**شهید گمنامي كه نشانی مزارش را داد**

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
**شهید گمنامي كه نشانی مزارش را داد**



شهید گمنامي كه نشانی مزارش را داد.

سرويس دفاع مقدس

ـ شهید حمید (حسین) عرب نژاد، فرزند اکبر، متولد سال 1345 در شهر خانوک از توابع استان کرمان، با آغاز جنگ تحمیلی و فرمان بسیج از سوی امام خمینی(ره) مدرسه را رها کرد و راهی دانشگاه عشق (جبهه) شد. در عملیات بیت المقدس، یک شب مانده به آزادی خرمشهر به آسمان حضرت دوست نقب زد. شهید «حمید عرب نژاد» در این عملیات مفقودالاثر و پس از 24 سال به عنوان «شهيد گمنام» بر دوش مردم روزه دار تهران تشییع و در مسجد فائق دفن شد.

به گزارش خبرنگار ، آقای یزدی زاده از اهالی کاظم آباد (35 کیلومتری کرمان) می‌گوید: شبی داشتم از تلویزیون مراسم تشییع شهدا را نگاه می‌کردم. دلم گرفت و حال عجیبی به من دست داد. با خودم گفتم کاش من هم در جمع این مردم برای تشییع و خاکسپاری شهدا حاضر بودم و با همان حال خوابیدم. در عالم خواب، همان تشییع با شکوه را دیدم ولی با عظمت تر، پس از تشییع، یک برادر پاسدار آمد و گفت: با شما کار دارند. وقتی رفتم، به من گفتند: شما باید خاکسپاری شهدا را انجام دهی.

زیر لب شروع کردم به خواندن اشعاری پيرامون امام حسین (ع) و گودال قتلگاه و همزمان شهدا را درون قبر قرار می‌گذاشتم. سومین شهید را که گذاشتم، یکباره متوجه شدم قبر روشن و به اندازه یک اتاق بزرگ شد.

چند لحظه بعد شهید بر تختی نشست. ترس بر من غلبه کرد؛ خواستم از قبر بیرون شوم و یک دفعه به خودم آمدم و گفتم که شهید که ترس ندارد. برگشتم. شهید به من گفت: «همان شعر‌هایی که زمزمه می‌کردی بخوان».

من می‌خواندم و او سینه می‌زد. پس از چند لحظه گفت: «از تو یک خواهش دارم. من حسین اکبر هستم، بچه خانوک. باید بروی به پدرم بگویی که من در اینجا دفن هستم و نفر سومم.»



تأکید کرد که حتما بروم و در مقابل به من قول شفاعت داد. از خواب بیدار شدم، گریه می‌کردم ساعت 5/ 1 بامداد بود. خانمم بیدار شد. برای او خوابم را تعریف کردم.

دو روز بعد، از برادر همسرم خواستم که برود و به خانواده شهید خبر بدهید، چند روز گذشت و خبری نشد. خودم با موتور سیکلت رفتم خانوک.

نشاني شهيد را از چند نفر پرسیدم. با توجه به گذشت 24 سال کسی یادش نبود. رفتم گلزار شهدا آنجا هم چيزي دستگيرم نشد. تا اينكه از یک نفر پرسیدم. او گفت: «به این نام یک نفر را دفن کرده‌اند. جنازه اش را همان سالها آورده‌اند با ناامیدی برگشتم به طرف کاظم آباد.»

همسرم گفت: «باید از یک فرد مسن تر مي پرسيدي».
دوباره با همسرم به خانوك رفتيم. از یک نفر داشت از روبه رو می‌آمد، پرسیدم: «آیا شما شهیدی به نام حسین اکبر می‌شناسی که مفقود باشد.»

گفت: «بله! پسر خواهرم است.»

گفتم: «با پدر ایشان کار دارم.» تا اين جمله را گفتم، ماشینی از راه رسید. پدر شهید بود. به اتفاق هم به خانه ایشان رفتیم و من جریان خواب را تعریف کردم. چند عکس شهید آنجا بود. به همسرم در گوشی گفتم: «شهیدی که خواب دیدم بین اینها نیست.»

پدر شهید متوجه شد و رفت عکس دیگری را آورد و دیدم همان عکس شهیدی است که من در خواب دیده ام.

یکی از همرزمان شهید در ادامه این جریان می‌گوید: پدر شهید با من تماس گرفت و موضوع خواب را گفت. بنا شد در این باره تحقیق شود. بلافاصله از طریق هیأت مددکاری ایثارگران کرمان، جناب سرهنگ ورزنده، شماره ستاد معراج را پیدا کردم و پس از چند روز توانستم با مسئول امور شهدا صحبت کنم. پرسیدم: «آیا به تازگی تشییع پیکر شهید در تهران داشته اید؟»

گفت: «بله! پنج شهید در روز شهادت مولا امیرالمومنین (ع) تشییع و در خیابان ایران مسجد فائق دفن شده‌اند.»

مشخصات شهدا را خواستم (مشخصاتی مثل محل شهادت، نام لشکر یا تیپ، سن با توجه به آزمایش پزشکی قانونی) وقتی مشخصات را خواند. سومین شهید مربوط به لشكر ثارالله کرمان بود و سنش 16 ساله و محل شهادت هم درست بود. باز هم با همرزم دیگر شهید سرهنگ شهریاری و برادران عملیات جناب سرهنگ ندافیان نقشه منطقه عملیاتی و محل شهادت را تست کردیم و یقینمان بیشتر شد. بلافاصله با دفتر سردار باقرزاده، مسئول پیگیری کمیسیون امور مفقودین مکاتبه كردم و جریان را به آگاهی ایشان رساندم.



با پیگیری‌های که شد، ایشان گفتند كه خانواده شهید را برای زیارت به تهران بفرستيد و به همراه خانواده شهید جهت زیارت قبرش به تهران رفتیم. معلوم شد شهید بزرگوار حمید (حسین) عرب نژاد، پس از حدود 24 سال مفقودیت روی دست روزه داران تهران در روز شهادت مولا امیرالمومنین علی(ع) تشییع و در مسجد فائق به خاک سپرده شده است.

پدر شهید می‌گوید: بچه باهوشی بود، اهل نماز، مسجد و درس بود. در سن 16 سالگی تصمیم گرفت به جبهه برود و می‌گفت: تا وقتی در کشور جنگ هست، من نمی‌توانم با آرامش به مدرسه و کلاس درس بروم حالا می‌روم می‌جنگم و بعد از جنگ درس می‌خوانم.

من تا به حال همیشه احساس می‌کردم او زنده است و برمی‌گردد و شاید اسیر شده باشد. شهادتش را باور نمی‌کردم. از زمانی که قبر شهید را در تهران زیارت کردم و از دلایلی که موضوع مفقودیت ایشان را به شهادتش اثبات کرد و پس از 24 سال انتظار، متوجه شدم که شهید شده و در کجا دفن شده، به آرامش رسیدم؛ گویی گم‌کرده چندین ساله‌ام را پیدا کردم.

خواهر شهید می‌گوید: در نامه‌ای به خانواده در زمانی که جبهه بود نوشته: «اگر می‌خواهی مشهور شوی گمنام باش! و اگر می‌خواهی گمنام باشی، مشهورشو و من دوست دارم مشهور شوم.»

* برداشت از پايگاه اطلاع رساني شهر خانوك


بسم رب الشهداء والصدیقین


شهادت،راحت ترین و آسان ترین و بهترین راه رسیدن به خداوند می باشد.
(فرازی از وصیتنامه بسیجی شهید حمید رضاملاحسنی)

1-شهید حمید رضا ملاحسنی درسال1344 در خانواده ای متدین و انقلابی در تهران چشم به جهان گشود.وتحت تربیت مکتب عاشورایی امام خمینی(ره) رشد کردو در سن 17 سالگی عازم مناطق عملیاتی،حق علیه باطل گردید.وی در عملیات والفجر4،درحالکیه 18 سال از بهار زندگی اش می گذشت به دست دشمن بعثی به شهادت رسید وپیکر مطهرش مفقود گردید.2-بنا به اظهار تنها خواهر شهید،مدتی قبل از تدفین شهدای گمنام در این محل،هنگامی که ایشان به زیارت قبور مطهر شهدا در بهشت زهرا(سلام الله علیها)رفته بودند.برسر مزارشهید پلارک حاضر شده و عکس برادرش را به همراه این شهید و چند رزمنده دیگر مشاهده می کندوشهید پلارک را به جده اش حضرت فاطمه زهرا(س)قسم می دهند که عنایت بفرمایند خبری از برادر مفقودش برسانند تاخانواده از چشم انتظاری درآیند،چندشب بعد از این توسل،خواهر شهید در رویای صادقه مشاهده می نمایدکه شهیدحمید رضا در منطقه پونک با جمعیت زیادی در حال حرکت است،وقتی علت را از ایشان جویا می شودمی گوید:
"اینها برای تشییع من آمده اندوبنده هم به اذن خداوند همه انها را شفاعت می کنم."

3-براین اساس وطی تحقیقات میدانی از مراجع مربوطه مشخص گردید شهید فوق با عنوان پیک گروهان شهید باهنر،گردان عمار لشگر27 محمد رسول الله(صلی الله علیه وآله)تحت فرماندهی شهید والامقام محمدابراهیم همت به همراه پدرش در جبهه شرکت داشته است،درجریان عملیات والفجر4 درمنطقه کوهستانی پنجوین عراق،درتاریخ 12/8/1362 مجروح و به همراه تنی چند از همرزمان بدست نیروهای بعثی افتاده است وطبق اعلام نیروهای اطلاعاتی ایران،بعثی ها مجروحین را به شهادت رسانده ودر شهر(سید صادق)عراق به خاک سپرده اند.

4-در اوایل سال1389 تعداد13 معظم در عملیات عمرانی توسعه شهر(سید صادق)عراق کشف و طی مراسم باشکوهی به جمهوری اسلامی ایران تحویل داده شدند وتعداد 3تن از این شهدای عزیز با درخواست شهردار موقت تهران و موافقت ستاد شهدای گمنام کشور با حضور مردم تهران در تاریخ12/7/1389 همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) در این مکان به خاک سپرده شدند.

5-شهید بزرگوار پس از آرامیدن در این نقطه،مجددا طی چند مرحله در رویای صادقه به بستگان نسبی(برادر) و سببی(یکی از اقوام)اعلام می نماید که"من همان شهید قبروسطی بوستان نهج البلاغه هستم"به این ترتیب صحت تعلق قبرمطهر به شهید بزرگوار"حمید رضا ملاحسنی" براساسس تطبیق رویاهای صادقه با اسناد و شواهد موجود اثبات گردید.

6-در روز جمعه مورخ 12/9/1389 این مکان مقدس به قدوم مبارک ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی) متبرک و منور گردید و معظم له در جریان کرامت و اعلام هویت شهید قرار گرفتند.