شهید محسن حججی

تب‌های اولیه

881 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خدارا خدارا;946388 نوشت:
چه حیوانات رذلی. واقعا که اینا از نسل ناپاک ابوسفیان هستن. لعنت خدا بر دشمنان اهل بیت از اولین تا آخرین.

الی یوم القیامه و بعد ...

مرکز یزیدیان در عربستان و علی الخصوص در پا کستان هستند .

ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت...

روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمت الله علیه) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.

أفندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟
سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و ...، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!

مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود.

أفندی پرسید یعنی چه؟!

شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است.

اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد.
ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است‼️

منبع: صد نکته از هزاران، آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهران

آنان که با رمز یا زهرا پر کشیدند---درد غمت را بر وجود خود خریدند...

‍ شهید مدافع حرم حمید اسداللهی شعری را شبها در حرم حضرت زینب(س) می خواند و ناله می زد و می گفت:
" علوی می جنگم، مرتضوی می میرم، انتقام حرم زینب و من می گیرم، حسنی مذهبم و حسینی آینم، من پای ناموس علی شاهرگم و میدم"
و در نهایت هم ترکش به شاهرگش نشست. لحظات آخر خون بدنش داشت تمام می شد. اصلا تقلی نمی کرد،
دوستی گفت حمید اذان شده نماز بخون. آرام آرام چشمهاش بسته می شد.
گفت حمید اربابت روز عاشورا تو معرکه نماز خوند توام باید وسط معرکه نماز بخونی،
به جای نماز بکو الله اکبر، صدایش نیامد ولی لبهایش تکان خورد و اینگونه نماز خواند و به ارباب باوفایش رسید.

​الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عشق است چنین لاله پرپر دادن...در راه شما علی اکبر دادن

آقا
سرود ل بفدای زینبت
دل دادشدن خوش است ...با سردادن

به نظرشما کدام شهید جذابتر است و انسان را متحول می کند؟
انتخاب سخته مگر نه ....؟

شهیدی که نشانی قبر خود را داد
شهید حمید (حسین) عربنژاد

شهیدی که قرضهای یک نفر را داد
شهید سید مرتضی دادگر درمزاری

شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت
شهید محمدرضا شفیعی

شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت
شهید محمودرضا ساعتیان

شهیدی که در قبر خندید
شهیدمحمدرضا حقیقی

شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
شهید عباس صابری
شهیدی که روز تولدش شهید شد
شهید سید مجتبی علمدار

شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد
شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی

شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
شهید علیرضا حقیقت

شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست
شهید نادر مهدوی

شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله

شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود
شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد

شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد
شهید احمد علی یحیی

شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
شهید سیداحمد پلارک

شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت
شهید رجبعلی غلامی از افغانستان

شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
شهید علی اکبر دهقان

شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد
شهید بروجعلی شکری

شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود
شید محمدحسین شیرزاد نیلساز

شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید
شهید مهدی خندان

شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد
از شهدای گمنام هستند

شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند

شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید
شهید حاج اکبر صادقی

شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندان و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی
شهید حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان

و چه بسیارند
شهدایی که .....

برای شادی روح همه شهدا صلوات

[="Arial"]

@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

اللهم صلی علی محمد و ال محمد

@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-




گوش کن....

صدایی تنها...

ازمیان شیعیان می آید...

صدای هل من ناصرینصرنی مهدی...

صدای غریب او درمیان شیعیانش...

بسم الله الرحمن الرحیم

برادرم
در این شب های محرم
ناراحتم که نیستی در این ماه حسینی

اما
تو پیش اربابی
و
من دورم از قافله ی عشق

شهدا گاهی نگاهی

اینجا خوب وبد باهم کنار هم جمعند ای شهید به حرمت خوبان مرا هم شفاعت کن...

ای شهید آنچه بر دل دارم انقدر اشتیاقش را دارم انقدر منتظرش مانده ام انقدر حسرت خورده ام همه میدانند..

کم مانده تمام شهر اشک هایم را ببیند این بار تو برایم شفاعت کن تا بشود ونشود که ابرویم برود..

عطر ویژه

بوی عطر عجیبی داشت.

نام عطر رو که می پرسیدیم، جواب سر بالا می داد

شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود:

به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم

هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می گفتم:

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

#شهید_حسینعلی_اکبری

د

برخی پشت سر علی نماز میخوانند، درکنار معاویه صفتان هم آفتابی می شوند!



سلام علیکم.

پیکر مطهر شهید 10 روز اول محرم وارد ایران خواهد شد ان شا الله، و در تهران و اصفهان و نجف آباد تشییع خواهد شد.

ای عاشقان اباعبدالله؛
بایستی شهادت را
در آغوش گرفت...
گونه ها بایستی از
شوقش سرخ شود!
و ضربان قلب تندتر بزند...
بایستی محتوای فرامین
امام را درك؛و عمل نمائیم...
تا بلكه قدری از تكلیف خود
را در شكر گزاری بجا آورده باشیم ...

شهید_مهدی_باکری

لبیک یا حسین شهید ادرکنی

حـسـیـن
بدهڪارها را جلب مےڪنند ...
ماهم ڪہ تا دلت بخواهد بدهکارِ شما ...
بیا و جلب کن ما را ؛ ببر کربلا
ای دار و ندارِ ما ارباب..

[="Blue"]او حجت خدا بر همه بود.[/]

پاییز آمد با همه ی عاشقانه هایش

میگویندپاییزفصل دونفره وفصل عاشقانه هاست...

پاییز را بیشتر با عاشقانه بودنش میشناسند

پاییز ...عجب فصلی است..دل را ناخودآگاه جور خاصی میکند..

چه عاشقانه در عاشقانه ای شد...محرم ماه عاشق ترین عاشق ها همراه باپاییز آمد...

وعاشقانه تر از ان در عزای ارباب عالم سفینه ی نجات انسان ها به انتظار شهیدی نشسته ایم..

منتظرانه چشم بر در دوخته ایم تا بیایی، بغض عزاداری هایمان بیشتر از همیشه گلو را نه که جگر را میسوزاند ...

ما سیاه بوش جوان26ساله مان بودیم که خاطرات عاشوراییان را در خاطرها زنده کرده بود...عزادار بودیم هنوز سیاه برتن محرم هم امد...

ضحاک ابن عبد الله مشرقی

کسی بود . که بعد از نبرد ظهر عاشورا که جنگید در سپاه امام حسین علیه السلام

امام خود را بعد از اینکه بی یاور بود

تنها گذاشت و گریخت

دعا کنیم

خداوند ما ر ا عاقبت بخیر گرداند

امام خمینی ره

حضرت سیّدالشهدا به همه آموخت که در مقابل ظلم و در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با این که از اوّل می دانست که در این راه که می رود راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم می دانست. اگر نبود این نهضت، نهضت حسینی، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه نشان می دادند

صحیفه امام خمینی ره جلد17ص52
مقام معظم رهبري

امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، #امر_به_معروف او، #نهی_از_منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که ودرکتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌‌ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت
1388/5/5

امام خمینی ره

شهادت سید الشهدا به اسلام هیچ لطمه اى وارد نیاورد، اسلام را جلو برد. اگر نبود شهادت ایشان، معاویه و پسرش اسلام را یک جور دیگرى در دنیا جلوه داده بودند، به اسم خلیفه رسول اللَّه؛ با رفتن در مسجد؛ اقامه جمعه و امام جمعه بودن؛ اقامه جماعت و امام جماعت بودن. اسم، اسم خلافت رسول اللَّه و حکومت، حکومت اسلام؛ لکن محتوا بر خلاف، نه حکومت، حکومت اسلامى بود به حسب محتوا؛ و نه حاکم حاکم اسلامى. سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- این نقشى که اینها داشتند براى برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام به اینکه این هم نظیر همان چیزهاى سابق است، آن را باطل کرد... سید الشهدا براى اسلام خودش را به کشتن داد. همان اسلامى که حالا دست ما افتاده، و مع الأسف بعضى از ما بازى مى کنند با او...

صحیفه امام خمینی ره جلد8ص483

مقام معظم رهبري

اگر فداکاری بزرگ حسین‌بن‌علی علیه‌السلام نمی‌بود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمه‌ی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده می‌شد

تشییع پیکر پاک شهید مدافع حرم پاسدار محسن حججی

روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه ای از برگزاری آیین تشییع پیکر پاک شهید مدافع حرم پاسدار محسن حججی در روز چهارشنبه پنجم مهرماه در تهران خبر داد

جزییات برنامه متعاقبا اعلام خواهد

خبرگزاری فارس

نامه همسر شهید محسن حججی به همسرش
بسم رب الشهداء و‌الصدیقین

سلام بر حسین و یارانش و سلام بر محسن عزیزم.
میم، مثل حسین
42روز پیش راهی سفرت کردم.سفری پر از خطر، اما پر از عشق.سفری که بازگشت از آن یا برگشتن بود یا ماندن.سفری که برگشتنش زندگی بود و ماندنش هم زندگی.اولی زندگی در دنیا و‌ دومی زندگی هم در دنیا و هم در آخرت.هر چه بود عشق بود و عشق.
خودم هم ساکت را بستم و وسایلت را جمع کردم.از زیر قرآن ردت کردم.آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست.ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم، هم چشمانت را، هم قد و‌بالایت را، هم سرت را.
راستش را بخواهی فکر نمی‌کردم این قدر پر سر و صدا شود رفتنت. نه فقط رفتنت، حتی آمدنت.
عزیز دلم؛ دروغ چرا؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای.شب قبل از عملیات زنگ زدی و‌گفتی:«دلتنگتان شده‌ام ».
آمدم بی تابی کنم....اما باز کربلا نگذاشت. آخرین دیدار رباب و همسرش.
آمدم بی قراری کنم...اما، به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب خداحافظی اش فرق می کند.وداع آخرش فرق میکند. خودت هم قبول داری، اصلا رباب جنس غمش فرق می کند. رباب سر، هم سرش را بریده دید. بالای نیزه دید. به دنبالش هم رفت. نمی دانم من هم سر، هم سرم را می بینم یا نه؟! اما ، می‌دانم به اسارت نمی روم.
همسر خوبم؛ اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود. قبل از رفتنت به من گفتی :«صبور باش، بی تابی نکن، محکم باش، قوی باش، شیر زن باش».من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند.
محسن جان؛ سفیر امام حسین.خبر داری روز عرفه نزدیک است.نمی دانم امسال دعای عرفه را بیاد حاج احمد کاظمی بخوانم یا بیاد تو.چقدر زرنگ بودی و من تازه فهمیدم.عرفه، مسلم، حاج احمد، تو و شهادت.یک رازی پشت پرده هست که شما را بهم گره زده.
می‌گفتی:« یک شهید را انتخاب کنید، باهم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید».
گفتی :«زندگی ات را مدیون حاج احمد هستی»
گفتی:«من سر این سفره نشسته ام و‌رزق شهادتم را هم از این سفره بر میدارم».
تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی.

همسر عزیز و پدر مهربان، این روزها حضورت را بیشتر از قبل احساس میکنم.به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند.خودت که شاهد بودی.بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی می کرد.خسته که می شدم با تو حرف می‌زدم و می گفتم:«محسنم، علی را چه کار کنم؟ خودت بیا».تو می آمدی، چون علی آرام آرام می‌شد.
می‌دانم که همیشه هم قرار است پیشمان باشی.اصلا خودمانی تر بگویم، زندگی جدیدی را شروع کرده ایم. مثل همه زندگی ها سختی هایی دارد، مشکلاتی دارد.اما، مهم این است که من فقط تو را دارم.این زندگی هم تفاوت هایی دارد، چون زندگی مان با بقیه فرق می کند، مثل همان روزها پیوند این زندگی آسمانی است.
اما می‌دانم که باز برایم قرآن میخوانی، آن هم با ترجمه.کتاب خواندن هایمان ادامه دارد.گلستان شهدا هم که می‌رویم.مداحی هم برایم می کنی.
یادت هست چقدر این شعر را دوست داشتی.منم باید برم...آره، برم سرم بره....آن قدر گفتی و‌خواندی و گریه کردی و به سینه زدی که آخر هم رفتی.هم خودت و هم سرت.
راستی برایت نگفته ام، علی دیگر مثل قبل نیست.آرام تر شده.انگار فهمیده که بابایش قرار است بیاید و هر روز باید سنگ مزار پدرش را ببوسد تا خود صورتت را.همین هم برایش کافی است.
شب ها برایش قصه می گویم.یکی بود ، یکی نبود.پدری بود به نام محسن و ....با خودم قرار گذاشته ام هر شب یک داستان از تو برایش بگویم.موضوع های زیادی دارم.مثل، داستان روزهای گذشت و فداکاری ات در اردوهای جهادی.داستان عروس و دامادهایی که زندگی شان با عکس تو شروع شد.داستان فرزندی بنام امیر حسین که مادرش نامش را تغییر داد و شد محسن.داستان مشکلاتی که به واسطه متوسل شدن به تو حل شد.داستان مرد بودنت، نه ببخشید شیر مرد بودنت.
قصه ها را برایش می گویم تا بزرگ شود، مرد شود، جهادگر شود، ولایتی شود، پاسدار شود، شهید شود و مثل تو شود.
محسن دوست داشتنی ام؛ چه انقلابی به پا کرده ای؟!ببین.دنیا را زیر و رو کرده ای. دل ها را تکان داده ای. نه فقط در دنیای مجازی بیا و ببین برایت چکار کردند.برای آمدنت هم سنگ تمام می‌گذارند.رهبرمان هم گفتند:«محسن حججی، حجت بر همگان شد».
همسر مهربانم؛ بگذار از سکوت این شب ها هم برایت بگویم.با خودم فکر می کردم که اصلا مگر محسن من چند سال داشته؟ محسن جان، مرد من؛ جوان دهه هفتادی امروز علم اسلام افتاده است به دست تو، به نام تو. چگونه زندگی کرده ای، که خدا عاشقت شد. خدا که عاشقت شد تو را انتخاب کرد.وقتی خدا تو را خرید، اهل بیت هم به بازار آمدند. دوستت داشتند که تو هم عاشق آنها شده ای. عاشق که نه، اصلا تو مثل خودشان شده ای. دلنوشته هایت را خوانده ام. دوست دارم مثل حضرت علی اکبر در جوانی فدای اسلام بشوم...که شدی. می‌خواهم گوشه ای از مصائب حضرت زهرا (س) را بفهمم ....که فهمیدی.
درد بازو و پهلو را احساس کنم....که حس کردی. شهادت بی درد هم نمی‌خواهم. دوست دارم مثل ارباب بی کفن بی سر بشوم....بی کفن شدی، بی سر هم شدی.
سر دادی و سردار شدی.
مردانگی را در چشمانت دیدم وقتی که در دست آن ملعون وحشی اسیر بودی و پهلویت زخمی بود. ولی، تو ایستاده بودی.اصلا مگر می شود؟! اما نه، تعجب هم ندارد. از مادرت حضرت زهرا (س)به ارث برده ای. مظلومیت را هم از پدرت امیرالمومنین (ع).
با شنیدن نام تو، عاشورا برای من تکرار میشود. تکرار که نه، تجسم هم میشود.غریب گیر آوردنت.
خنجر...پهلو...زخم...اسارت...تشنگی...‌رجز خوانی...خیمه...آتش... دود...سر جدا... بدن بی سر....روضه ام‌تکه تکه شده.هر کلمه ای خودش زیارت ناحیه مقدسه است.یک نفر بگوید مگر امروز، روز عاشوراست.
اما همسرم، نگران نباش. ما را به مجلس و‌بزم شراب یزید نبردند.در حرم امام رضا(ع)برایت مجلس آبرومندانه ای گرفتند.همه این اتفاقات هم از همانجا شروع شد.حرم امام رضا(ع)؛شب قدر. تقدیرات تو آنجا رقم خورد و چقدر هم زیبا.
هنوز ادامه اش مانده. با آمدنت داری دلبری می‌کنی برای امام‌زمانت.
محسن جان؛مرد من.در این مدت که نبودی ولی بودی اتفاقات زیادی افتاد. چقدر برایت حرف دارم.ناگفته هایی به اندازه تمام سالهای با هم بودنمان.
تو هم بیا و‌برایم بگو.از لحظه لحظه شیرینی های این سفر.

عکس اسارت ز شهیدی ( محسن_حججی)
همه اعصاب ما را ریخت بهم..
تو اسیر یا زینب؛ سر نعش برادر چه کشیدی

متـوسل مے شویم

به امــــام_حســــین (ع)

براے برآورده شدن حوائج دنیوے و سعادت اُخروے و عاقبت بخیرے وسلامتے اعضاے کانال و شفاعت نزد حسین(ع)
#قربه_الی_الله...

سلمان فارسی تو کوچه ها و پس کوچه ها عبور میکرد، دید آقا امام حسین (ع) در سن کودکی، گوشه ای دور از بچه های دیگر ایستاده اند و گریه می کنند.

سلمان جلو رفت، سؤال کرد یابن رسول الله ! جانم به فدای شما، آیا اتفاقی افتاده است، اینچنین گریه می کنید؟

ابی عبدا... جواب نداد، باز سلمان اصرار کرد، گفت آیا کسی شما را اذیت کرده، دائم سؤال می کرد. آخر پسر زهرا فرموده باشد: سلمان ! اگر بگویم طاقت شنیدنش را نداریبه من بگویید چی شده است؟

شروع کرد وقایع کربلا را تعریف کند. ای سلمان ! یک روز من بزرگ می شوم، گذر من به کربلا می خورد، خدا به من یک پسر می دهد، اسم او علی اکبر است، سلمان فرشته ها صف می بندند جمال این پسر را ببینند، اما همین پسر را تو کربلا جلوی من می کشند..

سلمان ! خدا یک پسر دیگر به من می دهد اسمش علی اصغر است. این پسر را با لب تشنه وقتی از لشگر برای او آب می خواهم او را روی دستم با تیر سه شعبه می کشند.

سلمان ! خدا به من یک برادر می دهد اسم او عباس (ع) است کنار نهر آب او را با لب تشنه می کشند..

سلمان نگاه می کرد، دید گریه ی آقا شدیدتر شد، نفس بند آمد صدا زدند ای سلمان !
زینبم ...

اینقدر گفت..

سلمان آخر کار سؤال کرد، آقا جان ! شما که همه کاره ی خلقت هستید اراده کنید همه چیز را عوض کنید.

آقا امام حسین (علیه السّلام) فرموده باشند: سلمان درست می گویی، ولی من دوست دارم فدایی دوستانم بشوم، دوستانم فردا دور هم جمع بشوند اسم من را بیاورند ... شفاعت دوستانم را فردا بکنم نگذارم در آتش جهنم بسوزند. سلمان ! نشونه ی دوستان من دو چیز است، یکی اشک چشمشون، یکی هم دلهای آنهاست که برای کربلا پر می زند، برای دیدن کربلا می میرند .

غریب گیر آوردنت ؛تشنه سر بریدنت
با اسبا رفتن رو تنت ؛چقدر با نیزه زدنت

با نیزه زد تو دهنت؛رو نیزه ها نشوندنت
رو خاکها کشوندنت؛وای بمیره خواهرت

لشگری ریخت روی سرت؛تو رو خیلی بد زدن
با نیزه چقدر زدند؛به پهلوت چقدر زدن

یکی بی هوا می زد؛یکی با عصا می زد
یه مادری صدا می زد،رو خاک های کربلا

نداری کفن چرا؛به غیر از یه بوریا
لشگریان خیره سر ؛چند نفر به یک نفر

#فاطمه می کند نظر ،به قتلگاه کشوندنت

جلو چشای خواهرت
جلو چشای مادرت

با دلے شکسته بلند با هم زمزمه میکنیــم یا حســیــــن (ع)

لبیک یا حسین(ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)

خدای سبحان را شاکریم که در ماه محرم و در هنگامه ای که عطر خوش "حسین" به مشام می رسد و از جای جای این سرزمین نوای "یا حسین" گوش جان را نوازش می دهد، خبر بازگشت پیکر پاک شهید سرافراز مدافع حرم "پاسدار محسن حججی" از رزمندگان سلحشور لشکر 8 نجف اشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در هجدهم مردادماه سال جاری در جبهه های مقاومت اسلامی و دفاع از حرم زینبی، به دست یزیدیان زمانه، اشقیای تکفیری و ضد اسلام، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، پایان انتظار ملت عاشورایی ایران را رقم زد.

اینک ایران اسلامی با "شور" حسینی و "شعور" ملهم از فرهنگ جهاد و شهادت، خود را مهیای استقبال و بدرقه این شهید حماسه ساز و کربلایی کرده است؛ جوان برومندی که "حجت خداوند" برای نشان دادن چهره ی درخشان "اسلام عزیز" در عصر "جاهلیت مدرن"، نام گرفته است.

با قدردانی از حمایت های پرشکوه و معنادار شما مردم مؤمن انقلابی و شریف ایران از فرزندان مجاهد و رزمنده خود در جبهه های مقاومت و دفاع از حرم و تکریم احساسات پاک و بی نظیرتان اعلام می دارد:

آئین تشییع پیکر مطهر "پاسدار شهید محسن حججی" پس از ورود به کشور، در روز "چهارشنبه پنجم مهرماه" مصادف با ششم محرم الحرام، در پایتخت ایران اسلامی "تهران" برگزار می شود.

از آحاد مختلف مردم فهیم و قدرشناس تهران دعوت می گردد با حضور شکوهمند و گسترده در این آیین عاشورایی، ضمن پاسداشت مقام این شهید ارجمند و دیگر شهدای تاریخ ساز مدافع حرم، جلوه ای دیگر از وحدت ملی را خلق و پای بندی خود به آرمان های بلند انقلاب اسلامی و ارزش های عاشورای حسینی و تداوم راه پرفروغ شهیدان عزیز را به نمایش گذارده و پیام ویژه خود به دشمنان اسلام ناب و حامیان تروریسم تکفیری و داعشِ در آستانه مرگ و نیستی، را در معرض جهانیان قرار دهند.

جزئیات آیین تشییع شهید محسن حججی متعاقباً به آگاهی مردم انقلابی و ولایت مدار رسانده خواهد شد.

لبیک یا زینب

دکترسید آرمین;946652 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)

خدای سبحان را شاکریم که در ماه محرم و در هنگامه ای که عطر خوش "حسین" به مشام می رسد و از جای جای این سرزمین نوای "یا حسین" گوش جان را نوازش می دهد، خبر بازگشت پیکر پاک شهید سرافراز مدافع حرم "پاسدار محسن حججی" از رزمندگان سلحشور لشکر 8 نجف اشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در هجدهم مردادماه سال جاری در جبهه های مقاومت اسلامی و دفاع از حرم زینبی، به دست یزیدیان زمانه، اشقیای تکفیری و ضد اسلام، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، پایان انتظار ملت عاشورایی ایران را رقم زد.

اینک ایران اسلامی با "شور" حسینی و "شعور" ملهم از فرهنگ جهاد و شهادت، خود را مهیای استقبال و بدرقه این شهید حماسه ساز و کربلایی کرده است؛ جوان برومندی که "حجت خداوند" برای نشان دادن چهره ی درخشان "اسلام عزیز" در عصر "جاهلیت مدرن"، نام گرفته است.

با قدردانی از حمایت های پرشکوه و معنادار شما مردم مؤمن انقلابی و شریف ایران از فرزندان مجاهد و رزمنده خود در جبهه های مقاومت و دفاع از حرم و تکریم احساسات پاک و بی نظیرتان اعلام می دارد:

آئین تشییع پیکر مطهر "پاسدار شهید محسن حججی" پس از ورود به کشور، در روز "چهارشنبه پنجم مهرماه" مصادف با ششم محرم الحرام، در پایتخت ایران اسلامی "تهران" برگزار می شود.

از آحاد مختلف مردم فهیم و قدرشناس تهران دعوت می گردد با حضور شکوهمند و گسترده در این آیین عاشورایی، ضمن پاسداشت مقام این شهید ارجمند و دیگر شهدای تاریخ ساز مدافع حرم، جلوه ای دیگر از وحدت ملی را خلق و پای بندی خود به آرمان های بلند انقلاب اسلامی و ارزش های عاشورای حسینی و تداوم راه پرفروغ شهیدان عزیز را به نمایش گذارده و پیام ویژه خود به دشمنان اسلام ناب و حامیان تروریسم تکفیری و داعشِ در آستانه مرگ و نیستی، را در معرض جهانیان قرار دهند.

جزئیات آیین تشییع شهید محسن حججی متعاقباً به آگاهی مردم انقلابی و ولایت مدار رسانده خواهد شد.

کاش همه تهران بودیم ومیرفتیم.کاش اهالی تهران همه به جای مایی که تهران نیستیم بروند

تسنیم37;946661 نوشت:
کاش همه تهران بودیم ومیرفتیم.کاش اهالی تهران همه به جای مایی که تهران نیستیم بروند

با سلام

قطعا این چنین است .

دوستان تهرانی ب نیابت از برادران و خواهران شهرستانی خود ابن مهمه را انجام خواهند داد

بسم رب الشهدا

با توجه ب رجعت پییکر مطهر شهید عزیز آقا محسن حججی

خوشا به سعادت خواهران و برادران عزیزی که این توفیق و لیاقت را خدا
نصیبشان کرد .

که تشریف آوردن و برای ارج نهادن به مقام شامخ شهید یاور حسین ابن علی و مدافع حرم خواهر بزرگوار ش

عرض ارادت نمودند .

شک ندارم . اجر همه برادران و خواهران شرکت کننده در این تاپیک با سا لار شهیدان خواهد بود

اجرکم عندالله@};-

کلیپ مداحی حاج محمود کریمی

http://www.aparat.com/v/wFy1I

دوست دارم . دو بار شهید بشم.یکبار قبل از ظهور آقا امام عصر عج

و یکبار هم بعد از ظهور

به خیال خودم زرنگی می کنم

قسمتی از وصیت نامه شهید محسن حججی

آنجا که حسین در صحنه است...
اگر در صحنه نباشی هر کجا می‌خواهی باش...
چه ایستاده در نماز، چه نشسته در شراب....
هر دو یکیست.
«شهید مطهری»

‍ ‍
خوش انصاف!
آخر تو چرا همه چیزت شبیه روضه است...
چیزی تا عاشورا نمانده...

لب‌تشنه، بی‌سر، می‌دهد جان... روضه دارد
خیمه، عطش، آتش، بیابان... روضه دارد

ما را به همراهِ خودش تا کربلا برد...
عکسی که در خود صدهزاران روضه دارد

شادی روح عاشورایی اش صلوات

شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی

[=arial]دست نوشته رتبه اول کنکور پزشکی

نامعادله
چه کسی می تواند این معادله را حل کند ؟؟؟

چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟

چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش ،یعنی گریز به هر جا ،

به هر جا که اینجا نباشد ،یعنی اضطراب که کودکم کجاست ؟ جوانم چه می کند ؟دخترم چه شد ؟

به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ،از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟

آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.

کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست ؟ چه کسی در هویزه جنگیده ؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده ؟

[=arial]چه کسی است که معنی این جمله را درک کند :

“نبرد تن و تانک؟!” اصلا چه کسی می داند تانک چیست ؟

چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود ؟

آیا می توانید این مسئله را حل کنید ؟

گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده وگذر می کند ،

حالامعلومنماییدسرکجاافتاده است ؟ کدام گریبان پاره می شود ؟ کدام کودک در انزوا وخلوت اشک می ریزد ؟

وکدام کدام…؟ توانستید؟؟ اگر نمی توانید،این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید :

هواپیمایی با یک ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین ، ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می نماید،

مورد اصابت موشک قرار می دهد،اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود.

[=arial]معلوم کنید کدام تن می سوزد؟کدام سر می پرد ؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید ؟چگونه باید آنها را غسل داد ؟

چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟

چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم وفقط درس بخوانیم.

چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش درانبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم ؟

کدام مسئله را حل می کنی؟

برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟

از خیال، از کتاب، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟

کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟

دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟

“صفایی ندارد ارسطو شدن،خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن“

آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟ جوانی به خاک افتاده است؟

آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟ هیچ می دانستی؟ حتما نه!…

هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره ای نم یافتی با امید های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!!

اما تو اگر قاسم نیستی، اگرعلی اکبرنیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی،
لااقل حرمله مباش!

که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.

[=arial]من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد...

شهید احمدرضا احدی - رتبه یک کنکور پزشکی سال 64 - ساعاتی قبل از شهادت

امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و(نه) گفت. بچه ها و جوانهای ما خیال نکنند که مسأله،مسأله ملت گریه است ،این را دیگران القاء کردند به شماها که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریه ها می ترسند برای اینکه گریه ای است که گریه بر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است

صحیفه امام خمینی ره جلد10ص316

سلام.

مداحی شهید حججی در دوران نوجوانی سال 1384
چه صدای زیبایی هم دارند. عصاره ی کمالات...

دانلود مدحی

منبع: خبرگزاری مهر

ز_شــــــــــهدا_حاجـــــــــت_بگیرید
#شهید_مدافع_حــــــــــرم_سجادعفتی

یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده در گیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در نا امیدی تمام هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرد در روز #تشییع پیکر شهید مدافع حرم #سجاد_عفتی با دلی شکسته و نا امید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین گفته:
ای شهید سجاد عفتی اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید #مشکلات زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با #توسل به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با #حجاب_چادری می شوم.

راوی این توسل به شهید قسم می خورد که به فاصله چند روز ،معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیننا مشاهده نمودند. و حالا این خانم هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود...

براي عون،براي محمد
برای دل صبور زینب

یک روز باید همین‌جا قصه‌ی «جعفر طیّار» را بنویسم، بعد آخرش بگویم آن دو تا بالِ بهشتی که پیام‌بر گفتند، که صحابه را هوایی کردند با وصف «ذوالجناحین» بودن‎ِ جعفر، شاید که شما دو تا بودید. چه شیرین می‎شود اگر «جعفر ابن ابی‌طالب» عوض دست‌هاش، شما را از خدا گرفته باشد؛ دو تا شهیدِ کربلایی؛ دو تا بال بهشتی را.

شاید که حسین عليه ‌السّلام هم، وقتی پيكر شما را به شانه گرفته بود و به خیمه‌ها برمی‎گردانید مشامش بوی عمو گرفته بود؛ عطرِ «جعفر طیّار».

دو تا کبوتر از حرم بال گرفتند
بوی جعفرِ طیّار توی دشت پیچید...

لبیک یا حسین زهرا ....

سلام علیکم.
شهید نمیدونم چه چیز خاصی داری که انقدر منو به گریه انداختی. هیچ شهیدی اندازه شما منو به گریه نینداخته. شاید چیزایی داری که من دوست داشتم صاحبش باشم نمیدونم.
شهید جان منتظر بازگشتت به وطن هستیم. هرچند وطن امسال شما کربلاست.
یا حق@};-

شهید عزیز آقا محسن

ما 47 روز است . در این سایت لحظه ای یاد و خاطره اسارت و جانباز ی ات و شهادت را نه تنها فراموش نکردیم .

بلکه لحظه ب لحظه آنرا زنده و جاودان داشتیم .

میدانیم با هیچ چیزی توانا جبران ایثار و خون پاک تو را نداریم .

و نه تنها منتی نداریم .

بلکه مدیون خون پاک شما هستیم .

و الان که پیکر مطهرت دارد .

با تو عهد و پیمان می بندیم .
راهتان

فراموش شدنی نیست !

برای همه ما نزد حسین فاطمه س ما را دعا کن

دعا کن

در دنیا و آخرت عاقبت بخیر بشویم .

فراموشت نمی کنیم

فراموشمان نکنید



خدارا خدارا;946818 نوشت:
سلام علیکم.
شهید نمیدونم چه چیز خاصی داری که انقدر منو به گریه انداختی. هیچ شهیدی اندازه شما منو به گریه نینداخته. شاید چیزایی داری که من دوست داشتم صاحبش باشم نمیدونم.
شهید جان منتظر بازگشتت به وطن هستیم. هرچند وطن امسال شما کربلاست.
یا حق@};-

با عرض سلام وادب

خدا خیرتان بدهد
و اجرتان با سید الشهدا ع

برادرم

حتما حتما
رمانی که دلتان شکست

مرا دعا کنید

این روزا

خیلی ب دعای خیر شما برادر مومن نیازمند م

گل
یا حسین شهید


به گفته همسر شهید حججی،
وی به مداحی معروف "منم بایدبرم" با نوای سیدرضا نریمانی بسیار علاقه‌مند بود و مدام این مداحی را با خود زمزمه می‌کرد.

مادران عاشق اهل بیت و حضرت زینب (س) برای عرض ارادت به این خاندان و پرورش فرزندانشان در راه شهید حججی ها از کودکی، فرزندان خود را با این نوا آشنا کرده‌اند.

کلیپ لحظه شهادت علی انصاری

https://www.mashreghnews.ir/photo/489049

سلااااااااااام سلااااااااااااام ای شهید....دقایقی بیش وارد وطنت شدی...وارد کشورت شدی...من که باشم که امدنت رابه خودت که بیشتر ازمن صاحب این کشوری خوش امد بگویم....جگرم اتش گرفت از تلوزیون امدنت را دیدم دیگر کنترل اشک هایم دستم نیست تورا به امام حسین دعایم کن دعا کن شهید بشم

بسم رب الشهدا

پیکر مطهر مدافع حرم شهید پاسدار محسن حججی دقایق پیش وارد فرودگاه مهر آباد تهران شد

و فردا

ب مشهد اعزام و روز چهارشنبه در تهران تشییع خواهد شد

سلام.
الهی صد هزار مرتبه شکر. قدم شهید روی چشم. خوش اومدی سالار @};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

خدارا خدارا;946847 نوشت:
سلام.
الهی صد هزار مرتبه شکر. قدم شهید روی چشم. خوش اومدی سالار @};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

با عرض سلام

همیشه وقتی فیلم های مستند زمان جنگ را میدیدم.

چهرههای نورانی بسیجیان و پاسداران را

غبطه می خوردم .

که حیف دیگر چنین جوانان برومند ی در کشور وجود ندارد .
و تاسف می خوردم .

چرا ؟

چون با اتمام جنگ و رحلت امام جریانی وجود داشت

که تمامی تلاش خودشان را نمودند. تا اشراف و اشرافی گری را در جامعه نهادینه نماید .

همه کار کردن روحیه جهادی و شهادت را از بین ببرند

اما

با شهادت جوانانی امثال محسن عزیز و مدافعان حرم فهمیدم

بازهم روحیه رزمندگی و شهادت و جهاد در کشور هنوز جریان دارد