جمع بندی ستونهای نامرئی آسمانها
تبهای اولیه
سلام و عرض ادب.
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: « اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » ترجمه: « خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت »
براى جمله ((بغير عمد ترونها)) دو تفسير گفتهاند:
نخست اينكه همانگونه كه مىبينيد آسمان، بی ستون است (گوئى در اصل چنين بوده ، ترونها بغير عمد)
ديگر اينكه ((ترونها))، صفت براى ((عمد)) بوده باشد كه معنيش چنين است: آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است ، كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است ، اما ستونى نامرئى.
و ظاهرا مورد دوم معتبر تر میباشد. حال اگر بپذیریم که آسمانها ستون نامرئی دارند، لطفا به این 3 پرسش پاسخ دهید:
1) منظور از السماوات در این عبارت چیست؟
2) آن ستون نامرئی کدامست؟
3) بن و پایه آن ستون بر کجا استوار است؟
با سلام و عرض ادب متقابل
سلام و عرض ادب. در آیه 2 سوره رعد میفرماید: « اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » ترجمه: « خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت » براى جمله ((بغير عمد ترونها)) دو تفسير گفتهاند: نخست اينكه همانگونه كه مىبينيد آسمان، بی ستون است (گوئى در اصل چنين بوده ، ترونها بغير عمد) ديگر اينكه ((ترونها))، صفت براى ((عمد)) بوده باشد كه معنيش چنين است: آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است ، كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است ، اما ستونى نامرئى. و ظاهرا مورد دوم معتبر تر میباشد. حال اگر بپذیریم که آسمانها ستون نامرئی دارند
(1)- از جمله مفسران و دانشمندان حوزه علوم قراني كه مراد از "ستون نامرئي" را نيروي جاذبه مي دانند عبارتند از : - آيت الله مكارم شيرازي:ر.ك: تفسير نمونه، ج 17، ص 29 و ج 10، ص 110 و 111 و نيز پيام قرآن، ج 8، ص 146. - آيت الله معرفت :ر.ك: التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 122ـ 128 -استاد محمد تقي مصباح يزدي:ر.ك: معارف قرآن، ص 247ـ248.
(2)- دكتر محمد علي رضايي اصفهاني ، مقاله جاذبه عمومي موجودات http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5098
حال اگر بپذیریم که آسمانها ستون نامرئی دارند، لطفا به این 3 پرسش پاسخ دهید:1) منظور از السماوات در این عبارت چیست؟
كلمه « سماوات » در قرآن معاني متعددي دارد ( مثل : جهت بالا، جو زمين، كرات آسماني، آسمانهاي معنوي، ستارگان و سيارات و ...» (1) و در اينجا در صورتي تفسير آيه به نيروي جاذبه صحيح است كه آسمان را به معناي « كرات آسماني » معنا كنيم.
اما با توجه به سياق، در آيه 2 سوره رعد كه بدنبال ذكر آسمانها از خورشيد و ماه و سپس زمين ( در آيه بعد)سخن ميگويد، معلوم ميشود كه قدر متيقن از آسمان در اين موارد همان آسمان مادي ( يعني كرات آسماني يا طبقات جو زمين و ...) است. (2)
(1)- ر.ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 165 و حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ماده سمو
(2)- دكتر محمد علي رضايي اصفهاني ، مقاله جاذبه عمومي موجودات http://www.maarefquran.org/index.php...le/LinkID,5098
بن و پایه آن ستون بر کجا استوار است؟
اگر آن ستون نامرئي را جاذبه بدانيم بر طبق غالب نظر مفسران فوق ، بن و پايه جاذبه بر جرم و فاصله استوار است . همانگونه كه شما خودتان بهتر مستحضريد نسبت مستقيم با جرم و معكوس با فاصله دارد . يعني هر چه جرم كيهاني بزرگتر و فاصله اش با جرم كيهاني مجاورش كمتر ، جاذبه بيشتر خواهد شد .
اگر هم منظورتان از بن و پايه ، چيز ديگري است لطفا بفرماييد .
[="Tahoma"]
چرا باید فکر کنیم ستونهای آسمان مانند ستونهای کذایی دارای تکیه گاه هستند ؟
والله الموفق
سلام و عرض ادب.
كلمه « سماوات » در قرآن معاني متعددي دارد ( مثل : جهت بالا، جو زمين، كرات آسماني، آسمانهاي معنوي، ستارگان و سيارات و ...» (1) و در اينجا در صورتي تفسير آيه به نيروي جاذبه صحيح است كه آسمان را به معناي « كرات آسماني » معنا كنيم.
با تشکر از شما بابت پاسخگوئی.
با توجه به پستهای 3 و 4 و 5 سرکار، اگر وجود ستونهای نامرئی را بپذیریم، ابتدا باید در مورد السماوات در این آیه به ثبات نظر برسیم و سپس در مورد ماهیت ستونها بحث نمائیم.
فعلا با توضیحاتی که فرمودید، بنظر میآید که معنای کرات آسمانی را برای السماوات مناسبتر میدانید.
در آیه 10 سوره لقمان میفرماید: خلق السماوات بغیر عمد ترونها.
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: رفع السماوات بغیر عمد ترونها.
آیا خلق و رفع در این دو آیه یک مفهوم را میرسانند؟
و اگر نه، السماوات به چه معناست که هم در آفرینش و هم در افراشتن نیازمند ستونهای نامرئی هست؟
سلام و عرض ادب.
چرا باید فکر کنیم ستونهای آسمان مانند ستونهای کذایی دارای تکیه گاه هستند ؟
به این دلیل که عمد جمع عمود و عمود به معنای ستون است. و ستون بر شیء زیرین استوار است و مانع از سقوط شیء مافوق بر روی شیء زیرین میگردد.
لطفاً ابتدا نظرتان را در مورد قطعیت وجود ستونهای نامرئی و نیز معنای آسمانها در این آیه بیان کنید. تا بعد بتوانیم در مورد تکیه گاه ستونهای آسمانها بحث نمائیم.
[="Tahoma"]
به این دلیل که عمد جمع عمود و عمود به معنای ستون است. و ستون بر شیء زیرین استوار است و مانع از سقوط شیء مافوق بر روی شیء زیرین میگردد.لطفاً ابتدا نظرتان را در مورد قطعیت وجود ستونهای نامرئی و نیز معنای آسمانها در این آیه بیان کنید. تا بعد بتوانیم در مورد تکیه گاه ستونهای آسمانها بحث نمائیم.
سلام
به نظرم آسمان در اینجا همان فضایی است که ستارگان در آن دیده میشوند و ستون به معنای نگه دارنده است
و اما در مورد عمد و ستون باید دید منظور قرآن از ستون تمام ویژگیهای آنست یا یک صفت از صفات آن؟
با توجه به برخی آیات مانند :
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (65)
ترجمه:
65- آيا نديدى كه خداوند آنچه در زمين است مسخر شما كرد؟ و كشتيها به فرمان او بر صفحه اوقيانوسها حركت مىكنند و آسمان (كرات و سنگهاى آسمانى) را نگه مىدارد تا بر زمين، جز به فرمان او، فرو نيفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است
به نظر میرسد از ویژگیهای ستون همان نگهدارنگیش مد نظر است و نه چیز دیگر وگرنه باید دنبال سنگ و چوب و آهن ستونها هم بگردیم
والله الموفق
سلام و عرض ادب.
به نظرم آسمان در اینجا همان فضایی است که ستارگان در آن دیده میشوند و ستون به معنای نگه دارنده است
ممنون از پاسخگوئی جنابعالی.
بسیار خوب. پس تا اینجا از دیدگاه شما، آسمان(سماء) به معنای فضا و آسمانها(سماوات) به معنای اجرام معلق در فضا میباشد.
و اما در مورد عمد و ستون باید دید منظور قرآن از ستون تمام ویژگیهای آنست یا یک صفت از صفات آن؟
با توجه به اینکه بحث بر سر عالم مادی میباشد، پس میپذیریم که در این سلسله، امور از طریق اسبابش محقق میگردد.
پس اگر وجود نگه دارنده را بپذیریم، و با عنایت به اینکه نگه دارنده (ستون) اسم فاعل است و نه صفت، و اینکه از اسباب مادی است...
نتیجه میگیریم که وجود دارد و ماهیتی دارد.
در عالم ماده، این ماهیت میتواند از سنخ جسم و یا نیرو (انرژی) باشد.
با توجه به برخی آیات مانند :
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (65)
ترجمه:
65- آيا نديدى كه خداوند آنچه در زمين است مسخر شما كرد؟ و كشتيها به فرمان او بر صفحه اوقيانوسها حركت مىكنند و آسمان (كرات و سنگهاى آسمانى) را نگه مىدارد تا بر زمين، جز به فرمان او، فرو نيفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است
به نظر میرسد از ویژگیهای ستون همان نگهدارنگیش مد نظر است و نه چیز دیگر وگرنه باید دنبال سنگ و چوب و آهن ستونها هم بگردیم
اینکه خدا آسمان را نگه میدارد که بر زمین نیفتد جز بفرمان او، دو وجه دارد:
1) همانطور که در بالا عرض کردم، خداوند برای اینکار از اسباب مادی همین عالم استفاده میکند.
2) کرات آسمانی اگر قرار بر این باشد که از مدار خود خارج شوند آیا باید حتما به روی زمین بیفتند؟ اگر نه، پس چرا فرموده: أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ
[="Tahoma"]
بسیار خوب. پس تا اینجا از دیدگاه شما، آسمان(سماء) به معنای فضا و آسمانها(سماوات) به معنای اجرام معلق در فضا میباشد.
سلام
عرض کردم اینجا این معنا را دارد ممکن است جای دیگر معنای دیگری داشته باشد
اینکه خدا آسمان را نگه میدارد که بر زمین نیفتد جز بفرمان او، دو وجه دارد:
1) همانطور که در بالا عرض کردم، خداوند برای اینکار از اسباب مادی همین عالم استفاده میکند.
2) کرات آسمانی اگر قرار بر این باشد که از مدار خود خارج شوند آیا باید حتما به روی زمین بیفتند؟ اگر نه، پس چرا فرموده: أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ
منظور ما از آوردن این آیه تعیین صفت مد نظر در عمد است
اما لازم نیست تمام اسمان بر سر ما بریزد تا معنای افتادن اسمان درست در بیاید
مثلا شما به کسی میگویید : این سقف سست شده و ممکن است روی سرتان بریزد . آیا منظورتان این است که تمام یک سقف مثلا 20 متر مربعی روی یکدهم متر مربع سر او میریزد ؟
والله الموفق
با سلام
در آیه 10 سوره لقمان میفرماید: خلق السماوات بغیر عمد ترونها.
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: رفع السماوات بغیر عمد ترونها.
آیا خلق و رفع در این دو آیه یک مفهوم را میرسانند؟
خير ، "خلق" در مقام آفرينش و خلقت است و "رفع" در مقام ربوبيت و تدبير امور سماوات .
از آنجا كه در هر دو آيه از ستون نا ديدني در سموات نام برده شده است اما يكي در مقام خلق و ديگري در مقام رفع ، و نيز از آنجا كه ستون نامرئي نامبرده - همانگونه كه در پستهاي قبل بيان شد - به احتمال قوي نيروي جاذبه عمومي است ، اگر اين ستون را بنا بر اين احتمال نيروي جاذبه بدانيم ، بايد وزن جرم كيهاني و نيز فاصله آن با جرم ديگر ، متناسب باشد تا جاذبه ايجاد شده قدرت نگهداري اجرام كيهاني را داشته باشد و از افتادن آنها جلوگيري كند ، وزن جرم كيهاني نيز مساله اي است كه در زمان آفرينش آن ايجاد مي شود .مي خواهم عرض كنم بنظر مي رسد عوامل موثر در رفع سماوات ، هنگام آفرينش سماوات بايد لحاظ و ايجاد شود وگرنه رفع به درستي صورت نمي گيرد .
سلام و عرض ادب.
عرض کردم اینجا این معنا را دارد ممکن است جای دیگر معنای دیگری داشته باشد
نگران نباشید. از این اظهار نظرتان در آینده علیه شما استفاده نخواهد شد.:khandeh!:
بحث ما بر سر معنای السماوات در مورد آیه موضوع تاپیک هست. که با توجه به مطالب سرکار هدی و نیز نظر شما، همان تعبیر کرات و اجرام معلق در فضا شاید مناسب ترین مفهوم باشد.
منظور ما از آوردن این آیه تعیین صفت مد نظر در عمد است
اما لازم نیست تمام اسمان بر سر ما بریزد تا معنای افتادن اسمان درست در بیاید
از این بحث بگذریم چون منظورتان واضح است.
بحث به اینجا رسید که منظور از السماوات، کرات و اجرام معلق در فضاست.
و اینکه با توجه به نظام سبب و مسبب، ستونهای نامرئی وجود دارند که در اینصورت باید ماهیتشان و تکیه گاهشان مشخص گردد.
آیا با توجه به دانش امروزی میتوان برای این ستونها مصداقی پیدا کرد و بر این آیه منطبق نمود؟
سلام و عرض ادب.
خير ، "خلق" در مقام آفرينش و خلقت است و "رفع" در مقام ربوبيت و تدبير امور سماوات .
از آنجا كه در هر دو آيه از ستون نا ديدني در سموات نام برده شده است اما يكي در مقام خلق و ديگري در مقام رفع ، و نيز از آنجا كه ستون نامرئي نامبرده - همانگونه كه در پستهاي قبل بيان شد - به احتمال قوي نيروي جاذبه عمومي است ، اگر اين ستون را بنا بر اين احتمال نيروي جاذبه بدانيم ، بايد وزن جرم كيهاني و نيز فاصله آن با جرم ديگر ، متناسب باشد تا جاذبه ايجاد شده قدرت نگهداري اجرام كيهاني را داشته باشد و از افتادن آنها جلوگيري كند ، وزن جرم كيهاني نيز مساله اي است كه در زمان آفرينش آن ايجاد مي شود .مي خواهم عرض كنم بنظر مي رسد عوامل موثر در رفع سماوات ، هنگام آفرينش سماوات بايد لحاظ و ايجاد شود وگرنه رفع به درستي صورت نمي گيرد .
نظر حقیر تا این لحظه این است که منظور از السماوات در این آیات همان اجرام معلق در فضاست.
ولی حقیقتا متوجه منظور کامل شما در مورد تفاوت خلق و رفع با بیان حضور ستونهای نامرئی نشدم.
وجود ستونها در مورد رفع قابل فهم است. اما چرا در مورد خلق هم همانطور فرموده، برایم قابل درک نیست.
بنظرتان ممکن است مفهومی دیگر برای سماوات بجز اجرام آسمانی در نظر گرفت که هم در زمان خلق و هم در زمان رفع نیازمند ستون باشد؟
سلام .ببخشيد من داخل بحثتون ميشم
وجود ستونها در مورد رفع قابل فهم است. اما چرا در مورد خلق هم همانطور فرموده، برایم قابل درک نیست.
من فكر كنم منظورشون اين هست كه جاذبه دو فاكتور مهم داره يكي جرم يكي فاصله ، در موقع خلقت اجرام آسماني و كرات ، بايد اين فاكتورها مد نظر قرار بگيره تا اين جاذبه بعد بتونه ايجاد بشه و كرات و ... در جاي فعليشون باشند .فكر مي كنم منظورشون اين بود .
و اما در مورد عمد و ستون باید دید منظور قرآن از ستون تمام ویژگیهای آنست یا یک صفت از صفات آن؟
سلام و عرض ادب
سوالی برایم ایجاد شد در ضمن خواندن این تاپیک ممنون می شم جواب بدهید
ایا از پیامبر یا امامان حدیثی یا سخنی برای تبیین این ایات هست یا خیر ؟
و کلا انها ستون نامریی را چگونه تفسیر کرده اند ؟
خصوصا امام صادق که دانشگاه داشته اند حتما باید این ایات و تبیین می کردند
نظر ایشون چه بوده ؟
با تشکر
سلام .ببخشيد من داخل بحثتون ميشم
سلام بر شما. خوش آمدید.:Gol:
من فكر كنم منظورشون اين هست كه جاذبه دو فاكتور مهم داره يكي جرم يكي فاصله ، در موقع خلقت اجرام آسماني و كرات ، بايد اين فاكتورها مد نظر قرار بگيره تا اين جاذبه بعد بتونه ايجاد بشه و كرات و ... در جاي فعليشون باشند .فكر مي كنم منظورشون اين بود .
بله. حق با شماست. ظاهرا همین منظور را داشتهاند.
اما باز هم وجود ستونهای نامرئی در هنگام خلقت اجرام آسمانی، مبهمه.
سلام.
بیست سوالیه !؟
ربطی به ماده ی تاریک هم داره !!؟
بیست سؤالی نیست دوست عزیز.
بحث بر سر اینست که آیا با دانش امروزی میتوان پی به ماهیت ستونهای نامرئی برای کرات آسمانی برد؟
البته به شرطی که السماوات به معنای اجرام آسمانی بوده و وجود ستونهای نامرئی برای این اجرام پذبرفته گردد.
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: « اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » ترجمه: « خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت »براى جمله ((بغير عمد ترونها)) دو تفسير گفتهاند:
نخست اينكه همانگونه كه مىبينيد آسمان، بی ستون است (گوئى در اصل چنين بوده ، ترونها بغير عمد)
ديگر اينكه ((ترونها))، صفت براى ((عمد)) بوده باشد كه معنيش چنين است: آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است ، كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است ، اما ستونى نامرئى.
تعبیر از دو تفسیر درست نیست دوست من .
شاهکار قرآن این است معانی مختلف را با یک صیاغ جمع می کند امری که فصحاء و بلغاء را به دیوانگی کشانده است .
بی شک آیه شریفه دو معنا را با هم اراده کرده است .
تا اینجا فعلا باشه ما بقی را بعد بیان می کنم مثلا فرق سماء و سموات نزد عرب چیه و قرآن از این دو چی اراده کرده .... .
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: « اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » ترجمه: « خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت »براى جمله ((بغير عمد ترونها)) دو تفسير گفتهاند:
نخست اينكه همانگونه كه مىبينيد آسمان، بی ستون است (گوئى در اصل چنين بوده ، ترونها بغير عمد)
ديگر اينكه ((ترونها))، صفت براى ((عمد)) بوده باشد كه معنيش چنين است: آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است ، كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است ، اما ستونى نامرئى.
تعبیر از دو تفسیر درست نیست دوست من .
شاهکار قرآن این است معانی مختلف را با یک صیاغ جمع می کند امری که فصحاء و بلغاء را به دیوانگی کشانده است .
بی شک آیه شریفه دو معنا را با هم اراده کرده است .
تا اینجا فعلا باشه ما بقی را بعد بیان می کنم مثلا فرق سماء و سموات نزد عرب چیه و قرآن از این دو چی اراده کرده .... .
[="Tahoma"]
سلام و عرض ادبسوالی برایم ایجاد شد در ضمن خواندن این تاپیک ممنون می شم جواب بدهید
ایا از پیامبر یا امامان حدیثی یا سخنی برای تبیین این ایات هست یا خیر ؟
و کلا انها ستون نامریی را چگونه تفسیر کرده اند ؟خصوصا امام صادق که دانشگاه داشته اند حتما باید این ایات و تبیین می کردند
نظر ایشون چه بوده ؟با تشکر
سلام
از ابو الحسن حضرت رضا (ع) پرسيدم معناى آيه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" چيست؟ حضرت انگشتان خود را مشبك نموده فرمود: آسمان اين طور محبوك به زمين است، پرسيدم چطور محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟
فرمود: سبحان اللَّه مگر نفرموده" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟ عرض كردم: بله، فرمود: پس معلوم مىشود ستونى هست ولى آن را نمىبيني
والله الموفق
[="Tahoma"]
بحث ما بر سر معنای السماوات در مورد آیه موضوع تاپیک هست. که با توجه به مطالب سرکار هدی و نیز نظر شما، همان تعبیر کرات و اجرام معلق در فضا شاید مناسب ترین مفهوم باشد.
سلام
اینکه میگویم اینجا به این معناست بخاطر اینستکه معانی سماء در قرآن کریم منحصر در این معنا نیست
و اینکه با توجه به نظام سبب و مسبب، ستونهای نامرئی وجود دارند که در اینصورت باید ماهیتشان و تکیه گاهشان مشخص گردد.
آیا با توجه به دانش امروزی میتوان برای این ستونها مصداقی پیدا کرد و بر این آیه منطبق نمود؟
با توجه به اینکه منظور از عمد صفت نگهدارندگی است یکی از مصادیقش جاذبه است
والله الموفق
سلام و عرض ادب.
تعبیر از دو تفسیر درست نیست دوست من .شاهکار قرآن این است معانی مختلف را با یک صیاغ جمع می کند امری که فصحاء و بلغاء را به دیوانگی کشانده است .
بی شک آیه شریفه دو معنا را با هم اراده کرده است .
تا اینجا فعلا باشه ما بقی را بعد بیان می کنم مثلا فرق سماء و سموات نزد عرب چیه و قرآن از این دو چی اراده کرده .... .
دقیقا متوجه منظورتان نمیشوم. ابتدا میگوئید تعبیر از دو تفسیر درست نیست. بعد میگوئید بی شک هر دو معنا را اراده کرده!
یعنی هم ستون نامرئی دارد و هم ستونی ندارد. آنهم بی شک!!
منتظر میمانیم تا آنچه را در ذهن دارید بصورت کامل بیان کنید تا شاید متوجه منظورتان بشویم:Gol:
سلام و عرض ادب.
با توجه به اینکه منظور از عمد صفت نگهدارندگی است یکی از مصادیقش جاذبه است
با توجه به اینکه شما نیز با سرکار هدی در این زمینه که یکی از مصادیق این نگه دارندگی نیروی جاذبه است هم نظر هستید، ممنون میشوم اگر نظرتان را راجع به پرسش پُست شماره 7 بدانم:
در آیه 10 سوره لقمان میفرماید: خلق السماوات بغیر عمد ترونها.
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: رفع السماوات بغیر عمد ترونها.
آیا خلق و رفع در این دو آیه یک مفهوم را میرسانند؟
و اگر نه، السماوات به چه معناست که هم در آفرینش و هم در افراشتن نیازمند ستونهای نامرئی هست؟
با سلام
وجود ستونها در مورد رفع قابل فهم است. اما چرا در مورد خلق هم همانطور فرموده، برایم قابل درک نیست.
بله منظورم دقيقا همان مطلبي بود كه جناب كنجكاو فرمودند . يعني زماني اجرام كيهاني مي توانند با ستوني از جاذبه - بنابراين احتمال كه ستون نامرئي معنا يا مصداقش جاذبه باشد - در جاي خود نگاه داشته بشوند كه قبلا در مرحله خلقتشان جرم مناسبي برايشان ايجاد شده باشد . فرض كنيد همين زمين خودمان در صورتي مي تواند در اين مدار فعلي و در اين فاصله از اجرام ديگر قرار بگيرد - يعني رفع بشود - كه نيروي جاذبه آن نسبت به آن اجرام - حالا چه خورشيد چه ماه و...- يك ميزان مشخص و متعادلي باشد ، اين ميزان متعادل و مناسب جاذبه براي زمين در اين فاصله اي كه با آن اجرام دارد ، نيازمند جرم خاصي است كه اين جرم بايد در زمان ايجاد زمين لحاظ شده باشد - چون بعدا كه نمي تواند جرمش را كم يا زياد كند - پس "خلق السماوات بغير عمد ترونها" شايد و محتمل است ناظر بر ايجاد اسباب اين عمد باشد .
[="Tahoma"]
با توجه به اینکه شما نیز با سرکار هدی در این زمینه که یکی از مصادیق این نگه دارندگی نیروی جاذبه است هم نظر هستید، ممنون میشوم اگر نظرتان را راجع به پرسش پُست شماره 7 بدانم:در آیه 10 سوره لقمان میفرماید: خلق السماوات بغیر عمد ترونها.
در آیه 2 سوره رعد میفرماید: رفع السماوات بغیر عمد ترونها.
آیا خلق و رفع در این دو آیه یک مفهوم را میرسانند؟
و اگر نه، السماوات به چه معناست که هم در آفرینش و هم در افراشتن نیازمند ستونهای نامرئی هست؟
سلام
شاید از مجموع بیانات قرآن در مورد بنا نهادن آسمان چنین تصور شود که آسمان مانند ساختن سقف بر روی دیوارهای یک خانه ساخته شده و رفیع گردانده شده است اما این معنای انحصاری آیات نیست بلکه همینکه آسمان در بالای سر ما قرار دارد برای اینکه درجایگاه رفیعی بنا نهاده شده باشد کافی است و لازم نیست پایه ستونهای این سقف رفیع در جای خاصی مثل زمین باشد مگر اینکه بگوییم منشا جاذبه ، جرم است فلذا جاذبه بعنوان ستون نامرئی بر پایه اجرام آسمانی مثل خود زمین نهاده شده است
والله الموفق
بنظرتان ممکن است مفهومی دیگر برای سماوات بجز اجرام آسمانی در نظر گرفت که هم در زمان خلق و هم در زمان رفع نیازمند ستون باشد؟
تصور نمي كنم در اين دو آيه بشود سماوات را به معناي ديگري گرفت بويژه اينكه در همين دو آيه از خورشيد و ماه و اجرام كيهاني سخن بميان آمده و اين قرينه اي است بر اينكه مراد از سماوات ، اجرام كيهاني اند .
البته اين احتمال هم مطرح است كه به نظر دكتر رضايي اصفهاني باز گرديم و مراد از "بغير عمد ترونها" را صرفا جاذبه عمومي مطرح نكنيم بلكه همانطور كه ايشان گفتند ممكن است مراد از "بغير عمد ترونها" دو يا چند نيرو يا عامل ديگر هم باشد كه فعلا براي ما ناشناخته است و يكي از آنها جاذبه است و اگر اين نظر صحيح باشد ممكن است اين "عمد " در مقام خلق ، با "عمد" در مقام رفع ، متفاوت باشد . مثلا دو نيروي متفاوت باشند .
البته عرض هم شد كه مثلا استاد جوادي آملي هم قائلند كه "بغير عمد ترونها" مفهومش اين است كه بي ستون نگه داشتيم كه در اينصورت "خلق السماوات بغير عمد ترونها " يعني آسمانها را بدون ستون خلق كرد و"رفع السماوات بغير عمد ترونها" يعني آسمانها را بدون ستون بالا برد .
منظورم اين است كه هر سه احتمال مطرح شده است :
1- بدون ستون
2- با ستون جاذبه عمومي
3- با ستون جاذبه عمومي به انضمام نيروهاي ديگر
بهر حال در حوزه تفاسير كه محل بحث اين انجمن است و در چند تفسيري كه بنده مراجعه كردم بيش از اينها كه عرض كرديم در اين خصوص مطلبي نديدم. شما اگر تحليلي داريد بفرماييد .
سلام و عرض ادب
در تاپیک [h=1]ایا از نظر علمی کوهها واقعا میخهای زمین هستند ؟[/h]خدمت شما گفتیم:
که این آیات را باید از منظر مردم آن زمان بررسی کنید
سلامنقل قول:نوشته اصلی توسط متحیر
به نظر من اگر از نگاه جهان شناسی آن روزگار به این آیات دقت کنیم کمتر دچار مشکل میشویم
زمین را مانند فرشی بر روی آبها گستردیم
برای اینکه این فرش نلرزد کوه ها را مانند میخ بر آنها قرار دادیم
همین!!
آیا آنها نمیدانستند توسط میخ نمیشود فرش را به آب محکم کرد؟
در این باب هم به نقل باید گفت:«مردم عرب زبان معاصر نزول قرآن، به خیمه و هر نوع پوششی که آنها را از تابش آفتاب و باد و سرما و باران حفظ میکرد، بِنا می گفتند، اما نه آنها با چشم ظاهر بَنائی در آسمان خالی و یکنواخت می دیدند، و نه ما امروز»
بله این خیمه و سرای آسمان باید بر ستونهایی یاشد که فرو نیفتد و در هم نپیچد پس آسمان یعنی آن خیمه و بنا که به ستارگان هم مزین شده بر ستونهایی نامریی استوار شده
پیروز و موفق باشید
سلام
از ابو الحسن حضرت رضا (ع) پرسيدم معناى آيه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" چيست؟ حضرت انگشتان خود را مشبك نموده فرمود: آسمان اين طور محبوك به زمين است، پرسيدم چطور محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟
فرمود: سبحان اللَّه مگر نفرموده" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟ عرض كردم: بله، فرمود: پس معلوم مىشود ستونى هست ولى آن را نمىبيني
والله الموفق
سلام و تشکر
به نظر امام رضا ع همان ایه قران را دوباره تکرار فرموده وچیز بیشتری نگفته است
:Gig:
موفق باشید
[="Tahoma"]
سلام و تشکر
به نظر امام رضا ع همان ایه قران را دوباره تکرار فرموده وچیز بیشتری نگفته استموفق باشید
سلام
نکته مهم اینستکه حضرت با تفسیر حبک دارد نحوه محکم شدن آسمان را با زمین بیان می فرماید یعنی اینکه این محکم شدن بنای آسمان از طریق زمین صورت میگیرد و شاید این تایید مطلب ما باشد که عرض کردیم جاذبه ناشی از اجرام آسمانی منشا برافراشتگی آسمان است
والله الموفق
سلام
نکته مهم اینستکه حضرت با تفسیر حبک دارد نحوه محکم شدن آسمان را با زمین بیان می فرماید یعنی اینکه این محکم شدن بنای آسمان از طریق زمین صورت میگیرد و شاید این تایید مطلب ما باشد که عرض کردیم جاذبه ناشی از اجرام آسمانی منشا برافراشتگی آسمان است
والله الموفق
سلام
شما در بالا گفتید سواوات یعنی اجرام اسمانی و اجرام اسمان مانند ستارگان و سیارگان
محکم شدنشان
بخاطر نیروی جاذبه و دافعه بین ستاره ایست
نه فقط زمین
یعنی بین همه اجرام اسمانی این ستونهای نامریی وجود دارد
پس محکم شدن بنای اسمان از طریق زمین تنها نیست بلکه دوطرفه هست
با تشکر
سلام و عرض ادبسوالی برایم ایجاد شد در ضمن خواندن این تاپیک ممنون می شم جواب بدهید
ایا از پیامبر یا امامان حدیثی یا سخنی برای تبیین این ایات هست یا خیر ؟
و کلا انها ستون نامریی را چگونه تفسیر کرده اند ؟خصوصا امام صادق که دانشگاه داشته اند حتما باید این ایات و تبیین می کردند
نظر ایشون چه بوده ؟
با سلام
از بررسي رواياتي كه ذيل اينگونه آيات وارد شده اند بر مي آيد كه عموماو غالبا - نه تحقيقا- اصحاب و پرسشگران ، سوالاتي مي پرسيدند و پاسخ ائمه عليهم السلام ، ناظر به زاويه سوال آنها بود . مثلا در همين روايتي كه جناب حامد بيان كردند ، حسين بن خالد سوالاتي را مطرح مي كند و امام رضا عليه السلام پاسخ مي فرمايند اما او ديگر نمي پرسد اين ستون نامرئي از چيست ؟ جنسش چيست ؟ ماهيتش چيست ؟
يك مطلب ديگر هم هست اينكه ائمه عليهم السلام بر اساس ظرفيت مخاطب يا مخاطبانشان ، پاسخ مي دادند مثلا اگر كسي سوالي مي كرد پاسخ او را در حد سوالش مي دادند ، بعد فرد ديگري مي آمد همان سوال را مي پرسيد و در پرسشگري عميق بود ، حضرت عليه السلام ، پاسخ او را هم تا هر جايي مي پرسيد و عميق مي شد مي دادند مگر اينكه پرسشگر خودش ، از پرسش باز ايستد .
لذا اينكه مي بينيد از ماهيت اين ستون نامرئي در روايات سخني به ميان نيامده ، ناظر به سطوح پرسشگران است . فراموش نكنيم كه سطح علمي مردم در عصر نزول بويژه در باب آسمان و نجوم ، سطح قابل اعتنايي نبود بويژه اينكه آنان به هيئت بطلميوسي معتقد بودند و اثبات هيئتي نجومي خلاف آن ، براي آن سطح از مخاطب و آن سطح از پيشرفت علوم در آن عصر ، عملا ناممكن بود - ما در تاپيك ديگري در اي خصوص بحث مبسوطي داشتيم - لذا سطوح پرسشگر آن حدي نبود كه از ماهيت اين ستون هاي نامرئي پرسش كنند و ائمه عليهم السلام پاسخ دهند .
دانشگاه امام صادق عليه السلام هم چيزي شبيه دانشگاههاي امروزي نبود ، و در همان حلقات درسي ايشان عليه السلام نيز بايد سطوح علمي عصر لحاظ مي شد .
همين امروز نيز ما با مجهولات بسياري مواجهيم كه حتي به وهممان هم خطور نمي كند كه وجود داشته باشند چه رسد به اينكه بخواهيم درباره ي ماهيتشان سوال كنيم . علوم بشري محتوم به تكامل تدريجي اند و معلومات بديهي امروز ما ، مجهولات تام پدران و نياكان يكي دو نسل قبل ما هستند لذا در آموزش هر چيزي ، مراتب و سطوح مخاطب بايد لحاظ شود .
دقیقا متوجه منظورتان نمیشوم. ابتدا میگوئید تعبیر از دو تفسیر درست نیست. بعد میگوئید بی شک هر دو معنا را اراده کرده!
یعنی هم ستون نامرئی دارد و هم ستونی ندارد. آنهم بی شک!!منتظر میمانیم تا آنچه را در ذهن دارید بصورت کامل بیان کنید تا شاید متوجه منظورتان بشویم:Gol:
سلام و عرض ادب.
عذر خواهی می کنم درست مقصود خودم را بیان نکردم .
منظورم این بود این که بگیم دو تفسیر – مثلا – وجود دارد یا اینه یا اون ( و من مثلا دومی را اخیتار می کنم ) خیلی جاها درست نیست بلکه خداوند متعال با عنایت خاصی – یکی از وجوه اعجاز - دو معنی یا دو تفسیر یا بیشتر را با هم دیگر اراده می کند . ( البته نا گفته نماند خیلی وقتها چنین است اما همیشگی نه )
در ما نحن فیه این چنین می باشد .
حال می توانید حدس بزنید چطور قابل جمع هستند ؟ ( البته نه به این شکلی که به ذهن مبارک خطور کرده که هم ستون نامرئی دارد و هم ندارد .)
با سلام
از بررسي رواياتي كه ذيل اينگونه آيات وارد شده اند بر مي آيد كه عموماو غالبا - نه تحقيقا- اصحاب و پرسشگران ، سوالاتي مي پرسيدند و پاسخ ائمه عليهم السلام ، ناظر به زاويه سوال آنها بود . مثلا در همين روايتي كه جناب حامد بيان كردند ، حسين بن خالد سوالاتي را مطرح مي كند و امام رضا عليه السلام پاسخ مي فرمايند اما او ديگر نمي پرسد اين ستون نامرئي از چيست ؟ جنسش چيست ؟ ماهيتش چيست ؟
يك مطلب ديگر هم هست اينكه ائمه عليهم السلام بر اساس ظرفيت مخاطب يا مخاطبانشان ، پاسخ مي دادند مثلا اگر كسي سوالي مي كرد پاسخ او را در حد سوالش مي دادند ، بعد فرد ديگري مي آمد همان سوال را مي پرسيد و در پرسشگري عميق بود ، حضرت عليه السلام ، پاسخ او را هم تا هر جايي مي پرسيد و عميق مي شد مي دادند مگر اينكه پرسشگر خودش ، از پرسش باز ايستد .
لذا اينكه مي بينيد از ماهيت اين ستون نامرئي در روايات سخني به ميان نيامده ، ناظر به سطوح پرسشگران است . فراموش نكنيم كه سطح علمي مردم در عصر نزول بويژه در باب آسمان و نجوم ، سطح قابل اعتنايي نبود بويژه اينكه آنان به هيئت بطلميوسي معتقد بودند و اثبات هيئتي نجومي خلاف آن ، براي آن سطح از مخاطب و آن سطح از پيشرفت علوم در آن عصر ، عملا ناممكن بود - ما در تاپيك ديگري در اي خصوص بحث مبسوطي داشتيم - لذا سطوح پرسشگر آن حدي نبود كه از ماهيت اين ستون هاي نامرئي پرسش كنند و ائمه عليهم السلام پاسخ دهند .
دانشگاه امام صادق عليه السلام هم چيزي شبيه دانشگاههاي امروزي نبود ، و در همان حلقات درسي ايشان عليه السلام نيز بايد سطوح علمي عصر لحاظ مي شد .
همين امروز نيز ما با مجهولات بسياري مواجهيم كه حتي به وهممان هم خطور نمي كند كه وجود داشته باشند چه رسد به اينكه بخواهيم درباره ي ماهيتشان سوال كنيم . علوم بشري محتوم به تكامل تدريجي اند و معلومات بديهي امروز ما ، مجهولات تام پدران و نياكان يكي دو نسل قبل ما هستند لذا در آموزش هر چيزي ، مراتب و سطوح مخاطب بايد لحاظ شود .
بعدا سر فرصت چیزایی عرض می کنم بعضا چنین نیست که می فرماید .
ولی می خوام به نکته ایی اشاره کنم و از این که شاید از موضوع اصلی یه ذره منحرف شویم معذرت خواهی می کنم.
خصوصا امام صادق که دانشگاه داشته اند حتما باید این ایات و تبیین می کردند
نظر ایشون چه بوده ؟
این که نظر امام صادق صلوات الله علیه چی هست به این تعبیر می گن نگاه نگاه مادی نه اللهی .
امام معصوم صلوات الله علیه نزد امامیه حامل و معدن علم اللهی است بنابر چیزی که می گوید به منزله حکم قاطع و قول خدواند متعال است .
متاسفانه سید حسین مدرسی طباطبائی در کتاب خود " مکتب در فرایند تکامل " سعی بر این دارد که امام را مادی یا عادی جلوه دهد که خود مثل دیگران یه نظر دارد نه بیشتر .
[="Tahoma"]
شما در بالا گفتید سواوات یعنی اجرام اسمانی و اجرام اسمان مانند ستارگان و سیارگان
محکم شدنشان
بخاطر نیروی جاذبه و دافعه بین ستاره ایست
نه فقط زمین
یعنی بین همه اجرام اسمانی این ستونهای نامریی وجود دارد
پس محکم شدن بنای اسمان از طریق زمین تنها نیست بلکه دوطرفه هست
سلام
اگر بگوییم شما شنوا هستید نفی شنوایی دیگران نکرده ایم . اگر بگوییم منشا رفعت جاذه ای است که جرم زمین باعث آنست نقش سایر اجرام آسمانی در این بر افراشتگی نفی نمیشود
والله الموفق
این که نظر امام صادق صلوات الله علیه چی هست به این تعبیر می گن نگاه نگاه مادی نه اللهی .
خوب در مسایل مادی مثل ستونهای نامریی یا جاذبه باید نگاه مادی داشت
نگاه الهی بر ستونهای نامریی چه معنایی دارد ؟
سلام
اگر بگوییم شما شنوا هستید نفی شنوایی دیگران نکرده ایم . اگر بگوییم منشا رفعت جاذه ای است که جرم زمین باعث آنست نقش سایر اجرام آسمانی در این بر افراشتگی نفی نمیشود
والله الموفق
شما در جاهای مختلف این استدلال را بکار می برید قبول بفرمایید بیان حقیقت یک مساله علمی
به شیوه ناقص یعنی یک علت را بازگو کنیم بعد بگوییم با بیان این یکی بقیه علتها را نفی نکرده ایم
شیوه علمی و معقول نیست
موفق باشید
[="Tahoma"]
شما در جاهای مختلف این استدلال را بکار می برید قبول بفرمایید بیان حقیقت یک مساله علمی
به شیوه ناقص یعنی یک علت را بازگو کنیم بعد بگوییم با بیان این یکی بقیه علتها را نفی نکرده ایم
شیوه علمی و معقول نیستموفق باشید
سلام
کدام روش علمی ؟ طرح مساله علمی برای چه کسی ؟
شما نباید انتظار داشته باشید به کودک دبستانی با همان روش و تفصیلی که به یک دانشجو مطلبی القاء میشود گفته شود
انتظارتان بدون توجه به شرایط القاء مطلب وغیر منطقی است
والله الموفق
[="Tahoma"]
شما در جاهای مختلف این استدلال را بکار می برید قبول بفرمایید بیان حقیقت یک مساله علمی
به شیوه ناقص یعنی یک علت را بازگو کنیم بعد بگوییم با بیان این یکی بقیه علتها را نفی نکرده ایم
شیوه علمی و معقول نیستموفق باشید
سلام
کدام روش علمی ؟ طرح مساله علمی برای چه کسی ؟
شما نباید انتظار داشته باشید به کودک دبستانی با همان روش و تفصیلی که به یک دانشجو مطلبی القاء میشود گفته شود
انتظارتان بدون توجه به شرایط القاء مطلب وغیر منطقی است
والله الموفق
سلام
کدام روش علمی ؟ طرح مساله علمی برای چه کسی ؟
شما نباید انتظار داشته باشید به کودک دبستانی با همان روش و تفصیلی که به یک دانشجو مطلبی القاء میشود گفته شود
انتظارتان بدون توجه به شرایط القاء مطلب وغیر منطقی است
والله الموفق
سلام
پیداست که ناراحت شده اید و با ناراحتی این پست و نوشتین :Ghamgin:
بزرگوار حالا ما کودک دبستانی ایا همه این 42 بازدید کننده سایت و نزدیک 600 بازدید کننده
غیر کاربر همه کودک دبستانی هستند :Gig:
انتظارتان بدون توجه به شرایط القاء مطلب وغیر منطقی است
ببینید اگر در همان پست اول مطلب کامل گفته شود چه بسا نیازی به پستهای بعدی نباشد
دقیقا مثل اینجا
شما همان پست را ناقص و یک طرفه بیان کردید که باعث نوشتن چندین پست دیگر
به دنبال ان شد
به نظر حقیر حتی به کودک دبستانی مساله باید کامل گفته شود
اینکه ما بگوییم
یعنی اینکه این محکم شدن بنای آسمان از طریق زمین صورت میگیرد
تا اینکه بگوییم از طریق هر دو طرف صورت می گیرد خیلی فرق دارد
البته به نظر می رسد تشبیه کردن به ستون شاید باعث ایجاد این مساله شود
بهتر بود بجای ستون از کلمه پل استفاده می شد
با تشکر
[="Tahoma"]
سلام
پیداست که ناراحت شده اید و با ناراحتی این پست و نوشتینبزرگوار حالا ما کودک دبستانی ایا همه این 42 بازدید کننده سایت و نزدیک 600 بازدید کننده
غیر کاربر همه کودک دبستانی هستند
سلام
عرض کردم که به مطلب توجه ندارید
مگر بحث ما بر اساس حدیث امام رضا ع نبود
شما میفرمایید چرا ایشان علمی مطرح نکرده اند
بنده هم گفتم شرایط بیش از این اقتضا نداشته است
بهتر بود بجای ستون از کلمه پل استفاده می شد
نقش اصلی پل ایجاد ارتباط است نه نگهدارندگی
والله الموفق
سلام و عرض ادب.
حال می توانید حدس بزنید چطور قابل جمع هستند ؟ ( البته نه به این شکلی که به ذهن مبارک خطور کرده که هم ستون نامرئی دارد و هم ندارد .)
تلاش کردم حدس بزنم اما نشد:ok:
لطفا خودتان بیان کنید چگونه قابل جمعند. ممنون میشوم:Gol:
ایا از پیامبر یا امامان حدیثی یا سخنی برای تبیین این ایات هست یا خیر ؟
و کلا انها ستون نامریی را چگونه تفسیر کرده اند ؟
از ابو الحسن حضرت رضا (ع) پرسيدم معناى آيه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" چيست؟ حضرت انگشتان خود را مشبك نموده فرمود: آسمان اين طور محبوك به زمين است، پرسيدم چطور محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟
فرمود: سبحان اللَّه مگر نفرموده" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟ عرض كردم: بله، فرمود: پس معلوم مى شود ستونى هست ولى آن را نمى بيني
سلام
سوال ، درباره تفسير در خصوص اين ستون بود ، روايت هم تاكيد بر وجود ستون نامرئي دارد اما در مورد اينكه چه هست، مطلبي از اين روايت برداشت نمي شود . مفسريني كه معتقدند ستون وجود دارد اما قابل رويت نيست به بخش دوم روايت، براي اثبات وجود ستون نامرئي ، استدلال كرده اند .
خانم بي نظير پرسيدند چرا امام علمي نفرمودند خانم هدي جواب دادند اولا پرسشگر از ماهيت ستون كه مورد بحث اين تاپيك است ، سوال نكرده و ثانيا سطوح علمي عصر و مردم در آن زمان اقتضاي بيان علمي امروزي مطلب را نداشته ، يا آقاي حامد فرمودند كه شرايط بيش از اين اقتضا نداشته ؛ اين بيان، با علم امام منافاتي ندارد كه آقاي يونس فرمودند :
امام معصوم صلوات الله علیه نزد امامیه حامل و معدن علم اللهی است بنابر چیزی که می گوید به منزله حکم قاطع و قول خدواند متعال است .
الان بحث سر چيه ؟ جواب سوالها كه ظاهرا مشخصه .ببخشيد مي پرسم ولي چون دارم اين بحث رو دنبال مي كنم برام جالبه بدونم الان سوال و موضوع بحث چي هست ؟
مگر بحث ما بر اساس حدیث امام رضا ع نبود
شما میفرمایید چرا ایشان علمی مطرح نکرده اند
فکر کنم من منظور شما رو متوجه نشدم و شما هم همچنین
من در قبال جمله شما گفتم که
فرمودید
نکته مهم اینستکه حضرت با تفسیر حبک دارد نحوه محکم شدن آسمان را با زمین بیان می فرماید یعنی اینکه این محکم شدن بنای آسمان از طریق زمین صورت میگیرد و شاید این تایید مطلب ما باشد که عرض کردیم جاذبه ناشی از اجرام آسمانی منشا برافراشتگی آسمان است
و شما هم حرف امام را تفسیر کرده بودید
پس در حقیقت نقد من متوجه سخن امام می شود نه شما
و تصور من این بود که شما به ما گفتین کودکان دبستانی :Ghamgin:
در حالی که منظور شماهمه مردم در قبال امام بوده است
نقش اصلی پل ایجاد ارتباط است نه نگهدارندگی
از این جهت گفتم پل که این نیروی جاذبه از دوطرف اعمال می شد
در ضمن نیروی نگهدارندگی سیارات در مدارشان تنها جاذبه زمین نیست بلکه
نیروی گریز از مرکز هم می باشد
و اخر اینکه نیروی جاذبه زمین فقط در نگهدارندگی ماه موثر است
و نه بر سیارات یا ستارگان دیگر
و نگهدارندگی سیارات دیگر بر اثر جاذبه خورشید است
موفق باشید
الان بحث سر چيه ؟ جواب سوالها كه ظاهرا مشخصه .ببخشيد مي پرسم ولي چون دارم اين بحث رو دنبال مي كنم برام جالبه بدونم الان سوال و موضوع بحث چي هست ؟
سلام
خوش امدید و ممنون از دقتتون در بحث
بزرگوار الان بحث سر سوئ برداشت از نوشته ها بود که بر طرف شد
و حالا بحث به مسیر اصلیش بر می گرده
در ضمن خوش حال می شیم شما هم نظرات خودتون رو بیان کنید
موفق باشید
سلام
خوش امدید و ممنون از دقتتون در بحثبزرگوار الان بحث سر سوئ برداشت از نوشته ها بود که بر طرف شد
و حالا بحث به مسیر اصلیش بر می گردهدر ضمن خوش حال می شیم شما هم نظرات خودتون رو بیان کنید
موفق باشید
سلام
ممنون از لطف شما
خب من اين موضوع رو خوندم بنظرم سوالها منطقي بود ، جوابها هم منطقي بود چه در موردي كه پاسخ داده شد و چه در موردي كه پاسخ مشخصي نداشت اما توضيح قانع كننده ايي بود . بله آسمانها طبق آيات 2 رعد و 10 لقمان ستون دارند اما در روايات نيومده كه جنس اين ستون از چيه اما با توجه به تعبير بكار رفته "رفع السماوات " يا نامرئي بودن اين ستون به ذهن بيشتر اينطور مي رسه كه نيروي جاذبه عمومي باشه البته همونطور كه شما خودتون هم گفتيد شايد فقط جاذبه نباشه و نيروي گريز از مركز هم موثر باشه كه اين تحليل ميشه تحليل شماره 2 پاسخگو كه ظاهرا منسوب به آقاي دكتر رضايي هست كه ستون نامرئي رو جاذبه به همراه نيرو يا نيروهاي ديگه تعبير كرده بودند . من با اين تحليل موافقم .
سلام و عرض ادب.
حامد;421584 نوشت:
از ابو الحسن حضرت رضا (ع) پرسيدم معناى آيه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" چيست؟ حضرت انگشتان خود را مشبك نموده فرمود: آسمان اين طور محبوك به زمين است، پرسيدم چطور محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟
فرمود: سبحان اللَّه مگر نفرموده" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟ عرض كردم: بله، فرمود: پس معلوم مىشود ستونى هست ولى آن را نمىبينی
بی نظیر;421735 نوشت:به نظر امام رضا ع همان ایه قران را دوباره تکرار فرموده وچیز بیشتری نگفته است
حامد;421745 نوشت:نکته مهم اینستکه حضرت با تفسیر حبک دارد نحوه محکم شدن آسمان را با زمین بیان می فرماید یعنی اینکه این محکم شدن بنای آسمان از طریق زمین صورت میگیرد و شاید این تایید مطلب ما باشد که عرض کردیم جاذبه ناشی از اجرام آسمانی منشا برافراشتگی آسمان است
حامد;421608 نوشت:همینکه آسمان در بالای سر ما قرار دارد برای اینکه درجایگاه رفیعی بنا نهاده شده باشد کافی است و لازم نیست پایه ستونهای این سقف رفیع در جای خاصی مثل زمین باشد مگر اینکه بگوییم منشا جاذبه ، جرم است فلذا جاذبه بعنوان ستون نامرئی بر پایه اجرام آسمانی مثل خود زمین نهاده شده است
بی نظیر;421787 نوشت:شما در بالا گفتید سماوات یعنی اجرام اسمانی و اجرام اسمان مانند ستارگان و سیارگان
محکم شدنشان
بخاطر نیروی جاذبه و دافعه بین ستاره ایست
نه فقط زمین
یعنی بین همه اجرام اسمانی این ستونهای نامریی وجود دارد
پس محکم شدن بنای اسمان از طریق زمین تنها نیست بلکه دوطرفه هست
هدی;421913 نوشت:در همين روايتي كه جناب حامد بيان كردند ، حسين بن خالد سوالاتي را مطرح مي كند و امام رضا عليه السلام پاسخ مي فرمايند اما او ديگر نمي پرسد اين ستون نامرئي از چيست ؟ جنسش چيست ؟ ماهيتش چيست ؟
يك مطلب ديگر هم هست اينكه ائمه عليهم السلام بر اساس ظرفيت مخاطب يا مخاطبانشان ، پاسخ مي دادند مثلا اگر كسي سوالي مي كرد پاسخ او را در حد سوالش مي دادند ، بعد فرد ديگري مي آمد همان سوال را مي پرسيد و در پرسشگري عميق بود ، حضرت عليه السلام ، پاسخ او را هم تا هر جايي مي پرسيد و عميق مي شد مي دادند مگر اينكه پرسشگر خودش ، از پرسش باز ايستد .
لذا اينكه مي بينيد از ماهيت اين ستون نامرئي در روايات سخني به ميان نيامده ، ناظر به سطوح پرسشگران است . فراموش نكنيم كه سطح علمي مردم در عصر نزول بويژه در باب آسمان و نجوم ، سطح قابل اعتنايي نبود بويژه اينكه آنان به هيئت بطلميوسي معتقد بودند و اثبات هيئتي نجومي خلاف آن ، براي آن سطح از مخاطب و آن سطح از پيشرفت علوم در آن عصر ، عملا ناممكن بود
در حوزه تفاسير كه محل بحث اين انجمن است و در چند تفسيري كه بنده مراجعه كردم بيش از اينها كه عرض كرديم در اين خصوص مطلبي نديدم. شما اگر تحليلي داريد بفرماييد .
ضمن تشکر از همه اساتید و کاربرانی که در این بحث شرکت کرده و میکنند...:Gol:
اگر اجازه دهید مطالبی را با هم مرور کنیم. (مطالب جنبه علمی دارد و کمی طولانیست. امیدوارم حوصله عزیزان سر نرود):
آیزاک نیوتن توانست حرکت سیارات در منظومه شمسی و حرکت در حال سقوط در نزدیکی سطح زمین را با یک مفهوم بیان کند.
به این ترتیب مکانیک زمینی و مکانیک سماوی را که قبلا از هم جدا بودند در یک نظریه واحد باهم جمع نمود.
قانون گرانش جهانی نیوتون بیان مبکند: نیرویی که دو ذره به جرمهای m1 و m2 و به فاصله r ازهم به یکدیگر وارد میکنند، نیروی جاذبهای است که در امتداد خط واصل دو ذره اثر میکند و با حاصلضرب دو جرم نسبت مستقیم و با مجذور فاصله آنها نسبت عکس دارد.
نیروهای گرانش میان دو ذره، زوج نیروهای عمل و عکس العمل هستند. بزرگی این نیروها مساوی ولی جهت آنها خلاف یکدیگر است.
بر اساس معادله گرانش، گفتههای گاليله ثابت میشود كه میگفت زمين به دور خورشيد میچرخد نه خورشيد به دور زمين. زيرا زمين بسيار كوچکتر از خورشيد میباشد.
در حقيقت فرمول نيروی گرانش، میتواند برای پيشگويی اينكه قمرها و سيارات، مسيرهای بيضی شكل را دنبال میكنند، به كار رود.
قانون نيروی جاذبه نيوتن، بيش از دويست سال حاكم بر علم نجوم بود.
دانشمندان با استفاده از اين قانون، فرض میكردند كه ديگر مشكل نيروی جاذبه حل شده است. آنها برای توضيح هر چيزی از اين فرمول استفاده میكردند.
اما نيوتون خودش ترديد داشت از اين كه دريافت او از جهان كامل باشد. او احساس میكرد كه درك ناقصی را از جهان اطرافش دارد.
و اين آلبرت اينشتين بود كه پيش از همه دريافت چيزی بيش از آنچه نيوتن پنداشته بود، در نيروی جاذبه وجود دارد.
ادامه دارد ...
سلام و عرض ادب.
ادامه ...
موضوع اصلی و مركزی تجزيه و تحقيق جديد اينشتين، كشف اين حقيقت بود كه هم فاصله و هم زمان هر دو دگرگون پذير میباشند.
زمان تغيير پذير است، همانگونه كه سه بعد فضا (طول و عرض و ارتفاع) تغيير پذيرند. تغييرپذيری فضا و زمان در ارتباط با يكديگرند.
اينشتين دريافت كه اگر زمان بسته به سرعت تغيير كند، آنگاه كميتهای ديگری همچون طول و جرم و انرژی نيز بايد تغيير كنند.
او دريافت كه با افزايش سرعت شما، طولها در نظرتان منقبض ميشوند.
به طور مشابه هرچه سريعتر حركت كنيد، جرم شما نيز بيشتر ميشود. (در حقيقت با نزديك شدن شما به سرعت نور، زمان تا توقف كامل كند میشود، طولها تا هيچ منقبض میشوند و جرم شما بینهايت خواهد شد، كه همه آنها نامعقول هستند. به همين دليل است كه شما هيچ وقت نخواهيد توانست به سرعت نور كه حد نهايی سرعت در عالم است، دست يابيد).
اين وضعيت، اينشتين را به دريافت يک ماهيت تغيير پذير واحدی كه به عنوان فضای چهاربعدی شناخته میشود، هدايت نمود و اين گونه ثابت شد كه تغيير پذيری فضای چهاربعدی بر اثر وجود نيروی جاذبه است.
یک تور و یک توپ را تصور کنیم. تور یک فضای دو بعدی است. وقتی توپ را روی آن میگذاریم، تغییر شکل میدهد.
هرچه جرم توپ بيشتر باشد، خميدگی و فرورفتگی در تور بيشتر میشود.
حال اگر از دور يك توپ تنيس را به سمت اين فرورفتگی بفرستيم، به نظر میرسد كه توپ تنيس به دور آن توپ بزرگ به حركت در میآيد. توپ تنيس نيز در واقع فرورفتگی كوچک خود را در سطح تور ايجاد میكند و اين فرورفتگی را با خود به اطراف توپ بزرگتر میبرد.
ماده به فضا میگويد كه چگونه خم شود. فضا به ماده میگويد كه چگونه حركت كند.
اينشتين به اين باور رسيد كه گرانش بيشتر شبيه يك ساختار است تا يك نيروی غير قابل رؤيت كه به طور آنی بر سراسر جهان اثر میگذارد.
با وارد شدن گرانش به مسئله انحنای فضا-زمان، اينشتين قادر شد كه گرانش را با نسبيت آشتی دهد.
مورچهای را تصور كنيد كه از روی كاغذی ناصاف و پر چين و چروک عبور میكند.
چون سطح كاغذ ناهموار است، مورچه، مثل ملوانان مست به چپ و راست تلوتلو میخورد.
مورچه ادعا میكند كه من مست نيستم، بلكه نيرويی مرموز مرا به زحمت میاندازد و به چپ و راست تكان میدهد.
از نظر مورچه، فضای تهی پر است از نيروهای مرموز كه او را از قدم برداشتن در مسير مستقيم باز میدارند.
با نگريستن به مورچه از فاصله نزديك میبينيم كه اصلاً نيرويی وجود ندارد كه او را بكشاند، بلكه تا شدگیهای كاغذ مچاله شده، او را میراند.
نيروهايی كه بر مورچه عمل میكنند، توهمی هستند كه در اصل ناشی از انحنای خود فضا هستند.
نيروی به ظاهر كششی، در حقيقت رانشی است كه با قدم گذاشتن روی تاشدگی كاغذ ايجاد میشود.
به بيان ديگر، اين گرانش نيست كه مورچه را به سمت خود میكشد، بلكه اين فضاست كه او را میراند.
در اين تصوير جديد شگفتآور، گرانش ديگر نيروی مستقلی نيست كه جهان را پر كرده باشد، بكله اثر ظاهری انحنای ساختار فضا-زمان است.
نظريه او چنان قدرتمند بود كه توانست آن را در يك معادله به طول 2 سانتیمتر خلاصه كند. E=m*c^2
در اين نظريه جديد، مقدار انحنای فضا-زمان از طريق مقدار جرم و انرژی موجود در آن، مشخص میشود.
به پرتاب سنگی در استخر بينديشيد. مجموعهای از اعوجاجات از اين برخورد ايجاد میشود. هرچه سنگ بزرگتر باشد، اعوجاجات سطح استخر بيشتر خواهد شد.
به طور مشابه، هرچه ستاره بزرگتر باشد، انحنای فضا-زمان اطراف ستاره بيشتر خواهد بود.
ادامه دارد...
سلام و عرض ادب.
ادامه...
اينشتين به دنبال اين بود كه آيا نيروی جاذبه خورشيد به اندازهای قوی است تا سبب شود سياره عطارد (نزدیکترین سیاره به خورشید) خلاف تئوری نيروی جاذبه نيوتون عمل كند و در عوض كاملاً موافق نظريه خود او باشد؟!
در 18 نوامبر 1915، اينشتين در مقابل آزمايشی كه به دنبالش بود، قرار گرفت.
يك نوعی رفتار ستارهای كه منجمين را برای دههها شگفتزده كرده بود. صحنه اين بررسی بود كه توجه او را به خود جلب كرد.
اين سياره دارای يك مدار بيضی شكل است، اما به جای اينكه اين مدار بيضی شكل ثابت باشد، خود آن بيضی به دور خورشيد میپيچيد. (به شكل توجه كنيد).
منجمين چنين فرض كرده بودند كه رفتار مخصوص سياره عطارد در نتيجه كشش نيروی جاذبه سيارات ديگر منظومه شمسی كه به مدار آن وارد ميآيد، است.
اما وقتيكه لووریير از فرمول نيوتن برای جاذبه استفاده نمود، او دريافت كه تركيبی از تأثيرات سيارات ديگر میتواند فقط برای 531 آرک ثانيه از 574 آرک ثانيه كه در هر صد سال پديد میآمد، به حساب آيد.
به اين معنی كه مقدار 43 آرک ثانيه از پيچش سياره عطارد به دور خورشيد ناديده گرفته شده و به حساب نيامده بود.
اينشتين به هر حال مطمئن بود كه مشكل در فرمول نيروی جاذبه نيوتن نهفته است.
او محاسبات لازم را با استفاده از فرمول خودش انجام داد و نتيجه آن اندازه همان 574 آرک ثانيه بود كه دقيقاً با مشاهداتش يكسان بود!!
اما هنوز نظریه او جای بیشتری برای اثبات داشت.
با توجه به فرمول فضای چهاربعدیِ او، هر پرتوی نوری كه از كنار يک ستاره و يا از كنار هر سياره متراكم عبور میكرد، توسط نيروی جاذبه به سوی آن ستاره و يا آن سياره كشيده میشد و نور تا اندازهای از مسير اصلیاش منحرف میگشت.
قرار شد تا در يك وضعيت خورشيدگرفتگی، به دنبال تغيير مكان ستارهای و اثبات مطلب فوق باشند.
نتایجِ مشاهدات و عکسها، نشان داد که پیشگوئی اینشتین با اندازه واقعی انحراف نور مطابق است!!
حدود 6 ماه قبل یعنی در می 2013، دانشمندان با استفاده از تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه جنوبی اروپا (ESO) و مشاهدات امواج گرانشی تلسکوپ رادیویی توانستند با بررسی ساختار ستارگان نوترونی، بی نظمیهای ایجاد شده در پوسته آنها را که میتواند موجب تشعشعات گرانشی شود شناسایی کرده و در مورد تأثیر آنها در خمیدگی فضا-زمان تحقیق کنند.
فرمولها و محاسبات اینشتین و نظریه نسبیت از این آزمون سخت هم سربلند بیرون آمد.
ادامه دارد...
سلام و عرض ادب.
ادامه...
شواهد تجربی بسياری وجود دارد كه گرانش، انرژی الكترومغناطيسی توليد میكند.
به همين دليل از زمانی كه نيروهای الكتريكی و مغناطيسی مورد توجه و آزمايش قرار گرفت، فيزيكدانان به وابستگی شديد نيروهای الكترومغناطيسی و گرانشی پی بردند.
همچنانكه میدانيم در اطراف يک بار ساكن ميدان مغناطيسی احساس نمیشود.
اما اگر بار حركت كند، ما شاهد ايجاد يك ميدان مغناطيسی خواهيم بود. همچنين تغيير ميدان مغناطيسی نيز موجب توليد جريان القايی میگردد.
اما در مورد گرانش مسئله بسيار پيچيدهتر است. زيرا گرانش همواره وجود دارد و ما نمیتوانيم شرايطی بوجود آوريم كه آثار گرانشی نباشد و بعد آزمايشی ترتيب دهيم كه ببينيم چه پديدهای میتواند ميدان گرانشی توليد كند.
میدانیم انرژی الکترومغناطیس کوانتیده (گسسته) است و کوانتای آن ذرهای به نام فوتون میباشد.
حال چرا نباید گرانش کوانتومی باشد؟ کوانتای گرانش چیست و چرا تاکنون مشاهده نشده؟
طبق پيشگويی نسبيت عام هرگاه فوتونی در ميدان گرانشی سقوط كند، فركانس و در نتيجه انرژی آن افزايش میيابد كه آن را جابجايي به سمت نور آبی میگويند.
عكس اين حالت نيز صادق است، يعنی هنگاميكه نور در حال ترک (فرار) از يک ميدان گرانشی است، فركانس و در نتيجه انرژی آن كاهش میيابد كه جابجايی به سمت نور سرخ ناميده میشود.
و این بدان معناست که پيشگويی نسبيت عام با نتايج پژوهشی مکانيک کوانتوم به نتايج يکسانی میرسند.
چرا فوتونی که در میدان گرانشی سقوط میکند، فرکانس و انرژیش افزایش مییابد.
فاينمن میگويد " اگر همواره مانند گذشته بينديشيد، هميشه همان چيزهايی را بهدست میآوريد كه تا بحال كسب كردهايد"
بنابراين اگر خواهان يک نتيجه متفاوت هستيم، بايد انديشه خود را تغيير دهيم.
کاری که نيروی گرانش روی فوتون انجام میدهد، تنها به معنی ساده افزايش انرژی آن نيست، بلکه مفاهيم عميقتری در ورای آن نهفته است.
اگر اين پديده را بخواهيم از ديدگاه نظريه ميدان کوانتومی نگاه کنيم، بايد بپذيريم که ذره یا ذراتی در ساختمان فوتون نفوذ کرده و علاوه بر افزايش انرژی موجب افزايش شدت ميدانهای الکتريکی و مغناطيسی آن نيز میشوند.
بنابراین باید پذیرفت که فوتون خود از ذراتی تشکیل شده که آنها را گراویتون مینامیم. و از آن به عنوان کوانتای گرانش نام میبریم. ذرهای که میدانیم هست اما قابل مشاهده نیست.
گراویتون حامل نیروی گرانش است و در واقع میدان گرانشی، انباشته از گراویتونهاست که خواص بار-رنگی و مغناطیس-رنگی دارند.
جابجائی به سمت نور آبی و سرخ باعث این نامگذاری بار-رنگ و مغناطیس-رنگ است.
در يک ميدان گرانشی، هنگاميکه فوتون بسمت آبی جابجا میشود (سقوط در میدان)، گراويتونها تبديل به انرژی میشوند.
و زمانيکه فوتون بسمت قرمز جابجا میشود (فرار از میدان)، انرژی فوتون به گراويتون تبديل میشود.
با پذیرش نظریه وجود گراویتون، میدان گرانشی یک جریان است. این جریان دائمی بین تمامی ذرات و اجسام وجود دارد.
[/HR]منابع:
- کتاب انفجار بزرگ، نوشته سایمون سینگ
- کتاب جهانهای موازی، نوشته میچیو کاکو
- تئوری cph حسین جوادی
- ویکیپدیای انگلیسی
- دانشنامه رشد
سلام و عرض ادب.
از ابو الحسن حضرت رضا (ع) پرسيدم معناى آيه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" چيست؟ حضرت انگشتان خود را مشبک نموده فرمود: آسمان اين طور محبوك به زمين است، پرسيدم چطور محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟
فرمود: سبحان اللَّه مگر نفرموده" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟ عرض كردم: بله، فرمود: پس معلوم مىشود ستونى هست ولى آن را نمىبيني
به نظر امام رضا ع همان ایه قران را دوباره تکرار فرموده وچیز بیشتری نگفته است
در پست شماره 48 توضیح داده شد که اینشتین برای توضیح وضعیت هندسی فضا-زمان در نظریه نسبیت عام خود، مجبور شد آن هندسه را به نوعی ملموس بیان کند.
او مثال تور و توپ را متصور شد. از این مثال شکل زیر ناشی میشود:
خب امام رضا(ع) هم برای بیان وضعیت آسمان باید مدل هندسی نمایش میداد که اینکار را با مشبک نمودن انگشتانش به انجام رسانید.
حتی اگر این وجه اشتراک مدل سازی هندسی فضا بین امام (ع) و آلبرت اینشتین تصادفی باشد(:Gig:) ولی در آن حد مهم و شایان توجه است که آدمی را وادار به تأمل و تفکر کند.
و هر آن چیزی که ما را وادار به تأمل و تفکر نماید، برایمان غنیمت است و کافی.
البته همانطور که سرکار بی نظیر فرمودند، امام (ع) در مورد ماهیت ستونها چیزی بیان ننمودهاند.
اما فکر کنم با همان مدل سازی هندسی که توسط ایشان بیان شده، بتوان مهر تأئید دیگری بر فضا-زمان اینشتین زد و با استفاده از نسبیت عام و نیز گرانش کوانتومی راجع به ماهیت ستونهای نامرئی آسمانها بحث را ادامه داد.
موفق یاشید.