جمع بندی خشکاندن ریشه حسادت

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خشکاندن ریشه حسادت

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام

من حسادت دارم و متوجه شدم برای از بین بردن این رذیله باید ریشه آن را خشکاند وگرنه حسادت از بین نمی رود
حالا من میخواهم بدانم حسادت من به دلیل تکبر هست یا حب جاه یا هر دو؟
مثلا وقتی دوستم مورد توجه قرار میگیرد من در دلم احساس ناراحتی میکنم من این احساس را فقط نسبت به او دارم نه به سایر دوستانم سوال برسیدن از او برایم دشوار است مخصوصا اگر بخواهم فلان نکته درسی را برایم توضیح دهد هنگام مباحثه درسی اینکه بخواهم او برایم درس را توضیح دهد برایم تحملش خیلی سخت است تقریبا نمیخواهم مباحثه اش را بشنوم من میخواهم در دلم از اینکه او بهتر از من است احساس خوشحالی کنم نه ناراحتی
لطفا راهنماییم کنید

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

با سلام
شبیه این سوال قبلا پرسیده شده، آدرس های ذیل و تاپیک های مربوطه رو مطالعه کنید، سوالی بود در خدمتم :

http://www.askdin.com/thread44713-2.html#post624974
http://www.askdin.com/thread29089.html#post369087
http://www.askdin.com/thread24089.html

سوالی بود در خدمتم.

با سلام
گمون کنم برای اینکه حسادت نداشته باشه ادم باید یه چیز دیگه رو اینقدر داشته باشی که تا نیروی جاذبه حسادت تو رو در حصار خودش قرار ندهد!(مثلا میگم)

یه مثال بزنم شاید مناسب باشه
دانشمندان میگن برای اینکه یک گلوله را طوری به سمت بالا پرتاب کنی که از جو زمین خارج بشه و دیگه به سمتت برنگرده باید سرعتی معادل 11 کیلومتر در ثانیه به اون وارد بشه!!....که این در عمل کار غیر ممکنیه مگر با دستگاه های بسیار پرشتاب فضایی!

این یعنی اینکه اگر کسی توانست صفت مشکل حسادت را از مدار فضای درون دل خود بیرون کند پس او نزدیک هست به بهشت در اون دنیا (فک کنم یعنی! :Cheshmak:)


با نام و یاد دوست

سلام علیکم

کاربر سوال کننده از من خواستند تا از طرف ایشان سوالات زیر را مطرح نمایم:

نقل قول:


سلام
من یک مدت است که سخرانی آقای بناهیان را در باره مبارزه با هوای نفس گوش میدهم ایشان ضمن یکی از سخنرانیشان فرمودند *اگر عیب های خودت را ببینی بنا نیست خودت اینها را برطرف کنی خدا خودش آنها را برطرف میکند فقط کافی است که نفست را مذمت بکنی و استغفار کنی تمنا و توسل کنی درست میشود یک مقدار مراقبت هم کافی است* با توجه به این جمله آنچه که من برداشت کردم تاکید ایشان بیشتر بر روی اعتراف کردن گناه بود یعنی کافیست که من بر روی اعتراف خود اصرار کنم تا خداحسادت من را از بین ببرد آیا این برداشت صحیح است؟


نقل قول:

آیدی برنس کوچولو*

سلام

منظور شما از این جمله چیست؟لطفا بیشتر توضیح دهید

*بایدیه چیزرو اینقدر داشته باشی که تا نیروی جاذبه حسادت- تو رو حصار خودش قرار نده*

با تشکر

در پناه قرآن و عترت موفق باشید :Gol:

طاهر;680162 نوشت:
سلام
من یک مدت است که سخرانی آقای بناهیان را در باره مبارزه با هوای نفس گوش میدهم ایشان ضمن یکی از سخنرانیشان فرمودند *اگر عیب های خودت را ببینی بنا نیست خودت اینها را برطرف کنی خدا خودش آنها را برطرف میکند فقط کافی است که نفست را مذمت بکنی و استغفار کنی تمنا و توسل کنی درست میشود یک مقدار مراقبت هم کافی است* با توجه به این جمله آنچه که من برداشت کردم تاکید ایشان بیشتر بر روی اعتراف کردن گناه بود یعنی کافیست که من بر روی اعتراف خود اصرار کنم تا خداحسادت من را از بین ببرد آیا این برداشت صحیح است؟

سلام علیکم

تشکر از شما بابت نقل این نکته مهم از استاد پناهیان . خیلی مهم است که انسان بجای اینکه ناتوانی خود را در مقابل گناهان به گردن خدا بیندازد به وجود عیب در خودش اعتراف کند و از خود او برای ترک گناه استمداد جوید.


سلام
من یک مدت است که سخرانی آقای بناهیان را در باره مبارزه با هوای نفس گوش میدهم ایشان ضمن یکی از سخنرانیشان فرمودند *اگر عیب های خودت را ببینی بنا نیست خودت اینها را برطرف کنی خدا خودش آنها را برطرف میکند فقط کافی است که نفست را مذمت بکنی و استغفار کنی تمنا و توسل کنی درست میشود یک مقدار مراقبت هم کافی است* با توجه به این جمله آنچه که من برداشت کردم تاکید ایشان بیشتر بر روی اعتراف کردن گناه بود یعنی کافیست که من بر روی اعتراف خود اصرار کنم تا خداحسادت من را از بین ببرد آیا این برداشت صحیح است؟

خیر، این برداشت درست نیست.
احتمالا منظورشون چیز دیگری بوده. مثل این که برای از بین بردن رذایل اخلاقی باید اراده خود را تقویت کرد و باور کرد که این رذیله در انسان هست. باید بقیه بخش های کلام ایشون را نیز شنید.

[="Tahoma"][="DarkRed"]با سلام
احتمالا منظور استاد پناهیان درست برداشت نشده. به نظرم منظور ایشان از اعتراف، اعتراف در نزد خداوند بوده. یعنی در نزد خداوند به اشتباه خود اعتراف کرده و اظهار پشیمانی کنیم که این اولین درجه توبه است. اگر انسان پا در راه توبه گذاشت، البته که خداوند هم کمک خواهد کرد و بقیه راه با کمک خداوند هموارتر خواهد شد.
[/]

سلام
چند وقت بیش که به مشهدرفته بودم یکی ازسخنرانان آنجا گفتند که مادر به هر قدری که حسادت داشته باشد این رذیله به بچه ای که در شکم دارد منتقل میشود میخواستم بدانم حتی اگر مادری که در حال مبارزه باشد باز هم قابل انتقال است؟

به نظر بنده انسان تا ضعیف نباشه حسادت نداره.......

جای خوشکاندن ریشه حسادت چرا نباید کاری کنیم ما بیشتر مورد توجه قرار گیریم؟
اگه دوستت تو درسا قوی تر و مورد توجه هستش خب تلاش کنیم و با ایده های زیرکانه خودمونو تو چشم تر بندازیم!
بنده از جمله کسانی هستم ک خیلی پر تکاپو هستم و هرجا میرم بعد یک هفته حسابی توجه اطرافیانمو ب خودم جلب میکنم(درسی.کاری.اخلاقی) و همیشه بذت میبرم از این ک تو چشمم ! و همیشه حسادت زیادی میکنن بهم و اشکار میکنن!
البته در این بین باید مثلا مربی زیرک باشه و ببینه شما هم تلاش میکنید به شما هم توجه کنه بعضی وقتا چون یکی زیاد تو چشمه کارای دیگری اگرم بهتر باشه ب حساب نمیاد!
در هر صورت بنده فکر میکنم حسادت ی نوع نیروی برتر بودنه در انسان یعنی انسان دوست داره همیشه خودش برتر باشه نسبت ب دیگران.....و اگر ب هرچیزی ک طرف مقابل داره حسادت میکنید تلاش کنید به اون چیز برسید! نه وایسین غصه بخورین! پول داره؟اینقدر تلاش کن ثروت مند شی.....درسش خوبه؟شبو روز تلاش کن درس بخون.....مطمئن باشین بدون تلاش ب جایی نرسیده کسی ک بهش حسادت میکنین

نسیم رحمت;680218 نوشت:

سلام
من یک مدت است که سخرانی آقای بناهیان را در باره مبارزه با هوای نفس گوش میدهم ایشان ضمن یکی از سخنرانیشان فرمودند *اگر عیب های خودت را ببینی بنا نیست خودت اینها را برطرف کنی خدا خودش آنها را برطرف میکند فقط کافی است که نفست را مذمت بکنی و استغفار کنی تمنا و توسل کنی درست میشود یک مقدار مراقبت هم کافی است* با توجه به این جمله آنچه که من برداشت کردم تاکید ایشان بیشتر بر روی اعتراف کردن گناه بود یعنی کافیست که من بر روی اعتراف خود اصرار کنم تا خداحسادت من را از بین ببرد آیا این برداشت صحیح است؟

خیر، این برداشت درست نیست.
احتمالا منظورشون چیز دیگری بوده. مثل این که برای از بین بردن رذایل اخلاقی باید اراده خود را تقویت کرد و باور کرد که این رذیله در انسان هست. باید بقیه بخش های کلام ایشون را نیز شنید.

با عرض سلام

به نظر منظور حاج آقا هم همین بوده اما تکیه ایشان روی این مساله است که برای از بین بردن رذایل اخلاقی نیاز است انسان از خود خداوند کمک بگیرد ...

monji-sec;680466 نوشت:
به نظر بنده انسان تا ضعیف نباشه حسادت نداره.......

جای خوشکاندن ریشه حسادت چرا نباید کاری کنیم ما بیشتر مورد توجه قرار گیریم؟
اگه دوستت تو درسا قوی تر و مورد توجه هستش خب تلاش کنیم و با ایده های زیرکانه خودمونو تو چشم تر بندازیم!
بنده از جمله کسانی هستم ک خیلی پر تکاپو هستم و هرجا میرم بعد یک هفته حسابی توجه اطرافیانمو ب خودم جلب میکنم(درسی.کاری.اخلاقی) و همیشه بذت میبرم از این ک تو چشمم ! و همیشه حسادت زیادی میکنن بهم و اشکار میکنن!
البته در این بین باید مثلا مربی زیرک باشه و ببینه شما هم تلاش میکنید به شما هم توجه کنه بعضی وقتا چون یکی زیاد تو چشمه کارای دیگری اگرم بهتر باشه ب حساب نمیاد!
در هر صورت بنده فکر میکنم حسادت ی نوع نیروی برتر بودنه در انسان یعنی انسان دوست داره همیشه خودش برتر باشه نسبت ب دیگران.....و اگر ب هرچیزی ک طرف مقابل داره حسادت میکنید تلاش کنید به اون چیز برسید! نه وایسین غصه بخورین! پول داره؟اینقدر تلاش کن ثروت مند شی.....درسش خوبه؟شبو روز تلاش کن درس بخون.....مطمئن باشین بدون تلاش ب جایی نرسیده کسی ک بهش حسادت میکنین

سلام

منظور شما این هست که حسادت را به رقابت تبدیل کنند. این خوبه. در هر زمینه ای ادم با دیگران رقابت کنه. السابقون السابقون اولئک المقربون. مقربان درگاه خدا کسانی هستند که در کارهای خوب بر یکدیگر پیشی میگیرند.

[SPOILER]خوش بحالشون:hey:[/SPOILER]

سلام
به دلیل اینکه میخواهم جناب طاهر را به زحمت نیندازم خودم سوالات را مطرح میکنم
میخواستم نظر کارشناس را درباره تبدیل حسادت به رقابت بدانم
اگر من بخواهم رقابت کنم این رقابت من از سرحسادت است اینطور نیست؟
ولی من میخواهم فقط برای خدا درس بخوانم نمیخواهم درگیر اشخاص بشوم
آیا نباید برای از بین بردن حسادت به دوستم بیشتر محبت کنم یا تلاش کنم که نظر دیگران بیشتر به او جلب شود؟

سلام
دیروز بایکی از دوستانم که از نظر درسی ضعیف است مباحثه میکردم متوجه شدم آنجایی که او مطلب را خوب متوجه میشود و برای من توضیح میدهد درست همان حالت به من دست داد(البته کمی ضعیف تر چون با این دوستم زیاد صمیمی نیستم)یعنی هروقت دیدم که من متوجه نشدم و او دارد برای من توضیح میدهد در قلبم یک نوع رنج احساس کردم در واقع ما سه نفر بودیم که من از نظر درسی از همه انها قوی تر هستم وقتی میدیدم که آن دونفر بعضی مواقع بدون نیاز من دارند درس را جواب میدهند و توضیح میدهندناراحت میشدم

Serat;680520 نوشت:
به نظر منظور حاج آقا هم همین بوده اما تکیه ایشان روی این مساله است که برای از بین بردن رذایل اخلاقی نیاز است انسان از خود خداوند کمک بگیرد ...


این مطلب که برای از بین بردن رذایل اخلاقی نیازمند به استمداد از خدا و توفیق از جانب ایشان است، درست است و در آن تردیدی نیست.

به نظر من آدمي كه براي درس و آموزش و اين جور چيزا به كسي حسادت ميكنه

بايد خيليم خوشحال باشه نه كه ناراحت باشه

چون اين حسادت اصلا بد نيست و باعث پيشرفت فرد ميشه

اين حسادت به خاطر پيشرفته نه چيز ديگه چون حسادتش باعث آسيب به فرد مقابلش نميشه

انسان هميشه دوس داره همه چي رو به طور كامل داشته باشه

diamond;680547 نوشت:
میخواستم نظر کارشناس را درباره تبدیل حسادت به رقابت بدانم
اگر من بخواهم رقابت کنم این رقابت من از سرحسادت است اینطور نیست؟
ولی من میخواهم فقط برای خدا درس بخوانم نمیخواهم درگیر اشخاص بشوم
آیا نباید برای از بین بردن حسادت به دوستم بیشتر محبت کنم یا تلاش کنم که نظر دیگران بیشتر به او جلب شود؟

در پاسخ به این نکات توجه کنید :

1. اصولا رقابت در غیر امور معنوی ممدوح نیست. تبدیل حسادت به رقابت در امور معنوی ممکن است بر خلاف امور مادی که این تغییر و تبدیل امکان ندارد.
البته می توانید در امور مادی حسادت را به غبطه تبدیل کنید.

2. برای این که قصد انسان رنگ و بوی خدایی داشته باشه، باید سعی کند جنبه های اخلاص را در اعمال و رفتار خود جلوه گر کند.

3. خیر، بلکه برای از بین بردن حسادت به دوستتان باید ریشه های حسادت را از بین ببرید.

ریشه های حسادت نسبت به فرد سوال می تواند موارد ذیل باشد :

1. عجز حاسد برای رسیدن به موفقیت
2. تعجب (دیر باور بودن نسبت به پیشرفت بعضی از افراد)
3. تنگ نظری
و ......

برای علاج می توان از راهکار ذیل کمک گرفت :

1. اعتقاد به این که منعم حقیقی خداست.
2. اعتقاد به این که اراده بنده در برابر اراده خدا کارگر نیست.
3. شناخت مفاشد حسادت.
4. شناخت برکات ضد حسد.
5. مبارزه با عملی با ریشه های حسد.
6. ترس از خدا.
7. تقویت فضائل خویش به جای پرداختن به دیگران.
8. درخواست فضل از خدا.
9. دقت در این که اگر با حسدورزی قرار بود نعمت ها زائل شود هیچ صاحب نعمت، نعمتی نداشت .
10. گریز از تخیلات و بیکاری.

طاهر;678637 نوشت:
مثلا وقتی دوستم مورد توجه قرار میگیرد من در دلم احساس ناراحتی میکنم من این احساس را فقط نسبت به او دارم نه به سایر دوستانم سوال برسیدن از او برایم دشوار است مخصوصا اگر بخواهم فلان نکته درسی را برایم توضیح دهد هنگام مباحثه درسی اینکه بخواهم او برایم درس را توضیح دهد برایم تحملش خیلی سخت است تقریبا نمیخواهم مباحثه اش را بشنوم من میخواهم در دلم از اینکه او بهتر از من است احساس خوشحالی کنم نه ناراحتی

به نظر من حسادت نبود بیشتر به کمالات دوستت غبطه میخوری
برای این که چنین حسی رو از بین ببری بهتره بر تلاشت اضافه کنی از او بهتر باشی این خودش اهرمی برای پیشرفتت میشه
بجای اینکه مرتب بشینی و فکر کنی داری حسادت میکنی و عذاب وجدان بگیری فکر کن توان رویارویی و پیشی گرفتن از دوستت رو داری فقط باید بیشتر تلاش کنی
برای این کار اولاش بهتره به غرورت غلبه کنی و در برخی دروسی که مشکل داری ازش کمک بگیری

طاهر;680162 نوشت:
تاکید ایشان بیشتر بر روی اعتراف کردن گناه بود یعنی کافیست که من بر روی اعتراف خود اصرار کنم تا خداحسادت من را از بین ببرد آیا این برداشت صحیح است؟

خوب اینجوری بیشتر به خودت می قبولونی که داری حسادت میکنی این که بدتره
بهتره به خودت بفهمانی که این حسادت نیست غبطه است که اصلا بد نیست اگه در کنارش تلاش کنی بهتر از دوستت باشی:Gig:

سلام
من اصلا نمیخواهم به رقابت فکر کنم میخوام تلاش کنم که درس خواندن من جنبه اخلاص و عبادت داشته باشد
از شما کارشناس محترم تقاضا دارم راهنماییم کنید که دقیقا برای بدست آوردن اخلاص چه اعمالی را باید انجام دهم؟
اگر ریشه های حسادت را از بین ببرم به اخلاص میرسم؟

diamond;681669 نوشت:
من اصلا نمیخواهم به رقابت فکر کنم میخوام تلاش کنم که درس خواندن من جنبه اخلاص و عبادت داشته باشد

یعنی اگه بقیه هم به رقابت فکر نمیکردن یا رقابتی در کار نبود واقعا علم پیشرفت میکرد ؟

نسیم رحمت;681665 نوشت:
ریشه های حسادت نسبت به فرد سوال می تواند موارد ذیل باشد :

1. عجز حاسد برای رسیدن به موفقیت
2. تعجب (دیر باور بودن نسبت به پیشرفت بعضی از افراد)
3. تنگ نظری
و ......


اگر میشود تمام ریشه های آن را ذکر کنید

من احساس میکنم که یابه دلیل تکبر یا رذیله حب جاه به او حسادت دارم
اگر ریشه حسادت خودم را این دودرنظر بگیریم
برای از بین بردن این دو باید چه کار کنم؟

یارئوف;680459 نوشت:

چند وقت بیش که به مشهدرفته بودم یکی ازسخنرانان آنجا گفتند که مادر به هر قدری که حسادت داشته باشد این رذیله به بچه ای که در شکم دارد منتقل میشود میخواستم بدانم حتی اگر مادری که در حال مبارزه باشد باز هم قابل انتقال است؟

به این سوالم جواب ندادید

فكر كنم حتماً زندگي خوبي داري و به نيارهات رسيدي كه همه اش به دنبال بالاتر بودني!
شما به اين فكر كن كه خيلي ها بخاطر مشكلات زياد حتي وقت و امكان فكر به حسادت نسبت به كسي رو ندارن!


نوشته اصلی توسط یارئوف
چند وقت بیش که به مشهدرفته بودم یکی ازسخنرانان آنجا گفتند که مادر به هر قدری که حسادت داشته باشد این رذیله به بچه ای که در شکم دارد منتقل میشود میخواستم بدانم حتی اگر مادری که در حال مبارزه باشد باز هم قابل انتقال است؟


به این سوالم جواب ندادید

با اجازه از استاد بزرگوار

ویژگی های اخلاقی ممکن است از سه طریق در وجود انسان تاثیرگذار باشد یکی عوامل نفسانی و دیگری عوامل خارجی وسوم عوامل جسمانی.

عوامل نفسانی در واقع همان ویژگی هایی است که از طریق ژن و وراثت منتقل می شود در واقع می توان گفت برخی خصوصیات اخلاقی از طریق مادر به فرزند منتقل می شود.

اصولا مادری که صبور است فرزند صبور و مادر عجول فرزندی عجول دارد . گاهی نیز ویژگی حسادت از طریق مادر به فرزند منتقل می شود بدین معنا که فرزند از طریق وراثت شرایط دارا بودن این خصوصیت اخلاقی را بیشتر از دیگران داراست.

حال هرچقدر این رذیله در مادر بیشتر و بیشتر و ریشه دارتر باشد به همان میزان احتمال تاثیر پذیری فرزند بیشتر و بیشتر خواهد بود.

و چنانچه مادر در صدد کم رنگ کردن و مبارزه با رذیله است به همان نسبتی که ریشه ی این رذیله را در وجودش خشکانده فرزند نیز تاثیرات کمتری می پذیرد.

یارئوف;681703 نوشت:
من احساس میکنم که یابه دلیل تکبر یا رذیله حب جاه به او حسادت دارم
اگر ریشه حسادت خودم را این دودرنظر بگیریم
برای از بین بردن این دو باید چه کار کنم؟

با عرض سلام و اجازه از استاد محترم

نکته ای را یکی از دوستان اشاره کردند که حائز اهمیت است و آن اینکه شاید شما غبطه را با حسادت اشتباه گرفته اید.
[=arial]
تعریف حسد و غبطه:

حسد
، تمنای زوال نعمت از غیر است اما غبطه آرزوی داشتن نعمتی است که فرد دیگری هم متنعم به آن است، اما به هیچ عنوان نمی خواهیم که آن نعمت از وی گرفته شود.

نشانه های حسادت

[=arial]
وجود حسادت در آدمی نشانه هایی دارد که هر کس می تواند با بررسی خویش پی ببرد که آیا به بیماری حسادت مبتلاست یا نه.
[=arial]
[=arial]

[=arial]نشانه هایی که ذکر می شود هرکدام به تنهایی تنها نشانه قطعی حسد نیست و مردمانی که حسود نیستند نیز دارای بعضی از این صفات می باشند پس اگر نمونه ای از آن ها در کسی دیده شد نباید حکم کرد که او حسود است. بلکه ذکر این نشانه ها برای خود انسان است که هرگاه یکی از آنها را درخود یافت خویشتن را تحت مطالعه قرار دهد که آیا بدین بیماری گرفتار شده است یا نه.

- انتقاد شدید

یکی از نشانه های حسود آن است که در انتقاد شدید است و بدگویی می کند و همیشه خرده گیری های او از مقداری که شایسته است افزون است، بلکه بزرگ ترین علت بدگویی حسد است. گاهی حسود با سکوت خود از کسی بدگویی می کند چنانچه اگر در حضورش از کسی بدگویی شد او با سکوتش بدگویان را تایید می کند.بدگویی های حسودان نیز با توجه به وضعی که دارند مختلف می باشد.

- تملق در حضور

دسته ای در حضورمتملق و چاپلوسند.امام صادق(ع)فرمودند: لقمان به فرزند خود گفت:حسود سه نشانه دارد پشت سر بدگویی می کند، درحضور تملق می گوید و در مصیبت شماتت می کند.

- بی شرمی

این دسته از افراد درحضور بدگویی کرده و سخنان ناهنجار می گویند. بی جهت آبروی بندگان خدا را بردن ونسبت به مردمی شریف بی احترامی روا داشتن جز بی شرمی چیز دیگری نیست. اینان گاهی به صورت شوخی واستهزا ومتلک گفتن مقصود خود را انجام می دهند.

- کوتاهی درتعریف

این دسته از افراد در ستودن دارندگان فضیلت کوتاهی می کند. زمانی که سخن از پاکان و پرهیزکاران به میان می آید حسود لب فرو می بندد و از ستایش آنان خودداری می کند. اگر حسود مجبورشود کسی را بستاید به تعبیر معروف کم می گذارد؛ یعنی اگر مورد از لحاظ مدح شایسته ده باشد حسود بیش از یک نمی گوید. ستودن بیش تر از شایستگی تملق است وکمتر از شایستگی ناتوانی در سخن یا حسد است.

- شماتت در مصیبت

شماتت در مصیبت شادمانی کردن از حادثه ناگواری است که برای کسی رخ دهد. حسود در این هنگام شادمان می شود زیرا به مقصود خود -که رنج دیگران است- رسیده است و همین معنی را قرآن درباره حسد اهل کتاب نسبت به مسلمانان بیان می کند: "اگر به شما زیانی برسد آنان خشنود می شوند".

- ناراحتی ازخوشی دیگران


نشانی دیگر حسود آن است که ازدیدن خوشی، راحتی، زیبایی، ثروت وعظمت دیگران ناراحت می شود وبیشتر اوقاتش صرف غصه خوردن از موفقیت دیگران می باشد. این سخن که چرا فلان کس چیزی دارد ورد زبان حسود است. حسود هرچند زندگی راحتی داشته باشد وسعادتمند وخوشبخت باشد ولی از آسایش دیگری افسرده خواهد شد. پس ثروتمندان وصاحبان مقامات عالی نپدارند که حسد درآنان نیست بلکه اگر در آنان حسدی باشد بیشتر و شدیدتر وشوم تر است.



حال باید دید آیا شما آرزوی این را دارید که دوستتان در درسها افت کند و همیشه از شما ضعیفتر باشد؟

اگر چنین باشد، شما مبتلا به حسادت هستید و باید در فکر رفع این صفت ناپسند باشید به این روش که دیدگاهتان را عوض کنید،

چرا به این فکر نمیکنید که شما راضی نیستید آن شخص مورد نظرتان یا هر کس دیگری کمبودهایی داشته باشد که باعث عقب افتادن او از زندگی شود؟

چرا فکر نمیکنید که شما دلتان به این راضی نمیشود کسی در زندگیش سختیها و ناراحتیهایی را تحمل کند که ناشی ازکمبودهای استعدادهای خدادایش باشد یا حتی ناشی از کم کاری و تنبلیش ؟

چرا خودتان را جای آن فرد نمیگذارید و فکر نمیکنید که او هم مثل شما یک انسان است و از این جهت هیچ فرقی بین شما و او نیست و موفقیت او در زندگی مثل موفقیت خود شما میباشد....

چرا به این فکر نمیکنید که در پیشگاه خداوند همه انسانها با هم برابرند و خدا از انسانها خواسته است برای رسیدن به یک جامعه ایده آل و خداپسندانه از تواناییهای خدادایشان حداکثر استفاده را داشته باشند؟

شما اگر بدانید که خیرخواهی برای خلق خدا چه فضیلتی است و آرزوی از بین رفتن نعمات دیگران برای انسان هیچ کمالی را دربر نخواهد داشت قطعا تنها حسی که به شما دست نخواهد داد ، احساس حسادت خواهد بود...
[=arial]
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود:

«اِنَّ اَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ اَمْشاهُمْ فِی اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ؛

راستی بلندمرتبه‌ترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت كسی است كه از همه بیش‌تر تلاش در خیرخواهی مردم كرده است.»

[=arial]امام صادق علیه السلام فرمود:

عَلَیكُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ اَفْضَلَ مِنْه

بر شما لازم است كه خیرخواه خلق خدا برای [رضای] خدا باشید؛ چرا كه هرگز با عملی كه با فضیلت‌تر از خیرخواهی باشد خدا را [در روز قیامت] ملاقات نخواهید كرد

[=arial]راوی می‌گوید: نزد پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نشسته بودم، آن حضرت فرمود: «اكنون شخصی بر شما وارد می‌شود كه از اهل بهشت است.‌» پس مردی از انصار در حالی كه آب وضو از محاسنش می‌چكید وارد شد و سلام كرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آن سخن را تكرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تكرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یكی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینكه هنگام رفتن به رختخواب ذكر خدا را می‌گفت و بعد می‌خوابید و برای نماز صبح بیدار می‌شد.

بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خداصلی الله علیه وآله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم كه چه اعمال و عباداتی انجام می‌دهی كه باعث شده پیامبرصلی الله علیه وآله تو را بهشتی بخواند؟

مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمی زند، جز آنكه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی‌بینم و بر خیر و خوبی كه خدای تعالی به او عنایت كرده، حسدی نمی‌ورزم [و در یك كلام خیرخواه مردم هستم] .

آن صحابی گفت: این حالت است كه تو را به این مرتبه [عالی] رسانده و این صفتی است كه تحصیل آن از ما [و از هر كسی] برنمی آید.‌»
منبع

به نظر من حسادت در افراد معمولی قابل خشکاندن نیست

مثلا در دختر ها جزو ویژگی های عادیه ولی قابل کم و زیاد شدنه که البته خیلی هم سخته

نسیم رحمت;681648 نوشت:
در پاسخ به این نکات توجه کنید :

1. اصولا رقابت در غیر امور معنوی ممدوح نیست. تبدیل حسادت به رقابت در امور معنوی ممکن است بر خلاف امور مادی که این تغییر و تبدیل امکان ندارد.
البته می توانید در امور مادی حسادت را به غبطه تبدیل کنید.

عرض سلام و ادب

درس خواندن یک امر مادی است یا اینکه مادی و معنوی بودن بعضی امور به نیت شخص برمیگردد؟

چرا در امور مادی نمیتوان حسادت را به رقابت تغییر داد؟ شاید منظور شما اینست که میتوان تغییر داد اما ممدوح نیست؟

سلام علیکم
موفقیت محسود، وجدان حسود، را آزار می دهد!
موفقیتِ محسود، حسود را متوجه نقصهایش می کند!
البته این «متوجه شدن» خوب است ولی حسود بجای این که کاری برای رفع خلأ و نقصش کند، دوست دارد موفقیت محسود را از بین ببرد.
حسود بجای این که قد بکشد تا توب را در سبد بیاندازد، می خواهد سبد را پایین بکشد!
حسود، با دیدن محسود احساس می کند به او توهین شده است! تحقیر شده است! تحقیر شدن با هیچ رنجی برابری نمی کند! آدم تحقیر شده دست به هر کاری می زند تا تحقیرش جبران شود! از آدم تحقیر شده باید بشدت ترسید! «من شر حاسد اذا حسد» یعنی همین! «اذا حسد» مجموعه فعالیتهایی است که حسود انجام می دهد برای جبران حقارت خود بوسیله تحقیر نمودن محسود!
البته انسانها همه معترف به نقصها و خلأهای خود هستند ولی محسود، این نقص را برای حسود، تبدیل به یقین می کند!
مثلا ما موعظه عمومی را می شنویم ولی وقتی انگشت واعظ بخصوص روی ما نشانه می رود آن وقت است که خشمگین می شویم!
محسود، بدون آن که قصدی داشته باشد، انگشت اشاره را به طرف حسود برده است و به او گفته است که: «تو نقص داری!»
شعله حسادت وقتی بیشتر شعله می کشد که دیگران هم آتش بیار معرکه بشوند. دیگران هم بگویند: از فلانی یاد بگیر! چرا نمی تونی مثل اون باشی!
شاید حسادت بین باجناقها زیاد باشد! زیرا همسران آنها در شعله ور شدن حسادت آنها نقش زیادی دارند: چرا از عباس آقا، شوهر مریم خانم یاد نمی گیری؟ ببین چه زندگی برای همسرش فراهم کرده!
و نیز حسادت بین علماء زیاد است! یکی از علتهایش وجود شاگردان و مریدان است! عالم فکر می کند، با موفقیتی علمی که محسود بدست آورده است، مقام او نزد مریدانش پایین آمده است!
پس حسادت، همان حقارتی است که اینک احساس شده است.
حال که ریشه حسادت را شناخیتم باید بدانیم علاج حسادت نیازمند دو طرح کوتاه مدت و دراز مدت است!
طرح کوتاه مدت علاج حسادت همان است که برای همه عیوب گفته می شود.
قانون این است که هر حالتی را که دوست ندارید، باشد، از بروز آن جلوگیری کنید!
در نقطه مقابل، هر حالت و خصلتی را که دوست دارید آن را داشته باشید، رفتار متناسب با آن را بروز دهید! (ان لم تکن حلیما فتحلّم) اگر بردبار نیستی خود را بردبار نشان بده!
باید از بروز نشانه های رفتاری حسادت جلوگیری نمود!
همه دارند محسود را تشویق می کنند شما هم تشویق بکن! چیزی کم نگذار!
عده از از حسودان دیگر، دارند غیبت محسود را می کنند، شما از او دفاع کن!
بعضی در موفقیت بدست امده توسط محسود، خدشه می کنند شما در بحثشان شریک نشو و حتی پاسخ آنها را بده!
از خداوند بخواه که اگر مصلحت می داند، موفقیت محسود را برای شما هم فراهم کند!
انسان خودش می داند رفتار حسودانه چه اموری است! (بل الانسان علی نفسه بصیره) جلو این رفتارها را بگیرید!
طرح دراز مدت علاج حسادت به این است که عبودیتِ خود و تواضعِ خود را مقابل خداوند بیشتر و بیشتر کند!
انسان وقتی به مراحل خوبی از تواضع در مقابل خداوند برسد، دگیر از تحقیر شدن رنج نمی کشد زیرا حقیر بودن باورش شده است!
آیا فقیر از تحقیر شدن بیشتر زجر می کشد یا غنی؟ معلوم است غنی زیرا فقیر مدام در حال اظهار حقارت و فقر خود است تا به او کمک کنند ولی غنی مدام در حال فخر فروشی است که او را غنی ببینند و تعظیم کنند!
منتها انسان باید بجای مردم، در مقابل خداوند احساس ذلت و حقارت کند و نزد آنها که خداوند دستور داده است، مثل ولی امر و والدین و استاد و کسی که سخن حقی را می گوید.
علاج کبر و عُجب راه علاج حسادت است. و ایندو بدون تفکر توحیدی از بین نمی رود! همه چیز از آن اوست و اوست که تصمیم می گیرد چه جیزی را به چه کسی ببخشد!
لذا خداوند در آیات مختلفی از قرآن در خطاب به حسودان این حقیقت را متذکر می شود که: ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء.

یارئوف;681669 نوشت:
من اصلا نمیخواهم به رقابت فکر کنم میخوام تلاش کنم که درس خواندن من جنبه اخلاص و عبادت داشته باشد

اگر قصد رقابت نداشته باشید و با نیتی که رنگ و بوی خدایی دارد به تحصیل بپردازید، نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم هست.

یارئوف;681669 نوشت:
از شما کارشناس محترم تقاضا دارم راهنماییم کنید که دقیقا برای بدست آوردن اخلاص چه اعمالی را باید انجام دهم؟
اگر ریشه های حسادت را از بین ببرم به اخلاص میرسم؟

آری؛ انشاءالله خواهید توانست با از بین بردن ریشه های حسادت به اخلاص برسید اگر نکات ذیل را مورد توجه قرار دهید :

1- تقويت ايمان به خدا و حاضر و ناظر دانستن خدا در همه جا و نسبت به همه چيز؛

وقتي که کسي خود را در محضر خدا يافت و در حضور دائمي و بدون غيبت الهي ديد، هرگز به غير خدا توجه نمي‏ کند، چون خدا را يک لحظه غايب نمي‏ بيند تا به ديگري توجه کند.

بر این اساس انسان باید واقعاً يک واقعيت قطعي را درک و قبول کند و آن اين است که همه چيز دست خداست . دل‌هاي مردم نيز در اراده و اختيار او است .

اگر به يقين بدانيم کسي که با خدا است، همه چيز دارد و کسي که از او جدا است، هيچ چيز ندارد و ايمان حقيقي به قرآن داشته باشيم که مي‌فرمايد : " همه عزت ها از آن خداست " هرگز براي جلب توجه مردم و کسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آن ها خود را آلوده به اعمال نفاق آلوده و ريايي نمي‌کنيم .

آن وقت است که به خاطر خدا درس می خوانیم، به خاطر خدا از منزل بیرون می رویم و به خاطر خدا سخن می گوییم و ......

فرعون با تمام قدرت براي نابودي حضرت موسي(ع) اقدام کرد.
چقدر نوزاد پسر را کشت تا بچه‌اي را که بر باد دهنده تخت و تاج او خواهد بود، در نطفه خفه کند، ولي اراده حق تعالي بر اين بود که موسي(ع) در دربار فرعون پرورش يابد.
چنانچه همه عالم تصميم به نابودي يا بي آبرو کردن ما بگيرند، ولي مشيت الهي بر عکس آن باشد، همان خواهد شد که قلم تقدير نوشته است و هرگز اعمال ريايي از ما سر نمي‌زند.

اگر کسی به این معتقد شد مگر می شود که نتواند بر حسادت خود غلبه یابد و به اخلاص نرسد. این همان دو نکته ای است که قبلا در راهکارهای علاج حسادت نیز اشاره شد :

نسیم رحمت;681667 نوشت:

1. اعتقاد به این که منعم حقیقی خداست.
2. اعتقاد به این که اراده بنده در برابر اراده خدا کارگر نیست.

شبـنم;681670 نوشت:
یعنی اگه بقیه هم به رقابت فکر نمیکردن یا رقابتی در کار نبود واقعا علم پیشرفت میکرد ؟


ممکن است رقابت عامل رشد باشد اما رقابتی که رنگ و بوی خدایی نداشته باشد، ممدوح نیست.
لذا ممکن است با رقابت و لو بدون قصد الهی، پیشرفتی حاصل شود لکن چون عملش به خاطر خدا نبوده و اخلاص در عمل نداشته، هر چند فعل او (رقابت در تحصیل و ...) آثاری مثل رشد علم و ... را نيز در پي داشته باشد اما از ثواب بهرمند نمي شود. اما همان تحصیل علم و .... نیز اگر به قصد رضای خدا باشد، علاوه بر رشد در امور مادی (مثل ارتقاء علوم) از بهره های معنوی نیز بهره مند می شود.
بنابراین :
پیشرفت علوم مادی ارتباطی با اخلاص ندارد. تابع اسباب و مسببات خاص خود است.

Serat;682182 نوشت:
درس خواندن یک امر مادی است یا اینکه مادی و معنوی بودن بعضی امور به نیت شخص برمیگردد؟

در فرهنگ اسلام، جان عمل، نيت است. در واقع تفاوت اساسي ميان قوانين الهي و قوانين بشري، نيت است. قوانين الهي دو بعدي است؛ يعني هم به حسن عمل کار دارد و هم به حسن فاعل و تکامل معنوي وي.
وقتي خدا دستور مي دهد خمس يا زکات بدهيد، شرط مي کند که پرداخت اين ها بايد با نيت خالص باشد. اگر ريايي باشد، ارزشی ندارد.
بر این اساس :
درس خواندن اگر به قصد رضای الهی باشد و رنگ و بوی خدایی داشته باشد، و فقط براي خدا انجام شود،کار ارزشمندي است که مي تواند مانند ساير اعمال مي‌تواند رنگ عبادي و معنوی بگيرد. در اين صورت، عمل او عبادت است. همپاي نماز و روزه ارزش داشته و از ثواب هاي الهي بهرمند مي شود.
اما اگر با اخلاص همراه نشد، صرفا یک امر مادی خواهد بود.

Serat;682182 نوشت:
چرا در امور مادی نمیتوان حسادت را به رقابت تغییر داد؟ شاید منظور شما اینست که میتوان تغییر داد اما ممدوح نیست؟

منظور این است که این رقابت از حسادت منشا می گیرد.

سامان110;682097 نوشت:
به نظر من حسادت در افراد معمولی قابل خشکاندن نیست مثلا در دختر ها جزو ویژگی های عادیه ولی قابل کم و زیاد شدنه که البته خیلی هم سخته


این موضوع کلیت ندارد و درست نیست .

ادامه راه کارها برای رسیدن به اخلاص :

2- علم يقيني و معرفت قطعي و اطمينان بخش به قدرت خدا و باور کردن عجز و ناتواني غير او در پاداش دادن؛
زماني که شخص يقين کند و باور نمايد که کسي جز خدا نمي ‏تواند در قيامت به او پاداش نيکو دهد، هيچ عملي را بدون قصد الهي انجام نمي‏ دهد . کسي را در قدرت و عظمت هم وزن خالق يکتا قرار نمي‏ دهد.


3-استعاذه و پناه بردن به خدا:
بهترين راه فرار از رياکاري پناه بردن به خداي مهربان است. يعني انسان بايد پيوسته خود را در زير بال و رحمت خاصّ خدا قرار دهد . به لطف سرشار او پناهنده شود .خويشتن را به او بسپارد.

یارئوف;681706 نوشت:
به این سوالم جواب ندادید
"چند وقت بیش که به مشهدرفته بودم یکی ازسخنرانان آنجا گفتند که مادر به هر قدری که حسادت داشته باشد این رذیله به بچه ای که در شکم دارد منتقل میشود میخواستم بدانم حتی اگر مادری که در حال مبارزه باشد باز هم قابل انتقال است؟"

این سوالتان رو همکارم پاسخ فرمودند. با تشکر از ایشان.

یارئوف;681703 نوشت:
من احساس میکنم که یابه دلیل تکبر یا رذیله حب جاه به او حسادت دارم
اگر ریشه حسادت خودم را این دودرنظر بگیریم
برای از بین بردن این دو باید چه کار کنم؟

ممنون از کارشناسان محترم بابت راهنمایی
من میخواهم روی این دو رذیله کارکنم ولی دقیقا نمیدانم وقتی در حضور دوستم یا در غیاب او هستم چطور میتوانم با این دو مبارزه کنم؟

روح بخش;682188 نوشت:
قانون این است که هر حالتی را که دوست ندارید، باشد، از بروز آن جلوگیری کنید!
در نقطه مقابل، هر حالت و خصلتی را که دوست دارید آن را داشته باشید، رفتار متناسب با آن را بروز دهید! (ان لم تکن حلیما فتحلّم) اگر بردبار نیستی خود را بردبار نشان بده!
باید از بروز نشانه های رفتاری حسادت جلوگیری نمود!
همه دارند محسود را تشویق می کنند شما هم تشویق بکن! چیزی کم نگذار!
عده از از حسودان دیگر، دارند غیبت محسود را می کنند، شما از او دفاع کن!
بعضی در موفقیت بدست امده توسط محسود، خدشه می کنند شما در بحثشان شریک نشو و حتی پاسخ آنها را بده!

شیوه ای راکه باید برای ازبین بردن حسادت درنظر بگیرم فقط همین راه است؟همچنین حب جاه وتکبر؟

نسیم رحمت;682251 نوشت:

ممکن است رقابت عامل رشد باشد اما رقابتی که رنگ و بوی خدایی نداشته باشد، ممدوح نیست.
لذا ممکن است با رقابت و لو بدون قصد الهی، پیشرفتی حاصل شود لکن چون عملش به خاطر خدا نبوده و اخلاص در عمل نداشته، هر چند فعل او (رقابت در تحصیل و ...) آثاری مثل رشد علم و ... را نيز در پي داشته باشد اما از ثواب بهرمند نمي شود. اما همان تحصیل علم و .... نیز اگر به قصد رضای خدا باشد، علاوه بر رشد در امور مادی (مثل ارتقاء علوم) از بهره های معنوی نیز بهره مند می شود.
بنابراین :
پیشرفت علوم مادی ارتباطی با اخلاص ندارد. تابع اسباب و مسببات خاص خود است.

فکر نمیکنید این تفکر مانع پیشرفت علمی کشورهای اسلامی نسبت به غرب شده؟

سامان110;682097 نوشت:
به نظر من حسادت در افراد معمولی قابل خشکاندن نیست

مثلا در دختر ها جزو ویژگی های عادیه ولی قابل کم و زیاد شدنه که البته خیلی هم سخته

آقا سامان شاید شیطان از این ویژگی منفی در دختر خانمها بیشتر بهره میبره ولی با این حال به نظر میاد قابل تعمیم به همه نباشه

یارئوف;682440 نوشت:
شیوه ای راکه باید برای ازبین بردن حسادت درنظر بگیرم فقط همین راه است؟همچنین حب جاه وتکبر؟

سلام علیکم
عرض کردم کبر و عجب عامل حسادت است!
کسی که توحید خود را رشد داده است به این باور رسیده است که هر چه او دارد و دیگران دارند همه از آن اوست و اوست که اینها را نزد مخلوقات به ودیعه گذاشته شده است.
پس این شخص وقتی موفقیتی در دیگران می بیند، در واقع مهربانی خداوند را می بیند.
شما وقتی با دوستت رابطه ای دوستانه داشته باشی، و بعد ببینی او به خیلیها کمک می کند، اصلا در این فکر نمی افتی که چرا به من کمک نمی کند بلکه خوشحالی از این که با این چنین کسی رفیق هستی.
علماء گفته اند فرق بین شکر و حمد این است که شکرِ خداوند بخاطر نعمتهایی است که به شاکر داده شده است و حمدِ خداوند بخاطر نعمتهایی است که او به جهانیان ارزانی داشته است. حال چه خود او هم از آن نعمت برخوردار است و یا نیست.
لذا همه نعمتها حمد دارد ولی شکر ندارد. تنها نعمتهایی شکر دارد که به انسان داده شده است. لذا می گوییم: الحمد لله رب العالمین!
نابینا خداوند را بابت چشمی که به دیگران داده است شکر نمی کند بلکه حمد می کند! و ارزش حمد بالاتر از شکر است!
لذا است که می بینیم الحمد لله یکی از اذکار بسیار مهم در کنار سبحان الله و الله اکبر و لا اله الا الله است!
کسی که حسود است، با نعمتهای خداوند سرجنگ دارد. به خداوند معترض است که چرا به فلانی، این نعمت را داده ای؟ خب معلوم است این شخص توحیدش تنها در حد چند جمله عربی و فارسی است که بر زبانش جاری می کند و متأسفانه این سخنان توحیدی را که در نماز مثلا می گوید، باور ندارد!
طبق روایات هیچ عذاب روحی بدتر از حسادت نیست و از طرفی قرآن می فرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب. این کدام ذکر است که آرامش می آورد؟ بیاد اسماء الله بودن است! با همان توضیحی که عرض شد!
انسان متکبر که خود را در مقایسه با دیگران بزرگ می پندارد بخاطر این است که آنچه دارد از خداوند نمی داند. و یا انسانی که دچار عجب و خودفریفتگی و خودپسندی است، این هیجان درونی اش بخاطر این است که آنچه دارد از آن خود می داند.
وقتی متکبر و اهل عجب، با کسی در ردیف خود مواجه می شوند که از موفقیت بیشتری برخوردار است، دیگر نمی توانند خود را بزرگ بدانند و از خودشان خوششان بیاید، لذا است که از محسود خشمگین می شوند و در واقع از خداوند خشمگین می شوند.

monji-sec;682453 نوشت:
فکر نمیکنید این تفکر مانع پیشرفت علمی کشورهای اسلامی نسبت به غرب شده؟

خیر؛
حتی در شرایط فعلی فضای علمی برخی از کشورها و به خصوص در ایران اسلامی عزیز ما، در خیلی از موارد بدون این که رقابت مذمومی باشد،با سرعت بالایی در حال رشدی روز افزون است.
علاوه بر این که بر فرض قبول عدم پیشرفت این ارتباطی به رقابت ندارد بلکه امور دیگری نظیر استعمارات گذشته و .... در این عدم پیشرفت دخیل اند.

سلام و عرض ادب

کارشنای محترم و سایر دوستان نکات اصلی رو فرمودند . فقط من ممباب تجربه نکته ای رو به شما عرض میکنم. اگر دیدید حتی مقدار کمی به فردی

حسادت میکنید یا احساس کردید که ممکنه این حس نسبت به طرف مقابل در شما شکل بگیره برای اون فرد دعا کنید که خدا این نعمت رو به اون بیشتر

ارزانی کنه یا اگر براتون مقدوره به اون در رسیدن به هدفش کمک کنید... این کار برای افراد حسود سخت تره ولی به مرور زمان تاثیر خودش رو میزاره . ما

استادی داشتیم که میگفتند حتی اگر به دل نیست باز هم دعا کنید مسلما این دعا بی تاثیر نیست .

این کار درست مثل سخن حج اقا دولابی میمونه که اگر از دست کسی ناراحتیم برای اون استغفار کنیم .

[SPOILER]عارف بزرگ حاج اسماعیل دولابی:هر وقت کسی شما را اذیت کرد و یا از کسی ناراحت شدید،نمیخواهد به کسی بگویید.بلکه استغفار کنید، هم براي خودتان، هم براي کسی که شما را اذیت کرده است. بگو بیچاره کار بدی کرده است، اگر فهم داشت نمیکرد.وقتی استغفار میکنی اگر قلبت حاضر نیست استغفار کند با زبان استغفار کن،آن وقت یکدفعه دلت نرم میشود.اگر دو سه مرتبه این کار را کردی،دیگر غم نمیتواند شما را بگیرد. چون راهش را بلد هستی.
[/SPOILER]
ابته در کنارش نباید باور قلبی به این که خدا دهنده ی نعمت هاست رو فراموش کرد .

سلام
به نظر شما من اگر ارتباطم را با او کم کنم بهتر نیست؟چون احساس میکنم آرامش بیشتری بیدا میکنم چند وقت است که با دیدن او دیگر خوشحال نمیشوم دیدن او به من احساس بدی میدهد دیگر نمیخواهم با او در ارتباط باشم مثلا در مباحثه مثلا فقط خودش میخواهد که درس را توضیح دهد و به نحوی مثلا با خنده و شوخی اجازه نمیدهد که من هم توضیح دهم یا وقتی در جمع از او یک سوالی میبرسم جوابش را به صورت بلند و به گونه ای تحقیر امیز میدهد طوری که به من القا میکند که جواب این سوال خیلی اسان است جای تعجب دارد که تو نمیدانی فقط وقتی حالتم را دران لحظه در نظر میگیرم متوجه میشوم که صورتم در حال سوختن است نمیدانم آیا به خاطر حسادت است یا احساس حقارت؟ یا مثلا وقتی چند نفر از بچه ها بیش من امدند وسوال درسی میبرسند یک مقدار که در جواب دادن مکث میکنم که فکر کنم او که کناری است و به کارش مشغول است وارد بحث میشود و جواب را میگوید و رو به من میکند و میگوید درسته استاد؟
من یک دوست دیگری دارم که روابط عمومی خیلی بالایی دارد و خیلی خوش سر وزبان است ولی من اصلا نسبت به او حسادت ندارم بلکه علاقه دارم این طرز رفتار را از او یاد بگیرم و مانند او بشوم
شما میگویید که من باید در عمل با او مهربان باشم تواضع کنم...ولی او هم در مقابل رفتارهایی میکند که من را رنج میدهد که نمونه اش را گفتم لطفا راهنماییم کنید

یارئوف;685001 نوشت:
سلام
به نظر شما من اگر ارتباطم را با او کم کنم بهتر نیست؟
چون احساس میکنم آرامش بیشتری بیدا میکنم چند وقت است که با دیدن او دیگر خوشحال نمیشوم دیدن او به من احساس بدی میدهد دیگر نمیخواهم با او در ارتباط باشم مثلا در مباحثه مثلا فقط خودش میخواهد که درس را توضیح دهد و به نحوی مثلا با خنده و شوخی اجازه نمیدهد که من هم توضیح دهم یا وقتی در جمع از او یک سوالی میبرسم جوابش را به صورت بلند و به گونه ای تحقیر امیز میدهد طوری که به من القا میکند که جواب این سوال خیلی اسان است جای تعجب دارد که تو نمیدانی فقط وقتی حالتم را دران لحظه در نظر میگیرم متوجه میشوم که صورتم در حال سوختن است نمیدانم آیا به خاطر حسادت است یا احساس حقارت؟ یا مثلا وقتی چند نفر از بچه ها بیش من امدند وسوال درسی میبرسند یک مقدار که در جواب دادن مکث میکنم که فکر کنم او که کناری است و به کارش مشغول است وارد بحث میشود و جواب را میگوید و رو به من میکند و میگوید درسته استاد؟
من یک دوست دیگری دارم که روابط عمومی خیلی بالایی دارد و خیلی خوش سر وزبان است ولی من اصلا نسبت به او حسادت ندارم بلکه علاقه دارم این طرز رفتار را از او یاد بگیرم و مانند او بشوم
شما میگویید که من باید در عمل با او مهربان باشم تواضع کنم...و
لی او هم در مقابل رفتارهایی میکند که من را رنج میدهد که نمونه اش را گفتم لطفا راهنماییم کنید

سلام

با اجازه کارشناس محترم

با توجه به اینکه به نظر میاید شخص مورد نظر شما فردی متکبر باشد، پاسخ شما را از سایت پرسمان میدهم.
[=arial]

يكي از راههايي كه در احاديث براي مقابله و برخورد با متكبر بيان شده است، روش مقابله به مثل مي باشد. در اين روش انسان با روشي مشابه آنچه كه فرد متكبر در رفتارش سر مي زند، با متكبر رفتار مي كند و سعي مي كند تا با اين كار او را نسبت به زشتي عملش آگاه كند.

پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند: (اذا رايتم المتواضعين من امتى فتواضعوا لهم , رايتم المتكبرين فتكبروا عليهم , فان ذالك لهم مذله و صغا؛ آن گاه كه به انسانهاى مؤمن متواضع برخورديد، با آنان تواضع كنيد، ولى اگر به انسانهاى متكبر برخورد نموديد با آنان تكبر ورزيد. زيرا اين روش, براى آنان خوارى و حقارت مى آورد».( جامع السعادات , 1.363).

همانطور كه گفتيم هدف از تكبر در برابر متكبر متوجه كردن و بيداري بخشيدن به او در برابر اين صفت ناپسند مي باشد. در واقع با اين كار مي خواهيم اين صفت بد در او برطرف شود.

در منابع دينى از فروتنى در برابر فردى كه خود را بزرگ مى پندارد و به ديگران به ديده تحقير مى نگرد منع و نهى شده است زيرا اين گونه تواضع , موجب پستى و ذلت مسلمان است. به علاوه تواضع در برابرانسان خودبين و متكبر، چه بسا عامل افزايش حالت تكبراو مى گردد و چنين گمان مى كند كه واقعا بزرگ و برتر و لايق تكريم و احترام ديگران است . در نتيجه خوددارى از فروتنى در برابر متكبر موجب آن مى گردد كه وى به خود آيد و متنبه شود و دست از كارهاى ناپسندش بردارد و از بند اسارت نفس رهايى يابد. ازاين روى , نه تنها در برابر چنين انسانى نبايد تواضع كرد, بلكه يكى از مواردى كه تكبر براى مومنان جايز و روا شمرده شده است , تكبر در برخورد با متكبران است.

بنابراين اگر اميدي براي هدايت و آگاه كردن متكبر نسبت به تكبرش نداريد،
سعي كنيد اولا با كم كردن ارتباط، خود را از تركشهاي اين صفت ناپسند مصون بداريد و ثانيا چناچه روايات نيز اشاره دارند، با رفتاري مشابه (متكبرانه) او را به زشتي و بدي عملش راهنمايي كنيد.

منبع

البته توجه بفرمایید این فقط یک راهکار برای برخورد با فرد متکبر است.

ممکنه این شخص از تکبر بالایی برخوردار نباشد و یا اینکه این اخلاقش از روی جهالت باشد و درک این را نداشته باشد که شما از این رفتارهای او ناراحت میشوید و یا اینکه نسبت به شما کینه یا حسادت داشته باشد ...

شما باید دلیل این برخورد را پیدا کنید و پس از ریشه یابی اقدام کنید...

موفق باشید

موضوع قفل شده است