زيبايي و اصل و نسب بدون اخلاق ارزش ندارد!

تب‌های اولیه

106 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
با تشکر از استاد سینا بابت توضیح های عالیشون
اما من میخوام یه مطلبی رو بگم ، من میگم:
شرط اخلاق و ایمان در ازدواج شرط اساسی و لازم است ولی کافی نیست
به نظر شما من اشتباه میکنم؟

شرط اخلاق و ایمان در ازدواج شرط اساسی و لازم است ولی کافی نیست

مراد از ایمان،اینمان حقیقی است. اگه یکی ایمان واقعی داشت، هم برای همسرش ارزش و احترام قائلیه، هم وضعیت مادی زندگی اش رو در حد مطلوب قرار میده و کلا همه چیز زندگی اش سرجاشه!
اما مهم اینه که چنین مومنی خیلی کم پیدا میشه!!!!:help:

سینا;165649 نوشت:

هر چقدر که همسر انسان از ایمان بالایی برخوردار باشد به همان نسبت می تواند تقويت كننده ايمان طرف مقابل باشد چرا که درجهت رفع ضعفهای اخلاقی می تواند کمک کند واو را به انجام وظايف دينى تشويق ‏كند .

به نکته ای اشاره کردید که به نظر بنده خیلی خیلی خیلی اساسیه. من معمولا این رو اینجوری بیان میکنم که آدم با کسی زندگی کنه که بتونه باهاش روحشو تعالی بده.

اما یه سوال برام پیش اومد:
پس اگر هرکس بخواد از نظر ایمانی دنبال شخصی بالاتر از خودش باشه، (منظورم خیلی بالاتر نیست) تا بخوای با اون روح خودتو متعالی کنی، پس اون یکی چی؟؟؟
به نظرم دو نفر که از نظر ایمانی اگر در یک سطح هم باشند، میتونند به تعالی روح همدیگه کمک کنند.
من توی دوستانم شخصی رو دارم که از نظر دینی و ایمانی، خب راستش مثل من نیست، اما خودم خیلی چیزها ازش یاد گرفتم. یعنی یه چیزایی درش دیدم که باعث شد خیلی چیزها یاد بگیرم. به نظرم اینکه آدم خودش رو همیشه در مدرسه هم بدونه خوبه.

.................................................................

در مورد مسئله ی زیبایی:
نباید نادیده بگیریم که این مسئله این روزها، به عنوان ملاک اصلی دیده میشه.
من به درست و غلط بودنش کاری ندارم.
فقط میگم وقتی اطرافیان آدم اینجور فکر میکنند، وقتی میبینی واقعا توی جوان ها اینجور جا افتاده، خب آدم چکار کنه؟؟؟
خود بنده همیشه برام سوال بوده: شعور و درک و فهم و اخلاق آدم یه کنار، چهره یه کنار دیگه؟؟؟!!!!!!!
یه جورایی توهین به شخصیت انسانی میشه...

این ملاکها امتیازبندی میشه.
مثلاً برای یکی زیبایی درحد 50 نمره است و وضعیت مالی 80 و اخلاق 60.
و برای دیگری ایمان 100 و وضعیت مالی 50 و زیبایی20.
یعنی همه اینها میتونه مهم باشه، ولی نه به یک اندازه!

باسلام. میگن ازدواج با زن قد کوتاه و زشت مکروهه.پس زیبایی مهمه از نظر اسلام.
یه سوال انحرافی زنای قدکوتاه زشت نمیتونن ازدواج کنن؟

سلام دوستان
ببينيد من يه جوون در شرف ازدواجم و ميخوام ازدواج كنم (غلط بكنم) و معيار من براي ازدواج هم زيبايي طرف مقابله به نظر شما من كه يه همچين معياري رو انتخاب ميكنم اگه يه وقت يه كسي زيباتر از همسرمرو ببينم چيكار ميكنم؟
به عنوان يه مرد با عرض معذرت قبول دارم كه آقايون تنوع طلبترند
من نميگم زيبايي مهم نيست ولي يه شرط كوچيك تو ازدواجه
داستاني هست ميگن يه نفر ميره پيش رسول خدا ميگه همسر من قيافه زشتي داره
پيامبر ميفرمايند از خدا بخواه همسرتو زيبا كنه
بعد از يه مدت اين بنده خدا مياد پيش پيامبر ميگه يا رسول الله همسرم انقدر زيبا شده كه همه نگاهش ميكنن چيكار كنم
فرمودند از خدا بخواه همسرت فقط به چشم تو زيبا باشه
نميشه يه خانوم كدبانو فقط به صرف اينكه زيبا نيست مجرد بمونه كه . اگر اينجوري باشه من به اين طرف حق ميدم كه از عدالت خدا گله بكنه

هست هستی;165814 نوشت:
یه سوال انحرافی زنای قدکوتاه زشت نمیتونن ازدواج کنن؟

سلام
ذات انسان زیبایی طلب است و اسلام نیز بر این قضیه تاکید میکنه و اینکه شما معیار زیبایی را در نظر بگیری عیب نمیدونه،اما برای اون حد گذاشته و میگه حالا که دختر یا پسر ایمان داره اگر یک ذره زشت بود عیبی نداره ،حالا که دختر کد بانو است اگر یک مقدار قد کوتاه بود عیب نداره.
اما اسلام یک مسیر روشن در زندگی نشون میده که میگه خلاف واقع عمل نکنید اگر موقعیت دارید که با زن زیبا و بلند قد ازدواج کنید یا در جایی اشاره میکنه به برادر های خانم توجه کنید که فرزندان شما به دایی هایشان شباهت پیدا خواهند کرد.
به نظر بنده اسلام میخواهد همراه با عقل آدمی و حس زیبایی شناختی که در وجود انسان نهادینه شده حرکت کنه و اسلام دین فطرته،پس میگه به سمت زیبایی برید.
این که اگر زن کوتاه بود نباید ازدواج کنه،ممکنه این خانم از یک آقا پسر خیلی کوتاه تر باشه ولی برای یک شخص دیگه مناسب باشه و اگر در چشم یک آقا زشته،آقای وجود داره که در چشمشون این خانم زیبا هستن.
پس اسلام خیلی دقیق بر مبنای وجود یک مرد و زن قانون قرار داده و چون توسط خالق زن و مرد این قواعد بنا شده به آقایون میگه به ظاهر هم توجه کنید که خدایی نکرده بعدا به مشکل بر نخورن و به دلیل اینکه در ذاتشون ظاهر زنشون مهمه بعدا دلشون از انتخابشون زده نشه.

ramin8848;165823 نوشت:
معيار من براي ازدواج هم زيبايي طرف مقابله به نظر شما من كه يه همچين معياري رو انتخاب ميكنم اگه يه وقت يه كسي زيباتر از همسرمرو ببينم چيكار ميكنم؟
به عنوان يه مرد با عرض معذرت قبول دارم كه آقايون تنوع طلبترند

دقیــــقا....

اما این روزه جا افتاده که همه میگن زیبایی مهم نیست ولی درواقع مهمترین مسئلشونه.
یعنی درواقع خود طرف هم نمیدونه (این جمله ام واقعا مهمه)

من اگر اینجور حرف میزنم چون میخوام از چیزهایی که وجود داره حرف بزنم
وگرنه من خودم از کسانی هستم که نه تنها میگم، بلکه درک کردم که چقدر اخلاق و درک مهمتره، پس میتونم اینجا بنشینم و 24ساعته از این خصوصیات و برتری اینها به زیبایی چهره براتون بنویسم.
اما من میخوام از یه دید دیگه نگاه کنم
میخوام از چیزایی که وجود داره حرف بزنم
(پس یه وقت سوءتفاهم نشه که من میخوام مخالفت بکنم)

سلام
عرض ادب و احترام
دوستان زیبایی جزو ملاک های ازدواج است اما ملاک اصلی نیست ملاک فرعی است و این در پسران پر رنگ تر و مهم تر است
اما معنی این ملاک فرعی چیست؟
با ما همراه باشید
ادامه دارد...

مـهـدی;165860 نوشت:

دوستان زیبایی جزو ملاک های ازدواج است اما ملاک اصلی نیست ملاک فرعی است

درسته...
اصلش همینه.

خوب منم که همینو گفتم!!!!:Ghamgin:

rahiil;165871 نوشت:
خوب منم که همینو گفتم!!!!:Ghamgin:

درسته :ok:
من فکر میکنم اصلا هممون با این حرف جناب مهدی موافق هستیم
اصلا هر عقل سلیمی این رو باید قبول کنه
فکر نمیکنم کسی اینجا مخالف این قضیه باشه

ویژگی هاي جسمی(زیبایی)و روحی

یک امتیاز است که در کنار سایر صفات و معیارها مورد توجه قرار می گیرد و به عنوان « زیبایی » یک ملاك اساسی محسوب نمی شود. مهم توازن و تناسب پسر و دختر از بعد جسمی جنسی است.

تناسب جسمی دو طرف از نظر قد، وزن، رنگ پوست، تناسب اندام و زیبایی صورت مد نظر قرار می گیرد. این ملاك شاید بیشتر براي پسران در اولویت باشد تا دختران. زیرا براي یک دختر اخلاق خوش مهم تر از قیافه ي زیباي پسر است. به هرحال توجه به ا عتد ال و دوري از افراط و تفریط در این قضیه راه گشاست. نباید زیبایی اولین و مهم ترین ملاك انتخاب طرفین باشد. اگر این چنین شد، سقوط آن بیش از پیشرفت شان خواهد بود. هم چنین نقص جسمانی منعی براي ازدواج نیست ولی طرفین باید از آن آگاه و بدان راضی باشند. تناسب در این جا بدان معناست که دختري با زیبایی متوسط، نباید دنبال یوسف مصري باشد و یا پسري که زیبایی معمولی دارد، دنبال زلیخا بگردد.
اصل بر این است که زن و مرد یکدیگر را با شرایط جسمی موجود بپذیرند و حتی توصیه شده است به دنبال انتخاب افرادي باشید که از لحاظ بدنی نیرومند و سالم باشند که این امر هم در جلب و جذب زن و شوهر تأثیر دارد و هم در ادامه ي نسل آ ن ها .

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است
زن را براي زیبایی اش به همسري مگیر، چرا که ممکن است جمال زیبا باعث پستی و سقوط اخلاقی اش شود.

چنان چه زیبایی اصل قرار گیرد، می تواند پیامدهاي زیر را به دنبال داشته باشد:
-1 زیبایی به مرور زمان درمعرض زوال قرار می گیرد. اگر مردي به این خاطر با زنی ازدواج کند، در طول زمان از او دلسردي خواهد شد.
-2 زیبایی امري نسبی است. هر قدر فردي زیبا باشد، افرادي زیباتر از او هم و جود دارند و ممکن است با دیدن آن ها روح سیري ناپذیر انسان به هوس بیفتد.
-3 عدم تناسب در زیبایی و جسم ممکن است به ناتوانی هاي جنسی در روابط زناشویی منجر شود.

منبع

حالا یه سوال مهم
آیا ملاک زیبایی برای پسر و دختر یکسان است؟
یعنی همون قدر که برای پسر زیبایی دختر مهم است برای دختر هم زیبایی پسر مهم است؟
و دلیلش چی است؟
منتظر نظر دوستان هستیم

مـهـدی;165894 نوشت:
حالا یه سوال مهم
آیا ملاک زیبایی برای پسر و دختر یکسان است؟
یعنی همون قدر که برای پسر زیبایی دختر مهم است برای دختر هم زیبایی پسر مهم است؟
و دلیلش چی است؟
منتظر نظر دوستان هستیم


با سلام و احترام

كاش اين سوال مهم و خوب در يك تاپيك مجزا در انجمن مشاوره و خانواده در بحث ازدواج مطرح مي شد كه دوستان بيشتر شركت مي كردند و نظر مي دادند.

به نظر من درسته که دخترا دنبال زیبایی و جلوه گری هستند، اما در ازدواج این پسرها هستند که زیبایی همسر براشون خیلی اهمیت داره! :aks:
چه از نظر ذاتی:doosti:، چه برای کم نیاوردن جلوی دیگران:pirooz:، چه برای ارضاء حس درونی شون!!!
اما خدایی اگه همسر زیباتون، فردا خدای ناکرده بلایی سرش بیاد و زیبایی اش از دست بره، شما که این امر اینهمه براتون مهمه، ولش میکنید میرید دنبال یکی دیگه؟!:Shekastan Del:

مـهـدی;165894 نوشت:
حالا یه سوال مهم
آیا ملاک زیبایی برای پسر و دختر یکسان است؟
یعنی همون قدر که برای پسر زیبایی دختر مهم است برای دختر هم زیبایی پسر مهم است؟
و دلیلش چی است؟
منتظر نظر دوستان هستیم

خير يكسان نيست ولي اين مساوي نبودن دليل بر اين نميشه كه ظاهر براي خانم ها اصلا مهم نباشه
براي دختر خانم ها مهم همون ويزگي هاي اخلاقي طرفشونه يعني به تعريف ساده اول نگاه ميكنن طرف پسر خوبي هست يا نه اگه جواب مثبت بود ساير موارد و در نظر ميگيرن اساسا چهره براي خانم ها بعد از يه مدت عادي ميشه ولي بازم ميگم اين به اين معني نيست كه چهره و ظاهر براشون اهميت نداشته باشه
اما واسه آقا پسرها برعكسه يعني مثلا آقا پسري دوست داره همسر آينده اش قد بلند باشه يا زيبا باشه يا لاغر باشه اولين چيزي كه مد نظر قرار ميدن اينه كه طرفشون اون ويزگي خاصي كه مدنظرشون هست و داشته باشه و اگه داشت اون وقته كه ميرن سراغ بقيه معيار ها

اين يه مقاله بود چند وقت پيش خوندم

به نظر من درسته که دخترا دنبال زیبایی و جلوه گری هستند، اما در ازدواج این پسرها هستند که زیبایی همسر براشون خیلی اهمیت داره! :aks:
چه از نظر ذاتی:doosti:، چه برای کم نیاوردن جلوی دیگران:pirooz:، چه برای ارضاء حس درونی شون!!!
اما خدایی اگه همسر زیباتون، فردا خدای ناکرده بلایی سرش بیاد و زیبایی اش از دست بره، شما که این امر اینهمه براتون مهمه، ولش میکنید میرید دنبال یکی دیگه؟!:Shekastan Del:

سلام علیکم

گل مینا;165480 نوشت:
ببخشید ازدواج مگه زوره؟ وقتی شما از طرفت خوشت نیاد حالا اخلاق و ایمانش هم مورد تایید باشه ولی تنفر ازش داشته باشی میتونی ازدواج کنی؟ کدوم حدیث گفته ازدواج زوریه؟ عقدی که با رضایت نباشه اصلا قبوله؟ اما راجب هم کفو بودن ، من تعجب میکنم از شما که هم کفو بودن و فقط توی اخلاق و ایمان تعریف میکنین در صورتی که دو جوون باید هم از نظر فرهنگی هم از نظر ظاهری و هم از نظر درجه اخلاق و ایمان هم کفو هم باشن من این مسئله رو حتی از دفتر مرجع تقلیدم هم پرسیدم و جواب گرفتم که هم کفو بودن شامل خیلی مسائل میشه نه صرف اخلاق و ایمان

آیا اگر دو نفر هم کفو نیستند نباید جلوی ازدواج آنها را گرفت؟ میدانید که نهی از منکر از واجبات دین است! و کفو بودن اگر از شروط اساسی ازدواج باشد(که به نظر بنده هست) روی اخلاق و ایمان بار میشود نه زشتی و زیبایی و ....

گل مینا;165481 نوشت:
و بنا بر آن هر فرد تعریفی از هم کف بودن و تناسب دارد. اسلام درباره وصلت هایی که بدون داشتن تناسب و شانیت و هم کفو بودن صورت می گیرد توصیه به خودداری کرده است، هم‌کفو بودن در ازدواج باید در مسائل خانوادگی و اقتصادی نیز مورد توجه قرار گیرد و دختر و پسر باید از نظر خانوادگی به هم نزدیک بوده و با هم تناسب داشته باشند تا در زندگی مشترک خود دچار مشکل و شکاف نشوند. لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانكحوا ما طاب لكم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب كنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم كفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج كنید. می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است.

خوب کمی در این سخن توجه کنید!! آیا پیامبر با حضرت خدیجه کفو بودند؟ یا با عایشه کفو بودند؟ یا ....
آیا جویبر و ذلفا کفو بودند؟ ....

آیا پیامبر کسانی را امر به ازدواج با غیر هم شان خود میکند؟ آیا شانیت در اسلام جز در ایمان و اخلاق است؟

گل مینا;165685 نوشت:
به نظر شما من اشتباه میکنم؟

بله

مـهـدی;165860 نوشت:
عرض ادب و احترام دوستان زیبایی جزو ملاک های ازدواج است اما ملاک اصلی نیست ملاک فرعی است و این در پسران پر رنگ تر و مهم تر است اما معنی این ملاک فرعی چیست؟ با ما همراه باشید

بابا مهدی جون سریال نیستش که ماه محرمی خندمونو در میارید ما هرچی میخوایم نخندیم شما تقوای الهی پیشه نمیکنید ما رو به خنده میارید(شوخی بودا ناراحن نشید)

ببخشید احساس میکنم که این مطلب به نظرتون حل شده ولی بنده اشتباها این تاپیک رو برای خودم نزده بودم که ایمیل با خبر رسانی فوری بده برای همین از بحث ها عقب موندم اگه احساس میکنید بحثم بدجاست حذفش کنید ایرادی نداره

دوستان عزیز خدا برای مرد تا چهار ازدواج دائم جایز دونسته و تا دلش بخواد صیغه این که مملکت ما چه جوریه و .. رو کاری ندارم اما شرعا اینه
اما برای زن فقط یک شوهر رو جایز دونسته مگر برای زنی که صیغه میکنه که به محض این که مشخص شد براش از قبلی حامله نیست یعنی یقین حاصل کرد اونوقت میتونه بره با مرد دیگه ای ازدواج کنه

خوب قطعا خدا قانون رو متناسب با روحیه ها وضع میکنه نه متضاد

پس مردان علاوه بر حس زیبایی دوستی تنوع طلب هم هستند اما این باعث نمیشود که زیبایی و متنوع بودن حالات زن جزو ملاکهای کفو بودن قرار بگیره

حتی اصل و نسب هم جزو ملاک کفویت نیست پس کفو بودن یه بحثه : اخلاق وایمان
اما این که اجباری برای ازدواج نیست یه بحث دیگه است

اما بهتر است که انسان با کسانی که عموم مردم از ایشان کراهت دارند هم ازدواج کند حتی اگر خودش هم کراهت دارد به این آیه دقت کنید:
فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا(19 نساء)
گیریم که از زنانی از جهت زیبایی بدتان آمد خدا میفرماید نزدیک است که از چیزی بدتان بیاید و خدا در آن خیر کثیری قرار داده است

هر چند که اگر این کراهت به مرز عسر (ضرر) برسد حرام است ادامه اش اما تا در مرز حرج(سختی بیش از حد معمول) قرار دارد ادامه اش مستحب است

خدا خیرتون بده

التماس دعا

مـهـدی;165894 نوشت:
حالا یه سوال مهم
آیا ملاک زیبایی برای پسر و دختر یکسان است؟
یعنی همون قدر که برای پسر زیبایی دختر مهم است برای دختر هم زیبایی پسر مهم است؟
و دلیلش چی است؟
منتظر نظر دوستان هستیم

خب...
مسلما نه...
چقدر جالب که من امروز به این فکر میکردم که بیام بگم بهتره بگیم آقایون بیان به این تاپیک سر بزنند تا ما خانم ها که خب اونجور که آقایون براشون ظاهر مهمه، برای ما خانمها مهم نیست. (دیگه نبودم و فرصت نشد بیام اسک دین)

ببینید خب خلقت زن و مرد با هم فرق داره...
این که برای آقایون چهره و ظاهر مهمتره، یا اینکه آقایون تنوع طلبند، یا هر خصوصیت دیگه، نمیشه گفت که آقایون بد هستند و خانمها وای چقدر خوبند.
این خلقت مرد هستش که اینجوریه.
مثل خیلی تفاوت های دیگه که زن و مرد با هم دارند و باید از این تفاوت ها آگاه باشند.
خب مسلما زیبایی چهره برای خانمها به قدری مهم نیست که برای آقایون مهمه. البته همیشه استثنائاتی هم هست. یه جا میبینیم چهره خیلی واسه یه خانم مهمه، یه جا هم میبینیم واسه یه آقا اونقدری مهم نیست که واسه آقایون دیگه مهمه.
اما در کل: خانم ها بیشتر به درون نگاه میکنند، من کلی حرف نمیزنم تا جسارتی نکنم، از دید خودم که یه خانم هستم میگم که اگر خوبی و پاکی یه آقا اثبات بشه، چهره اصلا به چشمم نمیاد. البته یعنی کلی. اگر بدی و ناپاکی یه آقا هم اثبات بشه باز هم چهره به چشمم نمیاد.
از طرفی هم، حتی برای خانمهایی که چهره مهمه، چهره بعد از یه مدت عادی میشه.
یه مثل عامه هستند که میگن: آقایون با چشمشون عاشق میشن، و خانمها با گوشهاشون.
من همیشه به این مثل میخندیدم، واقعا برام خنده دار بود. اما وقتی عمیق تر نگاه کردم دیدم انگار واقعا همینجوره.

به نظرم بهتره آقایون بیان بیشتر اینجا پست بذارند که چرا چهره اینقدر براشون مهمه.
ببینید من خودم گفتم که خلقت زن و مرد با هم متفاوته.
منظورم به این بود که آقایون بیان بگن چرا این حسو دارند، هرکسی خب یه جوریه دیگه.
فکر میکنم برای ما خانمها درک عنوان این تاپیک خیلی راحت تره.

آذین;166013 نوشت:
به نظرم بهتره آقایون بیان بیشتر اینجا پست بذارند که چرا چهره اینقدر براشون مهمه. ببینید من خودم گفتم که خلقت زن و مرد با هم متفاوته. منظورم به این بود که آقایون بیان بگن چرا این حسو دارند، هرکسی خب یه جوریه دیگه. فکر میکنم برای ما خانمها درک عنوان این تاپیک خیلی راحت تره.

به شدت موافقم!
آقایون، لطفاً دست به کار شید!
خدا رو چه دیدید، شاید تونستیم به یک راه حل معقول دوطرف پسند برسیم. به شرط اینکه بدونیم چه طور فکر میکیند!

سلام
عرض ادب و احترام
یه پست زدم ولی انگار ثبت نشده
من صبر می کنم تا دوستان نظراتشون را بگن و بعد بحث را ادامه بدم
فقط دوست عزیز جناب مهدی عباس زاده ما چی گفتیم شما خنده ات گرفت من از خودم چیزی نگفتم مطالب کارشناسی بود از من نبود:ok:
بعد اینجا بحث ملاک زیبایی است بحث کفویت نیست که اون خودش یه بحث دیگه است دوست داری یه تاپیک جدا بزن بیام خدمتت برسم اساسی :ok::Cheshmak:
دوستان منتظر نظراتشون هستیم

مـهـدی;165894 نوشت:
حالا یه سوال مهم
آیا ملاک زیبایی برای پسر و دختر یکسان است؟
یعنی همون قدر که برای پسر زیبایی دختر مهم است برای دختر هم زیبایی پسر مهم است؟
و دلیلش چی است؟
منتظر نظر دوستان هستیم

سلام.

یه استادی داشتیم که به نکته جالبی اشاره کرد. می گفت تا حالا به طبیعت و دنیای حیوانات دقت کردید؟ اگر خوب دقت کنید می بینید که جنس نر اکثرا زیباتر از ماده است. مثلا شیر نر یا طاووس نر از ماده زیباترند؟ چرا؟

اصلا چه دلیلی دارد که حتما جنس ماده باید زیباتر باشد؟ آیا فلسفه خلقت جنس ماده این است که حتما باید زیباتر از جنس نر باشد و اگر زیبا نباشد به درد زندگی کردن یا تولد فرزند نمی خورد؟ آیا واقعا فقط یک زن زیبا قابلیت مادر شدن یا داشتن همسر و اداره زندگی و ... را دارد؟ آیا خدا فقط جنس ماده زیبا را آن هم فقط برای مردان زیبا خلق کرده است ؟ پس باید در قرآن می گفت الجمیلون للجمیلات .
زیبایی چیز بدی نیست خیلی هم خوب است اما نسبی است. هر کسی زیبایی را در چیزی می بیند یکی در صورت زیبا یکی در سیرت زیبا. اگر ملاک فقط زیبایی صرف باشد و بقیه ملاک ها را فدای این ملاک کنیم مسلما در انتخابمان مرتکب اشتباه خواهیم شد.

سلام خوبید؟

مـهـدی;166027 نوشت:
فقط دوست عزیز جناب مهدی عباس زاده ما چی گفتیم شما خنده ات گرفت من از خودم چیزی نگفتم مطالب کارشناسی بود از من نبود

اقا مهدی ما باهم این حرفا رو داشتیم؟؟ شما اینو فرمودید:
مـهـدی;165860 نوشت:
با ما همراه باشید

ما هم عرض کردیم:
مهدی عباس زاده;165966 نوشت:
بابا مهدی جون سریال نیستش که ماه محرمی خندمونو در میارید ما هرچی میخوایم نخندیم شما تقوای الهی پیشه نمیکنید ما رو به خنده میارید(شوخی بودا ناراحن نشید)

واقعا خندم گرفت یاد بعضی برنامه های تلویزیونی که نگاه میکردم افتادم با ما همراه باشید ........

بعدش هم فرمودید ادامه دارد .... یاد آخر سریالا افتادم این داستان ادامه دارد ........

مـهـدی;166027 نوشت:
بعد اینجا بحث ملاک زیبایی است بحث کفویت نیست که اون خودش یه بحث دیگه است دوست داری یه تاپیک جدا بزن بیام خدمتت برسم اساسی

بابا بد جور ترسیدم داداش مهدی ما هم اسمیم حالا به حرمت هم اسم بودن کوتاه بیاید خواهش میکنم..
ولی جدای از شوخی موضوع تاپیک زیبایی و اصل و نسب بدون اخلاق ارزش ندارد است اما نمیدونم این سوال که شما مطرح کردید چه ربطی به این قضیه داره!!

سادات خانوم این نظریه استادتون شاید یکم اشتباه باشه شاید هم درست باشه خوب به نظر من مردا از زنا زیبا اندام ترن یعنی اگه اندام یه مرد رو بذارن کنار اندام یه زن به نظرم مرد(ی که زیبایی اندام کار کرده باشه نه اونی که صبح تا شب فقط شکم گنده میکنه!!) زیباتره
میگید چرا؟ من دلیل دارم که نمیشه اینجا بیان کرد

خوب حالا از آذین خانوم یه سوال دارم اون دوستی که توی دانشگاه داشتید و به نظرتون زشت بود ولی باطنش زیبا بود آیا فقط پسرا بهش نگاه های ..... میکردن یا دخترا هم اینطوری نگاه میکردن؟
اگه دخترا به زیبایی اهمیت نمیدن چرا صبح که میخوان از خونه برن بیرون(ببخشید اینا رو مطرح میکنم) ده قلم آرایش میکنن بعد میرن بیرون؟
گیریم بگیم برای این که به چشم مردا خوشگل بیان چرا وقتی میرن مجلسی که مختلط نیست سی قلم آرایش میکنن؟هان؟
بگم؟ بگم بازم بگم؟
اصلا کسی که ایمانش ضعیف باشه خود به خود ظاهر براش ملاک مهمی میشه اما کسی که ایمانش قوی باشه ظاهر تقریبا براش فرقی نمیکنه! کور باشه بینا باشه ....
عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ ﴿١﴾ أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ ﴿٢﴾
اون دوست داره تا توی دنیا هست خدمت کنه حالا به یه زن یا دو زن یا سه زن یا چهار زن فرقی براش نمیکنه
مهم براش خدمته نه ریخت و قیافه!
من خودم اینطوری ام تقریبا(این تقریبا رو هم آوردم چون توی دلم شاید اولش یکم احساس نارضایتی بکنم اما یکم میگذره عادت میکنم به قضیه این رو امتحان کردم شما خبر ندارید من به عقل بسیار بیشتر از ظاهر اهمیت میدم)

سینا;165672 نوشت:
اخلاق هر كس در زندگى او تأثير مستقيم دارد، ولى اين تأثير در محيط خانواده محسوستر و نقش ‏آفرين‏ تر است، زيرا مسائل عاطفى در خانواده بر مسائل ديگر غلبه دارد و محيط خانواده بيشتر بر مبناى خصوصيات اخلاقى اعضاى آن شكل مى‏ گيرد.
بنابراين، مى ‏توان گفت كه اخلاق پسنديده پس از مسأله ديندارى ، مهمترین عامل خوشبختى زن و شوهر است و نقش تعيين كننده‏ اى در زندگى مشترك آن دو دارد.

زندگى مشترك، داراى فراز و نشيبهايى است كه برخورد صحيح با آنها نياز به روحيه ‏اى قوى و اخلاقى پسنديده دارد.

پايبندى به اصول اخلاقى نيرومندترين عامل كنترل درونى افراد است ؛ از اين رو اسلام از ميان معيارهاى متعدد گزينش همسر، تاكيد كم نظيرى بر تربيت اخلاقى فرد نموده است .

در حديثى آمده است شخصى در نامه اى كه براى امام رضا (عليه السلام ) نوشت ، عرضه داشت : (( يكى از خويشان من كه قدرى هم بداخلاق است ، از دخترم خواستگارى كرده است )) . امام (عليه السلام ) در پاسخ فرمودند: (( اگر بد اخلاق است ، دخترت را به او نده )) .

نتیجه:اولویت دوم اخلاق


تا اینجا دو تا از مهمترین ملا کهای ازدواج را مطرح کردیم ایمان واخلاق


سومین ملاکی که در آموزه های دینی به اون اشاره شده و از اهمیت زیادی برخورداره تقواست .برخورداری از تقوادر اصل همون خودنگهداری همه جانبه از گناه است به این معنی که دختر وپسرتوانایی داشته باشند خودشون را از گناه حفظ کنند.همانگونه که دروایات،معصومین علیهم السلام ما را از ازدواج با برخی از افراد منع کرده اند.مثلاافرادی که به گناهانی همچون شرابخواری وزنا گرفتار هستند.

قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم) :

مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَلى لِسانى فَلَيْسَ بِأَهْل اَنْ يُزَوَّجَ اِذا خَطَبَ
هر كس شراب را بعد از اينكه من مأمور اعلام حرام بودنش از جانب خدا شدم بنوشد، هرگاه به خواستگارى دختر يك خانواده آمد، بدانيد كه شايستگى پاسخ شنيدن ندارد.

در روایتی دیگر میخوانیم:
امام هشتم حضرت رضا(عليه السلام) فرمود :
وَ اِيّاكَ اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَكَأَنَّما قَدَّمَتْ اِلَى الزِّنا
بترس از اين كه دختر به شرابخوار بدهى، كه اگر او را به چنين تبهكارى شوهر دهى گويا آن عفيفه كريمه را به زنا داده اى!!

همانطور كه اسلام اجازه شوهر دادن دختر را به چند طايفه از جمله فاسقان، سفيهان، بداخلاقان، مشروبخواران، نمى دهد، و حرمت و ارزش زن را با ممنوعيت ازدواج با اين چند طايفه حفظ مى كند، به همين نسبت به جوانان مؤمن و باكرامت اجازه ازدواج با زنانى كه واجد شرايط الهى و اسلامى نيستندواز حیا وعفت لازم برخوردار نیستند را نمى دهد.

بنابراین در صورتى كه روشن شود فرد مورد نظر فاقد چنين تقوايى است، برگزيدن او مناسب نخواهد بود.


نتیجه:اولویت سوم تقوا

مهدی عباس زاده;165966 نوشت:
آیا اگر دو نفر هم کفو نیستند نباید جلوی ازدواج آنها را گرفت؟ میدانید که نهی از منکر از واجبات دین است! و کفو بودن اگر از شروط اساسی ازدواج باشد(که به نظر بنده هست) روی اخلاق و ایمان بار میشود نه زشتی و زیبایی و ....

هم كفو بودن فقط در اخلاق و ايمان نيست اين نظر من هم نيست هم نظر مراجع هست ( لااقل مرجع خودم ) هم كارشناسان دين حالا نظر شخص شما هرچي هست به خودتون مربوط ميشه و ما اينجا راجب نظر شخصي كسي بحث نميكنيم و احاديث و تفسير به راي نميكنيم بحث ما به طور كليه و هدف رسيدن به نتيجه است

مهدی عباس زاده;165966 نوشت:
خوب کمی در این سخن توجه کنید!! آیا پیامبر با حضرت خدیجه کفو بودند؟ یا با عایشه کفو بودند؟ یا ....

اون بخش حرفا حرفاي من نبود اگه دقيق مطالعه ميكردين متوجه ميشدين كه بنده فقط راوي سخن بودم نه گوينده

ازدواج هاي رسول خدا بر اساس مصلحت هاي زمان ايشون هم بوده شما نميتوني از اين حيث خودتونو با رسول خدا مقايسه كنين درثاني فرض محال كه محال نيست ممكنه توي زمان ما هم باشن مورد هايي كه مثلا خانم از آقا 10 سال بزرگ تر باشه و خيلي هم خوشبخت باشن اما عموميت نداره

سینا;166129 نوشت:

تا اینجا دو تا از مهمترین ملا کهای ازدواج را مطرح کردیم ایمان واخلاق


سومین ملاکی که در آموزه های دینی به اون اشاره شده و از اهمیت زیادی برخورداره تقواست .برخورداری از تقوادر اصل همون خودنگهداری همه جانبه از گناه است به این معنی که دختر وپسرتوانایی داشته باشند خودشون را از گناه حفظ کنند.همانگونه که دروایات،معصومین علیهم السلام ما را از ازدواج با برخی از افراد منع کرده اند.مثلاافرادی که به گناهانی همچون شرابخواری وزنا گرفتار هستند.

قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم) :

مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَلى لِسانى فَلَيْسَ بِأَهْل اَنْ يُزَوَّجَ اِذا خَطَبَ
هر كس شراب را بعد از اينكه من مأمور اعلام حرام بودنش از جانب خدا شدم بنوشد، هرگاه به خواستگارى دختر يك خانواده آمد، بدانيد كه شايستگى پاسخ شنيدن ندارد.

در روایتی دیگر میخوانیم:
امام هشتم حضرت رضا(عليه السلام) فرمود :
وَ اِيّاكَ اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَكَأَنَّما قَدَّمَتْ اِلَى الزِّنا
بترس از اين كه دختر به شرابخوار بدهى، كه اگر او را به چنين تبهكارى شوهر دهى گويا آن عفيفه كريمه را به زنا داده اى!!

همانطور كه اسلام اجازه شوهر دادن دختر را به چند طايفه از جمله فاسقان، سفيهان، بداخلاقان، مشروبخواران، نمى دهد، و حرمت و ارزش زن را با ممنوعيت ازدواج با اين چند طايفه حفظ مى كند، به همين نسبت به جوانان مؤمن و باكرامت اجازه ازدواج با زنانى كه واجد شرايط الهى و اسلامى نيستندواز حیا وعفت لازم برخوردار نیستند را نمى دهد.

بنابراین در صورتى كه روشن شود فرد مورد نظر فاقد چنين تقوايى است، برگزيدن او مناسب نخواهد بود.


نتیجه:اولویت سوم تقوا


توجّه به شرافت و اصالت خانوادگى همسر و محيط تربيتى او، چهارمین معیار اصلی در انتخاب همسردر نظر گرفته میشه؛ شخصيت انسان تا حدود زيادى از محيط خانواده و شيوه تربيتى آن تأثير مى‏ پذيره. اين تأثير به اندازه ‏اى عميقه كه با شناخت اصالت خانوادگى همسر، مى تونیم به ايمان، تقوا، پاكدامنى،وبسيارى ديگر از ويژگيهاى اخلاقى او پى ببریم.
اسلام به دختران و پسرانى كه درصدد ازدواج هستند، توصيه كرده است كه درباره ريشه خانوادگى همسران آينده خود تحقيق لازم و كافى كنند

منظور ازاصالت وشرافت خانوادگی در واقع همان نجابت و پاكي خانواده است. زيرا ازدواج دختر و پسر تنها پيوند و تركيب دو فرد نيست بلكه پيوند دو خانواده است و نمي توان گفت من مي خواهم با خود اين فرد ازدواج كنم و كاري به خانواده اش ندارم.رویت پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله گویای این واقعیت است.

حضرت فرمودند:
اِيّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ وَ ما خَضْراءُ الدِّمَنِ. قالَ: اَلْمَرْأَةُ الْحَسْناءِ فى مَنْبَتِ السُّوءِ. از سبزه مزبله پرهيز كنيد، پرسيدند سبزه مزبله كدام است؟ فرمود: زن زيباروى كه در خانواده اى پست و بد و فرومايه بار آمده!

نتیجه:اولویت چهارم اصالت خانوادگی


این چهار صفتی که در بالا مطرح شد یعنی ایمان ،اخلاق،تقواواصالت وشرافت خانوادگی به عنوان ملاک های مطلق معرفی می شوند.

مطلق بودن در اینجا به این معناست که داشتن این صفات از لوازم اولیه ی ازدواج است وبدون وجود آنها بررسی ملا کهای بعدی عاقلانه نیست.درحقیقت اینها به عنوان ستونهای اصلی وزیر بنای یک ساختمان هستندوملاک های دیگر به عنوان اموری روبنایی ونسبی در نظر گرفته می شوند.هر چقدر فرد، از ایمان بالایی برخوردار باشد تجلی ایمان در رفتارش به شکل تقوا واخلاق نمود پیدا می کند. اخلاق وتقوا در واقع از اركان مهم ايمان هستند.

پس اگر خواستیم متناسب با فاکتورهای اسلام دست به گزینش بزنیم در مرحله ی اول توجه به این معیارها ضروریست.

ملاکهایی همچون سن ،وضعیت اقتصادی،شغل،موقعیت اجتماعی،تحصیلات وزیبایی و... در مرحله ی دوم مورد توجه قرار می گیرند. بدين معنا كه بايد آنها را با توجه به ساير ملاكها و بود و نبود يا ضعف و قوتشان، در نظر گرفت.

ملا کهای درجه دوم نسبی هستند بنابراین ممکن است (بعد از بررسی ودارا بودن ملاک های اولیه)برای شخصی زیبایی فوق العاده مهم باشد وبرای شخص دیگر دارایی وثروت وبرای سومی تحصیلات وبرای دیگری شغل و... .

روشنه که هر چند تشابه بيشتر باشد، فرد مورد نظر از موقعيت بهتري برخوردار خواهد بود.اما عدم تشابه در ملا کهای دسته دوم نیز توجیه مناسبی برای عدم ازدواج نیست.


نكاتى كه در مورد ملاكهاى همسر مناسب بيان شد، از دیدگاه جهان بينى الهى واسلامی است. به خاطر همین، ممکن است فردی که جهان بينى مادى دارد يا در باورهاى دينى ضعيف است،ملاكهاى مادي از جمله جذابيت ظاهري و شرايط اقتصادى را اصل قرار دهد.

البته قرار دادن سایر ملا کها در درجه دوم به معنای بی توجهی به آنها نیست.

زيبايي و جذابيت ظاهري يكى از ملاكها ،در ازدواج است. اگر در ازدواج ميل و علاقه وجود نداشته باشد،به همان نسبت عدم موفقیت در زندگی را تجربه خواهیم کرد.بنابراين، علاقه و ميل فردي كه قصد ازدواج دارد، اهميت بسياري دارد .گرایش عاطفی به طرف مقابل در زن ومرد(یعنی همین که از چهره ی طرف خوشمون بیاد)بسیار مهمه.به خاطر همین بر اساس تعاليم اسلام نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر به جهت ازدواج، در صورتى كه قصد لذتى در آن نباشد، مجاز دونسته شده. زيبايى و آراستگى وجذابيت فيزيكى همسر براى هر دو طرف يك امتياز محسوب مى شه، ولى مردان به دلیل تفاوتهای روانشناسی که با زنان دارند به اين موضوع بيشتر بها مى دهند.والبته این اشکال مردان نیست بلکه تفاوت در خصوصیات روحی وروانی اونهاست.زيبايى يك معيار و اندازه معين و قانون استاندارد نداره.

در روایات می خوانیم که: لا يُختارُ حُسنُ وَجهِ المَرأةِ على حسُنِ دِينِها."نبايد حُسن صورت زن را بر حُسن ديندارى او برگزيد."فکر می کنم دونستن این نوع احادیث تقریبا تکلیف ما را در مرحله ی انتخاب در رابطه با این معیار مشخص میکنه.

سلام علیکم

ما قرار نیست مثل طوطی فقط نظر دیگران رو بگیم و اگه کسی هم نظر درستی ارائه داد بهش تهمت تفسیر به رای کردن بزنیم!
ما قراره اقوال رو بشنویم و از احسن پیروی کنیم
[=Traditional Arabic]فَبَشِّرْ عِبَادِ [=Traditional Arabic]﴿١٧﴾ [=Traditional Arabic]الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ [=times new roman]ۚ[=Traditional Arabic] أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ [=times new roman]ۖ[=Traditional Arabic] وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ [=Traditional Arabic]﴿١٨﴾
حال اگه شما دوست ندارید هدایت بشید و از اولو الالباب باشید دیگه به خودتون مربوطه
[=Traditional Arabic]لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ [=times new roman]ۖ[=Traditional Arabic] قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ

آقا ازدواج دو نفر که همکفو نباشن هیچوقت صحیح نیست

اسلام این ازدواج رو منع کرده

ازدواج جویبر و زلفا رو چیکار میکنید اگه داستانش رو نشنیدید بهتره اینجا یا اینجا برید بخونید
ازدواج جويبر با زلفا (50) نوشته شده توسط حاج سيد غلامرضا موسوي بروجردي سه شنبه ، 15 ارديبهشت 1388 ، 21:02 مرد سياه پوست و قصيرالقامه و زشت رويي به نام (جويبر) كه هيچكس از حسب و نسب و زادگاه او اطلاعي نداشت به محضر پيغمبر اكرم (ص) شرفياب شد و با اشتياق و علاقه كامل، از حضرتش تقاضا كرد، اسلام را بر او عرضه فرمايد: با گذشت اندك زماني، جويبر در پيشگاه حضرت پيغمبر (ص) از لحاظ ايمان و تقوي و پرهيزگاري، موقعيت ممتازي را اكتساب كرد، و حضرت هم به خاطر تأمين رفاه و حصول آسايش او مقرر فرمود، پوشش و احتياجات لازمه را در اختيارش بگذارند، و روزانه يك صاع (تقريباً سه كيلو) خوراك از محل بيت المال و اعانات مردم به او بدهند. براي اسكان او و ساير افراد غريب و بي خانماني كه مانند او بشرف اسلام نائل شده اند: در جنب مسجد النبي صفه اي بسازند، و لذا به همين مناسبت اين عده به اصحاب صفه معروف شدند .
روزي حضرت پيغمبر (ص) در نهايت مرحمت، جويبر را مخاطب قرار داد و فرمود: چه خوب بود همسري انتخاب مي كردي تا شريك زندگيت باشد. جويبر در نهايت ادب و احترام عرض كرد: كدام زن است كه حاضر شود به همسري من درآيد؟ زيرا من نه مال دارم نه جمال نه
حضرت فرمود: اين حرفها مربوط به زمان جاهليت است، در عصر ما همه مردم اعم از سفيد و سياه، قرشي و حبشي، عرب و عجم برابرند. همه فرزندان آدم هستند و آدم را هم خدا از خاك آفريده است.
سپس او را نزد زياد بن لبيد كه شريفترين مردم قبيله بني بياضه بود فرستاد و فرمود از قول من به زياد بگو زلفا دخترش را به عقد تو درآورد.
جويبر حسب الامر راه خانه زياد را در پيش گرفت، موقعيت به او وارد شد كه با جمعي از مردم قبيله اش دَرِ خانه نشسته بودند . جويبر پس از عرض سلام و تحيت، زياد را مخاطب قرار داد و گفت: من از طرف حضرت پيغمبر (ص) حامل پيامي هستم، كه ميل داري حضور اين عده و مي خواهي كناري رفته در خلوت پيام آن حضرت را با شما در ميان بگذارم؟
زياد كه ارسال پيام از طرف بزرگترين شخصيت جهاني را براي خود افتخاري مي دانست و حقاً هم افتخاري بود، خواهش كرد كه پيام را با حضور آن عده ابلاغ و بازگو نمايد .
جويبر گفت: حضرت پيغمبر (ص) پيغام داده كه دخترت زلفا را به عقد من درآوري .
زياد كه با در نظر گرفتن شخصيت و موقعيت اجتماعي خود، قبول اين پيشنهاد را نوعي ذلت و اهانت تلقي مي كرد با تندي گفت: ما انصار دختران خود را به اشخاصي كه هم شأن ما نيستند، تزويج نمي كنيم، برگرد عذر مرا بعرض حضرت برسان .
جويبر راه خود را در پيش گرفت و به سمت خانه حضرت رسول (ص) روانه شد ولي هنوز چند قدمي فاصله نگرفته بود كه زلفا از پيام حضرت و جواب تند پدرش اطلاع حاصل كرد. بلا تأمل پدرش را به اندرون خواست و از جريان امر پرسش نمود. زياد مطلب را بدون كم و كاست با او در ميان گذاشت، زلفا در اثر ايماني كه به خدا و علاقه اي كه به پيغمبر (ص) داشت پدرش را به تمكين در مقابل اوامر و فرامين حضرت وادار نمود، و لذا خواست كه هر چه زودتر به حضور حضرت پيغمبر اكرم (ص) شرفياب شود و ضمن عذرخواهي، آمادگي خود را جهت اجراي اوامر مباركش اعلام نمايد.
زياد كه به شدت تحت تأثير گفته هاي دخترش قرار گرفته بود، به حضورِ حضرت شرفياب شد، و با نهايت ادب و احترام، عرض كرد: جويبر پيامي از طرف حضرتت آورده كه من نه تنها به آن پيام جواب مساعد و موافق ندادم، بلكه لحن كلامم تا حدي تند بود، اينك شخصاً خدمت رسيده ام تا ضمن پوزش، بعرض برسانم كه: جويبر از لحاظ حسب و نسب هم شأن و هم سطح ما نيست، و در صورتي كه دخترم را به ازدواج او درآورم، موقعيت فاميلي و خانوادگيم دستخوش طعن و سرزنش قرار مي گيرد. حضرت پيغمبر فرمود: اي زياد، جويبر مردي مسلمان و با ايمان است، مرد مؤمن هم شأن زن مؤمنه و مرد مسلمان هم شأن زن مسلمان است. دخترت را به همسري او درآورد و از دامادي او ننگ مدار.
زياد حسب الامر جويبر را به دامادي پذيرفت و صداق و جهيزيه و هزينه عروسي را نيز شخصاً بعهده گرفت و خانه اي هم با تمام لوازم زندگي اشرافي در اختيارش گذاشت.
در اندك زماني جويبر با وضعي آراسته و لباسي كه شايسته دامادي آن عصر بود (آنهم دامادي كه با دختر يكي از اشراف ازدواج كرده باشد) در حاليكه خود را با بهترين عطرها معطر نموده بود، روانه حجله عروس، عروسي كه از لحاظ زيبايي مورد توجه جوانان شهر و از لحاظ حسب و نسب هم دختر يكي از بزرگترين اشراف قبيله خزرج كه از قبايل نامدار عرب بود، گرديد .
مشاهده عروسي به آن زيبايي و خانه اي با آن عظمت و شكوه و تجملاتي تا آن حد خيره كننده جويبر صفه نشين، جويبر غريب، جويبر بي كس و بي سرمايه را به شكرگذاري واداشت .
لذا گوشه اي از اطاق را اختيار كرد و تا صبح به نماز و عبادت پرداخت، چون صبح شد، به قصد اداء نماز صبح، راه مسجد را در پيش گرفت، زلفا هم وضو گرفت و به نماز مشغول شد .
صبحگاه كه طبق معمول زنها به حجله عروس رفتند و جوياي حالش شدند، زلفا جريان شب گذشته را براي آنها شرح داد و گفت: داماد جز نماز و عبادت به موضوع ديگري توجه نداشته است، شب دوم و سوم هم به همين نحوگذشت.
لذا زنها جريان را به اطلاع زياد رسانيدند، زياد به خدمت حضرت پيغمبر (ص) شرفياب شد و عرض كرد: يا رسول الله! امر فرمودي جويبر را به دامادي بپذيرم، پذيرفتم. وسيله زندگي مرفه و آبرومندي هم برايش تهيه و تدارك ديدم، ولي او به دخترم بي اعتنايي نموده و احساساتش را به شدت جريحه دار نموده است، گويي اصلاً تمايلي به جنس زن نداشته و يا فاقد غريزه جنسي و تمايلات نفساني است.
حضرت بلافاصله جويبر را احضار و مورد استيضاح قرار داد.
جويبر عرض كرد كه به شكرانه اين همه نعمت، رهايي از نوانخانه و دست يافتن به بهترين خانه و زندگي و ازدواج به بهترين دختران شهر روزها را به روزه داري و شبها را به شكرگذاري مصروف مي نمايم.
حضرت او را به مهرباني با همسرش امر فرمود و جويبر سياه پوست، جويبر بي نام و نشان، در سايه مساوات و تعاليم درخشان اسلام در كنار زلفا كه دختر يكي از رجال و اشراف عرب بود، زندگي خوش و مرفهي را آغاز و سرانجام هم در ركاب حضرت پيغمبر (ص) به افتخار شهادت نائل گرديد و سعادت ابدي يافت .

سلام علیکم

سینا;166183 نوشت:
اِيّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ وَ ما خَضْراءُ الدِّمَنِ. قالَ: اَلْمَرْأَةُ الْحَسْناءِ فى مَنْبَتِ السُّوءِ. از سبزه مزبله پرهيز كنيد، پرسيدند سبزه مزبله كدام است؟ فرمود: زن زيباروى كه در خانواده اى پست و بد و فرومايه بار آمده!

این روایت اصلا دلالت بر این نمیکند که اگر خود شخص ایمان و تقوا داشت برای خانواده اش با اون ازدواج نکنید بلکه میفرماید زیبا روی
پس منظور آن است که کسی را به صرف زیبا روی بودن انتخاب نکنید بلکه ممکن است شخص بی تقوا باشد برای همین هم به خانواده اش نگاه کنید که ممکن است پست و بد و فرومایه باشند و این را به دختر خود منتقل کرده باشند اما اگر یقین دارید که دختری با تقوا است هرچند که خانواده اش کافر است این روایت آن را شامل نمیشود

سینا;166193 نوشت:
در روایات می خوانیم که: لا يُختارُ حُسنُ وَجهِ المَرأةِ على حسُنِ دِينِها."نبايد حُسن صورت زن را بر حُسن ديندارى او برگزيد."فکر می کنم دونستن این نوع احادیث تقریبا تکلیف ما را در مرحله ی انتخاب در رابطه با این معیار مشخص میکنه

جناب گل مینا این احادیث رو خوب دقت کنید توش!!

جانا سخن از زبان ما مي گويي!
:Kaf:استاد همه حرف منم همينه:Kaf:

سینا;166193 نوشت:
زيبايي و جذابيت ظاهري يكى از ملاكها ،در ازدواج است. اگر در ازدواج ميل و علاقه وجود نداشته باشد،به همان نسبت عدم موفقیت در زندگی را تجربه خواهیم کرد.بنابراين، علاقه و ميل فردي كه قصد ازدواج دارد، اهميت بسياري دارد .گرایش عاطفی به طرف مقابل در زن ومرد(یعنی همین که از چهره ی طرف خوشمون بیاد)بسیار مهمه.به خاطر همین بر اساس تعاليم اسلام نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر به جهت ازدواج، در صورتى كه قصد لذتى در آن نباشد، مجاز دونسته شده.

مهدی عباس زاده;166209 نوشت:
جناب گل مینا این احادیث رو خوب دقت کنید توش!!

اولا من سر كار هستم نه جناب!!!!:Cheshmak:
دوما من با اين حرف شما كاملا موافقم كه دو شخصي كه هم كفو نيستن نبايد ازدواج كنن منتها من ميگم هم كفو بودن فقط شامل اخلاق و ايمان نيست و طبق فرموده جناب سينا شامل موارد فرعي ديگه هم ميشه اما شما ميگي هم كفو بودن فقط اخلاق و ايمانه
البته ما هم كه دشمني با كسي نداريم چون همون طور كه گفتم من اين مورد و از دفتر مرجع تقليدم پرسيدم و شكي ندارم بقيه دوستان مردد هم ميتونن از فرمايشات استاد سينا بهره ببرند.
با تشكر سر كار گل مينا!:ok:

سلام علیکم سرکار گل مینا

گفتم که بنده کاری ندارم که شما از که یا چه تقلید میکنید سوالم از شما درباره ازدواج جویبر با زلفا رو جواب

ندادید

راستی میگم جناب مال مرداست فقط؟؟

مهدی عباس زاده;166207 نوشت:
سلام علیکم

این روایت اصلا دلالت بر این نمیکند که اگر خود شخص ایمان و تقوا داشت برای خانواده اش با اون ازدواج نکنید بلکه میفرماید زیبا روی
پس منظور آن است که کسی را به صرف زیبا روی بودن انتخاب نکنید بلکه ممکن است شخص بی تقوا باشد برای همین هم به خانواده اش نگاه کنید که ممکن است پست و بد و فرومایه باشند و این را به دختر خود منتقل کرده باشند اما اگر یقین دارید که دختری با تقوا است هرچند که خانواده اش کافر است این روایت آن را شامل نمیشود


بزرگوار این روایت دلیلی است بر اهمیت توجه به اصالت خانوادگی که به عنوان معیار اصلی در نظر گرفته میشود نه صرفا زیبایی.

در ضمن برای بدست آوردن ملا که،ا باید مجموعه ای از روایات را در نظر گرفت نه این که تنها بر چند روایت تکیه کنیم از مجموع روایات نتیجه مطلوب را بدست خواهیم آورد پس نگاهمان تک بعدی نباشد.

سلام علیکم

بنده از مجموعه روایاتی که آوردید و آوردم فهمیدم که تنها ایمان و عمل صالح است که موجب هم شان بودن و کفو بودن دونفر میشود و اصالت خانوادگی هم مطرح نیست مگر برای کسی که هیچ راهی برای شناخت همسر مورد نظرش نداره مگر از این راه یعنی راههای دیگر بسته است به روش

اما کسی اگه توانست کشف بکند که همسرش واقعا ایمان و عمل صالح دارد یا فقط ادعا میکند دیگر خانواده مطرح نیست بلکه خود شخص ملاک است همانطور که در صدر اسلام بودند کسانی که پدرشان کافر بود و خودشان کنیز و پیامبر با ایشان ازدواج کردند و .... که مومنین با زنانی که مسلمان شده بودند و هیچ پناهی جز خدا نداشتند و همسرشان هم کافر بود از دستشان فرار کرده به مدینه می آمدند و با ایشان ازدواج میکردند

پس اصالت خانوادگی جایی مطرح میشود که اولا در مقابل حسن ظاهری است یعنی ملاک اصلی را حسن باطنی قرار میدهد و اصالت خانوادگی هم فقط میتواند ملاکی برای آن باشد که نمیشناسد همسرش را!!

گذشته از تمام اینها این سخن لازم آن میشود که زنان مومنی که پدر و مادر بدی داشتند را مردان مومن نگیرند و آنان انتخابی جز ازدواج با فساق یا کم ایمانان یا عدم ازدواج نخواهند داشت اما این نمیتواند راه مناسبی برای تشویق افراد نسبت به عمل اختیار باشد بلکه نهی است زیرا میگوید تو سعادتت به پدر و مادرت وابسته است نه به عمل خودت و این یعنی جبر چون انتخاب پدر و مادر در حیطه انتخاب دختر نیست

از تمام این سخنان که عرض کردم نتیجه میگیرم که فقط ایمان و عمل صالح در خود شخص ملاک است نه هیچ چیزی غیر ان

مهدی عباس زاده;166710 نوشت:
سلام علیکم

بنده از مجموعه روایاتی که آوردید و آوردم فهمیدم که تنها ایمان و عمل صالح است که موجب هم شان بودن و کفو بودن دونفر میشود و اصالت خانوادگی هم مطرح نیست مگر برای کسی که هیچ راهی برای شناخت همسر مورد نظرش نداره مگر از این راه یعنی راههای دیگر بسته است به روش

اما کسی اگه توانست کشف بکند که همسرش واقعا ایمان و عمل صالح دارد یا فقط ادعا میکند دیگر خانواده مطرح نیست بلکه خود شخص ملاک است همانطور که در صدر اسلام بودند کسانی که پدرشان کافر بود و خودشان کنیز و پیامبر با ایشان ازدواج کردند و .... که مومنین با زنانی که مسلمان شده بودند و هیچ پناهی جز خدا نداشتند و همسرشان هم کافر بود از دستشان فرار کرده به مدینه می آمدند و با ایشان ازدواج میکردند

پس اصالت خانوادگی جایی مطرح میشود که اولا در مقابل حسن ظاهری است یعنی ملاک اصلی را حسن باطنی قرار میدهد و اصالت خانوادگی هم فقط میتواند ملاکی برای آن باشد که نمیشناسد همسرش را!!

گذشته از تمام اینها این سخن لازم آن میشود که زنان مومنی که پدر و مادر بدی داشتند را مردان مومن نگیرند و آنان انتخابی جز ازدواج با فساق یا کم ایمانان یا عدم ازدواج نخواهند داشت اما این نمیتواند راه مناسبی برای تشویق افراد نسبت به عمل اختیار باشد بلکه نهی است زیرا میگوید تو سعادتت به پدر و مادرت وابسته است نه به عمل خودت و این یعنی جبر چون انتخاب پدر و مادر در حیطه انتخاب دختر نیست

از تمام این سخنان که عرض کردم نتیجه میگیرم که فقط ایمان و عمل صالح در خود شخص ملاک است نه هیچ چیزی غیر ان

سلام بر شما

بزرگوار، تمام آنچه که مطرح شد وبیان کردن روایات مختلف ،در جای خود حائز توجه واهمیت است.همانطور که از اول تاپیک بارها گفته شد اولویت بندی ملاک ها مهم است والبته اولویت بندی ملا کها به معنای عدم توجه به ملاک هایی که در درجه ی پایین تر قرار می گیرند نیست.

ا
ز مجموع روایات داشتن ایمان وتقوا واخلاق وحتی توجه به خانواده واصالت وشرافت خانوادگی بدست می آید.حتی در رابطه با زیبایی نیز با توجه به آموزه های دین نتیجه ی نهایی این است که از قیافه ی طرف خوشش بیاد.

بنابراین اگر در توجه به هر یک از این معیارها کوتاهی کنیم به همان نسبت متضرر خواهیم بود.

مثلا اگر بی توجهی ما نسبت به ایمان واخلاق باشد بیشترین ضربه را خواهیم خورد ودر درجه ی بعد اگر بی توجهی نسبت به اصالت وشرافت خانوادگی باشد باز به همان میزان متضرر می شویم این قانون برای سایر ملاکها حتی زیبایی ومسائل مالی واقتصادی و حتی سن وتحصیلات وشغل در درجه های پایین تر قابل توجه است .

پس مشکل شما این است که برای سایر ملا کها امتیازی قائل نیستید واین نوع نگاه همان نگاه تک بعدیست به این قضیه.



سلام شاید

شایدم پیامبر نگاهی تک بعدی داشتن که جویبر و زلفا را به عقد هم درآوردند و به ملاکهای دیگر توجه نکردند مثل زیبایی و ثروت و موقعیت خانوادگی و ....

نمیدانم شایدم ایشان برای ما اسوه حسنه ای نیستند
شایدم شما دارید اشتباه میکنید که برای این ملاکها ارزش قائلید حال آن که ضرری پشت نبودش نیست گرچه بودش بهتر است ولی ضرری پشت نبودش نیست چون لاضرر و لا ضرار فی الاسلام

مهدی عباس زاده;166805 نوشت:
سلام شاید

شایدم پیامبر نگاهی تک بعدی داشتن که جویبر و زلفا را به عقد هم درآوردند و به ملاکهای دیگر توجه نکردند مثل زیبایی و ثروت و موقعیت خانوادگی و ....

نمیدانم شایدم ایشان برای ما اسوه حسنه ای نیستند
شایدم شما دارید اشتباه میکنید که برای این ملاکها ارزش قائلید حال آن که ضرری پشت نبودش نیست گرچه بودش بهتر است ولی ضرری پشت نبودش نیست چون لاضرر و لا ضرار فی الاسلام

آنچه که مطرح کردید در جریان جوبیر وذلفا توجه نمودن به ایمان وتقواست وآنچه که در این روایات می بینیم توجه کردن به اصالت وشرافت خانوادگی .

نظرتان در مورد این روایات چیست؟

پیامبر اسلام فرمودند: «وانظر فى اى نصاب تضع ولدک فان العرق دساس؛ بنگر که فرزند خود را در چه مکانى قرار مى ‏دهى زیرا رگ و ریشه در فرزند اثر مى‏ گذارد.»

و نیز امام صادق علیه السلام فرمودند: «تزوجوا فى الحجرالصالح، فان العرق دساس؛ با خانواده‏اى خوب و شایسته وصلت کنید زیرا خون اثر دارد.»

سلام علیکم

نظرم اینه که این روایات با توجه به عمل نبی و آن دلیل عقلی که ذکر کردم باید تاویل بشه به این که بهتره نه این که اگه نباشه شخص متضرر میشه!!

ببخشید خانواد همسر امام حسین چه کسانی بودن
خانواده همسر امام حسن عسکری چطور؟

مهدی عباس زاده;166820 نوشت:
سلام علیکم

نظرم اینه که این روایات با توجه به عمل نبی و آن دلیل عقلی که ذکر کردم باید تاویل بشه به این که بهتره نه این که اگه نباشه شخص متضرر میشه!!

ببخشید خانواد همسر امام حسین چه کسانی بودن
خانواده همسر امام حسن عسکری چطور؟

[=Microsoft Sans Serif]بزرگوار قصد ما بازی با کلمات نیست قصد ما توجه نمودن به معیارهایی است که آموزه های دینی به آنها توجه دارد.

با اجازه ی آقا مهدی یکی از پستهاشون در انجمن مشاوره را که خیلی کامل ودقیق بود اینجا میزنم تا شما بیشتر رو این اصل وتأثیر گذاریش دقت کنید.هر چند که تو همین تاپیک در پست 79 در رابطه با این موضوع به حد کافی توضیح دادیم.




اصالت خانوادگی

یکی از مواردي که در انتخاب همسر اهمیت زیادي دارد، اصالت خانوادگی است. معیارهایی که به وسیله آن ها می توان اصالت خانوادگی فرد مقابل را به عنوان همسر آینده سنجید، عبارتند از:
1) حلال زادگی: یکی از معیارهاي اصالت خانوادگی حلال زادگی افراد است. از دیدگاه دین اسلام فردي حلال زاده است که پدر و مادرش مشخص باشند و مطابق با دین شان که برخلاف فطرت انسانی نیست و روش و آیین قوم خود به روش متداول، رسمی و علنی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده باشند.

2) پارسایی و تقوا: معیار دیگر تقوا و پارسایی فرد و خانواده ي اوست. تقوا و پارسایی باعث میشود فرد مقابل حقوق همسرش را حفظ کند، هیچ گاه در پی هوس هاي نامشروع نرود، به او احترام - بگذارد و از هر گونه ستم بر او دوري کند. 1

3) افکار و اعتقادات صحیح: افکار و باورها علاوه بر اعتقادات و باورهاي دینی و مذهبی جنبه هاي دیگري نیز دارد. مسئله مهم در زندگی مشترك تناسب و شباهت دو خانواده در اعتقادات و باورهاست. در این صورت دو طرف راحت تر میتوانند با استفاده از روشهاي منطقی بر اعتقادات و افکار هم اثر گذاشته و اختلافات جزئی را حل نمایند.

4) صلاحیت اخلاقی و روانی: آنچه در اصالت خانوادگی بسیار مهم است صلاحیت اخلاقی و روانی فرد و خانواده می باشد. عدم توافق اخلاقی دو طرف محکم ترین ضربه را به پیکر خانواده میزند.
عوامل اخلاقی و روانی دو نقش مؤثر در ازدواج دارند:
الف) توافق و حفظ زندگی زناشویی: این عامل هم در حفظ و هم در تداوم زندگی زناشویی اهمیت دارد. مواردي دیده شده که به علت دگرگونیهاي زندگی خصوصیات اخلاقی و روانی افراد تغییر میکند و زندگی شان به تباهی کشیده می شود. بنابراین ثبات در ویژگی هاي اخلاقی و روانی اهمیت عمده اي دارد.
همچنین، فردي که توفیق یافته همسري مناسب به دست آورده باید در از این نعمت نگهداري کند.
عواملی چون حوصله و بردباري، صداقت، مهربانی، از خودگذشتگی، صمیمیت، اعتماد و اطمینان، نظم و انضباط، همکاري، سازگاري، تعهد، سخاوت، وفاداري، احساس مسئولیت، مودت و حسن تفاهم و انعطاف پذیري سبب توافق و حفظ زندگی زناشویی می شود.
ب) ویژگیهاي فردي منفی: برخی ویژگیهاي منفی افراد در امور اخلاقی و روانی میتوانند زندگی را دچار تلخی و از هم پاشیدگی کنند. از جمله: خست، عصبانیت، دورویی، دروغ، پنهان کاري، پرخاشگري و خشونت، لجاجت، خودبینی و تحقیر دیگري، بی انضباطی، وسواس و سوءظن.

5) عزت نفس و نوکیسه نبودن: یکی از موارد دیگر عزت نفس فرد است. یعنی این که فرد در مورد خود چه قضاوتی می کند؟ خود را چگونه ارزیابی میکند؟ آیا خود را فردي ارزشمند می داند یا خیر؟ و...
اگر فردي خود را موجودي باارزش بداند و قضاوت درست و واقعی در مورد خود داشته باشد میداند که ارزشش به پول یا تحصیلات و... نیست. بنابراین، خود را به راحتی نابود نمیکند. از سویی برخی افراد تنها به خاطر ثروت خود را مهم میدانند و در مورد هر چیزي حتی ارزش هاي انسانی با ارزش هاي مادي و مالی قضاوت میکنند. آن ها به افرادي که داراي مال، تحصیلات، همسر زیبا و ... نیستند به دیده تحقیر مینگرند. بنابراین، فرد باید از خانواده اي باشد که برتري را به پول یا مادیات ندانند.


نکته دیگري که در اصالت خانوادگی اهمیت بسیاري دارد، بحث تربیت و امور وراثتی است. به عبارت دیگر دو عامل بر شخصیت انسان اثر میگذارد یکی وراثت و دیگري محیط. 2
از دید اسلام صفات و خصوصیات والدین در فرزندان آینده تأثیر می گذارد. به همین دلیل باید قبل از انتخاب همسر درباره ي سابقه ي خانوادگی همسر و به خصوص مراتب ایمانی و اخلاقی آن ها، تحقیق لازم صورت گیرد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود

اُنْظُرْ فى أى شىء تَضَع ولدك فإنَّ العرق دساس؛ نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار مى دهى، زیرا نطفه (و ژن ها و خصوصیات ارثى)، خواه ناخواه منتقل مى شود و تأثیر مى گذارد

امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز آن قدر به این مسئله اهمیت می دادند که براي ازدواج به سراغ عقیل که نسب شناس بود، رفته و فرمودند « میخواهم با زنی ازدواج کنم که از او فرزندانی شجاع متولد شود »برادرشان به ایشان توصیه میکنند که از طایفه برادرشان زن بگیر. زنان این طایفه « بنیکلاب » پسرانی زیبا و شجاع به دنیا می آورند.

اهمیت این مطلب در تمام زیارات ائمه معصومین نیز قابل مشاهده است. می گوییم و گواهی می دهیم که ائمه از اصلاب شامخه و ارحام مطهره هستند. پاکی ژنتیکی و تربیت پاك در هم آمیخته اند. در واقع نمیتوان آن ها را از هم جدا کرد مثل شیر و شکر که در هم آمیخته می شوند. جالب آن که اخلاق و تربیت میتوانند بر روي ژن تأثیر بگذارد. این امر در مورد کسانی که کافر بودند و در صدر اسلام توسط پیامبر گرامی اسلام آوردند، قابل مشاهده است.

[=Microsoft Sans Serif]

سلام
عرض ادب و احترام
تشکر از استاد سینای گرامی که با صبر و حوصله بحث را دنبال می کنند
استاد بحث به کل داره منحرف می شود من به دوست عزیز جناب مهدی عباس زاده گفتم بحث ما رو کفویت نیست و اون باید جداگانه برسی شود اتفاقا بحث خیلی خوبی است من مشتاقم تا ایشون تو یه تاپیک دیگه این موضوع را مطرح کند که مفصل باش صحبت کنیم
اگر صلاح می دانید از این به بعد به بحث اصلی خودمان بپردازیم کلی حرف داشتم که اگر بشود از فردا روی اون موضوع تمرکز کنیم
زيبايي و اصل و نصب بدون اخلاق ارزش ندارد!
با تشکر

مـهـدی;166864 نوشت:
سلام
عرض ادب و احترام
تشکر از استاد سینای گرامی که با صبر و حوصله بحث را دنبال می کنند
استاد بحث به کل داره منحرف می شود من به دوست عزیز جناب مهدی عباس زاده گفتم بحث ما رو کفویت نیست و اون باید جداگانه برسی شود اتفاقا بحث خیلی خوبی است من مشتاقم تا ایشون تو یه تاپیک دیگه این موضوع را مطرح کند که مفصل باش صحبت کنیم
اگر صلاح می دانید از این به بعد به بحث اصلی خودمان بپردازیم کلی حرف داشتم که اگر بشود از فردا روی اون موضوع تمرکز کنیم
زيبايي و اصل و نصب بدون اخلاق ارزش ندارد!
با تشکر

سلام وعرض ادب

ممنون بزرگوار

میخواستیم تو این تاپیک فقط در مورد معیار زیبایی صحبت کنیم والبته مقایسه کردنش با ملاک اخلاق. اما خوب چون بحث ملا کهای دیگه پیش اومد اونها را هم مطرح کردیم.تا شبهه ای برای دوستان باقی نمونه.

ولی حق با شماست ادامه ی مبحث حول این محور ما را از موضوع اصلی دور میکنه.پس ان شاءالله تو این تاپیک روی همون دو معیار اخلاق وزیبایی بحث می کنیم وبررسی کفویت در سایر ملا کها را به یه تاپیک دیگه میسپاریم.

تشکر آقا مهدی وبسم الله...

سلام علیکم بزرگواران شما به بحث زیبای خودتون ادامه بدید بنده دیگه مزاحم نمیشم تا به بحث خودتون در مورد زیبایی و.... بپردازید

التماس دعا

مهدی عباس زاده;167178 نوشت:
سلام علیکم بزرگواران شما به بحث زیبای خودتون ادامه بدید بنده دیگه مزاحم نمیشم تا به بحث خودتون در مورد زیبایی و.... بپردازید

التماس دعا

سلام وعرض ادب

جناب مهدی بزرگوار اگه علاقمند ادامه دادن اون بحث هستید در یه تاپیک جداگانه در خدمتیم.در ضمن اینجا هیچ یک از دوستان گرامی مزاحم نیستند همه لطف دارید که در بحث ها خیلی خوب شرکت می کنید.وما هم از مطالب خوب دوستان استفاده می کنیم.

ممنون از شما

در روایت داریم اگر برای زیبایی یا مال کسی با او ازدواج کردید به آن نمی رسید ولی اگر برای تدین کسی با او ازدواج کردید به آن دست می‌یابید . این روایت را باید در کنار روایت های دیگر تفسیر کرد یعنی نباید مال و جمال تنها ملاک گزینش ما باشد چون اینها مانند کف روی آب هستند و ناپایدار ولی دینداری مانند خود آب است و پایدار. کسی که برای دینداری فرد را ملاک اصلی ازدواجش قرار می‌دهد خدواند مهر همسرش را که دیندار است را در دلش می اندازد و به زندگیش برکت می‌کند. (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ؛ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند، به زودى [خداى‏] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار می ‏دهد.

اگر چنانچه كسي به خاطر مال و جمال ازدواج كند طبق روايت ممكن است خداي متعال مال و جمال به او بدهد و ممكن هم هست كه ندهد، اما اگر چنانچه براي تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج كند ، خداي متعال به او هم مال خواهد داد، هم جمال . ممكن است كسي بگويد جمال كه اعطا كردني نيست ، يك كسي جمال دارد يا ندارد! معنايش اين است كه چون جمال در چشم و نگاه و دل شماست، اگر انسان كسي را كه خيلي جميل هم نباشد، دوست داشت او را جميل مي‌بيند. وقتي كسي را دوست نداشت هرچه‌ قدر هم جميل باشد به نظر او جميل نمي‌آيد .

منبع: نرم افزار نیش ها و نوش ها

مـهـدی;167263 نوشت:
در روایت داریم اگر برای زیبایی یا مال کسی با او ازدواج کردید به آن نمی رسید ولی اگر برای تدین کسی با او ازدواج کردید به آن دست می‌یابید . این روایت را باید در کنار روایت های دیگر تفسیر کرد یعنی نباید مال و جمال تنها ملاک گزینش ما باشد چون اینها مانند کف روی آب هستند و ناپایدار ولی دینداری مانند خود آب است و پایدار. کسی که برای دینداری فرد را ملاک اصلی ازدواجش قرار می‌دهد خدواند مهر همسرش را که دیندار است را در دلش می اندازد و به زندگیش برکت می‌کند. (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ؛ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند، به زودى [خداى‏] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار می ‏دهد.

اگر چنانچه كسي به خاطر مال و جمال ازدواج كند طبق روايت ممكن است خداي متعال مال و جمال به او بدهد و ممكن هم هست كه ندهد، اما اگر چنانچه براي تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج كند ، خداي متعال به او هم مال خواهد داد، هم جمال . ممكن است كسي بگويد جمال كه اعطا كردني نيست ، يك كسي جمال دارد يا ندارد! معنايش اين است كه چون جمال در چشم و نگاه و دل شماست، اگر انسان كسي را كه خيلي جميل هم نباشد، دوست داشت او را جميل مي‌بيند. وقتي كسي را دوست نداشت هرچه‌ قدر هم جميل باشد به نظر او جميل نمي‌آيد .

منبع: نرم افزار نیش ها و نوش ها

اینها هم میتونه نشونه ی خوبی برای شناخت آدمهای با ایمان باشه یعنی اولین معیار ازدواج (ایمان) نمود عملیش رفتارهایی هست که در این روایت اومده .

قال علىُّ (عليه السلام ):

اِنَّ لاَِهلِ الدينِ عَلاماتٌ يُعرَفُونَ بها: صِدقُ الحَديثِ وَاَداءُ الا مانَةِ وَ وَفاءٌ بِالعَهدِ وَصِلَةُ الارحامِ وَرَحمَةٌ لِلضُّعفاءِ وَقِلَّةُ مُؤ اتاهُ لِلنساءِ وَ بَذلُ المَعرُوفِ وَ حُسنُ الخُلقِ وَسِعَةُ الحِلمِ وَاِتباعُ العِلمِ وَ ما يُقرَبُ مِنَ اللهِ زُلفى وَ طُوبى لَهُم و حُسنَ مَآبٍ

.

افراد متدين علامت و ويژگيهائى دارند كه با آنها شناخته مى شوند: 1 - راستگوئى ، 2 - امانتدارى 3 - وفاى به عهد و اقرار، 4 - نيكى و محبت به خويشاوندان ، 5 - دادرس از بيچاره گان ، 6 - با زنان رفت و آمد كمى داشتن ، 7 - برنامه هاى خدا پسندانه را در اجتماع انتشار دادن ، 8 - اخلاق زيبا، 9 - پر حوصله و صبور، 10 - كارهايش را آگاهانه انجام مى دهد و هر مطلبى را با علم و آگاهى كامل مى پذيرد [تقليد كوركورانه ندارد] 11 - قصد قربت الهى و رسيدن به بالاترين مرحله آن ، در انجام كارهايشان ، هدف اصلى آنان مى باشد، خوشا به حال آنان ، و چه زيبا جايگاهى و منزلتى دارند.


در روايتي امام باقرعلیه السلام مي فرمايند :

هر گاه مردي از شما قصد ازدواج داشت از موي دختر سئوال كند چنانچه

از رخسارش سئوال مي كند، زيرا مو يكي از دو ركن جمال است.


وسائل الشیعه ،ج14،ص37

موضوع قفل شده است