جمع بندی تقیه در سنت نبوی

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تقیه در سنت نبوی

در سیره وسنت پیامبر تقیه دیده میشودیانه؟
وتقیه از پیامبر از نظر شیعه مجاز است یانه؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نافع

از جمله راه‌هایی که می‌توان خود و دیگران را از افتادن در مهلکه و خطر محافظت نماید، به تعبیر احادیث و روایات کلامی عنصر تقیه است. قبل از پاسخ به سوال عبد آبق، خوب است آشنایی اجمالی در خصوص این آموزه که نه فقط در میان شیعیان بلکه در میان فرق اسلامی و حتی غیر اسلام نیز پذیرفته شده است، گفتگو کرد. از لحاظ عقلی نیز باید گفت تقیّه یک رفتار طبیعی بشری است و در عرف اکثر اقوام و ملل در سراسر تاریخ سابقه دارد و مخصوص مذهب شیعه نبوده است؛ بلکه واکنش فرد یا قوم مقهور یا در اقلیت است که توان رویارویی و مبارزه مستقیم را نداشته یا اصولاً چنین مبارزه ای به صلاحشان نبوده و موجودیّت آنها را تهدید می نموده یا می نماید. از این رو مرحوم شیخ مفید تقیه را این گونه تعریف می‌کند: «تقیّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پنهانکاری با مخالفان حق و پشتیبانی کردن از آنان در آنچه ضرر دین و دنیا را در پی دارد. هرگاه به «ضرورت تقیّه» ظنّ قوی پیدا کنیم، تقیّه واجب است و هرگاه ندانیم یا ظنّ قوی نداشته باشیم که آشکار گردیدن و نمودن حق ضروری است، تقیّه واجب نیست.» (شرح عقائد الصدوق، شیخ مفید، ص 241). آن چه در کلام شیخ مهم جلوه می‌نماید این است که انسان زمانی می‌تواند از این مولفه استفاده نماید که ظن قوی بر خطر داشته باشد و الا صرف احتمال کافی نیست.

اما آن چه در سوال مطرح شده است این که در سنت پیامبر اکرم(ص) نیز آیا تقیه وجود داشته است. همان طور که در مطلب پیش گفته گذشت، تقیه آموزه ای عقلانی است که اعتقاد به آن منحصر در مسلمانان و مشخصا شیعیان نیست. تقیه فرزندان حضرت آدم، تقیه حضرت ابراهیم، تقیه حضرت یوسف و ... دیگر انبیا بزرگ وجود داشته است (بحارالانوار، مجلسی، ج 75، ص 419، ح 74).
اما در صدر اسلام نیز شاهد استفاده از مولفه تقیه در میان اصحاب پیامبر(ص) هستیم. بنا به گزارش ها در اوایل دوران دعوت که سخت گیری‌های زیادی آغاز گردید، عمّار یاسر با اظهار تبرّی لفظی از پیامبر(ص) ، از قتل در امان ماند. اما یاران پیامبر او را متّهم به ارتداد نموده و به پیامبر(ص) گفتند: عمّار، کافر شده است. حضرت فرمود: «هرگز! وجود عمّار از سر تا پا، پر از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او درآمیخته است». پس از آن عمّار به حضور پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول اللّه! کفّار قریش باعث شدند از تو تبرّی جویم و خدایان آنها را به نیکی یاد کنم. پیامبر(ص) اشک‌های او را پاک کرد و فرمود: «اگر بازهم از تو چنین خواستند، مطابق درخواست آنها سخن بگو.» (همان، ص 389) سپس این آیه نازل شد: «مَنْ کفر باللّه مِن بعد ایمانه الاّ من اکره و قلبه مطمئنّ بالایمان»؛ کسی که پس از مؤمن شدن کافر شود، مرتد خواهد بود مگر کسی که مجبور به کفرگویی شود، در حالی که قلب او به ایمان قرص و محکم باشد. (نحل / 106). بنابراین می‌توان گفت از تقیّه در مواقع لزوم استفاده می‌شده و تاریخ رواج آن از آغاز بعثت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم تا پایان غیبت صغری می باشد (جایگاه و نقش تقیّه در استنباط، ص 70 و 71).

روایت و سنت پیامبر(ص) در این خصوص بسیار است که برای نمونه به مواردی اشاره می‌شود.

روایت اول: پیامبر اکرم(ص): چهارچیز از امت من برداشته شده است: اوّل: امری که در انجام آن مضطر باشند، دوم: کاری که فراموش نمایند، سوم: امری که اجبار بر آن شده باشند، چهارم: فعلی که فوق طاقت آنهاست. بعد در ادامه فرمود: این امر از کتاب خدا استفاده می شود (وسائل الشیعه، کتاب امر به معروف، باب 25): «ربّنا لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطأنا ربّنا و لاتحمل علینا اصراً کما حملته علی الذین من قبلنا ربّنا و لاتُحمّلنا ما لا طاقةَ لنا به» (بقره / 286)، «الاّ من اکره و قلبه مطمئن بالایمان»(نحل / 106).

روایت دوم: رسول اکرم(ص) مکرّراً می‌فرمود: «لا ایمان لمن لاتقیّة له؛ کسی که تقیّه نکند، دارای ایمان نیست.»(همان منبع).

روایت سوم: عایشه می‌گوید که از پیامبر پرسیدم که آیا حجر اسماعیل، جزء «بیت» است یا جزء بیت نیست؟ پیامبر(ص) در جواب من فرمود: بله جزء بیت است. گفتم: پس چرا دستور نمی‌دهید که آن را داخل در «بیت» بکنند؟ پیغمبر فرمود‌‌:
يَا عَائِشَةُ، لَوْلاَ أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَيْتِ، فَهُدِمَ، فَأَدْخَلْتُ فِيهِ مَا أُخْرِجَ مِنْهُ
پیغمبر(ص) به عایشه فرمود: ای عایشه! اگر قوم تو تازه از جاهلیت به اسلام در نیامده بودند، دستور می‌دادم تا خانه خدا را خراب بکنند و حجر اسماعیل را که از خانه خارج شده را در بیت داخل می کردم. (صحیح بخاری، ج2، ص 574، باب فضل مکه و بنیانها، ح 1509).

تقیه ای که در سنت نبوی وجو د دارد با تقیه ای که شیعیان میگویند بسیار تفاوت دارد آن تقیه در برابر کفار است در برابر آزار و اذیت و شکنجه آنان . تقیه شیعیان در بسیاری از موارد در برابر دیگر مسلمانان است و به این شکل است که مثلا در جلوی آنان لعن و نفرین به غاصبان خلافت انجام نمی دهند! این کجا و آن کجا

بله شاید شیعه با دیگر فرق و یا حتی دیگر ادیان با یکدیگر، در مصادیق تقیه اختلاف نظرهایی داشته باشد، ولی این‏ اختلافات، به اصل تقیه ضرری وارد نمی سازد. سوالی که پرسیده شده در خصوص سنت نبوی و تقیه بوده است که پاسخ مثبت است.

[=arial narrow]جمع بندی

پرسش:
در سیره وسنت پیامبر تقیه دیده میشودیانه؟
وتقیه از پیامبر از نظر شیعه مجاز است یانه؟

پاسخ:
برای پاسخ جامع به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:
1) این که تقیه به معنای پرهیز از خطر و دوری کردن از دشمن است.
2) پنهان کردن عقیده و نظریه دینی در جایی که خطر جان و مال انسان را مورد تهدید قرار میدهد لازم است.
3) این مطلب نه فقط در اسلام و مشخصا در میان شیعیان بلکه در میان آیین های دیگر و نهایتا در میان بشریت امری است پذیرفته شده.
4) در سنت رسول الله مواردی را میتوان یافت که دال بر تقیه حضرت از دشمنان بوده است؛ مثلا پنهان شدن در غار ثور به جهت حفظ جان.
5) و نهایتا این که تقیه به 5 قسم تقسیم میشود:

1- تقيه واجب، در جايي است که دفع ضرر بالفعل واجب باشد.
2- تقيه مستحب، در جايي است که تقيه بدين منظور صورت گيرد که خود را از معرض خطر دور دارد؛ به اين معنا که ترک تقيه موجب شود تدريجاً زياني از ناحيه طرف مقابل به انسان متوجه گردد.
3- تقيه مباح، در جايي است که پرهيز کردن و نکردن از نظر شرع، يکسان باشد.
4- تقيه مکروه، در صورتي است که ترک تقيه و تحمل ضرر در نظر شرع بهتر باشد، مثلاً اظهار آن موجب اعلاي کلمه حقّ گردد.
5- تقيه حرام، در موردي است که تقيه کردن موجب ريختن خون شخص محترمي گردد. امام صادق(ع) فرمود: "تقيه براي حفظ خون قرار داده شده، پس هر گاه تقيه باعث ريختن خون مؤمني بشود، تقيه کردن جائز نيست".

موضوع قفل شده است