میشیل هوئلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی در یکی از توصیه های خود برای مقابله با اسلام نوشته است:
جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فساد کردن آنها می توان به پیروزی رسید.
پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن کوتاه فرو بریزیم!
البته اين ديگه خيلي آخوندايزيشن شده
وگرنه
روحانيون باشگاه بروند و ورزش كنند با عمامه و عبا كه نيست
درست گفتند روحاني
ولي هنگام خواب، هنگام شنا و بزم جكوزي با دوستان و هنگام استحمام لباس ها را از تن در مي آورند
البته شايد هم اگر دوستان مي خواستند درباره بهداشت ديني سخن بگويند
تصوير يك روحاني را در حمام مي زدند زير دوش البته با چتر
:khandeh:[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]موجودي سخت تن
اگر به شما گفتند يك سخت تن نام ببريد مي توانيد بگوييد حامي.
چون از زماني كه اين تاپيك استارت خود برخي از كارشناس و كاربران مخالف بودند و مي گفتند اين تاپيك از مظاهر علني لهو است و واي بر تو بدبخت بيچاره.
بنده كه ميرم جهنمي به خداوند قسم
ولي اعتقاد راسخ دارم ميشه با شوخي و طنز حلال كارهاي تربيتي و فرهنگي جدي كرد.
يك بار براي دوستان كارشناسم ابتداي استارت تاپيك 15 دليل آوردم
اتفاق مدير مركز ملي جناب حاج آقا مخدوم استقبال هم كردند و مي گفتند اين تاپيك مي تواند پاسخ به يك شبهه علمي قوي باشد كه آيا دينداري با نشاط و شادي قابل جمع است؟
پاسخ خود را در اين تاپيك ببينيد[/]
سلام
چه جالب
پيراهن آستين كوتاه هم مي ريزند؟
:ninii:
ه جای بمب بر سر مسلمانان، دامن کوتاه فرو بریزیم!
میشیل هوئلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی در یکی از توصیه های خود برای مقابله با اسلام نوشته است:
جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فساد کردن آنها می توان به پیروزی رسید.
پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن کوتاه فرو بریزیم!
حامیا در وصف این طنز گو
گر نداری طنز پس یک منز گو
گر چه گفتی لیک تفصیلش سزاست
طنز های ناز تحلیلش سزاست
پرسش: منظور از این که در قیامت، همه انسان ها وارد جهنّم مى شوند چیست؟
پاسخ:
خداى متعال در بیان ویژگى هاى رستاخیز و پاداش و کیفر انسانها در آیات 71 و 72 سوره «مریم» به مطلبى که شاید شنیدنش براى غالب مردم شگفت انگیز باشد اشاره کرده مى فرماید: (همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید)؛ «وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها».
(این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان)؛ «کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً».
(سپس آنها که تقواپیشه کردند را از آن نجات مى دهیم، و ظالمان و ستمگران را در حالى که از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم)؛ «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظّالِمِینَ فِیها جِثِیّاً».
در تفسیراین دو آیهمیان مفسران گفتگوى دامنه دارى است، بر اساس این که منظور از «ورود» در جمله «وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها» چیست؟
بعضى از مفسران معتقدند: «ورود» در اینجا به معنى نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است، یعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى یا براى مشاهده سرنوشت نهایى بدکاران، به کنار جهنم مى آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ستمگران را در آن رها مى کند.
آنها براى این تفسیر به آیه23 سوره «قصص» استدلال مى کنند: «وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ...»؛ (هنگامى که موسى کنار آب مدین رسید...) که در اینجا نیز ورود به همان معنى است.
تفسیر دومى که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که: «ورود» در اینجا به معنى دخول است و به این ترتیب، همه انسان ها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مى شوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همان گونه که آتش نمرود بر ابراهیم(علیه السلام) «یا نارُ کُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى اِبْراهِیْمَ»;(1) چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد، گویى از آنان دور مى شود و فرار مى کند، و هر جا آنها قرار مى گیرند خاموش مى گردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد، فوراً شعله ور مى شوند.
قطع نظر از این که فلسفه این کار چیست بدون شک ظاهر آیه فوق، با تفسیر دوم هماهنگ است; زیرا معنى اصلى ورود، دخول است، و غیر آن نیاز به قرینه دارد.
علاوه بر این، جمله: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا»؛ (سپس پرهیزگاران را نجات مى دهیم) همچون جمله: «نَذَرُ الظّالِمِینَ فِیها»؛ (ستمگران را در آن وا مى گذاریم) همه، شاهد براى این معنى است.
به علاوه روایات متعددى در تفسیر آیه رسیده است که این معنى را کاملاً تقویت مى کند:
از جمله از «جابر بن عبداللّه انصارى» چنین نقل شده که: شخصى از او درباره این آیه پرسید، «جابر» با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبى با این دو گوش خود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد! مى فرمود: «الوُرُودُ الدُّخُولُ، لایَبْقى بَرٌّ وَ لا فاجِرٌاِلاّ یَدْخُلُها فَیَکُونُ عَلَى الْمُوْمِنِیْنَ بَرْداً وَ سَلاماً کَما کانَتْ عَلى اِبْراهِیْمَ حَتّى اَنَّ لِلْنّارِ ـ اَوْ قالَ لِجَهَنَّمَ ـ ضَجِیْجاً مِنْ بَرْدِها، ثُمَّ یُنَجِّى اللّهُ الَّذِیْنَ اتَّقُوا وَ یَذَرُ الظّالِمِیْنَ فِیْها جِثِیّاً».
«ورود در اینجا به معنى دخول است هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر این که داخل جهنم مى شود، آتش در برابر مومنان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه که بر ابراهیم(علیه السلام) بود، تا آنجا که آتش ـ یا جهنم ـ (تردید از جابر است) از شدت سردى فریاد مى کشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها مى کند».
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:«تَقُولُ النّارُ لِلْمُوْمِنِ یَوْمَ الْقِیامَهِ جُزْ، یا مُوْمِنُ! فَقَدْ اَطْفَاَ نُورُکَ لَهَبِى»؛ (آتش به فرد با ایمان در روز قیامت مى گوید: زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد!)
این معنى از بعضى دیگر از روایات نیز استفاده مى شود.
تعبیر پر معنایى که درباره «پل صراط» در روایات آمده که آن بر روى جهنم کشیده شده، از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است نیز شاهد و گواه دیگرى بر این تفسیر است.
اما این که بعضى مى گویند: آیه101 سوره«انبیاء»: «اُولیِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ»؛ (آنها [مومنان] از آتش دور خواهند بود) دلیل بر تفسیر اول است، صحیح به نظر نمى رسد; زیرا این آیه مربوط به جایگاه دایمى و قرارگاه همیشگى مومنان است، حتى در آیه بعد از آن مى خوانیم: «لایَسْمَعُونَ حَسِیْسَها»؛ «مومنان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند).
«اگر ورود در آیه مورد بحث، به معنى نزدیک شدن باشد، نه با کلمه «مُبْعَدُون» سازگار است و نه با جمله «لایَسْمَعُونَ حَسِیْسَها». (2)
...............
پی نوشت:
(1). سوره انبیاء، آیه 69.
(2). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 13، ص 134.
يكي از اساتيد برجسته زبان شناسي( استاد فخر روحاني) مي گفتند سياسيت كلان آمريكا هضم فرهنگ ها در خود است انها سريع لغات مختلف را به زبان انگليسي تبديل مي كنند و مشتقاتش را هم مي آوررند و متداولش مي كنند تا همه از آن استفاده كنند
يعني اگر چه اخوندايز مزاح بود ولي بعيد نيست در فرهنگ لغات آمريكايي به زودي فعل آخوندايز و اسم آخوندايزيشن يا آخوندازسيون را هم ببينيم
يكي از اساتيد برجسته زبان شناسي( استاد فخر روحاني) مي گفتند سياسيت كلان آمريكا هضم فرهنگ ها در خود است انها سريع لغات مختلف را به زبان انگليسي تبديل مي كنند و مشتقاتش را هم مي آوررند و متداولش مي كنند تا همه از آن استفاده كنند
يعني اگر چه اخوندايز مزاح بود ولي بعيد نيست در فرهنگ لغات آمريكايي به زودي فعل آخوندايز و اسم آخوندايزيشن يا آخوندازسيون را هم ببينيم
سلام ...
نمیدونم در جریان هستین یا نه !!!
زمانیکه آقای کردان ، وزیر سایق کشور رو استیضاحش کردند ، و به تحصیلاتش گیر دادند ایشون عنوان کردند که در دانشگاه آکسفورد انگلیس تحصیل میکردند .
بعد از مدتی دانشگاه آکسفورد اطلاع داد که اینچنین نبوده و شخصی با نام کردان از این دانشگاه فارغ التحصیل نشده ...
ولی کلمه "کردانسیم" از زبان فارسی به زبان انگلیسی رسوخ میکنه و آکسفورد این کلمه رو وارد دیکشنریش میکنه ...
کردانیسم : اصطلاحی به مفهوم انجام سلسله تقلب‌هایی در گرفتن مدارک علمی است.
يكي از دوستان مي گفت: دو پياده رو داشتم مي رفتم ديدم نوجواني به دختري عمدا تنه زد.
رفتم جلو به پسر گفتم خب كه چي؟ اين كار چه لذتي داره؟
گفتم: عزيز دل برادر اگر مي خواهي امر به معروف هم بكني از در وارد شو نبايد كانال زير زميني بكني.
اين كه گناه براي امثال من كه مزه عرفان را نچشيده اند لذت بخش و شيرين است را اصلا و ابدا انكار نكنيد و گرنه اصلا ارتباط هم برقرار نمي شود كه بتواني حرفت به طرف مقابل بفهماني
مي گويد اين بنده خدا كمپليت مشكل دارد
اگر از بزرگاني چون آيت الله بهجت قبول مي كنند كه گناه لذت ندارد ان را در مقام ايشان تفسير مي كنند
ولي خود خداوند فرمودند: من نزد فرشتگان مقربم مباهات مي كنم به جواني كه از لذت گناه به عشق من چشم پوشي مي كند.
بنابراين نبايد والدين نبايد به دختري كه دوست دارد جلوه نمايي كند بگويند اين كار لذت بخش نيست
بنده خودم خيلي مواقع دوست دارم تي شرت بپوشم و راحت باشم ولي چه كنم كه اسلام دست و بالم را بسته است.
:khandeh:[/]
استاد برجسته حوزه با ابراز تاسف از عدم توجه كافي به فرهنگ مطالعه اظهار داشت: متاسفانه فرهنگ عمومي جامعه ايران فرهنگ كتاب نيست، يعني مردم اهل مطالعه و دقت و پژوهش نيستند و گروه اندكي اهل مطالعه و تحقيق هستند.
انسان بايد يا «مكتب» ببيند يا «محضر»، يعني يا بايد از راه گوش مطالب مفيد را بشنود و يا از راه چشم ببينند، يا كتاب مطالعه كند تا چيزي نصيبش شود و يا از محضر عالمان ديني و محافل مذهبي و هيئت‌هاي مذهبي استفاده كند، اما بسياري از جوانان ما اهل مطالعه و محضر نيستند.
بسياري از افراد هستند كه درس نخوانده‌اند ولي محضر علما را درك كرده‌اند و از منش و روش آنها چيزهايي ياد گرفته‌اند.
استاد مگه من اومدم پیشه شما فرم استخدام پر کردم که از من سند فوق لیسانس میخواین !!!
ای بابا !!!
وقتی کسی میره در درون کشور کاره پزشکی میکنه ... اگر مدرک دکتری نداشته باشه و در جایگاه دکتری نشسته باشه مجرم هست .
وقتی کسی میره در درون کشوری وزیر کشور میشه ... و برای کسب اون شغل باید دارای مدرک دکترا یا فوق لیسانس باشه و اون مدرک رو نداشته باشه ... اون مجرم هست .
مگه میخواین به من پست بدین که از من مدرک میخواین ... لابد میخواین مدیرم کنین ... راستی من دانشگاه امام صادق هم درس خوندم ها .... یه مدت کوتاه
بسياري از افراد هستند كه درس نخوانده‌اند ولي محضر علما را درك كرده‌اند و از منش و روش آنها چيزهايي ياد گرفته‌اند.
...وي نااميدي را امري ناپسند دانست و گفت: همگان بايد تلاش و كوشش كنيم تا از طريق راه حل‌هاي مختلف، جوانان را از آفت‌ها و آسيب‌هاي اجتماعي و فرهنگي نجات دهيم.
استاد حوزه علميه قم افزود: غريزه‌هاي سركشي كه جوانان را به گناه وا مي‌دارد از امور حسي است، اما بحث‌هايي كه احيانا براي اصلاح آنها ارائه مي‌شود مفهوم ذهني است و مفاهيم ذهني قدرت لازم براي اثرگذاري در برابر كشش‌هاي حسي را ندارند....
استاد برجسته حوزه تصريح كرد: دشمن براي از بين بردن اعتقادات جوانان از راه حس وارد مي‌شود و ما اگر بخواهيم از راه مفهوم ذهني، جوانان را بيمه كنيم امري دشوار است، اما سختي اين كارها نبايد ما را وادار كند كه نااميد شويم، براي اينكه هم امر به معروف و نهي از منكر واجب است و هم تعليم و تبليغ و پژوهش. اگر هر دوي اين كار (تعليم و تبليغ) واجب شد معلوم مي‌شود كه اثر مي‌كند و اگر بر روي انسان و جامعه اثر نمي‌كردند، واجب نمي‌شدند....
وي افزود: اگر به اين فكر هستيد كه يك همايشي داشته باشيد و سخنراني كنيد، اين كار براي مسجدي‌ها و مخاطباني كه سن آنها از 40 سال به بالاست مناسب است، ولي چون سن جوانان كم است و از طريق ماهواره‌ها آلوده شده‌اند، شما بايد كاري كنيد كه در حد ماهواره و اينترنت اثر كند....
آيت‌الله جوادي آملي در بخش ديگري از فرمايشات خود، شناسايي راه‌هاي ابتذال و انحراف جوانان را مهم دانست و تاكيد كرد: يكي از راه‌هاي موفقيت نيروي انتظامي اين است كه در هنگام بازجويي از مجرمان، راه‌هاي به دام افتادن جوانان را از راه روان كاوي و روان شناسي شناسايي و معالجه كند. مطالعه فرماييد
جناب حامی، دعواهای سیاسی رو برخی دوست دارن تا هر جا میشه کش بدن! حالا یک شایعه ای ساختن که واژۀ kordanize رو انگلیسیها ساختن برای جعل مدرک یا دروغ گفتن گسترده به ملت!(و نه kordanism که به معنای گرایش به کردان خواهد بود!! اونوقت یعنی چی؟ یعنی یک مسلکی وجود داره که میخواد مثل کردان با مدرک جعلی پست به دست بیاره؟!) ولی چیزی که خیلی به یه عده کمک کرد، این بود که یه سری دیکشنریها آنلاین هستن، و پذیرای ویرایش کاربران!! اونها میخوان لیست کلمات دیکشنریشون کامل باشه و لذا روی کمک کاربرها حساب می کنن، ولی توجه به بی جنبگی کاربران عزیز ندارن!! مثل ویکی پدیا و دولاب امیر خودمون دیگه! کاربران سیاسی(!) ایرانی هم فرصت رو غنیمت شمردند و رفتن این لغت گرانبها رو به این دیکشنریهای آنلاین افزودند!
البته خب زبان انگلیسی هم اونقدر خاک بر سر نشده که بشه بازیچۀ دعواهای سیاسی در یک کشور دیگه! لذاست که این واژه رو شما نمی تونید توی دیکشنریهای معتبر، و لو آنلاین هم که باشن، پیدا کنید. نتیجۀ سرچ kordanize رو در دیکشنری آنلاین آکسفورد ببینید:
و مضحک سرچ گوگلی این واژه هست که وقتی سرچ کنید، بیشتر نتایج برای کردانیسم، در صفحۀ اول فارسی هستن!
خود خارجیها یه جاعلینی دارن که کردان باید جلوشون لنگ بندازه! چرا بیان واژۀ ایرانی به کار ببرن؟
لازم به ذکره که همین رفتار ایرانیها و بی جنبه بازیشون در دعواهای سیاسی بارها باعث شده که آی پی ایران رو، حتی بدون تحریم، به روی بسیاری سایتهاشون ببندن!
يكي از اساتيد برجسته زبان شناسي( استاد فخر روحاني) مي گفتند سياسيت كلان آمريكا هضم فرهنگ ها در خود است
انها سريع لغات مختلف را به زبان انگليسي تبديل مي كنند و مشتقاتش را هم مي آوررند و متداولش مي كنند تا همه از آن استفاده كنند
یکی از راههای نابودی کشورها ،نابود کردن زبان آن کشور است.حالا میتواند از طریق وارد کردن کلمات بیگانه باشد یا از طریق به نابودی کشاندن دستور زبان آن ملت.
نمی دانم دقیقا از چه تاریخی این غلط املایی عجیب و غریب جا افتاد که مثلا به جای "کار فرهنگی" بنویسیم کاره فرهنگی!!!!!
آن زمان که ما دبستان بودیم،اصلا چنین غلط املایی در قوطی هیچ عطاری یافت نمی شد.
ولی با کمال تاسف و تعجب چند روز پیش در مطب یک دندانپزشک دیدم که روی دیوار زده اند: جهته انجام opg .......
سلام
لطف مي كنيد در يك كلمه توضيح بدهيد اين رشته كارش چيه؟
استاد در یک کلمه که نمیشه ....
ولی به طور خلاصه اگر بخوام بگم ....
معماری کامپیوتر ... مثله رشته معماری میمونه ... با این تفاوت که رشته معماری ساختمان ... در نهایت بهتون یک ساختمان تحویل میدن ولی رشته معماری کامپیوتر بهتون یک کامپیوتر تحوبل میدن ...
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله تبلت درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله ماشین حساب درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله تابلو روان های تبلیغاتی درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر برای کنترل سردی و گرمی محیط درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر برای مخابره کردن موقعیت یک متحرک درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر کوچک در درون پهباد برای کنترل پهباد درست کنین
و ....
در حقیقت در این رشته شما باید معماری پردازنده ها رو بشناسین .... معماری حافظه ها رو بشناسین و طوری اینها رو کنار هم بچینین که سخت افزارتون بتونه عملیاتی که ازش میخواین رو پوشش بده .
از نظر حضرتعالی تا چه حدّ می شود در چهارچوب خانه و خانواده،میدان جلوه گری به دختر بچه ها داد
تا از نظر روانی اقناع شده و به فکر جلوه گری در بیرون از منزل نیفتند؟ و به نحوی بد آموزی هم نداشته باشد؟
با تشکر
سلام عليكم
شما بزرگوار طبع شاعرانه داريد و درك عالمانه
برخي كارها گفتنش خيلي راحت است ولي اين كه مخاطبان با آن چگونه برخورد مي كنند و با چه هنري اجرا مي كنند چيز ديگري است
اين كار سهل و ممتنع است
يعني نقش مادر خيلي مهم است.
به خصوص زماني كه برادر نيست و مجلس زنانه است مي تواند بگويد دختر پاشو و خودكشي كنيم
در مجالس محارم هم همين طور البته خود الگوها نبايد به سمت اسراف و تجمل بروند
و در برابر با برنامه هاي رفتاري، شناختي، عاطفي، تجسمي مختلف باورهاي ديني را عقلي و بعد قلبي - عرفاني كنند.
نبايد احساس كنند كه خداوند رخصت سوز هم هست. نشاط با دينداري سازگاري ندارد
يك مادر روان شناس هم بايد باشد طبع انسان سيري ناپذير است اگر نتوانم به موقع ترمز دستي را بكشد دختر مهار تربيتيش از دست مي رود.
برخي از مادران اين رخصت ها را به اشتباه در بيرون از منزل مي دهند
حالا ايراد ندارد
اين بار اشكال ندارد
اين بار آخر باشد
-بله ممكن است عملا دختر تمايل خودش را نشان دهد به جلوه نمايي مادر اينجا بايد طوري رفتار كند كه دختر متوجه شود كه مادرش او را دوست دارد منهاي اين رفتار منفي.
-عشق و محبت مشروط نباشد يعني مادر يا پدر نبايد بگويد حالا كه اين طوري من تو را دوست ندارم بايد بگويند ما اين رفتار را نمي پسنيديم
-طبيعتا در شهرهاي بزرگ تربيت عفاف خيلي سخت است چيز كه دركش براي افرادي كه در شهرهاي مذهبي هستند يا در خانواده هاي خيلي مذهبي هستند راحت نيست بنابراين اين افراد ممكن است خيلي راحت والدين را سرزنش كنند كه چرا نمي توانيد مانع فرزندتان شويد
- برخي از مادران از مكانيزم دفاعي استفاده مي كنند يعني اون تمايل به جلوه نمايي را كه نمي توانند بروز دهند يا راضي به ان مقدار نيست روي دخترانشان و حتي پسرانشان بروز مي دهند (دقت دقت)
-برخي از اقوام مانند خاله و عمه رشته را پنبه مي كنند و تضاد و ناهماهنگي (رفتاري و گفتاري) ايجاد مي كنند اگر در اين همسر همه همسو شوند امر تربيت عفاف دروني و بيروني (پوشش) خيلي راحت انجام مي شود
ارزاني سر سفره
رئيس جمهور در تبليغات رياست جمهوري خود فرمودند: كاري مي كنيم گوش كنيد ..گوش كنيد ..كاري مي كنيم كه مردم ارزاني را سر سفره هاي خود لمس و احساس كنند.
خب دوره ايشان داشت به پايان مي رسيد و داشتم بدگمان و بدبين مي شدم. خب خدا فرموده بسياري از بدبيني ها گناه است. من هم خواستم اين بدبيني را مانند دندان فاسد از درونم ريشه كن كنم.
بالاخره با توسلاتي اين مشكل رفع شد. آن هم زماني بود كه مشغول خوردن ناهار بوديم آقاي ارزاني مهمان ما شد. بلند شدم و تعارف كردم «جاي من» نشست. وقتي بشقاب برنج را برايش كشيدم و تعارف كردم با احساس و محبت دستم را لمس كرد و گفت: دست شما درد نكنه.
بعد از اين كه ايشان جاي من يا «برجام» نشست. با خودم گفتم: خدايا شكرت! نمردم و ارزاني را سره سفره خود احساس و لمس كردم؛ أمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فحَدِّثْ.
............. محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، بخش سياسي، ص89.
عد از اين كه ايشان «برجام» نشست. با خودم گفتم: خدايا شكرت! نمردم و ارزاني را سره سفره خود احساس و لمس كردم؛ أمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فحَدِّثْ.
خداييش هم نبايد ناشكر باشيم
اختلاس فراوان شده
تقلب زياده
حقوق نجومي مثل قارچ سبز ميشه
بي خيالي بسياري از مسؤولان هم نعمتي است لايوصف قدر بي خيالي را نمي دانيد برويد دو ساعتي با افراد وسواسي حشر و نشر داشته باشيد
پارتي بازي هم كولاك مي كنه ولي بد نيست پارتي يعني جشن
بي كاري هم ماشاالله نگو و نپرس. ( كار از ان تراكتور است مردم سي سال زحمت مي كشند كه بعدا بي كار و باز نشسته شوند الان تلاش بر اين است كه سي سال اين امر جلو كشيده شود
اين هنر است نه اين كه عقربه ساعت را يك ساعت عقب و جلو كنيم ان هم براي شش ماه. بنابراين بعد از فارغ التحصيل شد و پرخوابي بازخوابيده مي شوند ملت به جاي باز نشسته)
.
.
.
بالاخره خداي ناكرده ناراضي نباشيد چون ممكن است اين نعمت ها از شما گرفته شود و افراد روي كار بيايند كه نعمت را از شما بگيرند
از ما گفتن[/]
بي خيالي بسياري از مسؤولان هم نعمتي است لايوصف قدر بي خيالي را نمي دانيد برويد دو ساعتي با افراد وسواسي حشر و نشر داشته باشيد
بي خيال درماني اثربخش
شنيده ام برادر علامه طباطبايي كه خود فيلسوف و حكيم بودند كتابي در زمينه موسيقي نوشته بودند بعد ترسيدند كتاب دست نااهل بيقتد آن را سوزاندند يا از بين بردند. من هم احتمال مي دهم كتاب «بي خيال درماني» دست نااهلان يعني برخي از نمايندگان، وزرا و مديران با حقوق نجومي افتاده و آنها سفت و سخت بي خيالي را پيشه و سيره خود كرده اند. ترسي هم از عذاب جهنم ندارند چون در كتاب بي خيال درماني آمده است كه مراجع به افراد وسواسي فرموده اند شما بي اعتنا و بي خيال باشيد نگران قيامت هم نباشيد ما به گردن مي گيريم.
خدا از سر تقصيرات بنده بگذرد كه اين كتاب را در فضاي مجازي منتشر كردم. بايد نويسنده اين كتاب اعدام انقلابي شود.
............. محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، بخش سياسي، ص89.
جریان عزل آيت الله منتظری از سوی امام خمینی (ره) به روایت آیت‌الله امینی
آیت الله امینی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، در رابطه با جریان عزل منتظری از قائم مقامی رهبری می‌گوید: با دفتر امام (ره) تماس گرفتیم و تقاضای ملاقات کردیم. حاج احمدآقا گفت: امام (ره) این موقع شب کسی را به ملاقات نمی‌پذیرد. گفته شد کار فوری و لازم داریم و داریم حرکت میکنیم. آقای هاشمی، آقای خامنه‌ای، آقای مشکینی و من به سوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت 9 شب به بیت امام رسیدیم. حاج احمدآقا گفت: گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه ملاقات بدهد ولی خدمت ایشان عرض میکنم.
در این موقع آقای هاشمی در پاکت نامه را بازکرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه عاطفی و اندوه‌بار و قاطع امام (ره) که از عمق جانش نشات می‌گرفت حالتی وحشتناک و غیرقابل توصیف برجانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکرده‌ام.
در حدود ساعت 9.30 بود که خدمت امام مشرف شدیم. درابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه ای گفت: ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات خدمت شما شرفیاب می‌شدیم و در حل آن از جناب‌عالی کمک می‌گرفتیم، اکنون در رابطه با نامه ای که برای آقای منتظری نوشته اید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شده ایم. تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید، اجازه بدهد اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم آنگاه هرچه بفرماییدعمل میکنیم.
بعد از آن آقای خامنه ای سپس آقای مشکینی درباره همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند. امام که آثار اندوه بر چهره ربانی اش آشکار بود فرمود: من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کرده‌ام و تصمیم گرفته‌ام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم؛ ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند ولی در این باره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید می‌گویم همین حالا بخوانند. من گفته‌ام عکس او را از ادارات پایین بیاورند. تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد من خودم او را خلع میکنم. چون اگر خبرگان او را خلع کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.
آنگاه به آقایان خامنه ای و هاشمی فرمودند: شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به وسیله شخص دیگری می‌فرستم. شماهم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت و آمد نکنید.
در همین جلسه آقای هاشمی از امام در خواست کرد لحن نامه طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمه ای وارد نشود. امام در جواب سخنان تندی فرمودند که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم . بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.
سلام
پس نگفتيد برامون از رشته خودتون
آخه بنده رشته ساختمان هاي بتني بودم قبلا
مي خوام بدونم رشته شما چيه؟
چه مباحثي داره
ارتباط معماري ( نه مهندسي) با كامپيوتر چيه؟[/]
سلام
پس نگفتيد برامون از رشته خودتون
آخه بنده رشته ساختمان هاي بتني بودم قبلا
مي خوام بدونم رشته شما چيه؟
چه مباحثي داره
ارتباط معماري ( نه مهندسي) با كامپيوتر چيه؟
استاد در یک کلمه که نمیشه ....
ولی به طور خلاصه اگر بخوام بگم ....
معماری کامپیوتر ... مثله رشته معماری میمونه ... با این تفاوت که رشته معماری ساختمان ... در نهایت بهتون یک ساختمان تحویل میدن ولی رشته معماری کامپیوتر بهتون یک کامپیوتر تحوبل میدن ...
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله تبلت درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله ماشین حساب درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله تابلو روان های تبلیغاتی درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر برای کنترل سردی و گرمی محیط درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر برای مخابره کردن موقعیت یک متحرک درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر کوچک در درون پهباد برای کنترل پهباد درست کنین
و ....
در حقیقت در این رشته شما باید معماری پردازنده ها رو بشناسین .... معماری حافظه ها رو بشناسین و طوری اینها رو کنار هم بچینین که سخت افزارتون بتونه عملیاتی که ازش میخواین رو پوشش بده .
سلام
خب بماند اين توضيحات خيلي فراتر از يك كلمه است
ولي اين مزاج بود البته بماند گاهي به جمله هم كلمه مي گويند مانند كلمه لااله الا الله
واقعا موفق بوده در كشور يا مثل برخي از رشته ها تا دكترا داره ولي بازار كار نداره
الان كسي كه درس نخوانده و روي بحش نرم افزار سازها بافرمت هاي مختلف كار كرده بازار كارش داغ تر است فكر كنم اين رشته شما نياز به حمايت دولتي دارد اين طور نيست؟[/]
جناب حامی، دعواهای سیاسی رو برخی دوست دارن تا هر جا میشه کش بدن! حالا یک شایعه ای ساختن که واژۀ kordanize رو انگلیسیها ساختن برای جعل مدرک یا دروغ گفتن گسترده به ملت!(و نه kordanism که به معنای گرایش به کردان خواهد بود!! اونوقت یعنی چی؟ یعنی یک مسلکی وجود داره که میخواد مثل کردان با مدرک جعلی پست به دست بیاره؟!) ولی چیزی که خیلی به یه عده کمک کرد، این بود که یه سری دیکشنریها آنلاین هستن، و پذیرای ویرایش کاربران!! اونها میخوان لیست کلمات دیکشنریشون
سلام ممنون از توضيحات مستندتون
ولي خودمونيم ها با اين كه چيني (آي دي شما ) هستيد اطلاعات انگليسي شما هم خوبه ها انصافا
:kaf:[/]
صداي طبل خندوانه
هوا حسابي گرم شده و خندوانه هم حسابي رسيده ديگه.
به نظرم ديگه وقت چيدنش شده.
اخه اين روزها خندوانه با امتياز دهي به نامحرم و عكس سلفي با نامحرم صداي طبل مي دهد. آقايون كه اهل گزينش هندوانه هستند مي دانند كه اين صدا يعني اين كه هندونه رسيده. البته خنداونه جداي از اين مسائلش واقعا نقش خوبي در شادي مردم داشته است.
سلام
توی محل ما دوتا مسجد هست که بر خلاف مساجد دیگه، برای نماز صبح و ظهر و مغرب همواره لبریز از آدمه. اما تقریبا همه پیرزن. از هر ده نفر فقط یکی جوونه. جالبه که اینقدر مسجد پر میشه که جای نشستن نداره. موقعی که تازه به این محل آمده بودیم میرفتم مسجد برای نماز جماعت اما فقط دو ماه. مرتبه ایی نبود تقریبا که ما در مسجد موردی نداشته باشیم. دعوای خانم ها سر جا ( یک نفر باید سر جای مشخص فرد دیگه در صف ننشینه وگرنه با فضاحت بلندش میکردن ، حالا خانم صاحب جا ممکن بود اصلا اون نماز رو به مسجد نیاد و جاش خالی بمونه اما باز هم کسی حق نداشت اون جا بشینه)، بدو بیراه گفتن خانم ها بهم بعد از تمام شده نماز به نفر جلویی یا عقبی ( بعضی موقع ها صف ها بهم فشرده میشه و نفرات صف های روبرو موقع رکوع و سجده برخوردهای کوچیکی با هم میکنند)، جا کردن یک نفر به زور در صفی که کاملا پر شده است ( خانم میاد و چون همیشه توی اون صف، مثلا صف دوم ، مینشسته و میبینه که اون صف پر شده به زور خودش رو جا میکنه و به ادم میگه جا باز کن برای من تا خدا تو بهشت بهت جا بده! در حالی که صف های دیگه خالی اند. به خدا در قبر به آدم بیشتر از این جا فضا میرسه). گیردادن به یک جوون به انواع مختلف ( چرا سجاده نداری و فقط مهر داری، چرا با چادر مشکی نماز میخونی، خونتون کجاست، پدر و مادرت کی هستن، برو فلان کارو بکن ، بهمان کارو نکن، اینجور نماز بخون اونجور نخون و .... )، غیبت کردن پشت سر همدیگه به وفور ، بسیار پیش آمده که وسط دعواهایی که میکنن کلمات بسیار بسیار رکیکی بهم میگن ، اون هم بلافاصله بعد از دادن سلام توسط امام. خیلی جالبه که مادرم که 4 ساله اینجا مسجد میره میگه یک دفعه هم ندیدم که امام جماعت تذکر بده و بگه این کارها رو نکنین. امام جماعت 40 ساله که این مسجد نماز میخونه و اینو مکرر در سخنرانی هاش میگه اما یکبار هم به رفتارهای بسیار زشتی که باعث شده جوونها از این دو مسجد بزرگ و قدیمی و با سابقه رانده بشن اشاره نکرده و تذکر نداده.
مسجد سوم هم کمی دوره ولی اونجا هم مشکلات بسیاری داره. امام جماعتش اونقدر پیره که حد نداره. بسیار بسیار آهسته نماز میخونه . آدم در نماز یک سیر کامل حواس پرتی رو طی میکنه. خوب مگه شما رو حانی جوان ندارین؟؟؟ چرا برخی از ائمه جماعات از مساجد دست برنمی دارن واونو ملک خودشون میدونن. هیچ کس هم اعتراضی به این کندی نمیکنه چون اکثر افراد پیر هستند و جوونها مسجد نمیان .
خوب حالا شما قضاوت کنید. من به عنوان یک جوان باید چه کنم؟؟ پایگاه های دینی محله من چنین وضعی داره. اگر یک روز موقع نماز با وضو باشم و در خیابان به یکی از این سه مسجد برسم به هیچ وجه نمیرم ااونجا به جماعت و اول وقت نماز بخونم . یا صبر میکنم برسم خونه و بعد از وقت نماز بخونم یا میرم یه مسجد دورتر ولی بهتر.
امثال ما که انتقاد میکنیم که دشمن خدا نیستیم که برای تضعیف دین انتقاد کنیم. ما هم از این مردم و مسلمانیم منتهی دلمان میسوزد که وضع این چنین است.
کاربر مهمان خوش آمدید
به جای بمب بر سر مسلمانان، دامن کوتاه فرو بریزیم!
میشیل هوئلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی در یکی از توصیه های خود برای مقابله با اسلام نوشته است:
جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فساد کردن آنها می توان به پیروزی رسید.
پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن کوتاه فرو بریزیم!
[="Tahoma"][="DarkGreen"] صادق;825341 نوشت:
سلام
چه جالب
پيراهن آستين كوتاه هم مي ريزند؟
:ninii:[/]
اين تصوير را ببينيد
اين را مي گويند عكس دين
:pesar:
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;825343 نوشت:
البته اين ديگه خيلي آخوندايزيشن شده
وگرنه
روحانيون باشگاه بروند و ورزش كنند با عمامه و عبا كه نيست
درست گفتند روحاني
ولي هنگام خواب، هنگام شنا و بزم جكوزي با دوستان و هنگام استحمام لباس ها را از تن در مي آورند
البته شايد هم اگر دوستان مي خواستند درباره بهداشت ديني سخن بگويند
تصوير يك روحاني را در حمام مي زدند زير دوش البته با چتر
:khandeh:[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]موجودي سخت تن
اگر به شما گفتند يك سخت تن نام ببريد مي توانيد بگوييد حامي.
چون از زماني كه اين تاپيك استارت خود برخي از كارشناس و كاربران مخالف بودند و مي گفتند اين تاپيك از مظاهر علني لهو است و واي بر تو بدبخت بيچاره.
بنده كه ميرم جهنمي به خداوند قسم
ولي اعتقاد راسخ دارم ميشه با شوخي و طنز حلال كارهاي تربيتي و فرهنگي جدي كرد.
يك بار براي دوستان كارشناسم ابتداي استارت تاپيك 15 دليل آوردم
اتفاق مدير مركز ملي جناب حاج آقا مخدوم استقبال هم كردند و مي گفتند اين تاپيك مي تواند پاسخ به يك شبهه علمي قوي باشد كه آيا دينداري با نشاط و شادي قابل جمع است؟
پاسخ خود را در اين تاپيك ببينيد[/]
البته شما هم همگي جهنم مي رويد به لطف خداوند
ان شاالله ديدار ما همانجا happy
اي كاش زمستون برسيم كه هوا سرد باشه
ه جای بمب بر سر مسلمانان، دامن کوتاه فرو بریزیم!
میشیل هوئلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی در یکی از توصیه های خود برای مقابله با اسلام نوشته است:
جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فساد کردن آنها می توان به پیروزی رسید.
پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن کوتاه فرو بریزیم!
حامیا در وصف این طنز گو
گر نداری طنز پس یک منز گو
گر چه گفتی لیک تفصیلش سزاست
طنز های ناز تحلیلش سزاست
البته این ها برای 20-30 سال پیش است.
یادش بخیر زمانی بود مانتوها یه چیزایی داشتند به نام دکمه.....
یه لباس هایی با دوخت خاصی بود بهش میگفتن شلوار.....
بگذریم...انسان باید خیلی عروسک خیمه شب بازی باشد که بتوانند هر چه میخواهند بپوشانندش
ورود همه انسان ها، به جهنم
پرسش: منظور از این که در قیامت، همه انسان ها وارد جهنّم مى شوند چیست؟
پاسخ:
خداى متعال در بیان ویژگى هاى رستاخیز و پاداش و کیفر انسانها در آیات 71 و 72 سوره «مریم» به مطلبى که شاید شنیدنش براى غالب مردم شگفت انگیز باشد اشاره کرده مى فرماید: (همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید)؛ «وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها».
(این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان)؛ «کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً».
(سپس آنها که تقواپیشه کردند را از آن نجات مى دهیم، و ظالمان و ستمگران را در حالى که از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم)؛ «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظّالِمِینَ فِیها جِثِیّاً».
در تفسیراین دو آیهمیان مفسران گفتگوى دامنه دارى است، بر اساس این که منظور از «ورود» در جمله «وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها» چیست؟
بعضى از مفسران معتقدند: «ورود» در اینجا به معنى نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است، یعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى یا براى مشاهده سرنوشت نهایى بدکاران، به کنار جهنم مى آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ستمگران را در آن رها مى کند.
آنها براى این تفسیر به آیه23 سوره «قصص» استدلال مى کنند: «وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ...»؛ (هنگامى که موسى کنار آب مدین رسید...) که در اینجا نیز ورود به همان معنى است.
تفسیر دومى که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که: «ورود» در اینجا به معنى دخول است و به این ترتیب، همه انسان ها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مى شوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همان گونه که آتش نمرود بر ابراهیم(علیه السلام) «یا نارُ کُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى اِبْراهِیْمَ»;(1) چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد، گویى از آنان دور مى شود و فرار مى کند، و هر جا آنها قرار مى گیرند خاموش مى گردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد، فوراً شعله ور مى شوند.
قطع نظر از این که فلسفه این کار چیست بدون شک ظاهر آیه فوق، با تفسیر دوم هماهنگ است; زیرا معنى اصلى ورود، دخول است، و غیر آن نیاز به قرینه دارد.
علاوه بر این، جمله: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا»؛ (سپس پرهیزگاران را نجات مى دهیم) همچون جمله: «نَذَرُ الظّالِمِینَ فِیها»؛ (ستمگران را در آن وا مى گذاریم) همه، شاهد براى این معنى است.
به علاوه روایات متعددى در تفسیر آیه رسیده است که این معنى را کاملاً تقویت مى کند:
از جمله از «جابر بن عبداللّه انصارى» چنین نقل شده که: شخصى از او درباره این آیه پرسید، «جابر» با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبى با این دو گوش خود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد! مى فرمود: «الوُرُودُ الدُّخُولُ، لایَبْقى بَرٌّ وَ لا فاجِرٌاِلاّ یَدْخُلُها فَیَکُونُ عَلَى الْمُوْمِنِیْنَ بَرْداً وَ سَلاماً کَما کانَتْ عَلى اِبْراهِیْمَ حَتّى اَنَّ لِلْنّارِ ـ اَوْ قالَ لِجَهَنَّمَ ـ ضَجِیْجاً مِنْ بَرْدِها، ثُمَّ یُنَجِّى اللّهُ الَّذِیْنَ اتَّقُوا وَ یَذَرُ الظّالِمِیْنَ فِیْها جِثِیّاً».
«ورود در اینجا به معنى دخول است هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر این که داخل جهنم مى شود، آتش در برابر مومنان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه که بر ابراهیم(علیه السلام) بود، تا آنجا که آتش ـ یا جهنم ـ (تردید از جابر است) از شدت سردى فریاد مى کشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها مى کند».
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:«تَقُولُ النّارُ لِلْمُوْمِنِ یَوْمَ الْقِیامَهِ جُزْ، یا مُوْمِنُ! فَقَدْ اَطْفَاَ نُورُکَ لَهَبِى»؛ (آتش به فرد با ایمان در روز قیامت مى گوید: زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد!)
این معنى از بعضى دیگر از روایات نیز استفاده مى شود.
تعبیر پر معنایى که درباره «پل صراط» در روایات آمده که آن بر روى جهنم کشیده شده، از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است نیز شاهد و گواه دیگرى بر این تفسیر است.
اما این که بعضى مى گویند: آیه101 سوره«انبیاء»: «اُولیِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ»؛ (آنها [مومنان] از آتش دور خواهند بود) دلیل بر تفسیر اول است، صحیح به نظر نمى رسد; زیرا این آیه مربوط به جایگاه دایمى و قرارگاه همیشگى مومنان است، حتى در آیه بعد از آن مى خوانیم: «لایَسْمَعُونَ حَسِیْسَها»؛ «مومنان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند).
«اگر ورود در آیه مورد بحث، به معنى نزدیک شدن باشد، نه با کلمه «مُبْعَدُون» سازگار است و نه با جمله «لایَسْمَعُونَ حَسِیْسَها». (2)
...............
پی نوشت:
(1). سوره انبیاء، آیه 69.
(2). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 13، ص 134.
يكي از اساتيد برجسته زبان شناسي( استاد فخر روحاني) مي گفتند سياسيت كلان آمريكا هضم فرهنگ ها در خود است
انها سريع لغات مختلف را به زبان انگليسي تبديل مي كنند و مشتقاتش را هم مي آوررند و متداولش مي كنند تا همه از آن استفاده كنند
يعني اگر چه اخوندايز مزاح بود ولي بعيد نيست در فرهنگ لغات آمريكايي به زودي فعل آخوندايز و اسم آخوندايزيشن يا آخوندازسيون را هم ببينيم
بخوانيد
http://shiapajoohan.ir/cont/78
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;825365 نوشت:
دايزه هم يعني خاله لغتي تركي است كه برخي از فارس ها هم مي گويند
دايي + زه[/]
گر چه گفتي ليك تفصلش سزاست
طنزهاي ناز تحليلش بجاست
ماشا ء الله این استاد حامی ذو الفنون است
اصلاح شعر را هم بلد است
[="Times New Roman"][="Black"] حامی;825347 نوشت:
حق داری.
مگه دمای جهنم چند درجه با دمای قم تفاوت داره که بخاطرش قید شیرینی گناه رو بزنی. :shad:[/]
سلام ...
نمیدونم در جریان هستین یا نه !!!
زمانیکه آقای کردان ، وزیر سایق کشور رو استیضاحش کردند ، و به تحصیلاتش گیر دادند ایشون عنوان کردند که در دانشگاه آکسفورد انگلیس تحصیل میکردند .
بعد از مدتی دانشگاه آکسفورد اطلاع داد که اینچنین نبوده و شخصی با نام کردان از این دانشگاه فارغ التحصیل نشده ...
ولی کلمه "کردانسیم" از زبان فارسی به زبان انگلیسی رسوخ میکنه و آکسفورد این کلمه رو وارد دیکشنریش میکنه ...
کردانیسم : اصطلاحی به مفهوم انجام سلسله تقلب‌هایی در گرفتن مدارک علمی است.
برای بررسی بیشتر به اینجا مراجعه کنید
همچنین طبق گفته استاد حامی فعل و قید و صفت و ... رو هم میسازند .... که میتونید فعل و قید و صفت ( کردانایز ) رو در اینجا ببینید
معادل انگلیسی برای جستجو : Krdanysm و Kordanism
بعدش هم آقای کردان هم مجلسیان رو نفرین میکنه و میگه ازتون نمیگذرم و اون دنیا باید جواب بدین و از این حرفا ...
[="Tahoma"][="DarkGreen"] مارینر;825379 نوشت:
سلام
نمي دونستم
جالبه اگر چنين چيزي باشه
ميشه بفرماييد مدرك شما چيه؟[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"] Im_Masoud.Freeman;825373 نوشت:
يكي از دوستان مي گفت: دو پياده رو داشتم مي رفتم ديدم نوجواني به دختري عمدا تنه زد.
رفتم جلو به پسر گفتم خب كه چي؟ اين كار چه لذتي داره؟
گفتم: عزيز دل برادر اگر مي خواهي امر به معروف هم بكني از در وارد شو نبايد كانال زير زميني بكني.
اين كه گناه براي امثال من كه مزه عرفان را نچشيده اند لذت بخش و شيرين است را اصلا و ابدا انكار نكنيد و گرنه اصلا ارتباط هم برقرار نمي شود كه بتواني حرفت به طرف مقابل بفهماني
مي گويد اين بنده خدا كمپليت مشكل دارد
اگر از بزرگاني چون آيت الله بهجت قبول مي كنند كه گناه لذت ندارد ان را در مقام ايشان تفسير مي كنند
ولي خود خداوند فرمودند: من نزد فرشتگان مقربم مباهات مي كنم به جواني كه از لذت گناه به عشق من چشم پوشي مي كند.
بنابراين نبايد والدين نبايد به دختري كه دوست دارد جلوه نمايي كند بگويند اين كار لذت بخش نيست
بنده خودم خيلي مواقع دوست دارم تي شرت بپوشم و راحت باشم ولي چه كنم كه اسلام دست و بالم را بسته است.
:khandeh:[/]
سلام .
من فوق لیسانس معماری کامپیوتر دارم . حالا چطور !!!
بهشت هم با جهنم زیاد فرقی نداره ....
فراموش نکنیم که خدا دروغ نمیگوید ...
یکی از اوصاف بهشت این هست که در رودها و جوی هایش عسل جاری هست ...
یه تخمین حرارتی بزنین ببینین که درجه حرارت بهشت چند درجه هست که در درون رودها و جوی هایش عسل جاری میشه ...
استاد برجسته حوزه با ابراز تاسف از عدم توجه كافي به فرهنگ مطالعه اظهار داشت: متاسفانه فرهنگ عمومي جامعه ايران فرهنگ كتاب نيست، يعني مردم اهل مطالعه و دقت و پژوهش نيستند و گروه اندكي اهل مطالعه و تحقيق هستند.
انسان بايد يا «مكتب» ببيند يا «محضر»، يعني يا بايد از راه گوش مطالب مفيد را بشنود و يا از راه چشم ببينند، يا كتاب مطالعه كند تا چيزي نصيبش شود و يا از محضر عالمان ديني و محافل مذهبي و هيئت‌هاي مذهبي استفاده كند، اما بسياري از جوانان ما اهل مطالعه و محضر نيستند.
بسياري از افراد هستند كه درس نخوانده‌اند ولي محضر علما را درك كرده‌اند و از منش و روش آنها چيزهايي ياد گرفته‌اند.
مطالعه فرماييد
سلام
ببخشيد منظورم سند اين متن شما
سند فوق لیسانسم !!!
استاد مگه من اومدم پیشه شما فرم استخدام پر کردم که از من سند فوق لیسانس میخواین !!!
ای بابا !!!
وقتی کسی میره در درون کشور کاره پزشکی میکنه ... اگر مدرک دکتری نداشته باشه و در جایگاه دکتری نشسته باشه مجرم هست .
وقتی کسی میره در درون کشوری وزیر کشور میشه ... و برای کسب اون شغل باید دارای مدرک دکترا یا فوق لیسانس باشه و اون مدرک رو نداشته باشه ... اون مجرم هست .
مگه میخواین به من پست بدین که از من مدرک میخواین ... لابد میخواین مدیرم کنین ... راستی من دانشگاه امام صادق هم درس خوندم ها .... یه مدت کوتاه
...وي نااميدي را امري ناپسند دانست و گفت: همگان بايد تلاش و كوشش كنيم تا از طريق راه حل‌هاي مختلف، جوانان را از آفت‌ها و آسيب‌هاي اجتماعي و فرهنگي نجات دهيم.
استاد حوزه علميه قم افزود: غريزه‌هاي سركشي كه جوانان را به گناه وا مي‌دارد از امور حسي است، اما بحث‌هايي كه احيانا براي اصلاح آنها ارائه مي‌شود مفهوم ذهني است و مفاهيم ذهني قدرت لازم براي اثرگذاري در برابر كشش‌هاي حسي را ندارند....
استاد برجسته حوزه تصريح كرد: دشمن براي از بين بردن اعتقادات جوانان از راه حس وارد مي‌شود و ما اگر بخواهيم از راه مفهوم ذهني، جوانان را بيمه كنيم امري دشوار است، اما سختي اين كارها نبايد ما را وادار كند كه نااميد شويم، براي اينكه هم امر به معروف و نهي از منكر واجب است و هم تعليم و تبليغ و پژوهش. اگر هر دوي اين كار (تعليم و تبليغ) واجب شد معلوم مي‌شود كه اثر مي‌كند و اگر بر روي انسان و جامعه اثر نمي‌كردند، واجب نمي‌شدند....
وي افزود: اگر به اين فكر هستيد كه يك همايشي داشته باشيد و سخنراني كنيد، اين كار براي مسجدي‌ها و مخاطباني كه سن آنها از 40 سال به بالاست مناسب است، ولي چون سن جوانان كم است و از طريق ماهواره‌ها آلوده شده‌اند، شما بايد كاري كنيد كه در حد ماهواره و اينترنت اثر كند....
آيت‌الله جوادي آملي در بخش ديگري از فرمايشات خود، شناسايي راه‌هاي ابتذال و انحراف جوانان را مهم دانست و تاكيد كرد: يكي از راه‌هاي موفقيت نيروي انتظامي اين است كه در هنگام بازجويي از مجرمان، راه‌هاي به دام افتادن جوانان را از راه روان كاوي و روان شناسي شناسايي و معالجه كند.
مطالعه فرماييد
[="Times New Roman"][="Black"] حامی;825438 نوشت:
خیلی خندم گرفت به این جمله شما.
خانوادم هم گفتن به چی می خندی :ghash: :shad:[/]
سلام. منظور شما از سند که روشن است، ولی خب دیگه!
جناب حامی، دعواهای سیاسی رو برخی دوست دارن تا هر جا میشه کش بدن! حالا یک شایعه ای ساختن که واژۀ kordanize رو انگلیسیها ساختن برای جعل مدرک یا دروغ گفتن گسترده به ملت!(و نه kordanism که به معنای گرایش به کردان خواهد بود!! اونوقت یعنی چی؟ یعنی یک مسلکی وجود داره که میخواد مثل کردان با مدرک جعلی پست به دست بیاره؟!) ولی چیزی که خیلی به یه عده کمک کرد، این بود که یه سری دیکشنریها آنلاین هستن، و پذیرای ویرایش کاربران!! اونها میخوان لیست کلمات دیکشنریشون کامل باشه و لذا روی کمک کاربرها حساب می کنن، ولی توجه به بی جنبگی کاربران عزیز ندارن!! مثل ویکی پدیا و دولاب امیر خودمون دیگه! کاربران سیاسی(!) ایرانی هم فرصت رو غنیمت شمردند و رفتن این لغت گرانبها رو به این دیکشنریهای آنلاین افزودند!
البته خب زبان انگلیسی هم اونقدر خاک بر سر نشده که بشه بازیچۀ دعواهای سیاسی در یک کشور دیگه! لذاست که این واژه رو شما نمی تونید توی دیکشنریهای معتبر، و لو آنلاین هم که باشن، پیدا کنید. نتیجۀ سرچ kordanize رو در دیکشنری آنلاین آکسفورد ببینید:
http://www.oxforddictionaries.com/spellcheck/english/?q=kordanize
این هم kordanism:
http://www.oxforddictionaries.com/spellcheck/english/?q=kordanism
هیچ نتیجه ای نداره و میره روی اسپل چک! ولی اگر cat رو سرچ کنید، کلی توضیح به شما میده:
http://www.oxforddictionaries.com/definition/english/cat
ولی اگر همینو برای کردانایز بخواید باز کنید خطای پیدا نشد میده و میگه چنین صفحه ای نداره:
http://www.oxforddictionaries.com/definition/english/kordanize
و مضحک سرچ گوگلی این واژه هست که وقتی سرچ کنید، بیشتر نتایج برای کردانیسم، در صفحۀ اول فارسی هستن!
خود خارجیها یه جاعلینی دارن که کردان باید جلوشون لنگ بندازه! چرا بیان واژۀ ایرانی به کار ببرن؟
لازم به ذکره که همین رفتار ایرانیها و بی جنبه بازیشون در دعواهای سیاسی بارها باعث شده که آی پی ایران رو، حتی بدون تحریم، به روی بسیاری سایتهاشون ببندن!
یکی از راههای نابودی کشورها ،نابود کردن زبان آن کشور است.حالا میتواند از طریق وارد کردن کلمات بیگانه باشد یا از طریق به نابودی کشاندن دستور زبان آن ملت.
نمی دانم دقیقا از چه تاریخی این غلط املایی عجیب و غریب جا افتاد که مثلا به جای "کار فرهنگی" بنویسیم کاره فرهنگی!!!!!
آن زمان که ما دبستان بودیم،اصلا چنین غلط املایی در قوطی هیچ عطاری یافت نمی شد.
ولی با کمال تاسف و تعجب چند روز پیش در مطب یک دندانپزشک دیدم که روی دیوار زده اند: جهته انجام opg .......
خدایا!!!!!
آقا مسعود خنده حکیمانه !!!
مواظب باش سکته نزنی
[="Tahoma"][="DarkGreen"] مارینر;825433 نوشت:
سلام
لطف مي كنيد در يك كلمه توضيح بدهيد اين رشته كارش چيه؟[/]
استاد در یک کلمه که نمیشه ....
ولی به طور خلاصه اگر بخوام بگم ....
معماری کامپیوتر ... مثله رشته معماری میمونه ... با این تفاوت که رشته معماری ساختمان ... در نهایت بهتون یک ساختمان تحویل میدن ولی رشته معماری کامپیوتر بهتون یک کامپیوتر تحوبل میدن ...
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله تبلت درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله ماشین حساب درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر مثله تابلو روان های تبلیغاتی درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر برای کنترل سردی و گرمی محیط درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر برای مخابره کردن موقعیت یک متحرک درست کنین
مثلا شما میتونین یک کامپیوتر کوچک در درون پهباد برای کنترل پهباد درست کنین
و ....
در حقیقت در این رشته شما باید معماری پردازنده ها رو بشناسین .... معماری حافظه ها رو بشناسین و طوری اینها رو کنار هم بچینین که سخت افزارتون بتونه عملیاتی که ازش میخواین رو پوشش بده .
بسمه الجمیل
عرض سلام و ادب
به قول حافظ "پری رو تاب مستوری ندارد"
از نظر حضرتعالی تا چه حدّ می شود در چهارچوب خانه و خانواده،میدان جلوه گری به دختر بچه ها داد
تا از نظر روانی اقناع شده و به فکر جلوه گری در بیرون از منزل نیفتند؟ و به نحوی بد آموزی هم نداشته باشد؟
با تشکر
سلام عليكم
شما بزرگوار طبع شاعرانه داريد و درك عالمانه
برخي كارها گفتنش خيلي راحت است ولي اين كه مخاطبان با آن چگونه برخورد مي كنند و با چه هنري اجرا مي كنند چيز ديگري است
اين كار سهل و ممتنع است
يعني نقش مادر خيلي مهم است.
به خصوص زماني كه برادر نيست و مجلس زنانه است مي تواند بگويد دختر پاشو و خودكشي كنيم
در مجالس محارم هم همين طور البته خود الگوها نبايد به سمت اسراف و تجمل بروند
و در برابر با برنامه هاي رفتاري، شناختي، عاطفي، تجسمي مختلف باورهاي ديني را عقلي و بعد قلبي - عرفاني كنند.
نبايد احساس كنند كه خداوند رخصت سوز هم هست. نشاط با دينداري سازگاري ندارد
يك مادر روان شناس هم بايد باشد طبع انسان سيري ناپذير است اگر نتوانم به موقع ترمز دستي را بكشد دختر مهار تربيتيش از دست مي رود.
برخي از مادران اين رخصت ها را به اشتباه در بيرون از منزل مي دهند
حالا ايراد ندارد
اين بار اشكال ندارد
اين بار آخر باشد
-بله ممكن است عملا دختر تمايل خودش را نشان دهد به جلوه نمايي مادر اينجا بايد طوري رفتار كند كه دختر متوجه شود كه مادرش او را دوست دارد منهاي اين رفتار منفي.
-عشق و محبت مشروط نباشد يعني مادر يا پدر نبايد بگويد حالا كه اين طوري من تو را دوست ندارم بايد بگويند ما اين رفتار را نمي پسنيديم
-طبيعتا در شهرهاي بزرگ تربيت عفاف خيلي سخت است چيز كه دركش براي افرادي كه در شهرهاي مذهبي هستند يا در خانواده هاي خيلي مذهبي هستند راحت نيست بنابراين اين افراد ممكن است خيلي راحت والدين را سرزنش كنند كه چرا نمي توانيد مانع فرزندتان شويد
- برخي از مادران از مكانيزم دفاعي استفاده مي كنند يعني اون تمايل به جلوه نمايي را كه نمي توانند بروز دهند يا راضي به ان مقدار نيست روي دخترانشان و حتي پسرانشان بروز مي دهند (دقت دقت)
-برخي از اقوام مانند خاله و عمه رشته را پنبه مي كنند و تضاد و ناهماهنگي (رفتاري و گفتاري) ايجاد مي كنند اگر در اين همسر همه همسو شوند امر تربيت عفاف دروني و بيروني (پوشش) خيلي راحت انجام مي شود
ارزاني سر سفره
رئيس جمهور در تبليغات رياست جمهوري خود فرمودند: كاري مي كنيم گوش كنيد ..گوش كنيد ..كاري مي كنيم كه مردم ارزاني را سر سفره هاي خود لمس و احساس كنند.
خب دوره ايشان داشت به پايان مي رسيد و داشتم بدگمان و بدبين مي شدم. خب خدا فرموده بسياري از بدبيني ها گناه است. من هم خواستم اين بدبيني را مانند دندان فاسد از درونم ريشه كن كنم.
بالاخره با توسلاتي اين مشكل رفع شد. آن هم زماني بود كه مشغول خوردن ناهار بوديم آقاي ارزاني مهمان ما شد. بلند شدم و تعارف كردم «جاي من» نشست. وقتي بشقاب برنج را برايش كشيدم و تعارف كردم با احساس و محبت دستم را لمس كرد و گفت: دست شما درد نكنه.
بعد از اين كه ايشان جاي من يا «برجام» نشست. با خودم گفتم: خدايا شكرت! نمردم و ارزاني را سره سفره خود احساس و لمس كردم؛ أمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فحَدِّثْ.
.............
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، بخش سياسي، ص89.
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;825494 نوشت:
خداييش هم نبايد ناشكر باشيم
اختلاس فراوان شده
تقلب زياده
حقوق نجومي مثل قارچ سبز ميشه
بي خيالي بسياري از مسؤولان هم نعمتي است لايوصف قدر بي خيالي را نمي دانيد برويد دو ساعتي با افراد وسواسي حشر و نشر داشته باشيد
پارتي بازي هم كولاك مي كنه ولي بد نيست پارتي يعني جشن
بي كاري هم ماشاالله نگو و نپرس. ( كار از ان تراكتور است مردم سي سال زحمت مي كشند كه بعدا بي كار و باز نشسته شوند الان تلاش بر اين است كه سي سال اين امر جلو كشيده شود
اين هنر است نه اين كه عقربه ساعت را يك ساعت عقب و جلو كنيم ان هم براي شش ماه. بنابراين بعد از فارغ التحصيل شد و پرخوابي بازخوابيده مي شوند ملت به جاي باز نشسته)
.
.
.
بالاخره خداي ناكرده ناراضي نباشيد چون ممكن است اين نعمت ها از شما گرفته شود و افراد روي كار بيايند كه نعمت را از شما بگيرند
از ما گفتن[/]
بي خيال درماني اثربخش
شنيده ام برادر علامه طباطبايي كه خود فيلسوف و حكيم بودند كتابي در زمينه موسيقي نوشته بودند بعد ترسيدند كتاب دست نااهل بيقتد آن را سوزاندند يا از بين بردند. من هم احتمال مي دهم كتاب «بي خيال درماني» دست نااهلان يعني برخي از نمايندگان، وزرا و مديران با حقوق نجومي افتاده و آنها سفت و سخت بي خيالي را پيشه و سيره خود كرده اند. ترسي هم از عذاب جهنم ندارند چون در كتاب بي خيال درماني آمده است كه مراجع به افراد وسواسي فرموده اند شما بي اعتنا و بي خيال باشيد نگران قيامت هم نباشيد ما به گردن مي گيريم.
خدا از سر تقصيرات بنده بگذرد كه اين كتاب را در فضاي مجازي منتشر كردم. بايد نويسنده اين كتاب اعدام انقلابي شود.
.............
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، بخش سياسي، ص89.
کشکول منتظری یزدی
نویسنده: مرحوم شیخ محمد منتظری یزدی
مترجم تحقیق:سید جواد معصومی
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;825498 نوشت:
كشكول منتظري نجف آبادي رحمت الله عليه
جریان عزل آيت الله منتظری از سوی امام خمینی (ره) به روایت آیت‌الله امینی
آیت الله امینی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، در رابطه با جریان عزل منتظری از قائم مقامی رهبری می‌گوید: با دفتر امام (ره) تماس گرفتیم و تقاضای ملاقات کردیم. حاج احمدآقا گفت: امام (ره) این موقع شب کسی را به ملاقات نمی‌پذیرد. گفته شد کار فوری و لازم داریم و داریم حرکت میکنیم. آقای هاشمی، آقای خامنه‌ای، آقای مشکینی و من به سوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت 9 شب به بیت امام رسیدیم. حاج احمدآقا گفت: گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه ملاقات بدهد ولی خدمت ایشان عرض میکنم.
در این موقع آقای هاشمی در پاکت نامه را بازکرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه عاطفی و اندوه‌بار و قاطع امام (ره) که از عمق جانش نشات می‌گرفت حالتی وحشتناک و غیرقابل توصیف برجانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکرده‌ام.
در حدود ساعت 9.30 بود که خدمت امام مشرف شدیم. درابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه ای گفت: ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات خدمت شما شرفیاب می‌شدیم و در حل آن از جناب‌عالی کمک می‌گرفتیم، اکنون در رابطه با نامه ای که برای آقای منتظری نوشته اید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شده ایم. تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید، اجازه بدهد اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم آنگاه هرچه بفرماییدعمل میکنیم.
بعد از آن آقای خامنه ای سپس آقای مشکینی درباره همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند. امام که آثار اندوه بر چهره ربانی اش آشکار بود فرمود: من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کرده‌ام و تصمیم گرفته‌ام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم؛ ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند ولی در این باره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید می‌گویم همین حالا بخوانند. من گفته‌ام عکس او را از ادارات پایین بیاورند. تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد من خودم او را خلع میکنم. چون اگر خبرگان او را خلع کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.
آنگاه به آقایان خامنه ای و هاشمی فرمودند: شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به وسیله شخص دیگری می‌فرستم. شماهم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت و آمد نکنید.
در همین جلسه آقای هاشمی از امام در خواست کرد لحن نامه طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمه ای وارد نشود. امام در جواب سخنان تندی فرمودند که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم . بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.
سايت جامع امام خميني
https://telegram.me/joinchat/BRMd_zvDsnbSWxYsOAc2ww
Emam.com[/]
سلام ...
استاد حامی ...
شما ایشون هستید : اینجا
[="Tahoma"][="DarkGreen"]دختر
باغبان پدر شده
باز با خیال تخت
گرم رفت و آمد است
بین دختر و درخت
یحیی علوی فرد[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"] مارینر;825500 نوشت:
سلام
شما كه مي فرماييد حامي
ايشان قديري ابيانه هستند
وقتشان به اين كارها نمي رسد كه اين همه وقت بگذارند در سايت اسك دين[/]
شما تک هستین ... خبر ندارین ...
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;825498 نوشت:
برخي چه توفيقاتي دارند بعد از وفات هم نويسندگي را ادامه مي دهند[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"] مارینر;825503 نوشت:
سلام
پس نگفتيد برامون از رشته خودتون
آخه بنده رشته ساختمان هاي بتني بودم قبلا
مي خوام بدونم رشته شما چيه؟
چه مباحثي داره
ارتباط معماري ( نه مهندسي) با كامپيوتر چيه؟[/]
استاد براتون نوشتم .... گویا نخوندینش ...
[="Times New Roman"][="Black"] حامی;825495 نوشت:
[FLV]http://fs2.filegir.com/freeman/0001.flv[/FLV][/]
آخه مشكل اينه كه اين در زمان حضرت لسان الغيب صادق بود. در زمان ما اين امر جاسم است
[="Tahoma"][="DarkGreen"] مارینر;825456 نوشت:
سلام
خب بماند اين توضيحات خيلي فراتر از يك كلمه است
ولي اين مزاج بود البته بماند گاهي به جمله هم كلمه مي گويند مانند كلمه لااله الا الله
واقعا موفق بوده در كشور يا مثل برخي از رشته ها تا دكترا داره ولي بازار كار نداره
الان كسي كه درس نخوانده و روي بحش نرم افزار سازها بافرمت هاي مختلف كار كرده بازار كارش داغ تر است فكر كنم اين رشته شما نياز به حمايت دولتي دارد اين طور نيست؟[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"] חסר משמעות;825443 نوشت:
سلام ممنون از توضيحات مستندتون
ولي خودمونيم ها با اين كه چيني (آي دي شما ) هستيد اطلاعات انگليسي شما هم خوبه ها انصافا
:kaf:[/]
صداي طبل خندوانه
هوا حسابي گرم شده و خندوانه هم حسابي رسيده ديگه.
به نظرم ديگه وقت چيدنش شده.
اخه اين روزها خندوانه با امتياز دهي به نامحرم و عكس سلفي با نامحرم صداي طبل مي دهد. آقايون كه اهل گزينش هندوانه هستند مي دانند كه اين صدا يعني اين كه هندونه رسيده. البته خنداونه جداي از اين مسائلش واقعا نقش خوبي در شادي مردم داشته است.
[="Tahoma"][="DarkGreen"] مارینر;825503 نوشت:
شما علم غيب داريدها
چند روزي بود تنها بودمhappy[/]
سلام
توی محل ما دوتا مسجد هست که بر خلاف مساجد دیگه، برای نماز صبح و ظهر و مغرب همواره لبریز از آدمه. اما تقریبا همه پیرزن. از هر ده نفر فقط یکی جوونه. جالبه که اینقدر مسجد پر میشه که جای نشستن نداره. موقعی که تازه به این محل آمده بودیم میرفتم مسجد برای نماز جماعت اما فقط دو ماه. مرتبه ایی نبود تقریبا که ما در مسجد موردی نداشته باشیم. دعوای خانم ها سر جا ( یک نفر باید سر جای مشخص فرد دیگه در صف ننشینه وگرنه با فضاحت بلندش میکردن ، حالا خانم صاحب جا ممکن بود اصلا اون نماز رو به مسجد نیاد و جاش خالی بمونه اما باز هم کسی حق نداشت اون جا بشینه)، بدو بیراه گفتن خانم ها بهم بعد از تمام شده نماز به نفر جلویی یا عقبی ( بعضی موقع ها صف ها بهم فشرده میشه و نفرات صف های روبرو موقع رکوع و سجده برخوردهای کوچیکی با هم میکنند)، جا کردن یک نفر به زور در صفی که کاملا پر شده است ( خانم میاد و چون همیشه توی اون صف، مثلا صف دوم ، مینشسته و میبینه که اون صف پر شده به زور خودش رو جا میکنه و به ادم میگه جا باز کن برای من تا خدا تو بهشت بهت جا بده! در حالی که صف های دیگه خالی اند. به خدا در قبر به آدم بیشتر از این جا فضا میرسه). گیردادن به یک جوون به انواع مختلف ( چرا سجاده نداری و فقط مهر داری، چرا با چادر مشکی نماز میخونی، خونتون کجاست، پدر و مادرت کی هستن، برو فلان کارو بکن ، بهمان کارو نکن، اینجور نماز بخون اونجور نخون و .... )، غیبت کردن پشت سر همدیگه به وفور ، بسیار پیش آمده که وسط دعواهایی که میکنن کلمات بسیار بسیار رکیکی بهم میگن ، اون هم بلافاصله بعد از دادن سلام توسط امام. خیلی جالبه که مادرم که 4 ساله اینجا مسجد میره میگه یک دفعه هم ندیدم که امام جماعت تذکر بده و بگه این کارها رو نکنین. امام جماعت 40 ساله که این مسجد نماز میخونه و اینو مکرر در سخنرانی هاش میگه اما یکبار هم به رفتارهای بسیار زشتی که باعث شده جوونها از این دو مسجد بزرگ و قدیمی و با سابقه رانده بشن اشاره نکرده و تذکر نداده.
مسجد سوم هم کمی دوره ولی اونجا هم مشکلات بسیاری داره. امام جماعتش اونقدر پیره که حد نداره. بسیار بسیار آهسته نماز میخونه . آدم در نماز یک سیر کامل حواس پرتی رو طی میکنه. خوب مگه شما رو حانی جوان ندارین؟؟؟ چرا برخی از ائمه جماعات از مساجد دست برنمی دارن واونو ملک خودشون میدونن. هیچ کس هم اعتراضی به این کندی نمیکنه چون اکثر افراد پیر هستند و جوونها مسجد نمیان .
خوب حالا شما قضاوت کنید. من به عنوان یک جوان باید چه کنم؟؟ پایگاه های دینی محله من چنین وضعی داره. اگر یک روز موقع نماز با وضو باشم و در خیابان به یکی از این سه مسجد برسم به هیچ وجه نمیرم ااونجا به جماعت و اول وقت نماز بخونم . یا صبر میکنم برسم خونه و بعد از وقت نماز بخونم یا میرم یه مسجد دورتر ولی بهتر.
امثال ما که انتقاد میکنیم که دشمن خدا نیستیم که برای تضعیف دین انتقاد کنیم. ما هم از این مردم و مسلمانیم منتهی دلمان میسوزد که وضع این چنین است.