توهم خدا!!

تب‌های اولیه

182 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

معجزه شق القمر و اسلام آوردن یک مسیحی

هر چند غربیها تلاش می کنند تا معجزات رسول اکرم (ص) و آثار و نشانه های اسلامی را پاک کرده و یا آنها راکمرنگ جلوه دهند اما همچنان در خفا به دنبال تحقیق و جستجو در دلایل این معجزات و اجرای تحقیقات علمی و فرستادن ماهواره های تحقیقاتی برای اطمینان از حصول آن معجزات می باشند. یکی از این معجزات شق القمر یا شکافته شدن ماه است.

حسب اخباری که از ناسا انتشار یافته ، تصاویری از ماه وجود دارد که حاکی از وجود یک رشته صخره های تغییر شکل یافته در سطح ماه می باشد که تا عمق آن امتداد یافته و از نیمه دیگر آن برآمده و این دلیلی بر شکافته شدن ماه و پیوند دوباره آن در دورانی از حیات آن می باشد.

در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد… آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل ( بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند …خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد …و سپس ماه به دو نیم شکافته شد نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.

کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند ، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان مارا سحر کرده است.

بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند ” این سحر مستمر است” و آنگاه این آیات مبارک نازل شد… “اقتربت الساعة وانشق القمر …” باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.

در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام “داوود موسی بیتکوک ” که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیا است ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:

هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ….و ماه شکافته شد…وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم. و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم.
روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول شبکه بی بی سی را مشاهده می کردم ، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند دانشمندان را مورد انتقاد قرار داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجالات کشاورزی و صنعت و غیره از این طرحها دفاع می کردند… مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند بااین مضمون که “شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دولار هزینه کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید…آیا این عاقلانه است”؟؟! در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می گوید که در آن سفر ، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به
موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد.و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد.

“داوود موسی بیتکوک ” سپس می گوید: با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم این معجزه ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکایی ها باید میلیاردها دلار خرج کنند تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است…

به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد ، پس از آنکه عاملی برای دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است.

الحمد لله رب العالمین

با سلام.

با اجازه بنده هم در بحث شما شرکت می کنم.

چالشگر;385330 نوشت:
2- این قوانین از زمان تولد چهان هستی تا زمان مرگ آن به صورت بدون تغییر وجود دارد

چالشگر;385330 نوشت:
4- ایجاد و تولد کائنات هم تابع همین قوانین میباشد

مورد شماره 4 با گزاره شماره 2 تناقض دارد. چرا که تمام بررسی ها و استقرائات ما مربوط به بعد از تولد جهان و قبل از مرگ آن است (که معادل مورد شماره 2 شماست). البته ظاهراً در پست های بعدی آن را اصلاح فرمودید.

چالشگر;385330 نوشت:
3- (همه چیز) در جهان هستی تابع این قوانین است. به عبارت دیگر (هیچ چیز) خارج از حوزه این قوانین وجود ندارد. این (همه) علاوه بر ابعاد فیزیکی شامل آنچه ما متا فیزیک می نامیم نیز میشود

خالق قوانین را باید از این همه چیز مستثنی کنید.

چالشگر;385330 نوشت:
6- قوانین ذکر شده ناقض همدیگر نیستند و در تعامل با یکدیگرند

ناقض نیستند. اما بسته به شرایط می توانند یکدیگر را بی تأثیر یا کم تأثیر کنند.

چالشگر;385330 نوشت:
10- خالق عملی خارج از حوزه قوانین انجام نمیدهد. بر همین اساس هر انچه ما آنرا خارق العاده یا معجزه مینامیم فرایندی است مانند تمام فرآیند های دیگر با این تفاوت که هنوز برای ما شناخته شده نیست. در هر زمانی که امکان درک این فرایند برای ما فراهم شود آن عمل از حوزه معجزه و جادو خارج شده و پدیده ای قابل پیش بینی، تکرار پذیر و حتی قابل توسعه میشود.

این یکی هم مورد قبول نیست. خالق چیزی در محدودیت مخلوقش قرار نمی گیرد. ضمن این که خرق عادت می تواند به معنای ایجاد قانون جدیدی باشد که قبلاً نبوده است. لذا ممکن است معجزه ای فقط از خالق ساخته باشد. هرچند معمولاً با ضغف علمی بشر نیازی به استفاده از ابزارها و قوانین غیرطبیعی نیست! :ok:

موفق باشید.

:Gol:

وایسلی گوجا;385936 نوشت:
اگه مدعیان شکل جدیدی از این معجزه رو پیدا کردند دوباره می تونیم عواقب طبیعیش رو بررسی کنیم.

سلام.

البته نسخه های امروزی و در دسترس معجزه را می توان در کرامات ثبت شده در اماکن مقدس (مثل مشهد الرضا) پیدا کرد. برخی را جز معجزه نمی توان نام نهاد. مثل بینا شدن کور مادرزاد یا سلامتی و افزایش حجم بدن بیماری که تا دیشب تمام بدن او فلج و نحیف بوده است.

موفق باشید. :Hedye:

سلمان14;386162 نوشت:
چرا انسانهای امروزی با آنکه میدانند زمین به دور خورشید می گردد ولی همیشه می گویند:
«خورشید طلوع کرد»
«خورشید غروب کرد»
«خورشید به وسط آسمان رسید»
«خورشید بالا اومده»
و ....
آیا کلمات دیگری برای این جملات میتوانید بنویسید؟
لطفاً برای این چند جمله معادل علمی را بیان کنید!
آیا میتوانیم این معادلهای علمی شما را در زبان محاوره ای به کار ببریم؟
و دیگر اینکه به این لینک یه سر بزنید : http://www.askquran.ir/thread31463-7.html#post564017
و این : http://www.askquran.ir/thread31463-9.html#post571802

با عرض سلام
قبل از هرچیز باید از ارجاعی که به لینکی در سایت اسک قرآن دادید تشکر کنم. بدون اغراق میتوانم بگویم بیشتر از شما در جریان مطالب این تاپیک هستم. متاسفانه این سوال با تمام تلاشی که بسیاری از بزرگواران در این سایت داشتند به جواب قانع کننده ای نرسید و نهایتا به گفتگویی خصوصی بین سوال کننده و پاسخگوی محترم منجر و به صورت توافقی خاتمه پیدا کرد.
در این سایت هم بعید میدانم پاسخی غیر از آنچه در آنجا به سوال داده شد، داده شود...
در پاسخ به مطالبی که شما فرمودید باید عرض کنم خق با شماست. ما در گفتکو های روزانه میگوییم خورشید غروب کرد، طلوع کردو.... اما وفتی یک بحث سراسر علمی را مطرح میکنیم از واژگان مناسب و در خور بحث استفاده میکنیم. من قصد اشاره به سایر بخش های این خطبه را ندارم. اگر مطالعه ای داشته باشید خواهید دید سراسر این خطبه مطالبی ناشناخته و جدید برای عرب جاهل آن زمان و حتی پرسش بر انگیز برای ما میباشد. بنا بر این دلیلی ندارد حصرت در بین انبوهی از مطالب که در خصوص آفرینش کائنات میفرمایند، وقتی به بجث زمین و خورشید میرسند از چنین بیانی استفاده کنند.

بن موسی;386173 نوشت:
خیلی جالب است.کجای این خطبه حرفی از زمین آمده باز؟!
بعدش جالب این است که می گویید "مشخصاً حضرت علی (ع) از گردش خورشید به دور زمین برای ایجاد تقویم سخن میگویند".در حالی که اصلاً واژه زمین اینجا نیست و این برداشت الکی خودتان است.

شما چه فکر میکنید؟

سلمان14;386241 نوشت:
علاوه بر اینکه اگر کسی بگوید، منظور حضرت امیر(ع) از حرکت آنها در مسیرشان، حرکت کلی و نهایی آنها در کل فضای کیهان بوده است، و نه حرکت نسبی ماه و زمین یا خروشید به دور هم، شما هیچ دلیلی برای رد این موضوع ندارید

از این حرکت شب و روز و تقویم حاصل نمیشود

سلمان14;386241 نوشت:
به بیان دیگر وضعیت حضرت امیر(ع) در آنزمان طوری بوده است که می بایست دو پهلو حرف بزنند!
نه دروغ بگویند و نه راستی بگویند(که موجب شود مردم آنزمان او را طرد کنند، چرا که به اندازه کافی وجود حضرت امیر(ع) آنها را از خواب بیدار کرده بود که از وجود ایشان دردشان بیاد!)

اگر اشتباه نکنم این بیان ایشان است که میفرمایند:
قل الجق و ان کان فیه هلاکک فان نجاتک
حق را بگو هرچند هلاک تو در آن باشد که در واقع نجات تو است.

خادم الیمانی(ع);386401 نوشت:
حسب اخباری که از ناسا انتشار یافته ، تصاویری از ماه وجود دارد که حاکی از وجود یک رشته صخره های تغییر شکل یافته در سطح ماه می باشد که تا عمق آن امتداد یافته و از نیمه دیگر آن برآمده و این دلیلی بر شکافته شدن ماه و پیوند دوباره آن در دورانی از حیات آن می باشد.

من خودم یک بار در گوگل ارت خط ممتد بزرگی را در سطح ماه دیدم که برایم عجیب بود. در طی این مبجث سعی کردم دوباره آن را پیدا و تصویرش را در سایت بگذارم ولی تا کنون موفق نشده ام. اگر پیدا کردم حتما آن را خواهم گذاشت.

مؤمن;386435 نوشت:
مورد شماره 4 با گزاره شماره 2 تناقض دارد. چرا که تمام بررسی ها و استقرائات ما مربوط به بعد از تولد جهان و قبل از مرگ آن است (که معادل مورد شماره 2 شماست). البته ظاهراً در پست های بعدی آن را اصلاح فرمودید.

اشاره فرموده اید که اصلاح شده است. من هم دوباره عرض میکنم از پس از بیگ بنگ، تا مرگ جهان

مؤمن;386435 نوشت:
خالق قوانین را باید از این همه چیز مستثنی کنید.

درست است. منظور من هم همین بود

مؤمن;386435 نوشت:
ناقض نیستند. اما بسته به شرایط می توانند یکدیگر را بی تأثیر یا کم تأثیر کنند.

این تاثیر متقابل است. بهترین مثالی که میتوانستم بزنم دستگاه چند معادله چند مجهولی ریاصی بود

مؤمن;386435 نوشت:
این یکی هم مورد قبول نیست. خالق چیزی در محدودیت مخلوقش قرار نمی گیرد. ضمن این که خرق عادت می تواند به معنای ایجاد قانون جدیدی باشد که قبلاً نبوده است. لذا ممکن است معجزه ای فقط از خالق ساخته باشد. هرچند معمولاً با ضغف علمی بشر نیازی به استفاده از ابزارها و قوانین غیرطبیعی نیست!

اگر به برخی از اسماء الهی توجه کنیم، مشاهده میکنیم در هیچ یک خلا یا نقصی وجود ندارد. این بیان این است که در قانون گذاری او هم خلایی وجود ندارد که بنا به نیازی در اینده او بخواهد تجدید نظر کند.
با تشکر

سلام هروقت فیزیک شما به پایان دانسته های خود رسید بیایید اینجا بگویید چه گفته و چه نگفته. فعلا که این علم در اوایل راه دانایی است و هرکس به چنین علمی برای ابدیت خود تکیه کند کار غیر عقلانی کرده است و هوالله الهادی

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

حق این بود که این رو هم میدید:

سلمان14;383397 نوشت:

خب شما اگر به وسط کیهان بروید، شب و روز دارد؟ - خیر!
پس منظور از آسمان به احتمال زیاد «دیدی است که انسان از روی زمین از کل فضای کیهانی می بیند»

و در این مورد هم نظر میدادید!
چرا که نظر اصلی اینجانب(تا الان) همین است!

چالشگر;386468 نوشت:
از این حرکت شب و روز و تقویم حاصل نمیشود

چالشگر;386468 نوشت:
اگر اشتباه نکنم این بیان ایشان است که میفرمایند:
قل الجق و ان کان فیه هلاکک فان نجاتک
حق را بگو هرچند هلاک تو در آن باشد که در واقع نجات تو است.

برداشت شما اشتباه است،
شما دقت کنید من چه گفتم:

سلمان14;386241 نوشت:
به بیان دیگر وضعیت حضرت امیر(ع) در آنزمان طوری بوده است که می بایست دو پهلو حرف بزنند!
نه دروغ بگویند و نه راستی بگویند(که موجب شود مردم آنزمان او را طرد کنند، چرا که به اندازه کافی وجود حضرت امیر(ع) آنها را از خواب بیدار کرده بود که از وجود ایشان دردشان بیاد!)

من نگفتم دروغ گفته باشند!!(استغفرالله، زبانم لال)
شما به حدیث دقت کنید:

سلمان14;386241 نوشت:
وَ جَعَلَ شَمْسَها آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهارِها، وَ قَمَرَها آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ

لَيْلِها، فَاَجْراهُما فى مَناقِلِ مَجْراهُما، وَ قَدَّرَ سَيْرَهُما فى مَدارِجِ

دَرَجِهِما، لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِهِما، وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنينَ

وَ الْحِسابُ بِمَقاديرِهِما.

مرجع ضمیر «هما» چیه؟
مدار سیر خورشید و ماه و زمین و... ؟
یا خود خورشید و ماه؟
دقت بفرمایید که در چند جمله قبل، خورشید را آیت روز و ماه را آیت شب نامیده است!
و از این منظر هیچ اشتباه علمی ای وجود ندارد!
زمین چرا به دور خورشید میگردد؟
به واسطه نیروی جاذبه یا دقیقترش: «اعوجاجی که خورشید در فضای اطراف خودش ایجاد کرده است»
به نظر حقیر این نوع سخن گفتن میشود: «دروغ نگفتن» و «البته تمام واقعیت را نگفتن»!

چالشگر;386458 نوشت:
در پاسخ به مطالبی که شما فرمودید باید عرض کنم خق با شماست. ما در گفتکو های روزانه میگوییم خورشید غروب کرد، طلوع کردو.... اما وفتی یک بحث سراسر علمی را مطرح میکنیم از واژگان مناسب و در خور بحث استفاده میکنیم. من قصد اشاره به سایر بخش های این خطبه را ندارم. اگر مطالعه ای داشته باشید خواهید دید سراسر این خطبه مطالبی ناشناخته و جدید برای عرب جاهل آن زمان و حتی پرسش بر انگیز برای ما میباشد. بنا بر این دلیلی ندارد حصرت در بین انبوهی از مطالب که در خصوص آفرینش کائنات میفرمایند، وقتی به بجث زمین و خورشید میرسند از چنین بیانی استفاده کنند.

ببین برداشت شما اشتباه است،
اگر ائمه(ع) میخواستند به حقایق علمی بپردازند، میبایست همینکه شروع به صحبت کردند، پشت سر هم تا ابد فقط حقایق علمی را بگویند:
زمین گرد است، زمین 360 درجه دارد، زمین دو قطب دارد، زمین کمی کج است، زمین 5-6 قاره دارد، قطب جنوب سردتر است .....

در پناه خدا

چالشگر;386475 نوشت:
اگر به برخی از اسماء الهی توجه کنیم، مشاهده میکنیم در هیچ یک خلا یا نقصی وجود ندارد. این بیان این است که در قانون گذاری او هم خلایی وجود ندارد که بنا به نیازی در اینده او بخواهد تجدید نظر کند.

سلام برادر.

بحث تجدید نظر نیست. بحث آفرینش و ابداع است که اصلاً تخصص خداست.

موفق باشید.

حامد;386583 نوشت:
سلام هروقت فیزیک شما به پایان دانسته های خود رسید بیایید اینجا بگویید چه گفته و چه نگفته. فعلا که این علم در اوایل راه دانایی است و هرکس به چنین علمی برای ابدیت خود تکیه کند کار غیر عقلانی کرده است و هوالله الهادی

با عرض سلام
اگر قرار باشد در زمانی که (من) نوعی زندگی میکنم، مباحث علمی مطرح شده توسط ائمه(ع) برای (من) کاربردی نداشته باشد و قرار باشد هر سوال بی جواب و هر ابهام و اختلافی را به ندانستن خودم وعلم دوران خود و یا پیش فرض های دیگر نسبت دهم، بیاناتی از این دست از سوی آن بزرگواران به چه درد زندگی من میخورد؟ مگر نه این است که اسلام هم برای آن عرب بادیه نشین جاهل و هم برای من آمده؟ و مگر قرار نیست این اسلام برای نسل های آینده هم پاسخگو باشد؟

سلمان14;386594 نوشت:
حق این بود که این رو هم میدید: نوشته اصلی توسط سلمان14 خب شما اگر به وسط کیهان بروید، شب و روز دارد؟ - خیر!
پس منظور از آسمان به احتمال زیاد «دیدی است که انسان از روی زمین از کل فضای کیهانی می بیند» و در این مورد هم نظر میدادید!
چرا که نظر اصلی اینجانب(تا الان) همین است!

بیان روشن حضرت علی (ع) آنقدر ها پیچیده نیست که نیاز به تفسیر داشته باشد. من قبل از مطرح کردن این بحث ترجمه های مختلفی را نگاه کردم. همه کم و بیش یکسان بر حرکت خورشید و ماه در مدارج مشخص برای تعیین شب و روز و تقویم دلالت میکنند. چرا به این موضوع توجه نمی فرمایید که حضرت خیلی ساده میتوانستند بفرمایند (و اوست خدایی که با حرکت ماه به دور زمین و زمین به دور خورشید در مدارج مشخص شب و روز و تقویم را ایجاد کرد؟

سلمان14;386594 نوشت:
اگر ائمه(ع) میخواستند به حقایق علمی بپردازند، میبایست همینکه شروع به صحبت کردند، پشت سر هم تا ابد فقط حقایق علمی را بگویند:
زمین گرد است، زمین 360 درجه دارد، زمین دو قطب دارد، زمین کمی کج است، زمین 5-6 قاره دارد، قطب جنوب سردتر است .....

مگر اجباری هم داشتند که چنین خطبه طولانی ای ایراد بفرمایند و به مطالب غیر علمی و یا مخالف علم بپردازند؟

با تشکر

خادم الیمانی(ع);386401 نوشت:
حسب اخباری که از ناسا انتشار یافته ، تصاویری از ماه وجود دارد که حاکی از وجود یک رشته صخره های تغییر شکل یافته در سطح ماه می باشد که تا عمق آن امتداد یافته و از نیمه دیگر آن برآمده و این دلیلی بر شکافته شدن ماه و پیوند دوباره آن در دورانی از حیات آن می باشد.

با عرض سلام
قول داده بودم اگر مطلبی در این خصوص یافتم به اشتراک بگذارم. لینک زیر اظهار نظر یکی از کارشناسان ناسا در این مورد است که قسمتی از ناحیه جدایش را نیز نشان میدهد. البته ایشان در گفتار خود صحبتی در مورد جدا شدن دو نیمه ماه و پیوستن دوباره نمیکند و اشاره ایشان به این است که ماه از نظر ژئولوژیکی در دوره ای فعال بوده.

http://www.youtube.com/watch?v=Gvljl2TlsY4

با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
با سالم و عرض ادب

چالشگر;386813 نوشت:
بیان روشن حضرت علی (ع) آنقدر ها پیچیده نیست که نیاز به تفسیر داشته باشد. من قبل از مطرح کردن این بحث ترجمه های مختلفی را نگاه کردم. همه کم و بیش یکسان بر حرکت خورشید و ماه در مدارج مشخص برای تعیین شب و روز و تقویم دلالت میکنند.

خیر از نظر حقیر ترجمه اش اینقدرها هم ساده نباید گرفته شود.
اگر همه این را گفته اند، احتمال دارد همه اشتباه کرده باشند.

چالشگر;386813 نوشت:
چرا به این موضوع توجه نمی فرمایید که حضرت خیلی ساده میتوانستند بفرمایند (و اوست خدایی که با حرکت ماه به دور زمین و زمین به دور خورشید در مدارج مشخص شب و روز و تقویم را ایجاد کرد؟

چشم توجه میکنم و از یادآوری شما ممنونم
الان فهمیدم که حضرت اگر میخواستند همچین چیزی بگویند، ید طولایی در سخنرانی داشتند حتماً میگفتند!
و از بیان شما این احتمال برایم قوت گرفت که حضرت امیر(ع) منظورشان این نوع گردش نبوده است.

در ضمن فرضاً حضرت امیر(ع) این را هم میگفتند،
بعد هیچ انسان دانشمندی نبود بعداً بگوید: «آها حضرت امیر(ع) نمیدانست که خورشید موجب خمیدگی فضای اطراف خود شده و کره زمین در حقیقت داشته یک مسیر مستقیم را می پیموده اما این مسیر مستقیم فضایی توسط خورشید خانم خم شده بوده است!!!»

چالشگر;386813 نوشت:
مگر اجباری هم داشتند که چنین خطبه طولانی ای ایراد بفرمایند و به مطالب غیر علمی و یا مخالف علم بپردازند؟

از نظر حقیر غیرعلمی نیست.
کدام علم؟علم ما؟
ما که هنوز نمیدانیم چرا زمین به دور خورشید میگردد؟!
خوبه ما که انسانهای عصر جدید و پرمدعاترین هایش تا امروز هستیم در مقابل این حقیقت مقاومت می کنیم که نوع ترجمه و نوع کلمات مهم است و هر کلمه معنای خاصی دارد.

این اوج هنر یک سخنور است که طوری سخن بگوید که:
اول در سطح دانش مردم آنزمان
دوم در کلماتش محالف علم نگوید.
سوم کلماتی را به کار گیرد که معانی مختلفی به آنها بار شود، به منظور تامین دو هدف قبلی.


[/HR]در ادامه میشه شما توضیح بفرمایید، فضا چیست؟
در کجاست؟
و اگر فضا چیزی نیست چرا خم میشود؟
و اگر چیزی هست چگونه اجرام در آن شناور و غلتان هستند؟!
شکل نهایی فضا چگونه است که همه اجرام در آن قرار دارند! و همه در آن حرکت میکنند، حرکتشان به کجاست؟
آیا ممکن است هر شی ای که در فضا در خط مستقیمی حرکت کند دوباره به سرجای اولش برگردد؟!
اصلاً ممکن است فضا خودش متعلق به یک جرم باشد!
که در این صورت جرم در خودش و نه در فضا سیر میکند؟
بیگ بنگ که اتفاق افتاد، یک انفجار نبود، در هر نقطه ای از آن انفجاری صورت گرفت! از نظر حقیر یعنی اینکه هر نقطه از آن مرکز کیهان بود، خب آیا من میتوانم هر جرم را مرکز کیهان بگیرم؟!
و ....

و آیا باید حضرت امیر(ع) به همه اینها جواب میداد، تا ذهن من نوعی قانع شود؟
آحه ذهن شما با گفتن گردش به دور زمین قانع میشود ولی من اگر بخواهم بپرسم، سوالاتم خیلی بیشتر از این حرفها خواهد شد.
در پناه خدا.

سلمان14;386834 نوشت:
چشم توجه میکنم و از یادآوری شما ممنونم
الان فهمیدم که حضرت اگر میخواستند همچین چیزی بگویند، ید طولایی در سخنرانی داشتند حتماً میگفتند!
و از بیان شما این احتمال برایم قوت گرفت که حضرت امیر(ع) منظورشان این نوع گردش نبوده است.
در ضمن فرضاً حضرت امیر(ع) این را هم میگفتند،
بعد هیچ انسان دانشمندی نبود بعداً بگوید: «آها حضرت امیر(ع) نمیدانست که خورشید موجب خمیدگی فضای اطراف خود شده و کره زمین در حقیقت داشته یک مسیر مستقیم را می پیموده اما این مسیر مستقیم فضایی توسط خورشید خانم خم شده بوده است!!!» نوشته اصلی توسط چالشگر مگر اجباری هم داشتند که چنین خطبه طولانی ای ایراد بفرمایند و به مطالب غیر علمی و یا مخالف علم بپردازند؟ از نظر حقیر غیرعلمی نیست.
کدام علم؟علم ما؟
ما که هنوز نمیدانیم چرا زمین به دور خورشید میگردد؟!
خوبه ما که انسانهای عصر جدید و پرمدعاترین هایش تا امروز هستیم در مقابل این حقیقت مقاومت می کنیم که نوع ترجمه و نوع کلمات مهم است و هر کلمه معنای خاصی دارد.
این اوج هنر یک سخنور است که طوری سخن بگوید که:
اول در سطح دانش مردم آنزمان
دوم در کلماتش محالف علم نگوید.
سوم کلماتی را به کار گیرد که معانی مختلفی به آنها بار شود، به منظور تامین دو هدف قبلی. در ادامه میشه شما توضیح بفرمایید، فضا چیست؟
در کجاست؟
و اگر فضا چیزی نیست چرا خم میشود؟
و اگر چیزی هست چگونه اجرام در آن شناور و غلتان هستند؟!
شکل نهایی فضا چگونه است که همه اجرام در آن قرار دارند! و همه در آن حرکت میکنند، حرکتشان به کجاست؟
آیا ممکن است هر شی ای که در فضا در خط مستقیمی حرکت کند دوباره به سرجای اولش برگردد؟!
اصلاً ممکن است فضا خودش متعلق به یک جرم باشد!
که در این صورت جرم در خودش و نه در فضا سیر میکند؟
بیگ بنگ که اتفاق افتاد، یک انفجار نبود، در هر نقطه ای از آن انفجاری صورت گرفت! از نظر حقیر یعنی اینکه هر نقطه از آن مرکز کیهان بود، خب آیا من میتوانم هر جرم را مرکز کیهان بگیرم؟!
و ....
و آیا باید حضرت امیر(ع) به همه اینها جواب میداد، تا ذهن من نوعی قانع شود؟
آحه ذهن شما با گفتن گردش به دور زمین قانع میشود ولی من اگر بخواهم بپرسم، سوالاتم خیلی بیشتر از این حرفها خواهد شد.

با عرض سلام
بحث در مورد تمام علم نجوم نیست بزرگوار. قطعا ابعاد علم فرا تر از ظرفیت ما انسان ها- حد اقل تا این زمان - است. هیچگاه کسی به دلیل انچه نگفته مورد سوال فرار نمیگیرد. سوال همیشه در مقابل آنچه گفته میشود ایجاد میگردد. حضرت علی (ع) بیان زیبایی در مورد سخن گفتن دارند:
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشی و چون گفتی تو در بند آنی.

با تشکر

سلام

چالشگر;386889 نوشت:
بحث در مورد تمام علم نجوم نیست بزرگوار. قطعا ابعاد علم فرا تر از ظرفیت ما انسان ها- حد اقل تا این زمان - است. هیچگاه کسی به دلیل انچه نگفته مورد سوال فرار نمیگیرد. سوال همیشه در مقابل آنچه گفته میشود ایجاد میگردد.

گرامی حقیر توضیح دادم
چند گزاره علمی مطرح کردم که میتونه تمام برداشتها را تغییر دهد
تا مسئله «فضا» یا «آسمان» حل نشود
پرداختن به این موضوعات بیهوده است
و هنوز هم این مسئله نه به صورت علمی و نه به صورت روایی و دینی و کامل برای ما حل نشده است

و البته حقایق علمی هم زنجیروار به هم ربط دارند
این طور نیست که اگر مطلبی بیان شد و ذهن شما قانع شد(به لحاظ علمی) ذهن بقیه و من هم قانع شود
پس این انتظار که مطالب دقیق علمی در بیانات باشد انتظار بیجایی است
چرا که ذات علم انسان ناقص است
اما این انتظار که مطالب به گونه ای باشد که دروغ نباشد ولی معانی متفاوتی را در برداشته باشد که برای سطح علمی مخاطب ایجاد سوال بیهوده نکند و او را به اصل مطلب: «نشانه آیت قدرت خدا بودن همه اینها» برساند، هنری است که کار هر کسی نیست و اگر بگوییم معجزه است بیهوده نگفته ایم.
با توجه به اینکه انسان ناچار است از سخن گفتن.

موفق باشید.

سلمان14;386909 نوشت:
چند گزاره علمی مطرح کردم که میتونه تمام برداشتها را تغییر دهد
تا مسئله «فضا» یا «آسمان» حل نشود
پرداختن به این موضوعات بیهوده است

با عرض سلام
تصور من این است که کتابی مثل نهج البلاغه از زمان گرد آوریش و یا به عبارتی بیان حضرت علی(ع) از زمان صدورش باید برای استفاده کنندگان در تمام ادوار قابل استفاده باشد در عیر این صورت دلیلی نداشت که ایشان این مطالب را در جمع مردم عامی بگویند. اگر با فرض شما پیش برویم چگونه میتوانیم بین سخنانی که قابل درک است و سخنانی که هنوز قابل درک نیست مرزی قائل بشویم؟

سلام

چالشگر;386930 نوشت:
تصور من این است که کتابی مثل نهج البلاغه از زمان گرد آوریش و یا به عبارتی بیان حضرت علی(ع) از زمان صدورش باید برای استفاده کنندگان در تمام ادوار قابل استفاده باشد در عیر این صورت دلیلی نداشت که ایشان این مطالب را در جمع مردم عامی بگویند.

در مورد اینکه آیا سخن معصوم (ع) نیز مانند قرآن ربطی به شرایط دارد یا ندارد، دقیقاً چیزی نمیدانم
کاش یکی از پاسخگویان و کارشناسان این ابهام را برطرف کنند.

چالشگر;386930 نوشت:
اگر با فرض شما پیش برویم چگونه میتوانیم بین سخنانی که قابل درک است و سخنانی که هنوز قابل درک نیست مرزی قائل بشویم؟

به نظر حقیر آنجا که محل سخن مشخص است، موضوع قابل درک است.
اما آنجا که محل سخن مشخص نیست، باید دست به عصا راه برویم.همانطور که قبلاً گفتم، مرجع ضمیر «هما» در جمله «لیمیز بین الیل و النهار بهما» به خود خورشید و ماه برمیگردد، و این جملهدر کنار دیگر جملات واقعاً برداشتهای مختلفی را به ذهن انسان میاندازد. درصورتیکه به نظر حقیر معنی خود این جمله به تنهایی، به سادگی خواهد شد:
«ماه و خورشید را دلیل تمیز گذاشتن میان شب و روز قرار داد»

موفق باشید

سلمان14;386241 نوشت:
وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِها وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا وَ اءَجْرَاهُمَافِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ مسِيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا وَلِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا.

سلمان14;386941 نوشت:
به نظر حقیر آنجا که محل سخن مشخص است، موضوع قابل درک است.
اما آنجا که محل سخن مشخص نیست، باید دست به عصا راه برویم.همانطور که قبلاً گفتم، مرجع ضمیر «هما» در جمله «لیمیز بین الیل و النهار بهما» به خود خورشید و ماه برمیگردد، و این جملهدر کنار دیگر جملات واقعاً برداشتهای مختلفی را به ذهن انسان میاندازد. درصورتیکه به نظر حقیر معنی خود این جمله به تنهایی، به سادگی خواهد شد:
«ماه و خورشید را دلیل تمیز گذاشتن میان شب و روز قرار داد»

با عرض سلام
وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِها وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا
وَ اءَجْرَاهُما فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا
وَ قَدَّرَ مسِيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا
لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا
وَلِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا

کاملا فرمایش شما درست است. برداشت بنده هم همین است. ضمیر هما بجای اسامس شمس و قمر نشسته است. حال شنا میتوانید بجای ضمیر هما، شمس و قمر را گذاشته و جمله را ترجمه کنید.
اگر نتیجه دیگری داد ممنون میشوم من را هم راهنمایی کنید.
با تشکر

سلام

چالشگر;386966 نوشت:

وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِها وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا
وَ اءَجْرَاهُما فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا
وَ قَدَّرَ مسِيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا
لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا
وَلِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا

«و خورشید آسمان را آیه روشنی بخشی برای روز آسمان قرار داد و ماه آسمان را آیه ممحوه ای برای شب آن قرار داد.
ماه و خورشید را در مجراهایشان به جریان انداخت
و مسیر ماه و خورشید را در مدارجی که باید میپیمودند، مقدر فرمود
تا بوسیله ماه و خورشید میان شب و روز تمیز داده شود
و به مقادیر ماه و خورشید اعداد سال و حساب دانسته گردد.»

مشکلش رو شما توضیح بده ببینم چیه؟

این را هم فعلاً به عنوان نظر اصلیم یادتان باشد

سلمان14;383397 نوشت:

خب شما اگر به وسط کیهان بروید، شب و روز دارد؟ - خیر!
پس منظور از آسمان به احتمال زیاد «دیدی است که انسان از روی زمین از کل فضای کیهانی می بیند»

سلمان14;386982 نوشت:
«و خورشید آسمان را آیه روشنی بخشی برای روز آسمان قرار داد و ماه آسمان را آیه ممحوه ای برای شب آن قرار داد. ماه و خورشید را در مجراهایشان به جریان انداخت
و مسیر ماه و خورشید را در مدارجی که باید میپیمودند، مقدر فرمود
تا بوسیله ماه و خورشید میان شب و روز تمیز داده شود
و به مقادیر ماه و خورشید اعداد سال و حساب دانسته گردد.»
مشکلش رو شما توضیح بده ببینم چیه؟

با عرض سلام
مسیر ماه و خورشید را در مدارجی که باید میپیمودند، مقدر فرمود تا بوسیله ماه و خورشید میان شب و روز تمیز داده شود و به مقادیر ماه و خورشید اعداد سال و حساب دانسته گردد.»
سوال1: توسط کدام مسیر خورشید میان شب و روز تمیز داده میشود؟
سوال 2: توسط کدام مسیر خورشید اعداد سال و حساب دانسته می گردد؟
سوال 3: مدارجی که خورشید طی میکند که توسط آنها شب و روز و حساب ماه و سال تشخیص داده میشود کدامند؟

از مطالبی که قبلا از شما خوانده ام، خصوصا در مورد فضا- زمان و خمیدگی انها چنین برداشت میکنم که اطلاعات خوبی در مورد نجوم دارید. لذا خواهش میکنم پاسخ سه سوال فوق را هم با همان سطح اطلاعات و به صورت مشخص و دقیق بدهید.

با تشکر

سلام

چالشگر;386986 نوشت:
سوال1: توسط کدام مسیر خورشید میان شب و روز تمیز داده میشود؟
سوال 2: توسط کدام مسیر خورشید اعداد سال و حساب دانسته می گردد؟
سوال 3: مدارجی که خورشید طی میکند که توسط آنها شب و روز و حساب ماه و سال تشخیص داده میشود کدامند؟

هر چند قبلاً پاسخ داده شد:

اول خاطر نشان کنم، بوسیله مسیر نه، بوسیله خود خورشید و ماه.


[/HR]شاید بد نباشد دوستان همیشه به آخرین اخبار نیم نگاهی داشته باشند و ببینند واقعاً تئوری های علمی چطور و به سرعت تغییر میکنند

آیا بیگ بنگی بوده است؟

سلمان14;386994 نوشت:
خاطر نشان کنم، بوسیله مسیر نه، بوسیله خود خورشید و ماه.

با عرض سلام
چنین به نظر میرسد که حرف (ل) در متن اصلی در (لیمیز)و (لیعلم) و یا همان (تا) در ترجمه فارسی حمله ، از نظر ادبی حرف ربطی باشد که در حالت شرطی استفاده میشود. به این معنی که شرط تشخیص شب و روز و ایحاد تقویم را حرکت خورشید و ماه در مسیر های خود میداند. نظر شما چیست؟

سلام

چالشگر;387025 نوشت:
. به این معنی که شرط تشخیص شب و روز و ایحاد تقویم را حرکت خورشید و ماه در مسیر های خود میداند.

در این صورت چرا گفته است «بهما»، «به واسطه آن دو»؟

موفق باشید.

معلق;385214 نوشت:
با سلام و احترام
1-در تقسيمات فلسفي خداوند جزء جوهر نفساني محسوب ميشه يا جوهر عقلاني؟ اصلا جوهر را مي توان به خدا اطلاق داد؟ يا مربوط به ماهيات است؟
2-چگونه خدا را صرفا با يك مفهوم ذهني(كه در ازاي نقص ها ، ترسها و آرزوها ساخته شده) اشتباه نگيريم؟(مهم)
3- چگون ماده خود واجب الوجود نمي تواند باشد
باتشكر

سلام
جوهر و عرض در ماهیات مطرح است نه در وجود و چون حق تعالی عین وجود است فوق جوهر است
ذهن انسان وجود یاب نیست لذا راهی ندارد جز اینکه حق تعالی را در مظاهرش بشناسد
ماده به دلیل نیازش واجب نیست
واله الموفق

[="Navy"]

سلمان14;386941 نوشت:
چالشگر;386930 نوشت:
تصور من این است که کتابی مثل نهج البلاغه از زمان گرد آوریش و یا به عبارتی بیان حضرت علی(ع) از زمان صدورش باید برای استفاده کنندگان در تمام ادوار قابل استفاده باشد

در مورد اینکه آیا سخن معصوم (ع) نیز مانند قرآن ربطی به شرایط دارد یا ندارد، دقیقاً چیزی نمیدانم
کاش یکی از پاسخگویان و کارشناسان این ابهام را برطرف کنند.

البته من خودم رو کارشناس نمی‌دونم ولی با آنچه که دوستمان «چالشگر» گفتند کاملاً موافقم.
خود امامان هم بهتر از ما می‌دانستند که آیندگان خواهند آمد و از مطالب ایشان استفاده خواهند کرد.
در برخی مواقع هم امامان به اصحابشان توصیه می‌کردند که از کتابهای حدیث مواظبت کنید که در آینده انیسی جز این کتاب‌ها نخواهید داشت.

سلمان14;386994 نوشت:
خاطر نشان کنم، بوسیله مسیر نه، بوسیله خود خورشید و ماه.

معلوم شدن عدد سال‌ها و حساب با مقادیر خورشید و ماه معنا ندارد. در اینجا یک کلمه مقدّر است و تقدیرش این است که: «بمقادیر سَیرِهما» یعنی با مقادیر سیر این دو که میشه همان مسیرشان.
مرحوم ابن میثم بحرانی در شرح نهج البلاغه هم اینچنین فرموده.
[/]

وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِها وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا
وَ اءَجْرَاهُما فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا
وَ قَدَّرَ مسِيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا
لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا
وَلِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا

سلمان14;387060 نوشت:
در این صورت چرا گفته است «بهما»، «به واسطه آن دو»؟

با عرض سلام
آنها (خورشید و ماه) را در مسیر خود به جریان انداخت (حرکت داد)
و مسیر آنها (خورشید و ماه) را درجه بندی کرد
تا به وسیله ]نها (خورشید و ماه) (که در مسیر درجه بندی شده خود حرکت میکنند) بین روز و شب تشخیص داده شود
و عدد تقویم و جساب(روز و ماه و سال) بدست آید.

بدیهی است این ترجمه، ترجمه کلمه به کلمه نیست. امیدوارم دوستان از آن خرده نگیرند. در ضمن دوستان میتوانند ترجمه کلمه به کلمه را نیز بکار گیرند. حتی میتوانند به تمام ترجمه نای نهج البلاغه مراحعه کنند.
با تشکر

معلق;385487 نوشت:
عدم تسلسل علل در ماده با قديم زماني بودن جهان چگونه قابل جمع است؟ يعني اگر ماده هميشه بوده چگونه پس به علت العلل برسيم
البته بنده شايد معناي قديم زماني را خوب نفهميده باشم

سلام
حتی به فرض قدیم بودن عالم ماده ، نیازی که منشا تسلسل و ربط علتها به یکدیگر است باقی است لذا عقل حکم میکند که این مجموعه علل به علتی بی نیاز و فاقد علت برسد که مطمئنا فراتر از زمان است چه اینکه آنچه از علل که در دایره زمان است خود نیازمند و دارای علت است . به عبارت دیگر ما در دایره زمان بدنبال علت العلل نیستیم که قدیم زمانی شدن عالم ماده باعث گم شدن و نفی آن بشود .

معلق;385487 نوشت:
منظورم اين هست كه آيا جداي از مفاهيم ذهني وجود عيني دارد؟ مفاهيم ذهني به خودي خود هيچ چيزي نيستند و قابل زوالند

خدای متعال فراتر از ذهنیات متغیر ما عینیت خارجی دارد و اتفاقا همین تغییر و تبدل در شوون وجود آدمی اورا به حقیقتی ثابت که لنگرگاه هستی اوست رهنمون میشود وگرنه او نمی توانست باشد
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

چالشگر;387296 نوشت:
آنها (خورشید و ماه) را در مسیر خود به جریان انداخت (حرکت داد)
و مسیر آنها (خورشید و ماه) را درجه بندی کرد
تا به وسیله ]نها (خورشید و ماه) (که در مسیر درجه بندی شده خود حرکت میکنند) بین روز و شب تشخیص داده شود
و عدد تقویم و جساب(روز و ماه و سال) بدست آید.

خط دوم: «و» نه «پس» ...
پس مسیر آنها را ....

Hadi99g;387208 نوشت:
البته من خودم رو کارشناس نمی‌دونم ولی با آنچه که دوستمان «چالشگر» گفتند کاملاً موافقم.
خود امامان هم بهتر از ما می‌دانستند که آیندگان خواهند آمد و از مطالب ایشان استفاده خواهند کرد.
در برخی مواقع هم امامان به اصحابشان توصیه می‌کردند که از کتابهای حدیث مواظبت کنید که در آینده انیسی جز این کتاب‌ها نخواهید داشت.

متشکرم از شما،
در این صورت بفرمایید چرا حضرت امیر(ع) اینگونه صحبت کرده اند؟

Hadi99g;387208 نوشت:
معلوم شدن عدد سال‌ها و حساب با مقادیر خورشید و ماه معنا ندارد. در اینجا یک کلمه مقدّر است و تقدیرش این است که: «بمقادیر سَیرِهما» یعنی با مقادیر سیر این دو که میشه همان مسیرشان.
مرحوم ابن میثم بحرانی در شرح نهج البلاغه هم اینچنین فرموده.

من هرچی فکر میکنم، در اینصورت جمله بی معنی خواهد بود!
میگوید:
تا بوسیله خورشید و ماه میان شب و روز تمیز داده شود!
ما شب و روز را با چی تشخیص میدیم؟
روشنایی خورشید و تاریکی شب!

افزون بر این، به لحاظ فنی مدار سیر و گردش یک قمر به دور یک شی آسمانی به میزان هر دو جرم نیز بستگی دارد.
چرا که در حالت گردش یک قمر به دور یک شی نیروی گریز از مرکز برابر با نیروی جانب به مرکز خواهد بود.
نیروی جانب به مرکز = نیروی گرانش = (ثابت گرانش × حاصلضرب دو جرم) تقسیم بر (مجذور فاصله دو جسم)
امیدورام پارامتری رو فراموش نکرده باشم.

من امروز هم نگاهی به سوره یس انداختم، بازهم همان برداشتم پیشینم تقویت شد،
تا الان هیچوقت این برداشتها را نداشته ام که قرآن موضوع علمی را بیان کرده باشد
البته غیر علمی هم نیست
می فرماید:
«وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»
«وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ»

اینجا هم اگر کسی بخواهد بر سبک اصول علمی ایراد بگیرد میگوید که قرآن گفته است که ماه به شکل خوشه زرد شده در میآید؟
در صورتی که بخش منور ماه این شکل را به خودش میگیرد
و ماه خودش به هیچ شکلی در نمیآید.
و البته در گردش ماه به دور زمین، گردش زمین به دور خودش هم بر مدار سیر ظاهری ماه تاثیر دارد
ولی کسی به این قسمت توجه نمی کند!

باز هم این برداشتم تقویت شد که:

سلمان14;383397 نوشت:

خب شما اگر به وسط کیهان بروید، شب و روز دارد؟ - خیر!
پس منظور از آسمان به احتمال زیاد «دیدی است که انسان از روی زمین از کل فضای کیهانی می بیند»

یعنی منظور همان مدار سیر ظاهری خورشید و ماه و اجرام آسمانی ست!

در ثانی یک سوال خیلی مهم:

«وقتی مرجع ثابتی برای دستگاه مختصات نباشد(تمام اجرام آسمانی در حرکت باشند)، مبدأ دستگاه مختصات را کجا باید بگیریم؟»

موفق باشید.

[="Navy"]

سلمان14;387332 نوشت:
در این صورت بفرمایید چرا حضرت امیر(ع) اینگونه صحبت کرده اند؟

یعنی چی اینگونه؟ مگه چشه؟! مطلب به این زیبایی عین دسته گل تحویلت داده دیگه.:khandeh!:

سلمان14;387332 نوشت:

من هرچی فکر میکنم، در اینصورت جمله بی معنی خواهد بود!
میگوید:
تا بوسیله خورشید و ماه میان شب و روز تمیز داده شود!

نه بابا من این قسمت رو که نگفتم عزیز، من قسمت بعدی که می‌فرماید عدد سال و حساب با مقادیر آندو معلوم بشه اون رو عرض کردم.

سلمان14;387332 نوشت:
افزون بر این، به لحاظ فنی مدار سیر و گردش یک قمر به دور یک شی آسمانی به میزان هر دو جرم نیز بستگی دارد...

بستگی داشتن یه مقادیر آن دو، یک چیزه، و دانستن عدد سال و حساب با مقادیر آن دو،‌ یک چیز دیگه است.
الآن مردم می‌خوان که عدد سال و حساب رو به دست بیارند آیا می‌آیند جرم و وزن خورشید و ماه رو محاسبه می‌کنند؟ یا اینکه زمان و مقدار حرکت آن دو را؟ مسلّماً دوّمیه نه اوّلی.

سلمان14;387332 نوشت:
در ثانی یک سوال خیلی مهم:

«وقتی مرجع ثابتی برای دستگاه مختصات نباشد(تمام اجرام آسمانی در حرکت باشند)، مبدأ دستگاه مختصات را کجا باید بگیریم؟»


مبدأ دستگاه مختصّات هم مشکلی نداره کار ساده‌ای است و دوشواری نداره.
مبدأ مختصّات ما نسبی است و سایر حرکتها و تغییر مکان ها هم نسبی و نسبت به این مبدأ است. نسبیت اینیشتین واسه همین طرّاحی شده دیگه.
[/]

چالشگر;387332 نوشت:
و مسیر آنها (خورشید و ماه) را درجه بندی کرد
تا به وسیله ]نها (خورشید و ماه) (که در مسیر درجه بندی شده خود حرکت میکنند) بین روز و شب تشخیص داده شود
و عدد تقویم و جساب(روز و ماه و سال) بدست آید.

خط دوم: «و» نه «پس» ... پس مسیر آنها را ....

با عرض سلام
خوب ...شما لطفا ابتدا بفرمایید درجه بندی مسیر (ماه) چه کاربردی دارد
پس از اینکه به این سوال پاسخ دادید بفرمایید درجه بندی مسیر خورشید یعنی چه و چه کاربردی میتواند داشته باشد؟

سلمان14;387332 نوشت:
افزون بر این، به لحاظ فنی مدار سیر و گردش یک قمر به دور یک شی آسمانی به میزان هر دو جرم نیز بستگی دارد.
چرا که در حالت گردش یک قمر به دور یک شی نیروی گریز از مرکز برابر با نیروی جانب به مرکز خواهد بود.
نیروی جانب به مرکز = نیروی گرانش = (ثابت گرانش × حاصلضرب دو جرم) تقسیم بر (مجذور فاصله دو جسم)
امیدورام پارامتری رو فراموش نکرده باشم.

این مسائل ارتباطی به بحث ندارند

سلمان14;387332 نوشت:
یعنی منظور همان مدار سیر ظاهری خورشید و ماه و اجرام آسمانی ست!
در ثانی یک سوال خیلی مهم: «وقتی مرجع ثابتی برای دستگاه مختصات نباشد(تمام اجرام آسمانی در حرکت باشند)، مبدأ دستگاه مختصات را کجا باید بگیریم؟»

ظاهرا شما در مورد (نجوم کروی) صحبت میکنید. نجوم کروی شاخه ای از نجوم است که از هزاران سال قبل وجود داشته. نجوم کروی کاربرد های خاص خود را دارد که از جمله آنها میتوان به راهیابی و طالع بینی اشاره نمود. علیرغم اهمیت بسیار بالایی که نجوم کروی دارا میباشد، این شاخه از نجوم (واقعی) نیست و تنها با استفاده از تصویر اجرام آسمانی بر روی سطح دو بعدی دید زمینی عمل میکند. برای مثال در این شاخه از نجوم ما مجموعه ای از اجرام آسمانی را بنام دب اکبر مینامیم. آنها را با خط به هم وصل میکنیم و با این خط ها شکلی تخیلی میسازیم. و از آن شکل در کاربرد هایی استفاده میکنیم. واقعیت این است که چنین شکلی در عالم واقع وجود ندارد. ستارگانی هم که ما به هم وصل کرده ایم در یک سطح یا در یک فاصله نسبت به زمین نیستند و شاید میلیون ها سال نوری فاصله آنها نسبت به سطح دو بعدی دید ما در زمین با هم متفاوت باشد. اما این برای کاربرد های مورد نظر مهم نیست. از سوی دیگر با توجه به غیر واقعی بودن موقعیت اجرام و مسیر و سرعت حرکت آنها در عالم واقع نسبت به آنچه نجوم کروی به ما میگوید، از این مبحث در مباحث علمی ستاره شناسی استفاذه نمیشود. برای مثال توسط این شاخه از نجوم نمیتوان گردش زمین به دور خورشید را توضیح داد.

با تشکر

حامد;387326 نوشت:
به عبارت دیگر ما در دایره زمان بدنبال علت العلل نیستیم که قدیم زمانی شدن عالم ماده باعث گم شدن و نفی آن بشود .

من متوجه اين مطلب نميشوم
فرض قديم بودن ماده كه همان دليل انكار منكرين خداست، اصلا منظور تسلسل و دور كه فلاسفه ميگويند محال است چيست؟
اگر امكانش هست بيشتر توضيح دهيد

معلق;387551 نوشت:
من متوجه اين مطلب نميشوم
فرض قديم بودن ماده كه همان دليل انكار منكرين خداست، اصلا منظور تسلسل و دور كه فلاسفه ميگويند محال است چيست؟
اگر امكانش هست بيشتر توضيح دهيد

سلام
خوب بطور ساده می گوییم
چون علتها در برهان علیت و تمانع تسلسل منحصر در علل مادی نیستند فرض قدیم بودن عالم مادی نافی علت العلل نیست چه اینکه علت العلل می تواند فراتر از عالم ماده باشد بلکه این فرض ضرورت غیر مادی بودن علت العلل را به نسبت عالم ماده ثابت می کند چه اینکه به فرض قدیم بودن عالم ماده همه زنجیره بی پایان علتهای مادی محکوم به یک حکم
(یعنی نیازمندی خاص به علت دیگر) می شوند لذاست که بالضروره باید علت این مجموعه را فراتر از آن یافت
تمانع تسلسل یعنی عدم امکان مشروط بودن علتها به یکدیگر بطور بی پایان است
البته با تقریری که ما از مطلب داشتیم دیگر معنای بی پایان بی پایان زمانی نیست چون فرض بر عدم اولیت زمانی است بلکه منظور از بی پایان بی پایان در مرتبه وجودی است به این معنا که اول وجودی عالم ماده امری فرا زمانی است .
به عبارت ساده تر :
جمع تمانع تسلسل و قدیم بودن عالم مادی فرازمانی بودن علت عالم مادی را نتیجه می دهد
اما این بیان تحقق تسلسل را در مرتبه علل مادی به ذهن متبادر می سازد
اما واقع امر انستکه اقتضائات تسلسل ما را بر آن می دارد که علت عالم مادی را در فراتر از آن جستجو کنیم تا سلسله فقر چرخه علل عالم مادی (به فرض قدیم بودنش ) به موجودی غنی متصل گردد وگرنه برای وجود آن توجیه عقلانی وجود نخواهد داشت
به عبارت دیگر
علت فرامادی تسلسل علل در مرتبه ماده را بر می دارد چون محال بودن تسلسل از این جهت بود که زنجیره فقر و فقدان را موجب می شد اما با اتصال این زنجیره به علت فرامادی این فقر و فقدان به غنا تکیه می زند و اشکال برداشته می شود
وهوالله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

چالشگر;387512 نوشت:
این مسائل ارتباطی به بحث ندارند

خب با دلیل علمی بفرمایید کجایش ارتباط ندارد.
نیروی گریز از مرکز = جرم زمین × سرعت گردش زمین به دور خورشید به توان دو (تقسیم بر) فاصله زمین از خورشید
نیروی گریز از مرکز = نیروی جانب به مرکز = ثابت گرانش × جرم زمین × جرم خورشید (تقسیم بر) فاصله زمین از خورشید به توان دو

سرعت گردش زمین به دور خورشید به توان دو = ثابت گرانش × جرم خورشید (تقسیم بر) فاصله زمین از خورشید

رابطه بالا نشان میدهد که سرعت گردش زمین به دور خورشید(که به سال شمسی ربط دارد) به جرم خورشید و معکوس فاصله زمین از خورشید ربط دارد
لطفاً اگرجایی در روابط اشتباهی دیدید بفرمایید تا تصحیح کنم.

چالشگر;387512 نوشت:
علیرغم اهمیت بسیار بالایی که نجوم کروی دارا میباشد، این شاخه از نجوم (واقعی) نیست و تنها با استفاده از تصویر اجرام آسمانی بر روی سطح دو بعدی دید زمینی عمل میکند.

اتفاقاً واقعی است،
ضمناً شما بفرمایید مبدأ مختصات ثابتی را تعریف کنید، تا شاخه واقعی را بیابید!
اون نجوم که شما میگی هم بطور ضمنی و در حین کار «زمین» را مرکز در نظر میگرد، شاهدش هم عکسی است که از روی زمین میگرید، و مشاهداتی است که از دوربینهای زمین بدست می آورد، بله اگر عکسی از داخل ماهواره گرفته شود(یا از جای غیر از زمین)، آن نقطه ماهواره در زمان عکس برداری مبدا مختصات است و برای مقایسه این دو عکس می بایست که این دو مبدا یکی شود، البته اگر فاصله دو مبدا کم باشد، همان «زمین» بهترین مبدا مختصات است.

چالشگر;387512 نوشت:
واقعیت این است که چنین شکلی در عالم واقع وجود ندارد. ستارگانی هم که ما به هم وصل کرده ایم در یک سطح یا در یک فاصله نسبت به زمین نیستند و شاید میلیون ها سال نوری فاصله آنها نسبت به سطح دو بعدی دید ما در زمین با هم متفاوت باشد. ا

وقتی یک شی به دور دیگری از راست به چپ بچرخد، در عالم نسبیت شی دوم نسبت به اول از چپ به راست می چرخد.
از نظر کاربری روابط هیچ ایرادی ندارد که هیچ، بلکه بهترین راه است، چرا؟
چون هیچ مبدا مختصات ثابتی نیست، شما مجبوری یک مبدأ مختصات انتخاب کنی و تمام محاسبات را نسبت به او بدست بیاوری، خب بهترین مبدا برای کسی که از روی زمین حرکت ستارگان و افلاک و .... را رصد میکند، چه مبدای است؟
کاملاً معلوم است که «زمین» بهترین مبدا است، چرا اگر نقطه ای دیگر مثل «خورشید» را به عنوان مبدأ در نظر گرفت اون موقع یک محاسبه اضافی برای بازسازی تصاویر و منحنی ها از دید خودمان روی زمین به آن نیاز داریم، علاوه بر آنکه خود خورشید هم در فضا حرکت دارد و مشکل زمین را دارد،
لذا به نظر حقیر بهترین گزینه برای انتخاب مبدأ نسبی همین «زمین» خودمان است.

چالشگر;387512 نوشت:
اما این برای کاربرد های مورد نظر مهم نیست.

اگر توضیحات بالا را با دقت بخوانید متوجه خواهید شد خیلی مهم است.

چالشگر;387512 نوشت:
. از سوی دیگر با توجه به غیر واقعی بودن موقعیت اجرام و مسیر و سرعت حرکت آنها در عالم واقع نسبت به آنچه نجوم کروی به ما میگوید، از این مبحث در مباحث علمی ستاره شناسی استفاذه نمیشود.

ادبیات شما اصلاً علمی نیست
گفتم شما که بدنبال واقعی هستید، یک نقطه ثابت در عالم معرفی کنید.
ضمناً گرامی پیشنهاد دارم از این واژه «غیرواقعی» استفاده نکنید، که واقعاً در این مورد استفاده اش «غیرواقعی» است!

[/HR]
Hadi99g;387483 نوشت:
یعنی چی اینگونه؟ مگه چشه؟! مطلب به این زیبایی عین دسته گل تحویلت داده دیگه.

مطلب خوبه، مشکلی نداره، شما بفرمایید بر اساسی برداشت خودتان پاسخ ایرادگیرندگان علمی به بیانات حضرت امیر(ع) را بنویسید.

Hadi99g;387483 نوشت:
من قسمت بعدی که می‌فرماید عدد سال و حساب با مقادیر آندو معلوم بشه اون رو عرض کردم.

عدد سال و حساب را در محاسبات بالا ذکر کردم.

Hadi99g;387483 نوشت:
بستگی داشتن یه مقادیر آن دو، یک چیزه، و دانستن عدد سال و حساب با مقادیر آن دو،‌ یک چیز دیگه است.

همان توضیحات فرمولها را مشاهده بفرمایید.

Hadi99g;387483 نوشت:
الآن مردم می‌خوان که عدد سال و حساب رو به دست بیارند آیا می‌آیند جرم و وزن خورشید و ماه رو محاسبه می‌کنند؟ یا اینکه زمان و مقدار حرکت آن دو را؟ مسلّماً دوّمیه نه اوّلی.

عدد سال و حساب که ربطی به مدار ندارد
از هر گردش یکسال بدست می آید
اما زمان گردش که به سرعت گردش ربط دارد، بطور مستقیم به جرم خورشید و فاصله تا خورشید ربط دارد.

Hadi99g;387483 نوشت:
مبدأ مختصّات ما نسبی است و سایر حرکتها و تغییر مکان ها هم نسبی و نسبت به این مبدأ است.

ما هم همین رو میگیم،
هیچ مبدأ ثابتی نیست
لذا باید برای ارائه یک گزارش از کل فضای کیهانی یک مبدأ ثابت در نظر گرفت،
از این رو یک نقطه را در نظر میگیریم و تمام حرکات عالم را نسبت به آن نقطه ذکر می کنیم.

ولی گویا برخی که خود را موافقان علم می دانند، این موضوع را نمی پسندند.

سلمان14;387629 نوشت:
خب با دلیل علمی بفرمایید کجایش ارتباط ندارد.
نیروی گریز از مرکز = جرم زمین × سرعت گردش زمین به دور خورشید به توان دو (تقسیم بر) فاصله زمین از خورشید
نیروی گریز از مرکز = نیروی جانب به مرکز = ثابت گرانش × جرم زمین × جرم خورشید (تقسیم بر) فاصله زمین از خورشید به توان دو =» سرعت گردش زمین به دور خورشید به توان دو = ثابت گرانش × جرم خورشید (تقسیم بر) فاصله زمین از خورشید
رابطه بالا نشان میدهد که سرعت گردش زمین به دور خورشید(که به سال شمسی ربط دارد) به جرم خورشید و معکوس فاصله زمین از خورشید ربط دارد
لطفاً اگرجایی در روابط اشتباهی دیدید بفرمایید تا تصحیح کنم.

با عرض سلام
من به این نتیجه رسیده ام که سوء تفاهمی بین بنده و شما وچود دارد. یا من منظور شما را نمی فهمم یا شما منظور من را!
ما نه در مورد سرعت گردش زمین به دور خورشید صحبت میکنیم و نه در باره مقادیر جرم زمین یا خورشید. ارتباط مستقیم سرعت گردش زمین با جرم خورشید و ارتباط معکوسش با فاصله نیز موضوع صحبت ما نیست. بنده هم عرض نکردم شما اشتباه میکنید.
سوال من این بود و متاسفانه جواب هم از شما نگرفتم:
درجه بندی مسیر حرکت خورشید یعنی چه؟
اگر این سوال را در کنار سوال اول فرار دهید (درجه بندی مسیر حرکت ماه) تناقض مسئله روشن میشود چون در رابطه با ماه، درجه بندی یا تقسیماتی که بواسطه موقعیت ماه، زمین و خورشید (در گردش ماه به دور زمین) ایجاد میشود موجب سازماندهی تقویم ماه می گردد. استفاده از همین جمله به صورت مشترک برای خورشید این نتیجه را میدهد که مکانیزم حرکت خورشید هم مشابه ماه میباشد و آن هم در مسیر خود (یه دور زمین-مانند ماه) موجب ایجاد شب و روز میگردد که این تصور غلط است و نیازی به بحث هم ندارد.
در رابطه با سایر توضیحاتی که شما در بالا مرقوم فرمودید تصور میکنم نهایتا به این نتیجه برسیم که زمین مرکز عالم است!
سوال ساده است و نیاز به این همه پیجیدگی ندارد. خواهش میکنم یک بار دیگر متن اصلی و (هر) ترجمه دلخواهی از این متن را بخوانید.
با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

معلق;385487 نوشت:
عدم تسلسل علل در ماده با قديم زماني بودن جهان چگونه قابل جمع است؟ يعني اگر ماده هميشه بوده چگونه پس به علت العلل برسيم

قدیم زمانی بودن جهان باعث این نمی شود که تسلسل علل میسر بشود و علة العلل نداشته باشیم.ملاک نیازمندی به علت،ممکن الوجود بودن است.جهان می تواند قدیم زمانی باشد.منتهی این دلیل بر معلول نبودنش نیست.بلکه ممکن است در عین قدیم زمانی بودن،ممکن الوجود باشد.وقتی هم می گوییم ماده همیشه بوده،منظورمان بودن در ظرف زمان است.یعنی از وقتی زمان بوده،ماده بوده.این سبب معلول نبودن نمی شود.استنتاج زیر را نگاه کنید:
1-فقط خدا معلول نیست و علت ندارد (اثبات می شود).
2-هر آن چه غیر از خداست،معلول است (نتیجه از 1).
3-زمان غیر از خداست (بدیهی).
4-زمان معلول است(نتیجه از 2 و 3).
5-زمان قدیم زمانی است (طبق تعریف قدیم زمانی،از همان موقع که زمان آغاز می شود،خود زمان هم هست).
6-یک قدیم زمانی داریم که معلول باشد (نتیجه از 4 و 5).
7-احتمال این که قدیم زمانی معلول باشد هست (نتیجه از 6).
یکخورده واضحتر توضیح بدهیم.تصور می شود وقتی جهان قدیم زمانی باشد،سلسله علل بی آغاز شود.چون زمان خودش بی نهایت است بالفرض.در اینصورت در سلسله علت و معلولی و جهان هم بی نهایت موجود داریم و در نتیجه ممکن است تصور شود علة العلل نداریم.ولی این تصور اشتباه است.برای مثال بازه بسته [0,1] در اعداد حقیقی را در نظر بگیرید.در اینجا بی نهایت عضو داریم.منتهی این به معنی آغاز نداشتن مجموعه نیست.درباره قدیم زمانی بودن هم همینطور است.

معلق;385487 نوشت:
منظورم اين هست كه آيا جداي از مفاهيم ذهني وجود عيني دارد؟ مفاهيم ذهني به خودي خود هيچ چيزي نيستند و قابل زوالند

براهینی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده،قصد دارند که ثابت کنند این وجود ذهنی،وجود عینی هم دارد.پس پاسخ به این سوال را براهین اثبات وجود خدا می دهند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

چالشگر;387688 نوشت:
ما نه در مورد سرعت گردش زمین به دور خورشید صحبت میکنیم و نه در باره مقادیر جرم زمین یا خورشید. ارتباط مستقیم سرعت گردش زمین با جرم خورشید و ارتباط معکوسش با فاصله نیز موضوع صحبت ما نیست. بنده هم عرض نکردم شما اشتباه میکنید.
سوال من این بود و متاسفانه جواب هم از شما نگرفتم:

حقیر فکر میکنم، شما خیلی علمی بحث نمیکنید، فکر میکنید «سال و گردش و سال شمسی و قمری و ...» موضوعاتی هستند که در دنیای علم به چیزهای دیگر ربط ندارند

بزرگوار، یکسال شمسی: مدت زمانی که زمین به دور خورشید میچرخد و این کاملاً ارتباط دارد به سرعت گردش زمین به دور خورشید!
امیدوارم این سوالتان را تکرار نفرمایید.
شما تا کنون یک کلمه علمی صحبت نکرده اید.

چالشگر;387688 نوشت:
اگر این سوال را در کنار سوال اول فرار دهید (درجه بندی مسیر حرکت ماه) تناقض مسئله روشن میشود چون در رابطه با ماه، درجه بندی یا تقسیماتی که بواسطه موقعیت ماه، زمین و خورشید (در گردش ماه به دور زمین) ایجاد میشود موجب سازماندهی تقویم ماه می گردد. استفاده از همین جمله به صورت مشترک برای خورشید این نتیجه را میدهد که مکانیزم حرکت خورشید هم مشابه ماه میباشد و آن هم در مسیر خود (یه دور زمین-مانند ماه) موجب ایجاد شب و روز میگردد که این تصور غلط است و نیازی به بحث هم ندارد.

بنده حرف شما رو نه رد میکنم و نه تایید.
چون از آن بیانات موضوعات دیگری هم استخراج میشود،
همانطور که گفتم جمله ای که با «ل» شروع شده میتواند هیچ ربطی به جمله ای که با «ف» شروع شده نداشته باشد.

چالشگر;387688 نوشت:
در رابطه با سایر توضیحاتی که شما در بالا مرقوم فرمودید تصور میکنم نهایتا به این نتیجه برسیم که زمین مرکز عالم است!

این گفته تان را توضیح بدید.
ببین برادر عزیز، شما وقتی در مورد یک چیز مثل خورشید یا زمین یا هر چیز دیگری صحبت میکنید، میتونید مبدا دستگاه مختصات رو خارج از اون موضوع در نظر بگیری.
مثلاً: وقتی در مورد گردش زمین به دور خورشید صحبت میکنید، میتونی مبدا دستگاه مختصاتت رو ناظر نشسته در سفینه فضایی بگیرید] و نه خود خورشید یا زمین) در این صورت میتونی بگی خورشید به دور زمین می چرخد.
ولی وقتی در مورد فضا (کل کهکشانها و اجرام آسمانی و خود آسمان) صحبت میکنید، دیگر شی خارجی ای نیست تا مرکزی برای مبدا دستگاه مختصات شما باشد، پس مجبورید یک نقطه داخلی رو در نظر بگیرید.
این نقطه داخلی هر جایی و هر کره ای میتواند باشد ولی عاقلانه نیست که ما بریم «مشتری» رو مبدا بگیریم، که معادلاتمان سنگین تر میشه.
همین مسئله موجب شده که در برخی رشته های نجوم شناسی، به صورت اجباری «زمین مرکز عالم» تعریف شود.

موفق باشید.

در تاپیک (آفرینش) هم نکاتی در ارتباط با موضوع گفته ام
»» http://www.askdin.com/thread30147.html

در اینجا هم یک نکته لازم شد بگم
بنده با نزدیک به دو دهه تدریس و تحقیق و آزمایش بیوفیزیک (فیزیک و بیولوژی)، هر چه بیشتر مطالعه کردم و پیش رفتم بیشتر به خالق این عالم ایمان آوردم (دستکم ایمان قلبی)
و واقعاً نمی دانم بعضی افراد در برخی فرومها و یا محیطهای گفتگوی دیگر چطور از راه بازی ناشیانه با الفاظ و اصطلاحات علم فیزیک (که ناشی از عدم تحصیل و مطالعه در این حوزه از علوم پایه است) سعی دارند با هر زحمتی بر طبل بی خدایی بکوبند؟

اگر از الفاظ و اصطلاحات علمی استفاده نکنند دلم نمی سوزد . می گویم دارند نظر شخصی می دهند و درست یا غلط باید احترام گذاشت اما دریغا که تظاهر می کنند که این ادعاها موضع علم است و سعی دارند موضع بی خدایی و بلکه ضد خداباوری را رنگ و لعاب علمی بزنند که این روش واقعاً مبتدیانه و غیر اخلاقی است چرا که علم بالذات نه می گوید خدا هست و نه می گوید نیست . همچنانکه علم حقوق، فن آهنگری و نجاری و... نه می گویند خدا هست و نه می گویند نیست

بلکه اگر ایمان قلبی و قبلی(ناشی از شکل و روش تربیت دینی خانوادگی) داشته باشید با مطالعه ی علم و بلکه حتی با نخ ریسیدن(مشابه حکایت ایمان آن پیرزن ریسنده) ، آن ایمان اندک تدریجاً تقویت می شود اما اگر تربیت صحیح دینی نداشته باشید با مطالعه ی علوم پایه نه بی دین می شوید و نه مؤمن . یعنی در هر حال بی دین و ضد دین نمی شوید .

در پایان این را هم بگویم که خداوند در قرآن می فرماید که اگر بر انسان معاند از زمین و آسمان گواه قطعی برای ایمان آوردن نازل کنیم، برایش مرده زنده کنیم تا با او گفتگو کنند و حتی فرشتگان هم برایش نازل شوند باز هم او ایمان نخواهد آورد !

این فرمایش خداوند حجت را بر همه ی ما تمام می کند که بی جهت خود را در مجادلات عبث خسته نکنیم ...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

چالشگر;386458 نوشت:
شما چه فکر میکنید؟

فرمایش امام علی (ع) کاملاً واضح است.ایشان می گویند: آنگاه خواست که هر کدامشان (خورشید و ماه) در مسیر خویش در چرخش و حرکت درآیند و در منازل و راههای خود سیر کنند تا در فضای خاص خویش نمایانگر روز و شب باشند و بندگان شمار سال و ماه را از روی حرکت آنها حساب کنند.
این یعنی این که خورشید و ماه علت ناقصه پدید آمدن شب و روز هستند.یعنی آنچه که امروز به آن شب و روز می گوییم،تابع خورشید و ماه است.اما نه این که فقط تابع خورشید و ماه باشد.می تواند تابع امور دیگری هم باشد.در واقع خورشید و ماه در پدید آمدن شب و روز نقش دارند.اما بجز این دو،موارد دیگری هم می توانند تعیین کننده باشند در پدید آمدن شب و روز.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;388025 نوشت:
آنگاه خواست که هر کدامشان (خورشید و ماه) در مسیر خویش در چرخش و حرکت درآیند و در منازل و راههای خود سیر کنند

با سلام.
بدیهی است که منظور حضرت از حرکت خورشید و ماه همان حرکتی بوده که به چشم غیر مسلح ایشان و مردم آن زمان و البته زمان ما قابل رویت بوده است. یعنی همان دیدگاه اشتباه حرکت خورشید و ماه که بعدها توسط علم نقض شد.
چرا می گویم بدیهی است به این خاطر :
بن موسی;388025 نوشت:
بندگان شمار سال و ماه را از روی حرکت آنها حساب کنند.

یعنی همان حرکت موهومی. در واقع شمار سال و ماه در حقیقت وابسته به حرکت خورشید و ماه نیست. بلکه وابسته به حرکت زمین است به دور خورشید.
در حقیقت حرکت خورشید هیچ ربطی به پیدایش روز و شب ندارد. در واقع علت ناقصه هم نیست.
بن موسی;388025 نوشت:
یعنی آنچه که امروز به آن شب و روز می گوییم،تابع خورشید و ماه است

در واقع تابع خورشید و ماه نیست بلکه فقط تابع خورشید است. البته تابع خورشید نه حرکت خورشید.
ممکن است در برخی از شبها ماهی را نبینی. چرا که این ماه در آن سمت نیمکره زمین که روز است قرار داشته باشد و به علت نور زیاد خورشید قابل رویت نباشد.
بن موسی;388025 نوشت:
در واقع خورشید و ماه در پدید آمدن شب و روز نقش دارند.

ماه چه نقشی در پدید امدن شب یا روز دارد؟
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
بدیهی است که منظور حضرت از حرکت خورشید و ماه همان حرکتی بوده که به چشم غیر مسلح ایشان و مردم آن زمان و البته زمان ما قابل رویت بوده است. یعنی همان دیدگاه اشتباه حرکت خورشید و ماه که بعدها توسط علم نقض شد.

بدیهی نیست برای بنده.من هم می توانم بگویم:بدیهی است که حرف شما غلط است.

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
چرا می گویم بدیهی است به این خاطر :

معمولاً امور بدیهی،بین الثبوت هستند و دلیلی نمی توان برای آن ها اقامه کرد.منتهی شما دارید دلیل می آورید.

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
یعنی همان حرکت موهومی. در واقع شمار سال و ماه در حقیقت وابسته به حرکت خورشید و ماه نیست. بلکه وابسته به حرکت زمین است به دور خورشید.

حرکت زمین،وابسته به حرکت خورشید است.
ادعای شما این است:حرکت فعلی زمین،موجب پیدایش شب و روز می شود.
ادعای من:حرف شما صحیح است،منتهی حرکت زمین،وابسته به حرکت خورشید است.
کافی است فرض کنیم خورشید حرکت نمی کند.در اینصورت شب و روز به معنی فعلی به هیچ وجه به وجود نخواهد آمد.پس حرکت خورشید تاثیر دارد در حرکت زمین.

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
در حقیقت حرکت خورشید هیچ ربطی به پیدایش روز و شب ندارد. در واقع علت ناقصه هم نیست.

تعریف علت ناقصه:چیزی که وجود معلول متوقف بر آن است،منتهی وجودش برای وجود معلول کافی نیست.حال می گویید علت ناقصه نیست.پس یا علت تامه است یا این که اصلاً وجود شب و روز متوقف بر حرکت خورشید نیست.
می دانیم خورشید علت تامه حرکت زمین نیست.
فرض می کنیم حرف شما درست باشد.یعنی وجود شب و روز متوقف بر حرکت خورشید نیست.پس اگر خورشید حرکت نکند،باز هم همین شب و روز را خواهیم داشت.مورد آخر خلاف واقعیت است.پس فرض خلف که ادعای شماست باطل است.

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
در واقع تابع خورشید و ماه نیست بلکه فقط تابع خورشید است. البته تابع خورشید نه حرکت خورشید.

باطل بودن این ادعای شما را نشان دادیم.منتهی درباره ماه،حقیقت این است که جاذبه ماه کاملاً موثر است در حرکت خورشید و در حرکت زمین.یعنی اگر ماه نباشد حرکت خورشید و حرکت زمین تغییر خواهد کرد.در نتیجه حرکت خورشید و حرکت زمین تابع ماه است و در نتیجه حرکت ماه هم موثر خواهد بود در حرکت آن دو.

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
ممکن است در برخی از شبها ماهی را نبینی. چرا که این ماه در آن سمت نیمکره زمین که روز است قرار داشته باشد و به علت نور زیاد خورشید قابل رویت نباشد.

چه ارتباطی با بحث ما دارد این گزاره شما؟

شریعت عقلانی;388044 نوشت:
ماه چه نقشی در پدید امدن شب یا روز دارد؟

نبود ماه،یعنی نبود مقدار خاصی جرم.نبود این مقدار خاص جرم یعنی نبود جاذبه و گرانشی که درست می کند.نبود این گرانش و جاذبه یعنی نبود یک نیروی خاصی که الان است.نبود این نیروی خاص یعنی تغییر وضع نیروهای وارد بر خورشید و زمین.تغییر وضح نیروهای وارد بر خورشید و زمین یعنی تغییر شتاب این دو.تغییر شتاب این دو یعنی تغییر وضع حرکت این دو.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;388053 نوشت:
بدیهی نیست برای بنده.من هم می توانم بگویم:بدیهی است که حرف شما غلط است.

بن موسی;388053 نوشت:
معمولاً امور بدیهی،بین الثبوت هستند و دلیلی نمی توان برای آن ها اقامه کرد.منتهی شما دارید دلیل می آورید.

منظور بنده از بدیهی تعریف علمی اش نبود. منظور این بود که براحتی قابل اثبات است. زیادی به مطالب بنده علمی نگاه نکنید. راجع به اصل موضوع بحث کنیم بهتر است تا این حواشی.
بن موسی;388053 نوشت:
حرکت زمین،وابسته به حرکت خورشید است.
ادعای شما این است:حرکت فعلی زمین،موجب پیدایش شب و روز می شود.
ادعای من:حرف شما صحیح است،منتهی حرکت زمین،وابسته به حرکت خورشید است.
کافی است فرض کنیم خورشید حرکت نمی کند.در اینصورت شب و روز به معنی فعلی به هیچ وجه به وجود نخواهد آمد.پس حرکت خورشید تاثیر دارد در حرکت زمین.

البته صحبت های شما کاملا علمی است. ولی مسلما حضرت قصد بیان سخنان علمی را نداشته است؟ چراکه دیدگاه غلط و ناقص اعراب کاملا بر سخنان حضرت منطبق است. برای همین هم سخنان حضرت برای آنها قابل فهم بود و از آن تعجب نکردند.
اصلا چرا باید حضرت سخنان علمی سطح بالا بزند؟ مطالب شما هر چند کاملا صحیح و علمی است ولی شما صرفا دارید از علم امروز سخنان حضرت را توجیه می کنید.
بن موسی;388053 نوشت:
فرض می کنیم حرف شما درست باشد.یعنی وجود شب و روز متوقف بر حرکت خورشید نیست.پس اگر خورشید حرکت نکند،باز هم همین شب و روز را خواهیم داشت.مورد آخر خلاف واقعیت است.پس فرض خلف که ادعای شماست باطل است.

وجود شب و روز در وهله اول و مستقیما به حرکت زمین مربوط است. و البته در وهله دوم و غیر مستقیم به حرکت خورشید مربوط است.
چرا باید حضرت به حرکت خورشید که به طور غیر مستقیم در بوجود امدن شب و روز موثر است اشاره بکند ولی به حرکت زمین که ارتباط کاملا مستقیمی به بوجود امدن شب و روز دارد اشاره ای نکند؟
در ضمن آن حرکتی که شما برای خورشید متصور هستید همان حرکتی نیست که با چشم غیر مسلح ما و اعراب آنزمان و البته حضرت دیده می شود. بلکه حرکتی است که صرفا با تجهیزات کاملا پیشرفته قابل رویت است. در واقع این حرکتی که ما از خورشید روزانه شاهد هستیم حرکت نیست. توهم است. ناشی از حرکت زمین به دور خورشید است.
بن موسی;388053 نوشت:
اطل بودن این ادعای شما را نشان دادیم.منتهی درباره ماه،حقیقت این است که جاذبه ماه کاملاً موثر است در حرکت خورشید و در حرکت زمین.یعنی اگر ماه نباشد حرکت خورشید و حرکت زمین تغییر خواهد کرد.در نتیجه حرکت خورشید و حرکت زمین تابع ماه است و در نتیجه حرکت ماه هم موثر خواهد بود در حرکت آن دو.

بلهو باز هم صحبت های کاملا علمی شما صحیح است. ولی دقت کنید که وجود ماه در بوجود امدن روز و شب موثر نیست. چرا که اگر ماه هم نمی بود باز روز و شب بوجود می آمد. در واقع وجود ماه در کیفیت روز و شب موثر است نه در بوجود آمدن روز و شب.
و من الله توفیق

سلمان14;387901 نوشت:
حقیر فکر میکنم، شما خیلی علمی بحث نمیکنید، فکر میکنید «سال و گردش و سال شمسی و قمری و ...» موضوعاتی هستند که در دنیای علم به چیزهای دیگر ربط ندارند
بزرگوار، یکسال شمسی: مدت زمانی که زمین به دور خورشید میچرخد و این کاملاً ارتباط دارد به سرعت گردش زمین به دور خورشید!
امیدوارم این سوالتان را تکرار نفرمایید.
شما تا کنون یک کلمه علمی صحبت نکرده اید.

با عرض سلام
من عذر خواهی میکنم. به نظر میاید در مقام مقایسه کمی کند ذهن شده ام! بیش از این مصدع اوقات شما نمیشوم.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
منظور بنده از بدیهی تعریف علمی اش نبود. منظور این بود که براحتی قابل اثبات است. زیادی به مطالب بنده علمی نگاه نکنید. راجع به اصل موضوع بحث کنیم بهتر است تا این حواشی.

با شما موافق هستم.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
البته صحبت های شما کاملا علمی است. ولی مسلما حضرت قصد بیان سخنان علمی را نداشته است؟

حضرت (ع) شاید قصد نداشته اند که سخن علمی بگویند.منتهی این دلیل نمی شود که حرف غیر علمی بزنند.بلکه طوری حرف زده اند که هم در حد درک و فهم مردم آن زمان باشد،هم این که حرف غیر علمی و نادرست نزده باشند.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
چراکه دیدگاه غلط و ناقص اعراب کاملا بر سخنان حضرت منطبق است. برای همین هم سخنان حضرت برای آنها قابل فهم بود و از آن تعجب نکردند.

دیدگاه امروز علم هم منطبق بر حرف حضرت (ع) است.تناقضی بین حرف ایشان و دیدگاه علمی امروز نیست.بنده سعی کردم این مطلب را در پست قبلی نشان بدهم.حضرت (ع) طوری حرف زده اند که مردم آن زمان هم بفهمند.منتهی در عین حال حرفی خلاف علم امروز نزده اند.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
اصلا چرا باید حضرت سخنان علمی سطح بالا بزند؟ مطالب شما هر چند کاملا صحیح و علمی است ولی شما صرفا دارید از علم امروز سخنان حضرت را توجیه می کنید.

حقیر قصد توجیه سخن معصوم (ع) با علم امروز را ندارم.قصد دارم توجیه کنم که تناقضی بین حرف علم امروز و حرف حضرت نیست.یعنی نمی توان از حرف حضرت (ع) این نتیجه را گرفت که ایشان تایید کرده اند نجوم آن زمان را.نمی توان هم نتیجه گرفت که رد کرده اند آن را.بنده می خواهم نشان دهم ادعای جناب "چالشگر" اشتباه است و به هیچ وجه نمی توان از حرف حضرت (ع) برداشت کرد که ایشان هیئت بطلمیوسی را پذیرفته اند.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
وجود شب و روز در وهله اول و مستقیما به حرکت زمین مربوط است. و البته در وهله دوم و غیر مستقیم به حرکت خورشید مربوط است.

اولویت منشاء می خواهد.هر کدام از این ها نباشند،شب و روز فعلی پدید نمی آید.فرقی نمی کند تاثیر کدامشان بیشتر است.مهم این است که شب و روز فعلی دیگر پدید نمی آید و یک چیز دیگری می شود.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
چرا باید حضرت به حرکت خورشید که به طور غیر مستقیم در بوجود امدن شب و روز موثر است اشاره بکند ولی به حرکت زمین که ارتباط کاملا مستقیمی به بوجود امدن شب و روز دارد اشاره ای نکند؟

برای مردم آن زمان قابل هضم و درک نبوده این مطلب.حضرت (ع) طوری حرف زده اند که آن ها هم بفهمند و در عین حال حرف اشتباه نزده باشند.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
در ضمن آن حرکتی که شما برای خورشید متصور هستید همان حرکتی نیست که با چشم غیر مسلح ما و اعراب آنزمان و البته حضرت دیده می شود. بلکه حرکتی است که صرفا با تجهیزات کاملا پیشرفته قابل رویت است. در واقع این حرکتی که ما از خورشید روزانه شاهد هستیم حرکت نیست. توهم است. ناشی از حرکت زمین به دور خورشید است.

بله.منتهی این دلیل نمی شود بگوییم حضرت (ع) گفته اند خورشید به دور زمین می چرخد.جناب "چالشگر" این مطلب را برای آن آوردند که چنین ادعایی را ثابت کنند.یعنی نشان بدهند که اسلام نجوم آن دوران را می پذیرفته است.منتهی به هیچ وجه چنین برداشتی ممکن نیست.

شریعت عقلانی;388059 نوشت:
بلهو باز هم صحبت های کاملا علمی شما صحیح است. ولی دقت کنید که وجود ماه در بوجود امدن روز و شب موثر نیست. چرا که اگر ماه هم نمی بود باز روز و شب بوجود می آمد. در واقع وجود ماه در کیفیت روز و شب موثر است نه در بوجود آمدن روز و شب.

بحث ما راجع به شب و روز فعلی است.اگر ماه یا خورشید نباشند،کیفیت شب و روز تغییر می کند و در نتیجه شب و روزه حاصله،شب و روز فعلی نخواهد بود.اصلاً ممکن است شب و روزی به وجود نیاید حتی.منتهی ما این فرض را کنار می گذاریم.دقت کنید حضرت (ع) می گویند تقویم.اگر شب و روز تغییر کنند تقویم فعلی هم مخدوش خواهد شد.در واقع اگر ماه یا خورشید نباشند،یا شب و روز پدید نمی آید یا اگر پدید بیاید دیگر شب و روز فعلی نیست و تقویم فعلی هم به وجود نمی آید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;388083 نوشت:
بحث ما راجع به شب و روز فعلی است.اگر ماه یا خورشید نباشند،کیفیت شب و روز تغییر می کند و در نتیجه شب و روزه حاصله،شب و روز فعلی نخواهد بود.اصلاً ممکن است شب و روزی به وجود نیاید حتی.منتهی ما این فرض را کنار می گذاریم.دقت کنید حضرت (ع) می گویند تقویم.اگر شب و روز تغییر کنند تقویم فعلی هم مخدوش خواهد شد.در واقع اگر ماه یا خورشید نباشند،یا شب و روز پدید نمی آید یا اگر پدید بیاید دیگر شب و روز فعلی نیست و تقویم فعلی هم به وجود نمی آید.

با سلام.
با عرض پوزش حقیر دیدگاه جناب چالشگر را می پسندم. هر چند که فکر نمی کنم بیشتر از اینها هم اگر بحث شود کسی قانع شود. بحث در مورد علم امام و پیامبر چهارچوب دیگری را می طلبد. از یک حدیث صرفا نمی توان علم امام را اثبات یا رد کرد. در کل با دیدگاه شما مخالفم.
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;388085 نوشت:
با عرض پوزش حقیر دیدگاه جناب چالشگر را می پسندم.

هر کس هر دیدگاهی دارد باید دلیل درست و حسابی برای آن داشته باشد.این مهم است که دلیل شما چیست.ما دلیل جناب "چالشگر" را دیدیم و نشان دادیم این دلیل ایشان صحیح نیست.

شریعت عقلانی;388085 نوشت:
هر چند که فکر نمی کنم بیشتر از اینها هم اگر بحث شود کسی قانع شود.

بنده قانع نمی شوم مگر این که با استدلال به بنده نشان داده شود لازمه پذیرفتن حرف امام علی (ع)،پذیرفتن نجوم قدیمی است.در حالی که بنده نشان دادم لزومی ندارد حرف حضرت علی (ع) نشان دهنده پذیرفتن نجوم قدیمی باشد.

شریعت عقلانی;388085 نوشت:
بحث در مورد علم امام و پیامبر چهارچوب دیگری را می طلبد.

بله بنده هم موافق هستم.منتهی بحث اینجا مربوط به علم امام و پیامبر نبود.مربوط به این بود که آیا لازمه حرف امام علی (ع)،پذیرش نجوم قدیم است؟

شریعت عقلانی;388085 نوشت:
از یک حدیث صرفا نمی توان علم امام را اثبات یا رد کرد.

ما بحثمان بیشتر مربوط به این ادعا بود که:اسلام نجوم قدیمی را تایید می کند.بحثمان خیلی بر سر علم ائمه (ع) نبود.با این که این دو مسئله بی ارتباط نیستند با هم.ولی من تنها چیزی که می خواهم این است که یک نفر بیاید برای من ثابت کند حضرت علی (ع) در آن حرف نجوم قدیم را پذیرفته.ثابت کند،نه این که تئوری بدهد و هیچ دلیلی نیاورد برای حرفش.

شریعت عقلانی;388085 نوشت:
در کل با دیدگاه شما مخالفم.

شما مختارید.اگر مخالفت شما با نظر حقیر راجع به علم معصومین (ع) باشد،بحث جدایی می طلبد.منتهی اگر شما مخالف این حرف من هستید که من می گویم "لازمه حرف امام علی (ع)،پذیرفتن نجوم قدیم نیست" باید برای حرفتان دلیل بیاورید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

دوستان این ده صفحه رو نگاه کنین این دوستی که موضوع رو ایجاد کرده یه نظر نداده در رابطه با بحث بی خودی که راه انداخته اومده یه موضوعی بگه که همهمه راه بندازه وگرنه خودش هم میدونه الکی یه چیز گفته نمیدونم شما ها چرا تو این موضوعات شرکت میکنین

با دوستمون جناب شمس موافقم
ایشون اگه دنبال پاسخشون بودند جتما پست داده بودند
دوما این بحث ها بین فلاسفه و ....بوده و نتیجه اخر ان هم که معلوم هست که خدا هست یا نیست!!!
این بنده خدا از قوانین ترمودینامیک صحبت میکنه
بنده چون این درسها را خوندم عرض میکنم
قوانین ترمودینامیک چون خلافشون ثابت نشده تا به حال ، به عنوان قانون قبول کردیم
سوما این قوانین با قوانین طبیعی خدواند منافاتی نداره
جون خداوند با علت و معلول جهان را افریده در اصل علم خدواند هست
و.... هزاران هزار نکته که لازم به ادامه دادنش نیست و دوستان توضیح دادند

و من الله توفیق

بن موسی;388089 نوشت:
ما دلیل جناب "چالشگر" را دیدیم و نشان دادیم این دلیل ایشان صحیح نیست.

با عرض سلام
1- من اقامه دلیل نکردم! متنی بسیار واضح وشفاف و ترجمه آن را آوردم. متنی که از زمان بیان آن توسط حضرت علی (ع) تا تدوین نهج البلاغه و تا کنون در این کتاب بوده و ترجمه ای که توسط بسیاری از مترجمان معتبر سالهاست چاپ میشود. دلیل را دوستان بزرگواری میاورند که میخواهند ثابت کنند این چیزی که به این صورت آشکار بیان شده (منظورش این نبوده) منظورش چیز دیگری بوده.
2- این کار (بجثی که دوستان مطرح میفرمایند) قبل از اینکه دلیل آوردن باشد توجیه کردن است.
3- متاسفانه دلایلی که دوستان آورده اند و یا به زعم اینجانب توجیهی که فرموده اند چیزی را اثبات نمیکند.
با تشکر

بن موسی;387700 نوشت:
قدیم زمانی بودن جهان باعث این نمی شود که تسلسل علل میسر بشود و علة العلل نداشته باشیم.ملاک نیازمندی به علت،ممکن الوجود بودن است.جهان می تواند قدیم زمانی باشد.منتهی این دلیل بر معلول نبودنش نیست.بلکه ممکن است در عین قدیم زمانی بودن،ممکن الوجود باشد.وقتی هم می گوییم ماده همیشه بوده،منظورمان بودن در ظرف زمان است.یعنی از وقتی زمان بوده،ماده بوده.این سبب معلول نبودن نمی شود

سلام، ممنون از پاسختون

درست معنای قدیم بودن عالم را متوجه نمیشوم
به هر حال می دانیم که خودمان یه روز نبوده ایم درمورد خورشید و زمین هم که در قرآن آمده اول نبوده اند بعد ایجاد شدن..
اگر امکانش هست ساده تر توضیح دهید

درضمن اگر ماده ازلی و ابدی است پس تعریف قیامت کبری چه میشود؟ از آیات بر می آید که نظام عالم ماده پیچیده خواهد شد

بن موسی;388089 نوشت:
بنده قانع نمی شوم مگر این که با استدلال به بنده نشان داده شود لازمه پذیرفتن حرف امام علی (ع)،پذیرفتن نجوم قدیمی است.در حالی که بنده نشان دادم لزومی ندارد حرف حضرت علی (ع) نشان دهنده پذیرفتن نجوم قدیمی باشد.

بنده قانع نمی شوم مگر این که با استدلال به بنده نشان داده شود لازمه پذیرفتن حرف امام علی (ع)،پذیرفتن نجوم جدید است.در حالی که بنده نشان دادم لزومی ندارد حرف حضرت علی (ع) نشان دهنده پذیرفتن نجوم جدید باشد.
درست است که هیچ کدام از اینها اثبات تلقی نمی شود. ( نه سخن ما نه سخن شما ) ولی سخنان حضرت علی قرابت بسیار بیشتری با علم نجوم قدیم دارد تا جدید.
عرض شد که حرکت خورشید مستقیما در بوجود آمدن روز و شب دخیل نیست و تاثیر غیرمستقیم دارد. ئر واقع با تاثیرش بر حرکت زمین در بوجود آمدن روز و شب دخیل است. ولی حرکت زمین به دور خورشید رابطه تنگاتنگی با بوجود آمدن روز و شب دارد.
و من الله توفیق
موضوع قفل شده است