودند: « (حی علی خیر العمل) را در آن اضافه کن».
  2. حدثنا أبوالطيب محمد بن الحسين بن النخاس قراءة، حدثنا علي بن العباس البجلي، حدثنا مخول بن إبراهیم عن محمد بن بکر عن زیاد بن المنذر، قال: حدثنی شیخ من أصحابنا عن رجل حدثه عن أبی محذورة قال: «أمرنی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) أن أقول فی الأذان «حیّ علی خیر العمل».(4) «ابو محذورة» گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا امر نمود که در اذان «حیّ علی خیر العمل» بگویم.
ب) روايات ساير صحابه 1. روايت «أبو رافع» «عن شريك، عن عاصم بن عبيد الله، عن علي بن الحسين (علیه السلام)، عن أبي رافع قال: كان النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) إذا سمع الأذان قال كما يقول، فإذا بلغ حي على خير العمل قال: لا حول ولاقوة إلا بالله».(5) «ابو رافع» از پیامبر (صلی الله علیه وآله) روایت نموده که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) هنگامی که صدای اذان را می شنید فقرات آنرا بر زبان می راند و هنگامی که مؤذن به «حی علی خیر العمل» می رسید آن حضرت می گفت: لا حول و لا قوة الا بالله». 2. روایت «جابر بن عبدالله انصاری» عن جابر بن عبد الله الأنصاري، قال: كان على عهد رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) يقول المؤذن بعد قوله حي على الفلاح: حي على خير العمل. فلما كان عمر بن الخطاب في خلافتة نهى عنه كراهة أن يتكل عن الجهاد».(6) «جابر بن عبدالله انصاری» گفت: در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مؤذن پس از قول: «حی علی الفلاح»، «حی علی خیر العمل» می گفت. هنگامی که عمر بن خطاب به خلافت رسید از آن به واسطه ی آنکه مردم نسبت به جهاد سستی ننمایند از آن نهی نمود». فصل دوم: «حی علی خیر العمل» در عصر صحابه وی در این فصل از «امام علی» (علیه السلام) و چند نفر دیگر از صحابه روایاتی در این باب ذکر نموده که به دو مورد اشاره می شود:
  1. عن علی (علیه السلام) «أنّه کان یأمر مؤذنه أن ینادی فی أذانه بحی علی خیر العمل». (7) از امام علی (علیه السلام) از طریق فرزندان آن حضرت روایت شده که آن حضرت مؤذن خویش را امر می نمود که در اذان حی علی خیر العمل بگوید». که این روایت بیانگر آن است که پس از بدعت عمر آن حضرت بر این سنت امر می نمودند هر چند در دوران بعد از آن حضرت عملکرد مردم بر اساس رویه عمر قرار داده شد.
  2.  در روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) از پدران خود (علیهم السلام) آمده است که آنحضرت فرمودند: «أذاني وأذان آبائي النبي(صلى الله عليه وآله وسلم)، وعلي، والحسن، والحسين، وعلي بن الحسين: حي على خير العمل، حي على خير العمل». (8). «اذان من و اذان پدرانم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین (علیهم السلام) (گفتن) حی علی خیر العمل حی علی خیر العمل (در فقرات آن) است».
  پی نوشت ها:  1. شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، سير أعلام النبلاء، دار الحديث- القاهرة، الطبعة: 1427هـ-2006م، عدد الأجزاء: 18، ج13، ص260.: «الإِمَامُ المُحَدِّثُ الثِّقَةُ العَالِمُ الفَقِيْهُ، مُسْنِدُ الكُوْفَةِ أبو عبد الله؛ محمد ابن عَلِيِّ بنِ الحَسَنِ بنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، العَلَوِيُّ الكُوْفِيُّ. قَالَ ابْنُ النَّرْسِيِّ: مَاتَ بِالكُوْفَةِ فِي رَبِيْعٍ الأَوَّلِ، سَنَةَ خَمْسٍ وَأَرْبَعِيْنَ وَأَرْبَعِ مائَةٍ. قَالَ: وَمَوْلِدُهُ فِي رَجَبٍ سَنَةَ سَبْعٍ وَسِتِّيْنَ وَثَلاَثِ مائَةٍ، مَا رَأَيْتُ مَنْ كَانَ يَفْهَمُ فِقْهَ الحَدِيْثِ مِثلَهُ. قَالَ: وَكَانَ حَافِظاً، خَرَّجَ عَنْهُ الحَافِظُ الصُّوْرِيُّ وَأَفَاد عنه، وكان يفتخر به». 2 . این روایت را ذهبی در کتاب «سیر اعلام النبلاء» به عنوان خدشه به حافظ: «أبوبکر أحمد بن محمد بن السری» آورده است.: « عن عبد العزيز بن رفيع، عن أبي محذورة، قال: كنت غلاما، فقال النبي(صلى الله عليه وسلم): اجعل في آخر أذانك حى على خير العمل». (ذهبى، محمّد، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج1، ص139، تحقيق: بجاوى على محمّد، دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت، چاپ اوّل، 1382ق). 3 . الحافظ أبی عبدالله محمد بن علی بن الحسن العلوی، الاذان بحی علی خیر العمل، ص50، ح1، مکتبة مرکز بدر اللمی والثقافی. الیمن-الصعدة. 1418. 4 . همان، ح2. 5. همان، ص55، ح9. 6 . همان، ص55، ح11. 7. همان، ص89. 8. همان، ص106.  
موضوع قفل شده است