جمع بندی بازگشت روح به بدن پس از مرگ
تبهای اولیه
باسلام
ایاممکن است کسی که مرده وروح ازبدن وی جداشده باردیگر روح به بدنش بازگردددرصورت بله پس چگونه است که خبری ازمرگ خودش یابه عبارتی دنیای بعد ازان ندارد حال انکه درروایات داریم مرگ مانند خواب است خواب هم عموما به یاد انسان میماند امادرمورد فردی که مرده وزنده شده چرااینگونه نیست ثانیا چگونه ممکن است یک نفس دوبارطعم مرگ رابچشد
ثالثا مگردرقران نداریم که طرف التماس میکنه خدایابرم گردون اعمال نیک انجام بدم امابرنمیگرده
خامسا نه دیگه خامسا نداشت
یاحق
یاباسلام
ایاممکن است کسی که مرده وروح ازبدن وی جداشده باردیگر روح به بدنش بازگردددرصورت بله پس چگونه است که خبری ازمرگ خودش یابه عبارتی دنیای بعد ازان ندارد حال انکه درروایات داریم مرگ مانند خواب است خواب هم عموما به یاد انسان میماند امادرمورد فردی که مرده وزنده شده چرااینگونه نیست ثانیا چگونه ممکن است یک نفس دوبارطعم مرگ رابچشد
ثالثا مگردرقران نداریم که طرف التماس میکنه خدایابرم گردون اعمال نیک انجام بدم امابرنمیگرده
سلام و ادب:Gol:
در پاسخ به این چند سؤال، توجه به چند نکته ضروری است:
اولاً: آنچه برخي مدعي آن هستند مبنی بر زنده شدن مجدد افرادی پس از مرگ قطعی شان، هيچ دليل عقلي و شواهد ديني بر درست بودن آن ادعاها وجود ندارد، معمولاً چنین ادعاهایی در کشورهاي غير اسلامي و غير مسلمان ساخته و پرداخته می شود. ایشان در مصاحبههاي خود مدعي چنين مسايلي ميشوند و فيلم آن مصاحبهها پخش ميشود، اين در حالي است که در جهان معاصر کارهاي ترفند گونه، و کارهاي شگفت انگيز با روح و روان آدمي انجام ميپذيرد. از طريق به خواب بردن و اعمال کارهايي روي روان افراد، اسرار فردي او و يا اشخاص ديگر را به دست ميآورند . چه بسا خود فرد نيز از آن کارها خبردار نميشود، چه اين که گاهي برخي افراد با تصرف و تسخير جن از اموري خبردار ميشود که شگفت آور و باور ناکردني است .
ثانیاً: چه بسا ممکن است كسي تحت تصرف جن قرار گيرد، به گونهاي که اطرافيان او تصور کنند که مرده است و در اين جريان، جن برخي امور را به او بگويد و آنگاه او را به حال خود رها نمايد. در اين صورت از مسايل بسياري خبردار ميگردد. و ده ها پديدهاي از اين قبيل در اين گونه ادعاها وجود دارد، بنابر اين چنین ادعاهایی قابل اعتماد و باور نخواهد بود و يا دليل عقلاني و يا شواهد ديني بر تاييد اين گونه مسايل وجود ندارد.
ثالثاً: زنده شدن مرده و برگشت به حيات دوباره در قرآن کريم در چند مورد مطرح شده، از آن ميان اصحاب کهف و (1) جريان مرغ هايي است که جناب ابراهيم آن ها را کشت و دوباره زنده شدند. (2) روشن تر از همه جريان عزير نبي است که در قرآن کريم آمده: «فاماته الله ماه عام ثم بعثته... ؛ (3) خدا او را يکصد سال ميراند و سپس زنده کرد». اين کار به عنوان يک معجزه و یا شاهد انجام گرديده، از اين رو در ادامه ماجراي زنده شدن او فرمود: «و لنجعلک آيه للناس، (4) براي اين که تو را نشانه و معجزه براي مردم درباره معاد قرار دهيم». پس اصل امکان وقوعی زنده شدن مجدد استبعادی ندارد لکن وقوع آن، نیازمند دلیل خاصی است. که یا در قالب معجزه، کرامت و یا نشانه رخ دهد.
رابعاً: در اين ماجراها که قرآن کريم نقل کرده، اصحاب کهف و جناب عزير نبي هيچ کدام نه تنها چيزي درباره عوالم بعد از مرگ و ماجراي مردن و آنچه درعالم ديگر ديده ، نقل نکردند بلکه تصور آن ها اين بود که مدت اندکي را به خواب رفته و از هيچ چيزي خبردار نبودهاند. جناب عزير نبي وقتي خداوند از او ميپرسد که چه مقدار درنگ نمودي، با اين که صد سال بود که مرده بود، گفت: «لبثت يوما او بعض يوم؛ (5) يک روز و يا قسمتي از يک روز »ولي خداوند به او خبر داد که صد سال درنگ نمودي. (6) تفصيل ماجراي عزير را در منابع ذيل جويا شويد. (7) ولي ماجراي مردن و زنده شدن جناب عزير به عنوان يک اعجاز الهي بود که رخ داد و قرآن آن را نقل نمود. تصريح شده که عزير از هيچ چيزي خبر دار نشد حتي از اين که چند مدتي بر او گذشته است. بنابراين آنچه از سوي مدعيان امروزي مطرح مي شوند، ممکن است از اين گونه آموزههاي وحياني گرفته شده و آن را به نام خود با شرح و بسط ماجراهاي در فيلم ها براي ديگران مطرح مي کنند.
ینابراین، هيچ دليل عقلاني و شرعی صحت این ادعاها را تاييد نميکند. ماجراي عزير و امثال او نيز نبايد شاهد درستي آن ادعاها تلقي گردد. به خصوص اين که اين گونه ادعاها هرگز اعتبار عقلي ندارد .بر اساس آموزههاي ديني، انسان بر اثر فشار و سختي مرگ، تمام آنچه در عمر چندين ساله در دنيا ميدانسته، از يادش مي رود. حتي اصول عقايد خود، نظير اينکه پروردگار او کيست، پيامبر و امام او کيست ،فراموش ميکند. بسياري نميتوانند در قبر و برزخ جواب فرشته الهي به نام نکير و منکر را در اين باره بدهند. مستحب است که به مرده تلقين عقايد بشود تا عقايد خود را که بر اثر فشار مرگ فراموش نموده، به ياد آورد.
پس چگونه ممکن است کسي مدعي شود که مراحل مرگ او چنين و چنان بوده و در عالم برزخ چيزي را ديده و آن ها را به خاطر سپرده و دوباره براي ديگران بعد از زنده شدن به تفصيل بيان کند؟! در حالي که غير از اولياء خدا ساير مردم به هنگام مرگ و بعد از مرگ در شرايطي قرار ميگيرند که امير مومنان درباره آن ميفرمايد: «و ان للموت لغمرات هي افظع من ان تستغرق بصفه او تعتدل علي عقول اهل الدنيا؛ (8) همانا مرگ سختيهايي دارد که هراس انگيز و وصف ناشدني است . برتر از آن است که عقل هاي اهل دنيا آن را درک کند».
در نتیجه گرچه بازگشت مجدد روح به دنیا و زنده شدن مجدد مرده، با اراده و مشیت و باذن خدا آنهم با دلیل خاصی امکان پذیر است چنانکه نمونه هایی از این رجعت بعنوان معجزه و کرامت و یا نشانه و شاهد رخداده و در جریان رجعت در زمان ظهور حضرت حجت (عج) نیز مجددا رخ خواهد داد اما به هر ادعایی که از سوی مدعیان دروغین در این رابطه گزارش می شود نیز نباید اعتنا کرد چون هیچ دلیل عقلی و شرعی بر صحت این ادعاها نداریم.
در پایان گفتنی است: مواردی که در آیه شریفه، «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون؛(9) زمانی كه مرگِ یكی از تبهكاران فرا رسد گوید: پروردگارا! مرا باز گردان، شاید در آنچه ترك و كوتاهی كردم عمل صالحی انجام دهم، ولی به او گفته میشود: چنین نیست و هرگز برنخواهی گشت. این درخواست و وعده ،سخنی بیش نیست و اگر بازگردد همان كردار سابق را تكرار كند، و پشت سر آنان برزخ است تا روزی كه برانگیخته میشوند.» بازگشت مجدد آنها را به دنیا بطور کلی منتفی می شمارد، مربوط به بازگشت تبه کاران، کفار و گناهکاران امت است، چنین بازگشتی در پی تقاضای آنها برای اصلاح، محال و غیرممکن است. اما اصل امکان بازگشت ارواح مؤمنین و برخی صالحان، باراده و مشیت خدا، یا به تقاضای اوصیاء و اولیاء الهی از خداوند در قالب کرامت یا بعنوان شاهد و نشانه، هیچ استبعادی ندارد چنانکه مواردی در کرامت های اوصیاء الهی گزارش شده است.
موفق باشید ...:Gol:
پي نوشت ها_________________________________________________
1- کهف (18) آيه 11.
2- بقره (2) آيه 260.
3- همان، آيه 259.
4- همان .
5- همان .
6- همان .
7- تفسير نمونه، ج 2 ،ص 217؛ الميزان ،ج 2 ،ص 554.
8- نهج البلاغه ،خطبه 221، اقتباس از تحقیق مرکز ملی پاسخگویی، موضوع عالم غیب، با کمی تغییر و اضافات.
9- مؤمنون، 99 - 100.
اولاً: آنچه برخي مدعي آن هستند مبنی بر زنده شدن مجدد افرادی پس از مرگ قطعی شان، هيچ دليل عقلي و شواهد ديني بر درست بودن آن ادعاها وجود ندارد، معمولاً چنین ادعاهایی در کشورهاي غير اسلامي و غير مسلمان ساخته و پرداخته می شود.سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش با تشکر از مطالب ارزشمند کارشناس محترم :Gol: اما بعد دراین مورد بنده شاهد حداقل یک اتفاق مستند در مورد خانواده بوده ام !مرگ یکی از نزدیکان حین عمل جراحی اعلام شد و حدود 20 دقیقه بعد از جدا کردن تجهیزات پزشکی ودر حال آماده کردن ایشان برای انتقال به سرد خانه علایم حیات در این شخص دوباره به وجود آمد . اما ایشان از تمام مدت بی هوشی و اعلام مرگ ایشان فقط همراهی با یکی از اساتید خود را که مدتی قبل به رحمت خدا رفته بودند رادر دره ای عمیق به خاطر می آورند و دربیان این مطلب همواره میگویند که این ماجرا از زندگی اکنونم حقیقی تر و ملموس تر بود و هنوز هروقت به آن فکر می کنم با اعماق وجودم ان را درک می نمایم . .حال باتوجه به موارد مشابه و با استناد به مواردی که درقرآن کریم ذکر شده آیا می توان مستنداتی از ادیان به ویزه اسلام را به دست آورد که مرگ دارای مراحل متعدد است تا به حقیقت خود برسد ؟ آیا این باز گشت ها ممکن است فقط بازگشت از مقدمات مرگ باشد ؟ وآنچه بدون بازگشت است مراحل پیشرفته ی مرگ باشد که جدایی کامل روح از بدن خاکی و ورود به عالم برزخ را شامل می شود ؟ یا مرحله ای که ورود به معنا ی حقیقی مرگ است ؟ واین مراحل اولیه که بازگشت رخ می دهد هنوز مرگ به معنای واقعی وقوع نیافته است ؟
پس چگونه ممکن است کسي مدعي شود که مراحل مرگ او چنين و چنان بوده و در عالم برزخ چيزي را ديده و آن ها را به خاطر سپرده و دوباره براي ديگران بعد از زنده شدن به تفصيل بيان کند؟! در حالي که غير از اولياء خدا ساير مردم به هنگام مرگ و بعد از مرگ در شرايطي قرار ميگيرند که امير مومنان درباره آن ميفرمايد: «و ان للموت لغمرات هي افظع من ان تستغرق بصفه او تعتدل علي عقول اهل الدنيا؛ (8) همانا مرگ سختيهايي دارد که هراس انگيز و وصف ناشدني است . برتر از آن است که عقل هاي اهل دنيا آن را درک کند».
سلام
کاملا درسته!
در همین زمینه مقاله ای میزارم:
[h=1]تجربهی نزدیک به مرگ[/h] تجربهی نزدیک به مرگ « به انگلیسی near-death experience NDE » تجربهای فردی است، مرتبط با مرگ قریبالوقوع، که احساساتی نظیر جدا شدن از بدن، معلق بودن در هوا و دور شدن از زمین، آرامش در سراسر بدن، گرما، امنیت و مشاهدهی نوری درخشان را در بر میگیرد. در آمریکای بین ۳۸ تا ۵۰ درصد از افرادی که تا نزدیکی حالت مرگ بالینی Clinical Death پیش رفتند این تجربه را بازگو کردند.
جمعی از محققان روانشناسی دانشگاه ادینبرو و انجمن تحقیقات پزشکی کمبریج با بازبینی پژوهشهای انجام شده در مورد این پدیده آن را بیشتر حقهای از طرف ذهن دانستهاند تا نشانهای برای زندگی پس از مرگ. بسیاری از تجارب نزدیک به مرگ میتوانند ناشی از تلاش مغز برای ایجاد احساسات و ادراکات عجیب در لحظات وقایع تکان دهنده باشند. به گفتهی دکتر وات از دانشگاه ادینبرو: «تحقیقات ما نشان میدهد بسیاری از کسانی که تجربهی نزدیک به مرگ داشتهاند حقیقتا با خطر مرگ مواجه نبودهاند، با اینحال آنها گمان میکردند که درحال مرگند. » شواهد علمی نشان میدهند که تمامی جنبههای تجربهی نزدیک به مرگ منشا عصبی- فیزیولوزیکی یا روانشناختی دارند.
حس خروج از بدن و شناور بودن
این یکی از پرتکرارترین موردهای گزارش شده در مورد تجربه نزدیک آگاهی به مرگ است. اما پژوهشگران معتقدند این احساس تنها به تجربه نزدیک به مرگ محدود نمیشود. وضعیتی وجود دارد به نام «کوتارد» Cotard یا سندرم جنازه ی متحرک، که فرد مبتلا باور دارد که مرده است. این حالت معمولا پس از ضربهی عاطفی شدید یا در بیماری تیفوئید مشاهده شده است. حس خروج از بدن و شناور بودن بالای سر خود نیز مکررا گزارش شده است. اما محققان سوییسی دریافتهاند که چنین تجربهای میتواند به طور ساختگی با تحریک بخش ادراک و آگاهی در سمت راست مغز ایجاد شود.
تونل نور
«تونل نور» احساس دیگری که در رابطه با تجربه نزدیک به مرگ بیان میشود، نیز میتواند در شرایط ویژه ایجاد شود. خلبانهایی که تحت فشار نیروی گرانش G-force پرواز میکنند، گاهی دچار «سنکوپ ناشی از فشار خون بالا» hypertensive syncope میشوند که میتواند منجر به ادراکی مشابه تونل نور و یا حتی از دست دادن دید مرکزی تا ۸ ثانیه شود و نور انتهای تونل ممکن است ناشی از کمبود خون و اکسیژن دریافتی در چشم باشد.
حس شادی و رضایت
حس شادی و شعف نیز میتواند ناشی از آزادسازی هورمون نورادرنالین noradrenaline توسط مغز میانی باشد، که در حالت توهم یا تجربه نزدیک به مرگ ایجاد میشود. دکتر سام پرنیا سرپرست تحقیقات احیا در دانشگاه استیت نیویورک و نویسنده کتاب «وقتی میمیریم چه می شود؟»، میگوید: «هر تجربهای، چه نزدیک به مرگ یا افسردگی، شادی و یا عشق در مغز اتفاق میافتد؛ در واقع بسیاری از تجارب بخشهای مشترکی از مغز را به کار میگیرند، بنابراین عجیب نیست که بتوان آنها را بازتولید نمود. کشف این بخشها یا بازتولید آنها به معنای غیر واقعی و موهومی بودن تجارب نیست. همان طور که ما عشق و شادی و افسردگی را غیر واقعی و موهومی نمیدانیم. گذشته از این بسیاری از مردم مکررا ادعا کردهاند که وقایع در حال وقوع در اطراف خود را در هنگام مرگ و عدم فعالیت مغزی دیدهاند، و این مورد را نمیتوان با تغییرات مغزی در حالی که خاموش و مرده است توضیح داد.»
با این حال آخرین پژوهشهای صورت گرفته در مورد این پدیده از یافتههای جدیدی خبر میدهند. دانشمندان معتقدند جریان ناگهانی فعالیت الکتریکی در مغز ممکن است موجب تجربهی روشن و واضحی شود که توسط نجاتیافتگان از مرگ شرح داده می شود. مطالعه انجام شده بر روی موشهای در حال مرگ سطوح بالایی از امواج الکتریکی مغز را در لحظهی مرگشان کشف کرده است. محققان امریکایی اظهار داشتند که این پدیده میتواند در انسان سطح هشیاری را به اوج برساند. دکتر جیمو برجیگین از دانشگاه میشیگان محقق اصلی این پژوهش گفته است: «بسیاری از مردم گمان میکنند مغز پس از مرگ بالینی غیرفعال می شود یا به حداقل میزان فعالیت میرسد، با عملکردی کمتر از حالت بیداری، و ما اثبات کردیم که وضعیت قطعا اینگونه نیست. برعکس؛ مغز در طول فرایند مرگ بسیار فعالتر از حالت بیداری است.»
آگاهی
از نور سفید درخشان، تا احساس خروج از بدن و عبور زندگی از برابر چشمان، تجارب مشترک گزارش شده توسط افرادی هستند که تا لبهی مرگ رفته ولی نجات یافتهاند. اگرچه مطالعه این مورد در انسان یک چالش بوده و این تصورات به قدر کافی درک نشدهاند. برای فهم بیشتر، دانشمندان در دانشگاه میشیگان ۹ موش در حال مرگ را مورد بررسی قرار دادند. در ۳۰ ثانیه اول پس از توقف ضربان قلب حیوان، افزایشی ناگهانی در امواج مغزی با فرکانس بالا اندازهگیری شد که نوسان گاما نامیده میشود. این پالس ها یکی از ویژگی های عصبیست که گمان میشود از هشیاری در انسانها حمایت کند، به ویژه زمانی که آنها تلاش میکنند میان اطلاعات بخشهای مختلف مغز ارتباطی ایجاد کنند. در موشها این پالسهای الکتریکی پس از توقف قلب در سطوحی حتی بالاتر از زمان بیداری و سلامت حیوان شناسایی شد.
دکتر برجیگین اظهار داشت: «وقوع چنین چیزی در مغز انسان نیز محتمل است، و سطح افزایش یافتهی فعالیتهای مغز و هشیاری میتواند به ایجاد تصورات نزدیک به مرگ منجر شود.» او همچنین اشاره کرد که: «این میتواند چارچوبی برای شرح موضوع به دست ما دهد. این واقعیت که آنها نور را میبینند نشانگر فعالیت شدید قشر بینایی مغز است، چرا که ما گامای افزایش یافته را در بخشی از مغز که دقیقا در بالای قشر بیناییست مشاهده نمودهایم. ما پیوستگی افزایشیافتهی میان گاما و موجهای با فرکانس پایینتر را مشاهده کردیم که نمودی از آگاهی و حس بینایی است. اگرچه برای اصمینان از صحت یافتهها نیاز است مطالعهای بر روی افرادی که مرگ بالینی را تجربه کرده و سپس احیا شدهاند صورت بگیرد.»
دکتر جیسن بریت ویت از دانشگاه بیرمنگام در اظهار نظری در ارتباط با این پدیده آن را «آخرین هورا»ی مغز خواند و گفت: «این توضیحی عالی برای ایدهایست که برای مدتهای مدید وجود داشته است، که تحت شرایطی ناآشنا و گمراه کننده، شبیه به تجربه نزدیک به مرگ، مغز بیش از حد تحریک و انگیخته میشود. این فعالیت میتواند همانند شوکی شدید، در بخشهایی از مغز که در هشیاری دخیلند افزایشی ناگهانی یابد و تمامی ادراکات حاصل را با حسی واقعیتر از حواس و احساسات معمول پدید آورد.» او اضافه کرد: «محدودیت موجود این است که ما نمیدانیم تجربهی نزدیک به مرگ دقیقا چه لحظهای اتفاق میافتد. شاید قبل از بیهوشی بیمار یا در لحظاتی بیخطر در یک عمل جراحی خیلی قبلتر از ایست قلبی. با این وجود این موارد میتوانستند احتمالا در زمان توقف قلبی یا بعد از آن اتفاق بیفتد، یافتههای جدید میتوانند تاییدی بر صحت این ایده باشند که « مغز هدایتگر چنین تجربهی چشمگیر و فریبنده ایست.»
به گفتهی دکتر کریس چمبرز از دانشگاه کاردیف: «این تحقیقی حیرتانگیز و علمی است. ما چیزهای در ارتباط با فعالیت مغز در هنگام مرگ، یا حتی فعالیتهای مغز در حالت هشیار میدانیم. این یافتهها دری را به سوی پژوهشهای بیشتر بر روی مغز انسان باز میکند. با این حال ما باید در نتیجهگیری در مورد تجربهی نزدیک به مرگ انسان به شدت محتاط عمل کنیم. اندازهگیری فعالیت مغز در موشها در طول ایست قلبی یک چیز است و ارتباط دادن آن با تجربهی انسان چیز دیگری.»
منابع:
[h=3]Results of world’s largest Near Death Experiences study published[/h] [h=1]Surge of neurophysiological coherence and connectivity in the dying brain[/h] [h=1][FONT=arial black]Near-death experiences: the brain’s last hurrah[/h]
سارا نوریکیا
کاری از گروه نشر دانش گمانه
حال باتوجه به موارد مشابه و با استناد به مواردی که درقرآن کریم ذکر شده آیا می توان مستنداتی از ادیان به ویزه اسلام را به دست آورد که مرگ دارای مراحل متعدد است تا به حقیقت خود برسد ؟ آیا این باز گشت ها ممکن است فقط بازگشت از مقدمات مرگ باشد ؟ وآنچه بدون بازگشت است مراحل پیشرفته ی مرگ باشد که جدایی کامل روح از بدن خاکی و ورود به عالم برزخ را شامل می شود ؟ یا مرحله ای که ورود به معنا ی حقیقی مرگ است ؟ واین مراحل اولیه که بازگشت رخ می دهد هنوز مرگ به معنای واقعی وقوع نیافته است ؟
سلام و ادب:Gol:
در گزاره های دینی از این مراحل تا مرگ قطعی و نهایی و قبض روح، تحت عنوان سکرات موت یاد می شود. سکرات مرگ حالتی شبیه به بیهوشی است و این حالت برای هر انسانی یک بار بیشتر رخ نمی دهد و حالت بسیار حساس و سرنوشت سازی است. البته این حالت برای مؤمن و کافر متفاوت است. وقتی بنا شد که نفس انسان از بدن و دنیا جدا شود، حالت مخصوصی به او دست می دهد. از یک طرف به تدریج جذبه های مرگ انسان را از طریق دالان و کانالی به سوی عالم دیگر می کشاند. بعبارتی این تدریجی بودن گواه وجود مراحلی است تا تحقق قبض کامل روح و مرگ قطعی.
بنابراین، بدون شک، مواردی که گزارش می شوند مبنی بر زنده شدن فرد از دو حال خارج نیستند یا مواردی است ادعایی که ساخته و پرداخته تصورات و ذهنیات افراد است(که توضیح آن گذشت) و یا به فرض صحت، موارد معدود و انگشت شماری از مراحل قبل از تحقق مرگ قطعی باز می گردند یعنی در حالیکه در حال دست و پنجه نرم کردن با مراحل اولیه و مقدمات مرگ هستند به عللی ناشناخته و گاه شناخته بازمی گردند.
البته گفتیم که امکان زنده شدن مجدد و بازگشت از مرگ قطعی طبق شواهدی که برشمردیم باراده و مشیت خدا بعنوان معجزه، کرامت و نشانه هیچ استبعادی ندارد چنانکه در مورد عزیر نبی، زنده شدن پرندگان توسط ابراهیم باذن خدا و معجزات عیسی (ع) بیان کردیم. آنچه بنا به نص آیه شریفه قرآن غیرقابل بازگشت از برزخ است، زنده شدن مجدد کفار و گناهکاران است که به تقاضای ایشان اعتنایی نخواهد شد.
موفق باشید ...:Gol:
بنام خدا
با سلام و تشکر، :Gol:در جمعبندی بحث " بازگشت روح به بدن پس از مرگ" نکاتی را بیان می کنیم:
اول. آنچه برخي مدعي آن هستند مبنی بر زنده شدن مجدد افرادی پس از مرگ قطعی شان، هيچ دليل عقلي و شواهد ديني بر درست بودن آن ادعاها وجود ندارد، معمولاً چنین ادعاهایی در کشورهاي غير اسلامي و غير مسلمان ساخته و پرداخته می شود.
دوم. چه بسا ممکن است كسي تحت تصرف جن قرار گيرد، به گونهاي که اطرافيان او تصور کنند که مرده است و در اين جريان، جن برخي امور را به او بگويد و آنگاه او را به حال خود رها نمايد.
سوم. اصل امکان وقوعی زنده شدن مجدد استبعادی ندارد لکن وقوع آن، نیازمند دلیل خاصی است. که یا در قالب معجزه، کرامت و یا نشانه رخ دهد. مانند داستان اصحاب کهف (1) جريان مرغ هايي که جناب ابراهيم آن ها را کشت و دوباره زنده شدند. (2) روشن تر از همه جريان عزير نبي است که در قرآن کريم آمده (3). در اين ماجراها، اصحاب کهف و جناب عزير نبي هيچ کدام نه تنها چيزي درباره عوالم بعد از مرگ و ماجراي مردن و آنچه درعالم ديگر ديده ، نقل نکردند بلکه تصور آن ها اين بود که مدت اندکي را به خواب رفته و از هيچ چيزي خبردار نبودهاند.
چهارم. هيچ دليل عقلاني و شرعی صحت این ادعاها را تاييد نميکند. ماجراي عزير و امثال او نيز نبايد شاهد درستي آن ادعاها تلقي گردد. به خصوص اين که اين گونه ادعاها هرگز اعتبار عقلي ندارد. در نتیجه گرچه بازگشت مجدد روح به دنیا و زنده شدن مجدد مرده، با اراده و مشیت و باذن خدا آنهم با دلیل خاصی امکان پذیر است چنانکه نمونه هایی از این رجعت بعنوان معجزه و کرامت و یا نشانه و شاهد رخداده و در جریان رجعت در زمان ظهور حضرت حجت (عج) نیز مجددا رخ خواهد داد اما به هر ادعایی که از سوی مدعیان دروغین در این رابطه گزارش می شود نیز نباید اعتنا کرد چون هیچ دلیل عقلی و شرعی بر صحت این ادعاها نداریم.
پنجم. طبق این آیه شریفه، «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون؛(4) بازگشت تبه کاران را به دنیا بطور کلی منتفی می شمارد، اما اصل امکان بازگشت ارواح مؤمنین و برخی صالحان، باراده و مشیت خدا، یا به تقاضای اوصیاء و اولیاء الهی از خداوند در قالب کرامت یا بعنوان شاهد و نشانه، هیچ استبعادی ندارد چنانکه مواردی در کرامت های اوصیاء الهی گزارش شده است.
ششم. در گزاره های دینی از این مراحل تا مرگ قطعی و نهایی و قبض روح، تحت عنوان سکرات موت یاد می شود. سکرات موت، حالتی شبیه به بیهوشی است و این حالت برای هر انسانی یک بار بیشتر رخ نمی دهد و حالت بسیار حساس و سرنوشت سازی است. البته این حالت برای مؤمن و کافر متفاوت است. وقتی بنا شد که نفس انسان از بدن و دنیا جدا شود، حالت مخصوصی به او دست می دهد. از یک طرف به تدریج جذبه های مرگ، انسان را از طریق دالان و کانالی به سوی عالم دیگر می کشاند.
بنابراین، بدون شک، مواردی که گزارش می شوند مبنی بر زنده شدن فرد از دو حال خارج نیستند یا مواردی است ادعایی که ساخته و پرداخته تصورات و ذهنیات افراد است(که توضیح آن گذشت) و یا به فرض صحت، موارد معدود و انگشت شماری از مراحل قبل از تحقق مرگ قطعی باز می گردند یعنی در حالیکه در حال دست و پنجه نرم کردن با مراحل اولیه و مقدمات مرگ هستند به عللی ناشناخته و گاه شناخته بازمی گردند.
موفق باشید ...:Gol:
رونوشت__________________________________
1-کهف (18) آيه 11.
2- بقره (2) آيه 260.
3- همان، آيه 259.
4. مؤمنون، 99 - 100.