بیوگرافی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ::: در سوگ فاطمه (سلام الله علیها)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بیوگرافی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ::: در سوگ فاطمه (سلام الله علیها)

ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه

می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با

پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

:Sham::Sham::Sham:


یک واژه ام نوشته شده در کتابتان


سرمایه ام دعای شب مستجابتان



بانو شما بهانه خلقت که می شود

آغاز هر چه هست به آغاز نابتان

:parandeh::parandeh::parandeh:



ای در تو خلاصه ‌حُسن ‌خلقت زهرا

نور ازلی عرش و جنت زهرا


اقرار به فضل و کرم و رحمت تو
شد شرط تکامل نبوت زهرا

:Sham:



از ‌فضل ‌و ‌شکوه بی ‌حسابت فرمود


از عاطفه های مستجابت فرمود


برداشت خدا عذاب را از شیعه
آن روز که «فاطمه» خطابت فرمود



شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در نقش حضرت علی (علیه السلام) در ایجاد اسلام

یاد باد آن روزگاران ، دست یاران می گرفت




ساقی کوثر «علی» دست غریبان می گرفت




از وجود و جود تو الله اکبر، یاعلی




شیعه روزی صد هزاران درس قرآن می گرفت




« لا فتی الا علی لا سیف الا ذولفقار»




یاعلی گویا فتّوت از تو فرمان می گرفت




گر تو بودی یا علی حقّا به یمن بودنت




این جهان از هیبتت رنگ گلستان می گرفت




مطمئنآ نخل نخلستان کوفه یا علی




در رکاب عدل تو بوی بهاران می گرفت




شیر در شب گرید و مولای من در نیمه شب




از همین یک نکته انسان راه ایمان می گرفت




کوفیان را ضربتی از ابن جهلی تا ابد




شیر و خرما ، نانِ جو ، از ما یتیمان می گرفت




ای شهید از عدل خود انصاف ده بر آسمان




کآسمان از خجلتت در چاه باران می گرفت




بی تو مولا من به چشم خویشتن دیدم ، بسی




کاروان بی ساربان راه بیابان می گرفت




والیان و حاکمان را بعد تو مولای من




ظلمت شب روز و شب جا پای احسان می گرفت




جاء باطل ، جاء باطل ، جاء باطل « یا علی»




این نمایش بعد تو گویی که اکران می گرفت



[="Arial"][="Green"]

[=arial]فاطمه گفتیم و سوز آغاز شد…


[=arial]گفت یا علی (علیه السلام)؛

[=arial]عشق آغاز شد.


[=arial]گفت یا زهرا(علیها سلام)؛

[=arial]سوز آغاز شد.

و چه سری است بین عشق و سوز؟

[=arial]شاید همان قصه شمع و پروانه باشد که حکایت نور است و سوختن؛

[=arial]اما نه...

[=arial]زبان لال می‌شود در برابر توصیف عشق و سوز علی و فاطمه؛

که اگر نبود صبر الهی؛

[=arial]کن فیکون می‌شد عالم و هرآنچه در اوست.

[=arial]گفت: فاطمه، فاطمه است.

[=arial]اما نه؛

[=arial]فاطمه، فاطمه بود و فقط، خدا و پدر و همسر و فرزندانش می‌دانند که؛

فاطمه که بود.

[="Arial"][="Green"]مجموعه ۵ قسمتی انا اعطيناك الكوثر

امام حسن مجتبى عليه الصلاةوالسلام میگويد: شبى - شب جمعه‌اى - مادرم به عبادت ايستاد و تا صبح عبادت كرد. «حتى انفجرت عمود الصبح». تا وقتى كه طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرع كرد. امام حسن، عليه‌الصلاةوالسلام، مى‌گويد - طبق روايت - شنيدم كه دائم مؤمنين و مؤمنات را دعا كرد؛ مردم را دعا كرد؛ براى مسائل عمومى دنياى اسلام دعا كرد. صبح كه شد گفتم: «يا اماه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؛» «يك دعا براى خودت نكردى! يك شب تا صبح دعا، همه براى ديگران!؟» در جواب فرمود: «يا بنى، الجار ثم الدار؛» «اول ديگران بعد خود ما!» اين، آن روحيه والاست. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=12408