سلام
هر چند باید احادیث بیشتری وجود داشته باشه اما فکر کنم همین یک حدیث هم کفایت کند که خود شخص امام معصوم علیه السلام لفظ امام را برای غیر معصوم به کار برده:
قال أمير المؤمنين ع:..وليُبنينّ بالحيرة مسجد له خمسمائة باب يصلي فيه خليفة القائم عجل الله تعالى فرجه لأن مسجد الكوفة ليضيق عنهم، وليصلين فيه إثنا عشر إماماً عدلاً قلت : يا أمير المؤمنين ويسع مسجد الكوفة هذا الذي تصف الناس
يومئذ ؟ ! ! قال : تبنى له أربع مساجد مسجد الكوفة أصغرها وهذا ومسجد ان
في طرفي الكوفة من هذا الجانب وهذا الجانب وأومى بيده نحو البصريين والغريين .
تهذيب الأحكام للطوسي ج3 ص253
سلام
اولا این حدیث ضعیف است علامه مجلسی در ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج5، ص: 478 حدیث را ضعیف می داند
ثانیا از لحاظ متن منظور از خلیفه قائم طبق صریح اعتقادات شیعه امام حسین است که رجعت می کند و منظور از آن امامان عدل ائمه ای هستند که رجعت می کنند و در آن مسجد نماز می خوانند
پس از لحاظ سندی ضعیف است و از لحاظ دلالتی بر امام بودن غیر معصوم دلالت ندارد
توضیح این که یکی از مصادیق احترام به شخصیت های مختلف رعایت آداب در خطاب به آنهاست.
وقتی ما نمی توانیم به شخصی بجز علی ابن ابیطالب (ع) حتی از فرزندان معصوم ایشان لقب امیرالمؤمنین را بدهیم چگونه می توانیم از امام برای افراد غیرمعصوم استفاده کنیم؟ (دقت بفرمایید که عرب در قدیم به هر خلیفه ای لقب امیرالمؤمنین می داد). پس استفاده از عنوان اختصاصی یا معروف مقام خاصی در غیر از آن مقام قطعاً اگر حرام نباشد خلاف عقل و احتیاط است. همچنان که در مقابل معصوم (ع) نباید سجده کرد و باید بین پرستش و احترام به مخلوق مرزی قائل شد.
بنابراین نباید هر عنوان و واژه ای را به صرف معنای آن برای هر کسی بکار برد و اگر چنین چیزی رایج هم باشد غلط مصطلح است و نیاز به اصلاح دارد. به ویژه در جایی که با کلمات رهبر و پیشوا و زعیم و حاکم و مرجع و آیت الله و استاد و ... کمبود واژگان وجود ندارد.
سخنان شما کاملا صحیح است و حتی قبح استفاده از لفظ امام برای غیر معصوم بیشتر است از الفاظی مثل نبی و رسول!
یعنی اگر گفته شود پیامبر ایکس و رسول ایکس قبح آن کمتر از آن است که گفته شود امام ایکس چرا که مقام امامت برتر است از مقام نبوت و رسالت.
اما متاسفانه لفظ غلطی در بین مردم سنت سیئه شده و این سنت سیئه امروز به عنوان عرف مورد استفاده قرار می گیرد و برخی هم می گویند چون عرف است صحیح است
من سنّ سنّة سيّئة فعليه وزرها و وزر من عمل بها إلى يوم القيامة
ببینید دوست بزرگوار بر اساس این مطلبی که فرمودید باید بتونیم عنوان امام رو برای پیشوایان کفر هم به کار ببریم،
ولی آیا عرفاً میشه گفت: امام صدّام، امام جرج بوش، امام استالین،ووو؟
فرض کنید بعثی ها به جای سیّدالرئیس به صدام میگفتن: امام صدام، آیا این باعث وهن مقام معصومین میشد؟! مقام معصومین ما در گرو لفظ "امام" نیست که با این چیزها خدشه دار شود، مقام معصومین در گرو عصمت و جایگاه معنوی آنهاست که خداوند به آنها عطا کرده است، لذا لفظ "امام" در زمان اعراب جاهلی هم به همین معنای عام آن بوده و دلیلی بر اختصاص آن به معصومین (علیهم السلام) وجود ندارد.
وقتی ما نمی توانیم به شخصی بجز علی ابن ابیطالب (ع) حتی از فرزندان معصوم ایشان لقب امیرالمؤمنین را بدهیم چگونه می توانیم از امام برای افراد غیرمعصوم استفاده کنیم؟
کلمه "امیر" خودش به تنهایی قداستی ندارد، اما وقتی به مومنین اضافه میشود، کاملا معنای آن فرق میکند، در مورد واژه امام هم حرف من این است که این واژه اگر به معصوم اضافه شود، فقط در مورد ائمه اثنی عشری میتواند مورد استفاده بگیرد، اما در صورتی که مطلق آورده شود دلیلی بر اختصاص آن به ائمه اثنی عشری(ع) وجود ندارد.
ضمن اینکه در مورد واژه "امیرالمومنین" نص خاص داریم.
اهل سنت میگن: امام واژه ای عام است؟!!! :Esteghfar:
عزیز من! دعوای ما با اهل سنت در مورد جایگاه امامت و تعیین امام از طرف خداست، نه معنای لغوی امام! من نمیدونم چرا شما این تعبیرات واضح رو اینقدر جابجا مینویسید؟
سلام خدمت شما دوست عزیز anti
ظاهرا شما روایاتی که باب میلتان نباشد را روایات ضعیف می نامید. و روایاتی که باب میلتان باشد را قوی می نامید.
نام شما anti است و عکسی از نام حضرت علی(ع) را در آواتارتان گذاشتید. و زمانی که کنار هم بگذاریم میشود ضد علی.
دوست من معنی لغوی امام یعنی . آقا و پیشوا
منظور از امامان کفر یعنی پشوایان کفر.
مثلا ما چند رهبر در دنیا داریم. میگوییم دو نوع رهبر داریم رهبر عدل و رهبر کفر.
کسی که مردم را به خدا برساند رهبر عدل و نقطه مقابلش رهبر کفر است.
شما فرمودید دونوع امام داریم. یک امام مختص معصومین(ع) . و یک امام از کفار.
بعدش اسم امام خمینی(ره) را بردید.از نظر شما امام خمینی امام کفر است یا امام عدل؟؟؟؟؟
شما فرمودید بعضی از حرفها به دلایلی وارد سیاست شد و ریشه مذهبی ندارد.
مگر دین از سیاست جداست؟؟؟؟؟
چرا امامان معصوم (ع) وارد سیاست شدند؟؟؟؟؟
در آخر.
شهدای بزرگ همانند : شهید بهشتی ، شهید مطهری ، شهید محلاتی که همگی عالم بودند درباره مسئله امام علم ندارند و اشتباه میکنند که میگویند امام خمینی و دیگران که روایات را کامل بلد نیستند بهتر میدانند!!!!!
مرحوم عارف بزرگ بهجت ، مرحوم آیت الله کنکرانی ، علامه بزرگ علامه حسن حسن زاده آملی. و چند تن از علمای دیگر که مقام معظم رهبری را با لفظ امام خطاب میکنند نمیفهمند و دیگران که روایت را نمیشناسند میفهمند!!!!!
سلام خدمت شما دوست عزیز anti
ظاهرا شما روایاتی که باب میلتان نباشد را روایات ضعیف می نامید. و روایاتی که باب میلتان باشد را قوی می نامید.
با سلام و عرض ادب
این روایت اولا به هیچ عنوان بر خواست شما دلالت نداشت که توضیح دادم و ثانیا آن روایت را هم علامه مجلسی ضعیف می داند و اگر اشکالی دارید به ایشان بگیرید و نه به من
دوست من معنی لغوی امام یعنی . آقا و پیشوا
منظور از امامان کفر یعنی پشوایان کفر.
مثلا ما چند رهبر در دنیا داریم. میگوییم دو نوع رهبر داریم رهبر عدل و رهبر کفر.
کسی که مردم را به خدا برساند رهبر عدل و نقطه مقابلش رهبر کفر است.
معنی لغوی نبی هم پعنی کسی که پیام می برد اما اگر به پست چی هم گفتیم نبی شان نبوت را پایین می اوریم چون نبی در نزد مردم به معنای پیامبر از جانب خدا هست و در مذهب شیعه امام به معنای مطلق یعنی امام معصوم.
امام در قرآن تنها به معنای معصوم و از جانب خداست و لفظ امام گاهی با مضاف الیه خاصی به کار میرود مانند امام جماعت و امام جمعه و امام الجیش و أئمّةالکفر و گاهی به نحو مطلق استعمال میشود که اطلاق آن اقتضاء میکند که مضاف الیه آن عام باشد. پس امام به نحو مطلق به معنای امام الکل است که منحصر در امام معصوم میباشد و به این معنا بر غیر امام عصر نمیتواند اطلاق شود و اگر اطلاق شود نوعی مسامحه خواهد بود.
شما هم به این افراد از واژه امام استفاده نکنید و از واژه هایی مثل رهبر یا نائب امام استفاده کنید
شما فرمودید دونوع امام داریم. یک امام مختص معصومین(ع) . و یک امام از کفار.
بعدش اسم امام خمینی(ره) را بردید.از نظر شما امام خمینی امام کفر است یا امام عدل؟؟؟؟؟
از نظر ما آیت الله خمینی امام نیستند بلکه نائب عام امام و رهبر بودند
برای بار چندم
لفظ امام گاهی با مضاف الیه خاصی به کار میرود مانند امام جماعت و امام جمعه و امام الجیش و أئمّةالکفر و گاهی به نحو مطلق استعمال میشود که اطلاق آن اقتضاء میکند که مضاف الیه آن عام باشد. پس امام به نحو مطلق به معنای امام الکل است که منحصر در امام معصوم میباشد و به این معنا بر غیر امام عصر نمیتواند اطلاق شود و اگر اطلاق شود نوعی مسامحه خواهد بود.
امام در عرف شیعه همیشه به همین معنای امام الکل استعمال میشده که همان امام معصوم است.
شما فرمودید بعضی از حرفها به دلایلی وارد سیاست شد و ریشه مذهبی ندارد.
مگر دین از سیاست جداست؟؟؟؟؟
چرا امامان معصوم (ع) وارد سیاست شدند؟؟؟؟؟
کلمة حق يراد بها الباطل
این که دین از سیاست جدا نیست حق است اما اینکه چون جدا نیست به دلیل سیاسی دو رکعت به نماز صبح اضافه شود و یا امام به کسی که امام نیست اطلاق شود باطل است
در آخر.
شهدای بزرگ همانند : شهید بهشتی ، شهید مطهری ، شهید محلاتی که همگی عالم بودند درباره مسئله امام علم ندارند و اشتباه میکنند که میگویند امام خمینی و دیگران که روایات را کامل بلد نیستند بهتر میدانند!!!!!
اولا این یم مسئله اعتقادی است و تقلید در این موارد جایز نیست
ثانیا این استدلال شما شبیه کسانی است که خدا و رسول یعنی قرآن و حیث را رها کرده و به سراغ غیر می روند که در قران اینگونه از آن ها یاد شده:
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
در آن روز كه صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (پشيمان مى شوند و) مى گويند: «اى كاش خداو پيامبر را اطاعت كرده بوديم!»و مى گويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.
حال اگر سخن این افراد ریشه ای در قرآن و حدیث دارد آن را اراده دهید در غیر اینصورت سخنانشان باطل است
ثالثا بسیاری از بزرگان هستند که خلاف این ها سخن می گویند مثل حضرت علامه طهرانی پس در این مورد اختلاف وجود دارد و در اختلاف باید به کتاب و سنت رجوع کرد و نه سخنان علما که اختلاف وجود دارد
فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذالِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً
رابعا در حدیث داریم که اگز به ثقلین متمسک شوید هرگز گمراه نمی شوید و جایی نداریم که اگر به غیر معصوم متمسک شوید هرگز گمرا نمی شوید
پس اگر حدیثی و یا آیه ای دارید که به غیر معصوم واژه امام به صورت مطلق داده شده باشد نه امام+مضاف الیه ارایه دهید در غیر اینصورت به خاطر هوا و هوس از سخنان خدا و رسول و ائمه اعراض نکنید که جایگاه چنین شخصی آتش است.
اهل سنت میگن: امام واژه ای عام است؟!!!
عزیز من! دعوای ما با اهل سنت در مورد جایگاه امامت و تعیین امام از طرف خداست، نه معنای لغوی امام! من نمیدونم چرا شما این تعبیرات واضح رو اینقدر جابجا مینویسید؟
احسنت
ما می گوییم امامت از ناحیه خداست اما آن ها می گویند امامت در قرآن عام است و همان چیزی که شما می گویید آن ها هم می گویند شما به اهل سنت هر جوابی بدهید ما هم همان جواب را تحویل خودتان می هیم.
سخنان شما کاملا صحیح است و حتی قبح استفاده از لفظ امام برای غیر معصوم بیشتر است از الفاظی مثل نبی و رسول!
یعنی اگر گفته شود پیامبر ایکس و رسول ایکس قبح آن کمتر از آن است که گفته شود امام ایکس چرا که مقام امامت برتر است از مقام نبوت و رسالت.
اما متاسفانه لفظ غلطی در بین مردم سنت سیئه شده و این سنت سیئه امروز به عنوان عرف مورد استفاده قرار می گیرد و برخی هم می گویند چون عرف است صحیح است
من سنّ سنّة سيّئة فعليه وزرها و وزر من عمل بها إلى يوم القيامة
جناب anti
در زمانی که دشمنان دین تیشه به ریشه دین میزنند دوستان غافلی مانند شما باید از بالای درخت شاخ و برگهای آنرا جدا کنند و با احادیث و روایات منویات غیر اصولی خویش را توجیه کنند
جناب آنتی بسیار زحمت کشیدید در سایتهای دیگر چرخیدید و مطالب را کپی پیست کردید ممنون از شما ولی اگر نمیدانید و فکر کنم هم که نمیخواهید بدانید ، بدانید
کرارا گفتیم منظور از امام در اطلاق برای رهبر آن امامی نیست که مد نظر متشرعه در اطلاقات خاص فقهی و روائی هست بلکه این مسئله صرفا یک مشهور عرفی است که همه عقلا بر روی آن صحه گذاشتند انگار دوستان ما اینقدر شعورشان نمیکشد که بدانند معنای امام در عرف متشرعه انحصارا در مورد امام معصوم است ولی عرف غیر متشرعه و جامعه چنین امری را قبول کرد و فقط به معنای لغوی آن اشاره می کنند
من تعجبم از دیدگاه شما این است که چطور بزرگان سیاسی کشور ما و علمای اعلام بعضا این کلمه را با قاطعیت در مورد حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه استفاده میکردند ولی عده ایی روشنفکر مآب بدنبال نفی چنین مسئله ایی هستند در حالیکه متوجه هستند با این بحثهای بی ثمر نمیتوان تفکر سی ساله مردمی را که با عشق و علاقه به این موضوع نگاه میکنند و برایشان کاملا توجیه شده است مقابله کنند
جناب آنتی شما رو بخدا بذارید این سنت بقول شما سیئه در میان علمای اعلام و بزرگانی مانند حضرت مقام معظم رهبری و علامه حسن زاده آملی و دیگر مراجع و مجتهدین بماند و شما که خودتان را مبرای از این سنت سیئه میدانید بهشت ارزانی تان باد
برادران بزرگوار این تایپیک تا زمانی که صرفا بحث روائی بود قابل بحث بود ولی چون بعضا دوستان غافل ما که ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزیند بحث را به مسائل سیاسی سوق دادند با اجازه مدیر محترم اجرایی انجمن آنرا قفل میکنم تا کارشناسان محترم انجمن در جمع بندی واقعیت مسئله را برای همگان بیان فرمایند
سوال: علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب امام شناسی به این موضوع پرداخته اند که اطلاق لفظ امام به غیر معصوم امری غلط است، بلکه ممکن است موجب عقاب باشد. نظر کارشناسان و دوستان عزیز در این مورد چیه؟
پاسخ:
این ادعا که اطلاق واژه امام برای غیر معصوم باعث اشتباه میشود و حرام است به چند دلیل نادرست است.
اشکال اول: خداوند در قرآن از لفظ امام در معناي لغوي آن استفاده كرده و در قالب ائمة الكفر[1] و "امام متقين [2]آن را بيان نموده. از اين رو گرچه معناي اصطلاحي آن اختصاص به امامان معصوم دارد اما بكارگيري آن در معناي لغوي براي سايرين كه معناي پيشوا و رهبر را به ذهن متبادر مي سازد عاري از اشكال است.
اشکال دوم: وقتی به ولی فقیه گفته میشود امام، به صورت مطلق گفته میشود. پس همانند اطلاق واژه امام در این آیه شریفه به صورت مطلق است، نه امام به صورت مقید همانند امام معصوم یا امام شیعیان و ... که بار معنایی اعتقادی خاصی دارد.
ایراد سوم: حکم شرعی یک مسئله مربوط به فقه است و باید از مراجع تقلید پرسید و نظر استاد طهرانی مانند هر متکلم و فیلسوف دیگری، برای خودشان محترم و شایسته است ولی این بزرگواران در مقام فتوا دادن نیستند و تنها میتوان در مسائل کلامی و فلسفی و یا هر رشته ای که در آن متخصص هستند از آنان نظرخواهی کرد- البته فقط نظر خواهی زیرا در اعتقادات نمی توان تقلید کرد و تنها در مسائل جزیی اگر کسی تخصص نداشت میتواند به نظر متکلمان و محدثان و دین شناسان اعتماد و اتکا نماید.
بنابراین اگر ایشان این مسئله را به عنوان یک حکم کلامی بیان شده باید دلیل نقلی معتبر داشته باشد. ولی اگر به عنوان یک مسئله عقلی باید دلیل عقلی داشته باشد و اگر شرعی است و مسئله ای جزیی است، باید توجه کنید که ایشان برفرض مجتهد باشند، قطعا اعلم نیستند وگرنه اعلام می شد. پس تقلید از ایشان واجب نیست و فتاوای ایشان تنها برای مقلدین ایشان واجب است. آن هم به عنوان یک مسأله فقهی و شرعی نه کلامی و اعتقادی.
ایراد چهارم: معنای هر کلمه در بستر خودش مشخص میشود. لفظی که دارای معنای مشترکی است و چندین معنا دارد، انصرافش در جایی نشانه حقیقت است که در موضع خودش به کار رفته باشد. مثلا لفظ دجال در ادبیات دینی و کلامی به معنای شخصی است که مخالف حضرت است و در آخرالزمان ظهور میکند- با تمام اختلاف نظرهایی که در موردش وجود دارد- این لفظ وقتی در علم حدیث به کار می رود، به معنای راوی ای است که بسیار دروغگوست. حال کسی که اهل فن نیست در یک کتاب رجالی دید که در مورد شخصی گفته شده که او دجال است. آیا این شخص می تواند بگوید که پس او دجالی است که در آخر الزمان ظهور میکند و اوصاف او را به آن شخص نسبت بدهد. آیا اگر یک رجالی به او بگوید که دجال در این کتاب به معنای لغوی اش به کار رفته، می توان گفت که دجال معنای خاصی دارد که هر جا به کار برود منصرف به آن معناست.
در این بحث نیز همین اشکال و خلط صورت گرفته است. امام در ادبیات دینی و کلامی به معنای مشخصی به کار می رود ولی وقتی موضع بحث از آن خارج شد، استفاده از این لفظ موجب انصراف به معنای اصطلاحی مذکور را ندارد. در ادبیات سیاسی وقتی به شخص گفته میشود امام، به معنای ولی فقیه "مبسوط الیدی" است که به نیابت از امام زمان(عج) به انجام برخی امور می پردازد.
ما صحبتمان مربوط به زمان حاضر و دوران معاصر است. کاری به انصراف ابتدایی آن نداریم. مثلا واژه "صلاه" در ابتدا به معنای دعا بوده و از اواخر عمر شریف پیامبر (ص) کم کم به معنای نماز مصطلح درآمد. حال آیا کسی می تواند بگوید، من کاری به معنای امروزی آن ندارم، صلاه در ابتدای اسلام به معنای دعا بوده بنابراین اگر قران می فرماید" اقیموا الصلوه" معنایش این است که دعا را بر پادارید.
صحبت ما بر سر این نیست که کسی به ولی فقیه بگوید امام. بلکه این است که اگر مطلبی را به دین نسبت می دهیم، دلیل آن را بیان کنیم و اگر دلیلی نداشتیم یا از کاری و اعتقادی خوشمان نیامد دیگران را ملزم به نظر خود نکنیم.
ایراد پنجم: درست است که انسان تا حد امکان باید طوری صحبت کند که از آن برداشت بد نشود یا موجب اشتباه نگردد، اما گاهی خبث باطنی طرف مقابل باعث میشود شما هر چه بگویید طوری از آن سوء استفاده میکند. پس لازم نیست که ما مدام در فکر این باشیم که دیگران چه نظری می دهند. ما باید راه درست را برویم اگر کسی سوء استفاده کرد به ما ربطی ندارد و اگر به اشتباه افتاد خودش مقصر است. معنای امام در ادبیات سیاسی بار معنایی اصطلاحی جدیدی یافته که با معنای اصطلاحی دینی و کلامی متفاوت است. البته این معنای اصطلاحی بی ربط با معنای لغوی این واژه نیست همانطور که امام در معنای مدنظر شیعه نیز از معنای لغوی اش گرفته شده و بی ربط با آن نیست.
قال أمير المؤمنين ع:..وليُبنينّ بالحيرة مسجد له خمسمائة باب يصلي فيه خليفة القائم عجل الله تعالى فرجه لأن مسجد الكوفة ليضيق عنهم، وليصلين فيه إثنا عشر إماماً عدلاً قلت : يا أمير المؤمنين ويسع مسجد الكوفة هذا الذي تصف الناس
يومئذ ؟ ! ! قال : تبنى له أربع مساجد مسجد الكوفة أصغرها وهذا ومسجد ان
في طرفي الكوفة من هذا الجانب وهذا الجانب وأومى بيده نحو البصريين والغريين .
تهذيب الأحكام للطوسي ج3 ص253
سلام
اولا این حدیث ضعیف است علامه مجلسی در ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج5، ص: 478 حدیث را ضعیف می داند
ثانیا از لحاظ متن منظور از خلیفه قائم طبق صریح اعتقادات شیعه امام حسین است که رجعت می کند و منظور از آن امامان عدل ائمه ای هستند که رجعت می کنند و در آن مسجد نماز می خوانند
پس از لحاظ سندی ضعیف است و از لحاظ دلالتی بر امام بودن غیر معصوم دلالت ندارد
وقتی ما نمی توانیم به شخصی بجز علی ابن ابیطالب (ع) حتی از فرزندان معصوم ایشان لقب امیرالمؤمنین را بدهیم چگونه می توانیم از امام برای افراد غیرمعصوم استفاده کنیم؟ (دقت بفرمایید که عرب در قدیم به هر خلیفه ای لقب امیرالمؤمنین می داد). پس استفاده از عنوان اختصاصی یا معروف مقام خاصی در غیر از آن مقام قطعاً اگر حرام نباشد خلاف عقل و احتیاط است. همچنان که در مقابل معصوم (ع) نباید سجده کرد و باید بین پرستش و احترام به مخلوق مرزی قائل شد.
بنابراین نباید هر عنوان و واژه ای را به صرف معنای آن برای هر کسی بکار برد و اگر چنین چیزی رایج هم باشد غلط مصطلح است و نیاز به اصلاح دارد. به ویژه در جایی که با کلمات رهبر و پیشوا و زعیم و حاکم و مرجع و آیت الله و استاد و ... کمبود واژگان وجود ندارد.
سخنان شما کاملا صحیح است و حتی قبح استفاده از لفظ امام برای غیر معصوم بیشتر است از الفاظی مثل نبی و رسول!
یعنی اگر گفته شود پیامبر ایکس و رسول ایکس قبح آن کمتر از آن است که گفته شود امام ایکس چرا که مقام امامت برتر است از مقام نبوت و رسالت.
اما متاسفانه لفظ غلطی در بین مردم سنت سیئه شده و این سنت سیئه امروز به عنوان عرف مورد استفاده قرار می گیرد و برخی هم می گویند چون عرف است صحیح است
من سنّ سنّة سيّئة فعليه وزرها و وزر من عمل بها إلى يوم القيامة
[FONT=Traditional Arabic]
فرض کنید بعثی ها به جای سیّدالرئیس به صدام میگفتن: امام صدام، آیا این باعث وهن مقام معصومین میشد؟! مقام معصومین ما در گرو لفظ "امام" نیست که با این چیزها خدشه دار شود، مقام معصومین در گرو عصمت و جایگاه معنوی آنهاست که خداوند به آنها عطا کرده است، لذا لفظ "امام" در زمان اعراب جاهلی هم به همین معنای عام آن بوده و دلیلی بر اختصاص آن به معصومین (علیهم السلام) وجود ندارد.
کلمه "امیر" خودش به تنهایی قداستی ندارد، اما وقتی به مومنین اضافه میشود، کاملا معنای آن فرق میکند، در مورد واژه امام هم حرف من این است که این واژه اگر به معصوم اضافه شود، فقط در مورد ائمه اثنی عشری میتواند مورد استفاده بگیرد، اما در صورتی که مطلق آورده شود دلیلی بر اختصاص آن به ائمه اثنی عشری(ع) وجود ندارد.
ضمن اینکه در مورد واژه "امیرالمومنین" نص خاص داریم.
اهل سنت میگن: امام واژه ای عام است؟!!! :Esteghfar:
عزیز من! دعوای ما با اهل سنت در مورد جایگاه امامت و تعیین امام از طرف خداست، نه معنای لغوی امام! من نمیدونم چرا شما این تعبیرات واضح رو اینقدر جابجا مینویسید؟
سلام خدمت شما دوست عزیز anti
ظاهرا شما روایاتی که باب میلتان نباشد را روایات ضعیف می نامید. و روایاتی که باب میلتان باشد را قوی می نامید.
نام شما anti است و عکسی از نام حضرت علی(ع) را در آواتارتان گذاشتید. و زمانی که کنار هم بگذاریم میشود ضد علی.
دوست من معنی لغوی امام یعنی . آقا و پیشوا
منظور از امامان کفر یعنی پشوایان کفر.
مثلا ما چند رهبر در دنیا داریم. میگوییم دو نوع رهبر داریم رهبر عدل و رهبر کفر.
کسی که مردم را به خدا برساند رهبر عدل و نقطه مقابلش رهبر کفر است.
شما فرمودید دونوع امام داریم. یک امام مختص معصومین(ع) . و یک امام از کفار.
بعدش اسم امام خمینی(ره) را بردید.از نظر شما امام خمینی امام کفر است یا امام عدل؟؟؟؟؟
شما فرمودید بعضی از حرفها به دلایلی وارد سیاست شد و ریشه مذهبی ندارد.
مگر دین از سیاست جداست؟؟؟؟؟
چرا امامان معصوم (ع) وارد سیاست شدند؟؟؟؟؟
در آخر.
شهدای بزرگ همانند : شهید بهشتی ، شهید مطهری ، شهید محلاتی که همگی عالم بودند درباره مسئله امام علم ندارند و اشتباه میکنند که میگویند امام خمینی و دیگران که روایات را کامل بلد نیستند بهتر میدانند!!!!!
مرحوم عارف بزرگ بهجت ، مرحوم آیت الله کنکرانی ، علامه بزرگ علامه حسن حسن زاده آملی. و چند تن از علمای دیگر که مقام معظم رهبری را با لفظ امام خطاب میکنند نمیفهمند و دیگران که روایت را نمیشناسند میفهمند!!!!!
با سلام و عرض ادب
این روایت اولا به هیچ عنوان بر خواست شما دلالت نداشت که توضیح دادم و ثانیا آن روایت را هم علامه مجلسی ضعیف می داند و اگر اشکالی دارید به ایشان بگیرید و نه به من
معنی لغوی نبی هم پعنی کسی که پیام می برد اما اگر به پست چی هم گفتیم نبی شان نبوت را پایین می اوریم چون نبی در نزد مردم به معنای پیامبر از جانب خدا هست و در مذهب شیعه امام به معنای مطلق یعنی امام معصوم.
امام در قرآن تنها به معنای معصوم و از جانب خداست و لفظ امام گاهی با مضاف الیه خاصی به کار میرود مانند امام جماعت و امام جمعه و امام الجیش و أئمّةالکفر و گاهی به نحو مطلق استعمال میشود که اطلاق آن اقتضاء میکند که مضاف الیه آن عام باشد. پس امام به نحو مطلق به معنای امام الکل است که منحصر در امام معصوم میباشد و به این معنا بر غیر امام عصر نمیتواند اطلاق شود و اگر اطلاق شود نوعی مسامحه خواهد بود.
شما هم به این افراد از واژه امام استفاده نکنید و از واژه هایی مثل رهبر یا نائب امام استفاده کنید
از نظر ما آیت الله خمینی امام نیستند بلکه نائب عام امام و رهبر بودند
برای بار چندم
لفظ امام گاهی با مضاف الیه خاصی به کار میرود مانند امام جماعت و امام جمعه و امام الجیش و أئمّةالکفر و گاهی به نحو مطلق استعمال میشود که اطلاق آن اقتضاء میکند که مضاف الیه آن عام باشد. پس امام به نحو مطلق به معنای امام الکل است که منحصر در امام معصوم میباشد و به این معنا بر غیر امام عصر نمیتواند اطلاق شود و اگر اطلاق شود نوعی مسامحه خواهد بود.
امام در عرف شیعه همیشه به همین معنای امام الکل استعمال میشده که همان امام معصوم است.
کلمة حق يراد بها الباطل
این که دین از سیاست جدا نیست حق است اما اینکه چون جدا نیست به دلیل سیاسی دو رکعت به نماز صبح اضافه شود و یا امام به کسی که امام نیست اطلاق شود باطل است
اولا این یم مسئله اعتقادی است و تقلید در این موارد جایز نیست
ثانیا این استدلال شما شبیه کسانی است که خدا و رسول یعنی قرآن و حیث را رها کرده و به سراغ غیر می روند که در قران اینگونه از آن ها یاد شده:
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
در آن روز كه صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (پشيمان مى شوند و) مى گويند: «اى كاش خداو پيامبر را اطاعت كرده بوديم!»و مى گويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.
حال اگر سخن این افراد ریشه ای در قرآن و حدیث دارد آن را اراده دهید در غیر اینصورت سخنانشان باطل است
ثالثا بسیاری از بزرگان هستند که خلاف این ها سخن می گویند مثل حضرت علامه طهرانی پس در این مورد اختلاف وجود دارد و در اختلاف باید به کتاب و سنت رجوع کرد و نه سخنان علما که اختلاف وجود دارد
فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذالِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً
رابعا در حدیث داریم که اگز به ثقلین متمسک شوید هرگز گمراه نمی شوید و جایی نداریم که اگر به غیر معصوم متمسک شوید هرگز گمرا نمی شوید
پس اگر حدیثی و یا آیه ای دارید که به غیر معصوم واژه امام به صورت مطلق داده شده باشد نه امام+مضاف الیه ارایه دهید در غیر اینصورت به خاطر هوا و هوس از سخنان خدا و رسول و ائمه اعراض نکنید که جایگاه چنین شخصی آتش است.
احسنت
ما می گوییم امامت از ناحیه خداست اما آن ها می گویند امامت در قرآن عام است و همان چیزی که شما می گویید آن ها هم می گویند شما به اهل سنت هر جوابی بدهید ما هم همان جواب را تحویل خودتان می هیم.
جناب anti
در زمانی که دشمنان دین تیشه به ریشه دین میزنند دوستان غافلی مانند شما باید از بالای درخت شاخ و برگهای آنرا جدا کنند و با احادیث و روایات منویات غیر اصولی خویش را توجیه کنند
جناب آنتی بسیار زحمت کشیدید در سایتهای دیگر چرخیدید و مطالب را کپی پیست کردید ممنون از شما ولی اگر نمیدانید و فکر کنم هم که نمیخواهید بدانید ، بدانید
کرارا گفتیم منظور از امام در اطلاق برای رهبر آن امامی نیست که مد نظر متشرعه در اطلاقات خاص فقهی و روائی هست بلکه این مسئله صرفا یک مشهور عرفی است که همه عقلا بر روی آن صحه گذاشتند انگار دوستان ما اینقدر شعورشان نمیکشد که بدانند معنای امام در عرف متشرعه انحصارا در مورد امام معصوم است ولی عرف غیر متشرعه و جامعه چنین امری را قبول کرد و فقط به معنای لغوی آن اشاره می کنند
من تعجبم از دیدگاه شما این است که چطور بزرگان سیاسی کشور ما و علمای اعلام بعضا این کلمه را با قاطعیت در مورد حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه استفاده میکردند ولی عده ایی روشنفکر مآب بدنبال نفی چنین مسئله ایی هستند در حالیکه متوجه هستند با این بحثهای بی ثمر نمیتوان تفکر سی ساله مردمی را که با عشق و علاقه به این موضوع نگاه میکنند و برایشان کاملا توجیه شده است مقابله کنند
جناب آنتی شما رو بخدا بذارید این سنت بقول شما سیئه در میان علمای اعلام و بزرگانی مانند حضرت مقام معظم رهبری و علامه حسن زاده آملی و دیگر مراجع و مجتهدین بماند و شما که خودتان را مبرای از این سنت سیئه میدانید بهشت ارزانی تان باد
برادران بزرگوار این تایپیک تا زمانی که صرفا بحث روائی بود قابل بحث بود ولی چون بعضا دوستان غافل ما که ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزیند بحث را به مسائل سیاسی سوق دادند با اجازه مدیر محترم اجرایی انجمن آنرا قفل میکنم تا کارشناسان محترم انجمن در جمع بندی واقعیت مسئله را برای همگان بیان فرمایند
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى
سوال:
علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب امام شناسی به این موضوع پرداخته اند که اطلاق لفظ امام به غیر معصوم امری غلط است، بلکه ممکن است موجب عقاب باشد. نظر کارشناسان و دوستان عزیز در این مورد چیه؟
پاسخ:
این ادعا که اطلاق واژه امام برای غیر معصوم باعث اشتباه میشود و حرام است به چند دلیل نادرست است.
اشکال اول: خداوند در قرآن از لفظ امام در معناي لغوي آن استفاده كرده و در قالب ائمة الكفر[1] و "امام متقين [2]آن را بيان نموده. از اين رو گرچه معناي اصطلاحي آن اختصاص به امامان معصوم دارد اما بكارگيري آن در معناي لغوي براي سايرين كه معناي پيشوا و رهبر را به ذهن متبادر مي سازد عاري از اشكال است.
اشکال دوم: وقتی به ولی فقیه گفته میشود امام، به صورت مطلق گفته میشود. پس همانند اطلاق واژه امام در این آیه شریفه به صورت مطلق است، نه امام به صورت مقید همانند امام معصوم یا امام شیعیان و ... که بار معنایی اعتقادی خاصی دارد.
ایراد سوم: حکم شرعی یک مسئله مربوط به فقه است و باید از مراجع تقلید پرسید و نظر استاد طهرانی مانند هر متکلم و فیلسوف دیگری، برای خودشان محترم و شایسته است ولی این بزرگواران در مقام فتوا دادن نیستند و تنها میتوان در مسائل کلامی و فلسفی و یا هر رشته ای که در آن متخصص هستند از آنان نظرخواهی کرد- البته فقط نظر خواهی زیرا در اعتقادات نمی توان تقلید کرد و تنها در مسائل جزیی اگر کسی تخصص نداشت میتواند به نظر متکلمان و محدثان و دین شناسان اعتماد و اتکا نماید.
بنابراین اگر ایشان این مسئله را به عنوان یک حکم کلامی بیان شده باید دلیل نقلی معتبر داشته باشد. ولی اگر به عنوان یک مسئله عقلی باید دلیل عقلی داشته باشد و اگر شرعی است و مسئله ای جزیی است، باید توجه کنید که ایشان برفرض مجتهد باشند، قطعا اعلم نیستند وگرنه اعلام می شد. پس تقلید از ایشان واجب نیست و فتاوای ایشان تنها برای مقلدین ایشان واجب است. آن هم به عنوان یک مسأله فقهی و شرعی نه کلامی و اعتقادی.
ایراد چهارم: معنای هر کلمه در بستر خودش مشخص میشود. لفظی که دارای معنای مشترکی است و چندین معنا دارد، انصرافش در جایی نشانه حقیقت است که در موضع خودش به کار رفته باشد. مثلا لفظ دجال در ادبیات دینی و کلامی به معنای شخصی است که مخالف حضرت است و در آخرالزمان ظهور میکند- با تمام اختلاف نظرهایی که در موردش وجود دارد- این لفظ وقتی در علم حدیث به کار می رود، به معنای راوی ای است که بسیار دروغگوست. حال کسی که اهل فن نیست در یک کتاب رجالی دید که در مورد شخصی گفته شده که او دجال است. آیا این شخص می تواند بگوید که پس او دجالی است که در آخر الزمان ظهور میکند و اوصاف او را به آن شخص نسبت بدهد. آیا اگر یک رجالی به او بگوید که دجال در این کتاب به معنای لغوی اش به کار رفته، می توان گفت که دجال معنای خاصی دارد که هر جا به کار برود منصرف به آن معناست.
در این بحث نیز همین اشکال و خلط صورت گرفته است. امام در ادبیات دینی و کلامی به معنای مشخصی به کار می رود ولی وقتی موضع بحث از آن خارج شد، استفاده از این لفظ موجب انصراف به معنای اصطلاحی مذکور را ندارد. در ادبیات سیاسی وقتی به شخص گفته میشود امام، به معنای ولی فقیه "مبسوط الیدی" است که به نیابت از امام زمان(عج) به انجام برخی امور می پردازد.
ما صحبتمان مربوط به زمان حاضر و دوران معاصر است. کاری به انصراف ابتدایی آن نداریم. مثلا واژه "صلاه" در ابتدا به معنای دعا بوده و از اواخر عمر شریف پیامبر (ص) کم کم به معنای نماز مصطلح درآمد. حال آیا کسی می تواند بگوید، من کاری به معنای امروزی آن ندارم، صلاه در ابتدای اسلام به معنای دعا بوده بنابراین اگر قران می فرماید" اقیموا الصلوه" معنایش این است که دعا را بر پادارید.
صحبت ما بر سر این نیست که کسی به ولی فقیه بگوید امام. بلکه این است که اگر مطلبی را به دین نسبت می دهیم، دلیل آن را بیان کنیم و اگر دلیلی نداشتیم یا از کاری و اعتقادی خوشمان نیامد دیگران را ملزم به نظر خود نکنیم.
ایراد پنجم: درست است که انسان تا حد امکان باید طوری صحبت کند که از آن برداشت بد نشود یا موجب اشتباه نگردد، اما گاهی خبث باطنی طرف مقابل باعث میشود شما هر چه بگویید طوری از آن سوء استفاده میکند. پس لازم نیست که ما مدام در فکر این باشیم که دیگران چه نظری می دهند. ما باید راه درست را برویم اگر کسی سوء استفاده کرد به ما ربطی ندارد و اگر به اشتباه افتاد خودش مقصر است. معنای امام در ادبیات سیاسی بار معنایی اصطلاحی جدیدی یافته که با معنای اصطلاحی دینی و کلامی متفاوت است. البته این معنای اصطلاحی بی ربط با معنای لغوی این واژه نیست همانطور که امام در معنای مدنظر شیعه نیز از معنای لغوی اش گرفته شده و بی ربط با آن نیست.
[/HR][1] . سوره توبه ، ایه 12
[2] . سوره فرقان ایه 74