خواستگارم نسبت به من سرد شده!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواستگارم نسبت به من سرد شده!

سلام. 20 سالمه.
خواهش میکنم کمکم کنید تو شرایط بدی هستم.
حدود یه ساله با یه آقایی که چند ماهی از خودم بزرگتره در ارتباطم سنش کمه ولی پخته و سنجیده س و لوس مامانی هم نیست. کار هم داره.دو سه ماه میشد که از رابطمون گذشته بود و اومدن خواستگاریم اما خانوادم بنا ب دلایلی بخاطر سنمون و اینکه شهرامون یکی نیست نذاشتن و گفتن بزارید برای یک سال دیگه ماهم قبول کردیم.اوایل خیلی خوب بود هیچ مشکلی نداشتیم ایشون خیلی بامن خوب بودن منم خوب نمیزاشتن اب تو دلم تکون بخوره اما حالا تا چیزی میگم عصبانی میشه و مث قبلا باهام خوب رفتار نمیکنه اواخرم سر اینکه تو ب من هیج توجهی نمیکنی و چند روز چند روز سراغی ازم نمیگیری یه دعوای درستو حسابی راه افتاد هرچند که کلا تو این چند ماه همیشه دعوا داشتیم باهم.حالا نمیدونم مشکل از رفتارای منه یا خودش؟ گیر کردم بهم میگه رفتارات بچگانس و اخر سر برمیگرده بهم میگه بهم نمیخوریم. میدونه شرایط روحیم خیلی داغونه ولی کاملا با ارامش و منطق و خودش حرفاشو میزنه دلم داره میترکه تو ایام امتحاناتم هستم اما یک کلمه درس تو مغزم نمیره میترسم ازینکه همه چی بهم بخوره دوسش دارم پسر خوبیه خداهش میکنم کمکم کنید چطور حالم خوب میشه بقران مغزم داره از کار میفته اصلا راهی هست این رابطه درست بشه ؟این پسر دوباره برمیگرده سمتم؟دلم نمیخواد همش من پیگیر باشم یا اصاا توروخدا بهم بگید چطور میتونم اون علاقه اولیه ی که بهم داشتن رو دوباره داشته باشه بهم؟قلبم داره میترکه بخدا. خواهش میکنم کمکم کنید هرچند خودمم بی تقصیر نبودم تو بوجود اومدن این شرایط

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

negarin1375;903302 نوشت:
سلام. 20 سالمه.
خواهش میکنم کمکم کنید تو شرایط بدی هستم.
حدود یه ساله با یه آقایی که چند ماهی از خودم بزرگتره در ارتباطم سنش کمه ولی پخته و سنجیده س و لوس مامانی هم نیست. کار هم داره.دو سه ماه میشد که از رابطمون گذشته بود و اومدن خواستگاریم اما خانوادم بنا ب دلایلی بخاطر سنمون و اینکه شهرامون یکی نیست نذاشتن و گفتن بزارید برای یک سال دیگه ماهم قبول کردیم.اوایل خیلی خوب بود هیچ مشکلی نداشتیم ایشون خیلی بامن خوب بودن منم خوب نمیزاشتن اب تو دلم تکون بخوره اما حالا تا چیزی میگم عصبانی میشه و مث قبلا باهام خوب رفتار نمیکنه اواخرم سر اینکه تو ب من هیج توجهی نمیکنی و چند روز چند روز سراغی ازم نمیگیری یه دعوای درستو حسابی راه افتاد هرچند که کلا تو این چند ماه همیشه دعوا داشتیم باهم.حالا نمیدونم مشکل از رفتارای منه یا خودش؟ گیر کردم بهم میگه رفتارات بچگانس و اخر سر برمیگرده بهم میگه بهم نمیخوریم. میدونه شرایط روحیم خیلی داغونه ولی کاملا با ارامش و منطق و خودش حرفاشو میزنه دلم داره میترکه تو ایام امتحاناتم هستم اما یک کلمه درس تو مغزم نمیره میترسم ازینکه همه چی بهم بخوره دوسش دارم پسر خوبیه خداهش میکنم کمکم کنید چطور حالم خوب میشه بقران مغزم داره از کار میفته اصلا راهی هست این رابطه درست بشه ؟این پسر دوباره برمیگرده سمتم؟دلم نمیخواد همش من پیگیر باشم یا اصاا توروخدا بهم بگید چطور میتونم اون علاقه اولیه ی که بهم داشتن رو دوباره داشته باشه بهم؟قلبم داره میترکه بخدا. خواهش میکنم کمکم کنید هرچند خودمم بی تقصیر نبودم تو بوجود اومدن این شرایط

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
متاسفم که این مشکل برای شما پیش آمده است امیدوارم نکتی را که خدمتتون عرض می کنم راهگشا باشد
خواهر عزیز : اتفاقی که برای شما رخ داده است تا حد زیادی طبیعی است و برای افراد زیادی رخ می دهد
شاید بپرسید چگونه :
جواب : اولا با توجه به شرایط جامعه ما و تربیت فرزندان متاسفانه انسانها برای ازدواج تربیت نمی شوند و از سویی دیگر بسیار زودرنج بار آمده اند لذا در بسیاری از اردواجها ابتداء ازدواج اختلاف سلیقه ها و ناراحتی ها طبیعی می باشد اگر ازدواج باشد خب در کنار صمیمیت و هوس ،تعهد شرعی و قانونی هم می باشد ولی اگر ازدواج نباشد و صرفا رابطه ای دوستانه باشد ولو برای آشنایی بیشتر دیگر تعهدی وجود ندارد و رابطه شما اینگونه بوده است
خواهر بزرگوار روابطی نظیر روابطی که شما شکل داده اید مشکلات زیادی را برای جوانان چه دخترو چه پسر ایجاد می کند نظیر

  1. وابستگی که سبب بسته شدن عقل و دل می شود و لذا نتوانید درست تصمیم بگیرید
  2. سبب می شود شما ابتدا انتخاب کنید بعد تصمیم نه ابتدا تصمیم و بعد انتخاب
  3. از کجا می دانید که ایشان همسر مناسبی برای شما است ؟نکنه در دوران ارتباط وابسته شده بودید و الان که زمان طولانی تر شده آقا پسر از احساسات جدا شده اند و دریافته اند که انتخابشون مناسب نبوده است
به نظر بنده اگر وابسته شده اید که علائم آن را دارید با مراجعه به مشاور متخصص و متعهد و گرفتن راهنمایی از آن خود را از وابستگی نجات دهید و آن موقع با خود فکر کنید که آیا واقعا به درد هم می خورید الان این رابطه بهم بخورد بهتر از بهم خوردن رابطه بعد از عقد و ازدواج و...می باشد
چه خوب که آقا پسر دست پیش را گرفته است از این فرصت برای بررسی بیشتر ملاکهای خود و چگونگی تطبیق آنها با این آقا پسر استفاده نمایید چرا که در صورتی که ایشان هم مصر بودند برای این ازدواج رویه اصلاح بسیار بدتر و سخت تر بود.

دقت نمایید اگر راهکارهایی برای ایجاد بیشتر صمیمیت به شما داده شود تنها وابستگی شما را بیشتر می کند و نه آنکه چشم شما را باز نماید تا بهترین زندگی را انتخاب نمایید

خواهر بزرگوار شاید به هر دلیلی این از دواج صورت نگرفت رابطها ی سبب وابستگی است چگونه سبب شناخت می شود و تازه حتی اگر سبب وابستگی نشود تنها بخش کوچکی از پازل تحقیق و شناخت را کامل می کند به نظر شما خانواده همسایگان، بستگان، همکاران ، همکلاسی ها، دوستان ،مکانهای تفریح و...چه نقشی در تحقیق را ایفاء می کنند

لذا ابتدا دنبال این نباشید که محبت از دست رفته را برگردانید بلکه دنبال شناخت بیشتر و انتخاب بهتر باشید و به نظر بنده خانواده شما کار درست و البته ناقصی را انجام دادند اینکه فرصت یکساله دادند برای شناخت بیشتر خوب بود و اینکه کمک نکردند و دخترشون را با این وابستگی تنها گذاشتند (همچنانکه از ظاهر امر پیداست) خوب و مناسب نبود و در واقع ناقص بود.
در صورتی که می دانید و مطمنید که این همسر همان همسر درست و صحیح و قابل تطبیق بر ملاکهای شما می باشد باز هم ادامه این رابطه اشتباه می باشد چرا که هیچ تعهدی وجود ندارد شیطان بر انسان حکومت می کند و لذا رابطه را طولانی و آینده هر دو مخصوصا شما را با مخاطره همراه می سازد
در پناه قرآن و عترت موفق باشد
یا علی

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

negarin1375;903302 نوشت:
سلام. 20 سالمه.
خواهش میکنم کمکم کنید تو شرایط بدی هستم.
حدود یه ساله با یه آقایی که چند ماهی از خودم بزرگتره در ارتباطم سنش کمه ولی پخته و سنجیده س و لوس مامانی هم نیست. کار هم داره.دو سه ماه میشد که از رابطمون گذشته بود و اومدن خواستگاریم اما خانوادم بنا ب دلایلی بخاطر سنمون و اینکه شهرامون یکی نیست نذاشتن و گفتن بزارید برای یک سال دیگه ماهم قبول کردیم.اوایل خیلی خوب بود هیچ مشکلی نداشتیم ایشون خیلی بامن خوب بودن منم خوب نمیزاشتن اب تو دلم تکون بخوره اما حالا تا چیزی میگم عصبانی میشه و مث قبلا باهام خوب رفتار نمیکنه اواخرم سر اینکه تو ب من هیج توجهی نمیکنی و چند روز چند روز سراغی ازم نمیگیری یه دعوای درستو حسابی راه افتاد هرچند که کلا تو این چند ماه همیشه دعوا داشتیم باهم.حالا نمیدونم مشکل از رفتارای منه یا خودش؟ گیر کردم بهم میگه رفتارات بچگانس و اخر سر برمیگرده بهم میگه بهم نمیخوریم. میدونه شرایط روحیم خیلی داغونه ولی کاملا با ارامش و منطق و خودش حرفاشو میزنه دلم داره میترکه تو ایام امتحاناتم هستم اما یک کلمه درس تو مغزم نمیره میترسم ازینکه همه چی بهم بخوره دوسش دارم پسر خوبیه خداهش میکنم کمکم کنید چطور حالم خوب میشه بقران مغزم داره از کار میفته اصلا راهی هست این رابطه درست بشه ؟این پسر دوباره برمیگرده سمتم؟دلم نمیخواد همش من پیگیر باشم یا اصاا توروخدا بهم بگید چطور میتونم اون علاقه اولیه ی که بهم داشتن رو دوباره داشته باشه بهم؟قلبم داره میترکه بخدا. خواهش میکنم کمکم کنید هرچند خودمم بی تقصیر نبودم تو بوجود اومدن این شرایط

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
عاطفه ی یک پسر به میزان زیادی وابسته به قوه ی جنسی اوست..به طوری که در زمان نیاز شدید هر کسی جلوی پسر قرار بگیرد عاشق او خواهد شد..
البته این عشق کاذب است و حالت سراب دیدن تشنه را دارد..
اینکه یک پسر التماس میکند به یک دختر،گریه میکند،خل بازی در میاورد و حتی باخانواده اش اقدام میکند و در نهایت بعد از اولین رابطه جنسی با آن دختر یا غیر او و یا حتی خود ارضایی ،نسبت به آن عشق سرد میشود..همه اش به علت ضایع شدن قوه ی عقل پسر به دلیل غلبه ی قوه ی شهوت است..
لذا توصیه ام به همه ی خانم ها این است که ابراز علاقه ی یک پسر را نه رد کنند و نه برایش غش کنند،بلکه کاملا منطقی با موضوع برخورد کنند و هر چه سریعتر قضیه را به خانواده ها ارجاع دهند...
اما در مورد مشکل شما:
میخواید چکار کنید؟نه میتونید با التماس اون آقا رو برگردانید ،نه با زور و نه با خوش خدمتی به نیاز های اون آقا..
پس این رابطه را با یک پیامک قطع کنید...بگید خوب یا بد من رو دیدی،قبول دارم کامل نیستم،اما هر انسانی جای رشد داره..ما این رابطه رو قطع میکنیم،شما هم اگر انتخابت بودم ،از طریق خانواده اقدام کن...اینطور ادامه دادن هر دوی مارو نسبت به هم سرد میکنه..
در مقابل این پیام شما ،ممکنه ابتدا عصبانی بشه و بعدش قبول کنه،ممکنه هم عصبانی بشه و بعدش قبول نکنه..
در هر حال راه درست همینه..
در مورد حال خرابتون هم متاسفانه باید یک دوره ی سخت رو طی کنید..
از خدا کمک بخواید..از بیدار شدن سحر...از روضه و اشک...ما هم دعا میکنیم خدا کمکتون کنه..

سلام.
الان که یه سال از رابطه گذشته رفتار ایشون اونقدر که بود گرم نیس و و منم دلگرم نمیشم.
زود ازم عصبانی میشن و زیاد تحمل خیلی از حرفامو ندارن.
منم بشدت فکر و ذهنم بهم ریخته.
خیلی وابسته شدم طوریکه از خودم بدم میاد دلم نمیخواد اونقدر حقیر بشم دلم میخواد ایشون بازم بیاد سمت من.
بهم میگه غرغرو هستی ولی بخدا از شدت حساسیته.
اصلا ایشون برا من تو اولویت زندگیمه ولی احساس میکنم من اونجور نیستم براش.
لطف کنید راهنماییم کنید که چطور برخورد کنم تا از شدت وابستگیم کم بشه؟ چیکار کنم که دیگه بعضی حرفا و رفتاراشون آزارم نده. چیکار کنم که نقششونو تو زندگیم کمرنگ کنم؟
خسته شدم از فکر کردن زیادی. بعضی وقتا حرصم میگیره میبینم اون انقد بیخیاله و من انقد حرص میخورم دلم برا خودم میسوزه
خواهش میکنم راهنماییم کنید.

negarin1375;904352 نوشت:
سلام.
الان که یه سال از رابطه گذشته رفتار ایشون اونقدر که بود گرم نیس و و منم دلگرم نمیشم.
زود ازم عصبانی میشن و زیاد تحمل خیلی از حرفامو ندارن.
منم بشدت فکر و ذهنم بهم ریخته.
خیلی وابسته شدم طوریکه از خودم بدم میاد دلم نمیخواد اونقدر حقیر بشم دلم میخواد ایشون بازم بیاد سمت من.
بهم میگه غرغرو هستی ولی بخدا از شدت حساسیته.
اصلا ایشون برا من تو اولویت زندگیمه ولی احساس میکنم من اونجور نیستم براش.
لطف کنید راهنماییم کنید که چطور برخورد کنم تا از شدت وابستگیم کم بشه؟ چیکار کنم که دیگه بعضی حرفا و رفتاراشون آزارم نده. چیکار کنم که نقششونو تو زندگیم کمرنگ کنم؟
خسته شدم از فکر کردن زیادی. بعضی وقتا حرصم میگیره میبینم اون انقد بیخیاله و من انقد حرص میخورم دلم برا خودم میسوزه
خواهش میکنم راهنماییم کنید.

سلام
عاقل باشید.
این عقل است که شما را از مشکلات نجات خواهد داد و به سمت خوشبختی خواهد برد ، نه احساسات.

شما از کجا می دانید؟ شاید اگر این خواستگار از شما صرف نظر کرد ، مورد بهتری برای شما در آینده بیاید.

شما از کجا می دانید که ایشان آدم خوبی هستند؟ شما که کاملا ایشان را نمی شناسید. شهرتان جداست. فقط مدتی گفتگو با هم داشته اید. صرف گفتگو داشتن ، هر چقدر هم که طولانی باشد ، شناخت کافی حتی متوسط هم به شما نمی دهد. شاید خدای نکرده پس از ازدواج ، متوجه نقاط منفی بزرگی در ایشان شوید که اکنون بر شما مخفی مانده است...

برای جلوگیری از افتادن در چاه ، طناب عقل را سفت بگیر.
از عقل دیگران هم استفاده کن (مشاوره).

در پایان:

همه چیز را بسپار به خدا.
خدا بیشتر از شما ، به فکر شما است.
خدا بیشتر از آن حدی که خودتان ، خودتان را دوست دارید ، شما را دوست دارد.

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور.

به نام خدا

با سلام ,

از ظاهر امر پیداست که این یکسال رو بدون اطلاع خانواده ها باهم در ارتباط بودید و جنس ارتباطتون دوستی بوده .
و خب این از نظر شرعی درست نیست و گناهه .
گناه هم کسی رو بخیر نمیرسونه خواهر گل , کسی از راه گناه به آرامش نمیرسه .
اگر هم زیر نظر خانواده ها در ارتباط بودید که قرار نبود در این یکسال به شما توجه کنند ایشون !
میبایست در این زمان اقدام به شناخت میکردید ولی وابستگی ای که در اون چند ماه قبل از خواستگاری ایجاد شده بود مانع از شناخت دقیق میشده و بیشتر پیوند عاطیفتون تقویت شد !
وضعیت فعلیتون برای بنده ملموس و قابل درکه .. بنابراین بهتون پیشنهاد میکنم ارتباطتون رو کلا با این اقا قطع کنید .
ادامه ی ارتباط اصلا سرانجام خوشایندی نداره ..
برای پشت سر گذاشتن این مرحله باید عزمتونو جزم کنید , اگه بخواید سست و بشید و بعدا با چند کلمه حرف محبت آمیز اون اقا برگردید به پله ی اول وضعیت براتون سخت تر میشه .
اگه به اشتباهتون پی بردین و پشیمون هستین باید توبه کنید .
بخاطر همون یکسال دوستی ..
از ته قلبتون برگردین و ارتباطتونو با خدا بیشتر کنید .
ذکر استغفار رو زیاد بگید .. از خانم فاطمه ی زهرا مدد بخواید .. ایشون هم جنستون هستند و خیلی خوب درک میکنند حال و احساساتتون رو .
که ان شا الله از این وضعیت خارج بشین .
توبه کنین تا اثر سو گناه ازبین بره ان شا الله .
خدا هم کمکتون میکنه و خیر براتون پیش میاره .
در ایام امتحانات هم هستید و خب سخت میگذره .. اما توکل کنید به خدا .
بعد از امتحانات هم خودتونو با کارهای مختلف سرگرم کنید .. ورزش کنید .. فعالیت هنری انجام بدید ..
حالت خوب میشه خانم نگارین بزرگوار و تنها کسی که میتونه مرهمی بذاره رو روح آشفته تون , خداست !
فقط توبه کنید و از خودش کمک بخواید که توبه تون رو بپذیره .. از اثر سو گناه خلاص شین .
اگه خیرتون در ازدواج با این آقا باشه بالاخره قسمتتون میشه ولی نه از این طریق دختر خوب ..

عاقبت و آخرتتون بخیر باشه ان شا الله

موضوع قفل شده است