جمع بندی فرزندان و اختلافات پدر و مادر

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرزندان و اختلافات پدر و مادر
سلام در خانواده ما اختلاف خانوادگی هست پدرم نمازخون و مومن هست و مادرم نه زیاد مومن نیست پدرم وضع مالی خوبی نداره ولی مادرم وضع مالی خوبی داره و کار میکنه و وضعش بهتره پدرم مرد خیلی خوبیه اما متاسفانه بخاطر اختلافاتی که دارند از لفظ هایی مثل گمشو، حرف نزن و برو پی کارت و ... زیاد استفاده میکنه و اینارو به مادرم میگه بخاطر همین مادرم عصبانی میشه و دعوا را شروع میکنه من خودم هنگ کردم و راهی به ذهنم نرسیده که چه کار باید انجام داد برای این مساله آیا باید دخالت کنم یا باید سکوت کنم یا چه؟   با تشکر
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد امیـد
سلام پیداست که از دعوای پدر و مادرتان ناراحت هستید و دوست دارید از این وضعیّت خارج شوید. فرزند نیاز به امنیت دارد و وظیفه تامین امنیّت به عهده پدر و مادر است. زمانی که والدین با هم مشاجره می کنند، این امنیت از بین می رود. فرزند هم نمی داند در آن لحظه به چه کسی پناه ببرد و دچار ترس و اضطراب می شود. از اینکه گفته اید:«پدرم وضع مالی خوبی نداره ولی مادرم وضع مالی خوبی داره و کار میکنه و وضعش بهتره» مشخص می شود که پدر و مادرتان اختلاف طبقاتی دارند. از حرف های شما فهمیده می شود که این اختلاف طبقاتی، بعد از سرِ کاررفتنِ مادرتان ایجاد شده است. خانم هایی که وضعیتِ مالیِ بهتری نسبت به شوهرشان دارند، اغلب مستقلّ هستند و به درآمدِ همسرشان وابستگیِ چندانی ندارند. این مسأله در میان مردهای ایرانی باعثِ ناراحتی می شود و احتمالا سبب می شود پدرتان احساس کند که توسط مادرتان نادیده گرفته می شود. به همین خاطر، از الفاظِ پرخاشگرانه استفاده می کند و سعی می نماید تسلّط خود را در خانواده با این الفاظ نشان دهد.   هنگامی که زن و شوهر از یک طبقه اجتماعی باشند، بهتر با یکدیگر کنار می آیند و حرف همدیگر را بهتر می فهمند. پژوهش ها نشان می دهند در خانواده هایی که اختلاف طبقاتی وجود دارد، ناسازگاری میان والدین نیز بیشتر است. هر چه زن و شوهر از نظر طبقاتی بیشتر شبیه باشند، در مسائلِ خانواده اشتراکات بیشتری دارند و اختلافاتِ زناشویی و جدایی در میان همسرانی که از در طبقه اجتماعیِ مشابهی هستند، کمتر از از همسرانی است که طبقه اجتماعیِ متفاوتی دارند. ادامه دارد...
اگر مادرتان به اقتدار پدرتان در خانه احترام بگذارد، می تواند دل او را برای همیشه تصاحب کند. درست است که مادرتان درآمد بیشتری از پدرتان دارد؛ ولی مادرتان باید این مسأله را به رُخ پدرتان نکشد. مردها بیشتر از هر چیزی به احترامِ همسرشان اهمیت می دهند. وقتی پدرتان در خانه نظری می دهد، به نظرش احترام بگذارید. اگر با نظرش موافق نیستید، با احترام مخالفتِ خود را بیان نمایید. از مادرتان بخواهید با تصمیم های پدرتان گاهی موافقت کند. مخالفتِ همیشگی با تصمیم های شوهر، جایگاهِ او را در خانواده متزلزل می نماید.   خانم ها قدرت زیادی در برقراری ارتباط درست با همسرشان دارند. همچنین خانم ها می توانند به راحتی ارتباط با شوهرشان را با حرف هایشان نابودکنند. وقتی یک خانم حرف های منفی در مورد توانایی های شوهرش می زند، باعث عصبانیتِ شوهر می شود و او را از خود متنفّر می کند. پدرتان به مادرتان علاقه دارد. مردها وقتی از سوی زنی که مورد علاقه شان است، در جمعی مورد انتقاد قرار می گیرند، بسیار ناراحت می شوند و تصور می کنند که به آنان بی احترامی شده است. پس از مادرتان بخواهید در جمع، از پدرتان انتقاد نکند. مادرتان خودش نیز خوشحال نمی شود اگر فردی دیگر در جمع از او انتقاد کند. پس از مادرتان بخواهید هر انتقادی به رفتار پدرتان دارد، وقتی تنها شدند بیان کند و از انتقاد در حضور دیگران، چه بچه ها و چه غیر آنان، خودداری نماید. ادامه دارد...
اگر مادرتان به اقتدار پدرتان در خانه احترام بگذارد، می تواند دل او را برای همیشه تصاحب کند. درست است که مادرتان درآمد بیشتری از پدرتان دارد؛ ولی مادرتان باید این مسأله را به رُخ پدرتان نکشد. مردها بیشتر از هر چیزی به احترامِ همسرشان اهمیت می دهند. وقتی پدرتان در خانه نظری می دهد، به نظرش احتران بگذارید. اگر با نظرش موافق نیستید، با احترام مخالفتِ خود را بیان نمایید. از مادرتان بخواهید با تصمیم های پدرتان گاهی موافقت کند. مخالفتِ همیشگی با تصمیم های شوهر، جایگاهِ او را در خانواده متزلزل می نماید.   خانم ها قدرت زیادی در برقراری ارتباط با همسرشان درست دارند. همچنین خانم ها می توانند به راحتی ارتباط با شوهرشان را با حرف هایشان نابودکنند. وقتی یک خانم حرف های منفی در مورد توانایی های شوهرش می زند، باعث عصبانیتِ شوهر می شود و او را از خود متنفّر می کند. پدرتان به مادرتان علاقه دارد. مردها وقتی از سوی زنی که مورد علاقه شان است، در جمعی مورد انتقاد قرار می گیرند، بسیار ناراحت می شوند و تصور می کنند که به آنان بی احترامی شده است. پس از مادرتان بخواهید در جمع، از پدرتان انتقاد نکند. مادرتان خودش نیز خوشحال نمی شود اگر فردی دیگر در جمع از او انتقاد کند. پس از مادرتان بخواهید هر انتقادی به رفتار پدرتان دارد، وقتی تنها شدند بیان کند و از انتقاد در حضور دیگران، چه بچه ها و چه غیر آنان، خودداری نماید. ادامه دارد...
اگر مادرتان کمی در حضور دیگران از رفتارهای پدرتان تعریف کند، در نظر پدرتان تبدیل به بهترین زن دنیا می شود. شاید فکر کنید که پدر من، اصلا نکته مثبتی ندارد که مادرم از او تعریف کند. اما این، یک تصور اشتباه است. من به خانم های زیادی مشاوره داده ام. خانم های زیادی هستند که از روابط شوهرشان با زن های دیگر خسته شده اند. خانم هایی هستند که با شوهرهای بسیار خشمگین زندگی می کنند که با کوچک ترین حرفی، از کوره در می روند و همسرشان را به باد کتک می گیرند. اما پدر شما این گونه نیست. چه اشکالی دارد اگر مادر شما کمی از پدرتان تعریف کند. اگر مادرتان مدتی این کار را انجام دهد، اثر مثبتِ آن را در رفتار پدرتان خواهد دید.   به مادرتان بگویید: قدرت زبان نرم را دست کم نگیرید. در گذشته جادوگرها با حرکات عجیب و غریب مردم را جادو می کردند. اما امروزه افرادِ کاردان، انسان ها را با زبانشان سحر و جادو می نمایند. در برنامه های مختلف می بینید که افرادی در استندآپ کمدی هایِ شان سعی می کنند مردم را تنها با حرف زدن بخندانند. اینْ قدرتِ زبان است. نمی گویم که شما هم مثل هنرمندان استندآپ کمدی، شوهرتان را فقط بخندانید. نه؛ بلکه منظورم این است که از قدرت زبان نرم در برخورد با شوهرتان استفاده نمایید و توانایی خود را در این زمینه تقویت کنید. ادامه دارد...
اگر مادرتان مهارت های زناشویی را بیاموزد و به کار ببرد، به ملکه قلب پدرتان تبدیل می شود. شاید مادرتان با شنیدن این حرف ناراحت بشود و تصور کند که شما همه تقصیرها را به گردن او می اندازید. برای همین لازم نیست، به مادرتان بگویید که مهارت های زندگیِ زناشویی را یاد بگیرد. بلکه فقط کتاب «مهارت های زناشویی» نوشته «مَتیو مَک کِی» که انتشارات ارجمند و نشر ابن سینا چاپ کرده اند را تهیه کنید و خودتان شروع به خواندن این کتاب نمایید. این کتاب به درد شما می خورد. وقتی مادرتان ببیند که شما این کتاب را زیاد می خوانید، کنجکاو می شود که مطالب این کتاب را مطالعه کند. کتاب «مهارت گفتگو برای همسران» نوشته «زهره شیری» را به صورت رایگان از اینترنت دانلود و مطالعه کنید. توصیه های این دو کتاب راهنمای بسیار خوبی برای زوج ها می باشند. من این کتاب ها را به همه افراد متأهل و همچنین افراد مجردِ آماده ازدواج سفارش می کنم. این دو کتاب را تهیه کنید. البته مهارت های زناشویی، همچون مهارت رانندگی و شنا، با یکی دو بار خواندن آموخته نمی شوند و نیاز است که بارها مطالعه و تمرین شوند تا در مواقع لزوم از آنها استفاده شود. ادامه دارد...
طرفداری و قضاوت شما در اختلافات والدین یا قهر با هر یک از آنان، نمی تواند به آرامش خانواده منجر شود؛ بنابراین از این کار خودداری و رابطه خود را با والدین تان حفظ کنید. دخالت نکنید، قضاوت نکنید، طرفداری هم نکنید.   باید بدانید که وقتی اختلافی بین همسران ایجاد می شود، هر دو در ایجادِ آن نقش دارند. بی تقصیر خداست. پس دنبالِ مقصّر گشتن در دعواهای خانوادگی اشتباه است. وقتی بین پدر و مادرتان دعوایی را مشاهده می نمایید، اگر می توانید به حرف های هر دو گوش دهید؛ ولی قضاوت نکنید. نهایت مداخله شما این باشد که از آنها بخواهید حتما «با همدیگر» به یک روانشناس و مشاور خانواده یِ متعهّد و خبره مراجعه کنند. همسرانی که با یکدیگر اختلاف شدید دارند، باید «مهارت های زناشویی» را بیاموزند و به کار گیرند. همسرانی که این مهارت ها را یاد می گیرند، می دانند چگونه با یکدیگر صحبت کنند، چگونه خشم خود را کنترل نمایند و چگونه اختلافات خود را حلّ کنند.   اگر پدر یا مادرتان یا هر دو حاضر نیستند به روانشناس و مشاور خانواده مراجعه کنند، از فردی امین، رازدار و آگاه که پدر و مادرتان از او حرف شنوی دارند، بخواهید «جداگانه» با پدر و مادرتان صحبت کند و از آنها بخواهد برای حل اختلافات شان به یک روانشناس و مشاور خانواده متعهّد و خبره مراجعه نمایند. 
یک توصیه هم برای شما، پرسشگر محترم، دارم: وقتی از موضوعی ناراحت می شوید، احساسات و افکاری که در ذهنِ تان، در مورد آن موضوع دارید را روی یک کاغذ به «زبان ساده» بنویسید. بر اساس نظر نایدِرهوفِر و پِنبِیکِر، دو پژوهشگر روانشناسی، نوشتنِ تجربه های مملوّ از احساس به افراد کمک می کند افکار و احساسات تلخ را متوقف کنند و به این افکار و احساسات، چارچوب و شکلی معنادار بدهند. توجه داشته باشید که حتما باید به زبان ساده و غیرادبی احساسات تان را بنویسید. زیرا نوشتن به زبان ادبی حالتان را بدتر می کند. پس از نوشتنِ احساسات و افکارتان، برگه کاغذ را بدون آن که به کسی نشان دهید، پاره کنید. این کار به دوری از احساساتِ منفی کمک زیادی می نماید.
جمع بندی   پرسش: پدر و مادرم با یکدیگر اختلاف دارند. پدرم وضع مالیِ خوبی ندارد. مادرم کار می کند و وضع مالیِ خوبی دارد. مرد خوبی است؛ اما متأسفانه به خاطر اختلافاتی که با مادرم دارد، زیاد به مادرم ناسزا می گوید. مادرم نیز عصبانی می شود و دعوا بین آنها شروع می شود. من نمی دانم چه کار کنم. راهی به ذهنم نمی رسد. آیا باید دخالت کنم یا سکوت کنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.   پاسخ:  پیداست که از دعوای پدر و مادرتان ناراحت هستید و دوست دارید از این وضعیّت خارج شوید. فرزند نیاز به امنیت دارد و وظیفه تامین امنیّت به عهده پدر و مادر است. زمانی که والدین با هم مشاجره می کنند، این امنیت از بین می رود. فرزند هم نمی داند در آن لحظه به چه کسی پناه ببرد و دچار ترس و اضطراب می شود. از اینکه گفته اید:«پدرم وضع مالیِ خوبی ندارد. مادرم کار می کند و وضع مالیِ خوبی دارد» مشخص می شود که پدر و مادرتان اختلاف طبقاتی دارند. به نظر می رسد که این اختلاف طبقاتی، بعد از سرِ کاررفتنِ مادرتان ایجاد شده است. خانم هایی که وضعیتِ مالیِ بهتری نسبت به شوهرشان دارند، اغلب مستقلّ هستند و به درآمدِ همسرشان وابستگیِ چندانی ندارند. این مسأله در میان مردهای ایرانی باعثِ ناراحتی می شود و احتمالا سبب می شود پدرتان احساس کند که توسط مادرتان نادیده گرفته می شود. به همین خاطر، از الفاظِ پرخاشگرانه استفاده می کند و سعی می نماید تسلّط خود را در خانواده با این الفاظ نشان دهد. هنگامی که زن و شوهر از یک طبقه اجتماعی باشند، بهتر با یکدیگر کنار می آیند و حرف همدیگر را بهتر می فهمند. پژوهش ها نشان می دهند در خانواده هایی که اختلاف طبقاتی وجود دارد، ناسازگاری میان والدین نیز بیشتر است. هر چه زن و شوهر از نظر طبقاتی بیشتر شبیه باشند، در مسائلِ خانواده اشتراکات بیشتری دارند و اختلافاتِ زناشویی و جدایی در میان همسرانی که از طبقه اجتماعیِ مشابهی هستند، کمتر از همسرانی است که طبقه اجتماعیِ متفاوتی دارند. اگر مادرتان به اقتدار پدرتان در خانه احترام بگذارد، می تواند دل او را برای همیشه تصاحب کند. درست است که مادرتان درآمد بیشتری از پدرتان دارد؛ ولی مادرتان باید این مسأله را به رُخ پدرتان نکشد. مردها بیشتر از هر چیزی به احترامِ همسرشان اهمیت می دهند. وقتی پدرتان در خانه نظری می دهد، به نظرش احترام بگذارید. اگر با نظرش موافق نیستید، با احترام مخالفتِ خود را بیان نمایید. از مادرتان بخواهید با تصمیم های پدرتان گاهی موافقت کند. مخالفتِ همیشگی با تصمیم های شوهر، جایگاهِ او را در خانواده متزلزل می نماید. خانم ها قدرت زیادی در برقراری ارتباط درست با همسرشان دارند. همچنین خانم ها می توانند به راحتی ارتباط با شوهرشان را با حرف هایشان نابودکنند. وقتی یک خانم حرف های منفی در مورد توانایی های شوهرش می زند، باعث عصبانیتِ شوهر می شود و او را از خود متنفّر می کند. پدرتان به مادرتان علاقه دارد. مردها وقتی از سوی زنی که مورد علاقه شان است، در جمعی مورد انتقاد قرار می گیرند، بسیار ناراحت می شوند و تصور می کنند که به آنان بی احترامی شده است. پس از مادرتان بخواهید در جمع، از پدرتان انتقاد نکند. مادرتان خودش نیز خوشحال نمی شود؛ اگر فردی دیگر در جمع از او انتقاد کند. پس از مادرتان بخواهید هر انتقادی به رفتار پدرتان دارد، وقتی تنها شدند بیان کند و از انتقاد در حضور دیگران، چه بچه ها و چه غیر آنان، خودداری نماید. اگر مادرتان کمی در حضور دیگران از رفتارهای پدرتان تعریف کند، در نظر پدرتان تبدیل به بهترین زن دنیا می شود. شاید فکر کنید که پدر من، اصلا نکته مثبتی ندارد که مادرم از او تعریف کند. اما این، یک تصور اشتباه است. من به خانم های زیادی مشاوره داده ام. خانم های زیادی هستند که از روابط شوهرشان با زن های دیگر خسته شده اند. خانم هایی هستند که با شوهرهای بسیار خشمگین زندگی می کنند که با کوچک ترین حرفی، از کوره در می روند و همسرشان را به باد کتک می گیرند. اما پدر شما این گونه نیست. چه اشکالی دارد اگر مادر شما کمی از پدرتان تعریف کند. اگر مادرتان مدتی این کار را انجام دهد، اثر مثبتِ آن را در رفتار پدرتان خواهد دید. به مادرتان بگویید: «قدرت زبان نرم را دست کم نگیرید. در گذشته جادوگرها با حرکات عجیب و غریب مردم را جادو می کردند. اما امروزه افرادِ کاردان، انسان ها را با زبانشان سحر و جادو می نمایند. در برنامه های مختلف می بینید که افرادی در استندآپ کمدی هایِ شان سعی می کنند مردم را تنها با حرف زدن بخندانند. اینْ قدرتِ زبان است. نمی گویم که شما هم مثل هنرمندان استندآپ کمدی، پدر را فقط بخندانید. نه؛ بلکه منظورم این است که از قدرت زبان نرم در برخورد با پدر استفاده نمایید و توانایی خود را در این زمینه تقویت کنید». اگر مادرتان مهارت های زناشویی را بیاموزد و به کار ببرد، به ملکه قلب پدرتان تبدیل می شود. شاید مادرتان با شنیدن این حرف ناراحت بشود و تصور کند که شما همه تقصیرها را به گردن او می اندازید. برای همین لازم نیست، به مادرتان بگویید که مهارت های زندگیِ زناشویی را یاد بگیرد. بلکه فقط کتاب «مهارت های زناشویی» نوشته «مَتیو مَک کِی» که انتشارات ارجمند و نشر ابن سینا چاپ کرده اند را تهیه کنید و خودتان شروع به خواندن این کتاب نمایید. این کتاب به درد شما می خورد. وقتی مادرتان ببیند که شما این کتاب را زیاد می خوانید، کنجکاو می شود که مطالب این کتاب را مطالعه کند. وقتی مادرتان مهارت های زناشویی را کم کم اجرا کند، پدرتان متوجه تغییر در رفتارهای مادرتان می شود و او نیز تشویق می شود مهارت های زناشویی را بیاموزد و اجرا کند. کتاب «مهارت گفتگو برای همسران» نوشته «زهره شیری» را به صورت رایگان از اینترنت دانلود و مطالعه کنید. توصیه های این دو کتاب راهنمای بسیار خوبی برای زوج ها می باشند. من این کتاب ها را به همه افراد متأهل و همچنین افراد مجردِ آماده ازدواج سفارش می کنم. این دو کتاب را تهیه کنید. البته مهارت های زناشویی، همچون مهارت رانندگی و شنا، با یکی دو بار خواندن آموخته نمی شوند و نیاز است که بارها مطالعه و تمرین شوند تا در مواقع لزوم از آنها استفاده شود. طرفداری و قضاوت شما در اختلافات والدین یا قهر با هر یک از آنان، نمی تواند به آرامش خانواده منجر شود؛ بنابراین از این کار خودداری و رابطه خود را با والدین تان حفظ کنید. دخالت نکنید، قضاوت نکنید، طرفداری هم نکنید. باید بدانید که وقتی اختلافی بین همسران ایجاد می شود، هر دو در ایجادِ آن نقش دارند. بی تقصیر خداست. پس دنبالِ مقصّر گشتن در دعواهای خانوادگی اشتباه است. وقتی بین پدر و مادرتان دعوایی را مشاهده می نمایید، اگر می توانید به حرف های هر دو گوش دهید؛ ولی قضاوت نکنید. نهایت مداخله شما این باشد که از آنها بخواهید حتما «با همدیگر» به یک روانشناس و مشاور خانواده یِ متعهّد و خبره مراجعه کنند. همسرانی که با یکدیگر اختلاف شدید دارند، باید «مهارت های زناشویی» را بیاموزند و به کار گیرند. همسرانی که این مهارت ها را یاد می گیرند، می دانند چگونه با یکدیگر صحبت کنند، چگونه خشم خود را کنترل نمایند و چگونه اختلافات خود را حلّ کنند. اگر پدر یا مادرتان یا هر دو حاضر نیستند به روانشناس و مشاور خانواده مراجعه کنند، از فردی امین، رازدار و آگاه که پدر و مادرتان از او حرف شنوی دارند، بخواهید «جداگانه» با پدر و مادرتان صحبت کند و از آنها بخواهد برای حل اختلافات شان به یک روانشناس و مشاور خانواده متعهّد و خبره مراجعه نمایند.  یک توصیه هم برای شما، پرسشگر محترم، دارم: وقتی از موضوعی ناراحت می شوید، احساسات و افکاری که در ذهنِ تان، در مورد آن موضوع دارید را روی یک کاغذ به «زبان ساده» بنویسید. بر اساس نظر "نایدِرهوفِر" و "پِنبِیکِر"، دو پژوهشگر روانشناسی، نوشتنِ تجربه های مملوّ از احساس به افراد کمک می کند افکار و احساسات تلخ را متوقف کنند و به این افکار و احساسات، چارچوب و شکلی معنادار بدهند. توجه داشته باشید که حتما باید به زبان ساده و غیرادبی احساسات تان را بنویسید. زیرا نوشتن به زبان ادبی حالتان را بدتر می کند. پس از نوشتنِ احساسات و افکارتان، برگه کاغذ را بدون آن که به کسی نشان دهید، پاره کنید. این کار به دوری از احساساتِ منفی کمک زیادی می نماید. 
موضوع قفل شده است