خاطرات لوتی با آقا سید

تب‌های اولیه

439 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

جناب لوتی
سیاحت شرق درباره زندگینامه اقا نجفی قوچانیه
ولی سیاحت غرب راجع به عالم برزخ

این نکته روگفتم شاید دوستان ندونن
من باب تذکر گفتم

فکر کنم معتاد اسک دین شدم ها!
در حال ترک بودم، وقتی اسم طلبه میاد انگار منو صدا می کنن!
ببخشید شهریه مدرسه بزرگی مثل فیضیه شاید این قدره
خودمم نمی دونم چقدره:khaneh:
هیچ وقت همسرم بهم نگفته و نمی گه:Ghamgin:
ولی میگه کم تر این حرفهاست

fezeh;303772 نوشت:
فکر کنم معتاد اسک دین شدم ها!
در حال ترک بودم، وقتی اسم طلبه میاد انگار منو صدا می کنن!
ببخشید شهریه مدرسه بزرگی مثل فیضیه شاید این قدره
خودمم نمی دونم چقدره:khaneh:
هیچ وقت همسرم بهم نگفته و نمی گه:Ghamgin:
ولی میگه کم تر این حرفهاست

سلام ابجی :chakeretim:
روم به دیفار حرف از اعتیاد و ترک و اینا نزن بد آموزی داره :loool:
شهریه طلبه ها ربطی به فیضیه و غیر فیضیه نداره من سقفشو گفتم شوما کفشو بگیر . :manbaa:

اگر رتبه تحصیلی آقاتون را هم بگی

:khoshgel: یواشکی به آقا سید محلمون میگم تا برات سه سوته آمارشو در بیاره :mohandes:
ولی از شوخی بگذریم قدر آقاتون را بدونید که ان شا الله در بهشت هم در کنار هم باشید
سلام ما را هم به حاجیتون برسون :tashakor:

الهی به امید تو :chakeretim:
اولش یه چند تا دعا میکنم شوما همه تو دلتون بگید آمین :pirooz:
خدایا امشب کاری کن و چیزایی بر زبان لوتی جاری کن که موجبات ناخشنودی حاجاآقا ها و به قول داش بینا تیر و طایفه ملاها
:Esteghfar: نشه . سر ما را به باد نده :badbakht::_loool:.امشب خون ما را مباح اعلام نکنن :please:. کلبه درویشی لوتی را خراب نکنن :loool:. لوتی را آواره تر:samt: از این نکنن . :khoshgel:

الهی آمین

یا علی مدد :chakeretim:

جونم براتون بگه جاج اکبر گفت خوش به حال شما آقا سید درس را که برا خودتون میخونید :reading:شهریه هم میگیرید هم فال و هم تماشا .
آقا سید یه نگاه به جمع کرد گفت حاج اکبر پدر من این چه حرفیه . :kill:
حاج اکبر گفت نه آقا سید کسی که غریبه نیست لوتی:khoshgel: هم از خودمونه داریم بحث میکنیم .:_loool: الان پسر من دانشجو هستش :khobam:من باید کلی شهریه بابتش بدم ! سید گفت حاجی چرا قیاس مع الفارق میکنی ؟:Gig:
شما اول باید سیستم حمایتی و پشتیبانی و مالی حوزه و دانشگاه را ببینی و بعدش یه دانشجو میاد چهار سال درس

میخونه و میره دنبال کارش :frind:و ممکنه از همون اول هم بورسیه بشه و بهش حقوق بدن . تازه طلبه وقتی میاد حوزه از

همون اول خودشو وقف دین میکنه :khandan:تازه باید سال ها درس بخونه و در امور دین مجتهد بشه و در کنار درسش خیلی وقتا هیچ در آمدی و کاری نداره .
حاجی میدونستی همین خمسی که شما میدی یه خورده از اون برای امور دینی و ترویج و تبلیغ دین باید مصرف بشه .

خوب طلبه هم داره درس دینی میخونه و به دین خدا خدمت میکنه . البته دانشجو هم مدرک میگیره و خدمت میکنه ممکنه

برای دین باشه ممکنه برای دین هم نباشه :Gig:

یه چیز دیگه هم بگم بودجه حوزه های علمیه دولتی نیست ممکنه دولت یه وقت به عنوان هدیه به حوزه کمک کنه ولی

رسما بودجه حوزه های علمیه از کمک های خیریه و وجوهات و موقوفات مردمی هستش و همیشه در طول تاریخ همین

بوده و هستش .:Mohabbat:
به گفته رییس اوقاف 20 درصد موقوفات کل کشور به خصوصه وقف حوزه های علمیه شده است ولی الان حوزه از این

پشتوان ها محروم هستش همین بیست درصد را که واقفان خیر با اخلاص وقف کرده اند را به حوزه ها بدن کن فیکون میشه . :Kaf:
تازه این هزینه مختصر در برابر تلاش و زحمات یه طلبه اصلا به حساب نمیاد یه طلبه بر اساس وظیفه در هر مکان و زمانی

باید جواب مسائل دینی مردم را بده . حتی گاهی خودتون دیدید تو کوچه برخی از مردم بیش از ساعت ها وقت منو میگیرن و

گاهی من میرم برای حل و فصل اختلافاتشون کلی چک و چونه میزنم البته توقعی هم ندارم از روزی که این لباس را پوشیدم خودم را وقف این کار کردم و با افتخار انجام میدم و به اسلام و مسلمانان خدمت میکنم . و حتی بسیاری از این طلبه ها میرن مناطق مختلف پولی دریافت نمیکنن :hamdel: و عاشقانه خدمت می کنن.

طلبه بیش از ده سال درس میخونه ولی همین شهریه مختصر را میگیره ولی غیر طلبه ممکنه چهار سال درس بخونه و

حقوق مناسبی بگیره و تازه ممکنه دغدغه و درد دین هم نداشته باشه . و البته راه برای اومدن حوزه برای همه آحاد باز

هستش.
من و حاج اکبر هاج و واج به مطالب جالب سید گوش میدادیم :sibil::Moshtagh:و حاج اکبر به نشانه تایید سر تکون میداد منم از

دستش حرص میخوردم که آخه مرد حسابی مگر میشه جلو این آخوندا حرف زد اینا که کم نمیارن بیا سید اولاد پیغمبر یه منبر درست و حسابی رفت و ما همه فیض بردیم . :mohandes:

آقای موسوی :Esteghfar:گفت بگذریم وقت نماز داره میشه بقیه حرفا را بذارید برای بعد از نهار

حاج اکبر گفت خدا پدرتو بیامورزه آقا سید من اینا را واقعا نمیدونستم بعد از نهار بقیش را برام بگو و من هم سؤالات دیگه ای هم دارم :_loool:

آقا سید هم گفت انشا الله

در ادامه منتظر سؤالات و پاسخ های آقا سید باشید

چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:

[="Times New Roman"]

لوتي;303804 نوشت:
داش بینا تیر و طایفه ملاها

سلام لوتي
راحت باش
داداشت ملا نيست از تير و طايفه ملا ها هم خيالت راحت اساسا خاكي اند.
نمونش عموي مرحوم بنده كه ملائي بود كه بيشتر اوقات كارگر ساختمون بود و سرتا پاش خاكي :Gol:
ما بقي هم دست كمي ندارند حال شايد يك و توكي پيدا بشن كه بله ولي اكثرا همين اند ان شاء الله

ياحق

سلام داش بینا :chakeretim:
نوکرتم به مولا
شوما از هر تیر و طایفه ای باشی رو چشای لوتی جا داری :loool:

ناز نفست .:tashakor:
ای عاشق گل نرگس *****غمتو نبینم هرگز:khoshgel:

لوتي;303615 نوشت:
میخوای اصلا مثل این فیلمای تلفزیونی خلاصه قسمت های قبل را هم بگم

بسم الله
يا مولا علي ع
سلام لوتي
اول منم حسن 69 قبلا دايي حسن بودم عوض كردم حسن69 دوستان گفتن دايي بهتره ما هم دوباره شديم دايي حسن گفتم بشناسي
دوم اون گلي كه خصوصي دادي به قولخودمون لوتي ها حال دادي ايول مرامتو عشقه عشق هم لوتيه
سوم اره اگر ميتونه خلاصه پست هاي قبلو ول بده توي يك پست ، ميدوني لوتي بعضي ها وقت ندارن بعضي ها پستورو ميبينند ميبينند زياده ميره اگر ميتوني خلاصه اوشو بگذار اگر هم وقت نداري ه ميدونم نداري چون داري داستانو توي مغزو بعد هم توي پستو ول ميدي وقت نداري اگر داري وقتورو خلاصه قبل را نيز بگذار اگر هم نداري دايي حسن يعني من پست هاي قبلت را كم كمو خلاصه و كپي كنم در يك پست من هم وقت كم دارم ولي دادا لوتي دگه حرفش نبايد روي زمينو بمونه اگر خواستي خلاصه وشته هاي خودت را در يك پست كپي كنم .
باز يك فكوري روش بكن ببين خوبه يا نه
لوتي;303804 نوشت:
لوتی را آواره تر از این نکنن .

لوتي نشد ناشكري اواره چي داداشي ما اواره ي تو هستيمو و خدايه تورو ميپرستمو و بگو شكر.
موفق باشي
ملتمس دعا
يا حق و يا علي ع

دايي حسن;303894 نوشت:
بسم الله
يا مولا علي ع
سلام لوتي
اول منم حسن 69 قبلا دايي حسن بودم عوض كردم حسن69 دوستان گفتن دايي بهتره ما هم دوباره شديم دايي حسن گفتم بشناسي
دوم اون گلي كه خصوصي دادي به قولخودمون لوتي ها حال دادي ايول مرامتو عشقه عشق هم لوتيه
سوم اره اگر ميتونه خلاصه پست هاي قبلو ول بده توي يك پست ، ميدوني لوتي بعضي ها وقت ندارن بعضي ها پستورو ميبينند ميبينند زياده ميره اگر ميتوني خلاصه اوشو بگذار اگر هم وقت نداري ه ميدونم نداري چون داري داستانو توي مغزو بعد هم توي پستو ول ميدي وقت نداري اگر داري وقتورو خلاصه قبل را نيز بگذار اگر هم نداري دايي حسن يعني من پست هاي قبلت را كم كمو خلاصه و كپي كنم در يك پست من هم وقت كم دارم ولي دادا لوتي دگه حرفش نبايد روي زمينو بمونه اگر خواستي خلاصه وشته هاي خودت را در يك پست كپي كنم .
باز يك فكوري روش بكن ببين خوبه يا نه

لوتي نشد ناشكري اواره چي داداشي ما اواره ي تو هستيمو و خدايه تورو ميپرستمو و بگو شكر.
موفق باشي
ملتمس دعا
يا حق و يا علي ع

و علیکم
یا الله
دایی حسن :chakeretim:

راسیتش دادا خیلی زور:_loool: زدم نوشته هاتو خوندم .:mohandes: هر چی فکر کردم اگر برم خلاصه از آنچه گذشت... را بیارم کمتر از این وقتم گرفته میشه . :khoshgel:
آخه لوتی یه کلاس فوق العاده ای:nevisandeh: یه اکابری چیزی برو یه خورده دستت روون شه . :soal:
نکنه میخوای خلاصه از آنچه گذشت... عرایض لوتی را همین جوری بیاری برای خلق الله :khobam::Graphic (49):

[="Tahoma"][="Green"][="royalblue"]لا حول و لا قوة الا بالله[/]

سلام لوتی
خیلی دلاری ، ریالتم به مولا
میگن این لوتی ترین جمله سال 2012 شناخته شده[/]



:chakeretim:
جونم براتون بگه به قول حاج اکبر:Esteghfar: رفتیم و یه تجدید وضویی کردیم و یه راس رفتیم تو صف نماز جماعت مدرسه فیضیه . همه قامت بستیم یکی بغل من واستاده بود و هی میگفت ال ال ال گفتم خدایا این بنده خدا چشه ؟:_loool:
بعد فهمیدم نیتش نمیاد بالاخره بعد از سی چهل باری ال ال گفتن موفق شد و گفت الله اکبر ! به جونم شوما من یه نفس راحتی کشیدم و انگار بار سنگینی از رو دوش من برداشته شد . خوب مرد مومن مثل بچه آدم بگو الله اکبر .
بعد از نماز به آقا سید و چند حاج آقای دیگه تقبل الله گفتم .:frind: یواشکی به سید گفتم ماشا الله چشم به زیر پاشون این همه حاج آقا . ماشا الله ماشا الله ... :kafkaf:
آقا سید گفت لوتی جان ما الان بیش از هشتاد میلیون جمعیت داریم در برابر حتی اگر 70 هزار طلبه و روحانی:reading: هم داشته باشیم میدونی یه روحانی برای چند نفر میشه ؟ حدود 1200 نفر . :please:
و این انصافا خیلی کمه یه روحانی برای 1200 نفر . :deldari:
بلند شدیم از در نماز خونه رفتیم بیرون آقا حال کردم دیدم کفش ها همه چفت شده و مرتب ! دیدم یه حاج آقا با بی تکبری داره کفش ها را یکی یکی جفت میکنه . واقعا حال کردم اون حاج آقا خیلی لوتی بود .
رفتیم حجره در حالی که حالم از عدس پلو گرفته بود . :samt:
سفره را انداختن یه چیزایی زیر لب خوندن من هم یه بسم الله گفتیم . دیدم ایول بابا آقای موسوی خورشت قیمه را آورد سر سفره . یه لحظه گفتم ای کارت به اون شیکمت بخوره لوتی . بنده خدا رفته بود رستوران برامون غذا گرفته بود .
نهار خوردیم حاج اکبر به بهانه مستحب بودن بعد از نهار لم داد و ادامه بحث شروع شد . خدایی بحث بعد از نهار خیلی کسل کننده بود . :khoshgel:
به آقا سید گفتم آقا سید ولی من برخی از این حاج آقاها را میبینم خدایی خیلی وضعشون توپه ؟:Hedye:
سید گفت بله برخی هم هستن یا وکیلن یا وزیرن یا قاضیند یا بالاخره در حد یه مدیر کل دارن خدمت میکنن :Computer:و از امکانات خوبی هم بر خوردارن:Hedye: گر چه همون ها هم نسبت به مدیر کل های غیر روحانی باز رعایت می کنن ولی ما چند تا از این روحانی ها را داریم ؟ :Cheshmak:
لوتی جان شما چرا یه طلبه بد مثل من را روحانی و الگو میدونی ؟:Mohabbat: گفتم معاذ الله سید
سید گفت روحانی را امام خمینی بدانید . الگوی روحانی رهبر انقلابه ٰ آیت الله بهجت هستش ٰ علامه طباطبایی ها ٰ مطهری ها و.. هستن . برید زندگی مراجع بزرگوار را از نزدیک ببینید . با این همه خدمت ولی خیلی ساده زندگی می کنند . :Cheshmak:
البته حوزه علمیه :reading:هم مثل یه کارخانه خوب که ظروف بسیار شیک و زیبای کریستال را به بازار میده ممکنه گاهی ضایعات و نخاله هم داشته باشه و این طبیعیه
حاج اکبر که بزود چشاش را باز گذاشته بود گفت آقا سید نماز مغرب و عشاء نماز بریم حرم بی بی .
آقا سید هم خمیازه ای کشید:samt: و جاشو یه خورده تخت کرد و گفت ان شا الله
:khobam:من هم از خدا خواسته از خستگی و کوفتگی گوشه ای پیدا کردم و دراز کشیدم . :hey:

منتظر باشید ماجراهای دور ضریح را براتون بگم :mohandes:

چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)

السلام علیک یا امیرالمومنین(ع)

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

السلام علیک یا حسین شهید مظلوم(ع)

السلام علیک یا قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)

السلام علیک یا اهل بیت نبوه(ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

اجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

*****

سلام علیکم جمیعا

آقای لوتی

لطفا مطالب را حتی المقدور سریع تر بنویسید

و این که پیشنهادی داشتم

بعد از اتمام

این ها رو به کتاب تبدیل کنید

موفق باشید

لوتي;303974 نوشت:
و علیکم یا الله دایی حسن راسیتش دادا خیلی زور زدم نوشته هاتو خوندم .

بسم الله
يا مولا
سلام لوتي مخلصم :Cheshmak:
ببخشي زور زدي نتونستي بخوني ولي اخرش خونديش ميخواهي ترجمه بگذارم:Khandidan!:اگر تمامش را به زبان خودم نوشته بودم نميتونستي بخوني شانس اوردي حسش نبود وگرنه دو روز بايد ميخوندي:khaneh:
[SPOILER]نه داداش مطالب را نميخواهد دوباره بنويسي از هر پست نكات مهم را كپي پيست كن در يك يا دو پست الان هم نه آخرش اين كار را اگر دوست داشتي بكن.
بيا داداش ادبياني نوشتم بتوني بخواني خوبه
[/SPOILER]
موفق باشي
ملتمس دعا
يا حق يا علي ع

كبوتر حرم;304049 نوشت:
لا حول و لا قوة الا بالله

سلام لوتی
خیلی دلاری ، ریالتم به مولا

:chakeretim::khoshgel:

سلام لوتی
خیلی قشنگ می نویسی ممنون دعوتم میکنی
انشالله موفق باشی
چشمت نزنن:Narahat az:

صفورا1111;304232 نوشت:
سلام لوتی
خیلی قشنگ می نویسی ممنون دعوتم میکنی
انشالله موفق باشی
چشمت نزنن:Narahat az:

و علیکم آبجی :chakeretim:
مرحمت شما زیاد
از این که میای و مطالب لوتی رو میخونی بنده پروری می کنی :khoshgel:
همین الان به ننه ام:Doaa: گفتم یه اسپند برام دود کرد :aatash:و آورد دور سرم چرخوند و چند تا فوت به چپ و راستم کرد :samt: و یه خورده صدقه هم برام گذاشت .
البته بادمجان بم آفت نداره :khobam:


:chakeretim:
بعد از این که از خواب بیدار شدیم یه چایی زدیم و به سرعت برای رفتن به حرم آماده شدیم . :Esteghfar:

ماشا الله حرم بی بی :hamdel:قلقله بود رفتیم نماز را خوندیم و قرارمون این بود بعد از نماز با هم بریم زیارت . آداب زیارت را به توصیه آقا سید بجا آوردیم و رفتیم یه گوشه ای رو به ضریح مبارک واستادم پشت سر آقا سید هر چی اون خوند من هم خوندم :loool:. و با آقا سید یه چند جمله ای با خانم حضرت معصومه درد دل کردیم . :kafkaf:
بعد از خوندن زیارت رفتیم ضریح را بوسیدیم . یه بنده خدایی کنارم بود :gholdor:دو دستی ضریح را گرفته بود و به شدت تکون می داد:offlow: یه لحظه گفتم نکنه چیزی از حضرت معصومه طلبکاره :Box:که این طور با بی ادبی ضریح را تکون میده . :Moteajeb!:بعدش یه قلف و یه تکه پارچه سبز را از جیبش در آورود و پارچه را با زحمت به ضریح بست :manbaa:ولی جایی برای زدن قلف به ضریح پیدا نکرد:khobam:.( بعدا از آقا سید حکمت این کار را پرسیدن سید گفت این چیزا بی اساسه و جزء آداب زیارت نیست و ما باید سعی کنیم زیارت را با آدابش و البته با ادب بجا بیاریم ):offlow:
دور ضریح داشتیم میچرخیدم من با صدای بلند گفتم : لال از دنیا نری هدیه به شاه نجف و سلطان خراسان و نگین قم حضرت معصومه صلوات بلند برفست . که همه نیگاههای جمعیت به طرف من جلب شد و با صدای بلند صلوات فرستادن. :soal:
آقا سید رفت یه گوشه ای دو رکعت نماز خوند . و بعد از نماز به من گفت زیارت حضرت معصومه نماز زیارت نداره اگر نماز خوندی نماز مستحبی و به قصد هدیه به حضرت معصومه بخون . و من هم خوندم .:deldari:
توی حرم حضرت اونقدر با صفا بود که به مولا من دلم نمیخواست جایی دیگه برم . :Mohabbat:
بعد از زیارت رفتیم سر مقبره علمای بزرگ آیت الله بروجردی ٰاراکی ٰ گلپایگانی ٰ خوانساری ٰ بهاء الدینی ٰ فاضل لنکرانی ٰ تبریزی ٰ علامه طباطبایی ٰ شهید مطهری ٰ میرزا هاشن آملیٰ بهجت ٰ و دهها نفر دیگر از علماء و بزرگان دینی برای همشون به نوبت حمد خوندم . :Esteghfar:
بعد رفتیم گوشه ای نشستیم و حلقه زدیم . فکر کنم هیچ کس دلش نمی اومد از حرم بره بیرون . :aks:
سید گفت فردا صبح باید برم شورای مدیریت یه کار دارم بعدش میایم میریم یه سر پردیسان و بعد جمکران .

فرداش من با آقا سید رفتم شورای مدیریت :yes:و چیزای جالبی دارم براتون تعریف کنم :tashakor:
با ما باشید :khoshgel:

چاکر بر و برچ آسک دین دات کام :looti:

صفورا1111;304232 نوشت:
سلام لوتی
خیلی قشنگ می نویسی ممنون دعوتم میکنی
انشالله موفق باشی
چشمت نزنن:Narahat az:

آبجی ولی خداییش عجب زهر چشمی داری :_loool:
همچین چش زدی :please:نه تنها من :khobam:کل سایتو چند روزیه کن فیکن کردی :mohandes:

آقا به بر و بچ بگین برای آسک دین دات کام صدقه بذارن ٰ :samt:قربونی بکشن . دود و دم راه بندازن
قضیه خیلی جدیه :khoshgel:

[="Black"]سلام خاطراتتون خیلی زیباست دعا کنید زیارت نصیب ما هم بشه .....[/]

سپیده صبح;304608 نوشت:
سلام خاطراتتون خیلی زیباست دعا کنید زیارت نصیب ما هم بشه .....

و علیکم آبجی :chakeretim:
مرحمت شوما زیاد کلبه لوتی را نورانی کردید :welcome:
ایشا الله بحق مولا بزودی زود زیارت بی بی نصیبتون بشه :deldari:
بزودی ادامه خاطرات را واسه تون میگم :khoshgel:
منتظر باشید :Cheshmak:

سلام
قشنگه موفق باشی
والله الموفق

خیلی جالب بود

:chakeretim:ادامه خاطرات لوتی و آقا سید

جونم براتون بگه شب هم حجره ای آقای موسوی گفت من میرم حجره همشهری هام تا شما راحت تر بخوابید. :Cheshmak:
یه خورده جا باز شد و ما هم خوابیدیم . :yes:

دم دمای صبح بود که با العفو العفو حاج اکبر:Esteghfar: بیدار شدم . چشامو باز کردم دیدم یکی واستاده رو سرم:please: داره میگه العفو العفو ؟
خوب چشامو باز کردم دیدم حاج اکبره .:Esteghfar: تو دلم گفتم آخه مرد حسابی این همه جا اومدی رو سر من نماز میت میخونی !!!:kill:
در گوشه دیگه آقا سید را دیدم که داره آهسته آهسته دعا میخونه و گریه میکنه . یه لحظه از خودم خجالت کشیدم . گفتم حد اقل پاشم برم آماده شم نماز صبحو بخونم .
بعد از صرف صبحانه با آقا سید رفتیم مرکز مدیریت .:Cheshmak: طبق گفته آقا سید مرکز مدیریت جایی هستش که زیر نظر شورای عالی حوزه قرار داره و همه حوزه های علمیه زیر نظر اون هستند و خودش چندین معاونت مختلف داره .:Nishkhand:
این ساختمان که ما رفتیم قسمت آموزش و ارزیابی و امتحانات حاج آقا ها بود . :_loool:
جالب بود دیدم این سیستم آخوندی هم امتحان داره مصاحبه داره مدرک صادر میکنند :bastan:و خلاصه برا خودشون یه پا آموزش عالی هستن . :Cheshmak:
اتاقاشون بسیار کوچیک و هر اتاق چند نفر به زود جا داده بودن . :Narahat az:حقیقتش از فضاش خیلی خوشم نیومد نه گلی نه بلبلی . نه شمعی نه پروانه ای:Cheshmak: خیلی دلگیر بود . :khab: فقط آدماش خوب بودن و خیلی با محبت رفتار می کردن :frind:.همش منتظر بودم کار اداری آقا سید کی تموم میشه که از اونجا بریم و بالاخره کار تموم شد و زدیم بیرون . :doosti:
یه مدرسه بود خیلی محیط قشنگی داشت بهش میگفتن مدرسه دارالشفاء . از اونجا خوشم اومده بود .:khoshgel:
آقا سید گفت خوب بریم تا در خونه یه دوستم یه کار باهاش دارم و بعدش بریم فیضیه . :Narahat az:
خونه دوست آقا سید نیروگاه بود . رفتیم و رفتیم تا آخرای نیروگاه . فکر میکردم نیروگاه که میگن الان یه پا پارس جنوبیه:khoshgel: دیدم نه بابا نیروگاه آدماس تا نیروگاه صنعتی :tamasha:. خیلی شلوغ و پلوغ بود . خونه ها با ابعاد کوچیک ساخت و ساز غیر اصولی . جمعیت فشرده موتور و دوچرخه و بچه زیاد . :kaboy:خلاصه محرومیت از سر وریختش می بارید. :mohandes:
آقا سید میگه این بخش از شهر مردمانی صاف و صادق داره علت فقر فرهنگیش:gun: هم فقر مادی و اقتصادی آن هستش . :deldari:
با این حال بسیاری از طلبه ها بخاطر اجاره ارزونتر مجبورن بیان نیروگاه و خونه اجاره کنند .
خونه دوست آقا سید را دیدم و خیلی ناراحت شدم چون واقعا شرایط جالبی نداشت . خونه ای محقر و بسیار کوچیک و قدیمی.
آقا سید میگه این دوستم با فقر اقتصادی واقعا داره میجنگه و زن و بچه اش و حتی خودش بخاطر تغذیه نامناسب چندین مریضی گرفتن . و الان خرج دوا و دکتر یه طرف و خرج و مخارج زندگی و اجاره خونه و قسط و قرض هم یه طرف . :khobam:
آقا سید میگه تا دلت بخواد از این طلبه ها تو نیروگاه و آذر و پردیسان هستند و با عزت نفس و قناعت زندگی می کنند . :nevisandeh::reading:
با خودم گفتم واقعا اون خانمایی که با اینا زندگی می کنند فرشته هستند . :Doaa:
با ناراحتی و غم فراوان از نیروگاه زدیم بیرون و رفتیم به طرف فیضیه .:Graphic (41):
ادامه داره
چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:

عجب:Moteajeb!:
یعنی من گفتم سایت قط شد:Gig:فکر نکنم سایت قط شد چون بعضی ها یکم وقت برای خانواده بزارن:ok:
ديشب اينترنتم قطع شد

رفتم يه ذره با خانواده نشستم،باهاشون آشنا شدم
به نظر آدماى خوبى ميان
بنده: اللهم اقطع کل اینترنتا و موبایلا و .................من حیث المجموع کل وسایل ارتباط جمعینا
.
.
خدا:کتاب فرهنگ استفاده از اینا رو گذاشتم تو نت دانلود کن
پس من چشم نزدم حکمتی داشته:ok:

[=&quot]سلام لوتی:Cheshmak:

خیلی زیبا می نویسید.[=&quot]:Kaf:[=&quot]:yes:[=&quot]
ان شاء الله زیر سایه حق موفق باشید:tashvigh!:



[=&quot]سلام به اون اهل دلی که بی ریا و با صفاست



[=&quot]قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست



[=&quot]دور باشه از وجودتون هر چی غم و هر چی بلاست



[=&quot]گفتم سلامی عرض کنم نگین فلانی بی وفاست

[=&quot]
منتظر بقیه خا
[=&quot]طراتتو[=&quot]ن هستیم.[=&quot]:Moshtagh:[=&quot] با سپاس یسیار[=&quot]:chakeretim:

[=&quot]التماس دعا[=&quot]:Bye:

[=&quot]


فقط بخاطر چهل منزل دل بی قرار بی بی زینب سلام الله علیها

یا حسین :ghalb:
ای سالار؛ دوس دارم بین الحرمینت سینه بزنم . دوس دارم کنار ضریح شش گوشه ات های های و آروم آروم گریه کنم . یا حسین دوس داشتم ابالفضلتو ببینم . آخه میگن چشاش خیلی قشنگ بوده . بازوانش خیلی قوی بوده . میگن خیلی با معرفت و با صفا و آخر وفا و صفا بوده . میگن با مرام بوده .

یا حسین همین امسال در هیئت نگاهم به جوانانی افتاد که ظاهر لوتی واری داشتند اما از امثال من با شور و اشتیاق تر به سر و سینه می زدنداما می دانم در دل این لوتی ها اخلاصی به وسعت نور عاشوراوجود داشت و من این نور را دیدم.


لوتی و جوان امروز نصیحت، شقاوت و برخورد نمی خواهد بلکه خودشناسی و امید می خواهد:ghalb:.
ما از نسل لوتی های کربلا هستیم و نه مصلحت اندیشان کوفی.....
:goleroz:

بزرگی می گفت


توی کربلا تمام داش مشدی ها رفتند به کمک امام حسین شهید شدند اما برخی از مقدس های پر ادعا استخاره کردند استخاره هاشون بد اومد. :Esteghfar:

لوتی از طرف همه شوما صلوات ها را به پیغوم رسون کربلا حضرت زینب س هدیه میکنه

تکبر نکن بلند صلوات برفست

[="Times New Roman"]

لوتي;304841 نوشت:
توی کربلا تمام داش مشدی ها رفتند به کمک امام حسین شهید شدند اما برخی از مقدس های پر ادعا استخاره کردند استخاره هاشون بد اومد.

گل گفتي و گل گفت
اينم از عواقب احساس تقدس است
بجاي اينكه
خدا عزت بدهد
خودشون به خودشون تقدس پست ميكنن
تازه
بنده هاي حقيقي خدا دنبال اخذ تقدس نيستند. بقول جناب استاد ادب مع الله دارن

سرت سلامت همگي شون غلام مرامت
ياحق

[="Purple"]داستان زیبا و مفیدیه. تشکر
موفق باشید.
[/]
:Gol:

بچه شيعه;304813 نوشت:

[=&quot]سلام لوتی:Cheshmak:

خیلی زیبا می نویسید.[=&quot]:Kaf:[=&quot]:yes:[=&quot]
ان شاء الله زیر سایه حق موفق باشید:tashvigh!:



[=&quot]سلام به اون اهل دلی که بی ریا و با صفاست



[=&quot]قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست



[=&quot]دور باشه از وجودتون هر چی غم و هر چی بلاست



[=&quot]گفتم سلامی عرض کنم نگین فلانی بی وفاست

[=&quot]
منتظر بقیه خا
[=&quot]طراتتو[=&quot]ن هستیم.[=&quot]:Moshtagh:[=&quot] با سپاس یسیار[=&quot]:chakeretim:

[=&quot]التماس دعا[=&quot]:Bye:

[=&quot]



و علیکم آبجی [=&quot]:chakeretim:
شوما خودت منبع مرام و وفا و صفا و معرفتی :Narahat az:
لوتی را مورد تفقد قرار دادی . در واقع دستی بر سر نوکر مولا کشیدی . :tashakor:
در پناه مولا باشی :sibil:

خی لی با هال بید :Kaf:

قشنگ!

ادامه خاطرات لوتی و آقا سید



:chakeretim:
جونم براتون بگه ناراحت و غمگین:Ghamgin: اومدیم به طرف مدرسه فیضیه .:welcome:
وارد فیضیه شدم دیدم حاج اکبر :Esteghfar:مخ چند تا حاج آقا را به کار گرفته:khoshgel: و داره ازشون مساله میپرسه . حاج اکبر :Esteghfar:داشت شکیات میپرسید و یکی از اون حاج آقا :reading:ها هم داشت با اخلاص و دلسوزی تمام برا حاج اکبر توضیح می داد . :deldari:
کم کم نزدیک شدم و به حرفاشون گوش :tamasha:دادم . آقا سید گفت بیا بریم که کلی کار داریم حاج اکبر را هم صدا کن . :kill:
رفتیم حجره آقای موسوی چایی آماده بود . جاتون خالی خیلی چسبید . :kafkaf:
آقا سید گفت من یه سر میخوام برم چند تا مرکز پاسخگویی به سؤالات و و شبهات . میخوام هم مقداری بروشور تبلیغاتی و نرم افزارها و کتاب و جزوه ازشون بگیرم . :kafkaf:
رو به حاج اکبر کرد و گفت شوما هم میاین ؟:nashenas:
من جلوتر گفتم ما در رکابدیم آقا سید . :khobam:
راه افتادیم به طرف مراکز پاسخگویی :soal:به سؤالات دینی
یکی مرکز مطالعات و پاسخگویی :soal:به شبهات بود .
فکر کنم یکی هم مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی :kafkaf:
منتظر باشید تا از این دو تا مرکز براتون بگم :_loool:

ادامه دارد

چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:

لوتي;305202 نوشت:
فکر کنم یکی هم مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی

اقا دیگه قرار نشد بیای جاهای خطرناک:kaboy:
پا تو کفش بزرگان نتوان کرد:_loool:
حالا اون قسمت مرکز ملی با ذکر جزییات بگو ملت بدجور طالب هستند ببین تو این مرکز مخوف چه خبره:nashenas:


مـهـدی;305205 نوشت:
اقا دیگه قرار نشد بیای جاهای خطرناک:kaboy:
پا تو کفش بزرگان نتوان کرد:_loool:
حالا اون قسمت مرکز ملی با ذکر جزییات بگو ملت بدجور طالب هستند ببین تو این مرکز مخوف چه خبره:nashenas:

سلام داش مهدی :chakeretim:
خیلی مخلصیم :khoshgel:
راسیتش خودم هم کلی نگرانم :offlow:بخصوص که میخوام مشاهدات عینی:nashenas: خودمو از مرکز ملی بگم . :_loool:
همش نگران این کلبه درویشی هستم :khobam:که ماموران اماکن:mohandes: مرکز ملی بریزن
:kill: و ببندنش . :deldari:
ولی توکل بر خدا :Esteghfar:
برای بقاء کلبه لوتی و این که آواره خیابونها نشه دعا کنید :deldari:

سلامممممممم لوتی
قشنگ نوشتی
اومدم بگم خواب دیدم اینجا فیلتر شده.شما رو بیرون کردن یه مدت:Moteajeb!:

زود اومدم بگم بعد نگی ابجی چشمهات شوره:ok:
مواظب خودت و نوشتهات باش
خودانی:Khandidan!:

صفورا1111;305329 نوشت:
سلامممممممم لوتی
قشنگ نوشتی
اومدم بگم خواب دیدم اینجا فیلتر شده.شما رو بیرون کردن یه مدت:Moteajeb!:

زود اومدم بگم بعد نگی ابجی چشمهات شوره:ok:
مواظب خودت و نوشتهات باش
خودانی:Khandidan!:

و علیکم :chakeretim:

ده خوب آبجی به مولا چشات شوره بدت نیاد ممکنه دست خودت هم نباشه :khoshgel:
الان نیم ساعت نوشتم به مولا همش پرید
آقا ما نخوایم شوما از نوشتجات ما تعریف کنی باید چیکار کنیم :Cheshmak:

ادامه خاطرات لوتی و آقا سید
:chakeretim:
جونم براتون بگه از مدرسه فیضیه زدیم بیرون و روبروی حرم بی بی عرض ادبی کردیم :chakeretim:و آقا سید به یه تاکسی گفت صفائیه !:Esteghfar:
مقداری رفتیم آقا سید گفت حاجی چهار راه بیمارستان پیاده میشیم . راننده :frind:هم گفت رو چشام حاج آقا بفرمایید به سلامت . :Mohabbat:
پیاده شدیم و وارد یه کوچه باریک شدیم .:please: روبرو یه تابلو گنده دیدیم نوشته بود مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات . :welcome:
وارد شدیم در ورودیش به جون خودم اونقدر تنگ و کوچیک بود یه نفر به زور وارد میشد . :khobam:رفتیم تو . یازده پله ییهو رفتیم زیر زمین !:please:
رفتیم سالن اصلی دیدم یه زیر زمین که خیلی هم تاریک بود:Sham: و به لطف نور مهتابی یه خورده نور داشت در اتاقک های کوچیک تو هر اتاقک دو یا سه نفر به زور جا داده بودن . :khab:
هر اتاقک به نظرم مال یه گروه علمی بود و اونجا حاج آقا ها داشتند با ابتدایی ترین امکانات به سئوالات دینی خلق الله جواب می دادن .:_loool: خیلی دلم سوخت به آقا سید گفتم اینجا دیگه کجاست ؟ گفت اینجا آفریقاس !!! :khoshgel:نه ببخشید گفت همون تابلو که دم در نوشته بود اینجا اونجاست . :nevisandeh:
آقا سید میگه این بندگان خدا چند سال دیگه توی این دخمه :reading:صد تا مرض میگیرن از دیسک کمر بگیر تا درد گردن و زانو و فشارهای روحی و روانی . :loool:
یه چیز برام خیلی جالب بود تو همین دخمه حاج آقاها با شوق و رغبت داشتند :khandan::soal:با دقت به سؤالات خلق الله جواب میدادن :doosti:
من و حاج اکبر همین طور هاج و واج مونده بودیم .:taeed: تمام تصوراتم از این مرکز بهم ریخت آخه فکر میکردم الان ساختمان اونچنانی و میز و صندلی کذایی :samt:و پنجره های رو به طبیعت و تجهیزات پیشرفته و...و :deldari:
بعد آقا سید گفت تو این مملکت همواره برای دین و فرهنگ و روح و جان مردم و ملت کم میذاریم:bastan: و نوبت به دین و فرهنگ میرسه دست آقایان میلرزه :hey:ولی برای همایش ها و نمایش ها :Graphic (34):و امور دنیوی همه سنگ تمام میذارن .

  • بازم از این مرکز :gun:بخصوص از صفای آدماش براتون میگم
با ما باشید ادامه دارد
البته اینجا مرکز ملی :mohandes:نیستااااااااااااااا اشتباه نکنید هنوز به اونجا نرسیدم
چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:

لوتي;305345 نوشت:

1-نوبت به دین و فرهنگ میرسه دست آقایان میلرزه ولی برای همایش ها و نمایش ها و امور دنیوی همه سنگ تمام میذارن.
2-البته اینجا مرکز ملی :mohandes:نیستااااااااااااااا اشتباه نکنید هنوز به اونجا نرسیدم

ممنونم قشنگ و جالب بود
درک می کنم وقتی میگید کلبه لوتی تعطیل نشه یعنی چی.:ok:
قسمت 1 :

اگر می شد حد وسط رعایت می شد چقدر خوب بود.
ما( همیشه) یا از این بر بوم می افتیم یا از اون بر بوم.

قسمت 2 :
من این بیت زیر رو همیشه قبول ندارم ولی شرط عقله :pir:

هر آن عاقل که با مجنون نشیند
نباید گفتنش جز ذکر لیلی

حواست باشه :nishkand::khoshgel::nishkand:

BaghiatoSalam;305419 نوشت:
ممنونم قشنگ و جالب بود
درک می کنم وقتی میگید کلبه لوتی تعطیل نشه یعنی چی.:ok:
قسمت 1 :

اگر می شد حد وسط رعایت می شد چقدر خوب بود.
ما( همیشه) یا از این بر بوم می افتیم یا از اون بر بوم.

قسمت 2 :
من این بیت زیر رو همیشه قبول ندارم ولی شرط عقله :pir:

هر آن عاقل که با مجنون نشیند
نباید گفتنش جز ذکر لیلی :kaboy:

حواست باشه :nishkand::khoshgel::nishkand:

و علیکم :chakeretim:
کمی تا قسمتی مشکوک میزنی ها دادا :khoshgel:
دعا کن لوتی هیچ وقت از دایره اعتدال خارج نشه :Cheshmak:
مجنون و لیلیم کجا بود . قضیه را سیاسی نکن با صفا :manbaa:
لوتی بچه روستای پاکه
فاقد هر گونه پارک و پلاکه :Graphic (41):
خیلی مخلصیم :tashakor:

ادامه خاطرات لوتی و آقا سید
به نام حضرت دوست :chakeretim:
جونم براتون بگه تو مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات داشتیم چرخ میزدیم . :makhfi:حاج اکبر :Esteghfar:تریپ پژوهشگر بخودش گرفته بود و مخ یه حاج آقا به کار گرفته بود . :_loool:منم گوش می دادم . :samt:اون حاج آقا :khab:می گفت این مرکز زیر نظر مرکز مدیریت حوزه هستش و تنها مرکز رسمی پاسخگویی مجموعه مرکز مدیریت هستش . تا حالا از طریق نامه و ایمیل به دهها هزار سئوال و شبهه جواب داده . :nevisandeh:و مهمتر دارای یه سایت بسیار غنی و علمی به نام اندیشه قم هستش که در موضوعات مختلف کلی مقاله و کتاب داره . :bastan:
بخشی از سؤالات مرکز را در قالب نرم افزار پاسخ در آوردیم که نسخه ای از اون را میدیم خدمتتون .

آقا سید گفت حاج آقا سنخ سؤالت بیشتر چیه ؟:reading:
اون حاج آقا که خیلی هم داش مشتی حرف میزد :khoshgel:گفت بیشتر سؤالاتی که از ما میپرسن تو راسته احکام ٰ مشاوره و اعتقادات هستش . ما سؤالات را به محققان میدیم و اونها به سرعت جواب میدن بعد نظارت میشه و مدیر گروه های علمی آنها را تایید می کنند و برای پرسشگر ارسال میشه . :tashvigh!:
حاج اکبر گفت حاجی مگر چند تا گروه دارید ؟ حاجی گفت حدود حدود نه گروه علمی داریم که در موضوعات اعتقادی ٰ احکام شرعی ٰ قرآن ٰ حدیث ٰ ادیان و مذاهب ٰ مهدویت ٰ نقد شبهات رسانه ای و.. :kafkaf:فعالیت می کنن . یه نرم افزار خیلی خوب دارن به نام پاسخ که میگن بیش از هشت هزار پرسش و پاسخ در بر داره و خیلی ازش تعریف می کردن .:tashvigh!:
جلسه که رسمی تر شد یه سینی چای برامون آوردن . یه خورده جوشیده بود ولی چسبید .
آقا سید گفت حاج آقا کتاب هم چاپ کردید ؟:Cheshmak:حاج آقا دستی به ریشش کشید گفت:Esteghfar: بله البته ! بیش از 40 پرسمان دینی در موضوعات مختلف چاپ کردیم و برخی از اونها هم رو سایت هستش .
بندگان خدایی که توی مرکز بودند تعدادشون به اندازه انگشتان دست و پا بود :deldari:ولی واقعا با خلوص نیت و بدون هیچ توقعی داشتند کار می کردن . و این همه خدمت کرده بودن . :deldari:
برای لحظاتی به حالشون غبطه خوردم . :please:
آقا سید می گفت این محققان :khandan:و مدیران گروها واقعا با کمترین امکانات دارن بیشترین خدمات را انجام می دن :Mohabbat::tamasha:. توی این مملکت:doosti: برای امور دنیوی و گاهی هم کم خاصیت میلیاردی خرج می کنند . اصلا ملیاردی میچاپن:soal: ( منظور اون سه هزار ملیارد نیستا ) :offlow:ولی این مرکز با بودجه مختصری داره می چرخه .
اینجا یه جورایی اورژانش دینی مردم هستش :gholdor:ولی این بندگان خدا دارن با خون دل اصل این مرکز را نگه داشتن . :Kaf:
آقا سید سفارش کارت ویزیت و بروشور و برگه های تبلیغاتی را داد و فلفور یه بسته آماده به همراه مقداری کتاب و چند تا نرم افزار پاسخ براش آوردن . :frind:
یکی از حاج آقاها از قیافه من خوشش اومده بود همش منو نیگاه میکرد . :khoshgel:
نشسته بودیم که یه سید بزرگوار وارد شد به آقا سید محلمون یواشکی گفتم این سید چقدر خوشگله ! آقا سید گفت نگو خوشگل زشته بگو نورانی . :Esteghfar:
چند تا برگه به مدیر گروه داد و چند تا برگه دوباره گرفت .
اون حاج آقا که داش مشتی حرف میزد تمام قسمت های مرکز را برامون معرفی کرد . از دفتر رییس مرکز تا معاونت پژوهشی و بخش آموزش و بخش رایانه و روابط عمومی و اداری و مالی و... همه را معرفی کرد .:Computer: جالب بود این همه تشکیلات تو یه ساختمان کوچیک اجاره ای جا داده بودن . :khobam:
جمع با صفایی بودن . همه با هم صمیمی بودن و همکاری بسیار گرمی داشتن یه حورایی همشون لوتی بودن . :reading::khandan:

چاکر بر و بچ آسک دین دات کام :looti:

ادامه دارد

سلام
جناب لوتی ادم پای حرفاتون که میشینه اینترنتش تموم میشه از بس ماجراتون قشنگه

سلام داداش

بدجور منتظریم خاطرات مرکز ملی رو بگی

محب الرحمن;305597 نوشت:
سلام
جناب لوتی ادم پای حرفاتون که میشینه اینترنتش تموم میشه از بس ماجراتون قشنگه

و علیکم آبجی :chakeretim:
شوما لطف داری .
بپا عمرتون پای اینترنت بیهوده تموم نشه .:_loool: پای حرفای لوتی بشین و منتظر قسمت های بعدی باش
:khoshgel:

bina88;305641 نوشت:
[=Times New Roman]
:mohandes:
سلام عليكم

لوتي 5 دقيقه رفتين توي ساختمون
:welcome:
و اومدين بيرون
:kharej:
جيك و پيك طرف رو با اطرافش در آوردي
بابا تو ديگه كي هستي
سازمان اطلاعات بايد جذبت كنه تا توي روزنا اطلاعات سردبير بشي


و علیکم دادا :chakeretim:
میدونی که لوتی دوست داره :hamdel:ولی قرار نشد که دیگه تو کار لوتی شک :_loool:و شبهه بندازی :loool:
خودت ملتفتی که الان با وجود امکانات پیشرفته میشه سه سوته آمار همه را در آورد. :nashenas:
همین آقا سید محلمون را دیدی بار اول دادم بر و بچ سه توته تمام جد و آبائش را زیر و رو کردن.
آره دادا اینجوریاس . :frind:
بعدشم کوجا ما پنج دیقه اونجا بودیم:Cheshmak: مرد حسابی ما یک و نیم ساعت چرخیدیم :khoshgel:

خیلی مخلصتیم :tashakor:

[="Arial Black"][="Black"]جالب بود :ok:منتظر بقيه اش هستيم.
سريال سري دوم اون كي شروع مي شه؟؟؟ :Gig: :khandeh!:[/]

Anoushiravan;305655 نوشت:
سلام داداش

بدجور منتظریم خاطرات مرکز ملی رو بگی

:chakeretim:یا الله :khoshgel:
آقا:khobam: این جا مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی:welcome: هستش ؟؟:aatash: اماده باشید میخوایم بریم مرکز ملی !!!!:loool:

سلام جناب لوتی ببخشید بی ادبی نباشه من مرکز ملی رفتم ینی نرفتم نزدیکمونه
برعکس این چیزایی که گفتی هستش خیلی ساختمان بزرگیه از همون امکانات کذایی هم که گفتی دارند ادمای توشم دیدم.
ماشیناشونم روبروی پیاده رو سرکوچه پارک مکنند که وقتی میخوایم بریم پیاده رو باید دور بزنیم از تو خیابون بریم
خیلی دلم میخواد ماشین اونی که جلو راه پیاده رو پارک میکنه پنجر کنم.
کلا مرکز ملی پولداره.
حالا همین امشب پروفایلم مسدود میشه.دی
دیدار به دادگاه ویژه روحانیون:Cheshmak:

شایسته;305766 نوشت:
سلام جناب لوتی ببخشید بی ادبی نباشه من مرکز ملی رفتم ینی نرفتم نزدیکمونه
برعکس این چیزایی که گفتی هستش خیلی ساختمان بزرگیه از همون امکانات کذایی هم که گفتی دارند ادمای توشم دیدم.
ماشیناشونم روبروی پیاده رو سرکوچه پارک مکنند که وقتی میخوایم بریم پیاده رو باید دور بزنیم از تو خیابون بریم
خیلی دلم میخواد ماشین اونی که جلو راه پیاده رو پارک میکنه پنجر کنم.
کلا مرکز ملی پولداره.
حالا همین امشب پروفایلم مسدود میشه.دی
دیدار به دادگاه ویژه روحانیون:Cheshmak:

:chakeretim:
و علیکم آبجی
من که هنوز در مورد مرکز ملی چیزی نگفتم :khoshgel:لا اله الا الله :kill:
ولی ملتفت شدم در مورد مرکز باید با دقت بنویسم:khoshgel: چون شوما مچ منو فوری میگیری :Cheshmak:
در ضمن من اگر بودم:Box: حتما اون ماشین حاج آقایی :Esteghfar:که میزاره تو پیاده رو را پنچر می کردم :loool: چه معنا داره و الله

در ضمن احتمالا بازداشتگاه و یا تو دادگاه همدیگرو ببینیم :Graphic (17):

اخی این لوتی چقدر باحاله مثل فیلمای قدیمیه چه قیافه ای داره اما فقط یه لباس کردی ما رو کم داره
یه جا دیدم نوشته لوتی اخوند کم داریم برای 1200 نفر یکی داریم خب همه که شیعه نیستن اخوند بخوان اونا رو حساب نکردی تازه اخوندا خیلی پیر میشن بعد میمیرن همشم بهشون اضافه میشه خیلی هم زیادن تازه تازه همه شیعه ها هم اخوندارو دوست ندارن که، توی شهر ما به اخوند میگن ماموستا بعضی هاشون خیلی خوب هستن کار هم میکنن

[="Tahoma"][="Navy"]سلام علیکم
آقا لوتی اونجا که شما رفتی،مرکز مطالعات و پاسخ به شبهات حوزه است.با این مرکز ملی پاسخگوئی فرق داره.بنده سابقا اونجا کار می کردم.
این جائی که خانم شایسته فرمودند،مرکز ملی پاسخگوئی به سوالات دینی است.
[/]