علی ولی الله

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علی ولی الله

آیا علی ولی الله شرک است ؟

میگن معنی "علی ولی الله " میشه این :
حضرت علی (ع) سرپرست امت اسلام است از جانب خداوند .
میگن "ولی" یعنی کسی که امات مسلمین را به عهده میگیره ،اما اون که امامت هستش کاری به معنی کلمه "ولی" نداره !!!!
و "ولی" معانیش مشخصه ، تو اکثر جاها معنی جانشین و خلیفه میده، معنی علی ولی الله نمیشه علی جانشین خداست ."؟؟؟
توحید در ولایت را میشه توضیح بدید ؟ اون منافاتی با "علی ولیالله " نداره ؟؟؟!!!!

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

ramin 65;769220 نوشت:
آیا علی ولی الله شرک است ؟

میگن معنی "علی ولی الله " میشه این :
حضرت علی (ع) سرپرست امت اسلام است از جانب خداوند .
میگن "ولی" یعنی کسی که امات مسلمین را به عهده میگیره ،اما اون که امامت هستش کاری به معنی کلمه "ولی" نداره !!!!
و "ولی" معانیش مشخصه ، تو اکثر جاها معنی جانشین و خلیفه میده، معنی علی ولی الله نمیشه علی جانشین خداست ."؟؟؟
توحید در ولایت را میشه توضیح بدید ؟ اون منافاتی با "علی ولیالله " نداره ؟؟؟!!!!


با سلام و عرض ادب

1) بر اساس توحيد ربوبى تنها خداوند است كه با اعمال ولايت خویش، جهان هستى را اداره كرده و ربوبيت خویش را اعمال مى‏كند و در مقابل نیز همه ی موجودات مسخر امر اویند. توحید در ولایت تکوینی یعنی اعتقاد به اینکه تنها خداوند متعال است که استقلالا و ذاتا تسلط و تصرف در عالم هستی دارد و امر و اراده ی او بر مخلوقاتش جاری است؛ همچنان که می فرماید:«انّما أمرُهُ إذا أراد شیئاً أن یقول له کُن فیکون»؛[1]چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى‏گويد: «باش» پس [بى‏درنگ‏] موجود مى‏شود. که شعاعی از این ولایت در اولیای الهی به واسطه ی قرب معنویشان به خدای متعال و با حفظ مرتبه وجودیشان تجلی یافته است؛[2] به گونه ای که آنان به اذن و مشیت الهی منشاء کارهای الهی شده اند که گوشه ای از آن در قرآن کریم در مورد اعجاز و کرامات انبیاء و اولیای الهی آمده است.

2) در مقابل ولایت بر تکوین، ولایت بر تشریع قرار دارد که در این ناحیه نیز تنها خدای متعال حق تشریع و جعل قانون را دارد و بر این اساس شرایع و کتب آسمانی و دستورات خود را به واسطه ی انبیاء برای هدایت انسانها نازل فرموده که در این راستا خدای متعال برای تحقق هدایت انسانها و تشکیل جامعه ی الهی، به انبیاء و اولیای الهی حق ولایت و سرپرستی در حیطه ی احکام شریعت داده که یکی از شئون آن زعامت و خلافت و رهبری انسانهااست؛ همچنان که خدای متعال می فرماید:«أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولى الأمر منكم»؛[3]خدا و پيامبر و فرمانروايانى از خود را اطاعت كنيد. و همچنين مى‏ فرمايد:«النّبىّ اولى بالمؤمنين من أنفسهم»؛[4]پيامبر به مؤمنان از خود آنها شايسته ‏تر است؛ یعنی: هرتصميمى را كه پيامبر براى يك فرد مسلمان يا جامعه اسلامى مى‏گيرد لازم الاجراست و بر تصميمى كه خود آنها درباره مسائل فردى و شخصى خودشان گرفته باشند مقدّم است و اولويّت دارد؛ بنابراین اگر پيامبر(صلّى اللّه عليه و اله) به فردى دستور بدهد كه به جبهه برود اگرچه خودش شخصا مايل نباشد بايد اطاعت كند. و يا اگر با اين‏كه خمس و زكاتش را داده و هيچ‏ حقّ مالى واجبى به گردن او نيست؛ امّا پيامبر به او دستور بدهد كه بايد فلان مبلغ براى جبهه بپردازى، مكلّف است اين پول را بدهد و حقّ اعتراض نخواهد داشت.

3) در روز غدير خم كه پيامبر اكرم(صلّى اللّه عليه و اله) امام علی(عليه السّلام) را به مقام خلافت و ولايت بر امّت منصوب نمود، براى آن‏كه خاستگاه دينى اين حق را ارائه فرمایند، به مقام ولايت خود- كه منشأ دينى داشته- اشاره نموده و فرمودند:«ألست أولى منكم بأنفسكم»؛[5] كه اشاره به آيه ی كريمه:«النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم» مى‏باشد يعنى آيا من، به حكم خداوند ولىّ امر شما نيستم؟! گفتند: بلى يا رسول اللّه. آرى، تو ولىّ امر ما هستى. آن‏گاه- پس از گرفتن اعتراف و پاسخ مثبت- فرمود:« من كنت مولاه فعلي مولاه» يعنى: منشأ ولايت من و على يكى است و مقام زعامت سياسى هردوى ما از مقام حاكمّيت دين برخاسته است. پس از آن از مردم به حكم وظيفه دينى، بيعت گرفت.



[/HR] [1].یس، 82:

[2]. مقصود از ولایت تکوینی آن است که فردی بر اثر پیمودن راه بندگی آنچنان کمال و قرب معنوی ای پیدا نماید که به فرمان و اذن الهی بتواند در جهان و انسان تصرف نماید.

[3].النساء، 59.

[4].الاحزاب، 6.

[5].المستدرک علی الصحیحین،‌ الحاکم النیسابوری،‌ ج3، ص613، دار الكتب العلمية – بيروت.

4) کلمه ی ولايت در لغت به معنای قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است، به گونه‏اى كه فاصله‏اى ميان آن‏ها نباشد. اگر دو شى‏ء آن‏چنان به هم متصل باشند كه چيز ديگرى ميان آن‏ها نباشد و يا اگر دو نفر كنار هم نشسته باشند و وضع و ترتيب نشستن آن‏ها به نحوى باشد كه يكى متصل به ديگرى باشد، این کلمه استعمال می گردد. به همين مناسبت، اين كلمه براى نزديكى و قرب مكانى يا معنوى و نيز در مورد دوستى‏ و يارى و تصدّى امر و ديگر معانى به كار گرفته شده است.[1]

ولايت به معناى قرب خود بر دو قسم است:
الف) اقرب اعتبارى كه اضافه و نسبت آن مبتنى بر دوطرف است؛ اگر كسى به ديوارى نزديك باشد، ديوار نيز به او نزديك است و اگر هر حكمى براى يك طرف باشد، براى طرف ديگر هم خواهد بود، ممكن است يك طرف داراى صفتى باشد و طرف ديگر فاقد آن صفت. قرب و بعد و نزديكى و دورى مكانى از اين قبيل است. يعنى مبتنى بر دو طرف است، و اضافه و نسبت، تابع دوطرفِ نسبت و اضافه است.
ب) قرب حقيقى، كه از آن به اضافه اشراقى تعبير مى‏ كنند، اساس اين قرب بر مضاف اليه استوار است، يعنى اول مضاف اليه ظهور مى‏ كند، سپس اضافه ظهور مى‏ كند و در سايه اضافه، مضاف پيدا مى‏ شود، نظير خورشيد و نور آن، كه اضافه يك طرفه است. يعنى خورشيد نور مى‏ دهد و با ظهور نور از خورشيد، نور موجود شده و با خورشيد ارتباط برقرار مى‏ كند.
بنابر اين ولايت اعتبارى به لحاظ اين كه بر دو پايه استوار گرديده، نظير رابطه ولايى كه بين انسان‏ها برقرار است، قابليت امر و نهى را دارد. از باب مثال، به ولايت مؤمنان امر شده و از ولايت‏ كافران نهى شده است. اما ولايت واقعى و حقيقى، امرى است كه زمامش به دست مولى است و مولّى عليه فرع بر مولى است. ولايت و قرب خدا به انسان از نوع ولايت حقيقى است، از اين رو قرب از ناحيه خداوند همواره حاصل است، خداى سبحان به مؤمن و كافر يكسان نزديك است.«نحن أقرب إليه من حبل الوريد»؛[2] لكن ممكن است، از ناحيه انسان قرب حاصل نشده باشد به بيان ديگر: خداوند به همه بندگان نزديك است، اما بندگان در قرب به خدا متفاوتند، مؤمنان به خدا، نزديك، ولى كافران از خدا دورند. به لحاظ اين كه ولايت در حقيقت به معناى قرب و نزديكى است، لازمه قرب به چيزى، تصدّى و سرپرستى امور و يا نصرت و محبت خواهد بود.[3]

بنابراين ولايت که به معناى اتّصال و قرب است گاهى در معنای حقیقی به كار گرفته مى‏ شود و گاهى در امور قرار دادی و اعتباری. در مورد بحث نیز به همین صورت است؛ گاهی سخن از رهبری ظاهری و اجرای احکام شریعت و ولایت حاکم و سرپرست بر افراد جامعه است که امری قرار دادی از سوی شارع مقدس است و در این معنا کسی حق ولایت و سرپرستی بر مردم را دارد که خدای متعال او را بر این امر نصب نمود ه باشد و گاهی مراد ولایت حقیقی است که امام مظهر و تجلی ولایت خدا خواهد بود که به واسطه ی آن هدایت باطنی و رهبری امت را دارا می باشد؛ لذا کلمه ولایت با گستردگی خود ولایت حقیقی و ظاهری را شامل می گردد.

5) امامت و خلافت از نظر شیعه علاوه بر معنای سرپرستی اجرایی جامعه به معنای هدایت معنوی نیز می باشد که ما معتقدیم کسی می تواند امام و خلیفه و جانشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) باشد که در بالاترین درجات قرب معنوی قرار گرفته باشد؛ لذا در مورد امیر المومنین(علیه السلام) پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به هر سه تعبیر:(ولی و امام و خلیفه)جایگاه امام علی(علیه السلام) و جانشینان آنحضرت از امامان معصوم(علیهم السلام) را تبیین فرمودند؛ همچنان که مرحوم صدوق روایت می کنند: که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به آنحضرت فرمودند: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ بَابُ اللَّهِ وَ أَنْتَ الطَّرِيقُ إِلَى اللَّهِ وَ أَنْتَ النَّبَأُ الْعَظِيمُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنْتَ الْمَثَلُ الْأَعْلَى يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَيْرُ الْوَصِيِّينَ وَ سَيِّدُ الصِّدِّيقِينَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ وَ أَنْتَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي وَ أَنْتَ قَاضِي دَيْنِي وَ أَنْتَ مُنْجِزُ عِدَاتِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْمَظْلُومُ بَعْدِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْمُفَارِقُ بَعْدِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْمَحْجُورُ بَعْدِي أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى وَ مَنْ حَضَرَ مِنْ أُمَّتِي أَنَّ حِزْبَكَ حِزْبِي وَ حِزْبِي حِزْبُ اللَّهِ وَ أَنَّ حِزْبَ أَعْدَائِكِ حِزْبُ الشَّيْطَان»؛[4]

موفق باشید.


[/HR] [1]. المفردات: ص 533.

[2]. ق:16.

[3].ر.ک:ولايت در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص: 20.

[4]. بحارالانوار، المجلسی، ج38، ص11.

ممنون از اینکه وقت گذاشتین ، من بررسی میکنم و سوالاتم را تو این چند روزه دوباره ازتون میپرسم
تشکرفراوان ...

موضوع قفل شده است