حرف دل با امام زمان (عج) -هرجمعه منتظرتون هستیم

تب‌های اولیه

1409 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=franklin gothic medium]برای آمدنت کدام سند تاریخ را باید واسطه کرد؟
دستهای بسته حیدر...
یا پهلوی شکسته مادر ...

السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان

اگر در زندگی گناه کرده باشیم، نیاز به زندان نیست.
همین حسرت دیدار کافیست....
السلام علیک یا بقیت الله

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم
هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد
این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم
شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را
می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

اینکه این جمعه هم نیامدی . . .
تقدیر .. بود یا ، تقصیر..!!

یوسف ڪنعان مـــن
ڪنعان شعرم پیر شد...
باز آے از مصر
باور کن ڪه دیگر دیر شد...
درد هجــــــرت،
چشم یعقوب دلم را ڪور ڪرد
پس تو پیراهن بـــیاور،
ناله ام شب گیر شـــــد...
اے ڪه چــــون موسے
عصایت را به دل مےزنی
مُــــردم از غــــــم،
این عصا در قلب من چون تیر شد.
الهی بحق مهدی فاطمه عجل لولیک الفرج

بسم الله الرحمن الرحیم

در اضطراب چه شب‌ها که صبحشان گم شد
چه روزها که گرفتار روز هـفتم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد،به جمعه رسید
و جمعه روز تـفرّج برای مردم شد

اللهم عجل لولیک الفرج

به هر کجا که سخن از تو در میان آید
به جسم مرده ی نطقم دوباره جان آید
اللهم عجل لولیک الفرج

تا کجا بگویم؟ تمام خوبی ها در تو هستند؛
تا به کجا بنویسم؟!...

غروب های جمعه نه تنها دل من...
بلکه تمام دل دنیا...می گیرد!
هنوز هم نمیدانم چرا...از روز آمدنت...هی عبور میکنیم...وتو بازهم نمیرسی!!!

سلام اقا
التماس دعا

کاش نامت باران بود
آنوقت . . . تمام مردم شهر
هم برای آمدنت دعا می کردند...!

میدان عمل خالیست
"او " در پی
سرباز است
چون ما همه
سرداریم
"سردار " نمی آید!

از ماموریت که برگشت ، خوشحال بود.
پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد ؟
ابلیس جواب داد :
امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهدشد ؛
اینها که گناه می کنند ، امامشان دیرتر می آید ....

قـلب‌ها از ايـمان و نـور مـعرفـت خـشكيده است، قـلب آبـاد بـه ايـمان و يـاد خـدا پـيدا كـنيد تـا بـراي شـما امـضا كنـيم كـه امـام زمان«عج» آنـجا هـست. آيـت الله بـهـجـت(ره)

تشنه را عطش نمی کُشَد ، فکر آب می کُشَد مرا

جمعه های سرد و بی طلوع ، این سراب می کشد مرا

بس که ندبه خوانده نای من ، صبح خسته از صدای من

بس که چشم باز مانده ام ، حرف خواب می کشد مرا

عاشقّی و قطره ای چو من ، آن هم عشقِ روی مهر و ماه

من کجا و عشق او کجا ، آفتاب می کشد مرا

هر گناه و هر خطای من ، ثبت شد میان این کتاب

چون شنیده ام که خوانده ای ، این کتاب می کشد مرا

هر قنوت و هر دعای عهد ، خالصانه محض روی تو

گوئیا حساب کرده ای ! این حساب می کشد مرا

وعده های دادۀ تو را ، جمعه جمعه ثبت کرده ام

از ثواب منتظر نگو ، این ثواب می کشد مرا ...


ای خُرم از فروغ رُخت لاله زار عُمر / بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عُمر
از دیده گر سرشک چوباران چکد رواست / کاندر غمت چو برق بشد روزگار عُمر
این یک دو دم که مهلت دیدار مُمکنست / دریاب کار ما که نه پیداست کار عُمر

خواجه حافظ شیرازی
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد، حاج میثم مطیعی
http://meysammotiee.ir/files/other/fatemiyeh/Shab2Fatemieh1-1390[04].mp3

[="Black"]

گفتم که بی قرار تو باشم ولی نشد

تنها در انتظار تو باشم ولی نشد

گفتم به دل که جلب رضایت کند نکرد

گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد

گفتم میان جذر و مد اشک و آه شب

در گردش مدار تو باشم ولی نشد

گفتم که می رسی تو و من هم دعا کنم

در دولت تو یار تو باشم ولی نشد


گفتم که تا اجل نرسیده ست لحظه ای

در خیمه ات کنار تو باشم ولی نشد

گفتم که خاک پای تو را تاج سر کنم

چون خاک رهگذر تو باشم ولی نشد

گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در عهد و روزگار تو باشم ولی نشد

گفتم دعا کنم که بیایی ببینمت
مانند مهزیار تو باشم ولی نشد

[/]







انی احبّ ...



انی احبُّ هرچه که دارد هوای تو

شرمنده ام قدم نزدم جای پای تو


انی برئتُ هرکه بخواند به جز تو را

انی عجبتُ هرکه ندیده عطای تو

ویلٌ لمن یرید اطاعت ز غیر تو

تبّت یداه هرکه نشیند به جای تو


انی عصیتُ خواسته ات را مکررا
اما بگو کجا بروم جز سرای تو

گفتی که شرط دلشدگی سرنهادن است
این سر چه قابل است وجودم فدای تو

بازار مصر جمع شود چون تو پا نهی
صد یوسف و هزار زلیخا بهای تو

گویند دل اسیر همان شد که دیده دید

این دل شنید وصف تو شد مبتلای تو

هر صبح جمعه منتظرت ندبه می کند
یابن الحسن کجاست محل لقای تو


پرکرده های و هوی غیر فلک را ولی چه غم

روزی رسد ز کعبه به عالم ندای تو

خواهد زهیر تا که نگاهش کنی به لطف
این لب مباد دور ز وصف و ثنای تو

زهير دهقاني آراني




بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد
در انتظار ظهورت دلم شکیبا شد
تمام دفتر عمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد
اللهم عجل لولیک الفرج

جمعه ها یک یک همه در سبقت همدیگرند
غفلت ما و فرار جمعه ها فعلا همین !


سلام بر فرزند زهرا (س)

دل و دیده منتطرانت به جمالتان روشن ان شاالله

التماس یک نگاه

:Ghamgin: آقا .. میدونم که ما باعث شدیم ظهورتان عقب بیفته:crying:

مولای من ... آقای من ... شما دعا کنین برای ما .. تا بتونیم بنده ی خوبی باشیم ... ما هم دعا میکنیم برای ظهورتان .. هم با حرف هم با عملمون:Ghamgin:

علی(ع) پس از اتمام گردآوری قرآن، آن را بار شتر کرد و به مسجد آورد، در حالی که مردم پیرامون ابوبکر گرد آمده بودند. حضرت به آنان فرمود: بعد از مرگ پیامبر تاکنون به جمع آوری قرآن مشغول بودم و در این پارچه آن را فراهم کرده ام . تمام آنچه بر پیامبر نازل شده است، جمع کرده ام. مبادا فردا بگویید از آن غافل بوده ایم!
آن گاه یکی از سران گروه به پا خاست و با دیدن آن چه علی(ع) در نوشته ها فراهم کرده بود، گفت: به آن چه آورده ای، نیازی نیست و آن چه نزد ماست، ما را کفایت می کند.
علی فرمود: دیگر هرگز آن را نخواهید دید. بر من لازم بود پس از فراهم آوردن مصحف، شما را آگاه سازم تا آن را بخوانید و روز قیامت نگویید: شما را به یاری خود فرا نخواندم و حقم را به شما یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا فرا نخواندم.
عمر به او گفت: آیا قرآنی که با ماست، از آنچه تو ما را به آن فرا می خوانی، بی نیاز نمی سازد؟!
آن گاه داخل خانه خود شد و کسی مصحف را پس از آن زمان ندید.
ابوذر می گوید: وقتی عمر خلیفه شد، گفت: ای ابوالحسن! کاش قرآنی را که نزد ابوبکر آوردی، می آوردی تا برآن گرد آییم. علی(ع) فرمود: هیهات! بدان راه نیست. من آن را تنها نزد ابوبکر آوردم تا حجت بر شما تمام شود و روز رستاخیز مگویید که ما از این بی خبر بودیم.
در دوران عثمان، طلحه بن عبدالله به امیرمومنان عرض کرد: به یاد داری آن روزی را که مصحف خود را بر مردم عرضه داشتی و مردم آن را نپذیرفتند؟ چه می شود امروز آن را ارائه دهی تا شاید رفع اختلاف گردد؟
حضرت فرمود: آیا این قرآنی که امروز در دست مردم است، تمام آن قرآن است یا آن که چیزی غیر از قرآن به آن اضافه شده است؟ طلحه گفت: البته تمام آن قرآن است. حضرت فرمود: اکنون که چنین است، چنانچه به آن اخذ کنید و عمل نمایید، به رستگاری رسیده اید. قرآنی که من جمع نموده ام، طبق امر رسول خدا باید به برترین مردم بعد از خودم و جانشینم که فرزندم، حسن است تحویل دهم. او هم باید به فرزندم، حسین تحویل دهد. سپس نزد فرزندان حسین، یکی پس از دیگری قرار گیرد تا آخرین ایشان به رسول الله برگرداند.
طبق روایات معتبر و به روایت امام صادق که فرمود:
هنگامی که قائم ـ عجل الله تعالی فرجه ـ قیام کند، کتاب خدا را در حد واقعی آن خواهد خواند و مصحفی را که علی(ع) نوشته بود، ارائه خواهد داد؛ مصحف علی(ع) به عنوان سپرده امامت به فرزندش، امام حسن مجتبی(ع) رسید. به عنوان میراث امامت، از امامی به امام دیگر منتقل گشت. سرانجام در اختیار آخرین و دوازدهمین امام شیعه قرار خواهد گرفت. پس از ظهور خود، آن را به مردم ارائه خواهد نمود. وقتی ایشان قیام کند، آن مصحف به مردم آموخته می شود.
نکته ای در مورد مصحف:
دو نسخه از قرآن نزد حضرت علی بود: نسخه ای که در زمان پیامبر به املای خود ایشان بود و الان نزد امام زمان است.
نسخه دیگر بعد از وفات پیامبر توسط حضرت علی نوشته شد، که مانند قرآن فعلی ماست. اسلوب تالیف و عرضه قرآن بر مهاجرین و انصار به توصیه پیامبر بود. فرق بین دو نسخه فقط در ترتیب است.(1)
برخی از ویژگی های مصحف علی(ع)
1- به ترتیب نزول قرآن تنظیم شده است.
2- نحوه قرائت آن به همان شیوه ای که پیامبر اکرم(ص) قرائت فرمود، ثبت شده است.
3- شأن نزول آیات و سوره‌ها در آن بیان شده، یعنی به چه مناسبتی و در کجا و در چه ساعتی و در مورد چه فرد یا افرادی نازل شده است.
4- این مصحف مشتمل بر تأویل و تنزیل است. (2)
پي نوشت ها:
1. علي كوراني، تدوین القرآن، ناشر: موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع) ص 351.
2. سید محمد باقر حجتی، پژوهشی درباره تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 390.

تویی بهانه آن ابرها که میگریند بیا
که صاف شود این هوای بارانی

یک وقـــــــت هایی هست که خیلی دلتنـــــگ آقای غریبــــم می شــــوم

گریــــــه ام می گیرد به خاطـــــــر لحظاتی که دور از یـــــارم گذشتــه است

به خـــــــــودم قول می دهـــــــم،

قول می دهم که حواســـــــم را جمع کنم

هر جایــــــــی نروم، هر کـــــــــاری نکنم

هر حرفــــــــی نزنــــــــم و ...

آن زمان است که حضـــــــورش را احســـــــاس می کنـــــم

وجـــــــودم زلال می شـــــود...

اما نمــــــی دانم چه می شود که فرامــــــوش می کنــم

فراموش می کنم حضــــــــورت را

به گمانم لایق همراهیـــــــــــت نیستـــــــم آقـــــــا ...

به راه بیاییم...تاازراه بیاید‏!اللهم عجل الولیک الفرج‏*‏

شام تار است و مه خویش ندیدن سخت است
صورت یار ِپس پرده کشیدن سخت است

صد هزار عاشق دل سوخته دَرکَش بکنند
قصّه ی عشق ِ به محبوب شنیدن سخت است

گفتن از دوری و هجران که ندارد کاری
غصَه ی غربت دلدار چشیدن سخت است

سال ها دم بزنی أین حبیب؟ أین غریب؟
زیر این بار غم انگیز خمیدن سخت است

از گناهان زیادی که به دوشم دارم
متوجّه شده ام راه رسیدن سخت است

(( تا که از جانب معشوق نباشد کششی))
قلب آن دلبر محجوب خریدن سخت است

ای همه هستی عالم تو به فریادم رَس
که بدون تو در این خاک، شدیداْ سخت است

به گل فاطمه ،هادی ،شده توهین آقا
پسر فاطمه ! این واقعه دیدن سخت است

مضطرم،مضطربم منتقم آل علی !
هر دم و لحظه در این غصَه تپیدن سخت است

زائر سامره ! عجل لِظهورک آقا !
تار هجران به تن خویش تنیدن سخت است





اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

التماس دعا


با هر غروب جمعه دلم زار می زند
چشم انتظار جمعه ی زیبای دیگری است
اللهم عجل لولیک الفرج

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]منی که بی تو است...

تومنی نمی ارزد.

[/]


من بیچاره گم در دنیا شدم......همی در رویای تو پیداشدم
من با همه جفت بودم و.....حال باتو من تنها شدم
دعا به ظهورت در نماز عصرم....مدتیست عاشق این نجوا شدم.
در دل بزرگت چه داری مگر.....که من گرفتار این دریا شدم
خون ارباب کربلا روان است هنوز....من هم راوی مهلأ مهلا شدم
همه دنبال زیارت قبر مخفی مادرت....برای امدنت دست به دامان زهرا شدم

گفتم ...

اگر در کربلا بودم
تا پای جان برای حسین ( ع )
تلاش میکردم

گفت ...

یک حسین ( ع ) زنده داریم
نامش مهدی (عج ) است
تاحالا برایش چه کرده ای

سکوت کردم ...
آقا جانم شرمنده ام...

چه خوش است که در این جمعه بگوییم

به حضورش صلوات
:moj:



[=arial] عاشق که شدی خطا نباید بکنی

حتی به خودت جفا نباید بکنی

[=arial]
حالا که شدی چشم به راه
مهدی ( عج )
[=arial]
جز
بر فرجش دعا نباید بکنی...

[=arial]


[=arial]



الهم عجل لولیک الفرج:Doaa:

گفتم ...

اگر در کربلا بودم
تا پای جان برای حسین(ع)
تلاش میکردم

گفت ...

یک حسین ( ع ) زنده داریم
نامش مهدی (عج ) است
تاحالا برایش چه کرده ای

سکوت کردم ...
آقا جانم شرمنده ام...

آقـــا جـــان...
نـیـاز کــه "تــــــــــــــــو "بــاشـــی
تـمـام ِ مــن
مـی شـود " نیازمـنــــدیـهـــــا "...!!

هر چند کمی فرج تمنا کردیم
آقا ز سر خویش تو را وا کردیم
شرمنده ولی خلاصه تر می گوییم
با واژه انتظار بد تا کردیم

بی هیچی بهانه ای
در ذهنم جاری شده ای
ای همه بهانه ام از تو....

دلبرا در هوس دیدن رویت;

دلم من تاب ندارد.،
نگهم خواب ندارد،
قلمم گوشه دفتر،
غزل ناب ندارد،
همه گویند به انگشت اشاره،
مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی گل نرگس ز فراقت دل من تاب ندارد؟
اللهم عجل لولیک الفرج

آقا جان مولای من

جمعه به جمعه چشم من، منتظر نگاه تو ***********

کی دل خسته ام شود معتکف پناه تو؟

زمزمه لبان من، این طلب است از خدا *********** کاش شوم من عاقبت، یک نفر از سپاه تو ...


فقط میخوام بگ
دوست دارم
منوببخش گاهی اذیتت میکنم

:hamdel:

خطاب به دختر و پسرای مذهبی :

اُمُّل بودن جسارت میخواهد.....!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟

اینکه وسط یه عده بی نماز، نماز بخونی!!

اینکه وسط یه عده بی حجاب تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!!

اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی!!

اينکه تو فاطميه مشکى بپوشى و مردم عروسى بگيرن!!

اينکه بت تهمت افراطی بودن و افسرده بودن بزنن!!

ناراحت نباش

آخر الزمان است

به خودت افتخار کن،
تو خاصی..
تو فرزند زهرايى..
تو شيعه على هستى..
تو منتظر فرجى..
تو گريه کن حسينى..

نه اُمُّل

بگذار تمام دنیا بد و بیراهه بگویند!
به خودت...
به محاسنت..
به چادرت...
به عذاداریت...
به سیاه بودنش...

می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه.

گذشت آن زمان که نفت را طلای سیاه میگفتند.
این روزها طلا تویی
سیاه هم چادر و پيرهنت...
طعنه ها دلسردت نکند...

متی ترانا و نراک؟؟؟
یا صاحب الزمان ادرکنی

امروز هم گذشت (تقریبا)
اماما، هفته بعد میایبد دیگر!؟؟!:Sham:

موضوع قفل شده است