امام معصوم چرا از علم غیب خود برای از بین بردن دشمنان خود استفاده نمیکند؟

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امام معصوم چرا از علم غیب خود برای از بین بردن دشمنان خود استفاده نمیکند؟

صادق;545477 نوشت:
باسلام وتقدیر از شما .

با سلام
نمیدونم زیاد سوالم ربط داره به این تاپیک یا نه

میگن حضرت علی علیه السلام وقتی وارد مسجد میشه ابن ملجم رو می بینه که تو مسجد خوابیده میره بیدارش میکنه و بهش میگه بیدار شو من میدونم تو برای چه کاری به اینجا اومدی.
بعدش هم به سمت محراب میره که نماز رو بخونه
اولاً چنین روایت، یا نقلی که شده صحت دارد ؟
دوماً این کار حضرت علی علیه السلام در صورت صحت داشتن موضوع چه معنی داره؟
من میدونم یکی اومده من رو بکشه بعد برم از خواب بیدارش کنم بعدش بدون هیچ مقابله ای با این فرد یا حتی رعایت ایمنی خودم ، راحت به کارم برسم
در حالی که به یقین میدانم چنین شخصی در همون لحظه به من صدمه وارد میکنه؟ :Gig:
سوماً پیامبر و معصوم میتونه از زمان مرگ خودش به این وضوح خبر داشته باشه؟

ممنون :Gol:

سوال:
میگن حضرت علی {علیه السلام} وقتی وارد مسجد میشه ابن ملجم رو می بینه که تو مسجد خوابیده میره بیدارش میکنه و بهش میگه بیدار شو من میدونم تو برای چه کاری به اینجا اومدی.
بعدش هم به سمت محراب میره که نماز رو بخونه
اولاً چنین روایت، یا نقلی که شده صحت دارد ؟
دوماً این کار حضرت علی {علیه السلام} در صورت صحت داشتن موضوع چه معنی داره؟
من میدونم یکی اومده من رو بکشه بعد برم از خواب بیدارش کنم بعدش بدون هیچ مقابله ای با این فرد یا حتی رعایت ایمنی خودم ، راحت به کارم برسم
در حالی که به یقین میدانم چنین شخصی در همون لحظه به من صدمه وارد میکنه؟ :Gig:
سوماً پیامبر و معصوم میتونه از زمان مرگ خودش به این وضوح خبر داشته باشه؟

پاسخ:
باسلام وتشکر از سوال خوبی تان .
از شما که برای درح عمیقتر از مسایل دینی تلاش می کنید تقدیر می شود .
این گونه پرسش ها نه تنها در باره امیر مومنان
(علیه السلام) بلکه در باره سایر ائمه هم مطرح است لذا اجاز دهید در یک نگاه جامع تر به مسله بگویم :
گرچه بر اساس روایات متعدد ائمه(علیهم السلام) از راه مختلف از رخ داد شهادت شان آگاه بوده اند، ولی در امور زندگی و متعارف، مانند جنگ و صلح، مبارزه و مسافرت و مانند آن ها از علم غیب خود استفاده نمی‌ کردند. آنان مانند دیگران، اگر بیمار بشوند، دارو مصرف میکنند، گرسنه می‌شوند، غذا می‌خورند، خسته می‌شوند، استراحت می‌کنند، مسافرت می‌کنند. ممکن است در ضمن مسافرت دچار مشکل شوند.
نکته دیگر این گرچه امامان(علیهم السلام) از علم خدادادی برخوردار بودند و از گذشته و آینده خبر می‌دادند و از نحوه شهادت خود با خبر بودند، ولی مؤظف نبودند طبق علمشان عمل کنند، بلکه در همه موارد (مگر مصلحت ایجاب کند) مطابق آن چه علوم عادی اقتضا می‌کرد، عمل می‌نمودند. همان گونه که خداوند می‌توانست در تمام برخوردهای بین کفر و توحید، پیامبران و امامان و اولیای الهی و رهروان راه حق را پیروز گرداند و کفر و کافران را مغلوب نماید، ولی این کار را جز در موارد استثنایی انجام نداد، چرا که سنت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود. چه این علم غیب در واقع گزارش از متن واقع است و قابل تغییر نیست .(1) از این رو باید گفت :
گرچه امیر مؤمنان علی(علیه السلام) شهادت خود را می دانست و قاتل خویش را می‌شناخت، لیکن این علم افاضی (خدادادی) بود و بر حضرت لازم نبود طبق آن عمل نماید و به مسجد نرود؛ بلکه وظیفه آن بود که طبق علم عادی رفتار نمایند. ابن ملجم تصمیمش مبنی بر شهادت علی(علیه السلام) را مخفی نگه داشته بود و از این امر کسی غیر از همدستانش با خبر نبود. موقعی که علی(علیه السلام) به مسجد تشریف برد، در ظاهر مطلبی که دلالت کند فردی در مسجد مصمم بر قتل حضرت است، وجود نداشت. از این رو حضرت مثل سایر روزها برای اقامة نماز جماعت به مسجد تشریف برد،‌ و بر اساس علم عادی خود رفتار نمود، ‌و به علم غیر عادی خود ترتیب اثر نداد، چون مکلف و مأمور نبود به علم غیبی خود عمل کند. چنان که در قضاوت، و حکومت و تدبیر امور و انجام سایر تکالیف، طبق راه‌ها و علم‌های معمولی عمل می‌فرمود، نه طبق علم غیب. اگر در ظاهر آب نبود، ولی از راه علم غیب از وجود آب اطلاع داشت، تکلیفش مثل دیگران تیمم بود. (2)
اما در باره عمل کرد امام حسین(علیه السلام) غیر از این نکته مسایل دیگر نیز قابل طرح است؛ زیرا اگر فلسفه قیام حسینی خوب درک شود، پاسخ روشنی به دست خواهد آمد.
در ابتدا باید اشاره شود که امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول عملی اسلام است، که از مهم ترین و عالی ترین واجبات اسلامی است.
در قرآن می‌فرماید: «کنتم خیر امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله؛ (3) مسلمانان بهترین امتی هستید (یا بودید) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود، زیرا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و ایمان به خدا دارید».
امام خمینی (ره) می‌فرماید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است».(4) با توجه به این نکته حال باید گفت :
امام حسین(علیه السلام) در موقعیتی بود که اصل اسلام و سنت پیامبر در حال از بین رفتن یا تحریف بود.
حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده می‌شود؛ نیز زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده و جان فشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی اثر شدن است. از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند،‌گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.
یک روز پیش از حرکت امام حسین(علیه السلام) از مدینه به طرف مکه مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله! تو را نصیحت می‌کنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و علی الأسلام السلام اذ قد بلیت الأمة براع مثل یزید؛ (5) وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد، فاتحه اسلام خوانده است».
بنا بر این معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود.
حضرت در جای دیگر فرمود:
«ألا ترون أنّ الحق لا یُعمَل به و أنّ الباطل لا یتناهی عنه،‌لیرغب المؤمن فی لقاء اله محقا؛ (6) آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود؟ آیا نمی‌بینید قوانین الهی پایمال می‌شود؟ آیا نمی‌بینید این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمی‌کند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد!».
در نتیجه عمل حضرت مصداق عملی امر به معروف و نهی از منکر بود . در نتیجه بخشی آن نیاز به آن همه جان فشانی و سختی وجود داشت ، به علاوه این عمل عین تکلیف حضرت محسوب می شد . در نتیجه تلاش در این مسیر محذوری نداشت .
برای اطلاع از این مسئله به منبع ذیل مراجعه شود (7) گفتنی است غیر از آنچه بیان شد، علل و عوامل متعدد در شکل‌گیری نهضت امام حسین(علیه السلام) و سفر او به کر بلا نقش داشته و مهم‌ترین عامل که آن را علت کامل و یا علت تکمیل کننده سایر عوامل باید تلقی کرد ، همان است که در زیارت نورانی اربعین آمده:
«وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة وحیرة الضلالة؛ (8) جانش را در راه تو فدا کرد تا بندگانت را از نادانی و حیرت گمراهی نجات دهد».
بنا بر این اساس قیام امام برای نجات مردم از جهالت نوین و گمراهی جدید بود که به نام دین و خلیفه مسلمانان می‌خواست از سوی یزید اجرا شود. حضرت با قیام خود حقایق را روشن ساخت. برای ابد روشن نمود که جهالت نوین یزیدی ربطی به دین ندارد. نباید نفاق در لباس دین مردم را به حقایق آسمانی بدبین کند.
در کتاب «جلوه‌های عرفانی نهضت حسینی» درباره عوامل قیام امام حسین(علیه السلام) به تفصیل بحث شده است.

منابع:
1. علامه طبا طبایی، معنویت تشیع، نشر نشر بوستان کتاب، قم 1388 ش، ص223.
2. لطف الله صافی، معارف دین، ص 118 ـ 123؛ در راه حق، بیست پاسخ، ص 113؛ابراهیم امینی، مسایل کلی امامت، ص 324؛ بحارالأنوار، ج 42، ص 258 و 259.
3. آل عمران (3) آیه 109.
4. امام خمینی، تحریرالوسیله،نشر آثار امام خمینی، 1379 ش.، ج1، ص 472.
5. سید محسن امین عیان الشیعه،دارالاحیا لتراث العربی، بیروت ،بی تا. ج2، ص 402.
6. محمد باقر مجلسی بحارالانوار، نشر دارالاحیا التراث العربی، بیروت ،1403 ق، ‌ج42، ص 192.
7. محمد امین صادقی جلوه های عرفانی نهضت حسینی ،نشر بوستان کتاب، قم، 1387 ش.
8. مفاتیح الجنان، نشر دفتر فرهنگ اسلامی، تهران، بی تا، ص 775.

موضوع قفل شده است