جمع بندی حضور قلب در هنگام ذکر گفتن

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حضور قلب در هنگام ذکر گفتن
سلام ببخشید یه سوال دیگه اگه ما حین ذکر گفتن فکرمون بره یه جای دیگه ولی  همچنان داریم ذکر میگیم آیا ذکرمون درست وقبول؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: جناب استاد
سلام علیکم پاسخ شما کاربر محترم را از بیان علامه حسن زاده آملی حفظه الله تقدیم میکنم: چه نیکو فرموده است رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم که : آیا شما را خبر ندهم به آنچه که جهاد و غزوه شما در راه خداست ؟ آن ذکر بارى سبحانه است . زیرا قدر این نشأه را نمى داند مگر آن کسى که خدا را ذکر مى کند به ذکر مطلوب ، چه اینکه حق تعالى جلیس ذاکرش است ، و جلیس ، مشهود ذاکر است ، و هر گاه ذاکر حق سبحانه را که جلیس اوست مشاهده نکند ذاکر نیست . سعى کن که ذکر را قلب بگوید که عمده حضور قلب است وگرنه ذکر با قلب ساهى(غافل)(و اکتفا به ذکر لسانی که در اصطلاح اهل معرفت آنرا وِرد می گویند)، پیکر بى روان و کالبد و بى جان است . و در حدیث آمده است که : لَیسَ الذِّکرُ قَولاً بِاللِّسَانِ فَقَط ، ذکر در محدوده زبان خلاصه نمى شود. بلکه خداوند سبحان فرمود: وَ لاَ تُطِع مَن اَغفَلنَا قَلبَهُ عَن ذِکرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ اَمرُهُ فُرُطاً و از آن که ما دلش را از ذکر خود بى خبر ساخته ایم و از پى هواى نفس خود مى رود و در کارهایش اسراف مى ورزد پیروى مکن. برگرفته از کتاب پندهای حکیمانه علاّمه حسن زاده آملی حفظه الله ، نوشته عبّاس عزیزی
جمع بندی پرسش: اگر ما حین ذکر گفتن فکرمان به جای دیگری برود، آیا ذکرمان درست و قبول است؟ پاسخ: جواب شما کاربر محترم را از بیان علامه «حسن زاده آملی» (حفظه الله) تقدیم می نمایم: «چه نیکو فرموده است رسول الله (صلّى الله علیه و آله و سلّم) که: «أَلا انَبِّئُكُمْ بِما هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أفْضَلُ مِنْ أنْ تَلْقُوْا عَدُوَّكُمْ فَتَضْرِبُوا رِقابَهُمْ وَ يَضْرِبُونَ رِقابَكُمْ؟ ذِكْرُ اللّهِ (1) آیا شما را خبر ندهم به آنچه که جهاد و غزوه شما در راه خداست؟ آن ذکر بارى سبحانه است. (در توضیح این روایت آمده است:) «وَ ذلِكَ أنَّهُ لا يَعْلَمُ قَدْرَ هذِهِ النَّشْأَةِ الْانْسانِيَّةِ إِلّا مَنْ ذَكَرَ اللّهَ الذِّكْرَ المَطْلُوبَ مِنْهُ، فَإنَّهُ تَعالی جَليسُ مَنْ ذَكَرَهُ، وَالْجَليسُ مَشْهُودُ الذّاكِرِ، وَ مَتی لَمْ يُشاهِدِ الذّاكِرُ الْحَقَّ الَّذی جَليسَهُ فَلَيْسَ بِذاكِرٍ (2) زیرا قدر این نشئه را نمى داند مگر آن کسى که خدا را ذکر مى کند به ذکر مطلوب، چه اینکه حق تعالى جلیس ذاکرش است، و جلیس، مشهود ذاکر است، و هر گاه ذاکر حق سبحانه را که جلیس اوست مشاهده نکند ذاکر نیست.» سعى کن که ذکر را قلب بگوید که عمده حضور قلب است، وگرنه ذکر با قلب ساهى (غافل) (و اکتفا به ذکر لسانی که در اصطلاح اهل معرفت آنرا وِرد می گویند)، پیکر بى روان و کالبد و بى جان است، و در حدیث آمده است که: «لَیسَ الذِّکرُ قَولاً بِاللِّسَانِ فَقَط (3) ذکر در محدوده زبان خلاصه نمى شود.» بلکه خداوند سبحان فرمود: «وَ لاَ تُطِع مَن اَغفَلنَا قَلبَهُ عَن ذِکرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ اَمرُهُ فُرُطاً (4) و از آن که ما دلش را از ذکر خود بى خبر ساخته ایم و از پى هواى نفس خود مى رود و در کارهایش اسراف مى ورزد پیروى مکن.»(5) پی نوشت: 1. شيخ بهايى،محمد بن حسين‏، منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح‏،ادعيه و زيارات‏،حکمت،تهران،مقدمه حسن زاده آملی، ص38. 2.همان. 3.همان. 4.کهف/28. 5.حسن زاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، تشیع، ص38.
موضوع قفل شده است