جمع بندی تفسیر عاشقانه سوره های قرآن

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر عاشقانه سوره های قرآن

برداشت عاشقانه یا تفسیر عاشقانه کردن از سوره های قران

اخیرا فعالیتی رو شروع کردم که فوق العاده مورد استقبال قرار گرفته ...اما تردید دارم این کارم درسته یا نه...

من نیتم فقط دوستی جوونها با قرانه

همه تشویقم کردن الا یه کارشناس تو اسک دین.بهم گفت این تفسیر خوب نیست.

اما من نیتم خیره اگه ممکنه کمکم کنید. و بگید کارم اشتباست یا خوبه...

یه مثال از یکی از سوره ها که برداشت عاشقانه ازش کردم.

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ( ‏‏به نام خداوند بخشنده مهربان .)

به نام خداوندی که افریننده عشقه

عقل خدا را اثبات مى کند؛

و عشق خدا را احساس

‏ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‏‏(ستایش خداوندی را سزا است که پروردگار جهانیان است .‏)

نمیدانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یاتقصیر من
اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه میکنم میبینم چون خدارا یافتم, هرچه باختم مهم نیست
اموختم که تمام ماجراهای زندگی فقط قانون عشق بازی خدا با ماست

‏ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ‏‏‏ (بخشنده مهربان است )

مادرم تنها کسی است که باعث میشود بفهمم خدا مهربان است.

مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (مالک روز جزا)

خدایا خداوندا نمیدونم چه اتفاقی میخواد برام بیوفته ولی..ولی…ولی ته دلم شکسته…راهمو اشتباه رفتم پشیمونم.خدایا به جز تو کی میتونه تو اون روز هولناک به یادم باشه…تو رورز قیامتی که مادر بچشو نمیشناسه…با دلی اکنده از خون و غم میگم : فقط یه امید دارم…اونم اماممه اقامه سرورمه..
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
هرکه به دنیا کند گریه برای حسین


إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ( ‏‏تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم)

ای خدای مهربون ای عشق من….
می ارزه دوس داشتن تو، می ارزه!
با دل و جون خواستن تو، می ارزه!
می ارزه موندن پای تو می ارزه!
پرستش تو به همه دنیات می ارزه…!!!
لایق پرستش است
کسی مثل تو
که در این بی مهری ها
بی چشمداشت محبت میکند . . .
خدایا هیچوقت تنهامون نذار ما که به جز تو کسیو نداریم…

‏ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ (ما را به راه راست راهنمائی فرما)

خداوندا
تمام گناهانم را ببخش
مرا و خانواده ام را سلامت و شاد نگهدار
نگذار کسی از من دل گیر و غمگین شود
مرا به راه راست هدایت کن


‏ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ‏‏(راه کسانی که بدانان نعمت دادهای ؛ نه راه آنان که بر ایشان خشم گرفتهای ، و نه راه گمراهان و سرگشتگان)

شیطان گفت : پروردگارا به عزت تو سوگند که تا وقتی روح بندگانت در تنشان است پیوسته آنان را گمراه می‌کنم …
خداوند فرمود : به عزت و جلالم سوگند که تا وقتی از من بخشش طلبند پیوسته آنان را می‌بخشم

خدایا حتی ثانیه ای مارو به حال خودمون وا نذار…ما از خودتیم.روحت در کالبد جسممونه.اگه تو نگام نکنی اگه دوستم نداشته باشی به کی بگم تو سختی های زندگیم کمکم کنه… جز تو کی میتونه تو این همه بی مهری های دنیا مرحم زخمام باشه؟ من دوست دارم اگه میشه اگه ممکنه اگه منو قابل میدونی یه کوچولو دوستم داشته باش پروردگار عزیز من.

اگه میشه کمکم کنید و بگید که دوست داشتید یا نه...البته زد حال نزنیدا...اخه زد حال زدن و تو ذوق زدن راحته..

منم کاملا ادم احساساتی هستم...اگه خوشتون نیومد یه جوری بگید که بهم بر نخوره:hamdel:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

‏با سلام و عرض ادب
ضمن تشكر از طرح اين مساله و نيز تشكر از متون زيباي شما
در پاسخ به سوال شما بايد در ابتدا به تفسير بسيار اجمالي و گذرا از يكي از ايات مطروحه فوق بپردازيم تا ببينيم با متون شما تا چه حد مشابهت و انطباق دارد تا بعد به سايرمسائل در اين زمينه بپردازيم:

(کسری );613794 نوشت:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ( ‏‏به نام خداوند بخشنده مهربان .)
به نام خداوندی که افریننده عشقه
عقل خدا را اثبات مى کند؛
و عشق خدا را احساس

بنده ازاين مورد آيه بسم الله الرحمن الرحيم فقط به بيان تفسير صفت "رحمن" و " رحيم" – از ديدگاه استاد جوادي آملي - مي پردازم تا ببينيم تفسير شما از صرفا اين آيه شريفه ، تا چه حد منطبق بر اصل تفاسير معتبر و به عبارتي منطبق بر مراد آيه است :
خداى سبحان دو گونه رحمت دارد: رحمتى مطلق، فراگير و بى قابل، و رحمتى خاص كه در برابر غضب اوست و ... الرحمن بر رحمت مطلق و فراگير و الرحيم بر رحمت متناهى و خاص الهى دلالت دارد.
رحمت رحمانيه خداوند همه چيز (كل شى ء) را زير پوشش دارد: دنيا و آخرت و مؤ من و كافر و رحمتى است نامتناهى ؛ همانند آفتابى كه بر زندگى همه مى تابد و بارانى كه بر هر سرزمين مى بارد: و رحمتى وسعت كل شى ء ، (ربنا وسعت كل شى ء رحمة و برحمتك التى وسعت كل شى ء، يا من سبقت رحمته غضبه
اما رحمت رحيميه در مقابل عذاب و سخط الهى قراردارد ...توفيق يارى دين و فراگيرى معارف الهى، انجام دادن عمل صالح در دنيا و رسيدن به بهشت و رضوان الهى در آخرت، از مظاهر بارز رحمت رحيميه است.( 1)

(1)- تفسير تسنيم ، ج 1، ذيل آيه 1 سوره مباركه حمد

در حقيقت هر قدر افراد مومن ترباشند و خود را بيشتر در معرض عمل به فرامين و دستورات الهي قرار دهند از رحمت رحيميه بيشتري از جانب خداوند برخوردار خواهند شد .
و در واقع "بسم الله الرحمن الرحيم " يعني به نام خداوندي كه از رحمت عام و خاص- به معنايي كه تفسيرش گذشت- برخوردار است .
حال به بيان شما از ايه شريفه " بسم الله الرحمن الرحيم " باز مي گرديم :

(کسری );613794 نوشت:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ( ‏‏به نام خداوند بخشنده مهربان .)
به نام خداوندی که افریننده عشقه
عقل خدا را اثبات مى کند؛
و عشق خدا را احساس

بيان و جملات شما ممكن است در مقام ديگري مناسب باشد و يا بطور كلي جملات قابل تاملي باشد ضمن اينكه از زيبايي لفظي و ادبي نيز برخوردارند اما آيا انصافا مراد از آيه " بسم الله الرحمن الرحيم" را مي رسانند و تبيين مي كنند؟ مثلا شما با توجه به چه لفظي در "بسم الله الرحمن الرحيم" بيان كرده ايد كه " عقل خدا را اثبات مى کند؛و عشق خدا را احساس"
اين مساله مانند اين است كه شما يك دستور العمل براي مثلا معماري داخلي يك بنا ارائه كنيد و افراد مجري طرح بجاي اجرايي كردن دستورالعمل شما ، اقدام به خريد لوازم منزل براي آن بنا بكنند- يعني برداشت كاملا متفاوتي را از نظر و بيان شما داشته باشند- كه قطعا هرچند آن بنا نياز به لوازم منزل دارد اما چنين كاري منظور و مراد شما از آن دستور العمل نبوده است .

يا مثلا در آيه "الحمدلله الرب العالمين" فرموده ايد :" نمیدانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یاتقصیر من"
كه ابدا و به هيچ روي ناظر بر مفاد آيه شريفه نيست .
ساير ايات و فرازهايي ديگر هم بدين شكل هستند و ظاهرا هيچگونه ارتباطي با متن آيه ندارند تا بتوانيم از آنها تعبير به تفاسير ايات مربوطه نماييم .
متون و نوشته هاي شما حاكي از نوعي حس بي غل و غش ارتباط صميمانه و عاشقانه و پاك با خداوند متعال است ؛ حسي كه عميقا در وجود شماست وبه احتمال قوي در روزمره گيتان جريان دارد كه نه تنها خوب بلكه قابل غبطه است و از اين بابت به شما تبريك عرض مي كنيم كه ارتباطي عميق و صميمي و عاشقانه با خداوند متعال داريد .

اما چند نكته در اين رابطه بايد مورد توجه قرار بگيرد :
1- با توجه به علاقه شما نسبت به قرآن كريم و با توجه به اينكه قرآن ، كتابي فرستاده شده از جانب پروردگار براي انسانهاست و در واقع نامه اي از پروردگار بسوي انسان است ، پيشنهاد مي شود كه حتما يك برنامه مستمر – و ترجيحا روزانه – آشنايي با تفسير سوره ها و آيات – مثلا از تفسير نمونه مي توانيد استفاده كنيد – داشته باشيد تا بصورت اجمالي با مفاهيم آيات قرآن كريم آشنا شويد .
2- نوشته هاي شما در مقام و عنوان ديگري به عنوان "دلنوشته هايي به خدا " يا عناوين مشابه قابل تامل و تحسين است اما در مقام تفسير نيست .
3- تفسير قرآن كريم نياز به طي مقدمات و گذران پيش نيازهايي دارد ، تفسير قرآن كريم امر بسيار خطير و مهمي است كه بقدري از اهميت و حساسيت برخوردار است كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در خصوص آن فرمودند :

آن چه را پس از خود بیش از هر چیز نسبت به آن بر امتم بیمناکم، تفسیر به رأی است.( 1)
وهمچنین فرمودند :"مَنْ فَسَّرَ القرآن بِرَأیه فَلْیتَبوَّأ مقعَده مِنَ النار"( 2) کسی که قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش آتش دوزخ است.
لذا هر چند نوشته هاي شما به جهت ادبي و نيز دلنوشته هاي شخصي زيبا و يا تاثير گذاراست اما هرگز نمي توان و نبايد آنرا تفسير ايات الهي دانست يا نام نهاد .

(1)- وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۱۹۰
(2)- کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۶


حافظ غزل شمارهٔ ۷۲
راهـیـسـت راه عشق که هیچش کناره نیست ---آن جـا جـز آن کـه جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود--- در کـار خـیـر حـاجـت هـیچ استخاره نیست
مـا را ز مـنـع عـقـل مـتـرسـان و مـی بـیـار--- کـان شـحـنـه در ولـایـت ما هیچ کاره نیست
از چـشـم خـود بـپـرس کـه ما را که می‌کشد--- جــانــا گـنـاه طـالـع و جـرم سـتـاره نـیـسـت
او را بـه چـشـم پـاک تـوان دیـد چـون هلال--- هــر دیـده جـای جـلـوه آن مـاه پـاره نـیـسـت
فـرصـت شـمـر طـریـقه رندی که این نشان--- چـون راه گـنـج بـر هـمه کس آشکاره نیست
نـگـرفـت در تـو گـریـه حـافـظ بـه هـیچ رو--- حـیـران آن دلـم که کم از سنگ خاره نیست

عشقم خدا;619676 نوشت:
سلام..:Ghamgin:
متاسفانه چند وقتیه با خبر شدم خدا از شدت تنهایی حالش بد شده و حالش خیلی بده!! پس تو رو جون هر کسی که دوستش داری این متنو بخون و برای خدا یه کاری کن…من تصمیم گرفتم یه کارایی بکنم اما تنهایی نمیتونم…چون دستم به اون بالا بالاها نمیرسه.

اگه ممکنه شما هم کمکم کنید مطمئن باشید خدا جبران میکنه…شماره موبایل خدارو ندارم تنها پل ارتباطیم فعلا نمازه.اما وقتی نماز میخونم پیداش نمیکنم.
حواسم همه جا هست الا نماز

پس از همه عزیزانی که متن منو میخونند التماس میکنم که برای خدا کاری کنند و …

ادامه کلیک کن


سلام بر برادر عاشق،
قصدم ابراز خوش‌امدن یا بدآمدن نیست، صرفا یک دغدغه بود که مدتی بود نمی‌دانستم بهتان بگویم یا نگویم که حالا که دیدم این تاپیک را باز کردید و کارشناس محترم هم نظارت دارند گفتم در میان بگذارم که ببینیم این دغدغه به جا هست یا نه. آن دغدغه این است که در این نوشته‌ها اگرچه هدف عشق‌بازی با خداست ولی نسبت عجز و نقص به خداوند داده می‌شود و یک عارف محبّ خدا قاعدتاً خدا را سعی می‌کند تا می‌شود بزرگتر وصف کند نه کوچکتر تا آنجا که قابل لمس شود و تنها شود و نیازمند کمک ما مخلوقاتش و توجهمان باشد و عشق او با عشق‌های زمینی قیاس‌پذیر شود ... یاد ماجرای داستان موسی و شبان مولوی افتادم، نمی‌دانم باید بگوییم «چارق و پاتابه لایق مر تراست ...آفتابی را چنینها کی رواست» یا نه، اما خوب نظر حاج‌آقا قرائتی هم در این زمینه قابل تأمل است:

وی اشعاری همچون مثنوی «موسی و شبان» مولوی را کاملا ضد قرآنی توصیف کرد و گفت: در قرآن خداوند بزرگترین غضبش را اینگونه مطرح می فرماید: " تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ" نزدیک است که آسمان ها بشکافد..." وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ" و زمین شقه شقه شود "وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا" کوه ها تکه تکه شود چرا؟ چون گفتند "أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا" خداوند بچه دارد. اگر کسی خداوند را جسم توصیف کند اگر زمین و آسمان بشکافد، جا دارد و آن وقت ما این مطالبی که کاملا ضد قرآن است را در کتاب های درسی وارد کرده ایم. ما وقتی که عرفان مان را از مثنوی می گیریم به این خباثت ها می افتیم که خداوند بزرگترین غضبش را در این خصوص بیان می کند. موسی(ع) مبعوث شده تا خرافات را از بین ببرد اما در این شعر موسی مؤاخذه می شود و این شعر کاملا ضد بعثت انبیاء است.
[منبع: اینجا]

به همین خاطر بهتان توصیه کردم در عشق‌بازی خوب است اول رسم عشق‌بازی را اول بیاموزید، مثلاً صحبفه‌ی سجادیه که اوج این عشق‌بازی‌هاست را الگو قرار دهید، امام سجاد علیه‌السلام در عشق‌بازی‌هایشان با خدا آیا خدا را کوچک و دم دستی نشان می‌دهند یا خدا را بزرگ می‌کنند و تقدیس می‌کنند؟
شاید بهتر باشد در ادامه دادن این مسیر تجدید نظرهایی بکنید ... به هر حال حتی اگر داستان موسی و شبان درست هم باشد آن شبان سواد درست و حسابی نداشت و فکر می‌کرد خدا آنطور است که او فکر می‌کرده، اما شما که اینطور نیستید، شما حتماً میدانید که «لم یکن له کفوا احد»، خداوند هیچ مثل و مانندی ندارد، پس باز فکر نکنم از نظر خداوند مجاز به چنان عشق‌بازی‌ای باشید، خدا هم شاید بگوید این چه جور عشق بازی و ابراز محبتی است به من که اول مرا کوچک می‌کنی و بعد ابراز توجه و محبت می‌کنی؟ البته ان شاء الله که نگوید ... شما دلتان پاکه ولی مطمئن هستم اگر حقیر چنین چیزهایی را بگویم باهام برخورد خواهد شد ... نزدیک بودن خدا به بندگانش و توجه او به بندگانش را بدون کوچک و دم دستی کردن مفهوم خدا هم می‌شود در قلبهای غافل متذکر شد ... شما هم که ما شاء الله هنرمند هستید و از زلالی طبع بهره می‌برید ...

به هر حال نظر شخصی‌ام بود که چند بار خواستم بگویم و منصرف شدم، ان شاء الله اگر اشتباه می‌کنم کارشناس محترم تذکر بدهند ... اینکه حتی در غیر از قالب تفسیر قرآن و در قابل دل‌نوشته هم آیا چنین کاری درست است یا خیر. :Gol:

ان شاء الله ذوقتان کور نشود، قصدم هدایت کردن ذوقتان به مسیر درستش هست اگر الآن در مسیر درست نباشد نه کور کردن آن :ok::Gol:
یا علی علیه‌السلام

باء;619738 نوشت:
یا علی علیه‌السلام
دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا وای اله
توکجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
دستک بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت
ای فدای توهمه بزهای من
ای به یادت هی هی وهی های من
زین نمط بیهوده می گفت آن شبان
گفت موسی با که هستت ای فلان
گفت با آن کس که ما را آفرید
این زمین و چرخ از او آمد پدید
گفت موسی، های خیره سرشدی
خود مسلمان ناشده کافر شدی
این چه ژاژاست وچه کفراست و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار
گرنبندی زین سخن تو حلق را
آتشی آید بسوزد خلق را
گفت ای موسی دهانم دوختی
وز پشیمانی تو جانم سوختی
جامه را بدرید و آهی کرد و تفت
پافتاد اندر بیابان و برفت
وحی آمد سوی موسی از خدا
بنده ی ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی
درحق او مدح و درحق تو ذم
در حق او شهد و درحق تو سم
ما بری از پاک و ناپاکی همه
از گران جانی و چالاکی همه
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بربندگان جودی کنم
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
خون شهیدان را زآب اولی تر است
این خطا از صد ثواب اولی تر است
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق را دریای غم غمناک نیست
در دل موسی سخن ها ریختند
دیدن و گفتن به هم آمیختند
چون که موسی این خطاب از حق شنید
در بیابان در پی چوپان دوید
عاقبت دریافت او را و بدید
گفت مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هر چه می خواهد دل تنگت بگوی

غزل شمارهٔ ۲۶۷
ای صــبــا گــر بــگـذری بـر سـاحـل رود ارس --- بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس
مـنـزل سـلـمـی کـه بادش هر دم از ما صد سلام--- پــرصــدای ســاربـانـان بـیـنـی و بـانـگ جـرس
محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار--- کــز فـراقـت سـوخـتـم ای مـهـربـان فـریـاد رس
مـن کـه قـول نـاصـحان را خواندمی قول رباب--- گـوشـمـالـی دیـدم از هـجـران کـه ایـنـم پـنـد بس
عـشـرت شـبـگـیر کن می نوش کاندر راه عشق--- شـب روان را آشـنـایـی‌هـاسـت بـا مـیـر عـسـس
عـشـقـبـازی کـار بـازی نـیـست ای دل سر بباز--- زان کـه گـوی عـشـق نتوان زد به چوگان هوس
دل بـه رغـبت می‌سپارد جان به چشم مست یار--- گـر چـه هـشـیـاران نـدادنـد اخـتـیار خود به کس
طـوطـیـان در شـکـرسـتـان کـامـرانـی مـی‌کـنـند--- و از تـحـسر دست بر سر می‌زند مسکین مگس
نــام حـافـظ گـر بـرآیـد بـر زبـان کـلـک دوسـت--- از جـنـاب حـضـرت شاهم بس است این ملتمس

با سلام و عرض ادب
همانگونه كه در پستهاي ابتدايي عرض كردم ، تفسير از آيات شريفه قرآن كريم بايد بر مبناي قواعد تفسيري و صحيحش صورت بگيرد .
كتابي كه قرار داده بوديد را هم مطالعه كردم ، بنده تصور ميكنم با قلم زيبا ، انگيزه خالصانه و قلب عاشق به خدايي كه داريد اگر با يكي از تفاسير روانتر مانند تفسير نمونه ، سعي كنيد با تفاسير آيات شريفه آشنا شويد ، سمت و سوي مطلوب تر و مقبولتري به قلم و دلنوشته هايتان خواهيد داد .
قلم زياد است بايد ديد چه كسي آويني مي شود ؟!!!
بنظر مي رسد نظر كردن از دريچه اي متعالي ، قلم را تعالي بيشتري خواهيد بخشيد و شما كه در ابتداي راهيد و پر از سرمايه هاي خدادادي در اين زمينه ، نه تنها نبايد از نقدها مايوس و ناراحت شويد بلكه بايد منت دار دوستاني باشيد كه متذكر عيوب قلم و نگاهتان مي شوند . خشت اول قلمتان را راست قرار دهيد تا قدم به قدم و خشت بر خشت شما را بالاتر از ثريا ببرد زيرا خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا مي رود ديوار كج .
بهر حال نه قصد بنده و نه قصد ساير بزرگواران ، به هيچ وجه دلسرد كردن شما نبود بلكه مشتاقانه مايليم قلمي به زيبايي و رواني و تعالي نويسندگان متعالي عالم اسلام داشته باشيد و آنچه در قالب دلنوشته از شما بر جاي مي ماند موجب هدايت و پيشرفت خود و جامعه شما باشد .
بنده تصور ميكنم بحث اصولي در اين تاپيك خاتمه يافته است .
مويد باشيد .

سلام.
برادر متنهایی که مینویسی قشنگه ولی اسمشون "تفسیر" نیست.
مقلا اسمشون همونطور که استاد هدی گفتن دلنوشته یا برداشت یا افتباس یه همچین چیزی هست
تفسیر کردن یعنی شرح و بیان اینکه خداوند منظور و هدفش از بیان آیه چی بوده
مثلا شما در زیر آیه الرحمن الرحيم نوشتی مادرم تنها کسی بود که باعث شد بفهمم خدا چه مهربونه
آیا خدا میخواسته محبت مادر و ارزش مادر رو در این آیه بگه؟؟؟؟؟؟
خوب نه آیه های قبل نه بعد درمورد مادر نیست
در مورد خداست
شروع هر کتاب با معرفی نویسنده است و قرآن هم با معرفی خداوند در سوره حمد شروع میشه
خلاصه حرفم اینکه مطالبت زیباست به شرطی که اسمشو تفسیر نگذاری

[=times new roman]
شیخ ابو حامـد فريدالدين محمد « عطار » که بنام « پير معرفت » نیز شهرت
داشت ، در کتاب « منطــق الطـیر » خویش ، به هفت وادی « طلب ، عشق ، معرفت ، استغناء ، توحيد ، حيرت و فــنا » اشاره نمود و متعقد است که سالک باید برای وصول آن به نفس مطمئنه برسد ، چنانچه سروده است :


[=times new roman]
[=times new roman]گـفت ما را هفت وادی در ره است

[=times new roman]چون گذشتی هفت وادی درگه است

[=times new roman]وا نــیامد در جهان زیــن راه کس

[=times new roman]نیست از فـــرسنگ آن آگــــاه کس

[=times new roman]چــون نیامـد باز کس زین راه چون

[=times new roman]چــون دهنـد ت آگـهی ای نا صـبور

[=times new roman]چـون شدند آنجــا یگه گـــم سربسر

[=times new roman]کـی خبر بــازت دهـــد از بی خـــبر

[=times new roman]هست وادی طـلب آغـــاز کــــــــار

[=times new roman]وادی عشق است از آن پس ، بی کنار

[=times new roman]پس سیــــم و ادیست آن مـــعرفت

[=times new roman]پس چـهارم وادی استغـــنی صــفت

[=times new roman]هست پنجــم وادی تــــوحید پـــــاک

[=times new roman]پس ششم وادی حیـرت صعب نـاک

[=times new roman]هفتمــین ، وادی فـــقرست و فـــــنا

[=times new roman]بعــد از ایــن روی روش نبـــود ترا

[=times new roman]در کشش افتی ، روش گــــم گرددت

[=times new roman] گــر بود یک قــطره قـــلزم گرددت

[=times new roman]و لذا مولانا میفرماید

عشقهائی کز پی رنگی بود

عشق نبود عافبت ننگی بود

تفسير عاشقانه سوره هاي قرآن
پرسش: اخیرا فعالیتی را شروع کردم که فوق العاده مورد استقبال قرار گرفته ...اما تردید دارم این کارم درست هست یا نه...من نیتم فقط دوستی جوانها با قران است.يك نمونه :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ( ‏‏به نام خداوند بخشنده مهربان .)
به نام خداوندی که افریننده عشقه
عقل خدا را اثبات مى کند؛
و عشق خدا را احساس
‏ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‏‏(ستایش خداوندی را سزا است که پروردگار جهانیان است .‏)
نمیدانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یاتقصیر من
اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه میکنم میبینم چون خدارا یافتم, هرچه باختم مهم نیست
اموختم که تمام ماجراهای زندگی فقط قانون عشق بازی خدا با ماست
لطفا بگيد اين تفسير عاشقانه از قرآن درست هست يا خير .

پاسخ:ضمن تشكر از طرح اين مساله و نيز تشكر از متون زيباي شما
در پاسخ به سوال شما بايد در ابتدا به تفسير بسيار اجمالي و گذرا از يكي از ايات مطروحه فوق بپردازيم تا ببينيم با متون شما تا چه حد مشابهت و انطباق دارد تا بعد به سايرمسائل در اين زمينه بپردازيم:
بنده ازاين مورد آيه بسم الله الرحمن الرحيم فقط به بيان تفسير صفت "رحمن" و " رحيم" – از ديدگاه استاد جوادي آملي - مي پردازم تا ببينيم تفسير شما از صرفا اين آيه شريفه ، تا چه حد منطبق بر اصل تفاسير معتبر و به عبارتي منطبق بر مراد آيه است :
خداى سبحان دو گونه رحمت دارد: رحمتى مطلق، فراگير و بى قابل، و رحمتى خاص كه در برابر غضب اوست و ... الرحمن بر رحمت مطلق و فراگير و الرحيم بر رحمت متناهى و خاص الهى دلالت دارد.
رحمت رحمانيه خداوند همه چيز (كل شى ء) را زير پوشش دارد: دنيا و آخرت و مؤ من و كافر و رحمتى است نامتناهى ؛ همانند آفتابى كه بر زندگى همه مى تابد و بارانى كه بر هر سرزمين مى بارد: و رحمتى وسعت كل شى ء ، (ربنا وسعت كل شى ء رحمة و برحمتك التى وسعت كل شى ء، يا من سبقت رحمته غضبه
اما رحمت رحيميه در مقابل عذاب و سخط الهى قراردارد ...توفيق يارى دين و فراگيرى معارف الهى، انجام دادن عمل صالح در دنيا و رسيدن به بهشت و رضوان الهى در آخرت، از مظاهر بارز رحمت رحيميه است.( 1)
در حقيقت هر قدر افراد مومن ترباشند و خود را بيشتر در معرض عمل به فرامين و دستورات الهي قرار دهند از رحمت رحيميه بيشتري از جانب خداوند برخوردار خواهند شد .
و در واقع "بسم الله الرحمن الرحيم " يعني به نام خداوندي كه از رحمت عام و خاص- به معنايي كه تفسيرش گذشت- برخوردار است .
اما بيان شما از آيه شريفه " بسم الله الرحمن الرحيم "مراد از آيه " بسم الله الرحمن الرحيم" را نمي رساند و تبيين نمي كنند و ظاهرا هيچگونه ارتباطي با متن آيه ندارند تا بتوانيم از آنها تعبير به تفاسير ايات مربوطه نماييم . اين مساله مانند اين است كه شما يك دستور العمل براي مثلا معماري داخلي يك بنا ارائه كنيد و افراد مجري طرح بجاي اجرايي كردن دستورالعمل شما ، اقدام به خريد لوازم منزل براي آن بنا بكنند- يعني برداشت كاملا متفاوتي را از نظر و بيان شما داشته باشند- كه قطعا هرچند آن بنا نياز به لوازم منزل دارد اما چنين كاري منظور و مراد شما از آن دستور العمل نبوده است .
متون و نوشته هاي شما حاكي از نوعي حس بي غل و غش ارتباط صميمانه و عاشقانه و پاك با خداوند متعال است ؛ حسي كه عميقا در وجود شماست وبه احتمال قوي در روزمره گيتان جريان دارد كه نه تنها خوب بلكه قابل غبطه است و از اين بابت به شما تبريك عرض مي كنيم كه ارتباطي عميق و صميمي و عاشقانه با خداوند متعال داريد اما نام اين حس و اين متون ، تفسير نيست.
ولي نكاتي وجود دارند كه با عنايت به آنها مي توانيد از اين حس و ارتباط و استعداد خداداديتان بهره مندي بهينه اي داشته باشيد:
1- پيشنهاد مي شود كه حتما يك برنامه مستمر – و ترجيحا روزانه – آشنايي با تفسير سوره ها و آيات – مثلا از تفسير نمونه مي توانيد استفاده كنيد – داشته باشيد تا بصورت اجمالي با مفاهيم آيات قرآن كريم آشنا شويد .
2- نوشته هاي شما در مقام و عنوان ديگري به عنوان "دلنوشته هايي به خدا " يا عناوين مشابه قابل تامل و تحسين است اما در مقام تفسير نيست .
3- تفسير قرآن كريم نياز به طي مقدمات و گذران پيش نيازهايي دارد ، تفسير قرآن كريم امر بسيار خطير و مهمي است كه بقدري از اهميت و حساسيت برخوردار است كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در خصوص آن فرمودند :
آن چه را پس از خود بیش از هر چیز نسبت به آن بر امتم بیمناکم، تفسیر به رأی است.( 2)
وهمچنین فرمودند :"مَنْ فَسَّرَ القرآن بِرَأیه فَلْیتَبوَّأ مقعَده مِنَ النار"( 3) کسی که قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش آتش دوزخ است.
لذا هر چند نوشته هاي شما به جهت ادبي و نيز دلنوشته هاي شخصي، زيبا و يا تاثير گذاراست اما هرگز نمي توان و نبايد آنرا تفسير آيات الهي دانست يا نام نهاد .
تفسير از آيات شريفه قرآن كريم بايد بر مبناي قواعد تفسيري و صحيحش صورت بگيرد . با قلم زيبا ، انگيزه خالصانه و قلب عاشق به خدايي كه داريد اگر با يكي از تفاسير روانتر مانند تفسير نمونه ، با تفاسير آيات شريفه آشنا شويد ، سمت و سوي مطلوب تر و مقبولتري به قلم و دلنوشته هايتان خواهيد داد .
بنظر مي رسد نظر كردن از دريچه اي متعالي ، قلم را تعالي بيشتري خواهيد بخشيد و شما كه در ابتداي راهيد و پر از سرمايه هاي خدادادي در اين زمينه بايد ديدگاه متعالي را ببينيد و برگزينيد اگر مايليد قلمتان تعالي يابد
.

(1)- تفسير تسنيم ، ج 1، ذيل آيه 1 سوره مباركه حمد
(2)- وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۱۹۰
(3)- کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۶

كليدواژه ها: تفسير آيات ، تفسير عاشقانه آيات، تفسير به راي، تعالي قلم،

موضوع قفل شده است