22 بهمن سال هشتاد و نه خیلی دوست داشتم توی راه پیمایی قم باشم ...
اصلا شرایط جور نبود باید مهمون داری میکردم ...
اما خدا لطف کرد از همون اول صبح که بیدار شده بودم یه بیتابی عجیبی داشتم ...
انقدر دوست داشتم برم که وسایلم رو از یه هفته قبل جمع کرده بودم ... کتابامو گذاشته بودم وسایلم رو برداشته بودم که یه مدتی توی خوابگاه بمونم و همه ی کلاسای دانشگاه رو شرکت کنم غیبت نداشته باشم....
اتقاقا خاله م صبح زود زنگ زد گفت اگر میخوای بری دانشگاه ما داریم میریم اتوبان امام علی میریم از جاده قم پردیس میخوای بیا ببریمت منم خیلی خوشحال شدم اما با این که مادرم و خواهرم تعجب کرده بودن و ناراحت شده بودن وسایلم رو اوردن توی ماشین رسیدم قم حال و هواش از تهرانم قشنگ تر بود وارد که شدم مثل روزایی بود که 19 دی حضرت آقا سایه شون مستدام اومده بودن قم ... رنگ حضرت آقایی داشت شهر ولایی قم... منم با کلی وسیله اومدم نزدیک حرم حضرت معصومه از اونجا راهپیمایی با دست پر چند تا خانواده ی دیگه هم از تهران اومده بودن از شهرای متفاوت از همه جا اومده بودن چند تا خانم دیدن دستام سنگینه منو کمک کردن و وسایلامو گرفتن اتفاقا کتابا رو جدا گذاشته بودم و چندتا ساک کوچیک کوچیک و جداگونه بود هرکدوم یه دونه رو برداشتن و از دستم گرفتن و باهم توی راهپیمایی شرکت کردیم بعد هم خسته و کوفته رسیدم خوابگاه خیلی دوست داشتن بیان اما خواب مونده بودن ... حضرت معصومه (س) فداشون بشم طلبیده بودن ... خدا رو شکر ... هنوزم خاطره ی خوشی از مناسبتهای مختلف شهر قم دارم ....:Gol:
شرکت در مراسم عروسی:
متاسفانه مراسم های عروسی ما آنقدر به گناه آلوده شده است. که خیلی از متدین ها شرکت نمی کنند واگر برخی شرکت می کنند. با چه عذاب روحی.
بنده هم وقتی حدیثی دیدم به این مضمون که بدا به حال بنده ای که خوشنودی بنده را بر غضب الهی مقدم کند. از همان 13-14سالگی دیگه مراسم عروسی نمی رفتم. واولیا برای برخی سنگین بود، در خانواده آدم را مذمت می کردند. وبنده از آن موقع تا بحال که شاید بیش از 14 سال است در مراسم عروسی بغیر از مراسمی که گناه نداشته باشد شرکت نکرده ام. حتی مراسم عروسی برادر وخواهرهام.
الان هم همه می دونند که من شرکت نمی کنم. ناراحت که نمی شوند که هیچ بلکه برخی وقتها میگند. خوش بحال تو بهترین کار را انجام می دهی. ما رفتیم، گناه کردیم، پولمون رفت، اعصابمون هم خراب شد.
انسان وقتی قدمی برای خدا بر می دارد. خدا خودش کمکش می کنه.
مرگ بد:
این قضیه روسی را که می گفتم یاد داستانی که سالها پیش در کتاب داستانهای شگفت شهید دستغیب خوانده بودم افتادم.
ایشان از یکی از مومنان نقل م یکند. که مرا به یک مجلس عروسی فامیلها دعوت کردند. رفتم دیدم خیلی هوا پسه، بزن وبرقص وغیره.
تاب نیاوردم، ورفتم به صاحب مجلس گفتم که اینها گناه است. ونکنید. ناراحت شدند وسر بالا جوا ب دادند.
شب جمعه هم بود ودلم شکست. گوشه ای از حیات با فاصیه اتاقکی بود که صدا کم می آمد. فرصت را غنیمت شمرده ورفتم در آن اتاقک گلی مشغول عبادت شدم. که در حین عبادت خوابم برد. موقعی که از خواب بیدار شدم. نزدیک اذان صبح بود. رفتم که وضو بگیریم. دیدم جنازه هست افتاده وخانه ها که خراب شده وتنها در آن خانه بزرگ همان مخروبه واتاقک گلی که من بودم خراب نشده است. واکثرآنهایی که در مراسم عروسی بودند. مرده اند.
واینهم عاقبت گناه وعکس آن عاقبت بندگی خدا.
این قضیه ظاهرا در همان ماجرای زلزله شیراز قبل زا انقلاب بوده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اغلب نماز های ما فقط ظاهر نماز را دارد ولی از حیث باطن ضعیف اند . نماز بایدمرغ وجود انسان را به سمت عرش الهی طیران دهد تا همچون امیرالمومنین (ع) اگر تیر هم از پایمان کشیدند متوجه نشویم. نماز باید انسان را از فحشاء و منکر باز دارد و اگر چنین نشد معلوم میشود نماز ما مشکل دارد( هرچند از نظر ظاهر درست باشد اما از حیث باطن ضعیف است و ما از روی میل و از جان و دل نماز نمیخوانیم) . در این زمینه دو خاطره ی زیبا برایتان نقل میکنم . اولی از قول آیت الله بهجت (ره) و دومی از خومدم.
1.مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: فرماندار(1) کرمان در رژیم پهلوی در شب(2) عید غدیر مجلس جشنی بر پا نمود. در آن مجلس
در موردش تامل نکرده بودم. بعد از اتمام نماز به سرعت قلم و کاغذ برداشته و آنچه به ذهنم خطور کرده بود را نوشتم . باور کردنی نبود . دست من فقط مینوشت و اصلا من نمیفهمیدم چه چیزی در حال وقوع است . به سرعت کلماتی را از ذهنم به روی کاغذ منتقل میکردم . کلماتی که قبلا حتی فکر هم نمیکردم با ساعت ها تامل بتوانم بنویسم در چند دقیقه سیاهه کردم.
این خاطره بنده را به یاد یکی از سخنان آیت الله بهجت (ره) انداخت که میفرمودند (( نماز برای اولیاء الله الذ لذایذ است . همین نمازی که ما به زور و از ترس بهشت و جهنم میخوانیم)) .
خدا میداند اگر تمام نماز های ما همراه با ترک حضور ذهن به دنیا و تعلقات آن و با دفترچه ی اعمالی پاک و همراه با رقت قلب وتفکر و تامل و توجه باشد چه فیوضاتی که به ما نمیرسد و چه دروازه های علومی که به رویمان گشوده نمیشود و چه زنگار ها که از قلوبمان زدوده نمیگردد.
به هر حال بنده بعد از آن نماز کمتر باری توانستم نمازی شبیه آن بخوانم.
خداوند متعال در سوره مبارکه بقره می فرماید: واتقوالله یعلمکم الله، تقوا پیشه کنید تا خداوند شما را علم دهد.
یکی از آثار تقوا افاضه علم بر قلب است. ودر آیه دیگری فرموده است که هر کس تقوا پیشه کند خداوند به او فرقان می دهد. که همان تشخیص حق از باطل باشد. واین علمها از همان باب است که امام صادق علیه السلام فرمود: العلم نور یقذفه الله قي قلب من یشاء، علم نوری است که خداونددر قلب هر کس ک بخواهد قرار می دهد.
بزرگوار اگر مطالبی که به ذهنتان خطور کرده ونوشته اید اینجا هم قرار دهید ما هم استفاده می کنیم. به هر حال ممنون از این دو خاطره خوب.
بزرگوار اگر مطالبی که به ذهنتان خطور کرده ونوشته اید اینجا هم قرار دهید ما هم استفاده می کنیم. به هر حال ممنون از این دو خاطره خوب.
با سلام برادر . با وجود اینکه شما خود عالم آل محمدید و ابراز وجود از چون منی در نزد شما بی ادبی است اما سعی میکنم اصل مطلب را که حدود 6 صفحه است را در اسرع وقت برای شما و دوستان در همین تایپیک قرار بدهم امیدوارم که مقبول افتد .
باتشکر
یک روز تسبیح از این چوبی ها هست چون باهاش ذکر میکردم و ...........
تو گردن انداخته بودم
خدا شاهده جز این تو ذهنم نبود
داشتم تو خیابون میرفتم حواسم نبود یک دفعه دیدم یکی از پشت تسبیح تو گردنم کشید نزدیک بود خفه بشم و بعدش تسبیح پاره شد تو گردنم
برگشتم دیدم گشت ارشاد هست
گفت بچه قرطی این چیه انداختی تو گردنت
منم برگشتم بهش گفتم بچه قرطی که با تسبیح درست بشه بهتره از بچه قرطی که با گردنبند طلا میاد بیرون و اقا زاده هست
تویی که مامور گشت ارشادی وای به حال بقیه
فرق تسبیح و ..... نمیدونی
بعد از ان بود که توبه کردم تسبیح نه تو جیب نه گردنم باشه
همیشه خاطرات نباید خوب باشه خب
هاهاها..خوب ارشادت کردن؟
واقعا یک انسان چقدر میتونه پست باشه به خوذش اجازه بده درمورد دین و ایمان دیگران قضاوت کنه. اینا فکردن خودشون کی ان؟
یعنی امام زمانم اینجوری میخواد مردم رو ارشاد کنه؟
واقعا یک انسان چقدر میتونه پست باشه به خوذش اجازه بده درمورد دین و ایمان دیگران قضاوت کنه. اینا فکردن خودشون کی ان؟
یعنی امام زمانم اینجوری میخواد مردم رو ارشاد کنه؟
امر به معروف آدابی دارد. ولی زمان یکه وضع بگونه ای خراب می شود که نیرو ی انتظامی پا پیش می گذارد تا این کار را انجام دهد. وآنهم ماموری که از باب دغدغه دینی بلکه بعنوان یک شغلی که برایش پول می گیرد اینکار را انجام می دهد. ودر این بین چه بسا برخی ها رعایت نمی کنند که نمی شود به حساب همه هم گذاشت.
بایئ گفت جامعه متدین ما در مورد امر به معروف پرونده خوبی ندارد. واگر ما به وظیفه خود درست عمل می کردیم لازم نبود نیروی انتظامی جلو بیفتد تا این تبعات هم داشته باشد.
یادم می یاد. سالها پیش داشتیم با اتوبوس از بناب به ارومیه می رفتیم. جلوی پلیس راه یکی ا زمسافرها خواست از دستشویی آنها استفاده کنند که اجازه ندادند وگفتند اینجا منطقه نظامی است.
بعد از اینکه آن شخص آمد سوار شد. بلند گفت تا حالا گهگاهی دو رکعت نمازی می خواندیم بعد از آنرا هم نمی خوانیم. کافرها نذاشتند دستشویی بریم. یک عالمی بود گفت:
شما نماز را برای خدا می خواندید نه برای اینها، واگر اینها اشتباه کرده اند تقصیر خدا چیست؟! پس دیگه این حرف نگو.
امر به معروف وظیفه همه است ولی کم کسی هست که به آن عمل کند تا کار به نیروی انتظامی نرسد.
بنده هم برخی از تذکرهای بد این بزرگواران را دیده ام. ولی با اوصافی که گفتم چکار می شه کرد؟
واقعا یک انسان چقدر میتونه پست باشه به خوذش اجازه بده درمورد دین و ایمان دیگران قضاوت کنه. اینا فکردن خودشون کی ان؟
یعنی امام زمانم اینجوری میخواد مردم رو ارشاد کنه؟
:Khandidan!:
توبه نه تسبیح میارن جلوم میگم من گردن دارم میخوام چیکار
همه رو داداش به یک چوب نزنیم همیشه بینشون بد یا خوب هم هست
مقام والای آیت الله خوانساری:
مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری که در تهران زندگی می کردند واز مراجع تقلید واز علماء ربانی عصر ما بودند وبعد از انقلاب رحلت کردند. ایشان طبق مبانی فقهی خودشان اجازه نداده بودند هنگام عمل بیهوشش کنند. چون نظرمبارکشان این بوده است که در صورت بیهوشی مقلدان ایشان باید تقلید خود را تجدید کنند. لذا فرموده بودند که بنده هرموقع مشغول خواندن سوره انعام شدم شما عمل را شروع کنید. وآنقدر غرق در قرآن بودند که متوجه درد عمل نشده بودند.
عدالت آیت الله خوانساری:
امام خمینی (ره) شنیده بودند که عده ای از طلبه ها در مورد عدالت آیت الله خوانساری بحث می کنند. فرموده بودند شما در مورد عدالت ایشان مناقشه می کنید در حالی که ما در مورد عصمت ایشان داریم بحث می کنیم.
خاطره ای مذهبی شیرین: بهترین خاطره مذهبی امروز همه ملت شجاع وزمان شناس ایران شرکت پرشور در انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی وخبرگان رهبری بوده است. وباید به این مردم خوب تبریک گفت. که در یک مسابقه خیر ومصداق بارز فاستبقواالخیرات، پیروز شدند. وان شاء الله با انتخاب نمایندگانی مومن وشجاع در پیشرفت کشور هم گامهای خوبی برداشته شود. ونمایندگان شجاعی انتخاب شوند که مرعوب قدرت های بزرگی همچون آمریکا واروپا شوند. وثمره تلاش جوانان مومنی چون احمدی روشن را دودستی تقدیم قدرتهای بزرگ کنند. ودر این شرایط بد اقتصادی وفشاری که بر مردم تحمیل می شود دنبال خرید هواپیماهای بزرگ تشریفاتی که تنها در یک فرودگاه ایران امکان نشیتن دارد. نباشند. وبرای این امور قانون گذاری نکنند.
مدافعان حرم:
آنروز در همایشی کلیپی از شهدای روحانی مدافع حرم پخش شد. که شهیدی برای فرزند خود بصورت صوتی پیام گذاشته بود که فرزندم ما برای دفاع از حرم بی بی باید برویم. این پدر وصدها امثال او فرزندان دلبند خود را با تمام عشق و علاقه ای که داشتند. گذاشتند وبه جبهه ها رفتند. تا نگذارند پای نامحرم به حرم بی بی برسد. در ایام فاطمیه وروزهای مظلومیت مادر حضرت زینب قرار داریم. درست است که از حرم مادری خبری نیست. ولی حرم دختر مورد هجمه وهدف فرزندان ابوسفیان در عصر ماست. وما می توانیم به فرزندان این مرز وبوم، از سپاهی گرفته تا روحانی ودیگر اقشار افتخار کنیم که یا زهراء اگر در آنروز مردم جلوی سوخته شددن در وکاشانه ات سکوت کردند وتو از نامحرم سیلی خوردی دیگر فرزندان غیرتمندت اجازه نمی دهند دشمن پایش به حرم دختر دلبندت برسد.
طوبی لهم وحسن مآب:Gol::Gol::Gol:
سلام من سال 91 خیلی هوای کربلا کرده بودم بدجور دلم میخواست برم اما همش میگفتم اخه چطوری ممکنه بریم کربلا منکه تنها نمیتونم برم با خانواده هم که هزینش جور در نمیاد همگی بریم تا اینکه همون سال عرفه گفتم یا امام حسین من نمیدونم چطوری ممکنه اما ازت کربلا میخوام هر جوری ممکنه خودت جورش کن چند ماه بعدش که شد اسفند ماه داییم گفت میخواد مادر بزگم رو ببره کربلا وثبت نام کردند فروردین برن عید که شد بعد از تعطیلات داداشم زنگ زد گفت بلیط هوابیما رزرو کردم هفته ی دیگه حرکت میکنیم همتون آماده بشید هاج و واج مونده بودم اصلا فکرشم نمیکردم به این زودی برم کربلا اونم اینظوری زنگ بزنن بگن هفته دیگه کربلایی...نه تنها خاطره مذهبی که بهترین خاطره زندگیم هست
بسم الله الرحمن الرحیم..زیبا بود...برای خیلی از ماها این اتفاقات افتاده....من یه بار جایی بودم دلم هوای امام رضاکرد...با ناامیدی گفتم یا امام رضا بطلب...به نیم ساعت نشد یکی زنگ زد گفت با ماشین داریم میریم نمیای؟؟جالبه اونا ورامین رو رد کرده بودن و داشتن میرفتن...یه دفعه برگشتن کرج بخاطر من....گفتن یه دفعه به دلمون افتاد...
بسم الله الرحمن الرحیم..زیبا بود...برای خیلی از ماها این اتفاقات افتاده....من یه بار جایی بودم دلم هوای امام رضاکرد...با ناامیدی گفتم یا امام رضا بطلب...به نیم ساعت نشد یکی زنگ زد گفت با ماشین داریم میریم نمیای؟؟جالبه اونا ورامین رو رد کرده بودن و داشتن میرفتن...یه دفعه برگشتن کرج بخاطر من....گفتن یه دفعه به دلمون افتاد...
سلام وعرض ادب
بنده هم یک موقعی حوالی سال 89 خیلی دلم افتاده بود برم زیارت خانه خدا وزیارت ائمه بقیع (ع)، ولی نمی دانستم قسمت می شود، حوزه سهمیه داشت ولی اسم ما در نیامده بود، بعد از مدتی یک روز زنگ زدند که سهمیه اضافه شده واسم شما هم در آمده است. وبا لطف خدا ما راهی عمره شدیم که خیلی هم سفر معنوی خوبی بود. اللهم ارزقنا زیارة بیت الحرام في عامی هذا وفی کلّ عام
سلام ...
22 بهمن سال هشتاد و نه خیلی دوست داشتم توی راه پیمایی قم باشم ...
اصلا شرایط جور نبود باید مهمون داری میکردم ...
اما خدا لطف کرد از همون اول صبح که بیدار شده بودم یه بیتابی عجیبی داشتم ...
انقدر دوست داشتم برم که وسایلم رو از یه هفته قبل جمع کرده بودم ... کتابامو گذاشته بودم وسایلم رو برداشته بودم که یه مدتی توی خوابگاه بمونم و همه ی کلاسای دانشگاه رو شرکت کنم غیبت نداشته باشم....
اتقاقا خاله م صبح زود زنگ زد گفت اگر میخوای بری دانشگاه ما داریم میریم اتوبان امام علی میریم از جاده قم پردیس میخوای بیا ببریمت منم خیلی خوشحال شدم اما با این که مادرم و خواهرم تعجب کرده بودن و ناراحت شده بودن وسایلم رو اوردن توی ماشین رسیدم قم حال و هواش از تهرانم قشنگ تر بود وارد که شدم مثل روزایی بود که 19 دی حضرت آقا سایه شون مستدام اومده بودن قم ... رنگ حضرت آقایی داشت شهر ولایی قم... منم با کلی وسیله اومدم نزدیک حرم حضرت معصومه از اونجا راهپیمایی با دست پر چند تا خانواده ی دیگه هم از تهران اومده بودن از شهرای متفاوت از همه جا اومده بودن چند تا خانم دیدن دستام سنگینه منو کمک کردن و وسایلامو گرفتن اتفاقا کتابا رو جدا گذاشته بودم و چندتا ساک کوچیک کوچیک و جداگونه بود هرکدوم یه دونه رو برداشتن و از دستم گرفتن و باهم توی راهپیمایی شرکت کردیم بعد هم خسته و کوفته رسیدم خوابگاه خیلی دوست داشتن بیان اما خواب مونده بودن ... حضرت معصومه (س) فداشون بشم طلبیده بودن ... خدا رو شکر ... هنوزم خاطره ی خوشی از مناسبتهای مختلف شهر قم دارم ....:Gol:
شرکت در مراسم عروسی:
متاسفانه مراسم های عروسی ما آنقدر به گناه آلوده شده است. که خیلی از متدین ها شرکت نمی کنند واگر برخی شرکت می کنند. با چه عذاب روحی.
بنده هم وقتی حدیثی دیدم به این مضمون که بدا به حال بنده ای که خوشنودی بنده را بر غضب الهی مقدم کند. از همان 13-14سالگی دیگه مراسم عروسی نمی رفتم. واولیا برای برخی سنگین بود، در خانواده آدم را مذمت می کردند. وبنده از آن موقع تا بحال که شاید بیش از 14 سال است در مراسم عروسی بغیر از مراسمی که گناه نداشته باشد شرکت نکرده ام. حتی مراسم عروسی برادر وخواهرهام.
الان هم همه می دونند که من شرکت نمی کنم. ناراحت که نمی شوند که هیچ بلکه برخی وقتها میگند. خوش بحال تو بهترین کار را انجام می دهی. ما رفتیم، گناه کردیم، پولمون رفت، اعصابمون هم خراب شد.
انسان وقتی قدمی برای خدا بر می دارد. خدا خودش کمکش می کنه.
مرگ بد:
این قضیه روسی را که می گفتم یاد داستانی که سالها پیش در کتاب داستانهای شگفت شهید دستغیب خوانده بودم افتادم.
ایشان از یکی از مومنان نقل م یکند. که مرا به یک مجلس عروسی فامیلها دعوت کردند. رفتم دیدم خیلی هوا پسه، بزن وبرقص وغیره.
تاب نیاوردم، ورفتم به صاحب مجلس گفتم که اینها گناه است. ونکنید. ناراحت شدند وسر بالا جوا ب دادند.
شب جمعه هم بود ودلم شکست. گوشه ای از حیات با فاصیه اتاقکی بود که صدا کم می آمد. فرصت را غنیمت شمرده ورفتم در آن اتاقک گلی مشغول عبادت شدم. که در حین عبادت خوابم برد. موقعی که از خواب بیدار شدم. نزدیک اذان صبح بود. رفتم که وضو بگیریم. دیدم جنازه هست افتاده وخانه ها که خراب شده وتنها در آن خانه بزرگ همان مخروبه واتاقک گلی که من بودم خراب نشده است. واکثرآنهایی که در مراسم عروسی بودند. مرده اند.
واینهم عاقبت گناه وعکس آن عاقبت بندگی خدا.
این قضیه ظاهرا در همان ماجرای زلزله شیراز قبل زا انقلاب بوده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اغلب نماز های ما فقط ظاهر نماز را دارد ولی از حیث باطن ضعیف اند . نماز بایدمرغ وجود انسان را به سمت عرش الهی طیران دهد تا همچون امیرالمومنین (ع) اگر تیر هم از پایمان کشیدند متوجه نشویم. نماز باید انسان را از فحشاء و منکر باز دارد و اگر چنین نشد معلوم میشود نماز ما مشکل دارد( هرچند از نظر ظاهر درست باشد اما از حیث باطن ضعیف است و ما از روی میل و از جان و دل نماز نمیخوانیم) . در این زمینه دو خاطره ی زیبا برایتان نقل میکنم . اولی از قول آیت الله بهجت (ره) و دومی از خومدم.
1.مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: فرماندار(1) کرمان در رژیم پهلوی در شب(2) عید غدیر مجلس جشنی بر پا نمود. در آن مجلس
خداوند متعال در سوره مبارکه بقره می فرماید: واتقوالله یعلمکم الله، تقوا پیشه کنید تا خداوند شما را علم دهد.
یکی از آثار تقوا افاضه علم بر قلب است. ودر آیه دیگری فرموده است که هر کس تقوا پیشه کند خداوند به او فرقان می دهد. که همان تشخیص حق از باطل باشد. واین علمها از همان باب است که امام صادق علیه السلام فرمود:
العلم نور یقذفه الله قي قلب من یشاء، علم نوری است که خداونددر قلب هر کس ک بخواهد قرار می دهد.
بزرگوار اگر مطالبی که به ذهنتان خطور کرده ونوشته اید اینجا هم قرار دهید ما هم استفاده می کنیم. به هر حال ممنون از این دو خاطره خوب.
با سلام برادر . با وجود اینکه شما خود عالم آل محمدید و ابراز وجود از چون منی در نزد شما بی ادبی است اما سعی میکنم اصل مطلب را که حدود 6 صفحه است را در اسرع وقت برای شما و دوستان در همین تایپیک قرار بدهم امیدوارم که مقبول افتد .
باتشکر
هاهاها..خوب ارشادت کردن؟
واقعا یک انسان چقدر میتونه پست باشه به خوذش اجازه بده درمورد دین و ایمان دیگران قضاوت کنه. اینا فکردن خودشون کی ان؟
یعنی امام زمانم اینجوری میخواد مردم رو ارشاد کنه؟
امر به معروف آدابی دارد. ولی زمان یکه وضع بگونه ای خراب می شود که نیرو ی انتظامی پا پیش می گذارد تا این کار را انجام دهد. وآنهم ماموری که از باب دغدغه دینی بلکه بعنوان یک شغلی که برایش پول می گیرد اینکار را انجام می دهد. ودر این بین چه بسا برخی ها رعایت نمی کنند که نمی شود به حساب همه هم گذاشت.
بایئ گفت جامعه متدین ما در مورد امر به معروف پرونده خوبی ندارد. واگر ما به وظیفه خود درست عمل می کردیم لازم نبود نیروی انتظامی جلو بیفتد تا این تبعات هم داشته باشد.
یادم می یاد. سالها پیش داشتیم با اتوبوس از بناب به ارومیه می رفتیم. جلوی پلیس راه یکی ا زمسافرها خواست از دستشویی آنها استفاده کنند که اجازه ندادند وگفتند اینجا منطقه نظامی است.
بعد از اینکه آن شخص آمد سوار شد. بلند گفت تا حالا گهگاهی دو رکعت نمازی می خواندیم بعد از آنرا هم نمی خوانیم. کافرها نذاشتند دستشویی بریم. یک عالمی بود گفت:
شما نماز را برای خدا می خواندید نه برای اینها، واگر اینها اشتباه کرده اند تقصیر خدا چیست؟! پس دیگه این حرف نگو.
امر به معروف وظیفه همه است ولی کم کسی هست که به آن عمل کند تا کار به نیروی انتظامی نرسد.
بنده هم برخی از تذکرهای بد این بزرگواران را دیده ام. ولی با اوصافی که گفتم چکار می شه کرد؟
:Khandidan!:
توبه نه تسبیح میارن جلوم میگم من گردن دارم میخوام چیکار
همه رو داداش به یک چوب نزنیم همیشه بینشون بد یا خوب هم هست
مقام والای آیت الله خوانساری:
مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری که در تهران زندگی می کردند واز مراجع تقلید واز علماء ربانی عصر ما بودند وبعد از انقلاب رحلت کردند. ایشان طبق مبانی فقهی خودشان اجازه نداده بودند هنگام عمل بیهوشش کنند. چون نظرمبارکشان این بوده است که در صورت بیهوشی مقلدان ایشان باید تقلید خود را تجدید کنند. لذا فرموده بودند که بنده هرموقع مشغول خواندن سوره انعام شدم شما عمل را شروع کنید. وآنقدر غرق در قرآن بودند که متوجه درد عمل نشده بودند.
عدالت آیت الله خوانساری:
امام خمینی (ره) شنیده بودند که عده ای از طلبه ها در مورد عدالت آیت الله خوانساری بحث می کنند. فرموده بودند شما در مورد عدالت ایشان مناقشه می کنید در حالی که ما در مورد عصمت ایشان داریم بحث می کنیم.
http://shiastudies.net/portal/fa/faq...D9%85%D9%84...
http://cheshmehsar.ir/6810/%DA%A9%D9...7%D8%B1-%D8%B4
http://vaja.ir/public/Home/ShowPage....4-bdcfa028311b
خاطره ای مذهبی شیرین:
بهترین خاطره مذهبی امروز همه ملت شجاع وزمان شناس ایران شرکت پرشور در انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی وخبرگان رهبری بوده است. وباید به این مردم خوب تبریک گفت. که در یک مسابقه خیر ومصداق بارز فاستبقواالخیرات، پیروز شدند. وان شاء الله با انتخاب نمایندگانی مومن وشجاع در پیشرفت کشور هم گامهای خوبی برداشته شود. ونمایندگان شجاعی انتخاب شوند که مرعوب قدرت های بزرگی همچون آمریکا واروپا شوند. وثمره تلاش جوانان مومنی چون احمدی روشن را دودستی تقدیم قدرتهای بزرگ کنند. ودر این شرایط بد اقتصادی وفشاری که بر مردم تحمیل می شود دنبال خرید هواپیماهای بزرگ تشریفاتی که تنها در یک فرودگاه ایران امکان نشیتن دارد. نباشند. وبرای این امور قانون گذاری نکنند.
مدافعان حرم:
آنروز در همایشی کلیپی از شهدای روحانی مدافع حرم پخش شد. که شهیدی برای فرزند خود بصورت صوتی پیام گذاشته بود که فرزندم ما برای دفاع از حرم بی بی باید برویم. این پدر وصدها امثال او فرزندان دلبند خود را با تمام عشق و علاقه ای که داشتند. گذاشتند وبه جبهه ها رفتند. تا نگذارند پای نامحرم به حرم بی بی برسد. در ایام فاطمیه وروزهای مظلومیت مادر حضرت زینب قرار داریم. درست است که از حرم مادری خبری نیست. ولی حرم دختر مورد هجمه وهدف فرزندان ابوسفیان در عصر ماست. وما می توانیم به فرزندان این مرز وبوم، از سپاهی گرفته تا روحانی ودیگر اقشار افتخار کنیم که یا زهراء اگر در آنروز مردم جلوی سوخته شددن در وکاشانه ات سکوت کردند وتو از نامحرم سیلی خوردی دیگر فرزندان غیرتمندت اجازه نمی دهند دشمن پایش به حرم دختر دلبندت برسد.
طوبی لهم وحسن مآب:Gol::Gol::Gol:
سلام وعرض ادب
بنده هم یک موقعی حوالی سال 89 خیلی دلم افتاده بود برم زیارت خانه خدا وزیارت ائمه بقیع (ع)، ولی نمی دانستم قسمت می شود، حوزه سهمیه داشت ولی اسم ما در نیامده بود، بعد از مدتی یک روز زنگ زدند که سهمیه اضافه شده واسم شما هم در آمده است. وبا لطف خدا ما راهی عمره شدیم که خیلی هم سفر معنوی خوبی بود.
اللهم ارزقنا زیارة بیت الحرام في عامی هذا وفی کلّ عام