جمع بندی استدلالی با منطق ریاضی برای اثبات ادیان الهی

تب‌های اولیه

269 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=arial]

A.Afshin;634949 نوشت:
البته سوال ایشون من رو به یاد کتاب های دینی دبیرستان انداخت، خاطرم هست جایی دلایل اعجاز قران رو گفته بود که یکیش امی بودن پیامبر(ص) بود اما هیچ شاهد یا مرجع تاریخی برای اثبات حرف خودش نیاورده بود!!!

با سلام
عرض ادب و احترام
خب بزرگوار
همه منابع معرفتی ما که کتاب دینی دبیرستان شما نیست ؟؟
منابع دیکر مرجع هستند که کتاب های دینی را از روی انها می نویسند
به انها مراجعه نمایید

[=arial]

پیرمغان;634954 نوشت:
ایده ی من چیزی رو نمی خواد اثبات کنه که دلیل بخواد. ببینید فقط این ایده می تونه نشون بده راه دیگه ای هم برای سواد داشتن پیامبر امکان وجود داشته نه این که حتما پیامبر اینگونه سواد آموخته و امی نبوده. من همچین ادعایی رو نکردم.اگر قرار بود همچین ادعایی رو بکنم مطمئنا این موضوع نمی تواند هیچ چیز رو اثبات کنه. حالا این ایده اگر رد نشه موضوع امی بودن پیامبر در شک باقی می ماند، رد نمی شود. و وقتی که یک موضوع در شک باقی بماند نمی تواند از آن به عنوان سند استفاده کرد.فکر می کنم کامل توضیح داده باشم اگه کامل نبود باز هم توضیح می دم.

باز سلام
عرض ادب احترام
بزرگوار مباحثه و مناظره راه و روش دارد
دقت نمایید خدمتتان عرض نمایم

وقتی یک سند موثق و مورد اعتماد اهل فن و کارشناسان رد می شود که دلیل و برهان موثقی ان سند موثق را باطل نماید

این حرف شما قابل قبول نیست که فردی نظریه ای بدهد و بکوید چون شما نظریه مرا نتوانستید رد بکنید پس دلیل قاطع و موثق شما هم مشکوک است
این حرفها خنده دار است در جامع علمی نفرمایید این حرفها را!!!!!!!!
[=arial]متوجه شدید؟؟؟
هر کسی ایده و نظریه بدهد باید اثبات بکند نه این که طرف مقابل ان را رد بکند
اصلا ایده خود به خود رد است
تا به اثبات نرسد مردود است و کسی قبول اش ندارد

عزیز دل شما عزیز ابتدا اندکی روش مباحثه و مناظره اموزش ببینید.

[=arial]

پیرمغان;634965 نوشت:
مثالتان را متوجه نشدم. به هر حال موضوع را یک بار دیگر به بیانی دیگر مطرح می کنم. ادعا شده فردی در گذشته بدون سواد بوده. سواد یا به عبارتی خواندن و نوشتن زبان عربی، به عنوانی یک مهارت محسوب می شود.حالا ادعا شده که فرد بدون سواد بوده.بعد ادعا شده که فرد به اذن خدا توانایی خواندن و نوشتن پیدا کرده.
حالا این موضوع را بررسی کنیم. در آن دوره باز بر اساس گفته ها، افراد معدود سواد داشته اند.(پس کسانی بوده اند که سواد داشته اند)حالا یکی از نزدیکان این فرد هم سواد داشته. این فرد هم مانند هر فرد دیگری زندگی خصوصی داشته. یعنی در زمان هایی از عمر خود قبل از ادعای معجزه را یا در خلوت بوده و یا با نزدیکان مورد اطمینان خود بوده.پس عاقلانه است که بتوان همچین ایده ای را مطرح کرد.

با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار جواب این سوال و احتمال شما را در پست های متعدد دادم
مطالعه نمایید

[=arial]

پیرمغان;634967 نوشت:
من که ادعا نکردم پیامبر امی و بی سواد نبوده. چون خودم در تمام بحث چندین بار گفته ام نمی توان به تاریخ زیاد اعتماد کرد.پس مطمئن باشید بر فرض این که در تاریخ چیزی هایی باشند که این موضوع را بتوانند اثبات کنند من به انها استناد نخواهم کرد.

با سلام
عرض ادب و احترام

بنده در تمام پست ها نوشتم مثل این که شما عزیز نمی خواهید این جمله را دریافت نمایید یا خودتان را به خواب زده اید

کسی می تواند این جمله را بگوید و ادعا بکند که به تاریخ نمی شود زیاد ادعا کرد که خودش مورخ باشد و بگوید بنده با این دلایل به این بخش از تاریخ اعتماد ندارم
و با این دلایل این مطلب تاریخی را رد می کنم
نمی تواند همین طوری بدون دلیل و مدرک بگوید نمی شود به تاریخ اعتماد کرد

هزار بار این جمله را برایتان نوشتم و جوابی دریافت نکردم ----ولی مثل این که شما دوست دارید هر مطلب بی ربطی را با کاربران متعددی مطرح نمایید
چرایش را نمی دانم !!!!!!!

پیرمغان;634967 نوشت:
با این که این ایده رو خودم ارائه دادم ولی کتاب اسمشو نبر رو اگه نخواستید اسمشو نبرید ولی اگر در این کتاب دلیل یا مدرکی ارائه شده ارائه کنید. یه سخنی منصوب به حضرت علی است که می گویند: "به گوینده توجه نکنید به حرف توجه کنید"(البته به بیان خودم حدیث کامل رو یادم نمی آید)
ببینید، ایده مورد مطرح شده فقط وجود احتمال را تایید می کند و به اندازه ی وجود احتمال دلایل دارد ولی برای اثبات امی نبودن به هیچ وجه قابل استناد نمی باشد.

جواب این جملات تان را بارها نوشتم
ایده خود به خود مردود است تا اثبات نشده هیچ کاری از ایده بر نمی اد
چه برسد به مشکوک کردن دلیل قطعی و برهان موثق

پیر ساکن دیر مغان;634987 نوشت:
بسم رب النور

یادم هست که یک استاد ریاضی خوب داشتیم و گاهگاهی مسایل ریاضی سختی مطرح میکرد. وقتی ما میپرسیدیم که اثبات آن چیست و او همیشه میگفت که: دیگران اثبات میکنند و ما میپذیریم. چونکه این در سطح کلاسهای بالاتر است و شماها هنوز این مقولات را نمی فهمید. ولی در باب اثبات ادیان الهی, میتوان گفت که علم زمان هنوز به سطحی نرسیده است که بتواند آنرا اثبات ریاضی کند.

دانشمندان علوم فیزیک و ریاضی زمان ما هنوز روی مدل اساسی اتم, ماده و دنیای خاکی اختلاف نظرات بزرگی دارند

و برخی معتقد به فرضیه سوپر سیمتری هستند و برخی معتقد به دنیاهای موازی. البته هیچکدامشان قادر به اثبات ریاضی فرضیه خود نیستند.

علم فیزیک و ریاضی زمان هنوز قابلیت اثبات اساس دنیای خاکی را ندارد. البته ماده جلو چشمش هست ولی هیچ دانشمدی نمیداند که اساس آن چه عجوبه ایست , تا چه رسد که قابلیت اثبات ریاضی آنرا داشته باشد. حال شما خودتان حسابش را بکنید, چنین علمی چگونه میتواند امکان اثبات ریاضی مقولاتی را داشته باشد که اساسش در لامکان و لازمان است.

تا همین اواخر, حدود 50 سال پیش, علم زمان واژه های اسلامی و عرفانی از قبیل ابد, ازل, لامکان, لازمان, بینهایت و دنیای دیگر را بعنوان خرافات محوسب میکرد ولی امروزه علم فیزیک کوانتم از همه اینها بعنوان واژهای علمی استفاده میکند و برخی از آنها را هم به اثبات ریاضی می رساند. ولی هنوز علم جوانی است و خدا میداند که در آینده به کجا برسند.

کسی نمیداد که علم انسانی در آینده به کجا برسد ولی فعلآ جستجو درلامکان و لازمان کار دلست.

در نزد عرفا, عاشقی کار دل است و عقل جزوی منکر است. در واقع عقل و منطق (و حتی وهم) انسانی قابلیت درک بینهایت را ندارد.

به نظر من یه سوء تفاهمی پیش اومده. منظور در اسم تاپیک از منطق ریاضی یعنی اثباتی با منطق ریاضی نه خود ریاضی. با اصول منطق ذهنی نه خود علم.

محراب;634998 نوشت:
و اما در مورد حضرت علی(ع) هم نوشتم برایتان که حضرت علی (ع) چند ده با در روایاتی که به دست ما رسیده است فرموده اند که من علم ام را از پیامبر گرفتم

الان چون حضرت علی این حرف رو زده پس حتما همین گونه بوده؟؟؟؟
بعد شما می گید حرف های منو می خونید. اول بحث نوشتم تا اثبات نکردن ادیان به صحت حرف های افراد مدعی و کتب نمی شه استناد کرد. (حتی اگه اول بحث هم نمی گفتم این قانونه توی علم، چیزی که اثبات نشده نمی شه ازش نتیجه گیری کرد.)

محراب;635000 نوشت:
[=arial]

[=arial]یعنی چه واسه اثبات ایده دلیل نمی خواد؟؟؟
چه حرف بی ربطیه که می زنید ؟؟؟

از فردا هر کسی دهنشو باز بکنه و هر حرف بی ربطی رو بزنه و بگه من ایده دادم و نمی خواهم اثبات بکنم و برای اثبات اش هم دلیل نمی خواهد؟؟‍!!؟!؟!؟

این چه نوع بحث کردنه؟؟؟
یعنی چه این حرفهاااااااای بی ربط و بی معنی ؟؟؟؟

شما حرف های متضاد با تاریخ و مورخین می زنید و بعدا ادعای ایده می کنید

ایده یعنی این؟؟
اول برین تعریف ایده و نظریه را بخونید بعد این طوری حرف بزنید

ایده و نظریه پشتوانه اش دلیل و استدلال است ولی ایا این که استدلال اش را قبول میکنند یا نه حرف دیگری است

شما باید برای نظریه خود دلیل بیاورید و بگید بر طبق این دلیل من میگم پیامبر بی سواد نبود
و بنده دلایل شما را نقد بکنم

شما بدون دلیل دهانتان را باز کردید و در راه خدا هر حرفی به دهنتان می رسد می گویید و بعدا ادعای ایده و نظریه می کنید
در تعجبم از این روش و منش بحثتان !!!!!!!

مکر بحث و مناظره و مباحثه قاعده و قانون ندارد ؟؟؟
که شما همین طوری هر حرفی را با حدس و کمان و ظن و بدون دلیل و منطق بکید و اسم اش را هم بگذارید نظریه !!!!!
و حرف کسی را هم قبول نکنید

من واسه احتمالم دلایل کافی دارم. دلیل برای اثبات امی نبودن پیامبر ندارم.(تازه اگر هم در تاریخ دلیلی بر امی نبودن پیامبر باشه به نظر من قابل ستناد نیست)
این احتمال فقط نشون دو تا راه برای سواد داشتن پیامبر وجود داره. غیر قابل رد کردن هست اش.
زمان کافی به علاوه معلم دو دلیل کافی برای وجود امکان سواد دارشدن پیامبر از راه دیگر جز معجزه است.

محراب;635004 نوشت:
[=arial]

باز سلام
سند تاریخی را بروید از اساتید تاریخ بپرسید

من یه سوال دارم تا حالا مقاله نوشتید؟؟؟؟
حتما اگه مقاله هم می نوشتید می خواستید واسه قسمت منابع بنویسید به کارشناس مربوطه مراجعه کنید!!!!!!!

محراب;635022 نوشت:
[=arial]

باز سلام
عرض ادب احترام
بزرگوار مباحثه و مناظره راه و روش دارد
دقت نمایید خدمتتان عرض نمایم

وقتی یک سند موثق و مورد اعتماد اهل فن و کارشناسان رد می شود که دلیل و برهان موثقی ان سند موثق را باطل نماید

این حرف شما قابل قبول نیست که فردی نظریه ای بدهد و بکوید چون شما نظریه مرا نتوانستید رد بکنید پس دلیل قاطع و موثق شما هم مشکوک است
این حرفها خنده دار است در جامع علمی نفرمایید این حرفها را!!!!!!!!
[=arial]متوجه شدید؟؟؟
هر کسی ایده و نظریه بدهد باید اثبات بکند نه این که طرف مقابل ان را رد بکند
اصلا ایده خود به خود رد است
تا به اثبات نرسد مردود است و کسی قبول اش ندارد

عزیز دل شما عزیز ابتدا اندکی روش مباحثه و مناظره اموزش ببینید.

جواب این موضوع را دادم. ولی فقط قسمت خنده دار بودن حرف های من من رو یاد اثبات معجزات حضرت عیسی انداخت

محراب;635026 نوشت:
بنده در تمام پست ها نوشتم مثل این که شما عزیز نمی خواهید این جمله را دریافت نمایید یا خودتان را به خواب زده اید

کسی می تواند این جمله را بگوید و ادعا بکند که به تاریخ نمی شود زیاد ادعا کرد که خودش مورخ باشد و بگوید بنده با این دلایل به این بخش از تاریخ اعتماد ندارم
و با این دلایل این مطلب تاریخی را رد می کنم
نمی تواند همین طوری بدون دلیل و مدرک بگوید نمی شود به تاریخ اعتماد کرد

هزار بار این جمله را برایتان نوشتم و جوابی دریافت نکردم ----ولی مثل این که شما دوست دارید هر مطلب بی ربطی را با کاربران متعددی مطرح نمایید
چرایش را نمی دانم !!!!!!!

من در مورد دلایل رد حرف می زدم.نه دلابل اثبات.

باء;630290 نوشت:
دانشمندی که بهش اشاره کردم را قاعدتاً حقیر می‌شناسم ولی شاید شما نشناسید چون ایشان فیزیکدان نیست ... نظریه‌ی او در واقع نظریه نیست و بهره‌ای از تعقل ندارد ولی بگذریم ...

سلام
اون دانشمند از فلسفه و حقه های خبرنگاری شکست خورده! با این دوتا میشه خدارم زیر سوال برد!!(حتی شاید به دومی نیاز نشه!!)

Masood11;635085 نوشت:
سلام
اون دانشمند از فلسفه و حقه های خبرنگاری شکست خورده! با این دوتا میشه خدارم زیر سوال برد!!(حتی شاید به دومی نیاز نشه!!)

سلام علیکم و رحمة الله،
خوب سعیتان را بکنید :ok:
یا علی علیه‌السلام

احمد;634880 نوشت:
قران میادمیگه نمازبخوان به این شیوه بعدعلم میادخواص ان راکشف میکنه

سلام
میشه توضیح بدید!؟

باء;635090 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله،
خوب سعیتان را بکنید :ok:
یا علی علیه‌السلام

من که فلسفه نمیدونم ولی یه نمونه استدلال میزارم!(که احتمالا قابل رد باشه!)
خدا بی نیاز است
خدا هیچ عیب و نقصی ندارد! در نتیجه حکمت دارد!
خدا جهان و موجودات را آفریده!
خدا در حالی که هیچ نیازی به موجودات و جهان ندارد ولی آنها را آفریده و در نتیجه کاری بیهوده انجام داده که از حکمت بدور است!
نداشتن حکمت نقص است و از آنجایی که خدا نقصی ندارد و با وجود خلقت این نقص نمودار میگردد
نتیجه:یا خدایی ناقص وجود دارد که این جمله ناهماهنگی دارد و این ادعا بخودی خود رد میشود و یا خدا وجود ندارد!!

البته همونطور که گفتم احتمال داره زیر سوال بره چون من فیلسوف نیستم!!

Masood11;635096 نوشت:
من که فلسفه نمیدونم ولی یه نمونه استدلال میزارم!(که احتمالا قابل رد باشه!)
خدا بی نیاز است
خدا هیچ عیب و نقصی ندارد! در نتیجه حکمت دارد!
خدا جهان و موجودات را آفریده!
خدا در حالی که هیچ نیازی به موجودات و جهان ندارد ولی آنها را آفریده و در نتیجه کاری بیهوده انجام داده که از حکمت بدور است!
نداشتن حکمت نقص است و از آنجایی که خدا نقصی ندارد و با وجود خلقت این نقص نمودار میگردد
نتیجه:یا خدایی ناقص وجود دارد که این جمله ناهماهنگی دارد و این ادعا بخودی خود رد میشود و یا خدا وجود ندارد!!

البته همونطور که گفتم احتمال داره زیر سوال بره چون من فیلسوف نیستم!!


سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
بله بدون شک قابل رد کردن هست، خداوند به خودی خود وجودی بسیط است (بسیط بودنش اثبات عقلی دارد در استدلال ابن سینا) و علم و قدرتش در وجود خودش نافذ است، وقتی درباره‌ی اسماء‌الله‌الحسنی صحبت می‌شود مثل الحکیم و القادر و العلیم و غیره اینها همگی خودشان مخلوق خداوند هستند، به عبارت دیگر منظور از علم خداوند در اسم «العالم» علم خداوند نسبت به خلقت اوست و نه نسبت به خودش که خارج از تیررس هر اندیشه‌ای است ... منظور از حکیم بودن خداوند هم احاطه‌ی علمی او به تمام عالم مخلوق است، حکمت در جامعیت علم به تمام معلوم‌ها تعریف می‌گردد و دارا بودن حکمت داشتن علم نسبت به اشیاء با در نظر گرفتن تمام ارتباط‌ها و وابستگی‌های بین آنهاست و نسبت به یک شیء واحد و بسیط داشتن علم معنا دارد ولی داشتن حکمت بی‌معناست ... پس اینکه کسی بگوید خداوند حکیم است و نباید کار بیهوده کند میدانی که این گزاره در آن بامعنا و قابل استفاده است خود عالم مخلوق است و نه در مقیاسی که خدا هست و جز خدا نیست ... با این حساب خداوند خلق کرد بدون اینکه نیازی به این خلقت داشته باشد و حکیم است چون خلقتش حکیمانه است و در داخل عالم مخلوق هر چه خلق شده است حکمتی دارد در رابطه با مخلوق‌های دیگر در همان عالم مخلوق و نه در رابطه‌ی با خداوند. یکی از نتایج این بحث این است که ممکن است دو عالم مخلوق متفاوت و مجزا داشته باشیم که خلقت برخی از اشیاء در داخل یکی با خلقت برخی دیگر از اشیاء در داخل دیگری ناسازگار باشد تا جمع کردن خلقت آن اشیاء در کنار هم غیرحکیمانه باشد ولی از آنجا که آن دو عالم مخلوق مستقل و مجزّا هستند مشکلی پیش نخواهد آمد و خداوند برای هر یک از ان دو عالم به صورت جداگانه حکیم خواهد بود و حکیم بودن خداوند قابل تعمیم به جمع بین آن دو عالم نیست مگر بعد از در نظر گرفتن استقلال آن دو عالم در کنار یکدیگر ...
یا علی علیه‌السلام

باء;635117 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
بله بدون شک قابل رد کردن هست، خداوند به خودی خود وجودی بسیط است (بسیط بودنش اثبات عقلی دارد در استدلال ابن سینا) و علم و قدرتش در وجود خودش نافذ است، وقتی درباره‌ی اسماء‌الله‌الحسنی صحبت می‌شود مثل الحکیم و القادر و العلیم و غیره اینها همگی خودشان مخلوق خداوند هستند، به عبارت دیگر منظور از علم خداوند در اسم «العالم» علم خداوند نسبت به خلقت اوست و نه نسبت به خودش که خارج از تیررس هر اندیشه‌ای است ... منظور از حکیم بودن خداوند هم احاطه‌ی علمی او به تمام عالم مخلوق است، حکمت در جامعیت علم به تمام معلوم‌ها تعریف می‌گردد و دارا بودن حکمت داشتن علم نسبت به اشیاء با در نظر گرفتن تمام ارتباط‌ها و وابستگی‌های بین آنهاست و نسبت به یک شیء واحد و بسیط داشتن علم معنا دارد ولی داشتن حکمت بی‌معناست ... پس اینکه کسی بگوید خداوند حکیم است و نباید کار بیهوده کند میدانی که این گزاره در آن بامعنا و قابل استفاده است خود عالم مخلوق است و نه در مقیاسی که خدا هست و جز خدا نیست ... با این حساب خداوند خلق کرد بدون اینکه نیازی به این خلقت داشته باشد و حکیم است چون خلقتش حکیمانه است و در داخل عالم مخلوق هر چه خلق شده است حکمتی دارد در رابطه با مخلوق‌های دیگر در همان عالم مخلوق و نه در رابطه‌ی با خداوند. یکی از نتایج این بحث این است که ممکن است دو عالم مخلوق متفاوت و مجزا داشته باشیم که خلقت برخی از اشیاء در داخل یکی با خلقت برخی دیگر از اشیاء در داخل دیگری ناسازگار باشد تا جمع کردن خلقت آن اشیاء در کنار هم غیرحکیمانه باشد ولی از آنجا که آن دو عالم مخلوق مستقل و مجزّا هستند مشکلی پیش نخواهد آمد و خداوند برای هر یک از ان دو عالم به صورت جداگانه حکیم خواهد بود و حکیم بودن خداوند قابل تعمیم به جمع بین آن دو عالم نیست مگر بعد از در نظر گرفتن استقلال آن دو عالم در کنار یکدیگر ...
یا علی علیه‌السلام

دوباره سلام
چندان قانع کننده نیست! چون وقتی میگیم حکیم که به این معنی نیست که خدا فقط در امور بندگان حکیمه و در موارد دیگه نیست! چراکه این خودش اثبات اون نتیجه گیریه!

[=arial]

پیرمغان;635031 نوشت:
الان چون حضرت علی این حرف رو زده پس حتما همین گونه بوده؟؟؟؟

با سلام
عرض ادب و احترام
بله
چون اعتراف فرد است بر علیه خودش

چرا مورد توجه نباشد؟؟
چرا نادیده گرفته شود؟؟
وقتی فردی می گوید فلانی استاد من است چرا باید مد نظر نباشد؟؟؟

از طرفی
سن علی(ع) را هم در نظر بگیرید
سن اون در زمانی که ایشان به پیامبری مبعوث شدند خیلی کمتر از پیامبر بود
پیامبر در 40سالگی به نبوت رسیدند در حالی که علی(ع) جوانی بیش نبود

این ها را باید در تاریخ بخوانید عزیز دل

پیرمغان;635031 نوشت:
بعد شما می گید حرف های منو می خونید. اول بحث نوشتم تا اثبات نکردن ادیان به صحت حرف های افراد مدعی و کتب نمی شه استناد کرد. (حتی اگه اول بحث هم نمی گفتم این قانونه توی علم، چیزی که اثبات نشده نمی شه ازش نتیجه گیری کرد.)

بله می خوانم و بهترین دلیل بر خواندن ان نقد کردن جمله له جمله حرفهای شماست

حرفهای فردی که در تاریخ ثبت شده است به ادیان چه ربطی دارد؟؟؟؟

شما بزرگوار فارغ از دین و اسلام

دونفر را در نظر بگیرید
یکی محمد بن عبدالله و دیگری علی بن ابی طالب
یکی 40ساله و دیکری جوان
شما ادعا دارید جوان استاد مرد 40ساله است
بنده عرض ام این است برای صحت و سقم این ماجرا به تاریخ مراجعه نمایید
این مطالب هیچ ربطی به ادیان ندارد

متوجه عرض بنده شدید؟؟؟
یا دوباره این حرفها را برای دیکر کاربران مطرح خواهید کرد و ادعای ایده و نظریه جدید می کنید؟؟

[=arial]

پیرمغان;635032 نوشت:
من واسه احتمالم دلایل کافی دارم.

با سلام
این جمله تکرار حرفهای بی ربط گذشته است که جواب اش گذشت


پیرمغان;635032 نوشت:
دلیل برای اثبات امی نبودن پیامبر ندارم.

وقتی دلیل کافی برای رد مساله ای ندارید نمی توانید ان را رد بکنید
با احتمال و ظن و شک نمی شود دلیل قطعی را رد کرد


پیرمغان;635032 نوشت:
تازه اگر هم در تاریخ دلیلی بر امی نبودن پیامبر باشه به نظر من قابل ستناد نیست)

جواب این هم گذشت که ادعای افراد غیر کارشناس در مورد تاریخ شنیده نشده و اعتنایی بدان نمی شود

پیرمغان;635032 نوشت:
این احتمال فقط نشون دو تا راه برای سواد داشتن پیامبر وجود داره. غیر قابل رد کردن هست اش.
زمان کافی به علاوه معلم دو دلیل کافی برای وجود امکان سواد دارشدن پیامبر از راه دیگر جز معجزه است.

هر دو راه شما در تاریخ رد شده است
به تاریخ مراجعه نمایید تا اساتید جواب شما را بفرمایند

هرچند بنده هم جوابهایی نوشتم

[=arial]

پیرمغان;635034 نوشت:
من یه سوال دارم تا حالا مقاله نوشتید؟؟؟؟
حتما اگه مقاله هم می نوشتید می خواستید واسه قسمت منابع بنویسید به کارشناس مربوطه مراجعه کنید!!!!!!!

باز سلام
مقاله نوشتن با جواب به سوال دادن و مناظره کردن متفاوت است

شما ابتدا بروید جواب سوال های تاریخی خودتان را دریافت نمایید
بقیه سوالات شما حل می شود

هر سوالی که شما عزیز پرسیده اید
ناشی از جهل شما نسبت به تاریخ است
چون علمتان به تاریخ اسلام پیامبر و انبیاء خیلی خیلی کم است
سوالاتتان بیشتر تاریخی است

از اساتید تاریخ سوالاتتان را بپرسید بعدا در خدمتیم
هرچند بنده جواب هایی خدتتان نوشتم
ولی قبول نمی کنید و بر ادعاهای بر اساس ظن و شک خود پای می فشارید

[=arial]

پیرمغان;635036 نوشت:
من در مورد دلایل رد حرف می زدم.نه دلابل اثبات.

باز سلام
یعنی چه دلیل رد ؟؟؟

بیشتر توضیح بدهید
لطفااااا

احمد;634953 نوشت:
باسلام مجدد
همان قسمتی که فرمودیدفکر خواهم کردوپاسخ راخواهیم دادحقیرهم گفتم بیصبرانه منتظرهستم
یاحق

سوال شما این گونه بود که اگه قرار باشه یه کتاب معجزه باشه باید چه ویژگی داشته باشه.قرار بود من جواب بدم البته با توجه به تعریف معجزه که در قبل گفته شده بود.
خب اولا که کتاب به عنوانی بسیار محدوده، چون باید به یک از زبان ها ی بشر مطرح بشه. ولی خب حالا فرض کنیم که معجزه باید حتما کتاب باشه.این که کتاب یک دین باید یه بخش مربوط به قوانین اون دین رو مطرح کنه که حرفی نیست.این بخش که معجزه نمی تونه باشه فقط دستورات دین هست اش.خب حالا باید یه بخش دیگه داشته باشه که معجزه باشه ولی قبل از اون باید یه ویژگی خاص داشته باشه، اونم این که متن کتاب باید از نظر نگارشی متن علمی باشه نه متن ادبی ( بدون کنایه و هیچ ارایه ادبی برای فهم مشترک و نبود ابهام) و بعد از اون یه نکته ی دیگه که غیر قابل تحریف باشه(مثل ادعای قران). حالا بخش معجزه ی کتاب چه می تونه باشه؟؟اگر قرار باشه متن کتاب معجزه باشه که خب متن یه کتاب فقط برای انتقال اطلاعاته.پس اطلاعات باید معجزه باشند، یعنی اطلاعاتی باشند که فقط خدا داشته باشه، مثل چیز هایی که در گذشته اتفاق افتاده. ولی این اطلاعات باید یه ویژگی دیگه هم داشته باشند این که برای بشر قابل اثبات باشند که این اطلاعات وجود داره و فقط خدا از آنها مطلع هستش.حالا هر نوع اطلعاتی که این ویژگی رو داشته باشه می تونه معجزه حساب بشه. حالا من به یک شاخه از این نوع معجزه اشاره می کنم.(البته شاید اگه یه کم خیال پردازیم بهتر بود چیز بهتری می گفتم) در مورد تاریخ بگم می شه در این کتاب به بوجود اومدن زمین یا منظومه ها به طور علمی و واضح با تمام داده های دقیق مربوط به این وقایع حرف بزنه. بالاخره علم بشر می تونه بعد ها به این موضوع برسه ولی خب یه کم مشکل داره احتمال این وجود داره که صحت نداشته باشه.پس این کتاب بیاد از آینده حرف بزنه. ولی از چه چیزهایی بگه؟؟از وقایعی بگه که دوتا ویژگی داشته باشه اول این که برای انسان این وقایع غیرقابل پیش بینی باشه دوم این که انسان ها در این وقایع نقشی نداشته باشند. و این پیش بینی ها در مقاطع مختلفی از تاریخ بشری انجام بشه.
حالا اگه قرار باشه این کتاب از نظر فیزیکی یه معجزه باشه که پاسخ ساده تره و فکر نمی کنم نیاز به توضیح باشه.

[=arial]

Masood11;635096 نوشت:
من که فلسفه نمیدونم ولی یه نمونه استدلال میزارم!(که احتمالا قابل رد باشه!)
خدا بی نیاز است
خدا هیچ عیب و نقصی ندارد! در نتیجه حکمت دارد!
خدا جهان و موجودات را آفریده!
خدا در حالی که هیچ نیازی به موجودات و جهان ندارد ولی آنها را آفریده و در نتیجه کاری بیهوده انجام داده که از حکمت بدور است!
نداشتن حکمت نقص است و از آنجایی که خدا نقصی ندارد و با وجود خلقت این نقص نمودار میگردد
نتیجه:یا خدایی ناقص وجود دارد که این جمله ناهماهنگی دارد و این ادعا بخودی خود رد میشود و یا خدا وجود ندارد!!

البته همونطور که گفتم احتمال داره زیر سوال بره چون من فیلسوف نیستم!!

با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار

چون پاسخ به سوال شما تایپک را از مسیر سوال قبلی منحرف می کند
و لذا ادرس خدمتتان تقدیم می کنم

http://www.askdin.com/thread46513.html

در این تایپک در خدمتتان هستم

موفق وموید
یاعلی

پیرمغان;635230 نوشت:
سوال شما این گونه بود که اگه قرار باشه یه کتاب معجزه باشه باید چه ویژگی داشته باشه.قرار بود من جواب بدم البته با توجه به تعریف معجزه که در قبل گفته شده بود.
خب اولا که کتاب به عنوانی بسیار محدوده، چون باید به یک از زبان ها ی بشر مطرح بشه. ولی خب حالا فرض کنیم که معجزه باید حتما کتاب باشه.این که کتاب یک دین باید یه بخش مربوط به قوانین اون دین رو مطرح کنه که حرفی نیست.این بخش که معجزه نمی تونه باشه فقط دستورات دین هست اش.خب حالا باید یه بخش دیگه داشته باشه که معجزه باشه ولی قبل از اون باید یه ویژگی خاص داشته باشه، اونم این که متن کتاب باید از نظر نگارشی متن علمی باشه نه متن ادبی ( بدون کنایه و هیچ ارایه ادبی برای فهم مشترک و نبود ابهام) و بعد از اون یه نکته ی دیگه که غیر قابل تحریف باشه(مثل ادعای قران). حالا بخش معجزه ی کتاب چه می تونه باشه؟؟اگر قرار باشه متن کتاب معجزه باشه که خب متن یه کتاب فقط برای انتقال اطلاعاته.پس اطلاعات باید معجزه باشند، یعنی اطلاعاتی باشند که فقط خدا داشته باشه، مثل چیز هایی که در گذشته اتفاق افتاده. ولی این اطلاعات باید یه ویژگی دیگه هم داشته باشند این که برای بشر قابل اثبات باشند که این اطلاعات وجود داره و فقط خدا از آنها مطلع هستش.حالا هر نوع اطلعاتی که این ویژگی رو داشته باشه می تونه معجزه حساب بشه. حالا من به یک شاخه از این نوع معجزه اشاره می کنم.(البته شاید اگه یه کم خیال پردازیم بهتر بود چیز بهتری می گفتم) در مورد تاریخ بگم می شه در این کتاب به بوجود اومدن زمین یا منظومه ها به طور علمی و واضح با تمام داده های دقیق مربوط به این وقایع حرف بزنه. بالاخره علم بشر می تونه بعد ها به این موضوع برسه ولی خب یه کم مشکل داره احتمال این وجود داره که صحت نداشته باشه.پس این کتاب بیاد از آینده حرف بزنه. ولی از چه چیزهایی بگه؟؟از وقایعی بگه که دوتا ویژگی داشته باشه اول این که برای انسان این وقایع غیرقابل پیش بینی باشه دوم این که انسان ها در این وقایع نقشی نداشته باشند. و این پیش بینی ها در مقاطع مختلفی از تاریخ بشری انجام بشه.
حالا اگه قرار باشه این کتاب از نظر فیزیکی یه معجزه باشه که پاسخ ساده تره و فکر نمی کنم نیاز به توضیح باشه.

باسلام
چندی پیش تيمي از دانشمندان آمريكايي دريافتند كه برخي از گياهان استوايي فركانس هايي مافوق صوت از خود صادر مي كنند كه به وسيله دستگاه هاي پيشرفته علمي ثبت شده است.[/][/RIGHT]

[=B Nazanin]دانشمندان حدود سه سال به تحقيق ومطالعه اين وضعيت حيرت آور پرداختند و سرانجام دريافتند كه اين پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل شده و بيش از صدمرتبه در ثانيه تكرار مي شوند[=Times New Roman].
[=B Nazanin]يك تيم آمريكايي اين آزمايش را در برابر يك گروه علمي در انگليس انجام دادند كه در بين اين گروه، يك دانشمند مسلمان هندي الاصل نيز قرار داشت. بعد از 5 روز آزمايش، گروه انگليسي از اين مساله بسيار شگفت زده شدند ولي دانشمند مسلمان انگليسي گفت: مامسلمانان اين مساله را در 1400 سال پيش تفسير كرده ايم. دانشمندان از اين سخن وي بسيار حيرت زده شدند و اصرار كردند كه آن را برايشان شرح دهد. دانشمند مسلمان اين آيه قرآن را قرائت كرد: «و هيچ موجودي نيست جز آن كه او را به پاكي مي ستايد ولي شما ذكر تسبيحشان را نمي فهميد. او بردبار و آمرزنده است[=Times New Roman].»
[=B Nazanin]زماني كه اسم جلاله «الله» بلند شد، پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل و بر روي مانيتورها ظاهر گشت[=Times New Roman].
[=#2A2011]

[=B Nazanin]پروفسور «وليام براون» مسئول اين تيم تحقيقاتي با اين دانشمند مسلمان براي شناخت دين اسلام به گفت و گو پرداخت و دانشمند مسلمان براي وي دين اسلام را تشريح كرده و يك جلد قرآن مجيد به همراه تفسير آن به زبان انگليسي را به وي اعطا كرد. براون شهادتين را گفت و مسلمان شده
وهزاران موارددیگرمورددیگرکه واقعامجال بیان ان نیست
مثل زوجیت موجودات و...
که اگریکی ازاینهاردبشه قران باطل میشه
قران کتاب هدایت وسعادت بشرهست انگاه میفرماییدبایدعلمی باشد؟؟ماهم درپاسخ میگوییم اینکه تمام علمی باشدادعای غلطی هست درعین اینکه سرشارازبیان علمی است
به بیان ادبی نیازهست چون مردم نیازدارندبه خوب صحبت کرد
صدسال قبل مردم جادوبراشون اهمیت داشت طبق منابع موثق چنین شدامروزهم باتوجه به نیازروزجامعه اعمال شد
فرمودیدفرض که بایدکتاب باشه قبول
اصلاازاین نوع لفظ خوشم نمیاد,,بایدکتاب باشه درغیراینصورت شاهدی دایمی برصدق ان نیست,,شمااین روپذیرفتید اماجوری بیان کردید که انگارنمیخوایدحقیقت روبپذیریدامامجبورید
درموردافرینش جهان اتفاقا اگراندک شناختی ازقران داشتیدبه طورکامل ازافرینش تاقیامت وبرچیده شدنش ترضیح داده
حدیثی ازپیامبرص هست که شخصی ازایشان پرسیدند چراخداخودراپنهان کرده
حضرت انقدرازخلقت وقدرت خداگفتندکه فردمذکورگفت گمان کردم خدااکنون دربین ماظاهرمیشوداگرجزیات ان راخواستیدازاستادحامی بپرسید
وماهمه برای ازمایش الهی اینجاییم
البته لزومی به بیان این مطالب نبودچراکه استادحامی پاسخ شماراکامل دادند
یاحق

پیرمغان;635230 نوشت:
سوال شما این گونه بود که اگه قرار باشه یه کتاب معجزه باشه باید چه ویژگی داشته باشه.قرار بود من جواب بدم البته با توجه به تعریف معجزه که در قبل گفته شده بود.
خب اولا که کتاب به عنوانی بسیار محدوده، چون باید به یک از زبان ها ی بشر مطرح بشه. ولی خب حالا فرض کنیم که معجزه باید حتما کتاب باشه.این که کتاب یک دین باید یه بخش مربوط به قوانین اون دین رو مطرح کنه که حرفی نیست.این بخش که معجزه نمی تونه باشه فقط دستورات دین هست اش.خب حالا باید یه بخش دیگه داشته باشه که معجزه باشه ولی قبل از اون باید یه ویژگی خاص داشته باشه، اونم این که متن کتاب باید از نظر نگارشی متن علمی باشه نه متن ادبی ( بدون کنایه و هیچ ارایه ادبی برای فهم مشترک و نبود ابهام) و بعد از اون یه نکته ی دیگه که غیر قابل تحریف باشه(مثل ادعای قران). حالا بخش معجزه ی کتاب چه می تونه باشه؟؟اگر قرار باشه متن کتاب معجزه باشه که خب متن یه کتاب فقط برای انتقال اطلاعاته.پس اطلاعات باید معجزه باشند، یعنی اطلاعاتی باشند که فقط خدا داشته باشه، مثل چیز هایی که در گذشته اتفاق افتاده. ولی این اطلاعات باید یه ویژگی دیگه هم داشته باشند این که برای بشر قابل اثبات باشند که این اطلاعات وجود داره و فقط خدا از آنها مطلع هستش.حالا هر نوع اطلعاتی که این ویژگی رو داشته باشه می تونه معجزه حساب بشه. حالا من به یک شاخه از این نوع معجزه اشاره می کنم.(البته شاید اگه یه کم خیال پردازیم بهتر بود چیز بهتری می گفتم) در مورد تاریخ بگم می شه در این کتاب به بوجود اومدن زمین یا منظومه ها به طور علمی و واضح با تمام داده های دقیق مربوط به این وقایع حرف بزنه. بالاخره علم بشر می تونه بعد ها به این موضوع برسه ولی خب یه کم مشکل داره احتمال این وجود داره که صحت نداشته باشه.پس این کتاب بیاد از آینده حرف بزنه. ولی از چه چیزهایی بگه؟؟از وقایعی بگه که دوتا ویژگی داشته باشه اول این که برای انسان این وقایع غیرقابل پیش بینی باشه دوم این که انسان ها در این وقایع نقشی نداشته باشند. و این پیش بینی ها در مقاطع مختلفی از تاریخ بشری انجام بشه.
حالا اگه قرار باشه این کتاب از نظر فیزیکی یه معجزه باشه که پاسخ ساده تره و فکر نمی کنم نیاز به توضیح باشه.

باسلام
درضمن اگرخواستیدبیشترازمعجزات قران بدانید
برنامه ,,معجزات علمی قران,,,راحتماازبازاردریافت کنید
یاحق

Masood11;635091 نوشت:
سلام
میشه توضیح بدید!؟

باسلام
عذرمیخوام مطلبتان راالان دیدم
خاصیت خروج امواج باسربرروی خاک گزاشتن
یاحق

احمد;635333 نوشت:
باسلام
چندی پیش تيمي از دانشمندان آمريكايي دريافتند كه برخي از گياهان استوايي فركانس هايي مافوق صوت از خود صادر مي كنند كه به وسيله دستگاه هاي پيشرفته علمي ثبت شده است.[/][/RIGHT]
[=B Nazanin]دانشمندان حدود سه سال به تحقيق ومطالعه اين وضعيت حيرت آور پرداختند و سرانجام دريافتند كه اين پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل شده و بيش از صدمرتبه در ثانيه تكرار مي شوند[=Times New Roman].

[=B Nazanin]يك تيم آمريكايي اين آزمايش را در برابر يك گروه علمي در انگليس انجام دادند كه در بين اين گروه، يك دانشمند مسلمان هندي الاصل نيز قرار داشت. بعد از 5 روز آزمايش، گروه انگليسي از اين مساله بسيار شگفت زده شدند ولي دانشمند مسلمان انگليسي گفت: مامسلمانان اين مساله را در 1400 سال پيش تفسير كرده ايم. دانشمندان از اين سخن وي بسيار حيرت زده شدند و اصرار كردند كه آن را برايشان شرح دهد. دانشمند مسلمان اين آيه قرآن را قرائت كرد: «و هيچ موجودي نيست جز آن كه او را به پاكي مي ستايد ولي شما ذكر تسبيحشان را نمي فهميد. او بردبار و آمرزنده است[=Times New Roman].»

[=B Nazanin]زماني كه اسم جلاله «الله» بلند شد، پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل و بر روي مانيتورها ظاهر گشت[=Times New Roman].

[=#2A2011]

[=B Nazanin]پروفسور «وليام براون» مسئول اين تيم تحقيقاتي با اين دانشمند مسلمان براي شناخت دين اسلام به گفت و گو پرداخت و دانشمند مسلمان براي وي دين اسلام را تشريح كرده و يك جلد قرآن مجيد به همراه تفسير آن به زبان انگليسي را به وي اعطا كرد. براون شهادتين را گفت و مسلمان شده
وهزاران موارددیگرمورددیگرکه واقعامجال بیان ان نیست
مثل زوجیت موجودات و...
که اگریکی ازاینهاردبشه قران باطل میشه
قران کتاب هدایت وسعادت بشرهست انگاه میفرماییدبایدعلمی باشد؟؟ماهم درپاسخ میگوییم اینکه تمام علمی باشدادعای غلطی هست درعین اینکه سرشارازبیان علمی است
به بیان ادبی نیازهست چون مردم نیازدارندبه خوب صحبت کرد
صدسال قبل مردم جادوبراشون اهمیت داشت طبق منابع موثق چنین شدامروزهم باتوجه به نیازروزجامعه اعمال شد
فرمودیدفرض که بایدکتاب باشه قبول
اصلاازاین نوع لفظ خوشم نمیاد,,بایدکتاب باشه درغیراینصورت شاهدی دایمی برصدق ان نیست,,شمااین روپذیرفتید اماجوری بیان کردید که انگارنمیخوایدحقیقت روبپذیریدامامجبورید
درموردافرینش جهان اتفاقا اگراندک شناختی ازقران داشتیدبه طورکامل ازافرینش تاقیامت وبرچیده شدنش ترضیح داده
حدیثی ازپیامبرص هست که شخصی ازایشان پرسیدند چراخداخودراپنهان کرده
حضرت انقدرازخلقت وقدرت خداگفتندکه فردمذکورگفت گمان کردم خدااکنون دربین ماظاهرمیشوداگرجزیات ان راخواستیدازاستادحامی بپرسید
وماهمه برای ازمایش الهی اینجاییم
البته لزومی به بیان این مطالب نبودچراکه استادحامی پاسخ شماراکامل دادند
یاحق

من اگه می دونستم قراره همچین جوابی رو بدید اصلا در مورد توضیح نوع معجزه بحث نمی کردم.
اگر متن رو درست خونده باشید اطلاعات که در کتاب باشه باید این ویژگی رو داشته باشند که فقط و فقط در اختیار خدا قرار داشته باشند. حالا این که این موضوع اثبات شده هیچ سندی بر اثبات قرآن نیست.

احمد;635361 نوشت:
باسلام
عذرمیخوام مطلبتان راالان دیدم
خاصیت خروج امواج باسربرروی خاک گزاشتن
یاحق

سلام
فکر میکردم مطب دیگه ای هست! این مطلب خیلی وقته که اعلام به شایعه بودنش کردن!

[SPOILER]ارتباط سجده و تخلیه سیگنال‌های مضر!

[=inherit]« تا آخر بخونید »

شایعه[=inherit] زیر مدت‌هاست در شبکه‌های مجازی در حال انتشار است. برای نمونه [=inherit]اینجا و [=inherit]اینجا.[=inherit]“یک دانشمند غیرمسلمان در اروپا تحقیقاتی انجام داده شامل یافتن بهترین روش خارج کردن امواج و بارهای الکترومغناطیسی مضر در بدن انسان. با گذاشتن پیشانیتان بیش از یک بار بر زمین امواج مضر تخلیه می شود. این شبیه اتصال ساختمانها با زمین است. آنچه این تحقیق را شگفت‌انگیزتر می کند این است که بهتر است پیشانیتان را بر خاک بگذارید و بهترین حالت وقتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد! بر اساس اصول علمی ثابت شده مکه مرکز زمین است و کعبه درست در مرکز آن قرار دارد! بنابراین سجده کردن درنماز،بهترین راه برای تخلیه سیگنال های مضر از بدن است” [=inherit]واقعیت:

[]

  • [=inherit]طبق معمول داستان با کشف دانشمندان بدون نام و آدرس غربی شروع می شود. باز هم مشخص نیست که کدام دانشمند از کدام مرکز تحقیقاتی و طبق کدام مقاله و چه متدولوژی به این نتایج رسیده است. طبق معمول منبعی برای این مقوله وجود ندارد، اما توسط برخی پذیرفته می‌شود چون مطابق با باورهایشان است و دوست دارند آن را باور کنند. همچنین کودکی که به سن تکلیف نرسیده یا فردی که به هر دلیل توانایی سجده در هنگام نماز ندارد باید از شدت تشعشعات و جریان‌هایی که ادعا شده جان بدهد. [/]

    []

  • [=inherit]بارها گفته‌ایم که طبق اصول منطق «بار اثبات ادعا به عهده مدعی است» یعنی کسی که چنین ادعایی نموده باید با مدارک متقن و مستند حرفش را اثبات کند. اگر فردا کسی ادعا کند «در کهکشان برونتزوروس و منظومه اسطخودوس غربی یک سیاره وجود دارد که در آنجا جبرئیل با ابی نشسته و چای می‌نوشد» آیا شما می‌پذیرید؟ قطعاً نه، شما دلایل و براهینی برای این ادعا طلب می‌کنید و کسی که چنین ادعای کرده بایستی برای آن دلایلی بیاورد. [/]

    []

  • [=inherit]اگر منظور امواج الکترومغناطیسی است؛ این امواج برای انتقال نیاز به محیط مادی ندارند و اصولاً موج در جایی ذخیره نمی‌شود.بدن انسان منبع تولید ولتاژ نیست گرچه [=inherit]جریان‌های بسیار ضعیفی تولید می‌کند که در سلول‌های عصبی وظیفه انتقال اطلاعات را به عهده دارند. و تاکنون سندی که نشان دهد در صورت عبور جریان‌های متفاوت الکتریکی، برخی مفید و برخی مضر هستند دیده نشده است. اگر منظور ولتاژ متناوب باشد، تا زمانی‌که یک سیکل بسته موجود نباشد وجود چنین جریانی منتفی است و به همین دلیل[=inherit] اتصال بدن انسان در هر نقطه امکان تخلیه الکتریسیته ساکن را می‌دهد(مثل جمع شدن الکتریسیته ساکن در بدن هنگامی که کفش عایق دارید و زدن جرقه کوچک در نوک انگشتان وقتی درب یخچال را لمس می‌کنید). مثلاً[=inherit] پرندگانی که روی کابل‌های فشار قوی می‌نشینند به علت عدم ایجاد سیکل بسته دچار برق گرفتگی نمی‌شوند. اگر چنین جریان قوی در بدن فرد وجود داشته باشد بر اثر تماس با زمین دچار برق گرفتگی و سوختی شدید و مرگ می‌شود و که بعید است ثواب داشته باشد. بسیاری از ما روی فرش‌ها، موکت‌ها یا پارکت‌هایی در منزل راه می‌رویم (یا نماز می‌خوانیم) که عایق الکتریکی هستند و جریانی را عبور نمی‌دهند، هر دانش‌آموز دبیرستانی می‌داند که [=inherit]جریان الکتریکی برای تخلیه کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌کند که ممکن است [=inherit]دست یا پا یا هر جای دیگر بدن باشد و هیچ جریانی برای اتصال پیشانی شما به زمین صبر نمی‌کند. اگر هم منظور جریان مستقیم است، چگونه این جریان وارد بدن شده و کدام عضو بدن به عنوان باطری یا خازن این ولتاژ را در خود ذخیره کرده و چطور ‌آن را تخلیه می‌کند؟ هیچ‌کدام از اندام‌ها توان تبدیل شدن به خازن را ندارند. منبع ولتاژ مستقیم برای برقراری جریان نیاز به منبع ولتاژی هم اندازه خود و در جهت مخالف دارد و این ارتباط با زمین هیچ اثری در برقراری جریان ندارد. در واقع این ادعا به لحاظ علمی نه تنها مردود، بلکه بسیار مضحک است. ([=inherit]توضیحات جریان الکتریکی دانشگاه شریف) [/]

    []

  • [=inherit]ادعای مرکزیت یک نقطه روی حجم کروی شکل (زمین) نیز به کاملا بی‌اساس و غیرعلمی است. [=inherit]روی سطح کره هر نقطه‌ای میتواند مرکز باشد حتی همانجایی که شما الان نشسته‌اید. در ضمن شایعه‌ساز محترم دقت نکرده که ابتدای اسلام قبله مسلمین بیت‌المقدس بوده و با این حساب مرکز زمین عوض شده و یا باید بر اساس شایعه پذیرفت که مدتی مسلمین صدر اسلام در تخلیه بارهای الکتریکی دچار خطا شده‌اند. پیش از این نیز گفته بودیم که شایعه [=inherit]مرکزیت کعبه یا بودنش در نقطه طلایی زمین شایعه است. [/]

    []

  • [=inherit]پیش از این هم گفته‌ایم که اثبات مصادیق و مفاهیم دینی با ادعای علمی اشتباه است. هر محتوای علمی در اصول خود قابلیت [=inherit]ابطال‌پذیری دارد و تمام تلاش دانشمندان به تکامل یا نقض علوم گذشته برای کاهش خطاهای علمی است. اصول علمی هر روز تغییر کرده و یا ابطال می‌شوند. با این حساب اصل دینی که بر اساس قانون علمی اثبات شده، با ابطال قانون فوق از درجه اعتبار ساقط است. لذا اگر شما به نماز خواندن اعتقاد قلبی دارید این داستان مضحک تاثیری در اعتقاد شما نداشته و ندارد، اما اگر برای تخلیه الکتریکی نماز می‌خوانید بهتر است گاهی بدون دمپایی راه بروید و دیگر نگران نباشید. [/]

    [=inherit]

    منابع :
    - Download 4u
    - Gomaneh

    [/SPOILER]

  • [="Tahoma"][="Navy"]

    پیرمغان;634845 نوشت:
    سلام. بله فرضی که من کردم یه تیکه کم داشت که فرض که پیامبر زمانی را به تنهایی می گذراند بدون استاد نمی تواند که سواد یاد بگیرد. ولی در ادامه خودتان به این موضوع پاسخ دادید.چه استادی بهتر از حضرت علی می تواند فرض کرد.

    سلام
    علی ع در زمان بعثت نبی اکرم ص ده ساله بوده اند چه دلیلی دارد فکر کنیم پیامبر چهل ساله این کلام شگفت را از فرزندی ده ساله آموخته باشد
    پیرمغان;634845 نوشت:
    ر این مورد ممنون ، قابیلیت پیگیری دارد.ولی بقیه ی موارد باز هم قابل پیگیری نیست.

    با پیگیری به موارد بیشتری هم می رسید. مطمئنم . به شرط حقیقت جویی !
    یا علی[/]

    [="Tahoma"][="Navy"]

    محراب;634847 نوشت:
    ا سلام
    عرض ادب و احترام
    جناب محی الدین اتفاقا منظور نظر بنده شما هستید
    نه جناب اقای ری شهری ایشان به عنوان وظیفه باید این مطالب را چاپ بکنند تا در دل تاریخ بماند و به موقع علما و اهل فن و محرم اسرار از انها استفاده نمایند

    شمایید که باید بدانید هر سخن جایی و هر نقطه مکانی دارد
    در جواب کسی که هنوز قران را قبول ندارد و ان را معجزه نمی پندارد
    و اعجاز فرد معصوم باعنوان پیامبر را قبول ندارد
    سخن گفتن از کرامت انسانهای غیر معصوم جواب قانع کننده ای نیست
    متوجه شدید؟؟؟؟

    شفا دادن با قران و کرامت های دیکر قران را که علما و مقربین انجام می دهند را کسی(شیعیانی که به غیب ایمان دارند) منکر نیست
    ولی باز تاکید می کنم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

    برای هر کسی نباید از یک دلیل و جواب استفاده کرد
    هر سوالی جواب خاص به خود را دارد عزیز دل


    سلام
    فکر میکنم برای تعیین جا و مکان سخن معیار منضبطی نتوان ارائه کرد
    خود فرد است که با توجه به شرایط ، این را تشخیص می دهد
    و امیدوارم که درست تشخیص داده باشم
    و ان شاء الله که نتیجه مثبتی بدهد
    یا علیم[/]

    [="Tahoma"][="Navy"]

    محراب;634851 نوشت:
    باز سلام
    تعریف معجزه چیست عزیز دل

    عملی است خارق العاده که پیامبران برای اثبات ادعای خود انجام می دهند و دیگران از انجام ان عاجز اند

    عمل خارق عاده قران چیست؟؟
    بیان راههای هدایت بشر که دیکران از بیان ان عاجز اند.


    سلام
    اینکه نبی اکرم ص هدایتگر از سوی خدای متعال است اصل ادعاست آنوقت شما می فرمایید جهت اعجاز قرآن هدایتگری بی مانند است ؟ یعنی با خود ادعا ادعا را ثابت می کنید
    معجزه برای اثبات رسالت از سوی خداست و آن فعلی است که دیگران از انجامش عاجزند بعبارت دیگر معجزه موید رسالت و هدایتگری فرد از سوی خداست
    بله قرآن کریم در هدایتگری بی مانند است اما قرار است اصل هدایتگری او با معجزه ای ثابت شود لذاست که می بینیم کسی خود هدایتگری قرآن به تنهایی را معجزه قرآن نگرفته بلکه اول به فصاحت و بلاغت پرداخته اند چه اینکه فصاحت قرآن که امر قابل درکی است موید جهات دیگر آن است
    خلاصه اینکه در اعجاز قرآن باید آن جهتی که برای مردم معجزه بودنش روشن است مد نظر قرار گیرد نه آن جهتی که نیاز به اثبات با چیز دیگر باشد و هدایتگری قرآن نمی تواند اعجاز محسوب شود
    با کلام ساده تر آن جهت از قرآن کریم جهت اعجاز او محسوب می شود که برای مردم عصر نزول هم اعجاز بوده است والا گفتیم که این کتاب پر از شگفتی هاست و نمی توان آن جهتش را اعجاز دانست بلکه موید اعجاز است
    خلاصه ای اعجاز قرآن در هدایتگری چون جزئی از اصل مدعای رسالت است نمی تواند بعنوان اعجاز مطرح شود چه اینکه در معجزه اثبات گری شرط است و حال اینکه هدایت گری بر پذیرش و اطاعت مبتنی است
    محراب;634851 نوشت:
    یعنی چه از کتاب بما هو کتاب اعجاز انتظار نمی رود؟؟؟
    اتفاقا همین کتاب معجزه پیامبر است همین نوشته ها
    همین ایات همین کلمات

    اگر این کتاب و نوشته ها اعجاز نیست
    پس چطور ایت الله قزوینی توسط همین ایات شفا می دهند؟؟


    منظور این بوده که خود کتاب قرآن مثل یک شخص مثل پیامبر و امام کسی را شفا نمی دهد بلکه نیاز به بکارگیری توسط دیگری دارد . کتاب قرآن یک شخص مثل امام یا پیامبر نیست که بروی بگویی ای قرآن برای من معجزه کن و او برایت معجزه کند .
    یا علیم[/]

    سلام

    قرآن معجزه است و تصور شما این است که کاری خلاف قوانین علمی انجام می دهد

    وقتی کتابی با این دستورات پیشرفته الهی بر انسانی درس نخوانده نازل شده این معجزه نیست ؟؟؟؟

    وقتی در آیات از خلقت آسمانها و ماه و ستاره و خورشید و زمین و گردش سیارات سخن می گوید

    آن هم در عصری که علم پیشرفت نداشته و اگثر دانشمندان زمین را مرکز عالم میدانستند این معجزه نیست ؟؟؟؟؟

    این همه معجزات نقل شده از پیامبران و معصومین که در عصر ما هم شاهدش هستیم که از امام زاده ها هم بوقوع می پیوندد معجزه نیست ؟؟؟؟


    [=arial]

    محی الدین;635518 نوشت:
    اینکه نبی اکرم ص هدایتگر از سوی خدای متعال است اصل ادعاست

    با سلام
    عرض ادب و احترام
    بله اصل ادعا این است
    ولی اثبات ادعای نبوت پیامبر اکرم(ص) فقط به وسیله اعجاز قران نبوده است همان طور که می دانید پیامبر معجزه های دیگری هم داشته اند

    پس ما اثبات ادعا با ادعا نمی کنیم (دقت نمایید)

    محی الدین;635518 نوشت:
    آنوقت شما می فرمایید جهت اعجاز قرآن هدایتگری بی مانند است ؟


    قران کریم علاوه بر این که در فصاحت و بلاغت بی مانند است
    ولی فقط فصاحت و بلاغت نبود که مردمان ان زمان را به سوی خود کشاند
    بلکه محتوایی بود که همگان در مواجهه با ان به ان محتوای عظیم اذعان می کردند و می گفتند این مطالب نمی تواند مطالب انسان معمولی باشد
    اعجاز در محتوا

    محی الدین;635518 نوشت:
    معجزه برای اثبات رسالت از سوی خداست و آن فعلی است که دیگران از انجامش عاجزند بعبارت دیگر معجزه موید رسالت و هدایتگری فرد از سوی خداست

    بله معجزه موید رسالت است برای اثبات ادعای رسالت است ودر مورد نبی مکرم(ص) هم بیان راههای هدایت بشر هم می شود معجزه

    عزیز دل
    فرق معجزه پیامبر با معجزات دیگر پیامبران این بود که معجزات ایشان فقط در زمان خودشان کاربرد داشت و مخصوص زمان خودشان ولی معجزه پیامبر اسلام برای همیشه زمان بعد از خودش بود

    و این اعجاز باید تا قیام قیامت باقی بماند تا انسانهای دیگری بدان هدایت شوند
    باید راههای بیان می شد که دیگران از بیان ان راههای هدایت بشر عاجز باشند و این گونه هم هست

    و لذاست که در زمان حاضر هم
    همه مکتبی ادعای سعادت برای انسان می کند و همه را برای خود می خوانند که ما می توانیم بهترین زندگی را برای شما رقم بزنیم و سعادتمندتان کنیم
    ولی هیچ کدام همچو قران راههای هدایت و سعادت انسان را به طور کامل نمی توانند بیان نمایند

    و این یعنی اعجاز قران در عصر ما.

    [=arial]

    محی الدین;635518 نوشت:
    بله قرآن کریم در هدایتگری بی مانند است اما قرار است اصل هدایتگری او با معجزه ای ثابت شود

    با سلام

    دقت نمایید
    اصل هدایتگری پیامبر قرار است با معجزه اثبات شود و نه قران
    و گذشت که پیامبر علاوه بر قران معجزات بسیاری هم در اثبات ادعای نبوت خود داشتند

    محی الدین;635518 نوشت:
    لذاست که می بینیم کسی خود هدایتگری قرآن به تنهایی را معجزه قرآن نگرفته

    این کسی منظورتان کیست؟؟
    چه کسی؟؟

    محی الدین;635518 نوشت:
    بلکه اول به فصاحت و بلاغت پرداخته اند چه اینکه فصاحت قرآن که امر قابل درکی است موید جهات دیگر آن است

    فصاحت و بلاغت قران امروزه برای یک انگلیسی و فرانسوی و هندی و چینی و ........چگونه معجزه است ؟؟؟
    اینان بیشتر به مفاهیم و معنایی توجه دارند تا فصاحت و بلاغت ان

    محی الدین;635518 نوشت:
    خلاصه اینکه در اعجاز قرآن باید آن جهتی که برای مردم معجزه بودنش روشن است مد نظر قرار گیرد نه آن جهتی که نیاز به اثبات با چیز دیگر باشد و هدایتگری قرآن نمی تواند اعجاز محسوب شود

    اتفاقا اثبات فصاحت و بلاغت برای غیر عرب زبان مثل زبانهایی که در بالا اوردم سخت است و امری دشوار
    ولی وقتی خودشان معنایی و مفاهیم را می خوانند اعجاز را در مفاهیم و راههای هدایت می بینند
    ولذاست که قران در دنیا تبدیل می شود به پرفروش ترین کتاب جهان

    محی الدین;635518 نوشت:
    با کلام ساده تر آن جهت از قرآن کریم جهت اعجاز او محسوب می شود که برای مردم عصر نزول هم اعجاز بوده است

    واما مردمان عصر نزول

    چند تفاوت با زمان ما دارند

    -ان مردمان معجزات دیگری از پیامبر را مشاهده می کردند
    - قران به زبانها انها بوده و باید اعجاز در فصاحت و بلاغت را می رساند و به بهترین وجه رسانده

    بله در عصر نزول چون قران به زبان ایشان بود فصاحت و بلاغت برای ایشان معجزه بود ولی این بدان معنا نیست که از معنای ان بگذریم
    به عبارتی هیچ عرب زبانی نمی کفت این عبارات محمد(ص) خیلی فصیح و بلیغ ولی نمی دانم چه می گوید بلکه می گفتند این بیان نمی تواند بیان یک انسان باشد یعنی متوجه مفایهم ان بودند (دقت نمایید)

    هرچند کسی اعجاز در فصاحت و بلاغت قران را حتی در زمان فعلی منکر نیست

    محی الدین;635511 نوشت:
    سلام
    علی ع در زمان بعثت نبی اکرم ص ده ساله بوده اند چه دلیلی دارد فکر کنیم پیامبر چهل ساله این کلام شگفت را از فرزندی ده ساله آموخته باشد

    بر اساس حرف جناب محراب حضرت علی حدودا 19 ساله بودند.

    محراب;635008 نوشت:
    با سلام
    همه منابع معرفتی ما که کتاب دینی دبیرستان شما نیست ؟؟
    منابع دیکر مرجع هستند که کتاب های دینی را از روی انها می نویسند
    به انها مراجعه نمایید

    سلام
    اگر دقت می فرمودین جمله نشون میداد که این مطلب مربوط به چند سال قبل می شود و انتقاد من به نویسنده کتاب بود نه شما! در ضمن توقع شما بالاست، در دوران فعلی که دانش آموز دبیرستانی به زحمت درس های خودش رو تمام و کمال می خونه، انتظار دارید که منابع بیشتری رو مطالعه کنه؟! تازه برفرض یک در هزار همچین موردی یافت شد، چکسی منبع مورد نظر رو به این فرد معرفی کنه؟؟ دبیران مدارس بعضا از پاسخ به یک سوال دینی ساده هم عاجزند:khaneh: چطور این دبیر دانش آموز رو به منابع مناسب ارجاع بده؟

    [=arial]

    پیرمغان;635894 نوشت:
    بر اساس حرف جناب محراب حضرت علی حدودا 19 ساله بودند.

    با سلام
    بزرگوار بنده بین 17تا 19 نوشتم

    روایت ها متفاوت است
    اجازه بفرمایید

    سن قطعی حضرت را از کارشناسان تاریخی سوال نماییم
    بنده در همین تایپک سوال می نمایم و از کارشناسان می خواهم که جواب مستند خود را بیان نمایند

    منتظر بمانید

    [=arial]

    A.Afshin;635900 نوشت:
    سلام
    اگر دقت می فرمودین جمله نشون میداد که این مطلب مربوط به چند سال قبل می شود و انتقاد من به نویسنده کتاب بود نه شما! در ضمن توقع شما بالاست، در دوران فعلی که دانش آموز دبیرستانی به زحمت درس های خودش رو تمام و کمال می خونه، انتظار دارید که منابع بیشتری رو مطالعه کنه؟! تازه برفرض یک در هزار همچین موردی یافت شد، چکسی منبع مورد نظر رو به این فرد معرفی کنه؟؟ دبیران مدارس بعضا از پاسخ به یک سوال دینی ساده هم عاجزند چطور این دبیر دانش آموز رو به منابع مناسب ارجاع بده؟

    با سلام
    عرض ادب احترام

    بزرگوار توقع بنده بالا نیست

    دوستانی که سوالاتی مطرح می کنند
    و از خود ایده و نظریه می دهند باید سطح مطالعاتشان بالا باشد
    تا حرفهای علمی و منطقی بزنند

    روی سخن بنده با این دوستان بود و :ok:
    نه همه دانش اموزان
    که البته بنده هم از وضع مدارس بی خبر نیستم :Ghamgin: متاسفانه ان گونه است که می فرمایید

    محراب;635919 نوشت:
    [=arial]

    با سلام
    بزرگوار بنده بین 17تا 19 نوشتم

    روایت ها متفاوت است
    اجازه بفرمایید

    سن قطعی حضرت را از کارشناسان تاریخی سوال نماییم
    بنده در همین تایپک سوال می نمایم و از کارشناسان می خواهم که جواب مستند خود را بیان نمایند

    منتظر بمانید

    بله دقیقا شما گفتید 17 تا 19 داشته اند.من متن رو نتونستم پیدا کنم که نقل قول کنم.به هر حال به حرف شما استناد کردم.

    پیرمغان;635476 نوشت:
    من اگه می دونستم قراره همچین جوابی رو بدید اصلا در مورد توضیح نوع معجزه بحث نمی کردم.
    اگر متن رو درست خونده باشید اطلاعات که در کتاب باشه باید این ویژگی رو داشته باشند که فقط و فقط در اختیار خدا قرار داشته باشند. حالا این که این موضوع اثبات شده هیچ سندی بر اثبات قرآن نیست.

    باسلام
    ازصحبت های شمادوموضوع برداشت میشد
    اول اینکه معجزه اش رافقط خدابداندودراین صورت برای انسان نبایدقابل اثبات باشدوبه دردانسان نمیخورد
    امااحتمال دوم معجزه باشدوبشربه مرورکشف کندکه نظرملدرهمین موردبود
    یاحق

    Masood11;635490 نوشت:
    سلام
    فکر میکردم مطب دیگه ای هست! این مطلب خیلی وقته که اعلام به شایعه بودنش کردن!

    [SPOILER]ارتباط سجده و تخلیه سیگنال‌های مضر!

    [=inherit]« تا آخر بخونید »

    شایعه[=inherit] زیر مدت‌هاست در شبکه‌های مجازی در حال انتشار است. برای نمونه [=inherit]اینجا و [=inherit]اینجا.[=inherit]“یک دانشمند غیرمسلمان در اروپا تحقیقاتی انجام داده شامل یافتن بهترین روش خارج کردن امواج و بارهای الکترومغناطیسی مضر در بدن انسان. با گذاشتن پیشانیتان بیش از یک بار بر زمین امواج مضر تخلیه می شود. این شبیه اتصال ساختمانها با زمین است. آنچه این تحقیق را شگفت‌انگیزتر می کند این است که بهتر است پیشانیتان را بر خاک بگذارید و بهترین حالت وقتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد! بر اساس اصول علمی ثابت شده مکه مرکز زمین است و کعبه درست در مرکز آن قرار دارد! بنابراین سجده کردن درنماز،بهترین راه برای تخلیه سیگنال های مضر از بدن است” [=inherit]واقعیت:

    []

  • [=inherit]طبق معمول داستان با کشف دانشمندان بدون نام و آدرس غربی شروع می شود. باز هم مشخص نیست که کدام دانشمند از کدام مرکز تحقیقاتی و طبق کدام مقاله و چه متدولوژی به این نتایج رسیده است. طبق معمول منبعی برای این مقوله وجود ندارد، اما توسط برخی پذیرفته می‌شود چون مطابق با باورهایشان است و دوست دارند آن را باور کنند. همچنین کودکی که به سن تکلیف نرسیده یا فردی که به هر دلیل توانایی سجده در هنگام نماز ندارد باید از شدت تشعشعات و جریان‌هایی که ادعا شده جان بدهد. [/]

    []

  • [=inherit]بارها گفته‌ایم که طبق اصول منطق «بار اثبات ادعا به عهده مدعی است» یعنی کسی که چنین ادعایی نموده باید با مدارک متقن و مستند حرفش را اثبات کند. اگر فردا کسی ادعا کند «در کهکشان برونتزوروس و منظومه اسطخودوس غربی یک سیاره وجود دارد که در آنجا جبرئیل با ابی نشسته و چای می‌نوشد» آیا شما می‌پذیرید؟ قطعاً نه، شما دلایل و براهینی برای این ادعا طلب می‌کنید و کسی که چنین ادعای کرده بایستی برای آن دلایلی بیاورد. [/]

    []

  • [=inherit]اگر منظور امواج الکترومغناطیسی است؛ این امواج برای انتقال نیاز به محیط مادی ندارند و اصولاً موج در جایی ذخیره نمی‌شود.بدن انسان منبع تولید ولتاژ نیست گرچه [=inherit]جریان‌های بسیار ضعیفی تولید می‌کند که در سلول‌های عصبی وظیفه انتقال اطلاعات را به عهده دارند. و تاکنون سندی که نشان دهد در صورت عبور جریان‌های متفاوت الکتریکی، برخی مفید و برخی مضر هستند دیده نشده است. اگر منظور ولتاژ متناوب باشد، تا زمانی‌که یک سیکل بسته موجود نباشد وجود چنین جریانی منتفی است و به همین دلیل[=inherit] اتصال بدن انسان در هر نقطه امکان تخلیه الکتریسیته ساکن را می‌دهد(مثل جمع شدن الکتریسیته ساکن در بدن هنگامی که کفش عایق دارید و زدن جرقه کوچک در نوک انگشتان وقتی درب یخچال را لمس می‌کنید). مثلاً[=inherit] پرندگانی که روی کابل‌های فشار قوی می‌نشینند به علت عدم ایجاد سیکل بسته دچار برق گرفتگی نمی‌شوند. اگر چنین جریان قوی در بدن فرد وجود داشته باشد بر اثر تماس با زمین دچار برق گرفتگی و سوختی شدید و مرگ می‌شود و که بعید است ثواب داشته باشد. بسیاری از ما روی فرش‌ها، موکت‌ها یا پارکت‌هایی در منزل راه می‌رویم (یا نماز می‌خوانیم) که عایق الکتریکی هستند و جریانی را عبور نمی‌دهند، هر دانش‌آموز دبیرستانی می‌داند که [=inherit]جریان الکتریکی برای تخلیه کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌کند که ممکن است [=inherit]دست یا پا یا هر جای دیگر بدن باشد و هیچ جریانی برای اتصال پیشانی شما به زمین صبر نمی‌کند. اگر هم منظور جریان مستقیم است، چگونه این جریان وارد بدن شده و کدام عضو بدن به عنوان باطری یا خازن این ولتاژ را در خود ذخیره کرده و چطور ‌آن را تخلیه می‌کند؟ هیچ‌کدام از اندام‌ها توان تبدیل شدن به خازن را ندارند. منبع ولتاژ مستقیم برای برقراری جریان نیاز به منبع ولتاژی هم اندازه خود و در جهت مخالف دارد و این ارتباط با زمین هیچ اثری در برقراری جریان ندارد. در واقع این ادعا به لحاظ علمی نه تنها مردود، بلکه بسیار مضحک است. ([=inherit]توضیحات جریان الکتریکی دانشگاه شریف) [/]

    []

  • [=inherit]ادعای مرکزیت یک نقطه روی حجم کروی شکل (زمین) نیز به کاملا بی‌اساس و غیرعلمی است. [=inherit]روی سطح کره هر نقطه‌ای میتواند مرکز باشد حتی همانجایی که شما الان نشسته‌اید. در ضمن شایعه‌ساز محترم دقت نکرده که ابتدای اسلام قبله مسلمین بیت‌المقدس بوده و با این حساب مرکز زمین عوض شده و یا باید بر اساس شایعه پذیرفت که مدتی مسلمین صدر اسلام در تخلیه بارهای الکتریکی دچار خطا شده‌اند. پیش از این نیز گفته بودیم که شایعه [=inherit]مرکزیت کعبه یا بودنش در نقطه طلایی زمین شایعه است. [/]

    []

  • [=inherit]پیش از این هم گفته‌ایم که اثبات مصادیق و مفاهیم دینی با ادعای علمی اشتباه است. هر محتوای علمی در اصول خود قابلیت [=inherit]ابطال‌پذیری دارد و تمام تلاش دانشمندان به تکامل یا نقض علوم گذشته برای کاهش خطاهای علمی است. اصول علمی هر روز تغییر کرده و یا ابطال می‌شوند. با این حساب اصل دینی که بر اساس قانون علمی اثبات شده، با ابطال قانون فوق از درجه اعتبار ساقط است. لذا اگر شما به نماز خواندن اعتقاد قلبی دارید این داستان مضحک تاثیری در اعتقاد شما نداشته و ندارد، اما اگر برای تخلیه الکتریکی نماز می‌خوانید بهتر است گاهی بدون دمپایی راه بروید و دیگر نگران نباشید. [/]

    [=inherit]

    منابع :
    - Download 4u
    - Gomaneh

    [/SPOILER]


  • باسلام
    خیلی ممنون ازشماحقیرهم این راشنیده بودم امافکرنمیکردم شایعه باشه چون هیچ اثبات علمی براش درادامه ذکرنشده بود باتشکرازشما
    یاحق

    احمد;635944 نوشت:
    باسلام
    ازصحبت های شمادوموضوع برداشت میشد
    اول اینکه معجزه اش رافقط خدابداندودراین صورت برای انسان نبایدقابل اثبات باشدوبه دردانسان نمیخورد
    امااحتمال دوم معجزه باشدوبشربه مرورکشف کندکه نظرملدرهمین موردبود
    یاحق

    نه. منظور من کاملا واضح بود چیزی که به هیچ وجه جز خدا کس دیگری نتواند انجام دهد. اگر بیاییم و بگوییم که مثلا فلان کتاب در هزار سال پیش فلان نکته ی علمی را اشاره کرده فقط می توان به نبوغ نویسنده پی برد نه الهی بودن کتاب.من در حرف هام هم گفتمم که زودتر داستن یک موضوع معجزه محسوب نمی شود.

    پیرمغان;635966 نوشت:
    نه. منظور من کاملا واضح بود چیزی که به هیچ وجه جز خدا کس دیگری نتواند انجام دهد. اگر بیاییم و بگوییم که مثلا فلان کتاب در هزار سال پیش فلان نکته ی علمی را اشاره کرده فقط می توان به نبوغ نویسنده پی برد نه الهی بودن کتاب.من در حرف هام هم گفتمم که زودتر داستن یک موضوع معجزه محسوب نمی شود.

    باسلام
    دوست عزیزمطلبی هم که اکنون میگویم کاملا واضح خواهدبودواگرواقعا به دنبال حقیقت باشیدمتوجه ان میشود
    اولا شمابایدمشکلتان رادربراهین اثبات خدامطرح کنید باگام اول وپذیرش عقلی وجودخدا,,چون دروجودش هیچ شکی نیست وهردیدگاهی مبنی برعدم خداتاکنون ردشده
    باپی بردن موضوع اول واردمرحله بعدمیشویم دراین موردبایدگفت بزرگترین دانشمندان دیگه نکنه شماخودت روازانیشتن بالاترمیدونید؟!به این حقیقت ایمان داشتند
    فرمودیدقران ازاینده وعلم خبرداده معجزه نیست ,وانتظارداریدکاری به وقوع بپیونده که فقط خدابتواندانجامش دهد
    اولا باتوجه به تحدی ,قران رافقط خدامیتواندداشته باشدوشمانمیتوانیدمثل سوره ای ازان رابیاورید
    ثانیااگرانتظارداریدمثلا وقتی قران بازمیشه اژدهای دوسرازان خارج شه ادعای بی منطقی است زیراقبلا هم گفتیم که چنین شده طبق منابع موثق باتوجه به نیازونگرش وسطح فکرودانش مردم وقت,,وامروز هم باتوجه به نیازدانش وقت زیراانچه امروز مردم دارنداخلاق درست خوب صحبت کردن وراه یابی درمسیرکمال ,,,,,به صورت عقلی,,,تاکیدمیکنم بصورت عقلی,وفکری زیراجامعه امروزبه این موردنیازدارد
    یاحق

    [="Tahoma"][="Navy"]

    محراب;635780 نوشت:
    با سلام
    عرض ادب و احترام
    بله اصل ادعا این است
    ولی اثبات ادعای نبوت پیامبر اکرم(ص) فقط به وسیله اعجاز قران نبوده است همان طور که می دانید پیامبر معجزه های دیگری هم داشته اند

    پس ما اثبات ادعا با ادعا نمی کنیم (دقت نمایید)


    سلام
    بحث ما بر سر نحوه اثبات نبوت نبی اکرم ص نبوده که سایر معجزات آنرا ثابت کند بلکه بر سر چگونگی اعجاز قرآن بوده است و این با جهت هدایتگری قرآن نباید مورد بحث قرار گیرد

    محراب;635780 نوشت:
    قران کریم علاوه بر این که در فصاحت و بلاغت بی مانند است
    ولی فقط فصاحت و بلاغت نبود که مردمان ان زمان را به سوی خود کشاند
    بلکه محتوایی بود که همگان در مواجهه با ان به ان محتوای عظیم اذعان می کردند و می گفتند این مطالب نمی تواند مطالب انسان معمولی باشد
    اعجاز در محتوا

    صرف عجیب یا تاثیر گذار بودن قرآن اعجاز نیست لذا تاثیر هدایتگری قرآن دلیل اعجاز آن شمرده نشده است
    اگر برای مطلب خود مویدی از کلام علماء دارید بیاورید

    محراب;635780 نوشت:
    عزیز دل
    فرق معجزه پیامبر با معجزات دیگر پیامبران این بود که معجزات ایشان فقط در زمان خودشان کاربرد داشت و مخصوص زمان خودشان ولی معجزه پیامبر اسلام برای همیشه زمان بعد از خودش بود

    و این اعجاز باید تا قیام قیامت باقی بماند تا انسانهای دیگری بدان هدایت شوند
    باید راههای بیان می شد که دیگران از بیان ان راههای هدایت بشر عاجز باشند و این گونه هم هست

    و لذاست که در زمان حاضر هم
    همه مکتبی ادعای سعادت برای انسان می کند و همه را برای خود می خوانند که ما می توانیم بهترین زندگی را برای شما رقم بزنیم و سعادتمندتان کنیم
    ولی هیچ کدام همچو قران راههای هدایت و سعادت انسان را به طور کامل نمی توانند بیان نمایند
    و این یعنی اعجاز قران در عصر ما.


    فرض بگیرید آقایی مسلمان نیست شما با جهت هدایتگری قرآن چطور برای او ثابت می کنید آن معجزه است ؟
    برادر اعجاز باید فی الجمله از یک بداهتی برخوردار باشد
    یک آدمی که دهها مکتب و دین را می شناسد هم نمی تواند به سادگی حکم کند که قرآن در جهت هدایتگری اش اعجاز است چه رسد به عموم
    حداقلش این است که بگوییم با چه معیاری بداند قرآن در هدایتگری معجزه است ؟
    یا علیم[/]

    پیرمغان;635894 نوشت:
    ر اساس حرف جناب محراب حضرت علی حدودا 19 ساله بودند.

    سلام
    پس باید بفرمایند امیر مومنان در 72 سالگی به شهادت رسیده است
    چون اگر در آغاز بعثت نوزده ساله باشند باید در آغاز هجرت 32 ساله بوده باشند و چون در سال 40 هجری شهید شده اند مجموعا باید 72 سال سن داشته باشند در حالیکه مشهور و شاید اتفاق است که ایشان در 63 سالگی به شهادت رسیدند
    جناب محراب حرفهای غریب زیادی دارند
    البته ده ساله و 19 ساله چندان فرقی ندارند و دلیلی ندارد علی ع 19 ساله قرآن عظیم را به پیامبر 40 ساله آموخته باشد و چرا باید از علی اقضی و اصدق هیچوقت کلامی که بر مطلب شما اشاره ای کند شنیده نشیده بلکه همیشه نگران میزان اطاعت از نبی اکرم ص باشد ؟
    یا علیم

    [="Tahoma"][="Navy"]

    محراب;635788 نوشت:
    ا سلام

    دقت نمایید
    اصل هدایتگری پیامبر قرار است با معجزه اثبات شود و نه قران
    و گذشت که پیامبر علاوه بر قران معجزات بسیاری هم در اثبات ادعای نبوت خود داشتند


    سلام
    عینیت هدایتگری الهی پیامبر با چه بوده است برادر ؟ با غیر قرآن ؟

    محراب;635788 نوشت:
    ین کسی منظورتان کیست؟؟
    چه کسی؟؟

    هیچ متکلم و متخصص عقاید نگفته هدایتگری قرآن همان بعد اعجاز اوست

    محراب;635788 نوشت:
    صاحت و بلاغت قران امروزه برای یک انگلیسی و فرانسوی و هندی و چینی و ........چگونه معجزه است ؟؟؟
    اینان بیشتر به مفاهیم و معنایی توجه دارند تا فصاحت و بلاغت ان

    مهم نیست از اهل چه زبانی باشد اگر بخواهد جهت اعجاز قرآن را بداند باید از اهلش بپرسد
    دیگر اینکه مفهوم انعکاس همان فصاحت و بلاغت در زبان جدید است و نه هدایتگری
    و دیگر اینکه فرد هدایت نایافته از کجا باید بداند قرآن در هدایتگری معجزه است ؟ با کدام معیار ؟

    محراب;635788 نوشت:
    اتفاقا اثبات فصاحت و بلاغت برای غیر عرب زبان مثل زبانهایی که در بالا اوردم سخت است و امری دشوار
    ولی وقتی خودشان معنایی و مفاهیم را می خوانند اعجاز را در مفاهیم و راههای هدایت می بینند
    ولذاست که قران در دنیا تبدیل می شود به پرفروش ترین کتاب جهان

    به نظر بنده شما مساله هدایتگری را با ساختار خاص مفهومی و کلامی قرآن اشتباه گرفته اید
    کسی که هدایت نیافته نمی داند چه چیز هدایت یا گمراهی است و نیاز به معیار دارد
    حال معیار چیست ؟

    محراب;635788 نوشت:
    واما مردمان عصر نزول

    چند تفاوت با زمان ما دارند

    -ان مردمان معجزات دیگری از پیامبر را مشاهده می کردند
    - قران به زبانها انها بوده و باید اعجاز در فصاحت و بلاغت را می رساند و به بهترین وجه رسانده

    بله در عصر نزول چون قران به زبان ایشان بود فصاحت و بلاغت برای ایشان معجزه بود ولی این بدان معنا نیست که از معنای ان بگذریم
    به عبارتی هیچ عرب زبانی نمی کفت این عبارات محمد(ص) خیلی فصیح و بلیغ ولی نمی دانم چه می گوید بلکه می گفتند این بیان نمی تواند بیان یک انسان باشد یعنی متوجه مفایهم ان بودند (دقت نمایید)

    هرچند کسی اعجاز در فصاحت و بلاغت قران را حتی در زمان فعلی منکر نیست


    خیر برادر
    شگفتی ساختار لفظی و مفهومی قرآن برای عرب اعجاز بود نه هدایتگری آن چون آنها فرزندان عصر جاهلیت بودند و نمی توانستند اعجاز بودن قرآن در هدایتگری را بفهمند
    توجه داشته باشید که دارید از اعجاز در هدایتگری سخن می گویید و نه صرف هدایتگری
    خوب حداقل این مستلزم اطلاع افراد از انواع هدایتگری هاست
    نه در زمان عصر نزول و نه اکنون ما کسی را داریم که از اقسام هدایتگری ها در مکاتب اطلاع داشته باشد تا اعجاز قرآن در هدایتگری را نتیجه بگیرد
    یا علیم[/]

    احمد;635983 نوشت:
    اولا شمابایدمشکلتان رادربراهین اثبات خدامطرح کنید باگام اول وپذیرش عقلی وجودخدا,,چون دروجودش هیچ شکی نیست وهردیدگاهی مبنی برعدم خداتاکنون ردشده
    باپی بردن موضوع اول واردمرحله بعدمیشویم دراین موردبایدگفت بزرگترین دانشمندان دیگه نکنه شماخودت روازانیشتن بالاترمیدونید؟!به این حقیقت ایمان داشتند

    کسی وجود خدا رو انکار نکرد.اول بحث هم وجود خدا جزو پیش فرض ها قرار گرفته بود.

    احمد;635983 نوشت:
    فرمودیدقران ازاینده وعلم خبرداده معجزه نیست ,وانتظارداریدکاری به وقوع بپیونده که فقط خدابتواندانجامش دهد

    قران دقیقا کجا از آینده خبر داده؟؟؟

    احمد;635983 نوشت:
    اولا باتوجه به تحدی ,قران رافقط خدامیتواندداشته باشدوشمانمیتوانیدمثل سوره ای ازان رابیاورید

    تحدی رو اتنهای هر اثر ادبی شاخص ایرانی هم بذارید کسی نمی تونه مثل اش رو بیاره.

    احمد;635983 نوشت:
    ثانیااگرانتظارداریدمثلا وقتی قران بازمیشه اژدهای دوسرازان خارج شه

    مثل اینکه تعریف رو درست نخوندید. من در مورد معجزه بودن اطلاعات یه کتاب حرف زده بودم.

    فکر می کنم یه قراری گذاشته بودید. من تعریف رو از معجزه بودن یه کتاب ارائه کردم.

    محی الدین;636107 نوشت:

    سلام
    پس باید بفرمایند امیر مومنان در 72 سالگی به شهادت رسیده است
    چون اگر در آغاز بعثت نوزده ساله باشند باید در آغاز هجرت 32 ساله بوده باشند و چون در سال 40 هجری شهید شده اند مجموعا باید 72 سال سن داشته باشند در حالیکه مشهور و شاید اتفاق است که ایشان در 63 سالگی به شهادت رسیدند
    جناب محراب حرفهای غریب زیادی دارند
    البته ده ساله و 19 ساله چندان فرقی ندارند و دلیلی ندارد علی ع 19 ساله قرآن عظیم را به پیامبر 40 ساله آموخته باشد و چرا باید از علی اقضی و اصدق هیچوقت کلامی که بر مطلب شما اشاره ای کند شنیده نشیده بلکه همیشه نگران میزان اطاعت از نبی اکرم ص باشد ؟
    یا علیم

    من فکر می کنم قبلا هم چندین بار اشاره به غیرقابل اطمینان بودن تاریخ کرده بودم.حالا هم فقط یه ایده مطرح کردم و اون هم بر اساس حرف کارشناس.فعلا هم حرف شما تایید نشده.پس فرض بر 17 تا 19 ساله است.

    در ضمن کسی نگفت قران رو حضرت علی به پیامبر اموخت. فقط گفته شد که پیامبر سواد را از حضرت علی اموخته.

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    پیرمغان;626710 نوشت:
    1. خواهشا برای شروع بحث از قبول داشتن وجودیت خدا شروع کنید بهتر بگم فرض بر وجود خدا و حکم اثبات الهی بودن ادیان

    دوست گرامی این فرض باید تکمیل شود.ما باید بدانیم این خدایی که وجودش را پذیرفته ایم چه صفاتی دارد.فرض وجود خدا به طور مستقیم به احکامی درباره صفات خدا می رسد که برای بحث بررسی این صفات ضروری است.

    پیرمغان;626710 نوشت:
    2. دلایل مستند باشند ( با توجه به فرض و حکم مسئله قاعدتا استناد به هیچ یک از کتب دینی و روایات قابل قبول نمی باشد چون حکم اثبات نشده)

    این پیشفرض مشکلی ندارد.

    پیرمغان;626710 نوشت:
    3. خواهشا بحث بدون علایق شخصی باشد.(به عبارتی بر موضوعی که دلیل کافی برای اثبات ندارید با فشاری نکنید فقط با دلیل اثبات کنید)

    این پیشفرض هم منطقی است.

    پیرمغان;626710 نوشت:
    4. از منطق ریاضی استفاده کنید.

    در اینجا نکته ای وجود دارد و آن هم این است که منطق ریاضی،یک منطق صوری است نه مادی.یعنی منطق ریاضی به خودی خود نمی تواند چیزی ثابت کند.اثبات هر چیز به کمک منطق ریاضی نیازمند اصول است.منطق ریاضی فقط ما را می تواند از اصول به سایر قضایا و احکام برساند و یک ابزار است.لذا از این حیث منطق ریاضی تفاوت خاصی با منطق ارسطویی ندارد.پس استفاده از منطق ریاضی در اینجا مزیت خاصی محسوب نمی شود.رعایت آن مانند رعایت منطق در هر بحثی است.

    پیرمغان;626710 نوشت:
    5. اثبات برای هر پیامبر و کتاب اش در هر کجای بحث این امکان رو فراهم می کند که در ادامه بحث مطالب اثبات شده جزو فرض مسئله قرار گیرد.
    6. استفاده از حرف ها فیلسوف ها ، شاعرها ، بزرگان و . . . فقط با اثبات ممکن است یعنی هر حرفی را با استناد به گوینده نمی توان تایید کرد

    این دو هم منطقی هستند.

    پیرمغان;626710 نوشت:
    فرض: وجود خدا - خدا به عنوان افریدگار و پرورش دهنده - مسائل تایید شده توسط فیزیک در بخش شناخت گیتی و افرینش (فقط و فقط مسائل اثبات شده نه نظریه های بی اثبات)

    در اینجا اشکال دیگری پیش می آید و آن هم این است که در این گونه بحث ها ما باید تا آن جا که می توانیم به عقل محض تکیه کنیم نه تجربه.در واقع مبنا باید استنتاج باشد نه استقراء.فرض 4 شما هم به نحوی دقیقاً در تایید با این مطلب است و با استفاده از مسائل استقرایی در تضاد است.لذا تا آن جا که ممکن است باید فلسفی بحث کرد نه فیزیکی.ممکن است از یک نقطه ای به بعد مجبور شویم به سمت استقراء برویم.ولی تا آن جا که می توانیم باید به استنتاج بپردازیم نه استقراء.

    حال استدلال می کنیم:
    1-خداوند وجود دارد (فرض).
    2-خداوند تمامی صفات کمال را دارد (نتیجه از 1).
    3-خداوند مخلوقاتی دارد (طبق 2 و خالق بودن خدا).
    4-خداوند خیرمطلق است (طبق 2).
    5-خداوند خیرمطلق است و مخلوقاتی دارد (نتیجه از 3 و 4).
    6-خداوند بی هدف خلق نمی کند (طبق 2).
    7-خداوند بی هدف خلق نمی کند و خیرمطلق است و مخلوقاتی دارد (نتیجه از 5 و 6).
    8-خداوند خواستار آن است که مخلوقاتش به هدفی که از خلقت آن ها داشته برسند (نتیجه از 7).
    9-خداوند اسباب هدایت مخلوقات برای رسیدن به این هدف را فراهم می کند (نتیجه از 8).
    نتیجه:خداوند مخلوقات را هدایت می کند.

    فعلاً بر روی همین مطالب بحث کنیم.اگر برهان بالا را قبول دارید می توانیم به قسمت بعد برویم.اگر هم قبول ندارید بر روی آن بحث خواهیم کرد.
    اللهم عجل لولیک الفرج
    و من الله التوفیق

    پیرمغان;636437 نوشت:
    کسی وجود خدا رو انکار نکرد.اول بحث هم وجود خدا جزو پیش فرض ها قرار گرفته بود.

    قران دقیقا کجا از آینده خبر داده؟؟؟

    تحدی رو اتنهای هر اثر ادبی شاخص ایرانی هم بذارید کسی نمی تونه مثل اش رو بیاره.

    مثل اینکه تعریف رو درست نخوندید. من در مورد معجزه بودن اطلاعات یه کتاب حرف زده بودم.

    فکر می کنم یه قراری گذاشته بودید. من تعریف رو از معجزه بودن یه کتاب ارائه کردم.

    باسلام
    شمامث که نخواستیدمطالب روکامل بخونید
    درکامنت 226 نظرم رودرمورداین مطالب تکراری شماگفتم درموردخبرازاینده هم گفتیم علمی که امروزازقران اثبات شده خبرازاینده نیست!؟ درموردعدم تاکیدبه زبان ادبی هم درهمون کامنت وبعدازاون گفتیم
    امااکنون که فرمودیدقبول خدا ازپیش فرض های شماست خب موضوع خیلی روشنه اگراینهمه نکات علمی ثابت شده قران معجزه نیست اگرزبان بیان قران دربین اعراب معجزه نیست اگرتازگی قران که باگزشت هزاران سال کهنه که نشده ...اگرتمام اینها وانچه گزشت معجزه نیست پس بفرماییدخدای فرضی شماکجاست؟
    کیست؟ چه چیزاست؟
    چطورممکنه خدایی باشدجهانی رابااین نظم بناکنداما موجوداتش رابه حال خودرها کند؟
    یاحق

    احمد;636464 نوشت:
    باسلام
    شمامث که نخواستیدمطالب روکامل بخونید
    درکامنت 226 نظرم رودرمورداین مطالب تکراری شماگفتم درموردخبرازاینده هم گفتیم علمی که امروزازقران اثبات شده خبرازاینده نیست!؟ درموردعدم تاکیدبه زبان ادبی هم درهمون کامنت وبعدازاون گفتیم
    امااکنون که فرمودیدقبول خدا ازپیش فرض های شماست خب موضوع خیلی روشنه اگراینهمه نکات علمی ثابت شده قران معجزه نیست اگرزبان بیان قران دربین اعراب معجزه نیست اگرتازگی قران که باگزشت هزاران سال کهنه که نشده ...اگرتمام اینها وانچه گزشت معجزه نیست پس بفرماییدخدای فرضی شماکجاست؟
    کیست؟ چه چیزاست؟
    چطورممکنه خدایی باشدجهانی رابااین نظم بناکنداما موجوداتش رابه حال خودرها کند؟
    یاحق

    خودتان هم می گویید موضوع علمی نه خبر از آینده.
    به جز قرآن هزاران کتاب دیگر است که هنوز به اندازه کافی بعد از گذشت سالها تازگی دارد.

    در ضمن الزام وجود پیامبر بر طبق دلیل رد شد.

    موضوع قفل شده است