جمع بندی تفاوت حمد و تسبیح

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت حمد و تسبیح
سلام. ببخشید من نهم هستم و امسال یکی از درس های دینی مون کمی به حمد و تسبیح مربوط میشد که کتاب دربارش توضیح داده بود و تفاوتشون رو گفته بود و اینا. بعد تا اون جایی که یادم میاد اگه اشتباه نکرده باشم، معلم ما گفت اینکه خدا هیچ وقت زاده نشده و پدر و مادر ندارد تسبیح است ولی اینکه فرزند ندارد حمد است. فکر میکنم دلیلی هم داشت که متاسفانه یادم رفته. سوالم اینه که 1.آیا من درست یادمه و فرزند نداشتن خدا، حمد است؟ یا دارم اشتباه میکنم؟ 2. اگه حمد حساب میشه، چرا؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شعیب
با سلام خدمت شما دوست گرامی حمد به معنای فرزند نداشتن خدا نیست بلکه فرزند نداشتن جزء صفات سلبیه است و ما با تسبیح این صفت (فرزند نداشتن ) را از خدا سلب می کنیم و خدا را از داشتن فرزند مبری می دانیم. تسبیح یعنی تنزیه،یعنی خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه کردن،و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است،از آنچه که حاکی از نوعی نقص و ناتوانی و نارسایی است.اصلا کلمه «سبحان »معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه می کنم ازاینکه به چشم دیده شود،با دست لمس شود،او را جسم بدانم وبگویم در جایی قرار گرفته است،او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزی از جمله به عبادت خودم،خیر،او منزه است از نیاز و احتیاج،تنزیه می کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم،برای اوشریکی قائل باشم،او را مرکب و دارای اجزاء بدانم،بگویم از چه درست شده و از کجا آمده است.پس تسبیح یعنی یک سلسله چیزهایی را که من می فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است،باکلمه «سبحان »از او نفی می کنم. ثنای الهی نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفی و اثبات است،وقتی می گوییم «لا اله الا الله »نفی می کنیم معبودیت غیر را واثبات می کنیم ذات او را.ثنای الهی هم همیشه نفی است و اثبات،نفی اش همین است:منزه است از...، ولی «حمد»توصیف پروردگار است به صفات اثباتی،او را ستایش می کنم که همه نعمتهااز اوست،همه کمالات از اوست و به او بر می گردد،او به هر چیزی داناست: «بکل شی ء علیم » ،بر هر چیزی تواناست: «و هو علی کل شی ء قدیر» ،او سمیع است، او بصیر است،او حی است،اوقیوم است،او ملک است،او مؤمن است،مهیمن است،عزیزاست،جبار است،متکبر است.( حشر/32-34. )
شعیب said in با سلام خدمت شما دوست گرامی
با سلام خدمت شما دوست گرامی حمد به معنای فرزند نداشتن خدا نیست بلکه فرزند نداشتن جزء صفات سلبیه است و ما با تسبیح این صفت (فرزند نداشتن ) را از خدا سلب می کنیم و خدا را از داشتن فرزند مبری می دانیم. تسبیح یعنی تنزیه،یعنی خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه کردن،و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است،از آنچه که حاکی از نوعی نقص و ناتوانی و نارسایی است.اصلا کلمه «سبحان »معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه می کنم ازاینکه به چشم دیده شود،با دست لمس شود،او را جسم بدانم وبگویم در جایی قرار گرفته است،او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزی از جمله به عبادت خودم،خیر،او منزه است از نیاز و احتیاج،تنزیه می کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم،برای اوشریکی قائل باشم،او را مرکب و دارای اجزاء بدانم،بگویم از چه درست شده و از کجا آمده است.پس تسبیح یعنی یک سلسله چیزهایی را که من می فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است،باکلمه «سبحان »از او نفی می کنم. ثنای الهی نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفی و اثبات است،وقتی می گوییم «لا اله الا الله »نفی می کنیم معبودیت غیر را واثبات می کنیم ذات او را.ثنای الهی هم همیشه نفی است و اثبات،نفی اش همین است:منزه است از...، ولی «حمد»توصیف پروردگار است به صفات اثباتی،او را ستایش می کنم که همه نعمتهااز اوست،همه کمالات از اوست و به او بر می گردد،او به هر چیزی داناست: «بکل شی ء علیم » ،بر هر چیزی تواناست: «و هو علی کل شی ء قدیر» ،او سمیع است، او بصیر است،او حی است،اوقیوم است،او ملک است،او مؤمن است،مهیمن است،عزیزاست،جبار است،متکبر است.( حشر/32-34. )
سلام ممنون از شما. منم منظورم این نبود که فرزند نداشتن یعنی حمد Lol منظورم این بود که "فرزند نداشتن" از چه نوعیه، حمد یا تسبیح؟ مثلا مهربان بودن، حمده، محدود به زمان و مکان نبودن تسبیحه. یعنی هرصفتی رو میشه تعیین کرد از نوع حمده یا تسبیح D: فرزند نداشتن هم فهمیدم که همون تسبیحه (همون طور که شما فرمودید) و من سرکلاس اشتباه متوجه شده بودم. Smile
جمع بندی پرسش: تسبیح و حمد چه تفاوتی دارند؟ آیا فرزند نداشتن خدا حمد اوست یا تسبیح او؟ پاسخ:  فرزند نداشتن جزء صفات سلبیه است و ما با تسبیح این صفت (فرزند نداشتن ) را از خدا سلب می کنیم و خدا را از داشتن فرزند مبری می دانیم. تسبیح یعنی تنزیه،یعنی خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه کردن،و او  را از آنچه که شان مخلوقین و از آنچه که حاکی از نوعی نقص و ناتوانی و نارسایی است برتر دانستن . «سبحان »معنایش این است که من خدا را تسبیح و تنزیه می کنم از اینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم باشد دارای جا باشد نیازمند باشد و.. خدا از نیاز داشتن و احتیاج منزه است  او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم،برای اوشریکی قائل باشم،او را مرکب و دارای اجزاء بدانم،بگویم از چه درست شده و از کجا آمده است مبری می دانم. بنابراین تسبیح یعنی یک سلسله چیزهایی را که من می فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است،باکلمه «سبحان »از او نفی می کنم. ثنای الهی نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفی و اثبات است، پس وقتی می گوییم «لا اله الا الله » معبودیت غیر را نفی می کنیم و ذات او را اثبات می کنیم. ثنای الهی هم همیشه نفی است و اثبات. نفی:«لا اله » اثبات: «الا الله» ولی «حمد»توصیف پروردگار به صفات اثباتی است. او را ستایش می کنم که همه نعمتهااز اوست،همه کمالات از اوست و به او بر می گردد، او به هر چیزی داناست: « وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ »(1) ،بر هر چیزی تواناست: « هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ »(2) ،او سمیع است، او بصیر است،او حی است،اوقیوم است،او ملک است،او مؤمن است،مهیمن است،عزیزاست،جبار است،متکبر است. «هُوَ اللّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یُشْرِکُون** هُوَ اللّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»اوست خدای یکتا که معبودی جز او نیست،فرمانروا،منزّه از هر عیب، سلامت بخش،ایمنی بخش،مسلّط بر همه چیز،قدرتمندِ شکست ناپذیر،صاحب جبروت و کبریایی.منزّه است از هر چه برای او شریک قرار می دهند. اوست خداوندِ آفریننده،پدیدآورنده و صورت بخش،بهترین نام ها و صفات برای اوست.آنچه در آسمان ها و زمین است،تسبیح گوی اویند و اوست توانای بی همتا و با حکمت. (3)   پی نوشت: 1- حدید: 3. 2- روم: 50. 3- حشر: 23-24.
موضوع قفل شده است