جمع بندی طلاق عاطفی و افسردگی پس از آن

تب‌های اولیه

103 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

من از شما خيلي ممنونم كه برام وقت ميزارين تا الان هم همه تون لطف بزرگي كردين همينكه يه جايي پيدا كردم دارم خودمو بيرون ميريزم خيلي مهمه

سلام
دوست عزیز طبق قرآن بهتره که ی فردی رو شما از خودتون انتخاب کنید که ایشون رو قبول دارید و یک فردی رو خانمتون از خودشون انتخاب کنن که قبولش داشته باشن بعدش 4 نفری بشینید باهم حرف بزنید.

[FONT=RTNassim]در قرآن در یک آیه شرایط یک دادگاه خانواده به طور کامل بیان شده است که با عمل به این آیه بسیاری از مشکلات برطرف می‌شود!
[FONT=RTNassim]قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَيْنَهُمَا» (نساء/35) اگر شما از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشتید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک می‌کند.
[FONT=RTNassim]اما نکات این آیه:
[FONT=RTNassim]* ما سه نوع «اگر» در عربی داریم: «إِذَا»، «لَوْ» و «إِنْ»
[FONT=RTNassim]اگر اول، اگری است که حتماً واقع می‌شود، مانندً: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» (زلزال/1) یعنی حتماً زلزله قبل از قیامت می‌شود.
[FONT=RTNassim]اگر دوم، اگری است که هیچ وقت واقع نمی‌شود، مانند: «وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ» (آل‌عمران/159) اگر پیغمبر بداخلاق بود. «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ» (انبیاء/22) اگر دو خدا وجود داشت.
[FONT=RTNassim]اگر سوم، اگری است که پنجاه، پنجاه است، مثل این آیه که با «إِنْ» شروع شده است.! یعنی از اختلافات خانوادگی نهراسید. در خیلی از خانه‌ها وجود دارد و برای همه پیش می‌آید.
[FONT=RTNassim]* در کلمه‌ی «خِفْتُمْ» (خوف داشتید) سه نکته وجود دارد:
[FONT=RTNassim]یک: علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. نباید منتظر وقوع اختلاف باشیم. همین که بیم اختلاف و جدایی رفت باید وارد عمل شویم.
[FONT=RTNassim]دو: با حدس و گمان عمل نکنیم. تا وقتی به مرز خوف نرسیده، وارد زندگی خصوصی دیگران نشویم .
[FONT=RTNassim]سه: همه مسؤول هستند. چون نمی‌گوید: «وَإِنْ خاف الوالدین» بلکه می‌گوید: «وَإِنْ خِفْتُمْ»
[FONT=RTNassim]* «بَيْنِهِمَا» یعنی نگذارید فتنه توسعه یابد. تا بین زن و مرد هست، مسأله را حل کنید. نباید بگذاریم «بَيْنِهِمَا» تبدیل به «بَيْنِ قومهِمَا» یا «بَيْنِ قبیلتهِمَا» یا «بَيْنِ عشرتهِمَا» بشود.
[FONT=RTNassim]* «فَابْعَثُوا» به دلیل وجود «ف» یعنی فورا اقدام کنید. «بَعث» نیز به معنای برانگیختن است. یعنی در بزرگ‌ترها برای داوری کردن ایجاد انگیزه کنید. بعد هم می‌گوید: داور را از فامیل خودتان تعیین کنید. وقتی دولت قاضی می‌گذارد، ممکن است قاضی برای مراغه باشد، زن و شوهر برای جهرم باشند. هیچ رابطه‌ای با هم ندارند. از نظر قرآن باید همدیگر را بشناسد.
[FONT=RTNassim]* آیه نگفته است: «فَابْعَثُوا رَجلاً مِّنْ أَهْلِهِ و رَجلاً مِّنْ أَهْلِهَا» یک مرد از این طرف و یک مرد از آن طرف. خیلی‌ها مرد هستند، ولی لیاقت داوری ندارند. داور باید شرایطی داشته باشد. علم و تجربه می‌خواهد.
[FONT=RTNassim]* «مِّنْ أَهْلِهِ» چهار فایده دارد:
[FONT=RTNassim]یک: داوران فامیل پول نمی‌خواهند.
[FONT=RTNassim]دو: فوری و سریع است چون اگر امشب نشد، تا جمعه این دادگاه خانوادگی تشکیل می‌شود. اما دادگاه‌های دولتی، امروز پرونده تشکیل می‌شود، می‌گویند برو چهار ماه دیگر بیا.
[FONT=RTNassim]سه: شناخت عمیق است، فامیل، فامیل را عمیق می‌شناسد. «يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ» (بقره/146)
[FONT=RTNassim]چهار: آبروریزی ندارد. چون همه چیز در بین خانواده‌ها مطرح می‌شود.
[FONT=RTNassim]* بحث حکمیت میان زن و شوهر، مثل ارث نیست. زن و شوهر اینجا حقوق مساوی دارند. نگفته است: «حَكَمین مِّنْ أَهْلِهِ» مردها دو داور و زن‌ها یک داور.
[FONT=RTNassim]* «إِن يُرِيدَا» اراده یعنی قصد جدّی. یعنی تصمیم بگیرید این کار انجام شود. هدفتان هم اصلاح باشد. نگویید: من از طرف مرد هستم پس باید به نفع مرد کار کنم. شاید اگر برخی وکیل‌ها از دادگاه‌های خانواده حذف شوند، طلاق کم بشود. چون خانم وکیل می‌گیرد و می‌گوید: طلاق من را از شوهر بگیر. و این وکیل به خاطر پولی که می‌گیرد، همه‌ی سعی خود را برای گرفتن طلاق می‌کند. «إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا» اگر پاک باشد، خدا جوش می‌دهد.
[FONT=RTNassim]* «يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَيْنَهُمَا» اگر مشکل حل شد، نگویید: تدبیر من بود. همه‌ی امور به دست خداست. مهم‌ترین شخص هستی پیغمبر است. خدا به پیغمبرش می‌گوید: «لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ » (انفال/63) اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف می‌کردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمی‌توانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! بودجه‌ی کره‌ی زمین را خرج می‌کردی، نمی‌توانستی بین اوس و خزرج آشتی بدهی. چون دل‌ها دست خداست.
[FONT=RTNassim]

[FONT=RTNassim]در موضوع طلاق چه باید کرد؟
[FONT=RTNassim]

[FONT=RTNassim]نمی‌شود گفت: اصلاً طلاق نباشد، گاهی دو نفر به هم نمی‌خورند و به اشتباه کنار هم قرار گرفته‌اند. مثل اینکه شما اسفناج را با گلابی پیوند بزنی. اگر همه‌ی دانشمندان هم دور هم جمع بشوند، این دو میوه به هم نمی‌خورند. پس نمی‌شود گفت که طلاق اصلاً نباشد. حالا دست چه کسی باشد؟ زن‌ها عاطفی هستند. زن آفریده شده که مادر باشد، نسل آینده را تربیت کند. آدم عاطفی زود عصبانی می‌شود. زود گریه و شیون می‌کند. آن‌ها کمالاتی دارند که مردها ندارند، ولی طلاق را نمی‌شود دست آن‌ها سپرد. اگر هم فقط دست مردها باشد، ممکن است سوء‌استفاده کنند. این شروطی که در حال حاضر در عقدنامه وجود دارد، تا حدودی مشکلات را برطرف کرده است. ولی اصلاً نباید بگذاریم به طلاق برسد. ما در قرآن داریم «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» (آل‌عمران/134)‌ یک خورده آدم باید دندان روی جگر بگذارد.
[FONT=RTNassim]حالا اگر یک وقت هم طلاق واقع شد، و قصد ازدواج مجدد داشتید، باز به شوهر اول برگردید. قرآن می‌فرماید: «وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ» (بقره/228) بازگشت به شوهر قبلی بهتر است زیرا از کجا معلوم که شوهر دوم بهتر از اول باشد؟‌ بعد هم اگر بچه‌دار باشند، بچه‌ها به دامن پدر و مادر برمی‌گردند.
[FONT=RTNassim]خدایا به همه‌ی بی‌همسرها، همسر خوب، به همه‌ی بی‌فرزندها، فرزند سالم و صالح، به همه‌ی بی‌مسکن‌ها مسکن وسیع، به همه‌ی بیکارها، شغل حلال عنایت فرما و دل‌های همه را نرم، با اصلاح نیت‌ها، توفیق اصلاح و رفع مشکلات خانوادگی را نصیب همه‌ی ما بفرما.

سوال:
من متاهلم و ٣٥ سالمه سال ٨٨ ازدواج كردم و يک پسر دارم، ازدواجمان سنتي نبود همسرم همكلاس دانشگاهم بود ولي ارتباط خاصي قبل از ازدواج نداشتيم، از همان روزی که بدن همسرم را دیدم، مشکل ما شروع شد، بدن همسرم دارای لکه هایی زشتی است که با دیدنش خیلی اذیت می شوم، انتقاد پذیر هم نیست، خیلی بد اخلاق و لج باز شده است، من دیگر ارتباط جنسی ندارم و از ایشان متنفر شده ام، لطفا راهنمایی کنید.

پاسخ:
در چنین مسائلی رویکرد فرد خیلی مهم است، اگر رویکرد انتقادی و عدم علاقه به همکاری و رفع مشکل باشد، در این صورت امیدی به درمان و اصلاح نیست،
اگر در این ماجرا با این مبنای تنفر و دوست نداشتن وارد قصه بشوید، فکر نمی کنم به جایی مطلوب و حل مشکل رسید! بالاخره این همسرتان در ابتدا یک جذابیتی داشته که شما را جذب کرده و باید آنها را مرور کنید، حال شما از لحاظ زیبایی پوستی در همسرتان عیبی را دیده اید و همین موضوع باعث زدگی و تنفر شده، منطق صحیحی نیست و البته این موضوع بسیار خاصی هم نیست که این قدر حساسیت نشان بدهید و کار را به تلخی و زدگی بکشانید، احتمال آن است که در کنار این عیب نکات دیگری هم در جریان است که بهتر است در فرایند مشاوره مطرح شود، تا راهنمایی دقیقی صورت بگیرد. توصیه می شود حتما به یک مشاور حضوری مراجعه کنید تا مشکل به طور دقیق و کامل مورد بررسی و دقت قرار بگیرد.
منتها آنچه در این راستا می تواند به حل مشکل شما کمک کند، مواردی را بیان می کنیم که امید است موثر واقع شود؛
نخست باید این مبنا را تغییر بدهید و نگاهتان باید نگاه انسانی و اخلاقی باشد، یعنی در واقع با رویکرد تنفر و نفرت مشکل حل نخواهد شد! باید از ته دل بپذیرید که ملاک انسانیت رنگ و ظاهر نیست، اینها بهانه هستند، کمالات انسانی و زیبایی به چند تا لکه پوستی ختم نمی شود.
به زیبایی های همسرتان و کمالات او از سر انصاف بنگرید! فقط برخی از ایرادات او را درشت نمایی نکنید، چه بسا خودتان هم ایراد و عیب دارید ولی همسرتان تحمل می کند، هیچ انسانی کامل نیست، زیبای ها نسبی بوده و خدای متعال در حق کسی جفا نکرده، سعی کنیم تک بعدی نباشیم.
از مقایسه با زنان دیگر از لحاظ ظاهر مقایسه نکنید، گاهی همین مقایسه های اشتباه به ریشه زندگی آتش جدایی می افکند.
چه بسا همسرتان خصوصیاتی داشته باشد که هیچ کس ندارد و چه بسا خدای متعال کمال زندگی شما در کنار این همسر قرار داده، پس زود قضاوت نکنید، شما او را انتخاب کرده اید و سعی کنید روی دوست داشتن خودتان بمانید، قبول کنید و خودتان را به جای او بگذارید اگر کسی از شما این قدر ایراد می گرفت واقعا محبتی می ماند، چه قدر بدتر می شود، زنان به زیبایی و ظاهر خودشان خیلی حساس اند، با یک تعریف و توصیف زیبایی هایی که خدا داده او را کاملا متحول می کند و رنگ و بوی زندگی شما را تغییر می دهد، به جایی تخریب و ایراد گرفتن، او را زیبا ببینید تا زندگی تان شیرین و گوارا شود.
بهتر است:
با هم آشتی بکنید، با هم بخوابید، هم دل باشید، زندگی را با دوست داشتن واقعی بسازید، با هم صحبت کنید، به عشق فرزندتان با هم بسازید، به احساسات همدیگر بها بدهید، سعی کنید زندگی را جذاب کنید، این دوری و تنفر هیچ دردی را درمان نخواهد کرد.
تمامی عواملی را که در زندگی مخل می دانید با کمک همدیگر حذف کنید تا این کدورت تبدیل به علاقه شود.
این مسئله رابطه نزدیکی خودتان را اگر بهبود ندهید و علاقه نشان ندهید، مسئله وخیم تر می شود. (حتما این موضوع را در زندگی جدی بگیرید)

موضوع قفل شده است