جمع بندی سنت لطف خدا

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سنت لطف خدا
سلام ببخشید در مورد سنت لطف خدا میشه توضیح بفرمایین؟؟ اینکه اگه ما کار خوبی انجام بدیم لطف خداست ... و کار بد از خودمون هست میشه این مطلب  رو ثابت کنین ممنون.
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شعیب
با سلام خدمت شما دوست گرامي خدا در سوره نساء آيه 79 مي فرمايد: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفي‏ بِاللَّهِ شَهيداً ( اي انسان ) آنچه از نيکي ها به تو رسد از جانب خداست ( سبب آن رحمت اوست ) و آنچه از بدي ها به تو رسد از سوي خود توست ( سبب آن گناهان توست ) و ( اي پيامبر ) ما تو را به رسالت براي مردم فرستاديم ، و خدا از نظر گواهي ( بر رسالت تو ) کافي است. قرآن در آيات ديگر حالات و اعمال پيشين انسان را علت گرفتاري ها و دگرگوني ها مي داند چنان که مي فرمايد: «وَما أصابَکُم مِن مُصيبَه فَبِما کَسَبَتُ أَيديکُم وَيَعفُوا عَن کَثير»؛ هر مصيبتي به شما برسد به خاطر يک رشته کارهايي است که انجام داده ايد و از بسياري عفو مي کند. و در آيه ديگر مي فرمايد:«... إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوم حتّي يُغَيِّروا ما بِأنفُسِهِم...»؛ خداوند وضع گروهي را دگرگون نمي کند مگر اين که آنان قبلاً وضع خود را دگرگون سازند. در يک نگاه کلي همه چيز را اعم از آنهايي که ما بدي يا خوبي مي دانيم خدا خلق کرده  و هر چيز را هم که خلق کرده است نيکو و خوب خلق کرده است پس هر چه در دنيا وجود دارد منتسب به خدا است و وجود هر چيزي براي خود خير است اما بدي ها از نيستي ناشي مي شوند و خلقت خدا به آنها تعلق نمي گيرد. البته مقصود از بدي و سيئه آن چيز هايي است که در مخالفت با هدف و تعالي موجودي قرار بگيرد. ادامه دارد...
ادامه .. بنا بر اين از آنجا که تمام موجودات مخلوق خدا هستند آنچه از بدي ها و سيئات که با عمل موجودات و در روابط بين آنها حاصل مي شود نيز به خدا نسبت داده مي شود. اما از طرف ديگر سيئه و بدي در جايي حاصل مي شود که خدا کمال وجودي موجودي را از او دريغ کند. خدا نيز هيچگاه به دليل رحمت واسعه خود از ارائه خير و رحمت کوتاهي نمي کند مگر اينکه ظرفيت پذيرش آن در افراد موجود نباشد. چون ايجاد يا از بين بردن اين ظرفيت به اختيار خود انسانها است پس در اينجا مي توان گفت که حسنات از جانب خدا و سيئات از جانب بندگان است که با کوتاهي خود توانايي قبول رحمت الهي را کسب نکرده اند.   ادامه دارد...
ادامه.. از نگاهي ديگر آيه شريفه مي تواند اشاره به اين مطلب داشته باشد که همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد از يک نظر مربوط به خدا است زيرا او است که به ما قدرت داده و   اختيار و آزادى اراده بخشيده است، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى‏گيرد زيرا عامل تعيين کننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى‏کند و موجب عقيده جبر نيست. بنا بر اين آنجا که مى‏فرمايد: سيئات از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسئله اراده و اختيار ما مى‏کند. خدا ما را اختيار داده است و شريعت را فرستاده و راه خير را به ما نشان داده و از ما خواسته که در آن وارد شويم پس با يان ترتيب اگر را بد را برگزيديم اين بد رفتن به ما مربوط است و اگر خوب را برگزيديم چون خدا آن را به ما نمايانده و ما آن را رفته ايم به خدا منسوب است البته اين به معناي نفي آن از خود انسان نيست بلکه در اصل به خدا مربوط است. مثالي مي زنم شما فرزندي داريد که در تربيت آن بسيار کوشش کرده ايد حال به اين فرزند يک مليون پول مي دهيد و راه هاي درست مصرف کردن اين پول را به او ياد مي دهيد و مسير بد راه هم به او گوشزد مي کنيد و او رفتن به سوي آن منع مي کنيد . حال اگر اين فرزند در راه خير پا گذاشت مثلا با ابن پول غذا خريد و در خانه فقرا برد مردم قبل از اين که او را تحسين کنند پدر و مادرش و صاحب پول را تحسين مي کنند ولي اگر اين پول را برد و ترقه با آن خريداري کرد و موجب آزار مردم شد شما مي گوييد من او را از اين کار بارها منع کرده بودم پس اين که اين کار را کرده به خود او منتسب است نه شما.
جمع بندی پرسش:  اینکه اگر ما کار خوبی انجام بدهیم لطف خداست ... و کار بد از خودمان هست را توضیح دهید. پاسخ: خداوند در سوره نساء آيه 79 مي فرمايد:«ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفي‏ بِاللَّهِ شَهيداً» ( اي انسان ) آنچه از نيکي ها به تو رسد از جانب خداست ( سبب آن رحمت اوست ) و آنچه از بدي ها به تو رسد از سوي خود توست ( سبب آن گناهان توست ) و ( اي پيامبر ) ما تو را به رسالت براي مردم فرستاديم ، و خدا از نظر گواهي ( بر رسالت تو ) کافي است.(1) قرآن در آيات ديگر حالات و اعمال پيشين انسان را علت گرفتاري ها و دگرگوني ها مي داند چنان که مي فرمايد: «وَما أصابَکُم مِن مُصيبَه فَبِما کَسَبَتُ أَيديکُم وَيَعفُوا عَن کَثير: هر مصيبتي به شما برسد به خاطر يک رشته کارهايي است که انجام داده ايد و از بسياري عفو مي کند».(2) و در آيه ديگر مي فرمايد:«... إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوم حتّي يُغَيِّروا ما بِأنفُسِهِم...: خداوند وضع گروهي را دگرگون نمي کند مگر اين که آنان قبلاً وضع خود را دگرگون سازند».(3) در يک نگاه کلي همه چيز را اعم از آنهايي که ما بدي يا خوبي مي دانيم خدا خلق کرده  و هر چيز را هم که خلق کرده است نيکو و خوب خلق کرده است پس هر چه در دنيا وجود دارد منتسب به خدا است و وجود هر چيزي براي خود خير است اما بدي ها از نيستي ناشي مي شوند و خلقت خدا به آنها تعلق نمي گيرد. البته مقصود از بدي و سيئه آن چيز هايي است که در مخالفت با هدف و تعالي موجودي قرار بگيرد. بنابراين از آنجا که تمام موجودات مخلوق خدا هستند آنچه از بدي ها و سيئات که با عمل موجودات و در روابط بين آنها حاصل مي شود نيز به خدا نسبت داده مي شود. اما از طرف ديگر سيئه و بدي در جايي حاصل مي شود که خدا کمال وجودي موجودي را از او دريغ کند. خدا نيز هيچگاه به دليل رحمت واسعه خود از ارائه خير و رحمت کوتاهي نمي کند مگر اينکه ظرفيت پذيرش آن در افراد موجود نباشد. چون ايجاد يا از بين بردن اين ظرفيت به اختيار خود انسانها است پس در اينجا مي توان گفت که حسنات از جانب خدا و سيئات از جانب بندگان است که با کوتاهي خود توانايي قبول رحمت الهي را کسب نکرده اند. از نگاهي ديگر آيه شريفه مي تواند اشاره به اين مطلب داشته باشد که همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد از يک نظر مربوط به خدا است زيرا او است که به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى‏گيرد، زيرا عامل تعيين کننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى‏کند و موجب عقيده جبر نيست. بنابراين آنجا که مى‏ فرمايد: سيئات از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسئله اراده و اختيار ما مى‏کند. خدا ما را اختيار داده است و شريعت را فرستاده و راه خير را به ما نشان داده و از ما خواسته که در آن وارد شويم پس به این ترتيب اگر ما بد را برگزيديم اين بد رفتن به ما مربوط است و اگر خوب را برگزيديم چون خدا آن را به ما نمايانده و ما آن را رفته ايم به خدا منسوب است البته اين به معناي نفي آن از خود انسان نيست بلکه در اصل به خدا مربوط است. مثالي مي زنم شما فرزندي داريد که در تربيت آن بسيار کوشش کرده ايد حال به اين فرزند يک مليون پول مي دهيد و راه هاي درست مصرف کردن اين پول را به او ياد مي دهيد و مسير بد را هم به او گوشزد مي کنيد و او را از رفتن به سوي آن منع مي کنيد . حال اگر اين فرزند در راه خير پا گذاشت مثلا با ابن پول غذا خريد و در خانه فقرا برد مردم قبل از اين که او را تحسين کنند پدر و مادرش و صاحب پول را تحسين مي کنند ولي اگر اين پول را برد و ترقه با آن خريداري کرد و موجب آزار مردم شد شما مي گوييد من او را از اين کار بارها منع کرده بودم پس اين که اين کار را کرده به خود او منتسب است نه شما.   پی نوشت ها: 1- نساء:79. 2- شورا:30. 3- رعد:11.    
موضوع قفل شده است