تکبیرة الاحرام در نماز شیعه و سنی!
تبهای اولیه
تکبیرة الاحرام در نماز شیعه و سنی!
سلام
شیعه در تکبیر دست ها رو نزدیک گوش بالا میبرد. اما سنی معتقد است پیامبر موقع تکبیر دست ها رو تا نزدیک شانه ها بالا میبرد.و بلند کردن بیش از شانه و یا پایین تر را جایز نمی داند. حق با کیست؟
برچسب:
با سلام و عرض ادب
پاسخ اجمالی
اصل استحباب بلند نمودن دستان به هنگام «تکبیرة الاحرام» امری اتفاقی در فقه مذاهب است؛ اما در اینکه دو دست تا چه اندازه مستحب است که بالا آمده در فقه شیعه میزان آن تا محاذی نرمی گوش و یا صورت و یا فرو رفتگی گلو بیان شده است و در فقه مذاهب اهل سنت استحباب آن تا محاذی سینه و یا محاذی گوشها بیان شده است که علت آن اختلاف در روایات است.
بر این اساس از دیدگاه فقه حنفی همچون فقه شیعه استحباب بلند نمودن دستان تا محاذی دو گوش بیان شده؛ که چنین امری روایتی در فقه مالکی و شافعی است؛ اما در فتوای مشهور فقه مالکی و شافعی و همچنین از دیدگاه فقه حنبلی میزان استحباب بلند نمودن دو دست تا محاذات سینه ذکر شده است.
در بررسی کلی می توان گفت که همه ی موارد مذکور (بلند کردن دستان تا مقابل سینه؛ تا مقابل صورت؛ محاذی نرمی دو گوش) از مراتب استحباب بوده؛ هر چند که بلند نمودن دستان تا محاذات نرمی دو گوش افضل از صورتهای دیگر است.
توضیح:
در فقه شیعه مستحب است نمازگزار هنگام تكبير دستهايش را تا محاذى نرمى گوش يا صورت يا فرورفتگى گلو (موضع نحر) بالا ببرد.[1] مشهور آن است كه تكبير، هم زمان با بالا بردن دستها آغاز گردد و با پايان يافتن رفع، پايان يابد؛ سپس دستها به پايين انداخته شود. [2]
مرحوم شیخ طوسی (متوفی: 460هـ) در تبیین دیدگاه شیعه در کتاب: «الخلاف» می نویسد:
«شایسته است که مکلف به هنگام «تکبیرة الاحرام» دستان خویش را تا مقابل نرمی دو گوش خود بالا ببرد. و «شافعی» گفت: دستان را تا مقابل شانه های خویش بالا می برد و «ابوحنیفه» گفت: تا مقابل گوشها که نظر «سفیان ثوری» نیز چنین است.
دلیل ما در دیدگاه خود اجماع علمای شیعه است؛ زیرا آنان در اینکه چنین صورتی افضل است اختلافی ندارند. و «ابوبصیر» روایت نموده که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «هنگامی که نماز را آغاز می نمایی تکبیر می گویی پس به هنگام تکبیر دستان خویش را از گوشها فراتر نبر...». و «صفوان بن مهران» روایت کند که «امام صادق» (علیه السلام) را دیدم هنگامی که در نماز تکبیر می گفت دستانش را بلند می نمود به گونه ای که دستان حضرت به گوشهای آن حضرت می رسید».[3]
مرحوم «شیخ حر عاملی» (متوفی: 1104) در کتاب «وسائل الشیعة» عنوان باب روایات مبیّن کیفیّت انجام «تکبیر الاحرام» را : «بَابُ اسْتِحْبَابِ رَفْعِ الْيَدَيْنِ بِالتَّكْبِيرِ الْوَاجِبِ وَ الْمُسْتَحَبِّ حِيَالَ خَدَّيْهِ إِلَى أَنْ يُحَاذِيَ أُذُنَيْهِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ بِبَطْنِ كَفَّيْهِ» گذارده که بیانگر آن است که از روایات معصومین (علیهم السلام) استحباب «تکبیر الاحرام» از موازات گونه ها تا موازات دو گوش استفاده می شود.
[1] . حكيم، سيد محسن طباطبايى، مستمسك العروة الوثقى، 14 جلد، مؤسسة دار التفسير، قم - ايران، اول، 1416 ه ق، ج6، ص83.
[2] . جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه ق، ج2، ص592.
[3] . طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الخلاف، 6 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1407 ه ق، ج1، ص320.: «ينبغي أن يرفع يديه الى حذاء شحمتي أذنيه. و قال الشافعي: يرفعهما إلى حذاء المنكبين. و قال أبو حنيفة: إلى حذاء الأذنين و به قال سفيان الثوري دليلنا: إجماع الفرقة، فإنهم لا يختلفون في ان ذلك أفضل. و روى أبو بصير قال قال أبو عبد الله عليه السلام: «إذا افتتحت الصلاة فكبرت، فلا تجاوز أذنيك و لا ترفع يديك بالدعاء في المكتوبة تجاوز بهما رأسك». و روى صفوان بن مهران الجمال قال: رأيت أبا عبد الله إذا كبر في الصلاة يرفع يديه حتى تكاد تبلغ أذنيه».
کیفیت «تکبیرة الاحرام» در فقه اهل سنت:
چنانکه گفته شد در فقه اهل سنت نیز دیدگاه مشابه دیدگاه شیعه وجود داشته که چنین امری بیانگر آن است که در اخبار و روایات اهل سنت نیز گزارش واحدی در اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دستان خود در نماز را به هنگام «تکبیرة الاحرام» تا کجا بالا می بردند وجود ندارد؛ بلکه با توجه به اخبار ناقل سنت، سه اندازه در بالا بردن دستها در سنت بیان شده است:
الف) بالا بردن تا محاذات دو گوش، که این گزارش مورد عمل و فتوای فقه حنفی است و ناقل آن نیز «براء بن عازب» و «وائل بن حجر» و «مالک بن حویریث» است.[1]
این روایت به نقل «براء بن عازب» اینچنین است: «أَنَّهُ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) حِينَ افْتَتَحَ الصَّلَاةَ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى حَاذَى بِهِمَا أُذُنَيْهِ».[2] «براء بن عازب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مشاهده نمود که هنگامی که نماز را آغاز نمود دستان خویش را تا محاذات گوشهای خود بلند نمود ...».
ب) بالا بردن دستان تا محاذات سینه ها و یا شانه ها، که گزارش آن مورد عمل فقه «مالکی»[3] و «شافعی»[4] و «حنبلی»[5]است.
برخی از فقیهان اهل سنت چنین گزارشاتی را مخالف با یکدیگر ندانسته و میان آنها جمع نموده اند؛ به اینکه مراد از مقابل شانه ها آن است که نمازگزار دستان خویش را بالا برده به گونه ای که نوک انگشتان مقابل بالای گوشها و دو انگشت ابهام مقابل نرمی دو گوش بوده و کف دستان نیز بالاتر از شانه ها. و یا اینکه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) به همه صورتهای ذکر شده به هنگام تکبیر عمل نموده اند و بر این اساس به هر سه صورت سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) ثابت است.[6]
بر این اساس مرحوم آیت الله «محمد حسن نجفی»، صاحب کتاب «جواهر الکلام» نیز در وجه جمع میان اخبار به همین نکته اشاره نموده است که اگر جمع میان اخبار وجود نداشته باشد مکلّف مخیّر میان صور گفته شده است چه این صورتها بیانگر مراتب استحباب بوده و چه اینکه نبوده باشد.[7]
با توجه به مطالب گفته شده مشخص می گردد اختلاف موجود در کیفیت بالابردن دستان به هنگام «تکبیرة الاحرام» امری اختلافی میان شیعه و اهل سنت نبوده؛ بلکه به واسطه ی گزارشاتی که در منابع روایی فریقین است در گرایشات فقهی اهل سنت هر یک از مذاهب قول یا اقوالی را اختیار نموده و یا عمل به هر یک را مثبت سنت دانسته و هر کدام از روایات را بیانگر مرتبه ای از استحباب بیان داشته اند.
موفق باشید.
[1] . الطبرانی، المعجم الکبیر، مكتبة ابن تيمية – القاهرة، ج22، ص38، ح90.: «عَنْ وَائِلٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ: قُلْتُ: «لَأَنْظُرَنَّ إِلَى صَلَاةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَيْفَ يُصَلِّي، فَقَامَ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ فَكَبَّرَ وَرَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى حَاذَى بِهِمَا أُذُنَيْهِ».؛ البیهقی، السنن الکبری، دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، ج2، ص188، ح2784.: «عَنْ وَائِلِ بْنِ حُجْرٍ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ " قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ فَكَبَّرَ، وَرَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى حَاذَى بِهِمَا أُذُنَيْهِ...».
[2] . الدارقطنی، سنن الدارقطنی، مؤسسة الرسالة، بيروت – لبنان، ج2، ص49، ح1129.
[3] . الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج27، ص84.: «وَذَهَبَ الْمَالِكِيَّةُ إِلَى أَنَّ الْمُصَلِّيَ يَرْفَعُ يَدَيْهِ عِنْدَ شُرُوعِهِ فِي الإْحْرَامِ، فَيُكْرَهُ رَفْعُهُمَا قَبْل التَّكْبِيرِ أَوْ بَعْدَهُ، وَالرَّفْعُ يَكُونُ بِحَيْثُ تَكُونُ ظُهُورُ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَبُطُونُهُمَا إِلَى الأْرْضِ وَبِحَيْثُ يَنْتَهِي رَفْعُهُمَا إِلَى حَذْوِ الْمَنْكِبَيْنِ عَلَى الْمَشْهُورِ، وَقِيل: انْتِهَاؤُهَا إِلَى الصَّدْرِ، وَقِيل: يَرْفَعُهُمَا حَذْوَ الأْذُنَيْنِ، وَهُمَا مُقَابِلاَنِ لِلْمَشْهُورِ».
[4] . همان، «وَعِنْدَ الشَّافِعِيَّةِ يَكُونُ الرَّفْعُ حَذْوَ الْمَنْكِبَيْنِ؛ لِحَدِيثِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَرْفَعُ يَدَيْهِ حَذْوَ مَنْكِبَيْهِ إِذَا افْتَتَحَ الصَّلاَةَ».
[5] . همان، ص85.: «وَمَذْهَبُ الْحَنَابِلَةِ: يَرْفَعُ الْمُصَلِّي يَدَيْهِ حَذْوَ مَنْكِبَيْهِ بِرُءُوسِهِمَا».
[6] . محمود محمد خطاب السبکی، الدين الخالص أو إرشاد الخلق إلى دين الحق (والمجلد التاسع طبع باسم: إرشاد الناسك إلى أعمال المناسك)، المكتبة المحمودية السبكية، ج2، 212.: «(ويجمع) بين أحاديث الرفع إلى الأذنين وأحاديث الرفع إلى المنكبين بأنه صلى الله عليه وسلم كان يرفع يديه حذْر منكبيه بحيث تحاذى أطراف أصابعه أعلى أذنيه، وإبهاماه شحمتى أذنيه وراحتاه منكبيه. أو أنه صلى الله عليه وسلم فعل هذا تارة وذلك تارة. وصحح الرافعى أنه يبتدئ الرفع من ابتداء التكبير. ولا حدّ لهما فى الانتهاء والكل واسع. والخلاف إنما هو فى الأكمل. وأصل السنة يحصل بأى كيفية وردت لصحة الروايات بكل».
[7] . نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ه ق، ج9، ص233.«و بالجملة إن لم يرجع جميع ما في هذه النصوص إلى شيء واحد كان المتجه التخيير مع تفاوت مراتب».