ضرورت انتخاب دوست

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ضرورت انتخاب دوست


IMAGE(http://img.tebyan.net/big/1382/04/2442271051921641042111742371608959169119485.jpg)
یكی از ویژگی های طبیعت انسان ، اجتماعی بودن اوست. بدین لحاظ آدمی هرچند به جهتِ بر آوردن حوائج شخصی و انجام امور روزمره بی نیاز از دیگران باشد و شخصاً از همه ی امكانات لازم برای رفاه و آسایش در سطح عالی برخوردار باشد ، باز هم همواره علاقه مند است كه دركنار خانواده ، مردم و جامعه زندگی كند. این ویژگی اختصاص به فرد یا گروه خاصی از انسانها ندارد بلكه ویژگی عام و مشترك تمامی افراد بشر به عنوان یك خصلت طبیعی و روحی است.
بعضی از روانشناسان معتقدند در صورتی كه این نیاز درونی تأمین نشود و فرد برای مدتی طولانی از مردم ، جامعه و خانواده دور نگه داشته شود نهایتاً آثاری از جنون در او پیدا خواهد شد. روشن است كه این نیازمندیِِ طبیعت بشر به اجتماعی بودن، توأم با حكمت ها و مصلحت هایی است و در سایه ی اجتماع و اجتماعی بودن است كه بشر توانسته در قرون و اعصار مختلف دست به كارهای اساسی و بنیادی بزند و به پیشرفتهای بزرگ در عرصه های مختلف دست یابد. فرهنگ و تمدن و پیشرفت مادی و معنوی بشر مرهون تلاش جمعی او در كنار همنوعان خویش است. اختراعات ، اكتشافات و صنایع فقط برخی از جلوه های بارز این كوشش دسته جمعی است. وانگهی حیات بشر و رفع نیازمندی های شخصی و خانوادگی نیز منوط به زندگی اجتماعی است. به عنوان مثال كافی است بیندیشیم كه در تهیه یك نان چه اسباب و وسایلی دست به دست هم می دهد تا در اختیار ما قرار گیرد . چنین است كه هیچ گاه بدون كمك دیگران ادامه حیات ممكن نیست.
اسلام و زندگی اجتماعی
دین مقدس اسلام برای زندگی اجتماعی بشر اهمیت خاصی قائل شده است. اصولاً ما در اسلام چیزی به نام عزلت و گوشه نشینی نداریم ( گرچه در حاشیه برای افرادی خاص آن هم در شرایط ویژه و به صورت مقطعی وجود دارد.)
اسلام به عنوان یك برنامه عمومی با گوشه گیری و كنار گرفتن از جامعه مخالف است. لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
اِیّاكَ و الفُرقَةَ فَاِنَّ الشّاذَّ منَ الناسِ الشَّیطان( غرر الحكم ص 153 )
مبادا از مردم دوری گزینید كه گرفتار بلاهای شیطان می شوید.
در دین اسلام علاوه بر تأكید بر اجتماعی بودن و گریز از گوشه گیری و تنهایی ، مسئولیت های سنگین اجتماعی بر دوش مسلمانان گذاشته شده و دستورات اكید اجتماعی متوجه آنان گشته است تا آنجا كه گفته شده :
مَن أَصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِأُمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم( اصول كافی – ج 2 ، ص163)
مسلمان نیست كسی كه صبح از خواب برخیزد و نسبت به امور مسلمانان بی اعتنا باشد.
IMAGE(http://img.tebyan.net/big/1382/04/19221923198119464238203195821118656156206.jpg)
نیاز هر فرد به دیگران فقط در نیازهای مادی خلاصه نمی شود بلكه انسانها فطرتاً به گونه ای خلق شده اند كه روح آنها به یكدیگر متمایل و علاقه مند است . بشر خود را نیازمند به داشتن نوعی ارتباط با دیگران می بیند به طوری كه بدون برقراری ارتباط قادر به ادامه ی حیات به شكل مطلوب نیست . حكایت جابر بن جُعفی گویای این مطلب است . جابر یكی از ارادتمندان اهل بیت علیه السلام می باشد. وی نزد امام باقر علیه السلام شرفیاب شد و سئوال كرد: یا بن رسول الله گاه بی آنكه سبب را بدانم و یا مصیبتی برایم پیش آید دچار غم و اندوه می گردم و چنان متأثر می شوم كه زن و فرزند و دوستانم آثار آن را در چهره ام مشاهده می كنند؛ علت چیست؟
امام باقر علیه السلام فرمود : ای جابر ، خداوند تبارك و تعالی همه ی برادران ایمانی را از یك روح و از یك ریشه آفریده است. آنان را نسبت به هم برادر گردانید و از جهت روحی و معنوی چنان ارتباطی نیرومند در میانشان ایجاد نمود كه هرگاه یكی از آنان درشهری غمگین شود ، برادران دیگرش دراثر ناراحتی او در هرجا كه باشند ، دچار غم و اندوه می شوند.
این روایت ، حكایت از آن دارد كه مؤمنان و مسلمانان آن قدر به هم نزدیك اند كه حتی حالات روحی و روانی دوستان خود را درك می كنند.
اثر پذیری نفس
بسیاری از موفقیت ها و عدم موفقیت ها در جوامع ، معلول وجود دوستان شایسته و یا ناشایستی است كه فرد برای خود انتخاب می كند. حال ببینیم چرا چنین است ؟ پاسخ این سئوال ، در یك كلام این است : چون نفس اثر پذیر است . از این رو اعمال و حركات و افعال دوستان اثر مستقیم در روحیات و خلق و خوی اشخاص دارد ، به گونه ای كه سهم زیادی از شخصیت انسان به واسطه معاشران و دوستان او شكل می گیرد. حتی بعضی از بزرگان اخلاق و اهل معرفت بر این باورند كه نفس آدمی به حدّی اثر پذیر است كه می تواند در یك برخورد كوتاه و با یك احوالپرسی و حتی از طریق یك نگاه با دیگران خو بگیرد.
IMAGE(http://img.tebyan.net/big/1382/04/17173239120226135123253444325011514269155240.jpg)
در وصیت نامه ی دانشمند فرزانه مرحوم آیت الله شعرانی آمده است:
" شایسته است بر تو كه از معاشرت های خالی از تعلیم با مردم بكاهی به ویژه با ثروتمندان و دنیا خواهان . باید آنچه را كه آخرت را از یاد تو می برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد می كند رها كنی و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردی . زیرا این عمل به طور كلی در تهذیب نفس مؤثراست. "
اینك بنگریم كه امام خمینی در رابطه با تأثیر دیگران در نفس آدمی چه می گوید: " نكته ی مهّمه ی نهی از مجالست با اهل معصیت یا نهی از نشستن در مجلسی كه معصیت خدا در او می شود یانهی از مُوادّه ( دوستی ) و مخالطه و آمیزش با دشمنان خدا ، تأثیر اخلاق و حالات و اعمال آنهاست در انسان ، و از اینها بالاتر تأثیر در قلب ، اعمال خود انسان است كه با اندك مداومت و مراقبتی از اعمال سیّئه ، قلب تأثّر شدید پیدا می كند و تنزّه از آن و تنزیه قلب با سالهای دراز ممكن نشود و میسور نگردد. "
خلاصه ی سخن ایشان با بیانی ساده تر چنین است كه : دوستی و همنشینی با بی دینان و یا افراد فاسد و اهل گناه و معصیت آنچنان تأثیر بدی دارد كه نه تنها حالات و اعمال انسان بلكه قلب انسان را مستقیماً دگرگون می كند به طوری كه پاك شدن از آن خصلت های ناپسند به راحتی ممكن نیست و به زمان طولانی نیاز دارد.
در روایات به این نكته یعنی اثر پذیری نفس از دیگران اشاره شده و سفارش گردیده كه با چه كسانی باید معاشرت و نشست و برخاست داشت و از چه كسانی باید اجتناب ورزید.
به این سخن گهربار از امام علی علیه السلام توجه كنیم كه فرمود:
لا تَصحَبِ الشَّریرَ فَاِنََّّ طَبعَكَ یَسرَقُ شَرّاً وَ أَنتَ لا تَعلَم ( شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید، ج20 ، ص272 )
از مصاحبت و دوستی با مردم شرور و فاسد بپرهیز؛ زیرا طبیعت تو به صورت ناخودآگاه بدی و ناپاكی را از طبع منحرف او می دزدد، در حالی كه خود نیز از آن بی خبری .
و نیز همان حضرت می فرماید :" همنشینی و دوستی باعث سوء ظن به اَخیار و خوبان می شود و همنشینی با خوبان و مؤمنان ، تو را جزء خوبان می كند. "
از طرف دیگر اسلام بر معاشرت و دوستی با انسانهای مؤمن و شایسته ای كه موجب صلاح و رستگاری خواهد شد تأكید بسیار نموده است.
حضرت امام زین العابدین علیه السلام می فرماید:
مُجالَسُةُ الصالِحینَ داعیَِةٌ اِلیَ الصَّلاح( بحارالانوار – ج 1 ، ص141)
همنشینی با نیكان و صالحان – به خودی خود – آدمی را به نیكی و صلاح فرا می خواند.
وَ قالَ الحَوارِیوُّن لِعیسی علیه السلام مَن نُجالِسُ؟ فَقالَ مَن یُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُویَتُهُ و یَزیدُ فی عِلمِكُم مَنطِقُهُ و یَرغَبُكُم فی الخِرَةِ عَمَلُه ( بحارالانوار ج 74 ، ص 188 )
حواریون از حضرت عیسی علیه السلام سئوال كردند با كه معاشرت كنیم؟ آن حضرت فرمود : با كسانی كه نگاه كردن به آنها شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتن آنها دانش شما را بیفزاید و كردار آنها رغبت شما را به آخرت زیادتر كند.
لقمان حكیم به فرزندان خود سفارش می كند : فرزندم همنشین عالمان باش و به آنان نزدیك شو و به زیارت آنها برو؛ شاید شباهتی به آنان پیدا كنی ، و با آنها باش.
این مطلب كه انسان – از هر گروه و صاحب هر ایده ای كه باشد – به واسطه ی دوستی و معاشرت با دیگران ، از آنها رنگ و بو گرفته و شبیه آنان خواهد شد ؛ چیزی است كه همگان كم و بیش از آن آگاهند و چه بسا كه نمونه های عینی آن را نیز در اطراف خویش سراغ دارند. نیازی نیست كه برا ی توضیح این مطلب راه دوری برویم . اگر تاریخ سالیان اخیر را ورق بزنیم بخصوص در جریان انقلاب اسلامی – قبل و بعد از پیروزی و در ادامه ی آن در جنگ تحمیلی – چه بسیار كسانی را می بینیم كه از كوچه و خیابان به میدان مبارزه و جهاد كشیده شدند و در اثر مجالست با مردان الهی به بالاترین پله نردبان ترقی یعنی " شهادت" در راه خدا نائل شدند . واضح است كه همه ی این رشادت ها در سایه ی محبت و دوستی با عالمان و برجستگان اهل معرفت و به ویژه الهام و نَفَس قدسی و ملكوتی امام راحل به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران به دست آمد.
اسلام و دوستی
در هیچ مكتبی به اندازه اسلام به دوستی و محبت و صلح و صفا در زندگی و داشتن جامعه ای همراه با مودت و برادری سفارش نشده است. این تنها مكتب انسان ساز اسلام است كه پایه و استوانه دین و دینداری را محبت و مودت قرار داده و دوستی و ارادت را یك ضرورت اجتماعی دانسته به گونه ای كه در حدیث شریف آمده است : " غریب كسی است كه دوستان شایسته ای نداشته باشد" و در روایات فراوانی دوستی را برخویشاوندی – با همه ی اهمیتش – مقدم دانسته است. در این قبیل احادیث ، نه تنها ضرورت و اهمیت دوستی گوشزد می شود بلكه با ایجاد انگیزه های جذاب دنیوی و اخروی ، مسلمانان به داشتن رفیقان لایق و شایسته تشویق و ترغیب می شوند. از میان احادیث و روایات فراوانی كه در این خصوص داریم - به دلیل اهمیت موضوع و به عنوان تبرك و كسب فیض از آستان عترت شریف - دو روایت را ذكر می كنیم:
قال علی علیه السلام :
أَعجَزُ الناسِ مَن عَجَزَ مِن اِكتِسابِ الاِخوانِ و أَعجَزُ مِنهُ مَن ضَیَّعِ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم( نهج البلاغه حكمت 12 )
عاجزترین مردم كسی است كه از به دست آوردن دوست عاجز باشد و از او عاجزتر كسی است كه دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
پیامبر اكرم ص فرمود : هركه با برادر مؤمن دوستی نماید در روز قیامت در زیر سایه ی رحمت الهی مستقر و ساكن خواهد بود و منادی به ندا آید كه این جمع ، همسایگان الهی هستند؛ برخیزند و بی حساب وارد بهشت شوند . چون ایشان متوجه بهشت شوند ، فرشتگان سئوال كنند كه شما چه جمعی هستید و چه شد كه این مرتبه را یافتید؟ گویند كه ما در دنیا محبت و دوستی با یكدیگر می نمودیم از برای رضای خداوند متعال. فرشتگان گویند : گوارا باد بهشت و نعمتهایش بر شما.
دوستان هم شفاعت می كنند
اینك پس از آگاهی از ارزش دوستان شایسته و آنان كه محبت و علاقه شان به خاطر خدا و برای خداست؛ آیا می توان نعمتی بهتر از این سراغ گرفت كه انسان در این جهان مادی چنین یارانی داشته باشد؟
یارانی كه نخبگان زمین و شفاعت كنندگان قیامت اند و هركس سعادتِ رفاقت و ارادت با آنان را داشته باشد ره توشه ی سعادت را با خود برداشته است . زیرا اینان مؤمنان و تقوا پیشگان واقعی در این جهان هستند و در سرای آخرت نیز جزء شفاعت كنندگان امت اند. شاید به همین خاطر باشد كه علی علیه السلام فرمود:
عَلَیكُم بِالاِخوانِ فاِنَّهُم عُدَّةُ فی الدُّنیا و الاخِرَة( المحجة البیضاء – ج 3 )
بر شما باد به انتخاب برادران و دوستان شایسته ؛ زیرا آنها بهترین توشه اند در دنیا و آخرت .
علامه ی بزرگوار طباطبایی قدس سره صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه :
فَما لَنا مِن شافِعینَ و لا صَدیقٍ حَمیم( سوره شعراء آیه 100)
روایتی را نقل می كند بدین قرار:
جابر بن عبدالله گوید ، شنیدم از پیامبر گرامی اسلام كه فرمود: بعضی از بهشتیان می گویند چه بر سر دوست ما آمد ( در حالی كه دوستانشان در جهنم هستند؟ ) خداوند تبارك و تعالی برای اینكه قلب این مؤمن را شاد كند ، فرمان می دهد كه دوستش را از دوزخ خارج كنند و به بهشت بفرستند. اینجاست كه باقی ماندگان در دوزخ می گویند : نه شفاعتگرانی داریم ، و نه دوست نزدیكی . ( تفسیر المیزان ، ج 15 ، ص 293)
آری ، تنها دوستان مؤمن اند كه در این جهان انس و محبت آنان جان آدمی را مشعوف می كند و چون از ایمان مستحكم برخوردار و مقرب درگاه حق اند می توانند در آن جهان افرادی را كه به واسطه ی برخی لغزشها در دوزخ هستند نجات دهند و شفاعت كنند و آن محبوب حقیقی نیز شفاعت ایشان را بپذیرد . البته روشن است كه نه شفاعت بدون معیار و ملاك است و نه تقاضا درباره ی دوستان ، بی حساب و به گزاف ؛ بلكه می بایست نوعی پیوند و ارتباط معنوی در میان شفاعت كننده و شفاعت شونده باشد تا این هدف تحقق پیدا كند.


جابر بن عبدالله گوید ، شنیدم از پیامبر گرامی اسلام كه فرمود: بعضی از بهشتیان می گویند چه بر سر دوست ما آمد ( در حالی كه دوستانشان در جهنم هستند؟ ) خداوند تبارك و تعالی برای اینكه قلب این مؤمن را شاد كند ، فرمان می دهد كه دوستش را از دوزخ خارج كنند و به بهشت بفرستند. اینجاست كه باقی ماندگان در دوزخ می گویند : نه شفاعتگرانی داریم ، و نه دوست نزدیكی . ( تفسیر المیزان ، ج 15 ، ص 293)

البته اگه شما تو یادش باشی‌ اونم تو بهشت پیش،،، خلاصه کلی‌ حال

سلام
اگر دوستی را احساس کنیم بد است و ترک کنیم بده؟

و بخواهیم تنها باشیم؟:Ghamgin:

سلام
اگر دوستی را احساس کنیم بد است و ترک کنیم بده؟

و بخواهیم تنها باشیم؟:ghamgin:

دوست خوب بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از دوست بد است .

موفق باشید

موضوع قفل شده است