[FONT=Microsoft Sans Serif]ببنید بانو
اگر پای پست ترین انگلیسی هم بشینید، اونم واسه کارهاش توجیه هایی داره؛ پس وقتی شما واسه یه حرف انگلیسی فقط ظاهرش رو نگا میکنید، واسه حرف محمد هم باید ظاهرش رو نگا کنید. اگر حرف محمد تفسیر و توجیه داره، حرف اون انگلیسی هم داره.
اگرچه نمیدونم دروغ گفتن به دشمن، چه سودی جز سود شخصی میتونه داشته باشه!
[/SIZE]
توجه کنید که سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط سخن ایشان نبوده است بلکه آنچه می فرمودند در عمل نشان
می دادند،هرگز کسی از ایشان و یا امیر المؤمنین علیهما السلام دروغ نشنید،تا جائیکه محمد صلی الله علیه و اله حتی
قبل از بعثت در میان مردمی که اغلب مشرک بودند به "امین" شهرت داشتند.
عمل هر کسی بیانگر حقیقت سخن اوست،این را فراموش نفرمائید.
سوال ریشه جریان باستان گرایی و زرتشت گرایی چیست؟ آیا ملل غربی یا مذاهب در این جریان نقشی دارند؟ پاسخ
باستان به هر چیز کهنه و قدیمی گفته می شود(لغتنامه دهخدا) و جریان باستان گرایی یعنی تأکید بر بازگشت به تمدن و تاریخ ایران باستان، که مرادشان ایران پیش از اسلام است. هدف شکل گیری و ترویج این جریان، بیشتر مبارزه با اسلام است، چون مروجین جریان باستان گرایی، اسلام را آیینی عربی معرفی کرده و بر بازگشت به تمدن پیش از اسلام تأکید میورزند.
برای پاسخ جامع به سوال شما توجه به چند نکته را می طلبد: نکته اول: جریان باستان گرایی، یا ملیت گرایی، یا تأکید بر نژاد آریایی و هر چه که این تفکر را تداعی کند جریانی است که خطر بزرگی برای جهان اسلام و مسلمانان خواهد داشت، شهید مطهری(ره) در این خصوص میفرماید:
«مسأله مليت پرستى در عصر حاضر براى جهان اسلام مشكل بزرگى به وجود آورده است. گذشته از اينكه فكر مليت پرستى برخلاف اصول تعليماتى اسلامى است (زيرا از نظر اسلام همه عنصرها على السّواء هستند) اين فكر مانع بزرگى است براى وحدت مسلمانان»(1) نکته دوم: جریان باستان گرایی ریشه های متعددی می تواند داشته باشد، اگرچه زمینه آن جهالت و تعصب بر روی نژاد و ملیت است که قرآن نسبت به آن تذکر داده(2) اما بدون شک استعمار در دامن زدن به این تفرقه، و ترویج ملیت گرایی در بین اقوام مختلف نقش بی بدیلی داشته، و دارد تا مانعی برای ایجاد وحدت اسلامی شکل دهد، به تعبیر شهید مطهری سلسله جنبان موج عنصرپرستی، و نژادپرستی اروپاییان هستند، اگرچه ممکن است بعد از ایجاد چنین موجی افرادی در داخل ملیتها از روی جهل و یا تعصب این نژادپرستی ها را پیروی کنند، اما این استعمارگران هستند که به خاطر اهدافشان و پیشگیری از تحقق یک نیروی عظیم و متحد یک میلیارد نفری چنین جریاناتی را ترویج کردند، و جریان «پان ترکیسم» یا نهضت جوانان ترک، را به وجود می آورد، یا به عرب میگوید برو بر روی عربیت خود «پان عربیسم» تکیه کن، و به ایرانی میگوید: نژاد تو آریاییست، و تو باید حساب خود را از عرب که نژاد سامی است جدا کنی.(3)
گفته شده علت اينكه مرحوم سيدجمال الدين اسدآبادى مليت خود را مخفى مىكرد اين بود كه نمىخواست خود را به يك ملت معين وابسته معرفى كند و احياناً بهانهاى به دست استعمارچيان بدهد و احساسات ديگران را عليه خود برانگيزد.(4) نکته سوم: بر خلاف القائات جریان باستان گرایی، اسلام هرگز در تعارض با حفظ ملیت نبوده، و هرگز خواهان بی تفاوتی نسبت به تمدن ایران باستان و برجستگیهای آن نیست، بلکه بر نقاط قوت آن تأکید ورزیده و مکمل آن تمدن بوده است، به عنوان مثال تأیید نوروز در روایات اسلامی نمونه ای از این باب است، هنگامی که امیرمؤمنان(ع) میبینند فارسیان در این روز هدیه و اطعام می دهند، آن را تایید کرده و نیکو شمردند: «وَ أُتِيَ عَلِيٌّ سلام الله علیه بِهَدِيَّةِ النَّيْرُوزِ فَقَالَ ع مَا هَذَا قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ الْيَوْمُ النَّيْرُوزُ فَقَالَ ع اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً» (5)
همچنین مقام معظم رهبری که در دوران ریاست جمهوری خود به سازمان ملل رفته و سخنرانی کردند، در سخنان خویش فرمودند:
«من از ايران مي آيم. من رئيس جمهوري كشوري هستم كه در يكي از بلندترين و حساس ترين دوران هاي تاريخ مهد تمدن و كانون فرهنگ بشريت بوده است و اكنون نيز قلمرو نظامي است كه بر همان پيشينه استوار بنا شده است»(6)
همچنین تأکید رهبر انقلاب بر حفظ و گسترش ادبیات فارسی نشان دیگری بر جمع بین دین و ملیت است، این سخنان بالاترین مقام دینی کشور ماست در خصوص زبانی ملی ما یعنی فارسی:
«من خیلی نگران زبان فارسی ام؛ خیلی نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانی را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همینطور دارند اصطلاحات خارجی [بهکار میبرند]. ... دوستان! زبان فارسی یک روزی از قسطنطنیهی آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمی بوده تا شبه قارهی هند؛ اینکه عرض میکنم از روی اطلاع است. در آستانه - مرکز حکومت عثمانی - زبان رسمی در یک برههی طولانی ای از زمان، زبان فارسی بوده. در شبه قارهی هند برجستهترین شخصیتها با زبان فارسی حرف میزدند و انگلیسها اولی که آمدند شبه قارهی هند، یکی از کارهایی که کردند این بود که زبان فارسی را متوقف کنند؛ جلو زبان فارسی را با انواع حیَل و مکرهایی که مخصوص انگلیسها است گرفتند»(7)
نکته چهارم: تعصب در هر امری نارواست، انسان برای دفاع از هر امری چه دین باشد، چه آداب و رسوم باشد، چه نژاد و ملیت باشد باید بتواند به صورت معقول و به دور از تعصبات از آن دفاع نماید، آیا می شود بدون تفکر در خصوص تعالیم اسلامی و دستورات آن، این دین را مانع تمدن بشری دانست؟ و آیا میتوان بدون دلیلی بر حجیت زرتشتی گری، یا برتری نژادی آریایی آن را بر سایر ادیان و سایر نژادها ترجیح داد؟ این در حالی است که خود مردم ایران باستان اسلام را با آغوش باز پذیرفتند، چرا که در بطن ماجرا بوده و همه چیز را از نزدیک دیده و مقایسه می کردند، و هرگز تعصبی بر روی نژاد و دین خود نداشتند، ادوارد براون می نویسد:
ادوارد براون سپس به سخنان خود چنين ادامه مىدهد:
«... و مسلّم است كه قسمت اعظم كسانى كه تغيير مذهب دادند، به طيب خاطر و به اختيار و اراده خودشان بود. پس از شكست ايران در قادسيه، فى المثل چهار هزار سرباز ديلمى (نزديك بحر خزر) پس از مشاوره تصميم گرفتند به ميل خود اسلام آورند و به قوم عرب ملحق شوند. اين عده در تسخير جلولا به تازيان كمك كردند و سپس با مسلمين در كوفه سكونت اختيار كردند و اشخاص ديگر نيز گروه گروه به رضا و رغبت به اسلام گرويدند.»(8)
بالاترین گواه بر اینکه ایرانیان با رضایت مسلمان شدند نه با اجبار، این است که اگر مردم ایران در جنگ و با کشتار شکست خورده باشند خب چرا دین خویش رادر ظرف مدت کوتاهی تغییر داده و مسلمان شدند؟ در حالی که استعمار علی رغم جنگ های نظامی در طول سالیان نتوانست آنها را از اسلام بازگرداند، از این که بگذریم اولین مردمی که به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کردند، مردم سیستان بودند(9) در حالی که اگر مردمی با اجبار به دینی وارد شوند نسبت به حوادث آن دین بی تفاوت خواهند بود، نه این که در قیام برای خونخواهی یکی از بزرگان آن دین پیش قدم باشند.
اما امروز که سالها از آن ماجرا گذشته، دشمنان اسلام در داخل و خارج که دست جوان مسلمان را از تاریخ آن روز کوتاه دیدند شروع کردند به ساختن تمدنی عظیم از ایران باستان که در آن همه چیز گل و بلبل بوده، و هرگز نارضایتی مردم وجود نداشته و عامل افول این تمدن عظیم را اسلام معرفی کرده اند!
این در حالی است که شکل گیری تمدن عظیم اسلامی با اضافه شدن دین اسلام به فرهنگ ایرانی تحقق یافته است، و در اینکه عامل تحقق چنین تمدنی، ورود اسلام به عنوان مکمل و مشوق است شکی نیست همان طور که مشتشرقینی چون گوستاو لوبون در کتاب تمدن اسلام و عرب به آن اشاره کرده اند، و نام از دانشمندانی آورده اند که عمدتا ایرانی هستند.
______________________________
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج14، ص54.
2. نساء:4/36؛ کهف:18/34؛ حجرات:49/13.
3. مجموعه آثار، ج14، ص55.
4. همان، ج14، ص56.
5. صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، چاپ جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1413ق، قم، ج3، ص300.
6. بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل؛ 31/6/1366.
7. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/09/1392.
8. به نقل از مجموعه آثار، ج14،ص97.
9. تاریخ سیستان، ص100و101، به نقل از پرسمان.
توجه کنید که سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط سخن ایشان نبوده است بلکه آنچه می فرمودند در عمل نشان
می دادند،هرگز کسی از ایشان و یا امیر المؤمنین علیهما السلام دروغ نشنید،تا جائیکه محمد صلی الله علیه و اله حتی
قبل از بعثت در میان مردمی که اغلب مشرک بودند به "امین" شهرت داشتند.
عمل هر کسی بیانگر حقیقت سخن اوست،این را فراموش نفرمائید.
سوال
ریشه جریان باستان گرایی و زرتشت گرایی چیست؟ آیا ملل غربی یا مذاهب در این جریان نقشی دارند؟
پاسخ
باستان به هر چیز کهنه و قدیمی گفته می شود(لغتنامه دهخدا) و جریان باستان گرایی یعنی تأکید بر بازگشت به تمدن و تاریخ ایران باستان، که مرادشان ایران پیش از اسلام است. هدف شکل گیری و ترویج این جریان، بیشتر مبارزه با اسلام است، چون مروجین جریان باستان گرایی، اسلام را آیینی عربی معرفی کرده و بر بازگشت به تمدن پیش از اسلام تأکید میورزند.
برای پاسخ جامع به سوال شما توجه به چند نکته را می طلبد:
نکته اول:
جریان باستان گرایی، یا ملیت گرایی، یا تأکید بر نژاد آریایی و هر چه که این تفکر را تداعی کند جریانی است که خطر بزرگی برای جهان اسلام و مسلمانان خواهد داشت، شهید مطهری(ره) در این خصوص میفرماید:
«مسأله مليت پرستى در عصر حاضر براى جهان اسلام مشكل بزرگى به وجود آورده است. گذشته از اينكه فكر مليت پرستى برخلاف اصول تعليماتى اسلامى است (زيرا از نظر اسلام همه عنصرها على السّواء هستند) اين فكر مانع بزرگى است براى وحدت مسلمانان»(1)
نکته دوم:
جریان باستان گرایی ریشه های متعددی می تواند داشته باشد، اگرچه زمینه آن جهالت و تعصب بر روی نژاد و ملیت است که قرآن نسبت به آن تذکر داده(2) اما بدون شک استعمار در دامن زدن به این تفرقه، و ترویج ملیت گرایی در بین اقوام مختلف نقش بی بدیلی داشته، و دارد تا مانعی برای ایجاد وحدت اسلامی شکل دهد، به تعبیر شهید مطهری سلسله جنبان موج عنصرپرستی، و نژادپرستی اروپاییان هستند، اگرچه ممکن است بعد از ایجاد چنین موجی افرادی در داخل ملیتها از روی جهل و یا تعصب این نژادپرستی ها را پیروی کنند، اما این استعمارگران هستند که به خاطر اهدافشان و پیشگیری از تحقق یک نیروی عظیم و متحد یک میلیارد نفری چنین جریاناتی را ترویج کردند، و جریان «پان ترکیسم» یا نهضت جوانان ترک، را به وجود می آورد، یا به عرب میگوید برو بر روی عربیت خود «پان عربیسم» تکیه کن، و به ایرانی میگوید: نژاد تو آریاییست، و تو باید حساب خود را از عرب که نژاد سامی است جدا کنی.(3)
گفته شده علت اينكه مرحوم سيدجمال الدين اسدآبادى مليت خود را مخفى مىكرد اين بود كه نمىخواست خود را به يك ملت معين وابسته معرفى كند و احياناً بهانهاى به دست استعمارچيان بدهد و احساسات ديگران را عليه خود برانگيزد.(4)
نکته سوم:
بر خلاف القائات جریان باستان گرایی، اسلام هرگز در تعارض با حفظ ملیت نبوده، و هرگز خواهان بی تفاوتی نسبت به تمدن ایران باستان و برجستگیهای آن نیست، بلکه بر نقاط قوت آن تأکید ورزیده و مکمل آن تمدن بوده است، به عنوان مثال تأیید نوروز در روایات اسلامی نمونه ای از این باب است، هنگامی که امیرمؤمنان(ع) میبینند فارسیان در این روز هدیه و اطعام می دهند، آن را تایید کرده و نیکو شمردند: «وَ أُتِيَ عَلِيٌّ سلام الله علیه بِهَدِيَّةِ النَّيْرُوزِ فَقَالَ ع مَا هَذَا قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ الْيَوْمُ النَّيْرُوزُ فَقَالَ ع اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً» (5)
همچنین مقام معظم رهبری که در دوران ریاست جمهوری خود به سازمان ملل رفته و سخنرانی کردند، در سخنان خویش فرمودند:
«من از ايران مي آيم. من رئيس جمهوري كشوري هستم كه در يكي از بلندترين و حساس ترين دوران هاي تاريخ مهد تمدن و كانون فرهنگ بشريت بوده است و اكنون نيز قلمرو نظامي است كه بر همان پيشينه استوار بنا شده است»(6)
همچنین تأکید رهبر انقلاب بر حفظ و گسترش ادبیات فارسی نشان دیگری بر جمع بین دین و ملیت است، این سخنان بالاترین مقام دینی کشور ماست در خصوص زبانی ملی ما یعنی فارسی:
«من خیلی نگران زبان فارسی ام؛ خیلی نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانی را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همینطور دارند اصطلاحات خارجی [بهکار میبرند]. ... دوستان! زبان فارسی یک روزی از قسطنطنیهی آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمی بوده تا شبه قارهی هند؛ اینکه عرض میکنم از روی اطلاع است. در آستانه - مرکز حکومت عثمانی - زبان رسمی در یک برههی طولانی ای از زمان، زبان فارسی بوده. در شبه قارهی هند برجستهترین شخصیتها با زبان فارسی حرف میزدند و انگلیسها اولی که آمدند شبه قارهی هند، یکی از کارهایی که کردند این بود که زبان فارسی را متوقف کنند؛ جلو زبان فارسی را با انواع حیَل و مکرهایی که مخصوص انگلیسها است گرفتند»(7)
نکته چهارم:
تعصب در هر امری نارواست، انسان برای دفاع از هر امری چه دین باشد، چه آداب و رسوم باشد، چه نژاد و ملیت باشد باید بتواند به صورت معقول و به دور از تعصبات از آن دفاع نماید، آیا می شود بدون تفکر در خصوص تعالیم اسلامی و دستورات آن، این دین را مانع تمدن بشری دانست؟ و آیا میتوان بدون دلیلی بر حجیت زرتشتی گری، یا برتری نژادی آریایی آن را بر سایر ادیان و سایر نژادها ترجیح داد؟ این در حالی است که خود مردم ایران باستان اسلام را با آغوش باز پذیرفتند، چرا که در بطن ماجرا بوده و همه چیز را از نزدیک دیده و مقایسه می کردند، و هرگز تعصبی بر روی نژاد و دین خود نداشتند، ادوارد براون می نویسد:
ادوارد براون سپس به سخنان خود چنين ادامه مىدهد:
«... و مسلّم است كه قسمت اعظم كسانى كه تغيير مذهب دادند، به طيب خاطر و به اختيار و اراده خودشان بود. پس از شكست ايران در قادسيه، فى المثل چهار هزار سرباز ديلمى (نزديك بحر خزر) پس از مشاوره تصميم گرفتند به ميل خود اسلام آورند و به قوم عرب ملحق شوند. اين عده در تسخير جلولا به تازيان كمك كردند و سپس با مسلمين در كوفه سكونت اختيار كردند و اشخاص ديگر نيز گروه گروه به رضا و رغبت به اسلام گرويدند.»(8)
بالاترین گواه بر اینکه ایرانیان با رضایت مسلمان شدند نه با اجبار، این است که اگر مردم ایران در جنگ و با کشتار شکست خورده باشند خب چرا دین خویش رادر ظرف مدت کوتاهی تغییر داده و مسلمان شدند؟ در حالی که استعمار علی رغم جنگ های نظامی در طول سالیان نتوانست آنها را از اسلام بازگرداند، از این که بگذریم اولین مردمی که به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کردند، مردم سیستان بودند(9) در حالی که اگر مردمی با اجبار به دینی وارد شوند نسبت به حوادث آن دین بی تفاوت خواهند بود، نه این که در قیام برای خونخواهی یکی از بزرگان آن دین پیش قدم باشند.
اما امروز که سالها از آن ماجرا گذشته، دشمنان اسلام در داخل و خارج که دست جوان مسلمان را از تاریخ آن روز کوتاه دیدند شروع کردند به ساختن تمدنی عظیم از ایران باستان که در آن همه چیز گل و بلبل بوده، و هرگز نارضایتی مردم وجود نداشته و عامل افول این تمدن عظیم را اسلام معرفی کرده اند!
این در حالی است که شکل گیری تمدن عظیم اسلامی با اضافه شدن دین اسلام به فرهنگ ایرانی تحقق یافته است، و در اینکه عامل تحقق چنین تمدنی، ورود اسلام به عنوان مکمل و مشوق است شکی نیست همان طور که مشتشرقینی چون گوستاو لوبون در کتاب تمدن اسلام و عرب به آن اشاره کرده اند، و نام از دانشمندانی آورده اند که عمدتا ایرانی هستند.
______________________________
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج14، ص54.
2. نساء:4/36؛ کهف:18/34؛ حجرات:49/13.
3. مجموعه آثار، ج14، ص55.
4. همان، ج14، ص56.
5. صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، چاپ جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1413ق، قم، ج3، ص300.
6. بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل؛ 31/6/1366.
7. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/09/1392.
8. به نقل از مجموعه آثار، ج14،ص97.
9. تاریخ سیستان، ص100و101، به نقل از پرسمان.