در بیان معارف دین ، نفی یا اثبات ؟ کدام بهتر است ؟
تبهای اولیه
سلام :Gol:
روشهای مختلفی در بیان معارف دین وجود دارد . بعضی ها با روش آسیب شناسانه دائما در حال تکرار مفاهیم و مضامین منفی اند . هرچند آنها در صدد نفی این امورند اما خودبخود فکر و ذهن افراد را به این امور عادت می دهند . بعضی ها با نگاه کاملا خوش بینانه صرفا از امور معنوی مثبت سخن می گویند و از ورود به مباحث و مفاهیم منفی ابا دارند . اینها هرچند ذهن مخاطبین را از این مفاهیم دور نگه می دارند اما آنها را در برابر آسیبها ، بدون سلاح شناخت ، باقی می گذارند .
شاید بهترین روش اعتدال باشد . همان روشی که در قرآن و روایات مشاهده می شود اما به نظر ما کفه مفاهیم و مضامین مثبت در قرآن و سنت سنگین تر است .
نظرتان چیست ؟ علت این امر چه می تواند باشد ؟ شما کدام روش را می پسندید ؟
موفق باشید
سلام
روش آسیب شناسانه
نگاه کاملا خوش بینانه
روش اعتدال
کدام بهتر است ؟
به نظر ما کفه مفاهیم و مضامین مثبت در قرآن و سنت سنگین تر است .
نظرتان چیست ؟
موفق باشید
سلام
روش اول هرچند دارای آثاری است اما القاء مکرر مفاهیم منفی مخاطب را در فضای همان امور قرار می دهد . شخص در این حالت نوعی یگانگی بین خود و آن مفاهیم احساس می کند . این امر باعث می شود حقیقتی از آنها نیز چشیده شود چه اینکه توغل و توجه به مفاهیم موجب ورود حقایقی از آن به وجود انسان می شود .
برای اینکه به چنین مشکلی برخورد نکنیم می بایست :
- در بکار بردن الفاظ مربوط به مفاهیم منفی از الفاظی استفاده کنیم که کمترین بار معنایی منفی را داراست
- بلافاصله پس از سخن گفتن از امر منفی سخنی از امور مثبت به میان آوریم
- هیچگاه بحث خود را با این معانی پایان ندهیم بلکه مخاطبین را در فضای توجه به مفاهیم مثبت ترک کنیم .
سلام
در روش دوم هرچند مفاهیم منفی مطرح نمی شوند و فضای ذهن و جان افراد پاک می ماند اما آنها شناختی از امور منفی نیز نخواهند داشت لذا آسیب پذیر می شوند چرا که واقعیت دنیای ما وجود بدیها در کنار خوبیهاست . اگر این روش روش کاملی بود خدای متعال و ائمه معصومین ع آنرا عملی می کردند اما اینگونه نیست . البته این نکته قابل ذکر است که بیان معارف برای سطوح مختلف تفاوت دارد . این را ان شاء الله ذکر خواهیم کرد .
موفق باشید
سلام
روش سوم روش اعتدال است . یعنی هم افراد را در فضای خوبیها قرار دهیم و هم آسیبها را به آنها متذکر شویم اما کلا این امور باید در فضای القای خوبیها صورت گیرد . این چیزی است که ما در قرآن و بلکه روایات معصومین ع مشاهده می کنیم .
در اینجا به این بحث نیز می پردازیم که بیان معارف برای برای سطوح مختلف متفاوت است .
این سطوح را به حسب معیارهای مختلف می توان تعیین کرد مثلا به حسب سن افراد یا به حسب سواد افراد یا به حسب شرایط افراد .
معیار اول سن است .
افراد به حسب سن به پنج گروه تقسیم می شوند :
1- کودکان
کودکان ذهنیتی نسبت به معارف ندارند اما فطرتشان تازه و روحشان بسیار تاثیر پذیر است . آن تصوری که ما در بیان معارف در ذهن ایشان قرار می دهیم شاید تا آخر عمر باقی بماند . به همین خاطر باید در بیان معارف برای کودکان بیشترین سهم را به مفاهیم مثبت داد تا ذهن کودک نسبت به امور دینی و معنوی با تصوری زیبا و دلپذیر انس بگیرد . هیچگاه نباید امور مورد انزجار کودک را با مفاهیم دینی آمیخت . این کار باعث ایجاد ذهنیت منفی به این امور در ذهن او می شود .
2- نوجوانان
نوجوانان ویژگیهای کودکان را در حد پایینتری برخوردارند لذا همچنان باید سهم مفاهیم مثبت بیشتر باشد . اما با توجه به شرایط سنی آسیبهایی متوجه آنان است که می توان در ضمن تبیین عقلانی با بعضی مفاهیم تضعیف شده دینی نیز آمیخته شود . البته باز هم باید از تنبیه همراه با تذکر مباحث دینی جدا پرهیز کرد . حتی سعی کنیم در مواردی که نوجوان به آن رغبتی ندارد مفاهیم دینی را وارد نکنیم .
3- جوانان
جوانان بهترین موقعیت را برای عملی ساختن دستورات دینی دارند لذا در این سنین باید با ابزار مختلف آنها را به عرصه عمل کشاند . البته زمینه های این کار باید در سنین نوجوانی ایجاد شده باشد . تذکر همراه با مفاهیم دینی در سنین جوانی بیشتر است چون جوانان در معرض انحرافات فکری و عملی زیادی هستند . در گرایش جوانان برخورد فعال بسیار مهم است به عبارت دیگر مربیان باید خود در راس حرکتهای دینی جوانان قرار گیرند تا ایشان نیز در فضای شور شوق بزرگان به این عرصه ها کشیده شوند لذا این ایام ایام پر زحمت مربیان دینی از والدین تا مبلغین است . لذا بهتر است مبلغین پر انرژی جوان با جوانان همرا باشند تا بتوانند نیازهای آنها را در امور عملی با همراهی خود پاسخ دهند . در یک جمله آموزش تاثیر گذار مفاهیم دینی به جوانان بیشتر عملی است تا لسانی . هرچند آموزش نظری هم جایگاه خود را دارد
4- میانسالان
میانسالان نیز باید با مفاهیم مثبت تربیت شوند الا اینکه کم کم آسیب شناسی در آنها باید تکمیل شود چه اینکه در سنینی خاص از این دوره عدم اطلاع و احیانا گرایشهای نادرست از ایشان دیگر پذیرفته نیست . در سنین میانسالی اعتدال در آموزشها بیشتر مد نظر است چه اینکه ایشان به ثبات نسبی در امور دینی رسیده اند و روحیه آنها نیز مستحکم شده و از مباحث تاثیر پذیری شدید ندارند
5- کهنسالان
کهنسالان در سنینی به سر می برند که کمی امیدوارانه سخن گفتن برایشان مطلوبتر است چه اینکه دیگر فرصتها برای آنها به اتمام رسیده و توانایی و قدرتی هم برای جبران جدی گذشته را ندارند لذا باید با آنها با بیانی امیدوارکننده و بیشتر حول و حوش مفاهیم عمیقتر مثبت صحبت کرد
موفق باشید
این سطوح را به حسب معیارهای مختلف می توان تعیین کرد مثلا به حسب سن افراد یا به حسب سواد افراد یا به حسب شرایط افراد .
سلام
اگر بخواهیم به حسب سواد افراد معارف دین را مطرح کنیم باید شنوندگان را به سه گروه تقسیم کنیم :
افراد بی سواد و کم سواد ، افراد متوسط و افراد سطح بالا
افراد کم و سواد و بی سواد از درک مفاهیم عالیه ناتوان هستند لذا بیشتر باید با امثال و حکم و اموری که به تحریک عواطف و احساسات کمک می کند با آنها سخن گفت . برای این گروه نباید زیاد از مفاهیم منفی سخن گفت چون ممکن است دچار اشتباه یا سوء برداشت شده و به ناامیدی کشیده شوند .
گروه دوم توانایی درک تفاوتها را دارند و منطقی تر با مطالب برخورد می کنند لذا حتی می توان خشم الهی را به سادگی برایشان برهانی نمود اما باز هم باید از حد اعتدال در طرح مباحث فراتر نرفت
گروه سوم گروه تاثیر گذارند لذا می توان با آنها بیشتر از آسیبها و مفاهیم منفی سخن گفت در عین حال ایشان استعداد بهتری برای درک مفاهیم عالیه مثبت دارند لذا نباید از آن غافل بود . مباحث عمیق معارفی و احیانا عرفانی را می توان با آنها در میان گذاشت .
درباره هر سه گروه اصول قبلی هم باید رعایت شود . هم الفاظ منتخب و هم فضای پایانی سخن باید رعایت شوند
موفق باشید