شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

تبريك به من
تبريك به تو
تبريك به او
...............
تبريك شما
تبريك به ايشان
تبريك به آنها

المؤمن اذا وعد وفا
سردار سليماني@};-
ممنون
تشكر
از اين
كه با
ايام
شادي ربيع
شادي مردم را مضاعف كرديد

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سردار سلیمانی 30 شهریور ماه سال جاری در یک سخنرانی در شهر لنگرود اعلام می‌کند:
ما انتقام خواهیم گرفت و ما باید به وعده خودمان صادق باشیم؛ آن انتقام کمتر از 3 ماه دیگر، اعلام پایانِ داعش و حکومتش در این کره خاکی خواهد بود. ما ضربات خودمان را قاطعانه و بدون وقفه ادامه خواهیم داد برای اینکه 3 ماه را به 2 ماه تبدیل کنیم تا این شجره خبیثه و این غده سرطانی خطرناکِ ساخته شده به دست آمریکا و اسرائیل را ریشه کن کنیم و جشن آن را در ایران و در بین همه‌ منطقه اعلام خواهیم کرد.
اينجا
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]


پايان داعش بر شما
مبارك

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]حيف نون براي استخدام به شركتي رفت.
مسؤول شركت مذهبي بود بعد از پرسش هاي فني چند سؤال مذهبي درباره عقايد و اخلاق و احكام كرد.هيچ كدومو بلد نبود.
مسؤول شركت گفت لامصب دنبال بهونه مي گردم كه بپذيرمت لااقل به يك پرسش كه خودت جوابشو بلدي پاسخ. بده. چي بلدي؟
حيف نون گفت: هموني كه سر قبرا و مجالس ترحيم مي خونيم؟
مسؤول شركت لبخندي زد و گفت: سوره حمد و توحيد؟ خب بخوووون ببينيم؟
حيف نون با اعتماد به نفس به صندلي تكيه داد و گفت: پيسس پيسس پيسسسس خدا بيامرزدش!!
...
براي شادي روح مسؤول شركت فاتحه!!

منبع: نرم افزار اندرويدي بي خيال درماني، بخش شوخي و بذله درماني[/]

حامی;953613 نوشت:
پيسس پيسس پيسسسس خدا بيامرزدش!!

سلام بر شما
خدا قوت
دلنشین و مزحک بود واقعا.=))laughing;))
متشکرم
در پناه خدا

حامی;953610 نوشت:
تبريك
المؤمن اذا وعد وفا
سردار سليماني@};-

سلام
واقعا تبریک و جشن گرفتن دارد.
شکر به وجود چنین شخصیت های انقلابی.
یک مسئله هم اینکه, به قول یکی از افراد, سردار سلیمانی یک دوره فشرده عمل به وعده برای یک عده از مسئولین بگذارند! happy

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

*taha*;953638 نوشت:
سلیمانی یک دوره فشرده عمل به وعده برای یک عده از مسئولین بگذارند!

@};-@};-@};-@};-[/]

[=Arial Black]اگر یک رییس جمهور مثل حاج قاسم سلیمانی داشتیم ، ایران نه ، دنیا بهشت می شد.

313 تا بشوند چکار میکنند!!

حامی;953611 نوشت:
سردار سلیمانی 30 شهریور ماه سال جاری در یک سخنرانی در شهر لنگرود اعلام می‌کند:
ما انتقام خواهیم گرفت و ما باید به وعده خودمان صادق باشیم؛ آن انتقام کمتر از 3 ماه دیگر، اعلام پایانِ داعش و حکومتش در این کره خاکی خواهد بود. ما ضربات خودمان را قاطعانه و بدون وقفه ادامه خواهیم داد برای اینکه 3 ماه را به 2 ماه تبدیل کنیم تا این شجره خبیثه و این غده سرطانی خطرناکِ ساخته شده به دست آمریکا و اسرائیل را ریشه کن کنیم و جشن آن را در ایران و در بین همه‌ منطقه اعلام خواهیم کرد.
اينجا

سلام با تشکر از جناب استاد حامی..

شهر لنگرود زادگاه سید میثم تراهی هستش خدارو شکر که تو شهر سید میثم این سخرانیرو داشتند.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]‏توشهربازی جیغ میزدم
‏یارو گفت چتـه؟!!!
‏گفتم: همه میان شهربازی جیغ میزنن دیگه
‏گفت: آره ولی نه وقتی رو چمنا نشسته باشن!!!
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]یادداشتی از استاد رسول جعفریان درباره جانباز سرافراز مرحوم عباسقلی عابدی(پدر استاد احمد عابدی):

تجربه ای از زهد:
به یاد مرحوم عباسقلی عابدی رحمت الله علیه

امروز باید به مراسم هفت مرحوم آقای عباسقلی عابدی بروم. شخصا به وی علاقه داشتم، وهرچند هیچ وقت با او حشر و نشری نداشتم، اما در همه این دیدارهای کوتاه، مهربانی و صفای او، سکوتش، و آنچه از آرامش وی می دیدم، مرا تحت تأثیر قرار می داد. چند ماه پیش که در حج بودم، دوستی گفت که ایشان هم در کاروان آنهاست. به سراغش رفتم تا احوالش را بپرسم. مردی با 88 سال سن، لاغر اندام و البته صبور که تمام سختی این سفر را به خود خریده و آمده بود. حالا که از دست ما رفته و مراسم هفت اوست، خواستم چند سطری در باره اش بنویسم.
[/]

بهترین راوی برای زندگی او، پسرش احمد است که سالهاست دوستی داریم. خود احمد ، طلبه فاضلی است و حالا برای خودش آیت اللهی شده است.[HL] از هشت سال دفاع مقدس، بیش از هفت سال و نیم آن را در جبهه بود،[/HL] در حالی که پدرش هم بیش از پنجاه ماه در جبهه بود. درسش را هم خوب خوانده و سالهاست سطوح عالی را درس می دهد و شاگردان و مریدان فراوانی دارد. به نظرم ایشان که پسر بزرگ آن مرحوم بود و همیشه با او حشر و نشر داشت، می توانست برای من راوی خوبی باشد. زمان گفتگویم کوتاه بود.
از پدر بزرگ و و مادر بزرگش پرسیدم. گفت: مادر بزرگم می گفت، از هفت سالگی که نماز را شروع کردم، یک بار نشده که از دو ساعت قبل از اذان بیدار نباشم. [HL]من به شوخی گفتم:[/HL] حتی شب ازدواج! گفت: خدا گواه است که حتی شب ازدواجم هم همین طور بودم. و می گفت: همیشه عمرم، سه ماه رجب شعبان و رمضان روزه گرفتم. پدر بزرگم حاج محمد بود، به حج رفت و از بانیان اصلی مسجد روستای اران ما بود. هر گاه روحانی به روستا می آمد در منزل ایشان اقامت داشت.
به احمد آقا گفتم اما پدر: گفت: عباسقلی سال 1308 به دنیا آمد. علاقه مند به درس بوده، اما به دلیل مشکلات مالی، نتوانست درس بخواند. حدود شش ابتدایی درس خواند. مدت ده سالی در کویت کار می کرد. بعد هم مدتی ذوب آهن اصفهان بود. حالا هم حدود 40 سال بود که در قم زندگی است. شغل اصلی او [HL]بنایی[/HL] بود. اولین هیئت دینی را در روستا، ایشان درست کرد. روحانی به ده می آورد، و ارتباط نزدیکی با طلبه های آن نواحی داشت. ایشان به نسبت وضع مالی اش مناسب بود، و خرج طلبه های دیگر را هم می داد. خاطرام هست یک بار بدهی کامل یک طلبه را که مبلغ بالایی بود، خودش پرداخت کرد.
عباسقلی عاشق حج بود. احمد گفت: تا زمانی که کویت و ذوب آهن بود، حج رفتن و کربلا رفتنش ترک نمی شد. از همان به آسانی می رفت. در سفر عتبات، زمان آیت الله حکیم و شاهرودی، گاه چندین ماه می ماند، و خودش می گفت همیشه مهر من پشت سر امام خمینی بود. شاید در طول زندگیش، قریب بیست بار حج تمتع مشرف شد و بیش از این به عمره رفت.
پرسیدم کی قم آمد و اینجا ساکن شد؟ گفت: وقتی من را که احمد باشم به قم آورد تا طلبه شود، هر هفته، پنج شنبه و جمعه به قم می آمد. تا پیش آز آمدن، حتی یک هفته هم آمدن نزد من را ترک نکرد. فکر می کنم از سال 55 ایشان به قم آمد و ساکن شد. یکی دو بار من کوتاه به زندان افتادم، و ایشان تصمیم گرفت در قم باشد.
احمد ادامه داد: در قم، در این چهل سال، همیشه دو ساعت پیش از اذان صبح به حرم می رفت و بعد از نماز ظهر و عصر بر می گشت. روز جمعه زودتر می آمد، به نماز جمعه می رفت و بعد به خانه می آمد. در تمام این سالها روزه بود و شاید در طول سالها، سه چهار روز فقط روزه نبود. تمام این روزه ها هم فقط با یک وعده افطاری بود. قبل از ا ذان می رفت و نماز شب را در حرم می خواند. آن وقت قرآن می خواند، تا نماز صبح.
احمد افزود: روزی نبود که نماز جعفر طیار نخواند. روزی نبود که بگذرد و او بین بیست تا یک ماه نماز قضا برای خودش یا همسرش یا پدر و مادرش نخواند. شاید نماز تمام عمرش را ده بار قضا کرد. هر سال و هر وقت امکانش بود، حج یا عمره را مشرف می شد. راه کربلا که باز شد، سالی دو سه بار می رفت. دو بار هم زیارت امام رضا علیه السلام می رفت.
برنامه اش در آنجا هم تغییر نمی کرد. در مکه و مدینه هم روزه را داشت و همیشه تلاش می کرد پیاده به قبا رفته نماز ظهر را آنجا بخواند. می توانم بگویم چیزی در مفاتیح نیست الا این که اقلا ده بار به آن عمل کرده است. هر شب دعاهای باقیات الصالحات را می خواند و حفظ من به خاطر تکرار آنها توسط پدر بود. ذکر و دعا که تقریبا کار همیشگی او بود.
به کارهای خیریه هم سخت توجه داشت و در حد توان کمک می کرد. احمد آقا گفت: یک بخش قابل توجهی از کارهای خیریه داشت. بی پرده بگویم، آنچه من در طول این سالها به طلبه ها می دادم، همه اش از پدر بود. پول برای مساجد، حسینیه ها، فقرا فراوان می داد. چندین فقیر تحت پوشش او بود. خودش هم زاهدانه زندگی می کرد.

ادامه یادداشت استاد رسول جعفریان درباره جانباز سرافراز مرحوم عباسقلی عابدی(پدر استاد احمد عابدی):

در باره سابقه جبهه پدرش پرسیدم. گفتند: [HL]حدود پنجاه ماه در جبهه و در لشکر 17 علی بن ابی طالب بود. چند بار شیمیایی شده بود که ریه او هم برای همین مشکل شد. یک بار در حلبچه شیمیایی شد. [/HL]
در شجاعت هم بی نظیر بود. از زمانی که در روستا بود، خطرناک ترین کارها را مثل گرفتن مار در خانه ها انجام می داد. زمانی هم کفتاری به روستا حمله کرده بود که همه را وحشت گرفته بود. او به تنهایی رفته بود و او را کشته بود.
به مطالعه هم علاقه مند بود. عصر ها در خانه، یکسره اهل مطالعه می کرد و غالبا با کتابهای مجلسی محشور بود. غالبا اطلاعاتی را که از منبرها بدست می آورد، با این کتابها مقایسه می کرد. به بسیاری از کتابها حاشیه زده و نوشته که مثلا این مطلب را فلان منبری این طور نوشت و این جا این طور است.
احمد آقا نکته جالبی هم در باره کمک وی به کتابخانه مرعشی گفت: در قم به آیت الله مرعشی بیش از همه علاقه داشت و شاید بیش از صد بار پدرم پول به من داد که اینها را ببر به آقای مرعشی بده تا برای کتابخانه هزینه کند. یک بار هم بخشی از زیور و زینت مادر را داد که برای کتابخانه به ایشان بدهم. مقلد آیت الله گلپایگانی بود و وجوهاتش را به ایشان می داد.
در زندگی محتاج کسی نبود و سرافراز می زیست، حتی بعد از فوت همسر هم راضی نبود بچه ها بیایند و وقتی برای او بگذدارند. احمد آقا گفت: از گذشته که بنایی می کرد، همیشه در کار مشارکت هم بود و ساخت و ساز هم انجام می داد، به همین دلیل اندوخته ای برای خود داشت. در کار کردن هم نهایت تلاش را داشت. اگر قرار بود تا پنج بعد از ظهر سر کار باشد، اقلا یک یا دو ساعت اضافه می ایستاد. در خاندان هم در کارهایش معروف به استحکام و خیرخواهی بود. نمونه هایی هم داریم که خانه کامل برای برخی از فقرا مجانا ساخت.
و اماا از نظر شخصی بسیار کم حرف بود، و جز چند کلمه احوالپرسی حرفی نمی زد. بیشتر سکوت می کرد و مشغول ذکر و دعا بود. یک بار ندیدیم که یک فیلم را تا آخر ببیند یا اخبار را تا آخر گوش بدهد. شب وقتی از مسجد می آمد، افطار می کرد، سوره واقعه و یس را می خواند، بعد هم می خوابید. صبحها که حرم می رفت، در درس برخی از مراجع هم شرکت می کرد. در لابلای بحث ها، گاه حدیثی یا آیه ای بود، می شنید و استفاده می کرد. [HL]برای سالها درس من (احمد) را هم شرکت کرد، حتی همین دفعه آخر.[/HL]

https://t.me/Ahmad_aabedi

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

احترام آيت الله دكتر عابدي به مرجع عاليقدر آيت الله سبحاني
در مراسم پدر

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

شادي روح پدر استاد عابدي
همه اموات خودتان
و شهدا و امام
و همه ذوي الحقوق
فاتحه@};-

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]يكي از طلاب مي گفت
زماني كه قم گازكشي نشده بود
پدر آيت الله عابدي به قم آمده بود با دوچرخه كپسول گاز را مي برد پر مي كرد
تلاش مي كرد هر طور شده به فرزندش كمك كند تا از تحصيل باز نماند
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]ازسوی شاگردان استاد در پردیسان:
شنبه ۴ آذر بعداز نماز مغرب و عشاء(قبل از شروع درس استاد معظم عابدی)
در مسجدخاتم الانبیاء(ص) به مدت ۱۵ دقیقه مجلس ترحیم والد گرامی استاد برگزار می شود.

https://t.me/Ahmad_aabedi/2726[/]

حامی;953941 نوشت:
ازسوی شاگردان استاد در پردیسان:
شنبه ۴ آذر بعداز نماز مغرب و عشاء(قبل از شروع درس استاد معظم عابدی)
در مسجدخاتم الانبیاء(ص) به مدت ۱۵ دقیقه مجلس ترحیم والد گرامی استاد برگزار می شود.

https://t.me/Ahmad_aabedi/2726

عرض سلام و احترام استاد گرامی

غرق رحمت خداوند باشند الی الابد@};-

ورود برای عموم آزاد هست یا نیست؟!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

لبخند نگاه;953946 نوشت:
ورود برای عموم آزاد هست یا نیست؟!

سلام
مي تونيد از ادمين كانال ايشان بپرسيد
ولي احتمالا هست چون نماز مغرب و عشا خوانده ميشه[/]

حماسه پسر

حامی;953929 نوشت:
حالا برای خودش آیت اللهی شده است. از هشت سال دفاع مقدس، بیش از هفت سال و نیم آن را در جبهه بود،

گل
حماسه پدر

حامی;953930 نوشت:
سابقه جبهه پدرش پرسیدم. گفتند: حدود پنجاه ماه در جبهه و در لشکر 17 علی بن ابی طالب بود. چند بار شیمیایی شده بود که ریه او هم برای همین مشکل شد. یک بار در حلبچه شیمیایی شد.

پدر و درس فرزند

حامی;953930 نوشت:
برای سالها درس من (احمد) را هم شرکت کرد، حتی همین دفعه آخر.

[=Arial Black]سلام
جمله ای از سردار سلیمانی درباره جنگ آینده با اسراییل انگار در ذهنم هست. اما دقیق نمیدونم.
انگار گفته بودن: جوانها خودشون را برای جنگ با اسراییل آماده کنند. [-O :x

کسی از این جمله به طور دقیق اطلاع داره؟ به نحو مستند البته.

اظهارات جنجالی که تا بحال نشنیده اید . تعریف دکتر مطهری از شیعه، آن چیزی که فکرش را میکردیم نیست . این اظهارات از شبکه یک توسط استاد رحیم پور پخش شد

عزیزان به نظرتون نقدی بر این مطالب میشه کرد؟
(علی رغم اینکه فرمایش شهیدمطهری است)

[=Arial Black]

عبد آبق;954332 نوشت:
اظهارات جنجالی که تا بحال نشنیده اید . تعریف دکتر مطهری از شیعه، آن چیزی که فکرش را میکردیم نیست . این اظهارات از شبکه یک توسط استاد رحیم پور پخش شد

عزیزان به نظرتون نقدی بر این مطالب میشه کرد؟
(علی رغم اینکه فرمایش شهیدمطهری است)

این مطلب ناضر به "واقعیت" است ، نه "حقیقت".
شبیه اینکه میگویند" زنان کم عقلند". این هم یک مطلب "واقعی" است. اما یک مطلب حقیقی نیست. اگر یک مطلب حقیقی بود، یعنی "کم عقلی" داخل در "حقیقت زن بودن" و جزء ذاتیات آن بود ، باید همه زنها "بدون استثناء" اینگونه می بودند.

در مطالبی که ناظر به "واقعیت" است ، اینکه مقداری از موضوع مورد بحث آن صفت را داشته باشند ، کافی است.
باز مثل اینست که می گویند: مردم فلان شهر ، فلان صفت (مثلا بخیل بودن) را دارند.

اینگونه مطالب ربطی به "حقیقت" موضوع ندارد و قابل تغییر هم هست. مثلا مردم فلان شهر میتوانند به گونه ای بشوند که دیگر آن صفت را نداشته باشند و حتی مشهور به صفت مقابل آن صفت قبلی بشوند.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]:ashk:[h=1]گران شدن تخم مرغ
را به همه طلاب و دانشجويان تسليت عرض مي كنيم:sham:[/h]
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

عبد آبق;954332 نوشت:
عزیزان به نظرتون نقدی بر این مطالب میشه کرد؟
(علی رغم اینکه فرمایش شهیدمطهری است)

اينجا نقد نداريم همه نسيه كار مي كنن:khandeh:[/]

سلام
یک بار ما رفتیم شمال خونه ننه مون
اونا مرغ داشتن ننه م گفت برو اون مرغ و بگیر شام درست کنم

منم گرفتم افتادم دنبالش
اینقدر دنبالش کردم اینقدر دنبالش کردم تا رفت توی اتاق گیر افتاد منم یک چوب گرفتم و مثل پهلوان های اسطیر باستان چنان در و لقد زدم که مرغه صر ضرب سکته رو زد و فورا تخمش و انداخت!:)))

منم وقتی اینو دیدم اینقد خندم گرفت اینقدر خندم گرفته بود که دیگه ولش کردم

بیخود نبود گرون شد نفرینگ کرد گمونم!

هديه مناسب براي كودكان خود و فاميلhappy


[="Tahoma"][="DarkGreen"]كوكب خانم
كوكب خانم زن كدبانويي بود
ولي الان ديگر هنرش كمكش نمي كند چون تخم مرغ هم گران شده
و...8-|
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]
به امید لبخند نگاهش...

.................................................. ..............................................

هوای زیستنی تو (صَلّی اللهُ عَلیکَ یا بقیّتِ الله فی اَرضِه )

به یاد شما...


نامه امام مهدی علیه السلام به شیخ مفید رحمت الله علیه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر تو ای بنده شایسته و یاری کننده ی حق که مردم را با کلمه صدق به سوی حق می خوانی .

حمد خداوندی را به سوی تو می فرستم که جز او خدایی نیست و اوست پروردگار ما و پروردگار پدران ما

و از درگاهش مسئلت داریم که بر سید و مولای ما محمد المصطفی خاتم پیغمبران و

اهل بیت پاک و پاکیزه ی ایشان صلوات بفرستد

و بعد ...

علامت حرکت ما از این راه تنگ حادثه ایست که در حرم معظم از پلید منافق
و ستمکار خونخوار رخ می دهد که به سبب کیدش اهل ایمان محزون می شود

با وجود این نمی تواند به دوستان ما صدمه ای برساند چرا که ما حامی و حافظشان هستیم

و
دعای ما در حق ایشان در درگاه پادشاه زمین و آسمان مستجاب است

البته باید قلوب دوستان ما به دعای ما اطمینان پیدا کنند و به کفایت پروردگار وثوق داشته باشند ،

اگرچه بلاهای سخت ایشان را بترساند و عاقبت کارها به جهت صنع جمیل کردگار بر همه آنها خیر و محمود خواهد بود ،مادامیکه از مخالفت امر ما اجتناب کنند

و ما عهد می کنیم با تو ای دوست صمیمی که در راه ما با ستمکاران مبارزه می کنی

که هر کس از برادران دینی تو پرهیزکاری کند و حقوق واجبه را به مستحقینش برساند ، از فتنه های مبطله و محنت های مظلمه در امان باشد

و هر کس بخل کند به آنچه خداوند از نعمش عطا فرموده از کسیکه مامور به صله اوست ، در دنیا و آخرت از زیانکاران محسوب خواهد شد

و اگر چنانچه شیعیان ما، با دل های مجتمع گرد آمده بودند و به عهدی که از ایشان گرفته شده وفا می کردند

به میمنت ملاقات ما زودتر نائل می شدند

و با مشاهده ما سعادت به سوی ایشان می شتافت

و به کمال معرفت می رسیدند.

پس ما را از ایشان محجوب نمی دارد مگر آنچه

به ما میرسد از اعمال ایشان که کراهت داریم و نمی پسندیم

و انتظار چنین اعمالی را هم از ایشان نداریم

از خداوند استعانت می جوییم

خدا ما را کافی است و بهتر وکیلی است

و خداوند برسیّد ما که بشیر و نذیر است و بر اهل بیت پاک و پاکیزه اش سلام و صلوات بفرستد *

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.امام حسن عسگری(ع) به فرزند خود فرمودند:

[=nassim-bold]« روزی را می بینم که پرچم های زرد و سفید در کنار کعبه، به احتزاز در آمده،
دست ها برای بیعت تو، پی در پی صف کشیده اند.
دوستان با صفا کارها را چنان به نظم و ترتیب درآورده اند که همچون دانه های دُر گرانبها در رشته ای قرار گیرند،
شمع وجودت را احاطه کرده اند و دست ها یشان برای بیعت تو؛ در کنار حجرالاسود به هم می خورد» *


الهی !

اگر چه این دل ما

مصداق " انتظار چنین عملی را هم از ایشان نداریم " هست ...

اما

پروردگارا !

همت و تلاش ما را به سمت وسوی " دوستان باصفا" قرار ده

زیرا همین دل با[=nassim-bold] او[=nassim-bold] آمال و آرزوها دارد مهربا نا!

ربّ صَلّی عَلی مُحمّدٍ و آله الطّاهرین

برحمتک یا اَرحم الرّاحمین

* التماس دعای فرج*
...............

*منبع توقیع شریف : احتجاج شیخ طبرسی - نجم ثاقب علامه محدث نوری
* بحارالانوار– ج 52، ص 35

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;958797 نوشت:
به امید لبخند نگاهش...

.................................................. ..............................................

هوای زیستنی تو (صَلّی اللهُ عَلیکَ یا بقیّتِ الله فی اَرضِه )

به یاد شما...

تشكر از اين كه ما را سركار خانم لبخند نگاه به ياد مولايمان مي اندازند[-([/]

داريم
كار مي كنم
صداي تلفيزيون به قول عربها به اُذنم ميرسهb-)
نمي دانم سريال چيه
ولي هر شب آقاي چاوشي با سوز دل مي خونه: بگير استكانم را
ولي يك ملت تا اينجاي سريال اين استكان را از دست اين بابا نگرفته
عجب روزگاري شده
/:)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]تو مهربان ترین مخلوق روی زمینی

ما را ببخش
که محتاج بخشش توایم
ببخش که گناهمان سنگین است
به اندازۀ گناه همۀ خلائق.

ما را ببخش
گناه ما
دور کردن گناهکاران از توست.
طوری تو را نشان مردم دادیم
که هر کسی آلودۀ گناه بود
از سایۀ تو هم فرار کرد.

ما به مهربان بودن خدای تو
ایمان نیاوردیم
معنای فرار کردن از خدای تو به سوی خدای تو را هم نفهمیدیم
این شد که مهربانی تو در باورمان نگنجید.
تو را به همراه شمشیر قهرت
نشان مردم دادیم
و نگذاشتیم آغوش مِهر تو را کسی ببینند.
گناهی از این سنگین‌تر هم هست؟

ما را ببخش
که اگر نبخشی
در آتش قهر خدا
همسایۀ ابوجهل‌ها و ابولهب‌ها می‌شویم.

ما خودمان هم
از «تو»یی که به مردم نشان داده‌ایم می‌ترسیم
و اگر با زبانمان شعر
آمدنت را زمزمه می‌کنیم
در دل آرزویی برای آمدنت نداریم
ما را ببخش
که وقتی جمعه‌ای می‌آید و صدای آمدنت نمی‌آید
نفس راحتی می‌کشیم تا جمعۀ دیگر.

ما را ببخش
ما از تو می‌ترسیم.
تو وحشتناکی برای ما.
دلمان آرامِ آمدنت نیست.
ما از آمدنت می‌ترسیم.

راستش ما نقشی که از مهربانی
در ذهن خویش کشیده‌ایم
حتّی شبیه مهربانی‌های تو و خدای تو نیست.
باورمان نمی‌شود این اندازه از مهربانی را.
چه کنیم؟

از یک سو می‌رویم، به انکار می‌رسیم
از دست انکار که می‌گریزیم
گرفتار تردید می‌شویم.
انکار و تردید قصد ندارند دست از سرمان بردارند.
یعنی تو و خدای تو این قدر مهربانید؟
چرا ما باورمان نمی‌شود؟

اگر مهربانی تو و خدایت را
این گونه که هست باور کنیم
آن وقت نام خودمان را چه بگذاریم؟
بندۀ خدا؟
کدام بنده؟
بنده‌ای که رنگی از خدای خویش ندارد؟
شیعۀ تو؟
کدام شیعه؟
شیعه مگر بی‌نشان تو شیعه می‌شود؟

حالا فرض کن از بند انکار و تردید رها شدیم
و یقین کردیم که تو و خدای تو
این قدرها مهربانید
حالا باید با این بحران هویت چه کنیم؟

ما تا همین امروز
خودمان را بندۀ خدا و شیعۀ دو آتشۀ تو می‌دانستیم
حالا خدا را که این طور به ما می‌شناسانی
باید چه بنامیم خودمان را؟

می‌بینی؟
از هر طرف که می‌رویم
سرمان می‌خورد به سنگ؟
حالا تو به بگو چه کار کنیم؟

آقا!
ما را ببر روی منبر آسمان
تا از آن جا برای همۀ مردم دنیا حرف بزنیم
و بگوییم که تو مهربان‌ترین مخلوق روی زمینی
و خدای تو مهربان‌ترین
و بگوییم که ما توبه کرده‌ایم
از هر نقشی که تا کنون از تو و خدای تو کشیده‌ایم.
می‌خواهیم به همه بگوییم
که مهربانی تو به قدری است
که گرگ‌ را سگ گلّه می‌کند
و نیش مار را نوش دارو
و به قدری زیاد
که شیر را خادم جنگل می‌کند
و عقاب را مرکب خرگوش‌ها.
با مهربانی تو
سنگ نشان نرمی و لطافت می‌شود
و روباه، نمادی از صداقت و یک‌رنگی.

می‌خواهیم توبه کنیم
از نقش وحشتی که از تو کشیدیم برای این و آن.
باید جار بزنیم اشتباه بودن این نقش جاهلانه را.
کمکمان کن تا توبه کنیم آقا!
به گمانم اگر توبه کنیم از «تو»یی که نشان مردم دادیم
آرام آرام راه بازگشت به تو برایمان باز می‌شود
هم از دست انکار خلاص خواهیم شد
و هم از دام تردید نجات می‌یابیم.

بحران هویتمان را هم می‌سپاریم به تو.
ما یک قدم که برمی‌داریم
تو ده‌ها قدم برمی‌داری.
این توبه از من
اصلاح هویّتمان از تو.
مرا بندۀ خدایت کن
تا شیعۀ دوآتشۀ تو باشم.
من از این سردی خسته‌ام آقا!

بهانه_بودن
درس
محسن_عباسی_ولدی
https://t.me/abbasivaladi[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;958801 نوشت:
ببخش که گناهمان سنگین است
به اندازۀ گناه همۀ خلائق.

خب چرا آقاي ولدي اين همه گناه كرده؟!!!
بازم برنامه تربيتي براي ما دارند؟!!!:khandeh:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;958801 نوشت:
من از این سردی خسته‌ام آقا!
بهانه_بودن
درس
محسن_عباسی_ولدی
https://t.me/abbasivaladi

ولي گذشته از شوخي ايشان بيان و بنان خوبي دارند
خدا روزي همه كنه
@};-@};-[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]يكي از دوستان سايت خدا دو تا ني ني خوشگل بهش داده
نمي دونم
اجازه دارم بگم يا نه
ولي همگي براي سلامتي ايشان و فرزندانشان و همسرشان دعا كنيد
ان شاالله دو تا ياور خوب به سربازان امام زمان اضافه شدند@};-
اگر اجازه گرفتم
ميگم
فاش مي كنم
عقده شده
بايد بگم
بايد
[/]

حامی;958772 نوشت:
:ashk:گران شدن تخم مرغ
را به همه طلاب و دانشجويان تسليت عرض مي كنيم:sham:

سلام و ادب

بیا مشکلت پیش شیخ باز گو
دلا درد و درمان پیش او باز او

=;

.
.

یک مرغ چاق و چله دَهَمت دِرهمی

بی نیاز ز هر تخم و مرغت کند همی

ابوالفضل;958809 نوشت:
بی نیاز ز هر تخم و مرغت کند همی

شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: گران شدن تخم مرغ را به همه طلاب و دانشجويان تسليت عرض مي كنيم

واقعا تركيب رنگ هاي اين مرغ عالي است
يكي از عميق ترين و غني ترين درس هاي خداشناسي
رفتن به دل طبيعت بكر و
باز ديدن از باغ وحش ها و آكواريوم هاي بزرگ و ديدن آسمان شب است

[="Times New Roman"][="Black"]

حامی;958772 نوشت:

:ashk:گران شدن تخم مرغ را به همه طلاب و دانشجويان تسليت عرض مي كنيم:sham:

با این وضعیت دیگه ساده زیستی داره مفهومشو از دست میده.

فردا اگر توی خیابون با تخم مرغ ببیننت یارانه ات رو قطع میکنن.

میگن تو با این زندگی اشرافی نیازی به یارانه نداری :khandeh!:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;958805 نوشت:
يكي از دوستان سايت خدا دو تا ني ني خوشگل بهش داده
نمي دونم
اجازه دارم بگم يا نه
ولي همگي براي سلامتي ايشان و فرزندانشان و همسرشان دعا كنيد
ان شاالله دو تا ياور خوب به سربازان امام زمان اضافه شدند
اگر اجازه گرفتم
ميگم
فاش مي كنم
عقده شده
بايد بگم
بايد

سلام بر شما دوستان بزرگوار
خبر خوشي شنيدم
آقا مهدي مدير محترم اجرايي انجمن نرم افزار بابا شدند آن هم دو مهمان آسماني
پريا خانم و آقا پارسا.
من از طرف خودم و شما و همكاران محترم سايت و مركز
به دوست و همكار مون آقا مهدي تبريك عرض مي كنم
براي سلامتي و نشاط آقا مهدي و همسر وفرزندانشان دعا مي كنيم
خداوند به مجردان ما همسر سالم و صالح
به آنهايي كه چشم به راه فرزند هستند فرزند سالم و صالح عطا فرمايد.
آمين
صلوات
جناب مدير محترم سايت
حالتون خوبه
هديه اين تولد هم به نيابت همه ما گردن شما بزرگوار
تا بزرگتر هست بد كوچكتر دست به جيب بشه
:ninii::bale::taghdim::keik:@};-@};-@};-:hadyeh:[/]

حامی;958843 نوشت:
خبر خوشي شنيدم
آقا مهدي مدير محترم اجرايي انجمن نرم افزار بابا شدند آن هم دو مهمان آسماني
پريا خانم و آقا پارسا.

باسلام و عرض ادب
جناب مهدی تبریک اینجانب را برای شکفتن این دو نو گل زیبای زندگیتان پذیرا باشید آرزو داریم که این فرزندان عزیز زیر سایه‌ی پدر و مادرشان زند‌گی خوش و پُرباری داشته باشند قدم نو رسیده مبارک.


[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;958843 نوشت:

سلام بر شما دوستان بزرگوار
خبر خوشي شنيدم
آقا مهدي مدير محترم اجرايي انجمن نرم افزار بابا شدند آن هم دو مهمان آسماني
پريا خانم و آقا پارسا.
من از طرف خودم و شما و همكاران محترم سايت و مركز
به دوست و همكار مون آقا مهدي تبريك عرض مي كنم
براي سلامتي و نشاط آقا مهدي و همسر وفرزندانشان دعا مي كنيم
خداوند به مجردان ما همسر سالم و صالح
به آنهايي كه چشم به راه فرزند هستند فرزند سالم و صالح عطا فرمايد.
آمين
صلوات
جناب مدير محترم سايت
حالتون خوبه
هديه اين تولد هم به نيابت همه ما گردن شما بزرگوار
تا بزرگتر هست بد كوچكتر دست به جيب بشه
:ninii::bale::taghdim::keik:@};-@};-@};-:hadyeh:

سلام و عرض ادب

به به چه خبر خوبی

واقعا خیلی خوشحال شدم

به مهدی عزیز دوست و همکار عزیزم تبریک عرض میکنم و امیدوارم خداوند فرزندانشون را بهشون ببخشد و عاقبت بخیر شوند =d>

جناب حامی عزیز هم از آنجایی که اصفهانی ناب تشریف دارند فورا وسط دعوا نرخ تعیین می کنند:-s و از هدیه و کادو فرار میکنند و به گردن دیگران میندازند 8-|

خدایی من بزرگترم یا شما ؟! نذار جلو ملت بگم که سن داداش بزرگه منو دارید:pir: و مدارکت را رو کنم :Narahat az:[/]

حامی;958797 نوشت:

به امید لبخند نگاهش...

.................................................. ..............................................

هوای زیستنی تو (صَلّی اللهُ عَلیکَ یا بقیّتِ الله فی اَرضِه )

به یاد شما...


نامه امام مهدی علیه السلام به شیخ مفید رحمت الله علیه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر تو ای بنده شایسته و یاری کننده ی حق که مردم را با کلمه صدق به سوی حق می خوانی .

حمد خداوندی را به سوی تو می فرستم که جز او خدایی نیست و اوست پروردگار ما و پروردگار پدران ما

و از درگاهش مسئلت داریم که بر سید و مولای ما محمد المصطفی خاتم پیغمبران و

اهل بیت پاک و پاکیزه ی ایشان صلوات بفرستد

و بعد ...

علامت حرکت ما از این راه تنگ حادثه ایست که در حرم معظم از پلید منافق
و ستمکار خونخوار رخ می دهد که به سبب کیدش اهل ایمان محزون می شود

با وجود این نمی تواند به دوستان ما صدمه ای برساند چرا که ما حامی و حافظشان هستیم

و
دعای ما در حق ایشان در درگاه پادشاه زمین و آسمان مستجاب است

البته باید قلوب دوستان ما به دعای ما اطمینان پیدا کنند و به کفایت پروردگار وثوق داشته باشند ،

اگرچه بلاهای سخت ایشان را بترساند و عاقبت کارها به جهت صنع جمیل کردگار بر همه آنها خیر و محمود خواهد بود ،مادامیکه از مخالفت امر ما اجتناب کنند

و ما عهد می کنیم با تو ای دوست صمیمی که در راه ما با ستمکاران مبارزه می کنی

که هر کس از برادران دینی تو پرهیزکاری کند و حقوق واجبه را به مستحقینش برساند ، از فتنه های مبطله و محنت های مظلمه در امان باشد

و هر کس بخل کند به آنچه خداوند از نعمش عطا فرموده از کسیکه مامور به صله اوست ، در دنیا و آخرت از زیانکاران محسوب خواهد شد

و اگر چنانچه شیعیان ما، با دل های مجتمع گرد آمده بودند و به عهدی که از ایشان گرفته شده وفا می کردند

به میمنت ملاقات ما زودتر نائل می شدند

و با مشاهده ما سعادت به سوی ایشان می شتافت

و به کمال معرفت می رسیدند.

پس ما را از ایشان محجوب نمی دارد مگر آنچه

به ما میرسد از اعمال ایشان که کراهت داریم و نمی پسندیم

و انتظار چنین اعمالی را هم از ایشان نداریم

از خداوند استعانت می جوییم

خدا ما را کافی است و بهتر وکیلی است

و خداوند برسیّد ما که بشیر و نذیر است و بر اهل بیت پاک و پاکیزه اش سلام و صلوات بفرستد *

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.امام حسن عسگری(ع) به فرزند خود فرمودند:

[=nassim-bold]« روزی را می بینم که پرچم های زرد و سفید در کنار کعبه، به احتزاز در آمده،
دست ها برای بیعت تو، پی در پی صف کشیده اند.
دوستان با صفا کارها را چنان به نظم و ترتیب درآورده اند که همچون دانه های دُر گرانبها در رشته ای قرار گیرند،
شمع وجودت را احاطه کرده اند و دست ها یشان برای بیعت تو؛ در کنار حجرالاسود به هم می خورد» *


الهی !

اگر چه این دل ما

مصداق " انتظار چنین عملی را هم از ایشان نداریم " هست ...

اما

پروردگارا !

همت و تلاش ما را به سمت وسوی " دوستان باصفا" قرار ده

زیرا همین دل با[=nassim-bold] او[=nassim-bold] آمال و آرزوها دارد مهربا نا!

ربّ صَلّی عَلی مُحمّدٍ و آله الطّاهرین

برحمتک یا اَرحم الرّاحمین

* التماس دعای فرج*
...............
[=arial]
*منبع توقیع شریف : احتجاج شیخ طبرسی - نجم ثاقب علامه محدث نوری
* بحارالانوار– ج 52، ص 35

سلام
جان بی ارزشم فدای تو سرور ما. آقا من که واقعا تا حالا نتونستم به نفسم پیروز بشم علی رغم تلاش هام. شاید هم تلاشم به قدر کفایت نبوده. خودت یاری بده مثل همون در های گرانبها بشم که خواسته ی قلبی من هست. ارادتمندیم آقا.

حامی;958772 نوشت:
:ashk:گران شدن تخم مرغ
را به همه طلاب و دانشجويان تسليت عرض مي كنيم:sham:

سلام.
ما که خود کفا شدیم. پریروز مرغمون اولین تخم هاشو گزاشت! قدم نو رسیده مبارک Smile

[="Times New Roman"][="Black"]

مدیر سایت;958858 نوشت:

سلام و عرض ادب

به به چه خبر خوبی

واقعا خیلی خوشحال شدم

به مهدی عزیز دوست و همکار عزیزم تبریک عرض میکنم و امیدوارم خداوند فرزندانشون را بهشون ببخشد و عاقبت بخیر شوند =d>

جناب حامی عزیز هم از آنجایی که اصفهانی ناب تشریف دارند فورا وسط دعوا نرخ تعیین می کنند:-s و از هدیه و کادو فرار میکنند و به گردن دیگران میندازند 8-|

خدایی من بزرگترم یا شما ؟! نذار جلو ملت بگم که

سن داداش بزرگه منو دارید:pir: و مدارکت را رو کنم :Narahat az:


الان میاد به سبک دورهمی میگه اسم داداش بزرگتون اومد دعوتشون میکنیم هدیه رو ایشون تهیه کنند :khandeh!:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

مدیر سایت;958858 نوشت:
خدایی من بزرگترم یا شما ؟! نذار جلو ملت بگم که سن داداش بزرگه منو دارید و مدارکت را رو کنم

سلام بر شما
باستان شناسان از بقاياي كشتي حضرت نوح يك لوحي را كشف كردند
بعد كه ترجمه اش كردند
ديدند نوشته
اين لوحه تقدير از جناب حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا اميرخاني است كه
در هدايت قوم نوح به اين پيغمبر خدا كمك شاياني مي كرده است و از ياران خاص بوده
كف خانه خدا را داشتند سراميك مي كردند باز لوحي به دست آمده كه شما با حضرت آدم و بعد حضرت ابراهيم در ساخت و ساز اين خانه كمك مي كرديد
دوستان
به خودتان بباليد ما چنين مديري متواضعي داريم
:)>-@};-[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

وفات شهادت گونه
حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) را به شما دوستان اهل بيت
تسليت عرض مي كنم

مرغ دلم
راهي قم مي شود @};-@};-

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]قصه ای بیدار سازد قصه ای خواب آورد
در خرد هر داستانی را حساب دیگر است


كانال داستان هاي واقعي مشاوره اي
https://t.me/dastan_psy
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سخن صادقانه


زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه:
من جدیدا خیلی وحشتناک، چاق و زشت به نظر میرسم.
لطفا یه چیز خوب به من بگو كه اميدوار بشم
شوهر: بیناییت فوق العادست عزیزم!!!


:Graphic (52):

اينجا

[/]
موضوع قفل شده است