الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه حدیثی) چه می باشند

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه حدیثی) چه می باشند

[="red"]کلیاتی در باب اصول الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه حدیثی)[/]
زمانى كه علماى اماميه, آغاز نگارش آثار حديثى شان را شرح مى دهند، به دو دسته آثار قديمى پديد آمده، اشاره مى كنند. نخس، آثارى هستند كه منسوب به ائمه(ع) می باشند، مثل: اثر مشهور نهج البلاغه، منسوب به على بن ابى طالب(ع) و صحيفه سجاديه، منسوب به على بن الحسين زين العابدين(ع) و نوشته هاى متعدد منسوب به جعفر الصادق و امام على بن موسی الرضا(ع).
دومين دسته آثار, مجموعه هايى از احاديث امامى را شامل مى شوند كه به عنوان مناسب «اصول » (مفرد: آن «اصل» به معناى منبع) شناخته مى شوند.
اصل؛ مجموعه اى به شكل خاص است برعكسِ ديگر مجامع حديثى، و تنها اقوالى از امام را در بردارد كه براى نخستين بار به نوشتن آنها اقدام شده است. در برخى موارد، نويسنده «اصل»، احاديثى را بيان مى كند كه خود او مستقيماً از امام شنيده است. 3 در برخى موارد ديگر، او به فقيه راوى حديث و آنچه كه وى از امام شنيده، متّكى است.
همه نويسندگان «اصل»ها، در دوره حيات ائمه(ع) مى زيسته اند. در مورد بيشتر آنها گفته شده است كه شاگردان جعفر صادق(ع) بوده اند. که در نوشته های بعدی بررسی خواهد شد.
(الاُصول الأربعُمِئة، اِتان كُلبِرگ، ترجمه: محمد كاظم رحمتى)

در قرن دوم هجری که فشار سیاسی حاکم بر شیعیان به هنگام انتقال حکومت از امویان به عباسیان به کلی از بین رفته بود، بسیاری از راویان به جمع و تدوین احادیثی که خود آنها را از امامان شیعه درود بر آنان به ویژه از امام صادق (ع) روایت کرده بودند، پرداختند.
ودر زمان صادقين عليهم‏السلام نوشتن «اصول» و «كتاب»هاي حديثي رونق فراوان پيدا كرده بود و صدها «اصل» به رشته نگارش درآمد كه مجموع آنها را با «اصول» متعلق به زمانهاي پيشين و اصول متعلق به زمانهاي ائمه بعدي را مجموعاً در حدود «چهارصد» اصل گردآوري كردند كه آنها را اصطلاحاً «اصول اربعمأه» ناميده‏اند. برخي نيز گفته‏اند كه اين اصول چهارصد گانه فقط متعلّق به دوره صادقين عليهم‏السلام مي‏باشد. در هر حال، در دوره صادقين عليهم‏السلام و ائمه بعدي است كه نگارش احاديث در «اصول» آغاز شده و گسترش پيدا كرد و از رهگذر تأليف و تدوين اين اصول بود كه احاديث پيامبر از طريق فرزندان بزرگوار او در تاريخ بشريت و اسلام جاودانه گرديد و انتشار جهاني پيدا كرد. كتابهاي حديثي موجود شيعه و بخش زيادي از محتويات كتب حديثي اهل سنّت از اين طريق به دست ما رسيده است.
در این دوره چهار صد رساله که به «اصول چهار صدگانه» معروف بود، تدوین یافت که این امر خود، سر آغازی در گسترش تدوین حدیث نزد شیعه به شمار می رفت (1).
پس از این اصول چهار صدگانه کتابهایی مرسوم به «جوامع الحدیث» تألیف گردید که مؤلفان آنها اصول فوق الذکر را مبنای کار خود قرار دادند و به تهذیب و تنقیح آنها پرداختند و سپس مجموعه هایی از احادیث ترتیب دادند که معروفترین آنها عبارت است از:
1 کتاب «الجامع» تألیف ابو نصر بزنطی.
2 کتاب «الجامع» تألیف ابو طاهر وراق حضرمی، محمد بن ابی تسنیم.
3 کتاب «الجامع» تألیف محمد بن احمد بن یحیی اشعری.
4 کتاب «الجامع» تألیف ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید در گذشته به سال 343 ه.ق (2) .

پاورقی:
1- در این باره به بحث مفصل در کتاب «دائرة المعارف الشیعة» ، ج 5، ص 33 و در بخشهای دیگر همین کتاب که به سال 1393 ه.ق در بیروت به چاپ رسیده است، رجوع کنید.
2- به کتاب «الذریعة الی تصانیف الشیعة» ، ج 5، ص 29 رجوع کنید.

[="red"]معنای واژه «اصل»[/]
الف - معناى لغوى:
اَصْل (جمع آن اصول ) در برابر فرع، واژه‏اى عربى و اسم است به معناى بنيان، بيخ، نژاد، ريشه، بُنِ هر چيز، اساس و پايه هركار.
(برای بحث لغوی بیشتر به تاج العروس، الجوهرى , الصحاح و سایر کتب لغت مراجعه شود).
ب - معناى اصطلاحى:
اصل, مجموعه اى به شكل خاص است برعكسِ ديگر مجامع حديثى, و تنها اقوالى از امام را در بردارد كه براى نخستين بار به نوشتن آنها اقدام شده است. واژه اصل، گويا نخستين بار در نوشته‏هاى دانشمندان سده پنجم چون: شيخ مفيد، ابن‏نديم، نجاشى و شيخ طوسى ديده شده و پس از آن رجال‏شناسان و حديث پژوهان همواره آن را در آثار خود به‏كار برده‏اند. اما به این نکته باید توجه داشت که همه نويسندگان «اصل»ها, در دوره حيات ائمه(ع) مى زيسته اند.
1. معالم العلما, ص 3.
2. الفهرست، ص 279 و ترجمه آن , ص 410، ص 243، 276.
3. رجال , ص 104.

[="red"]تعداد اصول الأربعُمِئة:[/]
در منابع، در مورد شمار اصول, پريشانى وجود دارد. شمار متداول, چهارصد اصل است و از اين رو, عنوان «الأصول الأربعمئة» بر آنها اطلاق مى شود.
قديمى ترين ارجاع موجود به اين تعداد، ممكن است گفته شيخ مفيد (م413ق) باشد كه بيان نموده است از زمان على(ع) تا زمان حسن عسكرى(ع)، اماميه چهارصد كتاب كه «اصول» ناميده مى شود، تصنيف كرده اند. و اين, معناى اصطلاح «اصل» است كه اماميه مى گويند(معالم العلماء، ص3)، گفته شده است كه اين آثار, توسط چهارصد تن از شاگردان ائمه(ع), تصنيف شده اند(الدرر النجفية، ص169)؛ گرچه بر طبق نظر محقّق حلّى (م672ق), تعداد چهارصد اصل, تنها اشاره به اصولى است كه توسط چهارصد تن از شاگردان جعفر صادق(ع) تأليف شده اند و شمار كلّى اصول, بيشتر بوده است(الفوائد، ص60) ابن شهرآشوب (م588ق) همچون علامه حلّى, از هفتصد اصلِ نوشته شده توسط شاگردان ائمه(ع), سخن مى گويد(مناقب آل أبى طالب، ج1، ص218 ؛ الاُصول الأربعُمِئة، ترجمه محمد کاظم رحمتی).

[="red"]تفاوت «اصل» با «کتاب» :[/]
چون بيشتر "اصلهاى چهارصدگانه" اندك زمانى پس از تأليف كتابهاى چهارگانه (كافى، فقيه، تهذيب و استبصار) از ميان رفته وامروزه جز شمار اندكى از آنها در اختيار پژوهندگان نيست. از این رو نمی توان تعریفی مستند و قاطع ارائه نمود. از سوی دیگر مولفین بعدی کتاب های روایی و رجالی اهمیتی به این بحث نداده و به تعریف این آثار نپرداخته اند.
به این دلائل آنچه امروزه در باب تعاریف این نوشته ها بیان می شود تنها بر اساس تحلیل های شخصی و سلیقه نویسندگان استوار است. برخی همچون علاّمه محمدتقى شوشترى معتقد است، ميان كتاب و اصل تقابلى وجود ندارد و اصل در برابر تصنيف قرار دارد و مفهوم كتاب هر دو را در بر مى‏گيرد.( قاموس الرجال، ج1، ص64-67)
شيخ آقابزرگ تهرانى معتقد است، اصل به سماع از امام مستند بوده؛ نه به نوشته. چنين نوشته‏اى را به لحاظ اينكه در كتابتْ اصيل و بكّلى تازگى داشته و فرع نوشته ديگرى نبوده، اصل مى‏ناميده‏اند. اين نام با معناى لغوى اين واژه نيز كاملاً هماهنگ است. ولى هنگامى كه كتاب حديث از روى كتاب ديگرى به وجود آمده بود، به آن اصل نمى‏گفتند و از آن به كتاب و تصنيف تعبير مى‏كردند(الذريعه , ج2، ص125ـ126).
[/]

موضوع قفل شده است