جمع بندی سفر در زمان! آری یا خیر ؟

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

http://www.askdin.com/showthread.php?t=40311
سوال :
سفر در زمان! آری یا خیر ؟

پاسخ :
باسلام وتشکر از شما . پاسخ در دو محور اریه می شود :
الف_ در مرحله اول باید گفت : مباحث فلسفی و اصطلاحات آن با کاربردهای عادی و معنای لغوی کلمات در بسیاری از موارد تفاوت دارد که از جمله مسئله حرکت است .
در فلسفه تغییر تدریجی در هر چیز را حرکت می گویند . بنابراین چیزی که ساکن در یک جا می پنداریم ، به عقیده فیلسوفات دارای حرکت است . زمان نیز مقدار حرکت را می گویند ، یا امتداد حرکت را زمان می گویند.
در کتاب های فلسفی عنوان شده که : تعریف ساده‌ برای حرکت این است که تغییر تدریجی و خروج تدریجی شیء از قوه به فعل را حرکت می گویند.(1)
با دقت در تعریف حرکت معلوم می شود که حرکت منوط به سه چیز است:
1ـ واحد بودن منشأ انتزاع حرکت،‌ زیرا حرکت بر خلاف سایر اقسام تغییر، تنها از یک وجود انتزاع می گردد . از این روی هر حرکتی امر واحدی است که اجزای بالفعل در آن یافت نمی‌شود.
2ـ سیلان و امتداد آن در گسترة زمان، زیرا امر تدریجی بدون انطباق بر زمان تحقق نمی‌یابد و از روی حرکت در امور دفعی و موجودات ثابتی که خارج از ظرف زمان است انتزاع نمی‌گردد و به آنها نسبت داده نمی‌شود.
3ـ انقسام آن تا بی نهایت، همان گونه که هر امتدادی قابل قسمت تا بی نهایت می باشد حرکت نیز چنین است و هر یک از اجزای با لقوة آن نسبت به جزء بالقوة بعدی متغیر و جزء بعدی نسبت به جزء قبلی متغیّر الیه به شمار می آید.(2)
علاوه بر امور سه گانة فوق که از تأمل در ذرات حرکت به دست می آید و برای هر حرکتی ضرورت دارد، امور دیگری نیز هست که می توان آنها را مشخصات حرکت نامید . با توجه اختلاف آنها می توان انواع خاصی را برای حرکت در نظر گرفت و مهم ترین آنها این قرار است:
1) بستر حرکت، 2) مدار حرکت، 3) جهت حرکت، 4) سرعت حرکت، 5) فاعل حرکت.(3)
اما دربارة زمان نیز گفته شده: نظریات فیلسوفان به قدری دربارة زمان ،مختلف و متناقض و مشتمل بر آرای شگفت‌انگیز است که کمتر مسئله فلسفی را می توان با آن مقایسه کرد.
در این میان فیلسوف بزرگ اسلامی صدرالمتألهین شیرازی در مسئله زمان، گوی سبقت را از همگان ربوده ، نظریه بسیار مهم و استواری را ارائه داده که می توان آن را سخن نهایی در مسئله دانست، نیز می‌توان این نظریه را پایه‌ای اساسی برای اثبات حرکت جوهری تلقی کرد که دست کم تبیین فلسفی آن از ابتکارات و نوآوری‌های این فیلسوف عظیم می باشد.
گرچه فلاسفه دیگر زمان را نوعی مقدار و کمیت متصل می دانند که ویژگی آن قرار ناپذیری است و به واسطة حرکت عارض بر اجسام می‌شود.
صدرالمتألهین بر آن است که زمان عبارت است از بُعد و امتداد گذرا که هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد مکانی ناگذرا (طول و عرض و ضخامت) دارا است.(4)

ب_ در مرحل دوم در ابتدا باید اشاره شود فرایند پیدایش نفس آدمی بر اساس حکمت صدرایی درست و طبق مبنای ایشان است که در روشن شدن این مسله کمک می کند ، حرف صدرا در اسفار در باره نفس چنین است:
«فالحق أنّ النفس الانسانیه جسمانیه الحدوث والتصرف، روحانیه البقاء و التعقل؛ حقیقت آن است که نفس آدمی در حدوثش جسمانی است و در بقایش روحانی. چه این که در تصرفش جسمانی است و در تعقلش روحانی است».(5)
پس دید گاه صدرایی که مهم ترین رویکرد در باره روح است باید گفت صدرالمتألهین بر آن است که روح آدمی از عصاره و تلطیف بدن انسان خلق می گردد. در آغاز پیدایش و مبدأ خلقت آن جسمانی است، ولی بر اثر حرکت جوهری به تدریج رو به سوی تجرد می رود و تا تجرد تام عقلی نایل می گردد.
از باب تمثیل و تشبیه صدرا معتقد است که روح آدمی نظیر نور چراغ است. همان طور که روغن و نفت از طریق فتیله عبور می کند، وقتی نزدیک شعله چراغ رسید، تبدیل به گاز می شود، آن گاه تبدیل به شعله و بعد تبدیل به نور می گردد. روح انسان نیز چنین مسیری را طی می کند تا این که از مرتبه ماده به تجرد می رسد و روح مجرد می شود.
صدرا معتقد است که این تحلیل عقلی را آموزه‌های قرآن در باب روح نیز تأیید می کند،‌ زیرا قرآن کریم وقتی در باب خلقت انسان سخن می گوید و مراتب آفرینش انسان را توضیح می دهد می فرماید:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ (6) ما انسان را از چكيده و خلاصه‏اى از گل آفريديم" سپس او را نطفه‏اى قرار داديم در قرارگاه امن و امانى. سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته‏]، و علقه را بصورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده‏]، و مضغه را بصورت استخوانهايى درآورديم و بر استخوانها گوشت پوشانديم سپس آن را آفرينش تازه‏اى داديم پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است!
در مجموع صدرا پیدایش روح انسان را بعد از بدن و از طریق حرکت جوهری تبیین کرده حتى یکی از دلایل و شواهد فلسفی حرکت جوهری را نحوه تجرد روح تلقی نموده است.(7) روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظیر آبی که در ظرف ریخته می شود ندارد، بلکه رابطه روح و بدن رابطه محیط و محاط است. روح به دلیل حرکت جو هری به تجرد می رسد. این طور نیست که مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.
پس جمادا ت از موهبت روح بی نصیب اند. گرچه ممکن است از طریق تبدیل به خاک و جذب گیاه و میوه شدن در مسیر فرایند تکامل قرار گرفته و بالاخره انسانی آن را بخورد و از این راه به چرخه تکامل قرار گیرد. چه این که همه غذا ها ی که انسان تناول می کند از طریق جذب به وجود انسانی فرایند تکاملی را طی می کند و به کمال لایق خود خواهد رسید. ولی این دیگر روح حیوانی نیست که کامل شده، بلکه آن حصه از وجود است که از رهگذر مسیر وجود انسانی در فرایند تکامل قرار گرفته است.(8)
فلاسفه معتقدند که از ویژگی های نفس نباتی، تغذیه و رشد و تولید مثل است. هر گیاهی در ابتدا از گیاه دیگری به وجود می آید (تولد) و سپس رشد و نمو می کند و سرانجام منشأ تولید گیاهان هم نوع خود می گردد(9) و انسان هم در مرحله نباتی شبیه همین حالت را دارد که صرف تغذیه، نمو، رشد، و مانند آن را دارد. ولی بدلیل اینکه در فرایند انسان شدن است ممکن است تفاوت های در بین روح نباتات و روح در مرحله نباتی باشد .
اما در هر حال شکل گیری نباتات از منشا جمادات امری کاملا طبیعی است چنان که همه گیاهان در نهایت به بذر یا دانه معینی می رسند که در زمره جمادات است.

همه این فرایند نفس در واقع حرکت وسفر در زمان است .

پی‌نوشت‌ها:
1. ر،ک: آموزش فلسفه، ج 2، ص 266، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1366ش.
2. همان، ص 276.
3. همان، ص 277.
4. همان، ص 146.
5. صدرا، اسفار، نشر دار احیاء التراث العربی، بیروت 1403ق، ج 8، ص 348.
6. مؤمنون (23) آیه 12_14.
7. ر،ک : مرتضي مطهري، مجموعة آثار،نشر صدرا، 1374، ج 4، ص 722.
8. صادقی، نتایج کلامی، حکمت صدرا، نشر بوستان کتاب، قم 1388 ش، ص216.
9. ملا صدرا اسفار اربعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت، بی تا، ج 8، ص 257.

موضوع قفل شده است