رفتار نامتعارف پدر شوهرم با من

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفتار نامتعارف پدر شوهرم با من
سلام وقتتون بخیر خانمی 20 ساله هستم که چند ماه قبل عروسی گرفتم و زندگی مشترکم رو با همسرم شروع کردم. مدتی قبل همسرم من رو به خونه پدر و مادرشون بردند و قرار شد برای انجام کاری بیرون بروند و برای شام برگردند در خونه پدر شوهرم من و خواهرشوهرم بودیم و باهم صحبت میکردیم و پدرشوهرو مادرشوهرمم خواب بودند. با توجه به اینکه سرویس بهداشتی خونه شون در قسمت بالکن بود من برای دستشویی رفتم به اونجا موقعی که داشتم از دستشویی خارج می شدم پدرشوهرم رو دیدم که به طرف من اومد و در همون بالکن منو از پشت بغل کرد و چندباری منو بوسید اما من از ترس نتونستم هیچ کاری کنم و خیلی ترسیده بودم حتی اون شب سر سفره نتونستم غذا بخورم از نظر روحی خیلی به هم ریختم چند روز بعد به پدرشوهرمم تلفن زدم و بهشون گفتم چرا همچیم کاری کردی؟ ایشون در جواب گفت: من و شما باهم محرم هستیم و من میخوام که رابطم با عروسم خوب باشه! از اون موقع احساس می کنم نگاهش به من عوض شده هر چند من دیگه بهشون محل نمیدم، لباسهای پوشیده تر می پوشم اما چند ماهه  که شب و روز ندارم مدام فکرم درگیره همش کابوس میبینم و ب این موضوع خیلی فکر میکنم مگر من رفتار اشتباهیی داشتم یا لباس نامناسبی پوشیده بودم؟؟؟ چون میدونم شوهرم خیلی از این موضوع ناراحت میشه نمیتونم بهش بگم و به همین خاطر که نمیتونم بهش بگم دارم از شوهرم سرد میشم هر موقع یاد اون شب می افتم چندشم میشه به نظرتون چیکار کنم؟  آیا پدر شوهرم منظوری داشته یا من دارم اشتباه میکنم؟ توروخدا کمکم کنید دارم نسبت ب شوهرم دلسرد میشم به خانواده ا هم نمیتونم بگم چون اگر بگم مطمئنم خون به پا میشه توروخدا جواب بدین واقعا دارم دیوانه میشم
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شفیق
جمع بندی پرسش: سلام خانمی 20 ساله هستم و چند ماه است که زندگی مشترکم را با همسرم شروع کردم. مدتی قبل همسرم مرا به خانه پدرشان بردند و خودشان برای کاری بیرون رفتند. من و خواهرشوهرم در حال صحبت بودیم که برای سرویس بهداشتی به بیرون رفتم. زمانی که از سرویس خارج می شدم پدرشوهرم به طرفم آمد و از پشت مرا بغل کرد و چندبار بوسید. از ترس هیچ کاری نتوانستم بکنم. خیلی بهم ریختم و بعد از چند روز تماس گرفتم و گفتم چرا چنین کاری کردی؟ ایشان گفتند من و شما محرم هستیم و می خوام رابطم با عروسم خوب باشد. از آن موقع لباسهای پوشیده تر می پوشم. گاهی کابوس می بینم و شب و روز ندارم. به همسرم نگفتم. نسبت به شوهرم دلسرد شدم. لطفا جواب بدهید. چه کنم؟ پاسخ: با سلام و احترام به شما همراه گرامی: قابل درک است که شرایط  سختی رو به عنوان یک خانم جوان می گذرانید. اما همین که در این چندماه که گذشته و ایشان کارشان را تکرار نکرده اند؛ نشان از این دارد که متوجه اشتباه خود شده اند و یا حداقل فهمیده اند که شما خوشتان نیامده است. بسیار کار خوبی کرده اید که به همسرتان انتقال ندادید؛ چراکه بالاخره پدرشان هستند و هیچگاه نمی توانند با این موضوع کنار بیایند و رابطه عاطفی ای که همسرتان با پدرشان دارند متفاوت از رابطه شما با پدر همسرتان است. ولی اگر زمانی ایشان دوباره رفتارشان را تکرار کردند، می توانید به صورت جدی و بدون توهین با پدر همسرتان صحبت کنید و ناراحتی تان را از این موضوع بیان کنید و به ایشان هشدار بدهید که به همسرتان خواهید گفت. اینکه سعی می کنید لباس های پوشیده تری بپوشید؛ بسیار خوب است و تا آنجا که می توانید مدت زمان کوتاهتری را در منزل آنها بمانید. سعی کنید بدون همسرتان  به آنجا نروید؛ شرایطی فراهم کنید که به هیچ عنوان با پدر همسرتان تنها نباشید و یا جایی تنها با ایشان نروید؛ حتی در ماشین با هم تنها نباشید. مواظب رفتارهایتان با همسرتان باشید و تا آنجا که می توانید ظرافت های زنانه تان را در مقابل پدرهمسرتان چه به صورت اندامی و کلامی و ... بروز ندهید.  برای مثال حتی با همسرتان، خیلی گرم نگیرید در منزل آنها گفتگوهای رسمی داشته باشید؛ البته باید مواظب باشید که افراط گونه نباشد که دیگران متوجه شوند. دلسردی شما نسبت به همسرتان را باید ببینید به چه دلیل است؟ درباره فکری که شما را به سمت دلسردی نسبت به همسرتان می کشاند؛ فکر کنید و ببینید این افکار منطقی هستند؟ همسرتان در این اتفاق هیچ دخالتی نداشته اند و بی خبر از همه جا می باشند. هر انسانی مسئول اشتباه خودش است و به دیگری ربط پیدا نمی کند. پدر همسرتان هم ممکن است در شرایط خاصی بودند که این کار را کردند و ممکن است خودشان هم از این رفتارشان پشیمان شده باشند. اگر این حالات روحی شما ادامه پیدا کرد، با یک مشاور صحبت کنید تا با تکنیک هایی این هیجان منفی نسبت به این موضوع در شما کاهش پیدا کند. شما در حال حاضر پر از خشم و نفرت نسبت به پدر همسرتان هستید و دلیل دلسردی شما نسبت به همسرتان هم ممکن است همین باشد و این خشم و نفرت لازم است کاهش پیدا کند؛ چراکه بالاخره شما نمی توانید با آنان قطع رابطه نمایید. بنابراین لازم است روی حالات روحی شما کار شود.
موضوع قفل شده است